روش های تدریس ، فنون کلاس داری و تجربیات معاونت
فهرست
مقدمه
هدف اصلی از تدریس
خاطره ای از روز معلم
استفاده از روش های فعال یاددهی مبتنی بر IT
بررسی نحوه تدریس
روش موفق تدریس از دیدگاه دانش آموزان
نحوه فعال نگاه داشتن کلاس توسط معلم
علل لزوم پرسش درس از دیدگاه بچه ها و معلمین
بررسی موارد تربیتی در امر تدریس
نحوه انتقال مطالب از دیدگاه قرآن
نحوه تشویق موفق از دیدگاه روانشناسان:
"روش های جلب توجه دانش آموزان"
بررسی نحوه ارتباط صحیح با دانش آموزان
چطور در کلاس ، معلمی کارآمد باشیم؟(20 ویژگی معلم اثر بخش)
فنون کلاس داری
خاطرات و تجربیات معاونت
معاون یک مدیر است
تلفن همراه در مدارس
منابع
مقدمه
در این نوشته، روش های کلاس داری را از دیدگاه برخی از معلمین موفق و یا شاگردان دبیرستانی می نگریم، لذا نمونه کارهای موفق، با توجه به عوامل مختلف رفتاری، مورد بررسی قرار داده شده است. این نمونه ها از لا به لای نظریات دانش آموزان دبیرستانی که طبیعتاً سال ها تجربه در شناخت انواع تدریس های موفق دارند، همچنین معلمین که آموزش این عزیزان را به عهده دارند و با استفاده از مجموعه مطالبی که از دیدگاه روانشناسی انتخاب شده، همراه گردیده است.
به امید آنکه از لا به لای این بحث ها بتوانیم بهترین روش ایجاد انگیزه، یا نحوه ارتباط صحیح با دانش آموزان و یا روش های بالا بردن بهره وری در کلاس و افزایش موفقیت دانش آموزان و معلمان را بیابیم
هدف اصلی در تدریس
همیشه باید در نظر داشته باشیم که هدف اصلی در تدریس چیست؟
آیا فقط آموزش مبحث خاصی می باشد، یا آنکه در ضمن آموزش باید سعی کنیم، دانش آموز را به عنوان یک شهروند موثر و مفید برای جامعه به بار آوریم.
یعنی در نهایت روش درست زندگی کردن و انسان بودن را به او بیاموزیم و از خود، خاطر خوبی در ذهن دانش آموزانمان به جا بگذاریم.
خاطره ای از روز معلم
سالیان تدریس در گذرند و خاطراتی در ما باقی می گذارند، خاطراتی که همواره بوی تازگی خود را زیر غبار زمان از دست نمی دهند. چه خوب است لذت داشتن چنین خاطراتی را با هم قسمت کنیم. مانند خاطره ای که بوی مهربانی آن را هنوز احساس می کنم.
از راهروی طویلی که به دفتر دبیرستان منتهی می شد، گذشتم. مثل هر روز ازدحام روپوش سورمه ای ها، پچ پچ های خاص زنگ تفریح، هل دادن، خندیدن، خود شیرینی های برخی شاگردان را می دیدم ولی این بار وارد جمع هیچ گروهی نشدم و دست های گچی خود را بر شانه هیچ کدام نزدم! تکه پرانی ها و شلیک خنده ها این بار رد و بدل نشد. نگرانی خاصی به دلم چنگ می زد. چهره مغرور یکی از بچه های سوم ریاضی جلوی نظرم می آمد: مریم، دختری بلند قامت و سفیدرو با چشمانی که انگار در عمقشان اندوهی غریب خفته بود. به قول خودم سه سال بزرگش کرده بودم ولی امروز دیدم که چقدر باید بزرگ تر از سنش باشد!
مادرش اول صبح گوشه دفتر منتظرم بود. صورتش را در چادری پوشانده بود. بوی آشنای فقر و نداری به همراه عطر دوست داشتنی مادری مهربان همراه شده بود.
در حالی که اشکی بر چهره چروکیده اش می غلتید، گفت: خانم مبادا دخترم بفهمد پیش شما آمدم. مریم خیلی شما را دوست دارد و می خواست هدیه ای برای روز معلم به شما بدهد. امروز صبح از باغچه گل یاس چیدم که بیاورد ولی او نگران بود که در مقابل دیگران شرمنده می شود و…دست های زبر و زحمت کش آن مادر را بین دست هایم گرفتم. زن که جرات بیشتری یافته بود از شوهرش که آجرکشی می کرده و الآن به علت دیسک کمر زمین گیری شده حرف زد. از پسرش که دوره راهنمایی است و با آنکه انگشتش لای دستگاه پرس رفته، می گوید غصه نخور مادر بدتر از اینها زیادند، صحبت کرد. از خودش گفت که ناچار است در خانه های مردم کار کند و زندگی را بچرخاند.
در حالی که آرامش می کردم، از ثروت های بزرگی که خداوند به او داده حرف زدم. این که می تواند بچه های به این خوبی داشته باشد، این که با همه مشکلات یکدیگر را دوست دارند و به هم کمک می کنند و…
موقع خداحافظی انگار سبک شده بود. لبخند می زد و دعا می کرد ولی انگار غصه هایش را در قلب من ریخته بود.
مریم فقط مغرورترین شاگردم نبود، او بسیار تیز و حساس بود. من باید احتیاط می کردم، تا هیچ ردی از دلسوزی را در چشم هایم نبیند و شرمنده نشود. اگر شخصیتش در جمع همکلاسی ها می شکست، دیگر چیزی برایش نمی ماند که من بتوانم معلمش باشم.
به دفتر دبیرستان رسیدم. مزه چای تلخ با دلهره خاصی آغشته شده بود و صحبت های همکاران توام با خزیدن عقربه های زنگ تفریح می شدند تا زمان رسیدن به زنگ دوم را بسازند. فکر کردم چه ساده می شد اگر معملی فقط در گفتن معادلات شیمی، فرمول ها، حل مسائل و… خلاصه می شد. ولی مگر ممکن است! خدایا کمکم کن.
به در کلاس سوم ریاضی رسیدم یادم افتاد اولین باری که وارد کلاس شدم فکر کردم در کاملاً باز است، ولی وقتی پشت دستم به عنوان در زدن محکم به دیوار خورد تازه فهمیدم کلاس بی در است آن وقت همگی به جای سلام خندیده بودیم این خاطره لبخندی روی لب هایم نشاند روی تخته ی کلاس با خط زیبایی شادباش روز معلم را نوشته بودند صدای قدم های مریم را از ته قلبم می شنیدم که آرام آرام، نزدیکم می شد دسته گل یاسی که هیچ روبانی اطرافش نبود را به سویم دراز کرد با خوشحالی گل ها را بوئیدم گفتم از کجا دانستی که من عاشق بوی این گل ها هستم، پای تخته رفتم، انگار گچ و گل ها با همکاری هم درس می دادند.
آن روز کلاس درس شیمی پر از عطر گل های یاس بود. بهترین تشویق ها باید واقعی باشند و من واقعاً از گرفتن چنین هدیه ای از چنین شخصیتی خوشحال بودم و شور شوق خود را نشان می دادم.
هنگامی که از کلاس سوم ریاضی خارج می شدم لحظه ای نگاهم به مریم خورد.
اولین باری بود که دیدم چشم هایش می خندیدند.
مواردی که ما معلین باید به آن توجه کنیم:
استفاده از روش های فعال یاددهی مبتنی بر IT:
معلمین گرامی باید به شناسایی و ارتقای مهارت های خود در کاربرد فناوری های نوین نظیر ICT و IT در آموزش بپردازند. به این ترتیب نه تنها می توانند از راهبردهای گوناگون در آموزش استفاده کنند، بلکه امکان پاسخ گویی به نیازها و تفاوت های فردی، یاد گیرنده را فراهم می سازند و با استفاده از جذابیت های فناوری های در جهت ایجاد انگیزه، کلاس موفق تری را خواهند داشت و شور و نشاط بیشتری در کلاس ایجاد می کنند.
شاگردان نیز در هنگام کار با ICT، اغلب در غالب گروهی مشارکت می کنند و تجربه ی این گونه کارها به تقویت و رشد مهارت های فردی و اجتماعی، می افزاید.
هر دانش آموز با هر میزان از توانایی می تواند از این فناروی برخوردار باشد و از فرآیند یادگیری غنی تری برخوردار گردد. ما معلمین باید سعی کنیم با یاری خداوند گنج دورنی دانش آموزان و استعدادهای نهفته آنها را نمایان کنیم. یعنی یادگیری برای عمل کردن، یادگیری برای زندگی در کنار هم و با هم بودن را پرورش دهیم.
از ICT به عنوان ابزاری برای پشتیبانی از اهداف تدریس باید استفاده کنیم و دانش آموزان را به همکاری با یکدیگر به هنگام کار با این ابزار تشویق کنیم، تا ضمن دست یابی به یادگیری مستقل و فعال، تقویت کار مشارکتی را پرورش دهیم و باعث تقویت توانایی های دانش پژوهان در جمع آوری و پردازش اطلاعات و نوشتن گزارش ها باشیم.
بررسی نحوه تدریس:
بهترین روش تدریس را چگونه می توان ارائه داد؟
این سوالی است که تمامی همکاران به هنگام تدریس به آن می اندیشند. در گروهی از همکاران کم تجربه گاهی این سوال به همراه اضطرابی خاص ظاهر می شود و اگر به نحوی این اضطراب را به هنگام تدریس بروز دهیم یعنی "اولین پله شکست".
دانش آموزان دبیرستانی معمولاً تجربه چندین ساله در شناخت کلیه رفتارهای معلمشان دارند و کوچک ترین رفتار معلم را ناخودآگاه زیر ذره بین تجزیه و تحلیل خود قرار می دهند و شاید نتوانند آنچه حس می کنند بیان کنند ولی به هر حال با نگاه یا رفتارشان به یکدیگر یا به معلم گوشزد می کنند. با دانش آموزان که صحبت می کردم اولین نکته ای که در کلاس داری مدنظر داشتند، این بود که معلم باید بتواند تسلط کامل خود را بر موضوع و کلاس نشان دهد. همکاران نیز با بیان خود همین مطلب را می رسانند. معلم باید احاطه به کلیه موارد بحث داشته باشد و قدرت ارائه آنها را نشان دهد. بسیاری از همکاران جهت موفق بودن، لزوم داشتن طرح درس مناسب و فراگیر، خواه به صورت مکتوب یا ذهنی را قائل بودند. آنان معقتد بودند وجود طرح درس مناسب باعث تسلط کامل معلم بر موضوع مربوط می شود تا بدون اتلاف وقت موارد درسی را به طور کامل پیاده کند.
جلسه اول تدریس:
به عقیده تعداد زیادی از همکاران و دانش آموزان مهمترین جلسه در طول سال همان جلسه اول است.
اولین برخورد معلم با دانش آموز چگونه باید باشد؟
عده ای از معلمین موفق جهانی معتقدند اولین برخورد باید به نحوی باشد که دانش آموز حس کند در یک برنامه ریزی کاملاً منظمی قرار گرفته است. کلیه قوانین کلاس در طی سال، در همین جلسه باید مشخص گردد. صحبت های مهمی از قبیل نحوه تدریس یا روش صحیح مطالعه یا نحوه برنامه ریزی روزانه و همچنین اهمیت انضباط در همین جلسه مطرح گردد. در مورد انتخاب نوع انضباط، اینکه از نوع انضباط مقتدرانه، برونی و مستبدانه، یا انضباط دموکراتیک، دورنی با احساس مسئولیت و اینکه کدام یک موثرترند. قضاوت و ارزیابی به عهده خود شماست. همچنین معلمین موفق دنیا در جلسه اول نسبت به استفاده کمتر از برنامه های تلوزیونی تاکید دارند. آنها می گویند برنامه های تلوزیونی باعث کاهش فعالیت بدنی و عموماً اتلاف وقت بچه ها می شوند. کارشناسان نیز بحث مفصلی در این مورد دارند که بررسی و قضاوت آنها به عهده خود شماست.
اهمیت ایجاد انگیزه در جلسه اول:
اگر معلم بتواند در جلسه اول اهمیت فراگیری علم را به کلاس تزریق کند جلسات بعدی به مراتب بسیار بهتر و ارزنده تر می شوند و کلاس از معلم محوری به سوی شاگرد محوری حرکت کره و تبدیل به کلاسی پویا و ارزنده می گردد.
در مورد علم و اهمیت آن از بیانات لطیف حضرت علی (ع) می توانیم سود ببریم آنجا که در ستایش دانش می فرمایند: هر ظرفی تنگ می گردد (پر می شود) به آنچه درون آن می گذارند مگر علم و دانش (سینه دل) که چون علم در آن راه یافت فراخ می گردد و گنجایش دارد برای پذیرفتن علم دیگر، این دل ها ظرف های علوم و اسرارند و بهترین آن دل ها، نگهدارنده ترین آنهاست (که سپرده شده را خوب نگهدارد و به یاید دارد) پس هوشیار باش و از من نگاهدار و به یاد داشته باش آنچه به تو می گویم: ای کمیل: علم بهتر از مال است. زیرا علم ترا از گرفتاری های دنیا و آخرت نگاه دارد و تو مال را از تباه شدن نگاه می داری، مال را بخشیدن کم می گرداند ولی علم در اثر بخشیدن و یاد دادن به دیگران فزونی می یابد.
دو خورنده هستند که سیر نمی شوند، خواهان علم که هر چه بر او کشف و هویدا شود باز مجهول دیگری را می خواهد معلوم کند و خواهان دنیا که آنچه از کالای دنیا بیابد باز می خواهد کالای دیگری به دست آورد.
نحوه شروع تدریس
شاگردان معمولاً دوست دارند معلم قبل از شروع درس جدید، خلاصه ای از مطالب گذشته را اشاره کند و معتقدند این کار باعث ایجاد آرامش در فراگیری مطالب جدید می گردد. عموماً خود همکاران نیز به این مورد آگاهند و به لزوم انجام این کار معتقدند. هر چند این اشاره بسیار کوتاه و گذرا باشد، ولی این احساس اطمینان روحی را که مطالب قبلی تماماً مرور و وارد ذهن ما شده و اکنون آماده پذیرش جدید هستیم، را می دهد. و این خیلی فرق می کند با معلمی که به نظر دانش آموزان از یک نقطه گنگ شروع به حرکت می کند. در این موارد بسیاری از بچه ها چون اطمینان به دانستن مطالب سابق ندارند و در ذهن خود اتصال مطالب جدید به قدیم را نمی یابند، لذا بیشتر به گذر وقت می اندیشند، تا آنچه معلم بیان می کند.
روش موفق تدریس از دیدگاه دانش آموزان
اکثریت دانش آموزان، کلاس معلم محوری را که در آن سخنران مطلق معلم باشد قبول ندارند. ناسازگاری در چنین کلاس هایی به صور مختلفی بروز می کند که بعداً روی آن، صحبت خواهیم کرد.
در صحبت های زیادی که با شاگردان پایه های مختلف داشته ام اکثریت آنان روی حل تمرین اضافی تاکید دارند. می گویند اگر معلم مطالب گفته شده را به صورت تمرین یا سوال اضافی به ما بدهد، تا ما نیز چند لحظه ای که او سکوت کرده، بتوانیم روی گفته های وی فکر کنیم و خود را بیازمائیم که تا چه حد مطالب را فرا گرفته ایم، آنگاه با آرامش بیشتری دیگر مطالب را پیگری می کنیم. بچه ها اغلب معتقدند درس باید توام با مثال های دلنشین و مسائل روزمره باشد، بیان قصه وار مطالب می تواند در کلاس ایجاد علاقه به گوش دادن کند. بیان قصه وار همان موردی است که قرآن در بسیاری مواقع جهت جذابیت و موثر بودن آموزش خاصی استفاه نموده است. در غیر این صورت کلاس خشک و خسته کننده می شود. من هم گاهی برای بیان مطلبی آن را در قالب داستانی ارائه می دهم و عملاً می بینم دقت بچه ها بیشتر می شود و مطالب را بهتر یاد می گیرند.
نحوه فعال نگاه داشتن کلاس توسط معلم:
چگونه می توان کلاس پویا و پر تحرک داشت؟
جهت فعال نگهداری کلاس باید مرتباً از بچه ها کار کشید. معلمینی که تمام مدت سخنران مطلق هستند معمولاً مواجه با کلاسی خواب آلود و بی تحرک می شوند. خیلی ساده می توان جلوی این کار را گرفت همان طوری که از زبان خود بچه ها شنیدیم باید آنها را وادار به فعالیت کرد با جملات ساده ای نظیر: "خوب تا حال چه گفتیم"، "فکر می کنید بعد چه می شود"، "کی می تونه بگه"، "کی می تونه سریع تر به جواب برسه"، "می خواهم ببینم سرعت عمل کی بیشتره"، "تصور کنید در این شرایط هستید چه می کنید" نظیر این پرسش ها می تواند باعث ایجاد کلاسی کاملاً فعال باشد چنین سوالاتی با ایجاد حس کنجکاوی بچه ها را وادار به تفکر بیشتر روی موضوع می نماید به خصوص اگر محاسن مطالب یا کاربردهای آنها در زندگی را بدانند در واقع ایجاد انگیزه برای فهم بهتر مطالب را کرده ایم و این باعث می شود مطالب بهتر جا بیفتند و باور یادگیری و اعتماد به نفس و تسلط روی موارد درس داده شده ایجاد می گردد. زیرا در این موارد نتیجه آن چیزی نیست که معلم بیان کرده باشد بلکه بچه تصور می کند نتیجه همان چیزی است که خود به آن رسیده است.
نکته مهم دیگر که اکثریت نظریه ها روی آن تاکید داشتند، عدم تکرار بیش از حد مطلب است معلمینی که مطلب ساده ای را بارها تکرار می کنند، باعث خستگی و بی حوصلگی کلاس می گردند. روانشناسان معتقدند بیشترین گیرایی در یک سخنرانی حدود بیست دقیقه اول می باشد و معلمینی که تا ثانیه های آخر کلاس موارد بسیار بسیار مهم را می گویند بهتر است به حد کشش طبیعی کلاس نیز توجه داشته باشند.
برخی همکاران نظریه جالبی در این مورد دارند آنها می گویند سعی می کنیم وقت خود را طوری تنظیم کنیم که فشار کاری در اوایل وقت شروع کلاس بیشتر از اواخر باشد و در دقایق آخر به بچه ها وقت آزاد می دهیم تا اگر اشکال یا سوالی هنوز برایشان باقی مانده با خیال راحت آن را بپرسند یا اینکه بتوانند مطالب تدریس شده را مرور کنند.
علل لزوم پرسش درس از دیدگاه بچه ها و معلمین
در مورد درس پرسی، معمولاً همکاران و شاگردان اتفاق نظر دارند که اگر این کار انجام نشود عملاً کارآیی کلاس پائین می آید. شاگردان می گویند اگر بهترین معلم را هم داشته باشیم ولی مرتباً درس را از ما نخواهد کار یادگیری بسیار مشکل تر است. البته هدف اصلی معلمین علاوه بر اندازه گیری میزان برآیند یادیگری کلاس و وادار ساختن بچه ها به تلاش جهت استمرار امر یادگیری، آن است که درس به صورت شفاهی و با بیان خود دانش آموزان نیز تکرار شود تا هیچ گونه ابهامی باقی نماند. کلاً ایجاد سوال باعث تحریک حس کنجکاوی و حرکت بیشتر برای یافتن پاسخ می شود. معلم می تواند تمامی مطالب مهم جلسه قبل را به صورت سوال های عمومی در کلاس مطرح کند، تا کلیه مطالب مرور شوند و کلاس آماده ی پذیرش درس جدید گردد.
بررسی موارد تربیتی در امر تدریس
بررسی لحن ادای مطالب از دیدگاه بچه ها و معلمین:
نکته مهمی که مطرح است لحن صدای معلم است. در این مورد که معلم نباید یکنواخت صبحت کند، تقریباً همه اتفاق نظر دارند. معلم باید در ضمن صحبت با تغییر لحن صدا، بلندی یا کوتاهی صدا، ایجاد مکث و سکوت، از یکنواختی صدا پرهیز نماید. نکته دیگر مسئله صدای بلند در تدریس می باشد شاگردان معتقدند برخی معلمین که عادت دارند خیلی بلند تدریس کنند، آرامش کلاس را به هم می زنند و توجه ما را به درس کاهش می دهند. ما بعد از کلاس عموماً دچار گیجی، سر درد، خرد شدن اعصاب، عدم فهم کافی، ناراحتی گوش می شنویم. در این باب روانشناسان جمله جالبی دارند آنها می گویند "صدای بلند را می شنویم ولی صدای آهسته را گوش می دهیم".
نحوه انتقال مطالب از دیدگاه قرآن
در تکمیل توضیحات قبلی، از بهترین کتاب یعنی قرآن کمک می گیریم. خدائی که ما را ساخته خود به طبیعت ما آگاه تر است. پس چه بهتر که ارزنده ترین طریقه آموزش را از قرآن بیاموزیم.
در قرآن بسیاری از آموزش ها در قالب قصه بیان شده که این خود، گرایش ذاتی انسان ها را به داستان نشان می دهد. قصه هایی که از جای جای آن، مطالب وافری جهت ارزش های متعالی انسانی می بینیم. در قرآن قبل از آنکه انجام کار را از انسان بخواهد، خود آن را انجام می دهد. آنجا که می فرماید:
"خدا و ملائکش بر پیامبر درود می فرستند. پس ای کسانی که ایمان آورده اید شما هم بر او درود بفرستید".
معمولاً در لحن صحبت قرآن به دنبال خواستن اجرای امری، زمینه ای که ایجاد رابطه عاطفی برای شنونده نیز بنماید، زمینه ایجاد رابطه عاطفی و علاقه به گوش دادن و محبت کردن را ملاحظه می کنیم: آیا خدا تو را یتمی نیافت که در پناه خود جای داد او از شر دشمنانت نگهدری کرد و ترا در بیابان مکه ره گم کره (حیران) یافت (در طفولیت که حلیمه دایه ات آورد تا به جدّت عبدالمطلب سپارد در راه مکه گم شدی، حلیمه و عبدالمطلب سخت پریشان شدند و خدا زود آنها را به تو راهنمایی کرد و باز ترا فقیر (الی ا…) یافت و (به دولت نبوت) توانگر کرد (و نعمت رسالت عطا نمود) پس (به شکرانه آن) تو هم یتیم را هرگز میازار و فقیر و گدای سائل از درت بزجر مران (بلکه به احسان یا به زیان خوش برگردان).
مثال دیگر را با آیه بیست و یکم سوره بقره شروع می کنیم آنجا که می فرماید: "ای مردم بپرستید پرورش دهنده خود را تا پارسا و منزه شوید. یعنی در حین امر به انجام کار، ایجاد رابطه عاطفی با پرورنده خود را می بینیم و به دنبال آن دلیل انجام کار (بپرسید تا پارسا و منزه شوید) آورده می شود.
لذا در خیلی موارد ملاحظه می کنیم در حین آموزش خاصی، محاسن یا علل انجام کار خواسته شده نیز، ذکر شده که باعث ایجاد انگیزه در جهت انجام کار می شود.
نحوه برخورد معلم با دانش آموز (بعد عاطفی)
در صحبت های بسیاری که با دانش آموزان داشته ام بیشترین اهمیت آنان روی همین مورد بود. شاید این موضوع تایید کننده نقش مهم ایجاد علاقه در جلب توجه دانش آموزان به درس می باشد. بحث روی نحوه برخورد و چگونگی اخلاقیات معلم بیشترین موردی بود که دانش آموزان پایه های مختلف به آن می پرداختند. بچه ها می گویند ما نیاز داریم که به ما اعتماد به نفس داده شود و برای ما ارزش قائل شوند. تجربه نشان می دهد معمولاً معلمینی که چند سال تدریس با یک کلاس خاصی را به عهده دارند، شناخت بیشتری روی بچه ها پیدا کرده اند. این معلمان معمولاً شاگردان را به نام صدا می کنند و چون به خصوصیات بچه ها آگاهند، پس موفق تر از حالتی هستند که بخواهند به عنوان تازه وارد و غریبه وارد کلاس شوند، و با نگاه ناآشنا به چهره ها بنگرند، لذا این خود نمایانگر اهمیت شناخت روحیه دانش آموزان در فهماندن درس می باشد.
بررسی بهترین روش های تشویق و تنبیه
یکی از روانشناسان می گوید به هر کس اظهار اطمینان کنید سعی خواهد کرد که خود را لایق آن سازد. یادم می آید شاگرد بسیار ضعیفی را به محیط مدرسه جدیدش آوردند در جلسه اول معرفی او را به عنوان شاگرد زرنگ نشان دادند، و پیرامون این معرفی هم روحیه خودش و هم برخورد کلاس با وی تغییر کرد و بعد از مدتی این شاگرد ناموفق سابق، تبدیل به فرد موفقی شد و سعی کرد لایق وضعیت خوب پیش آمده باشد.
رئیس شرکتی می گفت: اداره کردن مردمان راحت تر است، اگر شما را محترم بشمارند و شما هم نسبت به استعداد و لیاقت آنان ابراز قدردانی و اطمینان خاطر نمائید. خلاصه اگر مایلید یکی از خصلت ها را در وجود شخصی تقویت کنید و استعداد او را به فعلیت رسانید طوری برخورد کنید که گویی این خصلت بالفعل از صفات ارزنده و ملکات غالبه اوست. خود بچه ها در بررسی روش های تشویق و تنبیه موفق معتقدند: معلمی که روحیه آنها را درک کند، با صحبت های موردی با افراد کلاس و نشان دادن اهمیت به شخصیت بچه و تقویت اعتماد به نفس، باعث ایجاد علاقه در آنها می گردد. می گویند در این صورت با کوشش بیشتری سعی می کنیم رضایت او را به دست آورده و لایق اعتماد وی باشیم لذا چنین معلمی بهترین تشویق را در مورد ما به کار بسته است. به قول فردوسی:
کسی کش ستایش نیاید به کار تو او را به گیتی به مردم مدار
در مورد بهترین روش تنبیه تعدادی از همکاران متاسفانه اعتقاد به برخورد تند در اولین جلسه دارند از قبیل پاره کردن دفتر، اخراج از کلاس، ایستادن کنار سطل آشغال، استفاده از خط کش و… گروهی از همکاران نیز به عنوان حربه آخر از چنین روشی استفاده می کنند. مصداق حدیثی که می فرماید:
"در صورتی که پیشنهاد ما موثر نیفتاد، البته باید به زبان شمشیر قضاوت کرد. عرب می گوید آخرین وسیله معالجه داغ کردن است".
اکنون ببینیم نظر خود شاگردان در مورد بهترین روش تنبیه چیست:
بچه ها می گویند بهترین روش تنبیه کم توجهی معلم به ما می باشد. وقتی تمرین نگاه می کند با دفتر ما کاری ندارد، سر کلاس درس اصلاً نگاهی به ما نمی اندازد. ورقه امتحانی ما را نمی گیرد و برای درس پرسی صدایمان نمی زند. در آن صورت عذاب آورترین لحظات را می گذرانیم. برخی دیگر می گفتند بدترین نوع تنبیه معلم همان چهره ناراحت وی است که گاهی توام با جملاتی نظیر اینها می شود "از تو توقع نداشتم"، "خیلی بیشتر از اینها انتظار داشتم"، "نا امیدم کردی".
نحوه تشویق موفق از دیدگاه روانشناسان:
گروهی از روانشناسان معتقدند تمجید باید واقعی باشد و آگاهانه و دقیق به کار رود و فقط هنگامی که بچه کار موفقیت آمیزی انجام داده از آن استفاده کنیم.
در مورد تشویق کردن دانش آموزان باید در نظر داشته باشیم که تشویق های ما باید صمیمانه و صادقانه و واقعی باشد. چون انسان ذاتاً از تملق و چاپلوسی منزجر است، لذا باید عادلانه از کوچک ترین پیشرفت آنها تمجید نمائیم زیرا بهترین طریق تغییر احوال و روحیه انسان ها همین روش است.
با جملاتی نظیر: "ترا جوانی هوشمند و لایق کارهای بزرگ یافته ام" یا "می دانم که آینده تو روشن است" می توانیم در دل دانش آموز نور امیدواری بتابانیم و بگذاریم اعتماد به نفس وجود وی را منقلب نماید.
متاسفانه گروهی از معلمین کم تجربه معمولاً در برخورد با نقاط ضعف شاگردان به شدت عصبانی می شوند و شماتت، یعنی راحت ترین کار را انجام می دهند نظیر: "تو هیچی نمی شی" "بی استعداد هیچی نفهم" "مهمانی آمدی" و… با وی برخورد شدیدی دارند و ناخودآگاه باعث فلج فکری بچه می شوند. شاید در این لحظات فراموش می کنند، اگر معلمی عصبانیت خود را بروز دهد در واقع شکست خود را امضاء کرده است. یک معلم عصبانی در واقع نشان می دهد قدرت خودداری ندارم و از کوره در می روم، من قدرت کنترل خود را ندارم در حالی که قوی ترین مردمان آنانند که خشم خود را فرونشانند لذا چنین معلمی در واقع به ضعف خود اعتراف کرده است.
نحوه تشویق و تنبیه و برخورد با زیردستان از دیدگاه نهج البلاغه:
راجع به تشویق و تنبیه و نحوه بروز احساسات می فرماید: "علاوه بر این باید دانست که افراط در مهربانی رعیت را مغرور می کند و به کبر و نخوتش سوق می دهد، تا درجه ای که کار را به جاهای باریک بکشاند "ای پسر حارث در عملیات کارکنان حکومت خود نیک بازرسی و دقت کن. آنکه با فداکاری انجام وظیفه می نماید، باید قولاً و عملاً تشویق شود. حتی کوچک ترین اقدام ستوده اش را هم نباید نایده انگاشت و در مقابل بدکاران نیز لازم است، مطابق مقررات اسلام، انتقام کشی و کیفرجویی". ای مالک مبادا که در حکومت تو خادم و خائن یکسان باشند. زیرا خادمی که در ازای خدمت خود مزد و رحمت نبیند، دلسرد و بی قید گردد و خائنی که جزای خیانت خود را حد کمال نیابد، کردار زشت خویش را با جرات بیشتری تکرار کند" "هرگز مگو من مامورم و معذور، هرگز مگو که به من دستور داده اند و باید کورکورانه اطاعت کنم، هرگز طمع مدار که تو را کورکورانه اطاعت کنند" "هرگز به پشتیبانی مقام سروری، خود را بر دیگران تحمیل مکن" اگر چنین گویی و چنان کنی آیینه قلبت زنگ آلود و تاریک می شود، "مالکا، انصاف و عدل سرلوحه برنامه حکومت است" "اگر چنین نکنی و همگان را با نظر مساوی ننگری، بر بندگان خدای ظلم کردی و خداوند توانا را به دشمنی خود برانگیخته ای" "مالکا هر قدر که خود را قادر و فعال می بینی بیاد آر خداوند از تو فعال تر و قادرتر است" در خاتمه این قسمت جمله منتخبی که می تواند مصداق راه حل اکثر مسائل انسان ها باشد، را پیش می کشیم، آنجا که می فرماید:
"یاد خدا خاطر را روشن کند و چراغ خرد را برافروزد و اشتغال هوس و غضب را فرو نشاند"
نحوه برخورد با شاگردان ناسازگار:
مهمترین موردی که معمولاً در اداره نظم و انضباط کلاس با آن مواجه هستیم همین مشکل نحوه برخورد با بچه های ناسازگار است. برخی دبیران به عنوان اولین قدم در مواجه با اینان از روش بیرون کردن شاگرد استفاده می کنند. در حالی که معلم در لحظه ای که شاگرد را بیرون می فرستد در واقع اعلام می کند که من تحمل مبارزه با تو را ندارم یا به بیان کوتاه تر آنکه می گوید "در مقابل تو من با زنده ام". خود دانش آموزان کلاس نیز این روش را نشانه ضعف معلم خود می دانند آنها به طور ناخودآگاه، احساس دلسوزی برای چنین شاگردی که در جمع تنبیه شده را دارند. که باز این به نفع معلم نیست. پس چه باید کرد.
به قول شاعر:
به شیرین زبانی و لطف و خوشی توانی که پیلی به موئی کشی
معمولاً ملایمت و خوش زبانی خیلی بیشتر از غضب و درشتی در خلق نافذ می افتد به قولی قطره ای عسل بیشتر از خرواری زهر مگس را جلب می کند پس اگر می خواهید کسی را با خود هم عقیده کنید به ملایمت سخن آغاز کنید و بکوشید طوری صحبت کنید که طرف مقابل را مکرر به بله، بله گفتن وادار کنید و طوری حرکت کنید که هرگز کلمه نه را به زبان نیاورد، در این صورت طرف مقابل را برای پذیرفتن رای و پیشنهاد خود، حاضر و آماده کرده ایم. باید به صورت اشاره افکار خود را در طرف مقابل القاء کنیم و بگذاریم به میل خود به نتایجی که ما می خواهیم برسد. در واقع می گذاریم او فکر کند که بر حسب تصور خودش رفتار کرده است.تعدادی از همکاران معتقدند که با عوض کردن جای شاگرد ناسازگار و قرار دادن وی در موقعیت بهتر می توانند موفق باشند.آنان معتقدند بعد از این کار، باید به نحوی در آنها حس مسئولیت ایجاد کنیم به همراه تلفین این جمله: "می دانم از عهده آن بر می آیی" کمکش کنیم تا بتواند خود را در جمع کلاس مطرح کند این نیاز طبیعی خود را به نحو مطلوب تری ارضاء نماید و مسئولیت هایی از قبیل رهبری یک گروه کوچک علمی، یا ساخت وسیله کمک آموزشی، یا نقد و بررسی یک فیلم آموزشی، تصحیح برخی تکالیف را به وی واگذار کنیم. معلم باید این باور را در آنها ایجاد کند که زندگی امروز ما تصویری از زندگی آینده است اگر امروز خود را درست بسازیم فردای ما نیز به شکل مطلوبی ساخته خواهد شد. باید به شاگردان نوجوان خود توضیح دهیم که برای ساختن امروز دشمنانی وجود دارند که باید آنها را شناسایی کنیم و در واقع بستری برای آینده بهتر فراهم نمائیم. برخی کارها می توانند اثرات بدی در زندگی ما و بهره وری آینده کشور داشته باشند. در این باره باید دید دشمنان یک دانش آموز چه چیزهایی هستند و چگونه آینده وی را تباه می کنند باید با شناخت دشمنان امروز و نابودی آنها بگذاریم فردایی زیبا انتظار ما را بکشد.
"روش های جلب توجه دانش آموزان"
شناسایی عوامل تباه سازی آینده
با شناسایی عوامل تباه سازی آینده یعنی دشمنانی که قبلاً صحبتش را داشتیم می توان در مبارزه با آنها موفق بود:
1) دانش آموزی که در مقابل درس و معلم خود احساس تعهد نمی کند و با همکلاس هایش ناسازگار است فرد مفیدی برای جامعه آینده نخواهد بود و آینده بدی در انتظار دارد.
2) کسانی که نسبت به انجام وظایف خود کوشش نمی کنند در کار و شغل آینده خود نیز احساس مسئولیت نخواهند داشت.
3) اگر از دوره کودکی و نوجوانی به مراقبت و نگهداری وسایل خود عادت نکنیم و نظم و انضباط نداشته باشیم در اداره زندگی همیشه مشکل خواهیم داشت و فردی ناتوان و بی عرضه خواهیم بود علاوه بر این منظم بودن باعث صرفه جویی زیادی در وقت ما خواهد شد.
4) اگر از حالا با نشاط و روحیه شاد با دوستان خود بازی و تفریح نکنیم در آینده نیز فردی عبوس و غمگین خواهیم بود.
بررسی نقش روحیه معلم در امر کلاس داری:
روانشناسان می گویند: اگر می خواهید محبوب باشید همواره تبسم بر لب داشته باشید. چینی ها مثلی دارند که می گوید:
"مردمی که تبسم کردن نمی داند، نباید وارد دکانی شود" و جمله جالب دیگری در این زمینه است که می گوید: "تبسم به هیچ کار نمی آید مگر وقتی عطا شود و سود آن در دادن آن است."
دانش آموزان معمولاً معتقدند تحمل کلاس هایی با معلمین عبوس، بسیار خسته کننده و زجرآور است. نشاط توام با لبخند معلم باعث جذابیت کلاس می شود حضرت علی (ع) می فرماید:
"گشاده رویی و خوش خویی دام دوستی است و از دست دادن فرصت غم و اندوه می آورد" "با خوش خویی و گشاده رویی می توان دامان مردم را به دست آرود با مردم چنان آمیزش و رفتار کند که اگر در آن حال مردید بر جدایی شما بگریند و اگر زنده ماندید خواهان معاشرت با شما باشند"
چگونه می توان روحیه ای شاد داشت:
روانشناسان می گویند برای خوشحالی و خوشبخت بودن، ما به اوقات فراغت شادی بخش و شغل مورد علاقه نیاز داریم ولی من به طور کلی معتقدم هر چه از امکانات موجود، بیشتر لذت ببریم به همان نسبت شادمانه تر زندگی خواهیم کرد. شادی زندگی، چیزی که ما به دنبالش هستیم در دور و بر ماست، لذا دور و برمان را خوب و دقیق باید بررسی کنیم. حضرت علی (ع) چقدر لطیف می فرماید: "ای انسان عظمت باید در نگاهت باشد نه در چیزی که به آن می نگری".
شادمانی یا خوشحال زیستن، آن است که انسان ظرفیت لذت بردن از مواهب زندگی را داشته باشد و باید لذت خوب بودن و مهربانی کردن و یا تدریس در کلاس و… را قدر بشناسیم و گرامی بداریم آنگاه خواهیم دید که چگونه زندگی تلخ به کام ما شیرین خواهد شد. فکر کنیم آنچه داریم فعلاً همین وضعیت است پس چطور با آن بسازیم تا لذت بیشتری با گذر عمر به دست آوریم. در زندگی لذت های کوچکی هست که اکثریت مردم از آن غافلند مانند کمک به همنوع، تغییر روحیه افسرده بچه ها، داشتن خانواده صمیمی، داشتن دوستان خوب و یکدل، نوازش بچه ای کوچک، گوش دادن به صدای باران، دیدن عظمت آسمان شب و… هنوز کسی نمی داند شادی بعدی کی و کجا به وی روی می آورد.
در حالی که شادمانی ممکن است امری پیچیده برای ما باشد حل مشکل نیز به همان اندازه پیچیده و دشوار است. شادی آن نیست که در زندگی چه اتفاقی برای ما می افتد شادی در آن است که چگونه اتفاق فکر کنیم؟ با چه شیوه ای با آن روبرو شویم؟ شادی، استعداد و توانایی ماست برای آنکه از هر منفی یک مثبت بسازیم و شکست های زندگی را مبارزه به شمار آوریم، آرزو داشتن نسبت به اینکه، آنچه نداریم حتماً داشته باشیم، لذت بردن از آنچه که در اختیار داریم را برایمان تلخ و ناممکن می سازد.
لذت ها، شادی ها، و به طور کلی خوشبختی ای که ما در زندگی به دنبالش هستیم چه بسا در نزدیکی های ما و منتظر ما هستند، مهم آن است که ما دور و برمان را خوب و به دقت بپائیم.
داشتنن انتخاب های بی شمار در زندگی و عدم رسیدگی کافی به هر یک، زیر فشار قرار گرفتن و حرص زدن برای دستیابی به موفقیت های ناپایدار و کوتاه، شادی ما را به بدبختی بدل می کند، ما اغلب چهار اسبه به مقصد پول دار شدن و موفقیت می تازیم، بدون توجه به اینکه آنهایی که اینها را دارند الزاماً و نوعاً خوشبخت و شاد نیستند و یا آروزی "به جای ما بودن" را در دل می پرورند.
پس بیائید با دقت بیشتری اطرافمان را بنگیریم "فرصت ها چون ابر زود گذرند" پس از هر فرصتی برای خوب بودن باید استفاده کنیم و با انجام کارهای خیر وجود خود را لبریز از رضایت و شامانی نمائیم چنانچه حضرت علی (ع) می فرماید:
"کار خیر انجام دهید و اندک آن را کوچک مشمارید زیرا خرد آن نزد خدای بزرگ، بسیار است".
بررسی نیاز به داشتن دوست در شاگردان دبیرستانی:
بررسی اخلاقیات نوجوانی که به عنوان شاگرد با آنها برخورد داریم، معمولاً به بهتر پیاده کردن روش تدریس کمک می کند. نیاز به دوستی و دوست داشتن که در این سنین به منتهی درجه خود می رسد باید مورد توجه ما قرار گیرد.
دوستی صرفاً یکی از لذایذ ساده و پیش پا افتاده زندگی، مثل شیرینی یا غذا نیست. بلکه برای اکثریت شاگردان قسمتی از یک نیروی کاملاً ضروی است و شاگردان چه در ایجاد آن مهارت داشته باشند و چه ناشیانه آن را جستجو کنند بدان نیازمندند. حضرت علی (ع) می فرماید:
"از کسی پرسیدند بین برادرت و دوستت کدام یک را بیشتر دوست داری، گفت برادرم را اگر دوست باشد".
اغلب دانش آموزان در صحبت های خود علاقه به معلمی نشان دادند که بتواند نقش دوست را برای آنها ایفا کند. حضرت علی (ع) می فرماید:
"ناتوان ترین مردم کسی است که از دوست یابی ناتوان باشد و ناتوان تر از او کسی است که از دست بدهد دوستی از یاران را که به دست آورده است".
و نیز می فرماید:
"همنشین احمق مباش زیرا، بر اثر بی خردی خود، کارش را در نظر تو زینت داده و می آراید و دوست دارد مانند او باشی و حماقتش را بپوشانی. هرگاه خداوند بنده ای را پست گرداند علم و دانش را برابر او سد نماید و او را توفیق ندهد. لذا نادانی بدترین بیچارگی هاست."
پس معلمی موفق است که بتواند با توجه به این نیاز طبیعی شاگردش، از جوانب مختلف بر رفتار وی نفوذ کند و محبت وی را جلب نماید. شاگردان نیز می گویند، وقتی معلمی را دوست داریم درس وی را بهتر می خوانیم و کلاس برایمان خسته کننده نمی شود.
از یکی از مشاهیر جهان پرسیدند: رمز موفقیت تو در جلب محبت مردم چیست؟
وی گفت:
"من هرگز از کسی عیب جویی و انتقاد نخواهم کرد تا می توانم نیکی هر کس را اظهار خواهم نمود، هر احمقی از عهده عیب جویی و تهمت زنی و شکایت بر می آید. عظمت مردان بزرگ از طرز رفتارشان با مردمان خرد آشکار می شود".
لذا به جای متهم کردن دانش آموزان به تنبلی و بی استعدادی سعی کنیم آنها را بشناسیم و علت رفتارشان را ریشه یابی کنیم. خود بچه ها می گویند ما حوصله شنیدن کلمات تکراری و همیشگی، نظیر، تنبل، بی استعداد، درس نخوان، بی فکر، را دیگر نداریم. در قرآن نیز آیات مختلفی در مورد عادت زشت عیب جویی و تهمت زنی داریم.
لذا معلمینی که گمان دارند با گفتن این کلمات وضعیت کلاس تغییر مثبت می یابد، باید در این مورد بیشتر فکر کنند و از تجربیان خود درس بگیرند، زیرا تجربه یکی از بهترین اساتید ما است.
نیاز به انجام کار گروهی در شاگردان
معلم باید دانش آموزان را برای مقابله با هر نوع حادثه یا پیشامدی آماده کند. کار گروهی عامل آماده سازی بچه ها برای نیل به پیروزی است. معلم باید شاگردان را در ضمن درس، برای داشتن روحیه همکاری کمک کند. بسیاری از معلمین معتقدند هنگامی که کارها را بین دانش پژوهان تقسیم می کنیم، باعث می شویم خود آنها برای پیشرفت کارها نقشه بکشند و این امر موجب ایجاد قدرت و سرعت توام با نشاط در شاگردان می گردد. لذا کلاس ایده آلی خواهیم داشت که در آن همه در حال تلاش هستند.
چگونه شاگردان را وادار به درس خواندن کنیم
ایجاد میل و انگیزه جزء مهمترین و موثرترین روش ها می باشد. با ایجاد دلخوشی و اعتماد به نفس، رغبت به انجام کار بیشتر می گردد.به خاطر دارم روزی سر کلاس در مورد ساختار اتم صحبت می کردم و آزمایشات رادرفورد را شرح می دادم، گفتم رادرفورد همان چیزهایی را دید که شما می بینید، حالا فکر کنید که به جای او هستید! چه نتایجی را به دست می آورید؟
حالت چهره همگی عوض شده بود، هیجان و شور و شوق خود را با انواع پاسخ های جالبی که می دادند، نمایان ساخته بودند.در آن جلسه تدریس، تمامی نتایجی را که رادرفورد پس از آن همه آزمایش به دست آورده بود را از بان یکایک دانش آموزانم می شنیدم!در حالی که دانش آموزانم امر تدریس را به عهده گرفته بودند و علاقه و نشاط خاصی را در بیان مطالب نشان می دادند، صمیمانه به آنها گوش می دادم و شادی موفقیت دانش آموزانم به صورت لبخندی روی صورتم نقش بسته بود.
نیاز به جلب توجه در دانش آموزان:
معلم با توجه به این نیاز شدید، باید برخورد مناسبی با این گروه سنی داشته باشد. یکی از همکاران با تجربه، راز توفیق خود را، چنین بیان می کرد:من در اولین جلسه، امتحان ساده ای از بچه ها به صورت کتبی می گیرم، تا هم سطح فعلی کلاس را بدانم و هم در حین کار، همین طور که قدم می زنم، نام های آنها را به خاطر بسپارم. نام هر کس برای خود، مهمترین کلمه می باشد.
معلم با توجه به این مساله نیاز به جلب توجه، با شاگردانش زودتر صمیمی می شود و هنگامی که آنها را با نام کاملشان صدا می کند، دانش آموزان متوجه نمی شوند، که برای معلم اهمیت دارند و احساس بزرگی می نمایند.
چگونه می توانیم سخنگوی دلپذیری باشیم؟
ما باید همواره به خاطر داشته باشیم که طرف صحبتمان، یعنی بچه ها معمولاً صد مرتبه بیشتر به فکر خیالات و آرزوهای خود هستند. آنها ترجیح می دهند به آینه یا کیف یا عکس بغل دستی خود نگاه کنند، تا اینکه به فرمول های نوشته شده، توجه داشته باشند و مطالب علمی را دنبال کنند.
پس برای جلب علاقه ی دانش آموزان به فراگیری، چه کنیم؟ معلمی می گفت: من اجازه نمی دهم شاگردان شنونده مطلق باشند. پس معلم با دقت به نیاز به جلب توجه در شاگردانش باید موارد مختلف را برای آنان توضیح دهد. و مرتباً اهمیت مخاطب خود را برایش محسوس کند. در نظر داشته باشیم آرزوی اهمیت یافتن قوی ترین میل های بشری است پس باید با شاگردان طوری رفتار کنیم که مایلیم آنان با ما رفتار کنند و اگر علاقه داریم آنها از احتراممان فرو نگذارند و از روی انصاف، لیاقت و هنر ما را اذعان نمایند، این موضوع را راجع به آنان هم پیاده نمائیم.
لذا، مطالبی که در روش های جلب محبت دانش آموزان داشتیم را در سه مورد زیر خلاصه می کنم:
1) صمیمانه نسبت به شاگردان علاقه مند باشید.
2) تبسمی بر لب داشته باشید و به یاد داشته باشید نام هر کس برای او شیرین ترین لغات است.
3) گوش دادن را بیاموزید و آنان را به شوق آورید تا نظر خود را ابراز دارند و صمیمانه و صادقانه اهمیت دانش آموزان را برخودشان روشن کنید.
بررسی نحوه ارتباط صحیح با دانش آموزان
اگر شاگردی به کلی بر خطا رود چه کنیم:
اگر به شاگردی برخورد کردیم که به کلی بر خطا می رود در نظر داشته باشیم که خود وی چنین تصوری راجع به خودش ندارد. لذا هرگز نباید او را محکوم کرد. بلکه باید در صدد باشیم که کنه اندیشه او را دریابیم که این شیوه مردمان حکیم و آزاده می باشد. صمیمانه باید بکوشیم نقطه نظر طرف مقابل خود را دریابیم، آنگاه می توانیم آنها را اصلاح کنیم، بدون آنکه موجب خشم آنان گردیم. با این روش می توانیم مخاطب را مشتاق شنیدن گفتار خودمان نمائیم.
نکته: باید دقت کنیم در آغاز کلمه "نه" یا "تو اشتباه می کنی" اگر باشد طرف مقابل تمام فکر خود را در خط دفاعی جمع می کند. حال آنکه معلمینی که به این شکل شروع می کنند: بسیار خوب منم جای تو بودم همین طور فکر می کردم حالا اگر اینطور به مسئله نگاه کنیم به نظرت چطور است موفق تر هستند. به عبارتی سعی کنیم تصور کند که خودش به نتیجه ای که ما می خواهیم رسیده است.
پرهیز از مباحثه در کلاس:
همواره از بحث کردن اجتناب کنید و به خاطر داشته باشید در هیچ مباحثه ای کسی به معنی تام برنده نیست. معلمین با تجربه همیشه جلوی ایجاد مناقشه و مباحثه در کلاس را می گیرند، از مباحثه چنان بگریزید که از مار زندگی یا زلزله هولناک می گریزید به قول شاعر:
هر که را مغلوب کردی در سخن گشت راسخ تر در آراء کهن
راه متقاعد کردن، بحث کردن نیست و این دو امر ابداً ارتباطی با هم ندارند راه نفوذ در افکار مردم، بحث کردن نیست ممکن است با مشاجره و مباحثه بتوانیم به اصطلاح سخن طرف مقابل را در دهانش بکوبیم اما چنین غلبه ای بی فایده است. زیرا که هرگز موافقت صمیمانه طرف را نمی توانیم به دست آوریم. باید توجه داشت که هرگز جاهلی را به قوه منطق نمی توان متقاعد کرد. سوء تفاهم را نیز با مباحثه و مشاجره نمی توان برطرف نمود، بلکه تدبیر و مهارت و سیاست و خوی صلح جویانه لازم است. شخص باید این قدرت را داشته باشد که خود را به جای حریف فرض کند. لذا معلمین باتجربه به عنوان بهترین وسیله غلبه در مشاجره و مباحثه، احتراز از ورود در چنین مباحثی می کنند و اگر می بینند، شاگرد عقیده، کاملاً مخالفی دارد به منظور اصلاح او در همان ابتدا حرفش را به دهانش نمی کوبند تا بیشتر دچار ناراحتی یا خشم یا نا امیدی شود. بروز حالت خشم یا دفاع از حرف خود، شاگرد را از شنیدن نظریه درست باز می دارد. پس در حالی که عقاید او را محترم می شماریم سعی می کنیم خود شاگرد بتواند به اشتباه خویش پی ببرد و آن را اصلاح کند.
نحوه نفوذ در متقاعد ساختن کلاس:
همکاران عزیز توجه داشته باشیم، اکثریت بچه هایی که در دوره دبیرستانی می بینیم، به شدت نیازمند محبت و غمگساری هستند، احتیاج دارند که کسی درد آنها را بداند و به حال آنها برسد. لذا اگر آنها را تا حدی ارضا ء کنیم همواره ما را دوست خواهند داشت. پس اگر نسبت به کلاس ابراز محبت و یکدلی کنیم، ناخودآگاه همکاری بیشتری برای پیشرفت کلاس انجام می دهند. به جای اینکه با جملاتی نظیر "این مشکل خودتان است" "مسائل کلاس شما ربطی به من ندارند" و… آنها را پشت دیوار غربت بگذاریم. سعی کنیم دانش آموزان را با خود همراه کنیم و متوسل به عواطف عالیه آنها بشویم با جملاتی نظیر تجارب سال های زیاد مرا آدم شناس کرده در همان وهله اول برخوردمان حس کردم، شاگردی، کوشا، خوش قول، شرافتمند، با غیرت، درس خوان هستی، شاگرد را جهت پذیرفتن مسئولیت آماده کنیم. در ضمن اگر اشتباهی داریم باید صادقانه و راحت به آن اعتراف کنیم که بشر جایز الخطاست. با این جمله "ممکنه اشتباه از من باشه بهتره دوباره مرور کنیم و یا نظیر آن. روش دیگر نفوذ و متقاعد ساختن کلاس آن است که در چشم و خیال بچه ها تصور کنیم. دانش آموزان اگر شکلی ببینند و خود آن را تحلیل کنند بیشتر قبول دارند تا آنکه راجع به آن شکل معلم به تفسیر سخن بگوید. مثلاً در جلسه ای که مشغول تدریس نظریه علمی دانشمندی بودم، می دیدم بچه ها با خستگی به ساعتشان می نگرند، آن روز باقی مطالب را در قالب تصور خود آنان ریختم به آنها گفتم این دانشمند همان چیزی را می دید که هر آدم عادی می توانست ببیند ولی فرق او با دیگر آدم ها چه بود؟ وی سعی کرد نتایجی را از آنچه دیده بود بیرون بکشد، حالا من فقط آنچه وی دیده بود را روی تخته می کشم، می خواهم ببینم وضعیت شماها چگونه است. کلاس در چنان سکوت عمیق و توجه شدید فرو رفته بود که گویی روی حساس ترین مسئله زندگی می خواستند تمرکز داشته باشند، آنها نمی خواستند در این بازی نقش آدم های عادی را داشته باشند، و طوری نظریات خود را ابراز می داشتند که گویی در مسابقه ای مهیج شرکت داشتند، می خواستند ثابت کنند در حد همان دانشمند بزرگ هستند و خود به خود بدون آنکه من نظریات دانشمند را پشت سر هم تکرار کنم، با هدایت مسیر فکرشان، خود اینکار را با غرور و رضایت از پیروزی بازگو می کردند.
قضیه دیگری را تعریف می کنم که ممکن است برخی معلمان تا به حال چندین بار مشابه آن را تجربه کرده باشند، قصه مربوط به سرکارگر ناموفقی بود که نمی توانست کارگران زیردست خود را به کار واردار کند وی می گفت تا به حال انوع روش ها را پیاده کرده ام، یکایک آنها را تشویق و تحریص نموده ام، ناسزا گفته ام، تهدید به اخراج کرده ام، ولی هیچ روشی موفق نبوده است، مانده ام چه کنم. واقعاً وقتی هر روشی را بی فایده دیدیم چه کنیم؟ این روش را آزمایش کنید. رئیس کارخانه از سرکارگر پرسید امروز چند دفعه ذوب فولاد به عمل آمده، گفت "شش دفعه" رئیس کارخانه روی زمین با گچ به خط درشت نوشت "شش" و رفت. کارگران شیفت شب آمدند و عدد را که دیدند پرسیدند این دیگر چیست؟ دیگران گفتند امروز رئیس آمد و پرسید کار ذوب چند بار انجام شده سپس این عدد را نوشت و رفت. صبح روز بعد که رئیس کارخانه وارد شد دید به جای عدد قبلی کلمه هفت روی زمین نوشته شده کارگران صبح آمدند و عدد را که دیدند گفتند آقایان شب کار خود را نیرومندتر از ما می پندارند پس با شدت تمام دست به کار شدند چون شب فرا رسید عدد ده درشتی روی زمین نوشتند و رفتند و بلاخره کارخانه ای که رو به ورشکستگی می رفت به درجه اول رسید. در واقع برای حصول نتیجه باید حس رقابت را تحریک نمود. رقابتی که در آن، میل به برتر بودن و اثبات لیاقت و اهمیت مطرح شود. در مدرسه ای به جای آنکه شاگردی را رتبه اول تعیین کنند، کلاس موفق را تشویق می کردند و این خود باعث تحریک باقی کلاس ها می شد پس بطور خلاصه قواعدی که جهت متقاعد کردن شاگردان مطرح کردیم را می توانیم به صورت زیر فهرست وار بررسی کنیم.
جمع بندی قواعد متقاعد کردن دانش آموزان:
قاعده اول- بهترین وسیله غلبه در مشاجره و مباحثه، احتراز از ورود به آن است.
قاعده دوم- عقاید طرف مقابل را محترم بشمارید و هرگز به او مگوئید که به خطا می رود و اگر خود را خطاکار می دانید صمیمانه اعتراف کنید.
قاعده سوم- به ملایمت سخن آغاز کنید و دانش آموزا را بکشانید به جایی که از ابتدای مکالمه جواب های مثبت بدهد.
قاعده چهارم- بگذارید بچه آزادانه مطالب خود را بیان کند و در ضمن طوری برخورد کنید که تلقین شما را از ابتکارات خود، تصور کند.
قاعده پنجم- صمیمانه بکوشید که مسائل را از دریچه وی بنگرید و با او همدردی کنید.
قاعده ششم- متوسل به عواطف عالیه بچه ها شوید و در چشم و خیال آنان تصرف کنید و آنها را بر سر رقابت آورید.
چگونه از بچه ها انتقاد کنیم که منفور نشویم:
اگر ضرورت دارد از شاگرد انتقادی بنمائیم، از کجا شروع کنیم. اگر مستقمیاً عیب را بگوئیم او به شدت ناراحت می گردد. شاگردی داشتم که خط بسیار بدی داشت به وی گفتم تو مطالب را خوب فهمیده ای ولی متاسفانه چون خوانده نمی شوند نمی توانم نمره خوبی بدهم با آنکه عیب کارش گفته شد و خرده گیری نامطبوعی بود ولی چون بعد از تمجید مزایا و هنرهای او بود چندان گران برایش نیامد. روش عمل مانند کار سلمانی است وی قبل از آنکه تیغ را به کار اندازد، زمینه صورت را صابون کاری می کند. و این عین رفتاری است که دانش آموز خطاکار به آن نیازمند است. پس قبل از شروع انتقاد حتماً باید از روی صدق و صفا بعضی امور مربوط به او را که واقعاً قابل تمجید باشند بستائید و از تحسین مضایقه نکنید.
برای تبدیل رفتارهای اشخاص به نحوی که منجر به خشم و خصومت نشود باید خطاها را به طور غیر مستقیم به آنها خاطر نشان کرد.
در کلاس مشغول تدریس قسمت مهمی از کتاب بودم. پوست پفک بزرگی روی کف کلاس افتاده بود. در حین صبحت خودم آن را برداشتم و در حالی که همه کلاس در آن سکوت خاص با تعجب و شرمندگی نگاهم می کردند آن را در سطل آشغال گذاشتم. در چهره های آنها خجالت و ندامت کاملاً هویدا بود. شاید اگر مستقیماً توبیخ می کردم فوراً در صدد دفاع بر می آمدند. با انواع دلایل مختلف، که گناه را گردن همه، الا خودشان بیاندازند ولی به این شکل که گذشت. دیگر تا آخر سال چنین صحنه هایی در کلاس ندیدم.
به خاطر داشته باشیم شاگردانی که تقریباً نصف ما سن دارند نباید دارای نظر و تدبیر و سلیقه و قضاوت مانند ما باشند و به خاطر بیاوریم ما نیز در سن آنها بودیم اشتباهاتی داشته ایم و اکنون به جای آنکه مرتباً خطاهای آنها را به رخ بکشیم بهتر است آنها را برای حل مشکلات کمک کنیم. لذا قبل از جستن عیب دیگران باید بکوشیم به خطاهای خود صمیمانه اعتراف کنیم. مثلاً جمله را به این شکل آغاز کنیم: من هم به سن شما بودم. چنین اشتباهاتی داشته ام ولی گمان نمی کنی بهتر باشد این روش را امتحان کنی در ادامه با توجه به احساسات عالیه انسانی بگوئیم می دانی اگر موفق شوی در مدرسه برایت احترام بیشتری قائل می شوند یا اینکه خانواده ات به تو افتخار می کنند و یا اینکه معلم هایت بیشتر دوستت خواهند داشت و… پس آنها را به خطاهایشان آگاه کرده و روش اصلاح را به آنها نشان می دهیم.
نکته ای که باید همواره در برخورد با شاگردان مد نظر داشته باشیم
هیچ کس تحکم را دوست ندارد، سعی کنیم از کلماتی نظیر "چنین کن یا چنان مکن" استفاده نکنیم، بلکه صحبت را با کلماتی نظیر: پیشنهاد می کنم، ممکن است دوباره بررسی کنیم، تصور می کنی درست باشد، در مورد صحت آن چه به نظرت می رسد، شروع کنیم. هرگز فشار و تسلط معلم بر شاگرد نباید محسوس باشد. بهتر است به شاگردان مجالی برای ابتکار و اظهار سلیقه شخصی بدهیم. لذا برای اصلاح شاگردان بدون آنکه آنان را به خشم آوریم و رنجیده خاطر کنیم باید مواظب باشیم که حکم مستقیم و صریح ندهیم. بلکه پند و دستور را به صورت پرسش ادا کنیم تا فرمان ما به صورت تصور فکری خودشان جلوه کند.
شاگردان را به حفظ حیثیت خویش یاری دهیم:
معلمی که در حضور دیگران شاگرد را ملامت می کند یعنی خودخواهی وی را ندیده گرفته و حیثیت شاگرد را له می کند و ابداً در فکر نیست که این عمل چه تاثیر ناگواری روی خود شاگرد و همچنین کلاس دارد و چگونه تولید واکنش می کند. در صورتی که اگر کمی اندیشه کنیم این کار هیچ ضرورتی ندارد با کمی فکر می توانیم کلمات شایسته ای بیابیم و صیمانه بکوشیم که خود را در میان نبینیم یعنی تابع هوای نفس خود نشویم و درد دیگران را تشخیص دهیم آنگاه معلوم خواهد شد که به جای ضربت های سختی که لازم شمردیم چه رفتارهای ملایمی امکان داشت. لذا باید خودخواهی شاگردان را رعایت کنیم و آنان را به حفظ حیثیت خویش یاری دهیم. و با گفتن کلماتی نظیر "من به تو اعتماد دارم" "می دانم که می توانی از عهده برآیی"، کوشش هایی که شاگرد انجام داده را عادلانه قضاوت و حق شناسی کنیم. پس باید جداً از ملامت و ستیزه بپرهیزیم و آنان را در بهبود احوال و اصلاح اوضاع درسی شان که منظور اساسی ماست پیش برانیم. لذا برای تغییر احوال شاگردان باید از کوشش آنها عادلانه قدردانی نموده و کوچک ترین پیشرفت آنها را تمجید کنیم. شاگردان معمولاً اگر مورد اظهار اطمینان معلم قرار گیرند سعی می کنند خود را لایق سازند و در واقع باید سعی کنیم شاگردان را وادار کنیم که خود را لایق نام نیکی سازند. اگر با شاگرد ناسازگاری سر و کار یافتید و خواستید او را به خیر و صلاح هدایت کنید، چنین وانمود کنید که به وی اطمینان دارید البته در نظر داشته باشیم که انسان همان قدر که از تحسین و تمجید و احترام صادقانه نرم و رام می شود، همان قدر از تملق و چاپلوسی و تزویر می گریزد و منزجر می شود.با او مانند انسانی محترم و شرافتمند رفتار کنید، تا وی فریفته اطمینان ما شود و کوشش نماید واقعاً شایسته و لایق آن باشد. نه آنکه مرتباً بگوئیم تو کودنی، احمقی، بی استعددی، بی لیاقتی و… همین کلمات کافی است که شوق پیشرفت و عشق و کمال را در او بکشد. اما اگر طور دیگری عمل کنیم وسایل تشویق را در برابرش می گسترانیم و کار را در نظرش آسان جلوه می دهیم. معمولاً قبل از شروع تدریس اگر از جملاتی نظیر درس این جلسه بسیار ساده است یا درس امروز را خیلی زود یاد می گیرید. استفاده کنیم آنها با آرامش بیشتری به درس گوش می دهند باید وا نمود کنیم که به استعداد یادگیری آنها اطمینان داریم بسیاری از شاگردان بی توجه به درس با این روش ساده مداوا شده اند. به آنها اگر بگوئیم "خودت از استعدادی که در باطن داری بی خبری" او تمام تلاش خود را می کند تا خود را در حدی که باید باشد، برساند. معلمی که بتواند روح اطمینان در قالب شاگردش بدمد و به وی اعتما دبه نفس دهد، جسارت و قدرت و قوت قلب برای نیل به هدف در شاگردش تزریق کند، می تواند شاگرد را از نو بسازد. شاید اکثر همکاران در سال ها تجربه تدریس خود از این قبیل دانش آموزان داشته باشند که با این روش کاملاً زیر و رو شده اند. لذا اگر خواستیم احوال شاگردی را تغییر دهیم: باید به او شهامت حرکت داده و اصلاح خطا را در نظرش آسان کنیم و انجام کار را در چشمش سهل و ساده نمایش دهیم. باید طوری رفتار کنیم. که بچه ها از انجام تقاضای ما راضی و خشنود باشند و با خوشحالی و رضایت کار محول شده را بپذیرند. کلاسی داشتم که می دانستم ناسازگارترین بچه آن کیست وی را فرا خواندم مسئولیت کنترل و نظم گروهی را به وی سپردم بعد از مدتی او نه تنها بسیار خوب و مسئولیت خود را انجام می داد بلکه می دیدم از لحاظ درسی نیز پیشرفت زیادی حاصل کرده است.
اکنون به عنوان جمع بندی مطالب داریم:
دستورات هشت گانه اصلاح بچه ها بدون آنکه باعث عصبانیت و آزردگی آنها شویم:
1) ابتدا از روی صدق و صفا نکات مثبت آنها را بستائید.
2) خطاها و عیب ها را بطور غیرمستقیم خاطر نشان کنید.
3) پیش از انتقاد و عیب جویی به بعضی از خطاهای خود معترف شوید.
4) حکم مستقیم مدهید مطلب را تلقین کنید و به صورت پرسش ادا نمائید.
5) خودخواهی او را مراعات کنید بگذارید حیثیت خود را نگهدارد.
6) کوشش های او را عادلانه قدردانی کنید کمترین پیشرفت او را صمیمانه بستائید.
7) او را وا دارید که خود را شایسته نام و شهرت نیکی کند.
8) کاری که می خواهید به بچه ها تحمیل کنید، آسان جلوه دهید و چنان رفتار کنید که با خوشحالی آن را انجام دهند.
به خاطر داشته باشیم، مهارت در کلاس داری بسته به این نیست که شاگردان از هر جهت کامل عیار باشند بلکه در این است که خود کامل عیار باشیم و سپس در صدد تبدیل آنه در جهت مناسب باشیم. با دوری کردن از انتقاد و ملامت و نکته گیری می توان موفق بود. همواره در نظر داشته باشیم که دو بار از راه زندگی گذر نخواهیم کرد پس هر سعادتی و هر خیر و بهجتی که باید به انسان ها برسانیم در همین ایام معدود عمر است و نباید هیچ چیز ما را از انجام این تکلیف الهی باز دارد. زیرا که عمر دوباره نداده اند کسی را پس به خاطر داشته باشیم در کلاس داری موفق، همواره از تابلو سرزنش ممنوع استفاده می کنیم و اقدام کنیم تا راه حل مناسب را پیدا کنیم. روانشناسی می گفت: تبسم و نفس عمیق و خواب کافی باعث می شود شخص کاملاً بر خود مسلط باشد و وابسته به رفتارهای دیگران نباشد. و مطلقاً از بحث کردن اجتناب بورزید. در نظر داشته باشیم شکست یعنی تجربه و سعی کنیم هیچ گاه عذرتراشی نکنیم. به این ترتیب، کلاس را با روحیه خوبی اداره خواهیم کرد.
روش تدریس الگوی پیش سازمان دهنده برای معلمین
الگوی پیش سازمان دهنده preadvance-organizer model
"پیش سازمان دهنده" یک مطلب یا مفهوم کلی است که در مقدمه تدریس می آید تا مبحثی را که به شاگردان ارائه داده می شود با مباحث پیشین همان درس مربوط سازد و پایه ای برای ارتباط مفاهیم جدید با پیشین شود. در این الگو، معمولاً مطالب از کلی به جزئی مورد بررسی قرار می گیرد.
ساخت شناختی چیست؟
مجموعه اطلاعات و مفاهیمی که در زمینه یک رشته درس در ذهن فرد به وجود می آید، "ساخت شناختی" او را از آن مجموعه دانش تشکیل می دهد. مثلاًٌ مفاهیم درس فیزیک که از قبل در ذهن دانش آموز به وجود آمده است، بر روی هم ساخت شناختی او را در علم فیزیک تشکیل می دهد
یادگیری معنادار چیست؟
به آن نوع یادگیری گفته می شود که مفاهیم جدید، ریشه در مفاهیم گذشته فرد داشته باشد و براساس آن بنا شود.
ویژگیهای الگوی پیش سازمان دهنده:
1- مراحل اجرای الگوی پیش سازمان دهنده:
در ابتدا پیش سازمان دهنده ارائه می شود که باید از مطالب درس جدید کلی تر باشد سپس معلم به ارائه مطالب و مفاهیم درس جدید می پردازد و در آخر کار برای تفهیم بیشتر مطالب جدید باید مثالها و نمونه هایی ارائه می دهد
2- چگونگی کنش و واکنش معلم نسبت به شاگردان در الگوی پیش سازمان دهنده:
در این الگو معلم نقش انتقال و ارائه کننده مفاهیم درس را دارد و شاگردان، دریافت کننده و پذیرنده مطلب درسی هستند. برای اثر بخشیدن به این الگو، مهمترین نکته این است که معلم باید برای ارائه مطالب درسی، مناسبترین پیش سازمان دهنده را انتخاب کند. جهت ارتباط، همیشه از طرف شاگرد یا شاگردان است
3- ماهیت روابط میان گروهی:
در این الگو، معلم با فرد فرد دانش آموزان یا با کل آنها ارتباط پیدا می کند ولی این ارتباط یک طرفه است یعنی شاگردان معمولاً با او و با یکدیگر ارتباط ندارند و در واقع معلم بر کلاس مسلط است. برای افزایش روابط میان گروهی در این الگو، معلم می تواند با طرح پرسشهای راهنمایی کننده، فراگیران را به شرکت در بحثهای کلاس علاقه مند کنند.
4- شرایط و منابع لازم در الگوی پیش سازمان دهنده:
در این الگو، معلم و کتاب و کلاس درس فقط منابع و شرایط آموزشی هستند. در این الگو معلم باید بتواند مطالب کلی را از جزئی تمیز دهد. باید سخنران خوبی باشد، به فراگیران فرصت دهد تا در فرآیند آموزشی شرکت جویند. معلم در هر موقعیت آموزشی، یکی از منابع متعدد اطلاعات است و سایر منابع از جمله ابزارهای آموزشی، به شاگردان امکان می دهند تا به مطالب درسی از زاویه های مختلف نگاه کنند.
محاسن و محدودیتهای الگوی پیش سازمان دهنده:
الگوی پیش سازمان دهنده، الگوی مناسبی برای دروس نظری است و مناسب برای نظامهای آموزشی فقیر می باشد. در این الگو از یک زمان آموزشی محدود می توان حداکثر استفاده را کرد. از اتلاف وقت جلوگیری می شود. مفاهیم، بطور منظم در ساخت شناختی شاگردان جای می گیرد.
از محدودیتهای آن می توان به: در این الگو تمام تصمیمات توسط معلم گرفته می شود به نیازها و علایق و تواناییهای شاگردان کمتر توجه می شود، محتوا با زندگی واقعی شاگردان چندان ارتباطی ندارد. به مسائل روانی، عاطفی و اجتماعی شاگردان کمتر توجه می شود.
روشهای افزایش تمرکز دانش آموزان در هنگام تدریس
پرسش های معمولی و افزایش تمرکز دانش آموزان در کلاس هنگام تدریس معلم
بیشتر دانش آموزان با آن که با دقت و تمرکز سر کلاس درس حاضر می شوند، اما در موقع تدریس معلم پس از چند دقیقه حواسشان کاملاً پرت می شود و زمانی هم که به خود می آیند چند دقیقه ای از وقت کلاس گذشته است، درحالی که آنها ذهن خود را با افکار پراکنده مشغول کرده بودند. حتماً شما هم دانش آ موزانی را دیده اید که فقط سر کلاس به درس گوش فرا می دهند و در خانه بسیار کم مطالعه می کنند. برعکس آن ها کسانی هم هستند که ساعت ها در منزل مطالعه می کنند ولی همواره از نمره کم خود می نالند. بنابراین می بینیم که زمان مطالعه مهم نیست بلکه زمان مطالعه مفید و تمرکزی که برآن دارند اهمیت دارد.
البته در این میان روش تدریس معلم هر چقدر خوب و جذاب باشد، نمی توان کاملاً اطمینان حاصل کرد که دانش آموز در تمام مدت تدریس برروی صحبت های معلم تمرکز داشته است. بنابراین در این مواقع معلمان می توانند از چند روش استفاده کنند. از آن جا که مدت زمان تمرکز بچه ها به تناسب سن آنها متفاوت است. برخی مواقعی دانش آموزان به میزان نسبتاً کمی می توانند روی صحبت های معلم متمرکز شوند. بنابراین معلم نباید تمرکز طولانی روی درس را از دانش آموز خود انتظار داشته باشد. بلکه باید سعی کند درس را با ریتم و آهنگ یکنواخت ارائه نکند.
به عبارتی دیگر گاهی با لحن جدی، گاهی مهربان و آرام و گاهی استوار سخن بگوید. معلمان هنگام تدریس برای این که از تمرکز داشتن دانش آموزان خود مطمئن باشند باید به چهره یکایک آنها نگاه کنند. ضمن آن که با چشم و صورت کلاس را دور زدن هم می توان میزان تمرکز دانش آموزان را سنجید. گاهی نیز با طرح سوالی این میزان سنجیده می شود.
سوال های معمولی و ساده راه موثر و در عین حال نامحسوسی برای برگرداندن توجه دانش آموزان به کلاس است. ضمن آن که معلمان توجه داشته باشند که در هنگام تدریس تند و تند در کلاس قدم نزند و به طور مداوم دست و سر خود را حرکت ندهند. زیرا این حرکات اضافی باعث بر هم زدن تمرکز دانش آموزان می شود. علاوه بر این آنها سعی کنند جملات خود را آرام و با زبان گویا و ساده بیان کنند و حتی الامکان با لهجه خاصی صحبت نکنند. هنگام تدریس نیز تمام مدت جلوی در کلاس نایستید چرا که در آن صورت سایر نقاط کلاس به منطقه تحت کنترل دانش آموزان تبدیل می شود. بنابراین بهتر است در تمامی نقاط کلاس حضور پیدا کنند. با این روش نظارت خود را برهمه کلاس اعمال خواهند کرد.
برای ایستادن در جلوی کلاس هم بهتر است یکی از گوشه ها را انتخاب کنند. چون با این روش می توان همه کلاس را زیر نظر گرفت. قبل از شروع تدریس به دانش آموزان بگویید که در پایان درس امروز چند سوال پرسیده می شود و به هر کس که پاسخ صحیحی دهد امتیازی تعلق می گیرد. از این طریق تمرکز دانش آموز روی درس بیشتر خواهد شد. معلمان قبل از ورود به کلاس خود را در آیینه ببینند تا ظاهری آراسته و منظم در کلاس درس داشته باشند.
دانش آموز نیز از کوچکترین ابهامی که در فهم درس می بیند، باید با شهامت از معلم بخواهد که مطلب را دوباره تکرار کند، از سوال کردن هم نهراسد. شاید همان نکته، نکته کلیدی درس باشد. از خنده بچه ها هم هراسی به خود راه ندهد. برای این که شنونده فعالی باشد. حتماً از درس یادداشت برداری کند حتی اگر نیازی به این کار نبیند. در یادداشت برداشتن هم، تمامی جمله معلم را ننویسد چون که با نوشتن همه جمله از شنیدن و درک جملات بعدی معلم بازمی ماند. از نوشتن باید به طور خلاصه و از واژه های کلیدی استفاده کند. با این کار خود را ملزم به یادگیری می کند. چرا که با نوشتن آموخته ها روی کاغذ ذهن خود را در حالت آماده باش برای یادگیری قرار می دهد. به این ترتیب از تمرکز عالی برخوردار می شود و کاملاً از خود مراقبت می کند که چیزی را نادیده نگیرد. ضمن آن که با این روش خوابش نمی برد.
زمانی که ذهن ساکت و آرام است خواب به سراغ دانش آموز می آید. مطالعه اجمالی قبل از کلاس و اطلاعات پیش از حضور در کلاس در تمرکز دانش آموز نقش مهمی ایفا می کند. این کار نه با هدف صحبت کردن و خودنمایی بیشتر بلکه برای ایجاد یک نوع کنجکاوی و علاقه مندی و تمرکز حواس به کار گرفته می شود. همواره نیز سعی کنیددر کلاس در ردیف جلو بنشینید. زیرا کسانی که صندلی های جلویی را اشغال می کنند در میدان دید خود فقط معلم و تخته سیاه را خواهند داشت. اما کسانی که در ردیف های دوم تا آخر کلاس می نشینند، افراد ردیف های انتهایی کلاس را که جمعیت زیادی را دربرمی گیرد، می بینید. چشم کسانی که در انتهای کلاس می نشینند کوچکترین حرکات افراد جلویی را زیر نظر می گیرد. این امر حواس پرتی را موجب می شود. بنابراین جلو نشستن تمرکز حواس را افزایش داده و به تبع آن به پیشرفت تحصیلی کمک می کند.
چطور در کلاس ، معلمی کارآمد باشیم؟(20 ویژگی معلم اثر بخش)
معلم کارآمد و اثربخش فردی است که علاوه بردانسته های علمی، توانایی مدیریت کلاس درس خود را داشته باشد و با توجه به موقعیت و ویژگیهای دانش آموزان شیوه مدیریتی متناسب با آن را انتخاب می کند.
در بعضی از مواقع شرایط کلاس ایجاب می کند جوی دوستانه و صمیمی حاکم شود و در زمان دیگر اقتدار معلم و سخت گیری های او زمینه مناسب برای پر بار بودن کلاس خواهد بود.
معلم با ذکاوت و توانمند در عین حالی که در کلاس جوی آرام فراهم می کند در جهت رسیدن به هدفهای آموزشی خود گام موثری بر می دارد و رعایت نکات زیر می تواند در کارآمدی او موثر باشد.
1. قبل از شروع کلاس هدف خود را از ارائه محتوی درس مشخص سازید.
2. با یک برنامه ریزی دقیق و داشتن طرح درس مناسب وارد کلاس شوید.
3. دانش آموزان را از هدف آموزشی خود آگاه سازید.
4. از دانسته های دانش آموزان خود نسبت به محتوای آماده برای تدریس آگاه شوید و متناسب با آن تدریس خود را شروع کند.
5. در هنگام ارائه مطالب از مباحث جذاب و علمی جهت تفهیم مفاهیم استفاده کند.
6. شیوه تدریس خود را متناسب با محتوای مورد نظر انتخاب کنید و از یک روش تکراری استفاده نکنید.
7. در هنگام تدریس با صدای یکنواحت صحبت نکنید و با دانش آموزان تماس چشمی برقرار کنید.
8. هنگام تدریس از دانش آموزان سوالاتی جهت کنترل و جلوگیری از حواس پرتی آنها بپرسید.
9. به شرایط فیزیکی کلاس از نظر( نور، صدا، گرما، چینش صندلی ها، …) توجه کنید و محیطی مناسب و جذاب و درعین حال آرام فراهم کنید.
10. رفتارهای مطلوب را در جمع تشویق کنید ولی بیش از اندازه به آن رفتار تاکید نکنید. نوع تشویق را براساس نوع رفتار، سن، …انتخاب کنید و آن را بلافاصله بعد از رفتار درست ارائه دهید.
11. در برخورد با رفتارهای نامطلوب در ابتدا به دنبال علت بگردید و سپس در تنهایی به دانش آموز تذکر دهید و در صورت تکرار از تنبیه های متناسب با عمل او استفاده کنید.
12. به تمام دانش آموزان به طور یکسان توجه کنید. آنها به اسم کوچک در سرکلاس صدا بزنید و با آنها ارتباط برقرار کنید.
13. تکالیفی جهت تمرین مطالب، متناسب با محتوای ارائه شده و شکوفا کردن حس خلاقیت در آنها ارائه دهید.
14. دانش آموزان را به فعالیتهای گروهی ترغیب کنید و یک روحیه رقابتی مثبت بین آنها به وجود آورید.
15. به نظرات دانش آموزان و مشکلات آنها با دقت تمام و درکمال صبر گوش فرا دهید و بعد راهنمایی های لازم را انجام دهید.
16. یک الگوی مناسب گفتاری، کرداری، برای دانش آموزان ایجاد کنید.
17. به نقاط قوت و ضعف آنها آگاهی پیدا کنید و در جهت رسیدن به خود شکوفایی، آنها را یاری کنید.
18. میزان یادگیری دانش آموزان را بر اساس محتوای ارائه شده در کلاس ارزیابی کنید.
19. علاقه خود را به دانش آموزان نشان دهید و از آنها حمایت کنید.
20. شرایط بحث و گفتگو رافراهم آورید و از بیراهه کشیده شدن بحث جلوگیری کنید.
و در این صورت است که هرچه کلاس درسی دوست داشتنی تر و جذابتر باشد، انگیزه دانش آموزان برای یادگیری بیشتر خواهد بود.
فنون کلاسداری
پیشنهاداتی به معلمان برای اثر بخشی و کارایی بیشتر در کلاس درس
جذابیت کلاس درس و جلوگیری از خستگی معلم و دانش آموزان
هر معلمی با بالا رفتن تجربه اش پی خواهد برد که باید به برخی کارهای ضروری در کلاس درس توجه نماید ، بعضی اعمال را نباید انجام دهد، و خود را در کلاس برای دقایقی به جای شاگردان فرض نماید . تجربه نشان داده معلمانی که در کلاس درس فعالیت و تحرک بیشتری داشته ، به شغل خود علاقه و عشق می ورزند ، هدف های متنوعی دارند ، درگیری ها و جنگ اعصاب کمتری داشته باشند ، دیر تر از دیگران فرسوده و شکسته خواهند شد و همیشه به عنوان فردی شاداب و با نشاط و موفق در شغل خود نزد دیگران شناخته شده اند . در زیر به صورت خلاصه ، کارهایی که معمولا" در کلاس درس باعث حلب توجه دانش آموزان ، علاقمندی به درس و معلم و نشاط آنان میشود و برگفته از تجارب شخصی است ، ذکر می گردد .
با شنیدن نام " برنامه " یا " طرح درس " یا " طرحی برای مدیریت کلاس" ، اذهان به سراغ چندین صفحه کاغذ می رود که در آن با دقیقه و ثانیه ، ریز فعالیتها نوشته شده و به عبارتی ، معلم را در چهار چوب مقرراتی ، محصور می کند ، (و به این دلیل خیلی ها حتی در مورد آن هم صحبت نمی کنند) اما مقصود از داشتن برنامه ، الزاما" با ثبت آن ( و چیزی شبیه به طرح درس معرفی شده در کتب روش تدریس ) ، یکسان نیست . موارد زیر در دوره ابتدایی تا دبیرستان اعمال شده است و تاثیرات شگرفی بر دانش آموزان داشته است :
1- به محض مشاهده علایم خستگی در دانش آموزان و حواس پرتی آنان ، جریان تدریس یا پرسش را قطع کرده و به آنها اجازه داده شود که از جای خود بلند شده ، کشش عضلانی داشته ، نفسی بکشند و دقایقی کوتاه آزاد باشند ( در این حال تحمل برخی مزه پرانی ها به هم در جلسات اول ، ضروری است و سپس عادت خواهند کرد ) ، اگر بدون توجه به خستگی دانش آموزان به تدریس یا پرسش ادامه دهیم ، در واقع کاری بیهوده و بی ثمر را دنبال خواهیم کرد .
2- هیچگاه بدون اطلاع قبلی ، پرسش کلاسی یا امتحان کتبی برگزار نکنیم و حتی در جلسه قبل ، صفحات و نوع پرسش و حتی افرادی که از آنان پرسش شفاهی انجام می شود تلویحا" مشخص شوند و این صرفا" برای رفع حالت اضطراب دانش آموزان است ، برخی معلمان برای حالت " همیشه آماده باش بودن کلاس " توجهی به این نکته ندارند که امتحان یا پرسش بدون اطلاع قبلی ، از نظر دانش آموزان نوعی مچ گیری محسوب می شود . در رابطه با دانش آموزانی که از آنان پرسش به عمل می آید باید گفت معمولا" به سه دسته تقسیم می شوند و هر کسی تکلیف خود را خواهد دانست و در کنار آن پاسخ گویی داوطلبانه هم مد نظر قرار می گیرد و بدین ترتیب دانش آموزان تمایل بیشتری هم برای جواب دادن دارند و درگیری ها خیلی کمتر می شود .
3- حتما" قبل از تدریس درس جدید ، خلاصه مطلب قبلی برای دانش آموزان گفته شود و آنها را به هم ربط داد .
4- اگر وقت اضافه ای در کلاس موجود بود ، نباید گذاشت دانش آموزان از سرو کول هم بالا بروند بلکه به نحوی باید آنها را تحت آموزش قرار داد به عنوان مثال صحبت و تبادل نظر در مورد مسایل اجتماعی محل سکونت ، یا وضع مدرسه و غیره ، دانش آموزان اظهار نطر در جمع را خیلی دوست دارند .
5- طوری برنامه ریزی شده که هر جلسه با توجه به دوره تحصیلی و پایه ، حدود 3 تا 5 دقیقه یک رفتار نیکو اجتماعی فردی ، و یک روایت یا حئیث مرتبط با دانش آموزان در پایان کلاس ذکر می شود . دانش آموزان آن را یاداشت می کنند این موارد حتی در کلاس ریاضی و تاریخ و غیره هم امکان پذیر است و اگر حالت اظهار نظر پیدا کند ، از آن به عنوان روش تدریس " قضاوت به شیوه حقوقی" هم استفاده می شود .
6- با بهره گیری از روش ایفای نقش ( برای هر درسی امکان دارد) توسط دانش اموزان ، منظور خود و موضوع را سریعتر و بهتر به دانش آموزان منتقل کنید ، بهتر است جلسه قبل ، قرار ایفای نقش ، موضوعات و شرکت کنندگان مشخص شوند .
7- به صلاحدید معلم می توان هر جلسه یکی از دانش آموزان را به ترتیب انتخاب کرد تا مطالبی در راستای درس را به دانش آموزان ارائه دهد ( این کار بین دانش آموزان به نام کنفرانس مشهور است) . اگر معلم بتواند اهداف این کار را کاملا" تشریح و زمینه های آن را فراهم نماید ، شاگردان هم بدان علاقمند خواهند شد ، در صورتی که همه کلاس در برنامه شرکت کنند ، موانعی مانند تمسخر دیگران ،اضراب صحبت در روبروی همکلاسی ها و غیره به تدریج کمتر خواهد شد .
8- استفاده از ارزانترین و کاراترین تشویق ها یعنی تشویق لفظی ( با دلیل نه طبق عادت کلامی ) را در کلاس هرگز فراموش نکنید . کلماتی مانند : آفرین ! احسنت ! خوبه ! باریک ا…! تشکر ! به جابود ! خوشحالم ! و غیره اثری شگفت انگیز دارد .
9- استفاده از تشویق " کف زدن " توسط کل کلاس برای موفقیتهای کوچک و بزرگ آنان ، یا به دنبال آمادگی کل دانش آموزان یا گروهی از آنان برای پاسخ گویی به درس ، اتمام درس ، کسب نمرات مطلوب ، اظهار نظرهای مناسب و غیره ، حال و هوای کلاس را عوض خواهد کرد .
10-دو کار در کلاس نباید توسط معلم فراموش شود ، و اثر معجزه آسایی در آرامش و آمادگی دانش آموزان دارد و آن ذکر صلوات در برخی مواقع و یا تلاوت آیاتی از قرآن مجید با ترجمه توسط یکی از دانش آموزان است . و این کار ارتباطی به دروس خاص ندارد اینکه نباید فقط به کلاس دینی و پرورشی یا قرآن بسپاریم . حداقل هر چند جلسه یکبار شروع کلاس با تلاوت قرآن در آرامش شاگردان موثر است …
11-بردن روزنامه به کلاس حتی ، دو سه هفته یکبار ،و اختصاص دقایقی از ذکر خلاصه مطالب آن که مرتبط با درس باشد، مفید است .
12-برای پرسش پای تخته الزامی نیست که دانش آموز سرپا و روبروی دانش آموزان بیاستد ، می توان برای آنها که خیلی اضطراب دارند ، یک صندلی روبروی میز معلم گذاشت تا دانش آموزانی که مایل هستند روی آن نشسته و با حالت شبیه به مصاحبه به درس پاسخ گویند ( با اجرای این روش ، کلیه دانش آموزان ، خصوصا" شاگردان مضطرب ، تمایل نشان داده و نمرات مطلوبی کسب کرده اند )
13-هر دو ماه یکبار به صورت غیر مستقیم نظر دانش آموزان خود را در مورد شیوه تدریس و کلاس داری و برنامه آن بسنجید ، مطالبی را به شما خواهن گفت که قطعا" تعجب خواهید کرد!(شنیدن یا خوانده انتقادات دانش آموزان جرات خاصی می خواهد !) و شما باید برای رفع نقایص روش خود اقداماتی بیاندیشید یا از رضایت آنان مطلع شوید.
14-سعی کنید هر ساله با دانش آموزان خود تعدادی عکس دسته جمعی بیاندازید و یکی از دانش آموزان اسامی را پشت عکس یااگر دیجیتالی بود به صورت دستی برای شما بنویسد ، این کار خیلی مورد علاقه دانش آموزان است و احساس صمیمیت خاصی با معلم می کنند و برخی از آنها که برای کلاس درد سر ساز بوده اند با این اعمال ، تغییراتی خواهند داشت . امروزه دوربین های دیجیتالی و غیره کار را بسیار راحت و کم هزینه کرده اند .
15-حتی در دبیرستان به دانش آموزانی که درخواست بیرون رفتن از کلاس و ابخوری یا غیره را دارند ، توجه نمایید و در راهنمایی و ابتدایی به هیچ وجه مانع نشوید ، در غیر این صورت آن دسته دانش آموزان به اجبار در کلاس نشسته و حتی گاها" شاهد مشکلات ناخواسته ای خواهید شد مثل : تهوع ، بیهوش شدن از ضعف یا احساس شرمندگی آنان ، برخی معلمان به اشتباه ، عدم اجازه به دانش آموز را نشان از مدیریت مطلوب خود و اداره کلاس می دانند ! برای این مورد باید در شورای معلمان هماهنگی لازم با دفتر صورت گیرد مانند کنترل برای عدم خروج از مدرسه و …
16-با هماهنگی دفتر مدرسه و انجمن اولیا جوایز هر چند ساده مانند خودکار و غیره را تهیه و به بهانه های مختلف هر مدت یکبار به دانش آموزان اهدا کنید در این میان دانش آموزانی که پیشرفتهایی داشته اند باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند تا حال مشاهده نشده که آنها جایزه را رد کنند و هیچ سالی هم نبوده که انجمن اولیا و مدیر مدرسه از تهیه این جوایز کوچک خوداری نمایند . حتی در دبیرستان هم این موارد به کار گرفته و دانش آموزانی که دارای توانایی مالی بسیار بالایی هستند ، از این کار معلم بسیار خوشحال می شوند .
17-تهیه تراکت هایی برای کلاس توسط معلم در رابطه با درس یا موضوعات دیگر و نصب آن در کلاس ( در حضور دانش آموزان) توجه آنان را به شدت جلب می کند ( قبلا با خودکار و مازیک نوشته می شد ولی امروزه هر مدرسه ای چاپگر دارد …)نباید این کار را فقط وظیفه مربی پرورشی دانست بلکه برای هر درسی امکان پذیر است .
18-استفاده از روش مصاحبه 2 یا 4 نفری در رابطه با درس یا موضوعات اجتماعی توسط دانش آموزان و با هدایت معلم برای آنان بسیار جذاب است که می توان دو میز را در پای تخته روبروی هم گذاشت و 4 نفر دو به دو برای مدت 5 تا 10 دقیقه با هم به بحث بپردازند . البته باید جلسه قبل موضوع و افراد مشخص شوند و نظارت کامل معلم برای رسیدن به هدف مد نظر قرار گیرد .
19-هر معلمی در شرایط لازم میتواند مهارت های زندگی را در کلاس به دانش آموزان آموزش دهد گاهی وقت ذکر یک خاطره کوتاه از حسادت ، میتواند در تغییر نگرش دانش آموزان بسیار موثر باشد و درگیری های کلاسی و یا درگیری با دفتر را به طرز چشمگیری کاهش داد ، معلمان چند دهه قبل پند و نصایح خود را از دانش آموزان دریغ نمی کردند و عموما" نتایج مطلوبی داشت و شما هم حتما" خاطره ای از این اعمال معلم در کلاس دارید .
20-رعایت زمانبندی دروس بسیار مهم است اگر در یک جلسه 3 درس داده شود و یا 3 جلسه پشت سر هم فقط پرسش پای تخته بدون تدریس داشته باشیم ، اشکال ایجاد خواهد شد و منتظر خستگی خود و دانش آموزان و افزایش بی نظمی آنها و جنگ اعصاب برای خود باشید .
21-هر چند وقت یکبار به دانش آموزان اجازه بدهیم خاطرات خوب و بد خود را از کلاس شما یا کلاس سنوات قبل برای کلاس تعریف کنند ، این مورد علاوه بر اینکه یک بازخورد مفید برای روش شماست ، می تواند در جذابیت کلاس و رفع نگرانی و حتی اضطراب دانش آموزان هم نقش داشته باشد .
22-اگر وقت اضافه ای موجود بود ، با دانش آموزان در مورد مهمترین اتفاقات هفته پیش در سطح شهر یا رسانه ها تبادل نظر کنید تا دید آنها به مسایل محیط و نحوه بیانشان را تقویت نمایید .
23-بردن کتابهای مرتبط با درس ، اثر خوبی بر حلب توجه دانش آموزان دارد و این اعمال را هرگز فراموش نکرده و شما را به عنوان معلمی دلسوز و علاقمند به حرفه خود معرفی خواهد کرد .
24- متاسفانه برخی معلمان ، "تدریس" را با در آوردن سئوال و جواب تمام متن توسط خودشان ، اشتباه می گیرند ! این کار علاوه بر اینکه باعث انهدام خلاقیت و کاوشگری دانش آموز می شود بلکه معلم را خسته کرده و دانش آموز چیز تازه ای یاد نخواهد گرفت ! باید گفت بعضی از والدین در این کار معلم هم نقش دارند و وی را مجبور میکنند که به خیال خود ، فرزندشان را برای امتحان آخر سال آماده کند ! اگر نوشتن نمونه سوال لازم است بهتر است این کار را به دانش آموزان محول کنیم ، آنهم بعد از تدریس و با هدف مشخص برای صفحات محدود، و باز هم متاسفانه باید گفت برخی والدین یا دانش آموزان از بعضی معلمان تعریف و تمجید می کنند که ؛ حتی یک سوال را از کتاب جا نمی گذارد ( والبته یک کلمه هم توضیح نداده !)
25-صحبتهای بسیار مختصر با دانش آموزان در سالن و حیاط یا حای درب مدرسه ، نقش مهمی در آرام کردن آنها در کلاس خواهد داشت و آنها احساس صمیمیت بیشتری با معلم خواهند کرد.این صحبتها می تواند بسیار ساده و غیر خصوصی باشد مانند : "معلوم بود که دیشب درست رو خب خوانده بودی !" یا " آمادگی تو برای کنفرانس امروز خیلی خوب بود " یا " ایا باز هم می توانی 3 خط مطلب در مورد درس فلان بنویسی ؟" … این کار در هر سه دوره مهم است ولی در دبیرستان برای پیشگیری از اخلال و بی نظمی در کلاس و در دوره ابتدایی و راهنمایی باعث کاهش چشمگیر اضطراب آنان خواهد شد . متاسفانه شنیده شده که" این کار ها دانش آموزان را پر رو خواهد کرد !"
26-وضع نکردن مقررات دست و پاگیر و خشک کلاسی با عث جلوگیری از خستگی معلم و دانش آموز در کلاس خواهد شد مهمتر اینکه آنها از معلم و کلاس دلزده نخواهند شد . بعضی معلمان حساسیت زیادی به جنب و جوش گریز ناپذیر شاگردان در کلاس دارند و حتی تنبیه هایی را اعمال کرده و وقت گرانبهای کلاس را به درگیری و تنبیه در مورد مقررات خود ، اختصاص می دهند .( به عنوان مثال کسی به هیچ وجه نباید برگردد و دانش آموز دیگر را نگاه کند … یا نگاه کرده به پنجره کلاس ممنوع است !)
27-هر چند وقت یکبار نسبت به استفاده از تلویزیون و کامپیوتر و پخش تراکهایی در رابطه با درس ، برای دانش آموزان جالب خواهد بود و در یادگیری خیلی موثر است .
28-متاسفانه جدیت بیش از اندازه و افراطی و خشک بودن معلم در کلاس باعث عدم علاقه دانش آموزان به وی ، درس و مدرسه خواهد شد و خود را مجبور به " تحمل" معلم و کلاس خواهند دانست ، حتی این جدیت و سختگیری افراطی باعث شده تا برخی دانش آموزان از ادامه تحصیل در آن رشته جدا" واهمه داشته و مسیر زندگی آنها عوض شود ، معلمانی که خوش اخلاق بوده و تبسم بر لب داشته باشند در آموزش موفق ترند ، شما هم این را تایید می کنید اگر ؛ در حدی باشد که مورد سوء استفاده قرار نگیرد . (نباید قاطعیت ، مدیریت وتوانایی اداره مطلوب کلاس را با سختگیری افراطی معلم ، اشتباه گرفت )
29-تغییر محل کلاس حداقل ، ماهی یکبار موجب جلب توجه دانش آموز می شود مانند تشکیل کلاس در کارگاه ، آزمایشگاه ، نمازخانه ، کتابخانه وغیره.
30-یکی از راههای علاقمند کردن شاگردان به کلاس و درس و معلم و همچنین رفع کدورتهای احتمالی طرفین ، بردن دانش آموزان به گردش علمی کلاسی است حتی بازدید از نمایشگاههای کتاب ، صنایع دستی ، جشنواره های دانش آموزی ، حضور در مزار شهدا برای دانش آموزان متوسطه ، هواشناسی و غیره با هماهنگی دفتر مدرسه و اداره متبوع ، فواید زیادی دارد …
در پایان متذکر می شود تمام موارد بالا در کلاس و پایه های مختلف و برای دروس مختلف اعمال شده است و نه تنها وقت برای تدریس و توجه به زمان بندی دروس کم نیامده بلکه شاهد کمترین در گیری ها در کلاس و نیز بازده خوبی در رفتار و عملکرد و حتی میانگین نمرات پایان ترم هم بوده ایم و نکته مهمتر اینکه اگر دانش اموزان بدانند معلم این کارها را برای ارتقای سطح علمی و آموزشی دانش آموز و حتی به منزله احترام به دانش آموزان انجام می دهد ، هیچگونه سوئ استفاده ای نخواهند کرند ( سوء استفاده به معنای مصطلح همکاران) . موفق باشید .
خاطره و تجربیات مفید از یک کارگاه آموزشی برای معاونین مدارس ، معاون مدرسه یک مدیر است
گویی اتفآقات جدیدی در شرف وقوع است . از طرف اداره ی آموزش و پرورش ، بخشنامه ای به مدرسه ما ارسال شده بود . از قرار ، این بخشنامه از آن بخشنامه های (( به کلیه واحدهای آموزشی )) بود که از مدرسه ی ما هم سر درآورده بود . بخشنامه . برگزاری یک کارگاه است که با حضور مدیران مدرسه ها تشکیل می شود . ولی وقتی دقت کردیم ، دیدیم این بار بر خلاف روش عمل کرده اند و برای اولین بار یاد معاون ها افتادند . به خاطر همین بود که من و معاون دیگر مدرسه ، هم خیلی ذوق زده شدیم و هم به خاطر اینکه مسوولان اداره به این باور رسیده اند که معاونان در اداره ی مدرسه ها نقش دارند و برای کیفیت بخشی به این نقش آفرینی ، باید آنها را آموزش داد ، خوشحال شدیم . ولی خانم تهرانی ، مدیر مدرسه ی ما که بخشنامه را خوانده بود و می خواست آن را به من و خانم دماوندی ارجاع بدهد ، با نگرانی گفت : (( اگر پس فردا و سه تا شنبه ی دیگر ، شما در مدرسه نباشید . من چه کار باید بکنم ؟ آخر کارگاه آموزشی را باید این قدر کش داد؟
کسی نیست به این مسوولان اداره بگوید اگر مدرسه معاون و ناظم نداشته باشد چه کار باید بکند ؟
یواشکی و دردلم خندیدم . مثل اینکه کارگاه آموزشی برکات خفیه ی دیگری هم داشت . یواش یواش ارزش ما معاونها در حال مشخص شدن بود . خانم تهرانی ادامه داد : (( این جا را ببینید ، نوشته حضور کلیه ی معاونان همه ی آموزشگاهها ، در این کارگاه الزامی است و مدیران محترم مدرسه ها باید ترتیبی اتخاذ کنند که در این چهار روزی که معاونان در کارگاه آموزشی شرکت می کنند ، اداره ی امور مدرسه ، بی هیچ وقفه ای وبا بهره گیری از توان سایر همکاران و درایت مدیر مدرسه انجام پذیرد . ))
خانم تهرانی زیر بخشنامه نوشته بود : (( خانم های تبریزی و دماوندی جهت اطلاع و شرکت در جلسات کارگاه آموزشی . )) آن را به من داد و گفت : (( ببینید خانم تبریزی ! کارگاه ساعت 9 صبح شروع می شود و تا ساعت 1 ظهر ادامه دارد . اگر ممکن است ، شما با خانم دماوندی ، کاری بکنید که لااقل صبحگاه را خودتان اداره کنید و اگر ممکن باشد آخر وقت هم سری به مدرسه بزنید تا کارهای عقب افتاده را راست و ریس کنیم . ))
در حالی که بازهم به اهمیت کار خودمان مباهات می کردم، قسمتی از بخشنامه اداره را از نظر گذراندم و از این که این بار بخشنامه را این قدر دقیق تنظیم کرده اند ، خوشحال شدم و به خانم تهرانی گفتم : ( ببینید خانم مدیر ! شما ده روز در سمینارها و کارگا ه های اموزشی شرکت می کنید و زیارت وسیاحت مدیریتی می روید ، مگر ما چیزی می گوییم ؟ این جا هم نوشته : ( از مدیران محترم در خواست می شود طوری عمل کنند که در این چهار روزی که کارگاه اموزشی برگزار می شود ، نیازی به حضور معاونان ، حتی در اول یا اخر وقت نیز نباشد … تو را خدا ولمان کنید ، بگذارید راحت در این کارگاه اموزشی شرکت کنیم …)
و خانم دماوندی هم به شوخی گفت: ( راستی خانم مدیر ! شما که این همه در کارگاه شرکت می کنید ، روز شنبه برای رفتن به کارگاه ، باید با خودمان آچار و چکش و این جور چیزها هم ببریم یا لازم نیست…)
بالاخره خانم تهرانی رضایت داد و گفت: ( ان شاء الله که هیچ مشکلی در مدرسه به وجود نمی آید .شما هم بروید در این کارگاه شرکت کنید . امیدوارم مثل بعضی از سمینارها و کارگاهها ، وقت گذرانی و سر کاری نباشد و با دست پر به مدرسه برگردید.)
روز شنبه با قرار قبلی که با خانم دماوندی گذاشته بودیم ، یک ربع قبل از ساعت نه به محل برگزاری کارگاه اموزشی رسیدیم . جلسه در محل یکی از مدرسه های منطقه که سالن اجتماعات خوبی داشت ، برگزار می شد .در حیاط مدرسه ، ورود ما را به (کارگاه اموزشی خلاقیت و نو اوری در برنامه های معاونان اموزشی مدارس ) خوش امد گفته بودند. از مدرسه های دخترانه و پسرانه حدود 70 نفر به این کارگاه دعوت شده بودند .درسالن، 10 میز و دور هر میز هشت صندلی قرار داده شده بود .محلی هم با تریبون ، دستگاه ویدئو پروجکشن ،رایانه و میز و صندلی برای استاد کارگاه پیش بینی شده بود . برای ما دو تا، جلسه جذابیت های خیلی زیادی داشت . خیلی از دوستان قدیمی خودمان را که در مدرسه های گوناگون معاون بودند ، میدیدیم و علاوه بر این ، از این که برای نخسین بار اموزش ما هم جدی گرفته شده است ،خوشحال بودیم.
جلسه راس ساعت نه شروع شد ، هر چند هنوز همه ی 70 نفر نیامده بودند . ولی مسئولان کارگاه خیلی تاکید داشتند که جلسه به موقع شروع شود .بد از تلاوت قرآن کریم و پخش سرود جمهوری اسلامی ، مدیر و معاون اداره و مسئول گروههای اموزشی ویژه ی مدیران و معاونان که این جلسه به همت ان ها طراحی شده بود ، سخنان کوتاهی ایراد کردند . سپس مجری برنامه ، استاد را معرفی کرد و گفت :(آقای دکتر مرتضوی ، اکنون مدرس دانشگاه و صاحب تالیفات متعددی در حوزه ی علوم تربیتی و مدیریت هستند، ولی چون خواستگاه ایشان اموزش و پرورش بوده و حتی در مدرسه های روستایی و چند پایه تدریس کرده و در دوره راهنمایی پسرانه ، با ان بچه های شیطان و شلوغ ، معاونت کرده اند ، ما امیدواریم که کارگاه اموزشی خوب و پرثمری داشته باشیم.)
سپس دکتر مرتضوی در جایگاه خودش قرار گرفت و شروع به صحبت کرد . خانم دماوندی در گروه ما نبود و قدری دورتر از من نشسته بود . معاونان همه مدرسه هایی را که دوتایی بودند ، در دو گروه جدا سامان دهی کرده بودند و میگفتند با این کار می خواهیم میزان توزیع تجربه ها را افزایش بدهیم .دکتر مرتضوی، با ذکر مقدمه ای کارگاه را افتتاح کرد و گفت:(ما در این کارگاه اموزشی چهار روزه ، به تمام معنا می خواهیم نشان دهیم که معاون، یک مدیر بالقوه است.اگر شما چهار روز از مدرسه هایتان دور باشید ، مدیرانتان قدر شما را بیشتر خواهند دانست. کارگاه ما، به تمام معنا مشارکتی است. یعنی 20 درصد من حرف خواهم زد و اطلاعات خواهم داد و 80 درصد شما مشارکت خواهید داشت. در این کارگاه به تمام معنا می خواهیم تجربه های شما را با علم پیوند بزنیم…)
دکتر مرتضوی داشت حرف می زد ومن که از همان لحظه نشستن در کارگاه ، دوباره به دوران دانش اموزی بر گشته بودم ، درحال شمردن (به تمام معنا) هایی بودم که احتمالآ تکیه کلام استاد بود. مدرس کارگاه گفت : (به اعتقاد من،درست است که عنوان شما ظاهرآ معاون مدرسه است ، ولی شما به تمام معنا کارهای مدیریتی انجام میدهید. در این کارگاه ، ما روی 18 محور مدیریتی کار خواهیم کرد ؛ 18 محوری که هر معاون ، باید بر اساس انها در امور مدیریتی مدرسه دخالت کند، منتها ان اموری که به نوعی با خود او مرتبط هستند . ما در این جلسه و جلسات سه گانه بعدی ، در مورد این 18 محور (که البته هر جلسه بین چهار تا شش محور را بررسی می کنیم ) صحبت خواهیم کرد .یعنی من اطلاعات علمی اندکی را به شما خواهم داد و شما با آگاهی از این اطلاعات علمی ، تجربیات خودتان را به تمام معنا با هم مرور خواهید کرد و سرگروه هر گروه از گروه های هفت گانه ، حاصل تجربه های گروه خود را به جمع ارائه خواهد داد. در واقع ، اگر ان شاءالله یک ماه بعد ، همه 18 محور و تجربه های همه شما 70 نفر را جمع کنیم ، شما به تمام معنا با دست پر از اینجا خواهید رفت.)
استاد خیلی خوب ،روند کار را برایمان توضیح داد و سپس به ما گفت از داخل بسته ای که در بدو ورود به ما داده بودند و حاوی چند جلد کتاب مدیریتی ، دو نسخه مجله ی رشد مدیریت مدرسه و جزوات کلاس بود ، برگه ای را که 18 محور روی ان نوشته شده بود، بیرون بیاوریم.
معاون یک مدیر است
به تمام معنا مناسب معاونان…
در بخش قبلی خواندیم که خانم ها تبریزی و دماوندی ، معاونان مدرسه ای که خانم تهرانی مدیریت آن را بر عهده دارد ، برای شرکت در کارگاه آموزشی ویژه ای که به مدت چهار جلسه و در طول یک ماه در روزهای شنبه تشکیل خواهد شد ، از سوی اداره آموزش و پرورش دعوت نامه ای دریافت کرده اند .مدیر مدرسه با شرکت آنان مخالفت می کند و معتقد است ، اگر طی یک ماه ، چهار روز ، آن هم شنبه ها که روز آغاز به کار مدرسه در اول هفته است ، معاونان در مدرسه حضور نداشته باشند ، اداره ی امور آموزشگاه با اخلال رو به رو خواهد شد.گفت و گو وجر وبحث خانم ها تبریزی و دماوندی با خانم تهرانی ، با توجه به مفاد بخش نامه ای که اداره ارسال کرده بود ، به نفع معاونان خاتمه می یابد و مدیر مدرسه رضایت می دهد که آن ها در کارگاه آموزشی شرکت کنند .
آن ها در کارگاه حاضر می شوند و پس از ملاحظه ی ویژگی فیزیکی و ظاهری محل برگزاری کارگاه و شنیدن سخنرانی های آغازین توسط مسئولان ، با دکتر مرتضوی ،مدرس کارگاه آموزشی ، و برنامه هایی که قرار بود در کارگاه ارائه شوند، آشنا می شوند. اینک ادامه ماجرا:
به درخواست دکتر مرتضوی ، برگه ای را که 18 محور مورد بحث در کارگاه آموزشی روی آن نوشته شده بود ، از داخل بسته ای که به ما تحویل داده بودند ، بیرون آوردیم . دکتر مرتضوی گفت : ( خواهش من این است که این برگه را به طور کامل و به تمام معنا مطالعه بفرمایید تا من صحبتم را شروع کنم.)
سپس از ما خواست ، چون این فعالیت ، یک مطالعه انفرادی است ، بی سرو صدا و حداکثر در زمان معادل ده دقیقه ، این یک صفحه را بخوانیم و نکاتی را که به ذهنمان می رسد ، پشت ورقه یادداشت کنیم.
در بالای برگه و با خط درشت نوشته شده بود :
محورهای کارگاه آموزشی خلاقیت و نو آوری در برنامه های معاونان آموزشی مدرسه ها و زیر آن این 18 محور اضافه شده بودند:
*مدیریت برنامه های آغازین.
*مدیریت زنگ تفریح.
*مدیریت شناخت فراگیران.
*مدیریت حضور و غیاب.
*مدیریت طراحی سایر برنامه های کنترلی.
*مدیریت برنامه ریزی و سازمان دهی فعالیت های آموزشی مدرسه و حوزه ی کار معاونان .
*مدیریت بهره جویی از ارتباطات عاطفی و کلامی مناسب با فراگیران (و نیز اولیای آن ها) ؛
شامل:
+جذب دانش آموزان؛
+بهسازی دانش آموزان؛
+نگهداری دانش آموزان؛
+ کاربرد دانش آموزان یا استفاده از همکاری آن ها در برنامه های معاونتی مدرسه.
*مدیریت ایجاد و اعمال ارتباطات انسانی مناسب با همکاران (جذب، بهسازی، نگهداری و کاربرد).
*مدیریت هماهنگ سازی اعمال روش های انضباطی در مورد فراگیران از طریق همکاران.
*مدیریت تشکیل و بهره جویی از گروه های مرجع دانش آموزی در کارهای مدرسه ای.
*مدیریت ایجاد گروه های دانش آموزی (یاور معاون ) در امور مدرسه.
*مدیریت ایجاد انگیزه در میان فراگیران (تشویق دانش آموزان ، تاکید بر ویژگی های مثبت آن ها و
مثبت اندیشی و اعتماد سازی در میان آن ها).
*مدیریت بهره جویی از اختیارات تفویض شده.
*مدیریت بهره مندی از تجربه ها و اندیشه های دیگران .(به شکل حضوری بازدیدی ، مطالعه ای ،
قرار همکاری مشترک و…).
*مدیریت زمان.
*مدیریت آشنا سازی همکاران با آخرین یافته های علمی_پژوهشی و بهره جویی از این یافته ها در
کار اداره مدرسه.
*مدیریت بر خود (تهذیب نفس،خودسازی آمادگی روحی و …).
وقتی این 18 محور را خواندیم و دکتر مرتضوی هم از خوانده شدن برگه ای که به ما داده بودند ،مطمئن شد،گفت:(همانطور که در چند دقیقه پیش گفتم و در این 18 محور هم ملاحظه کردید ، از دید بنده تمام کارهای یک معاون مدرسه ، به تمام معنا مدیریتی است .
شما، مدیران میانی مدرسه هستید و بدون شک چرخ اداری و رهبری مدرسه ها ، بدون اراده و تدبیر شما نخواهد چرخید.)
دکتر مرتضوی سپس به نکته ای اشاره کرد که از دید من بسیار جالب بود و تا کنو ن به طور جدی به آن توجه نکرده بودم .جالب تر اینکه برای بقیه هفت نفر عضو گروه ما هم این نکته شنیدنی بود.
دکتر مرتضوی گفت:(اگر تمام کتاب هایی را که شما به زبان فارسی و در حوزه ی مدیریت آموزشی و آموزشگاهی نوشته شده اند ، مرور کنید، به ندرت کتابی را پیدا می کنید که کار معاونان مدرسه ها را بررسی کرده باشد. همه جا، بحث ها کلی هستندو خیلی کم به مصداق هایی که به طور مستقیم به کار معاونان مدرسه ها بیایند ، بر می خوریم. در واقع می خواهم بگویم ، بحث ها و نوشته ها ، به تمام معنا مناسب کار مدرسه ای شما نیستند و ما در این کارگاه آموزشی می خواهیم خلاف این روند حرکت کنیم.)
خانم دماوندی از دور و از همان جایی که نشسته بود ، می خواست چیزی بگوید و با دست به من اشاره هایی می کرد .خدمتگزار مدرسه ای که محل برگزاری کارگاه آموزشی بود ، روی میزها پارچ آب می گذاشت. خانم دماوندی ، وقتی خانم خدمتگذار از کنار میز آن ها رد شد ، کاغذ کوچکی را به او داد و خواست که آن را به من برساند .کاغذ را گرفتم و دیدم خانم دماوندی ،( به تمام معنا)های دکتر مرتضوی را شمرده و مثلاً به خیال خودش ، چیز مهمی را کشف کرده است .غافل از آنکه خود من ، در همان دو سه جمله ی اول ، تکیه کلام استاد را پیدا کرده بودم. نا سلامتی ما معلم هستیم ؛ آن هم معلم زبده ای که به کسوت معاون مدرسه در آمده است!
دکتر مرتضوی از گروه ها خواست بحث گروهی خود را آغاز کنند . او از هر ده گروه درخواست کرد ، از میان خود افرادی را به عنوان رئیس ، نائب رئیس و سخنگوی گروه انتخاب کنند . همچنین افرادی به سمت ناظم و وقت نگهدار گروه گمارده شوند.او گفت: البته اگر هر هشت نفر عضو گروه ، مسئولیتی مشخص داشته باشند ،بسیار خوب خواهد بود.دکتر مرتضوی گفت : (تعدادی ماژیک در رنگ های گوناگون و پوستر ها و ورقه های مستعمل و کنار گذاشته ای را به هر گروه تحویل داده ایم. لازم است هر گروه ، حاصل گفت و گوهای خودشان را به صورت جملات خبری و کوتاه در این پوستر ها و ورقه ها بنویسند .البته ورقه شفاف ویژه ی اورهد، و ماژیک با نوک نازک هم داریم که اگر خواستید ، نوشته های خودتان را از طریق اورهد نشان دهید ، مانعی نخواهیم داشت.)
وی، سپس در مورد چگونگی مباحث و این که نتایج بحث ها و گفتگو های گروه ، باید در پایان جلسه توسط سخنگوی گروه به خوبی بیان شود ، توضیحاتی داد و گفت :(امروز ما در بخش اول ، در مورد مدیریت برنامه های آغازین ، مدیریت زنگ تفریح ، مدیریت شناخت فراگیران ، مدیریت حضور و غیاب و مدیریت طراحی سایر برنامه های کنترلی بحث خواهیم کرد.)
بعد ادامه داد : (ببینید همانطور که پیش از این گفتیم، انتظار دارم که بحث های شما به تمام معنا تجربی و مناسب معاونان مدرسه ها باشد. ازبحث های نظری بپرهیزید . من از شما تعریف این پنج مقوله را نمی خواهم . خواهش من این است که به طور مشخص در گروه خود روی تجربه هایی که در این پنج زمینه دارید و یا می توانید داشته باشید ،بحث کنید . اگر در پایان بحث گروهی ، هر گروهی بتواند تجربه های بیشتری را که توسط اعضای گروه تایید شده اند،توضیح دهید، از دید مابیشتر مورد قبول واقع خواهد شد.)
دکتر مرتضوی سپس این پنج محور را اندکی توضیح داد و از ما خواست به مدت یک ساعت و نیم روی آن ها کار کنیم .وارد بحث گروهی شدیم و پس از مدت کوتاهی که برای آشنایی اعضا با یکدیگر وانتخاب رئیس و نائب رئیس و … صرف شد، شروع کردیم به بیان تجربه هایمان و شنیدن نظرات دیگران . چه قدر لذت داشت تبادل تجربه و چقدر هیجان داشت دفاع کردن از طرح هایمان در مدرسه.
وسط بحث ها یاد مدرسه افتادم.وقت زنگ تفریح بچه ها بود .راستی خانم تهرانی ،تک و تنها با بچه ها چه می کرد ؟ اگر دوباره سومی ها ،شیطنتشان گل بکند ، با آن ها چه کار می کند؟
معاون یک مدیر است
در دو شماره قبلی گفته شد که خانم ها تبریزی و دماوندی ، معاون مدرسه ای که خانم تهرانی معاونت آن را بر عهده دارد ، در ( کارگاه آموزشی خلاقیت و نو آوری در برنامه های معاونان آموزشی مدرسه ها) شرکت کرده اند . در این کارگاه که توسط دکتر مرتضوی اداره می شود ، هجده محور برای بحث و گفتگو در گروههای 8 نفره اعلام شده است . مدرس کارگاه از معاونان شرکت کننده خواسته است ، از بحث های نظری بپرهیزند و به طور مشخص روی تجربه هایی که در زمینه های اعلام شده دارند ،بحث کنند.
اکنون بخش سوم این یادداشت ها را در پی می آوریم.
در گروهی که من عضویت داشتم ، پنج معاون از خانم ها و سه معاون از مدرسه های پسرانه بودند ، ولی در گروه خانم دماوندی ، تعداد آقایان و خانم ها برابر بود. یک ساعت و نیمی که دکتر مرتضوی تعیین کرده بود ، در چشم به هم زدنی خاتمه پذیرفت. ما در گروه خودمان راجع به هر پنج محور بحث کرده بودیم . البته در برخی محورها ، نظراتمان کاملتر و متنوع تر بود ، و در بعضی بخش ها ،در حد معمول . هر یک از گروهها ، به شیوه ای بحث های خودشان را جمع بندی کرده بودند .مثلا یک گروه ، نکته های مربوط به بحث خودرا پشت پوسترهای مستعمل یادداشت کرده بود.چهار گروه خلاصه بحث های خود را روی ورق شفاف نوشته بودند و می خواستند از روی متن ، آن ها را برای حاضران توضیح دهند . البته بحث های این دو گروه ، به رغم مذاکرات خوبی که در گروه داشتند ، به خوبی ارائه نشد ، به ویژه اینکه یک گروه ، با توجه به وارد بودن یکی از اعضای آن در ساخت پاور پوینت و در اختیار داشتن لب تاپ، مطالب خود را با پاورپوینت ارائه کرد که به شدت کار دو گروهی را که به شیوه سنتی محض کار کرده بودند ، تحت الشعاع قرار داد.
ما فکر می کردیم در هریک از محورها ، دکتر مرتضوی نظر همه ما خواهد گرفت. ولی وی طی یک ساعت ونیم گفت وگوی گروهی در هریک از گروهها ، برای هر گروه موضوعی را انتخاب می کرد و از سخنگوی آن گروه می خواست ، حاصل گفت وگوهای اعضا را درباره ی موضوع مورد بحث ارائه دهد. سپس از همه گروه ها می خواست نظرات تکمیلی خود را در مورد آن موضوع به صورت شفاهی و یا حتی کتبی در اختیار وی قرار دهند . در هر صورت ، چنان سرگرم کار بحث و گفت وگو شده بودیم که پاک مدرسه را از یاد برده بودیم و اصلا یاد خانم تهرانی و اداره امور معاونتی مدرسه توسط مدیر محترم خودمان نبودیم.
مدیریت برنامه های آغازین
دکتر مرتضوی با اعلام خاتمه زمان بحث گروهی ، بار دیگر شیوه کار را بیان کرد و از سخنگوی گروه ( اندیشه ورزان ) ، خانم شادالویی ، خواست گزارش گروه خودشان را صرفا" در مورد برنامه های آغازین اعلام کند . البته تا یادم نرفته بگویم که دکتر مرتضوی به همه گروهها گفته بود اسمی برای همه گروهها انتخاب کنند . وی همچنین در میان صحبت های سخنگویان هر یک از گروهها وارد می شد و توضیحاتی می داد که من در ادامه یادداشت هایم از آوردن آن ها خودداری کرده ام . علاوه بر این اگر مطلبی به محور مورد بحث مربوط نمی شد ، آن را تذکر می داد و یا جایگاه قرار گرفتن آن را در میان 18 محور بیان میکرد.
خانم شادالویی با معرفی اعضای گروه خود و اعلام این که برای مدیریت موثر در برنامه های آغازین (صبحگاه ، ظهرگاه ویا هر اسم دیگری که بگذاریم ) ، حضور معاونان قبل از دانش آموزان در مدرسه الزامی است، خلاصه مباحث گروه اندیشه ورزان را از روی پوسترهایی که پیشنهادهای اعضاء بر آن نوشته شده بود ، به این شرح ارائه کرد:
*تقسیم بندی آیه های سوره های موردنظر برای تلاوت و اعلام آن ها به دانش آموزان ، برای بهره
مندی بیشتر و با برنامه از آیات قرآنی؛
*استفاده از شیوه های گوناگون برای تلاوت قرآن ؛ مانند: خواندن قرآن توسط دانش آموزان قاری، پخش تلاوت های معروف از نوار ، تلاوت قرآن توسط معلمان و سایر همکاران فرهنگی در مناسبت های گوناگون ، تلاوت قرآن به صورت گروهی و هم خوانی در بیان معانی آیات ، و حفظ روزانه چند آیه از قرآن در ماه مبارک رمضان ( گفتنی است که در اجرای همه فعالیت های مربوط به مدیریت برنامه های آغازین ، باید به کوتاه بودن زمان برنامه ، دانش آموز پسند بودن ، جذابیت، غیر تکراری بودن و…توجه شود.)
*گروه بندی کلاس ها برای اجرای برنامه آغازین و سپردن کل مسئولیت اجرای مراسم به کلاس ها؛
*خواندن داستانک ها ی آموزنده در برنامه های آغازین ؛
*خواندن اشعار دلنشین و اثر گذار در برنامه های آغازین
*برگزاری مسابقه های درسی ، اعتقادی، هنری، بهداشتی، و انضباطی ؛ با پرسش های هدف دار و
جایزه به برگزیدگان ؛
*اجرای طرح هدایت تحصیلی و شغلی مستمر (از اول ابتدایی تا پایان دبیرستان )در طول سال تحصیلی ، با معرفی رشته ها و مشاغل به دانش آموزان از طریق دعوت از صاحبان حرفه ها و مشاغل
در حد برنامه های جذاب و اثر گذار کوتاه مدت؛
*معرفی متولدین هر ماه در پایان همان ماه ، تبریک گفتن به آن ها و انتخاب تعدادی از آن ها با قرعه کشی و اهدای هدیه (با در نظر گرفتن متولدین تابستان و تبریک به آن ها در پایان سال تحصیلی و یا آغاز سال تحصیلی جدید).
* معرفی دانش آموزان موفق از ابعاد گوناگون در روزهای متعدد هفته ؛
*خواندن سرود توسط گروههای دانش آموزی ویا پخش نوار های سرود مورد علاقه دانش آموزان ؛
*اجرای برنامه نیایش توسط دانش آموزان در روزهای مشخصی از هفته(مثلا"اول یا آخر هفته)؛
*محدود کردن حضور مدیر مدرسه در برنامه های آغازین به هفته ای مثلا" یک روز و بهره گرفتن از توان سایر همکاران ،ازجمله معلمان ، کتابداران ، مربیان تربیتی ، مربیان ورزش ، مشاوران و…؛
*توجه ویژه به ورزش ، و ورزش کردن معاونان و کادر مدرسه با دانش آموزان و نیز توجه به بازی های شاد و کودکانه ؛
*استفاده از سر گروههای کلاسی برای کمک به معاونان در اجرای مراسم آغازین؛
*استفاده از کلمات دلنشین توسط معاون مدرسه ، هنگام گشت و گذار در حیاط ؛
*حذف تذکرات بی مورد نصیحت گونه به بچه ها و استفاده از تذکرات چاپی و نصب بر تابلوی اعلانات
*اختصاص زمان مناسب و حساب شده به تلاوت برخی از دعاها و زیارت نامه ها ( توسل ، کمیل ، آل یاسین ، عاشورا و…)، همراه با برنامه های جذاب ، اثر گذار و کوتاه مدت؛
*استفاده از نمایش نامه های عروسکی (عمدتا" طنز ) در برنامه های آغازین دوره ی ابتدایی به منظور ارائه ی پیام های بهداشتی و انضباطی به دانش آموزان؛
*معرفی کادر مدرسه در برنامه های آغازین (صبحگاه و یا عصرگاه)،در روزهای اول بازگشایی مدرسه؛
*انتخاب شعار هفته ، همراه با کار هفتگی در کلاس ، مانند نگارش مقاله ، انشا، تهیه روزنامه دیواری ،برگزاری مسابقه و…
دکتر مرتضوی از سخنگوی گروه اندیشه ورزان خواست ، بیش از این ادامه ندهد. از وی و همکارانش سپاس گذاری کرد و از معاونان حاضر خواست ، این گروه را تشویق کنند.
مدیریت زنگ تفریح
درباره مدیریت زنگ تفریح ، از سخنگوی گروه شایستگان ، خانم موسی الرضا دعوت کرد در این زمینه صحبت کند
اعضای این گروه بحث های خود را روی یک برگ کاغذ فهرست کرده بودند و سخنگوی آن ها ، هریک از موارد آن را می خواند و توضیح می داد .
وی در آغاز صحبت های خود ، به مقاله پژوهشی خوبی که از خانم دکتر زهرا بازرگان در شماره 22 فصلنامه ی مدیریت در آموزش و پرورش (تابستان1378)،در مورد مدیریت زنگ تفریح چاپ شده بود،اشاره کرد و از حاضران خواست حتما" آن را بخوانند . سپس مواردی را که در گروه روی آن توافق
کرده بودند ، به این شرح اعلام کرد:
*حضور مستمر معاون در حیاط و نظارت مستقیم او بر دانش آموزان با حضور در حیاط مدرسه، می توان به حرف ها و مشکلات بچه ها گوش سپرد و حتی هنگام گشت و گذار ، حال خانواده های آنان را جویا شد،
*اختصاص دادن بخشی از حیاط مدرسه به هر کلاس برای ایجاد فضای سبز (کاشت گل و گیاه و…)،و نیز اختصاص بخشی برای مطالعه و بخشی برای بازی ها و ورزش های فردی و گروهی؛
*آزاد گذاشتن دانش آموزان در انتخاب بازی و فعالیت (در صورت صدمه نرساندن به دیگران)؛
*پخش سرودهای شاد و موسیقی های گوشنواز و روح بخش در زنگ های تفریح(با در نظر گرفتن مناسبت هاو…)؛
*به جای پیگیری سنتی غیبت بچه ها ، حضور در جمع دانش آموزان و جویا شدن از حال آن ها در زنگ تفریح روز بعد از غیبت ؛
*درخواست از دانش آموزان کلاس های بالاتر برای مواظبت از دوستان کوچک خود در زنگ تفریح و تذکر این مساله هر چند ماه یک بار ؛
*انتخاب تعدادی از دانش آموزان از گروه های گوناگون و تفویض اختیار کارهای مربوط به زنگ تفریح به آنان؛
*ایجاد تمهیدات انجام بازی های سالم هوشی ، علمی و سنتی در زنگ های تفریح؛ مانند شطرنج ، فوتبال دستی ، هفت سنگ و …
خانم موسی الرضا ، تازه گرم شده بود که دکتر مرتضوی از وی و اعضای گروهش سپاسگذاری کرد و از گروه دیگری خواست به ارائه ی گزارش خود بپردازد.
معاون یک مدیر است
یادداشت های یک معاون مدرسه اشاره در سه شماره ی قبلی ، از حضور خانم ها تبریزی و دماوندی ، معاونان مدرسه ای که مدیریت آن را خانم تهرانی بر عهده دارد ،" در کارگاه آموزشی خلاقیت و نو آوری در برنامه های معاونان آموزشی مدرسه ها " که توسط اداره ی آموزش و پرورش و به مدرسی دکتر مرتضوی برگزار می شود ، سخن گفتیم. مدرس کارگاه ، هجده موضوع را به بحث و تبادل نظر گذاشته بود . وی برای گفت و گوی گروهی نخست که یک ساعت و نیم طول کشید ، پنج موضوع را مشخص کرده بود و از معاونان شرکت کننده که به گروههای هشت نفره تقسیم شده بودند ، خواسته بود در ارتباط با هر پنج موضوع بحث کنند .بعد از پایان بحث گروهی ، ارائه یافته ها توسط سخن گویان گروهها آغاز شده بود وبا وجود اینکه هر گروه ، راجع به هر پنج موضوع بحث کرده بود ، ولی با هدایت دکتر مرتضوی ، سخنگویان تنها به ارائه گزارش در یک محور خاص پرداخته بودندو…اکنون ادامه یادداشت ها را در پی می آوریم.پس از آنکه سخن گویان گروه های "اندیشه ورزان " و "شایستگان"، گزارش خودشان را در مورد مدیریت برنامه های آغازین و مدیریت زنگ تفریح ارائه دادند ، دکتر مرتضوی گفت: " تا پایان جلسه ی امروز ، وقت زیادی نداریم و هنوز ارائه گزارش سه موضوع دیگرباقی مانده است . پس از ارائه این گزارش ها تا شنبه آینده تعطیل هستند و دوباره هفته ی بعد در خدمتتان خواهیم بود و موضوعات دیگری را در پی می گیریم."
همهمه ای در سالن در گرفت و همه به دکتر مرتضوی ، از این که گفته بود تا شنبه ی آینده تعطیل هستید، اعتراض کردند. مدرس کارگاه حرفش را پس گرفت و گفت:" فی الواقع کارگاه تعطیل است .شما که باید به مدرسه بروید و به تمام معنا با بچه ها سروکار داشته باشید…"و بعد، از آقای آزادگر، سخنگوی " گروه گل سرخ محمدی" درخواست کرد ،خلاصه بحث های اعضای گروه در ارتباط با مدیریت شناخت فراگیران را در اختیار اعضای شرکت کننده در کارگاه قرار دهد.
آقای آزادگر ، به همراه آقایان شهرکی و قماشی که شناخت خوبی از کار با رایانه و چگونگی اتصال دستگاه پخش تصویر ویدیو پروجکشن به رایانه داشتند ، به جایگاه ارائه آمد و پس از دقایقی ، رایانه روشن شد و اولین تصویر پاور پوینتی که توسط اعضای گروه گل سرخ محمدی تهیه شده بود ، روی پرده افتاد.
آقای آزادگر گفت، کلاسهای ICDL بالاخره به دردمان خوردند و از چیزهایی که در آنها یاد گرفته بودیم ، استفاده کردیم. بعد افزود : "باور کنید درست کردن پاورپوینت ،آن هم از نوع ساده ای که الان خواهید دید خیلی راحت است. من سخن گوی گروه شدم و قرار شد ،خلاصه مطالب را یادداشت کنم . ولی چون رایانه کیفی در اختیار داشتم و نرم افزارهای مرتبط با پاور پوینت هم در حافظه آن موجود بود ، هرچه را گفته و تصویب می شد ، بلافاصله تایپ می کردم و در یکی از قاب های پاورپوینت قرار می دادم." بعد، اولین تصویر را که مربوط به قاب اول بود ، روی پرده انداخت:
مدیریت شناخت فراگیران
سپس گفت : "من صحبت هایم را با ذکر خاطره ای مربوط به سال ها قبل آغاز می کنم . آن زمان در مدرسه ای بسیار بزرگ معاون بودم . مدرسه آنقدر بزرگ بود که در سه جای متفاوت ، صبحگاه تشکیل می دادیم.
در واقع، معاون مدرسه ای بودم که به غیر از من پنج معاون دیگر هم داشت و تعداد کلاس هایمان در سالهای گوناگون 40 تا 50 کلاس در نوسان بود . من خیلی روی شناخت دانش آموزان تاکید داشتم و دلم می خواست اسم و مشخصات و ویژگی های اختصاصی هریک از بچه ها را بدانم و در صورت لزوم ، اطلاعاتی را در اختیار همکاران معلم قرار دهم.
روزی سر صبحگاه ایستاده بودم و دانش آموزان ، پس از اتمام مراسم آغازین ، در صف های بهم پیوسته و پشت سر هم ، به کلاس می رفتند .
داشتم خودم را در شناخت فراگیران آزمایش می کردم . البته دی ماه بود و پس از گذشت چهار ماه ، بسیار طبیعی بود که من حداقل نام بچه ها را بلد باشم . واقعاً هم اینطور بود و همه را می شناختم. تا اینکه نوبت به دانش آموزی رسید که هنوز هم بعد از گذشت 20 سال ، به یادم مانده است؛ پسر بچه ریز نقشی که از مقابل دیدگان من رد شد و من هر چقدر در ذهن خود تلاش کردم ، نتوانستم اسم او را به یاد بیاورم . پیش خودم گفتم اکر یک وقت بخواهم او را صدا بزنم، چه می گویم ؟ مثلاً می گویم پسر بیا این جا ببینم؟! آیا می گویم آهای یا کوچولو؟! ویا… نفهمیدم آن یکی دو دقیقه چطور گذشت. بلافاصله خودم را به اتاقم رساندم و دفتر انضباطی کلاس ها را یکی پس از دیگری کنار گذاشتم تا به دفتر کلاس 82 و به صفحه ای رسیدم که عکس پسر بچه ی کوچک اندام را در آن چسبانده بودم . وقتی اسمش را خواندم و به یادم آمد که او را می شناسم نفس راحتی کشیدم و …"
دکتر مرتضوی در این لحظه و ضمن تشکر از خاطره آقای آزادگر و تذکر اینکه وقتمان کم است و تا ساعت یک چیزی نمانده و باید علاوه بر آقای آزادگر، یک گروه دیگر هم گزارش بدهد ، گفت:" در مباحث آموزشی ، باید در نظر داشته باشیم که همواره کوچک ، زیباست. هیچ وقت به دنبال کار های بزرگ و یا کارهایی با تعداد افراد زیاد نباشید . در مدرسه های پر جمعیت ، کار شناخت دانش آموزان با مشکل مواجه می شود و ما به تمام معنا و از تمام ابعاد نمی توانیم بچه ها را بشناسیم ، در حالی که مسئله شناخت در مدرسه هایی با جمعیت تعداد و کلاسهای کم ، اثر بخش تر رخ می دهد."
آقای آزادگر، نمایش قاب های گوناگون پاورپوینت خود روی پرده و توضیح در مورد هریک از آنها را شروع کرد. وی گفت: "البته مثال های تجربی ما به هر سه دوره تحصیلی مربوط هستند و صد البته شما می توانید آنها را کاملتر کنید."
سپس موارد بحث شده در گروه خودشان را به این ترتیب روی پرده انداخت و هریک از آنها را توضیح داد که البته در اینجا از ارائه توضیحات اضافی خودداری می کنیم:
*برای شناخت دانش آموزان ،باید از طریق پرسش نامه هنگام ثبت نام و یا در مناسبت های دیگر اطلاعات اولیه را بدست آورد.
*برای تکمیل شناخت ، معاون همواره باید با دانش آموزان مشاوره عمومی داشته باشد.همچنین صحبت با دانش آموزان گوشه گیر را در دستور کار خود قرار دهد.
*در همه جلسات شورای معلمان ، باید وقتی به معاونان اختصاص یابد تا به صورت تبادل اطلاعات دوطرفه ، از معاونان به معلمان و از معلمان به معاونان ، در مورد دانش آموزانی که از نظر جسمی ، عاطفی ، درسی، خانوادگی و… مشکلاتی دارند و به همراهی بیشتر نیازمندند گفت و گو شود. البته در شناخت هر چه بیشتر فراگیران برجسته هم می توان در همین جلسات فعالیت کرد.
*در مدرسه هایی که بیش از یک معاون مشغول فعالیت است ، حتماً برای گروه ها و یا پایه های
خاصی از دانش آموزان معاون مشخصی در نظر گرفته شود.
*معاونان می توانند ، بخشی از اطلاعات شناختی خودشان را از طریق گفت و گوی با حوصله با دانش آموزانی به دست آورند که از نظر انضباطی یا درسی مشکل دارند. همچنین ، گفت و گو با اولیای دانش آموزانی که مشکل رفتاری و یا یادگیری دارند نیز رهگشاست.
*معاونان می توانند ، تمام اطلاعات دانش آموزان را در دفتری ثبت کنند . در این دفتر می توان ،موفقیت ها و کاستی های احتمالی رفتاری و درسی دانش آموزان را درج کرد . باید دقت کرد ، اگر در این دفتر فقط ویژگی های منفی نوشته شود ، به سرعت کارایی خود را از دست خواهد داد . همچنین ، می توان دفتری ویژه برای معلمان درست کرد و از آنها خواست ، اطلاعات آموزشی و پرورشی خاصی را که در مورد هریک از بچه ها دارند ، برای آگاهی معاونان در آن درج کنند.
*دانش آموزانی را که مشکل و یا بیماری خاص فیزیولوژیک و یا مشکل ویژه جسمی دارند ، باید شناسایی کرد و این قبیل دانش آموزان را همواره مد نظر داشت.
*برای الگوسازی مثبت در میان دانش آموزان ، معاونان باید به طور مرتب دانش آموزانی را که از ابعاد گوناگون دارای موفقیت هایی هستند ، معرفی کنند . این معرفی می تواند به شیوه های گوناگون صورت پذیرد.
*عنصر مشاهده ، یکی از عوامل موثر در شناخت دانش آموزان است .
مشاهده دقیق رفتار دانش آموزان در کلاس ، حیاط مدرسه ، هنگام ورزش و… می تواند در شناخت کامل آنها به معاونان کمک کند .
*یکی از راههای شناخت دانش آموزان ، نظر خواهی از کارکنان مدرسه یا معلمان مرتبط ، طی سال تحصیلی ، در مورد هر دانش آموز است.
*خواستن قضاوت در مورد محیط خانه و افراد خانواده از خود دانش آموز ، یکی دیگر از راههای شناخت است.
*برگزاری مسابقه هایی در سطح مدرسه با عنوان "من کیستم؟" تا دانش آموزان خودشان را با انشا هایی با همین عنوان معرفی کنند.هم چنین می توان ، از نمایشنامه های مدرسه ای و تکنیک ایفای نقش و یا قضاوت نیز اضافه کرد تا بچه ها ، با ایفای نقش های گوناگون از انسان های بزرگسال ، خودشان را نشان دهند.
*در دوره ی ابتدایی ، دوختن روبان با رنگ های گوناگون در پایین مقنعه دانش آموزان دختر پایه های گوناگون ، برای شناسایی صف کلاس و تشخیص دانش آموزان ، هم به آنها و هم به معاونان کمک می کند.
*دادن شماره و کارت با رنگ های گوناگون به دانش آموزان پایه ها ، تعیین جا در صف و ایجاد نظم هنگام حرکت صف ها و آمد و شد را برایشان آسان می کند.
*اختصاص کارت انضباطی _ارتباطی برای هماهنگی موقعیت رفتاری _انضباطی مشترک هر دانش اموز در خانه و مدرسه ، به شناخت بیشتر و بهتر دانش آموزان می انجامد.
با پایان یافتن صحبت های آقای آزادگر ، دکتر مرتضوی از ما خواست ایشان و اعضای گروهشان را تشویق کنیم. سپس قرار شد صحبت های نماینده ی گروه پایندگان ، به عنوان آخرین گروه و پایان بخش مباحث روز اول کارگاه آموزشی معاونان باشد.
موی سر دانش آموزان
از دوره ابتدایی ام چیز زیادی به خاطر ندارم، به جز اینکه مدرسه ما یک ساختمان بسیار قدیمی و تقریباً غیرقابل استفاده بود!
یک درخت توت پیر که خیلی ها می گفتند قدمت 400 ساله دارد هم تنها بهانه تفریح و در واقع سایبان روزهای آفتابی مان بود.
با اینکه همه می گفتند هر لحظه احتمال ریزش ساختمان و زیرآوار ماندن چند صد دانش آموز وجود دارد اما به دلیل تعداد زیاد دانش آموزان ، همین ساختمان لرزان هم دو شیفته کار می کرد: صبحها ما بودیم یعنی حدود 20 کلاس 25 نفره دخترانه و عصرها پسرکانی از گروه سنی خودمان با همان تعداد و همان ازدحام.
آنچه که از این ازدحام و در شیفت عصر همیشه در ذهن من باقی خواهد ماند قیافه بسیار جدی و اخمهای پررنگ آقای ناظم بود که معمولاً نیم ساعت قبل از حضور دانش آموزان در سرکلاس خودش را به چارچوب در ورودی مدرسه فرتوت ما می رساند.
مردی با کت و شلواری تقریباً رنگ و رو رفته، خط کشی به درازای حدود 50 سانتی متر و البته یک ماشین مخصوص اصلاح موی سر.
این ماشین را اغلب شنبه ها که روز آغازین هفته بود در دستان آقای ناظم می دیدم.
بچه ها می گفتند: ناظم با ماشین اش بر روی سر بچه هایی که موهایشان کوتاه نشده خط می اندازد و چون خوش سلیقه است گاهی اشکال هندسی زیبایی هم طراحی می کند.
آن روزها دقیقاً نمی دانستم منظور همکلاسی هایم از خط انداختن چه چیزی می تواند باشد، فقط این را به خوبی پذیرفته بودم که یک دانش آموز پسر ابتدایی، راهنمایی و یا حتی متوسطه باید کله ای صاف و برق انداخته داشته باشد تا بدین وسیله گوشهای گاه پهن و بزرگش بیشتر بتواند مجال مانور بیابد!
کمی بعد و شاید پس از گذشت چند ماه، وقتی برادرم با چهره ای درهم و در حالی که دستش را روی سرش گذاشته بود، به خانه آمد معنی خط انداختن آقای ناظم را هم به خوبی فهمیدم!
او بر روی سر یک دانش آموز ضربدری جانانه طراحی کرده بود؛ دانش آموزی در مقطع دوم راهنمایی.
مهمترین توجیهش نیز بلند بودن موی سر دانش آموز تحت فرماندهی اش بود.
آن روزها برای دانش آموزان ما داشتن موهایی 5 سانتی متری شاید یک رویا بود و آنان می بایست بلند کردن موهایشان را و احیاناً طراحی مدلهای "رپ"، "قارچی"، "آلمانی" و هر آنچه که در آن روزگار "مد" بود را فقط و فقط به تابستان موکول می کردند چون تابستان دیگر خبری از آقای ناظم، کت و شلوار معروفش، خط کش و صد البته ماشین بی رحم اش نبود.
به هر حال بار دیگر ماه مهر و زمان وداع با زلفکانی پریشان فرا می رسید؛ زلفکانی که حالا برای خودشان کلی مدل پذیر شده بودند.
٭ اجباری نیست، اجباری هست!
واقعیت این است که براساس شنیده ها و دیده ها، اغلب ما کوتاه کردن و در واقع ماشین کردن موی سر دانش آموزان پسر را به ویژه در مقاطع ابتدایی و راهنمایی اجباری تلقی می کنیم لذا همچنان در ذهنمان یک دانش آموز در فصل تحصیل مساوی است با انسانی با سر بی مو و یا موهایی مثلاً یک سانتی متری!
ابوالقاسم جامه بزرگ، مدیرکل دفتر پیش دبستانی و ابتدایی وزارت آموزش و پرورش اما در روزهای اخیر خبر جالبی را اعلام کرد و به خبرگزاریها گفت: ماشین کردن موی سر دانش آموزان اجباری نیست و در صورت رعایت بهداشت و شوونات اسلامی چنین امری بی دلیل و فاقد ضرورت است.
به این ترتیب و با استناد به گفته های ابوالقاسم جامه بزرگ، می باید به ماشین های نمره 2 و 4 بدرود بگوییم و آنها را جزو ابزار به تاریخ پیوسته آموزش و پرورش بدانیم.
در آیین نامه انضباطی وظایف دانش آموز در مدرسه نکاتی مطرح شده است مثلاً اینکه استفاده از لباس، کفش و جوراب ساده و اصلاح موی سر متناسب با شوونات اسلامی برای پسران ضروری است و دختران هم می باید حجابی در حد این شوونات داشته باشند.
او اضافه می کند: البته تاثیر فرهنگ محلی در تعیین حد و حدود کوتاهی مو بسیار موثر است.
از جامه بزرگ می پرسیم: اگر مدیر مدرسه ای ماشین کردن سر دانش آموزان را اجباری کند تکلیف چیست؟ و آیا این کار برای وی تخلف اداری محسوب می شود یا نه؟
مدیرکل دفتر پیش دبستانی و ابتدایی می گوید: این مساله هم به عرف برمی گردد برای مثال ممکن است در مدرسه ای از مدارس تهران بنا به عرف منطقه، ماشین کردن موی سر اجباری باشد که در این صورت نمی توان بر مدیر خرده گرفت و یا اینکه ممکن است در برخی مناطق کشور ماشین کردن براساس عرف موجود اجباری باشد لذا اگر مدیری دانش آموزان را مجبور کند از ماشین نمره 2 یا 4 استفاده کنند تخلفی روی نداده است! اما اگر مخالف عرف عمل کرده باشد بی شک از او پاسخ خواهیم خواست.
٭ پیروی از یک سیاست صد ساله
اما تاثیرات تحقیرآمیز ماشین کردن اجباری موی سر دانش آموزان.
رسیدن به تاثیرات منفی این کار، مساله ای نیست که در لحظه و به طور اتفاقی به آن برخورد کرده باشیم بلکه امری است که در واقع از دید بسیاری از مدیران پرورشی و آموزشی ما پنهان مانده و مورد غفلت واقع شده است.
دکتر فربد فدایی، روان پزشک در این خصوص به سیاست یکپارچه سازی به عنوان یکی از اهداف فرهنگی و پرورشی در بین دانش آموزان ایرانی اشاره می کند و می گوید: این سیاست بدان معنی است که هیچ تفاوتی بین دانش آموزان قایل نشویم و با متمایز کردن آنان زمینه احساس تفاوت و تبعیض را به وجود نیاوریم که کوتاه کردن موی سر به صورت قانونی برای همه دانش آموزان، از مواردی است که برای رفع تبعیض به کار برده می شود.
فدایی به تاثیر منفی این کار در درازمدت و در مقایسه بین دانش آموزان و دیگر گروههای سنی جامعه هم اشاره می کند.
او خاطرنشان می سازد: این کار موجب می شود دانش آموز احساس تفاوت کند و به خود بقبولاند که با بزرگسالان و دیگر گروههای سنی یکسان نیست و همچنین احساس کند در مورد او و دیگران تبعیض روا داشته شده است.
به گفته این کارشناس، سیاست کوتاه کردن موی سر قدمتی بیش از یکصد سال دارد و به زمانی برمی گردد که نبود امکانات رفاهی و بهداشت عمومی پایین، مردم را وادار به این کار می کرده است.
وی اضافه می کند: مردم در آن زمان برای جلوگیری از بیماریهای پوستی و یا وجود حشراتی مثل شپش، موی دانش آموزان را کوتاه می کردند لذا اصرار به ادامه این سیاست آن هم در شرایطی که تقریباً همه خانه ها حمام دارند و کودکان و نوجوانان به طور مستمر استحمام می کنند نه تنها کاری عبث و بی فلسفه است بلکه آرامش روحی و روانی را از دانش آموز سلب می کند.
به گفته فربد فدایی، دانش آموزان در صورت اجباری بودن کوتاهی موی سر احساس اجحاف می کنند.
او تصریح می کند: اینکه دانش آموزی به آراستگی ظاهری خود توجه زیاد داشته باشد مطلقاً چیز بدی نیست و آموزش و پرورش مطمئن باشد با اعمال اجبار و تغییرات ظاهری در دانش آموز، مطابق با میل مسوولان نمی توان تغییرات مثبت رفتاری را در او به وجود آورد.
دکتر فربد فدایی حتی از انجام اینکار به صورت داوطلبانه هم دفاع نمی کند و معتقد است: اگر بهداشت رعایت شود کوتاهی داوطلبانه موی سر یک دانش آموز هم بی پایه و اساس خواهد بود.
٭ به دنبال چه هستیم؟
محمود جوادی قره تپه، کارشناس ارشد مشاوره نیز ضمن اشاره به شرایط روانی موجود در نوجوانان که بسیاری از دانش آموزان هم در این گروه جای می گیرند، می گوید: دوره نوجوانی، دوره ای است که در آن دختران و پسران به مساله زیبایی ظاهری خود بسیار اهمیت می دهند که دلیل این حساسیت هم شرایط سنی و نیازهای آنان در این دوره بوده که با دیگر گروههای سنی متفاوت است.
او ادامه می دهد: مورد توجه واقع شدن از نکاتی است که اهمیت به زیبایی ظاهری از سوی نوجوان را توجیه می کند لذا در قالب حس استقلال طلبی و مطرح کردن خود به واسطه این زیبایی نمایان می شود.
به گفته جوادی دانش آموزان در این سن به دنبال ارایه تعریف جدیدی از خودشان هستند و دوست دارند جایگاهشان را در جغرافیای انسانی تعیین کنند که در این میان موی سر و نوع پوشش از جمله سلاحهایی است که نوجوان پسر می تواند به خوبی بر روی آن مانور دهد.
وی می گوید: از آنجایی که مدرسه محلی برای تلاقی شمار زیادی از نوجوان است و لزوماً باید قوانین خاصی برای اداره بهتر و آسانتر آن وضع شود لذا اداره کردن مدرسه بسیار مشکلتر از جوامع کوچکی مثل خانواده است.
جوادی در توضیح قوانین وضع شده در مدارس کشور، به آیین نامه انضباطی دانش آموزان اشاره و تصریح می کند: متاسفانه کلی گویی از جمله اشکالهای وارده به این آیین نامه است به طوری که بی توجهی به جزییات و ارایه نشدن توضیحات لازم، همواره باعث بروز مشکل برای اولیای مدرسه، والدین و دانش آموزان می شود.
او می گوید: مثلاً گفته شده که موی سر و پوشش دانش آموزان باید مطابق با شوونات اسلامی باشد اما حدود آن را مشخص نساخته و در نهایت اختلاف سلیقه زیادی بین مدیران مدارس ایجاد کرده است.
به عقیده جوادی نخستین گام در حل این اختلافها، اعمال تغییرات گسترده در آیین نامه انضباطی دانش آموزان است تا بدین وسیله تعارضات موجود هم برطرف گردد.
از جوادی در مورد نتیجه ایجاد تعارض در این خصوص سوال می کنیم.
او می گوید: طبیعی است که تعارض همواره دردسرساز است و در این مساله خاص هم از سویی مقاومت دانش آموز نوجوان و علاقه مند به زیبایی ظاهری و از دیگر سو اصرار زیاد اولیای مدرسه را برای به کرسی نشاندن ایده های فردی در پی دارد.
٭ انضباط گروهی یا تمایلات شخصی؟
جوادی به نیاز زیبایی دوستی نوجوان هم اشاره می کند و خاطرنشان می سازد: بی شک این نیاز باید در تغییر و تحولات آیین نامه ای لحاظ شود اما واقعیت این است که سیستم اداره مدارس ما هر شرایط ظاهری را نمی پذیرد زیرا پذیرش هر آنچه دانش آموز می طلبد، انضباط گروهی را از بین می برد.
این مشاور به تلاش مدیران و اولیای مدارس برای رسیدن به ارتباطی قوی و دوسویه با دانش آموز اشاره می کند و معتقد است: اگر مدیر، معاون، مشاور و یا معلمی بخواهد در برقراری ارتباط با دانش آموز موفق عمل کند باید در وهله اول با او دوست باشد و اگر این اتفاق رخ ندهد هیچ بخش دیگری از سیستم آموزش و پرورش در مدارس موفق نخواهد بود.
او می گوید: لحاظ کردن شرایط سنی، تعیین حدود، حذف تعارضات و جلوگیری از اعمال سلیقه فردی در مورد مسایل پرورشی و تربیتی دانش آموز می تواند یکپارچگی فکری را در بین این گروه سنی به همراه داشته باشد.
به گفته جوادی، دست اندرکاران مدارس نباید ارتباط قوی و دوسویه را به راحتی تخریب کنند، زیرا افت تحصیلی و عدم پذیرش شرایط حاکم بر محیط آموزشی از سوی دانش آموز، از حداقل پیامدهای منفی این بی توجهی خواهد بود.
این کارشناس می گوید: برای مثال اجباری کردن استفاده از ماشین نمره چهار چه چیزی را به ارمغان می آورد؟ نظم را؟ نه! به هیچ وجه چنین دستاوردی حاصل این ایده غیرمنعطف نخواهد بود. آخرین گفته های محمود جوادی قره تپه ما را به یاد یکی از گفته های معروف آلبرکامو می اندازد که، "صدای اعمال از صدای کلمات رساتر است.
بر همه واضح است که موبایل یا تلفن همراه یک وسیله سودمند برای ارتباطات مطلوب محسوب می شود و هم می توان از آن استفاده درست داشت هم نادرست به حدی که به اندازه سلاح های گرم می تواند در سطح کلاس و مدرسه خطرناک باشد ،به زودی پیشرفتهای عجیب و غریب دستگاههای موبایل باعث تعجب همگان خواهد شد ، موبایل هایی که بوی بد دهان را به صاحبش هشدار خواهد داد ، یا دستگاههایی که تغییرات مشکل ساز ضربان قلب و حالات اورژانسی را به صاحب موبایل و یا شرکت های بیمه و مراکز اورژانس اطلاع خواهد داد، استفاده از دفترچه تلفن ، حافظه بالا برای ذخیره فایل های فشرده صوتی و تصویری ، ضبط صدا،فیلمبرداری ، عکس برداری و قابلیت های گوناگون برای والدین در کشورهای پیشرفته جهت ردگیری و کنترل فرزندان و نظارت از راه دور و غیره هر شخص را به فکر استفاده از آن می اندازد اما چه نوع استفاده ای ، با چه محتویاتی و چه احتمالاتی برای ناهنجاری و انحراف ؟ در این راستا مطالب متنوع و پیشنهادات مفید به همراه برخی مستندات ارائه می شود ، امید است مورد توجه مدیران ، معلمان ، مربیان پرورشی و والدین قرار گیرد ، به هر حال ، به همراه داشتن موبایل در کلاس درس و مدرسه دارای ضررهایی بیشتر از فواید آن است و حداقل در شرایط فعلی که فرهنگ سازی لازم انجام نشده است ، برای مدارس و والدین به یک بحران تبدیل شده است علی الخصوص وجود بلوتوث ها و پیامک ها و تراک های غیر اخلاقی و یا فیلمبرداری و گرفتن عکس از سایر دانش اموزان و انتشار آن در اینترنت یا از طریق سی دی و بلوتوث ، سوء استفاده های احتمالی دیگران از آنها ، مشکلات زیادی را به وجود آورده است .
باید گفت ؛ در برخی مدارس ممکن است در این رابطه مشکلی وجود نداشته و یا در برخی شهر ها فرهنگ سازی لازم صورت گرفته باشد و به همراه داشتن آن امری عادی تلقی شود ، مطالب زیر به صورت کلی ارائه شده است و ممکن است به زودی با رواج ام ام اس مجددا" مشکلات جدیدی برای خانواده ها و دانش آموزان و مدارس به وجود آید … و البته واضح است که نمی توان یک نسخه کامل و بدون نقص را برای تمام مدارس پیچید و برخی مدیران با همکاری کلیه معلمان اقدامات جالبی برای برخورد مناسب با این مسئله اتخاذ کرده اند . اهمیت قضیه به حدی است که در خیلی از کشورها ی توسعه یافته به درخواست مدیران و معلمان خارجی استفاده از موبایل در مدرسه ممنوع شده است و تلاش برای غلبه بر این مشکل مختص کشورمان نیست .
شیوه های تقلب پیشرفته در مدارس خارجی توسط موبایل و اخلال در امر ارزشیابی ، مدیران را به فکر چاره انداخته است و برخی هم در داخل و خارج کشور ادعا می کنند سیستم مختل کردن ارتباطات موبایل را طراحی کرده و در مدارس ، جلسات ، محیط های حساس ، نظامی و غیره تا شعاع 25 متر کارایی دارد ولی مشکل اصلی مدارس ایران روشن بودن موبایل و صحبت کردن نیست بلکه محتویات آن ، اس ام اس ، تراک های مختلف ، فایل های متنوع که همگی باعث مشغولیات ذهنی دانش آموز و بی اثر کردن فرابند یاد دهی و یادگیری خواهد شد و حتی درگیریهای زیادی برای مدیران ، معلمان و والدین به وجود آورده است که باعث فرسودگی و تهی شدن انرژی آنان خواهد شد برخی مطالب مفید را ببینید:
اقدام هیات دولت در کشور ژاپن برای جلوگیری از استفاده موبایل در مدارس
به گزارش خبر گزاریAFP از والدین و مدارس ژاپنی خواسته شده تا از کاربرد موبایل برای کودکان جلوگیری نمایند.این تصمیم در روز دوشنبه توسط هیات دولت ژاپن گرفته شده است.آقای وزیر Yasuo Fukuda همچنین اعلام نمود کاربرد موبایل همچنین بروی اخلاقیات کودکان نیز تاثیر سو دارد. ایشان اعلام نموده همه ما باید تلاش کنیم که حتی دانش آموزان دبیرستانی نیز در موقع لزوم از موبایل استفاده کنند.دولت در آینده برنامه جلوگیری خود را ارائه خواهد نمود. یکی از خطرات روز افزون کشور ما زباله های کامپیوتری و کیت های الکتریکی و موبایل های اسقاطی است.متاسفانه این مقوله کمتر مورد توجه قرار دارد.
ممنوعیت استفاده از تلفن همراه در مدارس ایران
دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش گفت: "دانش آموزان نباید در مدرسه از تلفن همراه استفاده کنند و در صورت همراه داشتن باید به مدیر مدرسه تحویل دهند."
بهرام محمدیان در گفت وگو با فارس افزود: در آئین نامه اجرایی مدارس نیز آمده است، استفاده از هر وسیله ای که باعث اختلال در امر آموزش شود در مدارس ممنوع است. وی اضافه کرد: استفاده از اسباب بازی های خاص، قلم و کاغذ و وسایل فانتزی از جمله وسایلی است که همراه داشتن آن توسط دانش آموزان در مدارس ممنوع است.
محمدیان اظهار داشت: استفاده از MP3 و MP4 در مدارس در صورتی که برای استفاده آموزشی باشد، مانعی ندارد که این موضوع به تشخیص معلم و مدیر مدرسه بستگی دارد.
وی ادامه داد، آئین نامه جدید اجرایی مدارس هم اکنون در کمیسیون اساسنامه و مقررات شورای عالی آموزش و پرورش در دست بررسی است.
******************
موبایل اگر زنگ بخورد توقیف می شود
تلفن های همراه دوربین دار برای ما مشکل ایجاد کرده و به عقیده من دانش آموزان در مدرسه نیازی به تلفن همراه ندارند. این را آقای دونویش مدیر دبیرستان مونتو می گوید که از دست دانش آموزانش عصبانی است.
او به تازگی با 11 دانش آموز به اتهام ضبط تصاویر غیر اخلاقی برخورد کرده است. اکنون دبیرستان او به به فهرست دبیرستانهایی که استفاده از تلفن همراه را در در سر کلاس درس ممنوع کرده اند اضافه شده است.
استفاده از تلفن همراه در ایالات متحده نه بر اساس قوانین ایالتی بلکه براساس توافق میان والدین و مدیران مدرسه صورت می گیرد. به طور مثال پس از آنکه استفاده از تلفن همراه در مدرسه مونتو ممنوع شد دانش آموزان تنها مجازند که در بیرون فضای دبیرستان از تلفن همراه استفاده کنند. این در حالی که والدین دانش آموزان می خواهند که حتما بچه هایشان از تلفن همراه استفاده کنند تا از حال و روز آنها با خبر باشند.
راه حلی برای معضل تقلب با تکنولوژی
یک موسسه آموزشی در امریکا دستورالعملی را به مدارس فرستاده که شامل چند راه حل سنتی اما تقریباً کارساز است.
1- از یک امتحان، نسخه های مختلفی سوال طرح کنید. ترتیب سوالات و گزینه ها را به هم بریزید. به راحتی نمی شود شباهتی در این امتحانات یافت،
2- برای هر دانش آموز، یک میز مشخص در نظر بگیرید، دوستان نزدیک را از هم جدا کنید و سعی کنید وجود تلفن همراه در جیب دانش آموزان خاص را حدس بزنید،
3- اگر لازم بود، شخصی اضافی را نیز برای نظارت بر امتحان انتخاب کنید، دانش آموزانی که لباس مخصوص بیسبال می پوشند را هم از امتحانات محروم کنید، به هیچ کس نیز اجازه ندهید در هنگام امتحان از عینک آفتابی استفاده کند، (گفته می شود جاسازی دستگاه های الکترونیکی در لباس های بیسبال، بسیار راحت و عملی است و جیب های متعدد این لباس باعث می شود به بهانه پوشیدن لباس بیسبال، دانش آموزان موبایل ها وMP3Playerهای خود را در آن مخفی کنند.
هرجا یک جور، هر کس به طریقی
قوانین مربوط به استفاده از تلفن همراه هر جا به یک صورت است. وزارت آموزش قطر استفاده از تلفن های همراه دوربین دار توسط دانش آموزان و دانشجویان این کشور را ممنوع اعلام کرده است. دانش آموزان و دانشجویان در صورتی مجاز به استفاده از تلفن های همراه هستند که در خارج از ساعات درسی از آن استفاده کنند. در اطلاعیه وزارت آموزش قطر آمده است: قانون ممنوعیت استفاده از تلفن های همراه دوربین دار برای جلوگیری از گرفتن عکس از دانش آموزان و دانشجویان، و احتمال سوءاستفاده از این عکس ها است. در صورت سرپیچی افراد از این قانون، متخلفین به مجازات زندان تا یک سال، و جریمه پنج هزار ریال قطری محکوم خواهند شد.
اما بسیاری از دانش آموزان این گونه تصمیمات امنیتى خوشنود نیستند، پاول کندل دانش آموز دبیرستان مگنولیا مى گوید: " من بدون موبایلم احساس گمشدگى مى کنم. همه شماره تلفن هاى من درگوشى ام هستند. من هیچ وقت حتى به ذهنم هم نرسیده که مى شود با موبایل تقلب کرد. درمدرسه هم کسى را ندیده ام که با موبایل تقلب کند. براى تقلب کردن شیوه هاى قدیمى ساده ترى وجود دارد. به نظرم این تصمیم واقعاً احمقانه است."
بیشتر مدارس منعی برای استفاده دانش آموزان در زنگ تفریح یا در حیاط مدرسه وضع نکرده اند. بدین ترتیب دانش آموز باید از لحظه ای که وارد کلاس درس می شود تلفن همراه خود را خاموش کند. آنچه مشخص است در هیچ یک از کشورهای جهان قانون یکسانی برای برخورد با دانش آموزانی که از تلفن همراه استفاده می کنند وجود ندارد. هر مدرسه بنا بر موقعیت خویش با دانش آموزان برخورد می کند.
*********************
چرا مضرات موبایل گفته نمی شود؟
متن زیر مصاحبه ای است با آقای علی جاسب، مخترع پارچه ی ضد نفوذ امواج الکترومغناطیسی موبایل در آلمان، که در حال حاضر در ایران می باشد.
خطرات امواج موبایل برای همه یکسان است یا در گروه های سنی مختلف، زیان های متفاوتی دارد؟
یکی از بدترین چیزها برای جنینی که در شکم مادر است، امواج الکترومغناطیسی موبایل است. بدن جنین هنوز بافت خوب و کاملی را به خود نگرفته و بسیار حساس است. امواج موبایل منجر به کاهش عکس العمل مولکولی در بدن جنین می شود.
این مساله باعث ضعیف شدن سیستم های مختلف بدن می شود که شاید هنگامی که فرزند به دنیا آمد در آن دیده نشود، ولی پس از سال ها بیماری های مختلفی خود را نشان دهند. در کشورهای سوئیس و اتریش به خانواده ها بسیار تاکید شده که بچه های زیر 16سال اصلاً با موبایل صحبت نکنند.
چرا؟
شما اگر یک سلول را در نظر بگیرید، دیواره ای آن را احاطه کرده است. سلول های مغز بچه ها هنوز شکل و ساختار محکمی به خود نگرفته اند. در واقع تکامل یافته نیستند و دیواره محکمی ندارند. به همین دلیل میزان بیشتری از تشعشعات را از خود عبور می دهند که باعث اختلالات عصبی در آن ها می شود و مسائلی مانند چشم درد و کم اشتهایی در آنها دیده می شود.
در کل حدود 58 درصد امواج موبایل ها برای کودکان و نوجوانان بیشتر مضر است. علاوه بر آن در برخی کشورهای اروپایی استفاده از موبایل را در فضاهایی که افراد زیادی تجمع کرده اند، مانند اتوبوس، صحیح نمی دانند، زیرا امواج موبایل تنها به شخص استفاده کننده آسیب نمی رساند، بلکه نسبت به میزان فرکانسش افراد را تحت الشعاع قرار می دهد.
سئوال من این است که با این همه مضرات چرا تا کنون اطلاع رسانی خوبی در مورد زیان های موبایل ها نشده است؟
این قضیه درست مثل جریان سیگار است. وقتی که کمپانی فیلیپ موریس میلیاردها دلار درآمد از فروش سیگار داشت، اجازه نمی داد دانشمندان در این مورد نظر بدهند. حتی اگر به خاطر داشته باشید در سال 1960 ماجرایی برای یک پروفسور که روی سیگار تحقیق می کرد رخ داد و او را کشتند.
الان فروش موبایل ها در دنیا از پُر درآمدترین کارهاست و حتی بسیاری از مراکز آن ها دولتی هستند و کسی دوست ندارد از میزان سودش کاسته شود. پس با وجود آگاهی از مضرات آن، هیچ اطلاع رسانی نمی کنند. آن ها میلیاردها دلار برای راه اندازی آنتن های BTS خرج کرده اند و می خواهند سودش را ببرند. اگر بخواهند سیستم هایشان را تغییر دهند، باید تریلیون ها دلار هزینه کنند. پس راه پر سود برای آن ها عدم اطلاع مردم از زیان های موبایل است.
یادم هست ما استادی در دانشگاه داشتیم که می گفت: نگران ازدیاد جمعیت جهانی نباشید، انسان ها خودشان آنقدر چیزهای مضر مانند سیگار، موبایل و … می سازند که خود با دست خود می میرند.
گفته می شود که در ایران اگر در روی خانه ای آنتن های BTS را نسب کنند به آن ها ماهیانه پول می دهند؟! این پول ها هیچ گاه جای آن زیان ها را نمی گیرد و باید تاکید کنم خانه هاباید حداقل 50 تا 60 متر از BTSها دور باشند تا امواج به آنها کمتر ضرر بزند.
می دانید که بعد از تذکرات بسیار دانشمندان در دنیا در این مورد، در سازمان ملل بخشی به نام ICNRIP تاسیس شد که کارش فقط تحقیقات و کنترل میزان امواج الکترومغناطیسی مضر برای انسان و طبیعت است.
چرا کشورهای اروپایی نسبت به موضوع حساس ترند؟
در کشورهای اتریش، آلمان و سوییس تاکنون دانشمندان مقالات بسیاری را ارائه داده اند و از دولت خواسته اند که به گونه ای قانون گذاری کند که کمترین میزان زیان به افراد برسد.
چندی پیش از دولت هایشان خواستند که از نصب آنتن های BTS در نزدیکی مهد کودک ها، بیمارستان ها یا مکان های تفریحی که بیشتر کودکان در آن ها رفت و آمد دارند جلوگیری کنند. در نروژ هم آزمایش جالبی انجام شد که نشان داد استفاده از موبایل برای بچه ها باعث خستگی، کم خوابی و کم اشتهایی می شود.
موبایل تنها در زمان استفاده و صحبت کردن با آن ضرر دارد؟
خیر. حمل کردنش هم ضرر دارد. حتی اگر 30 سانتی متر هم از شما فاصله داشته باشد، امواج الکترومغناطیس حدود 400 هزار Pw/M2 در هر لحظه با بدن اصابت می کند.
وقتی که شما با موبایلتان حرکت می کنید، جاهایی که آنتن ها آنها را کمتر پوشش می دهند، گوشی شما سعی بیشتری برای به دست آوردن آنتن می کند، در واقع سیگنال های بیشتر و قوی تری از خود ساطع می کند که این موضوع بسیار خطرناک است.
حتی به افرادی که مشکل قلبی دارند سفارش می شود که موبایل را دور از خود نگه دارند، در صورتی که بعضی ها آن را در جیب بغلشان می گذارند.
خانم های باردار باید حداقل 2 متر از موبایل دورتر باشند. یکی از نکات جالب این است که زمانی که شما با موبایلتان عکس بفرستید یا همانMMS، هزار برابر خطرش بیشتر است. این موضوع را یک دانشگاه اتریشی اثبات کرده است.
یعنی جاهایی که پوشش آنتن ها کمتر می شود، امواج خطرناک تری از موبایل ساطع می شود؟
بله. جاهایی که پوشش کم است، امواج گوشی بیشتر می شود و در جاهایی مانند نزدیک آنتن های BTS هم که پوشش خوب است، امواج ساطع شده از طرف آنتن ها برای بدن بسیار خطرناک است.
در موقع صحبت کردن با موبایل چطور؟
از هر زمان دیگری برای بدن خطرناک تر است. فرض کنید در اتوبان در حال رانندگی هستید. این امواج همواره در حال کم و زیاد شدن هستند که باعث افزایش میزان برخورد امواج و شدت یافتن آن می شود، زیرا در مسیر اتوبان میزان پوشش دهی آنتن موبایل یکسان نیست.
استفاده از هندز فری (hands free) نمی تواند درصد امواج را کاهش دهد؟
خیر، زیرا هندز فری هم مانند یک آنتن عمل می کند و تفاوت خاصی در میزان اصابت امواج با بدن ندارد.
آیا در آلمان تاکنون ارگان های دولتی بوده اند که نسبت به اختراع شما عکس العمل خوبی نشان دهند؟
در آلمان آنقدر از این اختراع استقبال شده که خود من هم باور نمی کردم. علاوه بر آلمان، از کشورهای ژاپن، برزیل، سوئیس و اتریش هم پیشنهادات خوبی برای تولید داشتم ولی ایران را بیشتر از تمام دنیا دوست دارم و این کار را در ایران ادامه خواهم داد.
*********************************
خطرات گوشی های دوربین دار در مدارس
تلفن برای چندمین بار زنگ می زند. مرد با دست هایی لرزان گوشی را برمی دارد.
از پشت خط صدایی می آید که چند روزی است آرامش را از او و خانواده اش گرفته است: "چی شد، 20 میلیون تومان رو حاضر کردی؟" مرد این بار اما نگران تر از قبل با صدایی محزون می گوید:باور کنید ندارم آقا، آخه من 20 میلیون تومانم کجا بود. تو رو خدا بیا و جوانمردی کن و از خیر این کار بگذر. اما فردی که پشت خط است به این سادگی ها کوتاه نمی آید و با صدایی بلند با حالت تهدید می گوید: "همین که گفتم یا تا فردا ظهر 20 میلیون تومان رو حاضر می کنین یا این که … ضمنا بهتره که پای پلیس به میون نیاد چون اون وقت … خودتون که می دونید! فقط کافیه تصاویر دخترت رو به چند نفر بلوتوث کنم." و بعد بدون خداحافظی قطع می کند.
مرد گوشی را که می گذارد به دیوار تکیه می دهد و بعد در حالی که آه بلندی می کشد، می گوید: "خدایا این چه بلایی بود؟"زن هم مثل شوهرش نگران و مضطرب است. چند دقیقه ای که می گذرد مرد رو به دخترش که او هم حسابی نگران است، می گوید: "آخه این چه کاری بود که کردی؟ مگه مدرسه جای این کارهاست. چرا توی مدرسه با دوستات پارتی گرفتین؟ حالا اگر اون نامرد تصاویر رو بلوتوث کنه من چه خاکی به سرم بریزم؟" دختر اما غیر از گریه کردن جواب دیگری ندارد.
فناوری دردسرساز
استفاده از گوشی های تلفن همراه مجهز به دوربین های عکس برداری و فیلم برداری در مدارس دخترانه، به دلیل ناآگاهی برخی از دانش آموزان از مضرات و تبعات استفاده نادرست از آن ها، گاهی اوقات موجب بروز مشکلاتی برای دانش آموزان و خانواده ها شده است.
وسیله ای ارتباطی و مفید که در سایه غفلت والدین، دانش آموزان و متولیان فرهنگ و آموزش رفته رفته به یک وسیله خطرناک تبدیل می شود.برخی از دانش آموزان دختر در مقاطع مختلف تحصیلی با در دست داشتن گوشی های دوربین دار اقدام به عکس برداری یا فیلم برداری از همکلاسی های خود می کنند و بعضا آن را نیز به دیگران بلوتوث می کنند (برای گوشی های دیگران می فرستند).برخی از دانش آموزان نیز هنگام تعمیر گوشی های خودگرفتار عده ای سودجو و فرصت طلب می شوند که با در اختیار داشتن این تصاویر قصد اخاذی از دانش آموز یا خانواده او را دارند.
متاسفانه این ناهنجاری اجتماعی روز به روز در حال افزایش است و اگر فکری جدی برای آن نشود در آینده ای نه چندان دور می تواند گریبانگیر بسیاری از خانواده ها شود.
بخشنامه آموزش و پرورش
شاید به همین دلیل است که وزارت آموزش و پرورش در بخشنامه ای به مدارس سراسر کشور هرگونه استفاده از تلفن همراه را در مدارس ممنوع کرده است.
این وزارت خانه در بخشنامه خود اعلام کرده است: هرگونه استفاده از تلفن همراه در مدارس ممنوع است و دانش آموز حق همراه داشتن موبایل را ندارد.
در این بخشنامه مدیران و مسئولان مدارس موظف به کنترل دانش آموزان هستند و در صورت مشاهده استفاده دانش آموزان از موبایل بایستی گوشی را از دانش آموز بگیرند.
اما سوالی که می توان مطرح کرد این است که آیا به صرف صدور بخشنامه می توان صددرصد این موضوع را کنترل کرد؟
بخشنامه ای که درمان نبود
مدیر یک دبیرستان دخترانه به خراسان می گوید: متاسفانه استفاده از موبایل های دوربین دار تاکنون برای مدرسه مشکلات زیادی ایجاد کرده است به گونه ای که هر از چند گاهی شاهد بروز اتفاقات
ناگوار برای دانش آموزان در این رابطه هستیم.
ر-ج می گوید: با وجود بخشنامه وزارت خانه باز هم شاهد ورود این گوشی ها به مدرسه هستیم زیرا ما در مدرسه حق بازرسی کیف دانش آموز را نداریم و طبق بخشنامه فقط اگر آن را در دست دانش
آموز مشاهده کردیم می توانیم گوشی را از دانش آموز بگیریم.
وی می افزاید: واقعیت این است که بخشنامه آموزش و پرورش فقط یک وظیفه جدید به انبوه وظایف ما اضافه کرده است و هر روز کارمان این شده که مراقب باشیم تا دانش آموز از گوشی تلفن همراه استفاده نکند مخصوصا گوشی های دوربین دار در صورتی که به نظر من این راه درستی نیست و آموزش و پرورش باید برنامه و سازوکار بهتری ارائه کند.
وی می افزاید: طبق بخشنامه وزارت خانه ما به دانش آموزان گفته ایم که از آوردن موبایل خودداری کنند و اگر موردی ببینیم برخورد می کنیم اما واقعیت این است که ما در تمام ساعاتی که دانش آموز در مدرسه حضور دارد بالای سر او نیستیم و ممکن است دانش آموز در ساعات تفریح همراه با دوستانش مرتکب کار اشتباهی شود، اما مدرسه باید تاوانش را پس بدهد.این مدیر مدرسه می افزاید: به نظر می رسد برای جلوگیری از وقوع هرگونه اتفاق ناگواری در درجه اول باید خانواده ها را نسبت به کارکردهای منفی موبایل های دوربین دار توجیه کرد.
یک مشاور تحصیلی و تربیتی در یکی از دبیرستان های دخترانه نیز به نقش خانواده ها در کنترل هرچه بهتر این نابه هنجاری اجتماعی اشاره می کند و می گوید: این گونه احساس می شود که خانواده ها در این زمینه نقش مهمی دارند و در درجه اول باید سطح آگاهی و توجه خانواده ها را بالا برد.
ن-و می افزاید: واقعیت این است که اگر ما بتوانیم سطح آگاهی خانواده ها را بالا ببریم و آن ها را نسبت به کارکردهای منفی موبایل های دوربین دار آشنا کنیم، مشکل حل می شود اما مشکل این جاست که خانواده ها در جامعه ما با فرهنگ های مختلف زندگی می کنند و توجیه و آموزش آن ها نیازمند یک کار گروهی است.
این مشاور در ادامه می گوید: وقتی هنوز فرهنگ استفاده از گوشی های معمولی برای برخی از افراد جا نیفتاده است، خریدن گوشی دوربین دار برای دانش آموز نوجوانی که هنوز در پی بردن به هویت اجتماعی خودش دچار مشکل است چه معنایی می تواند داشته باشد؟
وی می افزاید: این کار اشتباهی است که برای دانش آموزی که هنوز به طور کامل هویت و شخصیت اجتماعی وی شکل نگرفته است گوشی دوربین دار بخریم.
وطن پرست خاطرنشان می کند: کنترل این ناهنجاری کار سخت و دشواری است و آموزش و پرورش به تنهایی نمی تواند کاری از پیش ببرد.
وی می افزاید: به نظر می رسد مسئله اصلی اعتقادات باشد. به گونه ای که هرچقدر میزان اعتقادات دینی و مذهبی دانش آموز بیشتر باشد به همان میزان تمایل او برای انجام رفتارهای ناشایست و استفاده نادرست از موبایل های دوربین دار کمتر است.
دانش آموزان نیازی به تلفن همراه ندارند
معاون و قائم مقام دفتر بازرسی، ارزیابی عملکرد و پاسخ گویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش نیز در این باره به خراسان می گوید: اگرچه موبایل را می توان حتی به عنوان یک رسانه تلقی کرد اما باتوجه به تبعات آن هرگونه استفاده از تلفن همراه در مدارس ممنوع شده است.
وی می افزاید: باتوجه به این بخشنامه اگر اتفاقی بیفتد مدیر مدرسه مقصر است بنابراین مدیران و معاونان مدارس باید دقت بیشتری داشته باشند.
حسینی خاطرنشان می کند: اگر قرار است دانش آموز با خانواده اش صحبت کند می تواند از تلفن مدرسه استفاده کند بنابراین استفاده از موبایل معنایی ندارد.
وی یادآور می شود: کنترل این موضوع جزو وظایف مدیران است و همان گونه که اگر دانش آموزی غیبت یا تاخیر داشته باشد، مدیر مدرسه موظف به پی گیری علت آن است در این باره نیز مدیران موظف به پی گیری و کنترل هستند.
*************************************
استفاده از موبایل در کلاس درس، فرهنگ دانش آموزان را تغییر می دهد
نتایج یک مطالعه پژوهشی نشان می دهد استفاده دانش آموزان از گوشی های موبایل در مدارس، خرده فرهنگ های حاکم بر کلاس های درس در کشورهای مختلف را تغییر می دهد.
به گزارش سرویس خبر سایت ماهنامه شبکه (شبکه آنلاین) از سایت دانشگاه MIT، نتایج یک بررسی پژوهشی جالب نشان می دهد استفاده دانش آموزان از گوشی های تلفن همراه در مدارس موجب بروز تغییراتی در خرده فرهنگ های حاکم بر کلاس های درس می شود.
پروفسور جیمز کاتز با بیان این مطلب در همایش "فرهنگ تلفن همراه" که در دانشگاه MIT برگزار شد، افزود: تغییرات خرده فرهنگ های حاکم بر کلاس های درس می تواند موجب بروز تغییراتی در مشخصه های جهانی فرهنگ جوانان در عصر حاضر شود.
این مطالعه پژوهشی را پروفسور کاتز، پژوهشگر علوم ارتباطات از دانشگاه Rutgers و مدیر مرکز "مطالعات ارتباطات موبایل" در این دانشگاه به همراه خانم جینگ وانگ فانگ ، پروفسور زبان و فرهنگ چینی در دانشگاه MIT به صورت مشترک به انجام رسانده است.
در این پژوهش پروفسور کاتز چگونگی تاثیر استفاده از موبایل را در تغییر نرم های اجتماعی خرده فرهنگ کلاس های مدارس و دانشگاه های آمریکا و دیگر اماکن عمومی این کشور تحت بررسی و مطالعه قرارداده است.
در این همایش پروفسور کاتز طی سخنانی نتایج بررسی های خود را پیرامون مفهوم Teledensity یا "چگالی ارتباطات تلفنی" و تاثیر آن بر خرده فرهنگ کلاس های درس دانشگاه Rutgers ، به عنوان یک نمونه عینی تشریح کرد.
پارامتر "چگالی ارتباطات تلفنی" شاخصی است که تعداد گوشی های تلفن همراه در یک مکان – مانند کلاس درس- و میزان استفاده از آن را نشان می دهد.
به گفته پروفسور کاتز افزایش این عامل موجب شده که خرده فرهنگ های حاکم بر کلاس های درس دارای قواعد و مشخصه های جدیدی در زمینه میزان درگیر شدن دانش آموزان با فضای آموزشی کلاس شود.
وی در تشریح این مشخصه های جدید و با اشاره به نظرسنجی که از دانشجویان دانشگاه Rutgers به عمل آورده است گفت: تنها 4 درصد از دانشجویانی که در این نظرسنجی شرکت کرده اند صحبت کردن با تلفن همراه سر کلاس های درس را عملی صحیح دانسته اند که این خبر خوبی برای اساتید دانشگاه ها است.
کاتز افزود: با این وجود 41 درصد پرسش شوندگان گفته اند که خواندن پیام ها و نامه های جدیدی که از این طریق به دستشان می رسد عمل نادرستی نیست، که این خبر خوبی برای آموزگاران نیست. همچنین 45 درصد معتقدند تبادل پیام با دیگران – حین کلاس درس – عملی مجاز است و 33 درصد گفته اند که فکر می کنند استفاده از بازی های کامپیوتری روی گوشی های تلفن همراه سر کلاس درس یک کار غیرعادی نیست.
پروفسور کاتز پدیده Territoriality را به عنوان یکی از رفتارهای جدید ناشی از فرهنگ موبایل برشمرد و در تشریح این پدیده گفت: مردم معمولا سعی می کنند هنگام صحبت با تلفن همراه گوشه دنجی را پیدا کنند و حین صحبت کردن خود را از جمع جدا کنند. کاتز این نوع عادات را روش هایی برای "اولویت دادن به ارتباط با مخاطب دوردست نسبت به دوستان همکلاسی در حین گفتگوی تلفنی" تفسیر کرد.
کاتز از برخی اماکن عمومی مانند رستوران ها و سالن های غذاخوری به عنوان نواحی شلوغ و پرترافیک و بعضی امکان مانند موزه ها به عنوان نواحی "عاری از تماس های موبایل" یاد کرد.
پروفسور وانگ در ادامه این سخنرانی تصویر متفاوتی از اوضاع فرهنگی در چین تصویر کرد و به جنبه های دیگری از فرهنگ استفاده از موبایل درمیان جوانان این کشور اشاره نمود.
به گفته پروفسور وانگ برداشت جوانان چینی از موسیقی عامه پسند و فناوری ابزارهای قابل حمل موسیقی ، همچون iPod با برداشت جوانان آمریکایی از این دو مقوله بسیار متفاوت است و به همین دلیل استفاده از موبایل برای گوش دادن به فایل های موسیقی اهمیت خاصی برای جوانان چینی دارد.
وی توضیح داد برخی شرکت های فراملیتی مانند موتورولا می کوشند با توجه به وسعت بازار سودآور موبایل چین برای مردم این کشور گوشی هایی بسازند که همان کارکرد iPod اپل را داشته باشد.
وانگ در توضیح این مساله که چرا iPod برای جوانان چینی از همان میزان اهمیت برای جوانان آمریکایی برخوردار نیست گفت: منطق شرکت اپل مبنی بر اینکه هرجا iPod هست، iTunes نیز هست و این دو با هم متولد شده است هیچ جایگاهی درمیان مردم چین ندارد زیرا آنها برای استفاده از سرویس آنلاین iTunes باید پول پرداخت کنند در حالی که می توانند به راحتی هر نوع موسیقی غربی را از طریق کپی های غیرقانونی CDهای خارجی تهیه کنند و روی دستگاه iPod خود بریزند.
وی افزود: این درحالی است که پرداخت پول به سایت iTunes نیز تنها برای کسانی امکان پذیر است که دارای یک کارت اعتباری بین المللی باشند.
وانگ گفت در حالی که استفاده از وسایل قابل حمل پخش موسیقی به تدریج به موضوعی عادی در غرب تبدیل می شود، این پدیده در چنین هنوز جذابیت و تازگی زیادی دارد و به دلیل انقلاب فرهنگی عظیمی که در نتیجه حضور این وسایل ارتباطی پدید آمده، مخاطبان چینی می توانند به عنوان مثال کل آثار موسیقی 50 سال اخیر در غرب را تنها در عرض ده سال هضم کنند.
به گفته این استاد دانشگاه MIT همه سبک های موسیقی از الکترونیک گرفته تا پاپ و جاز همزمان در چین طرفدارانی دارد و در نتیجه هیچیک از سبک ها و ژانرهای موسیقی غربی میان جوانان چینی از اهمیت و برجستگی خاصی نسبت به دیگر سبک ها برخوردار نیست.
********************************
معاون نظری و مهارتی سازمان آموزش و پرورش شهر تهران گفت: دانش آموزان می توانند در دبیرستان تلفن همراه داشته باشند، اما باید خاموش باشد. به گزارش خبرگزاری فارس، چندی پیش تصاویری از دانش آموزان دختر و پسر ایرانی در سایت های اینترنتی و گوشی های تلفن همراه پخش شد.
فیلم ها و تصاویر به زنگ های تفریح و زمان هایی باز می گشت که دانش آموزان مشغول شوخی و بازی با یکدیگر بودند. این رفتارها از طریق دوربین تلفن همراه فیلمبرداری شده بود. بعد از این اتفاق، ممنوعیت استفاده از تلفن همراه و دوربین عکاسی و فیلمبرداری دوباره در مدارس مطرح شد، اما آموزش و پرورش همچنان نتوانست از آوردن این وسایل به مدرسه توسط دانش آموزان جلوگیری کند. محمود حسینی، معاون نظری و مهارتی سازمان آموزش و پرورش شهر تهران در این خصوص گفت: دانش آموزان می توانند تلفن همراه به مدرسه بیاورند، اما نباید از تلفن همراه استفاده کنند.
پیشنهاداتی در رابطه با پیشگیری استفاده از محتویات غیر اخلاقی موبایل در مدارس
کارکردهای مثبت و منفی وسیله ارتباطی به نام موبایل بر کسی پوشیده نیست ، اقدامات قهری برای ممنوعیت استفاده از موبایل در مدارس به عنوان آخرین راه ممکن ، مناسب است اما پیشگیری از این معظل مهمتر ، و مسلما" وجود امکانات ، بلوتوث ، حافظه های بالا ی مولتی مدیا ، دوربین ، ضبط صدا ، پیامک ها و غیره باید عاملی برای جدیت مسئولان مدارس و معلمان در عدم استفاده دانش آموزان از این وسیله داخل مدرسه باشد ، علی الخصوص مقاومت دانش آموزان ودرگیریهای زیاد والدین با کارکنان مدارس شاید منجر به تضعیف روحیه کاری ، خستگی و استرس طرفین نیز بشود .
1-صرف انتشار چند بخشنامه کمک اساسی به حل مشکل موبایل و دوربین در این مقطع زمانی نخواهد کرد ؛ تشکیل یک جلسه کارشناسی آسیب شناسی استفاده از موبایل ، با حضور پلیس ، روانشناس ، جامعه شناس ،مشاور، مسئولین تربیتی ، مسئولین انجمن اولیا و مشاوره ، قاضی و غیره زیر نظر و توسط ادارات آموزش و پرورش بسیار مفید خواهد بود که دارای 2 کارکرد موثر است : 1- وحدت نظر و رویه دوایر در این خصوص 2- پیدا کردن راه کارهای بدیع در برخورد با مشکل موبایل و استفاده آن در مدارس 3- انتقال یافته های جلسه بحث و بررسی به صورت کاملا" کارشناسی به مدیران مدارس 4- توجه به تفوتهای فرهنگی مدارس و شهر ها
2-درمدرسه در قدم اول باید توسط کارکنان مدارس ، خصوصا" معلمان در کلاس ،تبعات منفی استفاده از موبایل با تاکید بر دو بعد ؛ حواس پرتی دانش آموز و عدم استفاده از کلاس و درس ؛ و دوم ؛ توجه به ضررهای استفاده مدام در سنین زیر 17 سال ناشی از امواج مغناطیسی وسوم ؛ آثار ویرانگر محتوای برخی تراک های غیر اخلاقی با حفظ جوانب و احتیاط های لازم ، برای استفاده کنندگان یا بی توجهان به تذکرات قبلی مسئولین مدرسه (نه همه دانش آموزان) ، تشریح گردد. بهترین محل برای توجیه کارکنان مدارس جلسه شورای معلمان مدرسه است.
3- تهیه تراکت هایی توسط مدارس مبنی بر مشکلاتی نظیر ؛ حواس پرتی در مدرسه و عدم توجه کافی به درس و کلاس ، انتقال بیماریهای ویروسی و باکتریایی ،مشکلات امواج مغناطیسی موبایل و غیره و نصب در سالن مدرسه
4- دعوت از مشاور ، جامعه شناس یا پزشک مسلط به موضوع برای حضور در مدرسه ای که بیشترین مشکل را از این بابت دارد و داشتن یک سخنرانی برای افراد علاقمند به حضور در جلسه برای استفاده از سخنرانی ،و تشریح مضرات و آسیب های استفاده از موبایل در دانش آموزان
5- در مدارسی که بیشترین درگیریها را در این رابطه دارند و یا برای افراد علاقمند به استفاده از مطالب سخنرانی ، یک سخنران آگاه و مسلط از دایره اجتماعی نیروهای انتظامی یا یک قاضی با هدف ارشاد و راهنمایی و اطلاع رسانی ( نه با هدف برخورد ) ، برخی جرائم احتمالی استفاده از موبایل و محتویات آن تشریح شود چرا که خیلی از دانش اموزان مشکل دار نمی دانند که همراه داشتن محتویات غیر اخلاقی در موبایل یک جرم تلقی می شود
6- پرسش و پاسخ مسئولان مدرسه با دانش آموزان به صورت کلاسی یا منتخب جمعی ، در مورد انگیزه های استفاده از موبایل در مدرسه و کسب آمارو فرضیات در این رابطه ، به فرایند پیشگیری و اقدامات مناسب مدرسه کمک خواهد کرد .
7- یک راهکار بسیار ساده و موثر اینکه ؛ برخی از خانواده ها از مشکلات همراه داشتن موبایل توسط دانش آموز اطلاعات کافی ندارند و در مقابل مدیر مدرسه مقاومت می کنند و گاه به درگیری هم خواهد انجامید ، بهترین محل برای دادن آگاهی به والدین تشکیل جلسه انجمن اولیای کلاسی است (که در مجمع عمومی کل مدرسه به خاطر محدودیتهای رسمی سخنران و غیره کارساز نخواهد شد ) اگر در جلسات انجمن کلاسی با توجه به یافته های علمی ، آسیب های احتمالی مغناطیسی ، روانی ، حواس پرتی ، لرز ، استرس، اضطراب ،کاهش خورد و خوراک ، انتقال بیماریهای ویروسی و باکتریایی ،مشکلات گوارشی ، بدخوابی ،لرز ، حساسیت و غیره در اثر استفاده مشترک در مدرسه و غیره برای آنان تشریح شود و مستندات آن ارائه گردد ، علاوه بر اینکه والدین به فکر عدم استفاده از موبایل توسط فرزندانشان در مدرسه خواهد افتاد ، ممکن است یک پشتیبان خوب برای مدیر و مربی پرورشی و مشاور مدرسه باشند و درگیریها و شکایات به حداقل خواهد رسید (مقاومت تعدادی از والدین در مدرسه برای این مورد هم دور از انتظار نیست اما تغییر نگرش اکثریت والدین کار مهمتری است )
8- تاکید مدیران به دانش اموزان و والدین که هر ساعت از زمان حضور در مدرسه می توانند از تلفن مدرسه (با نظارت مدیر برای کارهای خیلی ضروری) استفاده نمایند و یا والدین از منزل با تلفن مدرسه تماس بگیرند ، بهانه برخی دانش آموزان را بی اثر خواهد کرد ، البته این مورد هزینه چندانی برای مدرسه ندارد وبار مالی زیادی بر دوش مدرسه نخواهد گذاشت ولی در مقابل به دردسر ها و جنگ اعصاب آنطرف مشکل خواهد ارزید …
9- این مشکل مقطعی است و با فرهنگ سازی در آینده حل خواهد شد ، اما حتی یک مشکل مانند انتشار تصاویر دختران گرفته شده دریک مدرسه ، در زمان فعلی جبران ناپذیر است آوردن مستندات ممنوعیت موبایل در کشور های خارجی مانند ، ژاپن،قبرس،انگلستان،هند و غیره ، توجه مدیران یا والدین را به اهمیت موضوع جلب می کند و اعتراضات آنان را به حداقل خواهند رساند ، از همه مهمتر ، مسلما" یک یا چند روش ابداعی و بدیع وجود دارد که با همفکری و مباحثه و بررسی ابعاد مثبت و منفی آن می توان با این مشکل برخورد کرد ولی نیازمند یک برنامه تقریبا" طولانی تر برای پیشگیری از آسیب های تصاویر و تراک های غیر اخلاقی ، داستانهای غیر اخلاقی بسیار مخرب در مدارس و در سطوح دانش آموزی هستیم .
10_ از تمام موارد بالا مهمتر اینکه ، تقویت ابعاد دینی دانش اموزان و اینکه این ممنوعیت استفاده یا ذخیره یا حتی دیدن تراک ها و مطالب غیر اخلاقی ، در وجود فرد نهادینه شود ، کمک موثری به حل مشکل خواهد کرد ، حتی دانش آموزان معتقد و با تقوا ممکن است به سایر دانش آموزان در این باره تذکر داده یا آنها را از عواقب کارشان مطلع نمایند و اینکه خدا را در همه حال ناظر بر اعمال خود بدانند …
11- تقویت قدرت ابراز وجود در دانش آموزان ، باعث خواهد شد به پیشنهاداتی در مورد ذخیره یا دیدن تراک های غیر اخلاقی یا ارسال و دریافت اس ام اس ها و ام ام اس های غیر اخلاقی و بلوتوث های غیر مجاز ، با قاطعیت " نه " گفته و از دام این مشکلات رهایی یابند . نقش مربیان پرورشی و مشاوران مدارس در این بخش ، بسیار مهم است .
منابع
1) قرآن کریم
2) نهج البلاغه
3) پرورش فرزند در عصر دشوار ما، اثر دکتر هوشنگ ابرامی.
4) روش های فعال یاددهی، یادگیری، دفتر برنامه ریزی.
5) آئین دوست یابی، اثر دیل کارنگی، ترجمه رشید یاسمی.
6) اعتماد به نفس در ده روز، اثر سید مجتبی حورایی.
7) رابطه بین والدین و کودکان، اثر دکتر هایم جی گینات، ترجمه ی سیاوش سرتیپی. نگارش: م بهلولی اسکویی دبیر شیمی منطقه ی 6 تهران
8) نسخه چاپی نشریه سپیده دانایی شماره 5 مهرماه 86 http://daily.ghajar.ir//
9) http://www.qudsdaily.com
2