تارا فایل

بررسی مفاهیم معروف و منکر


بررسی مفاهیم معروف و منکر
محقق بحث امر به معروف و نهی از منکر را به‏طور مختصر در بابی جداگانه آورده است ایشان در شرایع الاسلام ابتدا دو اصطلاح معروف و منکررا تعریف کرده و می‏گوید:
المعروف هو کل فعل حَسَن اختص بوصف زائد علی حسنه، اذا عرف فاعله ذلک او دلّ علیه والمنکر کل فعل قبیح عرف فاعله قبحه او دلّ علیه1؛
واژه "معروف" عبارت است از هر عمل نیکی که رجحانی زائد بر حسن خود دارد، اگر انجام دهنده‏اش به آن رجحان واقف باشد یا راهنمایی شود، این عمل در اصطلاح معروف نامیده می‏شود، و واژه "منکر" هر عمل زشت و بدی است که انجام دهنده‏اش به قبح آن آگاه باشد یا به قبح آن راهنمایی شود.
صاحب جواهر معتقد است2 منظور از عمل نیک که محقق گفته، عمل جایز بالمعنی الاعم است که شامل اعمال غیر حرام می‏شود. البته با ذکر جمله وصف زائد بر حسن مشخص می‏شود که این فعل واجب یا مستحب می‏باشد. نکته مهمی که در این‏جا قابل دقت است آن‏که اگر انجام دهنده عملی به حسن یا قبح آن عمل آگاه نباشد اصطلاح معروف‏ومنکر به آن صدق نمی‏کند، چون چه بسا فاعل، عمل معروفی را به عنوان این‏که منکر است ترک کند یا عمل منکری را به عنوان این‏که معروف است انجام دهد. این شخص را تنها باید از معروف یا منکر بودن عمل آگاه ساخت و از حیطه بحث امر به معروف و نهی از منکر خارج است.
در روایتی از امام جعفر صادق7 که فرمودند:
انّ الامر بالمعروف والنهی عن المنکر سبیل الانبیاء ومنهاج الصلحاء فریضه عظیمه بها تقام الفرائض وتامن المذاهب وتحلّ المکاسب وترد المظالم وتعمر الارض وینتصف من الاعداء ویستقیم الامر2؛
همانا امر به معروف و نهی از منکر راه و روش پیامبران و صالحان و فریضه بزرگی است که با آن واجبات برپا می‏گردد و دین خدا [ صراط مستقیم ] از بدعت‏ها ایمن می‏ماند، داد و ستدها مشروع و حقوقِ احجاف شده برگردانده می‏شود، زمین آباد می‏گردد و رفتار با دشمنان منصفانه شده و امور در مسیر مستقیم خود قرار می‏گیرد.
به اعتقاد محقق، هدف اصلی از ایجاد حکومت امر به معروف و نهی از منکر است و وظیفه اصلی حاکم که در راس تشکیلات حکومتی قرار دارد امر به معروف و نهی از منکر است، به همین دلیل ایشان در باب قبول ولایت از طرف
ولایت و امارت از طرف سلطان عادل جایز است و گاه واجب می‏شود؛ مثل هنگامی که امام معصوم آن را بر شخصی تعیین کنند و یا هنگامی که نهی از منکر یا امر به معروف جز با ولایت شخص ممکن نباشد [ گرچه از طرف امام معصوم نیست، بلکه از طرف سلطان عادل است ] و ولایت از طرف جائر در صورتی که به عدم انجام حرام اطمینان نداشته باشد حرام است، اما اگر به عدم انجام حرام اطمینان داشت و بر امر به معروف و نهی از منکر هم قادر شد قبول ولایت بر او مستحب است.
خلاصه ولایت از طرف جائر حرام است ولی چون از شخص با پذیرش آن بر امر به معروف و نهی از منکر قادر می‏شود امر حرام تبدیل به مستحب می‏شود؛ یعنی ایشان ولایت و حاکمیت را وسیله‏ای برای انجام امر به معروف و نهی از منکر می‏داند.
از گفته محقق چنین استنباط می‏شود که به سبب انجام این دو فریضه چه بسا قبول ولایت و امارت از طرف سلطان عادلی که غیر از امام معصوم است واجب می‏شود و حتی اگر ولایت از طرف جائر هم باشد چون با آن، این دو امر انجام می‏شود جایز، و چه بسا مستحب می‏گردد نکته دیگر این‏که به نظر ایشان، امر به معروف و نهی از منکر علاوه بر این‏که بر آحاد امت اسلامی واجب است بر حاکم و به تَبَع او بر والیان وی نیز واجب است.
خلاصه، در اهمیت این دو فریضه همین بس که شارع مقدس آن را از فروعات واجب دین قرار داده و هم‏چنان‏که نماز، روزه و حج را واجب دانسته امر به معروف و نهی از منکر را نیز واجب کرده که البته با اجرای آن راه برای انجام فرائض دیگر نیز هموار می‏شود.
شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر
محقق پس از ذکر وجوب امر به معروف و نهی از منکر بر آن است مادامی که چهار شرط وجود داشته باشد این دو فریضه واجب است و اگر یکی از شرایط موجود نباشد واجب نیست. ناگفته نماند که محقق این شروط را برای نهی از منکر بیان می‏کند در حالی‏که منظور ایشان هر دو فریضه است، این

شروط عبارت‏اند از:
1ـ شخص آمر یا ناهی به منکر بودن منکر و معروف بودن معروف علم داشته باشد1. به این نکته باید توجه کرد که معروف و منکر از نظر عقل و شرع چگونه تعریف می‏شود، زیرا معروف یا منکر بودن برخی امور را باید براساس شرع و برخی را براساس عرف و عقل تحقیق کرد؛ یعنی منکر و معروف را فرد با توجه به شرع و عقل تعریف می‏کند.
نکته دیگر این‏که برخی از فقها تعلیم امر معروف و منکر را به عنوان مقدمه واجب، واجب می‏دانند، ولی محقق فراگیری این مطلب را واجب نمی‏داند، گرچه بر کسی که آن را فرا گرفته واجب می‏داند که با وجود بقیه شرایط به آن فریضه جامه عمل بپوشاند. از آن‏جا که احتمال می‏رود فاعل با نیت خیرخواهانه‏ای همراه با جهل مرکب مشغول عملی است یا عملی را ترک کرده انسان ابتدا باید منکر یا معروف بودن عمل را به وی بفهماند و سپس وی را نهی کند. البته مراد مواردی است که احتمال این امر داده می‏شود.
2ـ آمر یا ناهی باید امکان تاثیر امر یا نهی را در فرد بدهد تا بر او واجب باشد1؛ یعنی اگر امکان تاثیر امر یا نهی را ندهد بر او واجب نمی‏شود. این شرط جنبه روانی دارد، زیرا انسان باید از برخورد شخص امکان تاثیر امر یا نهی را در او درک کند. در برخی افراد این امر نتیجه عکس می‏دهد و فرد را به آن عمل جری می‏کند یا عدم تاثیر و بی‏اعتنایی به امر یا نهی شخص موجب هتک حیثیت آمر یا ناهی می‏گردد.
3ـ فاعل مصرّ بر ادامه عمل باشد2 و اگر از امارات و شواهد چنین برآید که فاعل، عمل را تکرار نمی‏کند امر یا نهی واجب نیست و چه بسا در مواردی انسان باید با وجود چنین اماراتی خود را به تغافل بزند و اگر با امر و نهی وی، فرد بفهمد که او عمل را دیده بر عمل خویش جری می‏شود و یا چه بسا دنبال توجیهی برای آن باشد و این نیز موجب تکرار عمل گردد در حالی‏که با تغافل این‏گونه نمی‏شد. البته ظاهر عبارت مصنف ظهور توبه را از شخص نمی‏رساند و تنها به عدم اصرار اکتفا کرده است.
4ـ امر یا نهی سبب مفسده‏ای نشود. از آن‏جا که هدف از امر به معروف و نهی از منکر از بین بردن مفاسد است، پس اگر خودِ این عمل موجب ایجاد مفسده‏ای، یا ایراد ضرر به فرد یا به مال و آبروی او و یا حتی سبب چنین ضرری به یکی از مسلمانان شود واجب نیست و نفی ضرر، هر واجبی را از مرحله وجوب تنزل می‏دهد، چون "لا ضرر ولا ضرار فی الاسلام". گفتنی است که این شرط نیز از جنبه اجتماعی قابل توجه و مهم است، زیرا هدف اصلی از امر به معروف و نهی از منکر قیام معروف و عدم وجود منکر در جامعه است. حال اگر امر یا نهی سبب مفسده در جامعه و به خطر افکندن امنیت و آسایش زندگی افراد شود واجب نیست. نکته دیگر این‏که گاه مال و بدن شخص و گاهی آبرو و
1. همان؛ چنان‏که محقق می‏گوید: "الثانی: ان یجوز تاثیر انکاره، فلو غلب علی ظنه او علم انه لا یوثر لم یجب".
2. همان؛ چنان‏که محقق می‏گوید: "الثالث: وان یکون الفاعل له مصراً علی الاستمرار فلولاح منه اماره الامتناع او اقلع عنه سقط الانکار".
مراحل امر به معروف و نهی از منکر
محقق پس از بیان شرایط امر به معروف و نهی از منکر به بیان مراحل این دو فریضه می‏پردازد و مراحلی برای آن بیان می‏کند که عبارت‏اند از: 1ـ قلبی؛ 2ـ زبانی؛ 3ـ یدی2 که در ذیل به شرح این سه مرحله می‏پردازیم:
1ـ مرحله قلبی: این مرحله نازل‏ترین مرحله است؛ بدین معنا که شخص قلباً از منکری که فردی انجام می‏دهد یا معروفی که ترک می‏کند متاثر و ناراحت شود و این تاثیر درونی خود را به فرد برساند حضرت امیر7 می‏فرمایند:
امرنا رسول الله6 ان نلقی اهل المعاصی بوجوه مکفهرّه3؛
پیامبر به ما دستور می‏داد که با چهره‏های اخم‏آلود با اهل گناه برخورد کنیم.
2ـ مرحله زبانی: اگر مرحله اوّل برای منزجر شدن شخص از عملش کافی نبود باید به مرحله دوم تمسک جست. این مرحله نیز خود درجاتی دارد که به قول محقق درجاتش به طرز و لحن صحبت کردن بستگی دارد: "مرتِّباً للایسر من القول فالایسر3". ابتدا باید با نرمی امر یا نهی کند و فاعل را پرهیز دهد و اگر آن مرتبه کافی نبود بر خشونت لحن تا جایی که در فرد تاثیر می‏گذارد بیفزاید، و این به تاثیرپذیری روان فرد بستگی دارد.
3ـ مرحله یدی و عملی: اگر فرد با امر و نهی قلبی و زبانی متاثر نمی‏شود باید با وجود شرایط، امر و نهی یدی و عملی صورت پذیرد؛ یعنی اگر با زدن یا حبس کردن، فرد از عملش دست برمی‏دارد همین عمل لازم است. این مرتبه نیز درجاتی دارد، ولی نباید شخص را مجروح کرد، اگر ایراد جراحت به فرد، وی را از عملش منزجر کند باید فاعل از امام و حاکم برای این امر اجازه بگیرد. گفتنی است که اگر فرد در این مرحله با کم‏ترین زدن منزجر می‏شود باید به همان اکتفا شود و بیش‏تر جایز نیست، برخی از فقها این مورد را نیز تنها با اجازه حاکم مجاز می‏دانند، بر خلاف محقق و امثال ایشان که اجازه حاکم را برای زدن لازم نمی‏دانند جز در موردی که به جراحت یا قتل بینجامد1.
از آن‏جا که محقق در مراحل مختلف تاکید کرده که تا حد ممکن با نرمی برخورد شود می‏توان گفت که با این مبنا چنان‏چه روی‏گرداندن و انفعال نفسانی از فاعل منکر برای وی بسیار ناراحت کننده‏تر از نهی زبانی باشد، یا اگر برای مخاطب نهی یدی در جایی آسان‏تر از نهی زبانی باشد، با وجود این چون باید راه آسان‏تر را برای فاعل منکر در پیش گرفت نهی زبانی با این‏که در مرحله بعد از روی‏گرداندن قرار دارد، مقدم بر آن می‏شود. صاحب جواهر نیز در این‏باره گفته است:
وعلی کل حال فمما ذکرنا یعلم وجوب مراعاه الایسر فالایسر فی المراتب کلها کما یعلم منه… التخییر فی الافراد مع فرض تساویها مرتبهً…2؛
به هر حال، از آن‏چه گفتیم روشن شد که مراعات آسان‏تر و سپس آسان در همه مراتب، واجب است، هم‏چنان‏که روشن می‏شود که با فرض تساوی افرادِ امر یا نهی در رتبه، تخییر واجب است.
"والاترین مراتب امر به معروف و نهی از منکر و بالاترین، متقن‏ترین و موثرترین مراتب آن، به‏ویژه نسبت به بزرگان دین آن است که جامه معروف بر تن کرده و واجبات و مستحبات را به جا آورند و جامه منکر، چه محرمات چه مکروهات را از تن به در آورند با عمل خود افراد را امر و نهی کنند و نفس را با اخلاق کریمه به کمال رسانده و از اخلاق زشت دور سازند و این خود سبب تام اشخاص دیگر برای انجام معروف و ترک منکر است، به‏ویژه اگر این اخلاق با مواعظ درست و به رغبت درآورنده و ترساننده همراه باشد. همانا برای هر مقامی گفتاری است و برای هر مرضی دوایی و طبابت نفوس و عقول به مراتب سخت‏تر از طبابت بدن‏ها است و با این کار بالاترین افراد امر به معروف و نهی از منکر محقق شده است"1.
صاحب جواهر برای مرحله امر و نهی عملی اهمیت بسیاری قائل شده است، در حالی‏که محقق در صدد بیان اختصار گونه امر به معروف و نهی از منکر واجب است، نه در صدد بیان مراحل کیفی آن.

منابع و ماخذ
. جواهرالکلام، ج21، ص380.
1. شرایع الاسلام، ص259.
2. جواهرالکلام، ج21، ص368.
3. شرایع الاسلام، ص259.
1. همان، ص259؛ چنان‏که محقق می‏گوید: "الرابع: الا یکون فی الانکار مفسده فلو ظن توجه الضرر الیه او الی ماله او الی احد من المسلمین سقط الوجوب".
2. همان، چنان‏که محقق می‏گوید: "ومراتب الانکار ثلاث: بالقلب وهو یجب مطلقاً وباللسان وبالید".
3. وسائل الشیعه، ج11، ص413، باب 6 (امر به معروف) حدیث 1.
1. همان، ص 258؛ چنان‏که محقق می‏گوید: "الاول: ان یعلمه منکراً لیامن الغلط فی الانکار".
. شرایع الاسلام، ص266.
1. آل عمران (3) آیه 104.
2. وسائل الشیعه، ج11، ابواب الامر بالمعروف و…، باب 1، حدیث 6

6


تعداد صفحات : حجم فایل:49 کیلوبایت | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود