تارا فایل

تحقیق در مورد جامعه روستایی


مقدمه
به طور کلی شاید یکی از مهمترین فعالیتها در زندگی اجتماعی بشر امروز را بتوان در جهت بهبود وضع زندگی او دانست. در عصر حاضر به مدد فعالیت است که توسعه و توسعه نیافتگی بوجود می آید. از منابع و امکانات موجود استفاده می شود و توانایی و استعداد انسانها از قوه به فعل در می آید و در جهت پیشبرد اهداف و رفاه نسبی جامعه گام برداشته می شود.
لذا با توجه به مهم بودن شناخت روستاها در جهت برنامه ریزی و بعد از جامعه عشایری که پایه زندگی شهرنشینی را تشکیل می دهد بر آن شدم تا در مورد مونوگرافی یکی از روستاهای استان خراسان شمالی بنام قلعه بیگ تحقیقی کوچک انجام دهم.
اهالی این روستا با فرهنگی عجین شده با نظام گسترده خویشاوندی ایلاتی و طوایفی و وجود روابط غیر رسمی بین افراد، انسانهایی عاطفی و با احساسات هستند. که در سالیان بعد از انقلاب شیوه زندگی و نوع اقتصاد خانوادگی و روابط سیاسی واجتماعی شان دستخوش تغییراتی شده است.
فرهنگ گفت: این مردم برخاسته از طبیعت و نوع جغرافیایی موجود است. طبیعتی که گاه عرصه را چنان به آنان تنگ می کند که عزم دیار غربت کرده و آواره شهرها می شوند تا قوت لایموتی برای خود تهیه کنند.
به جهت وجود مشکلات اقتصادی و معیشتی مهاجرت در این روستا بسیار زیاد است، مشاغل درآمدزایی آنها عمدتاً کشاورزی و دامداری است که کم کم از شکل صرف خارج شده و نسل جدید دیگر به شکل سنتی به آنها نمی پردازد. و از نظر مطالعه میکروفولوژی هنوز حدود دو سوم از خانه ها از حالت قدیمی خارج نشده است.
تعریف مونوگرافی
مونوگرافی که ترجمه آن تک نگاری است یکی از شیوه هایی است که در روش ژرفائی برای مطالعه جوامع محدود مورد استفاده قرار می گیرد.
مونوگرافی: به معنای مطالعه "واحد موضوعی" نیز آمده است مونوگرافی که به معنی تحقیق و نگارش یک واحد است در واقع واحد موضوعی را شامل می شود نه واحد جغرافیایی را، منظور از مونوگرافی در این تحقیق: توصیفی است ژرف و همه جانبه از روستای قلعه بیگ با اوضاع اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، جمعیتی و هنجارهای آن و زندگی مردم را که مورد بررسی قرار می دهد.
هانری مندراس جامعه شناس فرانسوی از میان روشهای تحقیق در جامعه شناسی روستایی روش مونوگرافی را بارورترین روش تحقیق در جامعه شناسی می داند.
تجربه مقدماتی: بررسی پایان نامه ها و کتابهای مربوط به جامعه شناسی روستایی و همچنین از اینترنت و راهنمائی استادگرامی دکتر کامران می باشد.
1- شناسائی محیط جغرافیایی و موقعیت سیاسی روستا:
1-1- موقعیت، حدود و وسعت روستا:
این روستا از مشهورترین روستاهای کردنشین مرزی شهرستان شیروان که در تقسیمات کشوری سال 1383 به استان خراسان شمالی ملحق شده است و به علت قدمت و مرکزیت ایل کیکانلو در این منطقه واقع شده است. این روستا در فاصله 36 کیلومتری شمال شرقی شهرستان شیروان بخش مرکزی و از دهستان سیوکانلو می باشد از شمال به کوه سنجربیگ و ازجنوب به کوه کولک و روستای قدیمی بگان، از شرق به روستای ترانلو و از غرب به روستای پیروانلو محدود می گردد.
مساحت این روستا حدود 150 هزار متر مربع می باشد. (15 هکتار)
1-2- ناهمواریها:
این روستا به علت کوهستانی بودن دارای ارتفاعات و کوههای زیادی می باشد به طوری که روستا در حاشیه دره و در دامنه کوه قرار گرفته است. مهمترین کوههای این روستا کوه سنجربیگ، پتله گاه و قشمار که دنباله رشته کوههای هزار مسجد می باشند بلندترین قله این منطقه پتله گاه می باشد.
1-3- آب و هوای روستا:
این روستا از نظر آب و هوائی دارای آب و هوای کوهستانی با زمستانهای بسیار سرد و تابستهای معتدل می باشد عموماً در این منطقه دو نوع وزش باد وجود دارد، یکی در جهت شمال شرقی و جنوب غربی می وزد و به بادهای "آیش" معروف می باشد و تا حدی بادهای گرم و خشک می باشند. که این نوع باد چندان مفید نیست و به گیاهان و زمینهای زراعی آسیب می رساند. نوع دیگر باد که کاملاً مخالف جهت باد قبلی از طرف غرب به شرق می وزد و باد ملایمی می باشد که از طرف دریای خزر می وزد و به آن "باد دولان" می گویند و بادی است با رطوبت که باعث سرسبزی و خرمی می شود.
به طوری این منطقه دارای زمستانهای بسیار سرد و طولانی و تابستانهای خنک و معتدل می باشد و به جهت داشتن آب و هوای معتدل دارای خاک شنی نسبتاً حاصلخیز می باشد.
این روستا با بارانهای فراوان در بهار و برف زیاد در زمستان مواجه است و دارای منابع آب روزمینی و زیرزمینی نسبتاً فراوان می باشد. به جهت باران زیاد همیشه در خطر سیلاب قرار دارد میزان بارندگی در سال بین 300 تا 400 میلی متر می باشد.
درجه حرارت این منطقه در زمستان بعضاً تا 25 الی 30 درجه زیر صفر و در تابستان تا 25 تا 30درجه بالای صفر هم می رسد. (آمار هواشناسی استان در سال 1386)
1-4- رودخانه ها
در این روستا تنها یک رودخانه بنام رودخانه بیچرانلو که از شمال به جنوب روستا می گذرد و از کوههای سنجربیگ و پتله گاه سرچشمه می گیرد و پس از مشروب کردن مزارع و باغات روستا در روستای دیگری بنام دوآب به رودخانه گلیل می پیوندد.
علاوه برآن در اطراف روستا چشمه های متعددی وجود دارد که از آن برای آب آشامیدنی روستا و استفاده دامداران در گذشته مورد استفاده قرار می گرفت.
1-5- پوشش گیاهی:
پوشش گیاهی روستا با آب و هوا و میزان بارندگی ارتباط مستقیم دارد. هر چقدر میزان بارندگی بیشتر باشد پوشش گیاهی آن بهتر و بیشتر می باشد. پوشش گیاهی در این روستا بیشتر از گیاهان علفی و مقداری هم دارای درخت و درختچه ها می باشد البته این درختها در ارتفاعات و دامنه دیده می شود بیشترین نوع درختی که دیده می شود درخت سرو کوهی است که در اصطلاح کرمانجی به آن درخت "مرخ" می گویند.
طبق گفته های مردم روستا تمامی کوههای این منطقه زمانی به صورت جنگل های انبوه بوده که به مرور زمان و بر اثر قطع درختان توسط انسانها و چرای بی رویه دام از بین رفته است. گیاهان علوفه ای دارویی در این منطقه عبارتند از: آنوخ- قارچ خوراکی- کنگر- چریش- ساری گل- شقایق- پونه- گون- زرشک- بابونه- زردآلو کوهی- زیره کوهی- گل گاوزبان و … می باشد.
1-6- جانوران:
این منطقه به جهت اینکه سه چهارم آن کوهستانی می باشد و دارای ارتفاعات زیاد در چای عمیق، دارای جنگل و بوته های زیادی می باشد. با توجه به نوع آب و هوا انواع و اقسام جانوران درنده و وحشی و خزندگان و پرندگان گوناگون یافت می شود.
از جمله جانوران وحشی: گرگ، پلنگ، روباه و شغال می باشد- همینطور جانورانی مثل گراز، خرگوش، آهو، بزکوهی، و پرندگان از قبیل: کبک، قوش، عقاب، کرکس، جغد، انواع کبوتران، گنجشگان، کلاغ، قمری، موسی کوتقی، شانه بسر، زاغ سیاه، بلدرچین و بلبل یافت می شود. خزندگان مثل: مار، سوسمار، عقرب، آفتاب پرست نیز یافت می شود.
فصل دوم:
2- تاریخچه روستا:
2-1- نام روستا و وجه تسمیه آن
نام روستا قلعه بیگ می باشد علل نامگذاری این روستا (قلعه) به بیگ به جهت وجود دائمی ایل (بیگ) در این روستا بوده است. نام قدیم این روستا قره چشمه می باشد. این روستا محل سکونت چهار طوایف بزرگ شامل 1- طایفه تایانلو 2- طایفه کالاچلو 3- طایفه شامالی 4- طایفه آل و دل بوده .
2-1-1- طایفه تایانلو:
احتمالاً از طایفه کردهائی که در مرز عراق ساکنند می باشند اما مردم این قلعه معتقدند که این طایفه از طایفه کردهای دماوند می باشند که از کردان کرمانج منطقه سیوک منطقه ای در خربوط کردستان ترکیه می باشند که در عصر صفویه به این منطقه آورده شده اند. اما لفظ تایان معانی مختلفی دارد از جمله به طایفه ای کرد در مرز ترکیه و عراق نیز گفته می شد.
2-1-2 طایفه کالاچلو: این طایفه از روستای آب گرگ از ایل هودانلو (در اطراف قوچان) به علت نزاع و اختلاف محلی مهاجرت نمودند و در قلعه بیگ سکنی گزیدند.
البته این طایفه در اغلب نقاط این استان پراکنده اند و از آذربایجان به این مناطق مهاجرت نموده ند.
2-1-3- طایفه شامالی:
واژه شام ئالی (از اطراف شام) این واژه بر کردهائی که از کشور سوریه (شام) به این منطقه مهاجرت نمودند می گویند و یکی از طوایف بزرگ این روستا محسوب می شوند.
2-1-4- طایفه آل و دل:
این طایفه یکی از طوایف مهاجر از قلعه ترانلو که این قلعه مورد تهاجم ترکمنها واقع شده بود و به همین دلیل به قلعه بیگ مهاجرت نمودند و اقلیت مردم این روستا را تشکیل می دهند. تمامی طوایف این روستا کردهای کرمانج و همگی اهل تشیع می باشند.
"مرزداران شمالی خراسان- شاد روز امانی- 1382- ص138-137"
نکته:
تمامی کردهای منطقه اسم روستا را قلعه می گویند چون از قدیم هر روستا دارای یک قلعه برای محافظت در مقابل تهاجمات بود.
2-2- گذشته روستا براساس گفته های مردم و اسناد و مدارک:
ظهور و وجود کرد در خراسان و مهاجرت آنها و نقطه شروع حرکت اکراد به صورت پراکنده در برخی کتب وجود دارد بیشتر مورخین و پژوهشگران شروع حرکت رسمی آنان را به صورت قبیله ای مربوط به عصر شاه عباس اول صفوی می دانند. 1
اما در کتاب سفرنامه ابن حوقل در سفر به ماوراء النهر و وارد شدن به شهر چاچ که مربوط به سال 350 ه. ق است ضمن توصیف مکان و جمعیت و حصار و دروازه های شهر چاچ از دروازه کرمانج نام می برد که نشانگر قوم کرمانج در آن اطراف بوده است. 2
کرمانج در شرق علاوه بر خراسان در کشورهای قرقیزستان، قزاقستان و افغانستان نیز به صورت پراکنده زندگی می کنند. ولی حرکت رسمی آزاد به خراسان شمالی مربوط به دوران صفویه است، چرا که عصر شاه عباس عصر جابجایی ایلات بود اختلافات قزلباشان و تهاجم ازبکان و سقوط هرات و مشهد و شورش های داخلی و مشکل عثمانیان دشواریهایی بود که در زمان او پیش آمده بود. (صفویه از ظهور تا زوال- رسول جعفریان ص 186)
این روستا در گذشته قره چشمه نامیده می شد و محل زندگی طایفه ای ترک زبان بود. اما بعد از خروج ترک ها کردهای بیچری طایفه کالاچلو ساکن شده اند و قلعه بیگ نیز در روبروی روستای فعلی مشهور به قلعه بگان (بیگ) بود و در حدود سال 1250 ه. ق هر دو روستا در هم ادغام شده اند و روستای (قلعه) فعلی را تشکیل دادند. قلعه بیگ فعلی کمتر از دویست سال قدمت دارد و در داخل قلمرو خود به چند قلعه کوچک دیگر تقسیم شده بود.
2-3- اماکن و بناهای تاریخی:
این قلعه دارای یک برج قدیمی به نشانه مرزداری طوایف که هنوز پابرجاست و از سنگ و گل ساخته شده است و ارتفاع آن حدود 12 متر می باشد.
زیارتگاه مقبره سکینه صوفی که مورد اعتقاد اهالی است ولی شجره نامه مشخصی ندارد در این قلعه وجود دارد.
فصل سوم
3- سیمای روستا:
3-1- شکل سکونت (بافت فیزیکی روستا):
در این روستا شکل سکونت به جهت کوهپایه ای به صورت خطی است. چون این روستا در دامنه کوهستان قرار گرفته و شکل خطی یا طولی نامنظم و کوچه ای دارد. شکل معماری روستا دارای دو سطح متفاوت و به هم چسبیده می باشد به طوریکه با هم در ارتباط هستند سقف خانه ها پوشیده از چوب است و دیوارهای آن از گل و لای و سنگ است و اکثر خانه ها در دو طبقه، که در طبقه بالا افراد سکونت دارند و طبقه پایین یا همکف محل نگهداری دام و انبار علوفه می باشد.
3-2- اماکن عمومی (مدرسه- مسجد- گورستان- اماکن ورزشی- تفریحی و …):
در این روستا مدارس ابتدائی وجود دارد. گورستان دارد لکن غسالخانه ندارد. اماکن ورزشی ندارد اماکن تفریحی ندارد البته برای ورزش و تفریح کوهنوردی دارند، حمام عمومی ندارد مسجد دارد خانه بهداشت دارد، شرکت تعاونی دارد، تعداد 4 باب مغازه دارد، یک باب نانوائی نیز دارد.
3-3- محله ها، کوچه ها، خیابانها، میادین اصلی روستا:
همانگونه که گفته شد به جهت کوهستانی بودن محله های روستا به هم چسبیده دارای کوچه های تنگ و پرپیچ و خم و باریک می باشد که اخیراً طرح هادی در این منطقه اجرا شد که خیابان اصلی روستا را تعریف نموده است غالب کوچه ها به میدان مرکزی روستا که در آن مرکز تاسیسات عمومی است منتهی می شود.
3-5- راههای ارتباطی به شهر و مزارع:
تنها راه ارتباطی به شهر که به مسافت 36 کیلومتر می باشد هنوز 7 کیلومتر آن آسفالت نشده و به صورت راه شوسه می باشد. راههای ارتباطی به مزارع که در اطراف روستا واقع شده به صورت خاکی و مال رو می باشد.
3-6- مسکن و تسهیلات زندگی (طرز ساختن- مصالح ساختمانی- مساحت منزل- تعداد اتاقها و …):
به علت ریزش برف و باران در فصل زمستان خانه ها را از نوع سقف های مسطح بنا می کنند و تماماً از گل و خشت نپخته استفاده می نمایند. با توجه به اینکه در این منطقه درخت چنار فراوان است لذا برای سقف منازل فقط از تیر چنار استفاده می نمایند برای دیوارهای منازل از کاه و گل استفاده می کنند که در عبور ندادن سرما بسیار موثر می باشد. در حال حاضر اغلب مسکن کم دوام هستند.
شکل خانه ها و نمای آن را همیشه رو به آفتاب می سازند و اکثر منازل در وسط خانه یک هال کوچک و در دو طرف آن دو اتاق خواب و پشت هال را آشپزخانه یا انباری می سازند. تمامی وسایل ساختن منازل در داخل روستا تهیه می شود مگر اینکه پنجره ها و دربهای فلزی را از شهر تهیه می نمایند که در سابق همه آنها به صورت چوبی و در روستا توسط بخار تهیه می شد.
مساحت خانه ها از 30 متر مربع تا 80 مربع و به ندرت 100 متر مربع در تناوب است و این امر بستگی به درآمد و تعداد اعضای خانواده دارد وسایل گرمایشی بخاری نفتی و بعضاً بخاری هیزمی استفاده می کنند. نوع تسهیلات که در اختیار دارند استفاده از سه شبکه اول، دوم، سوم سیما که پس از تقسیمات کشوری در سال 1383 مورد بهره برداری قرار گرفت. دارای دفتر مخابراتی و تلفن می باشد و چون برق در روستا وجود دارد از یخچال و سایر لوازمات برقی زندگی استفاده می نمایند.
فصل چهارم
4- جمعیت شناسی روستا:
4-1- ساخت جمعیت
4-1-1- تعداد جمعیت روستا:
طبق آخرین آمار سرشماری پایان سال 1385 تعداد کل جمعیت این روستا 814 نفر می باشد که 180 نفر آن عشایر و 414 نفر ان جمعیت ثابت و 220 نفر به صورت فصلی می باشد (آمارگیری مرکزی بهداشت 1386)
نکته: منظور از جمعیت فصلی افرادی است که در فصل کشاورزی برای جمع آوری محصولات کشاورزی به روستا برمی گردند.
4-1-2- توزیع جمعیت بر حسب سن و جنس
طبق جدول زیر تعداد جمعیت بر حسب سن و جنس اینگونه می باشد.
گروههای سنی
مرد
زن
زیر 1 سال
10
7
1 تا 4 سال
19
39
5 تا 9 سال
33
25
10 تا 14 سال
36
32
15 تا 19
35
30
20 تا 24
50
36
25 تا 29
29
31
30 تا 34
22
13
35 تا 39
14
13
40 تا 44
11
14
45 تا 49
13
7
50 تا 54
3
12
55 تا 59
5
9
60 تا 64
3
9
65 به بالا
16
18
در هنگام تولد نسبت دختر و پسر تقریباً ثابت است و در برابر هر 100 دختر 104 پسر متولد می شود و این نسبت از اواسط قرن گذشته ثابت مانده است.
(بهنام، جمشید، 1348.ص4)
طبق این جدول 4/50% جمعیت را مرد و 6/49% را زن تشکیل می دهد. و بیشترین افراد در سنین 20 تا 24 می باشند و کمترین آن را سنین 60 تا 64 تشکیل می دهند. جمعیت مذکور مربوط به جمعیت روستایی ثابت و عشایری است جمعیت فصلی محاسبه نشده است.
4-1-3- توزیع جمعیت بر حسب سواد و جنسیت و سطح تحصیلات:
سطح تحصیلات
تعداد
درصد
بی سواد
197
16/33
ابتدائی
4/2
03/36
راهنمائی
68
45/11
دبیرستان
59
93/19
دانشگاهی
56
43/9

جمعیت باسواد
جمعیت بی سواد
جنسیت
مرد
زن
مرد
زن
تعداد
219
178
72
125
درصد
16/55
84/44
55/36
45/63
جمع کل
84/66%
397 نفر
16/33
197 نفر
طبق محاسبه جدول 84/66 درصد جمعیت باسواد هستند.
4-1-4- توزیع جمعیت بر حسب شاغل بودن و به تفکیک جنسیت:
منظور از شاغل بودن یعنی تمامی کسانی که به مشاغل دولتی به عنوان کارمند یا کارگر و مشاغل کشاورزی و دامداری و دامپروری و سایر مشاغل اشتغال دارند می باشد.

شاغل
غیرشاغل
جنسیت
مرد
زن
مرد
زن
تعداد
115
85
50
65
درصد
50/57
50/42
48/43
52/56
طبق محاسبه جدول تعداد 200 نفر شاغل یعنی 67/33 درصد جمعیت روستا شاغل می باشد و تعداد 115 نفر یعنی 36/19 درصد جمعیت روستا غیر شاغل می باشند.
4-1-5- جمعیت فعال و غیر فعال:
منظور از جمعیت فعال بین گروههای سنی 10 تا 59 سال می باشد بخاطر این تا 59 سال جزء جمعیت فعال محسوب می شوند که در جامعه روستایی و عشایری این سنین هنوز فعالیت چشمگیری دارند.

فعال
غیرفعال
جنسیت
مرد
زن
مرد
زن
تعداد
218
197
81
98
درصد
53/52
47/47
25/45
75/54
طبق محاسبه جدول تعداد جمعیت فعال این روستا 415 نفر یعنی 87/69 درصد می باشد و جمعیت غیرفعال 179 نفر یعن 13/30 درصد می باشد که نشانگر جوان بودن جمعیت می باشد.
4-2- حرکت جمعیت:
4-2-1- ازدواج:
در میان اهالی این روستا در گذشته نظام خویشاوندی براساس و پایه خانواده پدر تبار استوار بود از این رو خانواده ها ازدواج درون گروهی و یا درون همسری اعتقاد داشتند.
علت این کار شامل:
1- اعتقاد به حفظ دودمان و روشن ماندن اجاق خانواده که منوط به ازدواجهای تازه است
2- اعتقاد به گسترش خانواده چون در بین ایلات کرمانج قدرت سیاسی و بقای اجتمای و اقتصادی آن تابع تعداد افراد است
3- اعتقاد دینی و مذهبی (دکتر طیبی- 1374 . ص 213)
سن ازدواج در این روستا طبق سنت دیرینه دختر 13 سال و پسر 15 سال تمام بوده است. لکن در حال حاضر به جهت تغییر فرهنگ و ادامه تحصیل برخی از دختران و اغلب پسران سن ازدواج به بعد از تحصیلات موکول شده است.
انواع ازدواج:
از دیدگاه جامعه شناسی و مردم شناسی ازدواج نزد ایلات به دو شکل انجام می گیرد:
1- ازدواج درون گروهی یا درون همسری
2- ازدواج برون گروهی یا بیرون همسری
1- ازواج درون گروهی (درون همسری):
در این نوع ازدواج انتخاب همسر از افراد خارج از گروه اجتماعی ممنوع بوده و هدف از این نوع ازدواج ممانعت از بیگانگان به داخل گروه اجتماعی بوده و به ازدواج درون گروهی (نسبی و سببی) تقسیم می شد. (نسبی: دختر عمو با پسر عمو (سببی پسرخاله با دخترخاله)
2- ازدواج برون گروهی (برون همسری):
در این نوع ازدواج که بین گروههای اجتماعی بود و بیشتر در جوامع سنتی نزد اقوام ابتدائی نیز صورت می گرفت. و ازدواج با افراد خارج از گروه اجتماعی بود نمونه ای از این نوع ازدواج:
1- فراری دادن دختران طایفه ای به وسیله پسران طایفه دیگر
2- ازدواج مبادله ای که بیشتر برای رفع دشمنی های دیرینه طایفه ای و یا قصد اتحاد علیه طایفه ثالثی را داشتند عده ای از پسران و دختران دو طایفه را به عقد یکدیگر در می آوردند. البته در حال حاضر ازدواج در این روستا به شکل قدیم نیست و محدودیتهای ازدواج تقریباً برداشته شده و اغلب ازدواج ها به صورت توافقی و آزاد انجام می گیرد.
انتخاب همسر در بین افراد در گذشته توسط والدین چه برای دختر و چه برای پسر انجام می شد و فرزندان حق انتخاب و اظهارنظر نداشتند. ولی در حال حاضر از این شکل خارج شده و این جوانان هستند که برای خود همسر انتخاب می کنند البته با مشورت و کسب اجازه از والدین است.
مراحل ازدواج:
شیوه خواستگاری (مرحله اول):
هرگاه زمان ازدواج جوانی فرا رسد و دختری را برای ازدواج مدنظر داشته باشد با مادر خودش در میان می گذارد سپس از این طریق به پدرش اطلاع می دهد که موقع ازدواجش می باشد.
آنگاه پدر و مادر از طریق خواستگاران که عمدتاً از اقوام نزدیک پسر می باشند و یا اینکه پیرزنهایی که شغل آنها خواستگاری است و برای این کار مزد می گیرند مراتب و خواسته پسر خود را به اطلاع خانواده دختر می رسانند.
خانواده دختر یک مهلت سه روزه می گیرد تا پاسخ دهد (البته در این مدت سه روزه خانواده دختر با اقوام و نزدیکان خود و همچنین با دختر مشورت می کنند) پس از اینکه پاسخ مثبت باشد بزرگترهای پسر به اتفاق چند ریش سفید محل به صورت رسمی از خانواده دختر خواستگاری می نمایند.
بله برون (مرحله دوم):
خواستگارانی که به منزل دختر رسیدند موضوع خواستگاری را مجدداً مطرح می کنند و از پدر و مادر دختر سوال می کنند که شما چگونه می خواهید با ما رفتار کنید که در این مورد معمولاً سه روش وجود دارد:
اول: ممکن است در خانواده دختر پیش از این دختری را شوهر داده باشند در این صورت می گویند مثل فلان دخترمان را که شوهر دادیم با شما رفتار می کنیم و آنچه در مورد او اجراء کردیم در مورد این دختر نیز همینطور خواهد بود.
دوم: اگر در خانواده قبل از این دختر را شوهر نداده باشند در کار آشنایان و همطرازان خود نگاه می کنند و با چه شرایطی دختر شوهر دادند پس به همان طریق عمل می کنند.
سوم: در غیر صورتهای اول و دوم روش دیگری نیز هست که می گویند "ده ده" یا "پنج پنج" و الی آخر. در این صورت طرف داماد متوجه می شوند که برای این عروس چه چیزهائی را باید در نظر گرفت. مثلاً اگر گفته باشند پنج پنج منظوری این است که از هر جنسی 5 عدد یا جفت یعنی پنج دست رختخواب، پنج راس گوسفند، پانصدهزارتومان پول پنج مثقال طور و ….
هر گاه پدر داماد متمکن و دست و دلباز و به اصطلاح "سوطی مسلک" باشد بیش از آنچه که خانواده عروس پیشنهاد می کند می پذیرد مثلاً اگر خانواده عروس "شش شش" بگوید پدر داماد " هشت هشت" می پردازد و این کار نوعی افتخار و مایه سربلندی خود می داند.
پس از بحث و گفتگو و قرار و مدار و موافقت طرفین، به اتفاق هم به شهر عزیمت کرده و اثاث و لوازم تعیین شده و چه مقدار از آن را که بایستی تهیه نمایند خریداری نموده و به خانه عروس منتقل می کنند.
نامزدی- قندشکنان (مرحله سوم)
چون روز نامزدی را تعیین کردند مرد سالخورده و کارآزموده ای به میهمانان پیغام می دهد که فورن روز مراسم نامزدی پسر فلانی با دختر فلانی است و یک نفر هم به خانواده دختر اطلاع می دهد که چشم براه باشید که ما شیرینی می آوریم.
ناهار روز نامزدی در خانه داماد طبق سنت دیریه نان و ماست می باشد و شخص هر قدر توانگر و ثروتمند باشد نمی تواند از این آداب و رسوم سرپیچی کند. پس از حرف ناهار میهمانان هدایائی را که تهیه کردند برای تحویل به عروس در خوانچه چیده (ظرف مسی گرد که روی آن نوعی پارچه زیبا و رنگارنگ است) و به همراه خود به خانه عروس می برند. سرناچی و دهل زن که مجموعاً بنام "عاشیق" خوانده می شوند پیش پیش خوانچه ها و گروهی دختر و پسر رقص کنان و پای کوبان به همراه داماد و بزرگان و ریش سفیدان به سوی خانه عروس روانه می شوند پس از رسیدن به منزل عروس و تحویل هدایا به دستور ریش سفیدی که نقش بزرگتری عروس را به عهده دارد خوانچه ها را میان اتاق پذیرای آورده و روپوش آنرا بر می دارند تا همگی تماشا کنند.
یکی از اعضای خانواده داماد که آورنده پول با همان شیربهاست که در اصطلاح کرمانجی به آن شیرحقی می گویند. پیش می رود و پول را که در دستمال ابریشمی زیباست و در آن پیچیده تحویل می دهد.
ریش سفید خانواده عروس به علامت احترام سرفرود می آورد و دستمال پول را می گیرد و پس از گشودن پولها را می شمارد و پس از شمارش یک دهم ، ده یک آن پول را در همان دستمال ابریشمی می پیچد و به آورنده آن برمی گرداند. این رسم یعنی خانواده عروس یک دهم به داماد تخفیف می دهد و همینطور می خواهد دستمال خالی برنگردد.
سپس یک نفر آخوند را به مجلس می آورند و دو کله قند را به او می دهند و او طوری باید این کله قندها را به هم بزند که حداقل یکی از آنها بشکند (البته قبل از شکستن قند عقد دائم جاری می شود) آخوند قند شکسته شده را به داماد می دهد و از او هدیه می گیرد آنگاه مابقی کله قند را برای پذیرائی میهمانان مهیا می کنند.
مرحله چهارم (حنابندان):
در این مرحله حنابندان برای عروس است که حنا را از خانه داماد آورده و توسط یکی از زنان وابسته به خانواده داماد با کسب اجازه از مادر عروس حنابندان را شروع می کنند پس از پایان حنابندان دختر و پسر رسماً نامزد یکدیگر می شوند.
مرحله پنجم (عروسی):
هر گاه موعد عروسی فرا رسد در اصطلاح می گویند "فلانی می خواهد زنش را درآورد" در این هنگام باز هم پدر و مادر داماد به ظاهر نقشی ندارند و همان ریش سفیدی که از آغاز عهده دار کار داماد بود همه کاره محسوب می شود.
پس از تعیین زمان عروسی از تمامی بزرگان- ریش سفیدان و بستگان داماد جهت شرکت در مراسم عروسی دعوت به عمل می آید در عروسی هر یک از میهمانان به اندازه وسع خود مبلغی به عنوان هدیه و کادو و به داماد تقدیم می کنند. غذای تهیه شده برای عروس مختصر برنج طبخ شده اس که می بایستی تمامی میهمانان آن را میل کنند و هر کس از این رسم سرپیچی کند مورد سرزنش قرار می گیرد.
پس از صرف ناهار ریش سفیدان خانواده داماد مشغول تهیه صورت باقیمانده قرارداد میان دو خانواده عروس و داماد می شوند و سپس این صورت اجناس را به همراه خوانچه های مخصوص به همراه داماد و میهمانان به خانه عروس می برند و پس از جشن و شادی عروس را به خانه داماد همراهی می کنند.
شیربها، مهریه و جهیزیه:
شیربها یا همان شیرحقی عبارت است از مقدار پول نقد یا هر چیز دیگری که در رسم اجتماعی، فرهنگی از طرف خانواده داماد پیش از اجرای مراسم خطبه عقد به پدر عروس پرداخت می شود. حداقل شیربها در این روستا از 100 هزار تومان می باشد که به عواملی همچون: سن و زیبائی و پایگاه اجتماعی و طبقه و قشر اجتماعی دختر، میزان سواد دختر، نوع ازدواج، وضع مالی خانواده پسر دارد.
مهریه:
مهریه یا کابین و به اصطلاح عربی صداق و آن عبارت است از مبلغ پول (طلا و نقره) یا هر چیز دیگری که به هنگام اجرای خطبه عقد به عنوان هدیه داماد به عروس پیشکش و یا تقلیل می کند برذیه او باشد و هرگاه زوجه مطالبه کرد بپردازد. و میزان مهریه بستگی به شخصیت اجتماعی و منزلت خانوادگی دارد. انواع مهریه: درگذشته پول نقد، زمین زراعی، باغ، قنات، دام، طلا و نقره و … بود. ولی در حال حاضر سکه بهار آزادی از 114 سکه تا 200 سکه می باشد.
جهیزیه:
در بین ایلات (کرمانجی) تمام جهیزیه های عروس را می بایستی پدر داماد تهیه نماید و پدر عروس هیچ مسئولیتی ندارد بدینوسیه قبل از عقد یعنی شب بله برون که گفته شد مقدار جهیزیه معین می شود و از آن لیستی تهیه می کنند و به پدر و مادر داماد می دهند و آنان باید در طول نامزدی وسایل موردنظر را تهیه نموده و تحویل خانواده عروس دهند تا زمانی که نتوانند تمام جهیزیه را تهیه و تحویل خانواده عروس دهند پدر عروس اجازه نمی دهد که آنها عروسی نمایند و عروس شان را ببرند به قول کردهای کرمانج عروس را درآورند. البته در سالهای اخیر خانواده عروس برای کمک به زوج جوان مقداری اسباب و اثاثیه به آنان کمک می کنند.
عمده مشکل در امر ازدواج جوانان این روستا مخارج سنگین تهیه جهیزیه و مخارج عروسی است که منجر به این شد تا سن ازدواج افزایش یابد.
4-2-2- زاد و ولد:
ولادت و باروری:
ولادت و باروری را نمی توان جدا از هم مورد بررسی قرار داد. اگرچه علل و نتایج آن دو یکسان نبوده و از هم متفاوت می باشند. اگر ولادت را بتوان یک پدیده جمعیت بیولوژیک قلمداد کرد عوامل گوناگونی همچون عواملی فرهنگی، اجتماعی، سیاسی در امر باروری موثر هستند. تولد پدیده دموگرافی و از اولین حرکات یک جمعیت است.
میزان موالید براساس این فرمول محاسبه می گردد (دکترجوان، جعفر، 1367 .ص 193
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
طبق آمار بدست آمده میزان ولادت در این روستا در سال 75 معادل 7/26 در هزار و در سال 85 ، 5/11 در هزار برآورد شده است. که این آمار کاهش بسیار زیاد موالید در این منطقه را می سازند.
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باروری: شاخص باروری
از آنجائیکه زنان منشا باروری هستند و عده ای هستند که قابلیت باروری را ندارند مثل: (کودکان و سالخوردگان) و از این گذشته ترکیب جمعیت وتوزیع سنی و جنس آن اثرات مستقیمی در باروری دارد. لذا از این فرمول استفاده می شود.
طبق آمار بدست آمده میزان باروری در این روستا در سال 1375، 2/138 در هزار بوده که در سال 1385 به 4/55 در هزار رسیده که نشانگر کاهش شدید میزان باروری یعنی حدود 5/1 را برابر کاهش می باشد.
4-2-3- مرگ و میر:
مرگ یعنی پایان عمر یک فرد که براساس فرمول زیر محاسبه می شود:
طبق آمار بدست آمده میزان مرگ و میر در این منطقه در سال:
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
1375 حدود 2/7 در هزار بود که در سال 1385 نیز 3/7 در هزار نشان می دهد که تغییری در آن نداشته است. ولی میزان مرگ و میر در مردان در سال 1375، 3/10 و در زنان 3/3 در هزار بود که در سال 1385 این میزان در مردان 5/10 و در زنان 9/5 در هزار نشان می دهد که میزان مرگ و میر در مردان در سال 75 سه برابر و در سال 85 دو برابر زنان نشان می دهد. طبق آمار مرکز بهداشت شهرستان بیشترین مرگ و میر در بین سنین 1 تا 14 سال نشان می دهد که علت آن را در بدو تولد و کمبود امکانات بهداشتی و درمانی و برخی بیماری مسری و عفونی عنوان نمودند.
بعد از آن بیشترین میزان مرگ ومیر در سنین 60 به بالا می باشد. که علت آن را پیری زودراس و کهولت عنوان نمودند. شاید به دلیل کارهای طاقت فرسا و سنگین علل کوتاهی عمر این افراد باشد.
جدول ولادت و مرگ و میر و باروری در سال 75 و 85 (در هزار)

میزان ولادت
میزان باروری
میزان مرگ و میر
سال75
7/26
2/138
2/7
سال 85
5/11
4/55
3/7

جدول میزان مرگ و میر و میزان ولادت به تفکیک جنس (در هزار)

میزان ولادت
میزان مرگ و میر
جنسیت
مرد
زن
زن
مرد
سال 75
8/14
9/11
3/3
3/10
سال 85
3/6
2/5
9/5
5/10

جدول نشانگر کاهش شدید ولادت در سال 85 در هر دو جنس و نشانگر افزایش مرگ و میر در زنان در سال 85 می باشد.
4-2-4- مهاجرت:
مهاجرت انتقال افراد از مکانی به مکان دیگر که سبب افزایش یا کاهش در جمعیت یک منطقه می گردد. که ممکن است این تحرک مکانی داخلی و یا خارجی باشد (دکتر اسکوئی 1368 ص 50)
تعریف مهاجرت:
مهاجرت عبارت است از ترک زادگاه و سکونت در محل دیگر که این جابجائی می تواند به صورت دائم ای موقت و به شکل انفرادی یا دسته جمعی صورت گیرد. (دکتر بهنام، سال 1368 ج 2 ص 121)
انواع مهاجرت:
1- مهاجرت دائم 2- مهاجرت موقت (فصلی)
1- مهاجرت دائم: آن است که فرد محل سکونت خود را ترک نمایند و در محل دیگری مدتی بیش از یکسال سکونت نماید.
2- مهاجرت فصلی: نقطه مقابل مهاجرت دائم است که گاهی افراد به صورت روزانه یا فصلی جهت انجام کاری خارج می شوند و شب یا مدت کوتاه به منزل برمی گردند.
عومل مهاجرت:
1- عوامل داخلی روستا از قبیل محدود بودن زمین زیرکشت، میزان مراتع، امکانات رفاهی و پزشکی، امکانات ارتباطی، و درآمد پایین و بیکاری و … می باشد.
2- عواملی نظیر میزان بالای اشتغال و توان بالقوه شهرها جهت جذب نیروی کار رها شده از روستا.
3- تفاوت سطح زندگی، تحصیلات، درآمد، امکانات تفریحی، ورزشی، خدماتی بین شهر و روستا.
به دلیل فقر امکانات و نداشتن مازاد اقتصادی، کمبود زمینهای مستعد مزروعی، طولانی بودن فصل سرما، عدم امکانات رفاهی و ارتباطی مناسب، عدم امکانات آموزشی و ورزشی این روستا مهاجر فرست می باشد. در مهاجرت موقت (فصلی) این روستا دو نوع مهاجرت وجود دارد اول مهاجرت فصلی عشایری است که تعداد 20 خانوار یعنی یکصد و هشتاد نفر از عشایر به صورت فصلی مهاجرت دارند (به جهت دامدار بودن). دوم مهاجرت تعداد 45 خانوار به شهر است که جمعیت آن 220 نفر می باشد که بخشی از این جمعیت فقط زمان جمع آوری محصول کشاورزی به روستا مراجعه دارند و در سایر مواقع در شهر زندگی می کنند (شاید به نوعی مهاجرت دائم دارند).
مهاجرت به عنوان یکی از مهمترین تحرکات اجتماعی است که میتواند تاثیر عمیقی در احراز موقعیتهای اجتماعی داشته باشد. مردم نیز در ساخت اجتماعی مددهایی از قبیل شرایط و امکانات اقتصادی (ثروت و درآمد)، شرایط تحصیلی، شرایط شغلی و شرایط خانوادگی را میزان نفوذ و اعتبار افراد در طبقات می دانند.
در نتیجه مهاجرت یکی از عوامل دگرگونی ساخت اجتماعی و جمعیتی است به طوریکه در چند سال گذشته افزایش بی رویه و بی برنامه مهاجرت خصوصاً از روستا به شهرها معضلات بسیاری را برای برنامه ریزی و توسعه شهری در شهر و برای خانواده های روستایی در روستا به وجود آمده است.
فصل پنجم
5- ساخت اجتماعی و فرهنگی
5- 1- ساخت خانواده:
ساختار خانواده در این روستا تا حد زیادی از حالت گسترده خارج شده و به صورت خانواده هسته ای وابسته درآمده و این براثر تغییر در فرهنگ و نوع نگرش افراد است که ممکن است باعث تغییر در ساخت خانواده شده باشد.
5-1-1- بعد خانواده و رابطه آن با تولید و درآمد:
بعد خانواده در این دو جامعه (روستایی- عشایری)، 08/5 می باشد که به صورت میانگین هر خانواده دارای 5 نفر جمعیت می باشد. در جامعه روستایی و عشایری استفاده از نیروی کار خانوادگی بنا به ویژگیهای طبیعی برای بقای خانواده بسیار مهم و حائز اهمیت می باشد. در این جامعه برای هر فرد در رابطه با جنس و سن تقریباً زمینه اشتغال فراهم می شد. برای نمونه مراقبت از گله به هنگام چرا نگهداری گوسفندان شیرده از جمله فعالیتهای کودکان در سنین پایین تر است که در آن دخالت داشته باشند.
سایر اعضای خانواده بدون مزد ایفای نقش می کنند که در جهت برآورد نیازهای خانواده است در عشایری و روستایی بیشترین تعداد نیروی کار خانوادگی که بدون دریافت مزد و حقوق فعالیت می کنند در جمعیت زنان است زیرا بنا به ساختار اجتماعی جامعه روستایی و عشایری زنان امکان دستیابی به کارمزد و حقوق بگیری در خارج از محیط خانواده ندارند.
بنابراین زنان در چارچوب نیروی کار خانوادگی قرار دارند اهم همیاری های آنان در امور تولیدی از قبیل چرانیدن دام و بهره برداری از مراتع، دوشیدن دام، چیدن مو و پشم گوسفندان و انجام امور مربوط به دامپروری و همچنین در جمع آوری محصولات کشاورزی از جمله گندم وجود و حبوبات فعالیت چشمگیری دارند.
5-2- فرهنگ (آداب و رسوم، مذهب، اعتقادات و باورهای عامیانه:
فرهنگ یا به زبان انگلیسی فولکور یعنی دانش مردم و در فارسی به نامهای مختلف شامل: فرهنگ عام، فرهنگ مردم، فرهنگ توده، توده شناسی نامیده می شود.
پس فرهنگ عبارت است از علم سنن، مراسمات، اعتقادات، آداب و رسوم، افسانه ها، ترانه ها و ادبیات مردم یک سرزمین می باشد.
مذهب و اعتقادات و باورهای عامیانه:
مردم این منطقه به مسائل دینی و مذهبی پای بند می باشند. اما آنچه بیشترین از همه و با نام مذهب ولی به عنوان خرافات در بین مردم این اهالی هنوز مرسوم است عبارت است از:
1- نخ بستن به بعضی از درختهای سرو جهت برآورده شدن حاجات فرد
2- اعتقاد به دعانویسی و رمالی و فالگیری
3- در روز چهارشنبه نباید به داخل محصولات از جمله خیار یا گوجه فرنگی رفت چونکه باعث تلخ شدن آنها می شود.
4- در شب ناخن گرفتن را بد می دانند یا بدشگون است
5- اگر کسی روی گربه آب بریزد روی دستش زگیل می روید
6- اگر چند تا استکان ردیف باشند می گویند مهمان خواهد آمد.
هواشناسی عامیانه:
1- اگر کلاغ در اطراف منازل قارقار کنند خبر از آمدن برف است.
2- وقتی که هوا می خواهد طوفانی شود یا برف و باران شدید ببارد گله گوسفند با عجله و شتاب بیشتری علف می خورد
3- اگر شغال زوزه بکشد و سگ هم در پاسخ پارس کند هوا آفتابی می شود
4- اگر کلاغ نیمه شب قارقار کند زلزله می آید
5-3- طبقات اجتماعی:
طبقات اجتماعی این روستا بر مبنای میزان مالکیت زمین و تعداد دام به صورت (طبقه بالا، متوسط، پایین) طبقه بندی شده است. (ناگفته نماند طبقات کارمندان، کارگران و سایر جزء یکی از این طبقات هستند) (در سال 1385).
1- منظور از طبقه بالا کسانیکه بیش از ده هکتار زمین کشاورزی و بیش از 100 راس دام دارند می باشد.
2- منظور از طبقه متوسط کسانیکه از 1 تا 10 هکتار زمین کشاورزی 20 تا 100 راس دام دارند می باشد.
3- منظور از طبقه پایین کسانیکه کمتر از یک هکتار زمین کشاورزی کمتر از 20 راس دام دارند می باشد.
طبق آمار بدست آمده بیشترین طبقه براساس مالکیت زمین کشاورزی در طبقه متوسط با 96/66 درصد می باشد.

بر حسب مالکیت زمین کشاورزی
طبقات
کمتر از یک هکتار
از یک تا ده هکتار
بیش از ده هکتار
1

69/2%
2

96/66%

3
35/30%

طبق آمار بدست آمده بیشترین طبقه براساس تعداد دام در طبقه متوسط با 89/50% می باشد.
تعداد دام
طبقات
کمتر از 20 راس
از 20 تا 100 راس
بیش از 100 راس
1

33/22%
2

89/50%

3
78/26%

5-4- ساختار قدرت و تغییرات در آن:
ساختار اجتماعی مردم در این منطقه در گذشته برحسب قدرت تشکیلات بدینصورت بوده است: ساخت اجتماعی (بزرگ ایل، طایفه، توپه (تیره)، خانوار- شبکه قدرت (ایلخان، ایل بگی، بگ (کدخدا)، ریش سفید، رئیس خانوار.
1- ایل:
یک واژه ترکی مفهومی که هم به جای اسم و هم به جای صفت بکار می رود و معنی صلح، انقیاد، قوم، طایفه، ملت، رعیت و مردم می باشد.
ایل شامل طوایف متعددی بود که به علت همخونی و خویشاوندی با حداقل اجتماعی، سیاسی و غیره با یکدیگر متحد هستند و معمولاً در یک محدوده جغرافیایی که قلمرو ایل به حساب می آید زندگی می کنند (سرشماری اجتماعی، اقتصادی سال 66 مرکز آمار ایران ص 7). واژه ایل از زبان یونانی گرفته شده و به معنی چرائیدن و کسانیکه در جستجوی مرتع می باشند آمده (دایره المعارف مصاحب- ج اول ص 345)
آقای افشار در تعریف ایل سه ملاک عمده را بیان می دارد: 1- وجود ساختمان ایلی 2- سرزمین مشترک 3- آگاهی افراد به عضویت خود در ایل و چند ملاک فرعی شامل پرورش دام- زراعت محدود- کوچ- سیاه چادر در نظر گرفته شده که بر رابطه خویشاوندی استقرار است (دکتر طیبی، حشمت الله، 1374 ، ص 134).
2- طایفه:
واحد اجتماعی، سیاسی است که لزوماً مبتنی بر نظام خویشاوندی واجد نیای مشترک نیست. هر طایفه می تواند براساس خویشاوندی پدر تبار بوده باشد یا با همبستگی و اتحاد سیاسی، نظامی و اجتماعی با گروههای هم نژاد و غیر خویشاوند شکل گیرد.
3- توپه (تیره):
عبارت است از گروهی هم خویشاوند که به یک نیای مشترک حقیقی یا آرمانی وابسته اند و بنام او نامیده می شود و از یک همبستگی تاریخی، سیاسی و فرهنگی ایلی برخوردار است (دکترطیبی، حشمت الله 1374 ص 136)
4- خانوار:
از چند نفر تشکیل شده که با هم در یک اقامتگاه زندگی می کنند و با یکدیگر هم خرج هستند و معمولاً با هم غذا می خورند. بنابراین لازم نیست اعضای یک خانوار با هم رابطه خویشاوندی داشته باشند به عبارت دیگر خانوار لزوماً با خانواده یکی نیست. (اداره آمار در سرشماری 66).
این روستا که متشکل از چند ایل بوده و نوع زندگی ایلاتی در این روستا حاکم بوده و اصولاً هر ایل به طور سنتی ساخت اجتماعی ویژه ای داشت که زیر شاخه ها براساس آن شکل می گرفته و یک رابطه ساختی، کارکردی بین آنان برقرار می شد. آنچه در مورد ساختار قدرت د رجامعه ایلاتی این منطقه گذشت در جوامع گذشته بود ولی در حال حاضر این گونه نیست. ایلات از هم پاشیده و مردم هیچ وقت بزرگ ایل ندارند و از محدوده طایفه و شیوه بیشتر یکدیگر را نمی شناسند. و قدرت در دست نهادهای دولتی (فرمانداری- نیروی انتظامی- بخشداری- دهداری- شورای اسلامی محل) می باشد.
فصل ششم
6- ساخت اقتصادی روستا:
6-1- کشاورزی:
1- اراضی کشاورزی: اراضی دایری که در تناوب زراعی (زیر کشت یا آیش) بوده و یا زیرکشت نباتات دایمی مشهر یا غیر مشهر باشد.
2- اراضی زراعی:
بخشی از زمینهای کشاورزی که به فعالتی زراعت اختصاص یافته است بنابراین شامل باغ و قلمستان نمی باشد.
3- اراضی زراعی آیی: آن قسمت از اراضی زراعی که زراعت انجام شده در آن آبیاری می شود و عرف محل آن را بنام کشت آبی می شناسند.
4- اراضی دیم:
آن قسمت از اراضی زراعی که زراعت انجام شده در آن آبیاری نمی شود و آب مورد نیاز از طریق نزولات آسمانی تامین می شود.
5- آیش:
به آن قسمت از اراضی آبی یا دیمی که داخل در تناوب کشت قرارداد ولی در سال مورد نظر کشت نشده و محصول از آن برداشت نخواهد شد.
6- باغ:
آن بخشی از اراضی کشاورزی که زیر کشت نباتات دائمی مثمر قرار دارد شامل: انواع درختان سیب، انگور، گردو، زردآلو، بادام درختی و …
7- قلمستان: آن بخش از اراضی کشاورزی که زیرکشت نباتات دائمی غیر مثمر قرار دارد مثل: چنار، بید، درختان جنگلی و …
انواع بهره برداری کشاورزی:
1- اختصاصی: که به وسیله یک بهره بردار به تنهایی یا به کمک اعضای خانواده اداره می شود.
2- شریکی: این بهره برداری که توسط دو یا چند بهره بردار که عضو یک خانوار نیستند اداره می شود.
3- موسسه عمومی: برفی بهره برداریهای کشاورزی به وسیله خانوار به وسیله شرکتهای رسمی بلکه به وسیله موسسه های عمومی اداره می شود.
4- شرکتی: این نوع بهره برداری به وسیله شرکتهای رسمی که طبق قانون تاسیس و ثبت شده اند اداره می شود.
مرتع:
زمینی است که اعم از کوه و دامنه یا زمین مسطح که در فصل چرای دام دارای پوشش از نباتات علوفه ای خود رو باشند و با توجه به سابقه چرا عرفاً مرتع شناخته شود.
6-1-1- زراعت:
در این روستا مقدار اراضی کشاورزی در مقیاس جمعیت و خانوارها بسیار پایین است یعنی به ازای هر خانواده 83/1 درصد زمینی کشاورزی وجود دارد. کل زمینهای زراعی 990 هکتار می باشد که از این مقدار حدود 40 هکتار کشت گندم آبی و 827 هکتار آن گندم دیم می باشد. همچنین 115 هکتار آن جوی دیم، 8 هکتار انواع حبوبات می باشد. (آمار جهاد کشاورزی شیروان 1385)
– شیوه تولید در این روستا بر حسب شیب دار بودن زمینها به صورت سنتی و نیمه مکانیزه می باشد محصولات تولید شده را پس از تامین مایحتاج داخلی به خارج از روستا به فروش می رسانند.
– عمده ترین محصولات کشاورزی شامل: گندم، جو، چغندرقند، عدس، نخود، سیب زمینی می باشد.
– میزان تولید کشت گندم آبی در هر هکتار حدود 7 تن- می باشد.
– میزان تولید کشت گندم دیم در هر هکتار 1 تن می باشد.
6-1-2- باغداری:
یکی از فعالیتهای که مهم قابل توجهی را در زمینه کشاورزی برای این مردم دارد باغداری است که مهمترین محصولات درختی این روستا شامل: انواع سیب درختی (سیب زرد و قرمز) می باشد. همچنین گلابی- گیلاس- زردآلو- بادام درختی- گردو و انگور نیز جزء محصولات این روستا می باشد.
تولید درخت سیب و گلابی هر کدام 20 تن در هکتار و زردآلو و انواع آلو هر کدام 10 تن در هکتار است و کمترین راندمان محصولات بادام درختی است میزان باغات موجود 50 هکتار می باشد که به صورت آبیاری از طریق قنات انجام می شود.
نوع بهره برداری کشاورزی در این روستا عموماً از نوع بهره برداری اختصاصی می باشد که توسط اعضای خانواده بهره برداری می شود.
6-1-3- منابع تامین آب کشاورزی و آبیاری:
همانطوریکه گفته شد این روستا در یک منطقه کوهستانی واقع شده و با آب و هوای سرد و معتدل با بارانهای فراوان در بهار و برف زیاد در زمستان دارای منابع آب روزمینی و زیرزمینی فراوان می باشد.
لذا بخشی از زمینهای کشاورزی و باغات توسط آب رودخانه که به صورت دائمی است آبیاری می شود. شیوه آبیاری قناتی است که به داخل زمینهای کرت بندی شده کشیده شده و از این طریق آبیاری می شود.
6-2- دامداری و دامپروری:
دامداری و دامپروری از سابق یکی از فعالیتهای عمده اقتصادی کردها و ایلات کرمانج این روستا بوده است چون منابع کوهستانی دارای مراتع وسیعی است مکان مناسبی جهت تعلیف احشام دامداران است در این روستا حدود 800 هکتار مرتع وجود دارد. (طبق آمار جهاد کشاورزی سال 1385)
شیوه دامداری و دامپروری در این روستا به سه شکل است: 1- کوچ نشینین (عشایر) 2- دامداری سنتی بدون کوچ 3- کشاورزی دامدار (نیمه کوچه نشین)
ایلات کرمانج در این منطقه در بدو ورود تماماً دامدار و بیابان گرد بوده اند و کم کم تعدادی به صورت اسکان یافته و کشاورزی درآمده اند.
1- کوچ نشینی (عشایر):
ایلاتی هستند که در تابستها در مناطق ییلاقی در اطراف روستا سکنی می گزیند و در فصل سرما به مناطق قشلاقی در ترکمت صحرا (مراوه تپه) در استان گلستان و در سیاه چادرها زندگی می کنند و مشغول دامپروری هستند.
2- نیمه کوچ نشینی (کشاورزان دامدار):
این قشر از ایلات در دو منطقه ییلاق و قشلاق اسکان دارند و بخصوص در ییلاق اینها اکثراً ساکنین روستا هستند. هم کشاورزی دراند و هم دارمدارند این قشر از کوچ نشینان عشایری بیشترند بنا به عللی از تعداد عشایر و نیمه کوچ نشینان کاسته شده که مردم این منطقه اعتقاد داردن به دلیل از بین رفتن قدرت خان و رئیس طایفه رواج دامداری صنعتی از بین رفتن مراتع، مشکل تامین علوفه دام، انگیزه تحصیل و کسب درآمد بیشتر در شهرها که در مقایسه با زندگی مشقت بار عشایری و روستایی تمایل خانواده ها با ازدواج دخترشان با افراد غیر کوچکتر و …
3- دامداری سنتی: این افراد ساکن دائمی روستا هستند و در داخل قلعه هر خانواده دارای تعدادی گاو گوسفند می باشند که بیشتر جنبه خود مصرفی و خودکفائی داشته و بدون کوچ می باشند.
در این قلعه (روستا) بیش از 8000 راس گوسفند و بز نگهداری می شود که از این تعداد دام حدود 6000 راس آن به صورت کوچ نشین و مخصوص عشایر می باشد که فقط در فصل تابستان در این منطقه حضور دارند. و در حدود 2000 راس دیگر گوسفند و بز را روستائیان ساکن نگهداری می کنند. از دیگر دام هایی که در این قلعه نگهداری می شود گاو می باشد که به صورت سنتی نگهداری می شود و تعداد آن حدود 170 راس می باشد که 50 راس گاو نر و 60 راس گاو ماده شیری و 60 راس گوساله می باشد.
دیدگاههای اقتصادی و فرهنگ غالب در دو جامعه عشایری و روستایی
موضوع
جامعه روستایی
جامعه عشایری
نیاز اصلی
آب و زمین
مرتع و دام
فعالیت اصلی
کشاورزی
دامداری
فعالیت جانبی
دامداری در کنار زراعت
زراعت در کنار دامداری
مازاد تولید
عموماً تولید زراعی
عموماً تولید دامی
زمین مزروعی
در یک منطقه
در دو منطقه
بازده در هکتار
نسبی
کم
تکنیک کار زراعی
نیمه پیشرفته
نسبتاً ابتدائی
تنوع
زیاد
کم
تخصص در امور
زراعی
دامی
عوامل تعیین کننده منزلت اجتماعی
آب و زمین
دام و مرتع
مهاجرت به شهر
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
در جدال
روابط اجتماعی
پیچیده
ساده
نظام اجتماعی
ساده
پیچیده
ساختمان ایلی
ندارد
تفصیل
صنایع دستی
بیشتر مبادله ای
بیشتر خودمصرفی
شیوه زندگی
اسکان
کوچ
تقسیم کار
در حد متوسط
بسیار اندک
نوع نیازها
تقریباً پیچیده
ساده
روابط اقتصادی
تجاری
معیشتی- تجاری
(فصل نامه عشایری ذخایر انقلاب مقدار تغییر و افزایش)
6-3- صنایع دستی:
آمارها نشان می دهد که 80% صنایع دستی در مناطق روستایی و 20 % آن در شهرها متمرکز شده است. صنایع دستی در برخی مناطق عشایری جایگاه خاصی از زندگی و معاش خانواده را دارد. این فعالیت اغلب توسط زنان و دختران در اوقات فراغت آنها صورت می گیرد. این شغل یا حرفه در زندگی روستایی و عشایری پرواز زراعت و دامداری در ده سوم قرار دارد.
در دایره المعارف بریتانیکا صنایع دستی را چنین تعریف کرده اند " صنایع دستی به آن گروه از صنایع گفته می شود که مهارت ذوق و بینش انسان در تولید آن نقش دارد."
اصولاً در سالهای اخیر در بین ایلات کرمانج پیشینه ای بسیار کهن دارد و تمام آنها از تاریخی چند صدساله برخوردارند هر چند در سالهای اخیر با هجوم بی وقفه ماشین های خودکار و اتوماتیک رو به زوال و نابودی است ولی هنوز هم این روستا برای مصرف داخلی و صادرات در صنایع دستی شهرت دارد.
انواع صنایع دستی این روستا:
قالی بافی، جاجیم بافی، گلیم بافی، خور جین بافی، دستکش و کلاه و جوراب بافی، چادر بافی، طناب بافی، پلاس، سفره، کلاه گرگی را می توان نام برد.
فصل هفتم
7- سازمانها و تاسیسات:
انجمن ها، شرکت تعاونی روستایی – شورای اسلامی- شورای حل اختلاف- مسجد- مدارس- لوله کشی آب حمام عمومی و ….
این روستا دارای شرکت تعاونی روستائی، شورای اسلامی، شورای حل اختلاف، دهیاری، خانه بهداشت، مسجد، دفتر مخابراتی، مدارس و لوله کشی آب که از طریق چاه عمیق اخیراًٌ مورد بهره برداری قرار گرفت ولی فاقد حمام عمومی می باشد.
فصل هشتم
8- نحوه جمع آوری اطلاعات:
8-1- از طریق مشاهده با حضور در بین اهالی و از شورای اسلامی محل و دهیار روستا
8-2- از طریق مصاحبه با مردم و بزرگان اهالی
8-3- از طریق کتابخانه و اسناد مدارک با مراجعه به کتابخانه عمومی شهر و فرمانداری شهرستان شیروان
منابع و مآخذ:
1- امانی شادروز، مرزداران شمالی خراسان، 1382، ص 138- 137
2- پاپلی یزدی، محمد، کوچ نشینی در شمال خراسان، 1371، ترجمه اصغر کریمی، انتشارات آستانه قدس مشهد
3- توحدی کلیم الله، حرکت تاریخی کرد به خراسان، جلد دوم، 1344 ترجمه اصغر کریمی، انتشارات آستانه قدس مشهد
4- جوان جعفر، جمعیت ایران، 1367، انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد
5- طیبی حشمت الله، جامعه شناسی و مردم شناسی ایلات و عشایر، موسسه انتشارات دانشگاه تهران چاپ دوم
6- کسرائیان نصرالله، کردهای ایران، تهران، چاپ سکه، کسرائیان
7- مقیمی محمد اسماعیل، جغرافیایی تاریخی شیروان، 1370 آستانه قدس مشهد
8- ناصرالدین شاه 1313، سفرنامه خراسان، تهران، دارالظباعه دولتی، چاپ سنگی چاپ 1369
9- آمارنامه اداره خدمات دامپزشکی شیروان 1385
10- آمارنامه اداره کشاورزی شیروان 1385
11- سرشماری ننوس مسکن 1375
12- سرشماری اجتماعی- اقتصادی سال 66 مرکز آمار ایران
14- سرشماری کنونی مسکن 1385

1 . توحدی، کلیم الله 1360، جلد اول، ص 25
2 . سفرنامه ابن حوقل، ایران در صدره الارض ترجمه دکتر جعفر شعار امیر کبیر، 1366، ص 234
—————

————————————————————

—————

————————————————————

47


تعداد صفحات : 47 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود