تارا فایل

تحقیق در مورد تجزیه و تحلیل آثار گرافیک




تجزیه و تحلیل آثار گرافیک

تعریف آرم :
فرهنگ معین واژه آرم Arme (فرانسوى) را اینطورى معنى مى کند: "نشانه اى مشخص و معرف دولت، اداره، موسسه، کارخانه".
در فرهنگ لاروس Logo چنین تعریفى دارد: بازنمایى گرافیک از یک مارک، صنعتى یا تجارى.

تعریف طراحی :
(رسامی). گونه ای باز نمایی تصویری یا نقش آفرینی است، عمدتاً با تاکید بر عنصر خط.
ممکن است ترسیم مقدماتی برای نقاشی یا مجسمه باشد، یا اثر هنری مستقلی به شمار آید.
در باختر زمین، ابزارهای متداول طراحی عبارت بوده اند از : ذغال، مداد گچی، مداد و قلم ( ولی گاه (( آب مرکب )) را نیز – که به وسیله قلم مو اجرا می شود – نوعی طراحی می دانند). از سده شانزدهم تا سده نوزدهم، اهمیت طراحی- در مقایسه با اهمیت رنگپردازی – مورد مجادله فراوان بود؛ و بر این مبنا، هنر فلورانسی، پوسن و انگر از هنر ونیزی روبنس و دلاکروا متمایز شد.
در خاور دور، تمایزی میان نقاشی و طراحی وجود نداشت؛ و قلم مو وسیله کارد در هر دو مورد بوده است.
نگارگران ایرانی، ابتدا، خطوط اصلی تصویر را با مداد ترسیم می کردند؛ و آن را ((بیرنگ)) می نامیدند. از اواخر سده شانزدهم / دهم هجری ، نوعی طراحی مستقل توسط هنر مندانی چون محمدی و شیخ محمد رایج شد؛ و رضا عباسی آن را کمال بخشید.

تعریف گرافیک :
واژه گرافیک از مصدر یونانی (نوشتن) می آید. ریشه آن در اصل به معنای (خراشیدن) و (حک کردن) است.
الف: مترادف هنر ترسیمی ب: تصویر سازی، نمودار یا طرح همراه با موضوعات چاپی.( ادوارد لوسی اسمیت، فرهاد گشایش . فرهنگ اصطلاحات هنری)
در دایره المعارف لاروس آمده است : (( گرافیک از ریشهٔ یونانی گرافیکوس Graphikos به معنی نوشتن و یا رسم کردن ویا نگاشتن است . و آنچه که به وسیلهٔ علامت ، طرح ، و به طور کلی طرح خطی نمایانده شود ، نامیده می شود.
حوزه ای در هنر های بصری، که اساساً طراحی مواد چاپ شدنی مانند تصاویر، نقوش و نوشته ها را در بر می گیرد.
در گذشته هنر گرافیک به آن قسمت از طراحی و نقاشی سیاه و سفید گفته میشد که به وسیله فن چاپ دستی یا ماشینی تکثیر میشد.
امروزه ((طراحی گرافیک)) در سینما و تلوزیون نیز کاربرد دارد. صفحه آرایی، تصویرگری، طراحی نشانه ها و حروف، طراحی برای انتشارات و تبلیغات، و طراحی برای
بسته بندی کالا، از زمینه های اصلی فعالیت طراحی گرافیک محسوب می شوند .
سابقه این فعالیتها به کارهای ویلیام ماریس، لیسیتسکی، و مدرسه هنری باهاوس باز می گردد؛ ولی ویلیام ادیس دویی گینز، برای نخستین بار اصطلاح ((طراح گرافیک )) را به کار برد.

فرق طراحی با طرح :
در گذشته، معنای این واژه محدود بود به ترسیم مقدماتی انگاری که به ذهن هنرمند می آید(طرح باطنی نیز در ارتباط با همین معنا مصطلح شد).
ولی امروزه، ((طراحی)) در معنایی وسیع تر از ((ترسیم)) به کار برده می شود؛ و بر روند سازماندهی عناصری چون خط، شکل، رنگ، بافت و فضا با تکیه بر ((اصول طرح)) دلالت دارد. این اصول بر حسب ویژگیهای هر یک از قالبهای هنری کمابیش تغییر می کنند . با این حال، تعادل، ریتم، تناسب، و هماهنگی را عام ترین اصول طرح می دانند. نکته قابل توجه آنکه وحدت شرط اساسی هر طرح محسوب می شود ( با این تعریف طرح در معنای امروزی با ترکیب بندی مترادف است).

تعریف تجزیه و تحلیل :
تجزیه : جزء جزء کردن چیزی یا اجزاء جسمی را جدا کردن.
تحلیل: مورد بررسی قرار دادن همان جزء جزءها ،حل کردن یا گشودن.
تجزیه و تحلیل: فرایندی است که از طریق آن ماهیت و ویژگی های هر چیز بررسی می گردد و اطلاعات کافی درباره آنها جمع آوری و گزارش می شود.

عناصر تصویری در یک اثر هنری :
عبارتند از : نقطه ،خط، شکل،جهت،سایه روشن،رنگ،بافت ،سطح، حجم،رنگ،
بافت،بعد،مقیاس،حرکت،…

عناصر تزیینی در یک اثر هنری(تعریف عناصر تزیینی) :
عناصرتزئینی: گل و گیاه،نقوش حیوانات و انسانها.
اصطلاحی برای توصیف آن گونه هنری است که مناسب برای فضای خاص، و هماهنگ با طرز آرایش و سبک موجود در آن فضا طرح ریزی شده باشد. این اصطلاح امروزه بیشتر در مورد ترکیب بندیهای متشکل از سطوح رنگی تخت و شکلهای ساده شده به کار برده می شود.
مجموع عناصری که در یک اثر هنری به منظور بالا بردن لذت بصری علاوه بر مقاصد طرح به کار برده می شوند؛ را (( عناصر تزیینی در یک اثر هنری )) می نامند .

محتوی نگری دریک اثرراشناسایی کنید (محتوی وپویایی درآثارگرافیک) :
محتوا در آثار گرافیکی به آن دسته از عناصری که به منظورهای خاص، برای بیان موضوعات مورد نظر طراح در اثر می آیند گفته می شود.
این عناصر میتوانند به صورت های گوناگون استفاده شوند : استفاده از عناصری چون رنگ، خط، سطح ، فضا ، بافت و غیره……
تمامی این عناصر در یک اثر به منظور بالابردن محتوا و پویایی در کنار مشخصه های تزیینی بکار می روند.
محتوا، فرا تر از شکل ظاهری اثر است و به معانی درونی اشاره دارد.
منظور از پویایی در کار، همان تحرک و تجلی است که اثر را از سکون خارج کرده و منظور را رساتر بیان می کند. این نوع تحرک را به وفور در کارهای اساتید طراحی گرافیک می بینیم.(البته پویایی چه در آثار نقاشی و چه در آثار گرافیکی به منظور های مختلف استفاده می شودند و تعریف کاملی از آن نمی توان داشت.)

تعریف پوستر :
یک رسانه که بر روی یک کاغذ بدون تا چاپ می شود و از آن بعنوان ساده ترین رسانه
در طراحی گرافیک می توان نام برد.

تعریف ساختار در تابلو :
ساختار در تابلو همان اسکلت اولیه تابلو می باشد.
تعادل،روابط موزون و هماهنگی که بین عناصر و اشکال و رنگ های مختلف در یک تابلو است را می گویند.همچنین سه بعدی نمودن اشکال در فضای پرسپکتیو در تابلو را می گویند.و یا سازمان کلی اجزائ و بخش ها بر اساس ارتباط پویای آنها این واژه در هنر یا مهندسی کاربرد دارد ولی در هندسه بکار نمی رود.

تعریف هنر :
کلمه هنر یک واژه کهن اوستائی است و در زبان فارسی از پیشوند (هو) به معنی خوب ؛ و واژه (نر) به معنی مردانگی و توانائی ترکیب یافته و (هونر) به معنی (خوب توانائی یا به توانائی) بکار رفته است.بیش از هزار سال است که واژه (هُنر) به این معنی در زبان و شعر فارسی دیده می شود.
معادل واژه هنر در زبان های فرنگی : (Art) که به معنی صنعت است به معنی هنر بکار رفته ولی برای معنی هنر رسا نیست ؛ و در زبان عربی کلمه (فنّ) بکار می رود.
هنر در اصل همانند مترادفش فیزیک، پیشرفت تدریجی بشر بوده است. امروزه هنر
پیشروترین نوع بیان خلاقیت انسان است.
هنر پاسخ به نیاز انسان برای جاودانه شدن است. "جمشید مشایخی"
از نظر شخص عادی هنر فعالیتی است که زیبایی را نمودار سازد. "تولستوی"
هنر کوششی است برای آفرینش صورت لذتبخش،این صور حس زیبایی ما را ارضا می کند. "تولستوی"

تعریف آثار نقاشی معاصر :
نقاشی معاصر از 19 میلاد به بعد آغاز شد و با مکتب رئال شروع شدو سبکهای آن : رئالیسم ، امپرسیونیسم ، پست امپرسیونیسم ، نیوامپرسیونیسم ، اکسپرسیونیسم ، سمبلیسم ، فزیسم ، کوبیسم ، فتوریسم ، انتزاعی ، دادایسم ، سورئالیسم ، آپ آرت ، پارآرت ، رنسانس یا نوزایی ،…

تعریف ابداع :
هر موجودی که مسبوق بماده و حرکت نباشد وجودش بر سبیل ابداع میباشد، و آن خروج
از جوف عدم صریح بمتن وجود و ثبات در عالم دهر است و بعبارت دیگر عبارت از ایجاد شی غیر مسبوق بماده و مدت است.
ابداع به معنای آوردن، برآوردن، نوچیزی آوردن، نوآوردن، نو نهادن، نو پدید آوردن ایجاد، اختراع . ایجاد چیزی از ناچیز ، که ایجاد چیزی است از چیزی.

تعریف نوآوری در هنر :
بوجود آوردن چیزی که قبلا نبوده . در هنر، استفاده از عناصر برای بوجود آوردن چیزی نو به منظوری خاص را نو آوری گویند.

تعریف خلاقیت :
استفاده صحیح و نو از عناصر موجود برای خلق اثر.
در خلاقیت چیز جدیدی که قبلاً نبوده ابداع نمی شود تنها از پدیده ها به منظوری نو به خوبی استفاده می شود.
انسان خلاق کسی است که بتواند از موقعیت حاضر به بهترین وجه برای ارایه حرفی نو استفاده کند.

فرق نوآوری و خلاقیت :
در نو آوری پدیده ای نو و جدید بوجود می آید ؛ اما در خلاقیت از پدیده های موجود
برای اهداف خاص به خوبی استفاده می شود. که این استفاده ها تعریف شده نیستند و بستگی به فرد خلاق دارد.
انتفاع + اختراع + مفهوم = نوآوری
در معادله نوآوری فوق، کلمه مفهوم اشاره بر ایده ای است که باتوجه به چهارچوب مرجعی آن فرد، دپارتمان، سازمان و یا یک دانش انباشته شده جدید است. کلمه اختراع اشاره به هر ایده ای جدید است که به حقیقت رسیده باشد، کلمه انتفاع بر به دست آوردن حداکثر استفاده از یک اختراع دلالت دارد.

فرق فرم و شکل :
واژه های شکل و فرم هردو درواقع به یک معنی می باشند،تنها وجه تمایزآنها را می توان در نوع بکارگیری آنها دانست.زمانی که درموردسطح وویژگیهای آن صحبت می شود ، واژه شکل و هنگامی که در مورد خصوصیات و ویژگیهای حجم بحث می شود،واژه و اصطلاح فرم را بکار می بریم.
شکل بخش متمایز شده از فضای پیرامون بواسطه خطوط مرزی یا تفاوت در رنگ،رنگ سایه و بافت و یک شکل بیشتر بر سطح دلالت داردتا حجم . مربع،دایره،و مثلث را شکلهای بنیادی می نامند.ولی فرم،برای هر شکل دو بعدی ، معمولاً یک فرم سه بعدی وجود دارد.

بسترها (زمینه ها و انواع آن) :
سطحی که بطور خاص برای نقاشی آماده شود،احتمالا با گچ بوم یا لایه ای از رنگ با سایه رنگ یکدست.
در مفهوم عام تر،سطحی که بر روی آن نقاشی یا طراحی انجام می گیرد.
در هنرهای تزیینی ماده اصلی که بر روی آن تصویر یا نقش تزیینی اجرا می شود.
انواع بسترها : فلزی ، چوبی ، چرمی ، پوست گوساله ، بوم ،کاغذ، اندودگچ ، …

تعریف تعادل متقارن و غیر متقارن :
تعادل : جلوه و نمود توازن در ترکیب بندی تصویر.
تعادل متقارن(قرینه) (تعادل غیر فعال) : این تعادل به تقسیم بندی برابر و مساوی اشیاء و فضاهای گوناگون،یا آرایش آیینه گونه عناصر تصویری در دو یا چهار طرف کادر ،گفته می شود.از نظر حسی، تعادل متقارن،معمولا بیان کننده وقار و سنگینی و حالتهای رسمی و خشک،ایستا و خالی از هیجان است.این تقارن،اثر را آرام و بی تحرک و خالی از هر گونه هیجان بصری می کند.
تعادل نامتقارن(غیر قرینه)(تعادل فعال) : به تقسیم بندی نا مساوی اشیاء و فضاهای گوناگون گفته می شود،اگر چه دو بخش تقسیم شده از لحاظ وزن و سنگینی بصری،با هم برابرند،اما عناصر موجود از لحاظ شکل،رنگ،حرکت،اندازه،و جنبه های دیگر بصری یکسان و برابر نیستند.

تعریف سازماندهی سطحی :
اگر یک نقاشی -چه تصویری،چه انتزاعی- بر ما تاثیر گذارد به سبب نظم درونی و پنهانی آن است.

M.Denis (مُریس دنیس) نقاش و نظریه پرداز فرانسوی در مقاله ای در سال 1890 نوشت یک نقاش پیش از هر چیز سطحی است تخت و دو بعدی که رنگها با نظمی خاص بر روی آن آرایش یافته اند . این سخن دنیس عمدتاَ در مورد نقاشی انتزاعی مدرن صادق است.اما می توان آن را به آثار نقاشان گذشته نیز تعمیم داد.در واقع هر نوع ترکیب بندی نتیجه کاربرد روشی -ابداعی یا اقتباسی- در سازماندهی یک سطح است.بزرگی و کوچکی سطح مزبور و موقعیت آن در یک فضای معنایی جامعیت این تعریف را نقض نمی کند.

تعریف ترکیب بندی طبیعت بی جان :
ترکیب بندی طبیعت بی جان یا کمپوزیسیون عمل سازماندهی همه عناصر یک اثر هنری
است به منظور ایجاد یک کل منسجم و حاوی بیان هنری.امکان دارد هر عنصر با ویژگی های ذاتی اش جلوه نماید،ولی باید به طریقی عمل کند که کل مهمتر از اجزاء باشد.

فرق فن و هنر :

فن ماندگار نیست،ولی هنر ماندگار است.
فن تغییر می کند ولی هنر پا بر جاست. "کلودمنه "

تعریف سازماندهی طلایی (قاعده نسبت طلایی) :
تقسیم یک پاره خط به دو بخش متناسب و زیبا،ابتدا توسط "اقلیدس"نسبت طلایی خوانده شد،بعدا در دوره رنسانس به آن تناسب ایزدی گفته شد.و در قرن نوزدهم به آن نسبت طلایی گفتند.این تناسب به عنوان مطلوب ترین تناسب بین دو جزء تا کنون مورد استفاده هنرمندان قرار گرفته است.
تعریف ساده تقسیم طلایی عبارتست از جزء کوچکتر به جزء بزرگتر برابر است با نسبت جزء بزرگتر به کل.

نسبت طلایی به زبان اعداد مساوی است با 618/1

تعریف تناسب در ترکیب بندی منظره :
ترکیب یا ترکیب بندی مهمترین فرایند در شکل گیری اثر تصویری معماری و یا ارتباط بصری است.واژه ترکیب در لغت به معنای مرکب کردن و یا از چند جزء،کل جدید را بوجود آوردن است که چیزی متفاوت از اجزای تشکیل دهنده نخستین آن باشد.در ترکیبهای غیر متمرکز عناصر گوناگون(انسان،طبیعت،و اشیاء)در چندین نقطه اثر پراکنده می شوند.و هر کدام به نوبه خود در ساخت کلی اثر نقش تعیین کننده ای دارند.برای کشیدن منظره از ترکیب متفاطع می توان استفاده کرد.
با دقت در آثار منظره نگاران هلندی سده هفدهم متوجه می شویم آنان به روشی خاص فواصل تناسب دار در ترکیب بندی های خط بکار می بردند.(سطح نقاشی را با خط افق به دو بخش نابرابر تقسیم می کردند ؛ یک چهارم را برای زمین و دریا ؛ سه چهارم را برای آسمان.)

14


تعداد صفحات : 14 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود