فهرست مطالب
عنوان
صفحه
مقدمه
1
فصل اول: مشکلات و چالش ها
مشکل عدم توانایی دانش آموزان مقطع راهنمایی در صحیح خوانی و روان خوانی قرآن
3
مشکل غلط خواندن نماز در دانش آموزان مقطع راهنمایی
4
مشکل بی علاقگی دانش آموزان مقطع ابتدایی به درس قرآن
5
مشکل کمبود منش اخلاقی و رفتار اسلامی در دانش آموزان
7
مشکل پرخاشگری رفتاری دانش آموز
10
مشکل گوشه گیری دانش آموزم
11
فصل دوم: ارائه راهکارها و پیشنهادات
راهکارهای حل مشکل عدم توانایی دانش آموزان مقطع راهنمایی در صحیح خوانی و روان خوانی قرآن
14
راهکارهای حل مشکل غلط خواندن نماز در دانش آموزان مقطع راهنمایی
19
راهکارهای حل مشکل بی علاقگی دانش آموزان مقطع ابتدایی به درس قرآن
21
راهکارهای حل مشکل کمبود منش اخلاقی و رفتار اسلامی در دانش آموزان
21
راهکارهای حل مشکل پرخاشگری رفتاری دانش آموز
26
راهکارهای حل مشکل گوشه گیری دانش آموزم
30
سخن آخر
34
مقدمه
معلمی شغل نیست؛ معلمی عشق است. اگر به عنوان شغل انتخابش کرده ای، رهایش کن و اگر عشق توست مبارکت باد. (شهید رجایی )
اوست خدایی که در میان مردم درس نخوانده پیامبری از خودشان مبعوث کرد تا آیاتش را بر آنها بخواند وآنها را تزکیه کند وکتاب وحکمت بیاموزد . (سوره مبارکه جمعه ، آیه 2 )
تعلیم و تعلم از شئون الهی است و خداوند، این موهبت را به پیامبران و اولیای پاک خویش ارزانی کرده است تا مسیر هدایت را به بشر بیاموزند و چنین شد که تعلیم و تعلم به صورت سنت حسنه آفرینش درآمد. معلم، ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک حک می کند و ندای فطرت را به گوش همه می رساند. همچنین سیاهی جهل را از دل ها می زداید و زلال دانایی را در روان بشر جاری می سازد.در این مسیر مقدس ، بزرگانی همچون علامه شهید استاد مرتضی مطهری گام نهاده اند که نامشان بر تارک زمان می درخشد . شهید مرتضی مطهری یکی از آن معلمان راستین است که با نگاه ترکیبی به همه معارف بشری نظر می کند و تمامی تلاشهای علمی و عملی را مقدمه ای برای عبادت می داند و با شهادت، عبادت عملی و علمی خود را کامل می سازد . به همین مناسبت روز شهادت این بزرگ مرد فرزانه را روز معلم نامیدند .
امام خمینی (ره) در رابطه با نقش معلم می فرمایند:
نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست؛ انبیا هم معلم بشر هستند. تمام ملت باید معلم باشند؛ فرزندان اسلام تمام افرادش معلم باید باشند و تمام افرادش متعلم.
حضرت امام جعفر صادق (ع) در رابطه با مقام ومنزلت معلم می فرمایند:
"هنگامی که روز قیامت شود، خداوند تمام انسان ها را جمع می کند و چون ترازوی اعمال نهاده شد و خون شهیدان را با مرکب قلم عالمان و معلمان بسنجند، ارزش مرکب آنان بر خون شهیدان فزونی خواهد داشت ". این ارزش بدان جهت است که شهیدان در سایه علم و تربیت معلمان و تعلیم شایسته آنان به خدا راه یافته و لیاقت شهادت نصیبشان شده است.
حضرت امام سجاد (ع) در رابطه با مقام معلم می فرمایند:
حضرت سجاد (ع) در فرمایشات خود سفارش بسیاری در حفظ حقوق معلم از سوی شاگردان دارند و می فرماید:" حق کسی که عهده دار تعلیم توست آن است که او را بزرگ شماری و مجلس او را سنگین بداری و نیکو به وی گوش فرا دهی و روی خود را بر او کنی و با او بلند سخن نگویی و کسی را که از او چیزی می پرسد تو پاسخ ندهی و بگذاری که خود او پاسخ گو باشد و در مجلس او با هیچ کس به صحبت ننشینی و در محضر او بدگویی از کسی نکنی و اگر از او در نزد تو بدگویی شد از او دفاع کنی و عیب پوشش باشی و فضایل و مناقب او را آشکار کنی و با دشمنش همنشینی نکنی و با دوستش دشمنی نورزی؛ پس چون چنین کردی، فرشتگان خدای تعالی به سود تو گواهی خواهند داد که مقصد و مقصود تو از او و فرا گرفتن دانش او فقط برای خدا بوده نه به خاطر مردم ".
فصل اول
بیان چالش ها و مشکلات
مشکل عدم توانایی دانش آموزان مقطع راهنمایی در صحیح خوانی و روان خوانی قرآن و بی علاقگی و بی انگیزگی
در یکی از سالهای تدریس، پس از گذشت حدود یک ماه از سال تحصیلی، به مشکل عدم توانایی دانش آموزان در صحیح خوانی و روان خوانی قرآن و بی علاقگی و بی انگیزگی بسیاری از آنان در یادگیری قرآن برخورد کردم؛ به گونه ای که اغلب از خواندن آیات قرآن یا پاسخ به فعّالیّت های کتاب شانه خالی می کردند و به نحوی مایل بودند که همه ی فعّالیّت ها را یکی از شاگردان قوی کلاس – که در این مقاله (م) نام دارد – انجام دهد. هم چنین آنان فاقد اعتماد به نفس برای اظهار نظر در خصوص مباحث کلاس بودند.
هنگامی که مشکل کاملاً برایم مشخص شد، در ابتدا مساله را با مدیر مدرسه در میان گذاشتم. ایشان نیز ضمن تاکید بر مساله و ذکر عدم توجّه کافی برخی معلّمان به این نکته، مرا بر این کار تشویق کردند. پس از آن در مورد علّت این امر از خود دانش آموزان نظرخواهی کردم و بیان های متفاوتی شنیدم از جمله اینکه:
در سال های قبل برخی معلّمان تنها به آموزش قرآن از راه گوش کردن به نوار بسنده می کردند و به تکرار و تمرین بیشتر نمی پرداختند.
هنگامی که نوار قرآن پخش می شد، کلمات به خوبی تشخیص داده نمی شدند و یا اشتباه فهمیده می شدند. (احتمالاً به دلیل مشکلات فنّی نوار یا ضبط صوت).
برخی از معلّمان یا مجال قرائت و اظهار نظر به برخی دانش آموزان نمی دادند و همه را از (م) می خواستند و یا به دلیل اشتباهات فراوان دیگران، فرصت یادگیری را از آنان دریغ می کردند.
کلاس های قرآن فاقد تنوّع بود؛ یعنی ما فقط به خواندن آیات موجود در کتاب درسی می پرداختیم.
در جلسات ملاقات عمومی با اولیا نیز مشکل فوق مطرح و بیان شد که این مشکل، عیب بزرگی برای یک کودک مسلمان می باشد. والدین نیز اظهار می داشتند که فرزندانشان در خانه به قرآن اهمّیّت نداده و تلاشی برای یادگیری آن نمی کنند. البتّه بی توجّهی یا غفلت برخی والدین نیز در بروز این مشکل بی تاثیر نبود.
مشکل غلط خواندن نماز در دانش آموزان مقطع راهنمایی
مشکلی که وجود داشت این بود که اکثر دانش آموزان طریقه ی صحیح خواندن نماز چه در ارکان وچه در اذکار آن رابه خوبی نمی دانستند به گونه ای که با صدای بازشدن درنمازخانه یا صحبت چند نفر به آن طرف برمی گشتند ،گاهی حمد و سوره رابا امام جماعت می خواندند ویا ذکر رکعت سوم را نمی خواندند، گاهی اوقات نماز خود را زودتر از امام جماعت به پایان می رساندند، به اکثر سئوالات امام جماعت دربین دو نماز پاسخ اشتباه می دادندو باعث حواس پرتی سایر نمازگزاران می گردیدند ودر کل نماز خانه از نظر رعایت نظم وانضباط وضعیت مطلوبی نداشت وبه علت وجود مشکلات فوق اکثر همکاران درهنگام برگزاری نماز جماعت یا پشت سرامام جماعت در ردیف اول می ایستادند ویا درصورتی که درصف جلوجایی وجود نداشت نماز خود را درصف های دیگر به صورت فرادئی ادا می کردند برای حل این مشکل با همکاران جلسات متعددی برگزارشد که چگونه می توان طریقه صحیح نمازخواندن رابه دانش آموزان یاد داد. از آن جایی که یکی از محوری ترین امور زندگی ، بر پایی نماز می باشد ، به دنبال جواب این پرسش بودم که چگونه و با استفاده از چه روش هایی می توان علاقه مندی دانش آموزان به خواندن نماز و حتی یک سری از عادت ها و توانمندی های مرتبط با نماز را در آنان افزایش داد؟
مشکلاتی که در این زمینه وجود داشت:
عدم رعایت آداب نماز در هنگام خواندن نماز جماعت، قرائت حمد و سوره در نماز جماعت، غلط خواندن بعضی از اذکار نماز، قرائت ذکر رکعت سوم در نماز جماعت، برگشتن از قبله، خندیدن و به پایان رساندن نماز زودتر از امام جماعت. بررسی سوابق تحصیلی آنان و خانواده انه حاکی از اشکال آنان در قرائت نماز بود.
مشکل بی علاقگی دانش آموزان مقطع ابتدایی به درس قرآن
چرا در برخی از مدارس ، دانش آموزان به درس قرآن بسیار علاقه مندند ! اما در برخی دیگر از مدارس ، چنین علاقه ای از خود نشان نمی دهند ؟ چرا در بعضی از آموزشگاه ها معلمان و مربیان در تدریس قرآن به دانش آموزان موفق اند؟ اما در بعضی دیگر از آموزشگاه ها، موفقیت چندانی در این زمینه مشاهده نمی شود؟ به راستی دلیل این موفقیت ها و ناکامی ها چیست؟ و عوامل آن کدامند؟ به گواه برخی از پژوهشگران ، هم چون بنی حسن (1385) که در تحقیقی ضمن بررسی علل مهجوریت قرآن در بعضی از مدارس، به این واقعیت تلخ اشاره دارد که هنوز، معلّمان در خصوص استفاده از روش های گوناگون به ویژه جنبه های هنری در آموزش قرآن، مهارت کافی را ندارند! هنوز در مدارس ، منابع مالی کافی به تهیه وسایل آموزشی و کمک آموزشی درس قرآن، اختصاص داده نمی شود! هنوز به آموزش قرآن در دوره پیش دبستانی ، توجه کافی نمی شود! هنوز هماهنگی لازم با خانواده ها در خصوص درس قرآن دانش آموزان صورت نمی گیرد و یا آموزش کافی در این زمینه به آنان داده نمی شود ! و هنوز از سوی مدیران و مسئولان در خصوص درس قرآن ، نظارت و پشتیبانی لازم صورت نمی گیرد! اما از دیگر سو برخی همکاران با استفاده از روش های گوناگون توانسته اند دانش آموزان مقطع ابتدایی را به درس قرآن و انس با آن علاقه مند نموده و موفقیت آنان را در برخی از فعالیت های قرآنی هم چون حفظ ، قرائت ، گوش دادن ، درک معانی و داستان های قرآنی افزایش دهند. بدون شک ، مهم ترین عاملی که در موفقیت یا ناکامی برخی از معلمان و مربیان در آموزش قرآن به دانش آموزان ، نقش به سزایی دارد ، مربوط به روش(Method) آنان در ارایه مطالب درسی می باشد. اما " روش " در لغت که اسم مصدر از رفتن است ، به معنای عمل رفتن و خرامش می باشد(معین ، 1376 : 1690) و در مفهوم ، عبارت است از ، راه های فعالیت و به کار بردن ابزار و وسایلی که موفقیت و رسیدن به هدف را امکان پذیر می سازد.( شعاری نژاد ، 1375 : 647)
در اوایل سال تحصیلی ، با مشاهده ی رفتار دانش آموزان کلاس خود در ساعات قرآن و پرداختن به گفتگوی صمیمی و دوستانه با آنان در خصوص اهمیت و ضرورت توجه به درس قرآن و هم چنین مشورت و تبادل نظر با مربی پیش دبستانی دانش آموزان و حتی گفتگو با برخی از اولیای آنان ، متوجه شدم که به جز تعداد اندکی از دانش آموزان کلاس ، بیش تر آنان نسبت به درس قرآن و فعالیت های مربوط به آن علاقه ی چندانی از خود نشان نمی دهند! بر این اساس ، همواره این موضوع ذهن مرا به خود مشغول ساخته بود که چرا اغلب دانش آموزان کلاس ، در هنگام پخش نوار و یا لوح فشرده ی قرآنی ، با دقت به آن گوش نمی کنند؟چرا بیشتر آنان ، نسبت به درک معانی و حفظ سوره های کوتاه قرآن ، بی تفاوتند؟ و چرا اکثرآنان ، در پرداختن به دیگر فعالیت های قرآنی ، علاقه ی چندانی از خود نشان نمی دهند؟ و به طور کلی ، چرا فراوانی دانش آموزان علاقه مند به هر یک از فعالیت های قرآنی در کلاس اینجانب ، از مجموع انگشتان دست ، تجاوز نمی کند؟!
مشکل کمبود منش اخلاقی و رفتار اسلامی در دانش آموزان
درسالهای گذشته متاسفانه شاهدآن بوده ام که دانش آموزان کلاس پنجم کتاب تعلیمات دینی رابرای گرفتن نمره ورفتن به پایه بالاترمطالعه می کنند ودرسالهای اخیرکه درس هدیه های آسمان جایگزین تعلیمات دینی شده است و باآنکه تغییرات بسیارمفیدوسازنده ای درکتاب درسی هدیه های آسمان وکتاب کار آن که بخشی ازمحتوای آموزشی تعلیم وتربیت دینی دوره ابتدایی است ایجادگردیده است.اما باز مشاهده می کنیم که اکثردانش آموزان این درس رابرای گرفتن نمره ورفتن به پایه بالاتر مطالعه می کنند وبه داشتن اخلاق و رفتاراسلامی میل ورغبت زیادی نشان نمی دهند ودین گریزی،بی هویتی ،فرهنگ باختگی کودکان ،نوجوانان وجوانان شهرستان آبادان روبه افزایش است.
پس از تدریس، از تک تک دانش آموزان یا به صورت گروهی ویابه نوبت از روی دفتراسامی می خواستم. مطالب مربوط به درس جدید را توضیح دهند. دانش آموزان هم این کار را انجام می دادند و من هم به طور نظری و هم از جنبه عملی (کارگروهی)نمره ای برای آنها منظور می کردم. به این نتیجه رسیده ام که تقریباًاکثردانش آموزانی با آنکه می توانند به خوبی درس هدیه های آسمان راتوضیح دهند ومیل زیادی به داستانهای این درس دارندامّابه داشتن اخلاق ورفتاراسلامی میل ورغبت زیادی نشان نمی دهند ودین گریزی درمیان دانش آموزان کلاس پنجم هرسال روبه افزایش است!مشاهده این وضعیت چندان برای من و برخی دانش آموزانم خوب نبود تصمیم گرفتم تا آنجا که می توانم دراین وضعیت نامطلوب رفتاری دانش آموزانم تغییر و تحولی ایجاد کنم برای این کار فکر کردم بهتر است نخست موضوع راباآنان درمیان گذارم وعلّت رااز خودشان بپرسم .
یک روز که پول یک نفر ازدانش آموزان کلاس گم شده بود وچندنفردیگرنیزبه علت اینکه زنگ تفریح بدون اجازه آن ها دانش آموزان دیگر از وسایل شخصی آنهااستفاده کرده بودند! ازاین وضعیت شاکی بودند،تصمیم گرفتم در چنین وضعیتی موضوع را با خود آنان در میان بگذارم . روبه آنان ایستادم ، چند دقیقه ای سکوت کرده و نظاره گر حرکات و رفتارشان شدم ؛ چند دقیقه که به این صورت گذشت . کلاس آرام شد همه سکوت کردند. از دانش آموزان خواستم تمام وسایل روی میز خود را جمع و در بحثی که می خواستم مطرح کنم شرکت کنند، همه بچه ها نیز با علاقه خاص پذیرفته و آماده ی شرکت در بحث شدند.گفتم : بچّه ها همانطورکه خود شما هم شاهد هستید اکثرشمامی توانید به خوبی درس هدیه های آسمان راتوضیح دهید ومیل زیادی به داستانهای درس هدیه های آسمان دارید،امّامی خواهم بدانم "چرا بعضی دانش آموزان درزندگی روزمره خوداخلاق ورفتاراسلامی رارعایت نمی کنند؟"
امروز می خواهم از نظرهای مختلف شماراجع به علت این موضوع آگاه شوم. شما می توانید به نوبت نظرخودرا بیان کنید.همه ی بچه ها نیز با علاقه خاص پذیرفته و در بحث راجع به موضوع شرکت جستند. نظرات بسیاری گفته شد .خلاصه ی آنچه بیان شد به شرح زیر است :
1- از اول ابتدایی تاکنون بسیاری از معلمان ما درس هدیه های آسمان را جدی نگرفته اند.
2- بسیاری از دانش آموزان درس هدیه های آسمان رابرای گرفتن نمره می خوانند.
3- بعضی ازخانواده ها بسیاری ازدستورات اسلامی مثل داشتن حجاب کامل راقبول ندارند.
4- انجام دادن دستورات اسلامی خیلی سخت است .
5- به داشتن اخلاق ورفتاراسلامی آن طور که باید معلمان خود بها نمی دهند و از اهمیت آن ما راآگاه نکرده اند.
6- بسیاری ازمعلمان وبزرگترهای ما خودشان اخلاق ورفتاراسلامی را رعایت نمی کنند،امّا ازماتوقّع دارند اخلاق ورفتاراسلامی داشته باشیم.
7- بعضی ازمردم کسانی راکه دستورات اسلامی راانجام می دهند عقب افتاده می دانندوآن هارامسخره می کنند.وبا آنهادوست نمی شوند.
8- بعضی ازدانش آموزان اخلاق ورفتاراسلامی رانمی دانند.
اکثر مطالب گفته شده را یادداشت کردم .با آنان قرار گذاشتم گاهی اوقات در باره نحوه بهبود رفتار دانش آموزان
صحبت کنیم وراههایی را که به نظر می رسدازطریق آن بتوان یک مسلمان کامل، همان طورکه خدا دستورداده باشیم.را بیان کنند تا به نتیجه ای برسیم.
مشکل پرخاشگری رفتاری دانش آموز
وقتی که روز سوم مهر در سالن مدرسه راه می رفتم تا به کلاس بروم. صدای بلند یکی از دانش آموزانم را شنیدم . با عجله به طرف کلاس رفتم همزمان با وارد شدن هر کس بر روی نیمکت خود نشست و یکی از دانش آموزان شروع به شکایت از (س) کرد و گفت که وی من را زده است. من از (س) علت کتک زدنش را پرسیدم ولی او بدون توجه به من مشغول ورق زدن کتابش بود و هیچ جوابی نداد. بعد از چند ثانیه سکوت از (س) و (ن) خواستم که به پایین کلاس بیایند و همدیگر را ببوسند و در ضمن از (س) خواستم که از (ن) عذر خواهی کند (س) هم با حالتی سرد از او عذر خواهی کرد و بعد هر دونشستند و من هم بعد از سلام و احوالپرسی با بچه ها درسم را شروع کردم آن روز گذشت.
روزهای بعد هر روز چند نفر از دانش آموزان مدرسه و همکلاسیهای (س) از او به خاطر کتک کاریهایش در حیاط مدرسه شکایت می کردند.(س) علاوه بر کتک کاریهای فیزیکی با بچه ها درگیریهای کلامی هم داشت کم کم شکایت ها از طرف مدیر ,معاون و سایر همکاران نیز مطرح شد آنها از بی احترامی ها و حرف های زشت (س) به خودناراحت می شدند (س) سر کلاس هم بچه ها را اذیت می کرد.
هنگام تدریس سعی می کرد حواس آنها را پرت کندمدام به وسایل آنها بدون اجازه دست می زد بعد از مدت سه هفته (س) به عنوان عامل مخل کلاس علاوه بر نظم کلاس نظم مدرسه را هم به هم می زد از نظر درسی هم افت خیلی شدیدی داشت (س) دانش آموز سال گذشته ی من بود من هم او را خوب می شناختم او دانش آموز مودب آرام اجتماعی و از نظر درسی هم یکی از دانش آموزان زرنگ کلاس بود به طوری که من گاهی از اوقات به کم توان بودن او شک می کردم همه ی این مسائل باعث شد به فکر بیفتم و علت رفتار (س) را جویا شوم.
برخی مشکلات (س):
1-کتک کاریهای (س) با دانش آموزان مدرسه و همکلاسیهایش.
2-بر خوردهای (س) با بچه ها.
3-حرف های زشت (س) به مدیر و معاون و کلیه ی همکاران,افت تحصیلی شدید.
4-برداشتن وسایل دانش آموزان کلاس بدون اجازه.
5-بر هم زدن نظم کلاس در هنگام تدریس.
مشکل گوشه گیری دانش آموزم
زمانی که به کلاس رفتم و می خواستم اسامی دانش آموزان را بپرسم متوجه دانش آموزی شدم که در گوشه گلاس و در ردیف آخر کلاس به صورت تنها نشسته بود. وقتی اسمش را پرسیدم جوابی نداد و هنگامی که جلوتر رفتم دستهایش را روی صورتش گذاشت. وقتی اصرار من را در پرسیدن اسمش مشاهده کرد کم کم سرش را به سمت دیوار متمایل کرد تا از نگاه های من در امان بماند. در علامتی که در او دیدم احساس کردم او از مشکلی رنج می برد. در مشاهدات متعددی که از رفتار او داشتم فهمیدم رفتار او متفاوت از سایر همکلاسی هایش می باشد.
رفتارهایی از قبیل (خجالت، کم رویی، اضطراب، گذاشتن دستان بر روی صورت، جویدن ناخن، ساکت بودن، نشستن دائمی در ردیف آخر کلاس و پوشیدن لباسهای کثیف و نا مرتب) را در او مشاهده کردم. گوشه گیری به طور حتم در یادگیری و پیشرفت تحصیلی کودکان تاثیر منفی دارد و عواملی از قبیل فرهنگ جامعه، محیط خانواده، ترس، افراط در تنبیه یا تشویق، دوگانگی زبان، فقر اقتصادی و… ازعوامل بروز انزوا طلبی هستند.
رفتار "انزوا طلبی" بعد از اختلال رفتار "پرخاشگری" بیشترین میزان را در بین اختلالات رفتاری کودکان دبستانی دارد. تحقیقات نشان می دهد که گاهی اوقات رفتارهای انزواطلبی کودکان به این علت است که آنها به خوبی نمی دانند درموقعیت های گروهی و اجتماعی چه کار را باید انجام دهند تا تعامل آنها با همسالان تسهیل شود زیرا مهارت های کافی برای این کار را نیاموخته اند. در واقع این کودکان به دلیل این که اغلب اوقات، خود را در محیط خانواده و با بزرگترها گذرانده اند چگونگی تعامل با دیگر کودکان و همسالان را به خوبی یاد نگرفته اند. رفتار گوشه گیری و انزوا طلبی یکی از رفتارهای شایع است که فرد را به شدت آزار می دهد و اگر درمان نشود دانش آموز را به سمت وسوی مشکلات دیگری مثل عدم اعتماد به نفس و زودرنجی سوق می دهد. عدم احساس توانمندی و کمی عزت نفس و نیز ناتوانی در بروز احساسات بیان افکار و نظریات خود باعث جدایی فرد از فعالیت های گروهی است. این کودکان دارای احساس بی کفایتی هستند و به دنیای درون خود پناه می برند و بیش از حد متواضع هستند و حتی اگر با مساله ای مخالف باشند جرات بیان مخالفت خود را ندارد. این مساله زمینه ی مشکلات مختلف را برای فرد و به تبع آن برای جامعه به وجود می آورد. این گونه افراد برای مدرسه ایجاد دردسر نمی کنند اما برای زندگی آینده خودشان مشکلات اساسی زیادی ایجاد می کنند و وقتی شناخته می شوند که کار درمان سخت تر شده است. این تحقیق برای دانش آموز از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا اگر این مشکل در مراحل ابتدایی درمان نشود درمانش بسیار دشوار می گردد همچنین اگر دانش آموز فرصت و امکانی برای تمرین رفتارهای مطلوب را پیدا نکند لذا فاقد صلاحیت پرورش می یابد و هنگام ورود به محیط اجتماعی نمی تواند فعالیت های مشترک با دیگران داشته باشد و فردی تنها و منزوی بار می آید که کسی رغبتی برای ارتباط با وی را ندارد. پژوهش برای جامعه نیز می تواند بسیار مفید باشد زیرا با شناخت ودرمان به موقع گوشه گیری در دوران ابتدایی در دانش آموزان مهارت های کافی برای ورود به اجتماع را فرا می گیرند و از تنش های ناشی از گوشه گیری این افراد در جامعه جلوگیری می شود.
فصل دوم
بیان راهکارها، پیشنهادات، تجربیات تدریس و برنامه ی آینده
راهکارهای حل مشکل عدم توانایی دانش آموزان مقطع راهنمایی در صحیح خوانی و روان خوانی قرآن و بی علاقگی و بی انگیزگی
بعد از بررسی های لازم به این نتیجه رسیدم که باید با روش های متفاوت اولاً انگیزه ی دانش آموزان در این درس را بالا ببرم و ثانیاً با اجرای روش هایی ابتکاری، ضعـف های موجود در خواندن را تقلیل دهم.
پس از مطالعه ی بحث های انجام گرفته، اطّلاعات حاصل از این فرآیند مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و برخی عللِ ضعف و بی علاقگی دانش آموزان به شرح زیر تشخیص داده شد:
1-آشنا نبودن دانش آموزان با نقش قرآن در زندگی؛
2-توجیه نشدن آنان در مورد ارزش و اهمّیّت فراگیری قرآن؛
3-آشنا نبودن برخی معلّمان برای جذب مخاطب در تدریس قرآن؛
4-ترس دانش آموز از تحقیر و تمسخر توسّط معلّم یا دانش آموزان دیگر؛
5-نداشتن تنوّع در کلاس و عدم به کارگیری شیوه های آموزش ابتکاری و جدید در تدریس قرآن؛
6-البتّه عدم شناخت دانش آموزان از زبان عربی به عنوان زبان دوم نیز در این زمینه عامل مهمّی است.
به یاد دارم زمانی که در محافل انس با قرآن شرکت می کردم، جمعیّت زیادی در آن مجالس با عشق و علاقه حضور می یافتند و علّتِ امر این بود که این محافل پویا بودند. این زمینه به عنوان تجربه ای جالب و موفّق الگویی ذهنی برای من ساخته بود و تصمیم گرفتم مقداری از تجربیات و آموخته های خود را از این محافل در کلاس اجرا کنم؛ در ابتدا برای آنکه محیط کلاس را از حالت سنّتی خارج کنم، جلسات را با هماهنگی و همکاری مدیر مدرسه در نمازخانه ی دبستان – که فضایی معنوی بود – برگزار کردم. مدیر نیز قبلاً به تهیّه ی حدود چهل جلد قرآن کریم اقدام کرده بود. در این قرآن ها حروف ناخوانا با رنگ قرمز مشخص شده و کلمات به راحتی خوانده می شدند. قبل از آن و در حین این جلسات سعی کردم از تاثیر موسیقی طبیعی در ایجاد انگیزه و یادگیری بهره بگیرم؛ بنابراین به آموختن صلوات هایی با آهنگ های متفاوت و زیبا در هر جلسه پرداختم که پس از هر قرائت صحیح توسّط دانش- آموزان، فرستاده می شد.
پاداش دادن به تلاش و پیشرفت، یکی از مشوّق هایی است که دانش آموز را برای انجام دادن کارهای دشوار که تسلّط بر آن ها ضروری است، برانگیخته می کند. همان طور که از نظریه های اسناد بر می آید، بازخوردهای کلاس درس باید بر تلاش متمرکز باشند نه بر توانایی دانش آموزان. در این شرایط، باید انتظار پیشرفت بیشتری داشت و به موفّقیّت دانش آموز امیدوار بود. (کدیور،1386: ص225 )
در جلسه ی دوّم به منظور کاهش اشتباهات در قرائت، طرحی را در کلاس اجرا کردم که دانش آموزان پس از هم خوانی آیات به تقلید از من و قرائت به صورت ترتیل توسّط علی، یک به یک از ابتدای درس آیه ای را می- خواندند و دانش آموز کناری او ترجمه ی آن را می خواند و برعکس، تا درس به اتمام می رسید. در تمام مراحل بر اجرای طرح نظارت و اشتباهات را رفع می کردم. این کار باعث تمرکز حواس دانش آموزان می شد؛ چرا که مراقب بودند تا وظیفه ی خود را به خوبی انجام دهند. برای پاسخ به فعّالیّت های درس، همه باید نظر خود را بیان می کردند؛ حتّی اگر آن نظر اشتباه بود. در آخر هم پاسخ صحیح را دریافت می کردند. " محیط امن از جهت یادگیری محیطی است که در آن، اشتباه جایز شمرده و پاسخ های ناتمام پذیرفته می شود. در کلاسی که مهارت های تفکّر آموزش داده مـی شود، تمام دانش آموزان به اشکال مختلف در فعّالیّت های کلاس شرکت می کنند و کمتر دانش آموزی احساس خجالت یا ترس می کند." (کدیور،1386: ص225 ) گاهی در دقایق پایانی که درس تمام می- شد، تعدادی از دانش آموزان که درس را بهتر فراگرفته بودند، به صورت داوطلبانه به رفع اشکال از دوستان خود می پرداختند.
در حین اینکه بر اجرای این اقدامات و پیشرفت دانش آموزان نظارت می کردم، برای آشنایی آنان با برخی اعتقادات متناسب با سن آن ها و بالا رفتن اعتماد به نفسشان، در جلسه ی پنجم توصیه کردم که هر جلسه به ترتیب شماره ی دفتر، هر دانش آموز باید یک داستان قرآنی را به طور خلاصه پس از اتمام درس در کلاس برای سایرین بیان کند تا من هم بتوانم در ضمنِ داستان ها، آداب قرائت و احترام به قرآن را به آنان بیاموزم و رفتارهای منفی برخی دانش آموزان نظیر تمسخر و تحقیر اوّل سال را کاهش دهم (نیاز به امنیّت)؛ چرا که فکر می کنم در دوره ی ابتدایی علاوه بر صحیح خوانی و روان خوانی، ارزش ها نیز باید آموخته شود؛ چون قلب پاک و بی کینه ی آنها در این دوران، پذیرنده ی این ارزش هاست. عبرت آموزی نکته ای مهم و سازنده در تربیت است که هر واقعه و جریانی را به صورت درسی در آوریم که کودک از آن استفاده کند. این که فردی دروغ گفته و رسوا شده، این که فردی دیگر خیانت کرده و آبرویش رفته است و آن سومی که تنبلی و تن پروری کرده و گرفتارشده و آن چهارمی نتیجه ی بد عمل خود را کشف کرده، و آن پنجمی که از دنیا رفته و از او نام نیک یا بدی باقی مانده برای کودک درس است.
ما نباید کودک را " دانش اندوز" بار آوریم، بلکه باید او را در برابر صحنه ها و اشیایی قرار دهیم که خود بیندیشد و دریابد و گاه با احتیاط و بسیار مختصر او را راهنمایی کنیم تا به جای اندیشه آموزی، اندیشه ورزی را پیشه کند .
در جلسه های بعدی آنان را به فعّالیّت ها و بحث های گروهی به منظور بیان نتیجه و پیام دریافتی از داستان ها در کلاس، تشویق کردم؛ چرا که تربیت باید در بیشترِ موارد اختیاری و آگاهانه باشد تا توسط خود کودک و بدون اجبار و اکراه انجام پذیرد. به دانش آموزان قوی تر توصیه کرده بودم تا در حین فعّالیّت های گروهی به تکرار و تمرین با دانش آموزان هم گروهی خود و رفع اشکال از آنان در خواندن آیات بپردازند." در جریان زندگی و در مسیر آن گاهی فرصت هایی پدید می آیند که دقایق آن برای مربّی غنیمت و کلّ آن به صورت ابزار و وسیله ای در اختیار است. دراین فرصت ها می توان بحث هایی را ترتیب داد و ضمن آن از مسائل اسلامی، از راه و رسم حیات اسلامی، از اخلاق و عادات مذهبی سخن گفت و بذر رفتار اسلامی را در نهاد کودک کاشت. "
در جلسات عمومی با والدین نیز از آنان خواسته شد تا به تکرار و تمرین بیشتر با فرزندان خود در زمینه ی صحیـح خوانی آیات قرآن بپردازند؛ به صورت عملی احترام به قرآن را به فرزندانشان بیاموزند و از نصیحت کردن بیش از حدّ آنان خودداری کنند و نیز زمانی که فرزند آنها در حال قرائت است، با وی برخورد مناسبی داشته باشند و از محوّل کردن کارهای متفرّقه به آنان در زمان درس خواندن اجتناب کنند.
نتایج اقداماتم:
* آن طور که ارزشیابی ها نشان می داد، اشتباهات دانش آموزان در قرائت قرآن، نسبت به اوّل سال، به نحو چشمگیری کاهش یافته بود. شیوه ی نمره دهی حذف شده بود و از این طریق اضطراب را از دانش آموزان دور کرده بودم.
* شوق و علاقه ی بچه ها به یادگیری قرآن افزایش پیدا کرده بود؛ به نحوی که برای پاسخ گویی یا خواندن آیات داوطلب می شدند.
* در ماه های پایانی سال تعداد کسانی که قرآن را با صوت زیبا می خواندند، از یک نفر (مهدی) به چهار نفر افزایش یافته بود. افزایش انگیزه، اعتماد به نفس و تلاش آنان در جهت یادگیری، باعث بروز استعدادها و توانایی هایشان شده بود.
* علاقه برای بیان داستان و آن چه که از آن فهمیده اند، در تمام دانش آموزان موج می زد، مخصوصاً آن هایی که توانایی قرائت با صوت را نداشتند، به طوری که همواره کتاب داستان را همراه داشتند و آن را مطالعه می کردند.
* در هنگام قرائتِ هر دانش آموز، دانش آموزان دیگر ساکت بودند و یکدیگر را تمسخر نمی کردند. رفتارهای منفی آنان نیز اصلاح شده بود.
* تعدادی از دانش آموزان به ترجمه ی آیاتِ فراتر از فعّالیّت های کتاب درسی با استفاده از معنای لغات پایانی آن می پرداختند.
* فعّال شدن و به خود باوری رسیدن دانش آموزان ضعیف.
* استفاده از محیط های معنوی همانند نمازخانه به عنوان مکان تدریس، در افزایش انگیزه ی دانش آموزان برای یادگیری قرآن موثّر است.
* توجیه شدن دانش آموزان نسبت به درس قرآن و اهمّیّت فراگیری آن، در پیشرفت تحصیلی آنان تاثیر بسزایی دارد.
* توجّه به همه ی دانش آموزان، فرصت دادن برای خواندن آیات و اظهار نظر، بحث های گروهی و ایجاد جوّ مثبت و دوستانه در کلاس درس، در افزایش انگیزه و به دنبال آن، یادگیری بهتر تاثیر بسزایی دارد.
* پاداش های کلامی به موقع، که به تلاش دانش آموزان داده می شود؛ نه به میزان توانایی آنان، در برانگیخته شدن برای یادگیری بسیار موثّر است.
* عزت نفس، ضامن موفقیّت در پیشرفت تحصیلی است.
در روش های فعّال، مشارکت دانش آموزان مد نظر است و مزیّت آن تاثیر عمقی آن است، فعّالیّت گروهی بچه ها، واگذاری مسئولیّت به ایشان، وضع قوانین توسط آنها و نظارت و قضاوتشان در مورد افراد خاطی از موارد مهم و موثّر است.
راهکارهای حل مشکل غلط خواندن نماز در دانش آموزان مقطع راهنمایی
قرائت و خواندن دانش آموزان و همچنین بررسی سوابق تحصیلی آنان و خانواده انه حاکی از اشکال آنان در قرائت نماز بود .با مطالعه کتب فراوان و نظر سنجی بین معلمان برخی علل مشخص شد . عوامل: – نشناختن حروف و قواعد آن – اشکال از طرف خانواده که به آنان آموزش نداده بودند- اشکال از طرف دانش آموز که تلفظ صحیح حروف را یاد نگرفته بود- نقص شنوایی ویا تکلم و گویایی وجود داشت- خجالت کشیدن و نپرسیدن اشکالات- محیط و عوامل آن. بنابراین با توجه به این مسا ئل و برخی دیگر از عوامل و تلاش سایر همکاران سعی کردیم برای رفع این مشکلات راه حلی موقتی پیدا کنیم تا به اهداف خود برسیم. بنابراین از همه افراد گروه خواستیم تا به نهایت جدیت راه خود را ادامه دهیم.
خواندن هر قسمت از نماز در هنگام ورود معلم به کلاس به مدت 15 روز به منظور درونی شدن آن برای دانش آموزان . – برگزاری کلاس وضو واحکام برای دانش آموزان سوم تا پنجم به تفکیک هر کلاس. – برگزاری کلاس احکام ونماز برای مادران دانش آموزان. – تهیه طرح "نمازگزاران نمونه" برای کلاسی که بهترین نمازگزاران را دارد ونصب آن به در کلاس. – انتخاب بهترین دانش آموزان نماز گزار در طی سال وبردن آنان به مسجد محل ودعوت از مسئولین اداره واهداء جایزه به آنان . – جذاب تر کردن محیط نمازخانه وتهیه چادرهایی با طراحی مناسب برای انتظامات نماز خانه (فرشته های نماز). – تشکیل جلسه آموزشی و تربیتی ویژه والدین با حضور افراد کارشناس- استفاده از روش تدریس همیار نماز – برگزاری جشن نماز- تهیه دفترچه نماز- بازی کارت های نماز- تهیه و تکثیر جدول نماز برای فراگیران در خانه – بیان داستان هایی در رابطه با نماز از بزرگان و استفاده از سی دی های آموزشی نماز – دادن کارت نماز- پذیرایی از دانش آموزان- استفاده از هر فرصت و موقعیت با اجرای راه حل های فوق در اواسط سال تحصیلی کم کم متوجه برخی از تغییرات در رفتار دانش آموزان شدم. به عنوان نمونه قبلاً هنگام وقت نماز و آماده شدن برای نماز خودم و همکارم زنگ نماز را زده ضبط را روشن نموده و صدای اذان را پخش می کردیم. با اجرای روش ها و راه حل ها دانش آموزان آن چنان مشتاق شده که خودشان مقدمات نماز را فراهم و صدای اذان را پخش می کردند و یا بعضی از دانش آموزان در خانه وضو می گرفتند و با وضو به مدرسه می آمدند و لحضه شماری می کردند کی زنگ نماز زده می شود تا نماز بخوانند. در طی جلسه ای که با همکاران برگزار گردید مقرر شد که به هنگام ورود معلم به کلاس دانش آموزان هر دفعه قسمتی از نماز را بخوانند تا با تکرار وتمرین آن به مدت 15 روز، اذکار نماز برای آنان به صورت درونی دربیابد به همین ترتیب نماز تقسیم شده به بود به1- سوره حمد 2- سوره توحید 3- ذکر رکوع 4- ذکر سجود 5- تشهد 6- ذکر رکعت سوم 7- سلام آخر نماز . جهت آشنایی بهتر دانش آموزان با مسائل شرعی ودینی برای دانش آموزان وهمچنین اولیای آنان کلاس احکام ونماز برگزار گردید. به منظور جذاب ترشدن محیط نمازخانه طرح های زیبایی تهیه ونصب گردید برای انتظامات نماز چادرهای زیبایی از حریر سبز تهیه شد. کتاب وسی دی های مناسب برای آشنایی بیشتر دانش آموزان با نماز واحکام تهیه گردید. برای هر کلاسی که بهترین نماز گزاران را داشت طرح جالبی تحت عنوان نمازگزاران نمونه تهیه و به در کلاس آنان نصب شد. از بهترین نمازگزاران درطول سال تحصیلی دعوت شد تا در مسجد محل حضور یابند .
در ماههای آخر سال با مشاهده ی نماز دانش آموزان متوجه شدم که مشکلات قبلی به طور محسوسی کاهش یافته به گونه ای که دیگر حواس دانش آموزان در هنگام خواندن نماز به سمت صداهای دیگر معطوف نمی گشت، درموقع نماز نمی خندیدند ، چیزی نمی خوردند، حمد و سوره را در رکعت اول ودوم نماز جماعت نمی خواندند وذکر رکعت سوم را می خواندند، نماز را با امام جماعت شروع کرده وبا امام جماعت به پایان می رساندند وبه سوالاتی که امام جماعت در نماز می پرسید اکثراً پاسخ صحیح می دادند.
بنابراین سعی کردیم کارهای زیر را انجام دهیم:1- برگزاری مسابقه نماز
2- آموزش مراحل خواندن نماز و وضو در ساعت هنر
3- تهیه نمودار تشویقی روش هایی که جهت علاقه مند نمودن دانش آموزان به نماز جماعت مدرسه بیان کرده و آن را اجرا نمودم ، حاصل مطالعاتی که از مجلات پیوند – کتاب های آموزشی نماز و ….. انجام دادم و اکنون:
1- دانش آموزان به خواندن نماز در منزل و نماز جماعت مدرسه علاقه مند شدند و فهمیدند بهترین وقت برای نماز اول وقت بودن آن است.
2- آن ها متوجه شدند که با خواندن نماز می توانیم با خدا حرف هایمان را بزنیم.
راهکارهای حل مشکل بی علاقگی دانش آموزان مقطع ابتدایی به درس قرآن
آشنا کردن دانش آموزان با قرآن کریم به عنوان کتاب الهی و آسمانی.
آشنا نمودن دانش آموزان با آداب قرائت قرآن و چگونگی احترام به آن.
ایجاد عادت در دانش آموزان به گوش کردن با دقت به نوار ها ویا لوح های فشرده ی قرآنی.
توان مند سازی دانش آموزان در قرائت قرآن ، رو خوانی و روان خوانی آن.
ایجاد عادت در دانش آموزان ، به شنیدن ، خواندن و یا درک مفاهیم ساده ، پیام ها و داستان های قرآنی.
آشنا کردن دانش آموزان با رسم الخط قرآنی و ایجاد عادت در آنان به رو خوانی آن به صورت شمرده و آرام.
ترغیب دانش آموزان به حفظ سوره های کوتاه قرآنی.
آشنا کردن دانش آموزان با معانی برخی از کلمات ساده و عبارت های کوتاه قرآنی.
ایجاد شور و نشاط در کلاس قرآن ، همراه با جذاب کردن آن برای دانش آموزان.
راهکارهای حل مشکل کمبود منش اخلاقی و رفتار اسلامی در دانش آموزان
برای این که بتوانم در باره پرسشی که مطرح کرده بودم اطلاعات دقیق تری به دست آورم تصمیم گرفتم علاوه بر دانش آموزان موضوع را با همکارانی که در این زمینه صاحب نظر هستند در میان بگذارم. درزنگ تفریح این موضوع را با بعضی از همکارانم در میان گذاشتم و از کسانی که احساس می کردم علاقمندتروآماده تر هستند تقاضا کردم روزی پس از پایان وقت کلاس درباره این موضوع صحبت کنیم. درآن جلسه موضوع"علل تمایل نداشتن بعضی ازدانش آموزان به اخلاق ورفتاراسلامی"را مطرح کردم. هر یک از همکاران نظراتشان را اعلام کردندمن نیز از نکات عمده نظرات همکارانم یادداشت برداری می کردم.برخی ازمطالب شبیه نظرات دانش آموزان بود. برخی نیز پخته ترو اساسی تراز آن ،روی هم رفته قرار شد پیشنهادم را با مدیر مدرسه در میان بگذارم. مدیر مدرسه پیشنهادمرا پذیرفت و ضمن تشویق به ادامه کار و مطالعه بیش تر پیشنهاد کرد
پس از مطالعه اسناد و مدارک و بحثها ، اطلاعات حاصل از این فرایند مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، اشکالات وکاستی های کلاس های درس هدیه های آسمان تعیین شد. راههای مناسبی برای تقویت اخلاق و رفتار اسلامی دردانش آموزان فهرست شد و یادداشت برداری شد.
برخی علل عدم تمایل دانش آموزان به داشتن اخلاق ورفتاراسلامی به شرح زیراست:
1-آشنا نبودن برخی از معلمان به فنون ونحوه تدریس درس هدیه های آسمان(روش تدریس هدیه های آسمان)
2-رعایت نکردن اخلاق ورفتاراسلامی توسط برخی از معلمان.
3- تضادعقیدتی وفرهنگی برخی خانواده ها باآنچه معلم درکلاس درس تدریس می کند.
4- بی توجهی برخی معلمان به نوشتن طرح درس .
5- بی توجهی معلم به کتاب کارهدیه های آسمان وانجام ندادن تکالیف آن توسط دانش آموزان.
6- تنوع نداشتن تدریس درس هدیه های آسمان(استفاده نکردن معلمان از وسایل کمک آموزشی مخصوص وروشها و شیوه های متنوع وجذاب تدریس درس هدیه های آسمان. )
7- آشنا نبودن دانش آموزان با شخصیتهای مذهبی،افرادنیکوکاروکارهای نیک آنان. 5
8- آشنا نکردن دانش آموزان با اهمیت اخلاق اسلامی درزندگی روزمره ونتایج دنیوی واخروی آن.
9- نداشتن معیار مشخص در ارزشیابی درس هدیه های آسمان.
10- ناشناخته ماندن قلمرو و اهداف درس هدیه های آسمان دردوره ابتدایی.
11- ناآشنایی برخی از معلمان به روان شناسی تربیتی و شناخت ویژگی های ذهنی،اخلاقی،عاطفی،جسمی،روانی واجتماعی کودکان دوره ابتدایی.
12- بی توجهی معلمان به راههای پرورش فطرت پاک کودکان ابتدایی.
13- بی توجهی به علایق ،انگیزه ها و توان فکری دانش آموزان به هنگام تدریس درس هدیه های آسمان.
14- ناآشنایی برخی از والدین دانش آموزان بااخلاق ورفتاراسلامی.
اصول و مبانی تدریس درس هدیه های آسمان:
در تدریس درس هدیه های آسمان باید اصول و مبانی ویژه زیررا در نظر گرفت:
1- استفاده ازشیوه هاوالگوهای متنوع وجذاب مانند:ایفای نقش،بدیعه پردازی،اجرای مسابقات مذهبی،شرکت دادن دانش آموزان دراداره امورانضباطی،رفاهی،بهداشتی و…مدرسه،برگزاری جشن هم زمان بااعیادمذهبی و میلادمعصومین .
2-برگزاری مراسم بزرگداشت برجستگان دین،علم وهنرکشوریاسایرجوامع،باتاکیدغیرمستقیم روی کردارهای آموخته خوب ایشان،بدون هرگونه اغراق وخیرخواهی.
3- توصیف وتشویق کردارهای آموخته ی خوب دانش آموزان کلاس وپاداش دادن به آنها.
4- برجسته کردن کردارهای خوب معلمان وسایرمسئولان مدرسه ومصاحبه وتهیه گزارش باآنان توسط داانش آموزان ؛البته باتاکیدروی کردارهای آموخته ی خوب که دیگران هم می توانندآن هارایادبگیرند.
5-استفاده ازتصاویراشخاصی که به سبب کردارآموخته ی خوبشان مشهورشده اندوبه قشرخاصی تعلق دارند، روی دیوارکلاس.
6-الگوبودن معلم ،به واسطه داشتن اخلاق ورفتاراسلامی وبرقراری رابطه دوستانه بادانش آموزان.
7- کمک خواستن از اولیا دانش آموزان برای تشویق فرزندانشان به داشتن اخلاق ورفتاراسلامی. 6
8-تحت نظرداشتن رفتارکودکان توسط والدین درمنزل،تا علاوه بر کلاس درخانه نیزدانش آموزان وظایف اسلامی خودرادرانجام واجبات دینی،کارهای روزمره،احترام وکمک به والدین واعضای خانواده و…انجام دهند.
9- می توان از شیوه تلفیق هدیه های آسمان باهنر درتدریس این درس استفاده کرد تاکودکان بتوانند چهره
زیبایی ازالگوهای دینی تجسم کنند.
10- شرکت دانش آموزان درکلاسهای دارالقران،ثبت نام دربسیج دانش آموزان،مهدی یاوران ،مشارکت همه دانش آموزان دربرنامه های طرح کرامت یامهارتهای زندگی،شرکت درفعّالیّتهای پرورشی مدرسه، شرکت در مراسم مذهبی،،نمازجماعت،نمازجمعه و…
11- تشویق دانش آموزان به تحقیق ،پژوهش ومصاحبه باعلمای دینی،برجستگان علم وهنرکشوریاسایرجوامع، با تاکید روی کردارهای آموخته خوب ایشان .وارائه گزارش به کلاس درس .
در یک جلسه گروهی بامدیرو برخی ازمعلمین ،مربی پرورشی،مربی قرآن وامام جماعت مدرسه تصمیم گرفتیم تا جایی که می توانیم کاستی های نظری و عملی خود را برطرف سازیم.
نتایج
1-دانش آموزان به درس هدیه های آسمان علاقه مندترشدندو شوق وانگیزه اخلاق ورفتاراسلامی درآنان تقویت شد.
2-مشارکت وهمکاری دانش آموزان درفعالیت وکارهای گروهی بیشترشد.
3-دانش آموزان به اهمیت درس هدیه های آسمان وکاربرد دستورات دینی در زندگی روزمره ونتایج دنیوی واخروی آن پی بردندو اخلاق ورفتاراسلامی درآنان پرورش یافت.
4-اکثردانش آموزان در کلاس های دارالقران،انجمن مهدی یاوران وبسیج دانش آموزی شرکت کردند.
5- ناهنجاریهای رفتاری دردانش آموزان به حداقل رسید ودر کلاس چیزی گم نشد.
6-والدین از بهبودرفتارفرزندان خود نسبت به اعضای خانواده ورفتاراجتماعی آنان ابرازرضایت کردند.
7- عادت به جستجو،تحقیق،بررسی ومطالعه بیش از پیش در میان دانش آموزان گسترش یافت. 11
8- مشارکت برای تقویت اخلاق ورفتاراسلامی دانش آموزان دوره ابتدایی از سوی معلمان – دانش آموزان ودیگر اعضای کادرآموزشی مدرسه افزایش یافت.
9- اجرای این طرح زمینه های رشد اجتماعی دانش آموزان را فراهم ساخت.
10- ارتباط دانش آموزان،باطلبه های حوزه علمیه وشناخت الگوهای مذهبی باعث شدتصویری روشن و زیبا ازافرادمذهبی درذهن دانش آموزان ایجادشودوانگیزه داشتن اخلاق ورفتاراسلامی درفراگیران تقویت شود.
11- افزون بر دانش آموزان ، معلمان نیز خود با مطالب ،دیدگاهها وتجربه های جدید آشنا شدند.
12- تصمیم گرفته شد درس هدیه های آسمان نسبت به سایر دروس با اهمیت خاص تدریس شودو درتدریس این درس ازشیوه های متنوع وجذاب استفاده شود تاریشه ایمان تقویت شود.
باتوجّه به اینکه اخلاق صرفاًدرس خاص یاوعظ وخطابه نیست،بلکه عمل است ودرکردارهای انسان جلوه گر می شودوتدریس مطالب اخلاق اسلامی زمانی دررشدوگسترش کردارهای دانش آموزان مشاهده می شودکه مدیرومعلمان،وپیش ازایشان خانواده ها،الگوهای عینی وعملی چنین رویکردهایی باشند. اگررابطه معلمان دوره ابتدایی بادانش آموزان برپایه دوستی وصمیمیت باشد،می توانندبااخلاق ورفتارخودعملاًبه دانش آموزان اخلاق وکرداراسلامی راآموزش دهند،وازسوی دیگربایدسعی شودمطالب اخلاقی به صورت داستانهایی ازاشخاص عینی معاصریانزدیک به زمان کودکان ونوجوانان مطرح شوند.ودراین گونه داستان هاکردارهای خوبی که این افرادآن هارا آموخته اندمطرح شودوحتماًازافرادعادی باشند. چون درغیراین صورت،برای دانش آموزان احتمال این برداشت وجودداردکه:"چنین کرداری ازعهده همه کس ساخته نیست."
راهکارهای حل مشکل پرخاشگری رفتاری دانش آموز
صحبت با والدین
تصمیم گرفتم برای به دست آوردن اطلاعاتی در این زمینه ابتدا از والدین (س) دعوت کنم تا به مدرسه بیایند وقتی که مادر (س) به مدرسه آمدطی صحبت هایی که با او داشتم متوجه شدم که منزل (س) مدت سه ماه است که جابه جا شده است و همین باعث ناراحتی (س) می شود و (س) هم در خانه برای جبران احساس حقارت ناشی از حرف های همسایه ها خواهر کوچکتر خود را در خانه اذیت می کند و همین باعث می شود که پدرش او را در خانه کتک بزند.
مشاهده ی (س) در حیاط مدرسه در زنگ تفریح
متوجه شدم که (س) گاهی به محض اینکه کسی با او به سخن تند صحبت می کند شروع به حرف های زشت و کتک کاری می کند و حتی گاهی وقتی دانش آموزی به او نگاه می کند باز او را کتک می زند و گاهی هم (س) آرام در حیاط نشسته و هیچ حرفی نمی زند فقط در گوشه ای آرام بود و هیچ عکس العملی نسبت به رفتار ها یا حرفهای بچه ها نشان نمی داد.
مشاهده ی (س) در کلاس
هیچ کدام از همکلاسیهایش با او در یک نیمکت نمی نشستند و سعی می کردند با او صحبت نکنند.البته با صحبتهایی که با مادر (س) داشتم ومشاهده ی وی در حیاط مدرسه وکلاس علتهای رفتار(س) راچنین یافتم.
ارائه راه حل ها
کمک به انجام اقداماتی برای اصلاح نظر همسایگان نسبت به (س)
این کار باعث می شود که همسایه ها با دید بهتری به (س) نگاه کنند و او را مسخره نکنند و همین باعث می شود که (س) احساس حقارت نکند و برای جبران آن خواهر کوچکتر خود را اذیت نکند و از طرف پدر هم مورد کتک قرار نگیرد برای این کار از مادر (س) خواستم زمانی که به مدرسه می آید به بهانه ی تنها بودن هر چند وقت یکبار یک نفر از زنان همسایه را با خود به مدرسه بیاورد وقتی که مادر (س) با آنها به مدرسه می آمد. من هم در مورد وضعیت (س) با آنها صحبت می کردم
دادن مسوولیت به (س)
دادن مسئولیت به فرد باعث می شود که او فردی مسئولیت پذیر باشد و داشتن حس مسوولیت پذیری باعث تقویت اعتماد به نفس او می شود وقتی که به (س) مسوولیت داده می شد او احساس می کرد برای دیگران ارزشمند است و همین باعث کاهش احساس حقارت او می شد در کلاس (س) گاهی برای بچه ها املا می گفت و گاهی از آنها پرسش می کرد زمانی که وسیله ی آموزشی نیاز داشتم از (س) می خواستم که آن را از دفتر مدرسه برایم بیاورد و گاهی هم که برای شرکت در جلسه و شورای معلمان می رفتم از (س) می خواستم که اداره ی کلاس را بر عهده بگیرد البته این کارها را به صورت دوره ای انجام میدادم یعنی از همه ی بچه ها می خواستم که هر دفعه یکی از این کارها را انجام دهدتا احساس نکنند که بین آنها تبعیض قائل می شوم.این راهکار هم مانند راهکار قبلی تا حدودی پرخاشگری (س) را کاهش داد.
ایجاد رابطه ی دوستانه بین (س) و همکلاسیهایش
ایجاد رابطه ی دوستانه بین (س) و همکلاسیهایش باعث کاهش کمبود محبت (س) می شد تا حدی کمبود محبت او را جبران می کرد برای این کار یک روز که (س) غایب بود با بچه های کلاس یک قراری گذاشتیم قرا ما این بود که هر کس با (س) دوست باشد به او توجه کند کنار او بنشیند و در درسهایش به او بیشتر کمک کند از من یک ژتون برای گرفتن جایزه دریافت کند و به هم قول دادیم که کسی در این زمینه به (س) چیزی نگوید.این راهکار هم تا حدودی مفید بود.
برقراری رابطه ی عاطفی معلم و والدین با (س)
وقتی کسی مورد محبت قرار می گیرد بهتر می تواند برای رسیدن به اهداف زندگیش برنامه ریزی کند بیشتر تلاش کند اعتماد به نفسش افزایش یابد و تصور منفی که از خود دارد را از بین ببرد مهر و محبتی که بین آنها ایجاد می شود باعث یک رابطه ی عاطفی دو جانبه می شود رابطه ی عاطفی عمیق بین بزرگترها و کودکان ترس کودکان را از تحقیر و تنبیه از بین می برد برقراری ارتباط عاطفی می تواند از طریق نگاهی محبت آمیز نوازش و گاهی دادن هدیه های مادی باشد.
برای این کار از مادر (س) خواستم که او و پدرش در منزل بیشتر به (س) توجه کنند و گاهی او را ببوسند و نوازش کند مخصوصا پدر خود من هم گاهی در خلوت با او درباره ی خودش صحبت می کردم بعضی وقت ها به او لبخند می زدم و به او نگاه می کردم که گاهی هم به او می گفتم که چقدر قشنگی.این اقدام هم تا اندازه ای مفید بود.
بررسی وضعیت جسمی
گاهی اوقات پرخاشگری ناشی از ناراحتیهای جسمی است ممکن است کم کاری یا پر کاری یک غده یا بیماری قند منجر به بروز پرخاشگری شود بررسی وضعیت سلامتی جسمی دانش آموز باعث می شود که اگر دانش آموز مشکل خاصی داشته باشد با استفاده از دارو آن را بر طرف کرد و اگر مشکل جسمی نداشته باشد به دنبال راهکار هایی دیگر برویم برای همین از مادر (س) خواسته شد که او را به یک متخصص ببرد و بدن او را چک کند که خدا را شکر (س) از نظر جسمی بعد از مراجعه به پزشک سالم تشخیص داده شد.
استفاده از شیوه ی تقویت افتراقی (برای کاهش رفتارهای آزار دهنده (س) هنگام تدریس)
در هنگام تدریس متوجه شدم که (س) دست به رفتارهای آزار دهنده می زند و وقتی من به او توجه می کنم آرام می شود ولی وقتی من به او توجه نمی کنم دوباره اذیت کردنش شروع می شود برای همین متوجه شدم که توجه من به هنگام انجام رفتار های آزار دهنده ی (س) در کلاس باعث تقویت رفتارش می شود به همین خاطر برای کاهش این رفتارها تصمیم گرفتم از شیوه ی تقویت افتراقی استفاده کنیم.
تقویت افتراقی شیوه ای رفتاری است که در آن تلاش می شود فراوانی رفتارهای مطلوب افزایش و فراوانی رفتارهای نامطلوب کاهش یابد هر بار که رفتار مطلوب رخ می دهد تقویت می شود این امر منجر به افزایش احتمال بعدی رفتار مطلوب می گردد در عین حال رفتار های نامطلوب که ممکن است با رفتار مطلوب تداخل کند تقویت نمی شود این امر منجر به کاهش احتمال بعدی رفتارهای نامطلوب که ممکن است با رفتار مطلوب تداخل کند می شود. (میلتن برگر1388ص38)
با استفاده از این شیوه زمانی که (س) رفتارهای مشکل آفرین را انجام میداد به او توجه نمی کردم و وقتی که (س) آرام بود به او نگاه می کردم و لبخند می زدم و سرم را به نشانه ی تحسین تکان می دادم این کم کم باعث شد که (س) برای جلب توجه من در کلاس هنگام تدریس آرام باشداین راهکار هم تا اندازه ای مسمر ثمر بود.
همه ی راهکارهای ارائه شده هر کدام به تنهایی نمی توانست پرخاشگری (س) را به طور کامل بر طرف کند بنابراین تصمیم گرفتم آنها را به طور همزمان بکار ببرم به کار بردن همزمان آنها باعث از بین رفتن پرخاشگری (س)شدو باعث شد که (س) دختری آرام و ساکت در کلاس مدرسه و خانه شود.
آرامش کلاس-دوستی بچه ها با (س) – از بین رفتن درگیریهای کلامی و فیزیکی (س) در مدرسه و منزل-احترام گذاشتن (س) به خانواده و معلمان ,مدیر و معاون و همکلاسیهایش- پیشرفت تحصیلی (س)-افزایش رفتارهای اجتماعی در (س)-گفته های مدیر و معاون و همکاران (س)-بهتر شدن اخلاق (س)
به طور کلی خشونت و پرخاشگری بیشتر عامل بیرونی دارد فقط در بعضی مواقع مربوط به عوامل درونی می باشد والدین در منزل ومعلمین در مدرسه باید در درجه ی اول عوامل محیطی را که باعث تحریک خشم و ایجاد خشونت در فرزندان می شود را شناسایی کنند و بعد با کمک مشاورین مدرسه و متخصصان روان شناسی راههایی را برای رفع آن پیدا کنند.
راهکارهای حل مشکل گوشه گیری دانش آموزم
قبل از هر اقدامی از دور و نزدیک رفتارش را کنترل کردم. زنگهای تفریح از پشت پنجره دفتر مدرسه و در جایی دور از دید او را مورد مشاهده قرار دادم. وقتی متوجه شدم اکثر اوقات در گوشه ای تنهاست و بازی نمی کند و در بین دوستانش هیچ جایی ندارد، در پی چاره ای افتادم.
رابطه عاطفی را با او بسیار نزدیک کردم.هرچند علیرضا در ابتدا نسبت به برقراری رابطه با من مقاومت زیادی می کرد به سوالات من پاسخی نمی داد و دائم سرش را پائین می انداخت. اما با تلاش فراوان توانستم اعتماد او را نسبت به خود جلب کنم.
زنگهای ورزش او را تنها در گوشه حیاط نشسته بود به جمع دوستانش می آوردم و با یکدیگر به بازی می پرداختیم.گاهی نیز تنها با او بازی می کردم. اما علیرضا خیلی زودتر از بقیه دوستانش خسته می شد و به گوشه ای می رفت و می نشست.
در زنگهای نقاشی او را به کتابخانه می بردم و به او نقاشی های ساده ای یاد می دادم و بعد از او می خواستم که آن نقاشی ها را روی تابلو ترسیم کند. در ابتدا با بی میلی و با اصرار فراوان نقاشی ها را می کشید ولی در دفعات بعدی با علاقه به پای تابلو می رفت و نقاشی ها را مانند نمونه رسم می کرد. از صحبت های او متوجه شدم به همکلاسی هایش علاقه ندارد و می گوید آنها من را اذیت می کنند و خوراکی های مرا می گیرند.
با راهنمایی مدیر مدرسه بعد از چندین مرتبه دادن نامه برای دعوت از خانواده او بالاخره موفق شدم با مادر علیرضا دیدار کنم و درمورد وضعیت فرزندش بااو صحبت کنم.
مادرش گفت او فرزند ناخواسته است چون پدرش معتاد بود نمی خواستم فرزند دیگری از او داشته باشم لذا راههای مختلفی را انجام دادم تا از تولد او جلوگیری کنم. علیرضا فرزند سوم خانواده است و پدرش را در چهار سالگی از دست داد و از آن به بعد کم کم گوشه گیر شد. بسیار بی حوصله است وبه تنهایی نشستن در گوشه ای علاقه دارد. دائم تکرار می کند چرا همه بابا دارند ولی من ندارم.
امسال به علت وضعیت اقتصادی نامناسب مجبور شدیم محل زندگیمان را تغییر دهیم و این ضربه ای سخت به وضعیت روحی علیرضا وارد کرد. او می گوید می خواهم به مدرسه قبلی بروم و آنها را دوست دارم. با مشاوره ای که توسط مشاور مدرسه از علیرضا انجام شد و سوالات متعددی که مادر و برادر او پاسخ دادند متوجه شدم که او از بهره هوشی پائینی برخوردار است واختلال در رفتار اجتماعی او به نوعی به این مشکل نیز برمی گردد.
می توان گفت: مشکلات اقتصادی ناشی از عدم وجود پدر، فقر، بی سرپرستی خانواده از علائم مهم این مشکل محسوب می شوند.
ارتباط عاطفی با دانش آموز:
ارتباط عاطفی خوبی با علیرضا برقرار کردم. از وضعیت خانواده اش سوال می کردم و او بسیار مختصر به سوالات من پاسخ می داد. ابتدا در برقراری ارتباط با او بسیار ناموفق بودم زیرا از چندین سوال و ارتباط با وی فقط به یکی از آنها پاسخ می داد ولی من ناامید نمی شدم و با تعریف کردن از زندگی خودم، او را نیز به صحبت کردن تشویق می کردم. تا بالاخره توانستم اعتماد او را به خود جلب کنم و تعامل بسیار خوبی با او برقرار کنم.
تشویق و تقویت رفتارهای مثبت:
دانش آموز در زندگی اش شکست عاطفی شده و از محبت پدر محروم مانده لذا تشویق و علاقه مند کردن او به زندگی اجتماعی باعث می شود او احساس پوچی و… را نداشته باشد و بداند استعدادها و توانایی هایی دارد که می تواند باعث احساس افتخار و غرور او در بین جمع شود.
اعطای مسئولیت به دانش آموز:
شاگردان دوست دارند در انجام کارهای کلاس با همدیگر همکاری کنند. از این خصیصه استفاده کردم و مسئولیت هایی را به او واگذار کردم. اولین مرحله پخش شیر در کلاس بود. در مراحل اول او نمی توانست این کار را درست انجام دهد ولی با تکرار بسیار موفق به انجام کامل این مسئولیت شد.
توسط معاون مدرسه نظم دادن به کلاس اولی ها در صف به عهده او گذاشته شد. آموزگار او را مسئول آوردن وسائل از دفتر کرد و در هر زنگ او را به دفتر می فرستاد تا اعتماد به نفس او افزایش یابد.
دادن اعتماد به نفس به دانش آموز:
اگر دانش آموز در محیطی رشد کند که دائما توسط والدین، معلمان و اطرافیان مورد انتقاد شدید و خرده گیری قرار گیرد یا آزادی های آنها محدود شود، زمینه اعتماد به نفس آنها کاهش می یابد. با مشاوره ای که توسط مشاور دبستان با مادر و برادر علیرضا انجام شد از آنها خواستم تا با ایجاد فضای دوستانه محیطی را برای او ایجاد کنند تا اعتماد نفس خویش را بدست آورد. برای کارهای کوچک نیز او را مورد محبت و تشویق قرار داده و هیچگاه به او گوشه گیر خطاب نکنند. در میان کسانی که آنها را دوست دارد، مانند مادر بزرگ و خاله ها از رفتارهای اجتماعی او تقدیر کنند تا این اعمال در وی تقویت گردد.
شرکت دادن در بازی های گروهی:
زنگ ورزش به حیاط مدرسه به دنبال علیرضا می گشتم تا رفتار او را بررسی کنم اما او را در بین دوستانش نمی دیدم. از دوستانش پرسیدم آنها گفتند همیشه علیرضا در گوشه ی حیاط پشتی می نشیند و با کسی بازی نمی کند. به دنبال او رفتم، مشاهده کردم در گوشه ای دور از دید بچه های دیگر بازی می کند. از او خواستم تا به جمع دوستانش بیاید و با آنها بازی کند اما او قبول نکرد و گفت آنها با من بازی نمی کنند. توپ فوتبال را آوردم و با او به بازی مشغول شدم. رفتارش بسیار کند و آرام بود و بسیار زود از بازی خسته شد و نشست. در ساعت های ورزش با او به بازی می پرداختم.بعد از گذشت یک ماه در زنگ ورزش به حیاط رفتم و دیدم با چهار نفر از دوستانش بازی می کند. از دانش آموزان دیگر خواستم تا با او بازی کنند و او را تنها نگذارند. برای آنها یک توپ فوتبال می خرم. بعد از دو هفته دیگر مشاهده کردم همه ی دوستانش مایلند تا با او بازی کنند و تا می خواهد به گوشه ای برود آنها اجازه نمی دهند.
در زنگ ورزش به حیاط رفتم و مشاهده کردم او با دوستانش به بازی پرداخته است و آهسته با آنها بازی می کند.
در کلاس درس مشاهده کردم او دیگر در ردیف آخر ننشسته است و در ردیف دوم نشسته است. کتاب و دفتر خود را باز کرده وبه صحبت های ما گوش می دهد و دیگر مانند گذشته در فکر فرو نرفته است.
در زنگ هنر وقتی از او خواستم تا پای تابلو بیاید و نقاشی بکشد، بر خلاف گذشته بدون مقاومت، نقاشی زیبایی پای تابلو رسم کرد و جمله ای زیبا در کنار آن نوشت.
در وظایف محوله توسط معاون مدرسه و مربی پرورشی فعالیت می کند و زنگهای تفریح به جای نشستن در کلاس یا گوشه ای در حیاط با دوستش بازی می کند. در جشن روز معلم با دوستانش همکاری داشت.
وقتی معاون یا مدیر مدرسه با او صحبت می کنند دیگر دستانش را روی صورتش نمی گذارد و سرش را پائین نمی اندازد و به چشمان طرف مقابل نگاه می کند.
* دانش آموز خواستار فعالیت در جمع و گروه همسال شده است.
* در بازی های گروهی شرکت فعال دارد و از برخورد با دانش آموزان بزرگتر، گریزان و مضطرب نیست.
* در ردیف های اول کلاس درس می نشیند و به درس علاقه بیشتری نشان می دهد.
* در منزل همکاری دارد و وظایف محوله به خود را کامل انجام می دهد.
* مقدار کمی میزان صبر و تحملش در برابر مشکلات افزایش یافته است.
پیشنهاد می شود مربیان و مشاوران مدارس مقاطع تحصیلی پس از شناسایی دانش آموزانی که دارای مشکلات رفتاری فراوانی هستند، در پی درمان به موقع آنها باشند و با استفاده از روشهای مختلف درمان، ضمن کاهش پیامدهای منفی اینگونه مشکلات می توان شیوه های دقیق تر و سنجیده تری را جایگزین شیوه های تربیتی مدارس نمود.
پیشنهاد می شود آموزگاران و مربیان پرورشی مدارس به چنین دانش آموزانی فعالیت هایی واگذار کنند که با دوستان و همسالان خود ارتباط برقرار کنند. برای مثال: دستیار کتابخانه در مدرسه، مبصری کلاس و… تا با گروه همسالان بیش از پیش در تماس باشند.
سخن آخر
در پایان از جمع مطالبی که بیان شد به این نکته می رسیم که دانش آموزان امانت هایی در دستان ما هستند و باید در تربیت و آموزشی این قشر سرنوشت ساز نهایت تلاش و همت را داشته باشیم و همواره به این آیه قرآن کریم توجه کنیم که " لم تقولون ما لا تفعلون" چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید.یعنی سخنی را که نمی توانید به آن عمل کنید نگویید. همانطور که آموزگار باید بکوشید تا در عرصه ی نظری، تفوق عملی بر شاگردان داشته باشد ، تلاش او در عرصه عمل نیز راه گشاست. کسی که در مسیر فرمانبرداری از خدای بزرگ قرار داشته باشد دانشجو و دانش آموز را نه فقط با استدلال های عملی بلکه با روح و منش الهی می تواند در راه خدا هدایت و راهنمایی کند و این تحولی است که هیچچ عملی با آن قابل مقایسه نیست.
والسلام.
4