تارا فایل

تجربیات مدون برای ارتقای شغلی معلمان ریاضی مقطع دبیرستان



اد اره کل آموزش و پرورش استان مرکزی
اد اره آموزش و پرورش ناحیه2 اراک
عنوان تجربیات مدون:
تجربیات تدریس در طول سالهای خدمت
نام: سوسن
نام خانوادگی: علیمردانی
مدرک: لیسانس
دبیر ریاضی

سال تهیه: 93-1392

فهرست مطالب
عنوان
صفحه
مقدمه
3
فصل اول
بیان چالش ها و مشکلات

عدم علاقه مندی دانش آموزان به درس ریاضی
6
بی انگیزگی دانش آموزان برای یادگیری درس ریاضی
8
مشکلات اخلاقی و انضباطی دانش آموزان کلاسم
10
رفتارهای نامطلوب دانش آموزان
12
گوشه گیری و کم رویی برخی از دانش آموزان
15
مشکلات ناشی از تلفن همراه
16
فصل دوم
بیان راهکارها، پیشنهادات و برنامه ی آینده

راهکارهای حل مشکل عدم علاقه مندی دانش آموزان به درس ریاضی
17
راهکارهای حل بی انگیزگی دانش آموزان برای یادگیری درس ریاضی
18
راهکارهای مشکل رفتار نامطلوب دانش آموزان
21
راهکارهای پیشگیری استفاده از تلفن همراه در مدارس
25
راهکارهایی برای حل مشکل کمرویی و گوشه گیری دانش آموزان
27
راهکارهای حل مشکلات اخلاقی و انضباطی دانش آموزان
29
برنامه ی آینده
36

مقدمه
همگی ما می دانیم معلم انسانی است که عهده دار تعلیم و تربیت دانش آموزانان است.انسانی که خود تحت تاثیر عوامل خانوادگی، محیطی و اجتماعی قرار دارد. وقتی عوامل ترغیب کننده باشند قاعدتا همه ی معلم ها در کارشان موفق تر خواهند بود و اگر در این خصوص کوتاهی صورت پذیرد مربی به جایی نخواهد رسید. نقش تربیتی معلمان بسیار مهم است.معلم الگوی مورد علاقه ی دانش آموزان است. لذا نقش سازنده ای در تربیت انسان ها دارد. توجه در مکتب تربیتی اسلام ، قلب و ارتباط آن با ارواح و با خدا مهمترین مساله تربیتی است. همه ی معلمان علاوه بر نقش تعلیمی و انتقال معلومات نقش مهم دیگری به نام نقش تربیتی دارند که همان پرورش و به فعلیت رساندن قوا و استعدادهای دانش آموزان در ابعاد گوناگون عقلانی، عاطفی، اخلاقی، دینی و … است. چند ویژگی در ارتباط با نقش تربینی معلمان مهم است که مختصر توضیح می دهیم:
1- بعد علمی: کار معلمان همانند کار انبیای الهی کاری عظیم و پر ارزش است. طبیعتا معلومات خاص زیادی را می طلبد، پس معلمان باید بر رشته علمی و تخصصی خویش احاطه ی کامل داشته باشند.همچنین از شیوه های تربیت آگاهی داشته باشند، تربیت ذهنی، روحی، عاطفی و … دانش آموزان را بشناسند و آگاه باشند.از تفاوت های فردی دانش آموزان آگاهی داشته باشند.
2- بعد اخلاقی: این مرحله خیلی مهم است.همه ی دانش آموزان از اخلاق معلمان تاثیر می پذیرند، پس معلمان باید اخلاص داشته باشند.همچنین کرامت و شرافت نفس داشته باشند. معلمی که به صفت کرامت نفس متصف باشند در نظر بچه ها با وقار و با ابهت جلوه می کند و در نزد آنها محبوب می شود، در نتیجه سخنان وی در دانش آموزان موثر واقع می شود. معلمان باید عمل به علم و گفتار داشته باشند.معلم باید از تضاد بیت عمل و گفتار بپرهیزد.امام صادق (ع) می فرمایند: "هر گاه عالمی به علم خود عمل نکند گفتار او در دل ها نفوذ پیدا نمی کند چنانچه آبب باران در کوه صفا نفوذ نمی کند". معلمانی می توانند به اهداف آموزشی و تربیتی خود برسند که خوش اخلاق و خوش رفتار باشند.
3- بعد ظاهری: یکی از ابعاد موثر و مهم در نقش تربیتی معلم بعد ظاهری اوست.پس اگر مربیان پرورشی می خواهند در نقش تربیتی خود موفق باشند باید:
الف) تدریس آنها باید همراه با پندهای اخلاقی و تربیتی و مراعات ویژگی های دانش آموزان باشند
ب) مربی باید از فرصت های مناسب کلاس و فعالیت ها برای طرح نکات تربیتی،اخلاقی، دینی و از مثال های گویا و مناسب برای تفهیم مطلوب دروس در جهت اشاعه ی ارزش های اسلامی استفاده کند.
ج) ارائه ی الگوهای مناسب رفتاری و ارزشی برای هدایت دانش آموزان به منظور کسب فضائل اخلاقی
د) ایجاد رابطه ی عاطفی و پیوند قلبی با دانش آموزان
ح) تقویت خود باوری و مسئولیت پذیری دانش آموزان و دادن مسئولیت های مناسب به آنها
ز) استفاده از تشویق و تنبیه به عنوان ابزاری سازنده وتربیتی با رعایت اصول و ضوابط آن
خ) توجه دادن دانش آموزان به معروف و منکر و مقید ساختن دانش آموزان به رعایت احکام و مسائل اسلامی.
مربی باید روان و اندیشه دانش آموزان را پرورش دهد.تقویت اعتماد به نفس را در آنان بوجود آورد. در وهله ی اول می باید روح و توجه شان به مهر و دوستی با بچه ها نواخته شود. این امر فاصله های میان مربی و دانش آموزان او را کوتاه تر می کند و در نتیجه مربی راحت تر و آسان تر می تواند به یک ارتباط مفید در یک فضای صمیمانه دست یاید.

فصل اول
بیان چالش ها و مشکلات
1- عدم علاقه مندی دانش آموزان به درس ریاضی
امروزه تمام علوم به نحوی با ریاضیات پیوند خورده است و حضور ریاضی را دراغلب شاخه های دانش می توان دید، با این وجود بر هیچ یک از فعالان ریاضی در عرصه تعلیم و تربیت پوشیده نیست که بسیاری از دانش آموزان در یادگیری درس ریاضی دچار مشکل هستند، چه بسا دانش آموزانی که ساعت ها وقت خود را صرف یادگیری ریاضی می نمایند ولی نتیجه لازم را کسب نمی کنند. در این میان یکی از موانع اصلی، عدم آگاهی آنها از راهبردهای یادگیری و روش صحیح مطالعه ریاضی است. روش مطالعه از معدود متغیرهایی است که کمتر مورد توجه پژوهشگران و اهل فن قرار می گیرد. می دانیم یکی از مهمترین اهداف تعلیم و تربیت، پرورش قوه تفکر در دانش آموزان است، به منظور رشد قوه فکری، یادگیری معنادار حائز اهمیت است. از آنجایی که متغیرها و مولفه های ب یشماری دریادگیری و بازده آموزشی فراگیر نقش دارد، بنابراین یادگیری موثر حاصل تعامل عواملی چون: شرایط درونی و بیرونی خانه، مدرسه، جامعه، نحوه آموزش، عملکرد ذهن در هنگام یادگیری، موضوع، سبک یادگیری، ارزشیابی، ایجاد انگیزه و… است. یادگیری معنی دار زمانی رخ می دهد که دانش آموز موفق شود با شناخت مولفه های مختص به عملکرد ذهن خود اطلاعات جدید را با دانش قبلی مرتبط سازد به این منظور فراگیر نیازمند به راهبردهایی حاوی دستورالعمل هایی برای چگونگی یادگیری است. در واقع این راهبردها به فراگیر می آموزد که برای یاد گرفتن یک موضوع با خصوصیات نامیده می شوند. " استراتژی مطالعه و یادگیری " ویژه چه باید انجام دهد تا به هدف یادگیری دست یابد که اصطلاحاً از جمله این استراتژی ها، راهبردهای شناختی است که یادگیرگان به وسیله آنها فرایند درونی خود را در جهت توجه داشتن، یاد گرفتن، به یاد آوردن و فکر کردن، تنظیم می کنند. راهبردهای فراشناختی نیز ابزارهایی برای هدایت راهبردهای شناختی و نظارت بر آنها می باشد و کنش اصلی آن موجب می گردد که با کمک آنها یاد گیرنده از راهبردهای شناختی حداکثر استفاده را ببرد.
هرگاه سخن از یادگیری ریاضی مطرح شده بدنبال آن شیوه مطالعه نیز مورد بحث بوده است، از این رو با توجه به دیدگاه های نوین آموزش علوم شیوه های صحیح مطالعه و بکارگیری شرایط مطالعه همان بهره وری در مطالعه است با دانستن، بکارگیری و فراهم نمودن آنها می توان مطالعه ای مفید با بازدهی بالاتر داشت.
در همان ابتدای سال تحصیلی متوجه اضطراب ، نگرانی کاذب در مواقع آزمون یا حل مساله ، عدم علاقه و بی توجهی برخی از دانش آموزان در کلاس درس شدم . که این عدم علاقه به ضعیف تر شدن آنان در درس ریاضی و نا امیدی آنان برای موفقیت در درس ریاضی شده بود . به همین دلیل در صدد یافتن علل بی علاقگی و عدم یادگیری برخی از آنان برآمدم زیرا این ضعف باعث شده بود که فراگیران در کلاس درس هماهنگی و همکاری لازم را برای حل تمرین ، یادگیری مطالب درسی و در امتحانها ناموفق و مایوس باشند .
با توجه به شرایط کلاس و در پی گرفتن آزمون و جویا شدن نظرات خود دانش آموزان و اولیاء آنان به این نتیجه رسیدم که نوع نگرش به ریاضی در پیش داوری که از کلاس ریاضی دارند باعث بی میلی و در نتیجه افت تحصیلی می گردد. یادگیری آنان نیز دچار اشکالاتی بود.
2- بی انگیزگی دانش آموزان برای یادگیری درس ریاضی
روز بعد جهت تحـویل ابلاغ به مدرسه رفتم .مدرسه ای با کلاس هائی بزرگ و روشن تمام کلاس های مجاور دفتر آموزشگاه،به جای نیمکت،صندلی داشتند و این خیلی باعث خرسندی
من بود. طی گفتگوئی با مدیر آموزشگاه ،آمادگی خود برای تدریس در پایه اول را اعلام کردم
در روز اول مدرسه، در کلاس حضور پیدا کردم.در کلاس، طبق روال ، بعد از سلام واحوال پرسی ، معارفه و حضور و غیاب معمول ،با صحبت از سر فصل های کتاب درسی ،موضوعـاتی که در کتاب ریاضی یاد می گیریم را،برای بچه ها تشریح کردم و آنها را با پیش نیـاز های این مبـاحث و نـیز با کاربرد آنها در سـال های بعد آشنـا نمودم. در خلال صحبت، از انضبـاط کلاس و چگونگی تلاش آنهـا برای کسب نمره مستـمر و موفقیت یشترشان در سال تحصیلی نیز، نکاتی را یاد آور شدم. اما، آنچه در کلاس به طور آزار دهنده ای، غیر قابل انکار بود ؛ بی میلی دانش آموزان از حضـور در کلاس بود .بی حوصلگی بچه ها ،رشته کلام را از من می ربود؛نگاه های مکرر آنها به ساعت های مچی شان، خمیازه کشیدن های پی در پی اکثرشان و…. همه گویای آن بود که حضور مرا در کلاس نمی خواهند. برخی اصلاً مرا به "هیچ" هم نمی دیدند.
در طول سال های خدمتـم ، این اولین باری بود که روز اول سال تحصیلی را چنین به پایان
می بردم. ذهنم مشغول بود!؟ چـرا کلاسی که در آن حضور پیـدا کرده ام تا این حـد بی روح و مخمور بودند؟ آیا "حضـورمن" مورد یک اعتـراض جمعی قرار گرفتـه بودم؟
روز دومی بود که بـاید خـود را برای رفتـن به کلاس آمـاده می کردم. طبـق برنامه کاریم، معمولاً 2 تا 3 جلسه اول سـال را به مـرور و تکرار مطالـب پایه و پیش نیـاز کلی در ریـاضی می پردازم تا ضمن یـاد آوری این مطالـب ، زمینه ای برای آشنـائی بیشتر با دانش آموزان ( پی بردن مقدمـاتی به تفـاوت های فردی ) پیـدا کنم؛ و همچنین، معیـاری برای طـراحی سـوالات آزمـون تعییـن سطـح علـمی کلاس جهـت گروه بنـدی دانش آمـوزان و چگـونگی ارائـه درس، داشتـه باشم. بـا این انگیزه جلسه دوم را هم به پایان بردم . نتیجـه اسف بار تر از جلسه اول بود. هیچ ارتباط موفقی بین من و کلاس وجود نداشت.
جلسه سوم ، دیرآمدن سه تا از دانش آموزان، این فرصت را به من داد تا ضمن بررسی مجدد قوانین انضباطی کلاسم، از همکاران پرس و جوئی دوستانه کنم. شیوه کلاس داری ،نحوه برخـورد با درس ریـاضی و کلاس ریاضی، و سوالاتی از این دست. در تمام مدت گفت و گـو مراقب بودم رونـد کلاس و سوالات شـک بر انگیـز یا حمـل بر یافتـن متهم تلقی نشود چرا "کلاس"به من اجازه برقراری ارتباط را نمی دهد؟… در سـاعات پـایـانی جلسـه سـوم به دانش آموزان اطلاع دادم که جلسـه بعـد آزمـون تعیین سطح می گیـرم. به جز دو، سه نفـر هیچ کس عکس العملی نشان نداد؛ حتی از من نپرسیدند مـواد امتحان چیست؟ تعیین سطح برای چی؟…..
زنگ خورد؛ کلاس مرده ی من به خروش آمد. واقعاًکلاس ریاضی برای بچه ها جدی نبود.چرا ؟چرا؟… باید پاسخ این سوال را هرچه سریعتـر پیـدا می کردم. درست است که بچه ها ریاضی یا شـاید مـرا در کلاس جـدی نمی گرفتند امـا من باید یک سال خوب تحصیلی را با آنها به پایان می بردم.
3- مشکلات اخلاقی و انضباطی دانش آموزان کلاسم
در روزهای آغازین سال تحصیلی متوجه برخی بی انضباطی و بی انگیزگی هایی از جانب تعداد کثیری از دانش آموزان کلاس که حدود 25 نفر هستند شدم به حدی که این مسئله نوعی گریز و بیزاری از این کلاس به من القا کرد. اما بعد از دو سه جلسه متوجه شدم که دانش آموزان کمی آرامتر و متمایل تر به کلاس شده اند و کمی جو کلاس رو به دوستی و درس پیش می رود و به این نتیجه رسیدم که می توان از در دوستی با ایشان وارد شد و برای مثال یک مرتبه یکی از آنها علیرغم قوانین مدرسه موبایل آورده بود که من علیرغم متوجه شدن چشم پوشی کردم و اگرچه شاید این کار من از نظر اولیای مدرسه جالب و صحیح نبود اما مرا در جلب اعتماد و دوستی بیشتر با ایشان یاری و آنها را آرام تر کرد و متوجه شدم با مصالحت و دوستی می توان تا حدی مسئله را حل کرد ولی چگونه؟
طی چند ماه متوجه شدم که از طرف همکاران و عوامل اجرایی و دفتر دبیرستان هم به شدت از این کلاس انتقاد می شود و کارهایی را که دانش آموزان انجام می دهند خلاف مقررات مدرسه است مثل همان مسئله موبایل که ذکر شد ولی هیچ کس در صدد اصلاح وضعیت نابهنجار بر نمی آمد.
از جمله کارهایی که بچه ها سر کلاس انجام می دادند که جو کلاس را به هم می ریخت و باعث آزار من می شد:
همواره امتحان هایی را که مشخص می کردم به بهانه های مختلف به تعویق می انداختند. همواره ابراز خستگی و بی حوصلگی و بی علاقگی به درس می کردند و با گفتن "خسته نباشید" و "خانم بس است" و "خسته شدیم" و . . . می خواستند کلاس را به مسائل غیر از مسئله درس بکشانند. گاهی عده ای بدون اجازه از جا بلند می شدند. راه می افتادند و نزد دوستان خود می رفتند و خوراک می خوردند یا از آینه و اسپری سر کلاس استفاده می کردند. در این زمینه چندین بار با ایشان برخورد کردم ولی نمی دانستم چه کنم تا جلو این بی نظمی ها را بگیرم و وضع را بهبود بخشم تا اینکه:
به مسئولیت معاون محترم تصمیم گرفتم کاری را در زمینه حل مشکل این کلاس انجام دهم و برای این کار با راهنمایی مدیریت ابتدا از وضعیت نامطلوب کلاس و جهت مستندسازی عکس هایی تهیه کردم و دیگر اینکه پرسشنامه هایی را به دانش آموزان ارائه دادم که متاسفانه بی انگیزگی و بی علاقگی در حل این سوالات حتی در بین ایشان موج می زد.
قدم بعدی گرفتن یک آزمون کوتاه در زمان وضعیت نامطلوب بود که در زمان انجام این آزمون یکی از بچه ها با بهانه بیماری بعد از پخش شدن سوالات پرسشنامه خود را با گستاخی روی میز گذاشت و گفت: من امتحان نمی دهم. وقتی چرایی کارش را جویا شدم با بی تفاوتی شانه ها را بالا انداخت و گفت: بیمار بودم (تمارض) و یکی دیگر از آنها گفت درس نخوانده و باز امتحان نداد و دیگران هم که نشسته بودند و مثلاٌ امتحان می دادند شروع به تقلب کردند. خواستم آنها را از هم جدا کنم که با عکس العمل مواجه شدم که برخواستند، قهر کرده و برگ خود را روی میز گذاشتند و رفتند و گفتند امتحان نمی دهند.
4- رفتارهای نامطلوب دانش آموزان
اوایل سال تحصیلی بود که هر جلسه به کلاس وارد می شدم، می دیدم توسط نماینده ی کلاس اسامی یک سری از دانش آموزان بر روی تخته نوشته شده است. وقتی که رفتار آنها را زیر نظر داشتم دیدم که آنها همان دانش آموزان قد بلند کلاس هستند که بعضی از آنها می خواهند قدرت بدنی خود را به سایر بچه ها، نشان داده و قلدری کنند و گروه انتخابی خود را تکاوران جومونگ نامگذاری کرده بودند. از طرفی یک روز بر حسب اتفاق، وقتی که به کلاس وارد شدم نوشته ای را بر روی تخته مشاهده نمودم، که نشان از تاثیر جومونگ در بین بچه ها داشت. اینجانب به این فکر نکردم که از طرف چه کسانی نوشته شده و چرا؟ ولی به این فکر بودم که، چگونه می توان الگوی بهتری از جومونگ به دانش آموزان خود معرفی نمود؟ همچنین همیشه می دیدم دو نفر از ردیف آخر کلاس موقعی که از نظر آنها من متوجه نبودم سر خود را پایین انداخته و مشغول یک کاری هستند. برای متوجه نمودن آنها به تدریس و اشتباه خود از برنامه ی انضباطی ده مرحله ای مانند استفاده از الگوسازی مثبت و سئوال نمودن سعی نمودم آنها را به انتخاب رفتار مناسب هدایت نمایم ولی آنها باز هم به کار خود ادامه می دادند تا اینکه مجبور شدم جهت بررسی موضوع به آنها در کلاس نزدیک شوم. مشاهده کردم که روی صندلی خود عکسی را کشیده و کتابی غیر از کتاب درسی در دست دارند اولش ناراحت شدم ولی سریعاً خودم را کنترل نموده و بر نقاشی زیبایی که کشیده بودند آفرین گفته و گفتم به جای این، تصویر یک گل را می کشیدید. در جواب گفتند "برایمان فرقی نمی کند فقط منتظر بودیم یک نفر بیایید و به ما به خاطر نقاشی هایی زیبایی که می کشیم آفرین بگوید ".
علاوه بر موارد مذکور هر جلسه که درس جلسه ی قبلی را سئوال می کردم هیچکدام از بچه ها به غیر از چند نفر اصلاً درس را آماده نمی کردند. بی حال و بدون انگیزه می دیدم که در کلاس اینجانب حضور دارند. از طرفی مطالب درسی معمولاً به نظر دانش آموزان حفظی است و موقعی که پرسیدم چرا درس را آماده نکرده اید با اعتراض شدید بچه ها مخصوصاً گروه جومونگ روبرو شدم و این طور به سئوال من پاسخ دادند " شما سئوال نمی گویید معلمین ما در سال های گذشته تمامی سئوال ها را می گفتند، روش تدریس شما خوب است ولی ما به سئوال گفتن عادت کرده ایم با توضیح دادن درس، خودت و ما را خسته نکن ". و بعنوان نمونه دفتر دوره راهنمایی را برایم آورده بودند که پر از سئوال بود. وقتی از آنها پرسیدم چگونه تدریس کنم همگی گفتند "سئوالات هر پاراگراف را سطر به سطر در کلاس مطرح کرده و بعد از بین آنها مهم ها را نیز مشخص کنید و دیگر توضیح دادن درس لازم نیست" و معلمی که سئوالات را مطرح می کرد بهترین معلم از نظر آنها بود و چون اینجانب به جای طرح سئوال، متن کتاب را توضیح می دادم دانش آموزان جهت نشان دادن مخالفت خود با روش تدریس اینجانب با ایجاد بی نظمی، نظم کلاس را بهم ریخته و کنترل کلاس برایم مشکل می شد. تا اینکه تصمیم گرفتم با نفوذ در قلب بچه ها ببینم آنها غیر از مشکل طرح سئوال چه مشکل دیگری با اینجانب دارند که اینگونه نظم کلاس را بهم ریخته اند. بنابراین با توجه به اطلاعاتی که از طریق نظرخواهی از دانش آموزان، مشاهده ی رفتار آنها و مشاهدات کلاس درس اینجانب توسط مدیریت و معاونت محترم دبیرستان جمع آوری کرده بودم به این نتیجه رسیدم که علاوه بر الگوپذیری از جومونگ، مشکل کلاس را می توان در چند مورد خلاصه نمود. مشکل اول مربوط به گروهی بود که قدرت نمایی می کردند و دو نفری که در کلاس به نقاشی کشیدن مشغول می شدند. دو نفر مذکور در علت مردودی خود معلمین سال گذشته را مسئول می دانستند که در حق آنها ظلم کرده و نمره ی قبولی 10 را به آنها نداده اند. از طریق مشاهدات کلاسی و نظر خواهی مشخص شده بود که این افراد بر خلاف علایق و مهارت هایشان در کلاس حضور داشتند.. در هر دو مورد دانش آموزان مذکور از طریق قدرت نمایی، ایجاد درگیری و رسم نقاشی در کلاس مشکل بوجود آورده بودند.
5- گوشه گیری و کم رویی برخی از دانش آموزان
یکی از مشکلات مدرسه ما تعدادی اندک از دانش آموزان گوشه گیر و کم رو بود که من با مشاهده رفتار آنها در کلاس متوجه شدم آنها بسیار آرام و کم حرف بودند بسیار به ندرت در کلاس با من و هم کلاسی هایشان صحبت می کنند. بیشتر اوقات در کلاس سرشان را پایین می اندازند و موقع درس جواب دادن و صحبت با من ،به من نگاه نمی کنند.اگر سوالی در حین تدریس در کلاس برایش می آید خودشان سوالشان را مطرح نکرده و گاهی اوقات از دوستشان می خواهند که سوال او را مطرح کنند و در کلاس تنها با یک نفر که کنارش می نشیند صحبت می کنند در بحث های گروهی و کلاسی و پرسش و پاسخ در کلاس هیچ زمانی داوطلب نیستند و تنها زمانی که از آنها خواسته می شود برابر پاسخ گویی شفاهی در جلوی کلاس بسیار مضطرب و رنگ پریده حاضر می شدند و قادر نیستند به طور کامل به سوالات پاسخ دهند در صحبتی که با مدیر مدرسه راجع با آنها داشتیم ایشان نیز به این موضوع اشاره کردند که این دانش آموزان برای شرکت در هیچ یک از فعالیت های پرورشی و مسابقات مختلف فرهنگی و علمی و ورزشی مدرسه داوطلب نیستند. حتی زمانی که مسئولیتی به صورت اجباری به آنها واگذار می شود قادر به انجام درست آن نیستند چون نمی توانند با سایر دانش آموزان ارتباط موثر و خوبی داشته باشند بیشتر اوقات زنگ تفریح در حیاط فقط با یکی یا دونفر از همکلاسی های خود دیده شده اند. در جلسه شورای دبیران مشورت شد و تصمیم بر آن شد با توجه به نمرات خوبی که در درس های مختلف داشتند به عنوان سرگروه در نظر گرفته شدند تا اینکه کم کم،کم رویی آنان از بین رفت و از گوشه گیری بیرون آمدند.
6- مشکلات ناشی از تلفن همراه
یکی دیگر از مشکلات در سال های اخیر آوردن گوشی همراه به مدرسه دزدکی سر کلاس درس توسط دانش آموزان است که باعث بی نظمی در کلاس شده بود و من پس از مشاهده چند مورد آنها را جمع آوری و به دفتر تحویل دادم. از این نمونه ها ما زیاد داشتیم که با همکاری مدیر و معاونان محترم کلاس به حالت عادی برگشت و با تعهد گرفتن از والدین آنها که دیگر فرزندان آنها گوشی نیاوردند و مدیر در جلسات انجمن اولیا و مربیان به خاطر اثرات سوء آزار به والدین گوشزد کردند. ( که تلفن همراه مخرب تر از نیروی هسته ای و ضررهای اخلاقی و پیام های نامناسب به همراه دارد.)
مشکل بعدی ما مربوط به تعدادی از دانش آموزان که نمی توانستند ارتباط مناسب و درستی با همکلاسی های خود و دبیران محترم برقرار کنند باعث بروز برخوردها و مشکلاتی در کلاس می شدند. و همین امر باعث شده بود که ما آنها را به مشاوره مدرسه معرفی کردیم تا حدودی اخلاق و رفتار خود را تغییر دادند و نظم در کلاس حاکم شد.
فصل دوم
بیان راهکارها،پیشنهادات و برنامه ی آینده
1- راهکارهای حل مشکل عدم علاقه مندی دانش آموزان به درس ریاضی
با توجه به شرایط کلاس و در پی گرفتن آزمون و جویا شدن نظرات خود دانش آموزان و اولیاء آنان به این نتیجه رسیدم که نوع نگرش به ریاضی در پیش داوری که از کلاس ریاضی دارند باعث بی میلی و در نتیجه افت تحصیلی می گردد. یادگیری آنان نیز دچار اشکالاتی بود به همین دلیل به گردآوری اطلاعات به سه شیوه مصاحبه ، مشاهده و مطالعه پرداختم .
راه حل های پیشنهادی عبارتند از استفاده از سر گروه درسی در تفهیم درس ،ارتباط عاطفی و منطقی با فراگیران جهت احساس آرامش، ارتباط با والدین دانش آموزان حضوری و غیر حضوری، معرفی به مشاوره،استفاده از کلاس های تقویتی در طول هفته ، استفاده از برنامه ریزی درسی درست ، تشویق و تنبیه به موقع ، گرفتن آزمونهای پی در پی و جلوگیری از عیبت های غیرضروری .
با برقراری ارتباط با والدین پی به مشکلات موجود برده و مشکلاتی همچون(فوت ،طلاق و.. ) قابل حل نبودند با برقراری ارتباط عاطفی و منطقی در پایان هر جلسه با صحبتهایی که در کلاس مطرح می شد باعث شدم که انگیزه و امید برای خواندن درس در آنان بوجود آید . با گروه بندی و قرار دادن هر فرد ضعیف کنار یک فرد قوی در کلاس در عملکرد آنان بهبودی حاصل نمایم اما بی دقتی و استرس و.. باعث می شد که به نتیجه مطلوب دست پیدا نکنم در نتیجه آنان را به مشاوره و راهنمای تحصیلی ارجاع وباافراد دارای رفتارهای سوء و نامتعارف برخورد کردم. امتحانها را در حد توان و مبتنی بر مطالب کتاب درسی پس از هر جلسه تدریس برگزار تا اعتماد به نفس لازم در آنان پدید آید .
با توجه به فعالیت های انجام شده در اواخر سال پیشرفت قابل ملاحظه مشاهده می شد.به طوری که کلاس از حالت خشکی خارج و به فضایی شاد تبدیل شده بود.از دیدگاه فراگیران زمان در کلاس به سرعت می گذشت برای حل تمرین با یکدیگر رقابت وبدون اتکاء به سرگروه به حل مساله و تمرینهایشان تلاش می کردند. در کلاس تقویتی به طور مداوم شرکت داشتند.شاخص های کمی طرح و چک لیست ها نشانگر این مطالب می باشند.
2- راهکارهای حل بی انگیزگی دانش آموزان برای یادگیری درس ریاضی
به بررسی آنچه یافته بودم پرداختم ؛ اطلاعاتم بسیار گنگ بود. اما آنچه واضح بود:
دانش آموزان "نیـازی" برای یاد گیری درس ریاضی احساس نمی کردند. موضع گیری آنها در رابطه با "تلاش برای کسـب نمره ریاضی" و "درک زمینـه های موفقیت در این درس" حتی در عرصه رقابت خنثی بود. در حالی که این محرک بزرگی بود که در سالهای قبل(که در مدارس خاص تدریس داشتم) به خوبی از آن بهره برده بودم؛ همینطور وقتی از فصـول کتاب و وابستگی آنها با مباحث سال قبل یا پیش نیاز بودن آنها برای سال های بعد صحبت می کردم هیچ انگیزه و تحرکی در آنها نمی دیدم! گوئی اصلا هیچ کاربردی برای ریاضی در ذهن و آینده آنها وجود نداشته، ندارد و نخواهد داشت.
پس می بایسـت بـا بررسی علل این عـدم نیـاز راهی پیـدا می کـردم تـا شعـله های شـوق به آموختن را در وجود آنان روشن کند.
به جـز این" درد" آزار دهنـده، مشکل اسـاسی من "زمـان "بود. هر ساعتی که می گذشت من "زمان" را از دست می دادم.به قول یکی از همکاران(( معلم در سیستم فعلی آموزشی عملا یک پیمانکار است))
و من به عنـوان یک پیمانکار، از دست دادن یکی از منـابع با ارزش سرمایه ام یعنی "زمـان" باید دغدغه اصلیم باشد.
پس افکار و شیوه عملکردم را بر دو پایه طبقه بندی نمودم:
1) پیشبرد درس ریاضی به تناسب و پذیرش کلاس از نظر علمی و روابط متقابل
2) بررسی علل وجود"نگرش"فعلی دانش آموزان نسبت به درس ریاضی و یافتن راهی برای تغییرآن
در یک نشست دوستـانه ، نه رسمی، مشکل را با سـرگروه آموزش ریاضی ناحیه، در میـان گذاشتم . وضع موجـود را برایشـان تشـریح کردم. در یک همفـکری کوتـاه با
جمع بندی تجربیات شخصی، ایشان نیـز یکی از علل اصلی این بی رغبتی را "عدم انگیزه کافی در یاد گیری درس ریاضی" عنوان نمودند . اما ریشه این "عدم انگیزه در چیست؟"
در اولین جلسه شـورای معلمان که در مهر برگزار شـد؛ متوجه شـدم بی رغبتی و بی میـلی دانش آمـوزان دردی عمـومی و اپیـدمی در این مدرسـه است و مختـص کلاس ریاضی نمی باشـد.
بی اعتنائی به حضور معلم در کلاس درس (درشکل نشستن،حرکت و رفت و آمد درکلاس،نوع ایجاد ارتبـاط با هـم کلاسی ها با حضـور معـلم و…. ) و بعضـآ گستـاخی و حـاضر جـوابی از خصوصیـات دانش آموزان این مدرسه ذکر شـد. این واقعیـات تلخ در یک قیـاس ساده به من امیـدواری می داد که در لمس این درد تنها نبوده ام و از آن مهم تر به من قوت قلب می داد که باید کاری کرد.
مدیر نوبت2 آموزشگاه (نوبت مقابل) از همکاران هم رشته می باشندکه سـال ها تجـربه تـدریس ریـاضی وی و نیـز بهره گیـری از تجـربیـات پدرشـان به عـنوان یکـی از اساتیـد ریـاضی، می توانست ره گشـائی برای مشکل فعلی من باشد. پس ماوقع را با او نیز در میان گذاردم.ایشان هم به"عـدم انگیـزه کافی در یادگیـری ریاضی" اشاره نمودند. البته در خلال صحبت متوجـه شـدم معضـل گستـاخی شـاگردان در نوبت 2 نیـز یک مشکل جـدی برای مـدیر ومعـاون است.
دانش آموزان در حوزه یـادگیری فقط احتیـاج به یک معلم ندارند ؛بلکه به یک راهنمـا احتیـاج دارند. راهنمـائی نه از جنس نصیحـت و پنـد یا مجمـوعه ای از بـاید ها و نبـاید ها ؛ آنهـا نیـازمند تجـربه ای نو با شکلی نو بودند. این همته دلزدگی شـاید نتیجه یک تکرار بی انجام بود؛ و این خود دلیلی دیگر ، برای شروعی نو بود .
3- راهکارهای مشکل رفتار نامطلوب دانش آموزان
با ایجاد رابطه ی عاطفی سعی نمودم دانش آموزان حرف دلشان را با اینجانب در میان گذاشته و به آنها بفهمانم که به خاطر نمره درس خواندن ارزشی ندارد سپس اقدام به گردآوری اطلاعات نمودیم.
نظر خواهی کتبی: بر روی تخته نوشتم بدون نام و نشان ، الف) هر آنچه دل تنگ تان می خواهد بنویسید. ب) هر گونه نظر و پیشنهاد خود را بنویسید. ج) دوست دارید گروه خود را با چه اسمی نامگذاری کنید. د) علت مردودی دانش آموزان را بنویسید.
نظر خواهی شفاهی: از طریق بحث و همفکری با دانش آموزان، همکاران و مدیریت محترم دبیرستان در مورد وضعیت نامطلوب کلاس.
مشاهده: الف) مشاهده کلاس درس توسط مدیریت و معاونت محترم دبیرستان
ب) مشاهده و بررسی طرز نشستن دانش آموزان دو روستای متفاوت یعنی آرایش کلاس، نوع بی انضباطی و رفتار آنها در کلاس.
ج) مشاهده و بررسی رفتار و عکس العمل آنها موقع پرسش و پاسخ شفاهی.
د) مشاهده و بررسی رفتار دانش آموزان حین تدریس و بعد از آن.
دانش آموزان، در نظر خواهی های خود همگی خواستار این بودند که به جای توضیح درس سطر به سطر سئوال های متن کتاب را گفته و در آخر از بین آنها چند تا سئوال مهم را مشخص نمایم تا وضع کلاس بهبود یابد. زیرا طبق اظهار نظر خودشان وقت، قدرت و حوصله ی حفظ مطالب را نداشتند. از نظر این دانش آموزان چنین معلمی، بهترین معلم به شمار می رفت. زیرا اینجانب معمولاً درس را توضیح داده و به شکلی که مورد نظر دانش آموزان بود سئوال نمی گفتم. در دو تا از برگه های نظر خواهی نیز عنوان شده بود که ما اصلاً به دروسی مثل ریاضی علاقه نداریم زیرا می خواهیم بازیگر بشویم. با توجه به رابطه ی عاطفی که در کلاس برقرار شده بود وقتی از بچه ها سئوال نمودم که چه کسی به بازیگری علاقه دارد سریع دو نفر از بچه ها دست خود را بلند کرده و خیلی خوشحال از من شرایط ادامه تحصیل در بازیگری را پرسیدند و من متوجه شدم اینها دقیقاً همان دانش آموزانی هستند که در کلاس موقع تدریس به نقاشی کشیدن مشغول می شدند و سال گذشته مردود شده بودند. مشاهدات کلاسی نیز نشان داد که دسته ای به خاطر زور و بازوی زیاد می خواهند در کلاس قدرت نمایی نموده و زور خود را به رخ سایر دانش آموزان و معلم خود کشیده و طرفدار دسته ی طرح سئوال های مهم متن کتاب بودند. از طرفی آرایش کلاس و رفتار دانش آموزان نشان می داد که دو دسته ی کاملاً متفاوت در کلاس حضور دارند که خود بیانگر اتحاد هر دسته با خودشان و ناسازگاری آنها با دسته ی دیگر و متفاوت بودن خصوصیات شخصیتی و روستایی آنها بود. بررسی رفتار دانش آموزان موقع پرسش و پاسخ کلاسی نیز نشان داد که اکثر بچه ها موقعی که از آنها سئوال می شود در 90 درصد موارد در پای تخته خواستار تکرار مجدد سئوال هستند و این نشان می داد که آنها به هر دلیلی در فهم سئوال مشکل دارند. همچنین مشاهدات کلاسی و بررسی برگه ها نشان داد که بچه ها اکثراً موقعی که قرار بود پرسش و پاسخ کلاسی صورت گیرد استرس دارند. در قدرت نمایی گروهی از دانش آموزان به خاطر دارا بودن زور و بازوی زیاد نسبت به سایر گروه ها. یعنی عدم وجود روابط اجتماعی و عاطفی مناسب بین بچه های هم روستایی و یا غیر هم روستایی.
در نامگذاری گروه ها دانش آموزان از اسم هایی مانند دامول، جومونگ، جانواریو و غیره استفاده کرده بودند(الگو پذیری نادرست).عدم وجود انگیزه جهت یادگیری به دلیل علاقه به بازیگری، نقاشی و تضاد مطالب درسی با علایق و مهارت های آنها.
عادت به طرح سئوالات متن کتاب از سوی معلم و مقاومت در برابر بحث و توضیح مطالب درسی.عدم درک پرسش هایی که پای تخته سئوال می شد. و مقصر دانستن معلمین در مردودی آنها.داشتن استرس موقع پرسش شفاهی(لرزش دست و پای دانش آموزان پای تخته کاملاً قابل مشاهده بود).طبق اظهارات خودشان وقت، قدرت و حوصله ی حفظ مطالب را نداشتند(عدم آشنایی با مهارت های مطالعه).
قبل از انتخاب هر نوع راه حلی ابتدا اقدام به مطالعه ی انواع منابع و کتب موجود اعم از روانشانسی و روش تدریس نمودم. البته با توجه به فرصت اندک اینجانب چون امکان مطالعه ی همه مقالات و کتب قسمت منابع گزارش برایم وجود نداشت رفتارهای نامطلوب کلاس خود را با دبیر ورزش نیز در میان گذاشته و در این مورد از همکاری های ایشان بسیار بهره جستم. ایشان با مطالعه ی منابع مذکور بطور خلاصه، راهبردها را در اختیار بنده گذاشتند. در این فاصله خود نیز ضمن مطالعه منابع بیشتر دنبال طراحی نرم افزار تحلیل آزمون بر اساس طبقه بندی هدف های آموزشی بلوم(سیف، 1386، ص 128) بودم. تا اینکه بعد از طراحی نرم افزار در قسمت حوزه عاطفی و روانی – حرکتی نرم افزار نقطه ی مقابل رفتارهای نامطلوب را مورد هدف قرار دادم. مهمترین نگرش هایی(موسوی، 1383، ص34) که در این حوزه ها مورد توجه قرار گرفته و به دانش آموزان نیز توضیح داده شد به شرح زیر است: ایمان به خدا، هویت ملی و عدم وابستگی، همیاری، حفاظت از منابع طبیعی، احترام گذاشتن به دیگران، مهارت های اجتماعی و … . پس از آن با توجه به تجزیه و تحلیل داده ها و استفاده از نظرات و مشارکت همکاران، راهبردهای برانگیختن انگیزش و سایر راهبردها راه جدید خود را انتخاب نمودم که در این قسمت به صورت ذیل تشریح شده است. البته اهداف هر مرحله نیز جهت رفع مشکل مربوطه و بهبود وضعیت موجود، در کنار همان مرحله یا در (پیوست ج- 3) آمده است تا همیشه آنها را مد نظر داشته و در جهت رسیدن به آن اهداف تلاش نمایم.
4- راهکارهای پیشگیری استفاده از تلفن همراه در مدارس
استفاده نادرست از تلفن همراه گاهی اوقات موجب بروز مشکلاتی برای دانش آموزان و خانواده ها شده است. و سیله ای ارتباطی و مفید که در سایه غفلت والدین، دانش آموزان و متولیان فرهنگ و آموزش رفته رفته به یک وسیله خطرناک تبدیل می شود برخی از دانش آموزان دختر در مقاطع مختلف تحصیلی با در دست داشتن گوشی های دوربین دار اقدام به عکس برداری یا فیلم برداری از همکلاسی های خود می کنند و بعضاً آن را نیز به دیگران بلوتوث می کنند. برخی از دانش آموزان نیز هنگام تعمیر گوشی های خود گرفتار عده ای سودجو و فرصت طلب می شوند که با در اختیار داشتن این تصاویر قصد اخاذی از دانش آموز یا خانواده او را دارند.
متاسفانه این ناهنجاری اجتماعی روز به روز در حال افزایش است و اگر فکری جدی برای آن نشود در آینده ای نه چندان دور می تواند گریبانگیر بسیاری از خانواده ها شود.
بخشنامه آموزش و پرورش
شاید به همین دلیل است که وزارت آموزش و پرورش در بخشنامه ای به مدارس سراسر کشور هرگونه استفاده از تلفن همراه را در مدارس ممنوع کرده است.
و در این بخشنامه مدیران و مسئولان مدارس موظف به کنترل دانش آموزان هستند و در صورت مشاهده استفاده دانش آموز از موبایل بایستی گوشی را از دانش آموز بگیرند.
اما سوالی را که می توان مطرح می کرد این است که آیا صرف صدور بخشنامه می توان صد در صد این موضوع را کنترل کرد؟ این گونه احساس می شود که خانواده ها در این زمینه نقش مهمی دارند و در درجه اول باید سطح آگاهی و توجه خانواده ها را بالا برد تا از اثرات زیانبار آن آشنا شوند تا در مدرسه کارکنان مدارس خصوصاً معلمان تلفن همراه خود را در کلاس خاموش تا موجب حواس پرتی دانش آموزان نشود و گوشزد به اینکه استفاده از تلفن همراه به خصوص در سنین زیر 17 سال امواج مغناطیسی بر آنها بیشتر اثر می کند. سبب انتقال بیماری های ویروسی و باکتریها به بدن می شود. با پوستر یا نقاشی می توان مشکلات امواج مغناطیسی موبایل را در سالن مدرسه نصب کرد.
سخنران یا پزشک مسلط بر این موضوع برای حضور در مدارس که بیشترین مشکل را از این بابت دارند بیاورند.
تشکیل جلسه انجمن اولیا و مقررات استفاده از موبایل برای آنان گفته شود تا والدین به فکر عدم استفاده از موبایل توسط فرزندانشان در مدرسه افتند و حتی ممکن است یک پشتیبان خوب برای مدیر و معلم و نظم در مدرسه و کلاس شوند.
5- راهکارهایی برای حل مشکل کمرویی و گوشه گیری دانش آموزان
1) سعی کنید علت اصلی کمرویی و کناره گیری دانش آموزان را پیدا کنید. از یادداشت های روزانه، نمایش، ایفای نقش، جملات ناتمام، قصه گویی یا فنون مشاوره استفاده کنید تا دانش آموزان را بهتر بشناسید. دانش آموزانان اغلب احساسات خود را در اینگونه از فعالیت ها واضح بیان می کنند.
2) برای جلب اعتماد دانش آموزان و ایجاد یک ارتباط خوب تلاش کنید.
3) از دانش آموزان خجالتی بخواهید که به دانش آموز دیگر، در نقش یک معلم کمک کند. هر توانایی و نکته جالب را که باعث بهبود روابط دانش آموزان می شد را اصل قرار دهید.
4) دانش آموزان کمرو و گوشه گیر را در فعالیت های گروهی کوچک یا در فعالیت های دانش آموزانان دیگری که با آن ها دوست است درگیر سازید. یک دانش آموزان خجالتی بیشتر دوست دارد در گروه های کوچک صحبت کند. او را برای انجام کارهای خاص با دانش آموزانان دیگر همرا کنید.
5) به دانش آموزان کمرو و گوشه گیر مسئولیت های مختلفی واگذار کنید. مانند انتقال پیام ها، کمک به مسوولان مدرسه، کمک به دفتردار مدرسه، تدارک وسایل آزمایشگاه و … از واگذاری کارهای سخت به دانش آموزان و همچنین کارهای اجرایی و نمایشی مانند صحبت کردن در مقابل کلاس که او را دستپاچه می کند خودداری کنید.
6) از کارهایی که دانش آموزان خجالتی دوست دارد و قادر به انجام آن است از قبیل شرکت کردن در گروه دوستان، صحبت کردن با شخصیت معروف و یا بازی در یک گروه، فهرستی تهیه کنید و به دانش آموزان فرصت دهید تا یکی از این کارها را انتخاب کند و برای رسیدن به هدف شایستگی خود را نشان دهد. از رفتارهای تمرینی استفاده کنید.
7) با صحبت کردن در مورد کمرویی و گوشه گیری دانش آموزانان آن ها را ناراحت نکنید. همچنین از صداکردن و دعوت آن ها برای اجرای فعالیت های خاص در مقابل دیگران بدون هماهنگی قبلی اجتناب کنید. یک روش مناسب برای تشویق دانش آموزان شرکت در کلاس طرح تمرین و پرسش و پاسخ با دانش آموزان است. در این روش دانش آموزان و معلم قبلاً سوال و جواب را تمرین کرده اند سپس زمانی که معلم دانش آموزان را پای تخته فرا می خواند، دانش آموزان احساس می کند که این فعالیت (پرسش و پاسخ) راحت و آسان است و اعتماد به نفس پیدا می کند.
8) خود پنداره مثبت را در دانش آموزان تقویت نمایید.
9) برای آموزش دانش آموزان کمرو از روش "ابراز وجود" استفاده کنید. از دانش آموزان بخواهید موقعیت هایی را که دوست دارد در آن ها موثر باشد و راه های تماس برای برخورد با هر موقعیتی را بررسی کند، سپس طبق برنامه ای تعیین شده با دانش آموزان کار کنید.
10) زیمباردو (1977) پنج مرحله را برای تغییر رفتار دانش آموزان گوشه گیر پیشنهاد می کند؛ درک خود، فهم دلایل گوشه گیری، عزت نفس، گسترش فعالیت های اجتماعی و کمک به دیگر افراد کمرو (برای غلبه بر کمرویی خود و دیگران).
6- راهکارهای حل مشکلات اخلاقی و انضباطی دانش آموزان
در اولین گام برای کلاس پرسشنامه ای تهیه کردم و با طرح 5 سوال به دانش آموزان نظرات ایشان را راجع به چگونگی رفتارها و نگرش و برنامه هایی که برای آینده خود دارند پرسیدم و شواهدی تهیه کردم. اما متاسفانه چنانکه قبلاٌ نیز ذکر شد این شواهد موجود نمی باشد اما پاسخ های ایشان به این پرسشنامه بسیار مایوس کننده بود. اما پرسشنامه دوم را مدتی بعد از شروع کار به ایشان دادم.
با توجه به پاسخ هایی که دانش آموزان به پرسش نامه دادند اینگونه نتیجه گیری کردم که پاسخ اکثریت بچه ها به سوال "انگیزه و هدف از آمدن به مدرسه" هدف های خوب و ارزشمندی چون رفتن به دانشگاه و مفید بودن به حال خود و جامعه بود یا حداقل هدف ایشان ادامه تحصیل بود. از این پاسخ بچه ها با آن اخلاق و بی انگیزگی که از آنها سراغ داشتم بسیار تعجب کردم و برایم جالب بود. البته ناگفته نماند که در پرسشنامه ی اول بچه ها در پاسخ به این سوال بیشتر گفته بودند هدفشان وقت گذرانی و تنوع است. پس در پاسخ آنها به سوال اول تقریباٌ چنین برداشت کردم که بچه ها حتماٌ انگیزه های خوبی برای درس خواندن دارند ولی عوامل دیگری چون جو مدرسه، دبیران، کتب درسی، اولیاء و . . . باعث اینگونه بی انگیزگی ایشان شده است. البته در این نوبت هم بودند دانش آموزانی که در جواب این سوال گفته بودند حقیقتش نمی دانند چرا به مدرسه می آیند یا برای گذراندن وقت و . . . ولی اکثریت انگیزه های خوبی داشتند.
در پاسخ به پرسش "چرا بیشتر مواقع در کلاس ابراز خستگی و بی حوصلگی می کنند؟" عده ای زنگ آخر بودن کلاس من را بهانه ی بی حوصلگی و خستگی قرار دادند. عده ای روش تدریس را دوست نداشتند، گروهی از خود درس بدشان می آمد، برخی کتاب را حجیم می دیدند و تعداد کمی هم عوامل بیرونی چون افکار و مشکلات خارجی (خانواده و . . . ) را دخیل بر بی حوصله بودن سر کلاس می دانستند. با توجه به جمع بندی پاسخ های بچه ها به این پرسش به این نتیجه رسیدم که با تغییر روش تدریس و متنوع کردن کلاس حداقل کاری که می توانم و از دست من ساخته است را انجام دهم تا به بهبود این وضع کمک کنم. و اتفاقاٌ چنین هم شد و تا حدی با تغییر روش به هدفم رسیدم.
در جواب سوال "رابطه با اولیاء" بچه ها اکثراٌ ٌمی گفتند که روابط خوبی با اولیائشان دارند و از آنجایی که پرسشنامه ها بی نام بود چند نفری هم که نوشته بودند رابطه خوبی ندارند را نتوانستم پیدا کنم و با اولیائشان صحبت کنم. به جز یک مورد که نوشته بود رابطه اش با مادرش افتضاح است که اتفاقی متوجه شدم پرسشنامه چه کسی است، از او خواستم به مادرش بگوید بیاید تا با او صحبت کنم. مادرش آمد و وقتی با او صحبت کردم از حرف هایمان به این نتیجه رسیدم که فقط حساسیت های مادرانه و دلسوزانه مادر و شرایط سنی آن دانش آموز است که تصور می کند رابطه اش با مادرش بد است. در پاسخ به سوال "نظر شما در رابطه با معلم هایتان چیست؟" اکثریت نظر منفی داشتند که با توجه به پاسخ های پرسشنامه همکاران نیز به این نتیجه رسیدم که متقابلاٌ همکاران هم نظر خوبی نسبت به بچه ها ندارند.
مشاهده کردم بچه ها در پاسخ به سوال "چه برنامه ای برای آینده خود دارید؟" اکثراٌ ایده ها و برنامه های خوبی داشتند مثل رفتن به دانشگاه، سر کار رفتن و پولدار شدن، ازدواج و . . . دانستم که باید به دنبال عوامل مخرب و موانع راه ایشان گشت و آنها را از بین برد تا بچه ها به هدف های درستشان هدایت شوند.
و در پاسخ به سوال آخر نظر اکثر بچه ها نسبت به درس زبان فارسی که قسمت خشک و خسته کننده (به قول دانش آموزان و حتی گاهی اکثر همکاران رشته ادبیات) این بود که این درس بد و خسته کننده است ولی از سر لطفی که به اینجانب داشته اند نظر مثبت (وگاه منفی) نسبت به نحوه تدریس و شخص من داشتند بر آن شدم نقاط ضعف خود را پیدا کرده و اصلاح نمایم.
پس از آن از وضع نامطلوب کلاس عکس هایی گرفتم که زمان گرفتن عکس های بچه ها متوجه شدند. برخی به طنز می گفتند خانم برای روزنامه می خواهید؟ گاهی ژست می گرفتند و از من می خواستند از آنها عکس یادگاری بگیرم و شور و شوق و هیجانی در آنها ایجاد شد. برخی می گفتند خانم مشکوک شدید از ما عکس می گیرید می خواهید برای چی؟ . . .
چند بار در حین تدریس متوجه شدم بچه ها پنهانی یا به وضوح و راحت سر کلاس غذا می خورند و این خوردن باعث حواس پرتی می شود. نمی دانستم با ایشان چه کنم. با مشورت با مدیریت به این نتیجه رسیدم که اینگونه با ایشان مقابله کنم که خوراکی را بدون بحث از آنها بگیرم در گوشه ای از کلاس بگذارم و بعد از تمام شدن کلاس آنها را دعوت به خوردن کنم و این کار اتفاقاٌ جواب مثبت داد.یک روز که دو نفر مشغول خوردن شیر سر کلاس بودند ظرف شیر را به آرامی از آنها گرفتم و گوشه تخته سیاه گذاشتم. بچه ها خندیدند. ناگهان صدا و بوی اسپری از گوشه کلاس آمد. متوجه شدم یکی از بچه ها از ته کلاس به خود اسپری زد. گفتم چرا سر کلاس؟ گفت خانم من وقتی ورزش می کنم و می دوم عرق می کنم و بدنم بوی بد می گیرد و باید اسپری بزنم. زنگ قبل ورزش داشتیم و دویدم. اسپری را نیز از او گرفتم و کنار ظرف های شیر گذاشتم. آنگاه یکی از بچه ها از گوشه ی دیگر کلاس یک بسته پازل آورد و خودش کنار شیر و اسپری گذاشت. یکی هم آینه اش را آورد و احساس کردم با این کارشان می خواهند همکاری خود را در جمع آوری عوامل حواس پرتی اعلام کنند.
البته همه عکس ها به جز چند مورد مرا به هدف نزدیک نکرد چون بقیه تصنعی شدند. برای جلسه آینده یک آزمون بسیار کم حجم گذاشتم و در جلسه بعد با بهانه تراشی و تقلب و تمارض بچه ها مواجه شدم و نتیجه مطلوب و دلخواهی در روند کار دیده نشد. نمره دانش آموزان هم یکی دیگر از شواهد و مشاهدات مستقیم من بود.
در نوبت بعد با دانش آموزان صحبت کردم و به صورت شفاهی مصاحبه ای انجام دادم که "بچه ها هیچ فکر کرده اید چند مدتی است کلاستان آشفته شده و تا پایان سال تحصیلی وقتی نمانده. چه برنامه ای دارید؟ چه می خواهید انجام دهید؟ چرا درس نمی خوانید؟ و . . . چرا چنین جوی را از نظر اخلاقی و درسی ساخته اید؟" که با این پاسخ ها مواجه شدم: خانم چرا رفتار درست و مساعد داشته باشیم؟ چرا درس بخوانیم در حالیکه نه رفتار خوب ما و نه تغییرات درسیمان به چشم اولیای مدرسه نمی آید. هیچ یک از رفتارهای مثبت ما دیده نمی شود اما روی کارهای بدمان ذره بین گذاشته شده. تشویق نمی شویم. برخی از دبیران ما که الگوی ما هستند با ما بدرفتاری و گاهاٌ به ما توهین می کنند و با این فکر که تا پایان سال چیزی نمانده بی خیال روزها را همچون گذشته خوش خوش می گذرانیم تا از شر مدرسه راحت شویم و . . . ما اصلاٌ دوست نداریم خوب بشویم بنابراین کاری برای بهبود اوضاعمان نمی کنیم. بسیار از این حرف ها متاسف و متاثر شدم و در صدد راه چاره برآمدم. ابتدا با مدیریت و معاونین وارد بحث در حیطه ی این موضوع شدم که متاسفانه با عکس العمل جالبی مواجه نشدم. ایشان به محض شنیدن اظهارات من راجع به این کلاس گفتند:"دیدید چقدر بی ادب و وقیح هستند؟" اما هیچ کس نگفت چرا بی ادبند؟ من برای بهبود وضع بچه ها از ایشان خواستم در جلسه شورای دبیران موضوع را مطرح کنیم و از همکاران یاری بخواهیم که متاسفانه در اسفند ماه جلسه ای برگزار نشد و در فروردین ماه هم موضوعات متفاوت بحث مهم بچه ها را تحت تاثیر قرار داد و هیچ وقت در جلسه این موضوع مطرح نشد. اما شخصاٌ در صدد برآمدم با تهیه پرسشنامه ای نظرات و پیشنهادات همکاران را جویا شدم.
با توجه به پاسخ همکاران در مورد این کلاس متاسفانه به این نتیجه رسیدم که نظرات چندان مطلوبی نداشتند. اکثراٌ کلاس را کلاسی نامطلوب و نابهنجار تلقی می کردند. بیشتر همکاران نداشتن انگیزه، خانواده، دوستان، بی خیالی و . . . را علت ناهنجاری رفتار دانش آموزان می دانستند. مگر یک مورد از همکاران که نظر نسبتاٌ مساعدی داشت. از قضا نظر خیلی از بچه ها نسبت به این همکار (طی پرسشنامه و مصاحبه ی حضوری که با آنها داشتم) چندان مساعد نبود و اکثراٌ از خفقان سر کلاس ایشان حرف می زدند. به زعم اینجانب بچه ها به دلیل جدیت شدید این همکار محترم سر کلاس وی آرامش را حفظ می کنند و ایشان هم نسبتاٌ، از این وضع راضی هستند. در زمینه پیشنهادات همکاران راجع به بهبود وضع این کلاس اکثراٌ دوستی بیشتر، برخورد جدی توام با مهربانی و استفاده از سخنران مجرب و تشویق بچه ها و ارزش دادن به رشته انسانی را موثر می دانستند. ولی با توجه به مصاحبه ای که با بچه ها انجام دادم و پرسشنامه هایی که پر کردند، به این نتیجه رسیدم که احتمالاٌ این نظرات و پیشنهادات در حد شعار است و هیچ کدام از ما و همکاران متاسفانه اقدام جدی در این زمینه انجام نداده ایم و در کل سوم انسانی از دید اکثر همکاران کلاسی پر از مشکل است ولی هیچ کس تا به حال در صدد رفع مشکلات بر نیامده است.

برنامه ی آینده
از آنجایی که قرن بیست و یکم، قرن اطلاعات، ابتکار و مهارت و سرعت می باشد من نیز قصد دارم این برنامه ها را در آینده دنبال کنم.
1- آشنایی فناوری آموزشی: برای کسب موفقیت در قرن بیست و یکم، معلمان باید دانش آموزانی تربیت کنند که یادگیرندگان مادام العمر باشند و این مسیر نمی گردد مگر این که فرایند یادگیری مبتنی بر انتقال صرف دانش تغییر پذیرد بنابراین معلمان باید با استفاده از کامپیوتر و اینترنت و کاربرد آنها تدریس واقف باشند و دانش آموزان را نیز به این امر ترغیب کنند. فناوری اطلاعات به ما می گوید آن چه که تا دیروز درست بوده امروز ممکن است نادرست و حتی گمراه کننده باشد، بنابراین معلمان با استفاده از این تکنیک باید معلمانی محقق و پژوهشگر باشند و دانش آموزان پرسش گر امروز و پژوهشگر فردا تربیت کنند.
2- آشنا با استاندارهای جهانی کیفیت کار
3- بالا بردن اطلاعات عمومی: معلم قرن بیست و یکم در همه ی زمینه ها اطلاعات خود را بالا ببرد نه فقط در زمینه رشته ی تدریس خود چرا که بسیاری از علوم به هم وابسته اند. اصطلاحات رایج روز را بشناسد، امور سیاسی، اقتصادی، اجتماعی جامع خود را بداند و در نهایت به علم روان شناسی آگاه باشد چرا که یک معلم بیش از معلم بودن خود باید یک روان شناس آگاه و خبره باشد.
4- تدریس نوین: استفاده از روش تدریس فعال و همگام با روز، روش هایی تدریس معلم را ویژگی خاص می بخشد عبارتنند از : روش همیاری، روش تدریس فعال، روش بارش مغزی، روش ایفای نقش، روش نمایشی، روش بحث گروهی، روش حل مسئله، روش استقرایی، روش اکتشافی. تمامی این روش ها را می شناسد و می داند که هر یک را در چه درسی و در چه کلاسی به کار گیرد و به تعبیری تدریس او مبتنی بر استانداردها است و تدریس بر اساس استاندارد نوعی بهبود فرایند کار در آموزش و پرورش است.
5- شرکت در دوره های ضمن خدمت: معلم همیشه خود باید در حال فراگیری علم باشد و اطلاعات جدید و نو را بگیرد، در طول کار خود همیشه یکسان تدریس نکند و نکات را از جهات مختلف و زوایای متعدد بیان کند. لازمه ی این کار، شرکت در دوره های ضمن خدمت آموزش معلمان است.
6- آشنایی با اصول روانشناسی تربیتی: از آنجائی که معلم در طول تدریس خود نیاز به ارتباط مقابل دارد، بنابراین باید مخاطبان خود را شناسایی کند. بداند در چه شرایطی زندگی می کنند، تا حدی از خانواده آنها مطلع باشد. در این صورت می تواند پیام های یاددهی خود را شفاف منتقل سازد.
7- داشتن طرح درس: معلم، باید زمان تدریس خود را حساب کند کتاب مورد تدریس را با طرح درس سالانه، بودجه بندی کند و همچنین طرح درس روزانه، داشته باشد و اطلاعاتی کافی و جامع درباره ی مراحل طرح درس نویسی داشته باشدف ارزشیابی تشخیصی،تکمیلی، پایانی را بداند و در مراحل تدریس خود به کار بندد. هدف های جزئی و کلی و هدف های رفتاری را شناسایی کند. حیطه های آموزشی (دانش، درک و فهم، کاربرد،ترکیب قضاوت) را بداند و در طرح ریزی سوالات و ارزشیابی های مستمر خود که در طرح سالانه خود در نظر گرفته است اعمال نماید.

2


تعداد صفحات : 32 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود