فهرست
1- مقدمه ( تطبیق ادیان و وحدت آنها)
2- خدا در ادیان بزرگ
3- آفرینش در ادیان چهارگانه
آفرینش در دین زرتشت
آفرینش در دین یهود
آفرینش در دین مسیح
آفرینش در دین اسلام
4- جهنم و بهشت در ادیان چهارگانه
جهنم و بهشت در مزدیسنی
جهنم و بهشت در یهود
جهنم و بهشت در مسیحیت
جهنم و بهشت در اسلام
5- نماز و شرایط آن در ادیان سه گانه
نماز در دین مزدیسنی( زرتشتی) و شرایط آن
نماز و شرایط در دیانت مسیح
نماز و شرایط آن در دین اسلام
6- روزه در ادیان چهارگانه
روزه در دین مزدیسنی
روزه در دین یهود
روزه در دیانت مسیح
روزه در بین مسلمانان
مقدمه :
تطبیق ادیان ووحدت آنها
ابناء بشر در بدو پیدایش پیوسته از چیزهایی مانند، غرش طوفان، رعد و برق، زلزله، سیل، جانوران درنده و امراض در هراس و وحشت بوده و بتدریج برای رهایی از شر آنها به اشیاء دیگری چون در ختان یا حیوانات و اصنام بیجان و یا برخی از مواهب طبیعت چون خورشید،ماه و آسمان عقیده پیدا کردند و برای آنها نیروی سحرآمیز قایل شدند که این عمل را تا امروز تابو(Tabu ) می نامند که متاسفانه هنور در برخی از ادیان دنیای امروز وجود دارد. بتدریج تابوئیزم جای خود را به توتمیزمTotemism یا حیوان پرستی داد و در این دوره انسانها متوسل به حیوانات مقدس و جانورانیکه در باور آنها حافظ و حامی روحانی بود گردیدند و سپس آنیمیزم Animism( پرستش ارواح مردگان و اجداد) جایگزین آنها گردید در همان اوان مذهب، فتی شیزم(Fetishism ) که در آن اشیاء و اجسام را پرستش و عبادت می کردند بوجود آمد وبالاخره به مرور زمان بت پرستی و پس از آن یکتاپرستی بوجود آمد. دانشمندان انتروپولوژی(Antheropology ) بر این باورند که گذشت زمان و تکامل نیازهای بشری، پی در پی دوایر وسیعتر و جامعه های بزرگتر بوجود آمده، بطوریکه قبایل و عشایر بیابانگر و صحرانشین بدوی به صورت سکنه ی ده و روستا و قریه و پس از آن به شکل مردم شهرها و بلاد درآمدند، همچنین عقاید ساده ی بدوی در نزد وحشیان و طوایف همجی(Hamajy ) ابتدایی ساکن درجنگلها و غارها که مبتنی بر مبادی تابوئیزم و توتمیز و فیتی شیزم بوده، پس از تشکیل جوامع مدنی و بالارفتن فکر و اندشه اقوام و امم در مراحل تمدن، صورت ادیان بزر ملی حاصل نمود. همین ناموس گوناگونی ادوار مدنیت در دو وادی نیل و فرات و نیز در دو شبه جزیزه ی یونان و ایتالیا و حتی در زوایای قاره های بزرگ دنیا از زمانی بس قدیم بوقوع پیوسته است، یعنی از امتزاج و آمیزش قبایل و طوایف ساده ی بدوی، تمدن انسانی اندک اندک طی مراحل نموده، پس از گذشت قرنها بصورت روستاها ودهکده های پراکنده درآمد و آنها نیز رشد و نمو حاصل نموده و شهرهای بزرگ و پرجمعیت بوجود آورده اند و بالاخره پس از هزاران سال در هر گوشه ای ملت و قومی بزرگ بوجود آوردند که سرانجام بنام ملل گوناگون باستانی جهان در تاریخ بشریت ثبت شده اند.
عواملی که این گوناگونی را بوجود آورده فراوانند و این سیر تکاملی بیشتر در اثر تنازع بقا و اختلاط و آمیزش افراد قبایل با یکدیگر و در تحت ریاست و امر یک رهبر و پیشوا بنام پدر قوم قرار گرفته است. آن پدر و پیشوا اندک اندک جنبه تقدیس یافته و رب الارباب آن قوم به شمار رفته است و پس از مرگ آن پیشوا برایش تندیسی ساخته و آنرا پرستش نمودند ماند زروان درنزد ایرانیان باستان و آمون رع و اوزیریس در نزد مصریها و ماردوخ( مردوک) نزد بابلی ها و زئوس نزد یونانیان و ژوپیتر نزد رومیان هر یک از آن ملل برای خدایان خود و روابط آنها با خدای کل و رب الارباب، افسانه ها و اساطیر بسیار خلق و اختراع کرده اند. مذهب مصریان قدیم نیز از اطاعت این قانوت تکامل(Evolution ) مستثنی نبوده است، در آنجا مانند مبادی ساده ی بدوی یعنی پرستش اوراح آنی میزم(Animism ) و ایمان به روانهای مجرده ی عینی مبدا ظهور و پیدایش الهه بعنوان( شی مقدس) یا تابو یا جانور و گیاه که توتم آن ملت بوده اند بصورت بسیار ابتدایی و ساده نشات گرفته تا بتدریج منجر به عبادت خدایان گوناگون یعنی پولی تئیزم(Polytheism ) گردیده است. اوضاع جغرافیای و حوادث تاریخی و کیفیت تکوین و ایجاد شهرها و روستاها در پیدایش و پدیدارگشتن الهه ی گوناگون و در سبک پرستش آنها البته تاثیر بسزایی داشته است، پس از آنکه دیانت ایشان از مبدا اعتقادات بدوی و همجی شروع گردید و پس از طی تکامل، هر شهری برای خود خدایی خاص بوجود آورد.
در مصر باستان و تمام آن مردمی که در سه هزار سال پیش از میلاد درکنار نیل بصورت یک ملت واحد درآمدند و همگی در کناره ی شط بزرگ زندگی می کردند، پس از طی ادواری دراز در تنازع ادامه دار اندک اندک به یک مجموعه الهه(Pantheon ) معتقد شدند که هر یک از آنها به نوبت خود و در ناحیه ی خاص تاریخ ها و اساطیر جداگانه دارد، ضمناً معتقد است و الهه ممالک همجوار مانند مردم شام، فینقی ها،و کنعانیها و نیز مردم شمال افریقا( لیبی ها) در مجموعه ی خدایان ایشان نیز تاثیر نموده است.( در تمام ادوار که تمام ملل دنیا به تعداد الهه و اجسام و حیوانات مقدس معتقد بودند فقط آریائیان ایرانی به یک خدای واحد بنام اهورامزدا معتقد بوده و از شرک و بت پرستی و تاتیونیزم و توتمیزم و فشی تیزم و بالاخره پولی تئیزم مبری بوده و به فرمان او گردن نهاده بودند.)
بعد از آنکه زمانی دراز تعداد الهه ی افزون از شمار موجب سرشکستگی و زحمت ملت ها شد به تدریج از تعداد خدایان کاسته و تلخیص نمودند، مثلاً در مصر، بعضی از شهرها به سه خدا، اوزیریس- ایزیس و هرونن و در برخی دیگر به نه خدا معتقد شدند، در هندوستان فقط به سه خدا بنام- برهمن، شیوا و شینو دل بستند و خدایان دیگر را تحت الشعاع این خدایان دانستند، ولی ژاپن از مرحله ای چند خدایی( شینتوئیزم) پافراتر ننهاد و هم اکنون در آن کشور باقی و پابرخاست. ولی با ظهور و اشراق مردان وارسته و فرزانه چون اشو زرتشت در ایران 6500 پیش از میلاد، حضرت موسی در کنعان 1300 پیش از میلاد و حضرت عیسی در جلیله و ناصری و بیت اللحم و حضرت محمد(ص) در عربستان شالوده ی یکتاپرستی را در دنیا ریختند و مردم را بسوی یک خدا دعوت نمودند و توحید در جهان گسترش یافت، گرچه پس از این رهبران برخی از امت آنها بسوی گوساله پرستی و بعل پرستی و اقنوم ثلاثه چون: اب و ابن و روح القدس گرائیدند، ولی با اینوصف یکتاپرستی هنوز در میان آنان رایج است و با اندک تفاوتی که در احکام و اصول و فروع آنها مشاهده می شود، باز وحدت کلی در بین آنها معمول است و هر کدام به طریقی خدای یکتا را پرستش می نمایند. برای روشن شدن اختلاف چهار دین بزرگ دنیا، اصول و فروع آنها را جداگانه در زیر می آوریم تا خوانندگان ارجمند بیشتر به ماهیت هر یک پی برده و شباهت آنها به یکدیگر را دریافته و آگاهی حاصل نمایند:
خدا در ادیان بزرگ
1- خدای زرتشت: اهورامزدا که بوجود آورنده و خالق تمام موجودات است و یکتا و بی همتاست و شریک و مثل و مانندی ندارد و زرتشتیان او را( اورمزد) و( خدای یکتا) می گویند و برای شروع هر کاری این جمله را به زبان جاری می کنند:" به نام اورمزد یا خدای بخشاینده ی بخشایشگر مهربان." که به زبان پهلوی چنین است: (خشنه اتره اهوره مزدا).
2- خدای یهود: ادونا Adoona یا یهوه- که خدای قوم یهود است و آفریننده ی کل مخلوقات و موجودات است و شریک و مثل و مانندی ندارد، قوم یهود نیز کارهای خود را با نام او شروع می کنند و جمله زیر را می گویند:" بشم- ادونای- هشم نعسه و نسلیه که ترجمه آن اینست: بنام پروردگار یکتا و متعال و انجام دهنده."
3- خدای مسیح: مسیحیان چون حضرت مسیح را پسر خدا می دانند از این جهت برای شروع کارها نام عیسی را به زبان می رانند و می گویند: در- هسوسی- آنونوو- که ترجمه آن به ترتیب می شود، خدای عیسی مسیح بنام و ترجمه ی فارسی آن اینست: بنام خدای عیسی مسیح. مسیحیان معتقدند که خدا آفریدگار همه ی موجودات است و همه ی هستی به توسط او خلق شده و تکوین یافته است ولی عده ای از آنان به ثنویت قایل هستند یعنی عیسی را فرزند خدا می دانند و برخی دیگر دستور تثلیث را پیروی می کنند که آن را اقنوم ثلاثه می نامند: اب- ابن – روح القدس.
4- خدای مسلمانان: مسلمانان که تصویر کاملی از وحدانیت بدست می دهند، خدای آفریننده را خالق کل موجودات و بوجود آورنده همه ی هستی می دانند و اعتقاد کامل به توحید ذات احدیت دارند و می گویند سرنوشت مخلوقات بدست توانای اوست و عزت و ذلت و هدایت و ضلالت به کف با کفایت او انجام می پذیرد. هم اوست که کافران را ذلیل و خوار و شایستگان را برتری و فضلیت می بخشد و هر اعمالی که از انسانها سر می زند بدون دخالت او نیست. بطور مثال در قرآن مجید چنین آمده: فلم تقتلوهم و لکن الله قتلهم و ما رمیت اذرمیت و لکن الله رمی و لیبلی المومنین منه بلاء حسناً ان الله سمع علیم ترجمه ی آیه شریفه این است: این مومنان شما کافران را نکشتید بلکه خدا کافران را کشت ای رسول چون تو تیرافکندی، نه تو، بلکه خدا تیر افکند برای اینکه مومنان را به پیش آمد خوشی بیازماید، زیرا خدا شنوا و دانا به امور عالم است.1 مسلمانان هرکاری را با نام خدا و با جمله ی زیر شروع می نمایند: بسم الله الرحمن الرحیم که ترجمه ی آن به شرح زیر است:بنام خداوند بخشنده مهربان.
آفرینش در ادیان چهارگانه
آفرینش در دین زرتشت
اشور زرتشت می گوید: اهورامزدا جهان را در شش هنگام آفرید که در یکسال یعنی 365 روز واقع شده است و آن شش وقت را شش گاهانبار یاگهنبار می نامند به شرح زیر:
1- میدیوزرم Midyuzarm : از یازدهم اردیبهشت که خورشید روز نام دارد شروع و در پانزدهم همان ماه خاتمه می پذیرد. در این هنگام خداوند، آسمان و کهکشان و ستارگان را آفریده است.
2- میدیوشم Midyushem : که در صدوپنجمین روز سال یعنی از یازدهم تیرماه که خورشید روز است شروع و در پانزدهم این ماه خاتمه می پذیرد، در این هنگام آبهای جهان آفرید ه شده است.
3- پیتی شهیم Paityshahim : در یکصدوهشتادمین روز سال است که به حساب قدیم از 26 شهریور که اشتاد روز است تا سی ام شهریور ادامه دارد. در این ایام اهورامزدا زمین را آفریده است.
4- ایاترم Ayatherm : که دویست و ده روز از آغاز سال است این ایام بنا بحساب قدیم از 26 مهر که اشتاد روز نام دارد تا سی ام مهر است، اما به حساب کنونی از بیستم تا بیست و دوم مهر می باشد، در این ایام خداوند گیاهان و اشجار را آفرید.
5- میدیارم Maidyrame : در دویست و نود روز از سال گذشته است ولی با تقویم فعلی از دهم تا چهاردهم دیماه است، در این ایام جانوران آفریده شده.
6- همس پت مدم Hamaspath – madam در سیصدوشصت و پنجمین روز سال است، اما با تقویم فعلی از بیست و پنجم تا آخر اسفند ماه است که مصادف با شب اول فروردین است، این گهنبار از گهنبار های دیگر مهم تر و گرامی است و یکی از برتریهای این ایام آنست که خداوند در این ایام، انسان را آفریده است.
آفرینش در دین یهود
آفرینش جهان بنا به گفته ی حضرت موسی چنین است:
روز اول که یکشنبه بود، خدا آسمانها و زمین را آفرید، زمین تهی و بایر بود با تاریکی و سیاهی، روح خدا سطح آبها را فرو گرفت. خدا گفت: روشنایی بشود و روشنایی شد و خدا روشنایی را دید که نیکوست، آن وقت تاریکی را از روشنایی جدا ساخت،روشنایی را روز و تاریکی را شب نامید.
روز دوم، دوشنبه بود، خدا گفت: فلکی باشد در میان آبها و آبها را از آبها جدا کند و خدا فلک را بساخت و آبهای زیر فلک را از آبهای بالای فلک جدا کرد و چنین شد و خدا فلک را آسمان نامید و شام بود و صبح بود، روزی دوم.
روز سوم، روز سه شنبه بود، خدا گفت: آبهای زیر آسمان دریکجا جمع شود و خشکی ظاهر گردد و چنین شد، خدا خشکی را زمین نامید و اجتماع آنها را دریا و خدا دید که نیکوست، دستور داد زمین نباتات برویاند، نباتاتی که تخم بیاورد و درخت میوه ای که موافق جنس خود باشد میوه آورد که تخمش در آن باشد و چنین شد. زمین نباتات را رویانید و نباتات موافق جنس خود تخم آورد و خدا دید که نیکوست و شام بود و صبح بود روزی سوم.
روز چهارم ، که چهارشنبه بود خدا گفت: نیرها در فلک آسمان باشند تا روز را از شب جدا کنند و برای ایات و زمانها و روزها و سالها باشند. تیرها در فک آسمان باشند تا بر ز مین روشنایی دهند و چنین شد، پس خدا دو تیر بزرگ را ساخت. تیر بزرگ برای سلطنت روز و تیر کوچک را برای سلطنت شب برای سلطنت ستارگان، پس از آن آبها را در فلک آسمان گذاشت تا بر زمین روشنایی دهند و چنین شد، خدا دید که نیکوست و شام بود و صبح بود روزی چهارم.
روز پنجم که پنجشنبه بود، خدا گفت: آبها به انبوه جانوران پر شوندو پرندگان بالای زمین برروی آسمان پرواز کنند، پس از آن نهنگان بزرگ آفرید و همه ی جانوران خزنده را که آبها موافق اجناس آنها پرشد و همه ی پرندگان بالدار را با اجناس آنها و خدا دید نیکوست، پس آنها را برکت داده و گفت: کثیر و بارور شوید و آبهای دریا را پرسازید و پرندگان در زمین کثیر شوند و شام بود و صبح بود روزی پنجم.
روز ششم- که جمعه بود خدا گفت: زمین جانوران را موافق اجناس آنها بیرون آورد، بهایم و حشرات و حیوانات روی زمین به اجناس آنها و چنین شد، پس خدا حیوانات زمین را به اجناس آنها بساخت و بهایم را به اجناس آنها و همه ی حشرات را به اجناس آنها و خدا دید که نیکوست، پس خدا گفت: آدم را بصورت ما و موافق شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و بهایم همه ی حیواناتی که بر زمین می خزند حکومت نماید، سپس خدا آدم را بصورت خود آفرید و آنان را نر و ماده آفرید و ایشان را برکت داد و خدا بدیشان گفت: بارور و تکثیر شوید و زمین را پرسازید و در آن تسلط یابید و برماهیان دریا و پرندگان آسمان و همه حیوانات بر زمین می خزند حکومت کنید و خدا گفت همانا همه ی علفهای تخم داری که برروی زمین است و همه ی درختانی که در آنها میوه ی تخم دار است به شما دادم تا برای شما خوراک باشد و به همه حیوانات زمین و به همه ی پرندگان آسمان و به همه ی حشرات زمین که در آنها حیات است، هر علف سبز را برای خوراک دادم و چنین شد و خدا هرچه ساخته بود، دید که بسیار نیکوست و شام بود و صبح بود روزی ششم.
آسمانها و زمین و همه ی لشکر آنها تمام شد و در روز هفتم خدا از همه ی کار خود که ساخته بود فارغ شد و آرامی گرفت. پس خدا روز هفتم را مبارک خواند و آنرا تقدیس نمود، زیرا در آن روز که روز شنبه( سبت) بود آرام گرفت.
آفرینش در دین مسیح
آفرینش در دین مسیح همان است که در دین یهود،ولی مسیحیان معتقدند که آن آفرینش توسط عیسی مسیح انجام شد، در باب اول انجیل یوحنا چنین آمده: در ابتدا کلمه بود و نزد خدا بود و کلمه خدا بود، همان در ابتدا نزد خدا بود، همه چیز بواسطه ی او آفریده شد و به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت در او حیات بود و حیات نور انسان بود و نور در تاریکی می درخشید و تاریکی آنرا درنیافت، او در جهان بود و جهان بواسطه ی او آفریده شد و جهان او را نشناخت و سرانجام کلمه چشم گردید و میان ما ساکن شد، پر از فیض و راستی و جلال او را دیدیم، جلالی شایسته ی پسر یگانه پدر.
شرح آفرینش در اسلام
به طوری که در قرآن مجید آمده، هستی در شش روز به امر خداوند بوجود آمده، در سوره حدید آیه چهار چنین آمده: اوست خدایی که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید، آن گاه به تدبیر عرش پرداخت. در سوره ی فرقان آیه 59 و سجده آیه چهار چنین آمده است: آن خدایی که آسمانها و زمین و هر چه در آنها هست همه را در شش روز بیافرید، آنگاه عرش رحمانی را با حسن کامل خلقت بیاراست، حقیقت را باز جو تا به اسرار الهیت و خلقت آگاه شوی. در سوره ی( ق) آیه ی 38 آمده: و ما زمین و آسمانها و هر چه بین آنهاست، همه را در شش روز آفریدیم و هیچ رنج و خستگی به ما نرسید، در سوره ی اعراف آیه 54 چنین آمده: پروردگار شما خدائیست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید، آنگاه به خلقت عرش پرداخت، روز را به پرده ی شب بپوشانید که با شتاب در پی آن پوید و خورشید و ماه و ستارگان به امر او مسخر گردید، ای بندگان آگاه باشید که ملک آفرینش، خاص خداست. در سوره ی هود آیه ی هفت آمده: و اوست خدایی که آسمان و زمین را در فاصله ی شش روز آفرید و عرش با عظمت او بر آب قرار گرفت تا شما را بیازماید که عمل کدامیک از شما نیکوتر است. و بالاخره در سوره ی یونس آیه ی سه چنین آمده است: پروردگار شما آن خدائیست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید( شش روز کنایه است از خلقت تدریجی آنها و موجودات دیگر) خدا بعد از خلقت آسمانها و زمین به عرش مسلط گردید و اوست که جمیع امور مخلوق را به مقتضای حکمت تدبیر می کند، این چنین خدای موصوف به عظمت و کبریاست که پروردگار شماست، او را بیگانگی پرستش کنید، آیا شما پند نمی گیرید؟ و باز در سوره ی بقره آیه ی 30 می فرماید: آن خدایی که زمین و هر که در آنست برای شما خلق نموده، بعد از خلق زمین به خلقت آسمان پرداخت و آسمانها را در نهایت استحکام و استقامت خلق کرده آنها را هفت طبقه قرارداد و خداوند تعالی به همه چیز داناست.
جهنم و بهشت در ادیان چهارگانه
جهنم و بهشت در مزدسینی
در کیش زرتشتی از دوزخ و بهشت چنین آمده است: کلمه ی بهشت در اصل وهیشت (Vahishta) بوده و اشاره به بهترین جهان و زندگانی خوب و عالی است.
در اوستا برای بهشت و فردوس، واژه ی انگهو وهیشت (Angohu-Vahishta) بکار رفته که به معنی بهترین زندگی یا بهترین جهان است، زیرا ( وهیشت) به معنی بهترین و لفظ( انگهو) به معنی جهان و مکان و هستی و زندگی است و مفهوم آن عمومیت دارد، برای زندگی این جهان یا جهان دیگر.
دوزخ هم در اصل دژانگهه(Duje-anghu) بوده، یعنی جهان و مکان و زندگی زشت و پست می باشد و مفهوم آن نیز عمومیت دارد. برابر نوشتار اوستا، در بهشت برای هر یک از تعالیم سه گانه( اندیشه نیک- گفتار نیک و کردار نیک) مقام و رتبه ی ویژه ای معین شده که در کتاب منیوفرد فصل 57 فقره ی 13، آنها را هومت گاه، هوفت گاه، و هورشت گاه نامید که به معنی جای اندیشه و گفتار و کردار نیک است.
راجع به این سه طبقه از بهشت در فصول 7 و 8 و 9 کتاب ارداویراف نامه چنین می گوید: طبقه ی اول که جای اندیشه ی نیک است در کره ی ستارگان، دومی در فلک ماه و سومی در فضای بلندترین روشنایی است، روان نیکوکار پس از طی این مراحل به فضای فروغ بی پایان می رسد که در اوستا انغره رئوچه(Anaghra- roacha) نام دارد و به معنای روشنایی بی پایان است، بارگاه جلال اوهورامزدا یا عرش اعظم که آن را در اوستا گرونمان (Garonmana) می گویند در این مکان می باشد. گرونمان را در ادبیات فارسی گرزمان (Garzeman) گویند که به معنی خان و مان ستایش و انگهو وهیشت (anghu-Vahishta) نیز که به معنی بهترین جهان و عبارتست از: بهشت برین است پس بهشت چهار طبقه دارد که سه طبقه آن برای اعمال نیک که عبارتست از: اندیشه ی نیک، گفتار نیک و کردار نیک می باشد و طبقه ی چهارم بارگاه اهورمزداست.
دوزخ هم دارای چهار طبقه است که سه طبقه ی آن ویژه ی اندیشه، گفتار و کردار بد است که آنها را دژمت(Dujmata) و دژوخت(Dujukht) و دژورشت(Dujvarshta) می گویند. گناهکار پس از رسیدن بر سر پل چینوت(Chinavat) که به هندی هم چینوت معنی شده، در گامهای اول به محل اندیشه و گفتار و کردار بد داخل می شود و پس از طی این مهالک در مرحله ی چهارم به فضای تیرگی بی پایان که نامش انغرتمنگه (Anaghra- Temengha) است درمی آید و آنجا مکان و مقر اهریمن است که خان و مان دروغ نامیده می شود، کسانی به این محل راه می یابند که در زندگی همیشه با دروغ سروکار دارند و با دروغ و نیرنگ مردم را می فریبند.
جهنم و بهشت از نظر یهود
جهنم و دوزخ که به زبان عبری گهی نوم(Gehinnom) می گویند و سرنوشت ارواح بدکاران در آنجا تعیین می شود. در کتاب مقدس تورات، اسامی متعددی برای نامیدن جایگاه مجازات بکار رفته و جهنم به هفت اسم خوانده شده است: 1- شئول Sheol
( یونس :2/2) 2- آژدون Avaddon به معنی فنا و نابودی است( داود: 88/12) 3- شحت Shahat به معنی فساد و هلاکت است( مزامیر داود: 16/10) 4- بورشائونBr- Shaon که به معنی چاه هلاکت است( مزامیر داود: 40/2) 5- طیط هیاوون، Tit Hayaven که به معنی گل و لجن است( مزامیر داود: 40/2) . 6- صلماوت Sal,Mavelt که به معنی سایه مرگ است( مزایر داود107/10) 7- ارص هتح تیتErcth – Haltahtit که به معنی دوزخ یا جهان زیرین است.
دوزخ به نامهای زیر نیز نامیده شده است: گهی نومGehinnom به معنی دره ی عمیق(Gue ) که گنه کار بخاطر فساد اخلاقی و شهوترانی(Hinnom ) به آن فرو می افتند. توفت Tophet هر کس از غریزه ی حیوانی خود فرمانبرداری کند در آن می افتد.
جهنم دارای هفت طبقه است و هرچه انسان، شریرتر و بدکارتر باشد، به همان نسبت جان او در طبقه ی پائین تری خواهد بود و نام آن هفت طبقه که با ارواح شریران و بدکاران وجود دارد نام آنها بشرح زیر است: 1- شئول (Sheol ) 2- اودون(Avaddon ) 3- گهی نوم(Gehinnom ) 4- دوماه(Dumah ) 5- صلماوتSal, Malvet ) 6- ارص هتح تیت (Erth-Hatahtit ) 7- ارص نشیاء(Erth, Neshia ).
مهمترین عنص و عاملی که درجهنم برای شکنجه ارواح گنهکار و شریران یافت می شود آتش است، آتشی که با حرارت شدتی خارق العاده( حرارت آتش دنیا یک شصتم
حرارت آتش جنهنم است) د( براخوت 57 ب) می گوید:" نهری از آتش جاری بود که از پیش روی او بیرون می آمد."( دانیال: 7/10) این نهر آتش از عرق حیوت(Hayyoth ) که دسته ای از فرشتگان آسمانی است سرچشمه می گیرد و بر سر ارواح شریران و بدکاران که در جهنم هستند فرو می ریزد! در( توسیفتابراخو: 6/7) چنین آمده:" آتش جهنم هرگز خاموش نخواهد شد ولی پیروان مکتب هیلل می گویند:" جهنم تمام خواهد شد."
قورم یهود بر این باورند که ذات قدوسی متبارک، ارواح شریران و بدکاران را مدت دوازده ماه در جهنم محاکمه و غذاب میکند، ابتدا ایشان را مبتلا به خارش و جرب می کند و با آن درد عذابشان می دهد، بعد از آن ایشان را به دورن آتش می فرستد و شکنجه می کند و آنها فریادها می زنند و سپس آنها در برف فرو می برد و با سرمای شدید معذب می کند و آنها نعره ها می کشند( بروشملی سنهددرینک 13/ب) در( برشیت ریا فصل 13 آیه 1) چنین آمده است:من شریران و بدکاران را به جهنم می فرستم وآنها را در لجه ی آتش می پوشانم، جهنم مانند شب سیاه و و تاریک است.
به عقیده یهودیان، به وسایل گوناگون می توان رنجها و عذابهای جهنم را کاهش داد و آنجا که می توان از آن رهایی یافت، فی المثل کسی که ختنه شده باشد رنج او در جهنم کاهش خواهد یافت، مگر آنکه بدکاری و شرارت او از حد گذشته باشد( در برشیت ریا: 48/7/ یا 8) می گوید: در جهان آینده ابراهیم خلیل در مدخل جهنم می نشیند و نمی گذارد که هیچ فرد یهودی که ختنه شده باشد بدانجا فرو آید ولی کسانیکه مختون هستند ولی جرم آنها بیش از حد است، قلفه(پوست ختنه گاه)کودکانی را که ختنه شدن مرده اند گرفته و آنر را روی افراد پرگناه می گذارد وایشان را به جهنم سرازیر می کند ولی بازهم برای رهایی ارواحی که محکوم به عقوبت کشیدن در جهنم شده اند کوشش می کند و آنها را از آن مکان بیرون می آورد و از ایشان پذیرایی می نماید.( یهودیانی که با زنان غیریهودی هم بستر شده و یا آنکه پوست ختنه گاه خود را کشیده اند که مختون به نظر آیند و شناخته نشوند از شفاعت ابراهیم خلیل بی بهره اند.)
در( سفر تثنیه:4/24 آمده:" زیرا که خداوند خدای تو آتش سوزنده و خدای غیور است."
مهمترین وسیله ی رهایی انسان از عذاب دوزخ، آموختن و مطالعه کردن تورات است: آتش جهنم بر دانشمندان تورات اثری ندارد، فی المثل اگر کسی خون سمندر را که از آتش پدیدار گشته بر بدن خود بمالد آتش به او آزاری نمی رساند، پس دانشمندان تورات که سراسر وجودشان آتش است بطور مسلم آتش جهنم بر آنها کارگر نیست؛ در( ارمیاء: 23/29 ) آمده است:" خداوند میفرماید مگر نه اینکه کلام من مثل آتش است؟"
آتش جهنم بر ارواح گنهکاران اسرائیل تسلطی ندارد. گناهکاران اسرائیل که علیرغم گناهکاریشان هنور به اندازه ی دانه های انار پر از نیکوکاری هستند، پس آتش جهنم بر اوراح آنها مسلط نمی شود!( حگیگا: 27)
ارواحی که در دوزخ رنج می برند، شب و روز شنبه از آرامش و استراحت برخوردار هستند. چون ذات قدوس متبارک اراده کرده است که روز شنبه را مرتبت و عزت بخشد. ربی شیمعون بن لقیش(Shimeon,Ben,Laghish ) که یکی از علمای سرشناس یهود بود و در قرن سوم میلادی می زیسته است چنین گفته" در جهان آینده( در دوران ماشیح2 ) جهنمی و جود نخواهد داشت و احتیاجی به آن نخواهد بود، بلکه ذات قدوس متبارک خورشید را از غلافش بیرون آورده و جهان را با اشعه ی سوزان آن سیاه خواهد کرد، شریران و بدکاران بوسیله ی اشعه خورشید مجازات خواهند شد و عادلان و نیکوکاران به توسط آن از دردها و بیماریهای خود شفا خواهند یافت.( عوودازار: 3/ب).
جهنم و بهشت از نظر مسیحیان
پیش از هزاره ی اول قیام مسیح یکی از پیروان شیطان بنام( دجال) پدیدار گشته و مردم را به فساد و تباهی می کشاند.3 هنگام ظهور مسیح دجال گرفتار می شود و پیروانش نیز اسیر شده همگی به دریاچه ی آتش انداخته می شوند دریاچه ی آتش برای شیطان و پیروانش تهیه شده ولی در آن هنگام جایگاه دجال و نبی کاذب و تمام پیروان آن خواهد بود. پس از هزار سال حکومت مسیح باز شیطان را برایمدت کوتاهی آزاد می شود و در فکر و قلب مردم رسوخ می کند و همان طبیعت گناه آلود مردم ظاهر می گردد. در این وقت کسانی که در زمان مصیبت عظیم کشته شده اند زنده می شوند و با تمام مومنین که از زمان آدم تا ربوده شدن کلیسا زنده شده اند بامسیح حکومت خواهند نمود و این قیامت اول است، زیرا دجال و پیروانش در دریاچه آتش انداخته می شوند و پیروان عیسی زنده شده در رکاب حضرت عیسی حکومت می کنند. قیامت اول شامل مراحل مختلفی است:
1- قیام عیسی مسیح از مردگان
2- قیام مقدسینی که در اورشلیم ظاهر شدند( متی: 27/52)
3- قیام کسانیکه در مسیح خوابیده اند و در موقع آمدن مسیح در هموار بوده خواهند شد.
4- قیام مومنینی که در زمان مصیبت عظیم( زمان فرمانروایی دجال) کشته خواهند شد این مقدسین در طی هزار سال سلطنت عادلانه و پرشکوه مسیح برروی زمین بام و سلطنت خواهند نمود، اینان خوشحال و مبارک و مقدس هستند، زیرا موت( مرگ) ثانی برای آنها نیست( مرگ و موت ثانی دریاچه ی آتش و عذاب جاودانی است) فصل بیستم یوحنا آیه 4
در فصل بیستم آیه 7-10 چنینآمده است؛ با وجود اینکه شیطان هنگام سلطنت هزار سالهی حضرت عیسی در هاویه بسر می برد، ولی دست از خرابکاری برنمی دارد، زیرا او مصمم است که نقشه های خرابکارانه ای خود را بهر قیمتی که باشد اجراء کند، پس وقتی مسیح یکهزارسال برروی پهنه ی گیتی با قدرت مطلق حکومت می کند همه ی ملل دنیا فرمانبردار او خواهند بود ولی تولد تازه نخواهد یافت، لذا وقتی که میدان برای فعالیت مجدد شیطان بازشود، مردمی که تولد تازه ندارند اسیر تحریکات شیطان میشوندو باخدا به مخالفت برمیخیزند. شیطان یاجوج و ماجوج را نیز گمراه می کند، قوم یاجوج و ماجوج و گناهکاران که تعدادشان به اندازه ی ریگ دریاست به شهر مقدس اورشلیم هجوم می برند، ساکنان اورشلیم در آن هنگام مومنین به مسیح و مقدسینی خواهند بود که در قیامت اول سهیم بوده اند، آنها هیچگونه اسلحه بکار نمی برند بلکه کاملاً به خدا متکی هستند. در این موقع آتشی از حضور خداوند می بارد و مهاجمین بی ایمان را می سوزاند.
ملل خطاکاری که در این آتش می سوزند و می میرند به هاویه می روند و برای قیامت دوم و داوری عادلانه خدا که( تخت سفید بزرگ)نامیده می شود حاضر می گردند.
( تفسیر بابهای 38 و 39 فرتیال)
جهنم و بهشت از نظر اسلام
– قرآن مجید برای پاداش نیکوکاران و عقاب گنهکاران در روز قیامت به شرح زیر سخن به میان آورده است:
– در سوره واقعه چنین میفرماید:" هنگامیکه قیامت شروع شد که در وقوع آن هیچ شک و دروغی نیست، آن روز قومی خوار و خفیف و قومی دیگر سربلند و سرافراز می گردند. آنگاه که زمین سخت به حرکت و لرزه درآمده و کوهها متلاشی شده و مانند ذرات در هوا پراکنده می شوند. درسوره معراج از آیه چهار به بعد چنین آمده: روزی که آسمان بدان عظمت چون فلز گداخته شود و کوهها بدان صلابت از ترس و وحشت مانند پشم زده شده گردد، فرشتگان و روح الامین برای اخذ فرمان خدا بسوی عرش بالا می روند، در روزی که مدتش پنجاه هزار سال است.
در آنروز خلایق به سه گروه تقسیم می شوند:
گروه اول راستان( اصحاب یمین) هستند که چقدر حالشان در بهشت نیکوست.
گروه دوم ناراستان( اصحاب شمال) هستندکه روزگارشان در دوزخ چقدر بد است.
گروه سوم آنانی هستند که در ایمان بر همه پیشی گرفتند و به حقیقت مقربان درگاه خدا هستند از این سه دسته جمع بسیاری از امم پیشین و عده ی قلیلی از مردم آخر زمان هستند.( سوره واقعه)
در روز قیامت هیچکس از حال خویشاوندان خود جویا نمی شود و کافران آرزو می کنند که ای کاش می توانستند فرزندان خود یا زن و برادران خود و با خویش و قبیله شان را که از او حمایت می کردند، فدای خویش سازند تا مگر خودشان از عذاب جهنم نجات یابند( سوره معارج).
نماز و شرایط آن در ادیان چهارگانه
نماز در دین مدیسنی( زرتشتی)
در دین زرتشتی در شباه روز( 24 ساعت) پنج وقت نماز است که آنرا نماز پنجگانه می گویند، بدین طریق که شبانه روز را به پنج قسمت کرده و هر قسمتی نمازی مخصوص خود دارد آن پنجگاه به شرح زیر است:
1- هاون گاهHanangah : وقت آن از برآمدن خورشید است تا نیمروز( ظهر)
2- رپیت وین گاهRepithwingah : که آن را رفتون نیز می گویند. موقع آن از ظهر است تا سه تسو( ساعت بعد از نیمروز)
3- ازیرین گاه(Oziringah ) : از ساعت سه بعدازظهر است تا شب و بیدارشدن ستارگان.
4- ایوه سری ترم یا ایویس روتریم گاه Aiwisrutrimgah : از اول شب است تا نیمه شب
5- اشهین گاه(Ushihinagh ): از نیمه شب است تا برآمدن خورشید.
شرایط نماز
برای بجاآوردن نماز شرایطی چند منظور شده که به شرح زیر است:
1- پاک بودن تن از هرگونه کثافت و نجاست
2- پاک بودن لباس از هرگونه پلیدی و نسا4 و هیرنسا5
3- در برداشتن سدره6 و کشتی7
نماز و شرایط آن در دیانت مسیح
مسیحیان، بجای نماز، دعاهای التجاآمیز در برابر خداوند میخوانند و از او حاجات خود را دریافت دارند، بدین ترتیب شرایط و مقدمات و مقارنات بخصوصی بر آن قایل نیستند، فقط موقع دعا خود را تطهیر می نمایند و زانو می زنند و مشغول دعا می شوند چون آنان معتقدند که خدا در جای بخصوصی نیست و در همه جا و مکان حضور دارد و درهر جا می توان با او تماس گرفت. مسیحیان معمولاً از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و از مغرب تا نیمه شب به دعا می پردازند. پولس رسول می گوید:" قوت هر چیز را در مسیح دارم که مرا تقویت می بخشد." خود مسیح فرمود: مومن را همه چیز ممکن است. بدین جهت اگر برای کارهای روزانه به دعا مشغول شویم، ضرری جز نفع نمی بینیم. این راز و نیاز که مرتباً در مواقع مشخص اجرا می شود به منزله ی روح تمام کارهاست که ما داریم و محدودی عادی زمان و مکان و قوه را درهم می شکند. پزشکی را در نظر بگیرید اگر هر روز به دعا پردازد و از وسایل فضل الهی استفاده جوید، درتشخیص سریعتر، در عمل مطمئن تر و در قضاوت آرامتر و مصمم تر می گردد و از عدم منطق بیماران خود و دشواری های روزانه کمتر خسته می شود و پیوسته کمیت کار او بیشتر و کیفیت آن کمتر شده، خستگی او تخفیف می یابد، خدا هم بر تاثیر کارهای او می افزاید و حال آنکه اگر خود را مهیا نکند و عجله نموده و یک ساعت هم زودتر برود، نمی تواند باین گونه نتایج برسد، علت آن این است که دعا، هم زندگانی را نیرو می دهد و هم با آن آرامش می بخشد، نه تنها نیرویی را که در آن بکار رفته جبران می کند، بلکه نیروی دیگری نیز تولید می نماید. تعیین وقت برای دعا نیز ازدیاد وقت برای کار است. اگر خود را هنگام دعا محو در خدا کنیم و دردعا وفادار باشیم بر قدرت وچیره شدن زمان و مکان دست یافته ایم.
نماز و شرایط آن در دین اسلام
در دین اسلام، نماز سرلوحه ی عبادات قرار گرفته و آن را ستون دین دانسته اند و گفته شده اگر نماز شخص مورد قبول افتد دیگر عباداتش نیز قبول است، به همین جهت در شبانه روز پنج وقت را برای بجاآوردن نماز مقرر نموده که مومنی به اسلام در موقع آن را انجام می دهند، زیرا بجاآوردن نماز واجب و ترک آن گناه است. به عقیده ی مسلمانان خواندن نماز انسان را از هرگونه کارهای زشت و گناه باز می دارد. نمازگزار دروغ نمی گوید همواره پاک و پاکیزه است ایمانش قوی و درکارها به خدا توکل دارد مال را غصب نمی کند، در کسب مال حلال سعی و کوشش دارد، از بدگویی و غیبت و سخن چینی و دشنام وناسزا و بهتان و افتراء و شهادت دورغ پرهیز می نماید، کارها را از روی فکر و عقل انجام می دهد، زیرا همیشه مراقب است برخلاف دستورهای دینی و عقلی عملی انجام ندهد، به همین جهت به فقرا و بینوایان کمک می کند و بدین وسیله اوامر خدا را اجرا نموده و او را عبادت کرده، ثواب اخروی برای خود اندوخته و در آخرت نیز رستگار و مورد عنایت و رضایت پروردگار واقع می گردد.
روزه در ادیان چهارگانه
روزه در دین مزدیسنی
با اینکه بنای روزه را کیومرث پادشاه پیشدادی ایران برای اولین بار در جهان بنیانگذاری نمود و مردمان را به گرفتن و دستور داد یک وعده از غذای خود را به مستمندان بدهند، در دیانت زرتشتی روزه به آنصورت که در ادیان یهود و مسلمان است یا آنان از زرتشت نقل قول می کنند که می گوید: انسان باید در تمام مدت عمرخود زبان خود را از دروغ و بهتان و افترا(دشنام) و غیره باز دارد، جسم و روح خود را در یاری به دیگران و کمک و دستگیری از درماندگان بکار اندازد حتی برای نذر و نیاز هم روزه نمی گیرند و فقط معتقدند که بایستی اندیشه نیک گفتار نیک و کردار نیک را بکار بست و از آنها بهر جست و بدین وسیله مقرب درگاه اهورامزدا گردیده و اهریمن را از خود دور ساخت.
انسان نباید هنگام دعا و نماز به خود بیندیشد بلکه باید درعین حال به فکر همنوعان خود و نیازهای آنان باشد. دعا و نماز از قربانیها بزرگتر و مهمتر است، دعا و نماز از اعمال نیک دیگر با اهمیت تر است، زیرا ما کسی را سراغ ندریم که از لحاظ انجام دادن اعمال نیک از حضرت عیسی والاتر باشد، معذلک حاجات او فقط با خواندن دعا و نماز برآورده می شد.
علاوه بر عبادت ها و نمازهای فردی و خصوصی که انسان بوسیله ی آن حاجات خود را از خدا میخواهد نمازهای جماعتی نیز هست که افراد موظفند در نماز جماعت شرکت جویند، دعا و نماز در صورتی مورد اجابت قرار می گیرد که در کنیسه خوانده شود، هر آن کس که در شهر او کنیسه ای وجود دارد و برای خواندن نمای بدانجا نمی رود، او را همسایه بد می خوانند. برای خواندن نماز جماعت باید حداقل ده نفر ذکور که سن آنها از سیزه سال به بالا باشد حاضر باشند( کودک در 13 سالگی برمیصواBer-Mitzvah ) می شود یعنی بلوغ شرعی پیدا می کند و موظف به اجرای احکام تورات می گردد) وقت ده نفر با هم نماز جماعت می خوانند یا دور هم نشسته و خود را با تحصیل تورات مشغول می دارند شنحینا( یهوه- خدا) در میان ایشان مسکن می گزیند.
2- انداختن صیصیتSisite یا طلیتTelit 8
3- بستن تفیلینTephilin به دستها و به پیشانی خود می باشد( تفلین عبارتست از محفظه ای چرمی کوچک مکعب شکل که تسمه های چرمی به آن وصل شده ودرون آنها ورقه های نازک از پوست قرار دارد که روی آن چهار قطعه از مطالب تورات نوشته شده است.( در سفر خروج باب 13، آیه های 1 تا 6 و سفر تنبیه باب 6 آیه های 4 تا 9 و سفر تثنیه باب 11 آیه های 13 تا 21) شیوه ی بجاآوردن فرمن تفیلین در این آیه ها ذکر شده است." و آنها را بعنون علامت بر دست خود ببند تا در بین چشمان تو زینت پیشانی باشد"( سفر تثنیه6/8)
مقصود این فرمان آنست که احکام تورات نیروی هادی و کنترل کننده ای زندگی انسان شود تا آنکه آرمانهای دین یهود، افکار وی را در قالب خود شکل دهد و رهنمون او در ضمن انجام هر کاری باشد. روز شنبه تفیلین نمی بندند و یهودیان معتقدند که هر کس تفیلین بر دست و پیشانی دارد نباید آلوده ی هیچگونه گناه و اعمال ناشایست گردد و نام خدا را بیهوده بر زبان آورد. در کتاب زکریا باب 8 آیه ی 23 و شبات 22 ب چنین آمده است: هرکس فرمان صیصیت و تفیلین را بدقت بجای آورد توفیق انرا می یابد که در آینده( رستاخیز) دوهزارو هشتصد9 نفر خدمتگزار به خدمت او کمر می بندنند زیرا در آن روز از هر قوم و ملتی ده نفر گوشه ی جامه ی یک مرد یهودی را محکم می گیرند و به وی می گویند: ما با شما می آئیم، زیرا شنیده ایم که خداوند با شماست!
4- مردان باگذاشتن کلاه بر سر( هر نوع کلاهی باشد) و زنان با پوشیدن موهای سر خود بطوریکه قبلاً اشاره شد هنگام نماز خواندن به طرف بیت المقدس می ایستند و دستها را روی سینه گذاشته و مطالب ضمیمه در ذیل را با تانی و آرام و سکون و خیلی آهسته( اخفا) می خوانند و هنگامی که به اسم خدا که به زبان عبری یهوه، ادونای و هشم است می رسند با همان حالیکه دستها را بر سینه دارند به حال رکوع خم می شوند و این عمل در هر نماز پنج یا شش بار انجام می شود. مطالب نمازها بشرح زیر است:
روزه در دین یهود
روزه را در عبری صوم می نامند و آن پرهیز از خوراک است در مدتی معین( صوم به معنی، یا بند به بستن است) و به آن تعنیتTaanit هم می گویند بطوریکه قبلاً اشاره شد اولین روزه داری در زمان پیشدادیان( تقریباً ده هزار سال پیش) توسط کیومرث اولین پادشاه پیشدادی به مردم ایران اعمال شد ولی از زمان زرتشت تازمان موسی روزه معمول می شود و اولین روزه گذار بزرگ خود حضرت موسی است که در کوه طور چهل شبانه روز بدون آب و خوراک با یهود( خدا) به مشورت می نشیند خداوند دستورات لازم پیامبری را در چهل روز برای او دیکته می کند و او آن دستورات( ده فرمان) را بر روی دو لوح سنگ می نویسد و آن ده فرمان دستورالعمل قوم یهود می شود(سفر خروج 34 آیه های 28 و 29) یکی دیگر از پیامبران بنی اسرائیل بنام الیاس نبی نیز چهل روز بدون خوردنی و نوشیدنی به راهپیمایی می پردازد و با این روزه داری طویل به کوه حوریب Hurib می رسد و داستان او را در تورات کتاب اول پادشاهان 18 آیه های 4 تا 21 چنین آمده است:" ایزابل رسولی نزد الیاس فرستاده گفت: همانطور که جمیع انبیاء را به شمشیر کشته ام فردا قریب به این وقت جان تو را مثل جان یکی از ایشان خواهم ساخت، الیاس چون این را فهمید به جهت رهایی جان خود به( ئبر شبع که در یهود وا بود آمد و خادم خود را در آنجا گذاشت و خودش برای سفر یک روزه به بیابان رفت و در زیر در خت اردجArdaj نشست و از ناراحتی خود از خداوند طلب مرگ نمود و همانطور که در فکر و ناراحتی بود خوابش برد، در خواب فرشته ای او را لمس کرد و به وی گفت برخیز و بخور، چون نگاه کرد بالای سرش قرص نانی بر ریگهای داغ و کوزه ای از آب بود، پس خورد و آشامید و بار دیگر به خواب رفت و فرشته ی خداوند بار دیگر برگشته او را لمس کرد و گفت برخیز و بخور، زیرا که راه زیادی در پیش داری، پس برخاسته خورد و نوشید و به قوت آن خوراک چهل روز و چهل شب تا حوریب که کوه خدا باشد رفت و در آنجا با خدا صحبت کرد و آرامش یافت."
در تورات برای روزه گرفتن دستور صریح وجود ندارد و ماه یا هفته ی معینی در سال برای روزه تعیین نشده است، ولی پس از تبعید، فرق مختلف یهود درباره ی رسوم آداب و رسومی که اجرا می کردند و گاهی به روزه داریهای طولانی معتقد بودند، مثلاً فریسی ها روزهای پنجشنبه و دوشنبه را روزه می گرفتند و چنین توجه می نمودندکه صعود حضرت موسی به کوه طور( سینا) روز پنجشنبه و روز نزول او از کوه روز دوشنبه بوده است. بدین جهت آن دو روز را در حال روزه بسر می بردند.
روزه در دیانت مسیح
مسیحیان همانطور که درباره ی نمازشان مذکور شد، روزه ی واجبی ندارند و برای گرفتن روزه ی واجب یا مستحب آداب و ترتیب و وقت معینی ندارند. ولی هر وقت که لازم بدانند و نیاز داشته باشند برای اجابت دعاهای خویش روزه می گیرند تا آنجا که مومنین برای دریافت الهام از طرف خداوند تا هفت شبانه روز، روزه می گیرند و آنها بر این باورند که باید زبان را از دروغگویی و افترا و بهتان نگاه داشت و جسم و جان را در راه دستگیری و اعانت به دیگران مخصوص مستمندان بکار برد و معتقدند که حضرت عیسی مسیح هر وقت نیاز به الهام از طرف پدر(خدا) داشت، بوسیله ی گرفتن روزه، تقرب بیشتر خود را به خداوندثابت می کرد. در هنگام روزه های نذری دعاهای مخصوص می خوانند و با خدای مسیح به راز و نیاز می پردازند. بطور مثال کسی که بیمار صعب العلاج در خانه داشته باشد و یا دچار مصیبت سخت شده نذر می کند و یک یا چند روز، به روزه داری و دعاخواندن می پردازد. در هیچیک از اناجیل چهارگانه در مورد روزه وآداب آن سخنی به میان نیامده و مسیحیان را ملزم به گرفتن روزه نساخته است و از آنان خواسته نشده که روزه بگیرند یا آداب و رسومی برای آن بجای آورند.
روزه در بین مسلمانان
برنامه ی روزه در دین اسلام از ادیان دیگر منظم تر و مرتب تر است و آداب آن بصورت رسمی و کتابی است چون در قرآن مجید گرفتن روزه الزامی است. در کتابهای مقدس اوستا، تورات و انجیل بطور صریح از گرفتن روزه سخنی به میان نیامده، فقط در تورات در مورد روزه گرفتن حضرت موسی و الیاس نبی سخن به میان آمده، ولی در قرآن چنین نیست و یک ماه رمضان را روزه ی واجب دانسته و مسلمانان را ملزم به گرفتن روزه در ماه رمضان ساخته است. از آیه ی 183 تا 185 سوره ی البقره قرآن مجید چنین آمده است:" ای اهل ایمان بر شما فرض گردید روزه داشتن چنانکه امم گذشته را فرض شد و این دستور برای آنست که پاک و پرهیزگار شوید. روزهایی به شماره ی معین روزه دارید و هر کس از شما مریض یا مسافر باشد به شماره ی آن روزها درغیر ماه روزه(ماه رمضان) روزه دارد. و کسانی که از روزه گرفتن به زحمت و مشقت می افتند، عوض هر یک روز یک فقیر گرسنه ای را سیر کنند و هر کس بر نیکی خود بیفزاید( بیش از یک گرسنه سیر کند) بهتر است و بی تعلل روزه داشتن شما از هر کار بهتر خواهد بود. اگر فواید بی شمار این عمل را بدانید، ماه رمضان ماهی است که قرآن در آن نازل شده است، برای هدایت بشر و برای راهنمایی و امتیاز حق از باطل، پس هر که دریابد ماه رمضان را باید روزه بدارد و کسی که بیمار یا در سفر باشد به شماره ی آنچه روزه خورده است از ماههای دیگر روزه دارد که خداوند برای شما حکم را آسان خواسته و تکلیف را مشکل نگرفته است، تا اینکه عدد روزه را تکمیل کرده و خدا را به بزرگی یاد کنید که شما را هدایت فرمود، باشد که از این نعمت بزرگ سپاس دارید."
منابع و مآخذ
تحقیق در ادیان و تاریخ مولف: دکتر یوسف فضایی
تاریخ ادیان بزرگ مولف: هاشم رضی
تاریخ ادیان جهان مولف: استاد عبدالعظیم رضایی( جلد 2 و 3)
ا وستا، زرتشت، بودا، یهود، مسیحیت، اسلام مترجم: هاشم رضی
قرآن مجید
1- سوره انفال آیه 17= این عمل در جنگ بدر اتفاق افتاد: عبداله بن عباسی روایت کرده که مردی از بنی الغفار حکایت کرد: من و پسر عمم روز بدر بر بالای کوهی رقتیم و منتظر شدیم که پیروزی از کدام طرف باشد تا ما هم خود را در میان ایشان انداخته و غنائمی بدست آوریم. ناگاه دیدیم ابری برآمد و اطراف همه ی لشکر موافق و مخالف را فراگرفت. در میان ابر و آواز شیهه ی اسبان را می شنیدم و لشکر مومنان آن سواران را خیرمقدم می گفتند و به یکدیگر ابراز می کردند. بکشید این مشرکانرا،پس آواز ضرب شمشیر ایشان رامی شنیدم ولی خود آنها را نمی دیدم چون ابر فرو نشست کفار قریش همگی کشته شده بودند و از آن سواران اثری نبود.
1- ماشیح Mashiyah به فارسی مهدی است و به قول یهودیان روزی ظهور خواهد کرد و دنیا را پر از عدل و داد خواهد نمود.
3- دجال یا وحش یا مرد شریر از دریا بالا می آید:" شاخ و هفت سر دار و بر شاخهایش ده افسر( تاج) و بر سر آنها نام های کفر است.دکتر اس بن سر میگوید:" این وحش( دجال) است او شخصی است که از دریای عالم بشریت ظاهر خواهد شد، دجال از هاویه(گودال آتش) بیرون نمی آید." ده شاخ به معنی ده پادشاه و هفت سر نشانه ی حکومت وقدرت کامل و ده تاج ده پادشاه میباشند. (کتاب دانیال7/24) در آیه 2 دانیال می گوید:" اژدها خویش وتخت خود و نیروی عظیمی به وی داد." یعنی فدرت دجال از طرف شیطان است و در حقیفت او تجسمی از شیطان خواهد بود در زبان یونانی دجال را ضد مسیح آنتیک ریس توس(Antichristus ) می گویند. پولس رسول درمورد عیسی مسیح و دجال چنین می گوید: زنهار کسی شما را نفریبد زیرا که در آن ارتداد واقع نشود( یعنی نخست بی ایمان و ارتداد واقع خواهد شد) و آن مرد شریر یعنی فرزند هلاکت که همان دجال یا ضدمسیح است تا ظاهر نگردد جمع شدن ما به نزد عیسی مسیح نخواهد آمد، زیرا دجال با خدا و مسیح مخالفت نموده خود را خداخواهد نامید(دوم تالومیکیان باب 2 آیه های 1 تا 4) آیه ی 5 میگوید: چهل ودو ماه یعنی سال که همان زمان مسیحیت است دجال همه را مجبور به پرستش خود خواهد کرد و حش دومی که نبی( پیامبر) کاذب است ودو شاخ مانند بره دارد و مانند اژدها( شیطان) تکلم می کند این دجال به مض بازکردن دهان معلوم می شود که از طرف شیطان است اونبی کاذب و سخنگوی دجال میباشد( آیه 11) این سه یعنی اژدها که همان شیطان است وحش اول( دجال) و نبی کاذب یک اتحاد سه گانه بوجود می آورند که تقلیدی از پدر و پسر و روح القدس است ( آیه 16) آنان همه را از کبیر و صغیر دولتمند و دوریش، غلام وآزاد وادار می کنند تا بر پیشانی خود نشانی بگذارند وقتی که عیسی مسیح از آسمان می آید این اتحاد سه گانه، شیطان،دجال و نبی کاذلب را به دریاجه آتش خواهد انداخت(مکاشفه 19/20).
4- نساء: تن مرده و لاشه حیوانات و هر عضوی که از بدن خارج شده باشد.
5- هیرنساء: چیزیست که از ذیروحی خارج می شود مانند خون، چرک، دملها، ناخن،موی، و امثال آنها
6- سدرهSodra(e) : پیراهن سفید و گشاد بی یقه با آستینهای کوتاه است که تا زانو می رسد، پوشیدن این پیراهن برهر زرتشتی که به سن بلوغ یعنی 15 سال رسیده باشد واجب است.
7- کشتی Kushti : که به زبان پهلوی کوستیک Kusitic می گویند و آن روبانی است تقریباً به پهنای دو سانتیمتر که از 72 نخ پشم گوسفند بافته می شود. هر زرتشتی که به سن پانزده سال می رسد با برگزاری جشن و خواندن نماز و نیایش توسط موبدان به کمر می بندد و آن ازنشانیهای بزرگ زرتشتی بودن است.
8- صیصیت یا طلیت پارجه ی سفیدی است به شکل مربع مستطیل که در چهارگوشه آن نخهایی آویخته است که بطرز مخصوصی گره زده شده اند و آنرا هنگام نماز بخصوص نماز صیح بردوش میاندازند. نوعی از آن را که از طلیت معمولی و کوچکتر است و آن را( صیصیت قاطان) طلیت کوچک میگویند همواره زیر پیراهن می پوشند.
9- عدد 2800 بدینگونه بدست آمد: تعداد ملتهای اصلی وبا ا همیت جهان هفتاد است و چون گفته شده( ده نفر از هر امت) پس عدد 700 بدست می آید، یعنی هر گوشه ی جامع یک یهودی را هفتصد نفر بدست خواهند گرفت و چون جامه دارای چهارگوشه است، لذا وقتی که 4×700 بشود عدد 2800 بدست می آید بدینجهت هر گوشه ی صیصیت را 700 گره می زنند.
—————
————————————————————
—————
————————————————————
39