تارا فایل

بررسی عوامل موثر بر کژرفتاریهای نوجوانان با تکیه بر از هم گسیختگی خانوادگی


 دانشگاه آزاد اسلامی
واحد تهران مرکزی
دانشکده علوم اجتماعی و روانشناسی
پایان نامه :
جهت اخذ درجه کارشناسی رشته علوم اجتماعی گرایش خدمات اجتماعی.
موضوع: بررسی عوامل موثر بر کژرفتاریهای نوجوانان با تکیه بر از هم گسیختگی خانوادگی.
استاد راهنما: جناب آقای دکتر حسین آقاجانی مرسادء .
پژوهشگر: مریم فرهودی فرد
سال تحصیلی 1385- 1384
فرم پذیرش
این پایان نامه تحت عنوان بررسی عوامل موثر بر کژرفتاریهای نوجوانان با تکیه بر از هم گسیختگی خانوادگی نوشته شده است و جهت دریافت درجه کارشناسی رشته علوم اجتماعی ـ خدمات اجتماعی توسط تنظیم گردیده و درتاریخ با نمره مورد بررسی و تاکید قرار گرفت.
استاد راهنما
تقدیم و سپاس
من در تجربه آنچه انسان را به نام اشرف مخلوقات از سایر مخلوقات پروردگار جدا می سازد شوق رسیدن به قله های دانش را درونم حس کردم و با کوله ای خالی از تجربه سفر آغاز کردم و اگر دستهای گرم و مهربان تو برای عبور از صخره های سخت و مقاوم راهنمای روش انتهای فضل و دانشی نبود من هرگز حس زیبای دانستن را تجربه نمی کردم.
استاد مهربانم آقای دکتر حسین آقاجانی مرساء با تشکر و سپاس فراوان که در راه علم و دانش روشنی بخش راه من بودید .
تقدیم
اگر گرانبها ترین گنجهای دنیا را دراختیار داشتم و آن را با تمامی ارزشی که داشت به پایت می ریختم در مقابل گنجی که تو در اختیارم گذاشتی هیچ بود. تو که مادرم با عشق پاک خود بزرگترین سرمایه زندگیت را ، جوانیت را به پایم ریختی در مقابل آنچه را که اکنون به تو تقدیم می کنم می دانم حتی ذره ای از زحماتت را جبران نخواهد کرد ولی دیدن لبخند رضایت تو دلم را شاد خواهد کرد.
فصل اول
1- مقدمه
انسانها در فراز و نشیبهای تاریخ همیشه از دردها و آسیب های اجتماعی بسیاری رنج برده اند و همواره در جستجوی یافتن علل و انگیزه های آنها بوده اند تا راهها و شیوه هایی را برای رهایی از آنها بیابند . حال یکی از مسائل پیچیده و ناراحت کننده فعلی که توجه بسیاری از محققین ، جامعه شناسان ، جرم شناسان ، روانشناسان و متخصصین امر را به خود معطوف داشته موضوع مجرمین کم سن وسال و یا به اصطلاح " اطفال و نوجوانان بزهکار " می باشد که روزبه روز هم گسترش بیشتری می یابد.
با توجه به وضع موجود نخستین پرسشی که مطرح می شود این است که اقدامات لازم در زمینه مبارزه با جرایم اطفال و نوجوانان چیست ؟
عده ای ازدیاد جرایم را در سطح جهانی از اختصاصات جوامع متمدن دانسته و معتقدند که بشر به همان سرعتی که به سوی ترقی و تکامل صنعتی و مادی پیش می رود از معنویت دور شده و در نتیجه به تبهکاری و قانون شکنی روی می آورند.شماری نیز ازدیاد جرایم را محصول سستی اعتقادات دینی و مذهبی دانسته و معتقدند که علم و ایمان موجبات رشد انسان را فراهم می آوردو آفاتی نظیر خودپرستی ، حب دنیا ، مجادله با حق راسبب می شود که در نتیجه انسان از رشد و کمال بازمانده و به سوی تبهکاری سوق داده می شود.
از طرفی می توان گفت که قرن حاضر ، قرن اضطراب و سرعت است و اطفال و نوجوانان عجله دارند تا هرچه سریعتر خود را به مقصد خیالی و مورد نظر برسانند، هر چند که در این راه قواعد و مقررات و قوانین درهم شکسته شوند. بنابراین بزهکاری به عنوان یک پدیده شوم به گونه های مختلف در همه جوامع بشری در طول اعصار و قرون وجود داشته و هر زمانی به شکلهای متفاوت ولی با ریشه های مشترک انجام می گیرد.
فرد بزهکار بیماری است که در اجتماع رشد کرده و بیماری خود را به دیگران نیز منتقل می سازد ، در نتیجه باید او را شناخت ، علل و عوامل بیماریش را پیدا کرد و درمانش نمود تا امنیت اجتماعی از دست رفته به جامعه برگردد و جامعه بتواند فعال و پویا و با نشاط باقی بماند.
3- نظریه بی هنجاری رابرت مرتل
آیا اهداف فرهنگی و وسایل اجتماعی نهادی در جامعه سازگار هستند یا ناسازگار و اگر ناسازگار هستند علت آن ناسازگاری چیست؟
مرتون که از ساخت گرایان است معتقد است که درحیات اجتماعی در عنصر ساختاری نقش تعیین کننده دارند. یکی از این عناصر فرهنگ است و عنصر دیگر اجتماع .
ساختار فرهنگی عبارتست از مجموعه ای سازمان یافته از ارزشها و هنجاری که هدایت کننده رفتار در بین اعضای یک جامعه یا گروه مشترک است.
ساختار اجتماعی عبارتست از مجموعه ای سازمان یافته از روابط اجتماعی که اعضای جامعه در اشکال مختلف در آن درگیر و شریک هستند . عنصر اصلی این تعریف روابط اجتماعی است.
نقش و کارکرد اساسی عنصر فرهنگ تعیین و معرفی اهداف و ارزشها در زندگی اجتماعی است.
عنصر اجتماع نیز تعیین کننده وسایل نهادی شده نیل به اهداف است ، یعنی بایدها و نبایدها را تعیین می کند . مرتون معتقد است که اگر در جامعه ای کارکرد این دو عنصر اساسی هماهنگ با هم باشد در آن جامعه نظم وجود دارد و الگوی تطابق مردم در زندگی الگویی هم نوایانه خواهد بود. به عبارت دیگر در چنین جامعه ای افراد دنبال اهدافی می روند که در درجه اول فرهنگ تعیین کرده است و راه تحقیق آن اهداف با وسایل دنبال می شود که در جامعه مشروعیت دارد. حال اگر این هماهنگی نباشد یعنی بین فرهنگ و اجتماع از لحاظ کارکردی ناهماهنگی و گسست پیش بیاید آنگاه شاهد ناهمنوایی در میان مردم و رواج انحراف خواهیم بود.
مرتون می گوید الگوی انحرافات و ناهمنوایی و ناسازگاری در جامعه تابع کم و کیف رابطه بین فرهنگ و اجتماع است . مرتون مساله اجتماعی را اینگونه تعریف می کند : اختلاف اساسی میان معیارهای اجتماعی و واقعیت اجتماعی ، به عبارت دیگر اختلاف کلی میان آنچه هست و آنچه مردم طبق هنجارها و ارزشهایشان می پندارند که باید باشد. ناسازگاری اهداف و وسایل از طریق ایجاد آنومی(بی هنجاری) منجر به بروز اختلال در نظم اجتماعی می شودبه عبارت دقیق تر این ناسازگاری منجر به بروز کجرویهای اجتماعی می شود و این کجرویها طی یک مجموعه فرآیندهای اجتماعی به آنومی(بی هنجاری) تبدیل می شود . بدین ترتیب که اگر رفتار انحرافی یعنی عدول از هنجاریها با توجه به عدم کنترل اجتماعی منجر به دستیابی موفقیت آمیز به اهداف گردد این موفقیت می تواند موجب ترغیب دیگران به انجام رفتار انحرافی شود . با این روند مشروعیت هنجارهای نهادی شده از بین می رود و رفتار انحرافی در سطح وسیعی شیوع می یابد.
رابطه میان اهداف و وسایل
رابطه میان اهداف و وسایل طبق الگوی مرتون چهار نوع می باشد:
1- همنوایی 2- مناسک گرایی 3- واپس گرایی 4- شورش(طغیان)
1- همنوایی یعنی پذیرش جمعی اهداف و وسایل دستیابی به اهداف که هر دو بنا کننده هماهنگی متعالی بین دو جنبه ساختار زندگی است.
2- مناسک گرایی یعنی پذیرش وسایل و طرد اهداف . مناسک گرایی پاسخی انطباقی است . فرد علی رغم ترک و فراموشی اهداف مهم فرهنگی ، همچنان هنجارهای نهادی را رعایت می کند.
3- واپس گرایی پاسخی است که در آن فرد هم اهداف و هم وسایل را طرد می کند . بدین ترتیب وی نه آرزو دارد و نه در فعالیتهای عادی روزمره درگیر می شود.
4- شورش وطغیان افراد به مانند افراد پیشین نه اهداف را قبول دارند و نه وسایل را. اما سعی در جایگزین آنها دارند در این وضعیت اهداف و وسایلترد افراد تغییر می یابد و ممکن است نوع جدیدی از یکپارچگی بین اهداف جدید و وسایل جدید ایجاد شود.
مرتون در خلال بحث درباره اهداف و وسایل نهادی شده مفهوم یکپارچگی را یادآوری می شود.
نظام اجتماعی به واسطه تاکید بیش از حد بر اهداف اجتماعی و متقابلاً عدم تاکید بر وسایل نیل به آن اهداف از یک نوع سوء یکپارچگی رنج می برد در این نظام اغلب مردم دریافته اند که امکان دسترسی به موقعیت را ندارند یا حداقل در محدوده مقررات اجتماعی موجود چنین امکانی وجود ندارد با درک چنین مطلبی مردم برای حصول به موقعیت به شیوه های انحرافی روی می آورند . حاصل این وضع زوال بیشتر مقررات اجتماعی است. به طور خلاصه آنومی هنگامی پدید می آید که شکافی بین اهداف و هنجارهای فرهنگی و ظرفیتهای ساختار اجتماعی برای نیل به موقعیت وجود داشته باشد . یعنی اولی از ایجاد رفتار و نگرش و دومی از تحقق آن جلوگیری نماید. در نتیجه کیفرهای نهادی شده به عنوان وسیله نظم اجتماعی ضمانت خود را از دست می دهند و نبوغ و استعدادهای افراد به تباهی کشیده می شود.
نظریه بی هنجاری دورکیم
هرگاه نظارتی که جامعه بر رفتارها و هنجارها دارد ضعیف یا حذف شود ، حالت بی هنجاری یا نابسامانی در جامعه به وجود می آید . بی هنجاری از تضعیف وجدان اخلاقی ناشی می شود و عموماً با بحرانهای بزرگ اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی همراه است. به نظر دورکیم نظم اخلاقی نیروی بیرونی است که برخواهشها و امیال درونی انسان مهار می زند این نظم اخلاقی به صورت وجدان جمعی در می آید و امیال سیری ناپذیر انسان را کنترل می کند. وقتی تغییرات ساختاری (ناشی از پیشرفت یا پسرفتاقتصادی) یک ساخت هنجارمند را به هم می ریزد ، امیال سیری ناپذیر از قید هنجارها آزاد می شود، اما منابع اقتصادی و اجتماعی برای پاسخ به خواهشها ،ماهیتاً محدود است فرد نمی داند که نمی تواند به هر خواهشی دست یابد. رقابت برای رسیدن به هدفهای دست نیافتنی افزایش می یابد. لذت در رقابت است و هدف دست نیافتنی است . کوششها افزایش می یابد و نتیجه کمتر حاصل می شود درا ین وضعیت شوق زندگی از میان می رود و در نتیجه گرایش به انحراف و ناامنی در جامعه فراهم می گردد.
آنومی یا بی هنجاری صرفاً به دوران بحران ورونق اقتصادی محدود نمی ماند ، به نظر دورکیم مساله بی هنجاری در جامعه مدرن به صورت مزمن در آمده است و این وضع بسیار اسفبار است . به نظر او ورود جوامع به دنیای صنعت در قرن بیستم ، روابط انسانهارا از نظارت نظم اخلاقی جامعه سنتی آزاد می کند به طوریکه اجتماع سنتی مورد هجوم نیروهای گسستگی جامعه مردن قرار گرفته و اجتماعات ساده رو به تحلیل می روند و با افزایش تراکم جمعیت، زندگی اجتماعی پیچیده می شود ، ارتباطات از صورت برخورد آشنا به صورت برخورد با بیگانه در می آید . از همه مهمتر اعتقادات و رسوم مذهبی مشترک که موجب انسجام اجتماعی می گردید ، رو به تحلیل و تضعف رفته و با کاهش محدودیتهای مذهبی ، حالت بی هنجاری تسریع می شود ، به طوریکه سودجوییهای آدمیها از فشارهای هنجارها رها شده و کسب سود فراتر از هر قاعده ای قرار می گیرد. در این صورت وقتی فرد نتواند به اهداف مورد احترام جامعه نائل شود با واقعیت تلخ شکست رو به رو شده و با توجه به تضعیف مذهب در جامعه مدرن که در این موقعیت می توانست احساس شکست در فرد را به نحوی جبران و ترمیم کند، موجب روی آوردن فرد به خودکشی ، اعتیاد یا دیگر انحرافات اجتماعی خواهد شد و در نتیجه امنیت فردی و امنیت اجتماعی را به چالش خواهد کشاند.
از نظر دورکیم اگر نتوان فرد را در اجبار اجتماعی قرار داد و با اجتماع همراه کرد ، وی منافع فردی خودرا بر منافع جمعی تفوق می دهد و جامعه با آسیبهای اجتماعی رو به رو شده و این آسیبها و انحرافات با گرایشهای خودگرایانه نمود خواهد یافت.
رویکردها در مورد علل بزهکاری
1- رویکرد شکل ظاهری
رویکرد شکل ظاهری یکی از قدیم ترین نظریه های بزهکاری است که براساس ساختار زیستی و ظاهری بدنی بزهکاری را تبیین نموده است. این رویکرد در مورد بزه نظری کاملاً متفاوت با رویکردهای دیگر دارد. شلدون و کراچمه اندیشه تاثیر ریخت بدنی در پاسخ های فرد را نسبت به موقعیت مطرح نمودند و بر اساس آن سه تیپ شخصیتی اندومرفیک ، فرومرفیک و اکتومرفیک را معرفی کرده اند. در مطالعه شلدون نشان داده شده است که تیپ های شخصیتی تاثیر بسیاری در رفتار بزهکارانه دارند. بعدها مطالعات گلاک در مورد 500 نفر که بزهکاری آنها ثابت شده است در مقابل 500 نفر غیر بزهکار، تیپ شخصیت مزومورف را خشمگین تر و مساعدتر برای رفتار بزهکارانه تعریف کرده است . اگر چه در مطالعه او چهل ودو عامل فرهنگی و اجتماعی نیز با بزهکاری همبستگی داشته اند. در ارزیابی این رویکرد دی موی می نویسد آنچه در باور این اندیشه امروز باقی مانده است در نقشهای شخصیتی هنرپیشگانی است که در فیلم های سینمایی و یا تلویزیونی مشاهده می کنیم . معمولاً نقشهای خش و بزهکارانه را افراد زشت صورت ایفا می کنند و نقشهای مثبت توسط افراد جذاب ایفا می شود. بعضی از مطالعات نیز در تاثیر موضوع به نتیجه قضاوتهای قضات پرداخته اند. یافته های برخی از آنها نشان می دهند تمایل قاضی در تائید بیگناهی افرادی است که ازجذابیت ظاهری بیشتری برخوردارند.
2- رویکرد ساختار زیستی
این رویکرد به دور از هر ارتباطی بین شکل ظاهری و اختلالات ذهنی ، بر تاثیر نقش شخصیت زیستی فرد در رفتار بزهکارانه تایید دارد مثل تاثیر ژنها بر رفتار. در این نظریه ها مسئله توارث و ژنها بطور جداگانه بررسی می شود. سابقاً مسئله توارث در رفتار بیشتر مورد توجه قرار گرفت در حالیکه در نظریه های نوین به مسئله ژنها و بزهکاری به نوعی دیگر نظر دارند. دیدگاه های نوین این رویکرد به تغییراتی که در اثر تخریب ژنتیکی در ژنها به وجود می آید تاکید می کنند. در نظریات جدید زیست شناختی تاثیر مستقیم زیستی در رفتار بزهکارانه مورد حمایت نیست ، در عوض شرایط زیستی خاص را در فرد که باعث بروز الگوهای رفتاری غیرعادی است پیش می کشد. رویکرد زیست شناسی به تعامل بین عوامل زیستی و محیط اجتماعی بیشتر تامید دارد تا تاثیرات خالص زیستی . به همین دلیل در دیدگاههای جدید این مکتب نظریه های زیست شناختی تحت عنوان رویکرد زیستی ـ اجتماعی بیان می شود. بررسی جرم از دیدگاه زیستی ـ اجتماعی عوامل مانند توارث، غدد، سیستم عصبی، ژنها و تغییراتی را که در پاسخ تغییرات محیطی به وجود می آید مورد توجه قرار می دهند. برای مثال در چند مطالعه همبستگی زیادی بین جراحتهای مغزی و رفتار بزهکارانه یافت شده است. تاثیر اختلالات روانی مادر در حاملگیهای پیچیده نیز در رفتار بزهکارانه فرزندان در بعضی از مطالعات تائید شده است.
در ارزیابی این رویکرد پیشنهاد می شود موضوع جرائم و تخلفات از دیدگاه زیست شناختی لازم است به صورت رویکردی چند عاملی موردتوجه قرار گیرد. اگر چه ممکن است حضور چند عامل زیستی عامل خطر بزهکار شدن در فرد را تقویت کند اما تعامل مسائل روانشناختی و اثرات عوامل اجتماعی در مسئله بزه باید درنظر گرفته شود. (لاندمن:Lundman ).
3- رویکرد روانشناختی
در این رویکرد علاوه بر زیستی ، عوامل موقعیتی در تبیین رفتار بزهکارانه مهم به نظر می رسند. به همین جهت بسیاری از پژوهشهای زیست شناختی در مسئله بزهکاری توسط روانشناسان انجام شده است. برخی از نظریه های روانشناختی معتقد است ؛ رفتار بزهکارانه ریشه در یادگیری رفتار مشاهده شده دارد موضوعی که در بحثهایی که در رویکردهای جامعه شناختی رفتار بزهکارانه نیز مطرح است.
به طور اختصاصی تر رویکردهای روانشناختی بیشتر جنبه های روانپزشکی مسئله را در تبیین بزه مهم می دانند تا موضوع زیست شناختی را، نظریه های این رئیکرد عمدتاً عنصر شخصیت را در بررسی رفتارهای بزهکاری آنچه که اصطلاحاً شخصیت ضد اجتماعی نامیده می شود را مورد بحث قرار می دهند. زمینه تاریخی این نظریه ها از اندیشه های فروید و دیدگاههای فروید نشات گرفته است. بررسیهای نوین این رویکرد در پژوهشهای کاسپی(Caspi ) و مافیت(Moffitt ) نشان می دهد، خشم ، اضطراب، بی ثباتی شخصیت عواطف منفی از عوامل مرتبط و مستعد کننده رفتار بزهکارانه است و افرادی با خصوصیات ذکر شده در مقایسه با افراد معمولی بیشتر در خطر بروز رفتار انحرافی هستند . ارزیابی این رویکرد و بینگر آن است که افراد دارای شخصیتهای درونی هستند که با جرم و رفتار بزهکارانه در ارتباط است.
4- رویکرد وضعیت اقتصادی
در تقابل بین دیدگاههای زیست شناختی و روانشناختی و در مطالعه بزه عده ای نیز عامل اقتصادی را مورد بررسی قرار داده اند. در رویکرد تاثیر عامل اقتصادی به موضوع بزهکاری ، مسئله فقر و بیماری به طور گسترده مطالعه شده اند. موضوع فقر و دلایل ارائه شده از تاثیر آن در بروز رفتار بزهکارانه ایجاب می کند که محله فقرنشین و محله های غنی نشین با همدیگر مقایسه شوند تا بتوان ادعا کرد که فقر به عنوان عامل تاثیر گذار شناخته شده است. در مطالعاتی که از سالهای 1970 به بعد انجام شده است ، آمارهای موجود حاکی از آنند که درصد زیادی از افرادی که در 49 ایالت آمریکا در پایین تر از خط فقر هستند هیچکدام از هفت بزه مهم را که به عنوان شاخصهای جرم از طرف سازمان FBI تعیین شده مرتکب نشده اند. اما در مقابل به پژوهشهایی بر می خوریم که میزان درآمد ، تحصیلات و تک والدی را در بزهکاری موثر شناخته اند اما سهم وضعیت اقتصادی را تبیین نکرده اند. پژوهش در مورد بیکاری به عنوان یک شاخص درآمد نیز نشان می دهد ارتباطی بین بیکاری و بزهکاری نوجوانان یافت شده است ( گلاسه و رایس). در ارزیابی رویکرد اقتصادی نیز همانند رویکرد روانشناختی می توان ادعا نمود ، تاثیر نابرابریهای اقتصادی در بزه بیشتر از تاثیر عامل فقر است. اگرچه اکثر پژوهشها نشان داده اند، ارتباطی بین فقر و بزه وجود دارد ؛ لیکن فقر را به عنوان عامل اصلی بزه مطرح نشده است، به طوری که با افزایش و کاهش افراد فقیر بزهکاری نیز افزایش و یا کاهش یابد.
5- رویکرد کنترل اجتماعی
به عقیده هیرشی بزهکاری به عنوان یک مسئله اجتماعی باید در عرصه خانواده ، محله، مدرسه ، همسالان، و سایر ارگانها یا موسسات اجتماعی که نوجوانان به نوعی در آنها عضویت دارد بررسی گردد. هیرشی معتقد است که بزهکاری وقتی اتفاق می افتد که قیود فرد نسبت به اجتماع ضعیف شوند یا به طور کلی از بین بروند. این قیود را تحت چهار مفهوم کلی خلاصه می کند:
وابستگی: حساسیتی است که شخص نسبت به عقاید دیگران درباره خود نشان می دهد، در حقیقت یک نوع قید وبند اخلاقی است که فرد را ملزم به رعایت هنجارهای اجتماعی می کند. این وابستگی را هیرشی همپایه وجدان و یا من برتر می داند.
تعهد: میزان مخاطره ای است که فرد در تخلف از رفتارهای قراردادی اجتماع می کند. بدین معنی فردی که خود را نسبت به قیود اجتماعی متعهد می داند از قبول این مخاطرات پرهیز می کند. اگر وابستگی را همپای وجدان بدانیم تعهد همپایه عقل سلیم یا خود است.
درگیر بودن: میزان مشغولیت فرد در فعالیتها مختلف است، که باعث می شود او وقت برای انجام کار خلاف نداشته باشد. مثل درگیر شدن در سرگرمیهای مدرسه، خانه و اشتغال به فعالیتهای فوق برنامه .
باورهاک میزان اعتباری است که فرد برای هنجارهای قرار دادی اجتماع قائل است، در حالیکه می تواند طبق میل خود از آنها تخلف کند، ولی به آنها پایبند باقی می ماند، مانند باور به نیکوکاری.
6- رویکرد انتقال فرهنگی (پیوند افتراقی)
این رویکرد بر این نکته تاکید دارد که رفتار انحرافی از طریق معاشرت با دوستان ناباب آموخته می شود. ادوین ساترلند بر این اعتقاد است که رفتار انحرافی از طریق معاشرت با اغیار یا پیوند افتراقی یعنی داشتن روابط اجتماعی با انواع خاصی از مردم مانند جنایتکاران ، آموخته می شود. او می گوید: برای آنکه شخص جنایتکار شود ، باید نخست بیاموزد که چگونه می توان جنایت کرد(کوئن؛1370:167).
در واقع فرآیند یادگیری رفتار انحرافی به وسیله دوستان فرد مجرم تعیین می شود.
چهار گام زیر این فرآیند رانشان می دهد:
1- رفتار انحرافی ، مانند دیگر رفتارهای معمولی در اثر کنش متقابل اجتماعی با دیگران به ویژه دوستان ناباب آموخته می شود.
2- یادگیری رفتار انحرافی هم مستلزم یادگیری تکنیکهای ارتکاب جرم و هم انگیزه ها، سایتها و گرایشهای مناسب برای تبهکاری است.
3- رفتار انحرافی فرد می تواند از جنبه های خاصی مانند: فراوانی، اولویت، دوام و شدت تماس متفاوت باشد. هر چه سطح تماس فرد با افراد یا گروههای تبهکار برحسب این چهار متغیر بالاتر باشد ، احتمال کجروی بیشتر می شود.
4- انسان بدان جهت مجرم می شود که فراوانی امکانات قانون شکنی بر محدودیتهای نامساعد آن بچربد. در واقع اگر ارزشهای یک نفر و ارزشهای افرادی که بر او تاثیر شدید دارند به جای حمایت از رفتار بهنجار از رفتار انحرافی حمایت کنند احتمالاً آن فرد مجرم خواهد شد.
7- رویکردهای التقاطی
در حالیکه نگرشهای اختصاصی به موضوع منجر به استفاده از چهار چوب نظری خاص آن رویکرد در پژوهشها گردیده است ، عده ای نیز دیدگاههای التقاطی را مورد توجه قرار داده و بادید وسیعتری به موضوع نگریسته اند . یکی از مطالعات کلاسیک در این زکینه پژوهشی است که توسط مشکارنی و مشکانی انجام شده است. نظریه تلفیقی این پژوهشگران شامل دو مولفه است که مجموعاً چهارچوب نظری پژوهش را تشکیل می دهد و به صورت مدل تحلیلی در آلگوریتم 1- نشان داده شده است. مولفه اول را کنترل های خانوادگی ، اجتماعی، روابط عاطفی کودک و نوجوان با افراد مهم در زندگی او قبیل اقوام، معلمین، دوستان صالح و غیره تشکیل می دهند که نقش بازدارنده در گرایش به بزهکاری دارند. مولف دوم از نیروهای وارده بر کودک و نوجوان اثر می گذارند و او را درجهت بزهکاری سوق می دهند تشکیل می دهد. بدیهی است که بین مولفه اول و دوم کشمکشی در بین است و تعامل بین آن دو است که نهایتاً موضع کودک و نوجوان را نسبت به بزهکاری تعیین می کند. جمعیت مورد مطالعه در پژوهش 140 نوجوان پسر در کانون اصلاح تربیت و 15 دختر در زندان اوین بخش زنان می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد نتایجی که از تلفیق دو نظریه پیوند افتراقی و کنترل اجتماعی از این آزمون تجربی حاصل شده است، نشانه یا شاخص مولفه وابستگی نوجوان به خانواده و مولفه وضع سلامت خانواده با شدت بزهکاری موثر است . بدین ترتیب که هر چه پیوندهای عاطفی نوجوانان با خانواده بیشتر می شود و روابط پدر و مادر با فرزندان سالمتر و امن تر باشد بزهکاری کاهش می یابد.
4- سوالات تحقیق
1- آیا بین مشکلات مالی و اقتصادی و کژرفتاریهای نوجوانان رابطه وجود دارد؟
2- آیا محیط طبیعی ه فرد در آن زندگی می کند می تواند به نحوی در کژرفتاریهای نوجوانان موثر واقع شود؟
3- آیا دیدگاه فرهنگی خانواده می تواند موثر بر کژرفتاریهای نوجوانان باشد؟
4- آیا بین طلاق و جدائی والدین و کژرفتاریهای نوجوانان رابطه وجود دارد؟
5- آیا کمبود محبت والدین می تواند دلیلی بر کژرفتاریهای نوجوانان باشد؟
6- آیا اشتغال به کار مادر دلیل کژرفتاریهای نوجوانان است؟
7- آیا اعتیاد اعضای خانواده می تواند در رفتار اطفال و نوجوانان تاثیرپذیر باشد؟
5- اهداف پژوهش
با توجه به مطالب ذکر شده و اهمیتی که جلوگیری از بزهکاری اطفال و نوجوانان و اصلاح و تربیت این دسته از بزهکاران در پیشبرد هدفهای توسعه اجتماعی دارد موضوع مورد بررسی انتخاب شده است و هاف از انجام این پژوهش شناخت مسائل زیر میباشد:
الف) بررسی و شناخت میزان تاثیر روابط والدین با یکدیگر و با فرزندان در بزهکاری جوان.
ب) بررسی وشناخت میزان تاثیر طلاق و جدائی در بزهکار ینوجوانان.
ج) آگاه ساختن مسئولان امر از اطلاعات بدست آمده و توفیق بیشتر در برنامه ریزی بهتر برای اصلاح این دسته از نوجوانان.
6- اهمیت وضرورت پژوهش
با توجه به تحول جامعه و تغییر نظام اقتصادی از کشاورزی به صنعتی و ازدیاد شهرگرائی و گسترش جامعه شهری و در نتیجه پیچیده تر شدن روابط اقتصادی و اجتماعی افراد پدیده ای به نام بزهکاری اطفال و نوجوانان را نیز با توجه ره آمارها افزایش داده است. لزوم نگرش به عوامل پدیدآورنده این محفل اجتماعی و تعیین راهها و خط مشی های پیشگیری و درمان آن و توجه به وجود خانواده هائی را که از هر نظر به مسائل و مشکلات اطفال خود توجه نموده و احساس ایمنی را در آنان افزایش دهند به این پژوهش اهمیت خاصی می بخشند.
فصل دوم
2- تعریف مفاهیم و متغیرهای پژوهش
1- طفل= طفل یا صغیر در اصطلاح حقوق به کسی گفته می شود که از نظر سن به نمو جسمی و روحی لازم برای زندگی اجتماعی نرسیده باشد و از نظر سنی پائینتر از معیارهای مشخص شده در معاهده کودک است.
2- بزه = به عقیده جرم شناسان هر فعل یاترک فعلی که برای اکثریت افراد در یک جامعه خطرناک باشد بزه نامیده می شود که قانون آنرا منع کرده و برای ارتکاب به آن مجازاتی مقرر شده است.
3- جرم = جرم عبارتست از هرگونه عمل ( فعل یا ترک فعل) که قانوناً در نظام خاص حقوقی قابل مجازات باشد.
4- بزهکاری = از نظر قانونی (حقوقی) و اجتماعی به معنی ناسازگاری کودکان می باشد که شامل اطفالی است که از قانون پیروی نکرده و به وسیله دادگاه و یا افراد دیگر دستگیر شده باشند.
5- طفل بزهکار = فردی که قبل از رسیدن به سن 18 سالگی متهم به ارتکاب جرمی شده یا محرز گردیده که جرمی مرتکب شده است و به طور کلی فردی سرکش و ضداجتماعی است.
6- سن = مدت زمانی به سال که از تولد یک نفر گذشته است.
7- سواد = تعداد کلاسی که فرد از آن مدرک تحصیلی دارد.
8- شغل = اشتغال داشتن به کاری که از نظر قانون مجاز باشد.
9- درآمد ماهیانه = عبارتست از مقدار پولی که مجرم در مقابل کاری مشخص دریافت می داشته است.
10- وضع مسکن = منظور نوع محل سکونت افراد می باشد اعم از شخصی یا اجاره ای ی رهنی.
11- سابقه کیفری = عبارتست از دفعات ونوع اتهاماتیکه مجرم در زمانهای قبل مرتکب شده است.
12- اعتیاد = عبارتست از هرگونه عادتی که مجرم و اطرافیانش نسبت به یکی از مواد مضره داشته باشند.
13- وضع جسمانی = منظوراز وضع جسمانی سلامت بودن افراد نمونه و خانواده اش از نظر نداشتن نقص عضو و بیماری روانی است.
14- نوع سرپرستی = منظور کسی است که از مجرم نگهداری میکند که ممکنست پدر، مادر، ناپدری و یا افراد دیگری باشند.
15- نابسامانی و از هم پاشیدگی خانواده = به وجود آمدن اختلال در خانواده به دلایل متعدد مانند: فوت پدر و مادر ، طلاق و جدایی و …. .
فصل سوم
1- مقدمه:
خانواده که ابتدائی ترین جامعه در زندگی است منشاء تمام دلگرمیها و دلسردیها و هسته بروز مشکلات و ایمنی هاست خانواده از اتحاد یک زن و مرد به وجود می آید و نخستین کانون گرم زندگی و هسته اولیه همه سازمانهای اجتماعی است و انسان به حکم طبیعت در دامان خانواده پا به عرصه حیات می گشاید و تا پایان عمر عضوی از یک یا چند خانواده باقی می ماند . بقاء بشریت به وجود خانواده بستگی داشته و پیشرفت هر جامعه ای نتیجه مستقیم تلاش و کوشش خانواده ها در تربیت صحیح فرزندان خویش است تا در آینده خدمتگزاران شایسته ای برای اجتماع خود باشند و در حقیقت خانواده نه تنها رکن طبیعی اجتماع است بلکه رکن اساسی آن نیز محسوب می شود و امروز ملل پیشرفته جهان برآنند فرد تربیت شده موجب عدم از هم گسستگی و متلاشی شدن خانواده ها از هم گردند ، فردی که وابسته به خانواده است دلگرم تر می باشد و بهتر تولید می نماید و در نتیجه فرد سازنده تری برای اجتماع است، فردی که کارآئی او در تمام زمینه ها اجتماع را یاری می دهد و با این طرز تفکر دولتها به حمایت از خانواده برخاستند و با همه امکانات زنان، مردان، نوجوانان و اعضای خانواده را در استحکام این پایه های تردیدناپذیر اجتماع تشویق نموده اند به علاوه همان طور که از نظر انسانیت هر فردی صرفنظر از نژاد، رنگ پوست، ملیت، مذهب ، و ….. مورداحترام و ستایش می باشد و حق دارد از یک حداقل حقوق که حقوق بشر نامیده می شود برخوردار گردد خانواده از نظر بین المللی کوچکترین واحد اجتماعی حق حمایت دارد به این جهت سازمان ملل متحد نه تنها مدافع حقوق بشر است بلکه موجبات تصویب اسناد بین المللی مهمی را در زمینه حمایت از خانواده ، حمایت از حقوق بشر را فراهم ساخته است. مانند اعلامیه جهانی حقوق بشر ، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، اعلامیه جهانی حقوق کودک و مقاوله نامه راجع رضایت در امر ازدواج ، حداقل سن ازدواج و ثبت واقعه ازدواج گر چه از عمر بعضی از این اسناد در حدود یک ربع قرن میگذرد ولی این موضوع در کشور ما سابقه ای جدید دارد و چند سالی بیش نیست که امور مربوط به خانواده مراد توجه خاص جامعه و دولت قرار گرفته و روز به روز این توجه افزایش می یابد. نباید تصور کرد که یک خانواده هم اکنون از اکثر حمایت برخوردار می باشد با توجه به این مسئله که با وضع قانون حمایت از خانواده که حقوق زن و شوهر را در برابر پدر و مادر حمایت می نماید توانسته تا ندازه ای به مشکلات درون خانواده ها از نظر قانونی توجه نماید ولی هنوز بسیاری از مشکلات خانواده ها شناخته نگردیده و حتی طبقه بندی نشده است . مشکل افراد دوره تکنولوژی اثرات آشنایی با زندگی و فرهنگ آدمیان دیارهای دیگر، وسیله تلویزیون ، فیلم ، سینما ، کتاب ، نشریات مختلف و …. شکل ارتباطی آدمهای دو نسل متفاوت ، گسیختگی عاطفی خانواده ها و دهها عامل دیگر در فونکسیون و کارکرد خانواده اثر می گذارد و نتیجه اش عدم تعادل رفتاری اطفال گسیخته از خانواده و بزهکاری در بین اطفال است. خانواده که ازپیوند یک مرد و زن پا کی گیرد و آنگاه وجود فرزندان آنرا گرمی و شکوه دیگر می بخشد نخستین هسته تشکیل دهنده اجتماع است ، اجتماعی که سلامت بیشترش متکی است بر سالم بودن افراد خانواده های آن.
روانشناسی مسئله همانند سازی را بخش مهمی از خود می داند و معتقد است که پیدایش و تکوین شخصیت فرزندان نقش الگوهای آنان یعنی پدران و مادران تردیدناپذیر و طبیعی است. هراندازه این الگوها متعادل تر و باشعورتر باشند فرزندان سالمتری راتحویل خانواده بزرگتر یعنی اجتماع خواهند داد. و باز مطالعات روانشناسی اهمیت تجارب طفل را در طول سالهای اولیه حیاتش در متشکل ساختن تکامل جسمانی ، روانی و اجتماعی آینده او نشان داده است واکنشهای طفل نسبت به محیط خود طبیعتاً تحت تاثیر موازین اجتماعی و فرهنگی و گروهی قرار دارد که طفل در میان آنها بزرگ می شود. در صورتیکه در حالت اصلی واکنشها و بنابراین در احتیاجات اساسی روانی او تغییری حاصل نمی شود . محبت و تفاهم و حس همدردی همه جا به همان اندازه برای طفل مهم است که تامین احتیاجات فیزیولوژیکی آنها. محبت و مراقبتهای مادر اولین حس اعتماد طفل را به جهان خارج به وجود می آورد . رشد متکامل طفل به عنوان موجود اجتماعی در خانه یعنی در محلی شروع می شود که شالوده رشد اجتماعی برای تکامل او در محیط وسیع تر مدرسه و جامعه ریخته می شود. اطفالی که در زندگی اولیه خود درخانه شاد نباشند نوعی احساس ترس، اضطراب و رنجش در آنها به وجود می آید که ترک آن حتی در محیط مساعدتر بعدی بسیار دشوار می باشد.
2- تاریخچه توجه به بزهکاری نوجوانان در جهان:
کیفیات خاص اوضاع اجتماعی و اقتصادی و خانوادگی و …… و نیز توسعه سریع صنعت در جوامع متمدن قرن فعلی و دیگر عواملی که باعث افزایش جرائم جوانان شده است ، کارشناسان کیفری جهان را برانگیخته تا در این خصوص به عنوان یکی از مهمترین مسائل اجتماعی بیاندیشند و برای پیشگیری و مبارزه با آن درمان مفید و راه چاره موثر بیابند.
مبداء تحرک وپیشرفت سریع مییابه از اوایل قرن بیستم ثبت شود که همگام با توسعه محاکم اطفال، نحوه دادرسی و اجرای مجازات آنان بر اساس طرز فکر نوین ، به کیفیت خاصی جدا از بزرگسالان تجلی یافت و حفظ و حمایت و درمان و تربیت این طبقه از مجرمین جانشین کیفر و تنبیه گردید.
امروزه در اغلب کشورهای جهان اطفال بزهکار در محاکم اختصاصی به عنوان دادگاههای اطفال محاکمه می شوند. وظیفه این مرجع قضائی خصوصاً از این جهت واجد اهمیت است که با توجه به علل و عوامل فردی و اجتماعی بزهکاری که وسیله یکسری آزمایشات پزشکی و روانی و تحقیقات اجتماعی انجام می پذیرد ، روش درمان مجرم را بر اساس فرضیات مکشوف در پرونده شخصیت نیز تعیین کرده و باین نحو در اصلاح و تربیت و جلوگیری از تکرار بزهکاری طفل نقش مهمی را ایفا می نماید.
در قوانین الواح دوازده گانه که مربوط به 449 سال قبل از میلاد مسیح است ، جوانان نابالغی که مرتکب سرقت می شدند برحسب نظر حاکم مورد تادیب قرار میگرفتند و موظف بودند خسارت صاحب مال را جبران کنند.
بر طبق آداب و رسوم قدیم انگلستان ، ضابطه تشخیص طفل ممیز از طفل غیر ممیز سن 12 سالگی بود ، و طبق تطامنامه قرن دهم میلادی ، کسیکه در حال ارتکاب سرقت در شهر لندن دستگیر می شد ، باید فوراً تسلیم می گردید و تنها با تحقق دو شرط امکان داشت بزهکار از مجازات اعدام معاف گردد:
الف) بزهکار کمتر از 12 سال داشته باشد.
ب) ارزش شیئی مسروقه از معادل 12 شیلینگ کمتر باشد.
در ایالت برتانی که در شمال فرانسه در کنار دریای مانش واقع است، رسم بر این بود که حتی کودک 14 ساله را که مرتکب سرقت شده بود ، تسلیم چوبه دار کنند، حبس وشلاق و چوب زدن کودک تا این اواخر هم در انگلستان سابقه داست، اما علیرغم این سختگیریها امر درمان بزهکار جوان و اصلاح و تربیت او در همه کشورها روز به روز رونق بیشتر یافته است، بطوریکه در سال 1677 فیلیپبوفرنچی در شهر فلورانس دارالتادیبی بنا نهاد.
در زمان لوئی فلیپ در سال 1832 زندان مرکزی تربیتی پتت رکت افتتاح گردید و در 1934 بازداشتگاه بزهکاران جوان تاسیس گردید، تا اجرای برنامه های اصلاح و تربیت مجدد این گروه بزهکاران را که از 1832 آغاز شده بود ادامه دهد . در کشورهای متحده امریکا نیز اولین مرکز اصلاح و تربیت در 1847 درایالت ماساچوست بنا گردید و دادگاه اطفال برای اولین بار در اواخر قرن گذشته (1899) در کشورهای متحده امریکا در شهر شیکاگو تاسیس گردید.
بعد از تشکیل یکی ، دو دادگاه اطفال در شهر شیکاگو و همچنین در شهر بوستون و کانادا بتدریج در کشورهای اروپائی مثل بلژیک(1912)، انگلستان(1907)، فرانسه(1912)، هلند(1901)، پرتقال(1911) و آلمان(1908) مقررات خاصی برای اطفال پیش بینی شد و در دیگر کشورهای جهان توسعه و گسترش یافت.
در کشورهائیکه دادگاه اطفال تاسیس گردید هدف این بود که وضع اطفال از حقوق جزای معمولی مستثنی شود، به این معنی که از حیث مرجع رسیدگی و تشریفات دادرسی و تدابیر اتخاذی ، آنانرا بکلی از مجرمین بزرگسال جدا نمایند.
با این وصف هر کشوری این مرجع اختصاصی را بر اساس سازمان و سیستم قضائی خود منطبق نموده است حدود صلاحیت دادگاههای اطفال در تمام کشورها نیز یکسان نیست، با این توضیح که در بعضی ممالک دادگاههای اطفال منحصراً به جرائم صغار رسیدگی می نمایند، در حالیکه در برخی ممالک دیگر اتخاذ تصمیم در مورد اطفالیکه مرتکب جرم نشده و در معرض سقوط و انحراف اخلاقی قرار دارند، نیز در صلاحیت دادگاه اطفال است.
در فرانسه طبق قانون مصوب 1958 قاضی دادگاه اطفال صلاحیت اتخاذ تصمیم درباره اطفال غیر بزهکار منحرف را نیز دارا می باشد، ولی مسئله سلب قیومیت یا ولایت از والدین طفل در صلاحیت محاکم مدنی است و در بعضی کشورها مثل آلمان،اتریش و سوئیس اطفال غیر بزهکار و یا ولگرد و منحرف به دادگاههای مدنی اعزام می گردند .
پس از پایان جنگ دوه جهانی و توجه به افزایش بزهکاری جوانان، موضوع بزهکاری جوانان به عنوان یکی از بزرگترین آفات اجتماعی مورد بحث محافل علمی و بین المللی قرارگرفت ، مخصوصاً فرانسویها در 2 فوریه 1945 مقررات جدید راجع به بزهکاری جوانان تصویب کردند. و به طور کلی می توان گفت که حقوق نوین کیفری کشورهای جهان در جهت تحول و تکامل مقررات مربوط به بزهکاران جوان را درمان نمود، و در این درمان سه عامل اساسی باید همگام شوند.
(1) شناخت انگیزه ها و عوامل و آثار اجتماعی و روانی و اقتصادی و خانوادگی و فردی بزهکاران جوان.
(2) تحلیل و بررسی این عوامل برای انتخاب راه مفید درمان.
(3) ایجاد سازمانهای قضائی و تربیتی و اجتماعی خاص جهت بزهکاران جوان.
این سه عامل در تدوین قوانین قرن 20 درباره بزهکاران جوان الهام بخش قانون گذاران این عصر بوده و در تصویب قانون 1338 درباره تاسیس دادگاههای اطفال در ایران نیز این اصول از بسیاری جهات مورد توجه قرار گرفته است.
3- تاریخچه ایجاد قوانین برای نوجوانان بزهکار در ایران:
در تمام ادوار و در کلیه قوانین جزائی ، اطفال بزهکار تابع مقررات خاصی بوده اند و این مقررات به موازات پیشرفت عقاید فلسفی و اجتماعی تحول و تکامل یافته است.
در ایران دیرزمانی نیست که نسبت به وضع اطفال بزهکار از حیث مرجع قضائی، طرز تعقیب و دادرسی و همچنین تدابیر مقتضی تربیتی و نحوه اجرای کیفر فرم مخصوصی به وجود آمده است.
ایران قبل از اسلام مجری دستورات زرتشت بوده است و در این آئین تفکیک میان صغیر بزهکار و مجرم غیر صغیر مانند همه ادیان و آئینها سابقه دارد، اما قاضی و محکمه ویژه ای برای رسیدگی به جرائم اطفال در تاریخ زردتشت وجود نداشت بلکه روش کلی ارفاق درباره بزهکار صغیر به وسیله قاضی مذهبی اعمال می گردیده است.
تحویل تدریجی حقوق صغار بزهکار در فرانسه و سایر کشورهای پیشرفته به پیروی از عقاید جدید فلسفی و اوضاع و احوال اجتماعی روز، قانونگذاران ایران را نیز متوجه نمود که در این خصوص تصمیماتی اتخاذ نماید و با مجزاکردن مسئله اطفال از بزرگسالان در حقوق جزاء قواعدی وضع کنند که بیشتر جنبه تعلیم و تربیت داشته باشد نه مجازات و تنبیه . باتصویب قانون تشکیل دادگاه اطفال بزهکار مصوب1338 مقرر گردید به جرائم صفار در دادگاههای اختصاصی اطفال رسیدگی شود. در این قانون حداقل سن برای تعقیب جزائی طفل 6 سال و حداکثر 18 سال تمام است . تدابیر اصلاحی و تربیتی و مجازات با توجه به سن بزهکار بانواع مختلف تقسیم و تعیین گردید، و برای اجرای تصمیمات دادگاه اعم اصلاح و تربیت و یا بازداشت و حبس بزهکار مرکزی به نام کانون اصلاح و تربیت تحت نظر وزارت دادگستری پیش بینی شده است.
4- عوامل محیطی جرم
1- شهرنشینی و جرم
شهرگرائی و شهرنشینی امروزه در بیشتر کشورهای جهان اهمیتی ویژه یافته است و یکی از مهمترین پدیده های عصر حاضراست تا جائیکه صحبت از انقلاب شهری در دنیا می شود.
در کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته این گرایش به شهرنشینی بر اثر بهبود در فنون پزشکی و پائین آمدن نرخ مرگ ومیر و هجوم جمعیت اضافی روستاها به شهرها به گونه ای تقریباً ناگهانی پدید آمده است بدون آنکه صنایع نوپای شهری بتوانند این جمعیت اضافی را به خود جذب کنند . رشد شهرنشینی در این کشورها جنبه ای بیمارگونه به خود گرفته و مسائل اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی خطرناکی را برای این کشور ها به بار آورده است.
شهرنشینی انفجارآمیز بخش اصلی و هسته ای شهرها را از میان برده و زاغه ها و زورآبدها و حلبی آبادها و احداث مسکنهای غیر بهداشتی و غیر قانونی در محلات فقیر نشین که چون قارچ از زمین می رویند به وجود آورده است و همچنین مسائلی مانند از هم گسیختگی روابط اجتماعی ، ناسالم بودن فعالیتهای اقتصادی عدم تعادل و توزیع درآمدها، فقدان امکانات رفاهی برای اکثر مردم و عدم تامین اجتماعی و مخاطرات روانی متعدد دارد. روابط آدمها در جامعه شهری جنبه ای غیر شخصی دارند و افراد بدون آنکه از یکدیگر شناسایی داشته باشند ، به گونه ای نه چندان پایدار با همدیگر ارتباط برقرار می کنند . شهر ازچنان جمعیت انبوه و ناهمگونی ترکیب شده است که شخص در آن به آسانی می تواند ناشناخته باقی بماند و تقریباً به میل و سلیقه خودش زندگی کند . در یک چنین محیطی آدمها می توانند به گروههای منحرف بپیوندند و با پذیرفتن ارزشهای انحرافی این گروهها برضد ارزشهای مسلط بر کل جامعه عمل و فعالیت کنند ، بی آنکه دچار عذاب وجدان شوند. بزرگی حجم جمعیت ناهمگون شهری و گمنامی نسبی آدمها در این جمعیت در مقایسه با جوامع روستائی زمینه های بیشتری را برای تبهکاری و بزهکاری فراهم می آورد.
آمارها1 نشان می دهند که میزان ارتکاب جنایت در شهرهای بزرگ چهار برابر همین میزان در مناطق روستایی است به دلیل تراکم جمعیت ، عدم انسجام اجتماعی و نرخ بالای بی کاری ، رفتار انحرافی در شهرها رواج بیشتری دارد.
جامعه شناسی چون دورکیم ، رد فیله و تونیس، انتقال از زندگی شهری به زندگی روستایی را در اوایل سده بیستم مورد بررسی قرار دادند . آنها به این نتیجه رسیده بودند که انتقال از شیوه زندگی روستایی به شیوه زندگی شهری ، پیامدهای ناخوشایند فراوانی دارد. آنها معتقد شده بودند که در این انتقال، روابط غیر شخصی جانشین روابط شخصی می شوند و درنتیجه نظم و نظام جامعه در معرض از هم گسیختگی قرار می گیرد.
2- حاشیه نشینی و جرم
حاشیه نشینی یازاغه نشینی اصطلاحی است که به محله های مسکونی غیر متعارف و متداول شهری اطلاق می شود . معضل حاشیه نشینی که امروز دامنگیر شهرهای توسعه یافته و کلان کشورمان شده وقتی به وجود می آید که مردمان آن مناطق مستضعف نشین به راحتی نتوانند نیازهای اقتصادی و معیشتی خود را برطرف کنند . از همین رو دست به مهاجرت می زنند و چون نمی توانند به راحتی خود را با فرهنگ شهرنشینی درکلان شهرها تطابق دهند و توان مالی اقامت در درون شهر را ندارند، بالاجبار به حاشیه شهرها رانده می شوند و نیمه شهرنشین شده و حاشیه نشینی یا زاغه نشینی را بر می گزینند. اما در لابه لای مهاجرینی که صداقت و منش روستایی در وجود آنها نمایان است، افراد بزهکار هم به راحتی پنهان شده و چون مجریان قانون نظارتی دقیق بر آن مناطق ندارند، می توانند پایگاه امنی داشته باشند. از همین رو اکثر جامعه شناسان براین عقده اند که حاشیه نشینی و زاغه نشینی در کلان شهرها منشاء انواع انحرافات اجتماعی در درون کلان شهرهاست و کودکانی که در چنین محیطی پرورش می یابند قطعاً نمی توانند در آینده از سطح فکر و فرهنگی منطبق با فرهنگ شهرنشینی برخوردار باشند زیرا در مناطق و محله هایی که عدم تعادل و برابری اجتماعی و فقر مطلق و مسائل بحران زا حاکم باشد نابسامانی و آسیبهای جدی اجتماعی هم کاملاً به چشم می خورد.
کودکان خیابانی و کودکان و نوجوانان بزهکار که دست فروشند و مشاغل کاذب دارند و دست به دزدی و ….. می زنند زائیده حاشیه نشینی و زاغه نشینی هستند .
حاشیه نشینی باجرم رابطه مستقیم و نزدیک دارد. تنوع ، تجمل و اختلافات فاحش و چشمگیر طبقات اجتماعی ساکن شهرهای بزرگ ، گرانی و سنگینی هزینه های جاری موجب می شود تا مهاجران غیر متخصص که درآمد آنان کفاف مخارجشان را نمی دهد ، جهت برآوردن نیازهای خود دست به هرکاری ، ولو غیر قانونی بزنند . در چنین مناطقی به لحاظ از بین رفتن ارزشهای انسانی ، کجرویهای اجتماعی سریعاً رشد می کند و اعمالی چون دزدی ، اعتیاد ، قاچاق، فحشا و نظایر آن گسترش بسیار می یابد.2 دکتر عماد افروغ رئیس کمیسیون فرهنگی و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در خصوص فقر و خرده فرهنگ کج رو مقدمه بزهکاری است و قربانیان بزه معمولاً جنوب شهرها و حاشیه نشینان هشتند.
3- مهاجرتهای بی رویه روستاییان به شهرها
در کشورهای در حال توسعه، مهاجرت روستاییان به جوامع شهری، در حقیقت انتقال فقر روستاها به شهرها است. این توده های انبوه انسانی که در مرحله تحول از زندگی روستایی به شهری قرار می گیرند ، برای تطبیق و تثبیت وضع موجود خویش از نظر اقتصادی و اجتماعی ناگزیرند در حاشیه شهرها زندگی کنند. افزایش جمعیت ، مهاجرتهای بی رویه روستائیان را در پی دارد. این مهاجرتها مسائل و دشواریهایی را به بار می آورد که برخی از آنها ذیلاً اشاره می شود:
1- شغلهای کاذب و فریبندگی و جاذبه های کاذب شهرها موجب فزونی مهاجرتهای بی رویه روستاییان به شهرهای بزرگ ، بخصوص شهرهای مرکزی استانها یا مرکز کشور می شود.
2- مهاجران و روستاییان که بدون برنامه ریزی قبلی به شهرها هجوم می آورند ، با بیکاری نامحدود مواجه شده، ناچار به کارهای غیر قانونی و ضد اجتماعی چون: خرید و فروش مواد مخدر، واسطه گری و دلالی و امثال آن تن در می دهند و درنتیجه موجب اشاعه اعتیاد و توزیع مواد مخدر می گردند.
3- روستاییانی که به فرهنگ و زندگی ساده خود پشت پا زده ، به نقاط شهری روی می آورند ، به خاطر نامتجانس بودن با شیوه زندگی شهری، هویت خود را کم وبیش از دست می دهند و در محیطهای نا مانوس شهری مرتکب جرم می شوند.
4- در چند دهه گذشته ، وابستگی به روستا و انتساب به ده ، نوعی ضد ارزش محسوب می شد و نوعی تحقیر اجتماعی را به دنبال داشت؛ تا جایی که واژه دهاتی در اکثر موارد نوعی توهین به حساب می آمد. بی شک، در چنین فرهنگی، فرار از زندگی روستائی و پناه بردن به شهر ، به خودی خود ارزشمند و مطلوب تلقی می شود.
4- فقر و بیکاری
از دیگر عوامل محیطی جرم می توان فقر، بیکاری، بیسوادی، نادانی و شرایط بد اقتصادی رانام برد. برخی از جامعه شناسان فقر و بی نوایی را از عوامل به وجود آورنده جرم دانسته اند و می گویند که در فرد تهیدست عقده حقارت ایجاد می شود و او را به ارتکاب جرم وا می دارد. به این تعبیر همانطور که سرما یا گرسنگی شخص را وادار به کژرفتاری می کند حسد و جاه طلبی نیز ممکن است فرد را به انحراف سوق دهد. غالب کسانی که منحرف شده اند از یک سوء دارای زندگی محقر بوده؛ ولی از سوی دیگر تمایل به زندگی تجملاتی داشته اند.
به طور کلی ، در خانواده هایی که در کنار هم زندگی می کنند و از لحاظ سکونت در زحمت و مضیقه هستند ، به ویژه در نقاط پرجمعیت شهری که چندین نفر مجبور به سکونت در یک اتاق هستند، استعداد بزهکاری بیشتر است. جوانانی که باید درهمان اتاق پدر و مادر خود با سایر برادران و خواهران بزرگتر یا کوچکتر زندگی کنند و ناچارند هرگونه صدا، تمایل ، سلیقه متضاد و دخالتهای بجا و بیجای دیگران را از نزدیک احساس و تحمل کنند، واجد آمادگی بیشتری برای ارتکاب جرم هستند.
از نظر آسیب شناسی اجتماعی، بیکاری و فقر نیز می تواند عامل عمده ای در پیدایی نابسامانیهای رفتاری و روانی و درنتیجه موجب بالارفتن انواع کج رویهای اجتماعی به خصوص اعتیاد به مواد مخدر و حتی خودکشی باشد. مطالعات اجتماعی نشان می دهد در کشورهایی که توزیع ثروت به صورت عادلانه نباشد هر روز فقرا فقیرتر و اغنیا ثروتمندتر می شوند. فاصله طبقاتی فزونی می یابد و به علت عدم آموزشهای اجتماعی و ضعف فرهنگی و فقدان احساس همبستگی ناشی از مادی گرایی و فردگرایی، که از اختصاصات جامعه های در حال توسعه است افراد قادر به هدایت درست ستیز علیه این بی عدالتی اجتماعی نیستند. در نتیجه، شاهد آنیم که ارزشهای اجتماعی فاقد اعتبار می شود، نظارت اجتماعی سست می گردد و بزهکاری و تبهکاری عمومیت پیدا می کند.
5- جمعیت و جرم
افزایش بی رویه جمعیت می تواند ار عوامل بروز جرم باشد . گزارش سازمان ملل تحت عنوان وضعیت جهان در سال 1990 حاکی از آن است که جمعیت دنیا سریعتر از آنچه انتظار می رود رو به فزونی است. هم اکنون در هر ثانیه سه نوزاد متولد می شوند و به این ترتیبت روزانه 250 تن به جمعیت کره خاکی افزوده می گردد، متاسفانه این افزایش بیشتر در کشورهای فقیر دیده می شود. از این رو جهان با "بمب جمعیت" روبه روست. انفجار جمعیت مسائل و دشواریهای مختلفی چون بیکاری، سوء تغذیه، عدم رعایت بهداشت، کمبود مسکن، اعتیاد، فحشا و فشارها و تعارضهایی که به نوبه خود دشواریهای عاطفی شدیدی را موجب می شود به همراه دارد، به نحوی که هم اکنون دامنگیر بسیاری از ساکنان این کره خاکی شده است. کم و کیف جرمها و تنشها حاصل از آن در مراکز شهری فزونی یافته و جامعه با افزایش انواع جرایمی چون دزدی ، سرقتمسلحانه، تجاوز جنسی، ضرب و جرح و قتل روبه رو گردیده است.
5- نقش خانواده در ساخت اجتماعی:
در جوامع شناخته شده تقریباً همه انسانها گرفتار شبکه ای از وظایف و حقوق خانوادگی هستند که می توان آنها را روابط ناشی از نقشهای خود آگاهی یافته و متوجه می شود که افراد خانواده چگونه رفتاری از او انتظار دارند و خود نیز احساس میکند که این رفتاری است درست و بدان تمایل پیدا می کند. معهذا بعضی از افراد این وظایف را به دوش خود احساس می کنند و یا در پی استفاده از امتیازات ناشی از حقوق خود نیستند. این گروه وسیع از رفتارها ما را به سوی یکی از معمول ترین گفتگوها درباره نوع وظایف فرزند و پدر و مادر، زن و شوهر، پسر دائی و پسر عمه واینکه تا چه حد به وظایف زنان در میان است بسیار رایج می باشد. گسستگی روابط در خانواده از گسستگی نقشها و عدم توانائی در ایفای آن به وسیله مقابل فردی از خانواده در فردی دیگر پدید می آید. باید اشاده نمود که انسان موفق کسی است که موفق بایفای نقش خود شده باشد فرضاً اگر ما یک در را در خانواده در نظر بگیریم می بینیم که این فرد در مقابل فرزندش پدری است با یک سری وظایف مشخص پدرانه همین فرد در مقابل همسرش شوهری است که می باید نقش خود را در این زمینه به نیکوترین وجه ایفا نماید و بدیهی است این نقشی است متفاوت با اولی و فردا در مقابل دوستش نقش دیگر دارد و ال آخر، و در نهایت باید ذکر نمود بهترین ایفاگر نقش کسی است که تحریک روانی خوبی داشته باشد وقتی نقشها بدرستی سرانجام نیافت. آنگاه روابط گسسته گردیده و کم کم خاکستر سردی روی مراودات گرم را می پوشاند و این مقدمه ای است بر انحراف آغازی است بر کج رفتاری و به نظر می رسد اطفال که در مرحله شکل گیری و تکوین شخصیت و می باشد از این رهگذر بخاطر انعطاف بیشتری که دارند افزونتر صدمه بیشتر در تحقیقات مسائل انسانی در زمینه جامعه شناسی این نتیجه حاصل آمده است که فرد همبسته به خانواده هموار مصالح مربوط به آنرا درک مینماید و از ارتکاب به اعمالی که هر چیز خانواده را تهدید نماید احتراز می ورزند در مقابل فردی که ارزشهای مربوط به خانواده را طرد می کند و به صورت انسانی از خود بیگانه در می آید فردی است گسسته و نگران و همیشه در اضطراب و دوگانگی و تشویق در قرن حاضر که از سوئی قرن اضطراب نیز نامیده شده است امثال این آدمیان و درصد آنان همواره رو به فزونی است و از هم گسیختگی خانواده و مسئله فرزندان.
هنگامیکه خانواده ای از هم گسیخته می شود چه بر سر کودکان خواهد آمد؟
واضح است کودکانی که در خانواده های خوشبخت تربیت شده و بار آمده اند خوشبخت تر و از لحاظ روانی سالمتر بزرگتر می شوند در حالیکه فرزندان خانواده های توخالی هر چند ظاهراً دارای پدر و مادر باطناً خوشبخت نیستند. مطالعات مربوط به از هم گسیختگی خانواده عموماً بر اساس تفاوت بین بین فرزندان خانواده هایی که دچار طلاق شده اند و فرزندان خانواده های دیگر متمرکز شده است و حال آنکه یک چنین مقایسه وسیعی واقعی اصلی را به درستی نمی کند یعنی می رساند که تا چه حد اعضاء مختلف خانواده به تکالیف هایی رو به رو می شوند و نفوذ کجروی و جرم روی این کودکان تا چه میزان است.
در سال 1955، 5/3 میلیون کودک کمتر از 18 سال پدران و مادرانشان مطلقه بوده اند و فقط 7/2 میلیون نفر یتیم شده بودند بدینسان حدود شش میلیون کودک صغیر می بایست خود را با انواع بی نظمی های زناشویی سازگارند.3
تکلیف اینان چه خواهد شد؟ آیا اوضاع کلی اطفال که پدران و مادرانی با شعور آنان را حمایت می کنند با اطفالی که دچار از هم گسیختگی روابط در خانواده هستند مساوی است؟ آیا تسلط انحراف، کجروی بزه بر هر دو گروه اطفال یکسان است؟ (دو گروه دارای خانواده و عدم خانواده).
نگرش و تعمق بیشتر شاید که بتواند پاسخی مقتضی به این سئوالات را بدهد. در هر صورت اگر مقام طبقاتی پدر و مادر پایدار باشد شاید بتوان گفت میزان جرم در خانواده های گسسته بیش از خانواده های پیوسته و بین کودکان حاصل از جدائی یا طلاق بیش از کودکانی است که والدین خود را در اثر مرگ از دست داده اند انتظار چنین تفاوتی را می توان داشت زیرا که شخص داغدار از حمایت اجتماعی برخوردار است و کودکانی که یکی از والدین خود را از دست داده اند کمتر امکان دارد با مسائل خانوادگی چون اختلاف و زد و خورد و تعیین هویت و یا عدم وفاداری روبه رو شده باشند با وجود اینکه پدران و مادران این حقایق را می دانند می توانند به راحتی تصمیم به ادامه زندگی توام با تفاهم بگیرند. تصمیم اساسی آنها انتخاب بین ادامه زندگی بدون تفاهم یا طلاق است ولی سرانجام کودکانی که گرفتار چنین تصمیماتی می شوند چه خواهد بود؟ همانگونه که قبلاً ذکر شد آمار در این مورد روش نیست ولی قسمت اعظم اطلاعات موجود نشان می دهد که جدائی یعنی ادامه زندگی دو نفر بدون خوشبختی و جلوگیری از طلاق در به وجود آوردن جرم جوانان موثر باشد. مجرمین در خانواده هائی که بر اثر طلاق از هم پاشیده اند بیشترند تا در خانواده های دست نخورده ولی این تفاوت چندان نیست. کودکانی که با پدر و مادر بیوه خود بزرگ شده اند 50 درصد بیش از کودکان در خانواده هائی است که در آن جدائی به هر شکل صورت نگرفته باشد احتمال جرم دارند ولی برای کودکان خانواه های جدا امکان جرم بیش از این است. تعداد جرم نوجوانان در این خانواده ها (با در نظر گرفته پایگاه طبقاتی) دو برابر جرم نوجوانان در خانواده های دست خورده است. به نظر می رسد که عزم موفقیت در اجرای نقش در خانواده روی کودکان تاثیری بدتری دارد تا فقدان کامل یک از دو همسر، در یکی دیگر از مطالعات معلوم شده جوانانی که مسائل شخصی در مورد سازگاری دارند بیشتر از خانواده های جدا شده و یا ناسازگار دیده می شود تا خانواده هائی که به علت مرگ یا طلاق گسست شده اند.
در بعضی از خانواده ها طفل به دست اعضای خانواده استعمار شده و احتیاجات جسمی و روحی او در چنین شرایطی بر آورده نمی شود و موجبات انحراف طفل پیش می آید. عوامل طبیعی و خانوادگی مخصوصاً آن عوامل موجب جدائی و محروم کردن کودک از توجه و مراقبت والدین می شود را شاید بتوان از عوامل مهم انحرافات و جرایم اطفال دانست.
طبق تحقیقی که بر روی نوجوانان 18-11 سال صورت گرفته معین شده است که 2/66% مجرمین با خانواده زندگی می کرده اند، 7/15% با اقوام 18% تنها.
بزهکاران جوان ـ بزهکاران نوجوانان و اطفال
در سال 1960 در شهر پاریس دانشمندان رشته های گوناگون حقوق ـ جرم شناسی، روانشناسی و روانپزشکی در تحقیق کنگره اروپائی خویش ضمن توجه به مسائلی چون جوان کیست و طبقه بندیهای مربوط به آن به اهمیت بزهکاری در دورانهای گوناگون زندگی پرداخته اند.
آغاز بزهکاری را اکثر جرم شناسان اصولاً از 12 سالگی دانسته اند. بین 12 سالگی تا 18 سالگی جرائم جوانان کمتر از سنین 18 تا 25 سالگی است. در این باره پژوهشهای پروفسور لئته و پروفسور رووتن استادان فرانسوی بسیار جالب است، این دو دانشمند درباره یک واحد جمعیت یکصد هزار نفری بیش از 19 سالگی تعداد بزهکاران در همین واحد زمانی و مکانی 857 نفر بوده است بین سنین 25 تا 30 سالگی میزان بزهکاری بیش از دوران پیش است.
به حکایت آمار موجود میان نوع جرایم و سنین زندگی همبستگی وجود دارد، 80% جرایم بزهکاران کمتر از 18 سال سرقت است.
به گفته آقای لویزده رئیس قسمت دفاع اجتماعی سازمان ملل با طرز تفکرهای نوین باید کمبودها و نواقص سیستم کنونی رسیدگی به جرائم و درمان بزهکاران جوان را مرتفع ساخت. در برابر هجوم افزایش بزهکاران جوانان در اکثر کشورهای جهان چاره اندیشی اساسی درباره پیشگیری و درمان این پدیده مهم اجتماعی معمولاً هماهنگ با اجرای روشهای صحیح و دقیق علمی است.
امر بررسی بزهکاری نوجوانان در هر جامعه و من جمله جامعه ایران خودمان با شناسائی مختصات فردی و اجتماعی بزهکاران، سنجش کیفیات ویژه اکولوژی بزهکاری به کمک آمار و پژوهشهای روانشناسی و اقتصادی و پزشکی و روانپزشکی آغاز می شود.
در زمینه سابقه تاریخی از هم گسستگی روابط خانوادگی و اثرش بر بزهکاری اطفال و نوجوانان در جهان تحقیقاتی که بر اساس آمار باشد موجود نیست ولی می توان از شواهد نوشته شده و بررسی افزایش جرایم همراه با افزایش طلاق این رابطه را تایید نمود.
با ملاحظه جدول ذیل به افزایش هر چه بیشتر طلاق در جهان پی خواهیم برد:
میزان طلاق در چند کشور غربی در سالهای 1910-1956 1
تعداد طلاق در هر هزار ازدواج

با توجه به انقلاب صنعتی که در اروپا در فواصل سالهای ذکر شده اتفاق افتاد و تکنولوژی اثر وجودی خود را بر ارتباطات خانوادگی تحمیل نمود و گسستگی ارتباطات در اثر صنعتی شده جوامع ایجاد گردید افزایش طلاق نیز به وجود آمد با این وصف شاید بتوان گفت که افزایش گسستگی روابط خانوادگی با افزایش بزهی که در سالهای اخیر بین نوجوانان و اطفال اتفاق افتاده است بی ارتباط نبوده و در جای خود محلی جهت نگرش و تعمق بیشتر را دارد.
در مورد وجود رابطه بین گسستگی خانواده گی و اثرش بر بزهکاری اطفال و نوجوانان در تحقیقات فارسی می توان با آماری که در آذر ماه مال 1341 در الدالتادیب1 تهران روی اطفال بعمل آمد اشاده نمود: در آن تاریخ از آمار 208 نفری دارالتادیب تعداد 77 نفر یعنی 02/37 درصد دچار از هم گسیختگی خانوادگی بوده اند و بر آورد از هم گسیختگی در آن تحقیق عبارت بوده است از فوت والدین، طلاق، بیماری یا مسافرت طولانی مدت یکی از والدین.
تقسیم بندی بزهکاران
بزهکاری یک پدیده بسیار پیچیده اجتماعی است که در محیطهای اجتماعی مختلف به شکلهای متفاوتی دیده می شود. رفتار بزهکارانه در هر جامعه توسط قوانین حقوقی و هنجارهای اجتماعی آن جامعه مشخص می شود اگر چه در بیشتر جوامع بزه به عنوان رفتاری قابل تنبیه از طرف قانون تعریف شده است اما صرفاً در تبیین آن مفهوم حقوقی مسئله کافی نیست بزهکاری به معنای تعدادی متغیر از اعمال ارتکابی علیه احکام قانونی که می تواند ماهیتهای مختلفی داشته باشد.
امروزه نتایج مطالعات بالینی نشان می دهد که در یک تقسیم بندی ابتدائی بزهکاران دو گروهند:
الف) مجرمین اتفاقی: اینان عموماً مجرمین عادی هستند که دگرباره مرتکب جرم نمی شوند و حدود 60 تا 70 درصد مجرمین را تشکیل می دهند.
ب) مجرمین حرفه ای: این مجرمین اکثراً ادامه مسیر داده و دوباره مرتکب جرم می شوند و حدود 30 تا 40 درصد مجرمین را تشکیل می دهند.
دسته اخیر مجرمین دوباره دو گروه تقسیم می شوند:
1- کسانیکه به علت ناسازگاریهای اجتماعی و اختلالات منشی ـ رفتاری و مشکلات ذهنی مرتکب جرم می شوند و از دیدگاه حقوق جزا مجرمین واقعی نیستند لیکن باید مشمول اقدامات تامینی خاصی که همانا عموماً طرد شدن از جامعه است هرار گیرند.
2- بزهکاران حرفه ای یا مکرر واقعی: بزهکارانی که رفتار مجرمانه نزد آنها در واقع جایگزین بیماری روانی شده است یعنی بروز و ارتکاب جرم نزد آنها جایگزینها برای مشکلات ذهنی و روانی آنها و استمرار رفتارهای مجرمانه نزد آنها نتیجه یک روند و فرآیند پختگی است آنها در دنیایی مجرمانه قدم بر می دارند و یک حرفه مجرمانه دارند.
دوران پختگی جنایی در مجرمین مکرر واقعی سنین 25 تا 35 سالگی است و همانطور که هر حرفه و پیشینه ای یک دوران ترقی و صعودی دارد و یک دوران افول منحنی، منحنی فعالیتهای مجرمانه نیز از سنین 35 تا 40 سال به بعد مسیر نزولی پیدا می کند و فعالیتهای مجرمانه تقلیل می یابد.
تشریح مشکل
پیرامون ما را مسئله ای به نام بزهکاری اطفال و نوجوان قرار گرفته است، دگرگونیهای اقتصادی و اجتماعی در تمام سطوح تغییراتی را به همراه و از اینرو اطفال و نوجوان نیز در مسیر این دگرگونی قرار می گیرند.
روانشناسان، جامعه شناسان، مددکاران اجتماعی و دیگر محققین علوم اجتماعی هر یک با دیدی خاص به این مسئله نگریسته و بیشتر در صدد این هستند که با پیدا نمودن علل به وجود آورنده بزهکاری راه حلهایی مناسب برای پیشگیری و درمان پیشنهاد نمایند.
الف) جمله های سئوالی مشکل
1- آیا کودکان بزهکار از خانواه های نابسامان هستند؟
2- طفل و نوجوان کیست؟
معمولاً 8-12 سالگان را طفل، 16-12 سالگی را دوره اول نوجوانی، 20-16 سالگی را دوره دوم نوجوانی به حساب آورده اند.
3- طفل و نوجوان بزهکار چه کسی است؟
طرح چنین پرسشی پاره ای از افراد را دچار نگرانی و تردید می نماید. برخی عبارت بزهکاری را آنچنان بدون تعمق بکار می برند و آنچنان برداشتی از فرد بزهکار دارند که با واقیعت تطبیق نمی نماید و اغلب فرد بازداشت شده به عنوان بزهکار مطرود از اجتماع است.
4- خانواده نابسامان کیست؟
خانواده ای که به نوعی به ثبات و همبستگی آن لطمه وارد آمده و احساس عدم ایمنی آن قوت داده است.
ب) تشریح عوامل سازنده مشکل بزهکاری اطفال:
در ارتکاب گناه یا انجام کاری پسندیده انسان مسئول شایسته پاداش یا کیفر است و در سنجش کار نیک یا رفتار ناپسندانه و انگیزه ها و عللی که او را با انجام وا داشته اند مورد بررسی قرار می گیرند و در تعیین میزان مسئولیت او به حساب می آیند این انگیزه ها و علل را می توان به دو دسته تقسیم کرد:
1- انگیزه ها و عوامل درونی
2- انگیزه ها و عوامل برونی
1- انگیزه ها و عوامل درونی:
عوامل درونی، عواملی که ناخواسته و خارج از اختیار خود بر او عارض شده است.
الف) وراثت: در برخی از گنهکاران عامل وراثت تجلی خاصی پیدا می کند و این فساد را بر حسب تاثیر مستقیم آن در نسل بعدی و یا اثر غیر مستقیم آن در نسلهای بعدی مورد سنجش قرار می دهند، زیرا همانطور که انسان از لحاظ مالی و ارث بستگان خود می باشد ممکن است از نظر فردی نیز وراث استعدادها، خو و خصلتهای خوب و به اسلاف و نیاکان خود که از راه وراثت به او منتقل می شود باشد. شباهتهای ظاهری والدین با کودکان چون سیاهی چشم یا سپیدی رخسار و مقایسه رفتارهای پدر و مادر با فرزندان چون نحوه خشم، شکل مهر، نوع لبخند و مانند اینها وراثت را همیشه به عنوان یک پدیده قابل تامل مطرح کرده است.
ب) عوامل مربوط به دوران حاملگی: رشد طبیعی جنین و کیفیت آن در صورتی است که شرایط محیط رحم و عوامل متعدد دیگر در مسیر طبیعی باشند. در ه ماه زندگی جنینی و زیستی، عوامل محیطی متعددی می تواند در رشد طبیعی تاثیری نامطلوب به جای گذراند. که به برخی از آنها اشاره می شود:
1- من مادر از عوامل موثر در وضع عمومی جنین می باشد. پیشرفتهای طبی بهداشتی در این زمان نشان داده که بهترین سن برای زایمان بین 23 تا 29 سالگی است و مادران کمتر از 20 سال و بیشتر از 25 سال احتمال دارد بعضی از فرزندانشان دچار عقب ماندگی هوشی و منگولیسم گردند.
2- بیماریهای مادر در دوران بارداری: ظاهراً میان جنین و بسیاری از میکروبهای موجود در بده مادر، حائلی وجود دارد که سبب عدم ابتلاء جنین به بیماریهای مادر می گردد. ولی در بعضی از موارد ملاحظه شده که ابتلاء پدر و مادر به بیماریهای مختلف از قبیل دیفتری، سرخک، آبله، سوزاک، سیفیلیس و حصبه در جسم و روح جنین موثر است، دانش پزشکی نوین اهمیت فوق العاده ای برای بیماریهای که مادر به هنگام زایمان داشته قائل است و این عامل را در تشکیل شخصیت بزهکار فوق العاده موثر می داند.
3- تاثیر الکل و مواد مخدر: استفاده از الکل و مواد مخدر در حین بارداری برای جنین مضر می باشد. مواد مخدر که از راه بند ناف به جنین می رسد موجب برخی از افعال و انفعالات نامناسب می گردد. تاثیر مواد مخدر به مراتب بیشتر ار الکل است. در جنین در طول 6 ماه آخر بارداری نسبت به اعتیاد مادر از خود بازتاب نشان داده و ضربان قلب او افزایش می یابد. جنین مادران معتاد هنگام تولد معتاد بوده و باید در رفع اعتیاد آنان اقدام نمود. و همچنین تحقیقات نشان داده که مستی و خماری ناشی از مصرف الکل در هنگام تولید نسل موجب مسمومیت نطفه گشته و آثار سوء آن از بدو طفولیت به طرق مختلف ظاهر می شود و فرزندان اینگونه والدین در مقایسه با فرزندان خانواده های غیر الکلی آمادگی بیشتری برای افسردگی تلقینی از خودشان می دهند. خانواده های آلوده به الکلیسم بیشتر ناسازگار، گوشه گیر، مشتاق برای موفقیت ولی کمتر معاشرتی، سازمان یافته و ثابت قدم هستند.
4- حالات هیجانی عاطفی مادر: بهداشت زنان باردار و جلوگیری از هیجانات گوناگون آنها از جمله مسائلی است که باید مورد توجه کامل قرار گیرد. هیجانات شدید، فکر بسیار، اندوه، اوقات تلخی، افکار تیره، تاسف از آبستن شدن و نگرانی از اینکه ممکن است مولود آینده دختر باشد مخصوصاً در خانواده هایی که از این حیث تعصب زیاد دارند ممکن است نقایصی در بچه بوجود آورد.
ج) اختلالات روانی: تحقق و پیدایش پدیده جنایی را نباید منحصر به عوامل فیزیکی و زیستی نمود. درست است که در برخی از موارد عوامل زیستی تاثیر فراوانی در پیدایش جرم دارند ولی این عوامل به تنهایی قادر به ایجاد پدیده ضد اجتماعی نبوده بلکه بایستی با عوامل روانی توام گردیده و مجموعاً کسی را وادار به ارتکاب پدیده جنایی نماید چرا که انسان مجموعه ای از " تن" و " روان" و این دو قسمت چنان به یکدیگر وابسته هستند که جدایی آنها امکان پذیر نیست.
اختلالات روانی در اطفال و نوجوانان ممکن است ارثی و یا در نتیجه بیماریهای واگیر عارض شود. دانشمندان روانشناسی برای شخصیت طفل و علل ارتکاب جرم، وضع روانی و میزان هوش طفل را مورد بررسی و آزمایش قرار داده و معتقدند که مغز مرکز هوش و ادراک هر فردی است و برای انجام هر عمل فرمان از مغز صادر می شود و سایر اعضاء آنرا اجرا می کنند. پس اگر کوچکترین نقص یا جراحتی در مغز پیدا شود کودک قدرت فهم و درک نتایج اعمال خوب و بد خود را از دست می دهد. البته باید خاطر نشان ساخت که عقب افتادگی روانی در اطفال نقش مستقیم در ارتکاب بزه نداشته ولی اطفال کم هوش و عقب افتاده دارای شخصیتی تلقین پذیر بوده و حرکات غیر ارادی داشته و بالنتیجه تحت تاثیر عوامل مختلف دیگر مرتکب جرم می شوند.
2- انگیزه ها و عوامل برونی:
عوامل محیطی که در ارتکاب عمل ضد اخلاقی و یا گناه مذهبی و یا بزه اجتماعی تاثیر دارند.
الف) مشکلات ناشی از زندگی خانوادگی:
خانواده از نخستین نظام نهادی، عمومی و جهانی است که برای رفع نیازمندیهای حیاتی انسان و بقای جامعه ضرورت تام دارد. خانواده هسته اصلی جامعه و پایه و مبنای هر اجتماع بزرگ بوده و از مهمترین نهادهای اجتماعی موجود در جامعه انسانی است و اساساً افراد پس از تولد تحت تاثیر افکار، عقاید و رفتار اعضاء خانواده خود قرار دارند. لذا خانواده اولین محل و عامل است که در رفتار تاثیر می گذارد، خانواده حاکم کانالی را دارد که بدان وسیله طفل با فرهنگ اجتماع خود مانوس و عادت و عواطفی در انسان ایجاد می کند که شخصیت او را تحت تاثیر قرار می دهد. در نتیجه کمبودها و اختلالات و آثار آن است که تحت شرایط خاص کودک را در معرض فساد و تباهی قرار داده و آنها را به بزهکاری سوق می دهد.
از مشکلات درون خانواده ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- خانواده نامتعادل. 2- اعتیاد اعضای خانواده. 3- اختلاف خانوادگی. 4- قیود خانوادگی. 5- اشتغال بکار مادر. 6- عدم حضور پدر در خانواده. 7- فقدان والدین و … .
1- خانواده نامتعادل
خانواده عبارتست از یک واحد اجتماعی که این واحد ضمن آنکه کوچکترین واحد اجتماعی است ولی مهمترین و حساس ترین آنهاست که وجود آن برای نیازمندیهای اساسی انسان و بقای جامعه ضرورت تام دارد. در هر دوره ای که این نهاد دستخوش ضعف و عدم استواری گردیده، بنیانهای اخلاقی و اجتماعی کل جامعه متزلزل شده و آن جامعه بسوی اضمحلال سوق داده شده است.
ازدواج هسته ایجاد کننده خانواده است و چون خانواده عنصر اولیه ازدواج است و ترقی و تعالی و پیشرفت یا انحطاط و تنزل و سقوط هر اجتماع وابسته به وضع و شرایط خانواده های تشکیل دهنده آن اجتماع می باشد. یکی از بزرگترین بدبختی برای هر شخص تنهایی است و ظاهرا برای هر شخص همدم در مرحله اول پدر و مادر است و در مرحله بعد همسر و فرزندان. یکی از تکالیف انسانها بالاخص پدر و مادر تعلیم و آشنا ساختن فرزندان به تکالیف و اهمیت وظایف زناشوئی و حفظ و رعایت حقوق همسر و تکالیف نسبت به فرزندان و همچنین کمک به انتخاب همسر شایسته است تا فرزندان به نوبه خود کوشش کنند که بعد از آنها فرزندانشان تنها نمانند و در عسرت قرار نگیرند.
والدین اولین کسانی هستند که شخصیت فرزندان خود را فرم می بخشند و وضع و موقعیت اطفال در خانواده یکی از عوامل مهم و موثر در رشد شخصیت آنان است. کودکان نگرشهای اجتماعی را از خانواده می آموزند و چنانچه یکی از والدین آلودگی داشته باشند فرزندان آنها بیش از هر کس در معرض خطر آلودگی قرار خواهند گرفت.
به طور کلی بزهکاران دارای والدینی هستند که یا بسیار خشن و سختگیر بوده و یا برعکس بسیار بی تفاوت و بی توجه به فرزندان خود می باشند.
2- موضوع دیگری که ممکن است باعث ارتکاب جرائم اطفال و نوجوانان گردد اختلاف والدین و سرزنش و خرده گیری دائمی، پرخاش و اصطکاک بین آنهاست که آثار آن متوجه سایر اعضا خانواده و حتی بستگان آنها خواهد شد.
گاهی مشکلات خانواده ها منجر به قهر و حتی ترک یکی از والدین محیط خانواده می شود و این اختلاف و ناسازگاری زن و شوهر تاثیر مستقیم ونامطلوبی بر روی کودکان معصوم گذاشته و غالبا آنها را به سوی ارتکاب جرم و یا خود کشی سوق می دهد. زیرا در خانواده ای که تفرقه و جدائی حکومت می کند اگر چه طفل عملا و در ظاهر امر از کانون خانوادگی طرد نشده ولی غالبا از محبت پدر و یا مادر و یا هر دو محروم شده و بالنتیجه روحا پژمرده و عبوس و بی حوصله می گردد.
امروزه ثابت شده است که اطفال خردسال همچون نهال نورسی که به مواظبت باغبان احتیاج دارد به محبت و سرپرستی پدر و مادر خود نیاز مبرم دارد. بدیهی است اگر طفل در خانه خود رنگ آرامش و صفا و صمیمیت را که بدان نیازمند است نبیند ناچار است در کوچه و خیابان به جستجوی آن بپردازد و چه بسا چنین طفلی به دام اهریمنان و شیطان سفتان افتاده و از راه راست منحرف گردد.
حال اگر این طفل سرخورده در کوچه و خیابان با کسی مواجه شود که به او بدی روا دارند طبیعتا در صدد انتقال برآمده و به طور ناخود آگاه سعی می کند که با انجام کارهای خلاف قانون و نظام اجتماع آتش کینه و خشم خود را نسبت به آن فرونشاند
3- قیود خانوادگی
بحث دیگری که پیش می آید و تضادهای موجود در خانواده را می توان تا حدودی معلول آن دانست وجود پاره ای قیود خانوادگی است که مورد توجه جرم شناسان نیز قرار درد.
بی تفاوتی، بی توجهی به نظام خانواده، عدم رعایت نظام در خانواده به لحاظ غیبت والدین یا سرپرست اطفال و یا اشتغال والدین به کار، سختگیری زیاد، نظم شدید و عدم توافق والدین جهت مراقبت از اطفال وسکن است با عواقب ناگواری همراه باشد که اینک به پاره از این قیود اشاره می شود.
الف) دیدگاه فرهنگی:
خانواده ای از سلامت برخوردار است که پدر و مادر رفتاری متناسب داشته باشند و هیچ کدام از آ"ها از وظایف خود نسبت به فرزندانشان روگردان نباشند. اگر رابطه محکم بین والدین و کودک وجود داشته باشد موجبات بیشتری در انتقال سنن فرهنگی به کودک وجود خواهد داشت. رابطه پر احساس مادر و فرزند نیز اگر بسیار محکم باشد این خود باعث آسانی کار اجتماعی کردن می شود. بنابراین خانواده حکم کانالی را دارد که به وسیله آن کودک با فرهنگ اجتماع خود مانوس می شود و عادات و عواطفی را در او ایجاد می کند که شخصیت او را تحت تاثیر قرار می دهد. خانواده نماینده روانی جامعه می باشد ، هم معلول و هم علت پیدایش منش اجتماعی است.
ب) اشتغال به کار مادر:
گاه قیود خانوادگی معلول مادرانی است که در خارج از منزل به کارهای اجتماعی مشغول بوده و به علت اشتغال به کار و خستگی جسمی، حوصله رسیدگی به امورات طفل را فراموش کرده و در واقع در زمان حیات خود طفل را یتیم می سازند.
ج) عدم حضور پدر در خانواده:
حضور پدر در خانواده اثر غیر قابل انکار در روحیه طفل باقی می گذارد که عواقب آن در دوران بلوغ و نوجوانی تجلی می نماید. خانواده به همان اندازه که به احساسات و عواطف سرشار مادر نیازمند است به قدرت، قاطعیت، تدبیر و مدیریت پدر نیز احتیاج دارد. اگر خانواده ای از مدیریت صحیح برخوردار نباشد و پدر نتواند این مسئولیت را به طور مطلوب به انجام رساند، شیرازه امور از هم پاشیده شده و نظم و انسجام لازم از میان می رود رفتار برخی از پدران در محیط خانه چنان است که گوئی با اعضای خانواده بیگانه اند، نه انس و الفتی با فرزندان دارند و نه در جریان مسائل خانوادگی قرار می گیرند. بی تفاوتی نسبت به زندگی خانوادگی و مسائل تحصیلی فرزندان و تنها به فکر شغل خود بودن، حساسیتی نسبت به آینده فرزندان خود نشان ندادن همه و همه عواملی هستند که سبب می گردند نوعی بیگانگی جای یگانگی، صمیمیت و همدلی را بگیرد و خانه را از کانونی گرم و صمیمی به کانونی سرد و بی فروغ تبدیل نماید. برخی دیگر از پدران مدیریت خانواده را با تحکم زورگوئی و اعمال خشونت اشتباه گرفته و رفتاری بسیار تند و خشن دارند. این قبیل پدران اغلب حاضر به تجدید نظر در رفتار خود نیستند و چنان گرفتار خود خواهی و خشونت هستند که در برابر هیچ کس شنوا ندارند.
برخی دیگر از پدران چنان ضعف روحی در اداره امور خانواده از خود نشان می دهند که به خودی خود در نظر سایر اعضا خانواده به حساب نمی آیند.
در نتیجه مشاهده چنین رفتاری از طرف فرزندان، درس خشونت، به رفتاری ناسازگاری و نهایتا بزهکاری را به آنها می آموزد و در زندگی آینده آنها اثر می گذارد. وجود اضطراب، خفقان و خشونت در محیط خانه فرزندان را نسبت به زندگی بی علاقه و بدبین ساخته و زمینه را برای انحرافاتی از قبیل زورگویی ، اعتیاد به مواد مخدر و فرار از خانه و دست زدن به اعمال منافی عفت فراهم می سازد.
4- فقدان والدین
طول مدت اقامت اطفال در خانواده و وجود والدین و زندگی با آنها در روابط خانوادگی و جلوگیری از انحراف آنها کاملا موثر می باشد. مرگ یا جرائی والدین و یا طلاق دادن یا طلاق گرفتن زن و ترک خانواده در روحیه اطفال و احتمالا در ارتکاب بزه از ناحیه آنان موثر خواهد بود و در اثر محدودیت از دیدار پدر یا مادر، اطفال احساس فقدان رنج آوری می کنند که عکس العمل ناراحتیهای مذکور بعدا به صورت عصبانیت، بد اخلاقی، تمرو از ادامه پدر و مادر دیگران و بالاخره عدم انطباق اجتماعی خواهد بود. در نتیجه بدترین خانواده ها بهتر از نبودن آنها است.
الف) فوت والدین:
یکی ازجهات متلاشی شدن خانواده فوت پدر است که با توجه به نظام موجود در غالب خانواده های ایرانی بخصوص در سنین کودکی اثرات نامطلوبی در وضع خانواده و فرزندان اناث آنان باقی می گذارد.
یتیم بی پدری که باید در خانواده ناپدری رشد کند و یا یتیم بی مادری که باید با زند پدر زندگی کند با دشواریهای بی شماری روبه رو خواهد شد. هیچ زنی برای کودک یتیم جای مادر او را نخواهد گرفت و کمتر مردی می تواند برای یتیم بی پدری نقش پدر را بر عهده گیرد. بنابراین فرزندان چنین خانواده هایی اغلب مشکلات عاطفی و اقتصادی پیدا می کنند و وقتیکه طفل فاقد بنیه مالی باشد و نتواند به زندگی عادی انسانی خود ادامه دهد و سرپرست دلسوز و علاقمندی هم وجود نداشته باشد تا کمبودها و نیازمندیهای او را برآورده کند، در این صورت امواج خروشان بدبختی، فلاکت، فشار، رنج و ناراحتی زندگی و بالنتیجه فشار روحی سبب خواهد شد که او را به این فکر اندازد که چه کسی عامل بدبختی اوست؟ نتیجه همه افکار و اندیشه هاست که اطفال خواه و ناخواه در مسیری قرار می گیرند که نا بسامانیهای زندگی، روحیه آنان را سخت تحت تاثیر قرار داده و به تدریج در معرض بزهکاری قرار می گیرند.
ب) طلاق و جدائی والدین:
گسستگی خانواده تاثیر مستقیم و قطعی در بروز رفتار ضد اجتماعی در کودکان دارد و جدایی کودک از والدین، بخصوص مادر موجب ناتوانی در برقراری رابطه عاطفی سالم و صحیح به هنگام بلوغ می شود.
طلاق یک ضریب مثبت و عامل قوی برای ازدیاد بزهکاری است، چرا که وجدان اخلاقی و شخصیت فرزند به شدت تحت تاثیر شخصیت والدین است. کانون به هم ریخته خانواده که در آن اتفاق و توافق والدین وجود ندارد عامل ایجاد اختلالها و نابهجاریهای تقریبا غیر قابل درمان برای کودکان کم سن و سال خواهد بود و عواقب شوم آن در جوانی و بزرگسالی نیز محصوص خواهد بود.
دیوید ایبراهمس در این خصوص در کتاب روان شناسی کیفری می نویسد: "می توان به آسانی درک کرد که یک محیط عصبی و پر فشار خانوادگی جلوی رشد احساسات کودکانه و استعدادهای سازنده ای را که ممکن است کودک بالقوه دارا باشد می گیرد، در محیطی که نا امنی ایجاد می کند، تمایلات ضد اجتماعی شدید تر می شود و کودکی که در چنین خانواده ای پرورش یابد در مقابل فعالیت های مجرمانه حساسیت پیدا خواهد کرد او سعی می کند تا خطرات دردناک محدودیتهای اولیه خود را سرکوب کند. لکن این سرکوبی به تظاهر آزاد پرخاشگر خصمانه که غالبا با اضطراب و گناه آمیخته است منجر می گردد و چون از لحاظ عاطفی صدمه دیده است ممکن است بکوشد تا با فعالیت دادن به دشمنهای خود انتقام گیرد. زندگی نمی تواند برای کودکی که احساسات پدر و مادرش دائما از عشق به تنفر و از امنیت به نا امنی تغییر می یابد معنی و مفهومی داشته باشد اینگونه پدر و مادر ها آمادگی ندارند که نسبت به احتیاجات فرزندان خود حساسیت داشته باشند و یا این احتیاجات را برآورده کند و در صورتیکه کودک حساسیت داشته در مقابل این محیط عاطفی به شکل مخالف واکنش نشان می دهد، کاملا ممکن است به بزهکاری نوجوانان و حیات مجرمانه به هنگام بلوغ کشیده شود."
2- مدرسه
تحستین محیطی که کودک بعد از خانواده وارد آن می گردد، مدرسه است. مدرسه به خاطر تدوین وظایف و حقوق افراد و انتقال ارزشهای اجتماعی با وسایل موثری که برای کنترل اجتماعی در اختیار دارد یکی از مهم "اجتماعی کردن" فرد تلقی می گردد و اولین محیط اجتماعی است که کودک و نوجوان ناچار است خود را با نظم و قوانین آن هماهنگ سازد. این نظم و ترتیب مسلما از قوانین و مقررات حاکم در خانواده رسمی تر و اطاعت از آن لازم است، در این مرحله است که کودک و نوجوان ناسازگار، نامتعادل که استعداد پیروی از نظم و یا هماهنگی با محیط را ندارد، با عدم موفقیت مواجه می شود. این عدم موفقیت به نوبه خود به علت سرزنشها، ملامتهای والدین و اولیای مدرسه و اطرافیان و شکسته شدن نمود و احترام کودک باعث تشدید حس سرکشی، عدم علاقه به ادامه تحصیل، رها کردن مدرسه، فرار از مدرسه، ولگردی، معاشرتهای ناباب و بالاخره ارتکاب جرم می شود.
3- همسالان
بعد از خانواده، از گروه همسالان به عنوان دومین عامل جامعه پذیری نام برده می شود. معمولا کودکان متعلق به این گروهها از موقعیت و وضعیت نسبتا مساوری و روابطی نزدیک برخوردارند و به موازات رشد خویش زمان بیشتری را به خود اختصاص می دهند. با افزایش گروه همسالان، نفوذ والدین روبه کاهش می رود. اکثر نوجوانان ترجیح می دهند اوقات خود را با همسالان خود بگذرانند.
عضویت در گروه همسالان برای تحسین بار کودکان را در فرایندی قرار می دهد که بیشترین میزان جامعه پذیری به صورتی ناخودآگاه و بدون هر گونه طرح سنجیده ای در آن انجام می پذیرد. گروه همسالان برخلاف خانواده و مدرسه کاملا حول محور منافع و علایق اعضا قرار دارد. اعضای این گروه می توانند به جستجوی روابط و موضوعهایی بپردازند که در خانواده و مدرسه با تحریم مواجه است، و به این ترتیب سعی می کنند از نفوذ این دو نهاد مهم برخود جلوگیری نمایند و نقشها و هویتهای متمایزی (و غالبا غیر مجاز) را مستقر سازند.
تاثیر گروه همسالان در دوره بلوغ به اوج می رسد، یعنی دوره ای که این گروه سنی طبق سلیقه ها نحوه پوشش، اصطلاحات، نهادها، ارزشها و قهرمانان خود آماده شکل بخشیدن به یک خرده فرهنگ متمایز می باشد، گروه همسالان از طریق اعطای پاداش یا انتقاد و تحریم، در قبال همنوایی یا ناهمنوایی اعضا به هنجارهای گروه تاثیر بسیار نیرومندی را بدرفتاری و شخصیت اجتماعی آنان اعمال می نماید.
5- وسایل ارتباط جمعی
بسیاری از دانش پژوهان، متفکران و مصلحان اجتماعی، عصر حاضر را با نامهای متفاوتی چون "عصر تکنیک"، "عصر ارتباطات" ، دهکده جهانی و رهبری از راه دور نامیده اند. تا قرن بیستم، رهبری و ارشاد انسان رویارو و براساس ارتباط بود، در صورتیکه عصر حاضر ارتباطات یک طرفه و ارتباط از راه دو صورت می گیرد به طوری که بین گوینده و شنونده یا بهتر بگوئیم بین موثر و متاثر به طور نسبی فاصله زیادی وجود دارد.
برخی معتقدند که رسانه های گروهی دارای چنان قدرتی هستند که می توانند نسلی تازه در تاریخ بشر پدید آورند، نسلی که با نسلهای پیشین بسیار متفاوت است، در تشریح این عقاید متفکران می نویسند: "وسایل ارتباط جمعی جدید ابزاری بس نیرومند هستند که می توان از آن در راه خیر و شر با تاثیری شگرف سود برد و چنانچه کنترل مطلوب وجود نداشته باشد، امکان استفاده از این وسایل در راه شر بیش از خیر آن است".
البته علی رغم تاثیر انکار ناپذیر رسانه های جمعی در آموزش فرهنگ سازی، القاء عقیده و غیره باید اذعان داشت که زمینه اثر این وسایل در رفتار انسان، تحقیقاتی به عمل آمده است که بتواند اثرات رسانه های گروهی را در انحراف بزهکاری اطفال و نوجوانان نشان دهد.
1- تاثیر سینما و تلویزیون
این نکته غیر قابل انکار است که سینما و تلویزیون به واسطه کششی که دارند اثر عمیق روحی و تربیتی بر اطفال و نوجوانان می گذارد. بنابراین هرگاه فیلم سینمایی یا برنامه تلویزیونی حاوی مطالب مفید اجتماعی و تربیتی باشند، اطفال را از همان سالهای اولیه زندگی ، به سوی هدفهای عالی و انسانی رهبری خواهد کرد و از آنها عناصر مفیدی برای خدمت به اجتماع و همنوعان خود به وجود خواهد آورد. برعکس هرگاه برنامه تلویزیونی و سینمایی شامل فیلم های جنایی متضمن قتل، غارت، کشت و کشتار باشد روح ماجراجوئی و درنده خوئی را در اطفال و غارت، کشت و کشتار باشد. روح ماجراجوئی و درنده خوئی را در اطفال و نوجوانان بیدار کرده و از آنها عوامل ضد اجتماعی و منحرب خواهد ساخت و نوعی خشنونت و بی انضباطی، عدم مسئولیت، عصیانگری و بی بند و باری را به وجود می آورند که برای آینده یک جامعه بسیار خطرناک خواهد بود.
2- تاثیر مطبوعات و نشریات
اصولا اطفال چندان علاقه ای به خواندن روزنامه و جرائه کثیر الانتشار و کتابهای مختلف ندارند ولی به خواندن مجلات هفتگی و ماهانه بالاخص داستانهای کودکان راغب می باشند. مطبوعات و نشریات با چاپ عکس متهم و اغراق در بیان شرح حال بزهکاران و تشریح تخیلی علل ارتکاب آن، نوجوانانی را که می خواهند معروفیت و شهرت پیدا کرده و قهرمان داستانهای روز باشند و با تقلید از جنایتکارانی که مشهور شده اند، به سمت ارتکاب جرم ترغیب می نمایند. نوجوانان از تصورات و تخیلات شاعرانه تعبیر و تشبیهات ادبی لذت می برند. سرگذشت های پرحادثه و داستانهای مهیج را دوست دارند، داستانهای جنائی غیر واقعی و رمانهای عشق یکی از عوامل تحریک آتش حس شهرت و حسادت و مفاسد دیگر در اطفال و نوجوانان می باشد.
ج) مشکلات ناشی از عوامل اقتصادی
عامل دیگری که ممکن است در بزهکاری اطفال و نوجوانان موثر واقع شو عامل اقتصادی است و جرم شناسان در اصل موضوع که عامل اقتصاد در بزهکاری موثر است اتفاق نظر دارند و معتقدند که این عوامل در بروز جرائم مختلف به ویژه جرائم مالی تاثیر غیر قابل انکاری دارد. البته فقر و تهیدستی به تنهایی ملازمه با بزهکاری ندارد زیرا افراد زیادی یافت می شود که در نهایت فقر زندگی می کنند ولی مرتکب بزهی نمی شوند ولی بر عکس بسیاری از خانواده های ثروتمند و مرفه المال هستند که با پول کافی که در اختیار دارند جهت خوشگذرانی مرتکب جرائم مختلف شده و یا معتاد به مواد مخدر می گردند.
طرق پیشگیری از ارتکاب بزه اطفال و نوجوانان:
1- پیشگیری اولیه (سطح اول): ایجاد محیط آرام و سالم در خانوده
در پیشگیری اولیه به ریشه مسئله و عوامل خطر زای محیطی توجه می شود و این نوع پیشگیری سعی برآن دارد ه امکان درگیر شدن با مسئله طوری پیش برود که هر گز محلی برای رشد مسئله وجود نداشته باشد.
برای اینکه خانواده از محیطی آرام و سلم برخوردار باشد رعایت نکاتی ضروری است:
الف) برقراری دوستی و تفاهم بین والدین
دوستی و تفاهم پدر و مادر موجب آسایش خاطر و اطمینان کودک و نوجوان در خانواده می گردد. از هنگامی که نوزاد چشم به جهان می گشاید به محبت، لبخند، مواظبت و نگهداری نیازمند است. محیط امن و آرام در خانواده برای هر کودک و نوجوانی باید بر اثر توجهات پدر یا سرپرست طفل و محبت والدین نسبت به یکدیگر به وجود آید تا آنان بتوانند بدون هر گونه ناراحتی در محیطی مناسب دوران طفولیت و نوجوانی خود را به پایان رسانند. برخوردهای صمیمانه و در عین حال محترمانه میان پدر و مادر و مراعات حریم حرمت و شئونات هر یک از آنها را ظرف دیگری در پیدایش حس احترام نسبت به والدین بسیار موثر است.
از این رو اگر در مواردی مشکلات و مسائلی در روابط پدر و مادر وجود داشته باشد لازم است این مسائل را نزد فرزندان آشکار نکنند یا احیانا یکی در غیاب دیگری به انتقاد و بدگوئی از طرف مقابل نپردازد که در این صورت اولین کسی که ضربه خواهد خورد فرزندان معصوم و بی گناه می باشند
ب) همبازی شدن با کودک و نوجوان
تفریح و ورزش والدین با کودکان و نوجوانان همیشه لذت بخش و شادی آفرین است. فریاد شادی کودک خوشبختی خانواده را به همراه دارد. از هر خانه که خنده کودک و نوجوان شنیده شود بدبختی را بدان راهی نیست. کودکان و نوجوانان از بازی و ورزش لذت برده و رشد می یابند و در عین حال لذت بودن فرصتهای خوبی را برای بیان احساسات و عواطف خود پیدا می کنند. در این موقعیت است که آنان به تدریج راه کنترل احساسات را فرا می گیرند و نیز از نظر رشد عقلی و اجتماعی در حین ورزش با مسائل و مشکلات مختلفی رو به رو شده و با تلاش و کوشش فراوان سعی در جهت حل آن دارند. لذا به طور طبیعی راههای مقابله با مشکلات زندگی را به خوبی یاد گرفته و روح تعاون و دوستی در وجود آنان تقویت می شود. در زمان بازی است که کودک خود تجربه می کند، می آموزد، رعایت دیگران را می کند، مهارتها را فرا می گیرد، سعی و تلاش می کند، دقت به خرج می دهد کنجکاوی می کند، چگونه سخن گفتن در برخوردها را فرا می گیرد و نیز با نحوه استفاده از اندامهای حسی و حرکتی آشنا می گردد. سازگاری با دیگران را فرا می گیرد که چگونه حق دیگران را رعایت کند. وقتی والدین خود را تا این اندازه تنزل داده و در بازی کودکان شرکت کنند و یا آنان را در کارهای کودکان مساعدت می کنند روح طفل از شادی لبریز شده و از خوشحالی به هیجان می آید. کودک احساس می کند که کارهای او تا این اندازه ارزنده است که والدینش با او همکاری می کنند.
ج) عدم ایجاد ناسازگاری در محیط خانواده
ناسازگاری محیط خانواده کودکان و نوجوانان را تحت تاثیر قرار می دهد. اگر اختلافات والدین به طلاق و جدایی ؟؟؟؟؟ گردد و طفل از محبت و توجه والدین یا یکی از آنها محروم شود از محیط زندگی گریزان و اصولا دلسرد و افسرده خواهد شد و این وضع او را به راه انحراف لغزش و بزهکاری خواهد کشانید. وقتی پدر و مادر از یکدیگر جدا می شوند و در این جدائی طفل، موجودی مذکور به نام نماینده قدرت را از دست می دهد که امکان دارد که دیگر ایده آلی برای نقلیه و همانندی در اختیار او نباشد. یک نوجوان پسر حتما احتیاج دارد که به فردی به نام پدر همانندی کند و پا به پای او تصویر حقیقی خود را در نقش یک مرد بیابد و متاسفانه در فقدان پدر، مادر قادر به ایفای این نقش خواهد بود.
د) عدم پرخاشگری والدین نسبت به خود و یا نسبت به فرزندان
پرخاشگری والدین نسبت به یکدیگر و یا نسبت به فرزند خود کودک را از محیط خانواده فراری و ناراحتی می سازد و ممکن است این عدم رضایت او را به سمت بزهکاری سوق دهد. پدران و مادران هستند که بر اثر جهل و نادانی از روحیات زشتی برخوردار بوده و فرزندان آنها تحت تاثیر اخلاق ناشایست پدران و مادران خود و یا بر اثر تندیها، ملامتها و توبیخ از خانه فرار کرده و یا همانند افراد نامتعادل در محیط خانواده منزوی می گردند. در این نوع خانواده هاست که کودکان و یا نوجوانان علیه بزرگترها شورش کرده و در برابر آنان ایستادگی می کنند. در همین خانواده هاست که رابطه فیما بین فرزندان و بزرگترها تیره و تار شده و اطفال و نوجوانان یا منزوی شده و در خانه می مانند و یا خود را از زندان خانه نجات داده و راه فرار را درپیش می گیرند. اخلاق تند و خشن اقتدار بی اندازه و رفتار ظالمانه پدر مخصوصا در سنینی که طفل و نوجوان به مدرسه می رود و تا حدودی احتیاج به آزادی در محیط خانواده دارد، همواره امکان پیش آوردن اوضاع و احوالی را می کند که می تواند در آماده سازی آنان برای ورود به عالم بزهکاری معد و مساعد باشد.
ذ) پرورش حس اعتماد به نفس
پرورش حس اعتماد به نفس یکی از هدفهای موثر در پیشرفت اطفال و نوجوانان می باشد. کسیکه اعتماد به نفس نداشته باشد بیچاره و ناتوان است و نمی تواند از امکانات و استعدادهای موجود خود بهره برداری نماید. از دست دادن اعتماد به نفس موجب فلج شدن فکر و روح انسان می شود، او را از خود مایوس و متکی و وابسته به دیگران بار می آورد. والدین به جای اینکه همواره روی نقاط ضعف فرزند خود انگشت بگذارند و بخواهند از طریق سرزنش او را اصلاح کنند، باید در کنار نقاط ضعف به نقاط مثبت و امتیازات او توجه کنند و در این زمینه او را تائید و تشویق نمایند تا اعتماد به نفس او بیشتر شود، توجه به نقاط مثبت باعث ایجاد اعتماد نسبت به والدین و برقراری ارتباط روحی و عاطفی با آنها می شود.
ر) حفظ شخصیت فرزندان
باید شخصیت فرزندان را گرامی بداریم، نوجوان دوست دارد ه شخصیت او مورد توجه و احترام قرار گیرد و به همین سبب به صورت های مختلف به ابراز شخصیت می پردازد. احساس شخصیت اخلاقی در انسان مانند سری درونی مانع دست زدن به اعمال خلاف می شود و انسان را از درون کنترل می کند و از زشتیها باز می دارد. این احساس سبب می شود انسان احساس بزرگی و کرامت در خود کند و جرات کشیده شدن به سمت زشتی ها را نداشته باشد و اگر روزی دست به خطا زد سعی می کند آنرا از دید دیگران پنهان سازد تا خوار و بی مقدار نشود.
بنابراین اولا: از هر عملی که باعث خدشه دار کردن عزت و کرامت فرزندان می شود به شدت اجتناب کنیم. اهانت، تحقیر، سرکوفت زدن، ضعفها و شکستها را به رخ کشیدن و زیاده روی در تذکر عواملی اند که باعث از میان رفتن احساس شخصیت در فرزندان می شود.
ثانیا: برای اصلاح معایب فرزندان خود از روش های غیر مستقیم استفاده کنیم و حتی الامکان از مورد خطاب قرار دادن مستقیم آنان خودداری کنیم.
ثالثا: اگر لازم آید که خطائی را بخواهیم بطور مستقیم یادآوری کنیم بهتر است این تذکر به صورت علنی و آشکار و در حضور دیگران نباشد تا شخصیت فرزند نزد دیگران خرد نشود و اگر خود فرزند عذر خواهی کرد باید عذر او را به راحتی پذیرفت.
ز) مشورت با فرزندان
با فرزندان بالاخص نوجوانان خود می بایست مشورت کنیم چرا که این مشورتها سبب می شود:
اولا- آنها احساس کنند که در خانواده به حساب می آیند و به نظر آنها توجه می شود و بدین ترتیب آنچه را که در دل دارند با والدین در میان می گذارند و همین امر سبب پیدایش صمیمیت و همدلی در خانواده می گردد.
ثانیا- اگر فرزندان مورد مشورت قرار گیرند این امر سبب می شود که والدین به تدریج راه و روش فکر کردن و تصمیم گرفتن را به آنان بیاموزند.
ژ) ابراز مهر و محبت به فرزندان
باید فرزندان را از مهر و محبت سیراب کرد. در خانواده مهر و عاطفه باید حاکم باشد و خانواده ای که از لحاظ عاطفی ضعیف است نمی تواند اعضای خود را به گرمی دور هم جمع کنند و آنها را نگهدارند.
فرزندی که محبت کافی از پدر و مادر دریافت نکرده برای پذیرش انواع اختلالات رفتاری و انحرافات اخلاقی آمادگی بسیار دارد. محبتی که فرزندان در خانواده می بینند موجب آرامش روانی آنها شده و همین آرامش روانی آنها را از تمایل به بسیاری از لغزشهای اخلاقی باز می دراد.
ه) تامین نیازهای مادی و معنوی
اگر کودک و نوجوان احساس کند که نیازهای مادی و معنویش به میزان دیگر کودکان و نوجوانان برآورده نمی شود نوعی سرکشی و ستیزه جوئی در او به وجود خواهد آمد. همه کودکان باید از تغذیه ، پوشاک و تفریحات مناسب برخوردار باشند. کودک و نوجوان نیابد برای تهیه لباس و خوراک خود به هر کاری در جامعه دست بزند یا خود را اهداف نامشروع دیگران قرار دهد و استثمار شود.
هر خانواده به تناسب امکانات خود باید اشتغالات و سرگرمیهای مفید را برای فرزندان خود در نظر بگیرند تا هم از مفاسد بیکاری و بطالت در امان باشند و هم مهارتها و آموزش مفیدی را که به درد زندگی آنها می خورد فرا گیرند.
2- پیشگیری ثانوی (سطح دوم): کاهش عوامل خطر زا
در پیشگیری ثانویه هدف کلی دور نگهداشتن فرد از فعالیت هایی که خطر برچسب بزه را در فرد تقویت می کند. مثل کنترل خشم و خشونت، کنترلهای خانواده بر رفتارهای ضد اجتماعی و دوری از دوستان بزهکار.
پیشگیری نوع دوم نیز مانند پیشگیری نوع اول استراتژیهای برنامه ریزی خود را براساس یافته های پژوهش ها طرح می کند و تاکید زیادی بر فرد و یا ارتباطات فرد دارد. به همین جهت از طریق یادگیری مهارتهای زندگی اجتماعی از یک طرف و محیط اجتماعی و ارتباطات فردی از طرف دیگر تاکید می کند. اهمیت این سطح به عنوان سطح پیشگیری کمک به افراد در معرض خطر است.
3- پیشگیری ثانویه (سطح سوم): کنترل موقعیت خطر
پیشگیری سطح سوم سعی می کند موقعیت مسئله را اصلاح و یا در آن مداخله کند و هدف آن پیشگیری از تکرار فعالیتهایی است که جرم شناخته می شود. برای این نوع پیشگیری لازم است درگیر مسائلی مانند تنبیه، جریمه، بازتوانی از طریق نظام حقوقی و قضا شود. پیشگیری نوع سوم برنامه ریزی مداخله گری و اداره موقعیت های خطرناک را بر اساس فعالیت هایی تنظیم می کند که ممکن است باعث بزهکاری شوند.
استراتژیهای پیشگیری از بزهکاری:
1- استراتژیهای خانواده گرا
این استراتژیها مهارت هایی را جهت تمرین آماده کرده است مانند آموزش والدین در مورد روشهای فرزند پروری مهارتهای ارتباطی بین کودک و خانواده و حل مشکلات کودک و خانواده بدون تخلف و تنبیه. ملاقاتهای خانگی که قادرند منابع خطر زا را در خانه معرفی کنند و زمینه های راهنمایی لازم برای نگهداری و رشد سالم کودکان را در خانه فراهم کنند.

جامعه
کنترل شخصی
رشد اجتماعی
خانواده
* قبل از ازدواج: آموزش در مورد اهداف زندگی مشترک
* قبل از تشکیل نطفه: ممنوع کردن باروری برای کسانیکه در معرض عوامل خطرزایی مختلف و چند گانه قرار گرفته اند
* هنگام تولد: فراهم کردن شرایط مناسب برای وضع حمل بطوریکه تمام عوامل خطر را در نظر داشته باشند.
* بعد از تولد: ایجاد وابستگی کودک به خانواده
حمایت های جامعه در آماده کردن جوانان برای تشکیل خانواده
حمایتهای مربوط به دوران بارداری
مراقبتهای حین زایمان توسط پزشک و تیم پزشکی

افزایش تعداد سازمانهای حمایتی
جدول 1- استراتژیهای پیشگیری از بزهکاری
جامعه
کنترل شخصی
رشد اجتماعی
همتایان
* آگاهی از قوانین اجتماعی
* قطع ارتباط با دوستان بزهکار
* درگیر کردن اطفال در فعالیت های اجتماعی سالم
* شناساندن حس همکاری

جامعه
کنترل شخصی
رشد اجتماعی
مدرسه
* ایجاد نظم و انضباط
* تقویت رفتارهای مناسب از طریق پاداش دهی
* افزایش مهارتهای اجتماعی و ارتباط و زندگی
* مشخص کردن ارزشهای جامعه توسط مدرسه خانواده، بچه ها
* درگیر کردن بچه ها با تکالیف درسی به صورت پروژه های گروهی.
* تعیین تکالیف درسی که بخشی از وقت کودکان به آن اختصاص یابد.

جامعه
کنترل شخصی
رشد اجتماعی
کار
* شرایط ورود به کار طبق قوانین تعریف شود.
* کار نیمه وقت بدون تنظیم قرار داد انجام شود.
* حقوق زمان بیکاری پرداخت شود. (در مورد افرادی که شرایط احراز را دارند.)
* کار تمام وقت
* آزادی صنعتی
* ادغام کار با مطالعه

2- استراتژیهای جامعه گرا
این استراتژی مهارت های لازم برای حل مشکل و مشکلات را فراهم می کند به طوریکه کودکان قادر باشند به جای برخورد بزهکارانه و متخلفانه مسئله را به طریق درست حل نمایند.
جدول 2- گامهای طراحی استراتژیهای موثر پیشگیری و درمان
گام اول
تشخیص
اولین اقدام در موضع پیشگیری، بررسی کمی و کیفی داده های قبلی است که بنوعی شیوع رفتارهای بزهکارانه را در جامعه تایید می کند. مقایسه مشکلات ، تببین عوامل خطر آگاهی از آمار سازمانهای مختلف بهداشتی تربیتی، نظرسنجی از جامعه و محققینی که در زمینه بزه مطالعه می کنند ضرورت دارد.
گام دوم
شناخت گروه هدف
بعد از تشخیص رفتار بزهکارانه، جامعه درگیر را برای مداخله مشخص کنید. مطالعه در مورد ویژگی های گروه هدف و عوامل زمینه ای آن براساس برنامه ریزی و مشخص کردن استراتژیهای مداخله است. توجه داشته باشید که استفاده از برنامه مداخله ای باید آسان و قابل دسترسی باشد.
گام سوم
تبیین هدفها و تحلیل آنها
سومین هدف مشخص کردن هدفهای برنامه مداخله است.
تحلیل هدفها از نظر قابلیت دسترسی و سهولت در دسترسی در این مرحله انجام می شود.
گام چهارم
طراحی و اجرا
این مرحله برای دسترسی به هدفها برنامه ریزی می شود. منابع حمایت کننده و درگیر مشخص می شوند آموزشهای لازم جهت مداخله صورت می گیرد و برنامه طراحی شده به اجرا در می آید.
گام پنجم
نظارت و ارزشیابی
در آخرین مرحله برای پایش و ارزشیابی طرح مداخله برنامه ریزی می شود. نظارت در طول برنامه سبب می شود برنامه به همان نحو پیش بینی شده پیش رفت نماید. عمل ارزشیابی می تواند اثر بخشی برنامه و نکات قوت و ضعف را مشخص کند.

3- استراتژیهای پایشی
بیشتر بر پایه الگوهای تربیتی مثبت بزرگسالان استوار است و می تواند خطر رفتار بزهکارانه را کاهش دهد. در تدوین استراتژیها مداخله توصیه هایی شده است که در جدول 2 خلاصه شده است.
باید توجه داشته باشیم که در برنامه های پیشگیری از بزهکاری مدل برنامه پیشگیری پزشکی که شامل تشخیص و درمان باشد چندان کارایی ندارد. بهترین رهیافت در برنامه ریزی استراتژیهای هدف گرا و جامعه گرا است اگر چه باید توجه داشت که یک برنامه هرگز جوابگوی همه جوامع نیست. اما عناصری از برنامه که لازم است مورد توجه قرار گیرد عمدتا مشترکند. این نقاط مشترک عبارتند از:
توجه به افراد در معرض خطر، توجه چند جانبه در مداخله، توجه و حمایت از مجریان برنامه و ارزشیابی برنامه های پیشگیری

فصل چهارم
2- پیشنهاد های پژوهش
در برنامه اصلاح و تغییر رفتار بزهکاران می توان از شیوه ای زیر استفاده کرد:
الف) مشاور خانوادگی
روابط خانوادگی در افراد بزهکار غالبا ناسازگارانی و نادرست است. مشاور خانوادگی می تواند به تصحیح روابط افراد خانواده بینجامد. والدین در مشاوره خانوادگی رفتار مناسب برای برخورد با نوجوانان بزهکار را فرا خواهند گرفت و از بکار بردن انواع تقویت ها و روشهای تغییر رفتار آگاه می شوند و فرا می گیرند از روشهای تنبیه و تهدید مخصوصا نوجوانان خود داری کنند.
ب) مشاور فردی
بزهکاران معمولی تصویر درستی از خود ندارند و ارزشی برای خود قائل نیستند. وقتی بزهکار ارزش خویش را به عنوان یک انسان مورد سوال قرار داد و عکس العمل دیگران هم نسبت به او نامناسب بود چگونه می تواند پیوند درستی با مردم داشته باشد. در مشاوره فردی به فرد بزهکار کمک می شود تا ادراک فرد از خویشتن و برخورد او با دیگران تصحیح شود.
ج) مشاور گروهی
از آنجا که بزهکاران اغلب به صورت گروهی عمل می کنند و تحت تاثیر دوستان قرار دارند مشاور گروهی می تواند در شناخت روابط گروهی و کمک به آنان برای تبادل بهتر و تصمیم گیری مشترک مفید باشد
در مشاور گروهی رفتار غیر عادی مشخص تر شده و فرد بزهکار می تواند نحوه برخورد با دیگران را فرا گیرد.
ح ) اصلاح محیط های آموزشی
بزهکاران معمولا وضع خوبی در مدرسه ندارند و اغلب به خاطر رفتارشان از مدرسه و کلاس اخراج می شوند. وقتی فرد بزهکار از مدرسه که محیط تربیتی است اخراج شده با کمترین آمادگی برای زندگی جمعی وارد اجتماع می شود و عملا به یک بزهکار حرفه ای تبدیل می شود. مدرسه باید روشهای آموزشی را متناسب با استعداد و توان یادگیرندگان فراهم کند. شاید حرفه آموزی و آموزش مهارتهای اجتماعی بتواند در برخی از شاگردان آمادگی لازم را برای ورود به اجتماع ایجاد کند تا در صورت ترک مدرسه به بازار کار وارد شوند.
د) آموزش مهارتهای اجتماعی
بزهکاران خود را بریده از جامعه می انگارند و گاهی جامعه را علیه خویش تصور می کنند. آموزش مهارتهای اجتماعی می تواند به شیوه های مختلفی باشد، این آموزش شامل نحوه ارتباط با دیگران از طریق ایفای نقشهای مختلف و تقویت نقشهای سازنده و مثبت انجام می پذیرد.
ذ) تقویت بنیه اخلاقی فرد بزهکار
به وسیله آموزش دینی و اخلاقی می توان زمینه هایی از آگاهی و اطلاع را در نوجوانان به وجود آورد و آنها را قبل از اینکه در معرض خطرات گوناگون قرار گیرند کمک کرده و راه و رسم زندگی مذهبی رابه آنها یاد داد. نوجوانان به وسیله اندیشه مذهبی سالم، همواره در راه خدمت به مردم گام بر می دارند و وجود اندیشه مذهبی موجب می شود که آنها همواره به دنبال یافتن مفاهیمی چون مرگ، ماده وظیفه و مسئولیت باشند تا حدی که این مفاهیم همه شئونات زندگی در جوانان را تحت الشعاع خود قرار دهد. تشویق نوجوانان به اعمال مذهبی موجب تغییرمثبت در رفتار و کردان نوجوانان می شود.

فصل پنجم
منابع
1. شامبیاتی، هوشنگ/ بزهکاری اطفال و نوجوانان/ تهران: مجمع علمی و فرهنگی مجد و ژوبین چاپ دوازدهم: اسفند 1383
2. ستوده، هدایت الله/ آسیب شناسی اجتماعی (جامعه شناسی انحرافات)/ تهران: انتشارا آوای نور چاپ نهم 1381
3. کوئن، بروس/ در آوری به جامعه شناسی/ ترجمه محسن ثلاثی/ تهران: نشر توتیا چاپ چهاردهم 1382
4. ریتز، جورج/ نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر/ ترجمه محسن ثلاثی/ چاپ دوم 1374
5. گی روشه/ مقدمه ای بر جامعه شناسی عمومی جلد اول کنش اجتماعی/ ترجمه دکتر هما رنجانی زاده چاپ سوم 1374
6. عبادچی. مریم/ حقوق کیفری اطفال/ انتشارات مجد/ چاپ اول 1380
7. ویلیام. جی. گود/ خانواده و جامعه/ ترجمه ویدا ناصحی/ تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب 1352
8. علومی، رضا/ بزهکاران جوان/ تهران انتشارات سپهر 1348
1 در سالهای 1950 در حدود 17 درصد کل جمعیت جهان در شهرهازندگی می کردند. پیش بینی می شود این رقم به 61 درصد در سال 2025 افزایش یابد . در حال حاضر 50 درصد جمعیت درشهرها هستند که این تعداد تا 2025 به بیشترین حدممکن خواهد رسید و فقرا نیز افزایش می یابند.
2 ر.ش : اطلاعات سیاسی و اقتصادی شماره 46- 45 خرداد و تیرماه 1370 ص 6 .
1 ویلیام . جی . گود . خانواده و جامعه، چاپ اول . ویدا ناسحی . تهران . بنگاه ترجمه و نشر کتاب 1352 صفحه 272 .
—————

————————————————————

—————

————————————————————

77


تعداد صفحات : 80 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود