تارا فایل

تحقیق بررسی مشکلات روانشناختی نوجوانان پسر در خانواده های تک والد



وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
دانشگاه پیام نور واحد کوهدشت

پایان نامه جهت اخذ مدرک کارشناسی
رشته روانشناسی
عنوان:
بررسی مشکلات روانشناختی نوجوانان پسر در خانواده های تک والد
مدارس راهنمایی شهرستان کوهدشت

استاد راهنما:
فهیمه کرمی

پژوهشگر:
هدایت اله یاریان دلفان

بهار 1394

چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مشکلات روانشناختی نوجوانان پسر در خانواده های تک والد صورت گرفت.
روش پژوهش کیفی است و از مدل نظریه زمینه ای استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان پسر خانواده های تک والد مدارس راهنمایی دولتی و غیردولتی شهرستان کوهدشت در سال تحصیلی 94-93 تشکیل دادند. ابزار اصلی پژوهش مصاحبه ی نیمه ساخت یافته بود. به روش نمونه گیری هدفمند 18 نفر از دانش آموزان انتخاب شدند و با آنها مصاحبه صورت گرفت. پس از اجرای پژوهش و کدگذاری مصاحبه های انجام شده، تجزیه و تحلیل آنها صورت گرفت. مشکلات روانشناختی مورد بررسی در این پژوهش که با توجه به پژوهش های پیشین مد نظر قرار گرفتند عبارتند از: اضطراب، افسردگی، بزهکاری، پرخاشگری، عدم سازگاری، فقدان عزت نفس و کاهش عملکرد تحصیلی. پس از تحلیل محتوای مصاحبه ها و کدگذاری آنها، مولفه های موثر بر هریک از مشکلات روانشناختی مد نظر بدست آمد. یافته ها نشان دادند مسائل و مشکلاتی که خانواده های تک والد با آنها روبرو هستند ممکن است به مشکلات روانشناختی نوجوانان پسر این خانواده ها بیانجامد. به نظر می رسد حمایت های اقتصادی و اجتماعی بیشتری نسبت به خانواده های تک والد لازم است تا از بروز مشکلات روانشناختی در اعضای این نوع خانواده ها (نوجوانان پسر) جلوگیری شود.

کلیدواژه ها: خانواده تک والد، نوجوان، مشکلات روانشناختی، اضطراب، افسردگی، بزهکاری، پرخاشگری، عدم سازگاری، فقدان عزت نفس و کاهش عملکرد تحصیلی.

فهرست
عنوان صفحه
فصل اول: چارچوب پژوهش
مقدمه: 2
بیان مساله: 3
اهمیت و ضرورت پژوهش: 6
هدف پژوهش: 7
سوال پژوهش: 7
تعریف نظری و عملیاتی متغیرها: 7
تعاریف نظری: 8
تعاریف عملیاتی 8
فصل دوم: ادبیات پژوهش
مقدمه: 12
قسمت اول: خانواده و خانواده تک والد 12
خانواده 12
خانواده تک والد 13
انواع خانواده های تک والد 14
خانواده تک والد ناشی از طلاق 14
خانواده تک والد ناشی از مرگ یکی از والدین 15
خانواده های پدر تک والدی 17
خانواده های مادر تک والدی 17
توانمندی های خانواده های تک والد 18
محدودیت های خانواده های تک والدی 19
خلاصه قسمت اول: 20
قسمت دوم : نوجوانی 20
تعریف نوجوانی: 20
برخی از نظریه های موجود درباره نوجوانی 22
نظریه روانی- اجتماعی 22
نظریه یادگیری اجتماعی 22
خلاصه قسمت دوم: 23
قسمت سوم: مشکلات روانشناختی 24
تعریف مشکلات روانشناختی: 24
اضطراب 24
علائم اضطراب 25
انواع اضطراب 25
برخی از نظریه های اضطراب 26
نظریه انسان گرایان 26
نظریه های شناختی 27
افسردگی 28
برخی از نظریه های موجود در مورد افسردگی 29
نظریه درماندگی آموخته شده 29
نظریه انسان گرایی 29
نظریه شناختی بک 30
بزهکاری 31
نظریه یادگیری اجتماعی و بزهکاری 32
وضعیت اقتصادی و بزهکاری 33
پرخاشگری 34
انواع پرخاشگری: 34
نظریه شخصیت هورنای و پرخاشگری 35
عوامل شناختی و پرخاشگری 35
عوامل خانوادگی و پرخاشگری 36
عدم سازگاری 37
برخی از دیدگاه های سازگاری 38
دیدگاه روان شناختی 38
دیدگاه یادگیری اجتماعی 38
نظریه روانی- اجتماعی 39
عوامل موثر بر سازگاری 40
ویژگی های فردی: 40
عوامل خانوادگی: 40
فقدان عزت نفس 41
برخی از نظریه های عزت نفس 42
نظریه عزت نفس ویلیام جیمز 42
نظریه عزت نفس کوپراسمیت 43
کاهش(افت) عملکرد تحصیلی 44
تعریف عملکرد تحصیلی: 44
عوامل موثر در عملکرد تحصیلی 45
عوامل فردی یا درونی 45
شرایط خانوادگی 46
وضعیت اقتصادی 46
خلاصه فصل دوم: 47
فصل سوم: روش انجام پژوهش
مقدمه: 51
نوع و روش پژوهش: 51
ابزار پژوهش 51
جامعه آماری و نمونه پژوهش 53
روش های آماری و تحلیل داده ها 53
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
مقدمه: 56
یافته ها: 56
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
مقدمه: 76
برخی از محدودیت های پژوهش: 87
پیشنهادها 87
پیشنهادهای کاربردی: 87
پیشنهادهای پژوهشی: 88
منابع فارسی: 90
منابع لاتین: 95
پیوست 98

فهرست جداول و نمودارها
شکل 1-1: چارچوب پژوهش 9
شکل 2-1: نقشه ذهنی پژوهشگر 11

جدول2- 1: چارچوب نظری پژوهشگر در انتخاب و تدوین مشکلات روانشناختی 48

جدول4- 1: ویژگی های جمعیت شناختی گروه نمونه 56
جدول4- 2: فراوانی و درصد فراوانی ویژگی های جمعیت شناختی مهم گروه نمونه 57
جدول4- 3: کدگذاری عبارات مهم گروه نمونه مورد بررسی در خصوص اضطراب 57
جدول4- 4: توزیع فراوانی و درصد فراوانی مولفه های موثر بر اضطراب در گروه نمونه 58
جدول4- 5: کدگذاری عبارات مهم گروه نمونه مورد بررسی در خصوص افسردگی 59
جدول4- 6: توزیع فراوانی و درصد فراوانی مولفه های موثر بر افسردگی در گروه نمونه 60
جدول4- 7: کدگذاری عبارات مهم گروه نمونه مورد بررسی در خصوص بزهکاری 61
جدول4- 8: توزیع فراوانی و درصد فراوانی مولفه های موثر بر بزهکاری در گروه نمونه 61
جدول4- 9: کدگذاری عبارات مهم گروه نمونه مورد بررسی در خصوص پرخاشگری 62
جدول4 -10: توزیع فراوانی و درصد فراوانی مولفه های موثر بر پرخاشگری در گروه نمونه 63
جدول4 -11: کدگذاری عبارات مهم گروه نمونه مورد بررسی در خصوص عدم سازگاری 63
جدول4 -12: توزیع فراوانی و درصد فراوانی مولفه ها موثر بر عدم سازگاری در گروه نمونه 64
جدول4 -13:کدگذاری عبارات مهم گروه نمونه مورد بررسی درخصوص عزت نفس پایین(فقدان عزت نفس) 64
جدول4 -14: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر عزت نفس پایین در گروه نمونه 65
جدول4 -15: کدگذاری عبارات مهم گروه نمونه مورد بررسی در خصوص عملکرد تحصیلی 65
جدول4 -16: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر عملکرد تحصیلی در گروه نمونه 66
جدول4 -17: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر اضطراب گروه نمونه در خانواده های مادر تک والدی 67
جدول4- 18: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر اضطراب گروه نمونه در خانواده های پدر تک والدی 67
جدول4- 19: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر افسردگی گروه نمونه در خانواده های مادر تک والدی 68
جدول4- 20: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر افسردگی گروه نمونه در خانواده های پدر تک والدی 68
جدول4- 21: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر بزهکاری گروه نمونه در خانواده های مادر تک والدی 69
جدول4- 22: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر بزهکاری گروه نمونه در خانواده های پدر تک والدی 69
جدول4 -23: توزیع فراوانی و درصد فراوانی مولفه های موثر بر پرخاشگری گروه نمونه در خانواده های مادر تک والدی 70
جدول4 -24: توزیع فراوانی و درصد فراوانی مولفه های موثر بر پرخاشگری گروه نمونه در خانواده های پدر تک والدی 70
جدول4 -25: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر عدم سازگاری گروه نمونه در خانواده های مادر تک والدی 71
جدول4 -26: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر عدم سازگاری گروه نمونه در خانواده های پدر تک والدی 71
جدول4 -27: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر عزت نفس پایین گروه نمونه در خانواده های مادر تک والدی 72
جدول4 -28: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر عزت نفس پایین گروه نمونه در خانواده های پدر تک والدی 72
جدول4 -29: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر عملکرد تحصیلی گروه نمونه در خانواده های مادر تک والدی 73
جدول4 -30: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر عملکرد تحصیلی گروه نمونه در خانواده های پدر تک والدی 74

مقدمه:
خانواده اولین و مهمترین نهادی است که افراد به شکل معمول درآن با شیوه های زندگی جمعی، تفاهم و سازگاری با دیگران آشنا می گردند. سلامت روانی کودکان به طور عمده نتیجه ی تربیت و پرورش آن هاست. درحال حاضر برآورد همه گیر شناختی موید این نکته می باشد که خانواده ی نابهنجار علت اصلی ایجاد مشکلات روانشناختی است. حجم انبوهی از پیشینه های پژوهشی بر خانواده به عنوان عامل پیشبینیکننده مشکلات روانشناختی کودکان و نوجوانان تمرکز یافته است (گالارین وآلونسو اربیول1، 2012؛ لعی فاز و عسکری، 1387؛ لطفی عظیمی، 1389). پدر و مادر دو رکن اساسی خانواده هستند که با به وجودآوردن محیطی امن و سالم، رشد روانی فرزندان خود را میسر می سازند. لذا عدم حضور هریک از والدین در محیط خانواده تعادل آن را بر هم زده و آثار سوئی بر رشد طبیعی فرزندان می گذارد (پوراحمدی، جلالی، عابدین و روشن چسلی، 1388).
خانواده تک والد2 به خانواده ای گفته می شود که در آن یکی از والدین به دلیل مرگ یا طلاق، خانواده را ترک گفته است. این نوع خانواده ها معمولاً در یک دوره ی پیچیده همراه با نگرانی به سر می برند که ناشی از انتقال به یک دوره ی برزخی و فقدان است. به علاوه این نوع خانواده ها بزودی مشکلات اقتصادی را نیز تجربه خواهندکرد، بخصوص اگر والد به جای مانده مادر باشد. زیرا به طور معمول درآمد مادر نسبت به درآمد پدرکمتر است. معمولاً این گونه مادران به طور کامل( تمام وقت) نیز به انجام کار می پردازند و به همین دلیل وقت کافی برای صرف کردن با فرزندان خود ندارند. آسیب پذیری اقتصادی، فقدان و انزوای اجتماعی از جمله تغییراتی هستندکه خانواده های تک والد نسبت به خانواده های دو والد تجربه می کنند (رابر3، 2010).
تقریباً تمامی متخصصان روانشناسی و علوم تربیتی بر این باورند که دوره نوجوانی، حساسترین، بحرانیترین، و مهمترین دوره رشد هر انسان می باشد. در این دوره فرد به بلوغ می رسد، در پی کشف هویت خود است، به دنبال استقلال و جدایی از وابستگی های دوره کودکی است. به همین دلیل در این دوره نوجوانان دارای وضعیت روانی باثباتی نیستند و در این دوره است که بیشترین مشکلات برای نوجوانان به وجود می آید( انیسی، سلیمی، میرزمانی، رئیسی و نیکنام، 1386). این مشکلات بخصوص زمانی که با عوامل آسیب زای دیگری مانند عضویت در گروه همسال نامناسب، فوت یکی از والدین، طلاق یا جدایی والدین و عواملی مانند آن همراه شود، سازگاری نوجوان را به مخاطره انداخته و فرآیند طبیعی گذر از این دوره را با مشکلات جدی مواجه خواهد ساخت (جانگسما،پیترسون و مک اینیز4 ترجمه آقامحمدی وکیمیایی، 1386).
امروزه یکی از مسائل مهم جامعه ی ما، آمار بالای نوجوانان و جوانانی است که در حال گذراندن سنین هویت یابی هستند و ظاهراً، محرومیت از پدر و مادر به عنوان یک متغیر مهم محیطی به طور مستقیم و غیرمستقیم تاثیر ویژه ای روی رشد کودک در تمام مراحل زندگی و بخصوص در شکل گیری شخصیت دارد (خدری و عسگری، 1390). اریکسون5، دوره ی نوجوانی را دوره ی هویت یابی در مقابل بی هویتی می داند، و با توجه به این که هویت یابی وحدتی است که بین سه سیستم زیستی، روانی و اجتماعی به وجود می آید، در صورتی که چنین وحدتی حاصل نشود، نوجوانان دچار آشفتگی در روابط و رفتار می گردند (انیسی و همکاران، 1386). در این دوران طبیعتاً نوجوان ناگزیر از مدارا با استرس های اضافی است، حال اگر با فشارهای دیگری چون مرگ و یا طلاق والدین روبرو شود، زمینه برای بروز بحران و مشکلات روانی فراهم خواهد شد که نتیجه آن گاهی از دست رفتن سلامت روانی نوجوان و به وجود آمدن مشکلات روانی در وی است (شریفی درآمدی، 1386). نوجوانان تک والد، تجربه ی موفقیت تحصیلی کمتری نسبت به دیگر نوجوانان (نوجوانان خانواده های کامل) دارند، پریشانی های روانشناختی بیشتری دارند، خیلی زود وارد فعالیتهای جنسی می شوند و آسیب پذیری و مشکلات سلامتیشان زیاد است (دلییر و کالیل6، 2002).
به طور کلی این امر پذیرفته شده است که وجود والدین به شدت بر همه ی جنبه های قوت و ضعف رشد شخصیت تاثیر می گذارند و غیبت یکی از والدین یا هر دو، اثر نامطلوبی بر رشد شخصیت کودک و نوجوان دارد و او را مستعد ابتلا به بیماری های روانی و مشکلات رفتاری می کند (خدری وعسگری، 1390).
بیان مساله:
خانواده پایه ی ساختار نظام یافته اجتماع است که مسئول ایجاد رشد و عملکرد فرزندان می باشد. خانواده هایی که از ساختار طبیعی برخوردار نیستند، از نظر روابط بین فردی به طور معناداری ضعیفتر از دیگر خانواده ها می باشند. یکی از موارد ساختار غیرطبیعی در نهاد خانواده، مساله خانواده های تک والد نسبت به خانواده های عادی می باشد (اعتمادی و ابراهیمی، 1389). نوجوانانی که در این گونه خانواده ها زندگی می کنند، با مشکلات جدی مواجه هستند. از آنجا که نوجوانان از لحاظ جسمی، شناختی، اجتماعی و هیجانی با سایر گروه های سنی تفاوت دارند، ممکن است در فعالیت های پرمخاطره که سلامت و بقای آنها را تهدید میکند، شرکت کنند. نوجوانان مشکل دار در معرض این خطر قرار دارند که هرگز یک بزرگسال مسئولیت پذیر نشوند (هاشمی آذر، 1383). با این وجود هنوز پژوهشی که بتواند مسائل و مشکلات خانواده های تک والد را مورد بررسی قرار دهد، صورت نگرفته است. بنابراین چگونگی تبیین این مسائل و آثار آن روی نوجوانان این گونه خانواده ها نیازمند به بررسی می باشد.
چنانچه گفته شد، خانواده ی تک والد به خانواده ای گفته می شود که در آن یکی از والدین به علت مرگ یا طلاق خانواده را ترک گفته است. پژوهش ها نشان داده است که زندگی در خانواده های تک والد اثرات منفی زیادی بر روی رشد بچه ها دارد؛ ازجمله این که مشکلات تحصیلی شان زیاد است و موفقیت کمی در مدرسه دارند، فشارهای روانشناختی بالایی را تجربه می کنند، سوءمصرف دارو7دارند و فعالیتهای جنسی زودرس در آنها مشهود است. همچنین مشکلات و انحرافات رفتاری در آنها زیاد است (رابر، 2010). رپتی و وود8 ( 1997) و رسنیک، ایرلندو بروسکی9 (2004) مشکلات روانشناختی را به صورت رفتارهای تهدیدکننده ی سلامتی مانند سیگار کشیدن، مصرف الکل، سوء استفاده از دارو و قانون شکنی تعریف کرده اند که می تواند ناشی از اضطراب، فقدان عزت نفس، افسردگی و… باشد.
زمانی که خانواده در محاصره بی ثباتی و استرس شدید قرار می گیرد و پیوند زناشویی به هر دلیلی شکسته می شود، اثرات شدیدی روی رشد کودکان و نوجوانان می گذارد. این اثرات شدید روانی و آسیب های آن در خانواده های تک والد قابل مشاهده است (آنتکل و بیدارد10، 2007). کاسن، کوهن، بروک و هرتمارک11 (1996) در بررسی 468 نوجوان اظهار نمودندکه بچه هایی که با تک والد خود زندگی می کنند، در مقایسه با کودکانی که با هر دو والد زندگی می کنند، احتمال بیشتری دارد که مشکلات اضطرابی و مختل کننده داشته باشند و پسرانی که با تک والد خود زندگی می کنند در مقایسه با آنهایی که با هر دو والد خود زندگی می کنند احتمال بیشتری دارد که دچار افسردگی شوند.
آرمیستد، فورهند، برودی و مگان12 (2002) در پژوهش خود نشان دادند که بین روابط گرم خانوادگی و مشکلات رفتاری و سازگاری کودکان و نوجوانان رابطه معکوس وجود دارد و چون در خانواده های تک والد چنین روابط گرمی وجود ندارد، نوجوانان این نوع خانواده ها دارای مشکلات رفتاری و روان شناختی هستند.
مشکلات روان شناختی در خلال نوجوانی، دامنه ای از خفیف مثل کمرویی13، تا بسیار شدید، مثل بی اشتهایی عصبی را در بر می گیرد. از آنجایی که معمولاً نوجوانی دوره ی انتقالی زندگی در نظر گرفته می شود، این خطر بزرگ وجود دارد که بزرگسالان فرض کنند که نوجوانان مشکل دار، از مشکلاتشان خلاص می شوند و زمینه پیشگیری یا درمان آنها را فراهم نکنند (هاشمی آذر، 1383).
برخی پژوهش ها مطرح میکنند که بین نوجوانان تک والد و دو والد، از لحاظ ویژگی های شخصیتی و سازگاری فردی- اجتماعی، تفاوت معنی داری وجود ندارد. به طوری که خدری و عسگری(1390) در پژوهش خود با عنوان "مقایسه ویژگی های شخصیتی و سازگاری فردی – اجتماعی نوجوانان تک والد و دو والد" به این نتیجه رسیدند که بین ویژگی های شخصیتی (روان نژندی، برون گرایی، باز بودن توافق و با وجدان بودن)، نوجوانان تک والد و دو والد تفاوت معنا داری وجود ندارد. همچنین بین سازگاری فردی- اجتماعی نوجوانان تک والد و دو والد تفاوت معناداری وجود ندارد.
نیسی، نجاریان و پورفرجی(1380) درپژوهش خود به این نتیجه رسیدند که بین سلامت روانی، جسمانی و عملکرد تحصیلی نوجوانان فاقد پدر و واجد پدر، بدون در نظرگرفتن حمایت اجتماعی به عنوان متغیرتعدیل کننده، تفاوت معناداری وجود ندارد اما بین نوجوانان فاقد پدر و دارای حمایت اجتماعی بالا و نوجوانانی که دارای حمایت اجتماعی پایینی بودند از لحاظ سلامت روانی و عملکرد تحصیلی تفاوت معنادار وجود دارد.
امروزه توجه به مساله نوجوانان در کلیه کشورهای جهان به صورت یک مساله حاد علمی و تربیتی درآمده است و در حقیقت یکی از مشکلات مهم زندگی اجتماعی به شمار می رود. با توجه به چالش های دوره ی نوجوانی شگفت آور نیست که نوجوانان به عنوان گروه در معرض خطر برای مشکلات روانشناختی در نظر گرفته شوند (سیدفاطمی، رحمانی، رضایی و صداقت، 1388). گرچه پژوهش هایی در مورد بررسی مسائل زندگی نوجوانان تک والد صورت گرفته است، اما تاکنون پژوهشی به صورت منسجم و کیفی در مورد این مساله که مشکلات روانشناختی نوجوانان پسر در خانواده های تک والد، چه هستند، صورت نگرفته است، لذا پژوهشگر در این پژوهش این نوع مشکلات را مد نظر قرار داده است و به صورت کیفی به بررسی این نوع مشکلات پرداخته است. بنابراین، پژوهش حاضر به بررسی کیفی مشکلات روانشناختی14 نوجوانان پسر در خانواده های تک والد می پردازد.
اهمیت و ضرورت پژوهش:
مفهوم خانواده و ارزش این نهاد اجتماعی برای هر دولت و جامعه ای اساس کار است و هر جامعه متناسب با ارزش های خود ابتدا به سراغ خانواده می رود تا از درون آن، شهروندان آتی خود را بپروراند. این موضوع وقتی اهمیت بیشتری پیدا می کند که جامعه به خاطر تحولات ساختاری و زیربنایی به شهروندان جدید با طرز فکر نو نیاز داشته باشد. به همین خاطر است که خانواده یکی از اولین نهادهایی است که باید در جامعه تغییر کند ( قمری، 1390). یکی از دلایل مطالعه نوجوانان این است که اطلاعاتی به دست آوریم که ما را به عنوان درمانگر، معلم، پدر یا مادر یاری دهد. معلمان، مربیان، مشاوران، مددکاران اجتماعی، دست اندرکاران امور قضایی و سایر کسانی که ارتباط نزدیکی با نوجوانان دارند، اگر اطلاعات مفیدی در مورد نوجوانان داشته باشند، در کار خود بهتر عمل میکنند (هاشمی آذر، 1383).
شعاری نژاد (1381) در این رابطه معتقد است که:
" سرمایه گذاری برای تربیت سالم و راهنمایی برای قشر عظیم نوجوانان یک جامعه، در واقع سرمایه گذاری بنیادی اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی است و همین نسل است که حامل اصلی فرهنگ به شمار می رود و سلامت و سعادت همگانی و همه جانبه حال و به ویژه آینده کشور بیش از سایر عوامل به برخورداری از وجود نوجوانان و جوانان سالم(جسمی و روانی) بستگی دارد. بنابراین هر جامعه باید نوجوانان را به عنوان سرمایه های انسانی نزدیک به حد بهره دهی مورد عنایت قرار دهد و این مسئولیتی است بس سنگین و عملی است پیچیده و مستلزم تلاش فراوان و همه جانبه که بدون برنامه ریزی دقیق و حساب شده، موفقیت در آن امکان ندارد" (ص، 55 و 56).
از آنجا که دوره نوجوانی با تحولات فراوانی در زمینه های روانشناختی، رفتاری و عاطفی همراه می باشد و هریک از این تغییرات می تواند یک عامل بحران زا برای نوجوان محسوب گردد و در مواردی موجب بروز مشکلات برای آنها می شود، و همچنین با توجه به مشکلات خاصی که نوجوانان خانواده های تک والد با آنها مواجهاند، بررسی و تفحص پیرامون این تحولات و مشکلات حائز اهمیت بسیاری می باشد. بدین منظور و با عنایت به این امر که سلامت نوجوان پیش شرط سلامت و توسعه آینده می باشد و هرگونه تلاش برای ارتقاء در این زمینه می تواند تحول شگرفی در وضعیت جوامع ایجاد نماید. و نیز با توجه به این که منابع این پژوهش به بررسی مشکلات روانشناختی ناشی از زندگی در خانواده های تک والد در نوجوانان پسر می پردازد، براساس نتایج آن می توان اقدامات و فعالیت های لازم برای کمک به این گونه نوجوانان و خانواده های آنها را فراهم نمود. زیرا شناخت به موقع مشکلات، احتمال برطرف کردن آنها را بالا می برد و ما را در برنامهریزی مناسب جهت رفع مشکلات یاری می نماید. همچنین نتایج این پژوهش اطلاعات مفیدی را برای مشاوران کلینیک ها، کانون های اصلاح و تربیت، مشاوران مدارس، معلمان، کمیته ی امداد، مددکاران اجتماعی، پژوهشگران و سایر دست اندرکاران مسائل اجتماعی و تربیتی فراهم می سازد.
هدف پژوهش:
اهداف کلی
بررسی کیفی مشکلات روانشناختی نوجوانان پسر در خانواده های تک والد شهرستان کوهدشت می باشد.
اهداف جزئی
1. بررسی رابطه بین فقدان عزت نفس و خانواده های تک والد مدارس راهنمایی شهرستان کوهدشت.
2. بررسی رابطه بین افت عملکرد تحصیلی و خانواده های تک والد مدارس راهنمایی شهرستان کوهدشت.
3. بررسی رابطه بین موارد اضطراب، افسردگی، بزهکاری و پرخاشگری با خانواده های تک والد مدارس راهنمایی کوهدشت.
سوال پژوهش:
مشکلات روانشناختی ناشی از زندگی در خانواده های تک والد در نوجوانان پسر چگونه تبیین می شود؟
فرضیات پژوهش:
– آیا بین فقدان عزت نفس و خانواده های تک والد مدارس راهنمایی شهرستان کوهدشت رابطه معناداری وجورد دارد؟
– آیا بین افت عملکرد تحصیلی و خانواده های تک والد مدارس راهنمایی شهرستان کوهدشت رابطه ای وجود دارد؟
– آیا بین مشکلات روانشناختی مانند اضطراب، افسردگی، بزهکاری و پرخاشگری با خانواده های تک والد مدارس راهنمایی شهرستان کوهدشت رابطه ای وجود دارد؟

تعریف نظری و عملیاتی متغیرها:
تعاریف نظری:
مشکلات روانشناختی:
مشکلات روانشناختی عبارت است از مسائل و مشکلاتی که فرد دچار آنها شده و توام با ناراحتی و افزایش رنج است. (فیرس15 و ترال16 ترجمه فیروزبخت و بهاری، 1387. سادوک و سادوک17 ترجمه رضاعی، 1390 ).
خانواده تک والد:
خانواده تک والد به خانواده ای گفته میشودکه درآن، یکی از والدین به دلیل مرگ یا طلاق خانواده را ترک گفته است (رابر، 2010).
نوجوانی:
نوجوانی به دوره ای از رشد اطلاق می شود که بین کودکی و بزرگسالی قرار دارد. به همین دلیل نوجوانی یک دوره ی انتقال است. این دوره همراه با تغییرات عمده جسمانی، شناختی، اخلاقی و اجتماعی است که غالباً از حدود 12-11 سالگی شروع می شود و در سن 20 سالگی خاتمه می یابد (احدی و جمهری، 1385).
تعاریف عملیاتی
مشکلات روانشناختی:
در این پژوهش با توجه به چارچوب نظری برگرفته شده از پژوهش های پیشین که در مورد مشکلات روانشناختی در خانواده های تک والد انجام گرفته بودند، مشکلاتی مانند، اضطراب، افسردگی، بزهکاری، پرخاشگری، عدم سازگاری، فقدان عزت نفس و کاهش عملکرد تحصیلی به عنوان مشکلات روانشناختی در نظر گرفته می شوند. این مشکلات به وسیله مصاحبه ی نیمه ساخت یافته تشخیص داده شده و مورد بررسی قرار گرفتند.
خانواده تک والد:
در این پژوهش به خانواده ای که یکی از والدین را به هر دلیلی( مرگ یا طلاق والدین و…) از دست داده است، خانواده تک والد گفته می شود.
نوجوان:
در این پژوهش منظور از نوجوان، دانش آموزی است که در سنین بین 13 تا 17 سالگی قرار دارد.

شکل 1-1: چارچوب پژوهش

شکل 2-1: نقشه ذهنی پژوهشگر

مقدمه:
با توجه به شکل 2-1 که نقشه ذهنی پژوهشگر را نشان می دهد، در این فصل مبانی نظری متغیرهای مربوط به این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد. این فصل شامل سه قسمت است. در قسمت اول به بررسی خانواده و خانواده های تک والد پرداخته می شود. این قسمت شامل مباحثی مانند، تعریف خانواده و خانواده های تک والد، ویژگی ها و شرایط این نوع خانواده ها و … می باشد. در قسمت دوم نوجوانی مورد بحث قرار می گیرد. دو مورد از نظریه های مربوط به نوجوانی در این قسمت آورده شده اند. نظریه روانی-اجتماعی و نظریه یادگیری اجتماعی. در قسمت سوم به مشکلات روانشناختی پرداخته می شود. مشکلات روانشناختی مورد بررسی در این قسمت به ترتیب عبارتند از: اضطراب، افسردگی، بزهکاری، پرخاشگری، عدم سازگاری، فقدان (کمبود) عزت نفس و کاهش(افت) عملکرد تحصیلی.
قسمت اول: خانواده و خانواده تک والد
خانواده
خانواده اولین پایهگذار شخصیت، ارزشها و معیارهای فکری فرد است. خانواده به عنوان نهادی که زمینه و بستر پرورش فرزندان را فراهم میسازد به شیوه های گوناگون بر رشد زیستی، روانی، هیجانی و اجتماعی آنها تاثیر می گذارد. پیوند های صمیمی و خشنود کننده در خانواده، سلامت روحی و روانی فرزندان را پیش بینی می کند (شهرکی ثانوی، نویدیان، انصاری مقدم و فرجی شوی، 1390). خانواده درمانگران، خانواده را سیستمی قانونگذار تعریف می کنند که اعضای آن به طور مداوم در حال تعریف و تجدید نظر در تعریف ماهیت روابط خود بر مبنای الگوی ارتباطشان هستند (کلارک و شیلدز18، 1997). کنش های متقابل میان والدین و فرزندان، اساس تحول عاطفی فرد تلقی میگردد و این کنش متقابل در تمام مراحل عمر وی، خود را نشان می دهد. از جمله مراحل بسیار مهم، دوره ی نوجوانی است که مرحله ای استرس آور برای والدین و نوجوان است و تاثیرات والدینی در گذار از این مرحله و توسعه تغییرات نرمال آن بسیار حائز اهمیت است (دریسکول، روسل و کراکت19، 2008).
با توجه به این که ساختار و عملکرد خانواده به عنوان نخستین و پایدارترین عامل تاثیرگذار بر رشد روحی-روانی فرزندان آن خانواده روشن است، هرگونه تغییر در ساختار خانواده ممکن است با ایجاد تغییراتی فاحش در عملکرد سالم نظام خانواده، ساختار آن و نقش ارزنده ی آن در رشد همه جانبه ی خانواده، به ویژه فرزندان، ابعاد وجودی آنها را تحت تاثیر قرار دهد. بدین ترتیب محتمل است که طلاق، مرگ والدین و یا هر دلیلی که باعث گردد نظام خانواده از هم گسیخته شود بر رشد روانی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی فرزندان اثرات منفی داشته باشد. به طور نمونه پژوهش های فراوانی در زمینه ی آسیب شناسی مشکلات روانشناختی در نوجوانی صورت گرفته است که همگی از تاثیر بیشتر عوامل محیطی نظیر طلاق و فروپاشی خانواده بر این مشکلات حکایت دارد (بورت، بارنز، مک گو و لاکونو20، 2008). همچنین پژوهش ها نشان می دهد که میانگین اضطراب در فرزندان خانواده های تک والد به طور معنی داری بیشتر از فرزندان خانواده های عادی بوده است. همچنین روان پریشی، بدگمانی، افسردگی و ترس مرضی در کودکان خانواده های تک والد بیشتر گزارش شده است (رابر،2010).
خانواده تک والد
عنوان خانواده تک والد برای شکل های مختلفی از خانواده ها به کار برده می شود. خانواده هایی که در نتیجه طلاق، مرگ، ترک خانواده و… به وجود می آیند، به این نام خوانده می شوند. همه ی این خانواده ها در این ویژگی مشترکند که یک والد( یعنی تنها یک نفر) مسئولیت مراقبت از خود و فرزند یا فرزندان را بر عهده می گیرد. خانواده های تک والدی ناشی از طلاق و مرگ یکی از والدین از گونه های اصلی خانواده های تک والد می باشند (گلادینگ21 ترجمه بهاری، بهرامی، سیف و تبریزی، 1389). رایج ترین مشکل ساختاری در خانواده های تک والدی همان چیزی است که در بعضی از خانواده های دو والدی نیز هست، یعنی یک مادر بیش از حد تحت فشار که با بچه هایش در هم تنیده است و از روابط بزرگسالی خود فاصله گرفته است (نیکولز و شوارتز22 ترجمه دهقانی، گنجوی، نجاریان و رسولی، 1389). فرزندان این نوع خانواده ها نسبت به خانواده های دو والد با احتمال بیشتری دچار فقر اقتصادی و سایر آسیب ها از قبیل اعتماد به نفس پایین و ترک تحصیل می شوند که این مسائل منجر به تداوم فقر در خانواده می شود (حکیم شوشتری، حاجبی، پناغی و عابدی، 1387).
همان طور که در بالا آمد خانواده های تک والد ناشی از طلاق و مرگ یکی از والدین از گونه های اصلی خانواده های تک والد می باشند. لازم به ذکر است که این نوع خانواده های تک والد نیز خود به دو دسته تقسیم می شوند: خانواده های پدر تک والدی و خانواده های مادر تک والدی. در ادامه به تعریف این نوع خانواده ها و ویژگی های خاص هر یک می پردازیم. سپس توانمندی ها و محدودیت های خانواده های تک والد را بررسی می کنیم.
انواع خانواده های تک والد
خانواده تک والد ناشی از طلاق
منظور از خانواده تک والد ناشی از طلاق آن دسته از خانواده هایی است که در آنها یکی از والدین به دلیل طلاق خانواده را ترک نموده است. در خانواده های تک والد حاصل از طلاق، با دو والد که یکی به عنوان قیم و دیگری غیر قیم است مواجه هستیم. فشارهای عصبی خاصی مانند چگونگی بازسازی منابع مالی و تجدید شبکه های اجتماعی والد قیم را تحت تاثیر قرار می دهند، اما احساس اعتماد به نفس والد قیم به عنوان فردی موفق از فواید پذیرش سرپرستی فرزند است. در چنین خانواده ای برای والد غیر قیم، محرک های تنش زا عبارت از راه های ادامه ی ارتباط با فرزندان خود به عنوان والد( پدر یا مادر) و بازسازی شبکه های اجتماعی است. تجربه طلاق به منزله تهدیدی برای نیازهای انسان به شمار می رود. این رویداد، سازگاری افراد را در تمام ابعاد( روانشناختی، جسمانی، اجتماعی و هیجانی) تحت تاثیر قرار می دهد و باعث کاهش عملکرد و ناکارآمدی اعضای خانواده پس از طلاق میگردد. علاوه بر این طلاق والدین برای سنین نوجوانی فرزندان عواقب متعددی را به دنبال دارد. از جمله اینکه موجب بروز افسردگی، کاهش سازگاری و بیماری های جسمی گوناگون می شود (چارلز23، 2001). طلاق چیزی بیشتر از یک چالش موقتی برای کودکان و نوجوانانی است که پایان زندگی مشترک پدر و مادرشان را تجربه می کنند. التزام پدر و مادر به ادامه ی زندگی مشترک در فرزندان حس بودن، تعهد و تعلق به وجود می آورد. وقتی جدایی والدین این احساس را از بین می برد، اضطراب وجود فرزندان را فرا می گیرد و توانایی آنها را برای کنار آمدن با دنیا و برقراری ارتباط با دیگران محدود می کند (فلوید24، 2011).
احساس تنهایی، انزوا، افسردگی، اضطراب ناشی از عدم دسترسی به یک یا هر دو نفر والدین، گوشه گیری، عصبانیت بی دلیل و پرخاشگری نسبت به سایر همسالان، افت تحصیلی و… در اثر طلاق ایجاد می شود (سیگل25، ترجمه صفوی زاده، 1388). پژوهش ها نشان می دهد بچه هایی که در زمان طلاق، نوجوان بوده اند، در زمان پس از طلاق یعنی هنگام جوانی از رنج کشیده ترین گروه ها بوده اند. این بدان معنی است که طلاق ها در واقع یک واقعه ی مجزا و منفک در زندگی اعضای خانواده نیست، بلکه طلاق در دوران قبل و بعد از خودش تاثیر می گذارد (گلادینگ ترجمه بهاری و همکاران، 1389).
دیگر پژوهش ها در ایران و سایر کشورها نشان می دهد که اعضای خانواده پس از طلاق دچار علائم بسیار زیادی چون افسردگی، احساس ناامیدی و یاس و عدم مسئولیت پذیری، ضعف روانی و تمایل به سرزنش خود می شوند که این علائم در حالات شدید میتواند به عنوان یک بیماری روانی همچون افسردگی شدید، حالات هیستریک، هیپوکندریا و حتی پارانوئید، باعث ایجاد از هم گسیختگی این قبیل افراد شود (کاظمیان و اسماعیلی، 1391).
خانواده تک والد ناشی از مرگ یکی از والدین
خانواده ای که یکی از والدین را به دلیل مرگ از دست دهد را خانواده تک والد ناشی از مرگ یکی ازوالدین تعریف می کنیم. در این گونه خانواده ها، از دست دادن یک مظهر دلبستگی، عواقب بلند مدتی برای کودکان و نوجوانان دارد. وقتی والدی می میرد، احساس امنیت نوجوان و سرپرستی شدن تهدید می شوند. مرگ یکی از والدین نه تنها نوجوانان را از روابط عاطفی صمیمانه محروم میکند، بلکه اغلب برای اولین بار آن ها را آگاه می سازد که خودشان نیز آسیب پذیر هستند. نوجوانانی که به خاطر فقدان خانواده سوگوارند از گریه کردن مکرر، مشکل تمرکز کردن در مدرسه، مشکلات خواب، سردرد، و نشانه های جسمانی دیگر چند ماه تا چند سال بعد از مرگ، خبر می دهند. در همین رابطه پژوهش های بالینی نشان می دهند که افسردگی خفیف مداوم، اضطراب و طغیان خشم شایع هستند (رابر، 2010).
مرگ اعضای خانواده به ویژه والدین یکی از پر استرس ترین وقایع زندگی فرد است. پژوهش ها نشان میدهد که بیشتر افراد بزرگسالی که والدین خود به ویژه مادرشان را از دست می دهند، پس از گذشت یک سال از مرگ آنها، همچنان دستخوش مشکلات هیجانی از غمگینی و گریه کردن گرفته تا افسردگی و افکار خودکشی هستند (اسکارلاک و فردریکسن26، 1993). مرگ یکی از والدین غالباَ سبب بروز تغییراتی در دیگر روابط فرد می شود. ممکن است فرزند بزرگسالی که یکی از والدینش را از دست داده است مسئولیت بیشتری در قبال والد بازمانده و و حفظ انسجام خانواده بر عهده گیرد. هیجان شدید داغدیدگی ممکن است سببب نزدیکی بیشتر خواهران و برادران شود، یا سبب شود اختلافات خود را کنار بگذارند (لونسون، جنینگز، آلدوین و شیرایشی27، 2005).
کودکان و نوجوانان وقتی یکی از عزیزان خود به ویژه پدر و مادر یا بستگان نزدیک خود را از دست می دهند، در معرض مشکلات رفتاری و هیجانی، به ویژه افسردگی، قرار می گیرند. وقتی متوفی پدر یا مادر است، نوجوان علاوه بر فقدان او، یک رشته فقدان های ثانویه را نیز تجربه می کند، فقدان هایی مثل از دست دادن برخی امکانات مالی، کاهش دسترسی نوجوان به والد دیگر و فقدان هایی که معلول تغییر نقش ها و مسئولیت ها در خانواده هستند (هاتر28، 1996). مطالعات نشان می دهد که بین مرگ والدین و بروز مشکلات روانی در نوجوانان، چند هفته پس از مرگ والدین رابطه ی شدیدی وجود دارد. به عنوان نمونه کاسلو و تامپسون29 (1998) گزارش دادند که در نمونه ی آنان، نوجوانان پس از مرگ والدین، دچار مشکلات هیجانی و رفتاری می شدند.
اگرچه بسیاری از نشانه هایی که بلافاصله پس از مرگ عزیزان پدید می آیند، 6 تا 12 ماه بعد به تدریج کم می شوند ولی مشکلات و نشانه های برخی از نوجوانان ادامه می یابند. کامینگ، دیویس و کمپبل30 (2002) با توجه به نتایج پژوهش خود دریافتند که پسرها بیشتر از مرگ والدین ضربه میخورند و دختر ها بیشتر از مرگ خواهر و برادر ، خصوصاَ از مرگ خواهر و آثار این ضربه ها تا مدت ها پس از مرگ والدین یا اعضای خانواده در آنها دیده می شود.
از واکنش های روانشناختی به مرگ یکی از والدین می توان به افسردگی، نومیدی، گریه، شوک و ناباوری، خشم، گناه، اضطراب، تحریک پذیری، اشتغال خاطر با فکر متوفی، احساس درماندگی، اشکال در تمرکز ، بی احساسی ، عدم تصمیم گیری و کناره گیری از دیگران یا احساس تنهایی، اختلال خواب، رویای مربوط به متوفی، اجتناب از مواجهه با عوامل و شرایط یاد آور متوفی اشاره نمود (رایس31 ترجمه فروغان، 1391).
خانواده های تک والد ناشی از طلاق و مرگ یکی از والدین را می توان به دو نوع تقسیم کرد. خانواده هایی که فقدان مادر را تجربه می کنند( خانواده های پدر تک والدی) و خانواده هایی که پدر در آنها غایب است (خانواده های مادر تک والدی). هریک از این خانواده ها ویژگی ها و آثار خاص خود را برای اعضا به دنبال دارند که در زیر به آنها اشاره می شود.
خانواده های پدر تک والدی
مزیت پدران به عنوان تک والد این است که آنها معمولاً به درآمد بیشتری نسبت به زنان دسترسی دارند. اگرچه پدران تک والدی زمان کمتری را برای گذراندن با فرزندانشان دارند اما آنها برای جبران این کار ممکن است برای فرزندان خود پرستار استخدام کنند (گلادینگ ترجمه بهاری و همکاران، 1389). بچه ها در خانواده های تک والد تحت سرپرستی پدر نسبت به خانواده های تک والد تحت سرپرستی مادر به طور متوسط استاندارد زندگی بالاتری داشته و کمتر فقر را تجربه میکنند (حکیم شوشتری و همکاران، 1387). دیگر مزیت پدران تک والدی نسبت به مادران تک والدی این است که آنها از آرامش و کفایت بیشتری برخوردار هستند. با این وجود گاه پدران تک والدی به علت خستگی مفرط از وظایف اجتماعی و پدرانه خود عقب می افتند (گلادینگ ترجمه بهاری و همکاران، 1389).
از آنجایی که در خانواده های فاقد مادر مشکلات عدیده ی عاطفی، حمایتی و… وجود دارد تقسیم کار به گونه ای فزاینده دگرگون شده است، بنابراین پدر مجبور می گردد علاوه بر وظایف خود، خلاء مادر خانواده را تا حد امکان جبران نماید، لذا در چنین خانواده هایی فرزندان در حاشیه قرار می گیرند و گاهی در پیچیدگی های زندگی امروزی فراموش می شوند. بنابراین تنها چیزی که به آن توجه نمی شود خواسته های فرزندان است. بی جهت نیست که میگویند فرزندان فاقد مادر یا پدر بعد از مدتی از هر دو والد محروم میگردند. طبیعی است که چنین امری پیامدهای منفی را از لحاظ روانی و شخصیتی برای فرزندان این نوع خانواده ها به دنبال داشته باشد (شریفی درآمدی، 1386). گرچه این نوع خانواده ها نسبت به خانواده های مادر تک والدی از شرایط اقتصادی بهتری برخوردار هستند، اما فقدان مادر و کمبودهای عاطفی ناشی از فقدان او در خانواده های پدر تک والدی می تواند هم برای پدر خانواده و هم برای فرزندان، آثار سوئی به دنبال داشته باشد.
خانواده های مادر تک والدی
به طور کلی حدود 90 درصد خانواده های تک والد تحت سرپرستی مادر بوده و پدر درآنها غایب می باشد. فرزندان این خانواده ها در زمینه های مختلف از قبیل بهداشتی، رفتاری و تحصیلی شرایط نامساعدتری نسبت به همسالان خود دارند (حکیم شوشتری و همکاران، 1387). مادرانی که سرپرستی اعضای خانواده را بر عهده دارند، با مشکلات زیادی مواجه هستند. علاوه بر محدودیت های مالی و روبرو شدن با موانع، مادران تک والدی از نظر وقت نیز سخت در مضیقه هستند. اغلب این مادران اوقات امور حیاتی و ضروری مانند خواب و استراحت خود را صرف مراقبت از خانواده می کنند (رابر، 2010).
خانواده های تک والد تحت سرپرستی مادر در معرض بیشترین خطر می باشند، زیرا زنان سرپرست خانوار در موارد زیادی به علت محدودیت هایی از قبیل فقدان مهارت های شغلی، توانایی مشارکت فعال در بازار کار را ندارند و در شغل های با دستمزد کم و فصلی استخدام می شوند که این مشاغل اغلب فاقد درآمد کافی هستند. بنابراین پیشرفت شغلی آنها محدود میگردد. این خانواده ها غالباً درآمد پایین داشته، به طوری که میزان فقر در خانواده های تک والد تحت سرپرستی مادر تقریباً سه برابر خانواده های تک والد با سرپرستی پدر است. بدین ترتیب براساس مطالعات پژوهشگران، زنان بیشتر از مردان در معرض خطر قرار دارند زیرا از قابلیت و امکانات لازم برای کاهش فقر محروم اند. همچنین محدودیت تحرک اجتماعی و اقتصادی آنها، مبارزه با فقر را برای زنان سرپرست خانواده دشوارتر ساخته است (شادی طلب و گرایی نژاد، 1383). به نظر می رسد فقدان پدر در خانواده های مادر سرپرست از یک سو و وضعیت اقتصادی نامناسب آنها از سویی دیگر آثار منفی زیادی بر اعضای این نوع خانواده ها داشته باشد. چه بسا این وضعیت بر نوجوانان آثار منفی شدیدتری داشته باشد چرا که آنها در سنین بسیار حساسی قرار دارند. همچنین می توان گفت مادرانی که به تنهایی بار یک زندگی را به دوش می کشند، وقت کافی برای محبت کردن و ایجاد روابط رضایتبخش با فرزندانشان ندارند و محتمل است که این مساله کمبودهای روانی فرزندان این نوع خانواده ها و مستعد شدن آنها برای مشکلات روانشناختی را دوچندان کند.
اگرچه خانواده های تک والد با مشکلات زیادی مواجه هستند، اما این نوع خانواده ها توانمندی هایی را نیز در خود دارند که اگر اعضای آن بتوانند از آنها استفاده کنند، می توانند جهت رشد خود و کاهش فشارهای ناشی از مشکلات حضور در خانواده های تک والد از آنها بهره ببرند. در ادامه به برخی از این توانمندی ها می پردازیم. لازم به ذکر است که اگر این توانمندی ها با حمایت های مالی، روانی و… دیگران و موسسات حمایتی همراه شوند می توانند در کاهش مشکلات روانشناختی و سایر مشکلات این نوع خانواده ها موثر باشند.
توانمندی های خانواده های تک والد
به طور کلی یکی از توانمندی های خانواده های تک والد گرایش بیشتر آنان به دموکراسی است. این صمیمیتی که در افراد دیده می شود عملاً بر اثر نیاز به وجود آمده است. معمولاً این جنبه از خانواده به تعاملات بی نظیر والدین و فرزندان کمک میکند و اعضای خانواده هنگام تصمیم گیری به نیازهای یکدیگر توجه میکنند. توانمندی دیگر خانواده های تک والد در رابطه با نقش ها و قوانین است. به علت محدودیت منابع بسیاری از خانواده های تک والدی نسبت به انجام وظایفی که از اعضای خانواده انتظار می رود، انعطاف پذیر هستند. برای مثال در خانواده های تک والدی هر عضوی ممکن است ظرف بشوید، خانه را جارو کند و… . قابلیت سازگاری همراه با مسئولیت پذیری اعضاء ضروری است و معمولاً وجود دارد.
سومین ویژگی بی نظیر خانواده های تک والد سرعتی است که اعضاء با آن مراحل رشد را طی می کنند. معمولاً بچه ها در این خانواده ها مسئولیت پذیری را در برابر کارهای خود سریعتر یاد می گیرند. همچنین آنها نسبت به بچه های دیگر مهارت های لازم را سریع تر یاد می گیرند. مهارت هایی مانند معامله کردن یا پس انداز کردن.
سرانجام دیگر ویژگی باارزش خانواده های تک والدی استفاده ای است که آنها از منابع موجود می برند. فرزندان خانواده های تک والد و فرد بزرگسال معمولاً در یافتن جای درست و یافتن لوازم مورد نیاز برای آسایش و رفاه همه ی افراد خانواده، بسیار خلاق هستند. آنها یاد میگیرند که زندگی را با صرفه جویی و ابتکار سپری کنند. اعضای خانواده تک والدی ارزش هرچیزی را واقع بینانه تشخیص می دهند، مانند ارزش پول و وقت (گلادینگ ترجمه بهاری و همکاران، 1389). به طور نمونه نیسی، نجاریان و پورفرجی(1380) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که بین نوجوانان فاقد پدر و دارای حمایت اجتماعی بالا و نوجوانان فاقد پدری که دارای حمایت اجتماعی پایینی بودند از لحاظ سلامت روانی و عملکرد تحصیلی تفاوت معنادار وجود دارد. بدین معنی که اگر حمایت های اجتماعی از نوجوانان تک والد صورت گیرد، آنها می توانند مشکلات خود را پشت سر گذاشته و به سان نوجوانان عادی زندگی نمایند.
گرچه توانمندی هایی که در بالا آورده شد می تواند به سلامتی اعضای خانواده های تک والد کمک نماید اما اگر این توانمندی ها مورد هدایت درست قرار نگیرند می تواند آسیب هایی را برای اعضا در پی داشته باشند. برخی از این محدودیت ها و آثار آن در زیر آمده است.
محدودیت های خانواده های تک والدی
محدودیت های خانوادههای تک والدی مرزها و نقش ها را در بر میگیرد. در خانواده های تک والدی به هنگام مشاجرات، اگر مرزها روشن و شفاف نباشند، تعاملات دچار آشفتگی و بی نظمی می شود و فرزندان از کنترل خارج می شوند. در واقع بچه هایی که در خانواده های تک والدی بزرگ می شوند به احتمال بیشتری به علت مشکلات مرزی به مشکلات رفتاری دچار می شوند. از دیگر مشکلات این خانواده ها نقش ها می باشند. اگر چه انعطاف پذیری در ایفای نقش برای کمک به خانواده تک والدی به طور کلی در انجام وظایف مفید است، اما ممکن است سبب افزایش استرس و فشار روانی و مشغله برای افراد خاصی از خانواده شود.
محدودیت دیگر خانواده های تک والدی به ویژه در خانواده های طلاق، موفقیت بچه ها در امر تحصیل است. به طور متوسط بچههای طلاق کمتر از بچه های دیگر هم سن خود تحصیل میکنند و احتمال فارغ التحصیلی آنان از مقطع دبیرستان کمتر از دیگر بچه ها است. عدم دستیابی به هویتی روشن توسط فرزندان نیز یکی از محدودیت های خانواده های تک والد می باشد. نوجوانان خانواده های تک والد در دستیابی به یک هویت روشن و مستقل با مشکل مواجه هستند. محدودیت دیگر خانواده های تک والد فقر است. خانواده های تک والدی نسبت به انواع دیگر خانواده ها از رفاه مالی کمتری برخوردار هستند (نیکولز و شوارتز ترجمه دهقانی و همکاران، 1389). تاثیر فقر بر افسردگی، اضطراب، عزت نفس و سایر مشکلات روانشناختی در خانواده های تک والد را نباید نادیده گرفت (گلادینگ ترجمه بهاری و همکاران، 1389).
خلاصه قسمت اول:
همانطور که گفتیم، خانواده نهادی است که زمینه و بستر پرورش فرزندان را فراهم می سازد و به شیوه های گوناگون بر رشد زیستی، روانی، هیجانی و اجتماعی آنها تاثیر می گذارد. به همین دلیل اگر این نهاد با مشکل مواجه شود تربیت فرزندان دارای نقصان خواهد شد. از جمله مشکلاتی که خانواده ممکن است با آن مواجه شود، از دست دادن یکی از والدین به دلیل طلاق، مرگ یا … است که نام آن را خانواده تک والد گذاشتیم. همانطور که گفتیم خانواده های تک والد، به دو نوع خانواده های تحت سرپرستی مادر و خانواده های تحت سرپرستی پدر تقسیم می شوند که آنها را به ترتیب خانواده های مادر تک والدی و خانواده های پدر تک والدی نام نهادیم. در ادامه گفتیم که هر یک از آنها دارای محدودیت ها و مشکلات خاص خود در نحوه تربیت فرزندان نوجوان شان است. در پایان گفتیم که برخی از محددویت ها و مشکلات موجود در خانواده های تک والد می تواند باعث مشکلات روانشناختی در نوجوانان شود.
قسمت دوم : نوجوانی
تعریف نوجوانی:
نوجوانی32 به دوره ای از رشد اطلاق می شود که بین کودکی و بزرگسالی قرار دارد. به همین دلیل نوجوانی یک دوره ی انتقال است. این دوره همراه با تغییرات عمده جسمانی، شناختی، اخلاقی و اجتماعی است که غالباً از حدود 12-11 سالگی شروع می شود و در حدود 20 سالگی خاتمه می یابد (احدی و جمهری، 1385).
نوجوانی دوره فرآیندهای رشدی انتقال از کودکی به بزرگسالی است. این فرآیندها جنبه های گوناگونی دارند:
اول، رشد و نمو سازمان عصبی مغز که نمود آن در تحول فرآیندهای شناختی، عاطفی و رفتارها مشخص می شود،
دوم، رشد فیزیکی که شامل رشد اندازههای بدنی و تغییر در نیمرخ جسمی است،
سوم، رشد نظام جنسی یا تولید مثل، شامل جسمی و رفتاری،
چهارم، رشد احساس " خود " به عنوان یک بزرگسال یا یک انسان مستقل و خود راهبر،
پنجم، کسب موقعیت بزرگسالی در گروه اجتماعی یا فرهنگ،
ششم، رشد کنترل رفتاری خود در تعامل با جامعه ( لطف آبادی، 1389).
به نظر می رسد گذر یک نوجوان از فرآیندهایی که در بالا آمد نیازمند آرامش کافی در خانواده میباشد. همچنین داشتن امکانات کافی، محبت لازم، روابط خوشایند با دیگران و… برای گذشتن نوجوان از این مرحله بحرانی بدیهی به نظر می رسد. چه بسا فقر خانواده های تک والد مانع از داشتن امکانات و شرایط لازم برای رشد نوجوانان شان باشد و نبود یکی از والدین مشغله ای ذهنی باشد که آنها علاوه بر فرآیندهای رشد خود با آن مواجه می شوند.
دوره ی نوجوانی دوره ی انواع تغییرات مهم در تمامی فرآیندهای روانشناختی و جسمانی است. چنانچه در این دوران شرایط لازم عاطفی، اجتماعی، اقتصادی و… برای نوجوان فراهم نگردد، فرآیند رشد وی مختل خواهد شد و به انواع مشکلات روانشناختی دچار خواهد گردید. در آن مواردی که تغییرات چشمگیری (مانند نوجوان بزهکار یا آشفته) روی می دهد، اجتماعی شدن نارسا (تجربیات گذشته) یا فشارهای روانی محیطی علل آن هستند (بیابانگرد، 1384).
بدین ترتیب رشد نوجوانان از یک سو به محیط فیزیکی، خانواده، گروه همسالان و سایر تاثیرات اجتماعی مربوط می باشد و از سوی دیگر، توانایی های شناختی، خصوصیات جسمی، باورها و نگرش های نوجوانان تاثیر خود را بر محیط باقی میگذارند و این دو عامل محیطی و شناختی در ارتباط متقابل با رفتارهای فرد است (لطف آبادی، 1389). به سبب این که نوجوانی دوره ای مهم در فرآیند رشد انسان است، مطالعات زیادی روی آن شده است. در اهمیت نوجوانی همین بس که دوره ی انتقال ناگهانی از کودکی به بزرگسالی و تغییرات اساسی در جسم و روان فرد است. نظریه های فراوانی در رابطه با نوجوانی ارائه شده اند که هریک از آنها نوجوانی را از زاویه ای جداگانه و با دیدی متفاوت مورد بررسی قرار داده است. در ادامه به طور خلاصه به برخی از این نظریه ها می پردازیم.
برخی از نظریه های موجود درباره نوجوانی
نظریه روانی- اجتماعی
در الگوی تحول روانی-اجتماعی، اریکسون بر نقش کلیدی و مهم توالی زمان وقوع رویدادهای زندگی به عنوان عوامل تعیین کننده تحول تاکید دارد. سازگاری بستگی به این دارد که افراد تکالیف مهمی را که در موقعیت های مختلف زندگی با آن مواجه می شوند با موفقیت پشت سر گذارند. این تکالیف شامل کسب مهارت های اجتماعی و شناختی است که البته ارزش آنها به فرهنگ و جامعه ای که فرد در آن زندگی می کند، بستگی دارد. وی هشت مرحله رشد روانی- اجتماعی را برای زندگی انسان توصیف کرد که در آن نوجوانی را دوره هویت یابی در برابر سردرگمی در نظر می گیرد. بدین معنی که نوجوان یا هویت33 قابل قبول خود را کسب می کند یا دچار سردرگمی می شود (آقامحمدیان و حسینی، 1386؛ بیابانگرد، 1384؛ برک34 ترجمه سیدمحمدی، 1392). از نظریه اریکسون چنین برداشت میشود که به دست آوردن هویت برای نوجوانان مرحله ای حساس در زندگی آنها محسوب می شود و چنانچه نوجوانان در این سنین با محرک های تنش زا مواجه شوند، در به دست آوردن هویت خود سردرگم می شوند. فقدان یکی از والدین و کمبودهای روانی حاصل از آن ممکن است فرآیند هویت یابی نوجوانان را دچار خدشه نماید. عدم دستیابی به هویت نیز می تواند نوجوان را دچار اضطراب، افسردگی و سایر مشکلات روانشناختی کند.
نظریه یادگیری اجتماعی
نظریه یادگیری اجتماعی35، رشد نوجوانان را از یک سو به محیط فیزیکی، خانواده، گروه همسالان و سایر تاثیرات اجتماعی مربوط می داند و از سوی دیگر، معتقد است که توانایی های شناختی، خصوصیات جسمی، باورها و نگرش های نوجوانان تاثیر خود را بر محیط باقی می گذارند و این دو عامل محیطی و شناختی در ارتباط متقابل با رفتارهای فرد است (لطف آبادی، 1389).
با توجه به این که بیشتر خانواده های تک والد با مشکلات اقتصادی، عاطفی و روانی مواجه هستند، چه بسا نوجوانانی که در این گونه خانواده ها زندگی می کنند، مستعد ابتلا به مشکلات روانشناختی باشند. به طور نمونه، آرمیستد، فورهند، برودی و مگان (2002) در پژوهش خود نشان دادند که بین روابط گرم خانوادگی و مشکلات رفتاری و روانشناختی کودکان و نوجوانان رابطه معکوس وجود دارد و چون در خانواده های تک والد چنین روابط گرمی وجود ندارد، نوجوانان این نوع خانواده ها دارای مشکلات رفتاری و روان شناختی هستند.
کاسن، کوهن، بروک و هرتمارک (1996) در بررسی 468 نوجوان اظهار نمودندکه نوجوانانی که با تک والد خود زندگی می کنند، در مقایسه با نوجوانانی که با هر دو والد زندگی می کنند، احتمال بیشتری دارد که مشکلات اضطرابی و مختل کننده داشته باشند. و پسرانی که با تک والد خود زندگی می کنند در مقایسه با آنهایی که با هر دو والد خود زندگی می کنند احتمال بیشتری دارد که دچار افسردگی شوند.
در سرتاسر دوران نوجوانی روابط بین نوجوان و خانواده وی از اهمیت مداوم برخوردار است. نیاز به حمایت عاطفی خانواده از نوجوان همچنان احساس می گردد و مانند سایر مراحل قبلی رشد، آنهایی که از حمایت ثابت عاطفی بهره مند بوده اند در قیاس با آنهایی که از آن محروم بوده اند، از آسیب پذیری کمتری نسبت به مشکلات و اختلالات روانی برخوردار می گردند.
خلاصه قسمت دوم:
در قسمت دوم دیدیم که نوجوانی را دوره تغییرات مهم جسمانی، شناختی، اخلاقی واجتماعی تعریف کرده اند. و گفتیم که نوجوان برای گذشتن از این تغییرات مهم، نیازمند داشتن آرامش و امکانات لازم است. در ادامه نظریه روانی-اجتماعی آمد که نوجوانی را دوره هویت یابی در مقابل سردرگمی می داند و چنانچه امکانات لازم برای نوجوان مهیا نباشد، دچار سردرگمی و عدم دستیابی به هویت می شود. نظریه یادگیری اجتماعی نیز شرایط خانوادگی را برای رشد متعادل نوجوانان لازم می داند. در پایان این قسمت گفتیم به نظر میرسد که در خانواده های تک والد شرایط لازم برای رشد نوجوانان وجود ندارد و این باعث عدم دستیابی نوجوانان به هویت و سایر مشکلات روانشناختی می گردد.
نوجوانی را دوره ای پر از فشار و تنش معرفی کردیم. در این دوره فرد با تغییرات زیادی مواجه است که فشار ناشی از این تغییرات و عدم وجود شرایط لازم می تواند فرد را دچار مشکلات روانشناختی کند. مشکلات روانشناختی گستره وسیعی از مشکلات و مسائل روانشناختی را شامل می شوند که پرداختن به همه این مشکلات در حوصله این پژوهش نمی گنجید. لذا پژوهشگر با مراجعه به پژوهش های پیشین و توجه به اینکه در آن پژوهش ها به چه مسائل و مشکلاتی در خصوص نوجوانان خانواده های تک والد پرداخته شده است، چارچوبی نظری برای خویش تدوین نمود و براساس آن مشکلات روانشناختی گروه نمونه خویش را مورد مطالعه قرار داد. در ادامه ابتدا تعریف مشکلات روانشناختی می آید سپس به ترتیب به اضطراب، افسردگی، بزهکاری، پرخاشگری، عدم سازگاری، فقدان(کمبود) عزت نفس و کاهش (افت) عملکرد تحصیلی می پردازیم. لازم به ذکر است که جدول 1-2 در پایان این فصل چارچوب نظری پژوهشگر را نشان می دهد.
قسمت سوم: مشکلات روانشناختی
تعریف مشکلات روانشناختی:
مشکلات روانشناختی عبارت است از مسائل و مشکلاتی که فرد دچار آنها شده و توام با ناراحتی و افزایش رنج است (فیرس و ترال ترجمه فیروزبخت و بهاری، 1387. سادوک و سادوک ترجمه رضاعی، 1390). منظور از مشکلات روانشناختی در این جا عبارت است از مشکلاتی که نوجوانان معمولاً در مواجهه با مولفه های همسالان، والدین، وظایف تحصیلی، مسائل اجتماعی و شخصی با آن روبرو میشوند. بنابراین مشکلات روانشناختی، اختلالات روانشناختی نیست بلکه آن مشکلاتی است که نوجوان در مواجهه با آنها نیازمند حمایت و راهنمایی است.
اضطراب
اضطراب36 به عنوان بخشی از زندگی هر انسان، در همه ی افراد در حدی اعتدال آمیز وجود دارد و در این حد به عنوان پاسخی سازش یافته تلقی میشود. اضطراب به منزله بخشی از زندگی انسان، یکی از مولفه های ساختار شخصیت وی را تشکیل می دهد و از این زاویه است که پاره ای از اضطراب های دوران کودکی و نوجوانی را می توان بهنجار دانست و تاثیر مثبت آنها را بر فرآیند تحول پذیرفت. چرا که این فرصت را فراهم می آورند تا فرد مکانیسم های سازشی خود را در جهت مواجهه با منابع تنیدگی زا و اضطراب انگیز گسترش دهد (دادستان، 1383). اگر چه عقیده بر این است که اضطراب کم برای حیات و زندگی روزمره لازم است، اما اضطراب زیاد نیز زیان های جدی بر جسم، روان، روابط اجتماعی، حرفه و تحصیلات وارد می آورد و فرد را از دارا بودن یک سلامت کیفی قابل قبول در زندگی محروم می نماید (نجومی، صادقی و رضوان طلب، 1381).
تعاریف مختلفی از اضطراب وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می شود:
اضطراب حالتی خلقی است که به وسیله عواطف منفی و علائم جسمانی تنش، در افرادی که آینده را خطرناک پیش بینی میکنند، مشخص می شود( سادوک و سادوک ترجمه رضاعی، 1390).
اضطراب به حالتی اشاره دارد که به موجب آن، فرد بیش از اندازه درباره ی اتفاق افتادن چیز وحشتناکی در آینده، نگران، تنیده و ناراحت است (هالجین و ویتبورن37 ترجمه سیدمحمدی ، 1389).
اضطراب را می توان به عنوان احساس رنج آوری که با یک موقعیت ضربه آمیز کنونی یا به انتظار خطری که به شیء نامعین وابسته است، تعریف کرد (دادستان، 1383).
علائم اضطراب
به ظور کلی می توان اضطراب را به دو دسته علائم و نشانه های جسمانی و روانی تقسیم کرد: علائم جسمانی عبارتند از: لرزش، تنش عضلانی و احساس لرز، سر درد، کمر درد، احساس تنگی نفس، خستگی ناپذیری، بازتاب از جا پریدن، اشکال در بلع و بیش فعالی سیستم عصبی خودمختار مثل رنگ پریدگی، تپش قلب، تعرق، سردی دست ها و پاها، خشکی دهان، اسهال و تکرر ادرار. علائم روانشناختی عبارتند از: احساس ترس، اشکال در تمرکز، گوش به زنگ بودن بیش از حد، بی خوابی و احساس توده در گلو (سادوک و سادوک ترجمه رضاعی، 1390).
انواع اضطراب
اضطراب صفتی38 یا اضطراب پنهان39
اضطراب صفتی انگیزه یا زمینه رفتاری است که فرد را برای نشان دادن واکنش در مقابل موقعیت هایی که خطری ندارد یا خطر متناسب با واکنش نیست، آماده می کند. تفاوت های فردی در اضطراب صفتی، ریشه در تجارب دوران کودکی و ارتباطات والدین و کودک و ارزشیابی های صفتی توسط والدین، معلمان یا همسالان دارد. بنابراین افرادی که اضطراب صفتی بالایی دارند به دلیل اعتماد به نفس پایین، نسبت به ارزشیابی های دیگران آسیب پذیرند (دادستان، 1386). این اضطراب یک انگیزه یا پیش آمادگی رفتاری اکتسابی است که فرد را جهت ادراک موقعیت هایی که از نظر عینی بیخطر هستند به عنوان موقعیتی تهدیدکننده و پاسخ به این موقعیت ها همراه با واکنش اضطراب حالتی که تناسبی با میزان خطر عینی ندارد، بر می انگیزد ( بامبر40، 2006).
اضطراب حالتی41 یا اضطراب آشکار42
اضطراب حالتی یا آشکار یک حالت هیجانی همراه با ترس، بیم و تنش است که یک واکنش بی درنگ و فوری که ماهیت زودگذر و ناپایدار دارد و احتمالاً میزان و شدت آن با گذشت زمان دستخوش تغییر می گردد. اضطراب حالتی با احساس تنش به طور عینی، ترس و ناآرامی، برانگیختگی و فعالیت سیستم عصبی خودکار مشخص می شود. اضطراب آشکار، میزان هشیاری فرد نسبت به اضطراب خویش را نشان میدهد که همراه با فعالیت سیستم عصبی خودکار می باشد. در این نوع اضطراب، افراد وقایع خاص را همانند تهدیدی فردی تلقی می کنند. یعنی در لحظه خاصی از زمان و با سطح مشخصی از فشار، فرد موقعیت را تهدید آمیز برای سطح توانایی اش و یا خطر عینی و جسمی برای خویش تصور می کند. اضطراب حالتی به تنهایی قابل مشاهده نیست بلکه از طریق تظاهرات بیرونی آن قابل مشاهده است (لگراند43، 1998).
اضطراب را به عنوان بخشی از زندگی و یکی از مولفه های شخصیت هر انسان معرفی کردیم. همچنین دیدیم که آن را به صورت احساسی رنج آور و نگرانی در مورد آینده و حوادث غیرقابل پیش بینی و… تعریف کرده اند. نظریه پردازان مختلف اضطراب را به شیوه های گوناگون تعریف کرده اند و هر یک شرایط و دلایل مختلفی را جهت توجیه اضطراب در افراد پیشنهاد داده اند. در ادامه به برخی از این نظریه ها و ارتباط آنها با شرایط نوجوانان خانواده های تک والد می پردازیم.
برخی از نظریه های اضطراب
نظریه انسان گرایان
از دید پیروان این مکتب، تبیین اضطراب با یادگیری قابل توجیه نیست چرا که اضطراب با تولد انسان متولد می شود و با مرگ متوقف می گردد (میچل44، 2002). نظریه پردازان انسان گرا بر این باورند که اختلال های اضطرابی مانند هر اختلال روانی دیگر، هنگامی بروز می کنند که افراد خود را صادقانه مورد نظر و پذیرش قرار نمی دهند و در عوض، به تغییر افکار، هیجان ها و رفتار خود می پردازند. این موضع گیری دفاعی، در نهایت آنها را دچار اضطراب مفرط می کند و ناتوانی نیروهای بالقوه انسانی را در پی دارد ( استورا45، ترجمه دادستان، 1386). به نظر می رسد نوجوانان خانواده های تک والد نمی توانند با شرایطی که در آن قرار دارند، کنار بیایند. عدم پذیرش صادقانه خود و شرایطی که در آن قرار دارند باعث می شود که نوجوانان خانواده های تک والد درصدد تغییر افکار و هیجان های خود برآیند که همین موضوع باعث می گردد، اضطراب آنها بیشتر شود. به طور نمونه نتایج پژوهش شریفی درآمدی(1386) نشان می دهد که میانگین اضطراب نوجوانان تحت سرپرستی مادر(تک والد) به طور معنی داری بیشتر از نوجوانان عادی است. همچنین حیدرنیا، ثنایی و طالقانی(1384) در پژوهش خود دریافتند که سلامت روان نوجوانان خانواده های تک والد کمتر از نوجوانان خانواده های عادی است. با توجه به این که اضطراب یکی از مولفه های فقدان سلامت روان است، می توان داشتن اضطراب این نوجوانان را از نتایج این پژوهش دانست.
نظریه های شناختی
اگر هیچ نظریه واحدی نمی تواند به تنهایی پدیده اضطراب را به طور کامل تبیین کند اما نظریه های شناختی، یادگیری و توجیهات آنها، بیشتر مورد توجه واقع شده اند. پژوهش های انجام شده با انسان ها نشان می دهد که اضطراب می تواند به رویدادهای نمادین و تخیلی شرطی شود. همچنین مشخص شده است که واکنش های هیجانی منفی می توانند به صورت جانشینی و بدون ارتباط مستقیم با موقعیت های آزارنده و تنها از طریق مشاهده واکنش دیگران کسب شوند. مثل مادری که خود از سگ ها می ترسد و این ترس خود را به کودکش منتقل می کند. سرانجام کودک رفتار اجتنابی از سگ ها را خواهد آموخت. موضوع یادگیری اجتنابی اهمیت فرآیندهای نمادین در تنظیم رفتار انسان را نشان می دهد (سیف، 1384). در این نظریه ها عقیده بر این است که امکان دارد خبر موجب بروز کاهش اضطراب شود. در فرآیندهای شناختی دو عامل در پیشامدهای نامطلوب اهمیت دارد:
الف) قابل پیش بینی بودن
ب) قابل کنترل بودن
پیشامدهای قابل پیش بینی و قابل کنترل اصولاً فشار روانی کمتری را بر فرد وارد می آورد. شناخت گرایان عقیده دارند که اضطراب بیمارگونه از تکرار بیشتر سنجی خطر ناشی می شود که در آن فرد تهدید را بیشتر از آنچه واقعاً هست برآورد می کند و با یک یا چند جنبه از موارد زیر همراه است:
– وقایع ترسناک را بیش از آنچه هست به شانس نسبت می دهد.
– شدت یک واقعه ترسناک را بیش از آنچه هست، می سنجد.
– دست کم گرفتن توانایی های خود برای کنار آمدن با مشکل.
– توانایی های افراد دیگر را از نظر کمکی که می توانند به او بکنند کمتر از واقع می سنجد (شارف46 ترجمه فیروز بخت، 1388).
اضطرابی که مادر یا پدر در خانواده های تک والد با آن مواجه هستند میتواند به فرزندان آنها نیز سرایت کند. عدم کنترل وقایع و عدم پیش بینی شرایطی که در خانواده های تک والد وجود دارد، می تواند به تشدید اضطراب در اعضای آن پرداخته و آرامش آنها را بر هم بزند. زمانی که نوجوان تصور میکند هیچ هدفی برایش قابل دستیابی نیست اضطراب او برای ادامه زندگی زیاد می شود و افکار غیرمنطقی حاصل از این شرایط جایگزین افکار منطقی او می گردند. از سوی دیگر بنظر می رسد خانواده هایی که از نظر عاطفی و روانی مورد حمایت نهادهای اجتماعی یا دیگر خانواده ها قرار دارند، از اضطراب کمتری نسبت به شرایط شان برخوردارند. همچنین وضعیت اقتصادی خوب خانواده های تک والد می تواند در کاهش اضطراب آنها موثر باشد. پژوهش ها نشان می دهد که اضطراب نوجوانان در خانواده های تک والد ببیشتر از خانواده های عادی است. به طور نمونه کاسن، کوهن، بروک و هرتمارک (1996) در بررسی 468 کودک اظهار نمودندکه بچه هایی که با تک والد خود زندگی میکنند، در مقایسه با کودکانی که با هر دو والد زندگی میکنند، احتمال بیشتری دارد که مشکلات اضطرابی و مختل کننده داشته باشند.
افسردگی
افسردگی47، احساس غمگینی، ناکامی، و ناامیدی در مورد زندگی، همراه با از دست دادن علاقه به اغلب فعالیت ها و آشفتگی در خواب، اشتها، تمرکز و انرژی، شایع ترین مشکل روانشناختی دوره ی نوجوانی به شمار می رود. عوامل زیستی و محیطی زیادی در افسردگی نوجوانان دخالت دارند. از جمله عوامل محیطی می توان به شکست خوردن در کاری مهم و طلاق والدین یا مرگ و جدایی آنها اشاره کرد (برک ترجمه سیدمحمدی، 1392). یکی از دلایل افسردگی نوجوانان ممکن است تجربه ی رهاشدگی و یا فقدان حمایت از سوی والدینشان باشد. رنج ناشی از فقدان حمایت والدین می تواند به افسردگی سرعت بخشد و به نوبه ی خود می تواند به توانمندی نوجوان در نحوه ی عملکردش لطمه وارد سازد (میکوچی48، 2009). نظریه های مختلف دلایل متفاوتی را برای افسردگی افراد ذکر کرده اند. برخی از آنها شرایط محیطی و عوامل خانوادگی و تعدادی نیز عوامل درونی و فردی را باعث افسردگی می دانند. در ادامه به برخی از این نظریه ها پرداخته می شود.
برخی از نظریه های موجود در مورد افسردگی
نظریه درماندگی آموخته شده49
مدل درماندگی آموخته شده یک مدل شناختی است، زیرا علت افسردگی را انتظار ذکر می کند. انتظار فرد در مورد اینکه وقایع بد رخ خواهند داد و او نمی تواند از آنها جلوگیری کند. نظریه درماندگی آموخته شده، پدیده های مربوط به افسردگی را به تجربه رویدادهای غیر قابل کنترل مربوط می داند. براساس این نظریه، متعاقب رویدادهای ناگوار خارجی، توجیهات علی درونی به وجود می آیند که سبب از بین رفتن عزت نفس می گردند. رفتارگرایانی که بر نظریه درماندگی آموخته شده صحه می گذارند، تاکید می کنند که بهبود افسردگی بستگی به این دارد که بیمار احساس غلبه و کنترل بر محیط را بیاموزد ( سادوک و سادوک ترجمه رضاعی، 1390). به نظر می رسد نوجوان در خانواده تک والد به این باور رسیده است که برخی از امور زندگی از کنترل وی خارج است، بنابراین نوجوان دیگر خود را در برابر وقایع خارجی تسلیم شده می داند و همین تسلیم شدن وی و غیرقابل کنترل دانستن محیط می تواند دلیلی بر افسرده بودن نوجوانان خانواده های تک والد باشد.
نظریه انسان گرایی
در حالی که نظریه پردازان روان پویشی به از دست دادن شیء محبوب به عنوان علت محوری افسردگی تاکید دارند، نظریه پردازان انسان گرا روی فقدان عزت نفس تاکید می کنند. شیء مفقود، می تواند واقعی یا نمادین باشد. اما از دست دادن آن آنقدر اهمیت ندارد که تغییر بر عزت نفس در اثر از دست دادن. بسیاری افراد خودپنداره شان را روی اینکه که هستند و چه دارند، بنیان می گذارند. نظریه پردازان انسان گرا، بر تفاوت بین خود آرمانی شخص و درک او از موقعیت واقعی خود تاکید دارند. احتمالاً وقتی تفاوت بین خود آرمانی و واقعیت آنقدر زیاد باشد که فرد نتواند تحمل کند، افسردگی به وجود می آید (ساراسون و ساراسون50، ترجمه نجاریان، اصغری مقدم و دهقانی، 1383). بنابراین عدم وجود خانواده کامل که آرمان یک نوجوان است و نبودن یکی از والدین می تواند نوجوان را در رویاهای خود غوطه ور نماید. چه بسا رویاپردازی او باعث گردد که از واقعیت خود فاصله گرفته و در افسردگی و اندوه ناشی از آن گرفتار شود.
نظریه شناختی بک
نظریه افسردگی بک( مبدع شناخت درمانی51) از ساختارهای شناختی52 به عنوان مولفه های حیاتی رشد، پایداری و عود مجدد افسردگی یاد می کند (بک53، 2002).آن ساختارهای شناختی یا طرحواره ها می توانند همچون پیکرهای از انباشت های اطلاعات ذخیره شده در ذهن، که با اطلاعات ورودی و جاری در تعاملند و توجه انتخابی54 و حافظه خاطره ای را تحت تاثیر قرار می دهند، در نظر گرفته شوند (شر، سگال و اینگرام55، 2004). چنین فرض شده است که این ساختارها در تماس های اولیه کودک با محیط کسب می شوند. همه ی افراد نمودهایی از طرحواره های کسب شده در دوران کودکی دارند، اما طرحواره های افراد مستعد افسردگی مشخصا کژکار هستند، به این صورت که آنها در بر دارنده ی نگرش نامنعطف و به طرزی غیر واقع بینانه از خود، دنیا و آینده هستند (شر و همکاران، 2004؛ بک، 2002).
با این وجود حضور صرف طرحواره های منفی برای بروز افسردگی کافی نیست، مولفه عمده دیگر در نظریه بک این است که طرحواره ها تا زمانی که به وسیله ی محرک های مرتبط بر انگیخته نشده اند، خاموش می مانند. در مورد افراد مستعد افسردگی، چنین فرض می شود که زمانی که طرحواره ها فعال می شوند، دسترسی به سیستم پیچیده ای از تم56های منفی را میسر می کنند و الگوهای همایندی از پردازش اطلاعات منفی که در به وجود آمدن افسردگی مشارکت دارند را به کار می اندازند. به عقیده بک، رخدادهای فاجعه بار و رویدادهای منفی روزانه، هر دو می توانند طرحواره ها را فعال سازند. و نیز انواع خاصی از استرسورها، با محتویاتی خاص میتوانند طرحواره را بر انگیزند (بک و آلفورد57، 2009).
به طور خلاصه بک اظهار می دارد که افراد مستعد افسردگی، طرحواره های نهفته58 ناسازگار با محتوای منفی خود را دارند. زمانی که این طرحواره ها فعال می شوند، شناخت های منفی و الگوهای پردازش اطلاعاتی که در بروز افسردگی دخالت دارند، پدیدار می شوند. بک بر استرس به عنوان نخستین منبع فعال سازی تاکید کرده است. از دید او تئوری شناختی به طور مشخص بر مدل پردازش اطلاعات استوار است. تحریف های آشکار و پنهان این فرآیند، در مشخصه های اختلال تفکر در افسردگی خود را نشان می دهند (شر و همکاران، 2004).
بیشتر مدل های شناختی از افسردگی، به طور مشخص مدل هایی استرس- آسیب پذیری59 هستند. این مدل ها بیان می دارند که افسردگی در نتیجه تعامل میان عوامل شناختی و استرس های محیطی به وجود می آید. مدل استرس-آسیب پذیری تصریح میکندکه در شرایط معمولی، افرادی که نسبت به بروز افسردگی آسیب پذیرند، از دیگر افراد قابل تمایز نیستند. براساس این ایده، تنها تحت تاثیر استرسی خاص، تفاوت میان این دو دسته افراد مشخص می شود. به طور خاص، بیشتر مدل های شناختی اظهار می دارند، زمانی که رویدادهای استرس زا توسط افراد مستعد افسردگی تحمل می شوند، این رویدادها، الگوهای پردازش اطلاعات منفی، تحریف شده و خودارجاعی را به کار می اندازند و به تبع آن، دور ابتدایی چرخه ی افسردگی را به گردش در میآورند (اینگرام، میراندا60 و سگال، 2006).
بدین ترتیب به نظر می رسد فرزندان خانواده های تک والد با توجه به فقدان یکی از والدین، طرحواره ای منفی در ذهن دارند و چنانچه هرگونه مساله و استرس محیطی ناشی از تک والد بودن خانواده شان، به آنها وارد شود، طرحواره در ذهن شان فعال شده و به افسردگی می انجامد. به طور نمونه کاسن، کوهن، بروک و هرتمارک (1996) در بررسی 468 کودک اظهار نمودند، پسرانی که با تک والد خود زندگی می کنند در مقایسه با آنهایی که با هر دو والد خود زندگی می کنند احتمال بیشتری دارد که دچار افسردگی شوند. همچنین حیدرنیا، ثنایی و طالقانی(1384) در پژوهش خود دریافتند که سلامت روان نوجوانان خانواده های تک والد کمتر از نوجوانان خانواده های عادی است. با توجه به این که افسردگی یکی از مولفه های فقدان سلامت روان است، می توان افسردگی بالای این نوجوانان نسبت به نوجوانان خانواده های عادی از نتایج این پژوهش دانست.
بزهکاری
در مورد بزهکاری61 تعاریف مختلفی وجود دارد. در هر جامعه و فرهنگی بزه را به گونهای تعریف کرده اند و هر جامعه ای با توجه به قوانین و شرایط خاص خود بزه را معین نموده است. عده ای از صاحبنظران نیز با توجه به رشته تخصصی خود و عقاید مکتبی شان تعاریفی از بزه ارائه دادهاند که در زیر به چند مورد از آنها اشاره میشود:
بیابانگرد(1378): از نظر قانونی، بزهکاری نوجوانان عملی است که برخلاف هنجارها، موازین، مقررات، ارزش ها و فرهنگ جامعه باشد، در زیر 18 سالگی از فرد سر بزند و طبق قانون تنبیه در پی داشته باشد.
میلانی فر(1380): به کودکان و نوجوانانی بزهکار اطلاق می شود که از هوش عادی و یا حتی هوشبهر بالایی برخوردارند ولی رفتار غیرعادی و نابهنجار دارند و به طور غیرعادی قادر به حفظ رابطه افراد دیگر نیستند.
احمدی(1382): بزه عبارت از اقدام به عملی است که برخلاف موازین، مقررات، قوانین و معیارهای ارزشی و فرهنگی جامعه است.
بزهکاران نوجوان کسانی هستند که به اعمال خلاف قانون می پردازند. یکی از معتبرترین یافتهها درباره ی بزهکاری نوجوانان این است که خانواده های آنها از نظر صمیمیت کمبود دارند. چون تعارضات زناشویی اغلب در اختلافات خانوادگی و تربیت نابسامان دخالت دارند، پسرانی که جدایی یا طلاق والدین را تجربه میکنند، خیلی مستعد بزهکاری هستند (برک ترجمه سیدمحمدی، 1392). عوامل زیادی در بزهکاری پسران نوجوان دخالت دارند. وضعیت خانواده و محیط، وضعیت اقتصادی و… . در ادامه به نظریه یادگیری اجتماعی و رابطه آن با بزهکاری نوجوانان می پردازیم و سپس نقش وضعیت اقتصادی در بزهکاری نوجوانان و رابطه آن با خانواده های تک والد را مورد بررسی قرار می دهیم.
نظریه یادگیری اجتماعی و بزهکاری
رویکرد یادگیری اجتماعی به جرم، این نکته را القا میکند که یادگیری مشاهده ای در وهله نخست در سه چارچوب جای می گیرد. خانواده، خرده فرهنگ های غالب و نمادهای فرهنگی مانند تلویزیون و کتاب که بخشی از محیط اجتماعی را تشکیل می دهند. پس تبیین اعمال مجرمانه را باید در در الگوهای رفتاری درون خانوادگی، گروه همسالان، تلویزیون، همسالان و جز آن جستجو کرد.
تقویت عمل مجرمانه مبتنی بر منابع درونی و بیرونی است و نظریه پردازان یادگیری اجتماعی به طیفی از تقویت کننده های جرم مانند پاداش های ملموس، پاداش های اجتماعی و مشاهده رنج دیگران اشاره می کنند (دادستان، 1383).
شکست در اجتماعی شدن منعکس کننده ی شکست در دستیابی به پاسخ های مهار شده است و برای مثال، در تمایل بزهکاران نسبت به پاداش های بلافاصله در برابر پاداش های با تاخیر، دیده می شود. پژوهش ها نشان می دهد افرادی که اعمال پرخاشگرانه را مشاهده می کنند نه تنها رفتار مشاهده شده را تقلید می کنند، بلکه معمولاً حالت خصومت نیز در آنها تشدید می شود (رجایی، 1381).
بدین ترتیب عدم وجود یک خانواده مستحکم که بتواند تمامی نیازهای نوجوان از جمله نیازهای عاطفی، ایمنی و پذیرش را ارضا نماید می تواند نوجوان را به سوی بزهکاری سوق دهد. نوجوانان تک والد از آن دسته نوجوانانی هستند که چنانچه مورد حمایت و پذیرش قرار نگیرند، مستعد تبدیل شدن به افرادی بزهکار هستند. خانواده های تک والد از آن دسته خانواده ها هستند که وضعیت اقتصادی نامناسب، آشفتگی در روابط و وضعیت اجتماعی آنها می تواند در گرایش نوجوانان شان به بزهکاری نقش داشته باشد.
توجیه وتبیین جرم و بزهکاری این است که چنین رفتارهایی به علت مشکلات سازگاری، خصوصاً مسائلی که از محیط خانوادگی سرچشمه میگیرد، می باشد. مطالعات متعدد نشان داده است که یک ارتباط قوی بین خانواده های از هم پاشیده و میزان بزهکاری وجود دارد. بنابراین آشفتگی های خانوادگی، وضعیت اقتصادی نامناسب، جدایی والدین، فوت یکی از والدین از جمله عواملی هستند که می توانند در بزهکاری نوجوانان نقش داشته باشند (نوری، 1389).
پژوهش ها و شواهد زیادی گویای این واقعیت است که در پس بسیاری از بزهکاری های نوجوانان ، کانون خانوادگی ناسالم و متلاشی شده ای پنهان است. بیشتر بزهکاران دارای خانواده های از هم پاشیده ( بر اثر طلاق، مرگ یکی از والدین و جدایی آنها به هر علتی) می باشند (نوابی نژاد، 1372). به طور نمونه، نوری (1389) در پژوهش خود تحت عنوان "بررسی تاثیر خانواده نابسامان در گرایش فرزندان نوجوان به بزهکاری در شهر اهواز" به این نتیجه رسید که وضعیت اقتصادی نامناسب، جدایی والدین و یا مرگ یکی از والدین یا هر دوی آنها از عوامل موثر در ارتکاب نوجوانان به بزهکاری می باشند.
وضعیت اقتصادی و بزهکاری
عوامل خطرساز زیادی برای این که بچه هایی که در فقر هستند به خلاف کشیده شوند در جامعه وجود دارد. برای مثال، یافته ها از مطالعات کودکان نشان داد که فقر خانوادگی با به خلاف کشیدن بچه ها همساز است. بچه هایی که در فقر بزرگ شده اند و خانواده های فقیر ریسک بیشتری برای به خلافکار شدن بچه ها نسبت به بچه هایی که در خانواده های ثروتمند بزرگ شده اند، دارند. فقر یکی از عوامل مهم انواع انحرافات از جمله دزدی در نوجوانان است. بیشتر محرومیت ها و برآورده نشدن تمایلات که موجب عدم اطمینان اجتماعی می شود ناشی از فقر است. فقر از علل پریشانی خانواده ها و بزهکاری فرزندان است (بیابانگرد، 1382). با توجه به این که بیشتر خانواده های تک والد در فقر به سر می برند، چنین به نظر می رسد که نوجوانان این خانواده ها گرایش بیشتری به سوی بزهکاری داشته باشند. از سوی دیگر حمایت مالی این خانواده ها از سوی دیگران و موسسات اجتماعی و برآورده شدن نیازهایشان می تواند در کاهش بزهکاری فرزندان آنها نقش بسزائی داشته باشد.
پرخاشگری
گریفیتس62 (1999) می نویسد: تعریف پرخاشگری63 مشکل می باشد و مشخصه ی اصلی این معنا در این می باشد که شخصی عملی را به قصد صدمه زدن به دیگری انجام دهد. بر طبق این تعریف پرخاشگری تنها زمانی آغاز می شود که فرد بفهمد می تواند به وجود آورنده ی رنج در دیگری باشد. وستن64(2002) در تعریف پرخاشگری می گوید: پرخاشگری، رفتاری کلامی یا فیزیکی است که هدفش صدمه زدن به شخص دیگر یا موجود زنده می باشد و به همان اندازه خصوصیت انسانی است که ایثارگری می باشد.
دادستان(1382) معتقد است پرخاشگری عبارت از ایجاد صدماتی است که نه تنها از دید مشاهده کننده غیر قابل توجیه است بلکه فقط در چارچوب اصل اخلاقی و قانونی یک جامعه ی مشخص، معنای خود را می یابد.
انواع پرخاشگری:
1- پرخاشگری وسیله ای65: پرخاشگری وسیله ای برای به دست آوردن بعضی چیزها به وجود می آید. برای مثال، تهدید یا صدمه زدن به بچه دیگر برای به دست آوردن یک اسباب بازی یا به دست آوردن تایید همسالان.
2- پرخاشگری خصمانه66: پرخاشگری خصمانه قصدش صدمه زدن به دیگران است با وجود این که ممکن است اهداف دیگری هم به دست آید ( گریفیتس،1999). عوامل فراوانی می تواند پرخاشگری را در نوجوانان به وجود آورد. شرایط نامساعد محیطی و خانوادگی، عوامل شناختی و… . در ادامه ابتدا توجیه پرخاشگری از نگاه هورنای آورده می شود و سپس به عوامل شناختی و خانوادگی و رابطه آنها با پرخاشگری می پردازیم.
نظریه شخصیت هورنای و پرخاشگری
در نظریه شخصیت هورنای67 آمده است که ریشه ی عصبیت را افرادی که در محیط فرد زندگی میکنند، در او به وجود می آورند. یعنی با تحقیر و ترساندن، ظلم و اجحاف، زورگویی، سخت گیری، اعتماد به نفس و… هسته ی وجودی او را سست و ضعیف میکنند. به نظر وی کودک به مرور به طور طبیعی و ضمنی می فهمد که باید به طریقی با اطرافیان خشن و ناهنجار خود مدارا کند. در نتیجه زمانی که کودک در یک جو ناسالم عاطفی قرار بگیرد، برای سازگاری با محیط پیرامون خود یکی از سه روش زیر را انتخاب می کند:
1- وی ممکن است خود را به دیگران نزدیک کند و کاملاً تابع آنها شود(تیپ مهر و محبت)
2- کودک ممکن است از مردم دوری گزیند(تیپ عزلت طلب)
3- کودک ممکن است با مردم به مخالفت برخیزد و به رفتارهای پرخاشگرانه بپردازد(تیپ برتری طلب). گاهی نیز رفتار کودک تلفیقی از این سه تیپ شخصیتی است (اکبری، 1381).
نوجوانان خانواده های تک والد به دلیل فقدان پدر یا مادر ممکن است مورد زورگویی و سخت گیری از طرف اطرافیان خود قرار گیرند، بنابراین آنها نیز ممکن است که تیپ برتری طلب در نظریه هورنای را انتخاب کرده و به رفتارهای پرخاشگرانه دست بزنند.
عوامل شناختی و پرخاشگری
بچه های پرخاشگر و غیرپرخاشگر از لحاظ شناخت اجتماعی با همدیگر تفاوت دارند. بچه های پرخاشگر تمایل به تفسیر دنیا از دید پرخاشگرانه دارند. آنها احتمالا نسبت به بچه های غیرپرخاشگر، انگیزه ی رفتار خصمانه ی بیشتری در زمینهای که نیت و انگیزه افراد دیگر ناآشکار است دارند. در مقایسه با همسالان غیرپرخاشگر، بچه های پرخاشگر احتمال بیشتر وجود دارد که اهدافشان در برخوردهای اجتماعی خصمانه و نامناسب موقعیت باشد. در نتیجه در برخوردها، احتمال دارد که منفی بافی و اهداف خصمانه همانند تهدید یا به روی کسی ایستادن به نسبت همسالانشان وجود داشته باشد. بچه های پرخاشگر در مقایسه با همسالان غیرپرخاشگر تمایل بیشتری به ارزیابی رفتارهای پرخاشگرانه به صورت مطلوب و مفید دارند و مطلوبیت کمتری برای پاسخ های حمایت کننده از اجتماع دارند. آنها این کارها را را انجام می دهند به علت این که توقع دارند رفتارهای پرخاشگرانه پیامدهای مثبتی داشته باشد و خلق و خوی منفی آنها را با دیگران کاهش دهد ( سیگلر، دلوآچ و السنبرگ68، 2006).
بچه های پرخاشگر اغلب درجایی که خبری از نیت های خصمانه نیست، اغلب نیت ها را خصمانه می بینند. عاملی که باعث ارتباط پرخاشگرانه می شود. این بچه ها در مقایسه با همسالان غیرپرخاشگرشان متقاعد شده اند که رفتارهای خصمانه بیشتر به نفعشان است و برای شان کم هزینه تر است. آنها به احتمال زیاد فکر میکنند که پرخاشگری کاری است که پاداش قابل ملاحظه ای را به وجود میآورد و مسخره کردن، متلک گویی و … رفتارهای ناخوشایند دیگران را کاهش می دهد. و زمانی که پرخاشگرانه عمل میکنند، بیشتر در مورد رسیدن به کنترل نگران می شوند، و کمتر در مورد رنج بردن قربانی یا دوست داشتنی نبودن از طرف همسالان نگران می شوند و به احتمال خیلی کم، خودشان را به خاطر پاسخ های پرخاشگرانه به طورر منفی ارزیابی میکنند( گریفیتس، 1999). گمان می رود که نوجوانان خانواده های تک والد، به دلیل کمبودهای مختلف ناشی از نبود یکی از والدین، دیدی خصمانه و بدبینانه نسبت به دیگران دارند و همین فکر و ذهنیت منفی می تواند توجیهی برای پرخاشگری آنها در روابط با دیگران به ویژه همسالان شان باشد.
عوامل خانوادگی و پرخاشگری
در مقایسه با زندگی دوتایی زن و شوهر با همدیگر، کسانی که به تنهایی زندگی میکنند رفتار خصمانه بیشتری با فرزندانشان دارند و فرزندان آنها گرایش به مشکلات رفتاری و افسردگی دارند. حتی زمانی که پیامد تعارض زناشویی طلاق باشد مشکلات بعدی نامعین می باشد. بیشتر بچه ها باید با انتقال خانواده خود کنار بیایند. انتقال همانند تغییر محل یا ازدواج دوباره. این می تواند رفتارهای ضداجتماعی و بزهکاری بیشتری را از طرف آنها نمایش دهد. گذشته از این، برای یک دوره ی زمانی بعد از فروپاشی خانواده، والد باقی مانده، تمایل کمتری به حمایت از فرزندانش دارد و بیشتر ناسازگار و مستبد است و کنترل کمتری در مورد فرزندانش دارد. بنابراین تعارض والدینی و پیامدهای آن می تواند رفتارهای ضداجتماعی بچه ها را به روش های مختلف افزایش دهد ( سیگلر و همکاران، 2006).
فاکتور خانوادگی دیگری که به رفتارهای پرخاشگرانه کمک می کند، شکاف خانوادگی است. به عنوان مثال، شکاف ایجاد شده توسط یک طلاق تلخ، به طور واضح، یک علت مهم پرخاشگری در فرد است. نبود یکی از والدین و تربیت بی کفایت می تواند پرخاشگری فرد را افزایش دهد ( آشر، مکاوی و مک دونالد69، 2008). نتایج پژوهش شریفی درآمدی(1386) نشان می دهد که بین نوجوانان خانواده های تک والد و عادی در پرخاشگری تفاوت معنادار به نفع نوجوانان تک والد وجود دارد. همچنین آرمیستد، فورهند، برودی و مگان (2002) در پژوهش خود نشان دادند که بین روابط گرم خانوادگی و مشکلات رفتاری و سازگاری کودکان و نوجوانان رابطه معکوس وجود دارد و چون در خانواده های تک والد چنین روابط گرمی وجود ندارد، نوجوانان این نوع خانواده ها دارای مشکلات رفتاری و روان شناختی هستند. لازم به ذکر است که پرخاشگری یکی از مشکلات رفتاری در نوجوانان می باشد.
عدم سازگاری
سازگاری70 یک فرآیند روانشناختی است که طی آن فرد با خواسته ها و چالش های زندگی مقابله میکند و یا آنها را به کنترل در میآورد. فرآیند سازگاری در زمینه ارتباطات مفید اجتماعی شکل میگیرد و اجتماعی شدن و یادگیری مهارت های اجتماعی زمینه افزایش سازگاری را فراهم می نماید. سازگاری طیف گسترده ای دارد و جنبه هایی چون خانواده، همسالان و اجتماع را در بر میگیرد که در راس آنها سازگاری اجتماعی71 قرار دارد. به طور کلی نمی توان در مورد سازگاری به ویژه سازگاری اجتماعی تعریف واحدی ارائه داد، چرا که سازگاری امری کاملاً نسبی است و باید آن را متناسب با شرایط بومی و اجتماعی تعریف کرد (کاظمیان و اسماعیلی، 1391). یکی دیگر از مسائل و مشکلات روانشناختی مورد مطالعه در این پژوهش عدم سازگاری می باشد. با توجه به این که نظریه های مختلف سازگاری را مورد بررسی قرار داده اند، ما نیز سازگاری را از نگاه برخی از نظریه ها بررسی می کنیم و نبودن فاکتورهای مورد نظر نظریه ها را به عنوان عدم سازگاری تعریف می کنیم. در ادامه برخی از دیدگاه های سازگاری را مورد بررسی قرار می دهیم و سپس به عوامل موثر بر سازگاری می پردازیم.
برخی از دیدگاه های سازگاری
دیدگاه روان شناختی
از دیدگاه روان شناختی، انسان سازگار به کسی گفته می شود که توانایی و قدرت پردازش صحیح اطلاعات را داراست و چون قادر به چنین کاری است، یک نظام ارزشی واقع بینانه برای خود تنظیم می نماید تا تحت تاثیر نوسانات روانی دردناک و اختلاف با دیگران، دچار آسیب نشود. این روند به او کمک می کند تا به احساس بهتری دست یابد ( بک ترجمه قراچه داغی، 1384). از این دیدگاه افراد سازگار کسانی هستند که به زندگی منطقی پای بند هستند. از منطق و تجربی نگری برای حل مشکلات زندگی استفاده میکنند، از انتقاد منطقی، دیدگاه ها و روش ها استقبال میکنند. به محدودیت های خود واقف اند، انتظار ندارند که زندگی باغ پر از گل باشد و می دانند که در زندگی هر کسی دردسرهای آزارنده ای وجود دارد. اما آنها را به بیماری مرگ بار تبدیل نمی کنند، به عبارت دیگر رویدادهای ناخوشایند را از آنچه هستند، ناخوشایند تر نمی کنند( پروچاسکا و نورکراس72 ترجمه سیدمحمدی، 1388). همانطور که گفتیم نوجوانان خانواده های تک والد به دلیل داشتن مشکلات و محدودیت های خانواده شان، در چگونگی برخورد با مسائل پیش روی خود با مشکل روبرو هستند. چه بسا ویژگی های خاص نوجوانی و عدم تفکر واقع بینانه آنها و وجود این محدودیت ها و مشکلات، میزان سازگاری این نوجوانان را در مقایسه با نوجوانان خانواده های عادی پایین بیاورد.
دیدگاه یادگیری اجتماعی
نظریه یادگیری اجتماعی، سازگاری انسان را به سان حل مساله یا رفتار کنار آمدن در نظر می گیرند. منظور از کنار آمدن، میزان و درجه ای است که افراد می توانند سه چالش مهم را که برای موجودیت آنها به وجود می آید برطرف کنند یا حداقل کنترل نمایند. این چالش ها عبارتند از:
الف) چالش های مستقیم حاصل از محیط فیزیکی: چالش های مستقیم شامل کفایت یا مهارت هایی هستند که به کمک آن افراد با واقعیت های فیزیکی کنار می آیند.
ب) چالشهای ناشی از محدودیتها: این چالش ها شامل پاسخ هایی به محدودیت های فیزیکی و عقلی مانند ضعف جسمانی، بینایی، شنوایی معیوب و… و ظرفیت حل مساله است.
ج) چالشهای بین فردی و مربوط به محیط: این چالش ها مواردی را در بر میگیردکه از محیط و موقعیت بین فردی ناشی می شوند. به عبارت دیگر افراد چگونه می توانند به نحو مناسبی با دیگران تعامل کنند تا بتوانند نیازهای شخصی خود را برآورده سازند و چگونه با خواست های روان شناختی تحمیل شده توسط دیگران کنار می آیند (پروین73 ترجمه کدیور، 1388).
از نظر یادگیری اجتماعی، رفتار در نتیجه ی واکنش متقابل بین شناخت و عوامل محیطی به وجود میآید. یعنی مفهومی که تاثیر متقابل نامیده می شود. شخص می تواند با مشاهده ی دیگران چه به طور تصادفی و چه به طور آگاهانه، یاد بگیرد. انتخاب مدل توسط شخص تحت تاثیر عوامل متعددی از جمله سن، جنس، موقعیت و جنبه های مشترک صورت می گیرد. اگر مدل انتخاب شده بازتاب ارزش ها و هنجارهای سالم باشد، شخص توانایی تطابق با زندگی روزمره و طبیعی و موقعیت های تهدیدآمیز را پیدا می کند (ساعتچی، 1377). همانطور که در نظریه یادگیری اجتماعی آمده است انتخاب مدل سازگاری توسط شخص بستگی به شرایط محیطی سالم و انتخاب آن توسط فرد دارد. با توجه به این که گفتیم برخی از نوجوانان خانواده های تک والد در شرایط نابهنجار محیطی به سر می برند، محتمل است که مدل انتخاب شده آنها برای سازگاری، ناسالم بوده و آنها را دچار عدم سازگاری کند.
نظریه روانی- اجتماعی
نظریه روانی- اجتماعی بر عبور موفقیت آمیز از مراحل مختلف رشد تاکید زیادی میکند. به نظر اریکسون هشت مرحله رشد وجود دارد که هر کدام از این مراحل با یک بحران رشدی مواجه میشود و این بحران ها نیز به شکل ناملایمات میان فردی در میآیند که می توانند به طریق مثبت یا منفی برطرف شوند. اگر راه حل اتخاذ شده مثبت باشد، فرد آمادگی لازم را برای مقابله با بحران های بعدی خواهد داشت. اما اگر راه حل برگزیده شده منفی باشد، احتمال مواجهه فرد با را با بحران های مربوط به مراحل بعدی رشد، مشکل ساز میکند (ساعتچی، 1377).
به نظر اریکسون اغلب کودکان ناسازگار از داشتن اولیایی خوب محروم بوده اند. به این معنی که این کودکان می بایست توسط یک سری آزادی ها و نهی کردن ها رهبری شوند که در طی آن اولیا باید قادر به توضیح دلایل این محرومیت ها به فرزندان باشند. اریکسون تجارب اجتماعی را مهم ترین عامل سازنده شخصیت می داند و معتقد است که شخصیت از ابتدای طفولیت تا پایان عمر یک سیر تکاملی را می پیماید و در هر مرحله از رشد، تجارب اجتماعی می تواند زندگی فرد را عوض نماید (پروین ترجمه کدیور، 1388). به نظر می رسد فقدان یکی از والدین و مشکلات ناشی از آن، بر میزان سازگاری نوجوانان تاثیر بگذارد. چرا که نوجوانان در سنین حساس و بحرانی هویتیابی هستند و چنانچه امکانات لازم برای عبور از این مرحله فراهم نشود سازگاری نوجوان به خطر میافتد.
عوامل موثر بر سازگاری
عوامل موثر بر سازگاری به طور خلاصه عبارتند از:
ویژگی های فردی:
ویژگی های فردی مانند جذابیت فیزیکی، ویژگی های روانی، هوش، شخصیت فرد و … از جمله متغیرهایی به شمار میآیند که در جذابیت و پذیرش از طرف همسالان و سازگاری فرد نقش دارند. یکی از ویژگی های روانی که در سازگاری فرد موثر است، سرشت می باشد که آن را تفاوت های فردی پایدار در کیفیات و شدت واکنش هیجانی، سطح فعالیت، توجه و خود گردانی تعریف کرده اند (برک ترجمه سیدمحمدی، 1392).
عوامل خانوادگی:
اولین و مهمترین نقش را در رشد شخصیتی و اجتماعی شدن فرد را، خانواده بر عهده دارد. زیرا مفهوم خود یا ادراکی که فرد از خود دارد، نقش مهمی در رشد شخصیتی و تعادل روانی او بازی میکنند و زیربنای این مفهوم نیز در خانواده و در نخستین سال های زندگی بر اثر نگرش و طرز رفتار پدر و مادر نسبت به کودک ایجاد می شود. چنانچه نگرش پدر ومادر نسبت به کودک مثبت باشد، کودک نیز خود را قبول دارد و ادراک مثبتی از خود خواهد داشت و در نتیجه می تواند سازنده تر و موثرتر باشد. اگر پدر ومادر کودک را پیوسته با سایر کودکان مقایسه نمایند و مورد سرزنش و ملامت قرار دهند، کودک نیز خود را قبول نمیکند و نسبت به خود نگرش منفی پیدا خواهد کرد. همین ادراک موجب عدم تعادل روانی و مشکلات در سازگاری او خواهد شد (شفیع آبادی و ناصری،1388).
به تجربه ثابت شده است نوجوانانی که از دوران کودکی در خانه سازگار بوده اند در اجتماع هم سازگاری های مناسب از خود نشان داده اند و قابلیت انعطاف پذیری و تطبیق آنها با اوضاع مختلف وجود داشته است ( خدایاری فرد، 1383). چنانچه ارتباط بین اعضای خانواده براساس احترام و نیاز و همچنین با توجه به استقلال، همکاری و همدلی اعضا باشد، در کودک میل به ارتباط با دیگران به وجود می آید و روحیه مردم گرایی افزایش پیدا میکند. ارتباط ناسالم اعضای خانواده، میل به گریز از دیگران را در کودک شکل داده و او را در سازگاری سالم و موثر با دیگران ناتوان میسازد (پروین ترجمه کدیور، 1388). عدم وجود روابط رضایت بخش در برخی از خانواده های تک والد و کمبود امکانات و محدودیت های ناشی از فقرو… می تواند سازگاری نوجوانان این نوع خانواده ها را به خطر اندازد. به طور نمونه آرمیستد، فورهند، برودی و مگان (2002) در پژوهش خود نشان دادند که بین روابط گرم خانوادگی و مشکلات رفتاری و سازگاری کودکان و نوجوانان رابطه معکوس وجود دارد و چون در خانواده های تک والد چنین روابط گرمی وجود ندارد، نوجوانان این نوع خانواده ها دارای مشکلات رفتاری و روان شناختی هستند.
از سوی دیگر اگر منابع حمایتی و مالی در اختیار این نوع خانواده ها قرار گیرد می تواند در کاهش مشکلات روانشناختی و ناسازگاری اعضای آنها موثر باشد. همچنان که نتایج برخی پژوهش ها نشان می دهد که بین سازگاری نوجوانان تک والد و عادی تفاوت معنادار وجود ندارد. به طور نمونه خدری و عسگری (1390) در پژوهش خود با عنوان " مقایسه ویژگی های شخصیتی و سازگاری فردی – اجتماعی نوجوانان تک والد و دو والد" به این نتیجه رسیدندکه بین سازگاری فردی- اجتماعی دانش آموزان تک والد و دو والد تفاوت معناداری وجود ندارد.
فقدان عزت نفس
عزت نفس74 سالم به خصوص در مورد کودکان و نوجوانان به عنوان پایه و اساس ادراکات آنان از تجربیات زندگی عمل می نماید. به طور مثال عزت نفس علاوه بر این که جزئی از سلامت روان است، با موفقیت تحصیلی ارتباط دارد (پوپ ، مک هیل و کریهد75 ترجمه تجلی، 1385).
براندن76(2004) که پدر جنبش عزت نفس خوانده می شود، عزت نفس را اینگونه تعریف کرده است:
گرایش به ادراک فرد به عنوان فردی که شایستگی رویارویی با چالشهای اساسی زندگی را داریم، زیرا ارزش شاد بودن را داریم. افزون براین براندن، عزت نفس را سیستم ایمنی خودآگاهی می خواند. به نظر براندن تنها داشتن سیستمی سالم و ایمن تضمین کننده این نخواهد بود که فرد هیچ گاه بیمار نخواهد شد. بلکه این سیستم ایمنی تنها آسیب پذیری در برابر بیماری را کاهش و مقاومت را افزایش می دهد.
عزت نفس با وضعیت اقتصادی- اجتماعی و ابعاد مختلف رفتارهای سالم رابطه دارد. افزون بر این عزت نفس و کارآیی خود، ساختار مرتبطی با هم دارند. کارآیی خود واژه ای است که در مطالعات براندن مشاهده می شود و به معنای درک فرد از شایستگی یا توانایی خود در برخی حیطههای خاص است (براندن، 2004). عزت نفس یعنی نظر شخص دربارهی خود. این نظر از طریق ارزیابی شخص از رفتارها، ظاهر، هوش، موفقیت اجتماعی خود و از طریق ارزیابی دیگران از آنها رشد می کند. بنابراین عقیده درباره ی خوبی یا بدی رفتارها، زشتی یا زیبایی قیافه، کمی یا زیادی هوش، موفقیت ها یا شکست های اجتماعی خود، با عقیده ای که دیگران درباره ی رفتارها، شکل ظاهری، میزان هوش و موفقیت ها و شکست های ما دارند، کنش متقابل پیدا می کنند و عزت نفس ما را تشکیل می دهند (گنجی، 1376).
کسانی که عزت نفس بالایی دارند، در مقایسه با کسانی که از عزت نفس پایینی برخوردارند، بهتر می توانند با موقعیت های مختلف سازگار شوند. افراد با عزت نفس بالا کمتر اضطراب دارند و کمتر افسرده و هیجانی و پرخاشگر می شوند. افراد با عزت نفس پایین از احساس تندخویی، اختلال رفتاری و اندوه رنج می برند. همچنین این افراد دارای بی خوابی و سندرم های روان تنی اند. در ادامه به برخی از نظریه های عزت نفس می پردازیم. لازم به ذکر است که فقدان عزت نفس را به عنوان عدم وجود فاکتورها و مولفه های عزت نفس از دیدگاه نظریه های مختلف دانسته ایم.
برخی از نظریه های عزت نفس
نظریه عزت نفس ویلیام جیمز
در بررسی عزت نفس، اولین کار توسط ویلیام جیمز77 انجام شده است. او معتقد بود که تصور فرد از خود در حین تعاملات اجتماعی، یعنی از زمانی که متولد شده و مورد شناسایی دیگران قرار می گیرد، شکل می گیرد. جیمز، پدر روانشناسی آمریکا، در کتاب اصول روانشناسی که در سال 1890 منتشر شد، عزت نفس را اینگونه بیان می کند:
موفقیت/انتظارات = عزت نفس
براساس این فرمول، تقسیم موفقیت بر ادعاها، عزت نفس نامیده می شود. به اعتقاد جیمز، هرچه فرد به موفقیت ببیشتری دست یابد، عزت نفس او بیشتر خواهد شد. یعنی شخص پیشرفت هایی را که در رسیدن به آرزوهایش (انتظاراتش) دارد را مورد ارزیابی قرار می دهد، اگر در رسیدن به آرزوهای خود موفق باشد، عزت نفس او بالا می رود، اگر نتواند در جهت رسیدن به آرزوهایش به پیش برود، عزت نفس او کاهش می یابد(بیابانگرد، 1382). عدم دسترسی نوجوانان خانواده های تک والد به برخی از اهداف و آرزوهایشان می تواند در کاهش عزت نفس آنها موثر باشد. به طور مثال ممکن است یکی از آرزوهای این نوجوانان داشتن خانواده ای کامل و بدون فشار روانی و… باشد که ناامیدی حاصل از دسترسی به آن می تواند دلیلی برای کاهش عزت نفس و بالارفتن اضطراب، افسردگی، کاهش عزت نفس و عدم سازگاری در آنها باشد.
نظریه عزت نفس کوپراسمیت
کوپر اسمیت78، عزت نفس را یک ارزشیابی فردی می داند که معمولاً با توجه به خویشتن حفظ می شود و آن را قضاوت فرد از شایستگی، که ویژگی عام شخصیت است نه یک نگرش لحظه ای یا اختصاصی، برای موقعیت های خاص می داند. وی عزت نفس را به عنوان بازخوردهای ارزیابی کننده ای که فرد نسبت به خود دارد، تعریف کرده است.
کوپراسمیت معتقد است که کودکان و نوجوانان با عزت نفس بالا افرادی هستند که با بهره گیری از استعدادها و خلاقیت خود، به ابراز وجود می پردازند و به راحتی تحت تاثیر عوامل گوناگون قرار نمی گیرند. افراد با عزت نفس بالا در برخورد با اشخاص و موقعیت ها، انتظار موفقیت و مورد پذیرش بودن دارند. آنها نسبت به ادراک و قضاوت خود اطمینان دارند و معتقدند کوشش آنها در حل مسائل موفقیت آمیز خواهد بود. نگرش مثبتی که آنها نسبت به خود دارند باعث می شود که عقاید خود را بپذیرند و وقتی در برابر عقاید مخالف قرار گرفتند به قضاوت خود اعتماد داشته باشند. بنابراین عزت نفس بالا به عنوان دیدگاهی از خود مورد بررسی قرار گرفته است. دیدگاهی که واقع گرایانه کمبودها و نقاط ضعف را در بر میگیرد ولی نه به آن شدتی که منجر به انتقاد شدید از فرد شود. فرد با عزت نفس بالا نسبت به خود و دیگران نظرات مثبتی دارد. در مقابل فردی که عزت نفس پایین دارد، غالبا نوعی نگرش مثبت مصنوعی نسبت به دنیا دارد و در حین ناامیدی تلاش میکند تا به خودش و دیگران نشان دهد که او شخص لایقی است و یا ممکن است به درون خودش انزوا گزیند و از ارتباط با افرادی که از آنها می ترسد اجتناب کند (براندن، 2004).
کوپر اسمیت چهار عامل اساسی را برای رشد عزت نفس بیان می کند. نخستین عامل و مقدم بر تمام عوامل، میزان احترام، پذیرش و علاقمندی است که فرد دریافت می کند. دومین عامل تجارب و موفقیت هایمان در زندگی و سومین عامل ارزش ها و انتظاراتی است که بر مبنای آن تجارب را مورد تفسیر قرار می دهیم. و چهارمین عامل نحوه ی پاسخ فرد به از دست دادن ارزش می باشد (بیابانگرد، 1382).
عزت نفس تحت تاثیر افرادی است که برای ما مهم هستند و بر این اساس والدین بیشترین تاثیر را دارند. بدین ترتیب عزت نفس در طی سال های متمادی شکل می یابد و عزت نفس نوجوان به ماهیت روابط والدین با یکدیگر بستگی دارد و چنانچه هر یک از والدین را از دست داده باشد، رشد عزت نفس وی با اختلال مواجه خواهد شد (یونسی، معین و شمشیری نیا، 1389). اگر چه افراد در هر شرایطی می توانند ارزشیابی مثبتی از خود داشته باشند اما بنظر می رسد نوجوانان خانواده های تک والد نوعی ارزشیابی منفی نسبت به خود و شرایط شان دارند که باعث کاهش عزت نفس آنها شده است. لازم به ذکر است انحلال خانواده به دلیل طلاق یا مرگ والدین می تواند یک تجربه ی شکست سنگین برای این نوجوانان محسوب شود. فقدان والد یا والدین نوجوان را از بسیاری مواهب و مزایای خانوادگی محروم می سازد. یافته های پژوهش حیدرنیا، ثنایی و طالقانی(1384) نشان می دهد که میزان سلامت روان و عزت نفس نوجوانان خانواده های تک والد به صورت معناداری کمتر از نوجوانان خانواده های عادی است. همچنین یونسی، معین و شمشیری نیا(1389) در پژوهشی به مقایسه سلامت روان، عزت نفس و مسئولیت پذیری نوجوانان خانواده های تک والد ناشی از طلاق پرداختند و به این نتیجه رسیدند که نوجوان خانواده های تک والد ناشی از طلاق از نظر عزت نفس، با نوجوانان خانواده های عادی تفاوت معنی دار دارند که این تفاوت ناشی از عوارض ناخوشایند طلاق والدین و تک والد بودن خانواده بر فرزندان است.
همانطور که در صفحات قبل خواندیم، برخی از مشکلات روانشناختی اثرات متقابلی بر یکدیگر دارند. به طور مثال کسانی که عزت نفس بالایی دارند، در مقایسه با کسانی که از عزت نفس پایینی برخوردارند، بهتر می توانند با موقعیت های مختلف سازگار شوند. افراد با عزت نفس بالا کمتر اضطراب دارند و کمتر افسرده و هیجانی و پرخاشگر می شوند. افراد با عزت نفس پایین از احساس تندخویی، اختلال رفتاری و اندوه رنج می برند. هر یک از مشکلات روانشناختی می توانند بر روند زندگی عادی و عملکردهای فرد تاثیر منفی بگذارند. یکی از عملکردهای مهم در زندگی نوجوانان عملکرد تحصیلی می باشد که در ادامه به آن می پردازیم.
کاهش(افت) عملکرد تحصیلی
تعریف عملکرد تحصیلی:
عملکرد یعنی فعالیتی که به نتیجه ای منجر می شود و یا تغییری در محیط روی می دهد. به عبارت دیگر رفتاری است که به عنوان پاسخ به یک امر از فرد سر می زند و به نتایجی منجر می شود، بویژه نتیجه ای که تا حدی محیط شخص را تعدیل کند (شعاری نژاد،1375). عملکرد تحصیلی79 را می توان معلومات یا مهارت های عمومی یا اختصاصی در موضوع های درسی دانست که به وسیله ی امتحانات یا نشانه هایی که معلمان برای دانش آموزان وضع می شود، اندازه گیری می شود. موفقیت دانش آموز در گذر از دروس یک پایه و ارتقاء به پایه بالاتر نیز می تواند تعریف دیگری از عملکرد تحصیلی باشد (بیابانگرد، 1383). در جهان کنونی، عملکرد تحصیلی از اهمیتی ویژه برخوردار است. جوامع پیشرفته و در حال پیشرفت تاکید زیادی بر روی عملکرد، رقابت و پیروزی دارند. عملکرد تحصیلی به تمامی درگیری های دانش آموز در محیط مدرسه اشاره دارد که در برگیرنده ی خودکارآمدی، تاثیرات هیجانی، برنامه ریزی و انگیزش می باشد تا حدی که گاه در این موضوع با افراط روبرو میشویم. به نظر بسیاری از مربیان و والدین، فردی موفق است که از نظر دستاوردهای تحصیلی و کسب امتیازات آموزشی موفق باشد. والدین جامعه امروز، در جهت موفقیت های تحصیلی فرزند خود تلاش میکنند. آنها عملکرد تحصیلی را موفقیت در کسب هرچه بیشتر دستاوردها و توانمندی های متفاوت می دانند. در کنار این موضوع کسب نمره یا رتبه ای که دانش آموز می گیرد نیز بخش دیگری از موضوع می باشد (فانی و خلیفه، 1388).
عوامل موثر در عملکرد تحصیلی
عوامل متعددی در عملکرد تحصیلی دانش آموزان نقش دارند که می توان آنها را به دو دسته طبقه بندی کرد:
الف- عوامل درونی یا شخصی: یعنی آنچه بر ویژگی های ذهن روانی دلالت می کند.
از جمله عوامل درونی یا شخصی میتوان به عزت نفس، عدم کنترل اضطراب و… اشاره کرد.
ب- عوامل محیطی یا بیرونی که از محیط و جامعه دانش آموز سرچشمه میگیرد.
از جمله عوامل محیطی یا بیرونی می توان به شرایط خانواده و وضعیت اقتصادی آن اشاره کرد (سیف، 1384).
عوامل فردی یا درونی
یکی از عوامل موثر در پیشرفت تحصیلی عزت نفس است. بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی همبستگی قابل توجهی وجود دارد. از یک سو عزت نفس قوی به پیشرفت تحصیلی کمک می کند و از سوی دیگر پیشرفت تحصیلی به تقویت عزت نفس منجر می شود، افرادی که عزت نفس پایین دارند، علائمی مانند: افسردگی، اضطراب، کاهش عملکرد و اسناد شکست خود به دیگران را نشان می دهند. با توجه به این که پژوهش ها نشان می دهد عزت نفس نوجوانان تک والد پایین است، می توان انتظار داشت که این نوجوانان در عملکرد تحصیلی خود نیز دچار مشکل باشند (بیابانگرد، 1383). از دیگر عوامل درونی و شخصی موثر در عملکرد تحصیلی می توان به اضطراب، فقدان انگیزه و افسردگی اشاره نمود. نوجوانانی که در خانواده های تک والد زندگی می کنند، اضطراب بیشتری نسبت به همسالانشان دارند، همچنین افسردگی و فقدان انگیزه در آنها زیاد است، این گونه نوجوانان نمی توانند توانایی های خود را در انجام تکالیف مدرسه نشان دهند و در عملکرد تحصیلی شان با مشکل روبرو می شوند.
شرایط خانوادگی
یکی از عوامل محیطی که در عملکرد تحصیلی دانش آموزان موثر می باشد، خانواده است. والدین، محیط خانه و کمک هایی که والدین در درس های مختلف به فرزندان می دهند، موجب افزایش عملکرد تحصیلی آنها می شود (سیف،1384). ویژگی های محیط خانوادگی تاثیرات مهمی بر پیشرفت یا عدم پیشرفت تحصیلی فرزندانشان دارد. خانواده هایی که از نظر طبقه اجتماعی و مرفه بودن و تفاهم با یکدیگر در سطح بالایی قرار دارند، میتوانند محیطی مطلوب برای فرزندانشان در تحصیل فراهم کنند و در نتیجه شاهد پیشرفت فرزندشان باشند (افشاری، 1385). اگر محیط خانواده از لحاظ روانی و عاطفی مساعد نباشد، پیشرفت تحصیلی فرزندان با مشکل مواجه می شود. چه بسا در خانواده های تک والد کاهش عملکرد تحصیلی دانش آموزان نوجوان به علت عدم وجود محیط مناسب باشد. همانطور که گفتیم خانواده های تک والد استرس و فشار روانی زیادی را ممکن است متحمل شوند که این فشارها می تواند نوجوانان این خانواده ها را در عملکرد تحصیلی شان دچار مشکل کند.
وضعیت اقتصادی
خانوادههایی که جزء طبقات پایین جامعه هستند و فقر مادی، عاطفی و فرهنگی از مشخصه های بارز آنهاست، کودکانشان نمی توانند از نظر تحصیلی پیشرفت خوبی داشته باشند و در نتیجه دچار افت تحصیلی می شوند (افشاری، 1385). اغلب کودکان و نوجوانانی که در خانواده های تک والدی (به ویژه خانواده های تک والد مادر سرپرست) زندگی میکنند، با چالش های مالی و مشکلات ناشی از آن مواجه می شوند. این گونه کودکان و نوجوانان که پدران خود را از دست داده اند و یا خانواده هایشان دچار فروپاشی شده است با مشکلات بیشتری در رابطه با انجام تکالیف مدرسه، هوش و افت معدل و نمره های کلاس مواجه شده اند. میانگین نمرات دانش آموزان تک والد به طور معناداری پایین تر از خانواده های عادی می باشد. در نتیجه موفقیت تحصیلی این گونه دانش آموزان بسیار پایین تر از دانش آموزان دیگر است (دلییر و کالیل، 2002). وضعیت اقتصادی نامناسب در خانواده های تک والد ممکن است برابر با عدم وجود امکانات لازم برای ادامه تحصیل دانش آموزان نوجوان آنها باشد. به همین دلیل نوجوانان تک والد ممکن است به جای ادامه تحصیل به فکر کسب درآمد برای کمک به خانواده شان باشند که همین مساله می تواند باعث دوری آنها از درس و تحصیل باشد. از سوی دیگر چنانچه حمایت های اجتماعی و اقتصادی از طرف دیگران و موسسات مختلف به این گونه خانواده ها صورت گیرد می تواند در جلوگیری از کاهش عملکرد تحصیلی آنها موثر باشد، به طور نمونه، نیسی، نجاریان و پورفرجی(1380) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که بین نوجوانان تک والد و دارای حمایت اجتماعی بالا و نوجوانان تک والدی که دارای حمایت اجتماعی پایینی بودند از لحاظ عملکرد تحصیلی تفاوت معنادار وجود دارد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که حمایت های اجتماعی از نوجوانان تک والد میتواند در عملکرد تحصیلی آنها موثر باشد و به آنها کمک نماید تا وضعیت تحصیلی خود را بهبود بخشند. یافته های پژوهش آنتکل و بیدارد(2007) نیز نشان می دهد که از هم پاشیدگی خانواده به دلیل طلاق یا مرگ والدین اثرات منفی روی عملکرد تحصیلی فرزندان آنها دارد.
خلاصه فصل دوم:
در ابتدای فصل گفتیم خانواده نهادی است که زمینه و بستر پرورش فرزندان را فراهم می سازد و از اهمیت ویژه ای برخوردار است. سپس خانواده تک والد را به عنوان خانواده ای که یکی از والدین را به دلیل مرگ، طلاق و… از دست داده است تعریف نمودیم. در ادامه به محدودیت ها و مشکلات خانواده های تک والد اشاره کردیم و دیدیم که این محدودیت ها می تواند مسائلی را برای اعضای خانواده های تک والد به ویژه نوجوانان به وجود آورد که آنها را دچار مشکلات روحی، جسمی و روانشناختی کند.
در قسمت دوم از نوجوانی به عنوان دوره ای انتقالی در زندگی هر فرد یاد کردیم و دیدیم که در این دوره، فرآیندهای زیادی در جسم و روح نوجوان رخ می دهد که او را دچار تنش می کند. همچنین گفتیم که نوجوانی دوره ای حساس است که اگر امکانات و شرایط لازم برای عبور از آن فراهم نشود، می تواند نوجوان را دچار سردرگمی و سایر مشکلات روانشناختی کند. خانواده های تک والد با مشکلات عدیده ای ازجمله وضعیت اقتصادی نامناسب و استرس و فشار مواجه می باشند که این شرایط می تواند رشد نوجوان را مختل کند و باعث ایجاد مشکلات روانشناختی در وی گردد.
مشکلات روانشناختی را مسائلی تعریف کردیم که فرد دچار آنها شده و توام با ناراحتی و رنج است. سپس با توجه به جدول 2-1که چارچوب نظری پژوهشگر در انتخاب و تدوین مشکات روانشناختی را نشان می دهد مشکلات روانشناختی مورد بررسی در این پژوهش را به ترتیب، اضطراب، افسردگی، بزهکاری، پرخاشگری، عدم سازگاری، فقدان عزت نفس و کاهش عملکرد تحصیلی معرفی نمودیم. در ادامه ابتدا از اضطراب شروع کردیم و گفتیم که با توجه به نظریه انسان گرایان و نظریه های شناختی، خانواده های تک والد به دلیل عدم وجود امکانات لازم می توانند برای نوجوانان اضطراب زا باشند. سپس افسردگی را به عنوان احساس غمگینی و ناامیدی توضیح دادیم و دیدیم که با توجه به نظریه های درماندگی آموخته شده و یادگیری اجتماعی و نظریه بک، ناتوانی نوجوانان تک والد در تطبیق خود با واقعیت و رویا پردازی او در خانواده های تک والد می تواند باعث افسردگی او شود. در مورد بزهکاری نیز با توجه به نظریه یادگیری اجتماعی گفتیم که خانواده نامناسب و فقر ممکن است بزهکاری این گونه نوجوانان را افزایش دهد.
در ادامه دیدیم که با توجه به این که ممکن است نوجوانان تک والد نسبت به دیگران نگاهی بدبینانه و منفی داشته باشند، پرخاشگری در آنها افزایش یابد. همچنین گفتیم که سازگاری نوجوانان تک والد نیز ممکن است با توجه به شرایط خاص آنها کاهش یابد. سپس عزت نفس را مورد بررسی قرار دادیم و با توجه به نظریه ویلیام جیمز و کوپراسمیت دیدیم که نوجوانان خانواده های تک والد به دلیل داشتن تجارب شکست ممکن است از عزت نفس پایینی برخوردار باشند. همچنین ممکن است نوجوانان این خانواده ها علاوه به دلایلی که در بالا آمد، به علت شرایط خانوادگی و وضعیت اقتصادی، زودتر از دیگر نوجوانان دست از تحصیل بکشند. از سویی دیگر گفتیم که چنانچه از نوجوانان خانواده های تک والد حمایت های همه جانبه (مالی، روانی و…) صورت گیرد، آنها نیز می توانند به عنوان عضوی فعال در اجتماع حضور یابند.

متغیر
جنسیت
پژوهشگر
پرخاشگری، بزهکاری، اضطراب، افسردگی
هر دو
حکیم شوشتری و همکاران(1387)
سازگاری فردی و اجتماعی
هر دو
خدری و عسگری (1390)
سازگاری
هر دو
دلییر و کالیل (2002)
عملکرد تحصیلی، اضطراب، عزت نفس
پسر
نیسی و همکاران (1380)

سلامت روان، عزت نفس
پسر
حیدرنیا، ثنایی و طالقانی (1384)
عملکرد تحصیلی، مشکلات بین همسالان
دختر
انیسی و همکاران(1386)
اضطراب و افسردگی
پسر
کاسن و همکاران(1996)
جدول2- 1: چارچوب نظری پژوهشگر در انتخاب و تدوین مشکلات روانشناختی

با توجه به جدول 1-2، پژوهشگر براساس پژوهش های پیشین که در مورد مشکلات نوجوانان تک والد صورت گرفته بود، چارچوبی نظری برای خود فراهم کرد و مشکلات روانشناختی اضطراب، پرخاشگری، افسردگی، فقدان عزت نفس، بزهکاری، عدم سازگاری و کاهش عملکرد تحصیلی را برای پژوهش خود در نظر گرفت.

مقدمه:
در این فصل ابتدا به بررسی نوع و روش پژوهش پرداخته میشود. در ادامه به ابزار پژوهش، جامعه آماری و نمونه پژوهش پرداخته شده و در پایان روش تجزیه و تحلیل دادهها ارائه میگردد.
نوع و روش پژوهش:
روش پژوهش کیفی است و از مدل نظریه زمینه ای80 استفاده شد نظریه زمینه ای عبارت است از فرایند ساخت یک نظریه ی مستند و مدون از طریق گردآوری سازمان یافته ی داده ها و تحلیل استقرایی مجموعه داده های گردآوری شده به منظور پاسخگویی به پرسش های نوین در زمینه هایی که فاقد مبنای نظری کافی برای تدوین هرگونه فرضیه و آزمون است و همچنین یک روش برای کسب دیدگاه جدید در مورد زمینه های تحقیقاتی است. در این روش، پژوهشگر بر داده های واقعی تاکید می کند و برای جمعآوری داده ها به اطلاع دهندگان مهم که با مساله و موضوع پژوهش درگیر بوده اند و می توانند داده های غنی در اختیار او قرار دهند، مراجعه می کند. از طریق داده های جمعآوری شده که اغلب از طریق مصاحبه های عمیق به دست می آید، پژوهشگر یک نظریه جدید را خلق و تفسیر می کند. در واقع زمانی که پژوهشگر تنها به توصیف داده ها علاقه مند نیست و تبیینات نظری نیز مد نظر اوست، روش نظریه زمینه ای مفید است (ابوالمعالی، 1389).
فرایند پردازش نظریه زمینه ای شامل پنج مرحله است، ساختار این پژوهش نیز بر اساس آن پیریزی شده است:
* طراحی تحقیق
* انتخاب شرکت کنندگان
* منظم سازی دادهها
* تجزیه و تحلیل داده ها
* مقایسه با ادبیات پژوهش
ابزار پژوهش
ابزار اصلی پژوهش مصاحبه نیمه ساخت یافته می باشد که با مطالعه پرسشنامه های مختلف مشکلات روانشناختی و استخراج سوالات بازپاسخ که دامنه ای از مشکلات فوق را در بر گیرد. مراحل ساخت مصاحبه بدین صورت بود که ابتدا به مطالعه و بررسی پژوهش های پیشین که در مورد مشکلات روانشناختی صورت گرفته بوده، پرداخته شد. با توجه به اینکه هر کدام از پژوهش های پیشین به بررسی مشکلاتی خاص از قبیل سازگاری، اضطراب، افسردگی و… پرداخته بودند، یک چارچوب نظری با استفاده از مجموعه ی مشکلات مورد بررسی آنها تهیه شد. چارچوب نظری مذکور، الگویی را در اختیار پژوهشگر قرار داد تا با استفاده از آن بتواند به بررسی مشکلات روانشناختی نوجوانان پسر خانواده های تک والد بپردازد.
مصاحبه ی نیمه ساخت یافته نیز با توجه به چارچوب نظری طراحی شد. لازم به ذکر است که مشکلات روانشناختی مورد بررسی توسط پژوهشگر عبارت از اضطراب، افسردگی، بزهکاری، پرخاشگری، عدم سازگاری، کمبود یا فقدان عزت نفس و کاهش عملکرد تحصیلی می باشند. لازم به توضیح است که برای به دست آوردن اطلاعات در مورد کاهش عملکرد تحصیلی، علاوه بر سوالاتی که در مصاحبه از شرکت کنندگان پرسیده می شد، معدل کارنامه نیمسال اول آنها نیز مد نظر قرار گرفت و همچنین در مورد وضعیت تحصیلی آنها از مسئولین مدرسه اطلاعاتی حاصل شد.
طراحی مصاحبه بدین صورت بود که سوالات پرسشنامه های اضطراب، افسردگی، بزهکاری، پرخاشگری، سازگاری، عزت نفس و بزهکاری با توجه به مقیاس مورد نظر آنها به صورت بازپاسخ طرح شد. سپس سه مصاحبه ی آزمایشی با سه نفر از دانش آموزان تک والد صورت گرفت. ایرادات مطرح شده نیز برطرف شد و پس از آماده نمودن کامل مصاحبه و تایید نهایی ، به مدارس مختلف شهرستان کوهدشت مراجعه شد و با دانش آموزانی که به صورت تصادفی هدفمند انتخاب شده بودند، در دو مرحله مصاحبه صورت گرفت. چون مصاحبه از نوع نیمه ساختار یافته بود، چنانچه در زمان مصاحبه اطلاعات داده شده از سوی مصاحبه شوندگان کافی و روشن نبود، مصاحبهگر با طرح سوالات لازم اطلاعات جامع و روشنی به دست آورد. بدین معنی که در هنگام مصاحبه در هر سوال آیتم هایی مورد نظر بود که در صورتی که مصاحبه شونده در پاسخ خود به آن آیتم یا آیتم ها اشاره نمیکرد، مصاحبه کننده با طرح سوالات مربوط به آیتم مورد نظر، به پاسخ میرسید.
در حین مصاحبه اطلاعات از طریق بازخورد گرفتن از اعضای نمونه چک شد. در طول مصاحبه هیچگونه یادداشت برداری صورت نمیگرفت و مصاحبهها با کسب اجازه از مصاحبه شوندگان ضبط میشد. سپس نوار ضبط شده مصاحبه ها توسط پژوهشگر گوش داده می شد و کدهای مورد نظر یادداشت میگردید. اطلاعات جمعیت شناختی نیز به کمک یک پرسشنامه ی محقق ساخته جمع آوری شد. مشاهده، و سوال از معلمان و اولیا مدرسه و والد فرد نیز در دستور کار قرارگرفت.
جامعه آماری و نمونه پژوهش
جامعه آماری را تمامی دانش آموزان پسر تک والد مدارس راهنمایی دولتی و غیرانتفاعی شهرستان کوهدشت در سال تحصیلی 94-93 تشکیل می دهند. در روش پژوهش کیفی و نظریه زمینه ای، حجم نمونه با توجه به اشباع نظری در نظر گرفته می شود؛ یعنی در هر زمان که پژوهشگر احساس کند که از لحاظ نظری به حد اشباع رسیده است و داده های دیگر صرفاً نتایج قبلی داده های پیشین را تکرار می کند، پژوهشگر می تواند فرآیند نمونه گیری خود را متوقف ساخته و به تحلیل داده ها بپردازد (بازرگان، 1387).
روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع نمونه گیری تصادفی هدفمند بود. نمونه گیری تا مرحله ی اشباع ادامه یافت و تحلیل داده ها نیز به صورت هم زمان و به روش آنالیز محتوای کیفی انجام گرفت. نمونه گیری به این صورت بود که از بین 30 مدرسه راهنمایی پسرانه دولتی و غیرانتفاعی شهرستان کوهدشت تعداد 10 مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شد. سپس از بین مدارس انتخاب شده، پس از شناسایی دانش آموزان تک والد، تعداد مورد نیاز از ایشان نیز به صورت تصادفی انتخاب گردید. لازم به ذکر است که مصاحبه از دانش آموزان تا رسیدن به اشباع کامل داده ها ادامه یافت.
روش های آماری و تحلیل داده ها
پژوهش حاضر از نوع کیفی (مصاحبه نیمه ساختار یافته) بوده و برای تجزیه و تحلیل داده ها، به روش تحلیل محتوا ابتدا با شیوه کدگذاری اقدام به طبقه بندی داده ها به صورت کلی و در مرحله بعد کدگذاری به صورت اختصاصی تر انجام گردید. سپس با روش های آمار توصیفی جدول فراوانی و درصد فراوانی داده ها تحلیل و نتیجه گیری صورت گرفت.
بدین منظور محتوای داده ها پس از هر مصاحبه بررسی و کدگذاری شده و مورد تحلیل قرار گرفت. در طول تحقیق و با پیشروی و کسب اطلاعات بیشتر در هرگام فرضیات جدید صورت بندی و اصلاح شد. هر مصاحبه قبل از انجام مصاحبه بعدی کدگذاری و تجزیه و تحلیل میشد. به این منظور سه مرحلهی کدگذاری باز، محوری و انتخابی81 انجام شد. در کدگذاری باز متن هر مصاحبه چند بار خوانده شده و جملات اصلی آن استخراج و به صورت کدهایی ثبت شد. سپس کدهایی که به لحاظ مفهومی با یکدیگر مشابه بودند در دسته های مشترک قرار گرفت. در کدگذاری محوری ، کدها و دستههای اولیهای در کدگذاری باز ایجاد شده بودند با یکدیگر مقایسه و ضمن ادغام موارد مشابه ، دسته هایی که به یکدیگر مرتبط بودند حول محور مشترکی قرار گرفتند. آنگاه کدگذاری انتخابی انجام و متغیر اصلی مشخص گردید. در این مرحله تمرکز اصلی بر آن بود تا متغیری که بیشتر از همه تکرار شده بود و می توانست سایر متغیرها را با یکدیگر ارتباط دهد، مشخص شود. به منظور بررسی روایی و پایایی کدهای استخراج شده از متن برخی از مصاحبه ها، کدها و طبقات استخراج شده علاوه بر محقق توسط سه نفر از از کد گذاران مورد بررسی قرار گرفت.

مقدمه:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مشکلات روانشناختی نوجوانان پسر در خانواده های تک والد بوده است. برای دسترسی به این هدف کلی، سوالی برای پژوهشگر مطرح بوده است که در این فصل داده های حاصل از اجرای پژوهش مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت. در ادامه ابتدا به جداول جمعیت شناختی و سپس به جداول حاصل از کدگذاری و فراوانی و درصد فراوانی مربوط به مشکلات روانشناختی خانواده های تک والد (مادر تک والدی و پدر تک والدی) می پردازیم. پس از آن جداول حاصل از کدگذاری و فراوانی و درصد فراوانی آنها به تفکیک خانواده های مادر تک والدی و پدر تک والدی بررسی خواهد شد.
یافته ها:
جدول4- 1: ویژگی های جمعیت شناختی گروه نمونه
ردیف
سن
با کدام والد زندگی می کند؟
تحصیلات والد
متوسط درآمد ماهانه
علت تک والد بودن؟
مدت زمان تک والد بودن؟
1
15
مادر
سیکل
250هزارتومان
فوت
9 سال
2
14
پدر
راهنمایی
2 میلیون ت
طلاق
4 "
3
14
مادر
متوسطه
400 هزار"
طلاق
2 "
4
15
مادر
ابتدایی
400 "
فوت
8 "
5
15
مادر
ابتدایی
250 "
فوت
12 "
6
15
پدر
دیپلم
1 میلیون ت
طلاق
3 "
7
14
مادر
راهنمایی
500 هزار "
فوت
6 "
8
16
مادر
سیکل
300 "
فوت
5 "
9
15
پدر
سیکل
700 "
طلاق
2 "
10
15
پدر
دیپلم
750 "
فوت
1 "
11
13
مادر
ابتدایی
500 "
فوت
6 "
12
14
مادر
سیکل
500 "
فوت
3 "
13
14
مادر
لیسانس
800 "
فوت
2 "
14
14
مادر
ابتدایی
300 "
فوت
5 "
15
15
مادر
سیکل
300 "
فوت
4 "
16
15
مادر
ابتدایی
400 "
فوت
8 "
17
15
مادر
متوسطه
500 "
فوت
5 "
18
15
مادر
متوسطه
300 "
فوت
3 "
جدول 4-1 ویژگی های جمعیت شناختی گروه نمونه را نشان می دهد. در جدول 4-2 فراوانی و درصد فراوانی ویژگی های مهم جمعیت شناختی گروه نمونه آورده شده است.
فراوانی و درصد فراوانی
تعداد خانواده های مادر تک والدی
تعداد خانواده های پدر تک والدی
خانواده های مادر تک والدی ناشی از طلاق
خانواده های پدر تک والدی ناشی از طلاق
خانواده های مادر تک والدی ناشی از فوت
خانواده های پدر تک والدی ناشی از فوت
فراوانی
14
4
1
3
13
1
درصد فراوانی
77%
23%
7%
75%
93%
25%
جدول4- 2: فراوانی و درصد فراوانی ویژگی های جمعیت شناختی مهم گروه نمونه
همانطور که در جدول 4-2 مشاهده می شود، 77 درصد از نوجوانان گروه نمونه مورد بررسی در خانواده های مادر تک والدی زندگی می کنند. 23 درصد از آنها در خانواده های پدر تک والدی زندگی می کنند. 93 درصد از خانواده های مادر تک والدی ناشی از فوت همسر می باشند و 7 درصد از آنها ناشی از طلاق می باشند. 75 درصد از خانواده های پدر تک والدی ناشی از طلاق می باشند و 25 درصد از آنها ناشی از فوت همسر می باشند.
جدول4- 3: کدگذاری عبارات مهم گروه نمونه مورد بررسی در خصوص اضطراب
محتوا و عبارات مهم
کد گذاری باز
کد گذاری محوری
احساس فشار می کنم و دچار تپش قلب می شوم.
هنگام انجام کارها دچار اضطراب می شوم.
کنترلم را از دست می دهم و دچار فشار می شوم. (پدر تک والدی).
کنترل کافی ندارم، بدنم سرد می شود و احساس فشار می کنم. (پدر تک والدی).
هنگام انجام کارهای سخت ناخن هایم را می جوم.
قرمز می شوم و نمی توانم خودم را کنترل کنم.
بدنم می لرزد و کنترلم را از دست می دهم.(پدر تک والدی).
کنترل کمی روی خودم دارم و همواره مضطرب هستم.
عدم کنترل احساسات هنگام انجام امور مختلف

اضطراب
اصلاً آرامش ندارم.
آرامشم خیلی کم است.
در درونم آرامشی وجود ندارد. (پدر تک والدی)
آرامش بیرونی دارم اما آرامش درونی نه.
درون من غوغایی است که هیچ کس از آن خبر ندارد. (پدر تک والدی)
آرامش ندارم، احساس می کنم همه چیز علیه من است. (پدر تک والدی)
اکثر اوقات ناآرام هستم.

فقدان آرامش

وقتی مضطرب می شوم نمی توانم خودم را کنترل کنم، داغون می شوم.(پدر تک والدی).
راهی برای مقابله با اضطراب نمی بینم.

ناتوانی در مقابله با اضطراب

جدول 4-3 کدگذاری عبارات مهم در خصوص اضطراب را نشان می دهد. مواردی که داخل پرانتز مشخص شده اند عباراتی هستند که توسط نوجوانان خانواده های پدر تک والدی بیان شده است. در جدول 4-4 فراوانی و درصد فراوانی مولفه های موثر بر اضطراب در گروه نمونه مشاهده می شود.
جدول4- 4: توزیع فراوانی و درصد فراوانی مولفه های موثر بر اضطراب در گروه نمونه
متغیر
شاخص
فراوانی
درصد
اضطراب
عدم کنترل احساسات هنگام انجام امور مختلف
فقدان آرامش
ناتوانی در مقابله با اضطراب
فاقد مولفه های اضطراب
10
11
5
5
32%
36%
16%
16%

جمع
31
100%
با توجه به جدول6-4 می توان نتیجه گرفت که مولفه های به دست آمده در خصوص اضطراب بدین صورت است. 32 درصد از گروه نمونه مورد بررسی توانایی کنترل احساسات خود را ندارند. 36 درصد از آنها در فقدان آرامش به سر می برند و 16 درصد از آنها در کنترل اضطرابشان ناتوان می باشند. در 16 درصد از آنها مولفه های اضطراب مشاهده نشد.
جدول4- 5: کدگذاری عبارات مهم گروه نمونه مورد بررسی در خصوص افسردگی
محتوا و عبارات مهم
کد گذاری باز
کد گذاری محوری
احساس تنهایی می کنم و فکر می کنم اگر بخواهم کاری انجام دهم هیچ پشتیبانی ندارم.
از شرایطی که دارم ناراضی ام.
اگر راضی نباشم چکار کنم( کاری از دستم بر نمی آید).(پدر تک والدی).
احساس خوبی ندارم، تنها هستم، احساس می کنم همه با من غریبه اند.
احساس بدی دارم.(پدر تک والدی).
احساس خوبی ندارم، همه زندگی من روی نوار بدشانسی بوده است.
زندگی کردن با این شرایط برای من خیلی سنگین است، احساس خیلی بدی دارم.
احساس خوبی ندارم اما به هر حال شرایطی است که پیش آمده و باید با آن ساخت.
احساس بدی ندارم اما احساس خوبی هم ندارم چون لذتی از این شرایط نمی برم.
احساس منفی نسبت به شرایط موجود

افسردگی
آینده را تاریک می بینم، معلوم نیست چکار کنم.(پدر تک والدی).
نگاه منفی به آینده

زندگی ارزش زیستن ندارد، گاهی آرزو می کنم کاش اصلاً زنده نبودم.
زندگی پوچ و بی معنی است.(پدر تک والدی).
زندگی اصلاً ارزش ندارد.
زندگی در ایران اصلاً ارزش ندارد.(پدر تک والدی).
نگرش منفی نسبت به زندگی

از خودم و اخلاقم کاملاً ناراضی ام.
نگاه منفی به خود

دیگران روز به روز دارند بدتر می شوند.
اکثر آدم ها بد هستند.(پدر تک والدی).
همه آدم ها دارای اشکال هستند، اصلاً نمی شود آنها را شناخت.
آدم ها خیلی بد و بی فکر هستند و دنیا را نابود کرده اند.(پدر تک والدی).
جامعه و انسان ها را بد می بینم.
نگاه منفی به دیگران

دنیا مکان بدی است، چون همه چیز تکراری است و این آدم را اذیت می کند.
دنیا پر از سختی است و من آن را بد می بینم.
دنیا مکان خوبی نیست زیرا بدی هایش بیشتر از خوبی هایش است.
دنیا مکان غیر قابل تحملی است.(پدر تک والدی).
دنیا هیچ گاه به من وفا نکرده است و همه چیزم را از من گرفته است.
دنیا جای بد و بی ارزشی است.
دنیا پر از امور منفی است.(پدر تک والدی).
دنیا براساس شانس است، اگر شانس نداشته باشی به تو بی وفایی می کند.

نگاه منفی به دنیا

جدول 4-5 کدگذاری عبارات مهم گروه نمونه در خصوص افسردگی را نشان می دهد. مواردی که داخل پرانتز مشخص شده اند عباراتی هستند که توسط نوجوانان خانواده های پدر تک والدی بیان شده است. فراوانی و درصد فراوانی مولفه های موثر بر افسردگی در گروه نمونه در جدول 4-6 آورده شده است.
جدول4- 6: توزیع فراوانی و درصد فراوانی مولفه های موثر بر افسردگی در گروه نمونه
متغیر
شاخص
فراوانی
درصد
افسردگی
احساس منفی نسبت به شرایط موجود
نگاه منفی به آینده
نگرش منفی نسبت به زندگی
نگاه منفی به خود
نگاه منفی به دیگران
نگاه منفی به دنیا
عدم وجود مولفه های افسردگی
10

5
5

7
5
8
4
23%

5/11%
5/11%

16%
5/11%
18%
5/9%

جمع
44
100%
جدول 4-6 نشان می دهد که مولفه های به دست آمده در خصوص افسردگی در گروه نمونه مورد بررسی بدین صورت می باشد. 23 درصد از گروه نمونه مورد بررسی نسبت به شرایطی که در آن قرار دارند، احساس منفی دارند. 5/11 درصد از آنها نگاهی منفی نسبت به آینده شان دارند. نگرش منفی نسبت به زندگی در گروه نمونه مورد بررسی 5/11 درصد است. همچنین 16 درصد از آنها نسبت به خودشان نگاهی منفی دارند. 5/11 درصد از آنها به دیگران به دید منفی مینگرند و 18 درصد از این گروه نسبت به دنیا نگاهی منفی دارند. ضمن این که در 5/9 درصد از اعضای گروه نمونه مولفه های افسردگی مشاهده نشد.
جدول4- 7: کدگذاری عبارات مهم گروه نمونه مورد بررسی در خصوص بزهکاری
محتوا و عبارات مهم
کد گذاری باز
کد گذاری محوری
یک بار الکل به مدرسه آوردم و به خاطر آن تنبیه شدم.(پدر تک والدی).

تنبیه شدن در مدرسه یا جامعه

بزهکاری
گاهی اعصابم خراب می شود و دوست دارم خودم را بکشم.
یک بار خواستم رگ خودم را بزنم.(پدر تک والدی).
گاهی دوست دارم به خودم آسیب بزنم، مثلاً خودم را از پشت بام پایین بیندازم.(پدر تک والدی).

آسیب زدن به خود

جدول 4-7 کدگذاری عبارات مهم گروه نمونه مورد بررسی در خصوص بزهکاری را نشان می دهد که فراوانی و درصد فراوانی آنها در جدول 4-8 آورده شده است. مواردی که داخل پرانتز مشخص شده اند عباراتی هستند که توسط نوجوانان خانواده های پدر تک والدی بیان شده است.
جدول4- 8: توزیع فراوانی و درصد فراوانی مولفه های موثر بر بزهکاری در گروه نمونه
متغیر
شاخص
فراوانی
درصد
بزهکاری
تنبیه شدن در مدرسه یا جامعه
آسیب زدن به خود
فاقد مولفه های بزهکاری
1

3
15
25/5%

75/15%
79%

جمع
19
100%
جدول 4-8 نشان می دهد که مولفه های بدست آمده در خصوص بزهکاری بدین صورت می باشد. تنها 25/5 درصد از گروه نمونه مورد بررسی در مدرسه یا جامعه مورد تنبیه واقع شده اند. همچنین 75/15 درصد از آنها به خود آسیب رسانده اند یا قصد آن را داشته اند. در 79 درصد از گروه نمونه مورد بررسی مولفه های بزهکاری مشاهده نشد.
جدول4- 9: کدگذاری عبارات مهم گروه نمونه مورد بررسی در خصوص پرخاشگری
محتوا و عبارات مهم
کد گذاری باز
کد گذاری محوری
خیلی زود قاطی می کنم حتی سر چیزهای معمولی.
وقتی عصبانی می شوم هیچ کس را نمی شناسم.(پدر تک والدی).
وقتی عصبانی می شوم اصلا نمی توانم خودم را کنترل کنم.
کنترل کردن عصبانیتم برایم خیلی دشوار است.(پدر تک والدی)
موقع عصبانیت از عهده کنترل خودم بر نمی آیم.
عدم کنترل خود

پرخاشگری
اگر عصبانی شوم با طرف مقابلم درگیر می شوم.(پدر تک والدی).
اگر کسی مرا عصبی کند او را کتک می زنم.
دوست دارم کسی که مرا عصبی می کند را کتک بزنم.
اگر زیاد عصبانی شوم ممکن است دست به کتک کاری بزنم.
اگر کسی مرا عصبی کند حتما با او برخورد می کنم.
اگر لازم باشد کسی که مرا عصبانی کرده را می زنم.(پدر تک والدی).
کتک کاری هنگام عصبانیت

اگر نظر من را قبول نکنند عصبانی می شوم.
هر طور شده نظرم را به دیگران تحمیل می کنم.(پدر تک والدی).
اگر با نظرم مخالفت شود عصبی می شوم.
اگر با نظرم مخالفت کنند با آنها قطع رابطه می کنم.
من نیز با آنها مخالفت می کنم.
واکنش پرخاشگرانه نسبت به رفتار دیگران

جدول 4-9 کدگذاری عبارات مهم گروه نمونه مورد بررسی در خصوص پرخاشگری را نشان می دهد که فراوانی و درصد فراوانی آنها در جدول 4-10 آورده شده است. ضمن اینکه مواردی که داخل پرانتز مشخص شده اند عباراتی است که توسط نوجوانان خانواده های پدر تک والدی بیان شده است.

جدول4 -10: توزیع فراوانی و درصد فراوانی مولفه های موثر بر پرخاشگری در گروه نمونه
شاخص
فراوانی
درصد
پرخاشگری
عدم کنترل خود.
کتک کاری هنگام عصبانیت.
واکنش پرخاشگرانه نسبت به رفتار دیگران.
فاقد مولفه های پرخاشگری.
7
8

5

7
26%
5/29%

5/18%
26%

جمع
27
100%
با توجه به جدول 4-10 فراوانی و درصد فراوانی مولفه های به دست آمده در خصوص پرخاشگری بدین صورت می باشد. 26 درصد از گروه نمونه مورد بررسی در خصوص کنترل خود در مواقع عصبانیت ناتوان هستند. 5/29 درصد از گروه نمونه مورد بررسی در مواقع عصبانیت خود به درگیری با طرف مقابل می پردازند. همچنین 5/18 درصد از آنها در برابر رفتارهای دیگران واکنش پرخاشگرانه از خود بروز می دهند. در 26 درصد از اعضای گروه نمونه مولفه های پرخاشگری مشاهده نشد.
جدول4 -11: کدگذاری عبارات مهم گروه نمونه مورد بررسی در خصوص عدم سازگاری
محتوا و عبارات مهم
کد گذاری باز
کد گذاری محوری
به کسانی که وضعشان از من بهتر است حسودی می کنم.
نسبت به دیگران حسادت دارم و می گویم من چه چیزی از آنها کم دارم.
احساس بدی دارم.(پدر تک والدی).
شدیداٌ احساس حسادت دارم.
احساس منفی نسبت به وضعیت دیگران از لحاظ مالی و…

سازگاری
زیاد با دیگران ارتباط برقرار نمی کنم.(پدر تک والدی).
ارتباط خوبی با دیگران ندارم.
عدم ارتباط با دیگران

اگر در کاری موفق نشوم، عصبانی و ناامید می شوم.
نگرش منفی نسبت به شکست

جدول 4-11 کدگذاری عبارات مهم گروه نمونه در خصوص عدم سازگاری را نشان می دهد که فراوانی و درصد فراوانی آنها در جدول 4-12 فراوانی و درصد فراوانی آنها مشاهده می شود. مواردی که داخل پرانتز مشخص شده اند عباراتی است که توسط نوجوانان خانواده های پدر تک والدی بیان شده است.
جدول4 -12: توزیع فراوانی و درصد فراوانی مولفه ها موثر بر عدم سازگاری در گروه نمونه

شاخص
فراوانی
درصد
عدم سازگاری
احساس منفی نسبت به وضعیت دیگران ازلحاظ مالی و…
عدم ارتباط با دیگران
نگرش منفی نسبت به شکست
فاقد مولفه های عدم سازگاری

5

4
6

8

22%

17%
26%

35%

جمع
23
100%
با توجه به جدول 4-12 می توان نتیجه گرفت که مولفه های بدست آمده در خصوص عدم سازگاری بدین صورت می باشد. 22 درصد از گروه نمونه مورد بررسی نسبت به وضعیت دیگران از لحاظ مالی و … احساس منفی دارند. 17 درصد از آنها در برقراری ارتباط با دیگران ناتوان می باشند. 26 درصد از این گروه نیز نگرش منفی نسبت به شکست دارند. در 35 درصد از آنها مولفه های عدم سازگاری مشاهده نشد.
جدول4 -13:کدگذاری عبارات مهم گروه نمونه مورد بررسی درخصوص عزت نفس پایین(فقدان عزت نفس)
محتوا و عبارات مهم
کد گذاری باز
کد گذاری محوری
احترامی برای خودم قائل نیستم.
به خودم نمره صفر می دهم.
عدم احترام به خود

عزت نفس
شخصیت مسخره ای دارم.(پدر تک والدی).
به نظرم هیچ نقطه مثبتی در من نیست.
نظر منفی راجع به شخصیت خود

همه می گویند شخصیتم خیلی مسخره است.(پدر تک والدی).
دیگران اصلاً من را آدم حساب نمی کنند.
نظر منفی دیگران راجع به شخصیت وی

در جدول 4-13 کدگذاری عبارات مهم در خصوص فقدان عزت نفش مشاهده می شود که فراوانی و درصد فراوانی آنها در جدول 4-14 آورده شده است. مواردی که داخل پرانتز مشخص شده اند عباراتی است که توسط نوجوانان خانواده های پدر تک والدی بیان شده است.
جدول4 -14: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر عزت نفس پایین در گروه نمونه

شاخص
فراوانی
درصد

عزت نفس پایین
عدم احترام به خود
نظرمنفی راجع به شخصیت خود
نظر منفی دیگران نسبت به شخصیت وی
فاقد مولفه های عزت نفس پایین
6
8

5

5
25%
33%

21%

21%

جمع
24
100%
جدول 4-14 نشان می دهد که مولفه های بدست آمده در خصوص عزت نفس پایین به صورت زیر می باشد. 25 درصد از گروه نمونه مورد بررسی احترامی برای خود قائل نیستند. 33 درصد از آنها راجع به شخصیت خود نگرش منفی دارند و 21 درصد از گروه نمونه مورد بررسی معتقدند که دیگران نسبت به شخصیت آنها نگاهی منفی دارند. در 21 درصد از آنها مولفه های عزت نفس پایین مشاهده نشد.
جدول4 -15: کدگذاری عبارات مهم گروه نمونه مورد بررسی در خصوص عملکرد تحصیلی
محتوا و عبارات مهم
کد گذاری باز
کد گذاری محوری
هیچ انگیزه و علاقه ای برای ادامه تحصیل ندارم.(پدر تک والدی).
من با این وضعیت بهتر است بروم کار کنم.
کارکردن برای من در اولویت است.
عدم علاقه به تحصیل

عملکرد تحصیلی

معدل عالی(20-19)

معدل خیلی خوب
(19-17)

معدل خوب(17-15)

معدل متوسط
(15-14)

معدل ضعیف
(14-12)

معدل خیلی ضعیف
(زیر 12)

در جدول 4-15 ابتدا عبارات مهم گروه نمونه در خصوص علاقه و عدم علاقه به تحصیل آمده است. سپس پژوهشگر معدل پایان ترم اول سال تحصیلی 92-91 را به صورتی که مشاهده می شود رتبه بندی نموده است. در جدول 4-16 فراوانی و درصد فراوانی آنها مشاهده می شود.
جدول4 -16: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر عملکرد تحصیلی در گروه نمونه

شاخص
فراوانی
درصد

عملکرد تحصیلی

عدم علاقه به تحصیل
علاقمند به تحصیل

6
12
33%
67%

جمع
18
100%
شاخص
فراوانی
درصد
معدل عالی(20-19)
2
11%
معدل خیلی خوب(19-17)
4
22%
معدل خوب(17-15)
2
11%
معدل متوسط(15-14)
2
11%
معدل ضعیف(14-12)
3
17%
معدل خیلی ضعیف (زیر 12)
5
28%
جمع
18
100%

جدول 4-16 نشان می دهد که مولفه های بدست آمده در خصوص عملکرد تحصیلی به صورت زیر می باشد.
33 درصد از گروه نمونه مورد بررسی علاقه ای به ادامه تحصیل ندارند. 67 درصد به ادامه تحصیل علاقمند می باشند. 28 درصد از آنها از لحاظ عملکرد تحصیلی خیلی ضعیف می باشند. 17 درصد از این گروه از لحاظ عملکرد تحصیلی ضعیف می باشند. 11 درصد از آنها از لحاظ عملکرد تحصیلی وضعیت متوسطی دارند. 11 درصد از این گروه عملکرد تحصیلی خوبی دارند. 22 درصد از آنها در عملکرد تحصیلی شان خیلی خوب هستند و 11 درصد از آنها از لحاظ عملکرد تحصیلی وضعیتی عالی دارند.
در ادامه مشکلات روانشناختی مورد نظر در این پژوهش را به تفکیک اعضای گروه نمونه در خانواده های مادر تک والدی و خانواده های پدر تک والدی مورد بررسی قرار می دهیم.
جدول4 -17: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر اضطراب گروه نمونه در خانواده های مادر تک والدی
متغیر
شاخص
فراوانی
درصد
اضطراب
عدم کنترل احساسات هنگام انجام امور مختلف
فقدان آرامش
ناتوانی در مقابله با اضطراب
فاقد مولفه های اضطراب
7

7
3

4
5/33%

5/33%
14%

19%

جمع
21
100%
همانطور که در جدول 4-17 مشاهده می شود مولفه های بدست آمده در خصوص اضطراب در نوجوانان خانواده های مادر تک والدی به صورت زیر می باشد. 5/33 درصد از آنها در کنترل احساسات خود هنگام انجام امور مختلف ناتوان هستند. 5/33 درصد از آنها در فقدان آرامش به سر می برند. 14 درصد ازآنها در مواجهه با اضطراب خود ناتوان هستند و در 19 درصد از آنها مولفه های اضطراب مشاهده نشد.
جدول4- 18: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر اضطراب گروه نمونه در خانواده های پدر تک والدی
متغیر
شاخص
فراوانی
درصد
اضطراب
عدم کنترل احساسات هنگام انجام امور مختلف
فقدان آرامش
ناتوانی در مقابله با اضطراب
فاقد مولفه های اضطراب
3

4
3

1
27%

37%
27%

9%

جمع
11
100%
جدول 4-18 نشان می دهد که مولفه های بدست آمده در خصوص اضطراب نوجوانان خانواده های پدر تک والدی به صورت زیر می باشد. 27 درصد از آنها در کنترل احساسات خود هنگام انجام امور مختلف ناتوان هستند. 37 درصد از آنها در فقدان آرامش به سر می برند. 27 درصد از آنها در مقابله با اضطراب خود ناتوان هستند و در 9 درصد آنها مولفه های اضطراب مشاهده نشد.
جدول4- 19: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر افسردگی گروه نمونه در خانواده های مادر تک والدی
متغیر
شاخص
فراوانی
درصد
افسردگی
احساس منفی نسبت به شرایط موجود
نگاه منفی به آینده
نگرش منفی نسبت به زندگی
نگاه منفی به خود
نگاه منفی به دیگران
نگاه منفی به دنیا
عدم وجود مولفه های افسردگی
6
3
2
3
3
5
4
24%
5/11%
5/7%
5/11%
5/11%
19%
15%

جمع
26
100%
از جدول شماره 4-19 نتایج زیر برداشت می شود. 24 درصد از نوجوانان خانواده های مادر تک والدی از احساس منفی نسبت به شرایط موجود برخوردارند. 5/11 درصد از آنها نسبت به آینده بدبین هستند. 5/7 درصد از آنها نسبت به زندگی نگرشی منفی دارند. 5/11 درصد ازآنها نگاهی منفی به خویش دارند. 5/11 درصد از آنها به دیگران با نگاهی منفی می نگرند. 19درصد از آنها نگاهی منفی به دنیا دارند و در 15 درصد از آنها مولفه های افسردگی مشاهده نشد.
جدول4- 20: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر افسردگی گروه نمونه در خانواده های پدر تک والدی
متغیر
شاخص
فراوانی
درصد
افسردگی
احساس منفی نسبت به شرایط موجود
نگاه منفی به آینده
نگرش منفی نسبت به زندگی
نگاه منفی به خود
نگاه منفی به دیگران
نگاه منفی به دنیا
عدم وجود مولفه های افسردگی
4
2
3

4
2
3
0

5/22%
11%
5/16%

5/22%
11%
5/16%
0%

جمع
18
100%
با توجه به جدول 4-20 می توان نتیجه گرفت که 5/22 درصد از نوجوانان خانواده های پدر تک والدی از احساس منفی نسبت به شرایط موجود برخوردارند. 11 درصد از آنها نسبت به آینده بدبین هستند. 5/16 درصد از آنها نسبت به زندگی نگرشی منفی دارند. 5/22 درصد ازآنها نگاهی منفی به خویش دارند. 11 درصد از آنها به دیگران با نگاهی منفی می نگرند. 5/16درصد از آنها نگاهی منفی به دنیا دارند. ضمن این که همه ی آنها دارای مولفه های مربوط به افسردگی بودند.
جدول4- 21: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر بزهکاری گروه نمونه در خانواده های مادر تک والدی
متغیر
شاخص
فراوانی
درصد
بزهکاری
تنبیه شدن در مدرسه یا جامعه
آسیب زدن به خود
فاقد مولفه های بزهکاری
0
1
13
0%
7%
93%

جمع
14
100%
جدول 4-21 نشان می دهد که مولفه های بدست آمده در خصوص بزهکاری در میان نوجوانان خانواده های مادر تک والدی به صورت زیر می باشد. هیچکدام از آنها در مدرسه یا جامعه تنبیه نشده اند. 7 درصد از آنها به خود آسیب رسانده اند یا قصد آن را داشته اند. در 93 درصد از آنها مولفه های بزهکاری مشاهده نشد.
جدول4- 22: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر بزهکاری گروه نمونه در خانواده های پدر تک والدی
متغیر
شاخص
فراوانی
درصد
بزهکاری
تنبیه شدن در مدرسه یا جامعه
آسیب زدن به خود
فاقد مولفه های بزهکاری
1

2
2
20%

40%
40%

جمع
5
100%
جدول 4-22 نشان می دهد که مولفه های بدست آمده در خصوص بزهکاری در میان نوجوانان خانواده های پدر تک والدی به صورت زیر می باشد. 20 درصد از آنها در مدرسه یا جامعه تنبیه نشده اند. 40 درصد از آنها به خود آسیب رسانده اند یا قصد آن را داشته اند. در 40 درصد از آنها مولفه های بزهکاری مشاهده نشد.
جدول4 -23: توزیع فراوانی و درصد فراوانی مولفه های موثر بر پرخاشگری گروه نمونه در خانواده های مادر تک والدی
شاخص
فراوانی
درصد
پرخاشگری
عدم کنترل خود.
کتک کاری هنگام عصبانیت.
واکنش پرخاشگرانه نسبت به رفتار دیگران.
فاقد مولفه های پرخاشگری.
4
5
3
5

5/23%
5/29%
5/17%
5/29%

جمع
17
100%
جدول 4-23 نشان می دهد که مولفه های بدست آمده در خصوص پرخاشگری در نوجوانان خانواده های مادر تک والدی به صورت زیر می باشد. 5/23 درصد از آنها در کنترل خود ناتوان هستند. 5/29 درصد از آنها در هنگام عصبانیت به کتسک کاری می پردازند. 5/17 درصد از آنها نسبت به رفتارهای دیگران واکنش پرخاشگرانه نشان می دهند و در 5/29 از آنها مولفه های پرخاشگری مشاهده نشد.
جدول4 -24: توزیع فراوانی و درصد فراوانی مولفه های موثر بر پرخاشگری گروه نمونه در خانواده های پدر تک والدی
شاخص
فراوانی
درصد
پرخاشگری
عدم کنترل خود.
کتک کاری هنگام عصبانیت.
واکنش پرخاشگرانه نسبت به رفتار دیگران.
فاقد مولفه های پرخاشگری.
3
3

2
2

30%
30%

20%
20%

جمع
10
100%
جدول 4-24 نشان می دهد که مولفه های بدست آمده در خصوص پرخاشگری در نوجوانان خانواده های پدر تک والدی به صورت زیر می باشد. 30 درصد از آنها در کنترل خود ناتوان هستند. 30 درصد از آنها در هنگام عصبانیت به کتک کاری می پردازند. 20 درصد از آنها نسبت به رفتارهای دیگران واکنش پرخاشگرانه نشان می دهند و در 20 از آنها مولفه های پرخاشگری مشاهده نشد.
جدول4 -25: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر عدم سازگاری گروه نمونه در خانواده های مادر تک والدی

شاخص
فراوانی
درصد
عدم سازگاری
احساس منفی نسبت به وضعیت دیگران ازلحاظ مالی و…
عدم ارتباط با دیگران
نگرش منفی نسبت به شکست
فاقد مولفه های عدم سازگاری

3

2
4

7

19%

5/12%
25%

5/43%

جمع
16
100%
جدول 4-25 نشان می دهد که که مولفه های بدست آمده در خصوص عدم سازگاری در نوجوانان خانواده های مادر والدی به صورت زیر می باشد. 19 درصد ازآنها نسبت به وضعیت دیگران از لحاظ مالی و… احساس منفی دارند. 5/12 درصد ازآنها با دیگران ارتباط برقرار نمی کنند. 25 درصد از آنها نسبت به شکست نگرشی منفی دارند. در 5/43 درصد از آنها مولفه های عدم سازگاری مشاهده نشد.
جدول4 -26: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر عدم سازگاری گروه نمونه در خانواده های پدر تک والدی

شاخص
فراوانی
درصد
عدم سازگاری
احساس منفی نسبت به وضعیت دیگران ازلحاظ مالی و…
عدم ارتباط با دیگران
نگرش منفی نسبت به شکست
فاقد مولفه های عدم سازگاری

2
2
2
1

5/28%
5/28%
5/28%
5/14%

جمع
7
100%
جدول 4-26 نشان می دهد که که مولفه های بدست آمده در خصوص عدم سازگاری در نوجوانان خانواده های پدر والدی به صورت زیر می باشد. 5/28 درصد ازآنها نسبت به وضعیت دیگران از لحاظ مالی و… احساس منفی دارند. 5/28 درصد ازآنها با دیگران ارتباط برقرار نمی کنند. 5/28 درصد از آنها نسبت به شکست نگرشی منفی دارند. در 5/14 درصد از آنها مولفه های عدم سازگاری مشاهده نشد.
جدول4 -27: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر عزت نفس پایین گروه نمونه در خانواده های مادر تک والدی

شاخص
فراوانی
درصد

عزت نفس پایین
عدم احترام به خود
نظرمنفی راجع به شخصیت خود
نظر منفی دیگران نسبت به شخصیت وی
فاقد مولفه های عزت نفس پایین
3
5

2

5
20%
33%

14%

33%

جمع
15
100%
با توجه به جدول 4-27 می توان نتیجه گرفت که مولفه های مربوط به عزت نفس پایین در نوجوانان خانواده های مادر تک والدی به صورت زیر می باشد. 20 درصد از آنها نسبت به خود احترامی قائل نیستند. 33 درصد از آنها راجع به شخصیت خود نظری منفی دارند. 14 درصد از آنها معتقدند دیگران نسبت به شخصیت آنها نظری منفی دارند. در 33 درصد از آنها مولفه های عزت نفس پایین مشاهده نشد.
جدول4 -28: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر عزت نفس پایین گروه نمونه در خانواده های پدر تک والدی

شاخص
فراوانی
درصد

عزت نفس پایین
عدم احترام به خود

نظرمنفی راجع به شخصیت خود

نظر منفی دیگران نسبت به شخصیت وی
فاقد مولفه های عزت نفس پایین
3

3

2

0
5/37%

5/37%

25%

0%

جمع
8
100%
با توجه به جدول 4-28 می توان نتیجه گرفت که مولفه های مربوط به عزت نفس پایین در نوجوانان خانواده های پدر تک والدی به صورت زیر می باشد. 5/37 درصد از آنها نسبت به خود احترامی قائل نیستند. 5/37 درصد از آنها راجع به شخصیت خود نظری منفی دارند. 25 درصد از آنها معتقدند دیگران نسبت به شخصیت آنها نظری منفی دارند. ضمن این که همه ی آنها دارای مولفه های مربوط به عزت نفس پایین بودند.
جدول4 -29: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر عملکرد تحصیلی گروه نمونه در خانواده های مادر تک والدی

شاخص
فراوانی
درصد

عملکرد تحصیلی

عدم علاقه به تحصیل
علاقمند به تحصیل

4
10
5/28%
5/71%

جمع
14
100%
شاخص
فراوانی
درصد
معدل عالی(20-19)
1
5/7%
معدل خیلی خوب(19-17)
3
21%
معدل خوب(17-15)
2
14%
معدل متوسط(15-14)
1
5/7%
معدل ضعیف(14-12)
2
14%
معدل خیلی ضعیف (زیر 12)
5
36%
جمع
14
100%
جدول 4-29 نشان می دهد که مولفه های مربوط به کاهش عملکرد تحصیلی در نوجوانان خانواده های مادر تک والدی به صورت زیر می باشد. 5/28 درصد از آنها علاقه ای به ادامه تحصیل ندارند. 5/71 درصد از آنها به تحصیل علاقمند می باشند. 5/7 درصد ازآنها از لحاظ عملکرد درسی و معدل پایان ترم عالی می باشند. 21 درصد از آنها در وضعیت خیلی خوب قرار دارند. 14 درصد از آنها در وضعیت خوب می باشند. 5/7 درصد از آنها متوسط هستند. 14 درصد از این لحاظ ضعیف هستند و 36 درصد از آنها خیلی ضعیف می باشند.

جدول4 -30: توزیع فراوانی و درصد فراوانی متغیرهای موثر بر عملکرد تحصیلی گروه نمونه در خانواده های پدر تک والدی

شاخص
فراوانی
درصد

عملکرد تحصیلی

عدم علاقه به تحصیل
علاقمند به تحصیل

2
2
50%
50%

جمع
4
100%
شاخص
فراوانی
درصد
معدل عالی(20-19)
1
25%
معدل خیلی خوب(19-17)
1
25%
معدل خوب(17-15)
0
0%
معدل متوسط(15-14)
1
25%
معدل ضعیف(14-12)
1
25%
معدل خیلی ضعیف (زیر 12)
0
0%
جمع
4
100%
جدول 4-30 نشان می دهد که مولفه های مربوط به کاهش عملکرد تحصیلی در نوجوانان خانواده های مادر تک والدی به صورت زیر می باشد. 50 درصد از آنها علاقه ای به ادامه تحصیل ندارند. 50 درصد از آنها به تحصیل علاقمند می باشند. 25 درصد ازآنها از لحاظ عملکرد درسی و معدل پایان ترم عالی می باشند. 25درصد از آنها در وضعیت خیلی خوب قرار دارند. 25 درصد از آنها متوسط هستند. 25 درصد ازآنها ضعیف می باشند.

مقدمه:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی کیفی مشکلات روانشناختی نوجوانان پسر در خانواده های تک والد بود. سوال پژوهشگر این بود که مشکلات روانشناختی نوجوانان پسر در خانواده های تک والد چگونه تبیین میشود؟ در این فصل به بحث در مورد نتایج و یافته های پژوهش حاضر و ارتباط آن با یافته های پژوهش های پیشین می پردازیم.
با توجه به جدول4-4 می توان نتیجه گرفت که مولفه های به دست آمده در خصوص اضطراب بدین صورت است. 32 درصد از گروه نمونه مورد بررسی توانایی کنترل احساسات خود را ندارند. 36 درصد از آنها در فقدان آرامش به سر می برند و 16 درصد از آنها در کنترل اضطرابشان ناتوان می باشند. در 16 درصد از آنها مولفه های اضطراب مشاهده نشد. کاسن، کوهن، بروک و هرتمارک (1996) در بررسی 468 کودک اظهار نمودندکه بچه هایی که با تک والد خود زندگی می کنند، در مقایسه با کودکانی که با هر دو والد زندگی می کنند، احتمال بیشتری دارد که مشکلات اضطرابی و مختل کننده داشته باشند.
نتایج پژوهش شریفی درآمدی(1386) نیز نشان می دهد که میانگین اضطراب نوجوانان تحت سرپرستی مادر(تک والد) به طور معنی داری بیشتر از نوجوانان عادی است. همچنین حیدرنیا، ثنایی و طالقانی(1384) در پژوهش خود دریافتند که سلامت روان نوجوانان خانواده های تک والد کمتر از نوجوانان خانواده های عادی است. با توجه به این که اضطراب یکی از مولفه های فقدان سلامت روان است، می توان داشتن اضطراب این نوجوانان را از نتایج این پژوهش دانست.
با توجه به نظریه انسانگرایان در خصوص اضطراب، به نظر می رسد نوجوانان خانواده های تک والد نمی توانند با شرایطی که در آن قرار دارند، کنار بیایند. عدم پذیرش صادقانه خود و شرایطی که در آن قرار دارند باعث می شود که نوجوانان خانواده های تک والد درصدد تغییر افکار و هیجان های خود برآیند که همین موضوع باعث می گردد، اضطراب آنها بیشتر شود. همچنین با توجه به نظریه شناختی در مورد اضطراب به نظر می رسد اضطرابی که مادر یا پدر در خانواده های تک والد با آن مواجه هستند می تواند به فرزندان آنها نیز سرایت کند. عدم کنترل وقایع و عدم پیش بینی شرایطی که در خانواده های تک والد وجود دارد، می تواند به تشدید اضطراب در اعضای آن پرداخته و آرامش آنها را بر هم بزند. زمانی که نوجوان تصور می کند هیچ هدفی برایش قابل دستیابی نیست اضطراب او برای ادامه زندگی زیاد می شود و افکار غیرمنطقی حاصل از این شرایط جایگزین افکار منطقی او می گردند. بنظر می رسد خانواده هایی که از نظر عاطفی و روانی مورد حمایت نهادهای اجتماعی یا دیگر خانواده ها قرار دارند، از اضطراب کمتری نسبت به شرایط شان برخوردارند. همچنین وضعیت اقتصادی خوب خانواده های تک والد می تواند در کاهش اضطراب آنها موثر باشد. همچنین خدمات مشاوره ای در مدارس و موسسات مختلف می تواند در کنترل اضطراب این نوجوانان و کمک به آنها موثر باشد.
جدول 4-6 نشان می دهد که مولفه های به دست آمده در خصوص افسردگی در گروه نمونه مورد بررسی بدین صورت می باشد. 23 درصد از گروه نمونه مورد بررسی نسبت به شرایطی که در آن قرار دارند، احساس منفی دارند. 5/11 درصد از آنها نگاهی منفی نسبت به آینده شان دارند. نگرش منفی نسبت به زندگی در گروه نمونه مورد بررسی 5/11 درصد است. همچنین 16 درصد از آنها نسبت به خودشان نگاهی منفی دارند. 5/11 درصد از آنها به دیگران به دید منفی مینگرند و 18 درصد از این گروه نسبت به دنیا نگاهی منفی دارند. ضمن این که در 5/9 درصد از اعضای گروه نمونه مولفه های افسردگی مشاهده نشد. در پژوهش شریفی درآمدی(1386) میزان افسردگی نوجوانان تک والد بیشتر از نوجوانان عادی گزارش شده است. همچنین کاسن، کوهن، بروک و هرتمارک (1996) در بررسی 468 کودک اظهار نمودند، پسرانی که با تک والد خود زندگی می کنند در مقایسه با آنهایی که با هر دو والد خود زندگی می کنند احتمال بیشتری دارد که دچار افسردگی شوند. حیدرنیا، ثنایی و طالقانی(1384) در پژوهش خود دریافتند که سلامت روان نوجوانان خانواده های تک والد کمتر از نوجوانان خانواده های عادی است. با توجه به این که افسردگی یکی از مولفه های فقدان سلامت روان است، می توان افسردگی بالای این نوجوانان نسبت به نوجوانان خانوداه های عادی از نتایج این پژوهش دانست.
یکی از دلایل افسردگی نوجوانان ممکن است تجربه ی رهاشدگی و یا فقدان حمایت از سوی والدینشان باشد. رنج ناشی از فقدان حمایت والدین در خانواده های تک والد می تواند به افسردگی سرعت بخشد و به نوبه ی خود می تواند به توانمندی نوجوان در نحوه ی عملکردش لطمه وارد سازد( میکوچی، 2009). وضعیت اقتصادی نامناسب، فقدان روابط محبت آمیز در خانواده، فقدان یکی از والدین، نبود امکانات مناسب و… می تواند از دلایل افسردگی در نوجوانان پسر خانواده های تک والد باشد.
براساس نظریه درماندگی آموخته شده به نظر می رسد نوجوان خانواده تک والد به این باور رسیده است که برخی از امور زندگی از کنترل وی خارج هستند، بنابراین نوجوان دیگر خود را در برابر وقایع خارجی تسلیم شده می داند و همین تسلیم شدن وی و غیرقابل کنترل دانستن محیط می تواند دلیلی بر افسرده بودن نوجوانان خانواده های تک والد باشد. با توجه به نظریه انسانگرایان عدم وجود خانواده کامل که آرمان یک نوجوان است و نبودن یکی از والدین می تواند نوجوان را در رویاهای خود غوطه ور نماید. چه بسا رویاپردازی او باعث گردد که از واقعیت خود فاصله گرفته و در افسردگی و اندوه ناشی از آن گرفتار شود. همچنین با توجه به نظریه افسردگی بک به نظر می رسد فرزندان خانواده های تک والد با توجه به فقدان یکی از والدین، طرحواره ای منفی در ذهن دارند و چنانچه هرگونه مساله و استرس محیطی ناشی از تک والد بودن خانواده شان، به آنها وارد شود، طرحواره در ذهن شان فعال شده و به افسردگی می انجامد. از سوی دیگر، وضعیت اقتصادی مناسب، وجود روابط رضایتبخش با خویشاوندان نزدیک، حمایت های عاطفی و مالی خویشان و نزدیکان از خانواده های تک والد، حمایت های موسسات خیریه دولتی و مردمی، خدمات مشاوره ای در مدارس و موسسات مختلف می تواند در کاهش و یا برطرف کردن افسردگی نوجوانان پسر در خانواده های تک والد موثر باشد.
جدول 4-8 نشان می دهد که مولفه های بدست آمده در خصوص بزهکاری بدین صورت می باشد. تنها 25/5 درصد از گروه نمونه مورد بررسی در مدرسه یا جامعه مورد تنبیه واقع شده اند. همچنین 75/15 درصد از آنها به خود آسیب رسانده اند یا قصد آن را داشته اند. در 79 درصد از گروه نمونه مورد بررسی مولفه های بزهکاری مشاهده نشد. نوری (1389) در پژوهش خود تحت عنوان "بررسی تاثیر خانواده نابسامان در گرایش فرزندان نوجوان به بزهکاری در شهر اهواز" به این نتیجه رسید که وضعیت اقتصادی نامناسب، جدایی والدین و یا مرگ یکی از والدین یا هر دوی آنها از عوامل موثر در ارتکاب نوجوانان به بزهکاری می باشند.
در تببین نتایج مولفه های بزهکاری می توان گفت که چنانچه خانواده های تک والد مورد حمایت های مالی، عاطفی و روانی از سوی نزدیکان و خویشاوندان باشند و یا از سوی موسسات خیریه دولتی و غیر ودلتی مورد حمایت همه جانبه قرار گیرند، خطر بزهکاری فرزندان نوجوان آنها تا حدود زیادی برطرف می گردد. با توجه به نظریه یادگیری اجتماعی محیط فرد و افرادی که وی با آنها ارتباط دارد می تواند در الگودهی به فرد تاثیر فراوان داشته باشد. بدین ترتیب چنانچه نوجوان در محیطی مثبت که افرادی با محبت و حمایت کننده در آن هستند زندگی کند، از میزان رفتارهای ضداجتماعی او کاسته می شود. از سوی دیگر عدم وجود یک خانواده مستحکم که بتواند تمامی نیازهای نوجوان از جمله نیازهای عاطفی، ایمنی و پذیرش را ارضا نماید می تواند نوجوان را به سوی بزهکاری سوق دهد. نوجوانان تک والد از آن دسته نوجوانانی هستند که چنانچه مورد حمایت و پذیرش قرار نگیرند، مستعد تبدیل شدن به افرادی بزهکار هستند. همچنین وضعیت اقتصادی نامناسب، آشفتگی در روابط و وضعیت اجتماعی خانواده های تک والد می تواند در گرایش نوجوانان شان به بزهکاری نقش داشته باشد.
با توجه به جدول 4-10 فراوانی و درصد فراوانی مولفه های به دست آمده در خصوص پرخاشگری بدین صورت می باشد. 26 درصد از گروه نمونه مورد بررسی در خصوص کنترل خود در مواقع عصبانیت ناتوان هستند. 5/29 درصد از گروه نمونه مورد بررسی در مواقع عصبانیت خود به درگیری با طرف مقابل می پردازند. همچنین 5/18 درصد از آنها در برابر رفتارهای دیگران واکنش پرخاشگرانه از خود بروز می دهند. در 26 درصد از اعضای گروه نمونه مولفه های پرخاشگری مشاهده نشد.
نتایج پژوهش شریفی درآمدی (1384) نیز نشان می دهد که پرخاشگری نوجوانان خانواده های تک والد از دیگر نوجوانان بیشتر است. آرمیستد، فورهند و برودی(2002) نیز با توجه به پژوهش خود گفته اند که نوجوانان خانواده های تک والد دچار مشکلات روانشناختی هستند.
در تببین نتایج این پژوهش می توان گفت، فقدان یکی از والدین و نبود محبت لازم از سوی خانواده، می تواند دلیلی بر پرخاشگری در نوجوانان خانواده های تک والد باشد (شریفی درآمدی، 1384). همچنین آنها در محیطی منفی زندگی نموده اند که نگاهی بدبینانه به دنیا و دیگران دارند و این باعث می گردد که در مواجهه با دیگران به رفتارهای خشن دست بزنند. این نوجوانان درگیر تضادهای فراوانی در روابط خود می گردند که نه توان درک آن تضادها را دارند و نه تاب کنارآمدن با آنها را (یونسی، معین و شمشیری نیا، 1389).
با توجه به نظریه شخصیت هورنای، تفاوت ساختاری خانواده های تک والد با خانواده های عادی، وضعیت بد اقتصادی، کمبودهای عاطفی، فقدان روابط محبت آمیز با همسالان و فقدان زمان کافی والد سرپرست جهت ارتباط مناسب با فرزندان نیز می تواند از دلایل پرخاشگری نوجوانان پسر در خانواده های تک والد باشد. بدین صورت که وی با نگاهی بدبینانه به دیگران می نگرد و برای جبران آن تیپ برتری طلب را انتخاب می نماید که به پرخاشگری وی می انجامد. از طرفی دیگر حمایت های اجتماعی صورت گرفته از جانب اقوام و آشنایان، ارتباطات محبت آمیز دیگران به خصوص گروه همسالان و کمک های اقتصادی دیگران به ویژه انجمن های خیریه و موسسات دولتی می تواند در کاهش پرخاشگری نوجوانان سهمی تعیین کننده داشته باشد.
با توجه به جدول 4-12 می توان نتیجه گرفت که مولفه های بدست آمده در خصوص عدم سازگاری بدین صورت می باشد. 22 درصد از گروه نمونه مورد بررسی نسبت به وضعیت دیگران از لحاظ مالی و … احساس منفی دارند. 17 درصد از آنها در برقراری ارتباط با دیگران ناتوان می باشند. 26 درصد از این گروه نیز نگرش منفی نسبت به شکست دارند. در 35 درصد از آنها مولفه های عدم سازگاری مشاهده نشد.آرمیستد، فورهند، برودی و مگان (2002) در پژوهش خود نشان دادند که بین روابط گرم خانوادگی و مشکلات رفتاری و سازگاری کودکان و نوجوانان رابطه معکوس وجود دارد و چون در خانواده های تک والد چنین روابط گرمی وجود ندارد، نوجوانان این نوع خانواده ها دارای مشکلات رفتاری و روان شناختی هستند. نتایج برخی پژوهش ها نیز نشان می دهد که بین سازگاری نوجوانان تک والد و عادی تفاوت معنادار وجود ندارد. به طور نمونه خدری و عسگری (1390) در پژوهش خود با عنوان " مقایسه ویژگی های شخصیتی و سازگاری فردی – اجتماعی نوجوانان تک والد و دو والد" به این نتیجه رسیدندکه بین سازگاری فردی- اجتماعی دانش آموزان تک والد و دو والد تفاوت معناداری وجود ندارد. در تببین نتایج مولفه های سازگاری می توان گفت که نوجوانان خانواده های تک والد به دلیل داشتن مشکلات و محدودیت های خانواده شان، در چگونگی برخورد با مسائل پیش روی خود با مشکل روبرو هستند. با توجه به نظریه روانی-اجتماعی و ویژگی های خاص تفکر نوجوانی و وجود این محدودیت ها و مشکلات می تواند میزان سازگاری این نوجوانان را در مقایسه با نوجوانان خانواده های عادی پایین بیاورد. همچنین به نظر می رسد فقدان یکی از والدین و مشکلات ناشی از آن، بر میزان سازگاری نوجوانان تاثیر بگذارد. با توجه به نظریه یادگیری اجتماعی روانی-اجتماعی و اثراتی که فقدان یکی از والدین می تواند در پی داشته باشد، نوجوانان امکانات لازم را در اختیار نخواهند داشت. بدین ترتیب محیط نوجوان برای او طاقت فرسا خواهد شد و از میزان سازگاری او کاسته خواهد شد. چرا که نوجوانان در سنین حساس و بحرانی هویت یابی هستند و چنانچه امکانات لازم برای عبور از این مرحله فراهم نشود سازگاری نوجوان به خطر می افتد.
از سوی دیگر همچنان که نتایج پژوهش خدری و عسگری(1390) نشان می دهد چنانچه نوجوانان خانواده های تک والد مورد حمایت های مالی، عاطفی و روانی از سوی خویشان و نزدیکان و همچنین موسسات دولتی و غیردولتی قرار بگیرند، میزان سازگاری آنها به اندازه نوجوانان خانواده های عادی خواهد شد.
جدول 4-14 نشان می دهد که مولفه های بدست آمده در خصوص عزت نفس پایین به صورت زیر می باشد. 25 درصد از گروه نمونه مورد بررسی احترامی برای خود قائل نیستند. 33 درصد از آنها راجع به شخصیت خود نگرش منفی دارند و 21 درصد از گروه نمونه مورد بررسی معتقدند که دیگران نسبت به شخصیت آنها نگاهی منفی دارند. در 21 درصد از آنها مولفه های عزت نفس پایین مشاهده نشد.
یافته های پژوهش حیدرنیا، ثنایی و طالقانی(1384) نشان می دهد که میزان سلامت روان و عزت نفس نوجوانان خانواده های تک والد به صورت معناداری کمتر از نوجوانان خانواده های عادی است. همچنین یونسی، معین و شمشیری نیا(1388) در پژوهشی به مقایسه سلامت روان، عزت نفس و مسئولیت پذیری نوجوانان دختر خانواده های تک والد ناشی از طلاق پرداختند و به این نتیجه رسیدند که دختران نوجوان خانواده های تک والد ناشی از طلاق ازنظر عزت نفس، با دختران خانواده های عادی تفاوت معنی دار دارند که این تفاوت ناشی از عوارض ناخوشایند طلاق والدین و تک والد بودن خانواده بر فرزندان است.
با توجه به نظریه عزت نفس ویلیام جیمز عدم دسترسی نوجوانان خانواده های تک والد به برخی از اهداف و آرزوهایشان می تواند در کاهش عزت نفس آنها موثر باشد. به طور مثال ممکن است یکی از آرزوهای این نوجوانان داشتن خانواده ای کامل و بدون فشار روانی و… باشد که ناامیدی حاصل از دسترسی به آن می تواند دلیلی برای کاهش عزت نفس و بالارفتن اضطراب، افسردگی، کاهش عزت نفس و عدم سازگاری در آنها باشد. لازم به ذکر است انحلال خانواده به دلیل طلاق یا مرگ والدین می تواند یک تجربه ی شکست سنگین برای این نوجوانان محسوب شود. همچنین با توجه به این که کوپر اسمیت در نظریه عزت نفس خود چهار عامل اساسی را برای رشد عزت نفس بیان می کند: نخستین عامل و مقدم بر تمام عوامل، میزان احترام، پذیرش و علاقمندی است که فرد دریافت می کند. دومین عامل تجارب و موفقیت هایمان در زندگی و سومین عامل ارزش ها و انتظاراتی است که بر مبنای آن تجارب را مورد تفسیر قرار می دهیم. و چهارمین عامل نحوه ی پاسخ فرد به از دست دادن ارزش می باشد. در عامل اول نوجوانان خانواده های تک والد ممکن است به دلیل تک والدی بودن احترام لازم را از جانب دیگران دریافت نکنند که همین مساله می تواند در کاهش عزت نفس آنها موثر باشد. عامل دوم موفقیت های یک فرد است و همانطور که گفتیم نوجوانان خانواده های تک والد ممکن است به دلیل فقدان یکی از والدین خود را شکست خورده حقیقی فرض کنند و همین باعث شود که عزت نفس آنها کاهش یابد. نقش عوامل دیگر را نیز می توان بدین صورت که نوجوانان تک والد به دلیل اضطرابی که دارند همه چیز را رویایی و غیرواقع بینانه تفسیر کنند. بدیهی است که آنها به رویاهای خود دست پیدا نکرده و همین مساله می تواند از عزت نفس آنها بکاهد.
جدول 4-16 نشان می دهد که مولفه های بدست آمده در خصوص عملکرد تحصیلی به صورت زیر می باشد.
33 درصد از گروه نمونه مورد بررسی علاقه ای به ادامه تحصیل ندارند. 67 درصد به ادامه تحصیل علاقمند می باشند. 28 درصد از آنها از لحاظ عملکرد تحصیلی خیلی ضعیف می باشند. 17 درصد از این گروه از لحاظ عملکرد تحصیلی ضعیف می باشند. 11 درصد از آنها از لحاظ عملکرد تحصیلی وضعیت متوسطی دارند. 11 درصد از این گروه عملکرد تحصیلی خوبی دارند. 22 درصد از آنها در عملکرد تحصیلی شان خیلی خوب هستند و 11 درصد از آنها از لحاظ عملکرد تحصیلی وضعیتی عالی دارند.
نیسی، نجاریان و پورفرجی(1380) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که بین نوجوانان فاقد پدر و دارای حمایت اجتماعی بالا و نوجوانانی که دارای حمایت اجتماعی پایینی بودند از لحاظ عملکرد تحصیلی تفاوت معنادار وجود دارد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که حمایت های اجتماعی از نوجوانان تک والد می تواند در عملکرد تحصیلی آنها موثر باشد و به آنها کمک نماید تا وضعیت تحصیلی خود را بهبود بخشند. یافته های پژوهش آنتکل و بیدارد(2007) نیز نشان می دهد که از هم پاشیدگی خانواده به دلیل طلاق یا مرگ والدین اثرات منفی روی عملکرد تحصیلی فرزندان آنها دارد.
خانواده هایی که جزء طبقات پایین جامعه هستند و فقر مادی، عاطفی و فرهنگی از مشخصه های بارز آنهاست، کودکانشان نمی توانند از نظر تحصیلی پیشرفت خوبی داشته باشند و در نتیجه دچار افت تحصیلی می شوند(افشاری، 1385). با توجه به این که بیشتر خانواده های تک والد از وضعیت اقتصادی ضعیف رنج می برند، بدیهی است که امکانات لازم برای ادامه تحصیل فرزندان آنها میسر نیست. فرزندان این خانواده ها، به ویژه نوجوانان پسر از همان سنین نوجوانی به جای ادامه تحصیل ترجیح می دهند به کار بپردازند. طبیعی است که این نوجوانان به دلیل سن کم و فقدان تخصص در کارهای کم درآمد و شاید خطرناک مشغول می شوند که همین باعث می شود با افرادی ارتباط داشته باشند که آنها را از مسیر درست خارج کرده و به بزهکاری و سایر رفتارهای ضداجتماعی دست بزنند. علاوه بر اینها، همانطور که پژوهش ها نشان داده است یکی از عوامل موثر در پیشرفت تحصیلی عزت نفس است. بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی همبستگی قابل توجهی وجود دارد. از یک سو عزت نفس قوی به پیشرفت تحصیلی کمک می کند و از سوی دیگر پیشرفت تحصیلی به تقویت عزت نفس منجر می شود، افرادی که عزت نفس پایین دارند، علائمی مانند: افسردگی، اضطراب، کاهش عملکرد و اسناد شکست خود به دیگران را نشان می دهند. با توجه به این که پژوهش ها نشان می دهد عزت نفس نوجوانان تک والد پایین است، می توان انتظار داشت که این نوجوانان در عملکرد تحصیلی خود نیز دچار مشکل باشند (بیابانگرد، 1383). از دیگر عوامل درونی و شخصی موثر در عملکرد تحصیلی می توان به اضطراب، فقدان انگیزه و افسردگی شاره نمود. نوجوانانی که در خانواده های تک والد زندگی می کنند، اضطراب بیشتری نسبت به همسالانشان دارند، همچنین افسردگی و فقدان انگیزه در آنها زیاد است، این گونه نوجوانان نمی توانند توانایی های خود را در انجام تکالیف مدرسه نشان دهند و در عملکرد تحصیلی شان با مشکل روبرو می شوند.
نتایج حاصل از کدگذاری داده ها به تفکیک خانواده های مادر تک والدی و پدر تک والدی به صورت زیر می باشد.
همانطور که در جدول 4-17 مشاهده می شود مولفه های بدست آمده در خصوص اضطراب در نوجوانان خانواده های مادر تک والدی به صورت زیر می باشد. 5/33 درصد از آنها در کنترل احساسات خود هنگام انجام امور مختلف ناتوان هستند. 5/33 درصد از آنها در فقدان آرامش به سر می برند. 14 درصد ازآنها در مواجهه با اضطراب خود ناتوان هستند و در 19 درصد از آنها مولفه های اضطراب مشاهده نشد.
جدول 4-18 نشان می دهد که مولفه های بدست آمده در خصوص اضطراب نوجوانان خانواده های پدر تک والدی به صورت زیر می باشد. 27 درصد از آنها در کنترل احساسات خود هنگام انجام امور مختلف ناتوان هستند. 37 درصد از آنها در فقدان آرامش به سر می برند. 27 درصد از آنها در مقابله با اضطراب خود ناتوان هستند و در 9 درصد آنها مولفه های اضطراب مشاهده نشد. در تببین داده های حاصل می توان گفت که فقدان یک والد و عدم وجود منابع حمایتی عاطفی می تواند اضطراب را در نوجوانان هر دو نوع خانواده تک والد بالا ببرد. با توجه به نظریه انسان گرایان می توان مشغولیت ذهنی این گونه نوجوانان به فقدان یک والد را دلیلی برای فقدان آرامش و اضطراب آنان دانست چرا که نوجوان تک والد ممکن است نتواند خود را با فقدان والد وفق دهد و منابع حمایتی دیگر را نیز نادیده بگیرد.
از جدول شماره 4-19 نتایج زیر برداشت می شود. 24 درصد از نوجوانان خانواده های مادر تک والدی از احساس منفی نسبت به شرایط موجود برخوردارند. 5/11 درصد از آنها نسبت به آینده بدبین هستند. 5/7 درصد از آنها نسبت به زندگی نگرشی منفی دارند. 5/11 درصد ازآنها نگاهی منفی به خویش دارند. 5/11 درصد از آنها به دیگران با نگاهی منفی می نگرند. 19درصد از آنها نگاهی منفی به دنیا دارند و در 15 درصد از آنها مولفه های افسردگی مشاهده نشد. علاوه بر مواردی که در بالا آمد وضعیت نامناسب اقتصادی در خانواده های مادر تک والدی و فقدان منابع حمایتی می تواند عاملی بر احساسات منفی و افسردگی آنها باشد.
با توجه به جدول 4-20 می توان نتیجه گرفت که 5/22 درصد از نوجوانان خانواده های پدر تک والدی از احساس منفی نسبت به شرایط موجود برخوردارند. 11 درصد از آنها نسبت به آینده بدبین هستند. 5/16 درصد از آنها نسبت به زندگی نگرشی منفی دارند. 5/22 درصد ازآنها نگاهی منفی به خویش دارند. 11 درصد از آنها به دیگران با نگاهی منفی می نگرند. 5/16درصد از آنها نگاهی منفی به دنیا دارند. ضمن این که همه ی آنها دارای مولفه های مربوط به افسردگی بودند. علاوه بر مواردی که در سطور قبلی آمد، اگرچه ممکن است نوجوانان خانواده های پدر تک والدی در شرایط اقتصادی بهتری باشند، اما وجود مادری که برای آنها تنها منبع عشق باشد می تواند دلیلی بر احساسات بد و افسردگی آنها باشد.
جدول 4-21 نشان می دهد که مولفه های بدست آمده در خصوص بزهکاری در میان نوجوانان خانواده های مادر تک والدی به صورت زیر می باشد. هیچکدام از آنها در مدرسه یا جامعه تنبیه نشده اند. 7 درصد از آنها به خود آسیب رسانده اند یا قصد آن را داشته اند. در 93 درصد از آنها مولفه های بزهکاری مشاهده نشد. علاوه بر مواردی که درگذشته آمد، وجود مادر می تواند دلیلی برای کاهش بزهکاری نوجوانان مادر تک والدی باشد. رابطه رضایت بخش نوجوان و مادر می تواند او را از رفتارهای ضداجتماعی دور سازد.
جدول 4-22 نشان می دهد که مولفه های بدست آمده در خصوص بزهکاری در میان نوجوانان خانواده های پدر تک والدی به صورت زیر می باشد. 20 درصد از آنها در مدرسه یا جامعه تنبیه نشده اند. 40 درصد از آنها به خود آسیب رسانده اند یا قصد آن را داشته اند. در 40 درصد از آنها مولفه های بزهکاری مشاهده نشد. علاوه بر مواردی که در گذشته آمد، فقدان مادر و نبود محبت های او می تواند باعث شود نوجوان دست به رفتارهای ضداجتماعی بزند. در این نوع خانواده ها ممکن است پدر نتواند فرزند را آن طور که هست بپذیرد و نوجوان نیز که منبعی برای محبت و حمایت ندارد ممکن است انجام امور ضداجتماعی را افزایش دهد.
جدول 4-23 نشان می دهد که مولفه های بدست آمده در خصوص پرخاشگری در نوجوانان خانواده های مادر تک والدی به صورت زیر می باشد. 5/23 درصد از آنها در کنترل خود ناتوان هستند. 5/29 درصد از آنها در هنگام عصبانیت به کتسک کاری می پردازند. 5/17 درصد از آنها نسبت به رفتارهای دیگران واکنش پرخاشگرانه نشان می دهند و در 5/29 از آنها مولفه های پرخاشگری مشاهده نشد. در تببین این نتایج به نظر می رسد فقدان پدر در خانواده های مادر سرپرست از یک سو و وضعیت اقتصادی نامناسب آنها از سویی دیگر آثار منفی زیادی بر اعضای این نوع خانواده ها داشته باشد. چه بسا این وضعیت بر نوجوانان آثار منفی شدیدتری داشته باشد چرا که آنها در سنین بسیار حساسی قرار دارند. همچنین می توان گفت مادرانی که به تنهایی بار یک زندگی را به دوش می کشند، وقت کافی برای محبت کردن و ایجاد روابط رضایتبخش با فرزندانشان ندارند و محتمل است که این مساله کمبودهای روانی فرزندان این نوع خانواده ها و مستعد شدن آنها برای مشکلات روانشناختی را دوچندان کند.

جدول 4-24 نشان می دهد که مولفه های بدست آمده در خصوص پرخاشگری در نوجوانان خانواده های پدرتک والدی به صورت زیر می باشد. 30 درصد از آنها در کنترل خود ناتوان هستند. 30 درصد از آنها در هنگام عصبانیت به کتک کاری می پردازند. 20 درصد از آنها نسبت به رفتارهای دیگران واکنش پرخاشگرانه نشان می دهند و در 20 از آنها مولفه های پرخاشگری مشاهده نشد. در تبیین این نتایج می توان گفت از آنجایی که در خانواده های فاقد مادر مشکلات عدیده ی عاطفی، حمایتی و… وجود دارد تقسیم کار به گونه ای فزاینده دگرگون شده است، بنابراین پدر مجبور می گردد علاوه بر وظایف خود، خلاء مادر خانواده را تا حد امکان جبران نماید، لذا در چنین خانواده هایی فرزندان در حاشیه قرار می گیرند و گاهی در پیچیدگی های زندگی امروزی فراموش می شوند. بنابراین تنها چیزی که به آن توجه نمی شود خواسته های فرزندان است. بی جهت نیست که میگویند فرزندان فاقد مادر یا پدر بعد از مدتی از هر دو والد محروم میگردند. طبیعی است که چنین امری پیامدهای منفی را از لحاظ روانی و شخصیتی برای فرزندان این نوع خانواده ها به دنبال داشته باشد.
جدول 4-25 نشان می دهد که که مولفه های بدست آمده در خصوص عدم سازگاری در نوجوانان خانواده های مادر والدی به صورت زیر می باشد. 19 درصد ازآنها نسبت به وضعیت دیگران از لحاظ مالی و… احساس منفی دارند. 5/12 درصد ازآنها با دیگران ارتباط برقرار نمی کنند. 25 درصد از آنها نسبت به شکست نگرشی منفی دارند. در 5/43 درصد از آنها مولفه های عدم سازگاری مشاهده نشد. وضعیت اقتصادی نامناسب و فقدان امکانات لازم برای نوجوانان می تواند باعث ناسازگاری نوجوانان این نوع خانواده ها شود. از سوی دیگر وجود مادر که رکن اصلی مهر و محبت در خانواده است می تواند در سازگار بودن بیشتر نوجوانان مادر تک والدی نسبت به نوجوانان پدر تک والدی موثر باشد.
جدول 4-26 نشان می دهد که که مولفه های بدست آمده در خصوص عدم سازگاری در نوجوانان خانواده های پدر والدی به صورت زیر می باشد. 5/28 درصد ازآنها نسبت به وضعیت دیگران از لحاظ مالی و… احساس منفی دارند. 5/28 درصد ازآنها با دیگران ارتباط برقرار نمی کنند. 5/28 درصد از آنها نسبت به شکست نگرشی منفی دارند. در 5/14 درصد از آنها مولفه های عدم سازگاری مشاهده نشد. علاوه بر مواردی که در بالا آمد در تببین این نتایج می توان گفت گرچه خانواده های پدر تک والدی ممکن است نسبت به خانواده های مادر تک والدی از شرایط اقتصادی بهتری برخوردار باشند، اما فقدان مادر و کمبودهای عاطفی ناشی از فقدان او در خانواده های پدر تک والدی می تواند هم برای پدر خانواده و هم برای فرزندان، آثار سوئی به دنبال داشته باشد. عدم سازگاری یکی از آثار سوئی است که می تواند در نوجوانان این نوع خانواده ها دیده شود.
با توجه به جدول 4-27 می توان نتیجه گرفت که مولفه های مربوط به عزت نفس پایین در نوجوانان خانواده های مادر تک والدی به صورت زیر می باشد. 20 درصد از آنها نسبت به خود احترامی قائل نیستند. 33 درصد از آنها راجع به شخصیت خود نظری منفی دارند. 14 درصد از آنها معتقدند دیگران نسبت به شخصیت آنها نظری منفی دارند. در 33 درصد از آنها مولفه های عزت نفس پایین مشاهده نشد. نوجوانان خانواده های مادرتک والدی ممکن است به دلیل فقدان امکانات مناسب خود را شکست خورده حقیقی فرض کنند و همین باعث شود که عزت نفس آنها کاهش یابد. از طرفی وجود مادری مهربان در کنار آنها می تواند عاملی برای عزت نفس بیشتر آنان نسبت به نوجوانان پدر تک والدی باشد.
با توجه به جدول 4-28 می توان نتیجه گرفت که مولفه های مربوط به عزت نفس پایین در نوجوانان خانواده های پدر تک والدی به صورت زیر می باشد. 5/37 درصد از آنها نسبت به خود احترامی قائل نیستند. 5/37 درصد از آنها راجع به شخصیت خود نظری منفی دارند. 25 درصد از آنها معتقدند دیگران نسبت به شخصیت آنها نظری منفی دارند. ضمن این که همه ی آنها دارای مولفه های مربوط به عزت نفس پایین بودند. عدم وجود مادر و نبودن حمایت عاطفی او می تواند دلیلی بر این باشد که نوجوانان پدر تک والدی عزت کمتری نسبت به نوجوانان مادر تک والدی داشته باشند.
جدول 4-29 نشان می دهد که مولفه های مربوط به کاهش عملکرد تحصیلی در نوجوانان خانواده های مادر تک والدی به صورت زیر می باشد. 5/28 درصد از آنها علاقه ای به ادامه تحصیل ندارند. 5/71 درصد از آنها به تحصیل علاقمند می باشند. 5/7 درصد ازآنها از لحاظ عملکرد درسی و معدل پایان ترم عالی می باشند. 21 درصد از آنها در وضعیت خیلی خوب قرار دارند. 14 درصد از آنها در وضعیت خوب می باشند. 5/7 درصد از آنها متوسط هستند. 14 درصد از این لحاظ ضعیف هستند و 36 درصد از آنها خیلی ضعیف می باشند. وضعیت نامناسب اقتصادی می تواند عمده ترین دلیل برای عدم وجود عملکرد تحصیلی مناسب در نوجوانان مادر تک والدی باشد. چرا که آنها به همین دلیل ممکن است بیشتر به فکر کار و درآمد باشند تا درس و تحصیل.
جدول 4-30 نشان می دهد که مولفه های مربوط به کاهش عملکرد تحصیلی در نوجوانان خانواده های مادر تک والدی به صورت زیر می باشد. 50 درصد از آنها علاقه ای به ادامه تحصیل ندارند. 50 درصد از آنها به تحصیل علاقمند می باشند. 25 درصد ازآنها از لحاظ عملکرد درسی و معدل پایان ترم عالی می باشند. 25درصد از آنها در وضعیت خیلی خوب قرار دارند. 25 درصد از آنها متوسط هستند. 25 درصد ازآنها ضعیف می باشند. با توجه به این که نوجوانان پدر تک والدی از نظر اقتصادی در وضعیت بهتری هستند، می توان گفت آنها با خیالی آسوده تر از نوجوانان مادر تک والدی از امکانات استفاده می کنند که این می تواند به عملکرد تحصیلی بهتر آنها بیانجامد.
برخی از محدودیت های پژوهش:
1- سطح تحصیلات پایین والد.
2- تفکرات و ویژگی های خاص نوجوانی که می تواند در کلیه نوجوانان عمومیت داشته باشد.
3- مشکلات ویژه دوران نوجوانی که علاوه بر نوجوانان خانواده های تک والد ممکن است در نوجوانان خانواده های عادی نیز وجود داشته باشد.
4- وجود تفاوت های فردی در گروه نمونه مانند هوش و… .
5- عدم وجود شاخصی برای اندازه گیری تفاوت های فرهنگی که می تواند در تفکرات و مشکلات نوجوانان تاثیر داشته باشد.
6- جنسیت گروه نمونه که ممکن است در کاهش یا افزایش مشکلات روانشناختی آنها دخالت داشته باشد.
پیشنهادها
پیشنهادهای کاربردی:
1- استفاده از خدمات روانشناسان و مشاوران و تحت پوشش قراردادن این خدمات توسط بیمه ها جهت استفاده برای خانواده های تک والد و کم بضاعت.
2- تشکیل سازمانی مستقل و دارای اعتبارات مالی که بتواند از نظر اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، آموزشی و… خانواده های تک والد و کم بضاعت را مورد حمایت قرار دهد.
3- اقدام آموزش و پرورش جهت به کارگیری روانشناسان و مشاوران با تجربه برای حمایت و توجه ویژه به نوجوانان تک والد و خانواده های آنها.
4- ارائه آموزش به سرپرست های خانواده های تک والد توسط مراکز و موسسه های مختلف آموزشی و فرهنگی جهت چگونگی رفتار نمودن با نوجوانان این گونه خانواده ها.
پیشنهادهای پژوهشی:
1- پیشنهاد می شود در پژوهش های بعدی، به خانواده های تک والدی که در مناطق مختلف کشور هستند و از نظر فرهنگی متفاوت می باشند، پرداخته شود.
2- پیشنهاد می شود نظریه های مختلف روانشناسی و مشاوره به صورت اثربخشی بر هر یک از مشکلات روانشناختی نوجوانان پسر آزمون شود.
3- پیشنهاد می شود مشکلات روانشناختی نوجوانان دختر در خانواده های تک والد نیز مورد بررسی قرار گیرد.

منابع فارسی:
– آقامحمدیان، حمیدرضا و حسینی، سیدمهران (1386). روانشناسی بلوغ و نوجوانی. مشهد: انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد.
– ابوالمعالی، خدیجه (1389). پژوهش کیفی از نظریه تا عمل. تهران: علم.
– استورا. لی (1991). تنیدگی یا استرس. ترجمه پریرخ دادستان (1386). تهران: رشد.
– احدی، حسن و جمهری، فرهاد (1385). روانشناسی رشد: نوجوانی- جوانی- میانسالی- پیری. تهران: ویرایش.
– اعتمادی، احمد و ابراهیمی، جواد (1389). مقایسه سلامت روانی فرزندان خانواده های تک همسری و دو همسری. زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان). دوره 8. شماره 4.
– احمدی، سیداحمد (1382). روان شناسی نوجوانان و جوانان. اصفهان: مشعل.
– اکبری، ابوالقاسم (1381). مشکلات نوجوانی و جوانی. تهران: ساوالان.
– انیسی، جعفر؛ سلیمی، سیدحسین؛ میرزمانی، سیدمحمود؛ رئیسی، فاطمه و نیکنام، مژگان (1386). بررسی مشکلات رفتاری نوجوانان. مجله ی علوم رفتاری. 2: 170-163.
– افشاری، علی (1385). نگاهی به نقش و تاثیر شکست تربیتی د رشکست تحصیلی.: نشریه پیوند، شماره 328 :36-46.
– بازرگان، عباس (1387). روش های تحقیق کیفی و آمیخته. تهران: دیدار.
– برک، لورا (2005). روانشناسی رشد ( از نوجوانی تا پایان زندگی) جلد دوم. ترجمه یحیی سیدمحمدی (1392). تهران: ارسباران.
– بک، آرون تی (1988). عشق هرگز کافی نیست. ترجمه مهدی قرچه داغی(1384). تهران: آسیم.
– بیابانگرد، اسماعیل (1384). روانشناسی نوجوانان. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
– بیابانگرد، اسماعیل(1383). روش های پیشگیری از افت تحصیلی دانش آموزان. تهران: انجمن اولیا و مربیان.
– بیابانگرد، اسماعیل(1382). روان شناسی عزت نفس. تهران: انجمن اولیا و مربیان.
– پرینگل، میا کلمر(2004). نیازهای کودکان(دورنمای فردی). ترجمه نیره ایجادی و جواد شافعی مقدم (1386). تهران: رشد.
– پروچاسکا، جیمز او و نورکراس، سی جان (2002). نظریه های روان درمانی. ترجمه یحیی سیدمحمدی. تهران: رشد.
– پروین،لارنس(1993). روان شناسی شخصیت. ترجمه پروین کدیور (1388). تهران: آییژ.
– پوپ، آلیس. مک هیل، سوزان وکریهد، ادوارد (1998). افزایش احترام به خود در کودکان و نوجوانان. ترجمه پریسا تجلی (1385). تهران: رشد.
– پوراحمدی، الناز؛ جلالی، محسن؛ عابدین ، علیرضا و روشن چسلی، رسول (1388). بررسی مقایسه ای اختلال های عاطفی- رفتاری و عملکرد تحصیلی کودکان 7 تا 11 ساله ی محروم از پدر و عادی. مجله ی روانشناسی بالینی 2: 59-51.
– حکیم شوشتری، میترا؛ حاجبی، احمد؛ پناغی، لیلی و عابدی، شیوا (1387). مشکلات رفتاری و هیجانی در فرزندان خانواده های تک والد تحت سرپرستی مادر با مقایسه با خانواده های دو والد. مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران.دوره 66. شماره 3. 202-196.
– حیدرنیا، احمد؛ ثنایی، باقر و طالقانی نرگس (1384). سلامت روان و عزت نفس دانش آموزان پسر دوره راهنمایی در خانواده های عادی، تحت حضانت پدر و تحت حضانت مادر. فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی. سال پنجم. شماره 19. 74-55.
– جانگسما، آرتور ای؛ پیترسون، ال مارک و مک ایینز، ویلیام پی (2006). روان درمانی نوجوانان. ترجمه حمیدرضا آقامحمدیان و سیدعلی کیمیایی (1386). تهران: رشد.
– خدایاری فرد، محمد (1383). مسائل نوجوانان و جوانان. تهران: انجمن اولیا و مربیان.
– خدری، بی نام؛ عسگری، پرویز(1390). مقایسه ی ویژگی های شخصیتی و سازگاری فردی- اجتماعی نوجوانان تک والد و دو والد شهر اصفهان. اندیشه و رفتار، 19: 58-48.
– دادستان، پریرخ (1386). روانشناسی مرضی تحولی از کودکی تا بزرگسالی . تهران: سمت
– دادستان، پریرخ (1383). روانشناسی جنایی. تهران: سمت.
– دیویدسون کیت م (2007). کاربرد شناخت درمانی در اختلالات شخصیت: راهنمای درمانگران. ترجمه گیتی شمس (1383). تهران: رشد.
– رایس، فیلیپ ف (2000). رشد انسان، روانشناسی رشد از تولد تا مرگ. ترجمه مهشید فروغان (1391). تهران: ارجمند.
– رجایی، علیرضا (1381). نقش خانواده، مدرسه، همسالان و رسانه های گروهی در رفتارهای انحرافی نوجوانان پسر. مجله دانش و پژوهش. 11 و12. 45-74.
– سادوک، بنیامین جیمز و سادوک، ویرجینیا آلکوت (2007) خلاصه روانپزشکی. ترجمه: فرزین رضاعی(1390). چاپ سوم. تهران: ارجمند.
– ساراسون،ایروین جی و ساراسون، باربارا آر.(1999). روانشناسی مرضی(جلد اول). ترجمه بهمن نجاریان؛ محمدعلی اصغری مقدم و محسن دهقانی (1383). تهران: رشد.
– ساعتچی، محمود(1377). نظریه پردازان و نظریه ها در روانشناسی. تهران: آوای نور.
– سیدفاطمی، نعیمه؛ رحمانی، فرناز؛ برادران رضایی، مهین و صداقت،کامران (1388). بررسی ارتباط شیوه تربیتی والدین با میزان استقلال دانش آموزان نوجوان مدارس شهر تبریز. نشریه دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی ایران. 22: 84-75.
– سیف، علی اکبر (1384). تغییر رفتار و رفتاردرمانی (نظریه و روش ها). تهران: نیل.
– سیف، علی اکبر (1384). روانشناسی پرورشی(روانشناسی برای یادگیری و آموزش). تهران: آگاه.
– سیگل، جودیت پی (2006). آنچه فرزندان از روابط پدر و مادر می آموزند. ترجمه سید مرتضی صفوی زاده (1388). تهران: نقش و نگار.
– شادی طلب، ژاله و گرایی نژاد، علیرضا (1383). فقر زنان سرپرست خانوار. پژوهش زنان. دوره 2.شماره 1. 70-49.
– شارف. ریچارد اس (2002). نظریه های روان درمانی و مشاوره. ترجمه مهرداد فیروزبخت (1388). چاپ اول. تهران: خدمات فرهنگی رسا.
– شفیع آبادی،عبدالله و ناصری،غلامرضا (1388). نظریه های مشاوره و روان درمانی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
– شریفی درآمدی، پرویز (1386). مقایسه وضعیت بهداشت روانی نوجوانان طلاق و یتیم محروم از مادر و عادی سنین بین 15 تا 18 سال شهر اصفهان. فصلنامه روانشناسی و علوم تربیتی. 98-72.
– شعاری نژاد، علی اکبر(1381). نقش فعالیت های فوق برنامه در تربیت نوجوانان. تهران: موسسه اطلاعات.
– شعاری نژاد، علی اکبر (1375). فرهنگ علوم رفتاری. تهران: امیرکبیر.
– شولتز، دوان پی و شولتز، سیدنی الن (2005). نظریه های شخصیت. ترجمه یحیی سیدمحمدی (1390). تهران: ارسباران.
– شیهان، دیوید (1983). بیماری اضطراب. ترجمه نجلا حریری (1369). تهران: اختر شمال.
– فانی، حجت اله و خلیفه، مصطفی (1388). بررسی رابطه ادراک از رفتار معلم با خودپنداره ی تحصیلی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره راهنمایی شهر شیراز. فصلنامه رهیافتی نو در مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی مرودشت. سال دوم. شماره سوم. 64-37.
– فیرس، ای جری و ترال، جی تیموتی( 2002). روانشناسی بالینی. ترجمه مهرداد فیروزبخت و سیف الله بهاری (1387). تهران: رشد.
– قمری، محمد (1390). مقایسه ابعاد عملکرد خانواده و کیفیت زندگی و رابطه این متغیرها در بین افراد معتاد و غیرمعتاد. فصلنامه اعتیادپژوهی. 5 (18). 68-55.
– کاظمیان، سمیه و اسماعیلی، معصومه (1391). اثربخشی آموزش خودمتمایزسازی بر افزایش میزان سازگاری نوجوانان خانواده های طلاق. پژوهش های روانشناسی بالینی و مشاوره. 2(1). 152-143.
– گلادینگ، ساموئل (2002). خانواده درمانی(تاریخچه، نظریه، کاربرد). ترجمه فرشاد بهاری؛ سوسن سیف؛ بدری السادات بهرامی و مصطفی تبریزی (1389). تهران: تزکیه.
– گنجی، حمزه (1376). ارزشیابی شخصیت. تهران: ساوالان.
– لطف آبادی، حسین (1389). روانشناسی رشد(2): نوجوانی، جوانی و بزرگسالی. تهران: سمت.
– لطفی عظیمی، افسانه (1389). رابطه ی شیوه های ارتباطی مادر با رفتار پرخاشگرانه کودک. اندیشه و رفتار.17: 89-79.
– لطفی کاشانی، فرح و وزیری، شهرام (1385). روانشناسی مرضی کودک. تهران: ارسباران.
– لعی فاز، احمد و عسکری، عباسعلی (1387). توان پیش بینی سبک های فرزندپروری ادراک شده و متغیرهای جمعیت شناختی بر احساس تنهایی دختران دانش آموز. فصلنامه اصول بهداشت روانی. 37: 78-71.
– میلانی فر، بهروز (1380). روان شناسی کودکان و نوجوانان استثنایی. تهران: قدس.
– نجومی، مرضیه؛ صادقی، مرتضی و رضوان طلب، رضا (1381). بررسی شیوع اضطراب در معلمین مقطع دبیرستان شهر اهواز. فصلنامه پایش. سال اول. شماره سوم.
– نوابی نژاد، شکوه (1383). رفتارهای بهنجار و نابهنجار کودکان و نوجوانان. تهران: انجمن اولیا و مربیان.
– نوری، زینب (1389). بررسی تاثیر خانواده نابسامان در گرایش فرزندان نوجوان به بزهکاری در شهر اهواز. اصلاح و تربیت. شماره 96. 36-26.
– نویدیان، علی؛ شهرکی ثانوی، فریبا؛ انصاری مقدم، علیرضا و فرجی شوی، مهدی (1390). بررسی رابطه الگوهای ارتباطی خانواده بر کیفیت زندگی نوجوانان. فصلنامه مشاوره و روان درمانی خانواده. سال اول. شماره 1. 114-101.
– نیسی، عبدالکاظم؛ نجاریان، بهمن و پورفرجی، سیدفرج (1380). مقایسه عملکرد تحصیلی، سلامت روانی و جسمانی دانش آموزان پسر فاقد پدر و واجد پدر با توجه به نقش تعدیل کننده ی حمایت اجتماعی در پایه اول دبیرستان های شهر اهواز. مجله ی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، 3و4: 86-67.
– نیکولز، مایکل پی و شوارتز، ریچارد سی ( 1984). خانواده درمانی (مفاهیم و روش ها). ترجمه محسن دهقانی؛ آناهیتا گنجوی؛ فرزانه نجاریان و سمانه رسولی (1387). تهران: دانژه.
– هاشمی آذر، ژانت (1383). طبقه بندی رفتارهای نابهنجار نوجوانان ایرانی با استفاده از پرسشنامه طبقه بندی رفتاری(ABCP). پایان نامه دکتری. دانشگاه علامه طباطبایی.
– هالجین، ریچارد و ویتبورن، سوزان کراس (2003). آسیب شناسی روانی: دیدگاه های بالینی درباره اختلالهای روانی. ترجمه یحیی سیدمحمدی (1389). تهران: روان.
– یونسی، فلورا؛ معین، لادن و شمشیری نیا، ترلان (1389). مقایسه سلامت روان، عزت نفس و مسئولیت پذیری دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی خانواده های طلاق وعادی شهر فیروزآباد. فصلنامه زن وجامعه. سال اول. شماره دوم. 96-79.


منابع لاتین:
– Amato, P. R. (2000). The consequences of divorce for adults and children. Journal of Marriage and Family, 62(4), 1269-1287.

– Antecol, H., & Bedard, K. (2007). Does single parenthood increase the probability of teenage promiscuity, substance use, and crime? Journal of Population Economics, 20(1), 55-71.

– Armistead, L., Forehand, R., Brody, G., & Maguen, S. (2002). Parenting and child psychosocial adjustment in single-parent African American families: Is community context important? Behavior Therapy, 33(3), 361-375.

– Asher, S. R., MacEvoy, J. P., & McDonald, K. L. (2008). Children's peer relations, social competence and school adjustment: A social tasks and social goals perspective. Advances in motivation and achievement, 15, 357-390.

– Bamber.M.R(2006). CBT for occupational stress in Health professionals, Routledge Taylor & Francis Group LONDON.

– Beck, A. T. (2002). Cognitive models of depression. Clinical advances in cognitive psychotherapy: Theory and application, 14, 29-61.
– Beck, A. T., & Alford, B. A. (2009). Depression: Causes and treatment: University of Pennsylvania Press.

– Branden, N.(2004). The six pillars of self-steem. Newyork: bantam book.

– Burt, S. A., Barnes, A. R., McGue, M., & Iacono, W. G. (2008). Parental divorce and adolescent delinquency: Ruling out the impact of common genes. Developmental psychology, 44(6), 1668.

– Charles, R. (2001). Is there any empirical support for Bowen's concepts of differentiation of self. American Journal of Family Therapy, 29(4), 279-292.

– Clark, R. D., & Shields, G. (1997). Family communication and delinquency. Adolescence.

– Cummings, E. M., Davies, P. T., & Campbell, S. B. (2002). Developmental psychopathology and family process: Theory, research, and clinical implications: The Guilford Press.

– DeLeire, T., & Kalil, A. (2002). Good things come in threes: Single-parent multigenerational family structure and adolescent adjustment. Demography, 39(2), 393-413.

– Driscoll, A. K., Russell, S. T., & Crockett, L. J. (2008). Parenting styles and youth well-being across immigrant generations. Journal of Family Issues, 29(2), 185-209.

– Floyd.scott. (2011). The children of divorce. Christian education journal. 8. 421-425.

– Gallarin, M., & Alonso-Arbiol, I. (2012). Parenting practices, parental attachment and aggressiveness in adolescence: A predictive model. Journal of adolescence.

– Griffiths, M. (1999). Violent video games and aggression: A review of the literature. Aggression and violent behavior, 4(2), 203-212.

– Hatter, B. S. (1996). Children and the death of a parent or grandparent.

– Ingram, R.E. Miranda. J. Segal, Z. (2006). Cognitive valenerability to depression: in cognitive valenerability yo emotional disorder. Edited by L.B.

– Alloy & J.H, Riskind. Lawrence erlbaum Associated, publishers: mahwah, NewJersey.

– Kasen, S., Cohen, P., Brook, J. S., & Hartmark, C. (1996). A multiple-risk interaction model: Effects of temperament and divorce on psychiatric disorders in children. Journal of abnormal child psychology, 24(2), 121-150.

– Kaslow, N. J., & Thompson, M. P. (1998). Applying the criteria for empirically supported treatments to studies of psychosocial interventions for child and adolescent depression. Journal of Clinical Child Psychology, 27(2), 146-155.

– Legrand.J.C (1998). The relationship between selected biographical and anxiety and depression of participants in a divorce workshop, texas university.

– Levenson, M. R., Jennings, P. A., Aldwin, C. M., & Shiraishi, R. W. (2005). Self-transcendence: Conceptualization and measurement. The International Journal of Aging and Human Development, 60(2), 127-143.

– Micucci, Joseph, A. (2009). The adolescent in familytherapy. (2thed). Newyork, london: guilford.

– Mitchell.P.B, Parker.G. (2002). Treatment of anxiety disorder american journal of psychiatry, 155:488-492.
– Pop, V. J., Maartens, L. H., Leusink, G., van Son, M. J., Knottnerus, A. A., Ward, A. M., et al. (1998). Are autoimmune thyroid dysfunction and depression related? Journal of Clinical Endocrinology & Metabolism, 83(9), 3194-3197.

– Repetti, R. L., & Wood, J. (1997). Families accommodating to chronic stress: Unintended and unnoticed processes.

– Resnick, M. D., Ireland, M., & Borowsky, I. (2004). Youth violence perpetration: what protects? What predicts? Findings from the National Longitudinal Study of Adolescent Health. Journal of Adolescent Health, 35(5), 424. e421-424. e410.

– Rober, P. (2010). The Single-Parent Family and the Family Therapist: About Invitations and Positioning. Australian and New Zealand. Journal of Family Therapy, 31(03), 221-231.

– Scharlach, A. E., & Fredriksen, K. I. (1993). Reactions to the death of a parent during midlife. OMEGA–Journal of Death and Dying, 27(4), 307-319.

– Scher, C. D., Segal, Z. V., & Ingram, R. E. (2004). Beck's Theory of Depression. Cognitive Therapy, 27.

– Siegler, Robert. Deloache, Judy. Elsenberg, nancy. (2006). How children develop. Printed in the United States of American: Newyork.
– Westen, drew (2002). Psychology brain, behavior, culture. Publish: Johnwilly. G.sons,Inc.
پیوست
مصاحبه
الف- پرخاشگری
1- وقتی از دست کسی یا چیزی عصبانی می شوی چه واکنشی نشان می دهی؟
2- وقتی دیگران با نظرات تو مخالفت می کنند، چه واکنشی نشان می دهی؟

ب- افسردگی
1- در مورد زندگی وشرایطی که در آن هستی چه احساسی داری؟
2- در مورد آینده چه فکر می کنی؟ تصمیم / اهدافت برای آینده جیست؟
3- به نظرت زندگی ارزش زیستن دارد؟
4- به خود، دیگران و جهان چگونه می نگری؟
ج- اضطراب
1- هنگام انجام کارهای سخت مانند، امتحان، چقدر بر احساساتت کنترل داری؟
2- نظر خودت و نیز دیگران در مورد آرامشی که در انجام امور داری چیست؟
3- معمولا وقتی مضطرب می شوی، چگونه خودت را آرام می کنی؟
د- بزهکاری
1- آیا تاکنون کارهایی انجام داده ای که باعث شده در مدرسه یا جامعه مورد تنبیه و جریمه قرار بگیری؟ مثال می زنی؟
2- آیا تاکنون خواسته ای به خودت آسیب برسانی؟
ه- سازگاری
1- در مورد کسانی که وضعشان( تحصیلی، مالی و..) از تو بهتر است چه احساسی داری؟
2- ارتباط تو با دیگران چگونه است؟
3- آیا همیشه باید در تمامی امور موفق باشی؟
4- اگر در کاری موفقیت پیدا نکنی، چه احساسی پیدا می کنی؟(چه می کنی؟)
و- عزت نفس
1- چقدر به خودت احترام می گذاری؟
2- در کل نظرت در مورد شخصیت خودت چیست؟
3- اگر در مقابله آینه بایستی از صد به خودت چند می دهی؟
4- دیگران در مورد شخصیت تو چه می گویند؟
ی- عملکرد تحصیلی:
چقدر به تحصیلاتت و مطالعه در این خصوص بها می دهی؟
آیا با انگیزه درونی درس می خوانی یا از ترس والدین؟
(از کارنامه ترم اول امسال یا ترم دوم سال گذشته استفاده می شود)

1Gallarin & Alonso-Arbiol
2Single-parent
3Rober
4 Jongsma, Peterson & McIinns
5Ericson
6DeLeire & Kalil
7- Substance Abuse
8-Repetti & Wood
9- Resnick, Ireland & Borwsky
10-Antecol & Bedard
11- Kasen, cohen, Brook & Hartmark
12Armistead, Forehand, Brody & Maguen
13- Timidity
14Psychological problems
15- Phares
16- Trull
17- Sodock & Sadock
18- Clark & Shields
19Driscoll, Russell & Crockett
20- Burt, Barnes, McGue, lacono
21Gladding
22Nichols & Schwartz
23- Charles
24- Floyd
25- Siegel
26- Scharlach & Fredriksen
27- Levenson, Jennings, Aldwin & Shiraishi
28- Hatter
29- Kaslow & Thompson
30- Cummings, Davies & Campbell
31- Rice
32- Adolescence
33- Identity
34- Berk
35- Social learning
36- Anxiety
37- Holgin & whithbourne
38- Trait anxiety
39- Hidden anxiety
40- Bamber
41- Condition anxiety
42- Apparent anxiety
43- Legrand
44- Mitchel
45- Estora
46- Sharf
47- Depression
48- Micucci
49- learned helplessness
50- Sarason & sarason
51- Cognitive therapy
52- Cognitive structure
53- Beck
54- Selection attention
55- Scher, Segal, & Ingram
56- Theme
57Alford
58- Latent
59- Diathesis- stress
60- Miranda
61Delinquency
62- Griffiths
63- Agression
64- Westen
65- aggressive means
66- Hostile aggression
67- Horney
68- Siegler, Deloache & Elsenberg
69Asher, MacEvoy & McDonald
70Adjustment
71Social adjustment
72- prochaska & norcross
73- Pervin
74- Self-steem
75- pop, mcc hill & creed
76- Branden
77- William James
78Cooper smith
79- Academic performance
80- Grounded theory
81 – Open, Axial & selective coding
—————

————————————————————

—————

————————————————————

99

فصل اول چارچوب پژوهش

فصل دوم ادبیات پژوهش

فصل سوم روش انجام پژوهش

فصل چهارم تجزیه و تحلیل داده ها

فصل پنجم بحث و نتیجه گیری

منابع و مآخذ


تعداد صفحات : 107 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود