فهرست مطالب
عنوان
صفحه
مقدمه
1
فصل اول: مشکلات و چالش ها
مشکل: بی توجهی و بی رغبتی دانش آموزان به مساله نماز جماعت در مدارس
2
مشکل: عدم شناخت عمیق نسبت به کتاب الهی، قرآن
3
مشکل: ضعف اعتقادی و معنوی در بعضی دانش آموزان
4
مشکل: ضعف در یادگیری برخی از مطالب کتاب دین و زندگی
5
فصل دوم: راهکارها و تجربیات تدریس
ارائه راهکارهایی مناسب در جهت برگزاری بهتر نماز جماعت در مدارس در سالهای 80-79
6
راه حل های انجام شده برای مشکل عدم شناخت عمیق نسبت به کتاب الهی " قرآن"
8
راه حل های انجام شده برای مشکل ضعف اعتقادی و معنوی در بعضی دانش آموزان
9
راه حل ها برای مشکل ضعف در یادگیری برخی از مطالب کتاب دین و زندگی (مثل مساله اختیار)
11
تجربیاتی که در رفع اضطراب یکی از دانش آموزان اول دبیرستان، پایه سوم کامپیوتر ارمغان دانش داشتم.
16
تجربه مسئول بسیج دبیرستان معتضدی در سال تحصیلی 78-77
20
تجربیاتی که در طول 16 سال تدریس در مدارس مقطع متوسطه شهرستان فراهان ( علیرضا معتضدی، حاج دیاری، ارمغان دانش، حضرت فاطمه (س) بورقان، مهدیه، مرضیه تلخاب) بدست آوردم
21
دغدغه های من به عنوان یک دبیر دین و زندگی
26
نتیجه گیری
30
منابع
31
مقدمه
" اَیُّها النّاسُ اعلَموُا اَنَّ کَمالَ الدّینَ طَلَبُ العِلمِ"
" ای مردم! هشیار باشید که کمال دینداری، دانش آموختن و عمل بر مبنای علم است."
کافی، ج 1، ص 35
اکنون که با عنایات پروردگار، مسئولیت نظام تعلیم و تربیت بر دوش من گذاشته شده است و با توجّه به اهمّیت این موضوع با نظر به حدیث فوق لازم بر این داشته و دارم که در مدت این بیست سال خدمت، تمام تلاش و همت خود را صرف تعلیم و تربیت صحیح کرده و بتوانم با ارائه راهکار هایی مناسب به حل برخی از مشکلات دانش آموزان و نسل آینده ساز جامعه بپردازم و از خداوند متعال هم همواره مدد جسته و می جویم.
از میان تمامی عوامل آموزشی و تربیتی،نقش معلم به عنوان مهم ترین عامل نظام تعلیم و تربیت جایگاه و اهمیت بسزایی دارد.معلم در رشد و پرورش دانش آموزان ،نقش مهمی را ایفا می کند.
و معلمی شغل انبیاست و کاری بزرگ و پر ارزش است و باید خود در همه ی زمینه ها الگو باشد زیرا طبق فرمایش امام جعفر صادق (ع) هر گاه عالمی به علم خود عمل نکند گفتار او در دلها نفوذ نمی کند.
فصل اول:
بیان چالش ها و مشکلات
مشکل: بی توجهی و بی رغبتی دانش آموزان به مساله نماز جماعت در مدارس
من در طی این چند سال تدریس در آموزشگاههای فراهان متوجه شدم که برخی دانش آموزان نسبت به نماز بیگانه اند. البته از زمان سالهای 78-78 که من تازه تدریس در مقطع متوسطه را آغاز کردم. این مشکل کم رنگ تر بود و دانش آموزان نسبت به برگزاری نماز جماعت در مدرسه اهتمام بیشتری داشتند و باورهای دینی و اعتقادی آنها نسبت به نماز و فواید آن در زندگی اخروی و دنیویی قوی تر بود اما با گذشت زمان این باورها بنا به دلایلی کم رنگ شده بود و من به عنوان یک دبیر که تدریس کتاب قرآن و دین و زندگی و در کل معارف را در مدارس داشته بیشتر احساس مسئولیت کردم که بتوانم این مشکل را تا حدودی ریشه یابی کرده و راهکار هایی مناسب ارائه دهم.
مشکل: عدم شناخت عمیق نسبت به کتاب الهی " قرآن"
در ضمن آموزش و تعلیم قرآن در طی این مدت چند سال متوجه بر این مطلب شدم که دانش آموزان نسبت به آیات قرآن هم از نظر روخوانی و هم معنی آیات و هم تفسیر آن اهمیت لازم را ندارند و به جنبه ی نشاط و سرور معنوی این کتاب الهی بی توجه هستند.
و انچه مرا بسیار اندوهگین می کرد این بود که دانش آموزان سر کلاس قرآن نشاط لازم را برای فراگیری قرآن ندارند و در ذهن آنها از قرآن و آیات وحی به جز در زمانی که کسی از دنیا می رفت و آیات قرآن را می شنیدند چیزی نبود و همین امر باعث می شد که آنها فراموش کنند که قرآن دستورالعمل زندگی است و به وسیله آن راه درست زندگی به انسان آموزش داده می شود.یعنی قرآن از آن زنده ها است نه مرده ها، پس لازم دانستم که جنبه ی سرور معنوی قرآن را به آنها یادآور شوم.
مشکل: ضعف اعتقادی و معنوی در بعضی دانش آموزان
در طی سالهای تدریس و بخصوص در سالهای 85-84 تا 92-91 همواره این نکته ذهنم را به خود مشغول می کرد که چرا با پیشرفت علم و تکنولوژی ، اخلاق مسیر رشد خود را طی نمی کند. البته مساله تکنولوژیی و علم در صورتی که در جهت خدمت به بشر باشد، جای بسی خوشحالی است اما این در حالی است که امروزه انسان ها از علم و تکنولوژی استفاده های نادرست می کنند و دانش آموزان هم از این امر مستثنی نیستند. دانش آموزان ما در عصری زندگی می کنند که ماهواره و کامپیوتر حرف اول را می زنند . پس با توجه به دسترسی آسان به این موارد باید راه حل هایی را پیشنهاد کنیم و آنها را عملی سازیم تا دانش آموزان در ضمن استفاده از این وسائل خود را از مسیر اخلاق و فضیلت های اعتقادی و معنوی که خداوند به انسانها به ودیعه گذاشته است دور نکنند. من با توجه به این موارد و موارد اخلاقی که دربرخی اوقات در بین دانش آموزان مشاهده می کردم یک سری راه حل هایی را پیشنهاد و سپس عملی ساختم که تقریبا توانست این ضعف را برطرف کند..
مشکل: ضعف در یادگیری برخی از مطالب کتاب دین و زندگی
از آنجا که درس ششم دین و زندگی پیش دانشگاهی به بحث پیرامون اختیار و ارتباط آن با توحید افعالی و تاثیر این اعتقاد در زندگی فردی و اجتماعی می پردازد و آیاتی را دال بر وجود اختیار آدمی ذکر می کند.
همواره دانش آموزان این سوال را مطرح می کردند که ما در قرآن با آیاتی مواجه می شویم که بر جبر دلالت دارند و به نظر می رسد با آیاتی که دال بر اختیار است در تعارض اند. این دو دسته آیات را چگونه می توان توجیه کرد و همچنین با توجه به متن کتاب گاهی اوقات دانش آموزان قانع نمی شوند و سوال های زیادی در کلاس مطرح می شد و من گاهی اوقات با استناد به مطالب خارج کتاب و گاهی اوقات هم در غالب داستانهایی این مبحث را بهتر برای آنها تفهیم می کردم.
فصل دوم:
بیان راهکارها، پیشنهادات و تجربیات تدریس
ارائه راهکارهایی مناسب در جهت برگزاری بهتر نماز جماعت در مدارس در سالهای 80-79
برای بررسی بهتر مساله لازم دانستم که با بعضی افراد مشورت هایی داشته باشم. سعی کردم نظرات سازنده و مفید آنها را در کارم دخالت دهم. لذا به ترتیب با مربی پرورشی مدرسه و بعد با چند تن از معلمان و مدیر و معاونان مدرسه و برخی از دانش آموزان مشورت کردم و همه نسبت به اهمیت این موضوع اتفاق نظر داشتند.
راه حلی که برای گرایش دانش آموزان به نماز به نظرم رسید این بود که با صحبت های دوستانه افکار دانش آموزان کلاسم را به سمت پژوهش و تفکر و تعقل در آیات مربوط به نماز ، استفاده از نهج البلاغه و حدیث و داستان زندگی علمای بزرگ و رویاهای صادقانه آنان تشویق کنم.
راه حل هایی که سبب ایجاد انگیزه جستجو و کنجکاوی درباره ی نماز و خود باوری دینی و به پا داشتن نماز عبارت بودند از:
1- تفکر و تعقل درباره ی آیات درس دینی در خارج از ساعات درسی، بحث و گفتگو پیرامون آیات آن و بیان نظرات و عقاید خود در گروه دانش آموزی.
2- شرکت در نماز جماعت و تشویق دانش آموزان
3- برپایی و برگزاری جلسات ادعیه
4- نوشتن تحقیق درباره ی مسئله نماز توسط دانش آموزان
5- خود را الگوی عملی قرار دادن برای دانش آموزان
6- برگزار کردن جلسات پرسش و پاسخ با استفاده از اساتید مجرب.
7- توصیه به دانش آموزان که در هر جلسه ورود به کلاس یک حدیث درباره ی نماز روی تخته نوشته باشند.
8- شرکت به همراه بچه ها در هنگام اذان ظهر در نماز جماعت مدرسه و بیان احکام و آشنا نمودن دانش آموزان با آموزه های دینی
بعد از انجام این راهکارها احساس کردم که رفتار آنان تا حدودی تغییر کرده و اکثر دانش آموزان در انجام فعالیت های مذهبی فعال شده اند و اکثر دانش آموزان به این باور رسیده بودند که انجام فرائض دینی نه تنها دست و پاگیر نبوده بلکه لذت بخش هم می باشد. در پایان این راهکار ها هم به دو نمونه از آیات و احادیث مربوط به نماز که در قرآن آمده و برای دانش آموزان هم راه گشا می باشد اشاره می کنم:
"اِن قُبِلت قُبِلت ما سوِاها و اِن رُدّت رُدّماسواها"
" و ما خَلَقتَ الجِنَّ والاِنس الّا لِیَعبدون"(ذاریات 56)
" و خلق نکردی جن و انسان را مگر برای عبادت"
حضرت امیرالمومنین علی (ع) می فرمایند:" الله الله فی الصلاه فانها عمود دینکم"*
راه حل های انجام شده برای مشکل عدم شناخت عمیق نسبت به کتاب الهی " قرآن"
1- بیان آیاتی که نشان می داد که خداوند در همه جای قرآن نخست از پاداش سخن می گوید بعد عذاب، همین باعث نشاط می شد.
2- بیان پاداش هایی که در بهشت در انتظار مومنان است.
3- بیان اینکه آینده جهان از آن مستضعفان است و این مساله باعث نشاط می شد.
4- برگزاری کلاس نور.
5- بیان اینکه خداوند به کسانی که حافظ قرآن هستند یا آیات قرآن را تلاوت می کنند پاداش های فراوان مادی و معنوی ، دنیوی – اخروی می دهد.
زمانی که این آثار و نتایج خواندن قرآن را به دانش آموزان یادآور می شدم ، آثار شادی و همت و تلاش بر اینکه به خواندن قرآن و عمل به آن روی آورند را در چهره آنها می دیدم و بعضی از آنها از من سوال می کردند که چگونه قرآن خواندن را آغاز کنیم. روزی چند آیه بخوانیم، چگونه روان خوانی قرآن را تمرین کنیم و سوال های دیگر.
من در ضمن اشاره به حدیث امام جعفر صادق که " بهتر است روزی پنجاه آیه را بخوانید" آنها را تشویق می کردم، که هم خود به قرآن خواندن و عمل به آن توجه کنند و هم به افراد خانواده انعکاس دهند.
راه حل های انجام شده برای مشکل ضعف اعتقادی و معنوی در بعضی دانش آموزان
رعایت نکات بسیار مهم و حساس که با اهمیت دادن به آنها از سوی معلم و بعد هم دانش آموزان گام بسیار مهمی در جهت تقویت فرهنگ اسلامی و معنوی برداشته می شود.
1- نیت خالص در هر کاری "الاعمال بالنیات"،" اساس کار ها با نیت ها است."
2- شناسایی مشکل
3- تلاش برای رفع مشکل اعتقادی دانش آموزان
4- بهره و استفاده از هر نوع ابتکار و نوآوری متناسب با سن دانش آموزان
5- الگو بودن برای دانش آموزان
6- تحمل مصائب و سختی راه اصلاح رفتار دانش آموزان
7- امیدوار کردن دانش آموزان به رفع مشکل اخلاقی
8- رازداری
9- توجه به مسائل دینی و شناخت کامل از آنها
با توجه به اینکه اینجانب دبیر قرآن و معارف اسلامی در سطح منطقه بودم و تقریبا همه موارد اخلاقی من ، حتی ظاهر من و طرز لباس پوشیدن من همواره مورد توجه دانش آموزان بود باید سعی می کردم که در ضمن خود سازی و رعایت موارد اخلاقی دانش آموزان را هم به حفظ ارزش ها و فضائل اخلاقی سوق می دادم.
گاهی اتفاق می افتاد در پایان درس، دانش آموزان همه کلاس ها به نوبت از من در خواست می کردند که اگر امکان دارد درباره نکات اخلاقی و خطر هایی که ممکن است یک دختر را در جامعه تهدید کند صحبت کنم و با استقبال گرم وخوبی که دانش آموزان از صحبتهای من در کلاس داشتند و انعکاس آن به خانواده هایشان، رغبت و شوق زیاد تری برای ارشاد و راهنمایی آنها پیدا می کردم.
بسیار موارد اتفاق می افتاد که بعد از زنگ دانش آموزان با نوشتن نامه و یا صحبت حضوری با من مشکلات و خطر هایی که آنها را تهدید می کرد، را بیان می کردم و از جمله:
1- دوستی با جنس مخالف
2- اختلاف آنها با والدین
3- مسئله سستی آنها نسبت به امر نماز و روزه و …
همچنین در برخی موارد برخی از دانش آموزان به علت عدم شناخت نسبت به یک مساله دینی و احکام مربوط به یک خانم برای خود یک بحران بزرگ روحی و دغدغه ی فکری می ساختند که فکر می کردند که دنیا به پایان رسیده و هیچ راه برگشتی نیست.
اما زمانی که باآنها صحبت کردم و مشکل را ریشه یابی می کردم و با دادن امید و راه حل های مناسب برق شادی و خوشحالی را در چهره ی آنها مشاهده می کردم و این امر خود باعث ایجاد انگیزه و تلاش مضاعف برای من بود.
راه حل ها برای مشکل ضعف در یادگیری برخی از مطالب کتاب دین و زندگی
همانطور که علامه حلی در کتاب " کشف الاسرار" بیان می دارد ، آیاتی که بر اختیار دلالت دارند بر ده دسته تقسیم می شوند و من از این آیات و توضیح آنها درک درست مساله اختیار برای دانش آموزان استفاده می کردم.
آیاتی که دلالت بر اختیار انسان دارند عبارتند از:
1- آیاتی که دلالت بر نسبت فعل به بندگان دارد.
1. " حَتّی یُغَیّروا ما بِاَنٌفُسِهِم" (الانفال /53) : تا آنکه آنان خودشان را تغییر دهند.
2. "مَنٌ یَعمَل سُوءاً یُجِز بِه" (النساء /123) : هرکس کار بدی کند به آن جزا داده می شود.
"کُلُّ نَفسٍ بِما کَسَبَت رَهینَه" (المدثر / 38) : هر نفسی در گرو چیزی است که به دست آورده است.
آیاتی که دلالت بر ستایش مومنان بر ایمان و نکوهش کافران بر کفر و دلالت بر وعده و وعید دارد.
"الیَوم تَجزونَ ما کنتم تَعلَمون"(الغاشیه / 28): امروز آنچه انجام می داده اید، به صورت پاداش به شما برگردانده می شود.
"مَن جاءَ بالحسنهِ فَلهُ عَشرُ اَمثالِها"(الانعام/60): هر کس حسنه آورده است ده چندان به او پاداش داده خواهد شد.
"اولئکَ الَّذینَ اشتَروا الحیاهَ الدُّنیا بالاخره"(البقره/86) : آنان همان کسانی هستند که زندگانی دنیا را به بهای آخرت خریدند.
3. آیاتی که دلالت بر نکوهش بندگان بر کفر و گناهان و توبیخ آنها بر ایین کارها دارد.
خداوند در این دسته از آیات به توبیخ بندگان می پردازد. این توبیخ و نکوهش در صورتی درست است که انسان دو راه پیش رو داشته باشد و توانایی انتخاب یکی از آنها را خداوند به او داده باشد (اختیار).
1. "کَیفَ تَکفرونَ بالله" (البقره /28) : چگونه به خدا کفر می ورزید؟
2. "لَم تَکسِبونَ الحقَّ بِالباطلِ"(آل عمران /71): چرا حق را به باطل می آمیزند؟
3. " وماذا عَلَیهم لَوآمَنوا بِاللهِ وَالیومِ الآخر"(النساء /39) : چه می شد اگر آنان به خدا و روز باز پسین ایمان می آوردند؟
2. آیاتی که بر انتخاب دلالت دارند.
1. اعمَلوُا ما شئتُم"(الفصلت/40): هر چه می خواهید انجام دهید.
2. "فَمَن شاءَ ذَکَرَه"(المدثر/55) پس هر کس بخواهد از آن پند گیرد.
3. " فَمَن شاءَ فَلیومِن وَ مَن شاءَ فَلیَکفُر"(الکهف/29): پس هر کس بخواهد ایمان می آورد و هر کس بخواهد کفر می ورزد.
1. آیاتی که بر یاری خداوند دلالت دارند.
1. آیاتی که بر شتاب به سوی کار های نیک پیش از فوت آنها
2. آیاتی که بر حسرت خوردن و پشیمانی بر کفر و گناه و در خواست بازگشت دلالت دارند.
در نهایت دانش آموزان با درک این آیات متوجه می شدند که انسان بر پایه ی تعقل و تفکر و اندیشه به ایمان می رسد و این آیات نه تنها اختیار را از انسان سلب نمی کند بلکه وجود آن را لازم در زندگی انسان می داند.
و برای تفهیم بهتر این مساله اختیار (جبر) همواره در کلاس ها در طی این چند سال تدریس دین و زندگی پیش دانشگاهی در دبیرستان حاج دیّاری داستانهایی جالب نیز علاوه بر تدریس درس مورد نظر برای دانش آموزان تعریف می کردم که در اینجا به یکی از آنها اشاره می کنم:
در زمان حضرت رسول (ص) یک پیرمرد خارکش مشغول کار بود. از جایی رد می شد که حضرت رسول (ص) با یارانش در آن جا نشسته و حاضر بودند . حضرت رسول (ص) به یاران خویش فرمود : ای یاران من این پیرمرد تا چند ساعت دیگر از دنیا خواهد رفت. همه یاران منتظر بودند و ماجرا را دنبال می کردند بعد از چند ساعت آن پیرمرد خارکش سالم برگشت. اصحاب تعجب کردند و علت را از پیامبر(ص) سوال کردند. ایشان فرمودند : قرار بود این پیرمرد طبق سرنوشتی که خداوند برایش مقرر کرده بود از دنیا برود (جبر) اما در وسط راه اتفاقی افتاد که خداوند مرگ او را به تاخیر انداخت. یاران گفتند چطور، حضرت رسول(ص) فرمود او در بین راه تصمیم گرفت که به دیدار و عیادت یکی از خویشان خودش برود و این صله رحم را انجام داد.خداوند به واسطه ی این کار خیری که کرد به اوعمر مجددّی بخشید. یعنی با اختیار خود مرگ خودش را به تاخیر انداخت وگرنه قرار بود که ماری که همراه خارها در پشت او رفته بود، او را نیش بزند اما بدیل این کار خیری که انجام داد، خداوند به مار فرمان داد که او را نیش نزند و این طور زنده ماند.
بعد از تعریف این داستان دانش آموزان دو مساله جبر (یعنی سرنوشت از پیش تعیین شده پیرمرد خارکش) و اختیار ( صله رحم مرد پیرمرد) را در کنار هم قرار می دادند و این موضوع کاملا بر ایشان قابل فهم می شد و بعضی از آنها نظر می دادند که پس صدقه دادن و انجام کار خیر که در اسلام به آن توجه شده است و باعث طول عمر انسان می شود، هم با این داستان هماهنگ است و من هم علائم رضایت را در چهره ی آنها مشاهده می کردم و خوشحال می شدم.
زیرا فهم این موضوع و مساله اختیار بسیار مهم است اگر دانش آموزان در درک آن مشکل داشته باشند و فرق جبر و اختیار را در انسان و افعال وکارهای او تشخیص ندهند چه بسیار موارد در زندگی آینده ی آنها هم تاثیر دارد. زیرا خود را به دست سرنوشت سپردن و اینکه هرچه قسمت باشد همان است و پاره ای اوقات تلاش نکردن نتایج عدم فهم مساله اختیار است. خداوند در آیاتی که بر اختیار انسان اشاره می کند او را به تدبیر در اعمال خود دعوت می کند تا از طریق حس و وجدان و عقل و یا به طور مستقیم خود را موجودی مختار ببیند.
تجربیات
تجربه ای که در رفع اضطراب یکی از دانش آموزان اول دبیرستان، پایه سوم کامپیوتر ارمغان دانش داشتم.
استرس یک واژه ای است که علی رغم ظاهر کلمه، در خیلی از موارد برای انسان ضروری است و یکی از عوامل ترقی و تکاپو در انسان می باشد. البته این استرس مقدار مشخص دارد اما زمانی که از حد معمول گذشت نه تنها جنبه ی مثبت آن دیده نمی شود بلکه اثرات بدی در جسم و روح انسان به خصوص قشر دانش آموز دارد .
در حدود سالهای 87-86 که در هنرستان ارمغان دانش درس دین و زندگی پایه سوم کامپیوتر را تدریس می کردم علی رغم اینکه اکثر دانش آموزان این کلاس موفق بودند در بین آنها دانش آموزی بود که از جهت هوش و استعداد و قدرت یادگیری با دیگر بچه ها فرق نداشت اما به دلیل استرس و اضطراب شدیدی که داشت هر گاه از او می خواستم که به پایین کلاس بیاید و درس را ارائه دهد، آرام کنار من می آمد و با اضطراب و صورتی رنگ پریده می گفت: که اگر ممکن است از او درس را به صورت کتبی سوال کنم. و این امر بارها اتفاق می افتاد به طوری که تمام دانش آموزان هم باورشان شده بود که او به صورت شفاهی نمی تواند درس را جواب دهد و این امر من را خیلی ناراحت می کرد و در طول تحصیل تصمیم گرفتم که این مشکل را تا جایی که ممکن است رفع کنم.
یک روز او را صدا کردم و علی رغم برخورد هایی که در قبل از او سراغ داشتم اصرار کردم که درس را بصورت شفاهی از او سوال می کنم و در بین بچه ها از او شروع به تعریف و تمجید کردم و برای سلامتی او صلوات فرستادیم. و به نکات زیر هم در جلسات بعد توجه کردم که:
1- دانش آموز مورد نظر را سرگروه کردم.
2- در کلاس از نظرات او زیاد استفاده کردم.
3- موقع حرف زدن او سر کلاس صبور و آرام بودم.
4- در نمره دادن به او آسان گرفتم.
5- بعد از هر بار پیشرفت در درس ، او را به شیوه های مختلف تشویق کردم.
6- از دانش آموزان خواستم تا با او همراهی کنند.
7- در دفتر مدرسه از او نزد مدیر و معاون و سایر معلمان تعریف کرده و پیشرفت تحصیلی او را به کادر مدرسه اطلاع دادم.
8- از این روش برای سایر دانش آموزان مشابه هم استفاده کردم.
9- به او یادآور شدم که این مشکل را ممکن است دانش آموزان دیگر هم داشته باشند
10- با خانواده ی دانش آموز مورد نظر صحبت کردم و از آنها خواستم که در رفع این مشکل او را کمک کنند.
در حدود سالهای 88-89 که در هنرستان ارمغان دانش درس دین و زندگی پایه اول دبیرستان را تدریس می کردم باز هم در بین دانش آموزان به یک دانش آموزی برخورد کردم که از یکی از روستاهای نسبتا دور فراهان برای تحصیل می آمد. با توجه به سابقه ی او در گذشته ای که از او سراغ داشتم و شناختی که از خواهر بزرگتر او در یادگیری داشتم احساس کردم او در سر کلاس تمرکز لازم و توجه کافی را برای فهم مطالب ندارد و از نظر جسمی هم وضعیت مطلوب و خوبی نداشت. و از طرف دیگر احساس منفی که سایر دانش آموزان از او داشتند باعث شده بود که از دیگر همکلاسی هایش کناره بگیرد و اکثر اوقات یک اضطراب و ترس شدیدی را در او حس می کردم و هر گاه که او را برای پرسیدن درس صدا می زدم با صدای لرزان و رنگ پریده جلو می آمد و می گفت که قادر نیست درس را جواب دهد و بارها این مطلب اتفاق می افتاد. و برخی از اوقات قبل از شروع کلاس در بیرون از من می خواست که درس آن روز را از او نپرسم و اصرار می کرد که برای پرسش او را به پائین کلاس هم نیاورم. در جلسات اول سعی کردم که با او همراه شوم و به حرفهایش کم و بیش گوش می کردم. اما بعدا متوجه شدم که شاید به این وضعیت عادت کند و در درس های دیگر هم دچار مشکل شود. پس در صدد رفع مشکل او شدم. و کارهای زیر را انجام دادم.
1. از وضعیت مالی و خانوادگی او از طریق مدیر هنرستان آگاهی پیدا کردم.
2. با برخی از همکلاسی هایش که از همان روستا به شهر فرمهین می آمدند درباره ی او سوال هایی به صورت پنهانی پرسیدم.
3. مشکل جسمانی او را از خود او سوال کردم.
4. در سر کلاس توجه ویژه ای به او مبذول داشتم. مثلا با فرستادن یک صلوات برای او در پایان هر جلسه ای که از او درس را می پرسیدم.
5. استعدادهایی که خداوند به او داده بود را از طریق غیر مستقیم در کلاس یادآور می شدم.
6. هر گاه احساس لبخند و رضایت او را می دیدم شوق من برای رفع مشکل او افزایش می یافت.
7. هر گاه احساس می کردم کوچکترین پیشرفتی در درس داشته آن را به مدیر و کادر دفتر اطلاع می دادم.
8. در برنامه صبحگاهی او را به عنوان دانش آموز تلاش گر معرفی می کردم.
9. چند جلسه در مورد مشکل او با خانواده اش صحبت کردم.
10. در مورد مشکل جسمی او با کادر مدرسه صحبت کردم. در پایان ترم هم زمانی که موفقیت او را در درس دین و زندگی مشاهده کردم او را به صورت های مختلف تشویق نمودم.
تجربه مسئول بسیج دبیرستان معتضدی در سال تحصیلی 78-77
در نخستین سال تدریس در مقطع متوسطه در دبیرستان علیرضا معتضدی مسئول بسیج شدم. در آن سال به همراه دانش آموزان و مربی پرورشی گروههای فعال بسیج تشکیل دادیم که هر گروه وظیفه ی خاصی را بر عهده داشت. در مراسم مختلف از این گروهها استفاده می کردیم مثلا در برگزاری جشن های مختلف در برگزاری غبار روبی مسجد، غبار روبی مزار شهدا، اجرای برنامه های هفته بسیج، برنامه های صبحگاهی، هفته درخت کاری.
مثلا در هفته بسیج، برنامه های متنوع و مفیدی داشتیم. در مراسم صبحگاه که توسط دانش آموزان بسیجی اجرا شد، هدف از تشکیل بسیج و فعالیت ها و کار هایی که یک بسیجی باید انجام دهد تشریح شد، بعد به همراه بچه ها از مدرسه خارج شدیم و بر سر مزار شهدای گودرز رفتیم و ضمن قرائت فاتحه دسته گلی هم نثار قبور شهدا کردیم و به غبار روبی قبور آنها پرداختیم و همچنین در آستانه ماه مبارک رمضان به همراه دانش آموزان به غبار روبی مسجد روستای گودرز رفتیم و از ماه مبارک رمضان استقبال کردیم که تمام این فعالیت هایی که دانش آموزان انجام می دادند سراسر تجربه برای آنها بود و ضمن اینکه آثار معنوی و اعتقادی خیلی خوبی بر روحیات آنها داشت از نظر جسمی هم شادی و نشاط برای آنها به ارمغان می آورد و این در ایجاد اعتماد به نفس هم برای آنها بسیار مفید بود.
تجربیاتی که در طول 16 سال تدریس در مدارس مقطع متوسطه شهرستان فراهان ( علیرضا معتضدی، حاج دیاری، ارمغان دانش، حضرت فاطمه (س) بورقان، مهدیه، مرضیه تلخاب) بدست آوردم:
در مدت 16 سال تدریس روش ها و نکاتی را تجربه کردم که هر کدام از آنها نتیجه ی روزها و هفته هایی از عمر یک خدمتکار آموزش و پرورش این سرزمین است بسیاری از این نکته ها را بیشتر اوقات با روح و جسم خود درک و تجربه کرده ام که امیدوارم دیگران هم با به کار بردن آنها بتواندد این حس لذت بخش را درک کنند و یا استفاده از آنها توانایی بالاتری بر اداره ی کلاس داشته باشند. این تجارب عبارتند از:
همواره سعی کنید موقع تدریس در طرز نگاه به دانش آموزان عدالت را رعایت کنید. این باعث می شود که دانش آموزان یک حس خوشایند داشته باشند زیرا همه انسان ها خواهان عدالت هستند و این مورد در رفتار ائمه ( ع) ما هم به وضوح دیده می شود مثل نگاه کردن حضرت علی (ع) هنگام قضاوت بین افراد.
1. در یک نقطه ی خاص از کلاس متوقف نشوید و نایستید زیرا این امر باعث می شود که دانش آموزانی که نزدیک به شما هستند احساس اضطراب کنند و حواس دانش آموزان دیگر هم به سخنان شما نباشد.
2. همیشه در هر رشته ای که تدریسی می کنید چه رشته ی فیزیک و شیمی، زبان خارجه و چه رشته های معارف با یاد خدا و نام او و سپس با خواندن یک حدیث یا آیه ای از قرآن البته اگر متناسب با درس مورد نظر باشد کلاس را شروع کنید زیرا این اثر تربیتی خیلی زیادی بر دانش آموزان دارد و در صورت امکان 2 الی 3 دقیقه در مورد آن آیه و یا حدیث در کلاس سخن بگویید. این مورد برکات معنوی زیادی هم در کلاس ایجاد می کند.
3. در پایان هر درس یا برای استراحت دادن به بچه ها ذکر صلوات فراموش نشود
4. همواره با زبان ساده با بچه ها سخن بگویید و درس مورد نظر را با زبانی شیوا و راحت بیان نمایید.
5. هرگز از دانش آموزان نخواهید که درست مثل کتاب، مطالب را بیان نمایند و همواره به فهم عمیق درس تکیه کنید.
6. با دانش آموزان با ادب و احترام سخن بگویید .موقع اظهار نظر آنها و یا رفع اشکال درس و یا موقع پرسیدن مطالب، با صعه صدر و حوصله زیاد برخورد کنید . این امر باعث می شود که دانش آموزان استرس نداشته باشند و در فهم درس موفق تر باشند.
7. هیچگاه موفقیت هایی که در گذشته در زمان درس خواندن خود داشته اید به رخ دانش آموزان نکشید و زمان آنها را با زمان خودتان مقایسه نکنید ، مگر اینکه خود دانش آموزان از شما بخواهند که از گذشته و موفقیتهای خود سخن بگویید.
8. هیچگاه با دانش آموزان شوخی زیاد نکنید و همچنین زیاد هم در کلاس مستبد عمل نکنید زیرا در دو حالت دانش آموزان خسته می شوند.
9. با صدای آرام و دلنشین در کلاس صحبت کنید . با حالت خشونت و عصبانیت برخورد نکنید.
10. از مطالبی که در کلاس تدریس شده است و از آنها پرسش شده است امتحان به عمل آورید.
11. هیچگاه عیب رفتاری و جسمی دانش آموز را در بین جمع مطرح نکیند که این طرز برخورد نه تنها اثر مثبت ندارد، بلکه باعث احساس تنفّر دانش آموز از شما می شود و در برخی موارد هم باعث افت تحصیلی و زدگی دانش آموز از درس می شود.
12. قبلا درسی را که می خواهید تدریس کنید مطالعه کنید و حتی مطالعه خارجی هم روی آن داشته باشید تا اگر دانش آموزان سوال مطرح کردند بتوانید پاسخ دهید.
13. در بین تدریس اوقات استراحت هم بدهید تا دانش آموزان از نظر فکری و جسمی قادر به اادامه آموختن درس باشند.
14. همواره تشویق را بر تنبیه مقدم بدارید زیرا تشویق در هر سنی که باشد انسان را متحول می کند.
15. به علوم تکنولوژی روز مجهز باشید تا دانش آموزان گوی سبقت را از شما نگیرند.
16. در کنار تدریس اگر اوقات اضافی داشتید می توانید مشاور خیلی خوبی برای دانش آموزان باشید.
17. دانش آموزان را گروه بندی کنید و از دانش آموزان قوی تر برای کمک به دانش آموزان ضعیف استفاده کنید.
18. به استعدادهای مختلفی که خداوند به دانش آموزان بطور متفاوت داده است توجه کنید و همه ی آنها را در یک ردیف قرار ندهید.
19. خود اهل ورزش باشید زیرا ورزش در روحیه ی شاد شما سر کلاس تاثیر زیاد دارد و از آنها هم بخواهید که در طول روز نیم ساعت ورزش کنند.
20. از دانش آموزان بخواهید که نکات قوت و ضعف شما را در برگه ای بنویسند بدون نوشتن نام و نام خانوادگی و بعد از جمع آوری خود نیز قدرت انتقاد داشته باشید و نکات قوت را بیشتر کنید و نکات ضعف را نیز برطرف سازید.
21. همواره طرح درسی هر درس را به همراه داشته باشید و روی برنامه کار کنید.
22. ارزش معنوی را در کلاس به دانش آموزان گوشزد کنید و قبل از آن خود را مزین به حفظ آن ارزش ها کنید.
23. از پیش داوری و قضاوت نا حق پرهیز کنید.
24. از روش های گوناگون تدریس استفاده کنید و روش های مختلف ( پرسش و پاسخ، توضیحی، سخنرانی و …) استفاده کنید.
25. در تمام کار های خود از جمله تدریس و آموختن علم اخلاص داشته باشید.
26. برای شاد بودن کلاس هر چند وقت داستان هایی آموزنده تعریف کنید.
27. دانش آموزان ضعیف در درس و پیشرفت داشتند آن را به کادر مدرسه اطلاع دهید و جوایزی هر چند کوچک برای آنها تهیه کنید.
28. یادتان باشد معلمی شغل انبیاء است و رسالت مهم یک معلم انسان سازی است.
29. همواره به خاطر شغل شریفی که خداوند به شما داده است شاکر باشید. و به یاد داشته باشید که حضرت علی (ع) فرمودند : " هر کس کلمه ای به من بیاموزد مرا بنده ی خویش ساخته است".
30. در رابطه با دانش آموزانی که سبب بی نظمی می شوند علت را جویا شوید شاید در بسیاری از موارد این بی نظمی به دلیل کمبود محبت و یا جلب توجه نظر معلم و یا مشکلات روحی و روانی باشد که در آنها وجود دارد.
31. هر نوع تجربه جدیدی که در موارد مختلف کسب می کنید در اختیار دانش آموزان هم قرار دهید.
32. با توانایی های دانش آموزان آشنا باشید و در حد توان آنها ، تکالیف تعیین کنید و بدانید که آنها فقط درس شما را ندارند و بقیه دروس هم مهم است.
33. در آغاز درس، نخست خلاصه ای از آن را برای دانش آموزان بیان نمایید تا ذهن آنها را آماده ی دریافت کل درس کنید.
34. انواع سوالات را با دانش آموزان سر کلاس تمرین کنید تا در هنگام گرفتن امتحان مشکل نداشته باشند.
35. موقع تدریس با سرعت و مبهم گویی مطالب را برای دانش آموزان بیان نکنید که باعث ایجاد کسالت شود.
36. کلماتی که در موقع صحبت کردن آنها را تکرار می کنیم از کلام خود حذف کنید.
37. همواره نکات اخلاقی و فضائل دانش آموزان را به آنها یادآور شوید و نکات ضعف و رذایل اخلاقی آنها را به صورت پنهان به هر کدام از آن ها گوشزد کنید.
38. همواره به تخیلات و افکار و آرزوهای دانش آموزان احترام بگذارید و رد صورت لزوم آنها را با واثعیت های موجود جامعه آشنا کنید.
39. در صورت شکست یک روش ترس به خود راه ندهید و روش های دیگر را هم امتحان کنید.
دغدغه های من به عنوان یک دبیر دین و زندگی
در طی این چند سال تدریس دین و زندگی همواره یک سری از موارد و برخوردها ذهن من را به خود مشغول داشته است. این طرز تفکر چه در بین همکاران فرهنگی و چه در بین دانش آموزان مشاهده می شود.
نخست باید چند مطلب را درباره ی اهمیت درس معارف در بین دروس و تاثیر معنوی آن بر سایر دروس یادآور شوم.
ما می دانیم که هدف از خلقت انسان این بود که او خود را بهتر بشناسد و از استعداد ها و قابلیت هایی که خداوند به او ارزانی داشته است آگاهی کامل پیدا کند. در راستای رسیدن به این هدف خداوند فرموده است که می توانید از علم استفاده کنید و خود در قرآن کریم که تنها کتاب هدایت گر و استوار بشر است هم از تمام علوم به صورت مجمل سخن گفته است که با خواندن و فهم درست آیات الهی می توان ریشه ی همه علوم را در قرآن جستجو کرد. از جمله علم فیزیک زمانی که خداوند از کروی بودن زمین صحبت می کند و نیروی جاذبه ی آنرا را به انسان یادآور می شود و زمین را مانند شتری در نظر می گیرد که آرام حرکت می کند و سوار خود را آزار نمی دهد
زمانی که مساله زوجیت گیاهان و مساله ی تکثیر آنها توسط باد را بیان می نماید از علم زیست سخن می گوید.
زمانی که از زبان ها و رنگ ها و قومیت های مختلف سخن می گوید از علم جامعه شناسی سخن می گوید.
زمانی که از سعادت دنیوی و اخروی انسان سخن می گوید و از ابعاد روحی و جسمی او سخن می گوید علم روان شناسی را بیان می کند و خلاصه خداوند در قرآن" از همه علوم سخن می گوید.
این امر نشان دهنده آن است که یک انسان سعادتمند کسی است که نخست با ریشه دین و اصل آ" آشنا شود و سپس با شناخت کامل و با استفاده از علوم دیگر راه درست خود را در زندگی پیدا کند.
اگر این طرز تفکر در بین همکاران فرهنگی و دانش آموزان جای خود را پیدا کند دیدگاه آنها نسبت به درس و کتاب مهم دین وزندگی هم عوض می شود.
اما جای تاسف است که در برخی موارد نه تنها جایگاه واقعی این کتاب شناخته نشده است بلکه هر جا که سخن از راحت بودن امتحان و درصد قبولی بالا است از درس دین و زندگی به عنوان یک کتاب با مطالب راحت مثال زده می شود.
و ارزش کار و زحمت یک دبیر دین و زندگی زیر سوال می رود. این طرز فکر هم در بین دانش آموزان دیده می شود.
این دید نسبت به کتاب دین و زندگی یعنی عدم شناخت کامل نسبت به دین و جایگاه آن میباشد و باید سعی شود با ارائه راهکار هایی مناسب این مشکل را حل و فصل کرد.
1- دبیران دین و زندگی نیاز وافری به دوره هایدانش افزایی دارند.
2- دبیران دین و زندگی باید درباره ی اهمیت کتاب دین و زندگی در بین همکاران فرهنگی و دانش آموزان صحبت کنند و این مطلب را یادآور شوند که هدف از آموختن همه ی علوم رسیدن به سعادت و کمال انسان است یعنی همان دین.
3- دبیران محترم همراه با پیشرفت علم و تکنولوژی و تغییراتی که در جامعه ایجاد می شوند با احکام جدید و فتواهای مربوط به هر مسئله آشنا باشند و به سوالات دانش آموزان جواب قانع و مفید بدهند.
4- در تدریس درس دین و زندگی از دبیران مرتبط با این رشته که آگاهی لازم از مسائل دین دارند استفاده شود.
5- در تالیف بعضی از این کتاب های درسی دین و زندگی تجدید نظر به عمل آید زیرا برخی از مطالب به صورت مجمل توضیح داده شده است و فهم آن برای دانش آموزان سنگین است.
نتیجه گیری:
در پایان از جمع مطالبی که بیان شد به این نکته می رسیم که دانش آموزان امانت هایی در دستان ما هستند و باید در تربیت و آموزشی این قشر سرنوشت ساز نهایت تلاش و همت را داشته باشیم و همواره به این آیه قرآن کریم توجه کنیم که " لم تقولون ما لا تفعلون" چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید.یعنی سخنی را که نمی توانید به آن عمل کنید نگویید. همانطور که آموزگار باید بکوشد تا در عرصه ی نظری، تفوق عملی بر شاگردان داشته باشد ، تلاش او در عرصه عمل نیز راه گشاست. کسی که در مسیر فرمانبرداری از خدای بزرگ قرار داشته باشد دانشجو و دانش آموز را نه فقط با استدلال های عملی بلکه با روح و منش الهی می تواند در راه خدا هدایت و راهنمایی کند و این تحولی است که هیچچ عملی با آن قابل مقایسه نیست.
منابع:
1- بهره گیری از کلیه تجربه ها در طول مدت تدریس به همراه استفاده از منابع ذیل:
2- قرآن کریم
3- نهج البلاغه حضرت علی (ع)
4- اصول کافی، شیخ کلینی
5- مجلات پیوند، رشد معلم، سالهای مختلف
6- کتاب نماز آقای محسن قرائتی
7- کشف المراد، علامه حلّی
* نهج البلاغه (نامه 47)
—————
————————————————————
—————
————————————————————
31
ا