اهمیت وحدت ملی
اهمیت وحدت:
در میان قاموس ها، گلواژه اى که در راس برترین ها قرار دارد و بسیار جاذب، دلگشا و زیباست، واژه وحدت و اتحاد است. اتحاد، نخ تسبیحى است که مهره ها را در کنار هم نگه مى دارد، و ارتباط منظمى بین آن ها برقرار مى سازد، و آن ها را از پراکندگى و دورافتادگى و گم شدن حفظ مى کند؛ اگر آن نخ پاره شود، انسجام مهره ها گسسته شده، و هر کدام به جایى فرو خواهد افتاد . وحدت عامل مهم حرکت بخش براى انقلاب ها بوده و انسان ها را در گذر پیشرفت به سوى پیروزى ها، از دست اندازها و گردنه هاى صعب العبور، عبور مى دهد، به ناتوانى ها توان بخشیده و دشوارى ها را آسان مى کند و ناممکن ها را ممکن مى سازد.
اصولا نمى توان بین اسلام و رهبرى اسلامى با مساله وحدت، جدایى فرض کرد، چرا که اسلام منهاى وحدت و یا ولایت منهاى وحدت، هم چون شیر مثنوى است که چنین شیرى را خدا نیافریده است. بر همین اساس امیرمومنان على (ع) در سخنى مساله رهبرى اسلامى را چنین ترسیم کرده و در خطبه 146 نهج البلاغه مى فرماید: "و مکان القیم بالامر مکان النظام من الخرز یجمعه و یضمه: فان انقطع النظام تفرق الخرز و ذهب؛ جایگاه زمامدار در حکومت، جایگاه رشته است که مهره ها را جمع می کند و به هم می پیوندد، و اگر رشته بگسلد، مهره ها پراکنده شده هر یک به جایی می رود".
وحدت مسلمانان، توان آنان را در برابر دشمنان، صدها و هزارها برابر مى کند، درست مانند سدهاى بزرگى که در نقاط مختلف جهان ساخته شده و مبدا بزرگ ترین نیروهاى صنعتى است و سرزمین هاى وسیعى را زیر پوشش روشنایى و آبیارى قرار داده است. این قدرت عظیم چیزى جز نتیجه به هم پیوستن دانه هاى ناچیز باران نیست. بنابراین اتحاد و انسجام دانه هاى باران باعث ایجاد سدهاى عظیم با آن همه توانایى ها شده است. وقتى که از دانه هاى باران در پرتو وحدت و به هم پیوستگى چنان آثار اعجازآمیز بروز کند، قطعا اتحاد و انسجام مسلمانان آثار و برکات اعجاز آمیز بیش ترى در پیشرفت اهداف عالى انسانى و جلوگیرى از مقاصد غیر انسانى استعمار خواهد داشت و موجب سربلندى و عزت و اقتدار بى نظیر خواهد شد.
ارزش وحدت و اتحاد از دیدگاه قرآن
حفظ وحدت در صدر اسلام، موجب انسجام و فشردگى مسلمانان شد. آن ها در پرتو همین همدلى و هماهنگى توانستند بر خیل دشمنان مختلف فائق آیند و به امتیازات فوق العاده دست یازند، چرا که قرآن به آن ها فرموده بود: "واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا واذکروا نعمت الله علیکم اذ کنتم اعداء فالف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا; و همگى به ریسمان خدا (قرآن و اسلام و هرگونه وسیله رحمت) چنگ زنید و پراکنده نشوید، و نعمت خدا را بر خود به یاد آورید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان شما الفت ایجاد کرد، و به برکت نعمت او برادر شدید" (آل عمران، آیه 103). قرآن تفرقه و اختلاف را در ردیف عذاب هاى آسمانى عنوان کرده و مى فرماید: "قل هو القادر على ان یبعث علیکم عذابا من فوقکم او من تحت ارجلکم او یلبسکم شیعا و یذیق بعضکم باس بعض; بگو خداوند قادر است که از بالا یا از زیر پاى شما، عذابى بر شما بفرستد، یا به صورت دسته هاى پراکنده شما را با هم بیامیزد و طعم جنگ (و اختلاف) را به هر یک از شما به وسیله دیگرى بچشاند" (انعام/ آیه 65).
قرآن به تفرقه افکنان هشدار داده و آنها را جداى از اسلام و دشمن مسلمانان معرفى کرده و با قاطعیت مى فرماید: "ان الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعا لست منهم فی شى ء انما امرهم الى الله؛ همانا کسانى که آیین خود را پراکنده ساختند، و به گروه هاى گوناگون تقسیم شدند، تو هیچ گونه رابطه اى با آن ها ندارى، سر و کار آن ها تنها با خدا است" (همان، آیه 159). قرآن، گروه گرایى و پراکندگى را از برنامه هاى مشرکان دانسته، و مسلمانان را به شدت از آن نهى کرده و به انسجام تحت پوشش توحید دعوت فرموده و با صراحت مى فرماید: "و لاتکونوا من المشرکین من الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعا؛ از مشرکین نباشید، از کسانى که دین خود را پراکنده ساختند، و به دسته ها و گروه ها تقسیم شدند" (روم، آیات 31 و 32).
1 – وحدت ملى بسترى براى ریزش فیض الهى
از دیدگاه حضرت على علیه السلام خداوند در طول تاریخ بشرى هیچ نعمتى را با وجود اختلاف، به قوم و امتى عنایت ننموده است: "و ان الله سبحانه لم یعط احدا بفرقه خیرا ممن مضى و لاممن بقى؛ خدای سبحان به هیچ کس از کسانی که در گذشته اند، و کسانی که باقی مانده اند از راه تفرقه خیری نرسانده است " (خطبه 176 نهج البلاغه). نه تنها اختلاف مانع نزول فیض هاى الهى مى شود حتى باعث سلب نعمتهاى موجود نیز مى گردد. چنان که امام على علیه السلام با اشاره به سرانجام قوم بنى اسرائیل، چنین بیان مى کنند که چگونه با رسوخ تفرقه بین آن ها دوستى ها و مهربانى ها رخت بربست و پراکندگى و اختلاف سبب جنگ آن ها علیه یکدیگر گردید و این اختلافات سبب شد که خداوند، لباس عزت و فراوانى نعمتش را از آنان برگیرد. از نگاه امام على علیه السلام وحدت و با هم بودن است که سبب یارى خداوند مى شود چرا که "یدالله مع الجماعه؛ دست خدا با جماعت است".
2 – وحدت ملى و پیروزى در صحنه هاى مختلف
پیروزى و گسترش اسلام در سالهاى اولیه بعثت نتیجه همبستگى و وحدت مسلمانان بود. این ایمان و اتحاد بود که آنان را چنان تربیت کرده بود که فارغ از هر نوع دسته بندى و قوم سالارى، تحت لواى نبوى صلى الله علیه وآله، براى اعتلاى کلمه "لااله الاالله " جانفشانى مى نمودند و به برکت همین وحدت بود که خداوند پیروزى هاى روز افزون را بر مسلمانان عنایت مى داشت. این که اتحاد باعث پیروزى مى شود، یک قانون عام و قطعى است؛ به طورى که اگر درجبهه حق "اختلاف " و در جبهه باطل "اتحاد" حاکم باشد، به طور قطع پیروزى از آن اهل باطل خواهد بود، به همین جهت حضرت على علیه السلام خطاب به لشکریان خویش مى فرمایند: "والله لاظن ان هولاء القوم سیدالون منکم باجتماعهم على باطلهم و تفرقکم عن حقکم؛ به خدا سوگند من گمان دارم که این گروه به زودی (ارتش معاویه) قدرت را از چنگ شما بیرون آورند زیرا که آنان بر باطلشان اتفاق دارند و شما در حق خود تفرقه دارید" (خطبه 25 نهج البلاغه).
3 – وحدت ملى و ماندگارى انقلاب
حضرت على علیه السلام براساس تجربه تاریخى خویش، راز تداوم انقلاب را پرهیز از اختلاف و ایجاد همبستگى و اتحاد ملت دانسته و مى فرمایند: "فالزموا کل امر لزمت العزه به شانهم و زاحت الاعداء له عنهم و مدت العافیه به علیهم و انقادت النعمه له معهم، و وصلت الکرامه علیه حبلهم من الاجتناب للفرقه و للزوم للالفه و التعاض علیها والتواصى بها؛ به هر کاری که برایشان عزت آورد، و شر دشمنان را از آنان دور کرد، و بر مدت عافیت و سلامتی آنان افزود و نعمت ها را در اختیارشان گذاشت، و کرامت و بززگواری را به ریسمانشان بست که همان پرهیز از تفرقه، و چسبیدن به الفت و تشویق و سفارش یکدیگر به آن بود" (نهج البلاغه/ خطبه 192). یعنى از تفرقه و پراکندگى اجتناب ورزیدند و بر الفت و همگامى همت گماشتند و یکدیگر را برآن توصیه کردند. و در جاى دیگر ایشان وحدت را سبب قوت و قدرت و رفع نابسامانى هاى امت دانسته اند: "فانه لم یجتمع قوم قط على امر واحدالااشتد امرهم و استحکمت عقدتهم… لم یمتنع قوم قط الا دفع الله عنهم العله، وکفاهم جوائح الذله و هداهم الى معالم المله " به طور قطع تاکنون ملتى بر آرمان خاصى وحدت پیدا نکرد، مگر آن که قدرت گرفت و همبستگى آنان قوت یافت و هیچ ملتى قدرت و عزت نیافت مگر آن که خداوند نابسامانى را از آنان برداشت و بلاى ذلت را از آنان دفع نمود و آنان را به نشانه هاى دین راهنمایى کرد.
4 – وحدت ملى پشتوانه اجراى حق وعدالت
فقدان اتحاد و وحدت در هرجاى جامعه باعث هرج و مرج در آن نظام مى گردد و هنگامى که هرج و مرج و ناامنى در کشور حاکم گردد، اجراى حق و عدالت میسر نخواهد بود. حضرت على علیه السلام مى فرمایند: "فقلنا: تعالوا نداوى، لایدرک الیوم باطفاءالنائره و تسکین العامه حتى یشتد الامر ویستجمع، فنقوى على وضع الحق فى مواضعه؛ گفتیم: بیایید چیزی را که امروز (به آسانی) قابل دسترسی نیست با خاموش کردن آتش فتنه و فرونشاندن خشم عموم درمان کنیم تا کارها به سامان رسد و انتظام یابد، آن گاه بتوانیم حق را در جای خود قرار دهیم " (نهج البلاغه، نامه 58).
هیچ عاقلى از تفرقه و اختلاف تمجید و طرفدارى نمى کند، آرمان وحدت از آرمانهاى فراجناحى فراملیتى، فرامذهبى و آرزوهاى بین المللى جامعه بشرى است. در دنیاى تشیع، عالم اسلام، مستضعفان و کل بشریت، همه در اعماق فطرت از جنگ و جدال و دوگانگى و اختلاف و تفرقه و خصومت نفرت دارند و خواهان همفکرى و همگرایى و همکارى و ارتباط و تعاون هستند. در اینکه شیطان بزرگ و شیاطین داخلى و انگیزه هاى شیطانى، عامل اصلى تفرقه و جدایى فرزندان قرآن و اسلام است و سیاستهاى فرعون برنامه ریزى و جهت بخشى و اجرا و نظارت و تحکیم و تقویت "مبانى "، "روشها" و "انگیزه " هاى اختلاف را بر عهده دارد، هیچ مسلمان بیدار و هوشیارى تردید ندارد. گویى وحدت "آرمان شهرى " است که گرد و غبار جاه طلبى، جهل و غرور و … جاده و مسیر آن را پوشانده است گویى اتحاد فرزندان اسلام، مدینه فاضله آسمانى است که پرواز هواپیماها و اقمار زمین بدانجا لغو شده است و شاید هم اتحاد "جزیره "ى سعادت بشریت است که کشتى ها و ناخدایان زمینى هنوز آن را کشف نکرده اند. حقیقت این است که خداى مهربان سمت و سو و راه و رسم دستیابى به وحدت را به ما آموخته و عطش دستیابى به این "آب حیات " را در درون ما به ودیعت نهاده است.
راهکارهاى تقویت وحدت اسلامى
سخن گفتن از وحدت و شعار طرفدارى از آن و برگزارى سمینار و کنفرانس و دیدار برادران شیعه و سنى و آمد و شد طلاب و دانشجویان و گفتمان وحدت اسلامى با کسانى که استقلال فکر و اندیشه ندارند و دیگران به جاى آنان فکر مى کنند راه به جایى نمى برد. به نظر می رسد راهکارهاى وحدت عبارتند از:
1- برگزارى برنامه هاى گفتگوى علمى بین عالمان متعهد و مستقل شیعه و سنى درمورد اختلاف نظرهاى فقهى و سیاسى مثل ربا، کنترل موالید، موسیقى، حد و مرز ارتباط با کفار و … ،
2- برگزارى سمینارهاى همفکرى در زمینه چگونگى مقابله با فرهنگ مهاجم غربى بین حوزه و دانشگاه،
3- تاسیس نهادى حوزوى و نه دولتى براى نظارت و کنترل برداشتهاى نادرست و جلوگیرى از تحریف معنوى قرآن و سنت،
4- تاسیس مرکزى براى شناخت و معرفى دقیق اهل بیت(ع) و شبهه زدایى از زندگى آنان و جلوگیرى از تحریف سیماى عترت(ع)،
5- گسترش فرهنگ انس با قرآن و حدیث به جاى مسابقات فوتبال و شطرنج و … در میان قشر جوان و نوجوان،
6- اهتمام به خودسازى و تقویت مساجد و نماز و زیارت و توسل و دعا و عبادت،
7- دفاع از آزادى اندیشه و بیان در چارچوب قرآن و سنت و مقابله با توهین و تحقیر دین و انبیاء و اصول تفکر اسلامى،
8- حمل گفتار و رفتار مومنین بر صحت و پرهیز از اتهام بیجا و طى مراحل امر به معروف و نهى از منکر در جامعه اسلامى،
9- تفاهم و گفتگو باواژه ها و اصطلاحات فرهنگ اسلامى و خوددارى از حضور و شرکت در مجامعى که با اصطلاحات و فرهنگ غیرمکتبى در مورد اسلام و مسلمین سخن مى گویند،
10- احیاى روحیه خودباورى و نفى غربزدگى حاکم بر اغلب جوامع اسلامى،
11- خرافه زدایى و پاک سازى فرهنگ دین باوران از خرافه و دروغ و پیرایه هاى تفرقه انگیز،
12- افزایش ارتباطات و دید و بازدید علمى بین حوزه و دانشگاه و مراکز فرهنگى دنیاى اسلام،
13- توجه به دشمن اصلى و مقابله با وابستگان فکرى، سیاسى و افشاى مزدوران کفر جهانى در دنیاى اسلام،
14- معرفى تلاشهاى وحدت آفرین انبیاء و معصومین(ع) و اسوه هاى وحدت اسلامى به نسل جوان دنیاى اسلام و امثال این اقدامات راهکارهاى وحدت و استقرار اخوت اسلامى است. براى تحقق وحدت، گروهى از ما در عقیده و برخى در عمل، جمعى هم در هر دو بخش، گروهى از مسلمانان جامعه ما به خداشناسى بیشتر نیاز دارند و گروهى دیگر به مردم شناسى. خداشناسى عامل تقویت توحید عملى است و مردم شناسى زمینه توفیق در عدالت اجتماعى. شرک عقیدتى به ظلم اجتماعى مى انجامد و ظلم به کفر. قرب به خدا عامل اصلى وحدت انسانهاست و تقرب به آمریکا و شیطان با آرمان بلند تقریب بین مذاهب اسلامى و اتحاد عالم اسلام فرسنگها فاصله دارد.
اهمیت ملی:
اسناد به عنوان بخشی از یادواره های مشترک مردم جهان، نقش مهمی در حفظ هویت دینی، ملی و فرهنگی گذشته، حال و آینده دارند. بنابراین آرشیویستها را می توان به معماران و پل سازان تشبیه کرد که گذشته را به آینده پیوند می زنند. اسناد، چراغ راهنمایند، برای مسئولان، پژوهشگران و ملتها. اسناد، هویت دینی، ملی و فرهنگی ملتها را پاسداری می کنند و در حقیقت "حافظه ملی" را تشکیل می دهند. میراث اسنادی، بخش وسیع و گسترده ای از یادواره ها را در برمی گیرد و در فضای بین المللی، نشانگر تنوع ملتها، زبانها و فرهنگها به شمار می روند. در عین حال فراموش نمی کنیم که این یادواره ها بسیار آسیب پذیرند. بسیاری از اسناد باارزش و منحصر بفرد و حتی مجموعه های کامل آرشیوی و کتابخانه ها در طول تاریخ بر اثر حوادث طبیعی و یا فجایع انسانی بویژه جنگها، از میان رفته اند و یا به دلیل غفلت و فراموشی دولتها و صاحبانشان، پاره یا فرسوده شده اند و در چنان شرایط بدی نگهداری می شوند که هر لحظه امکان نابودی آنها وجود دارد. بخش قابل توجهی از میراث اسنادی در سطوح جهانی، منطقه ای، ملی و استانی به دلایلی مانند اسیدی شدن کاغذ، نوع چرم، پوست، فیلم و نوارهای مغناطیسی نور خورده، گرما، رطوبت و گرد و غبار، از بین رفته اند. حوادث و اتفاقات انسانی در کنار عوامل طبیعی به کتابخانه ها و آرشیوها آسیب می رساند. فقط در سایه اقدامات پیشگیرانه می توان در مقابل حوادثی چون زلزله، سیل، آتش سوزی، گردباد، طوفان، جنگ و نظایر آن، اسناد را می توان سالم نگهداشت. تاکنون از کتابخانه ها و آرشیوهایی که بر اثر جنگ، بمباران و آتش سوزی چه عمدی و چه غیرعمدی از میان رفته است، فهرستی تهیه نشده است. احتمالاً کتابخانه اسکندریه، مشهورترین نمونه تاریخی در این زمینه باشد. اما چه تعداد گنجینه های شناخته شده و ناشناخته که در جنگهای قسطنطنیه، ورشو، فلورانس یا در جنگهای سالهای اخیر از جمله سارایوو، کابل و بغداد نابود شده است؟ پاسخ روشن نیست. مثالهایی از این دست بسیار است، متاسفانه نمی توان این فهرست را به آخر رساند. البته بدون اشاره به مجموعه هایی که بر اثر نقل و انتقال آرشیوها یا کتابخانه ها پراکنده و یا دستخوش آسیبهایی شده اند، در فضای ملی هم متاسفانه مثالهایی از این دست وجود دارد. در اینجا به این پرسش اساسی می رسیم که راه چاره چیست؟ به نظر می رسد راه چاره، توجه جدی به احداث ساختمانهای جدید و هوشمند و فنی، پرورش نیروهای متخصص و فنی، تامین تجهیزات مورد نیاز و وضع قوانین و مقررات جدید است. خوشبختانه امروزه، ما یکی پس از دیگری شاهد افتتاح این ساختمانها در کشورمان هستیم. ساختمان کتابخانه ملی و چند صد متر آنسوتر ساختمان آرشیو ملی (گنجینه اسناد ملی ایران)، از افتخاراتی است که پس از انقلاب اسلامی ایران ساخته شده و با رفع کاستیها و تکمیل عملیات ساختمانی و تجهیز کامل آنها، ما به دنیای جدیدی از فعالیتها، خواهیم رسید. پایگاههایی که قرار است ثروت و داراییهای ارزشمند ملت مسلمان و انقلابی ایران را در خود نگهدارند. زیرا در میان داراییهای ملی، اسناد و کتب آرشیو ملی و کتابخانه ملی، باارزش ترین داراییها محسوب می شوند. اسناد در واقع هدیه نسلهای پیشین به نسلهای بعدی هستند و میزان توجه و مراقبت از آنها، بیانگر و شاخص تمدن کشورها و فرهیختگی ملتهاست. به طور کلی: 1 – آرشیوهای ملی حافظه دولتها، ملتها و نهایتاً حافظه جهانی را تشکیل می دهند. 2 – آرشیوهای ملی محافظ هویت ملتها هستند. بدون شناخت و تقویت هویت ملتها، جوامع از مصونیت خارج می شوند و مانند فردی مستعد در برابر بیماریها، آسیب پذیر خواهند بود. 3 – آرشیوهای ملی در تصمیم سازی و تصمیم گیری صحیح براساس سوابق و شواهد تاریخی به دولتها کمک می کنند و در واقع بازوی توانای دولتها هستند. زیرا اسناد می توانند در برنامه ریزیهای کلان و یا تشخیص وزارتخانه ها و سازمانهای دولتی، بویژه در برنامه های توسعه کشور و ایجاد عدالت اطلاعاتی و ایجاد فرصتها در برابر دسترسی به اطلاعات برای آحاد جامعه پژوهشگر کشور، به مثابه بانک اطلاعات قوی وکارآمد، مورد استفاده قرار گیرند. بنابراین با درک جایگاه ویژه سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران که با میلیونها برگ سند و کتاب ارزشمند، پایگاه رفیع و مهم اطلاع رسانی در جامعه به شمار می رود، برآنیم تا در آینده با سیاستهای تحولی، گامهایی بلند و اساسی برداریم. تلاش و پویایی در انجام فعالیتهای بین المللی و منطقه ای، توجه به اقتدار اداری در جهت گردآوری اسناد ملی، ایجاد کتابخانه و آرشیو ملی دیجیتال، توجه به فناوری نوین در امر ساماندهی، پردازش و اشاعه اطلاعات، انجام رسالت راهبری و هدایت امور مربوط به کتاب و سند در سطح جامعه، اجرای طرحها و پروژه های نو، اصلاح قوانین و مقررات، پرورش نیروی انسانی کارآمد و تکمیل عملیات ساختمانی و تجهیز کامل هر دو ساختمان، از جمله اموری است که در آینده بدان همت خواهیم گمارد. اقداماتی که با حمایت مسئولان محترم و همکاری کارکنان متدین، آگاه و دلسوز سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، منجر به یک انقلاب اطلاعاتی در کشور و منطقه خواهد شد. امیدوارم که مجموعه همه تلاشها و کوششها منجر شود تا یک "حافظه قوی و نیرومند" ملی داشته باشیم. تا مورد استفاده اهل علم و دانش پژوهان و مورخان قرارگیرد و در پاسداری از هویت اسلامی – ملی و در راستای فرمایش حکیمانه مقام معظم رهبری که فرمودند: "بزرگ ترین بلا برای یک ملت، این است که بخش
هایی از فرهنگ و تمدن خودش به مرور زمان از حافظه اش پاک شود."
1