موضوع اقدام پژوهی :
بررسی علل گستاخی برخی دانش آموزان در برابر معلم
فهرست مطالب
توصیف وضع موجود: 3
" در حال حاضر بی انضباطی به عنوان مشکل درجه اول مدارس در آمده است ." 3
علل و انگیزه های ناسازگاری فرزندان 4
گرد آوری اطلاعات (شواهد ۱) 5
خلاصه یافته های اولیه 5
با یک جمع بندی روی جدول فوق به نتایج زیر دست می یابیم: 7
برخی توقعات نابجای دبیران 8
پیشنهاد راه حل 10
چگونگی اجرا راه حل 10
شواهد۲ 12
اجرای طرح توسط همکاران دیگر 12
نتیجه 13
منابع : 14
توصیف وضع موجود:
من معلم هستم ، عضوی از خانواده بزرگ مدرسان که آنچه از علم و دانش اندوخته اند ، بی چشم داشت در طبق اخلاص نهاده و به جوانانی که روزی سکان دار کشتی اداره کشور خواهند شد می آموزند .
در سایه سالها تجربه، بارها و بارها شاهد دانش آموزانی بودم که نابسامانی های روحی و روانی نشات گرفته از دوران کودکی و یا مشکلات عاطفی و خانوادگی حال حاضر ، آنچنان آنها را عاصی و یاغی کرده که هر گونه چاره اندیشی جهت برقراری ارتباط با آنها را بی اثر می کند .
مرکز نظر سنجی " گالوپ "۱ که به ارزیابی نگرش مردم نسبت به وضعیت مدارس می پردازد ، از دو دهه قبل همواره بی انضباطی را به عنوان یکی از بزرگترین مشکلات مدارس عمومی دانسته و این مطلب را هر سال در شماره های سپتامبر نشریه " فی دلتا کاپان " ذکر کرده است . در واقع می توان گفت :
" در حال حاضر بی انضباطی به عنوان مشکل درجه اول مدارس در آمده است ."
در دنیای امروز والدین از بچه ها گله مندند و از اینکه بچه ها توجهی به خواست آنها ندارند در عذابند . استادان و معلمان از بی توجهی دانشجویان و دانش آموزان به درس ناراحتند و گاهی از این که دانش آموزی علاوه بر کاهلی در یادگیری ، از حد خود خارج شده و گاهی رفتارهایی به دور از ادب از خود نشان می دهد به ستوه آمده ا ند .
دبیرستان من هم از این قائده مستثنی نبود.برخی از دانش آموزان به جای توجه به درس و فراگیری مطالب،به دنبال راههایی برای جلب توجه معلم و سایر دانش آموزان بودند و اگر تنها یک بار تذکری از معلم می شنیدند به جای اصلاح رفتار خود در صدد مقابله با معلم بر می آمدند.
یک بار از یکی از دبیران با تجربه دبیرستان شنیدم که به علت به ستوه آمدن از رفتار یکی از دانش آموزان،از وی خواسته که کلاس را ترک کند و دانش آموز با برخورد فیزیکی معلم را از کلاس بیرون انداخته است. به طور مسلم، رفتارهای تهدید آمیز و ترس بر انگیز برای کنترل دانش آموزان در کلاس نتیجه هایی موقت و گاهی انتقام جویانه در بر دارد.
با خود می اندیشیدم که بالاخره باید راه حلی بیابم تا بتوانم از این دانش آموزان عاصی ، جوانانی مطیع بسازم . باید ریشه این عصیان که در برخی از آنان وجود داشت و همانند ترمزی مانع از پیشرفت کار در کلاس به حساب می آمد را پیدا می کردم .
علل و انگیزه های ناسازگاری فرزندان
۱) علل ارثی: گروهی معتقدند که بسیاری از ناسازگاری های دانش آموزان، ریشه در سرشت و طینت آنها دارد که به همراه ژن از طریق والدین به آنها منتقل میشود.
۲) علل زیستی: مانند نقص عضو، اختلال در بینایی و شنوایی و اختلال در مغز و دستگاه های عصبی، پیش یا حین یا پس از تولد می تواند از دیگر عوامل باشد.
۳) علل روانی: مانند وجود فشارهای درونی، میل به استقلال، وجود تعارض و کشمکش در مدرسه، به خصوص زمانی که دانش آموز خود را بی پناه و بدون پشتوانه احساس کند، عادات عصبی مانند ناخن جویدن و انگشت مکیدن در او مشاهده می شود.
۴) علل عاطفی: مانند احساس محرومیت از محبت والدین، ناکامی از دستیابی به اهداف مورد علاقه، فقدان امنیت عاطفی به هر دلیل ممکن.
۵) علل اجتماعی: مانند نابسامانی و اختلاف و درگیری میان اعضای خانواده، متارکه والدین، بدآموزی از الگوهای خانه و مدرسه و جامعه، فقدان مقبولیت در میان دیگران، یادگیری رفتارهای نامطلوب از گروه همسالان، نداشتن نظارت کافی والدین، فقدان قانون منصفانه و قاطع در خانه و مدرسه، مشکلات اقتصادی و…
۶) علل تربیتی: مانند نبود یا افراط در محبت، ناهماهنگی میان عاملان تربیتی در خانه و مدرسه و جامعه، برآورده کردن تمام خواسته های دانش آموز بدون چون و چرا و یا به عکس، تنبیه بدنی و آزارهای روانی، مقایسه و تحقیر و سرزنش دانش آموز و…
گرد آوری اطلاعات (شواهد ۱)
با همفکری و راهنماییهای مدیر محترم مدرسه و بهره گیری از تجارب همکارانم و مطالعه برخی کتب معتبر در این زمینه،به این نتیجه رسیدم بهترین راه ، تحقیق از خود این دانش آموزان گستاخ و بی هدف می باشد . به این ترتیب با یک کار پژوهشی به کمک پرسشنامه و مصاحبه حضوری که حدودا ۳ ماه به طول انجامید به حقایق جدیدی دست یافتم که مشکلات من را با اینگونه دانش آموزان تا بالاترین حد ممکن کاهش داد.
در صفحه بعد خلاصه مطالب این پرسشنامه ها که جهت بررسی مشکلات ریشه ای در این دانش آموزان تهیه گردیده در جدولی گرد آوری شده است.
خلاصه یافته های اولیه
شماره
افراد خانواده
شغل پدر
بیان احساس و مشکلات به طور خلاصه
معدل سال قبل
۱
مادرو۲فرزند
–
احساس دلسوزی شدید برای مادر به علت طرد شدن از خانواده پدرواینکه همواره مورد تحقیر واقع شدند
۱۴٫۳۳
۲
پدر،مادرو۶ فرزند
کارگر
احساس بی توجهی دیگران نسبت به خود به دلیل فقر مالی و احساس تحقیر
۱۵
۳
پدر، مادرو۴ فرزند
کارمند
احساس تنفر از والدین به دلیل توجه بیش از حد آنان به یکی از فرزندان و تبعیض های ناشی از آن
۱۲٫۲۴
۴
پدر،مادرو۲ فرزند
آزاد
علاقه مند به خانواده و اطرافیان
۱۶٫۸۰
۵
پدروهمسر پدرو۱خواهر ناتنی
پزشک
تنفر از زن پدر و فرزندش،به علت تبعیض
۱۲٫۳۲
۶
مادربزرگ وپدر بزرگ
پدر بزرگ باز نشسته
احساس تنهایی و ریشه های مشکلات روانی در مادر
۱۵٫۲۰
۷
پدرو ۲فرزند
تاکسیران
مشکلات با برادر و تنفر از وی و اینکه برادر خواهر را مورد سرزنش و تحقیر قرار می دهد
۱۷
۸
پدر،مادرو۲فرزند
کارگر
زندگی در یک اتاق کوچک و مشکلات ناشی از آن
۱۳٫۲۶
۹
پدر،مادرو۲فرزند
آزاد
عدم سازگاری با مادر به علت به رخ کشیده شدن فرزند دیگر
۱۲
۱۰
پدر،مادرو۳فرزند
باز نشسته
علاقه پدر به فرزند اول و حسادت ۲ فرزند دیگر و احساس تبعیض
۱۶٫۵۶
۱۱
مادر و ۱فرزند
مادر خیاط
علاقه شدید به مادر
۱۱٫۰۲
۱۲
پدر،مادرو۲فرزند
کارمند
زندگی عادی و آرامش نسبی و رضایت از پدر و مادر
۱۴٫۶۵
۱۳
پدر،مادرو۳فرزند
–
مشکلات ناشی از زندانی بودن پدر واحساس حقارت بابت این موضوع
۱۱٫۰۳
۱۴
پدر،مادرو۲ فرزند
معلم
زندگی عادی و آرامش نسبی و رضایت از پدر و مادر
۱۷٫۵
۱۵
پدروهمسر پدر
آشپز
مشکلات شدید با همسر پدر و حسادت به وی
۱۲
با یک جمع بندی روی جدول فوق به نتایج زیر دست می یابیم:
دانش آموزانی که زندگی آرام و به دور از مشکل دارند
۲۰%
دانش آموزانی که مورد تبعیض یا تحقیرقرار گرفتند و به نوعی نسبت به شخص دیگری حسادت می کنند
۶۰%
دانش آموزانی که معدل بالای ۱۷ دارند
۱۳٫۴%
دانش آموزانی که به هر عنوانی در زندگی مشکل دارند
۸۰%
پس از تهیه این جدول و بررسی وضعیت موجود به این نتیجه رسیدم که دانش آموزان پرخاشگر،اکثرا دارای مشکلات خانوادگی و زمینه ای می باشند.
یکی از روش های مفیدی که می تواند مانع از بروز خشونت میان دانش آموزان و آموزگار شود این است که آموزگار در انواع فعالیت های کلاسی از دانش آموزان نظر خواهی کند.با استفاده از این روش دانش آموزان می توانند با شیوه مسالمت آمیز بیان خواسته های خود آشنا شوند.
این نوع نظر خواهی ها می تواند در سایر موارد اخلاقی و انظباطی نیز راه گشای بسیاری از مسائل و مشکلات رفتاری دانش آموزان باشد.معلمان و مدیران با این روش حقوق دانش آموزان را یاد آوری می کنند و می توانند بهداشت روانی مدرسه را تضمین کنند.اولیای مدرسه به علت نا آگاهی از روش های سازنده تربیتی و مراحل رشد روانی- اجتماعی به ویژه در دوران بلوغ که خود زمینه موثری برای ایجاد اختلافات شدید محسوب می شود، خود به عامل عمده ای برای بروز رفتار های پرخاش جویانه در بچه ها تبدیل می شود.
پس با توجه به اصل فوق از آنان خواستم مشکلات خود را در کلاس درس با معلمان مطرح کرده و علل رفتارهایشان را که از نظر خود این دانش آموزان دفاع از حقوقشان به حساب می آمد بیان کنند.
اکنون خلاصه ای از موارد مشترکی را که دانش آموزان به عنوان مشکلات خود با معلمان مطرح کردند و من در لابلای نوشته ها و کلام آنان جمع آوری کردم ذکر می کنم :
۱- هنگام تدریس نگاهتان فقط روی دانش آموزان قوی است .
۲- مگر کسی که از بهره هوشی بالایی برخوردار نبوده و وضعیت درسی خوبی ندارد، هیچ نقطه قوت دیگری ندارد که بوسیله آن مطرح شود و همیشه باید بعنوان عضو زائد ، مورد بی مهری معلم قرار گیرد ؟
۳- چرا پس از پایان پرسش کلاسی برای دانش آموزان با استعداد کلمه "بفرمایید" وبرای ما از کلمه " بنشینید " استفاده می کنید ؟
۴- چرا در جمع همیشه ، آنها را الگویی برای دیگران معرفی می کنید ؟
۵- چرا همیشه از بقیه می خواهید ، همانند آنها درس خوانده و رفتاری مشابه آنها را داشته باشند ؟
۶- در تمامی کلاس ها به ما به چشمی تحقیر آمیز و بی تفاوت می نگرید .
۷-آیا تا به حال به این فکر کرده اید که یکبار هم ما را به هر دلیلی مورد تشویق قرار دهید ؟
برخی توقعات نابجای دبیران
من باحالتی بهت زده از جوابهای کم و بیش مشابه ، که ریشه در عقده حقارت چنین دانش آموزانی داشت در خلوت خود در این اندیشه فرو رفتم که آیا خود معلمین درست پرورش یافته اند ؟ آیا در تمام مراحل زندگی موفق بوده اند ؟ آیا در زمان تحصیل هیچ مشکلی نداشتند ؟
به یاد سرگذشت اینشتین،دانشمند بزرگ، افتادم که در زمان تحصیل دو بار از مدرسه بعلت بی استعدادی اخراج شده بود .
می اندیشیدم بی تفاوتی نسبت به یک نفر مانند زهری است که آرام آرام شخص را مسموم می کند و بجای پرورش در مدت اندکی وی را پژمرده می سازد . خداوند تمام بندگانش را دوست دارد پس چگونه است که یک دانش آموز با استعداد کم، مورد بی مهری معلم قرار می گیرد و وجودش در کلاس چنین بی اهمیت می شود ؟
یاد ماجرایی افتادم که یکروز بر سر دانش آموزی که نسبت به درس ریاضی کمترین توجهی نداشت فریاد زدم :" پس تو کی می خواهی به خودت بیآیی که باید تلاش کنی ؟ " و او همچنان در سکوت به زمین خیره شده بود ، دفترش را گرفتم که ببینم اصلاً تکلیفی انجام داده یا نه ، برگی از دفترش به زمین افتاد ، وقتی برداشتم دیدم با خط خوشی نوشته شده :
" که یکی هست و هیچ نیست جزء او، وحده لا اله الا هو "
چنان خط زیبایی بود که پرسیدم این را که نوشته است ؟ جوابی نداد . وقتی پرسشم را تکرار کردم یکی از دانش آموزان از آخر کلاس گفت : "خانم ، خط خودش است . " شرمنده و خجل شدم، از اینکه ممکن است شاگردی در درس ریاضی استعداد نداشته باشد ولی در کار دیگر پیشرفت چشم گیری نماید . پس نتیجه گرفتم این خودخواهی انسان هاست که فقط تصورات خود را درست می بینند . دریافتم قطعاً همه تقصیرها متوجه دانش آموزان یاغی و یا کم توجه نیست ، ما معلم ها نیز به ا ین مسائل دامن میزنیم .
پس فکر کردم چطور می توانم یک ارتباط درست تری با آنها برقرار کنم . مطمئن بودم در سایه ی یک ارتباط درست و موثر این تصور که دبیران با نگاه تبعیض به دانش آموزان می نگرند از بین خواهد رفت . می دانستم که بعضی از دانش آموزان در سنین راهنمایی و دبیرستان بسیار حساس و زود رنجند و هر کاری را فقط به خاطر جلب نظر دیگران انجام می دهند و به خاطر حداقل کاری انتظار تشویق دارند . زیرا به علت اجتماعی بودن نیازمند تعلق داشتن هستند و به دنبال شواهدی می گردندکه مبین اهمیت آنها باشد ، آنها توجه می خواستند . آیا این تقاضای زیادی بود ؟
قطعا "خیر ".اما مسئله همین جا به وجود می آید ، هنگامی که آنها از طریق ابزار یا ارتباط جمعی صحیح نتوانند به اهداف خود برسند بسیار احتمال دارد که به ابزار ضد اجتماعی متوسل شوند، پس چه باید کرد ؟
من فقط دنبال یک اقدام و یک راه حل ارتباطی مناسب بودم و بالاخره موفق شدم با یک روش خاص،رابطه ی لازم را برقرار کرده و مشکلاتم را به حداقل برسانم .
پیشنهاد راه حل
پس از بررسی موضوع و بهره گیری از کمک های استادانه یک روانشناس به این باور رسیدم که هر جا که لازم است والدین یا معلم باید تلاش فرزند یا دانش آموز را برای جلب توجه، نادیده گرفته و در عوض رفتار مثبت فرد را که به منظور جلب توجه انجام نمی گیرد، مورد توجه و تشویق قرار دهند .
البته نادیده گرفتن رفتارهای نا درست ،رفتار کافی و موثری نیست ، چرا که گاهی به تشدید آن رفتار نا مطلوب و یا حتی تمسک به رفتارهایی مانند قدرت نمایی می انجامد .
می دانستم که تلاش یک نوجوان برای جلب توجه، یک رفتار جهت دار یا هدف دار است و اگر بتوان با مثبت نگری، هنگام رفتار نادرست، به مورد مثبتی از خصوصیات فردی وی اشاره کرد نوعی شرطی سازی درونی به جریان می افتد و نوجوان با رسیدن به این که " من هم مطرح هستم " به آرامش می رسد .تلقین اینکه "تو خوب هستی" باعث خوب شدن می شود .
چگونگی اجرا راه حل
از آن پس هر جلسه هنگام پرسش کلاسی، یکی از دانش آموزان قوی را صدا می کردم و پس از چند پرسش از او تشکر کرده و از وی می خواستم که سر جای خود بنشیند . پس از آن، یکی از دانش آموزان مورد نظر را با آگاهی به این که آمادگی برای پرسش ندارد نزد خود می خواندم و بعد از این که پرسش های مورد نظر را پاسخ گو نبود یک مورد در رفتار ، گفتار ، نوشتار یا ظاهر او پیدا کرده و از او تمجید می کردم .
در این جا مثال هایی که قبلاً سر کلاس مورد پژوهش و آزمایش قرار دادم را مطرح می کنم :
۱- دانش آموز در جواب پرسش من ، با همان صراحت و گستاخی همیشگی می گفت " درس نخواندم ."من با صدای بلند می گفتم ؛ بچه ها، این دانش آموز درس نخوانده و بطور مسلم نمره ای دریافت نخواهد کرد ، اما من می خواهم از این دانش آموز به خاطر راستگویی و شهامتش تشکر کنم ، زیرا به جای اینکه متوسل به دروغ شود بدون اینکه وقت کلاس را بگیرد صادقانه اظهار می دارد که درس نخواندم . این راستگویی و شهامت قابل تقدیر است .
۲- دانش آموز به جای پاسخ گویی به پرسش کلاسی بدون هیچ صحبتی و با نگاهی معنی دار به من زل زده یا به دانش آموزان می نگریست و گاهی سرش را پائین می انداخت . من می گفتم : بچه ها این دختر درس نخوانده ، حتماً مشکلی داشته و توجیهی برای کار اشتباه خود دارد ولی من ندامت را در چهره اش می بینم و قطعاً این ندامت و پشیمانی از درس نخواندن او را به راه درست رهنمون خواهد ساخت . زیرا اولین قدم برای ترک عادات ناپسندی چون درس نخواندن و تنبلی پشیمانی است . من این ندامت را ستودنی می بینم . حتی گاهی این ندامت را در چهره دانش آموز نمی دیدم ولی با تلقین مثبت به وی باعث می شدم احساس شرم در او بوجود آید .
۳- دانش آموز پای تخته می آمد و شروع به حل نادرست مسئله می کرد و من می گفتم:" کافی است . راه شما درست نمی باشد و نمره ای نخواهی گرفت." ولی بچه ها من متوجه یک نکته مثبت شدم ، این دانش آموز با این که مسئله را غلط حل کرده ولی چقدر منظم و خوش خط می نویسد . چه قدر ترتیب و توالی را رعایت می کند ، اصلاً یکی از اصول ریاضیات نظم است ، پس چنین دانش آموزی که تا این حد نظم دارد نمی تواند ضعیف و بی اهمیت به درس باشد . من مطمئنم برای جلسه ی بعدی آمادگی لازم را خواهد داشت .
۴- بعضی از دانش آموزان از همه جالب تر بودند ، به جای سکوت و توجه به معلم ، با نگاهی به دانش آموزان دیگر و با لبخندی مرموزانه انتظار تقلب را داشتند ، حتی ادب ایستادن در حضور معلم را هم نداشتند و من از لحظه ای که این دانش آموزان برای جوابگویی پای تخته می آمدند ، فقط به این فکر بودم چه نکته مثبتی در آنها وجود دارد ولی چیزی پیدا نمی کردم .
یک روز وقتی یکی از دانش آموزان برای جوابگویی به درس نزد من آمده بود ، گفتم : بچه ها شما هم مثل من متوجه شدید که چه قدر چهره ی این دانش آموز به خانم مهندس ها شبیه است ؟ و چه قدر حیف که با این چهره ای که درست مانند تحصیل کرده هاست درس نمی خواند .
شواهد۲
در نهایت هر دانش آموزی که برای پاسخ گویی به درس نزد من می آمد راضی و خندان بر می گشت و به این ترتیب احساس می کرد نقطه قوتی در وجودش هست که قابل ستودن می باشد . بعد از مدتی بطور مرتب این جملات را از این دانش آموزان می شنیدم که:
۱- شما تنها دبیری هستید که بین دانش آموزان زرنگ و ضعیف فرق نمی گذارید .
۲- اصلا وقتی شما هستید احساس راحتی می کنیم.
۳- اگر همه مثل شما فکر می کردند که دنیا گلستان می شد.
۴- لطفا مرا راهنمایی کنید برای گرفتن نمره خوب از کجا باید شروع کنم؟
۵- حیف که درس شما،درس ریاضی است و سخت و پایه قوی می خواهد که من ندارم ،خیلی دلم می خواست با کسب نمره خوب از درس شما میزان علاقه خود را به شما بیان کنم.
دیگر در صدد جلب توجه با توسل به ، به هم ریختن نظم کلاس نبودند . مشکلات من تا ۹۵% سر کلاس حل شده بود و تقریباً کسی بی انضباطی نمی کرد و اگر مشکلی بود فقط مشکل درس نخواندن بود که فردی بود و جمع را کمتر درگیر می کرد . گاهی همین دانش آموزان از من می خواستند درس را دوباره تکرار کنم تا متوجه شوند. این درخواست ناشی از این مسئله بود که توجهشان هم به درس بیشتر شده بود ، زیرا می خواستند به طریق صحیح مطرح شوند . تلقین مثبت از آنها فرد دیگری ساخته بود و خود را موجوداتی ارزشمند می دیدند. اگر دانش آموزی نظم کلاس رابر هم می ریخت ،خود این دانش آموزان شرور با او برخورد می کردند و بارها شنیدم که به دیگران می گفتند : "حداقل سر این کلاس ساکت باشید ."
اجرای طرح توسط همکاران دیگر
این راه حل توسط ۲ نفر دیگر از همکاران در مدرسه اجرا شد و بسیار موفقیت آمیز بود.در ضمن اجرای طرح توسط سایر همکاران به این نکته دست یافتم که اگر حدود تعریف و تمجید رعایت نشود،این طرح منجر به وابستگی بیش از حد بعضی دانش آموزان به دبیر می گردد که خود مشکل ساز است.لذا توجه به دانش آموز باید کاملا هوشمندانه باشد تا هر گونه وابستگی عاطفی غیر معمول را سبب نشود.
نتیجه
به کمک روشی که در این اقدام پژوهی ذکر گردید۹۵% این دانش آموزان گستاخ که فقط به دنبال جلب توجه بودند و برای مطرح شدن در کلاس به هر اقدامی دست میزدند تا کمبود های ناشی از بی توجهی های خانواده را با حرکات ناشایست جبران کنند،دانش آموزانی مطیع وفرمانبردار شدند.
اساس وجودی همه ی موجودات عالم بر تحول و تغییر نهاده شده است . انسان نیز در تمام دوران زندگی خود دست خوش تغییرات مداوم است و دوره ی کودکی و نوجوانی از مهمترین این دوران به شمار می رود .
تمامی روانشناسان و صاحب نظران در این مورد توافق دارند که دوره ی کودکی و نوجوانی در تعیین و شکل یافتن رفتار ، رشد شخصیت و منش آینده ی کودک دارای اهمیت بسزایی است. با وجود آنکه مدرسه نیز قسمتی از جامعه و از عوامل تاثیر گذار بر رشد روانی کودکان و نوجوانان محسوب می گردد ، اما در شرایطی نقش آن از خانواده مهمتر و آشکار تر می نماید . مدرسه به عنوان مهمترین مرکز پرورش کودکان و در آن معلم به عنوان تنها فردی که می توان نفوذی همچون والدین برای او قائل شد . در این دوره بر اثر حضور والدین معلم و اطرافیان رفتارهای روانی و اجتماعی کودکان شکل می گیرد و ارکان و پایه های اصلی شخصیت انسان بالغ تکوّن می یابد . بدون شک آنچه در دوره ی کودکی ونوجوانی برای انسان رخ می دهد نتایج و حاصل آن در بزرگسالی به دست خواهد آمد .
به طوری که گزل می گوید : " کودک در پنج سالگی نسخه ی کوچک شخص جوانی است که بعداً خواهد شد . "
یا در جایی دیگر ماری مونتسوری گفته است : " کودک پدر آدم بزرگسال است . کودکان بر اساس نوع رفتاری که ما با آنها می کنیم ، می آموزند که هستند و چه ویژگی هایی دارند . "
منابع :
راهبردهایی برای آموزش اثربخش اثر روبرت.تی.تابر
صمیمیت،تاثیر گذاری و نفوذ در ۱۰ دقیقه اثر م.حورایی
www.tebyan-ardebil.ir
fanavarimalard.blogfa.com
articlepersian.persianblog.ir
14