موضوع گزارش تخصصی :
چگونگی ازبین بردن کژرفتاریهای اخلاقی در دانش آموزان
سپاس؛
سپاس شایسته ی پروردگاری است که این فرصت را در اختیار بنده قرار داد تا بتوانم با یاری و هم اندیشی مشاورین محترم ی مدرسه و همکاران عزیزم، این پژوهش را به نحو احسن انجام دهم.
تقدیم به؛
این کار پژوهشی را به دانش آموزان عزیز و روح پر فتوح شهدای عالیقدر که پدران، برادران و…. این دانش آموزان بودند ، تقدیم می کنم.
فهرست مطالب
چکیده 6
گردآوری اطلاعات( شواهد1) 7
یافته های علمی: 9
عوامل دخیل در شکل گیری ارتباط: 9
موانع ارتباط: 10
رشد اجتماعی نوجوان: 11
ویژگی های نوجوانی که به قدر کافی از محبت بهره مند بوده است: 11
ویژگی های نوجوانی که از محبت محروم بوده : 12
علل عدم تعامل یافتگی نوجوان: 12
محیط های نا مساعد خانوادگی: 13
پیشینه: 15
1-بررسی رابطه کژ رفتاری های اخلاقی-اجتماعی 15
محقق : سیامک مهابادی 15
خلاصه یا فته ها ی پیشینه: 15
نتایج ویافته های این تحقیق به شرح ذیل می باشد : 16
پیشنهادها : 17
نتایج تحقیق : 25
پیشنهادات : 26
منابع 28
چکیده
امروز، در نقاط مختلف دنیا، افراد زیادی از اختلالات اجتماعی رنج می برند و بیماری هایی چون افسردگی، اضطراب، پرخاشگری همچون بیماری سرماخوردگی روز به روز شایع تر گشته، سلامت اجتماعی افراد را به خطر افکنده است. اختلالات اجتماعی فرصت زندگی مفید و سالم را از افراد گرفته و عملکردهای رفتاری آنان را دگرگون ساخته و زندگی را چون کلافی سردرگم ساخته است و افراد معنی زندگی را به درستی درک نمی کنند. ازآنجا که هر معلولی از علتی نشات می گیرد پس عدم سلامت اجتماعی نیز دارای علت یا عللی می باشد و از طرفی پیشگیری از بیماری مقدم بر درمان است. نتایج این تحقیق گویای این مطلب است که:
1- بین سن دانش آموز و پرخاشگری رابطه معنی داری وجود دارد.
2- بین شغل والدین و پرخاشگری رابطه معنی داری وجود ندارد.
3- بین تحصیلات والدین و پرخاشگری فرزندان همبستگی معنی داری وجود ندارد.
4- همچنین بین سن والدین و پرخاشگری فرزندان، بین جمعیت خانواده و افسردگی
فرزندان و بین فقدان والدین و پرخاشگری رابطه معنی داری وجود ندارد.
5- بین موقعیت تحصیلی دانش آموز و پرخاشگری رابطه معنی داری وجود دارد
گردآوری اطلاعات( شواهد1)
برای آنکه بتوانم رفتار این دو دانش آموز را تغییر دهم و در امور اجتماعی آنها شاهد پیشرفتی باشم. ابتدا با خانواده های آنها (مادران)مصاحبه ای کوتاه داشتم و از چگونگی برخورد شان با آنها و وضعیت فرهنگی ،اقتصادی و مشکلاتی که در منزل دارند صحبت کردم.در زنگ های تفریح با نزدیک شدن به آنها رابطه خوبی با آنها برقرار کردم و بعد از آن تقریبا سعی می کردم روزی یکبار رفتار و برخوردهای آنها را با هم کنترل کنم و اگر مشکلی پیدا می شد در صدد حل آن بر می آمدم. در حین کنترل سحر و فاطمه رفتار های زیر را در برخورد آنها با دیگران مشاهده کردم:
رفتار پرخاشگرانه رایج که مشاهده شد عبارتند از:
۱) فحاشی با یکدیگر فریاد زدن
۲) به یکدیگر عنوان زشت دادن و همدیگر را تحقیر کردن
۳) زور فیزیکی علیه یکدیگر بکار بردن به عنوان مثال هل دادن-تنه زدن -با آرنج به کسی زدن
۴)تهدید یکدیگر
۵)نادیده گرفتن معلم در کلاس
۶)یکدیگر را نسبت به موضوع حساسی اذیت کردن-یک خصوصیت فیزیکی و یا موضوع خانوادگی
7)به حرمت خصوصی یکدیگر تعرض کردن- دفتر خاطرات خصوصی یکدیگر را خواندن
یافته های علمی:
تعامل یعنی تبادل اندیشه ها،باور ها و خواسته ها از طریق کلام و نمادهای غیر کلامی
تعامل در فرهنگ دکتر معین به معنی ربط دادن،بستن،بستن چیزی را به چیز دیگر،پیوند ،پیوستگی و رابطه بیان شده است.ص 189
تعامل از نظر واژگانی به معنای پیوند دادن ،مرتبط کردن و تماس برقرار کردن است.وقتی شما با کسی ارتباط برقرار می کنید به نوعی میان خود و او پیوند ایجاد می نمایید.
انسانها بنا به طبیعت موجوداتی اجتماعی هستند.بخش عمده ای از رضایت در کارها،بازی و زندگی خانوادگی به کیفیت ارتباط با دیگران بستگی دارد.اغلب آدمها به داشتن دوستان و خانواده ای خوشبخت بیشتر از داشتن امنیت حقوقی اهمیت می دهند.
عوامل دخیل در شکل گیری ارتباط:
عوامل درونی:
۱-شخصیت:بعضی انسانها ذاتا خنده رو بشاش و سر زنده هستند و با دیگران به سرعت ارتباط برقرار می کنند و در عوض گروه دیگر اساسا درون گرا هستند.
2-خصوصیات فردی: در واقع تعریف دیگری از شخصیت است . افراد درون گرا بیشتر دلشان می خواهد با افراد همانند خود رابطه داشته باشند و افراد برون گرا دلشان می خواهد با همه ارتباط برقرار کنند.
3-احساس نیاز: یکی از عواملی که ما را به طرف ارتباط با دیگران سوق می دهد.
4-باورها: به عنوان مثال کسی با باورهای دینی بیشتر تمایل داردبا شخصی که باورهایش مشابه اوست ارتباط برقرار کند.
5-علایق:اشتراک علایق نیز ما را به طرف ارتباط با یکدیگر می کشاند.
عوامل بیرونی:
1-یکی از عوامل بیرونی "نزدیک بودن" است مثلا دانش آموزانی که روی یک نیمکت هستند با هم بیشتر در ارتباط اند.هر چه شما بیشتر کسی را ببینید بیشتر سعی می کنید تا نکات جالب توجهی در او کشف کنید.
2-تشابه فیزیکی ما را به سوی یکدیگر می کشاند.بسیاری دوستی ها میان کسانی ست که از نظر ظاهری بیشتر به هم شبیه اند.
کتاب مهارت ارتباط موثر نوشته دکتر مهدی فتحی انتشارات شهیدی پور صفحات 11-24
موانع ارتباط:
1-قضاوت کردن یعنی آنکه شما ارزشهای ذهنی خود ،باور ها و عقایدتان را به طرف دیگر رابطه تحمیل کنید.
2- بی توجهی به احساست طرف مقابل
3- قطع کردن صحبت دیگران و خود را غالب کردن سبب دلخوری و دلسردی طرف مقابل می شود.
4-مسخره کردن طرف مقابل که منجر به واکنشهای تند می شود.
5- تهدید کردن در این روابط همه پلهای ارتباطی خراب می شود.
6-برچسب زدن به دیگران
رشد اجتماعی نوجوان:
بسیاری از خشنودیها و یا ناکامیهای نوجوانان در ارتباط با دوست یابی و محبوبیت در جمع و گروه دوستان است.نوجوانان دارای نیازی قوی به کسب محبوبیت و پذیرش توسط دیگران به ویژه همسالان هستند.ضروزت رها ساختن خود از قید و بند های قوی خانواده ،نوجوان را به سوی گروههای هم سن و سال سوق می دهد.
کتاب خانواده و فرزند فصل اول:تحولات زیستی روانی و اجتماعی نوجوان دکتر شکوه نوابی نژاد انتشارات انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران ص14
بدون شک اگر نوجوان در دوران رشد به قدر کافی دوست داشته شود،یاد می گیرد که خود و دیگران را دوست بدارد.البته نباید در محبت ورزیدن نیز افراط کرد و یا محبت کردن و دوست داشتن فرزند به معنای تسلیم شدن به خواسته های غیر منطقی نوجوان نیست.دو تصویر متفاوت از ویژگی های نوجوانی که به قدر کافی از محبت بهره مند بوده است در مقایسه با ویژگی های نوجوانی که از محبت محروم بوده ارائه می شود:
ویژگی های نوجوانی که به قدر کافی از محبت بهره مند بوده است:
* قدرت سازگاری خوبی دارد.
* احساس امنیت روانی و آرامش می کند.
* با نشاط و روحیه است و از زندگی لذت می برد.
* فردی واقع بین است و به خود اطمینان دارد.
* به دیگران اطمینان می کند و تمایل به همکاری با آنها دارد.
* از استقلال اندیشه برخوردار است و به کسی متکی نیست.
* فردی خلاق مبتکر و فعال است.
ویژگی های نوجوانی که از محبت محروم بوده :
* احساس نا امنی روانی و عدم آرامش می کند.
* نسبت به دیگران حالت بد بینی و عدم اطمینان دارد.
* از زنده بودن و زندگی کردن لذت نمی برد.
* احساس مسئولیت نمی کند و از نظر سازگاری مشکل دارد.
* اعتماد به نفس در او ضعیف است.
* فردی وابسته و خجالتی ست.
* برای جلب توجه و خود نمایی به روشهای نا مطلمب دست می زند.
کتاب خانواده و فرزندان فصل دوم دکتر احمد به پژوه صفحه 66-65
علل عدم تعامل یافتگی نوجوان:
1- خود نوجوان:برای تعامل مطلوب نوجوان باید نیاز های اساسی اش برآورده شود. این نیاز ها عبارتند از : نیاز به امنیت،عشق و علاقه،مصاحبت و همنشینی،تنوع و گوناگونی و نیاز رضایت از خود.
2- محیط:محیطی که نوجوان در آن زندگی می کند به خصوص محیط خانه نقش مهمی در این امر دارد.
3- محرکهای هیجانی آسیب زا:مانند شوکهای عاطفی شدید و یا هیجان های مداوم و طولانی
4- الگوهای شخصیتی و فردی:برخی نوجوانان بهتر می توانند ارتباط برقرار کنند و در نتیجه قادر خواهند بود خود را با شرایط و انتظارات جدید سازگار کنند.
کتاب خانواده و فرزندان فصل سوم بهداشت روانی نوجوان دکتر شکوه نوابی نژاد ص95
محیط خانه و نقش آن در تعامل پذیری نوجوان:
خانه ای که افراد و اعضای آن با هم کار و تفریح می کنند و با اتفاق نظر تصمیمات مهم می گیرند بی تردید کودکان و نوجوانانی که در خانه های مملو از سوءظن و عیب جویی ورتنش بزرگ می شوند در یافتن هویت خویش و ایجاد روابط مطلوب با گروه همسالان دچار مشکل خواهد بود. اثرات رفتار والدین بستگی به این دارد که نوجوان چگونه رفتار والدین را مشاهده و معنای آن را چگونه درک می کند.نوجوانی که با والدین خویش یک رابطه بنیادی مطلوب دارد معمولا روشهای نظارت والدین را تایید می کند،در حالی که نوجوان دیگر که نسبت به رفتار والدین خویش نگرش منفی دارد به نظارت والدین اعتراض می کند.در خانواده های از هم پاشیده خواه به علت مرگ یکی از والدین،طلاق و یا جدایی به هر دلیل ،نوجوان احتمالا جریان آزاد سازی خویش را از خانواده سرعت می بخشد و متاسفانه گاه این عمل به قیمت فشار و تنشهای عاطفی شدید در او تمام می شود.
محیط های نا مساعد خانوادگی:
شرایط خانوادگی در نوجوانان ایجاد نا کامی و سر انجام ناسازگاری می کند.
-خانواده از هم پاشیده: نوجوانی که یکی از والدین خود را از دست بدهد در پاره ای از موارد دچار بحران های عاطفی ،اجتماعی و احتمالا نا امنی خواهد شد.این نوجوانان دارای مشکلات جسمی ،عاطفی ،اجتماعی و رفتاری بیشتری می باشند و کلا ناسازگارترند.نوجوانانی که والدین آنها به علت طلاق یا علتهای دیگر از هم جدا زندگی می کنند مشکلاتی بیش از کودکانی که والدین آنها مرده اند،خواهند داشت.از جمله این مشکلات حساسیت زیاد و زود عصبانی شدن،خودداری،کم توجهی به تایید و توجه اجتماعی ،افسردگی و اشکال دیگر ناسازگاری اجتماعی را می توان نام برد.
-طرد شدگی: این نوجوانان متعلق به خانواده هایی هستند که از عشق و علاقه و احترام والدین برخوردار نبوده اند به این ترتیب نیاز کودک به محبت و امنیت تامین نخواهد شد.نوجوانان طرد شده والدین در خانه ،مدرسه و موقعیت های دیگر رفتارهای خاص به منظور جلب توجه از خود بروز مب دهند که در نوجوانان نا آرام و بی قرار به خوبی مشاهده می شود.
-محدودیت زیاد: والدینی که خود احساس نا امنی و اضطراب می کنند اغلب در مورد فرزند خود بسیار سخت گیر خواهند بود.مشکل عمده نوجوانانی که در این خانوادها زندگی می کنند نا سازگاری و عدم تعامل اجتماعی ست بدین معنی که در رابطه با دیگران گاه پرتوقع،خودخواه تر،خشن، بی ادب و نافرمان اند.
-فقر: موقعیت کودک در خانواده ،تعداد و جنسیت فرزندان و ترتیب تولد آنها،روابط بین آنها با والدین ،وجود ارزشها ی صحیح اخلاقی در خانواده ،حضور دیگر افراد فامیل در خانواده ،روابط با همسالان و بچه های محل و دیگر عوامل شخصیت کودک را شکل می دهد.
کتاب رفتارهای بهنجار و نابهنجار کودکان و نوجوانان دکتر شکوه نوابی نژاد انتشارات:انجمن اولیاء و مربیان خلاصه صفحات199-207
پیشینه:
1-بررسی رابطه کژ رفتاری های اخلاقی-اجتماعی
دانش آموزان دوره راهنمایی اصفهان با عوامل آموزشگاهی
محقق : سیامک مهابادی
ناظر : دکتر فروغ السادات عریضی
خلاصه یا فته ها ی پیشینه:
موضوع کانونی این تحقیق بررسی رابطه کژ رفتاری های اخلاقی-اجتماعی دانش آموزان دوره راهنمایی با عوامل آموزشگاهی می باشد.یکی از مهم ترین مسائل و مشکلات اجتماعی پیچیده امروز تخلفات واختلالات رفتاری وبه طور کلی کجروی های اخلاقی واجتماعی نوجوانان وجوانان و روش های مقابله با انها می باشد.امروزه مدرسه به عنوان نهادی اجتماعی بخشی از وظایف خانواده را بر عهده کرفته است. موفقیت یا عدم موفقیت این نهاد در انجام وظایف خود در آینده فرزندان این مرز وبوم تاثیر چشمگیری دارد. بررسی مطالعاتی که در کشورهای پیشرفته به عمل آمده است نشان می دهد که آموزشگاه در ترویج و تشدید بزهکاری نقش قابل توجهی دارد.البته این امر خاص کشورهای پیشرفته نبوده ودر واقع یکی از مسائل و معضلات آموزشی و پرورشی جامعه ما، انحرافات و کجرفتاری های اخلاقی- اجتماعی دانش آموزان می باشدکه همه ساله باعث به هدر رفتن بخش قابل توجهی از تجهیزات وامکانات ، نیروی انسانی وبودجه شده واختلالاتی را در برنامه ریزی های اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی به وجود می آورد.وجود برخی از عوامل در مدارس و مراکز آموزشگاهی از جمله عوامل ایجاد کننده کجرفتاری و بروز جرائم مختلف است که به عنوان یک معضل در نظام آموزش وپرورش مطرح می باشد.
تحقیق حاضر کوشیده است تا ضمن شناسایی عوامل آموزشگاهی که زمینه ساز بروز وتشدید کجرفتاری دربین دانش آموزان می شود راهکار های علمی مناسبی را برای حل این معضل ارائه دهد.روش این تحقیق از نوع توصیفی و موردی بوده و جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان کجرفتار ارجاع شده یا مراجعه کننده به هسته های مشاوره یا مشاورین مدارس در سال تحصیلی 77-76 می باشدکه تعداد 253 نفر از دانش آموزان کجرفتار شامل 105 پسر و 148 دختر به عنوان جامعه نمونه آماری انتخاب گردیده اند.
نتایج ویافته های این تحقیق به شرح ذیل می باشد :
1-بین جنس دانش آموزان و میزان کجرفتاری آنها تفاوت معنی داری وجود دارد بدین معنا که میزان کجرفتاری دانش آموزان دختر بیشتر از پسران است.
2-بین سن دانش آموزان ومیزان کجرفتاری تفاوت معنی داری وجود دارد بدین معنا که بیشترین موارد کجرفتاری مربوط به گروه سنی13 سال و کمترین کجرفتاری مربوط به گروه سنی 20 سال می باشد.
3-بین روش کلاس داری دبیران با کجرفتاری دانش آموزان رابطه معنی داری وجود دارد.
4-بین طرز برخورد کارکنان مدرسه (گفتاری-رفتاری) و کجرفتاری دانش آموزان رابطه معنی داری وجود دارد.
5-بین فضای فیزیکی آموزشگاه (مساحت کلاس و محوطه آموزشگاه) با فراوانی و نوع کجروی دانش آموزان رابطه معنی داری وجود دارد.
6-بین سبک مدیریت و نوع کجرفتاری دانش آموزان رابطه معنی داری وجود ندارد.اگرچه تعداد زیادی از دانش آموزان سبک مدیریتی مدرسه را مستبد و خشن ویا توام با بی تفاوتی دانسته اند.
7-بین وجود همسالان وهمکلاسان (تشویق دوستان فرد به انجام اعمال خلاف) و کجرفتاری دانش آموزان رابطه معنی داری وجود دارد.
پیشنهادها :
باتوجه به یافته ها ونتایج تحقیق پیشنهادهایی به شرح ذیل ارائه می گردد :
1-آموزش روان شناسی اجتماعی مسائل جنسی با رعایت همه مصالح و جوانب شرعی.
2-برپایی جلسات و همایش های علمی با هدف افزایش سطح دانش و مهارت ارتباط انسانی.
3-تدریس به شیوه دانش آموز محوری و دادن مسوولیت به دانش آموزان.
4-توجه به شیوه های انسانی واخلاقی و صمیمانه همراه با احترام متقابل کلاس داری.
5-ایجاد تناسب بین حجم کتب درسی با ساعات تدریس.
6-حذف پنجره های باز کلاسی.
7-عدم تهدید به کسر نمره انضباطی و درسی توسط عوامل آموزشی.
8-آشناسازی دانش اموزان با شیوه های انتخاب رشته.
9-کاهش تراکم کلاس و مدرسه.
10-استفاده از مشاوران ومددکاران اجتماعی در مدارس.
11-ممانعت از اخراج دانش آموزان از مدرسه.
12-توجه به عزت نفس دانش آموزان دوره متوسطه
13-پرهیز از اعمال روش های آمرانه وتنبیهی بویژه تنبیه بدنی.
14-توجه به تفاوت های فردی دانش آموزان.
15-استفاده از صندلی های دسته دار و عدم استفاده از نیمکت ها به صورت اشتراکی.
16-ارجاع به موقع دانش آموز کجرو به هسته ها یا مراکز مشاوره.
17- رازداری و عدم اشاعه مشکل دانش آموزان در بین سایرین.
18-استفاده از ابزار نظارت وکنترل به منظور جلوگیری از ورود فیلم ها وعکس های مبتذل به محیط مدرسه.
19-نظارت بر بخش های مختلف مدرسه وپرهیز از تجسس های پلیس گونه.
20- تاسیس مدارس ویژه دانش آموزان کج رفتار.
21-تشکیل دایره حقوقی وابسته به آموزش وپرورش ویژه حمایت از دانش آموزان بزهکار.
22-پرهیز از بکارگیری سبک های مدیریت مستبدانه و ممانعت از دخالت افراد غیر کارشناس در برخورد با دانش آموزان کجرفتار.
23-ایجاد هماهنگی بین نهاد خانواده ومدرسه و وسایل ارتباط جمعی.
2-بررسی و شناسایی نقش عوامل درون سازمانی در کسب مهارت های زندگی
(دانش آموزان دختر وپسر دوره راهنمایی استان گلستان در سال تحصیلی 81-1380 )
محقق : مجتبی فرزام نیا
ناظر : علی اکبر محمد رضایی
خلاصه :
موضوع کانونی این تحقیق بررسی و شناسایی نقش عوامل درون سازمانی در کسب مهارت های زندگی دانش آموزان دوره راهنمایی استان گلستان می باشد.نگاهی واقع بینانه به میزان افت تحصیلی دانش آموزان در هرسال وچگونگی کیفیت آموزش و وجود اضطراب و انواع بیماری های روانی در بین دانش آموزان روشن می سازد که نوجوانان و جوانان ما در فرآیند اجتماعی شدن آموزش های لازم را کسب ننموده و به عبارتی روند اجتماعی شدن آنها دچار نقص شده است که البته پاره ای از این ضعف ها را می توان ناشی از ناکارآمدی نهادهای موثر بر فرآیند جامعه پذیری جوانان ونوجوانان دانست . ازآنجاکه کنترل عوامل برون سازمانی خارج از توان آموزش وپرورش می باشد لذا نهاد تعلیم وتربیت تنها با کنترل عوامل درون سازمانی شامل : شیوه های آموزشی ، محتوای کتب درسی ، کنش های مدیران و مسوولین ، گنجاندن مسائل و مباحث مرتبط با آموزش های زندگی و مهارت های اجتماعی و… است که می تواند زمینه های ارتقای سطح مهارت های زندگی و افزایش توان دانش آموزان برای مقابله موثر ومنطقی با چالش های موجود را فراهم سازد.
تحقیق حاضر کوشیده است تا میزان دارا بودن مهارت های زندگی دانش آموزان و نقش عوامل درون سازمانی را درکسب این مهارت ها مورد شناسایی قرارداده و راهکارهای مناسبی را جهت افزایش میزان مهارت های زندگی دانش آموزان ارائه دهدتا بدینوسیله دانش آموزان و آینده سازان جامعه اسلامی به عنوان شهروندانی موثر برای سازندگی و توسعه پایدار آماده شوند.روش این تحقیق از نوع پیمایشی بوده و جامعه آماری آن شامل تعداد 84405 نفر از دانش آموزان دختر وپسر سال سوم متوسطه استان گلستان در سال تحصیلی 81-80 می باشد که محقق با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای خوشه ای چند مرحله ای تعداد 800 نفر از دانش آموزان را به عنوان جامعه نمونه آماری انتخاب نموده است.
نتیجه گیری :
نتایج و یافته های این تحقیق به شرح ذیل می باشد :
1-بین ویژگی های فردی و خانوادگی دانش آموزان شامل : سن، سطح تحصیل والدین ، تعداد فرزندان و درآمد ماهیانه خانواده با کسب مهارت های زندگی رابطه معنی داری وجود دارد.
2-بین چندمین فرزند خانواده بودن و معدل سال گذشته با کسب مهارت های زندگی دانش آموزان رابطه معنی داری وجود ندارد.
3-بین محتوای کتب دینی ، علوم اجتماعی ، دروس تخصصی و کسب مهارت های زندگی رابطه معنی داری وجود دارد.
4-بین مدیریت ، معاونت ، دبیران ، مربیان تربیتی و مشاوران آموزشگاه با کسب مهارت های زندگی رابطه معنی داری وجود دارد.
5-بین فضای محل تحصیل دانش آموزان با کسب مهارت های زندگی رابطه معنی داری وجود دارد .
6-بین مشارکت دانش آموزان در تشکل های دانش آموزی و کسب مهارت های زندگی رابطه معنی داری وجود دارد.
7-بین نقش اولیای مدرسه و خانواده در زمینه ایجاد شرایط لازم با کسب مهارت های زندگی رابطه معنی داری وجود دارد.
8-بین میزان نقش تجربیات دانش آموزی با کسب مهارت های زندگی رابطه معنی داری وجود دارد .
9-بین میزان موفقیت آموزش و پرورش در ارائه آموزش های مهارت های زندگی و کسب این مهارت ها رابطه معنی داری وجود دارد .
10-بین جنسیت و مهارت های اجتماعی ، تفکر انتقادی ، همدلی و مهارت زندگی تفاوت معنی داری وجود دارد.
پیشنهادها :
با توجه به نتایج ویافته های تحقیق پیشنهادهایی به شرح ذیل ارائه می گردد :
1-آموزش راه های مقابله با چالش های زندگی و چگونه زیستن به دانش آموزان .
2-بررسی علمی عوامل برون سازمانی .
3-توجه ویژه به نقش عوامل درون سازمانی مانند اولیای مدارس، دبیران و مشاوران.
4-ایجاد تحول ساختاری در مدارس جهت ساماندهی کسب مهارت های زندگی.
5-اصلاح محتوای کتب درسی و توجه به موفقیت سایر کشورها .
6-تعیین وظایف مشخص برای عوامل درون سازمانی از سوی آموزش وپرورش .
7-افزایش فرصت های شغلی و تقویت رئحیه شغل آفرینی .
3-بررسی گرایش دانش آموزان نسبت به مشارکت در فعالیت های اجتماعی مدرسه
و عوامل موثر برآن در استان گلستان
محقق : غلامرضا خوشفر
همکاران طرح : علی اکبر محمد رضایی و علی وطنی
ناظر : حسینعلی سرگزی
خلاصه :
موضوع کانونی این تحقیق بررسی گرایش دانش آموزان نسبت به مشارکت در فعالیت های اجتماعی مدرسه و عوامل موثر برآن در استان گلستان می باشد.مشارکت دانش آموزان در فعالیت های اجتماعی مدرسه به عنوان حضور آگاهانه در فعالیت هایی است که در طراحی ، اجرا ، ترویج ، ارزشیابی ، تغییر و بازنگری منتقدانه آن دخالت موثر و کلیدی داشته و از منافعش بهره مند می شوند. وجود چنین تجربیات مشارکتی در فر آیند جامعه پذیری دانش آموزان در دبیرستان ها آنان را برای قبول مسوولیت های اجتماعی و انجام کارهای گروهی و جمعی در بزرگسالی آماده می نماید.
روش این تحقیق از نوع پیمایشی بوده و جامعه آماری آن تعداد 85980 نفر از دانش آموزان پسر و دختر شاغل به تحصیل در دبیرستان های استان گلستان در سال تحصیلی 80-79 می باشد که محقق با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب تعداد 384 نفر را به عنوان جامعه نمونه آماری انتخاب نموده است .
نتیجه گیری :
نتایج ویافته های این تحقیق در دو بخش توصیفی و تحلیلی به شرح ذیل می باشد :
1-حدود 70 درصد از دانش آموزان درک درستی از اهداف تشکل های دانش آموزی داشته و حاضرند به طور متوسط آنها حاضرند بیش از 2ساعت درهفته وقت خود را صرف فعالیت در تشکل های دانش آموزی و فعالیت های اجتماعی نمایند.
2-حدود 30 درصد از دانش آموزان در فعالیت های اجتماعی مدرسه فعالیت ، عضویت ویا مشارکت دارند.
3-بین دانش آموزان و والدین آنها روابط مطلوب زیادی وجود دارد.
4-به اعتقاد دانش آموزان اثر مدرسه در ایجاد ویژگی های مثبت در آنان کمتر از متوسط بوده و مدرسه توانایی کمی در انتقال ارزش ها ومهارت ها به دانش آموزان دارد.
5-مشارکت ( رفتار مشارکتی ) دانش آموزان نسبت به فعالیت های اجتماعی مدرسه در حد کم وخیلی کم است .
6-دانش آموزان بر این باورند که جو دموکراسی در محیط خانواده به میزان زیاد وجود دارد .
7-نگرش دانش آموزان نسبت به خانواده مثبت بوده اما نسبت به مدرسه چندان مناسب نمی باشد.
8-بین عوامل خانوادگی (جو دموکراسی در خانواده و نگرش دانش آموز نسبت به خانواده خود ) با گرایش دانش آموزان نسبت به مشارکت در فعالیت های اجتماعی مدرسه هیچگونه رابطه ای وجود ندارد .
9-بین عوامل مدرسه ای ( توانمندی های مدرسه در انتقال ارزش ها و مهارت ها، نگرش دانش آموز نسبت به مدرسه ) با گرایش دانش آموزان نسبت به مشارکت در فعالیت های اجتماعی مدرسه رابطه معنی داری وجود دارد.
10-بین عوامل فردی ( سن-جنس ) با گرایش دانش آموزان نسبت به مشارکت در فعالیت های اجتماعی مدرسه رابطه معنی داری وجود ندارد .
11-ازبین عوامل آموزشی (معدل درسی ، رشته تحصیلی، نوع مدرسه ، پایه تحصیلی و… ) تنها بین عامل معدل درسی و گرایش دانش اموزان به مشارکت در فعالیت های اجتماعی مدرسه رابطه معنی داری وجود دارد .
12-بین میزان مطالعه کتاب های غیر درسی و تعداد کتاب های کتابخانه شخصی با گرایش دانش آموزان به مشارکت در فعالیت های اجتماعی مدرسه رابطه معنی داری وجود دارد.
13-بین میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی (میزان مطالعه روزنامه و مجله ، میزان استفاده از رادیو و تلویزیون ) با میزان گرایش دانش اموزان به مشارکت در فعالیت های اجتماعی مدرسه رابطه معنی داری وجود ندارد .
14-بین عوامل اجتماعی ( شغل و تحصیلات والدین ، محل تولد و سکونت، میزان در آمد وتعداد خانواده ، مالکیت مسکن ) با گرایش دانش آموزان به مشارکت در فعالیت های اجتماعی مدرسه رابطه معنی داری وجود ندارد .
پیشنهادها :
با توجه به یافته ها و نتایج تحقیق پیشنهادهایی به شرح ذیل ارائه می گردد با این امید که با کاربست یافته های پژوهشی شاهد ارتقای کمی وکیفی فعالیت های آموزشی و پرورشی در سطح مدارس باشیم :
1-اتخاذ سیاست های تشویقی جهت عضویت، فعالیت و مشارکت دانش اموزان در تشکل های دانش آموزی .
2-ایجاد تغییر در کمیت و کیفیت امور آموزشی مدارس با هدف جلب مشارکت دانش آموزان در فعالیت های اجتماعی .
3-ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی ازطریق برگزاری مسابقات کتابخوانی ، تخصیص بودجه جهت تجهیز کتابخانه ها و تهیه بن کتاب و حضور دانش آموزان در نمایشگاه های بین المللی کتاب .
4-ایجادبرابری بین شهرستان ها به جهت برخورداری از امکانات و منابع انسانی وفیزیکی .
5-ایجاد واحدی مشخص در سطح اداره کل جهت پیگیری امور مربوط به مشارکت اجتماعی دانش آموزان . http://pgmedu.blogfa.com/post-11.aspx
4- رابطه بین اختلافهای رفتاری و عدم ارضای نیازها
محقق : حمید اصغری پور
جامعه آماری : کل دانش آموزان پسر در فاصله سنی 15 تا 18 سال دارای اختلالات رفتاری که در طول سال 73 – 72 به هسته های مشاوره آموزش و پرورش نواحی شهر مشهد ارجاع گردیده اند .
حجم نمونه : تعداد دانش آموزان برگزیده گروه مورد مطالعه 100 نفر است .
روش نمونه گیری : به شیوه تصادفی از بین شش ناحیه ، چهار ناحیه انتخاب و از هر ناحیه یک دبیرستان و از هر دبیرستان یک کلاس بطور تصادفی انتخاب گردید .
نتایج تحقیق :
بین عدم ارضای نیازهای فیزیولوژیک دانش آموزان و اختلالات رفتاری آنها رابطه وجود دارد
بین عدم ارضای نیازهای امنیتی و اختلالات رفتاری رابطه وجود دارد .
بین عدم ارضای نیاز محبت و اختلالات رفتاری رابطه وجود دارد .
بین عدم ارضای نیاز احترام و عزت نفس و اختلالات رفتاری رابطه وجود دارد .
بین عدم ارضای نیازهای خود شکوفایی و اختلالات رفتاری رابطه وجود دارد .
بین عـدم ارضـای نیازهای اساسی دانش آموزان و اختلالات رفتاری آنها رابطه وجود دارد
پیشنهادات :
1- شناخت و توجه به نیازهای اساسی دانش آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی و تنظیم برنامه های آموزشی و پرورشی بر مبنای آن نیازها باید به طور جدی ، مورد نظر قرارگیرد .
2- از نتایج این تحقیق در کلاسهای آموزش خانواده و در جمع والدین و مربیان استفاده شود .
3- نیاز امنیتی دانش آموزان مورد توجه خاص قرارگیرد . ( به ویژه در بخش آینده اقتصاد آنان )
4- از وجود مشاورین و دبیران راهنما که دارای تخصص ، آگاهی و تعهد لازم می باشند استفاده گردد .
5- در تمامی دوره های تربیت معلم و آموزش های ضمن خدمت معلمان آموزش های لازم در زمینه روان شناسی رشد و آشنایی با نیازهای کودکان و نوجوانان برای معلمین تدارک دیده شود .
6- با ازدیاد برنامه های متنوع و فوق برنامه از طریق گردش های علمی ، اردوها ، مسابقات هنری ـ ورزشی گروههای دانش آموزی ، به پیشگیری از بروز مشکلات آنها کمک شود .
7- با تغییر ساختار آموزشی فعلی ، مجال شکوفائی استعدادها و تبدیل آنها از قوه به فعل به دانش آموزان داده شود .
8- انجمن اولیاء و مربیان مدارس مورد حمایت و تقویت بیشتر قرارگیرند .
9- برنامه های مفید تربیتی و آموزشی و هنری با هماهنگی وزارت آموزش و پرورش ، آموزش عالی ( و حوزه های درسی قم و مشهد ) تهیه و از طریق صدا و سیمای جمهوری اسلامی به نمایش گذاشته شود .
10- با راه اندازی و توسعه کلینیک های مشاوره و درمان وابسته به وزارت آموزش و پرورش و تقویت مراکز مشاوره خانواده ، انجمن اولیاء مربیان و ارائه خدمات رایگان جهت پیگیری و حل نهایی مشکلات آنان اقدام لازم صورت پذیرد .
11- کلاسهای توجیهی در بدو ازدواج برای جوانان منظور گردد (با هماهنگی محاضر دولتی و حوزه های درسی
منابع
– اکبری، مشکلات نوجوانی و جوانی، انتشارات معبود، 1374
– افروز، روانشناسی کمرویی و روش های درمان- نشر فرهنگ اسلامی 1379
– اثربخشی سایکودرام بر عزت نفس و کمرویی دانش آموزان که توسط معصوم رجایی
(پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تربت جام )
– رمضانی (1373) در پژوهشی (پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی) تحت عنوان ((تکنیک های آموزش ابزار وجود در درمان کمرویی و عدم قاطعیت دانش جویان))
– حیدر پور و همکاران (1378) (فصلنامه اندیشه های تازه در علوم تربیتی 4،41-52
20