تارا فایل

استعدادهای اهمیت آموزش و پرورش درخشان


1-1- آموزش :
1-1-1 اهمیت آموزش و پرورش:
تمدن امروزه وجوه متفاوتی دارد. دگرگونی تکنیک زندگی مرتبا بر وسعت و تنوع نیازها می افزاید و بهره مندی انسانها را از مهارتها و تواناییهای جدید ایجاب می کند. در اثر این تحول تدریجی چه بسا هدفهای تربیتی که روزی بعنوان مقاصد تجملی مطرح بوده اند و اکنون یک نیاز اجتناب ناپذیر عمومی جلوه می کنند. روشن است که کسب مهارت برای مقابله با نیازهای متنوع و پیچیده زندگی و کسب اهلیت برای استفاده از تکنیک نوع و کاربرد ابزار جدید. خود مستلزم توسل جستن به تربیت عمدی است . آن بربیت عمدی ای که برای زندگی در جاهله امروز با ابعاد وسیع نیازهای روزمره اش توانایی لازم فراهم آورد و افراد را برای مقابله با ضرورتهای روزمره زندگی آماده کند. این ضرورت نشانه بارز آموزش و پرورش است ولویت آن را نسبت به دیگر فعالیت ها توجیه می کند.
در جامعه امروز ا"وزش و پرورش تنها وسیله دسترسی به تکنیک قویتر و توسعه و پیشرفت بیشتر است رقابت دامنه داریکه باری استفاده از تکنیکهای جدید و تامین شرایط بهتر زیست و بین ملل مختلف جهان وجود دارد ، انگیزه تلاش و کوشش وسیعی است که برای بنیادگذاری نظام جامعتر و سود بخشتر آموزشی اعمال می شود و خود از اهمیت این بخش از فعالیت های اجتماعی متاثر است دگرگونیهای روزمره و سریع زندگی انسان نیز نیاز به ترتبیت و کسب آمادگی برای قبول تحول در ابعاد گوناگون حیات انسانی را به خوبی توجیه می کنند. دگرگونیهای که اجتناب ناپذیرند و تنها تربیت و تعلیم صحیح مقابله متعادل و مطلوب با آنها را امکان پذیر می سازد.

1-1-2 محتوای آموزش و پرورش:
به دنبال بحث درباره آموزش و پرورش کنجکاوی برای آشنایی با آن محتوا و برنامه در خور اینهمه توجه امری کاملا طبیعی است. روشن است که تربیت تک فرد فقط نتیجه کوششهای عمدی و رسمی خانواده نیست. تربیت یک فرد نتیجه همه عواملی است که در شکل گیری شخصیت او نقش داشته اند. اثر محیط در سازندگی ویژگیهای عقل ، عاطفی و رفتاری انسانها، خواه ناخواه مقام دارد. اثری که اجتناب ناپذیر است تغییر نیست، تدریجی و با دوام است و عموما نافذتر کوششهای عمدی است. مدرسه خود جذیی از محیط است و در چهارچوب سازندگیهای محیط، در شکل دادن به شخصیت کودکان و نوجوانان نقش قابل ملاحظه ای دارد.
آموزش و پرورش رسمی، هم کوششهای معلم برای انتقال دانش و مهارت زمان به نسل جوان و هم آن سلسله فعالیتهایی را که نقش سازنده رفتاری دارند ، در بر می گیرد. آن محتوا و برنامه که در هر زمینه فوق موثر و سودب0خش باشد در خور اهمیت است. رسالت تربیتی خانواده و مدرسه و جامعه را در هر دو بعد آموزش و پرورش باید دید که نتیجه اول در یادگیری و دومین در تغییر رفتار خلاصه می شود.
با این توضیح ، محتوای تربیتی سودبخش تر است که در هر دو جهت ، یادگیری و تغییر رفتار – موثر باشد بخصوص یادگیری، آنگاه در خور توجه است که به تغییر رفتار در جهت مطلوب منتهی شود.
تهیه آن محتوای تربیتی که نیازها و توقعات جامعه را بصورتی جامع و همه جانبه پاسخ دهد و در خور آن باشد که بعنوان یک نیاز عمومی مطرح شود از دشواریهای جدی مدیریت کنونی است. مسئله اساسی این است که نظام آموزشی با کدام محتوا سود بخش و قابل اعتماد می تواند به نیازها و ضرورتهایی که شاخص اهمیت و ضرورت کار مدرسه اند پاسخ دهد.
محتوای آموزش و پرورش باید بصورتی تهیه شود که بین وقت و سرمایه وکار مصرفی برای تربیت هر فرد و نتیجه ای که از این سرمایه گذاریها حاصل می شود تعادل و تناسب مطلوب را برقرار کند. این موازنه و تعادل هم در گروه برنامه موثر و مفید است و هم به اجرای سنجیده آن برنامه بستگی دارد. بررسی مسائل آموزش و پرورش خود کوششی برای یافتن آن محتوا و آن کیفیت اجرای است که مقاصد تربیتی را به صورت بهتر و موثر تامین کند و قدرت سازگاری و سازندگی را در افراد جامعه فراهم آورد.

1-1-3 رده بندی مسائل آموزش و پرورش:
مسائل آموزش و پرورش را با دیدهای مختلف می توان مورد توجه قرار داد و با هر نقطه نظر نوعی رده بندی از آنها حاصل می شود.
1.رده بندی از نظر ارتباط با هدفها: هدف آموزش و پرورش ابعاد گوناگونی دارد. تربیت بدنی، روانی، اخلاقی و مذهبی و اجتماعی و … در رده بندی مسائل آموزش و پرورش ممکن است دشواریها را براساس همین هدفها طبقه بندی کنیم یا آنکه اصولا مجموعه مسائل آموزش وپرورش را در دوره اصلی شامل "مسائل آموزشی" در ارتباط با کوششهایی که برای انتقال دانش و مهارت به نسل جوان اعمال می شوند و مسائل پرورشی در ارتباط با آن سلسله فعالیتهایی که متضمن سازندگی تغییر رفتار هستند از هم تفکیک کنیم.
2. رده بندی از نظر نتیجه: مسائل آموزش و پرورش را از نظر بازده کار نیز می توان طبقه بندی کرد. به این معنا که در یک طبقه موفقیتها و پیشرفتها و در طبقه دیگر آن فعالیتهایی را قرار دهیم که به تامین هدفها و مقاصد مربوط منتهی نشده اند.
3.رده بندی از نظر علتها: مسائل آموزش و پرورش ممکن است از نارسایی برنامه ها و وجود ضعف و نقص دریافت و محتوا و روشها یا از نحوه عمل و جریان کار مدرسه، ناشی باشند. بنابراین در ارتباط با علتها نیز مسائل آموزش و پرورش به دو دسته بنیادی و بسطری تقسیم می شوند. در اینگونه رده بندی ناهماهنگی هدف و برنامه فقدان ارتباط بین برنامه و نیازهای عینی و واقعی زندگی ، نقص و ضعف در آئین نامه ها و مبانی ساختمانی نظام آموزشی و … از مسائل نبیادی هستند که در خارج از مدرسه و ضمن برنامه ریزی پدید می آیند و از دشواریهای برون مرزی مدرسه اند. کم کاری و ناتوانی معلم ، نقص و کم بود وسائل کار ،تضاد فکری بین معلم و متعلم، مدیریت ضعیف و بی نظمی فقدان کنترل و ارزشیابی و … از مسائل اجرایی هستند و منشا آنها جریان کار در داخل مدرسه است.
4.رده بندی از نظر ماهیت: مسائل آموزش و پرورش را از نظر ماهیت در دو رده کیفی و کمی می توان از هم تفکیک کرد. پاره ای از دشواریها از چگونگی کار، اعم از نبیادی یا اجرایی ناشی می شود در حالی که بعضی دیگر نتیجه گسترش سازمانها و افزایش روزمره نیازها هستند و مشخصا کمبودهای عددی را در بر می گیرد. چاره جوی دسته اول مستلزم اصلاح محتوا و روش کار مدرسه است و به همین سبب این گونه دشواریها را مسائل کیفی می گوئیم. دسته دوم که به صورت کمبودهای مقداری بیان می شوند و به همان سبب تحت عنوان مسائل کمی از آنها نام می بریم.

1-1-4 اهداف در نظام آموزش و پرورش :
هدف آموزش و پرورش را در چهارچوب نیازها و ضرورتهای زندگی فردی و گروهی انسانها باید بنیاد کرد. بنابراین منظور از تربیت بیش ازآنکه قابل وضع کردن باشد در حوزه کشف کردن است. مقاصد تربیتی را در هر زمان و بر مبنای شرایط خاص هر مکان در آن سلسله مسائلی که مبتنی به زندگی روزمره انسانهاست باید جستجو کرد و این مستلزم شناسایی دقیق و بازشناسی مستمر نیازها و ضرورتهای زندگی است. پس برای تعیین مقاصد تربیتی باید نیازها و ضرورتها را بررسی کرد. به همین سبب هدفهای آموزش و پرورش اغلب کهنه به نظر می رسند و به حق می توان قبول کرد که گاهی سنتی و نارسا هستند و با ضرورتهای محسوس و ملموس زمان مغایر هستند.
مساله دیگر لزوم هماهنگی بین هدفهای تربیتی و نیازها و شرایط محلی و منطقه ای است. این وضعیت را نباید از نظر دور داشت که شهر و روستا – مناطق کوچک و بزرگ – جامعه های صنعتی و کشاورزی – قشرها و طبقات مختلف جامعه و بالاخره ملت ها طبیعت متفاوت دارند. حتی افراد مختلف با قابلیت های ذهنی مختلف اهداف متفاوتی در آموزش و پرورش آنها وجود دارد.
در هر صورت این حقیقت را نمی توان از نظر دور داشت که بخش مهمی از مقاصد تربیتی به شکوفایی استعدادها و تواناییهای مبتنی بر شایستگی های فردی باز می گردد براستی زیادند استعدادهای بالقوه که در اثر عدم بهره مندی از تربیت و به سبب آنکه به کار گرفته نمی شوند به مرحله بروز و سود بخشی نمی رسند و در حقیقت تلف می شوند.

1-1-5 اصول کلی و اصول برنامه ریزی آموزشی در دوره متوسطه :
1.رابطه برنامه با نیازها
پس در تهیه برنامه ریزی درسی ابتدا باید نیازها و ضوررتهای زندگی را یافت و سپس تهیه برنامه رد جهت پاسخگویی به آن نیاز باشد.
2.رابطه برنامه با هدف
با توجه به هدفی که از آموزش در نظام آموزشی تعریف شده است برنامه ریزی باید در جهت رسیدن به هدف باشد.
3.رابطه برنامه با ویژگیهای فردی :
کوششهای تربیتی اگر محرک ذوق و شوق افراد باشد سود بخش تر و زودتر به نتیجه می رسند. کار روزانه در صورتی محرک ذوق خواهد بود که با علایق و تواناییهای انسان هماهنگ باشد. بنابراین در تهیه برنامه های آموزشی به رغبتها و استعدادها باید توجه داشت. اما استعدادها و رغبتها متنوع اند و هر شخص را ویژگیهایی است که کم و بیش منحصر به فرد اوست. در برخورد با این مسئله در اولین دید ضورت توسل به تربیت انفرادی جلب توجه می کند.

رابطه برنامه با شرایط منطقه ای :
برنامه آموزش و پرورش لزوما باید در بهره مندی از تربیت مطلوب برای همه افراد جامعه فرصتهای یکسان فراهم آورد این تساوی فرصت در صورتی تامین می شود که نصاب مقرر تربیت عمومی و استانداردهای آموزشی در مقیاس مملکتی یکسان اما در تهیه برنامه ها و کاربرد روشهای تربیتی امکانات و شرایط محلی و منطقه ای ملحوظ باشد.
مسائل برنامه ریزی در ارتباط با شرایط و مراحل رشد .
چنانکه ذکر شد در تهیه برنامه های آموزشی به نیازها و شرایط رشد نیز باید توجه داشت و همین ضرورت بروز مسائل خاص را موجب می شود. با توجه به اینکه در هر نظام آموزشی، با هر الگوی ساختمانی، وجود دو مقطع مشخص و متمایز آموزش همگانی و اختصاصی اجتناب ناپذیر است، مسائل مربوط به شرایط رشد را در دو بخش تحت معین عنوانها بررسی میکنیم:
1.برنامه ریزی آموزشی هماهنگی
2. برنامه ریزی آموزشی اختصاصی
تحصیلات دوره متوسط و عالی همگانی نیست و در هر رشته به مقصود معین و برای گروهی به علایق و تواناییهای خاص پیش بینی می شود. این ویژگی هماهنگی و همبستگی بیشتر محتوا و روش را با علایق و تواناییهای گروه منتخب ایجاب می کند. تحصیلات تخصصی رد ارتباط با کار و اشتغال نیز رسالت مخصوصی دارد و از این جهت نیز در تهیه برنامه های این دوره ، مسائل مخصوص پیش می آید . یک مسئله در برنامه ریزی آموزش متوسط، در لزوم جنبه های کاربردی و عملی برنامه است . این دوره را بر خلاف دید اجتماعی موجود مقدمه تحصیلات عالی نباید دانست اموزش متوسطه به صورتی باید بنیان شود که پس از این مرحله تحصیلی درصد متناسبی از جوانان را به بازار کار و اشتغال روانه سازد. در قبال این ضرورت مهم این که : تحصیلات متوسطه باید چنان پیش بینی و اجرا شود که از لحاظ شایستگی و مهارت آمادگی فعالیت و قبول مسوولیت در محیط کار را برای نوجوانانی که به دانشگاه راه نمی یابند فراهم آورد.

1-1-6 تعریف آموزش و پرورش دوره متوسطه :
از کلمه متوسطه در نظام آموزش و پرورش مستفاد می شود که دوره ای است که نقش واسطه میانی، دوره ابتدایی و دوره عالی را ایفا می کند.
در گزارش نهایی اجلاس منطقه ای یونسکو آمده است : دوره متوسطه عبارت است از دوره برزخ یا دوره انتقالی میان آموزش پایه که عمومی و غیر تخصصی است و آموزش تخصصی تر در سطح آموزش عالی. دوره انتقال میان کودکی و جوانی است و یک دوره میانی که به واسطه بسیاری از فشارهای روانی، جسمانی و مشکلات سازگاری، ویژگیهای خاصی را به نوجوانان و جوان می بخشد. این دوره در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، منبع اصلی تولید نیروی انسانی نیمه ماهر است.
این دوره ممکن است از سه جهت دوره انتقالی باشد:
-انتقال از آموزش عمومی ، همگانی و غیر تخصصی به آموزش دانشگاهی، تخصصی خاص عده ای محدود.
– انتقال از محیط آموزش به محیط کار و زندگی
– انتقال از دوره میانی کودکی که نیازهای فرد تحت نظر ومراقبت دیگران تامین می شود و جوانی و بلوغ که به فرد استقلال و قبول مسوولیت می دهد.
هر یک از این ابعاد به تنهایی از حساسیت و اهمیت ویژه ای برخوردار است. در قانون اساسی، معارف مصوب 1290 ، مدارس متوسطه به عنوان مدارسی که بعد از دوره ابتدایی و قبل از مدراس عالی تشکیل می شود مطرح شده است. این دوره با سنین چهارده تا هفده و هجده سالگی مقارن است.
در دوره متوسطه برنامه های درسی متنوع، در شاخه ها و رشته های تئوری و عملی تقسیم شده و در نتیجه فرصتهای مناسب برای انتخاب درس و رشته تحصیلی، براساس استعداد، علاقه ، معلومات پایه و نیازهای آینده بهتر فراهم می شود. بسیاری از صاحبنظران دوره متوسطه معتقدند که انتقال همه جانبه دانشها و فنون در سطحی بالاتر از آموزش عمومی به همه دانش آموزان نه ممکن است و نه ضرورت دارد و لذا باید در این دوره نوعی تقسیم کار انجام گیرد و به دلیل گستردگی و تراکم برنامه های متعدد آموزشی، شاخه ها ، رشته ها و گرایشهای زیادی ایجاد شود.
بنابراین دوره متوسطه دوره ای است که در آن دانش آموزان گروه سنی چهارده تا هفده یا هجده ساله تحصیل می کنند و به دلیل تنوع برنامه ها و تعدد رشته های تحصیلی فرصت انتخاب دارند.

1-1-7 اهمیت آموزش و پرورش دوره متوسطه
دوره متوسطه از دوره های مهم حساس و موثر در زندگی فردی و اجتماعی آدمی اس. دوره ای است که به سبب وضع زیست، اجتماعی وروانی دانش آموزان آن با سایر دوره های تحصیلی مشترکات و ممیزاتی دارد و دارای طیف وسیعی است که دوران نوجوانی را در بر می گیرد و در انتهای طیف به دنیای جوانی می رسد.
در دوره متوسطه، قسمت اعظم استعدادهای اختصاصی نوجوان و جوان بروز می کند، قدرت یادگیری آنان به حدی اعلای خود می رسد، کنجکاوی آنان جهت معینی می یابد و مسائل جدید زندگی نظیر انتخاب رشته، انتخاب حرفه و شغل، اداره خانواده و گرایش به مرام و مسلک، ذهن آنان را به خود مشغول می دارد و به مرحله ادراک ارزشهای اجتماعی، اقتصادی و معنوی می رسند؛ از این رو این دوره در نظامهای تعلیم و تربیت کشورهای مختلف جهان اهمیت زیادی دارد.
دوره متوسطه، از لحاظ مبانی فلسفی، زیستی، روانی واجتماعی دوره بسیار مهمی است. دوره ای که آموزش عمومی را به آموزش عالی پیوند می دهد وگروه کثیری را برای ورود به جامعه و بازار کار مهیا می کند؛ از این رو هر نوع نارسایی و خلل در این دوره مستقیما بر عملکرد و کیفیت هر دو حلقه آموزش، عمومی و عالی، تاثیر بسزایی خواهد داشت.
طبق سرشماری سال 1375، متجاوز از 7 میلیون نفر 85/11 درصد از جمعیت 60 میلیونی ایران در گروه سنی 15-19 ساله قرار دارند. گروه سنی 14-17 ساله بیش از 6 میلیون نفر (13/10 درصد) بوده است که با روند رشد جمعیت ایران، جمعیت این گروه سنی تاکنون بیشتر شده است. در سال تحصیلی 1377-1378 بیش از 5 میلیون و 300 هزار دانش آموز در دوره متوسطه تحصیل کرده اند.
بنابراین دوره متوسطه دوره مهمی است که برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و هماهنگی همه جانبه ای را برای تحقق اهداف این دوره می طلبد.

1-1-8 ویژگیهای آموزش متوسطه :
نخستین ویژگی آموزش متوسطه تخصصی بودن آن است. پس از آنکه برنامه تعلیمات عمومی در سطح ابتدایی و راهنمایی به پایان رسید. آموزش متوسطه باید به پرورش استعدادهای خاص بپردازد تا بدین ترتیب با تکیه بر جنبه های مثبت شخصیت افراد نه تنها از احتمال شکست دانش آموزان در کسب معلومات و مهارتهای مورد نظر خواسته شود تا زمینه برای احساس ارزش خود در هر فرد فراهم گردد. بلکه علاوه بر آن با محدود شدن فعالیتها به آنچه با استعداد هر دانش آموز مطابقت دارد امکان و فرصت کافی برای تعمق در موضوعات و مهارت در کوششها به وجود آید. قسمت اعظم فعالیتها و برنامه های آموزش متوسطه صرف ایجاد تخصص خواهد شد بطوری که فارغ التحصیلان هر رشته فرصت کافی داشته باشند ضمن آشنا شدن با تجربیات گذشتگان در آن رشته
اولا : به حد کاربرد علمی به نتایج مذکور برسند آن را وسیله کسب و معاش و خدمت به جامعه نمایند.
ثانیا : با علاقه روز افزونی که به رشته تحصیلی خود پیدا کردند در آن زمینه به نوآوری بپردازند و بر اثر برداشتن گامی جدید احساس ارزش کنند. بخشی از اوقات فراغت دانش آموزان هم با آشنایی کمی آنان با سرمایه های فرهنگی اختصاص داده خواهد شد تا جنبه های انسانی زندگی در قبال جنبه های اقتصادی و تخصصی تقویت گردد.
1-1-9 ویژگیهای دانش آموزان دوره متوسطه
اهم ویژگیهای دانش آموزان دوره متوسطه (چهارده تا هفده ساله) عبارت است از :
1. بروز بخش اعظمی از استعدادهای اختصاصی به دنبال استعدادهای عمومی.
2. رشد سریع قوای جسمانی و نیرومندی کم سابقه.
3. رشد کامل هوش و رسیدن قدرت یادگیری به حد اعلای خود
4. فزونی گرفتن الگو پذیری و همانند سازی.
5. جهت دار شدن کنجکاوی نوجوان
6. تفکر درباره مسائل جدی زندگی نظیر انتخاب رشته، انتخاب شغل و انتخاب همسر و نگرانی نسبت به این مسائل.
7. پایان یافتن وابستگی شدید به والدین و تمایل به رهایی تدریجی از این وابستگی و داشتن استقلال فردی.
8. دست یافتن به قواعد اجتماعی پایدار و احساس محدودیت نسبت به برخی از قواعد اجتماعی و خانواده .
9. گرایش به امور سیاسی و مرام و مسلک
10.افزایش روحیه ارزشگذاری به امور فرهنگی، هنری و علمی.
11.احساس توانایی تاثیر گذاری و ایفای نقشهی مفید اجتماعی و شرکت در زندگی گروهی.
12. رسیدن به بلوغ جنسی و بلوغ شرعی
13.وجود تفاوت بین پسران و دختران از لحاظ زمان بلوغ جنسی، شرعی و غیره.
14. ورود به مرحله تفکر انتزاعی و گسترده شدن تواناییهای فکری و ذهنی.
15. پرداختن به قضاوت، سنجش و ارزیابی دوباره اشخاص، اشیاء و پدیده ها و داشتن نوعی شک و تردید در باورها و اعتقادات برای دوباره سازی آنها.
16.گسترش آمال و آرزوها و شدت یافتن تخیلات و تجسمات.
17. شدت یافتن رفاقت بین همسالان و تمایل به جنس مخالف.
18. بیدار شدن و تشدید گرایشات اخلاقی و مذهبی.
19. تمایل به سازگاری با محیط و کاهش ماجراجویی.
20. تمایل به آراستن ظاهر خود و جلب توجه دیگران.

1-1-10 تاریخچه ظهور و تکوین آموزش و پرورش دوره متوسطه
تاسیس دارالفنون را در سال 1228 باید سرآغاز مدرسه متوسطه به سبک جدید در ایران دانست. الگوی این مدرسه ازنظر ساخت، برنامه های درسی و مقررات آموزشی از کشورهای اروپایی بویژه فرانسه اقتباس شده است.
پس از دارالفنون در شهرهای تهران، تبریز ارومیه، اصفهان ، همدان ورشت ، مدارس متوسطه پسرانه و دخترانه توسط فرانسویها، انگلیسیها و آمریکاییها تاسیس شده است.
پس از دارالفنون در شهرهای تهران، تبریز، ارومیه، اصفهان، همدان و رشت، مدارس متوسطه پسرانه و دخترانه توسط فرانسویها، انگلیسیها و آمریکاییها تاسیس شده است.
در دستور تحصیلات شش ساله متوسطه مصوب 1310 پس از دوره شش ساله ابتدایی، دوره متوسطه به صورت دوره اول و دوره دوم اعلام گردید و مدت و مدت تحصیل در هر دوره سه سال تعیین شد.
در سال 1313 محل تحصیل دوره ابتدایی را "دبستان" و مدرس این دوره را معلم و محل تحصیل دوره متوسطه را دبیرستان و مدرس این دوره را دبیر نام نهادند.
همزمان با ایجاد و گسترش دبیرستانهای نظری، تاسیس مدارس متوسطه فنی و حرفه ای نیز مورد توجه قرار گرفت و مدرسه فلاحت در رشت (1293) ، هنرستان فنی با دو رشته درودگری و فلز کاری (1285) ، و دبیرستان تجارت (1303) د رتهران به وجود آمد.
تا سال 1335 در مدت دوره اول متوسطه تغییری ایجاد نشد و دوره دوم متوسطه شامل دو سال عمومی و یک سال تخصصی بود و به دارندگان مدرک تحصیلی دوره دو ساله عمومی گواهینامه پنجم علمی داده می شد. مدت تحصیل در رشته های نظری، فنی وحرفه ای در دوره دوم متوسطه سه سال بود. سال آخر دبیرستان شامل دو رشته علمی و ادبی بوده است. به افرادی که سال آخر دبیرستان (دوره یکساله) را می گذرانیدند، گواهینامه دیپلم کامل متوسطه داده می شد.
در سال تحصیلی 1334-1335 ، با تصویب شورایعالی فرهنگ، رشته های ادبی، ریاضی، طبیعی و خانه داری برای دختران و رشته های فنی و کشاورزی برای پسران ایجاد شد.
در آیین نامه مصوب 1338، بر استفاده از خدمات راهنمایی و توجه به استعداد و علاقه دانش آموزان در انتخاب رشته تحصیلی تاکید شد.
در طرح اصلاح آموزش و پرورش مصوب 1344 و به دنبال تاسیس دوره راهنمایی تحصیلی، دوره متوسطه عمومی، فنی و حرفه ای شامل چهار سال تحصیل رسمی در دو بخش عمده نظری، فنی و حرفه ای با رشته های متنوع و متعدد پیش بینی شد.
در سال تحصیلی 1353-1354 ساختار آموزش متوسطه عبارت بود از :
-شاخه عمومی یا نظری شامل رشته های اقتصاد- اجتماعی ، فرهنگ و ادب، علوم تجربی و ریاضی – فیزیک.
-شاخه جامع شامل رشته های متنوعی با عنوان آموزش عمومی، فنی ، بازرگانی، حرفه ای و کشاورزی که پس از یک سال اجرا، متوقف ماند.
-شاخه فنی و حرفه ای شامل سه بخش صنعت، خدمات و کشاورزی یا رشته های متعدد از هر بخش.
مدت تحصیل در هر یک از این شاخه ها چهار سال بود. دانش آموزان دوره متوسطه معمولا سال اول متوسطه را در شاخه های تحصیلی ذکر شده می گذراندند و پس از سال اول متوسطه در یکی از رشته های تحصیلی به مدت سه سال تحصیل می کردند. به فارغ التحصیلان دوره چهار ساله متوسطه، دیپلم کامل در یکی از رشته های مربوطه داده می شد.
چهار سال تعیین شد. رشته های تحصیلی فرهنگ و ادب اقتصاد – اجتماعی در هم ادغام گردید و به نام رشته ادبیات و علوم انسانی اعلام شد و در مدت تحصیل شاخه ها و رشته های دیگر تغییری انجام نگرفت. در سال 1369 طرح تغییر نظام آموزش متوسطه پیشنهاد و پس از تایید در شورایعالی انقلاب فرهنگی در سال 1370 به صورت آزمایشی اجرا شد. در صفحات بعد درباره این طرح بحث خواهد شد.

1-1-11 طرح جدید آموزش دوره متوسطه
در سال 1369، وزارت آموزش و پرورش، طرحی به نام "طرح انتقال به آموزش متوسطه" را تهیه و برای بررسی و تصویب به شورای انقلاب فرهنگی پیشنهاد کرد.
طرح مزبور با اصلاحاتی در دوازده ماده و شش تبصره در دی 1369 به تصویب رسید و اجرای آن به صورت آزمایشی از سال 1370 در مناطقی از کشور آغاز شد.
در سال تحصیلی 1377-1378 ، همه دانش آموزان دوره متوسطه ایران براساس این طرح به تحصیلات خود ادامه داده اند.
مزایای طرح جدید دوره متوسطه ، در کلیات طرح جدید متوسطه به مزایای متعددی که طرح دارد اشاره شده است ؛ از جمله :
– نیمسالی و واحدی کردن دوره متوسطه و دوره پیش دانشگاهی.
– تشکیل شاخه کاردانش و توجه به پودمانهای مهارت.
– ارزش دادن به آموخته های خارج از مدرسه
– کوتاه شدن دوره آموزش عمومی از دوازده سال به یازده سال.
– پیش بینی دوره پیش دانشگاهی.
– کاهش نگرانی در بین دانش آموزان متوسطه .
– ارائه دروس به صورت عمومی، اختصاصی و پودمانهای مهارت.
– آسانتر شدن تغییر رشته تحصیلی.
– امکان خروج از تحصیل و ورود به بازار کار.
– توجه بیشتر به استعدادها و علایق دانش آموزان.
– استفاده از فضاها و امکانات درون و بیرون مدارس متوسطه.
– کاهش زیانهای ناشی از تکرار پایه یا ترک تحصیل.
– تشکیل دوره های کاردانی پیوسته و کاهش یک سال از دوره کاردانی.

1-1-12 دلایل اولویت اجرای طرح جدید متوسطه :
همان طور که در فصول قبل مطرح شد، کلیات طرح تغییر نظام آموزش و پرورش در سال 1367 به تصویب شورایعالی انقلاب فرهنگی رسید و قرار بود برنامه تفصیلی هر یک از دوره های تحصیلی تهیه شود و بتدریج تغییراتی در هر یک از دوره های تحصیلی انجام گیرد.
وزارت آموزش و پرورش تغییر دوره متوسطه را بر دوره های دیگر تحصیلی با ذکر دلایل ذیل در اولویت قرار داد:
1. اهمیت دوره متوسطه به عنوان دوره انتقال از آموزش عمومی، همگانی و غیر تخصصی به آموزش دانشگاهی یا به محیط کار و زندگی.
2. سرعت در افزایش تقاضا برای آموزش متوسطه بیش از سطوح دیگر تحصیلی و نیوری انسانی مورد نیاز اجرای برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور.
3. موارد متعدد نارساییهای آموزش متوسطه در حال اجرا ؛ از جمله:
"تاکید بر آماده کردن کلیه دانش آموزان برای ورود به دانشگاه و در نتیجه افزایش دائمی تعداد داوطلب عقب مانده از تحصیلات دانشگاهی.
– تشدید جو حاکم بر جامعه مبتنی بر کم ارزش بودن آموزشهای فنی و حرفه ای در مقایسه با آموزش نظری.
– تاکید بر دروس نظری و عدم ارزشگذاری به آموزشهای خارج از مدرسه و نارسا بودن شیوه مهارت آموزی (طرح کاد) در آموزش متوسطه.
– ندشتن انعطاف لازم برای پذیرش نوآوریها و پاسخگویی به نیازهای خاص مناطق کشور.
– نامناسب بودن بافت و محتوای برنامه های درسی با وضعیت شهرهای کوچک و روستا.
– اتلاف منابع به لحاظ شیوه برخورد با تکرار پایه در نظام سالی.
– عدم ارتباط متقابل آموزشهای فنی و حرفه ای با دوره های کوتاه مدت مهارت آموزشی.

1-1-13 اهداف دوره متوسطه :
به لحاظ اهمیت این دوره از تحصیل و تربیت آدمی، صاحبنظران تعلیم و تربیت برای این دوره اهداف متعددی ذکر کرده اند؛ از جمله:
"هدفهای تربیتی دوره متوسطه عبارت است از کسب عادات و مهارتهای لازم برای مطالعه و کار، آشنایی با روشهای موثر فکر کردن وبیان کردن، رعایت اصول بهداشت و سازگاری شخصی و اجتماعی، دارا شدن نظر مساعد و قدرشناسی در فرصتهای مختلف و تدوین یک فلسفه جامع از زندگی".
مطالعه روند تعیین اهداف دوره متوسطه در ایران و تحول آن نشان می دهد، مهمترین هدف آموزش متوسطه ابتدایی تربیت افراد برای جذب و استخدام در ادرات دولتی بوده است. دارا بودن مدرک تحصیلی دوره اول متوسطه و دیپلم کامل از شرایط استخدام در سازمانهای دولتی به شمار می رود.
در دستور تحصیلات دوره اول و دوم متوسطه مصوب شورایعالی فرهنگ علاوه بر این هدف، تکمیل اطلاعات عمومی و آماده شدن برای ورود به مدارس عالی نیز مورد تاکید قرار گرفته است.
در سال 1338، در آیین نامه دوره متوسطه اهداف اختصاصی دوره دوم متوسطه به شرح ذیل تعیین شد:
1. تکمیل اطلاعات عمومی دانش آموزان؛
2. آماده کردن شاگردان برای ورود به دانشگاهها؛
3. آموختن حرف و صنایع و آشنا کردن دانش آموزان به مبادی مشاغل آزاد.
در طرح جدید آموزش متوسطه هدفهای خاص این دوره، که مکمل هدفهای کلی و عمومی آموزش و پرورش به شمار می رود، در سه گروه به شرح ذیل تعیین شده است:
الف) ایجاد و تقویت یک یا چند مهارت قابل عرضه در بازار کار که با استعدادهای فردی تناسب داشته باشد و در عین حال برای رفع نیازمندی جوانانی که در پایان دوره متوسطه به فعالیتهای اجتماعی و تولیدی واقتصادی می پردازند مفید واقع شود.
ب) ایجاد آمادگی کافی و مطلوب برای تحصیلات دانشگاهی و نیل به درجه تخصص در رشته های نظری و عملی یا علمی و فنی

ج) کمک و یاری جوانان در جهت کشف و شناخت استعدادها و تواناییهای فردی به تربیتی که هدایت آنها را به مناسبترین راه ادامه تحصیل یا اشتغال به کار و حرفه مناسب و قبول مسوولیت تولیدی و اقتصادی مفید وموثر متضمن باشد و امر راهنمایی تحصیلی و شغلی را در مقیاس وسیعتر و اساسی تر آن در مرحله نهایی که پایان تحصیلات متوسطه است امکانپذیر سازد.
در طرح کلیات نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران 1367 اهداف متعددی برای دوره متوسطه فراگیر مطرح شده است. در طرح جدید آموزش متوسطه 1369 نیز هدف کلی متوسطه و اهداف هر یک از شاخه های تحصیلی مورد بحث قرا گرفته است. در این طرح آمده است : هدف کلی آموزش متوسطه و پیش دانشگاهی و کاردانی (پیوسته) عبارت است از : اعتلای سطح فرهنگ و ددانش عمومی و آماده ساختن جوانان برای اشتغال مفید یا ادامه تحصیل در سطوح عالی تر تحصیلی (آموزشهای علمی – کاربردی و دانشگاهی )
اهداف هر یک از شاخه ها نیز به شرح ذیل اعلام شده است:
1. هدف شاخه متوسطه نظری : اعتلای سطح فرهنگ و دانش عمومی و شناخت بهتر استعداد و علاقه دانش آموزان و ایجاد زمینه مناسب برای هدایت آنان به مسیرهای تحصیلی مورد نظر و احراز آمادگی نسبی برای ادامه تحصیلات عالی تر دانشگاهی.
2. هدف شاخه متوسطه فنی و حرفه ای . اعتلای سطح فرهنگ و دانش عمومی و شناخت بهتر استعداد و علاقه دانش آموزان و ایجاد زمینه مناسب برای هدایت انان به سمت اشتغال مفید و احراز آمادگی نسبی برای ادامه تحصیلات عالی تر کاربردی – علمی.
3. هدف شاخه کاردانش (مهارت آموزشی). تربیت نیروی انسانی سطوح نیمه ماهر و ماهر، استادکار و سرپرست مورد نیاز بخشهای صنعت، کشاورزی و خدمات براساس نیازهای اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی کشور. به نحوی که هر یک از افراد شاغل یا متقاضیان اشتغال در جامعه برای کاری که انجام می دهند یا داوطلب انجام آن هستند، دانش و مهارت کافی کسب کنند.
4. هدف دوره پیش دانشگاهی . ایجاد آمادگی نسبی در دانش آموزان برای ورود به تحصیلات عالی تر.
5. هدف دوئره های کاردانی (پیوسته) هدف کلی این دوره که جزئی از نظام آموزش و پرورش علمی – کاربردی شناخته می شود، تربیت نیروی انسانی رده های میانی (تکنسین ، سرپرست و مربی) برای بخشهای مختلف اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کشور است.

1-1-14 ساختار دوره های متوسطه، پیش دانشگاهی و کاردانی پیوسته
ساختار جدید متوسطه دارای شاخه ها، گروهها و رشته های مختلف تحصیلی است. دوره تحصیل در دوره متوسطه سه سال است که یک سال آن عمومی و دو سال اختصاصی است.
دانش آموزان سال اول متوسطه در پایان سال اول می توانند در یکی از شاخه ها، گروهها و رشته های تحصیلی به شرح ذیل ادامه تحصیل دهند. هر شاخه معرف سمت گیری عمده در زمینه تحصیل یا اشتغال است.
شاخه متوسطه نظری . این شاخه بزرگترین جزء ساختار آموزشی دوره متوسطه است و چهار رشته، ریاضی – فیزیک، ادبیات و علوم انسانی، علوم تجربی و علوم و معارف اسلامی را در بر می گیرد.
شاخه متوسطه فنی وحرفه ای . این شاخه شامل سه زمینه صنعت، خدمات و کشاورزی است. زمینه، بزرگترین جزء شاخه های فنی و حرفه ای و کاردانش و متناظر با بخشهای عمده فعالیتهای اقتصادی (کشاورزی، صنعت و خدمات) است.
زمینه صنعت به چند گروه مانند برق، مکانیک ، مواد، عمران و غیره تقسیم می شود و هر گروه مشتمل بر چند رشته است.
زمینه خدمات نیز به چند گروه مانند هنر، مدیریت، اقتصاد خانواده، اداری و مالی، هنر ، بهداشت و غیره تقسیم می شود و هر گروه نیز دارای چند رشته است.
زمینه کشاورزی دارای رشته های منابع طبیعی، امور زراعی و باغی و امور دامی است.
شاخه کاردانش . این شاخه دارای سه زمینه صنعت کشاورزی و دامپروری و خدمات است و هر زمینه یک یا چند گروه و هر گروه یک یا چند رشته مهارتی دارد.
رشته تحصیلی بزرگترین جزء شاخه نظری و کاردانش یا گروه تحصیلی در شاخه فنی و حرفه ای است. رشته تحصیلی معرف سمت گیری در یک زمینه مشخص تحصیلی است که چشم انداز آن به اشتغال در یک زیربخش اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی یا ادامه تحصیل در یک گروه متجانس از رشته های تحصیلی دانشگاهی می انجامد.
هم اکنون در شاخه کاردانش 650 رشته مهارتی طراحی و اعلام شده است که بعضی از آنها در مدارس متوسطه دایر است.
در کلیه رشته های مهارتی "پودمانهای مهارت" وجود دارد. دانش آموزانی که در شاخه کاردانش تحصیل می کنند می توانند پودمانهای مهارت را مطابق برنامه آموزشی مربوطه بگذرانند و در آزمون استاندارد مهارت در حرفه مربوطه شرکت کرده، در صورت توفیق گواهینامه درجه دو مهارت دریافت دارند. همچنین آنان می توانند پس از گذراندن پودمان مهارت مطابق برنامه آموزشی مروطه و توفیق در آزمون استاندارد مهارت، به دریافت گواهینامه درجه یک نایل می شوند.
به افرادی که در شاخه کاردانش یا هر یک از شاخه های تحصیلی یاد شده 96 واحد درسی را گذرانیده باشند دیپلم متوسطه در رشته مربوطه داده می شود.
دوره پیش دانشگاهی . دوره پیش دانشگاهی شامل چندین گروه تحصیلی متناسب با گروههای آزمایشی آزمون ورودی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی است. هم اکنون رشته های تحصیلی دوره پیش دانشگاهی عبارتند از : علوم ریاضی، علوم تجربی، علوم انسانی وهنر.
دوره کاردانی پیوسته. دانش آموزانی که شاخه فنی و حرفه ای را انتخاب می کنند می توانند طبق ضوابطی، دوره پنجاسله کاردانی پیوسته (سه سال متوسطه و دو سال کاردانی) را بگذرانند. به فارغ التحصیلان این دوره گواهینامه فوق دیپلم (کاردانی) در رشته و گرایشی که تحصیل کرده اند اعطا خواهد شد.
منظور از گرایش تحصیلی، آخرین تقسیم بندی ساختار دوره متوسطه است و کوچکترین جزء برخی از رشته های تحصیلی است. نمودارهای 1-5 و 2-5 شاخه ها و رشته های تحصیلی آموزش متوسطه و شاخه کاردانش را نشان می دهند.

1-1-15 اهداف و سیاستهای کلی از پیدایش گروه استعدادهای درخشان در نظام آموزشی
شناسایی کودکان و نوجوانان با بهره هوش بالا (تحت عنوان تیزهوش) و تشویق و حمایت آنان از سوی مسئولین آموزش و پرورش، مربیان ووالدین آنها در تمام کشورهای جهان (اعم از توسعه یافته یا در حال توسعه) همواره مورد توجه قرار دارد، اما طرز تلقی و نحوه برخورد جامعه نسبت به شاگردان تیز هوش با هم متفاوت است.
در کشور ما سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان مسئولین شناسایی و پرورش این استعدادها را در سطوح مختلف تحصیلی داشته که وظایف این سازمان باختصار عبارتند از:
الف- فراهم نمودن و گسترش کلیه امکانات لازم جهت ناخت و پرورش این استعدادها .
ب- پژوهش و تحقیق علمی در زمینه های مربوط به دانش آموزان سرآمد.
ج- فراهم آوردن امکانات کمک آموزش و مادی لازم برای اینگونه دانش آموزان.
د- تالیف و تدوین و انتشار کتب و نشریات آموزش برای ارتقاء سطح علمی انها.
هـ- تربیت و استخدام کارشناسان مورد نیاز سازمان مربوطه.

در واقع هدف واقعی از تربیت گروه استعدادهای درخشان جمع آوری دانش آموزان خلاق و سرآمد و تیزهوش می باشد که سیستم آموزشی عادی مدارس برای آنها ناکارآمد شنایی شده . و در مدارس خاصی قرار می گیرند که با پیاده کردن سیستم آموزشی هماهنگ تر با نیازهایشان همینطور با در اختیار گذاشتن هرچه بیشتر امکانات زمینه لازم را جهت شکوفایی هرچه بیشتر استعدادهای آنان فراهم آورد. تا در آینده بتوان به عنوان ذخائر فکری جامعه در زمینه های مختلف علوم از آنها استفاده کرد. شناسایی این دانش آموزان به این صورت می باشد که در کل یک استان یک مدرسه استعدادهای درخشان در مرکز استان دایر می شود و بقیه بچه ها از سراسر استان و از مدارسی که به عنوان دانش آموزان برتر با معدل نمرات بالاتر انتخاب می شوند و سپس تحت 3 مرحله آزمون ورودی به این مدارس قرار می گیرند که توسط سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان برگزار می شود و پس از موفقیت به مدارس فوق راه می یابند که این مراحل در 3 نوبت ابتدایی، راهنمایی و متوسطه برگزار می شود. دانش آموزانی که از شهرستان به این مراکز می آیند.
باید دارای امکانات کافی جهت اقامت در مرکز شبانه روزی هم باشند. یعنی این مدارس دارای یک بخش آموزشی و یک بخش اقامتی در مجموع می باشند که در بخش مطالعات تکمیلی به ریز فضاهای آن اشاره خواهد شد . (50% دانش آموزان مقیم شهر مرکز هستند و 50% مقیم شهرستان بوده که باید در تدوین برنامه فیزیکی برای 50% دیگر امکانات اقامتی فراهم باشد.)

1-1-16ساختار آموزشی و تشکیلاتی دوره متوسطه استعدادهای درخشان :
ساختار آموزشی و تشکیلاتی در این مدارس همانند مدارس عادی دوره متوسطه می باشد به گونه ای که ساعات تدریس دروس و مواد درسی دقیقا همان می باشد فقط کیفیت دروس و آموزش آنها و نحوه آموزش متفاوت می باشد به گونه ای که سیستم اکتشاف هدایت شده در سالهای اخر دبیرستان در بعضی دروس سیستم اکتشاف آزاد برای انها پیاده می شود به همین دلیل کلا ساعات دروس پایه و اصلی علوم که نیاز به فعالیتهای استدلالی و آزمایشگاهی دارد در مورد این مدارس افزایش پیدا می کند و دروسی مثل ریاضی، فیزیک، شیمی، زیست از اهمیت بیشتر و ساعات بیشتری در طول هفته را به خود اختصاص داده است زیرا دارای فعالیتهای آزمایشگاهی در لابراتور نیز می باشد.
تشکیلات اداری آن همانند مدارس عادی دوره متوسطه می باشد فقط یک بخش به عنوان محل استقرار نمایندگان و بازرسان سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان می باشد.
ساعات حضور در مدرسه همانند مدارس عادی از ساعت 7 صبح آغاز می شود اما تا ساعت 4 بعدازظهر به دلیل وسعت فعالیتهای آزمایشگاهی به درازا می کشد. و امکان استفاده افرادی که در محل اقامتی مدرسه اقامت گزدیه اند تاساعات اولیه شب از لابراتورها و آزمیاشگاهها وجود دارد.
در این مدارس فقط دو رشته عمده تجربی و علوم ریاضی وجود دارد که ساختار درسی و مواد آن همانند مدارس عادی می باشد.
1-1-17 شیوه ها و روشهای مختلف آموزش و تدریس علوم
روش سخنرانی:
روش سخنرانی قرنها هدف انتقادهای بسیاری قرار گرفته است. منتقدان این روش را نابهنگام توصیف کرده آنرا برای تحمیل یک نقش نامطلوب غیر فعال به دانش آموزان و به عدم انطباق با نیازهای تک تک دانش آموزان متهم مینمایند. آنهایی که روش سخنرانی را روشی با ارزشی می دانندد به انعطاف پذیری آن تقویتی که هم برای سخنران و هم برای دانش آموزان فراهم می آورد. و فرایند اجرایی این روش اشاره می کنند مطالعات حاکی از آن است که این روش در برخی شرایط می تواند روش موثری باشد.
تدارک یک سخنرانی مستلزم تصمیم گیری، درباره سازماندهی شنیداری و دیداری است همچنین این روش مستلزم توجه به انگیزه خودتان و مقدار زمانی است که می توانید صرف آمادگی آن نمایید.
در سخنرانی سه بخش متمایز وجود دارد که عبارتند از مقدمه ، قسمت اصلی و نتیجه گیری هر یک از این قسمتها کارکردهای متفاوتی بعهده دارند. مقدمه سخنرانی با تحریک علائق دانش آموزان و فراهم آوردن علائم انگیزشی نقش برانگیختن را برعهده دارد. مقدمه همچنین باید محتوای اساسی را آشکار و به دانش آموزان کمک کند تا آن محتوا را بوسیله بیش سازماندهنده ها و سوالاتی که به آنها کمک می کند تا اندیشه های مرتبط به موضوع را که می دانند به خاطر آورند سازماندهی نمایند.
در بخش اصلی سخنرانی، سخنران محتوا را تحت پوشش قرار می دهد و آنرا با استفاده از یک یا چند شکل سازماندهی و توضیح به نظم در می آورد، سازماندهی را با استفاده از عبارتهای روشن، تکنیک قاعده مثال ، قاعده پیوندهای توضیح ، علائم کلامی اهمیت و حمایت ساختاری مشخص می نماید، محتوا را با ارائه مثال و اجتناب از واژه های مبهم صراحت می بخشد و توجه دانش آموزان را با کمک تنوع بخشیدن به محرکها، تغییر کانالهای ارتباطی، معرفی فعالیتهای بدنی، استفاده از شوخ طبعی، نشان دادن اشتیاق و پرسیدن سوالات حفظ می کند.
بخش نتیجه گیری نیز نقشهای چندی به عهده دارد که عبارتند از : فرصت دادن به ما که در یک سطح اجتماعی با دانش آموزان تعامل داشته باشیم. پرسیدن و پاسخگویی به سوالاتی که به صراحت بخشی یادگیری ها کمک می کند و بررسی مجدد نکات کلیدی. در بخش نتیجه گیری ما این سخنرانی را به سخنرانی های قبلی و بعدی ارتباط می دهیم. در این روش معلم نقش فعال را دارد و امیدوار است دانش آموزان در جریان تدریس از نظر ذهنی مشارکت داشته باشند. بارها اتفاق می افتد که شما تشخیص می دهید باید مطالب را به صورتی مستقیم به دانش آموزان ارائه دهید. بعضی از راههای آن به شرح زیر است :
1- گفتن به آنها
2- نشان دادن نحوه به کارگیری ابزارهای علمی
3- بحث
4- کتاب خوانی
5- نمایش فیلم، اسلاید، یا تلویزیون
6- نمایش فیلم، اسلاید، یا تلویزیون
دیوید اوسوبل نام این کار را آموزش دریافتی می گذارد. در آموزش دریافتی دانشی که قرار است آموخته شود ارائه می شود و معلم مفاهیم را برای دانش آموزان تعریف می کند. اگر دانش جدید با مفاهیم موجود در ساخت شناختی فراگیر مربوط باشد اموزش "معنی دار" رخ می دهد. یادگیری طوطی وار وقتی اتفاق می افتد که دانش جدید بطور دلخواه در ساخت شناختی تلفیق شود اینکه آیا اطلاعات جدیدی ارائه می دهید برای دانش آموزان با معنی یا یادگیری طوطی است. بسته به این است که شما آن را تا چه حد برای آنان روشن کرده اید و تا چه حد درست مطابق سطح رشد شناخت آنان است.

روش آموزشی تدریس به گروههای کوچک
رایج ترین روش تدریس به گروههای کوچک، تدریس به شیوه بحث و گفتگو بوده است. هدفهای اولیه این روش عبارتند از : افزایش توانایی تفکر انتقادی ، مهارتهای مشارکت آزاد در بحث، و سایر توانایی ها و مهارتهای شناختی، این روش در مورد همرایی اندک، تغییر دادن نگرش دانش آموزان، معلمانی که می توانند ساختار ضعیف را تحمل کنند، مهارتهای مساله ای گشایی در تدریس، و پرورش توانایی سخن گفتن موثرترین روش شناخته شده است. ولی برای کسب اطلاعات از طریق ارتباط دارای کارایی کمتر است.
قبل از شروع بحث باید موضوع بحث را انتخاب کرد. آن گاه معلم و دانش آموزان باید منبع مشترکی مثل کتاب برنامه تلویزیونی، بازدید از موزه و غیره را در نظر بگیرند و آن را زمینه بحث خود قرار دهند. آگاه شدن دانش آموزان از مسائل خاص یا سوالی که محور بحث باشد نیز حائز اهمیت است. در نهایت، معلم باید طریقه نشستن در جلسه بحث را انتخاب کند و با نحوه آرایش کلاس به گونه ای که ارتباط متقابل دانش آموزان ساده تر شود آشنا باشد.
مشخص شدن نقش معلم و دانش آموزان طی برگزاری جلسه بحث ضروری است. هرچند شرکت بیش از حد معلم در بحث می تواند سبب محدود شدن تاثیر مثبت بحث برای دانش آموز شود، مشارکت کمتر از حد ضرورت او نیز دانش اموزان را دلسرد می کند. شناخت زمان و نحوه مداخله در بحث نظارت بر منحرف نشدن از موضوع، سکوت، خطا در شناسایی واقعیت و استدلال نادرست و تعدیل آنها در موفقیت بحث نقشی حیاتی دارد.
بهتر است بعد از پایان جلسه معلم از نظرهای پیش بینی نشده و مسایلی که ضمن بحث مطرح شده است یادداشت بردارد و پرونده ای ازانها برای سالهای بعد تهیه کند، ارزیابی کرده بحث، آمیختن افکار خود با اظهار نظر درجه بندیهای دانش آموزان نیز مفید خواهد بود.
عدم شرکت دانش آموزان در بحث نخستین نشانه بروز خطاهای عاطفی و اجتماعی است، مشارکت در بحث غالبا با جنسیت، سن یا گروه حقوقی دانش آموزان پیوند دارد. اندازه گروه نیز میتواند یک عامل باشد. روشهای تقویت در تنظیم مشارکتهای پراکنده دانش آموزان موثر است. در اینجا مساله دیگر آسیب زدن به احساسات دانش آموزان است . ما در راهنمایی دانش آموز نباید از طعنه یا تمسخر استفاده کنیم. یادگیری از طریق همکاری، روش مهم دیگر برای اموزش به گروههای کوچک است. در این روش از گروههای یادگیری و شیوه های یادگیری گروهی برای تشویق و ایجاد انگیزه در دانش آموزان استفاده می شود. کارایی این روش علاوه بر تاثیر آن در پیشرفت، حذف تفاوتهای موقعیت و تخصص در دانش آموزان به اثبات رسیده است.

انتخاب وضعیت فیزیکی در آموزش به شیوه گروههای کوچک:
ترتیب استقرار شرکت کنندگان در جلسه بحث در نحوه عملکرد گروه موثر است. سامر الگوی استقرار سمیناری یا دایره ای شکل را با الگوی سخنرانی، یعنی ایستادن معلم در مقابل دانش آموزانی که روی ردیف صندلیها نشسته اند مقایسه کرده است. در هر دو وضعیت دانش آموزانی که مستقیما در مقابل معلم قرار می گرفتند بیش از آنهایی که در دو سوی کلاس نشسته بودند در بحث شرکت می کردند در وضعیت کنفرانس دانش آموزان ردیف جلو و وسط کلاس بهتر از دانش آموزان ردیفهای عقب یا گوشه ها می توانستند در بحث شرکت داشته باشند . متغیری که در اینجا بیش از هر چیز حایز اهمیت است ایجاد ارتباط با نگاه نام دارد. وضعیت نشستن به هر شکل که باشد. نگاه مستقیم افراد گروه به یکدیگر سبب افزایش ارتباط می شود. و طرز نشستن در کلاس بر مبادله نگاه میان معلم و دانش آموز تاثیر دارد.
اگر معلمان دانش آموزان را به گروههای کوچک تقسیم کنند آنها وقت بیشتری صرف انجام تکالیف می کنند ولی وضعیت نشستن گروهها نیز در مدت زمان انجام کار تاثیر دارد. در کلاس اول استقرار میزها به گونه ای که دانش آموزان در دو ردیف میز و رو در روی یکدیگر می نشستند در مقایسه با قرار گرفتن میزها در ردیفهای موازی و نشستن دانش آموزان در یک سوی آنها سبب کاهش بازده می شد. در بررسی مشابهی با دانش آموزان کلاس هفتم با رو در رو قرار گرفتن دانش آموزان در دو سوی میز بر میزان سرو صدای آنها به طور دایم و پیوسته افزوده می شود.
سازماندهی سنتی ظاهرا برای ارائه اطلاعات به دانش آموزان و مطالعه مستقل بهترین شیوه است برای بحث و گفتگو تربیت معنی شکل موثرتر است. برای کار با گروههای کوچک که بخواهند فعالیت خاصی را انجام دهند سازماندهی تقسیم بندی شده بهترین کارایی را دارد.

روش آموزش فردی
آموزش فردی به ما کمک می کند تفاوتهای فردی دانش آموزان را بشناسیم و یادگیری مستقل را به آنها بیاموزیم در این میان، روشهای مطالعه و مهارتهای مطالعه می توانند براثر بخشی یادگیری مستقل، بیفزایند.
همچنین روشهایی برای تدریس وجود دارند که در جهت تسلط بر موضوع، یادگیری را موثر تر می سازند.
یادگیری درصد تسلط و نظامهای شخصی آموزش هر دو بر این تشخیص متکی هستند تا پیشرفت و نگرش دانش آموزان را بهبود بخشند.
مدارس می توانند از قرارداد و آموزش تک شاگردی نیز برای یادگیری مستقل استفاده کنند. به طور کلی این گونه روشهای آموزش انفرادی با فرد فرد دانش آموزان کاملا قابل تطبیق است آنها راه را برای فردی کردن بیشتر آموزش هموار می کنند.
آموزش طرح ریزی شده و آموزش به کمک کامپیوتر ، شکلهای دیگر آموزش فردی به شمار می آیند. هر چند آموزش طرح ریزی شده اصولا برای استفاده در بخش اصلی کار مدرسه در نظر گرفته شده بود، اینکه بعد از گذشت ورود دو دهه، راهها برای تکمیل آموزش عناوین خاص شده است. تحقیق پیرامون آموزش به کمک کامپیوتر نتایج نسبتا مثبتی را در پیشرفت و نگرش دانش آموزان نشان می دهد هر چند نرخ هزینه کارایی این روش همچنان زیر سوال است.

یادگیری به روش تحقیق یا اکتشاف آزاد
در طرف دیگر محور روشهای آموزشی تحقیق یا کشف آزاد است. ساختهای آموزش تحقیقی روشها را طوری می اموزد که دانش آموزان قابلیتهای خود را برای جابجایی و دسته بندی اطلاعات منابع گوناگون؛ تحصیلی ، اجتماعی و تجربی، رشد می دهند. دانش آموزان در تحقیق، مسائل را روشن می کنند، فرضیه ها یا جوابهای ممکن را به وجود می آورند، این فرضیه ها را در پرتو اطلاعات موجود تست کرده و سعی می کنند نتیجه گیریهای خود را در مورد اطلاع از مسائل جدید یا موقعیتهای تازه به کار گیرند. تحقیق روی این که دانش آموزان به عوض آن که "چه" چیزی را پردازش می کنند (دستاوردها) روی چگونه داده پردازی کنند (فرایندها) تمرکز می کند.
در یک محتوای آموزشی، تحقیق هم اسم و هم فعل است. هم عمل و هم فرایند است.. تحقیق در یک فرآیند یادگیری راهی است که از آن طریق دانش آموزان و برگسالان می تواند در پی حل مسائل یا پردازش اطلاعات باشند.

آموزش و یادگیری به روش اکتشاف هدایت شده
آموزش علوم به روش کشف هدایت شده روشهای معلم محوری و شاگرد محوری را با هم ادغام می کند. نمودار 5-2 روابطی را که ممکن است بین مقدار تسلط معلم و دانش آموز و (یا) رشد فکری مثل رابطه بین اولویت مفاهیم علم و قابلیت آنها برای دربرگرفتن یادگیری اکتشافی ، هدایت شده یا آزاد وجود داشته باشد نشان می دهد.
رشد مفهوم علم و تسلط معلم در آموزش علم هرچه دانش آموزانه کم سن تر باشند باید اطلاعات راهنمایی بیشتری به آنها بدهید. هر چه مسن تر باشند اطلاعات کم تری به آنها می دهید و آنها به کمک شما به عنوان تسهیل کننده و منبع و محرک ابتکار بیشتری به خرج می دهند.
این متن بر کشف هدایت شده تاکید دارد ، نهع به این دلیل که تنها راه آموزش است بلکه به سه علت مهم:اول این که ما اغلب با روش سخنرانی آشنا و راحتیم و چون تقریباً بطور قطعی در آموزش خودمان بکار رفته ؛ دوم این که اگر قرار است کودکان بطور علمی باسواد شوند و قادر به حل مسائل باشند باید عملاً در سطح خاصّ خودشان در این فعالیت ها با شما مشارکت کنند استفاده از روش اکتشاف هدایت شده برای بچه های کم سن ممکن است باعث کشف یا پرسش در نوجوانی و بزرگسالی شود. و سوم آن که آموزش به طریق اکتشاف هدایت شده ، استراتژی تدریس شما را برای برخورداری از سطوح متفاوتی که بچه ها دارند وسیع می کند.

آموزش به روش اکتشاف هدایت شده
آموزش فراگیر برای یادگیری
آموزش / یادگیری اکتشاف هدایت شده سعی دارد روش یادگیری را به دانش آموزان بیاموزد. اکتشاف هدایت شده به آنها کمک می کند دانشی را که منحصرا متعلق به خودشان است به دست آورند زیرا آنها خود آن را کشف کرده اند. اکتشاف هدایت شده محدود به یافتن چیزی کاملا تازه برای دنیا مثل اختراع تلویزیون یا تئوری مرکزیت خورشید نیست. موضوع ، مرتب کردن دوباره اطلاعات از داخل است. بنابراین دانش آموزان می توانند برای تشکیل مفاهیمی که برایشان تازه است به ماورای اطلاعات بروند. اکتشاف هدایت شده در برگیرنده معانی سازمان و ساخت ایده هاست. رابرت کارپلاس و هربرت تیر همکاران بررسی اصلاح برنامه اموزش علمی این دیدگاه اکتشاف را این طور شرح داده اند : کشف عبارت از شناخت ارتباط بین یک ایده و یک مشاهده یا ، بین دو ایده یا دو مشاهده است.
آموزش اکتشاف امری تازه نیست. سقراط فیلسوف یونان باستان با سبک سوال خود روش اکتشاف را به کاربرد بدون آن که بگوید هدفش آموزش است . در عصر حاضر جان دیوئی منادی اصلی آموزش پیشرو در دهه 1930 اعلام کرد که کودکان باید به عوض آن که برای آنها سخنرانی شود "از طریق انجام کار" یاد بگیرند. ژان پیاژه و جروم برونر روانکاو پیشین هاروارد مبتکر رشد علاقه به یادگیری از طریق اکتشاف در اواسط 1960 بودند.

مزایای روش اکتشاف هدایت شده
جروم برونر عامل جنبش حرکت به سوی آموزش اکتشافی برای استفاده از این شیوه چهار دلیل برمی شمارد:
1- توانایی هوشی
2- انگیزه های داخلی به عوض خارجی
3- فراگیری ارزشهای اکتشاف
4- بقاء حافظه
منظور برونر از توانایی هوشی این است که شخص یاد می گیرد با به کارگیری این قوه، فکرش او را رشد دهد. معتقد است که دانش آموز به عنوان یک نتیجه تبعی در کشف، یک پاداش معنوی رضایت بخش دریافت می کند. معلمان اغلب پاداش صوری (بیرونی) (برای مثال نمره اول ) می دهند. اما اگر بخواهند دانش آموزان با شوق ان را بخوانند مبجورند روشهای راهنمایی را که رضایت درونی به دانش آموز می دهند انتخاب کنند. برونر تاکید می کند که تنها راهی که یک شخص روشهای اکتشاف را یاد می گیرد داشتن موقعیتهایی برای کشف است. دانش آموز از طریق اکتشاف هدایت شده به آرامی یاد می گیرد که چگونه سازماندهی و تحقیق کند. یکی از بزرگترین دستاورد اهداف کشف هدایت شده این است که بهتر باعث حفظ حافظه می شود. چیزی که یک دانش آموز بطور مستقل کشف می کند به یاد می آید اما مفاهیمی که به او گفته شده می تواند بسرعت فراموش شود.

تغییر انگیزه بیرونی دانش آموزان به انگیزه درونی
یادگیری ممکن است در پاسخ به نوعی پاداش اتفاق بیفتد؛ بچه ها ممکن است برانگیخته شوند که راه پرهیز از شکست را یاد بگیرند. این دو نوع انگیزه ممکن است در حالی که بچه ها در جستجوی راههایی برای تطابق با آنچه مورد نظرشان است یک الگو بشود. در کلاس، بچه ها ممکن است روزهای اول را برای فهمیدن این که شما از آنها چه می خواهید ، بگذارنند، بنابراین ممکن است خوشایند شما باشد.
دیوید ریزمان جامعه شناس مشهور آن را این طور توضیح داد : "…حیات فکری از یک حالت گرایش بیرونی که در آن وجود محرک و تقویت قطعی است به یک حالت گرایش درونی که در آن رشد و بقای مهارت، تفوق و مرکزیت می یابد، حرکت می کند.
حالت گرایش بیرونی دیوید ریزمان به این معنی است که بچه ها کارها را برای ما انجام می دهند. آنها تحسین ما را می خواهند و از خشم ما اجتناب می کنند . این امر بر خلاف اهداف آموزش علم است و باعث وابستگی بچه ها به یک مقام، برای پاداش انگیزه و راهنمایی دائم می شود.
اکتشاف هدایت شده به دانش آموزان کمک می کند بیشتر خودمدار، خودرهبر و مسوول یادگیری خود بشوند. دانش آموزان وقتی خودشان قادر به یادگیری را با اکتشاف بیاموزند. بیشتر خود انگیخته می شوند. آنها یاد می گیرند که فعالیتهای خود را با قدرت خود تحسینی انجام دهند. دقیقتر این که بگویید که پاداش خود کشف است.
آنها یاد می گیرند که محیطشان را فعالتر زیر نفوذ خود درآورند و از طریق هماهنگی با مسائل به رضایت خاطر می رسند. انگیزه بیرونی دارای ارتباط کم یا بی ارتباط با عمل یادگیری است. رضایت درونی شخصی به شخص دیگر متفاوت است و مستقیما به انگیزه های خارجی و آشکار فرد مربوط است.

1-1-18 نبود بهترین راه آموزش علوم برای همه کودکان
چون هر دانش آموز برای خود شخصیتی منحصر به فرد است ، هیچ راهی را نمی توان بهترین راه آموزش خواند، عموما در آموزش علوم ، سه نوع استراتژی وجود دارد : روش سخنرانی، روش کشف هدایت شده و روش کشف جستجوگرانه، یکی از مهمترین اختلاف بین این سه استراتژی، نقش معلم و دانش آموز است. در روش سخنراین که در یک سر محور قرار دارد، معلم نقش فعال و مسلط و دانش آموز نقش منفعل و غیر فعال دارد. در انتهای دیگر محور روش تحقیق یا کشف آزاد قرار دارد. در این روش دانش آموزان بیشتر فعالند و معلم نقش تسهیل کننده دارد. در وسط محور کشف هدایت شده قرار دارد که ترکیبی از دو روش دیگر است.

1-1-19 روش پیشنهادی آموزش علوم برای گروه استعدادهای درخشان
امروزه با پیشرفت علم و صنعت و نیازی که اجتماع، به افراد مبتکر دارد آموزش و پرورش کودکان آفریننده مورد توجه بسیار قرار گرفته است. جهت آموزش این افراد و رشد و نمو نیروی خلاقه آنها پیشنهادات متعددی شده است اما این نکته مسلم است که آموزش اکتشافی برای آنها موثر تر از سایر روش های آموزشی خواهد بود. زیرا از طرفی هم جوابگوی نیاز کنجکاوی استقلال طلبی آنهاست و هم موجب ایجاد فرصتی برای رشد و نمو این استعداد ها در آنها خواهد بود همانطور که گفته شد آفرینندگان از تفکر واگرا بهره مند هستند. پس باید قبل از هر چیز به رشد و نمو این تفکر در آنها اقدام کرد. علمای تعلیم و تربیت روشهای متعددی برای آموزش آنها پیشنهاد می کنند که اغلب مشابه یکدیگرند.
1- عقاید و افکار آفرینندگان باید مورد اقدام قرار گیرد.
2- آموزش آنها باید از طریق اکتشافی باشد.
3- افکار و عقاید آنها نباید ارزشیابی شود بلکه باید مورد آزمایش قرار گیرد.
4- پرسشهایشان باید به اقدام پاسخ داده شود.
5- آنها را باید به مسائل مختلف روبرو ساخت و به تفکر واگرا وادار نمود تا به اکتشاف بپردازند.
با توجه به مطالب ذکر شده در مورد انواع و اقسام سیستمهای آموزش علوم برای گروه سنی مختلف با توجه به ویژگیهای متفاوت دانش آموزان باید گفت که هرچه سن دانش اموزان بیشتر می شود با توجه به آشنایی بیشتر آنها به محیط کلاس و فراگیری دروس می توان گفت نقش معلم از فعال به سمت یک نقش تسهیل کننده در سالهای آخر دبیرستان تبدیل می شود زیرا کودکان در بدو ورود به مدرسه توانایی سازماندهی دروس و انتخاب مطالب در یادگیری را ندارند اما در سالهای آخر دبیرستان به ویژه در مورد دانش آموزان تیزهوش و سرآمد که گروه مخاطب تحقیق نیز می باشند این توانایی بیشتر نیز به چشم می خورد زیرا آنها علوم را نمی توانند به صورت طوطی وار و از یکسری فرمول های کلیشه ای بر روی تخته سیاه بیاموزند. معلم در مورد آنها به ارائه یک سری سرفصل در مورد یادگیری می پردازد و روش رسیدن به نتایج را نیز به آنها می گوید.
استخراج نتیجه به عهده دانش آموز خواهد بود که پس از آن به طبقه بندی وسازمان دهی مطالب در نزد معلم می پردازند که در این سیستم شراکت و عملیات گروهی جهت رسیدن به نتایج نیز به چشم می خورد از این طریق آموزش علوم به این افراد به نتایج قابل قبولی در آینده خواهیم رسید زیرا که هم آموزش و هم طریقه صحیح تحقیق و پژوهش را به افراد سرآمد و تیزهوش جامعه شناسانده ایم با توجه به اینکه این افراد در آینده قشر نخبه و فرهیخته جامعه را تشکیل می دهند و در واقع دانشمندان فردا خواهند بود و به استخراج نظریات و تئوریات علمی می پردازند ایجاد و انسجام این زمینه ها در این افراد از سالهای اموزش عمومی آنها باید آغاز شود. ومخصوصا دوران متوسطه که همان دوران تعلیمات تخصصی می باشد. بدین وسیله هم به نیازها و ویژگیهای خاص این افراد متوجه شده است و هم با توجه به سیاستگذاری سازمان آموزش و پرورش و سازمان پرورش استعدادهای درخشان به نتایج مطلوب و مورد نظر خود رسیده اند.
بررسی نظریات دانش آموزان نشان می دهد که درسهای ریاضی، فیزیک شیمی و زیست شناسی در دوره متوسطه استعدادهای درخشان بیش از سایر دروس مورد علاقه و توجه دانش آموزان می باشد ضمن اینکه آنها اعلام کرده اند به این دروس نیز در مدرسه به آنها اهمیت بیشتری نیز داده می شود. شاید یکی از دلایل اصلی علاقه مندی دانش آموزان سرآمد به این دروس روشهای استدلالی و کلی است که در آموزش انها به کار می ورد. آموزش دروس فیزیک، شیمی، زیست شناسی باید متکی بر ازمایشهای علمی و عملیات کارگاهی باشد تا فهم و درک آنان برای دانش آموزان و در عین حال عمیق گردد. نیاز به وجود آزمایشگاهها وکارگاههای مختلف علوم در این سیستم آموزشی و همچنین نیز از طریق رضایتمندی این دانش آموزان از وجود این فضاها و رسیدن به نتایج مطلوب ثابت شده است.

1-2: تحقیق و پژوهش
1-2-1 تحقیق و پژوهش
پژوهش و تحقیق پویشی است یگانه، ولی عمل پژوهنده گذشته از آن که در زمینه ای قبلی مسبوق است، سه گونه فعالیت را در بر می گیرد. جهت یابی، یافته اندوزی و نتیجه گیری. با این حال تعاریف زیادی برای پژوهش ارائه شده است که در عین تنوع در برگیرنده مضامین ثابتی از جمله عمل منظم، پشکار ، کشف حقیقت و دستیابی به ناشناخته ها هستند.
بد نیست نخست از معنی و مفهوم این کلمه سردرآوریم و هم در اصلاح از آن تبیینی داشته باشیم.

از نظر لغت
پژوهش در معنای لغوی شامل جستجو، بازجویی، رسیدگی، تفحص، تحقیق، استفسار، بررسی و جستجوهای علمی استیناف، مواخذه، عقاب، خبرچینی، جاسوسی، سرپرستی ، احوالپرسی و تیماز آمده است. و با کلماتی همچون پژوه (بازجست، تجسس، تفحص)پژوهنده (دانش پژوه، دین پژوه، جویان ، در حال پژوهیدن) پژوهش گر، پژوهندگی، پژوهیدگی، و پژوهیدنی هم خانواده می باشد.

در اصطلاح
در اصطلاح اهل علم برای پژوهش تعاریف مختلفی ارائه شده که در ذیل به چند مورد اشاره می شود.
– پژوهش یعنی کار منظم و پیگیر در کشف وفهم، که بر نظریه ای برای تصمیم منتهی می شود.
– پژوهش عبارت است از یک عمل منظم که در نتیجه آن پاسخهایی برای سوالهای مورد نظر و مطرح شده پیرامون موضوع تحقیق بدست می آید.
– پژوهش علمی ، بررسی نظام کنترل شده تجربی و انتقادی در مورد پدیده های طبیعی است که روابط احتمالی بین این پدیده ها به وسیله نظریه و فرضیه هدایت می شود.
– پژوهش عبارت است از بررسی کامل موضوع به گونه ای منظم و منسجمخ و براساس روشهای عینی و غیر شهودی به منظور کسب اطلاعات یا کشف اصول وابسته به ان.
– پژوهش را می توان به تجزیه و تحلیل، ثبت عینی و سیستماتیک مشاهدات کنترل شده، که به پروراندن قوانین کلی، اصول، نظریه ها و همچنین به پیش بینی و یا احتمالا به کنترل نهایی رویدادها منتج شود تعریف کرد.
– پژوهش، عملی منظم، منطقی و دقیق برای دست یافتن به حقایق، دانش نو و ارتباط ان با کل زندگی و همچنین درک روابط بین متغیرها می باشد.
– پژوهش، عملی منظم، منطقی و دقیق برای دست یافتن به حقایق، دانش نو و ارتباط آن با کل زندگی و همچنین درک روابط بین متغیرها می باشد.
– پژوهش مجموع فعالیتهای منظمی است که هدف آن کشف حقیقت یا رسیدن از علم اندک به علم بیشتر است که از طریق آن می توان درباره دو ناشناخته به جستجو پرداخت و نسبت به آن شناخت لازم را کسب کرد. در این فرآیند از چگونگی گردآوری شواهد و تبدیل آنها به یافته ها تحت عنوان روش شناسی یاد می شود

1-2-2 ضرورت پژوهش
صولا در عصر ما زشت و زیبا بهم امیخته شده و حق و باطل در کنارهم و گاهی بجای یکدیگر است. بسیاری از معروف ها منکر، و منکرات معروف شمرده می شوند. برای پرده برداری از این امور و دستیابی به حقایق خالص و پاک، تحقیق و پژوهش ضرورت دارد.
ضرورت تحقیق تنها از یک دید و نظر مورد بحث نیست که جهات گوناگونی آنرا تایید می کنند، در زیر برخی از آن موارد به اختصار توضیح داده می شود.

از نظر علمی
تحقیق مایه حیات علم است، در سایه آن مباحث علمی گسترش یافته و پر شاخ و برگ می شوند.
تحقیق و پژوهش علم را زایا می کنند و بدون آن نازائی و حتی مرگ علمی پدید می آید.
چه بسیارند اصول و قوانین و حتی نظریاتی که در سایه پژوهش ها منقطع می گردند و یا در اثر دستکاری ها و رفع حشوها و زوائد ارزش و مرتبتی جدید پیدا می کنند.
علوم باید مورد تحقیق و بررسی قرار گیرند تا افق های تازه ای را در برابر چشم ها بگشایند و منابع زلالی را در اختیار بگذارند.

1-2-3 فوائد پژوهش
در جنبه فردی
پژوهش میل به کنجکاوی در انسان را کامیاب می کند. وقایع و جریاناتی را که در گذشته اتفاق افتاده و مورد نیاز امروز آدمی است در اختیار می گذارد، روان آدمی را شاد ساخته و او را اقناع می کند.
-پژوهش آدمی را از وقونع جریانات ناخواسته آگاه می نماید. اظهارا نظر محقق را در امری دقیق، علمی وامکان وصول او را به حقیقت قطعی تر می سازد.
-تحقیق مایه رهایی انسان از تعصبات بی جا، سخنان غلط و ناروا، جلوگیری از اتخاذ مشی های نامناسب است. اثرات تبلیغی ناصواب را خنثی و راه و روش چگونه بودن و چگونه زیستن و چگونه موضع گرفتن را به آدمی می آموزد. پژوهش سبب بسط فعالیتهای فکری و عملی انسان است، عامل جلوگیری از بروز مخاطرات و سببی برای برآورده ساختن حاجات آدمی است. انسان در سایه تحقیق، فردی منطقی و مستدل در انجام دادن امور چیره و مجهز و در دریافت حقایق موفق تر و دید و بینش او عمیق و داوری او به صواب نزدیکتر می شود.

در جنبه اجتماعی
پژوهش کلید رشد ملت هاست و این رشد در هر زمینه ای که مورد نظر باشد از سیاست و اقتصاد، فرهنگ و اخلاق، حتی جنگ و صلح، صنعت و … از کانال بررسی ها و پژوهش ها باید حاصل گردد.
تحقیق به ملتی نشان می دهد که چه شرایط و اوضاعی است، چه سرمایه ها و امکاناتی را واجد است و یا چه شرایط و امکاناتی را می تواند واجد باشد.
تحقیق، صدق و کذب داعیان مختلف را در زمینه های گوناگون بر ملا می سازد. دوست و دشمن جامعه را به آنها معرفی می کند، ریشه تفرقه ها را از میان بر می دارد. برخوردهای فکری و عملی گروهها را به حداقل کاهش می دهد. از شدت وحدت درگیریها و اختلافات می کاهد و شیوه ادامه حیات مسالمت آمیز و شرافتمندانه را به خواستاران آن نشان می دهد. تحقیق سبب می شود که مردم راه و رسم درستی برای زندگی انتخاب کنند. بدانند چرا زنده اند؟ چرا باید بمیرند؟ و اگر تلاش پژوهشگر با چنین نیتی و با قصد قربت و به نیت نجات مردم از سردرگمی و شرایط نامناسب حیات انجام شود خدمتی ارزنده و خداپسند به حساب می آید.

1-2-4 اهداف و مقاصد پژوهش
پژوهش علمی ، عملی است استوار که هدفی را تعقیب کرده و محقق را به اتخاذ و ادامه روشها و فنونی وا می دارد که امر وصول به هدف در سایه آن ممکن و تسریع گردد. داشتن هدف این فایده را دارد که جلوی بسیاری از بیهوده کاری ها، اتلاف وقت ها و سرگردانیها را می گیرد و زاویه دید و جهت تلاش محقق معین می شود. هدف موجب انتخاب روش است و براثر آن معلوم می گردد چه سرمایه گذاریهایی برای دستیابی به مقصدی معین، از نظر مادی و غیر مادی ضروری است.

1-2-5 ضرورت امر پژوهش در توسعه علم :
علم محصول فعالیتهای پژوهش است و در صورتی که فعالیتهای پژوهش از طریق تولید علم و تبدیل آن به فن آوری بتواند با سایر فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی ترکیب گردد قطعا توسعه پایدار تحقق خواهد یافت.
امروزه کشورهای توسعه یافته برای حفظ بنیانهای اقتصادی، اجتماعی و ارتقاء قدرت رقابت خود و دیگر کشورها علم را به عنوان محور اصلی فعالیتهای خود مورد توجه قرار می دهند. بنابراین ضروری است کشور ایران نیز با شناخت وضع موجود و تحولات ایجاد شده در این بخش برنامه ای موثر را تهیه و تدوین نماید که این امر مهم (تحقیق و پژوهش) از سالهای ابتدایی آموزش همگانی در کنار آموزش نیز تعلیم داده شود. تا جوانان و نوجوانان کشور ما نیز همانند کشورهای پیشرفته به این سیستم آشنا شده و آموزش و پژوهش در کنار هم زمینه ساز پیشرفت دانش آموزان گردد.

1-2-6 ضرورت امر پژوهش و تربیت پژوهشگر در سیستم آموزش فوق :
تجارب جهانی در توسعه نشان داده است که آنچه موجب تحول و پیشرفت در دنیا به ویژه در قرن حاضر گشته علم و پژوهش های علمی است. جوامعی که دارای توسعه علمی شتابان هستند از ابتکار اقتصادی برخوردار بوده، فن آوری پیشرفته در دسترس داشته و برخوردار از ثبات و تشکلهای سیاسی متکامل تر و رفاه اجتماعی با استاندارد بالا هستند.
از سوی دیگر چنین توسعه علمی حاصل و دست آورد یک برنامه منسجم و موزون است بطوریکه دوران ظهور محققان معدود که غالبا به اهتمام نبوغ فردی و گاه تحت شرایط خاص موفق به دست آوردهای علمی به صورت انتزاعی گشته اند به سر آمده و یا حداقل بخش کوچکی را تشکیل می دهد به نحوی که توسعه محتوی کنونی نیاز به یک برنامه هماهنگ و فراگیر ملی و بین المللی برای خلق و انبوه سازی پژوهشگران دارد.
نقش پژوهش و تحقیق در دنیا چنان گسترش یافته و مورد پذیرش قرار گرفته است که هر نوع سیاست و برنامه ریزی صحیح در هر زمینه خود به پشتوانه پژوهش نیازمند است.
آموزش و پژوهش در کنار هم جز برنامه اصلی در سیاستگذاری نظامهای آموزشی در کشورهای پیشرفته می باشد. شاید نقش پژوهش در سالهای شروع مدارس ابتدایی کم رنگتر باشد. و آنهم به دلیل آگاه نبودن بچه ها به این فرآیند و لزوم هر چه بیشتر آموزش در این بخش می ّاشد. اما به مرور دانش آموزان هنگامی که به سالهای بالاتر می روند. به نظریات علمی و قوانین حتمی در کتابهای خود بوسیله پژوهش و تحقیق دست پیدا می کنند که نقش معلم به عنوان یک تسهیل کننده و سازمان دهنده به منظور طی این مسیر از راه صحیح خود می باشد.
البته شایان ذکر است که نقش پژوهش و تحقیق در نظام آموزشی ما بسیار کم رنگ می باشد، و دانش آموزان از همان سالهای ابتدایی ورود به مدرسه تا سالهای آخر فقط تحت فرآیند اموزش قرار می گیرند که باژلطبع به نتایجی که دست پیدا خواهند کرد تا حدی خواهد بود که نمی توانند کاربرد آنرا در زندگی خود بیابند.
البته یکی از سیاستگذاریهای اصلی سازمان آموزش و پرورش و سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان از به وجود آوردن مدارس فوق ایجاد یک چنین نظامی در آموزش دانش آموزان سرآمد و خلاق می باشد یعنی به گونه ای که در کنار مسئله آموزش به مسئله تحقیق و پژوهش نیز توجه کافی شود . زیرا که این افراد جز ذخائر ملی کشور به حساب می آیند و در واقع گرداندن چرخ متفکر حاصله در آینده به عهده این افراد می باشد.
در واقع پس از اتمام تحصیلات چیزی که انتظار می رود تربیت یک محقق و پژوهشگر نیز می باشد . که در آینده به تدوین نظریات علمی و پژوهش می پردازد. لازمه یک چنین سیاستی در مورد این افراد آن است که محیط آموزش آنها به گونه ای طراحی شود که تمام نیازهای فوق را برآورده سازد.

1-3 تاثیر عواملی فیزیکی معماری بر عملکرد قرارگاههای تربیتی (تاثیر عوامل معماری بر فضاهای آموزشی)

1-3-1 تاثیر عوامل فیزیکی – معماری در عملکرد قرارگاه های تربیتی
عملکرد قرارگاه های رفتاری مانند کلاس های درس و یا اموزشگاه ها از عوامل معماری از یک سو و شرایط فیزیکی از سوی دیگر تاثیر می پذیرد.

1-3-1-1 تاثیر (ساخت) یا (معماری) در عملکرد قرارگاه های تربیتی
آزموند 1975 (سازه ) فضاها را تعیین کنده عملکرد آنها و وظیفه معمار را (ابداع ساختی متناسب با نیازهای مصرف کننده ها) تعریف می کند. وی فضاها را از نظر تاثیری که روی رفتار می گذارند، بر دو نوع (گردهم آورنده) و (پراکنده کننده ) تفکیک می کند و توصیف می کند در ساختمان بخش های بیماران روانی (به ویژه اسکیزوفرن ها ) که از نظر ایجاد روابط اجتماعی دچار مشکل هستند، از فضاهای (گردهم آورنده ) استفاده شود.
نظر محقق فوق بر این است که : (یک بخش ویژه بیماران روانی باید از نظر معماری دارای شرایط تسهیل کننده روابط اجتماعی باشد. یعنی از نظر جغرافیائی گرد هم آورنده باشد) .
زیرا ویژگی فرآیندهای ادراک، تفکر و احساس و … اکثر بیماران روانی موجب اختلالات عمیق در روابط اجتماعی آنان می شود. اختلاف در روابط اجتماعی و انزوا به طور متقابل نابهنجاریهای ادراک و تفکر و شناخت آنان را تشدید می کند. کیفیت معماری بخش می تواند شرایط مناسبی برای برقرار شدن روابط اجتماعی بین بیماران از یک سو و بیماران و پرستاران از سوی دیگر ایجاد نموده، به دور تسلسلی که به انزوای کامل این گروه از بیماران منجر می شود، پایان دهد و یا به دلیل متناسب بودن، آن را تضعیف کند. (شهرناز مرتضوی – صفحه 77)
به نظر می رسد ، فضاهای گرد هم آورنده برای قرارگاه های آموزشی و پرورشی نیز مناسب تر باشد، زیرا امکان تمرین کارگروهی و مشارکت بیشتری را در اختیار دانش آموزان قرار می دهد. به عقیده محقق فوق، فضاهای پراکنده کننده (مانند دالان ها ی باریک) برای ساختمان (زندان) مناسب تر است.

1-3-1-2 تاثیر عوامل (فیزیکی ) در عملکرد قرارگاه های تربیتی
تحقیقات نشان می دهند، تراکم زیاد جمعیت به عنوان عامل فیزیکی، رفتارهای تهاجمی را افزایش می دهد و در صورت استمرار، موجب روز واکنش های بیمار گونه و نابهنجار می شود. تراکم زیاد در انسان احساس (ازدحام) بر می انگیزد. نظر به این که دانش آموزان واقعیت فیزیکی نیز داشته، فضا اشغال می کنند، تراکم جمعیت کلاسها را بوسیله محاسبه نسبت تعداد دانش آموز به اندازه سطح کلاس مشخص می کنند. احساس (ازدحام)، از میزان تراکم تاثیر می پذیرد ولی پدیده ای است ذهنی و از عوامل روانشناختی از یکسو و محیطی – فرهنگی از سوی دیگر متاثر می شود.
استانه تحریک پذیری افراد از نظر احساس ازدحام تحت تاثیر تجارب پیشین انان قرار می گیرد. به عنوان مثال معلمینی که به تدریس در کلاسهای پرجمعیت عادت کرده اند، در یک کلاس سی نفره احساس ازدحام نمی کنند ولی اگر به کلاسهای کوچک و کم جمعیت عادت کرده باشند، در همان کلاس سی نفره احساس ازدحام می کنند نوع فعالیتی که قرار است در فضاهای واحد انجام شود نیز عاملی بس موثر در بروز احساس ازدحام می باشد.
به عنوان مثال هرگاه در یک کلاس پرجمعیت (با تراکم بالا) دانش آموزان با رفتار انفعالی، فقط به سخنان معلم گوش کنند، ازدحام محسوب نمی شود. مگر اینکه موضوع دیگر موضوع درس (کاردستی) باشد و یا یک روش تدریس ویژه دانش آموزان را به فعالیت و تحرک بیشتر وادار نماید. بطور خلاصه احساس ازدحام هنگامی به انسان دست می دهد که علاوه بر عوامل دیگر ، تراکم جمعیت مخل آسایش شده، موانعی در مقابل جریان طبیعی فعالیتها ایجاد کند.

خصوصیت فیزیکی مدرسه
خصوصیت فیزیکی خاص در مدرسه در توسعه موفقیت مهم می باشد. این خصوصیت مربوط به کاهش نادانی و سوء استفاده می شود و یک فضای پاکیزه و شادی آور را به وجود می آورد. جانسون متوسطه را مورد مطالعه قرار داد. او دریافت که جنبه های فیزیکی مدرسه احتمالا کم اهمیت ترین ملاحظات فضایی بود. به هر حال آنها توجه نمودند که هر یک از مدارس نمونه ای که آنها مورد تحقیق قرار دادند، شادی بخش و درخشان بودند و هیچ سوء استفاده ای در هیچ یک از مدرسه وجود نداشت. یک محقق در درسهای مختلف مدرسه راهنمایی نمونه اشاره می کند و راتر توجه می کند که مبلمان و توجه به کلاسهای مدرسه با موفقیت بیشتر دانش اموزان در مدرسه راهنمایی مرتبط است.

خصوصیت فیزیکی ساختمانهای مدارس
خصوصیت اصلی محیطهای فیزیکی، عناصر متغییری مانند نور ، رنگ، سختی و نرمی سطوح است . تحقیقات نشان می دهند که توجه به این عناصر اصلی می تواند به محیطهای آموزشی بهتر منجر شود. گاهی اوقات تنها اصلاحات ساده ای مورد نیاز می باشد. محرابیان (1976) مبحثی در مورد افزایش استفاده دانش آموزان از کتابخانه خسته کننده یک مدرسه ابتدایی در صورت حرکت دادن میزها و صندلی ها و جایگزینی آنها توسط فرشهای کرکی و تعدادی کوسن، مطرح می کند. از سوی دیگر، بیشتر تجارب اصولی به مزایای یک محیط آموزشی نرمتر تاکید دارند. سامر و اوسن دریافتند که جایگزینی سختی و نرمی ها در کلاس های کالج توسط کوسن ها ، نور را قابل کنترل و فرش می تواند مشارکت در کلاس را افزایش دهد. نیل گزارش داده است که یک کودکستان فرش نسبت به یک سطح سخت در کف، رابطه متقابل معلم و دانش اموز را افزایش داده است.
اکثر مباحث در مورد اهمیت پنجره ها در کلاس، بخصوص در مدارس ابتدایی است. تحقیقات نشان می دهد که دانش آموزان کلاس با پنجره را ترجیح می دهند. در صورتی که گاهی اوقات معلمین احساس می کنند که اتاقهای بدون پنجره انعطاف پذیرتر می باشند. (لارسون 1965) به هر حال هیچ یک از این تحقیقات، تفاوتی در فعالیت دانش آموزان بین کلاسهای با پنجره و بی پنجره پیدا نکرده اند. به نظر می رسد که رنگ، عنصر با اهمیتی در تعیین عکس العمل کودکان به سازماندهی فیزیکی محیطشان می باشد. (کومن و تراستل 1988).
کومن و تراستل دریافتند که دخترها نسبت به پسرها، سازماندهی پیچیده اشکال، رنگ و عناصر محیطی را ترجیح می دهند.

اندازه کلاسها و مدارس
یکی از ویژگیهای محیط مدارس که منتج از طراحی فیزیکی بنا و نوع آموزش دانش آموزان می باشد، اندازه کلاس است که دانش آموزان در آن بطور گروهی جای داده شده اند. اندازه مناسب کلاس برای آموزش یک مشکل ثابت است و باعث فشار در سیاستهای منطقه ای مدارس می گردد. یکی از مشکلات اساسی افزایش اندازه کلاس این است که این افزایش معمولا فضا و تراکم اجتماعی را زیاد می کند. واضح است که این تراکم اجتماعی در بسیاری از شرایط رفتارهای ناهنجار را افزایش می دهد که کلاس نیز از این قاعده مستثنی نیست. به عنوان مثال نوفر (1977) دریافت که افزیاش تراکم فضایی در کلاس یک مدرسه ابتدایی، رفتار اشتراکی را کاهش داده و پرخاشگری را می افزاید. از آن بدتر این است که افزایش اندازه کلاس، نه تنها به تراکم می افزاید بلکه رقابت و اختلاف بین منابع مانند نیمکتها، وسایل آموزشی و توجه معلم را افزایش می دهد. بهترین تجزیه و تحلیل در مورد اهمیت اندازه کلاس در مدارس ابتدایی توسط گلاس و همکاران (1982) انجام شده است.
تعجب اور نیست که آنها اذعان داشته اند که کلاسهای کوچکتر تقریبا از هر جهت مخحیط آموزشی بهتری را ایجاد می کند. مانند رفتارهای دانش آموزان و معلم، عکس العمل های انها و موفقیت واقعی دانش آموزان. به همین ترتیب آنها معتقد هستند که هنگامی که اندازه کلاس به 20 تا 25 دانش آموز می رسد، اضافه کردن تعداد بیشتر تفاوت کمی را ایجاد می کند. به عبارت دیگر، اضافه کردن 5 دانش آموز به یک کلاس با 15 دانش آموز تفاوت بیشتری را نسبت به افزایش 5 دانش آموز در کلاس 20 نفری، در جو کلاس ایجاد می کند.
به این ترتیب، اندازه مناسب کلاس به تعداد مناسب دانش آموز اثر می گذارد که این مسئله بخصوص درمورد راهنمایی و دبیرستان مشکل زا می باشد.

ساختار و سازماندهی محیط مدرسه
اگر چه اغلب مباحث در مورد مدرسه، در مورد معلمین و تدابیر آنان می باشد، اشکالات ساختمانی محیط مدرسه باید مورد دقت قرار گیرند. آیا اندازه مدرسه ای که کودک در آن حاضر می گردد مناسب است؟ آیا عواملی مانند فرمهای نشستن، اندازه کلاس، رنگ دیوار و تهویه بر موفقیت تحصیلی کودک و طرز برخورد او نسبت به مدرسه و یا میزان شرکت فعالانه او در کلاس و در فعالیتهای فوق برنامه تاثیر دارد؟ اگر چه پاسخ دادن به تمامی این سوالات ممکن نیست اما تحقیقات جدید جوابهایی به بعضی از این سوالات دارند.

مدرسه کوچک، مدرسه بزرگ ، تاثیر اندازه مدرسه
به نظر می رسد که مدرسه بزرگ نفوذ دارد، ابعاد خارجی بزرگ آن، راههای طولانی و اتاقهای زیاد آن و گروههای بزرگ دانش آموزان آن، همگی اشاره بر قدرت و خوبی آن دارند. مدرسه کوچک فاقد این اطمینان است، ساختمان متوسط آن، راهروی کوتاه و اتاقهای کم و دانش آموزان کم آن به صورت گروههای کوچک می باشند. حس از یک محیط سطحی و نه چندان تحصیلی را به ما منتقل می کند. اما اینها تنها یک نظریه سطحی است و غالبا گول زننده هستند. مدارس با اندازه های مختلف از دیدگاه دانش آموزان چگونه به نظر می رسند؟ آیا ارزیابی دانش آموز در فعالیتهای فوق برنامه در مدارس کوچک و بزرگ تفاوت دارند؟، واضح است که بخش زیادی از تاثیر مدرسه بر انتقال ارزشهای فرهنگی و اجتماعی توسط این فعالیتهای فوق برنامه انجام می گیرد.
با توجه به این موضوع که تمامی یادگیری در محیط مدرسه در کلاس صورت نمی پذیرد، بارکر و گامپ (1964) پاسخ دادن به این پرسشها را آغاز کردند. آنها می خواستند دریابند که آیا مدارس بزرگ فعالیت های مختلف بیشتری را برای دانش آموزان نسبت به مدارس کوچکتر ارائه می کنند و آیا این به این معناست که دانش آموز مدرسه بزرگتر دارای تجربه بیشتری می باشد یا نه؟
دبیرستانهای شرکت کننده در این تحقیق که در اندازه های بین 350 تا 2287 دانش آموز طبقه بندی شده بودند، همگی در یک منطقه هماهنگ از نظر اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در کانزاس شرقی واقع شده بودند. نتایج غیر قابل پیش بینی بودند. باوجود اینکه تعداد دانش آموزان بزرگترین مدرسه 20 برابر تعداد دانش آموزان یک مدرسه کوچکتر در یک روستای مجاور بودند. تنها 5 برابر دارای فعالیتهای فوق برنامه بودند. از این مهمتر، مدارس بزرگ و کوچک تفاوتهای زیادی در تنوع فعالیتهایی که از ارائه می کردند، نداشتند. مدرسه کوچک از نظر تعداد دانش آموزان محدود بود ولی لزوما در مورد مشارکتها و فعالیتها محدودیتی نداشت. این مطلب می تواند با یک موتور کوچک مقایسه شود. این موتور دارای قطعات اساسی یک موتور بزرگ بود. اما تفاوتهایی در مورد بعضی دیگر از قطعات داشت. (بارکر و گامپ 1964).
دادن فرصتهای مشارکت بیشتر به دانش آموزان کمتر، باعث می شود که تعداد بیشتری از دانش آموزان در جریان فعالیت بیشتر با طرق مختلف قرار گیرند. در حقیقت تعداد دانش آموزان که در یک مدرسه کوچک در فستیوالهای موسیقی و هنرهای نمایشی، روزنامه نگاری و رقابتهیا اختیاری دانش آموزان شرکت می کردند. 3 تا 20 برابر بیشتر از تعداد این دانش آموزان در یک مدرسه بزرگتر بود. دانش آموزان یک مدرسه کوچک در فعالیتهای دوره دبیرستان خود، دو برابر مشارکت می کردند. علاوه بر این، تنوع این فعالیتها در یک مدرسه کوچک بیشتر بود.
این دو نوع مدرسه از یک جهت دیگر نیز با هم متفاوتند. دانش آموزان در یک محیط مدرسه کوچک، احساس مسئولیت و تعهد بیشتری نسبت به داشتن یک نقش فعال در فعالیتهای مدرسه داشتند و خواستار مشارکت بیشتری نسبت به رقبای خود بودند. یکی از نتایج این مسئله این است که تعداد کمتری دانش آموز بیگانه به معنای دانش آموزانی که از فعالیتهای فوق برنامه عقب مانده اند، در مدارس کوچکتر وجود دارند. تشخیص و شناسایی و گرفتاری دانش آموزان بیگانه در یک مدرسه کوچکتر می تواند بخشی از دلیل پایین بودن تعداد دانش آموزانی که رکود تحصیلی دارند، باشد . شواهد جدیدی این یافته ها را بیان می نماید که کودکانی که در معرض خطر مشکلاتی مانند رکود تحصیلی، بدرفتاری، خودکشی و افسردگی قرار دارند، کمتر قابل انتظار است که در مدرسه و فعالیتهای فوق برنامه شرکت کنند. اگرچه تغییر اندازه مدرسه مشکل است. محصلین تقاضای انعطاف پذیری و طراحی برای تشکیلات مدرسه را داشتند. بعضی ساختمان سازمان یافته ای را توصیه می کند که در آن واحدهای کوچکتر، طراحی شده منطبق به نیازهای دانش آموزان متقارن با واحد بزرگ عمل می کنند. این مدارس باعث ایجاد موقعیتهای رفتاری بیشتری می شوند که دانش آموزان توسط آنها می توانند حس شناسایی و تعلق خود را افزایش دهند و این مطلب از رکود تحصیلی آنها ممانعت به عمل می آورد و همانندی تحصیلی مثبت و نتایج اجتماعی را افزایش می دهد. یک مدرسه باید چه اندازه ای باشد؟ باید به قدری کوچک باشد تا تمامی دانش آموزان آن برای فعالیتهای مدرسه مورد نیاز باشند و دانش آموزان آن بیش از اندازه نباشند. (بارکر و گامپ 1964).

تاثیر اندازه مدرسه بر دانش آموزان
وقتی در مورد مدارس صحبت می شود، اولین سوالی که به ذهن می رسد این است که آیا مدرسه بزرگتر بهتر است؟ کاملترین اطلاعات در مورد تاثیر اندازه مدرسه بر نوجوان و تحقیقات انجام شده توسط یک روانشناس به نام راجر بایگل و همکارانش بدست آمده است.
این محققین علاقمند بودند که بدانند چگونه اندازه یک مدرسه و تنوع کلاس و فعالیتهای فوق برنامه قابل دسترسی دانش آموزان و مشارکت دانش آموزان در آن اثر می گذارد. مدارس بزرگ بیش از مدارس کوچک مسائل متنوع را ارائه می کنند اما تنوع موضوعات ارائه شده در آنها هنگامی که اندازه مدرسه افازیش بیشتری دارد به مقدار کمی افزایش پیدا می کند. در حالی که یک مدرسه با 2000 دانش آموز، ممکن است دارای 50 موضوع کلاسی متفاوت باشد یک مدرسه با 4000 دانش آموز ممکن است فقط شامل 60 موضوع باشد. به هر حال شاید جالب توجه ترین یافته ها، توجه به مشارکت در فعالیتهای غیر کلاسی است. ممکن اس توقع داشته باشیم که مدارس بزرگ علاوه بر فراهم کردن فعالیتهای متنوع تر، فعالیتهای فوق برنامه گوناگونی را نیز به دانش آموزانشان ارائه دهند و در حقیقت این کار را می کنند. مدارس بزرگتر می توانند تیمهای ورزشی، کلوپهای بعد از مدرسه و تشکیلات دانش آموزی بیشتری را ارائه دهند. بایگل دریافت که دانش آموزان مدارس بزرگ ، دارای تقریبا 4 برابر فعالیتهای غیر درسی نسبت به مدارس کوچک هستند.
اما از آنجا که مدارس بزرگ دانش آموزان زیادی دارند، مشارکت حق وی در فعالیتهای مختلف در مدارس بزرگ نصف مدارس کوچکتر است. در باور بایگل مدارس بزرگ پیش برنده بود و تعداد دانش آموزانشان برای هر فعالیت بیش از اندازه لازم بود. در نتیجه به نظر می آمد، دانش آموزان بیشتر در فعالیتهای مدرسه بیشتر مشاهده کننده بودند تا مشارکت کننده ، بعنوان مثال در طول پاییز در یک مدرسه کوچک و یک مدرسه بزرگ هر کدام ممکن است در یک تیم فوتبال آمریکایی و دو استقامت تشکیل دهند که روی هم رفته شامل 100 دانش آموز می باشد. شانس پیوستن به این تیم 100 نفره در مدرسه 500 نفری بیش از مدرسه 4000 نفری است. از آنجایی که دانش آموزان مدارس کوچک نسبت به دانش آموزان تاکید دارند. آنها این فضا را به طرق مختلف ایجاد می کنند که وابسته به اندازه و طبیعت بدن دانش آموز بستگی دارد. اما در یک مدرسه خوب یک فرضیه عمومی، کیفیت تحصیل توسط دانش آموز و معلمین و اداره کل و پدر ومادرها، ارزش گذاری و تقسیم شده اند. آموزش دانش آموزان برای معلمین و سایرین مهمتر از فارغ التحصیلی آنهاست.
مسئله دوم این است که کلاس خوب معلمینی دارد که دائم با دانش آموزانشان در ارتباط هستند و دارای میزان خوبی از استقلال و آزادی از سوی اداره کل می باشند تا این ارتباط در کلاس قوی تر شود. اگر چه در تمامی مدارس، معلمین نیاز به فعالیتهایی دارند که باید به آنها پاسخ داده شود. اما در مدارس خوب معلمین اختیار بیشتری در تصمیم گیری در مورد برنامه ریزی درسها و سازماندهی کلاسهایشان دارند. وقتی این تسهیلات به معلمین داده می شود او ممکن است احساس ارتباط آسانتری با ارزشهای تقسیم شده مدرسه نماید.
سومین مسئله این است که مدارس خوب دائما خود و دانش آموزانشان را برای بهتر بودن تشوق می کند. مدیران و اداره کنندگان بیشتر از تصویر برای تعیین کردن تمرینات و تدابیر، منتظر فرصتهایی برای مکالمه و مباحثه می باشند. هنگامی که کارکنان مدارس دارای انعطاف پذیری آزادی برای تغییر و مبادله حقایق می باشند. آنها قدرت اداره را باری تمام مدرسه حاکم می سازند که حتی ممکن است بر کلاس تاثیر بگذارد و نتیجه مستقیم آن ، افزایش روابط متقابل بین معلم و دانش آموز است.
در مورد مسئله چهارم می توان گفت که مدارس خوب، به خوبی با ارتباطاتی که ارائه می کنند، جور هستند. پوششهای فعال بر این قسم انجام می شود که پدرها و مادرها را با تحصیل جوانانشان اشنا کنند. ارتباطات بین دبیرستانها و کالج های منطقه ای و دانشگاهی طوری بوجود آمده اند که دانش آموزان سالهای پایین ممکن است موضوعات موفق آمیزی را برای جلب اعتماد دبیرستان انتخاب کنند. پلهای بین دبیرستان و کارفرمایان منطقه ای به نحوی ساخته شده اند که دانش آموزان موفق به درک ارتباط تحصیلات دبیرستانی و آینده حرفه ای خود می شوند. بالاخره شاید بدیهی ترین مسئله این باشد که مدارس خوب از کلاسهای خوب تشکیل شده اند.
در کلاسهای خوب دانش آموزان شرکت کننده های فعال در دوره تحصیل می باشند نه گیرنده های بی اراده، پروژه های ابتکاری جایگزین اعمال عادی بعنوان مشوق برای یادگیری می شوند. دانش آموزان به تفکر انتقادی و نتایج مهم مباحثه پیش از پاسخ دادن عادی به مسائل درسی دست یافته اند. هیچ دلیلی وجود ندارد که این اهداف فقط در کلاسهای کوچک قابل دسترسی باشند. بر خلاف تحقیقات انجام شده در مورد اندازه مدرسه نشان می دهد که تفاوت دامنه های مختلف، اندازه کلاس بین 20 تا 40 دانش آموز، عمدت تاثیری بر موفقیت تحصیلی دانش آموزان ندارد. بدون تغییرات در عملکردها تغییرات اندازه کلاس به تنهایی اثری بر دانش آموزان ندارد. دانش آموزان کلاسهای 40 نفره به خوبی دانش آموزان کلاسهای 20 نفره می آموزند. به هر حال در مورد موضوعاتی که نیاز به سرپرستی و مراقبتهای فردی بیشتری دارد، کلاسهای کوچکتر موثرتر به نظر می رسند. بوطر مثال در کلاسهای درمانی که معلمین باید توجهبیشتری نسبت به هر دانش آموز داشته باشند، کلاسهای کوچک با اهمیت می باشند همانطور که مایکل روتر اشاره می کند، یک نتیجه مهم از این یافته ها این است که ممکن است برای مدارس بهتر باشد که اندازه های متوسط کلاسهایشان را بین 25 تا 30 دانش آموز تعیین کنند و هنگام اضافه شدن یک یا دو دانش آموز این اندازه را برای ازادی بیشتر معلم افزایش داده و برای دانش آموزانی که نیاز به راهنمایی تخصصی و گروهی کوچک دارند این مقدار را کاهش دهند.
نور
نور یکی از اصول معماری در تامین آسایش بصری فضا می باشد. که تاثیرات روانی این پدیده فیزیکی در انسانها متفاوت است. در سلولهای زندان اگر پنجره های بزرگ و بانور کافی وجود داشت از شدت مجازات کاسته می شد. نور زیاد وقتی به صورت منعکس می شود به شدت چشم را آزار داده موجب ریزش اشک می شود.
متقابلا نور کم موجب ایجاد خمودی و افسردگی گشته و نشاط را از انسان سلب می کند. بنابراین محیط کلاس و مدرسه باید از نور مناسب برخوردار باشد که مناسبترین نور، استفاده از نور طبیعی خورشید از طریق پنجره ها می باشد.
عوالم عمده ای که در طراحی روشنائی داخلی یک فضا باید مورد توجه قرار گیرد عبارتست از :
میزان شدت روشنائی مورد نیاز در عملکردهای متفاوت، مقدار انعکاس سطوح، اختلاف شدت نور یا کنتراست سطوح، نقاط مختلف فضا و نوع نور لازم و چگونگی تامین آن. برای استفاده از نور مصنوعی در کلاسها و راهروها و سالنها ترکیبی از نور سفید و زرد (خورشیدی) به ویژه به صورت مهتابی – پیشنهاد می شود. در کلاسهایی که در معرض تابش مستقیم نور خورشید قرار دارند، آرامش دانش آموزان در آفتاب ب رهم می خورد که برای جلوگیری از آن باید از پرده مناسب با رنگهای روشن استفاده کرد. رنگ کردن شیشه پنجره ها ، مناسب نبوده و زیبای یکلاس و مدرسه را خدشه دار می سازد. ضمنا قسمت ثابت پنجره های کلاس را باید در پائین و قسمت بازشوی آن را در بالا قرار داد و با استفاده از شیشه های مات یا مشجر در قسمت ثابت پائین، از نگاه کردن دانش آموزان به حیاط و بر هم خوردن نظم کلاس جلوگیری نمود.
صوت
از جمله عواملی که سبب کاهش تمرکز حواس و از دست رفتن دقت و توجه در افراد می شود سر و صداهای اضافی و آزار دهنده است. اصوات نامطلوب در فضاهای آموزشی عبارتند از :
1- سرو صدا ناشی از ترافیک هوائی (فرودگاهها و خطوط هوائی) و ترافیک زمینی (قطار و اتومبیل)
2- سرو صدای نشای از کارگاهها صنعتی – مراکزتجاری
3- سرو صدای ناشی از بازی دانش اموزان در فضای باز و سایر کلاسها موقعیت مکانی مدارس و همجواری نادرست آنها با مناطق پر صدا موجب کاهش بازدهی آموزشی می شود. بنابراین در مکان یابی مدارس باید مسائل همجوار در نظر گرفته شود.
احداث سدهای صوتی مانند خاکریزها، فضای سبز متراکم و یا حائل شدن ساختمانهای جنبی دیگر می تواند در کاهش تراز صدای نامطلوب در محیط آموزشی بسیار موثر باشد. همچنین دور نگهداشتن امکانات و وسایل ورزشی از کلاسهای درس باعث تمر کز حواس دانش آموزان و رشد فرآیند یادگریی می شود که بدین منظور لازم است زمینهای ورزشی و وسایل ورزشی از کلاسها دور باشد و با کاشتن درخت در حیاط و در مجاورت کلاسها از آلودگی صدا جلوگیری نمود.
رنگ فضاها :
رنگ به عنوان عنصر تفکیک ناپذیر معماری تاثیر فراوانی بر روحیه و رفتار کاربران فضاها و ساختمانها دارد و حالات روانی و عاطفی آنان را شدیدا تحت تاثیر قرار می دهد. انسان پدیده های اطراف خویش را همراه با رنگ مشاهده می کند و نسبت به آنها واکنش نشان می دهد. رنگها هر یک حاوی پیامی خاص به بینندگان می باشند که این موضوع از قدیمخ الایام مورد بررسی و تحقیق دانشمندان و روانشناسان بوده و در دهه های اخیر در مباحث روانشناسی رنگحها تحقیقات و کندو کاوهای فراوان و مفصل صورت پذیرفته است.
در مدراس، رنگ فضاها و تجهیزات آموزشی، به دلیل شرایط سنی و روحی کودکان و نوجوانان از حساسیت بیشتری برخوردار است. زیرا این امر می تواند باعث شادابی، نشاط ، آرامش روانی، تحرک و تلاش دانش آموزان شود و فرآیند یادگیری را افزایش دهد. همچنانکه می تواند زمینه کسالت، خمودی، بی تحرکی، عصبانیت، اضطراب و افسردگی آنان را فراهم آورد.
متاسفانه در شرایط فعلی، در مدارس، بیشتر از رنگ خاکستری استفاده می شود. در حالی که خاکستری رنگ بی رنگی است. نه تیره است نه روشن و از هر نوع تحرک و یا گرایش روانی رهاست. خنثی است . نه تنش زاست و نه تنش زدا. متداول شدن استفاده از این رنگ در مدارس، شاید به علت چرک تاب بودن آن است که در نتیجه تاثیرات روانی آن نادیده گرفته می شود.
برای بهره وری مطلوب از رنگ در عملکرد فضاهای آموزشی و پرورشی و انتخاب مناسبترین رنگ برای مدارس، توجه به نکات ذیل ضروری است:
1- رنگ موجب زیبایی می شود و زیبایی مدرسه از دیدگاه کودکان و نوجوانان بررسی گردد. مناسب ترین رنگ، زیباترین و موثرترین آنها از نظر دانش آموزان است.
2- رنگ کلاس و مدرسه باید موجبات فعال شدن ذهن شاگردان را فراهم آورده و از ایجاد هیجانات تحریک کننده و یا ایجاد خستگی و کسالت جلوگیری نماید، در نتیجه رنگ باید سبب پیدایش فضایی آرام، توام با فعال سازی ذهن کودکان و نوجوانان شود.
3- شرایط سنی و جنسیت دانش آموزان در میزان تاثیر پذیری آنها از رنگها اثر می گذارد. بنابراین رنگ مدارس ابتدائی باید با رنگ مدارس متوسطه متفاوت باشد. همچنین رنگ کلاس مدارس راهنمائی دخترانه باید از رنگ کلاس مدارس راهنمائی پسرانه متمایز باشد.
4- فضاها و اطاقهای مختلف در مدرسه، کارکردهای عنوان مثال رنگ کلاسها از رنگ اتاق بهداشت و از رنگ نماز خانه متفاوت و متمایز است. البته مجموعه رنگها باید از هماهنگی لازم برخوردار باشد.
5- پیشنهاد یک رنگ خاص برای مدارس سراسر کشور امکان پذیر نیست زیرا شرایط اقلیمی گوناگون و تفاوت وضعیت آب و هوایی در استانها و مناطق، استفاده از رنگهای مختلف را اجتناب ناپذیر می سازد.و در هر شرایط اقلیمی باید با توجه به تاثیرات مختلف، رنگها حداکثر بهره وری از مناسبترین رنگ به عمل آورد.
6- تاثیر گذاری رنگها بر انسانها به پنج عامل به شرح زیر بستگی دارد.
تیرگی و روشنی – سردی و گرمی – کیفیت – کمیت ، مکان رنگ
تیرگی و روشنی :
رنگها تیره از جنبه بصری انسان پیشروی می کنند به این سبب دیوارهای تیره رنگ، اتاق را کوچکتر نشان می دهند. متقابلا رنگهای روشن پسروی داشته فضا را بزرگتر می نمایند.
سردی و گرمی:
تجربه ثابت کرده انسان می تواند به وسیله رنگ، تا هفت درجه گرما یا سرما را در محل کارش حس کند. هر وقت که با رنگ آبی یا سبز مواجه می شود، احساس سردی و موقعی که رنگ قرمز یا نارنجی را می بیند گرما را احساس کند.
کیفیت :
رنگهئی که از تجزیه نور سفید حاصل می شوند دارای حداکثر درخشش هستند. این رنگها در مقایسه با ارزش غیر خالص خود دارای حالت پیش روی کننده هستنا، زرد خالص نسبت به زردی که با سفید یا سیاه ترکیب شده باشد معترض تر می نماید. در پاره ای موارد هنگام تغییر ارزش رنگ، رابطه کیفی به رابطه تیره و روشن یا سرد و گرم بدل شده اثر فضایی رنگ تغییر می کند.
کمیت :
دو عامل، قدرت رنگی هر رنگ را مشخص می کند، یکی میزان درخشندگی و دیگری کمیت یا وسعت سطح رنگ، رنگهای با درخشندگی متوسط و کم در سطح وسیع غلیظتر به نظر می آیند اما رنگ رقیق در سطح وسیع باز هم کم رنگ تر می شود.
مکان رنگ :
برحسب اینکه رنگ در سقف، دیوارها یا کف قرار داشته باشد، اثرات خاصی در انسان بوجود می اورد که دقت در ویژگی آنها واحد اهمیت است. رنگهای گرم روشن از بالا تحریک کننده، از طرفین گرمابخش و در کف حالت بالا رونده دارند. رنگهای گرم و تیره از بالا متین، از طرفین محدود کننده و در کف اطمینان بخش هستند.
رنگهای سرد و روشن از بالا آرام بخش، از طرفین وسعت بخش و بر زمین نرم و لطیفند . رنگهای سرد و تیره از بالا تهدید کننده و از جوانب مالیخولیائی و در پائین سنگین و طاقت فرسا به نظر می آیند. رنگها اثرات روانی مختلف در شرایط سنی متفاوت دارند که به طور کلی اثرات روانی رنگهای اصلی بر روی انسان عبارتند از:

رنگ زرد :
این رنگ بر خلاف نظر عامه از لحاظ تربیتی و استفاده در مکانهای آموزشی حائز اهمیت فوق العاده ای است. حالت گرم کنندگی دارد و روشن ترین رنگ در میان کلیه ته رنگها است. رنگ زرد تراکمی از سفیدی و رنگ خوشحالی و شادابی و نشاط و آرامش است رنگ زرد سمبل آخرت ، شگفتی و نور خورشید (نور حیات و هستی) است و به عروج انبیاء و شادمانی می ماند، نشان روشنی، هوشمندی، روشنفکری است، صاحبنظران روان شناسی رنگها معتقدند ، اگر زرد به مقداری آبی تمایل داشته باشد (مایل به سبز) آن قسمت از مغز را که حالت جهش فکری دارد ، تحریک کرده افزیاش میزان حضور ذهن در افراد را سبب می شود و عامل تقویت حافظه است.
رنگ قرمز :
رنگی مثبت، متجاوز .مهیج است ، فشار خون را بالا می برد در نتیجه برای افراد عصبی بسیار مضر است، هنگام تغذیه فوق العاده اشتها آور است، سمبلی از خون و عشق است، در جائی که عشق محبت، صفا و گل و گیاه و زیبائی باشد ، نشانگر اوج عشق و در جائی که جنگ، پستی و شیطان صفتی حاکمیت داشته باشد، اوج غضب شهامت و خطر را می رساند.
پیشنهاد می شود از این رنگ در تزئین کلاسهای (سال اول) مدارس ابتدائی و یا کودکستانها برای به هیجان درآوردن بچه های منزوی و گوشه گیر استفاده شود.
رنگ آبی:
رنگی است صاف و روشن، همواره بی تحرک و ناشکیبا و در عین حال فعال، بردبار و صبور، رنگی امیدوار کننده و مقدس، گنبدهای مساجد و مناره های آبی که به مانند پلی بین آسمان و زمین محسوب می شوند نشانگر همین موضوع می باشنا، از فراموشی می کاهد. بهتر است فضای داخلی سالنهای نمازخانه در مدارس با رنگ آبی رنگ آمیزی شود.
رنگ نارنجی:
از ترکیب دو رنگ قرمز و زرد، رنگ حدوسط نارنجی بوجود می آید و از آنجا که هر دو گرمند دارای جذابیت و هیجان زیاد است، در گوارش غذا موثر است ، آرامش دهنده و مسکن می باشد، بیانگر آمادگی و فعالیت است، برای رنگ آمیزی فضاهای داخلی کودکستانها مناسب است.
رنگ بنفش:
از ترکیب دو رنگ قرمز و آبی حاصل می شود ، ترکیبی از تسکین دهی و هیجان دارد در افراد کم خواب درجات خواب را بالا می برد ، برای رنگ آمیزی در دوره های تحصلی پائین توصیه نمی شود ولی چون دوستدار هنر و زیبائی است برای کارگاههای هنرستان هنری نوع کمرنگ این رنگ پیشنهاد می شود.
رنگ سبز:
ترکیبی از دو رنگ ابی و زرد است. این رنگ بیانگر جوانی، ایمان، عشق، عقیده دینی، توکل ، فناناپذیری، لطافت، تقدس، معنویات می باشد. چون نرمش پذیری را به دنبال دارد برای کلاسهای دوره راهنمائی (سبز روشن) که دوران بحرانی بلوغ را می گذرانند پیشنهاد می شود.
رنگ سیاه:
(رنگ سیاه) تیره ترین رنگ است و در واقع خود رانفی می کند، نمایانگر مرز مطلقی است که فراروی آن زندگی متوقف می شود بهتر است برای رنگ تخته کلاس از آن استفاده نشود و رنگ تخته سفید (مانند وایت برد) و یا سبز انتخاب شود.

رنگ آمیزی مدرسه
با توجه به نکات فوق ، رعایت موارد ذیل در رنگ آمیزی مدراس پیشنهاد می شود:
برای رنگ آمیزی دیوارهای داخلی کلاسها رنگهای گرم و آرام مناسبند نظیر کرم و بژ . تناسب این رنگها ناشی از وجود رنگ زرد در آن است که همواره مظهر روشنائی و علم بوده است همچنین تراکم رنگ سفید در داخل آن باعث تعادل فضا می شود.
پیش فضاها، راهروها و راه پله ها به ویژه در سالهای اولیه تحصیل، همواره مواجه با شور و شعف و هیجان دانش آموزان هستند. معمولا در زنگهای استراحت یا موقع تعطیل مدرسه دانش آموزان با هیجان زیاد کلاسها را ترک می کنند، همچنین پس از استراحت در زنگ تفریح از فضای شاد و پرشیطنت حیاط مدرسه به کلاس بر می گردند، حایل میان حیاط و کلاس، راهروها و راه پله ها هستند، بنابراین اگر رنگ این فضاها رنگهای سرد و آرام باشند در کم کردن هیجانات روحی تاثیر بسزائی دارند و علاوه بر آرامش محیط، از تصادفات احتمالی دانش آموزان می کاهند.
رنگ آمیزی یدرهای ورودی کلاسها، دفتر مدارس باید همیشه تیره تر و در زمینه رنگی دیوارهای راهرو باشد، این تیرگی توجه و احترام دانش آموز را بر می انگیزد و در عین حال هشداری است که تفاوت میان فضای کلاس درس و حیاط را به او گوشزد می کند.
در سالن ها ، فضاهای ورزشی و اماکن صرف غذا باید از هماهنگی رنگهای گرم استفاده شود.
در سرویسهای بهداشتی به لحاظ ویژگی های محیط آموزشی و فقدان استانداردهای بهداشتی در عموم این فضاها، استفاده از رنگ سفید مناسب تر است. وجود این رنگ و لطمه پذیری آن در اثر کمترین آلودگی حداقل هشداری است که مسئولین نظافت فضای آموزشی را مجبور به کنترل و نظافت مستمر خواهد کرد.
در آزمایشگاهها، سطوح دیوارها، رنگهای گرم و روشن دارد، اما سطح میزهای آزمایشگاهی حتی المقدور سفید است، سفید بودن سطح میزها در صورت آلودگی سطح میز به مواد شیمیائی رنگی، اسیدها، بازها، داشن آموز و مربی را به طور موثرتری خبر خواهد کرد. در اتاق بهداشت باید از رنگهای سرد و روشن استفاده کرد، در این نوع هماهنگی یک رنگ سرد (مثلا سبز یا آبی) به عنوان رنگ اصلی انتخاب می شودو سایر رنگهای سرد با ارزشهای مختلف در کنار آن به کار برده می شود، این نوع هماهنگی محیط را ساکت و آرام جلوه خواهد داد.
رنگ آمیزی فضای داخلی کارگاه و هنرستانها:
به تبعیت از کارخانجات معمولا در کف کارگاهها از بتن استفاده می شود، علاوه بر دلایل فنی استفاده از بتن و سختی و مقاومت آن در مقابل فشار و ضربه، بتن از لحاظ رنگ، خاکستری است و رنگ خنثی به حساب می آید، دیوارها معمولا آجری است و رنگ گرم و آرام دارد، اما ماشین آلات صنعتی عموما سبز رنگ هستند، رنگ سبز، رنگی است که وسیعا آرامش را القاء می کند، نتیجه اینکه کارآموز یا کارگر در هنگام کار با ماشین آلات، متوجه اطراف نیست و در عین حال هنگام کار با ماشین آلات از لحاظ رنگ، آرامش رنگ سبز او را احاطه می کند و در نتیجه خطرناشی از حواس پرتی کارآموز در ارتباط با ماشین آلات به حداقل می رسد.

تاثیر گروه سنی خاص و ویژگیهای روحی و جسمی آنها و تاثیر آن بر معماری محیط آموزشی
گروه سنی 17-14 (دبیرستان)
تفاوت های رشدی و ساختاری در دخترها و پسرها (یادگیری متفاوت دخترها و پسرها)
ویژگیهای متفاوت دخترها و پسرها در گروه سنی دبیرستان و کلاس درس مطلوب
ویژگیهای افراد سرآمد و تیز هوش
اقدامات و توصیه های آموزش در ارتباط با این افراد
مفهوم نوجوانی و جوانی و روانشناسی گروه مخاطب (17-14)
نتیجه گیری کلی طبق جداول

1-3-2 تاثیر گروه سنی خاص و ویژگی های روحی و جسمی آنها و تاثیر آن بر معماری محیط آموزشی
1-3-2-1 مفهوم نوجوانی و جوانی و روانشناسی گروه مخاطب (14 تا 18 سال)
مفهوم نوجوانی و جوانی
با پایان دوران کودکی اینگونه به نظر می رسد که فرد با محیط سازش یافته و به مرحله نهایی تحول و رشد خود رسیده است اما در واقع چنین نیست با پایان یافتن دوران کودکی مرحله ای دیگر از زندگی فرد آغاز می شود که نوجوانی نامیده می شود. شاید بتوان ادعا کرد که نوجوانی مهم ترین دوران زندگی هر فرد می باشد.
از آنجا که فرد در جریان تغییر و تحولات طبیعی که در او رخ می دهد و او را تحت تاثیر خود قرار می دهد کم کم به مرحله ای از تعادل می رسد که می توان آنرا به عنوان تعادل نهایی که با پایان یافتن دوران نوجوانی و آغاز جوانی شروع می شود نامید.
دوران نوجوانی فرد را از دوران کودکی جدا کرده و وارد دوران بزرگسالی می نماید. این مرحله از زندگی فرد بسان انقلابی است از آن جهت که نوجوان دائما در حال تغییر است با مسائل و مشکلات متفاوتی روبرو می شود و با آنها دست و پنجه نرم می کند. در این دوران علی رغم تغییر و تحولات که وجود دارد جوان سعی می کند که با تمام این مسائل و مشکلات همچون یک بزرگسال برخورد کند و از دیگران نیز انتظار دارد که او را یک بزرگسال بدانند.
وی معتقد است که بزرگتر شده و از خود استقلال دارد روانشناسان از نظر سن تقویمی برای نوجوانان سن 12-11 سالگی و جوانی را بین 20-19 سالگی تا 25 سالگی می دانند

مفهوم نیاز و بررسی آن در جوانان
در مورد نیاز تعاریف مختلفی ارائه شده است و هر کس براساس دیدگاه خود مفهوم نیاز را به گونه ای خاص تعریف و تشریح نموده است چنانکه در کتب جامعه شناسی و روانشناسی عموما نیاز به یک حالت میان آنچه هست و آنچه می بایست باشد اطلاق می شود. اتیلر نیاز را فاصله یا شکاف میان وضعیت موجود و وضعیت مطلوب می دانند اما مولفین معتقدند که آنچه که در اینجا تحت عنوان نیاز مطرح می شود عبارتست از آنچه که گفتن را به فعالیت برای گریز از وضعیت نامطلوب و ناخوشایند موجود و دستیبای به وضعیت مطلوب برای سازگاری با خود و محیط اطراف و دیگران و ا می دارد.
به عبارتی نیاز عبارت از تظاهرات جسمی و روانی به صورت یک حساسیت درونی یا بیرونی که فرد را در جهت سازگاری با خود محیط و دیگران وادار به انجام یک عمل ویژه می کند در تعاریف فوق منظور از سازگاری با خود رسیدن . به آرمش نسبی و گریز از تنهایی که بر اثر نیاز به چیزی حاصل می شود می باشد و سازگاری با محیط و دیگران هم به این تفکر می باشد که اگر خواسته ها یا به عبارتی نیازهای فردا می شود فرد به ندرت می تواند به زندگی خود سازمان داده و خود را با دیگران و محیط پیرامون سازگار نموده و تطبیق دهد به عنوان مثال می توان از کودکی یاد کرد که در سن سه سالگی به علت جدایی پدر و مادر و در نتیجه جدا شدن کودک از آغوش گرم و پر محبت خانواده اغلب نیازهای او سرکوب یا ارضاء نمی شود و در نتیجه کودک بعد از سنین رشد و از سنین 6 -7 سالگی به بعد به صورت یک کودک منزوی پرورش یافته و اغلب در خود احساس کمبود و نقص می کند.

تقسیم بندی نیازها
آبراهام فرلو نیازهای انسان را در پنج طبقه مجزا اما مرتبط با هم تقسیم می کند او معتقد است ارگانیزم نه به واسطه سلایق بلکه به واسطه نیازها به کامل شدن برانگیخته می شود در این بین تفاوت نیاز با سلایق را مربوط به سالهای اولیه زندگی اما نیازها را مربوط به تمام مراحل زندگی و سراسر عمر می داند فرلو نیازهای پنچگانه انسان را اینگونه بیان می کند
نیازهای فیزیولوژیک
شامل گرسنگی، تشنگی، خستگی و … که ارگانیزم در پی ارضاء این نیازها می باشد و تمام تلاش خود را به کار می گیرد تا این نیازها را ارضاء کند.
نیاز به ا منیت
مواردی چون اجتناب از درد واضطراب میل به امنیت و آسایش نیاز به دوری از خطر جانی و مالی و محرومیت های فیزیولوژیک و غیره را در بر می گیرد.
نیاز به تعمق و عشق (وابستگی)
که مواردی چون عاطفه محبت دوستی نیاز به ریشه داشتن در خانواده و گروههای همسان را شامل نی شود این دسته از نیازها فراتر از نیاز ایمنی بوده و پس از ارضاء نیاز ایمنی ظاهر می شود.
نیاز به احترام
شامل نیاز به احترام از طرف دیگران کفایت ، تسلط، شایستگی، لیاقت و… می باشد. اغلب مردم نیاز دارند برای خود ارزش قایل شوند و دوست دارند این ارزش های مبتنی بر واقعیت باشد.
نیاز به خود شکوفایی یا تحقق ذات یا کامل شدن
در توصیف این به مواردی چون اتکاء به قضاوت های شخصی، اعتقاد به نفس ، توانایی مقابله با شرایط گوناگون ، توانایی اندیشیدن و لذت بردن از هر چیز مشارکت در اجتماع و جمع ، خلاقیت تجربیات عرفانی، حلالیت و مهربانی و نمود پیدا می کند و بطور کلی نیاز به تحقق خود یعنی فعالیت بخشیدن به استعدادهای بالقوه شخصی در رسیدن به کمال ، کمالی که فرد قابلیت رسیدن به آن را دارد.

طبقه بندی نیازهای جوانان
به طور کلی نیازها دلایل اساسی و رفتاری به شمار می روند. هر فردی صدها نیاز دارد که این نیازها در داده او موثر می باشد و هر یک از این نیازها در شکل دهی رفتار خاص با یکدیگر رقابت دارند. در این جریان و کشمکش هر نیازی که قدرت بیشتری داشته باشد لحظه خاص موجب فعالیت و در نتیجه شکل دهی رفتار می شود. اما زمانی که نیازی ارضاء شد به عنوان یک محرک اصلی رفتار به حساب نمی اید. پس از ارضاء یک نیاز ، نیاز دیگری جایگزین آن می شود حال با توجه به اصل شکل دهی از طریق نیازها و بحث لزوم شناخت نیازها لازم است بدانیم نیازهای جوانان کدام است که باعث شکل دهی رفتار نوجوانان و جوانان می شود اگر خواسته باشیم نیازهای نوجوانان و جوانان را طبقاتی متمایز اما مرتبط به هم قرار دهیم می توان آنها را در سه طبقه خلاصه کرد.
1- نیازهای جسمانی
2- نیازهای روانی
3- نیازهای زیستی
نیازهای جسمانی :
جز نیازهای اساسی زندگی به شمار می روند و براساس احتیاجات روزمره در جهت سازگاری با محیط قرار دارند ارضاء این نیازها عموما به عهده خود فرد و یا به کمک دیگران می باشد. پول ، گرسنگی و تشنگی جز آن قرار می گیرد.
نیازهای روانی:
نیازهایی هستند که بصورت فطری در ذات بشر نهاد شده است و هر فرد به مقتضای احساس و ادراک خود آنها را حس می کند و در جهت برآوردن آنها با کمک دیگران گام بر می دارد و آنها را ارضاء می کند.
نیازهای زیستی:
آن دسته از نیازهایی که فرد چه از جنبه زیستی و چه از جنبه روانی احساس کرده و نمی توان آنها را صرفا در قالب نیازهای روانی یا نیازهای زیستی جای داد بلکه این دسته از نیازها هر دو جنبه را در بر دارد.
پیامدهای عدم توجه به نیازهای نوجوانان و جوانان:
شامل احساس حقارت- انحراف بزهکاری- گوشه گیری و انزوا- پرخاشگری خواهد بود

1-3-2-2 تفاوت های رشدی و ساختاری در دخترها و پسرها در گروه سنی دبیرستان و کلاس درس مطلوب
تفاوت های رشدی و ساختاری:
در اغلب موارد و در اغلب جنبه های رشد زمانی مغز دخترها سریع تر از مغز پسرها رشد می کند. دخترها یک سال زودتر از پسرها به مهارت های کلامی می رسند. به همین جهت است که در اغلب موقع دختر از پیش دبستانی سریع تر از پسرها خواندن را یاد می گیرند. و فهرست لغات و کلماتی که می داند در مقایسه با پسرها بیشتر است. دخترها در زمینه دستور زبان هم موثر ظاهر می شوند. روی هم رفته مغز دخترها سریع تر از مغز پسرها رشد می کند. رشد مغز در نوزادان بیشتر در نیمکره سمت راست شروع می شود و بعد از آن به رشد مغز در نیمکره چپ می رسد. در دخترها حرکت به سمت مغز سمت چپ زودتر اتفاق می افتد.
دخترها در مقایسه با پسرها داده های اطلاعاتی حسی بیشتری را دریافت می کنند. دخترها در مجموع بهتر می شنوند حس بویایی قوی تری دارند و به کمک سرانگشتان و پوست خود اطلاعات بیشتری را به درون می کشد. دخترها در مقایسه با پسرها بهتر می توانند رفتار تکانه ای را کنترل کنند دخترها بهتر از پسرها رفتارهای خطرناک و غیر اخلاقی را تمیز می دهند. به عبارت دیگر، دخترها کمتر از پسرها خطرات اخلاقی را پذیرا می شوند. پسرها بیش از دخترها پرخاشگرند.
دخترها از توان مندی های کلامی بیشتری برخوردراند و به همین دلیل بیشتر روی ارتباطات کلامی تاکید می کنند. اما پسرها به ارتباط های غیر کلامی توجه دارند و در مقایسه با دخترها کمتر می توانند احساسات خود را به زبان آورند و نمی توانند به سرعت دخترها و اکنش کلامی نشان دهند. پسرها و به طور کلی جنس مذکر در بخش هایی از مغز سمت راست خود با پیشرفت های بیشتری رو به رو می شوند. در نتیجه این رشد توانایی های فضایی مانند اندازه گیری، طراحی های مکانیکی و خواندن نقشه و جغرافی برای آنها ساده تر است.
تفاوت های کارکردی:
طرز استفاده از مغز و فعالیت خون در دو جنس مذکر و مونث با هم تفاوت های عمده دارد. پسرها از نیمکره سمت راست خود بیشتر استفاده می کند اما دخترها ازنیمکره سمت چپ بیشتر استفاده می نمایند. پسرها مواد عاطفی و احساس بیشتری را از سیستم لمبیک به ساقه مغز می فرستند.
جنس مونث در زمینه حافظه و دریافت های حسی فعالتر عمل می کند. اما عملکرد و جنس مذکر در زمینه های فضایی و استدلال های مجرد قوی تر می باشد. مغز پسرها از نوعی است که روابط فضایی را بهتر درک می کنند اما مغز دخترها به سرعت بیشتر نسبت به اطلاعات حسی پاسخ می دهند.
بسیاری از آموزگاران به این نتیجه رسیده اند که توانایی های شنیداری زنان و دختران بیشتر از پسرهات به عبارت دیگر زن ها بهتر می شنوند برای شنیدن پسرها در مواقعی به صدای بلند نیاز پیدا می شود.
در زمینه حافظه هم تفاوت های قابل ملاحظه ای میان زن و مرد است. دخترها به طور کوتاه مدت می توانند اطلاعات بیشتری را در حافظه خود نگه دارند اما پسرها اگر موضوعی برایشان جالب باشد آن را بهتر در حافظه خود حفظ می کنند. در حالی که دختراها در زمینه های حافظه بهتر هستند . پسر ها در زمینه مهارت های فضایی بهتر هستند.
استدلال انتزاعی و عینی:
پسرها بدون اینکه چیزی را ببینند و لمس کنند می توانند آنها را حل کنند. مثلا وقتی ریاضیات روی تخته سیاه آموزش داده می شود پسرها بهتر یاد می گیرند. اما وقتی برای آموزش ریاضی از شکل و شیء استفاده می شود وقتی آموزش عینی تر می شود، یادگیری برای دخترها ساده تر می گردد.
پسرها به بحث های انتزاعی علاقه دارند البته باید دانست که در این زمینه ها استثنات زیادی هست معماری و مهندسی که تا حدود زیاد متکی به اصول طراحی مجرد و انتزاعی هستند بیشتر با استقبال پسرها رو به رو می شوند. که البته در این زمینه خاص هم استثنات فراوانی هست.
استفاده از فضا :
پسرها پس از یادگیری و به خصوص در سنین جوان تر بیشتر از فضا استفاه می کنند. وقتی پسر و دختری به اتفاق سر میزی می نشینند تا درس بخوانند یا بازی کنند. پسر پس از دقایقی فضای بیشتری از میز را به خود اختصاص می دهد. و حتی کارش را به فضایی دفتر امتداد می دهد. اما عکس این اتفاق نمی افتد پسرها به هنگام یادگیری از فضای فیزیکی بیشتری استفاده می کنند
حرکت :
دخترها به هنگام یادگیری نیازی به اینکه به اطراف و اکناف محلشان حرکت کنند و یا جابه جا شوند ندارند اما پسرها با حرکت کردن و جا به جا شدن نه تنها مغز خود را تحریک می کنند. بلکه رفتارهای تکانه ای خود را کنترل می نمایند. حرکت در محیط های بسته در زمره طبیعت پسرهاست که دلیل آن را باید در سر و تونین و سوخت و ساز بیشتر دانست.
وقتی پسرها تکان می خورند مغزشان فعال تر می شود، احساس راحتی بیشترین می کنند و مزاحم دیگران هم نمی شوند.
فضا و مکان :
در محدوده فضا و مکان با دو نوع هوش رو برو هستیم که به مغز امکان می دهند به ماهیت فضا و مکان توجه نمایید.
هوش فضایی: هوش فضایی متکی به قابلیت های لمسی و دیداری برای درک اشیاء، اشکال و فرم ها در محیط ماست. مهندسین و آرشینک ها دو نمونه بارز از کسانی هستند که از هوش فضایی برای تغییر محیط ما استفاده می کنند. معمولا هوش فضایی مربوط به نیمکره راست می شود.
هوش جسمانی – لمسی:
مطالعه هوش لمسی در مغز کودک نشان می دهد که عملکردهای مغزی در ارتباط متقابل با یکدیگر هستند. عقده های پایه در هر یک از نیمکره های مغزی مسئول هماهنگی اعمال سیستم های حسی و حرکتی هستند. به طور همزمان با دلمه مغز در سیستم لمبیک تحتانی دستورات احساسی برای حرکات مختلف را صادر می کند. کورتکس حرکتی که در بخش فوقانی گوش داخلی در هر یک از نیمکره های مغز واقع شده است به هماهنگی حرکات هر سمت بدن کمک می کند و سرانجام باید به مخچه در ناحیه پشت تحتانی مغز اشاره کرد. که حرکات خودکار بدن را کنترل و هماهنگ می کند.
در زمینه هوش مبتنی بر فضا و مکان پردازش پسرها بیشتر است که این دارای جنبه مثبت و منفی است.
بزرگی دبیرستان و حجم کلاس ها:
اغلب درباره مسائل و مشکلات دبیرستان های بزرگ و کلاس های پرجمعیت مطالبی می خوانیم و می شنویم نیازی به گفتن نیست که هر چه کلاس ها کم جمعیت تر باشد پیوند محکم تری میان دانش آموزان و آموزگاران ایجاد می شود که سبب کم شدن میزان خلاف های انضباطی می شود بخصوص در مدارس راهنمایی و دبیرستان ها اگر دانش آموزی مرتکب خلافی شد در صورت بزرگ و پر جمعیت نبودن مدرسه اش نمی توانند خلاف خود را پنهان کنند و اغلب موارد دانش آموزان خطا کار کسانی هستند که در کار تحصیلی خود موفق نمی شوند وقتی کلاس کم جمعیت باشد آموزگار می تواند قبل از این که اقدام خلافی صورت گیرد آن را شناسائی کرده و مانع از آن شود که اقدام خلاف صورت خارجی پیدا کند پسرها به هنگام رسیدن به بلوغ جنسی که با هجوم هورمون تستوسترن روبرو می شوند با احتمال بیشتری رفتارهای شدید و خلاف را نشان می دهند به همین دلیل بهتر است برای هر 20 تا 25 دانش آموز دبیرستانی یک دبیر در نظر گرفته شود در مورد دخترها هم باید گفت در دروسی مانند فیزیک و ریاضی که مسئله فضا اهمیت پیدا می کند کلاس ها هر چه کوچک تر باشد بهتر است دخترها که در تجسم فضایی با مشکلات بیشتری روبرو هستند در کلاس های شلوغ و پرجمعیت خودشان را گم می کنند و تحت تاثیر و سلطه کسانی قرار می گیرند که از تجسم فضایی قوی تری برخوردارند آنها در کلاس های کم جمعیت بهتر می توانند توانمندیهای خود را نشان دهند.

یادگیری متفاوت در دخترها و پسرها
دخترها قوت : مهارتهای کلامی ضعف : ریاضی و علوم به دلیل وجود هرمون استروژن و فعالیت بیشتر مغز درسمت چپ
پسرها : قوت ریاضی و علوم و کامپیوتر
ضعف : مهارتهای کلامی به دلیل وجود لسترون و فعالیت بیشتر مغز در سمت راست علاقه بیشتر به طرح موضوعات انتزاعی و مجرد
تفاوت دیگر میان مغز دخترها و پسرها توانایی پسرها در برخورد با مسایل و مطالب مجرد است و همان طور که می دانیم ریاضیات و به خصوص ریاضیات عالی تر به آن وابستگی فراوان دارند. ثابت شده است که پسرها اگر درس ریاضی و به خصوص ریاضیات با تجرید بیشتر را روی تخته دو بعدی ببینند آن را بهتر یاد می گیرند.
ما نمی توانیم روی دینامیسم تستوسترون و استروژن اثر بگذاریم اما می توانیم با توجه به آموخته های خود تغییراتی در نحوه آموزش ریاضی به دخترها بدهیم. از جمله ثابت شده است اگر در حین نوشتن اعداد و ارقام و فرمولهای ریاضی روی تخته آنها را به طور ملاکی هم به زبان بیاوریم دخترها بهتر یاد می گیرند مدد گرفتن از لامسه هم بر آموزش بهتر ریاضی کمک می کند. به عبارت دیگر دانش آموزان در صورتی ریاضی را بهتر یاد می گیرند که آن را ببیند بشنود و لمس کنند.
توجه به جنبه های کاربردی علم فهم بهتر مطالب را موجب می شود.
کلاس مطلوب در دبیرستان برای پسران و دختران
برای پسرها
– مطمئن شوید که دانش آموزان پسر با توجه به نیازهایشان در زمینه های حد تعاریف و برقراری ارتباط مناسب آموزش ببینند.
– درباره ماهیت و طبیعت جنس مذکر اطلاعات بیشتری بدست اورد.
– به دانش آموزان پسر اجازه تحرک بیشتری بدهید به خصوص توجه داشته باشید که بعضی از دانش آموزان پسر در حال حرکت و راه رفتن بهتر درس را می فهمند.
– پدرها و سایر مردها را به مدرسه بیاورید تا دانش آموزان از آنها الگو بگیرند.
– تا حد امکان و در صورت لزوم برای دخترها و پسرها کلاس های متفاوی در نظر بگیرید.
– به نقش رسانه در شکل گیری شخصیت پسرها توجه داشته باشید.
– درباره رشد انسان و در زمینه های روان شناسی ، علوم اجتماعی با پسرها صحبت کنید و به آنها فرصتی بدهید که در این زمینه اظهار نظر کنند.
برای دخترها :
– دخترها را نیز مانند پسرها با توجه به اهمیت و طبیعتشان آموزش بدهید.
– به آموزش ریاضی به دخترها توجه کافی داشته باشید از نو آوری های مختلف در آموزش ریاضیات و علوم به دخترها استفاده کنید.
– به ورزش کردن دخترها توجه کافی مبذول دارید.
– به دخترها امکان کافی بدهید تا با کامپیوتر کار کنند.

1-3-2-3 ویژگی های افراد سرآمد و تیزهوش و اقدامات و توصیه های آموزشی
بدا به حال ملتی که افراد پر استعداد خود را نادیده بگیرد (رمیشوون)
بدون شک همه ما به افرادی برخورده ایم که بسیار فراتر از سن یا زمان خود عمل می کنند کسانی که استعدادشان ما را به تحسین واداشته است. دیده ایم کودکانی را که همانند یک بزرگسال عاقل و گاه برتر از او می اندیشد و شنیده ایم افرادی دارای قدرتهای ذهنی عجیب بوده اند. کودکان (سرآمد) می توانند مهم ترین سرمایه های مادی و معنوی یک جامعه تلقی گردند. بهترین و والاترین منابع اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی یک جامعه منابع انسانی آن جامعه است و برترین وجه منابع انسانی، قدرت ذهنی بالاست.
به هر شکل مهمترین سرمایه ملی هر کشور استعدادهایی هستند که در آن مرز و بوم به فرهنگ و تمدن خدمت می کنند و اعتلای مادی و معنوی آن جامعه را فراهم می آورند. در دهه های اخیر توجه بسیاری از کشورهای غربی به تمرکز برنامه های مربوط به شناسایی، پرورش و جذب این استعدادها معطوف گشته است. امروزه کشورهای غربی میلیونها دلار به امور پرورشی و آموزشی این گروه از انسانها اختصاص می یابد.آنچه که منجر به پدید آمدن جلوه ای تازه از استعمار به نام پدیده فرار مغزها می گردد. نیز چیزی فراتر از آنچه که گفتیم نیست، یعنی تلاش برای جذب افراد سرآمد و پر استعداد جوامع دیگر به منظور خدمت گرفتن آنان برای اعتلای مادی و معنوی جامعه خود و طبیعتا در این راستا استعدادهایی به جریان فرار مغزها می پیوندند که در جامعه خود جایگاه خاص خود را نیافته باشند. بنابراین جهت جلوگیری از این پدیده لازم است جامعه برنامه ها، امکانات ، تسهیلات و خدماتی خاصی را برای این دسته از افراد تدارک ببینند.
آموزش و پرورش ویژه جزئی از خدمات اولیه است که جامعه می تواند و باید برای این دسته از فرزندان خود ارائه کند.

نوابع و سرآمدها و افراد پر استعداد جامعه بسیار کم هستند به همین علت نیز آنان معمولا در زمره استثناها تلقی می شوند و آموزش و پرورش خاصی نیاز دارند. خوشبختانه در ایران چندی است که به این امر هم توجه اصولی شده و آموزش و پرورش کودکان سرآمد و پر استعداد زیر پوشش برنامه های خاص خویش قرار گرفته است. با وجود این که جداسازی مدارس این کودکان و طرح برنامه آموزشی خاصی برای آنان نخستین گام و گامی ضروری است اما به هیچ وجه کافی نیست.
در ایران نیز تا پیش از انقلاب حرکتهایی ابتدایی اندکی آغاز شده بود و در سالهای اخیر در دهه 60 شمسی با تمرکز امکانات و کادر و بودجه در قانون ملی پرورش استعدادهای درخشان حرکت عمومی فراگیر آغاز شده است. این کانون که دارای تشکیلات مستقل بودجه و کادر ویژه می باشد در واقع از اداره کل آموزش کودکان استثنایی جدا شده تاکنون توانسته است علاوه بر آن در برخی از مراکز استانها کودکان پر استعداد و سرآمد را شناسایی کند و تحت پوشش قرار دهد. اگرچه در نحوه شناسایی آنان هنوز هم نقصهای اساسی وجود دارد.
تعریف : عمده ترین تکیه گاه تعاریف مختلف ارائه شده پدیده ای به نام هوش و مساله ای به نام هوشبهر است . هوش توانایی عمومی است که براساس آن موجود زنده می تواند به درجات متفاوت سازگاری با محیط دست یابد. هوشبهر نیز عددی است که با استفاده از فرمول اشترن محاسبه می شود واین محاسبه نیز بر مبنای عددی است که از ازمونهای هوشی بدست می آید.
سن عقلی نمره ای است که آزمودنی و حل مسائل مطرح شده در آزمون هوش بدست می آورد.
به هر حال معمولا کودکانی را که دارای بهره هوشی بالای 130 هستند به عنوان کودکان سرآمد و یا تیز هوش می شناسند نمودار بدست آمده :

علل سرآمدی :
بحث در مورد علل سرآمدی همانند سایر مباحث کلاسیک می تواند تحت عنوان دو شاخه وراثت و محیط صورت پذیرد محیط و وراثت می تواند هر یک به فراخور موقعیت خود نقشی مهم را که شکل دهنده بخشی از پدیده سرآمدی است ، ایفا کنند البته گروهی از دانشمندان عامل محیط و گروه دیگری عامل وراثت را عامل ممتازتر در علل سرآمدی می دانند. شاید بتوان گفت که همه افراد بالقوه سرآمد و نابغه اند و تنها زمانی این توانایی بالقوه به توانایی بالفعل مبدل می گردد که محیط، زمینه ای مساعد برای رویش جوانه های نابغی و سرآمدی فراهم کند.
از لحاظ ویژگیهای جسمی در دوران کودکی آنها زودتر از بقیه کودکان به راه می افتند و واکنشهای حرکتی و حسی قوی تری دارند همچنین عواملی مانند درآوردن دندان و … در آنها زودتر به وقوع می پیوندند از لحاظ ویژگی های خانوادگی تحقیقات نشان می دهد که کودکان سرآمد و پر استعداد بیشتر در خانواده هایی دیده شده اند که در سطوح متوسط و بالاتر اجتماعی اقتصادی و فرهنگی جامعه قرار دارند.

ویژگیهای روانی و عاطفی :
افراد سرآمد معمولا کم حوصله تر از بقیه افراد طبیعی هستند. که این ناشی از تفاوت های سرعت بالای ذهنی آنان و سرعت پایین تواناییهای حرکتی است. به همین علت، این بی حوصلگی بیشتر در زمینه کسب عادات حرکتی و … ظاهر می گردد. ترمن معتقد است که سرآمدها از تمام ظرفیت خود استفاده نمی کنند و از مدرسه تجربه ای دلسرد کننده دارند زیرا آنان در مدرسه احساس کسالت می کنند. غالبا تحول جسمی ایشان بسیار عقبتر از تحول ذهنی آنهاست. به طوری که خود را سازش نیافته و از رفقایشان حقیرتر حس می کند. وقتی این گونه کودکان را به محیط مناسبتر می برند و در بین سایر سرآمدها جای می دهند وزیر نظر معلمان ویژه آموزش می دهند. همه چیز تغییر می کند . این افراد درک بالای آنها روابط اجتماعی، قوانین ، مقررات و اخلاق و عرف حاکم بر جامعه به بروز شخصیتهایی منجر می گردد که مرتب و منظم بوده و در فعالیتهای اجتماعی با شعور بالای اجتماعی شرکت می جویند.
اعتماد به نفس والایی دارند حس همکاری و تعاون در آنها به خوبی رشد یافته و غالبا به عنوان رهبر گروهها به ایفای نقشهای اجتماعی خود می پردازند.
قدر مسلم آن است که استعداد آنان برای ابتلا به ناراحتیهای عاطفی و روانی بیشتر از ناراحتی های جسمی است بررسی تاریخچه زندگی برخی از بزرگان نیز مهر تائیدی بر این دیدگاه می زند به عنوان مثال بتهوون کودکی نامطبوع فاقد جذابیت و با نهایت لجوج بود.
استعداد ابتلا به ناراحتیهای عاطفی عمدا برخاسته از توان ذهنی بالای این کودکان عدم درک و پذیرش صحیح و واقع بینانه جامعه و افراد آن و تلاشهای سرآمدان بر ایجاد انطابق قابل قبول است از نظر فراوانی حدود دو تا سه درصد از افراد هر جامعه سر آمد هستند این تعداد در واقعه در بر گیرنده افرادی است که دارای هوشبهر بالای 130 هستند بنابراین اگر جمعیت کشور ما را شصت میلیون نفر منظور کنیم . بایستی حدود 000/800/1 نفر سرآمد در اختیار داشته باشیم. این ثروت طبیعی و خدادادی قطعا در ایران هرگز تحت پوشش در نیامده است و مسلم آن که شماری عظیم از این تعداد جذب فعالیتهای بسیار ساده و ابتدایی شده اند و توان ذهنی آنها مصروف اموری شده است که نتایجی در خور توجه دنبال نخواهد داشت. با توجه به این که جمعیت کشور ما جوان است و اگر فرض ما بر این قرار گیرد که حدود 50% جمعیت ایران را کودکان و نوجوانان تشکیل می دهند در این صورت نظام آموزش و پرورش ما به طور اعم و سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان به طور اخص اکنون باید تدارک برنامه های ویژه برای حدود 000/900 نفر سرآمد را دیده باشد.
اقدامات آموزشی :
همان گونه که باید برای کودکان نابینا، ناشنوا، و عقب مانده ذهنی در محتوا و روش آموزش عادی تغییراتی داده شود که متناسب وضعیت کلی آنان باشد تا بتوانند از آن بهره گیرند کودکان سرآمد یا تیز هوش نیز محتاج این تغییر برنامه های آموزشی چه از حیث محتوا و چه از جهت حجم و روش می باشند. همان گونه که دادن آموزشهای عادی به افراد عقب مانده به دلیل فقدان کشش ذهنی به واماندگی آنان از ادامه تحصیل منجر می شود دادن این گونه آموزشها به افراد سرآمد یا تیز هوش نیز به سرخوردگی آنان از ادامه تحصیل منجر می شود.
آموزشهای ویژه برای افراد سرآمد ضرورتی اساسی است. اگر اعتقاد ما به همخوانی میان ظرف و مظروف است واگر معتقدیم که آموزش باید متناسب با ظرفیت ذهنی فرا گیرنده باشد. باید دست اندرکار بر پایی نظام آموزشی جداگانه ای گردیم با تحت پوشش قرار دادن این استعدادهای خدادادی بتواند کسب بهترین دستاوردها را برای ما ممکن سازد. به هر حال این سرمایه های ملی باید به گونه ای صحیح مورد توجه واقع شوند و پرورشی درست و در خوز یابند، محورهای اصلی آموزش کودکان سرآمد می توانیم به شرح زیر دسته بندی کنیم:
1- آموزش با استفاده از روش تسریع: کوتاه شدن طول دوران تحصیلات اما همراه شدن با کودکان عادی در یک مدرسه (روش جهش)
2- آموزش با استفاده از روش غنی سازی: کودک سرآمد با دیگر کودکان عادی آموزش می بیند فقط معلم در حین آموزش توجه به او را بیشتر کرده و با دادن تکلیف در سطح بالاتر و آزمایش ها و زمینه های پژوهش را در او تقویت می کند.
3- آموزش با استفاده از آموزش خاص در مدارس خاص: در واقع این بهترین راه در آموزش دادن به ا ین گروه است زیرا در این مدارس خاص افرادی جمع خواهند شد که خیلی از نیازها و ویژگی های شبیه به هم دارند و دیگر اشکالاتی که برای این افراد در مدارس معمولی پیش می آید پیش نخواهد آمد و بیشترین بازدهی را به منظور تربیت خاص این افراد خواهیم داست.

توصیه های آموزشی
1- به یاد داشته باشیم که همه افراد سرآمد زمینه های یکسان از استعدادها و علایق ندارند بنابراین به تفاوت های فردی آنها باید عمیق تر نگریست.
2- شکوفایی استعدادهای این افراد مستلزم وجود زمینه های مساعد است این زمینه ها شناسائی و ایجاد کنید.
3- هر چه این افراد از سنین پایین تر مورد شناسائی قرار گیرد بهتر می توان استعداهای این افراد را پرورش داد.
4- مهمترین زمینه های آسیب پذیری افراد سرآمد زمینه های عاطفی و اجتماعی است.
5- روش آموزشی برای افراد سرآمد در سال های ابتدای مدرسه روش اکتشاف هدایت شده و در سالهای آخر تحصیل روش اکتشاف آزاد توصیه می شود.
ویژگی های عمومی کودکان و دانش آموزان تیز هوش
1- برخورداری از بهره هوش بالاتر از متوسط
2- برجستگی خاص در یادگیری مطالب
3- حافظه
4- پرانرژی بودن
5- قدرت تخیل
6- کنجکاوی
7- ارائه پاسخ های پیچیده
8- درک سریع روابط بین عناصر و پدیده های مختلف
9- سازمان دهی تازه از اطلاعات دریافتی
10- گستردگی خزانه لغات
11- سلامت کلامی
12- خوش خلقی
13- گستردگی دامنه علایق
14- گستردگی دامنه توجه
15- قدرت تفکر انتزاعی
16- حساسیت فوق العاده
17- کمال جویی
18- علاقه مندی نسبت به بزرگسالان
19- قدرت رهبری و یا تمایل به نظارت
گرچه بسیاری از ویژگی های کودکان تیز هوش و خلاق مشابه است و هرکودک تیز هوش می تواند خلاق هم باشد اما همیشه چنین نیست یعنی این که کودکان خلاق از نظر هوش به طور قابل ملاحظه ای بالاتر از حد متوسط هستند، اما لزوما همیشه فوق العاده تیز هوش نیستند. به عبارت دیگر هر کودک خلاقی تیز هوش هم هست، اما هر کودک تیز هوشی ممکن است به معنای دقیق کلمه خلاق نباشد متداول ترین برداشت از خلاقیت عبارتست از این که فرد فکری نو و متفاوت ارائه دهد.
ویژگی های کودکان و دانش آموزان خلاق :
1- هوشمندی از نظر بهره هوشی حداقل دو انحراف معیار بالاتر از میانگین قرار دارند .
2- برخورداری از قدرت تخیل فوق العاده
3- ابتکار و اصالت
4- سلامت و روانی ملاکی
5- صراحت و قاطعیت
6- پیرو یا هم نوا نبودن
7- برخورداری از تفکر منطقی
8- حساسیت نسبت به نوآوری ها
9- بلند اندیشی
10- خود انضباطی
11- بازیگوشی و شوخ طبعی
12- قضاوت مستقل
13- مورد سوال قرار دادن فرم ها و ایده های موجود
14- گریز از کانال بندی های مشخص ذهنی
15- نیاز به استقلال و خود مختاری
16- اعتقاد به نفس
17- آزاد اندیشی
18- پایداری در فعالیت های ذهنی
19- کنجکاوی
20- تمایل به فعالیتهای که موفقیت در آن بستگی به توانمندیهای فردی دارد
21- محبوب بودن در موقعیت های اجتماعی
22- ترجیح دادن بازی ها و فعالیتهای تخیلی به رویدادهای واقعی
23- بهره گیری از موضوعات و دستورات ذهنی متنوع
24- متهور بودن
25- سماجت در موضوعات مورد علاقه

1-3-3 تاثیر عوامل سازمانی و تغییرات آن بر فضاهای آموزش
اصول و اهداف سازمانی
هر جامعه اصول و اهداف مشخصی برای محیط های آموزشی و پرورشی خود پیش بینی می کند. به عنوان مثال، نوید ادهم (1374) توصیه می کند : (مدرسه باید بتواند انسان هایی سالم، آگاه، متفکر، خلاق و صالح بپروراند تا این افراد، سنگ بنای جامعه مطلوب را تشکیل دهند و زمینه توسعه اقتصادی و رشد اجتماعی را فراهم آورند). اگر سیستم آموزشی کشور (خلاقیت) را به توصیه آقای نوید، ملاک رشد و پیشرفت قرار دهد لازم است شرایط تمرین (خلاقیت) از زمان کودکی مهیا گردد. لازمه (خلاقیت) استفاده از (فضاهای باز) از نظر معماری و (شیوه تریتی حمایت کننده وملایم) به عنوان روش تربیتی است. زیرا فضاهای سنتی (با نیمکت های ثابت و …) کودکان را به طوری که متخصصین علوم رفتاری توصیف می کنند به سوی (تابعیت) سوق می دهند و نه (خلاقیت) و اعمال (تنبیه قوانین غیر رسمی حاکم بر محیط های آموزشی ) (ترس از اشتباه) را در کودکان افزایش داده ، مانع از جسارت که لازمه نوآوری است ، می شود.
این مثال نشان می دهد، شرایط فیزیکی معماری محیط، نه به تنهائی بلکه در تاثیر متقابل با ارزش ها و معیارهای تریتی مطلوب می تواند جامعه را در جهت رشد و توسعه سوق دهد.
به منظور توصیف رابطه ویژگیهای فضاها با اهداف آموزشی، به تحولی که در تهیه نقشه های فضاهای آموزشی جوامع صنعتی به وجود آمده است اشاره می شود.
در اینگونه جوامع از چند دهه پیش به این سو، کوشش می شود( فضاهای باز) جایگزین فضاهای آموزشی سنتی شود. فورست کونر (1971) در مقدمه کتاب (مدرسه با فضای باز) علت وجودی اینگونه مدارس را لزوم (توجه و تاکید بر توانائی های فردی) ( به دلیل فرد گرائی فرهنگی) توجیه می کند. وی می نویسد در اینگونه فاضهای باز و انعطاف پذیر، دیواری برای نصب تخته سیاه به آن وجود ندارد و (درس جواب دادن) جای خود را به (بحث گروهی) داده است (زیرا کوشش بر این است که یادگیری (بینشی) و کسب مهارت (حل مسئله ) جایگزین (یادگیری های حفظی) شود. در نگارش فوق گفته می شود، نظر به اینکه یکی از اهداف بلند مدت تعلیم و آمریکائی دادن امکان رشد و شکوفایی استعدادها و … و مسئولیت به تک تک افراد است و نظر به اینکه در هر کلاس همزمان دانش آموزش با هوش، متوسط و کمتر از متوسط حضور دارند، فقط فضاهای باز و انعطاف پذیر و نظامی پویا می تواند امکانات آموزشی و پرورشی لازم را در اختیار تک تک افراد قرار دهد. در این نظام نوین با توجه به اهداف آموزشی و پرورشی خاص آن، امکان ایجاد ارتباط همه جانبه (بین معلمین ، شاگردان ، مدیر ، مشاور و ..) از اهمیت بسیار برخوردار است.
در اینگونه فضاهای آموزشی روی اصول و ارزش های دمکراتیک تاکید می شود و با دادن مسئولیت و آزادی به دانش آموزان کوشش می شود، دانش آموزان نیز به طور متقابل نسبت به مسئولین احساس اعتماد متقابل نموده، اعتماد به نفس و جسارت لازم را برای نوآوری و خلاقیت که از مهم ترین شرایط توسعه نامیده می شود، کسب کنند. در اینگونه مدارس نام آموزش و پرورش پویا است و می توان فضاها را به طور گذرا، متناسب با اهداف تقسیم بندی کرد و هیچ وسیله و ابزاری مختص درس خاص نیست.
اقداماتی که در غرب برای تعریف (مدرسه مطلوب) به عمل آمده و هم اکنون در حال تغییر و تحول است، بسیار آموزنده می باشد ولی نمی تواند بدون بررسی و تجدید نظر، در جامعه کنونی که اهداف تربیتی متفاوتی را دنبال می کند، به عنوان الگو مورد استفاده قرار گیرد . با توجه به تفاوت های یاد شده، برای تعریف (مدرسه مطلوب) در ایران لازم است به اهداف رسمی آموزش و پرورش کشور توجه شود.

بخش مطالعات تکمیلی

1. ضوابط و معیارهای طراحی فضاهای آموزش

2. تدوین برنامه فیزیکی طرح

ضوابط و معیارهای استاندارد طراحی فضاهای آموزشی
مقدمه :
رشد روز افزون جمعیت دانش آموزی و پیش بینی افزایش آن در سال های اینده این ضرورت را ایجاد می کند که امر احداث مدارس به عنوان یکی از عوامل اصلی آموزشی براساس موازین علمی و فنی مورد توجه قرار می گیرد.
از جمله مواردی که تاکنون در امر احداث مدارس موجب بروز مسائل و مشکلات فراوانی گردیده نامشخص بودن ضوابط و معیارهای علمی و فنی برای طراحی ساختمان های آموزشی است. با اینکه تاکنون مطالعات محدودی در این زمینه انجام گرفته لیکن این مطالعات کامل و منطبق با نیازهای آموزشی نبوده است.
در این تحقیقا تکوشش بر این است که با مطالعه کامل و بررسی ضوابط کشورهای مختلف و نظام آموزشی کشور و با در نظر داشتن نیازهای وقاعی جامعه و مقدورات اقتصادی، راه حل مناسبی برای تهیه ضوابطی که منجر به ایجاد فضاهای مطلوب گردد، یافته شود، تا این که ن یاز مبرم جامعه را پاسخگو باشد.
ضوابط ارائه شده در این بخش بر مبنای حداقل نیازهای آموزشی تهیه گردیده و رعایت آنها در طراحی ضرورت دارد لیکن چنانچه شرایط و نیازهای خاص آموزشی ایجاب نماید می توان طرح ریزی را در سطحی بالاتر از معیارهای ارائه شده انجام داد اما تهیه نقشه های پاین تر از معیارهای مذکور صحیح نبوده و موجب اختلال در کیفیت بهره برداری از ساختمان های آموزشی خواهد گردید.

بخش اول :
قبل از پرداختن به ویژگی های فضاها، لازم است اطلاعاتی در مورد ابعاد بدنی و قد دانش آموزان در گروه سنی مربوطه در ارتباط با نوع فعالیت های جاری در دبستان و مدرسه متوسطه داشته باشیم تا با استفاده از آنها نسبت به طراحی فضا و تجهیزات مورد نیاز اتخاذ تصمیم گردد.
راحتی دانش آموز در مدرسه از جمله عوامل مهم در پیشرفت آموزشی است. او این راحتی را در زمانی کمه تجهیزات محل آموزش با ابعاد بدنی متناسب باشد احساس خواهد کرد. برای اینکه تجهیزات به طریق صحیحی طراحی شوند، باید ابعاد بدن انسان استفاده کننده، مشخص شود. از زمان های بسیار گذشته چنین مطرح گردیده که نسبت مستقیمی بین اندازه قسمت های مختلف بدن و قد افراد در حالت ایستاده وجود دارد. این مساله بسته به هر نژاد قومی می تواند عمومیت داشته باشد.
مهمترین اندازه، قد فرد ایستاده است. با استفاده از این نسبت ها در اندازه گیری می توان ابعاد قسمت های بدن را از قد افراد ایستاده نتیجه گرفت. بین سنین 5 تا 14 سالگی کودکان هر دو جنس (مذکر و مونث) خیلی سریع رشد می کنند. بنابراین در طراحی تجهیزات مدارس برای پاسخگویی به ابعاد بدن دانش آموزان در سنین مختلف باید در نظر گرفته شود. در صفحات بعدد بعضی اندازه هایی که به طور معمول برای طراحی تجهیزات و ساختمان های آموزشی مورد استفاده قرار می گیرد ، ارائه گردیده است. علاوه بر حالت راحت ایستادن و نشستن، دیگر حالت های نشستن که مردم قاره آسیا به آنها عادت کرده اند مانند چهار زانو، دو زانو و چمباتمه زدن مورد توجه قرار گرفته است.

فضاهای مورد نیاز مدارس :
در هر جهت انجام امور آموزشی، پرورشی و اداره سایر امور به فضاهایی چند نیاز دارد. در این بخش ابتدا فهرست فضاها ارائه گردیده، پس از آن نوع فعالیت و عملکرد هر یک از فضاها و تجهیزات تشریح خواهد شد.

تقسیم بندی فوق از معیارها و ضوابط کمی و کیفی مدارس سازمان مدارس کشور اقتباس شده است.

فضاهای تحصیلی:
فضاهایی که در آن دروس عملی یا تئوری آموزش داده می شود در این تقسیم بندی اصطلاحا فضاهای تدریس نام گذاری شده است.

این فضاها در مدارس شامل:
1- کلاس آموزش دروس نظری
2- کلاس آموزش دروس تجربی

کلاس آموزش دروس نظری (از لحاظ عملکرد )
کلاس آموز دروس نظری فضایی است که به عنوان کلاس درس شناخته شده باشد و در این فضا دروسی که تفهیم انها از طریق خواندن و نوشتن تکرار مطالب توسط معلم و دانش آموز و کلا تجربه ذهنی انجام می گیرد ، تدریس می شود. از نظر فضا هویت آن به صورت کلاس های معمولی با ردیف های مشخص میز و صندلی و یا میز و نیمکت و تخته سیاه روبروی دانش آموزان در کنار آن جایگاه معلم می باشد.

کلاس آموزش دروس تجربی
در این فضا یعنی آموزش دروس تجربی، اصل بر مششاهده عینی تجربیاتی است که توسط معلم و خود دانش اموز انجام می شود، معلم در این فضا اختیار دارد به کمک دانش آموزان شکل و فرم اجتماعی کلاس را متناسب با نوع فعالیت در ارتباط با آموزش هر مورد درسی انتخاب نماید و در هر صورت لزوم برخورد و تبادل فکری بین دانش آموزان را فراهم آورد. در چنین فضایی میز و صندلی ها

جدول شماره 1) تعیین نوع تعداد و حداقل سطوح فضاهای تدریس در مدراس ابتدائی شهری

در جدول فوق مساحت هر کلاس 40 نفره 480 متر مربع ذکر شده که سرانه هر دانش آموز در کلاس 20/1 متر مربع می شود. در کتاب نویفرت آرشیتکت داتا، سرانه دانش آموز در کلاس درس 50/1 متر مربع و وارجح تر آن 2 متر مربع آمده است. در همین کتاب آمده است. که در استاندارد آلمان برای کلاسهای 36 تا 40 نفره ، سرانه دانش اموز در کلاس 52 تا 63 متر مربعی بین 38/1 تا 75/1 متر مربع می باشد.
در کتاب اصول و مبانی معماری، شهرسازی، سرانه دانش آموز در کلاس درسی 56/1 متر مربع و مساحت یک کلاس استاندارد 40/64 متر مربع آمده است.
و همچنین در تحقیقی بنام مطالعه و بررسی در تعیین ضوابط مربوطه به طرح مدارس ابتدائی در صفحه 20 آمده است :
که مساحت در کلاس درس برای هر دانش آموز 56/1 متر مربع و در صفحه 25 مساحت کلاس درس 60 متر مربع ذکر گردیده است.

پاره ای از ویژگیهای خاص فضای تدریس ابتداییک
ویژگیهای کلاس درس:
الف- بررسی نور طبیعی در کلاس
مسائلی که از نظر نور برای دید و مطالعه در کلاس درس . با توجه به محیط دید سالم حائز اهمیت می باشد به شرح زیر است :
تاثیر نور باید طوری باشد که منبع نور در حوزه دید دانش آمز قرار نگیرد زیرا در صورت تاثیر نور به چشم دانش آموز ایجاد خیرگی می نماید، جهت تاثیر نور بهتر است از سمت چپ دانش آموز روی سطح کار باشد.
منبع نور ممکن است در حوزه دید دانش آموز قرار نگیرد ولی اگر سطحی که به آن نور می تابد شفاف باشد، در این صورت انعکاس تولید شده باعث خیرگی می گردد. بنابراین سطوح مطالعه دانش آموز باید به رنگ مات بوده و صیقلی نباشد.
به منظور ایجاد نور کافی در کلاس در صورتی که پنجره های نورگیری در یک سمت واقع شده باشد سطح کلی پنجره ها نباید از الی سطوح کلای کمتر باشد . گفتنی است شدت نور در فضاهایی که پنجره های انها از جهت شمال می باشد، کمتر از فضاهایی است که پنجره های ان رو به جنوب است.
برای آنکه تاثیر نور خورشید که منبع نور طبیعی کلاس محسوب می شود بطور مستقیم به کلاس وارد نشود، بکار بردن سایبانهای مناسب از قبیل سایبان بالای پنجره و یا سایبان کرکره ای و جانبی توصیه می شود.

ب – بررسی نور مصنوعی
برای روشن نمودن کلاس درسی ممکن است از نور مستقیم – نیمه مستقیم و یا یکنواخت استفاده نمود.
چراغهای سقفی در کلاس باید طوری نصب شود که خیرگی را سبب نشود و همچنین باید از چراغ مخصوص برای روشن کردن تخته سبز استفاده شود.
حداقل مقدار شدت روشنایی الکتریکی کلاس درس 200 و حداکثر 500 لوکس تعیین شده است.
مقدار شدت روشنایی حوزه میز در کلاس نباید کمتر از شدت روشنایی سطح مطالعه دانش آموز باشد.
سطسح روشنایی تخته سبز نباید کمتر از مقدار شدت روشنایی سطح مطالعه دانش آموز باشد.
توصیه می گردد ضریب انعکاس نور سطوح مختلف کلاس براساس جدول زیر رعایت گردد.

ج- رنگ :
توصیه می شود سطح دیوارهای کلاس درس از رنگ مات انتخاب شود تا از خیرگی حاصل از انعکاس نور جلوگیری بعمل آید و رنگها نیز محیط دلپذیری برای دانش آموزان بوجود آورد. برای این منظور باید رنگهای آبی کم رنگ، کرم ، سبز ، خیلی کم رنگ، سفید و بژ انتخاب کرد.
سطح کف کلاس می تواند دارای رنگهای سفید، خاکستری و یا به رنگهای روشن چوب باشد.
رنگ سقف سفید یا اروشن باشد. رنگ سطح میز و صندلی شاگردان باید مات باشد. رنگ سطح تخته کلاس درس باید سیاه یا سبز باشد.
رنگ سطوح میز و صندلی شاگردان باید مات باشد و رنگ سطح تخته کلاس سبز و سیاه پیشنها د می گردد. چشم دانش آموزان در کلاس درس در محورهای مختلفی در یک زمان حرکت می نماید. این عمل به منظور مطالعه کتاب، نگاه به معلم و یا تخته سبز و به اطراف خود می باشد. بدین دلیل است که مقدار شدت نور باید در سطوح مختلف دید دانش آموز حتی الامکان به یکدیگر نزدیک بوده و تفاوت فاحشی نداشته باشد تا دانش آموز به راحتی و بدون احساس خستگی بتواند تکالیف خود را انجام دهد.

پنجره :
برای تامین روشنایی طبیعی کافی و یکنواخت در تمام نقاط کلاس، بهتر است پنجره ها در تمام طول دیوار خارجی و تا زیر سقف ادامه یابند. لازم است برای پنجره ها، در مناطق گرم سایبان و در ماطق سرد پرده پیش بینی شود.
برای کلاسهای درس بطور کلی پنجره هایی با مساحت حدود 15 تا 30 درصد مساحت کلاس مناسبند.

آزمایشگاه علوم :
یکی از اهداف اصلی فعالیتهای آزمایشگاهی عبارت است از معرفی دانش از طریق مشاهده مستقیم، به بیانی دیگر، برای تایید مفاهیم کلی ضرورت دارد که همواره از شواهد موجود در طبیعت استفاده شود. بنابراین فعالیتهای آزمایشگاهی باید طوری سازماندهی شوند که فرصتهای زیادی به منظور مشاهده پرسش و کشف حقایق بوجود آورند . لذا ازمایشگاه باید بنحوی طرح ریزی گردد که برای کارهای گروهی و یا انفرادی دانش آموزان مناسب باشد.

ظرفیت :
ظرفیت فضای اصلی آزمایشگاهها با توجه به امکانات انجام فعالیتهای آزمایشگاهی از سوی کارشناسان 18 تا 20 نفر توصیه می شود. اضافه بر این تعداد، کنترل فعالیتهای آزمایشگاهی یک کلاس 40 نفره برای مسئول مربوطه مشکل بوده و فرصت کافی برای آموزش دانش آموزان از این طریق وجود ندارد. لازم به ذکر است که از جنبه های اقتصادی هم یک آزمایشگاه 18-20 نفره نسبت به آزمایشگاه 40-36 نفره زیر بنا و تجهیزات کمتری را لازم خواهد داشت:

کتابخانه :
در مدارس ابتدایی بعلت 2 یا چند شیفته بودن، امکان استفاده از فضای کتابخانه وجود ندارد و اغلب از کتابخانه جهت گرفتن کتاب به صورت امانت استفاده می شود بطور کلی استفاه از کتاب و کتابخانه برای دانش آموزان امریست ضروری و به منظور تفهیم بیشتر مطالبی که دانش اموزان در کلاس فراگرفته اند از یکسو و از سوی دیگر افزایش اطلاعات عمومی آنها علاوه بر آموزش کلاس آگاهی نسبت به جهان و وقایع زندگی و استراحت و فراغت از دروس کلاسیک ضروری می باشد. سرپرستی کتابخانه در مدارس معمولا بر عهده مربی امور پرورشی است. به همین جهت محل کتابخانه باید در ارتباط و یا نزدیکی سایر فضاهای پرورشی و یا اطاق مربی پرورشی قرار گیرد.
کتابخانه باید در محیطی آرام و نسبتا مستقل باشد. تاکنون در ایران مطالعاتی روی درصد تعداد دانش آموزان استفاده کننده از فضای کتابخانه نسبت به کل دانش آمزان انجام نشده است. لیکن با بررسیهای انجام شده در تعیین فضای کتابخانه ، 10-7 درصد کل دانش اموزان و به ازاء هر دانش اموز 10 جلد کتاب در نظر گرفته شده است. این تعداد تحت هیچ شرایطی نباید از 5 جلد کمتر باشد. با در نظر گرفتن قفسه کتاب به ابعاد 45*90*210 گنجایش آن در حدود 400 جلد می باشد.

ویژگیهای کتابخانه :
کتابها باید در قفسه های باز در سالن مطالعه و در دسترس دانش آموزان قرا رگیرد. قسمت مطالعه انفرادی از با مطالعه جمعی جدا باشد. برای کار و خدمات آماده سازی و مخزن کتاب قسمت جداگانه ای پیش بینی شود. محل کتابدار در فضایی نزدیک درب ورودی نظر گرفته شود. مجلات و نشریات و همچنین مواد کتابخانه ای مانند میکروفیلم و غیره هر کدام محلی جداگانه برای خود داشته باشند سالن قرائت بایستی از نور طبیعی و مصنوعی مناسب برخوردار باشد. نور مناسب برای کتابخانه کمتر از 600 لوکس نباشد و سالن قرائت بایستی دارای تهویه مطبوع باشد.
کتابخانه باید در محلی دور از سر و صدا قرار گرفته و محل ان نزدیک سالن اجتماعات و نماز خانه پیشنهاد می گردد. لیکن بصورتی که بتواند بطور مستقل مورد استفاده قرار گیرد.

فهرست
آموزش
1
اهمیت آموزش و پرورش
1
محتوای آموزش و پرورش
1
رده بندی مسائل آموزش و پرورش
2
اهداف در نظام آموزش و پرورش
3
اصول کلی و اصول برنامه ریزی آموزشی در دوره متوسطه
4
تعریف آموزش و پرورش دوره متوسطه
5
اهمیت آموزش و پرورش دوره متوسطه
6
ویژگیهای آموزش متوسطه
7
ویژگیهای دانش آموزان دوره متوسطه
7
تاریخچه ظهور و تکوین آموزش و پرورش دوره متوسطه
8
طرح جدید آموزش دوره متوسطه
10
دلایل اولویت اجرای طرح جدید متوسطه
11
اهداف دوره متوسطه
12
ساختار دوره های متوسطه، پیش دانشگاهی و کاردانی پیوسته
14
اهداف و سیاستهای کلی از پیدایش گروه استعدادهای درخشان در نظام آموزشی
16
ساختار آموزشی و تشکیلاتی دوره متوسطه استعدادهای درخشان
17
شیوه ها و روشهای مختلف آموزش و تدریس علوم
17
روش آموزشی تدریس به گروههای کوچک
19
انتخاب وضعیت فیزیکی در آموزش به شیوه گروههای کوچک
20
روش آموزش فردی
21
یادگیری به روش تحقیق یا اکتشاف آزاد
21
آموزش و یادگیری به روش اکتشاف هدایت شده
22
آموزش به روش اکتشاف هدایت شده
22
مزایای روش اکتشاف هدایت شده
23
تغییر انگیزه بیرونی دانش آموزان به انگیزه درونی
23
نبود بهترین راه آموزش علوم برای همه کودکان
24
روش پیشنهادی آموزش علوم برای گروه استعدادهای درخشان
24
تحقیق و پژوهش
26
ضرورت پژوهش
27
فوائد پژوهش
28
در جنبه اجتماعی
28
اهداف و مقاصد پژوهش
29
ضرورت امر پژوهش در توسعه علم
29
ضرورت امر پژوهش و تربیت پژوهشگر در سیستم آموزش فوق
29
تاثیر عواملی فیزیکی معماری بر عملکرد قرارگاههای تربیتی
31
(تاثیر عوامل معماری بر فضاهای آموزشی)

تاثیر عوامل فیزیکی – معماری در عملکرد قرارگاه های تربیتی
31
تاثیر (ساخت) یا (معماری) در عملکرد قرارگاه های تربیتی
31
تاثیر عوامل (فیزیکی ) در عملکرد قرارگاه های تربیتی
31
خصوصیت فیزیکی مدرسه
32
خصوصیت فیزیکی ساختمانهای مدارس
32
اندازه کلاسها و مدارس
33
ساختار و سازماندهی محیط مدرسه
34
مدرسه کوچک، مدرسه بزرگ ، تاثیر اندازه مدرسه
34
تاثیر اندازه مدرسه بر دانش آموزان
36
رنگ آمیزی مدرسه
42
رنگ آمیزی فضای داخلی کارگاه و هنرستانها
43
تاثیر گروه سنی خاص و ویژگی های روحی و جسمی آنها و تاثیر آن بر معماری محیط آموزشی
45
مفهوم نوجوانی و جوانی و روانشناسی گروه مخاطب (14 تا 18 سال)
45
مفهوم نیاز و بررسی آن در جوانان
45
تقسیم بندی نیازها
46
نیازهای فیزیولوژیک
46
طبقه بندی نیازهای جوانان
47
تفاوت های رشدی و ساختاری در دخترها و پسرها در گروه سنی دبیرستان و کلاس درس مطلوب
48
تفاوت های رشدی و ساختاری
48
تفاوت های کارکردی:
48
استدلال انتزاعی و عینی
49
یادگیری متفاوت در دخترها و پسرها
51
ویژگی های افراد سرآمد و تیزهوش و اقدامات و توصیه های آموزشی
52
علل سرآمدی
53
ویژگیهای روانی و عاطفی
54
اقدامات آموزشی
55
توصیه های آموزشی
56
تاثیر عوامل سازمانی و تغییرات آن بر فضاهای آموزش
59
ضوابط و معیارهای استاندارد طراحی فضاهای آموزشی
62
فضاهای مورد نیاز مدارس
63
فضاهای تحصیلی
64
کلاس آموزش دروس نظری (از لحاظ عملکرد )
64
کلاس آموزش دروس تجربی
64
پاره ای از ویژگیهای خاص فضای تدریس ابتداییک
65
ویژگیهای کتابخانه
68


تعداد صفحات : حجم فایل:455 کیلوبایت | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود