تاریخ درخشان پزشکی در ایران
ای وه پنتائو ای وه اشائو
راه در جهان یکی است و آن راستی (هنجار یا اشا) است
زبان آدمی؛ کلک فرشته ای است که بر او گمارده اند و آب دهان او مرکبش؛ و کاغذش پوست او؛ و آدمی فرشته اش را نامه ای املا می کند خطاب به خدای خویشتن؛ پس؛ پیش از آنکه فرصت بازنگری از دست برود؛ باید نیک بنگرد که به املای چه مشغول است؛ روزگار عجیبی بود روزگار پزشکی کهن؛ روزگاری که از سنگ و گل؛ بوی دل می آمد و اکنون روزگاری که از دل؛ بوی سنگ آید
واژه زیبای پزشکی یک واژه دیرینه ایرانی است که به وجود تحولات 8 هزار ساله هنوز ریشه و بن آن محفوظ مانده است. نخستین ریشه این واژه در اوستا بنام بئشه زه به معنی آسیب زدا یا به چم بسوی اشا برنده؛ آمده است.
از میان انواع پزشکان: اشوپزشک ( بهداشت)؛ داتوپزشک (پزشک قانونی)، گیاه
پزشک (اوروپزشک)، کرتوپزشک ( جراح)؛ آسیب زدایی توسط تلقین کلام مقدس
(مانتره پزشک یا روانپزشک)، تن پزشک (Tan, Beshaze ( هماگ پزشک
(پزشک عمومی) را می توان نام برد.
واژه اوستایی سپس در زبان پهلوی به صورت بئشه زک و سپس در ادوار بعدی به صورت بزشک و پزشک در آمده است.
مزدیسنا و تاثیر در ادب پارسی
تاریخ پزشکی ایران
وجود انسان در فرهنگ پزشکی ایران
که جهان=جهان کوچک (انسان) تصویر آیینه ای مه جهان
(جهان آفرینش) است تنو: (وجود فیزیکی)
بئوذ یا بوی: (بو و خاصیت انسان)
دئنا: (وجدان؛ وجود اجتماعی)
اوروان: (جان دوم)
اهو: (جان؛زندگی)
پیکر: (قالب انسانی)
بیمار: (وی مار؛ بیماری روان)
ناخوش: (بیماری تن)
فرهنگ یونان پیشتاز فرهنگ ها در جهان؟؟
الگود و سرینا و بسیاری از جستجوگران دیگر باور دارند که پزشکی یونان تا حد زیادی از ایران کمک گرفته است. بین روزگار درخشان دانش وتمدن یونانی (آمدن سقراط و…) و دوران بربریت یونان دویست سالی بیشتر نیست و دانش در این دوره کوتاه نمی توانست چنین رشد کند پس بهر زیادی از آن از جاهای دیگر به ویژه سومر؛ آشور؛ دشت سوزیانا ( شوش) و دیگر مراکز دانشی ایران با فرار مُغ ها (اولین اندیشمندان ایرانی در سپیده دم تاریخ) به دنبال مغ کشی در ایران به یونان برده شده و سپس با یورش اسکندر و بردن نبشته های ایرانی به یونان؛ این روند ادامه یافته است.
ریشه های پزشکی بقراطی
چهار پایه آب؛ آتش؛خاک؛ هوا یا باد و سپس به گونه سردی و
گرمی؛ تری و خشکی مطرح شده و مزاجهای گوناگون بر مبنای آن
بنا شده اند. تاریخ می گوید که همه این مفاهیم از ایران به یونان
رفته است.
در پزشکی ایران واژه ی ZAHAK ( آژی دهاک اسطوره ای) برگرفته
شده از :
Z: برگرفته از زمیک در اوستا به معنای زمین یا خاک
A : از آب
H: از هوا یا باد (وای)
A: از آتور (آتش) گرفته شده و خود در برگیرنده معنای وجود زمینی انسان
می باشد.
*شایست ونشایست؛ متن بازمانده از روزگار انوشیروان ساسانی به پارسی میانی
پزشکی ایران قبل از ورود آریاییها (مکتب مزدیسنا)
از پزشکی ایران در تمدنهای اولیه فلات ایران در قسمتهای قدیمی تر از اوستا (وندیداد و یشتها) یاد شده است بعضی عقیده دارند که انسان پزشکی را از حیوانات یاد گرفته است مثلا رازی پزشک ایرانی می نویسد: اگر جوجه پرستو یرقان بگیرد… و یا در مورد درمان نزدیک بینی در نواحی دورافتاده ایران، ایرانیان بومی بیماریها را ناشی از اراده برخی از خدایان می دانستند و برای فرو نشاندن خشم آنها انواع قربانیها را به خدایان تقدیم می کردند.
تمدنهای اولیه ایران در شهر سوخته در سیستان، سیلک در کاشان، ماسوله در گیلان، حسنلو در کردستان، لیان در بوشهر،سوزیانا در شوش، خوروین در تهران، تپه حصار در دامغان، … بودند. حداقل طبق گفته فردوسی این اقوام اولیه دارای سواد و خط پیشرفته ای بودند.
پزشکی ایران باستان از دکتر حسن تاج بخشی
انواع بیماریها در اوستا: به سبب تقسیم دو گانه جهان به یک آفرینش خوب و یک آفرینش بد همه بیماریهای جهانی از پدیده های مینوی بد به شمار می آیند. بیماریهای گزارش شده در وندیداد شامل:
واورشی (نوع بیماری مقاربتی)
تب زایمانی
اسکندا ( بریدگیهای گوناگون و زخم ها)
اگهوستی (راشیتیسم)
دروکا (سنگ کلیه یا کیسه صفرا)
کوره گا (کورک یا کورو امروزی)
استائیریا (جوش بدن مثل آبله یا سرخک)
قابل ذکر است که پزشکی کهن ایران بیش از بیماریهای تنی بیماریهای روانی را در بر می گیرد (علت اهمیت مانتره بشزو یا تلقین و یا روان پزشکی)
کتابخانه های ایران؛ رکن الدین همایون فرخ
نمونه های پزشکی بومی در ایران پهناور
آبله کوبی بومی در بلوچستان از سده ها پیش از کشف ادوارد جنر
جراحی در جمجمه در شهر سوخته سیستان و به کار بردن چشم مصنوعی و آنچه در
شاهنامه درمان رستمینه نام دارد
درمان نزدیک بینی در روستاهای دور افتاده کویر ایران
سگ دید کردن: در فرگرد سوم وندیداد اوستا پیداست که آن زمان که جان از ” تن“
بشود اگر سگی در کنار پای او بسته باشد می تواند مردن از مرگ مفاجاه و بیهوشی
تشخیص دهد؛ چرا که رایحه زنده بودن را در نسیم باد می تواند تشخیص دهد.
سگ بدنبال خون رونده؛ بوی رونده: برای یافتن گم شدگان در جنگل ها و یا آوار
زلزله ها از سگ وهونزگ (سگ غریب) استفاده می شده است*
کتاب سوم دینکرد برگرفته از اوستای کهن: در هر شهر از ایران بیمارستانی بوده
برای زنان جدا از مردان و پزشکان زن و مرد در بیمارستانهای مرو؛ بلخ؛ ری؛
نیشاپور؛ خوارزم؛ پاسارگارد و سرانجام بیمارستان دانشگاهی بزرگ شوش از روزگار
داریوش هخامنشی به درمان و آموزش ادامه می دادند.
*شایست ونشایست؛ متن بازمانده از روزگار انوشیروان ساسانی به پارسی میانی
پزشکی در دوران پیشدادیان (مکتب هندو و ایرانی)
در کتاب ودا جمشید پسر خورشید اولین کسی است که اهورامزدا دین خود (مزداییسم) را به او سپرد. او نمونه ای از سرزمین بهشت گونه ساخت که بیماری را در آن راهی نبود پزشکی و درمان مردم را منظم کرد او مردم را به چهار گروه دانایان، لشکریان، دبیران و پزشکان و منجمان، کشاورزان و بازرگانان تقسیم کرد.اوستا اولین پزشک را فریدون (تراتئون) می داند که در دامنه کوه مقدس و اساطیری البرز پرورش یافت در اوستا آمده است که زرتشت از اهورامزدا پرسید اولین طبیب خردمند و … که مرگ را مقهور کرد و با کارد و آتش و تب و ناخوشی را درمان نمود که بود؟ پاسخ شنید فریدون
تاریخ طب در ایران از دکتر نجم آبادی
پزشکی ایران در زمان کیانیان (مکتب زرتشت)
معتقدند اصول و مبانی پزشکی از ایران به یونان انتقال یافته و مکتب زرتشت خیلی بیشتر از مکاتب پزشکی یونان وجود داشته است سیریل الگود ثابت کرده که بندهش از نوشته های هیپوکرات قدیمی تر بوده و ترجمه بسیاری از عبارات بندهش در نوشته های او آورده شده است. در مکتب زرتشت طبابت از طریق مذهب و با امداد از خداوند بوده است. در این مکتب بین خرد نیک و خرد بد مبارزه همیشگی وجود دارد و طبیب با عمل خودش مثل همه انسانهای شایسته به اهورامزدا در دفع هر گونه مرض و شر و بدی کمک می کند.
پژوهشی در تاریخ پزشکی و درمان جهان از محمد تقی سربندی
پزشکی ایران در زمان مادها (مکتب سده اکباتان)
صد سال بعد از زرتشت این مکتب توسط یکی از شاگردان او به نام سنئا پوراهوم ایجادشده است و بر در ورودی آن این شعار زرتشت: راه در جهان یکی است و آن راه اشویی (پاکی و راستی) است و باقی راهها بیراهه است نوشته شده است. پلوتارک مورخ یونانی شخصا به مکتب اکتابان راه یافته بود در آن جا به اظهار او حکمت، نجوم، طب و.. با حضور صد شاگرد آموزش داده می شده است شرایط ورودی به این دانشکده فوق العاده سخت و برای هر کسی مقدور نبوده است علوم مغان (مجوس) از جمله پزشکی تدریس می شده است یکی از شاگردان این مکتب آموزگار فیثاغورث بوده است این نام سنئا (حکیم خردمند، خرد جاودانی) بعدا بصورت سئن مرو و سپس سیمرغ حکیم در آمده است.
پزشکی در ایران باستان از دکتر موبد سهراب خدابخشی
پزشکی ایران در زمان هخامنشیان (مکتب هخامنشی)
دانشکده پزشکی پاسارگارد، مخلوط شدن پزشکی ایران با پزشکی یونان و مصر، گزنفون از دانشکده با عظمت پاسارگارد نام برده است هرودت می گوید بسیاری از پزشکان مصری در این دانشگاه و دربار هخامنشی مشغول به کار بوده اند. دموکودس پزشک یونانی در برخی از درمانهای جراحی این دانشگاه دخالت داشته است بنا به نوشته دینکرد منابع دانش پزشکی ایران در سه نسک مهم اوستا نوشته شده و در کتابخانه دژ نپشت تخت جمشید توسط اسکندر سوزانده شد و نسخ موجود در آتشکده شیزگان در آذربایجان به یونان انتقال یافته توسط ارسطو ترجمه و نام طب یونانی به تاریخ ما وارد شده است. گزنفون می گوید کوروش عقیده داشت بیشتر بیماریها از پرخوری و… می باشد.
مجموع مقالات کنگره بین المللی پزشکی در ایران باستان
پزشکی ایران در زمان اشکانیان
بهر دلیل حداقل تا جایی که تاریخ نشان می دهد تاثیر ناچیزی در فرهنگ و ادب و طب و… داشته اند. ابتدا تحت سلطه یونانی ها بوده و از زمانی که استقلال یافته اند دین مغان زرتشتی را برگزیده و مکتب هخامنشی را ادامه دادند.
نفوذ عمیق پزشکی و فرهنگ یونانی در این دوره دیده می شود مهرداد ششم روش میترایتیسم (عادت دادن بدن به سم) که نوعی ایمن شناسی است اختراع کرده است دو پزشک نامی این دوران در کتابها مطرح اند اولی آزونکس و دومی پزشک دانشمندی به نام فرایتس (فرهاته یا فرهاد) که در قرن چهارم میلادی می زیسته و به دانشمند پارسی مشهور بوده است.
از کتاب پزشکی و درمان ایران از ماد تا ظهور اسلام از محمد تقی سربندی
Good Thoughts
Good deeds
Good words
گندی شاپور
برگرفته از کتاب دانشگاه گندی شاپور در گهواره تاریخ ، نگارش دکتر مهربان شهروینی
همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده اند
بزرگمهر (500 میلادی)
دانشگاه گندی شاپور (وه انتیو شاپور)
این دانشگاه در واقع دنباله دانشگاه بزرگ شوش در روزگار داریوش هخامنشی است که ویران شده بود و در زمان اردشیر بابکان با فاصله کمی از آن دانشگاه جندی شاپور ساخته شد. وی و فرزندش شاپور قسم خوردند که به زنده کردن دانش ایران بپردازند و کتابها و دانش به سرقت رفته توسط اسکندر و رومی ها را به ایران برگردانند. این دانشگاه به ویژه در زمان شاپور اول رونق یافت و در آن پزشکی بومی ایران از نواحی گوناگون از سراسر ایران و به ویژه آنچه به عنوان مکتب خوز (پزشکی بومی خوزستان) نامیده می شد جمع آوری گردید. دانشمندان ایرانی به هند و یونان و مصر و… فرستاده شدند تا به هر قیمت کتابهای از دست رفته را به ایران برگردانند. تنگ نظری حاکمان روم (والریانوس؛زنون؛ ژوستنین) که باعث بسته شدن مدارس پزشکی در روم شده بود؛ فرصت خوبی برای شاپور و انوشیروان فراهم کرد تا همگی دانشمندان را در دانشگاه جندی شاپور جذب کنند. ایرانیان با جمع آوری داده های ملل گوناگون و اساس قرار دادن پزشکی بومی آن را تکمیل کردند و پزشکی ایجاد شده از نوع یونانی و هندی و زرتشتی فراتر رفت و پزشکی خاص جندی شاپوری تا ششصد سال پای بر جای ماند.
دانشگاه گندی شاپور (وه انتیو شاپور)
در آثار به جا مانده از کتابهای این دانشگاه از زبان رازی و … می شنویم که: خوز چنین گفت یا خوزی چنین گفت ویا در جامع الخوز چنین نوشته شده یعنی دانشمندان خوزستان چنین گفتند یا یک پزشک خوزی (زن یا مرد) چنین گفت و یا در Textbookنوشته شده توسط پزشکان جندی شاپور چنین آمده است
قفطی می نویسد کار پزشکی در آن دانشگاه رو به پیشرفت نهاد و سرآمد پزشکی جهان شد؛ به حدی که طریقه آنها از طریقه یونان؛ هند ومصر پیشی گرفت؛ قانونها نهادند و کتابها جمع کردند تا در سال بیستم پادشاهی انوشیروان به فرمان او یک گردهمایی از پزشکان جهان در آن دانشگاه برگزار شد. میان ایشان مناظراتی صورت گرفت و سخن هر کس را ثبت و ضبط نمودند. واسطه این مجلس جبرئیل درستباد نام داشت که وزیر بهداری ایران بود. چنان که مطالعه کننده در آن تعمل نماید هر آیینه استدلال به کمال و فضل و دانش آنها خواهد کرد.
تاریخ الحکما؛ قفطی
دانشگاه گندی شاپور (وه انتیو شاپور)
در سال هفدهم هجری: جندی شاپور به تصرف ابوموسی اشعری در آمد و زان پس دیگر به آن توجهی نمی شد و بودجه دولتی آن قطع گردید و اساتید طراز اول آن با تطمیع و… به بغداد و بیمارستان آن فراخوانده شدند ولی برخی اساتید آن به پایمردی خود ادامه دادند بطور مثال وقتی هارون از وهشتک رییس دانشگاه جندی شاپور خواست که در بغداد دانشگاه و بیمارستانی بسازد او سر باز زد و گفت من از دستگاه حقوقی نمی گیرم و دولت هم برای بیمارستان جندی شاپور کمک نمی کند من وبرادرزاده ام بیمارستان را برای خدا اداره می کنیم. این پایداری تا سال 267 ”سال جان باختن یعقوب لیث صفاری“ ادامه یافت و از آن پس چراغ این دانشگاه به خاموشی گرایید.
تاریخ پزشکی نوشته دکتر تاج بخش
پژوهشهای دکتر برومند استاد ارجمند در زمینه دانشگاه جندی شاپور
دانشگاه گندی شاپور (وه انتیو شاپور)
نمونه ای از پزشکی جندی شاپور:
هارون به سردرد شدید مبتلا شد که پزشکان بغداد درمانده شدند. از جندی شاپور بختیشوع پسر جورجیس را برای درمان آوردند. او با هارون به فارسی و عربی صحبت کرد. هارون خواست او را بیازماید به او گفتند: ”در این جمع کسی نیست که بتواند با او صحبت کند چون او و پدرش خالق کلامند و بطور ذاتی فیلسوف“
با این وجود هارون برای آزمودن بختیشوع ادرار چهارپایی را به نام ادرار کنیز محبوب خود که بیمار شده است نشان داد و از او نوع بیماری را می پرسد. بختیشوع می گوید این ادرار انسان نیست زیرا قوام ادرار انسان را ندارد و رنگ وبوی آن به ادرار انسان شبیه نیست و برای صاحب ادرار جُو عالی پاک کرده تجویز می کند.
دانشگاه گندی شاپور (وه انتیو شاپور)
دانشگاه بغداد و نقش پزشکان جندی شاپور در آن:
پایه های پزشکی این دانشگاه توسط پزشکان گرفته شده از جندی شاپور بنا شده است. چهار استوانه بزرگ پزشکی ایران عبارتند از:
ربن طبری؛ زاده در مرو و بزرگ شده در تبرستان نویسنده کتاب فردوس الحکمه
رازی با کتاب گرانقدر الحاوی ( Contents) و کتاب طب منصوری؛ رییس بیمارستان و دانشگاه ری
مجوسی اهوازی پزشک نامی خوزستان با کتاب کامل الصناعه الطبیه
پور سینا با کتاب قانون در طب و…
از این به بعد پزشکی شاخه شاخه می شود: شاخه فارسی با بخارایی و جرجانی و… ؛ شاخه سوری با ابن نفیس فرشی ( اصل او فرش از نخشب فرارود) و….
دانشگاه گندی شاپور (وه انتیو شاپور)
نمونه های از نوشته های پزشکان ایران:
رازی در دانش ویژه پزشکی بسیار برجسته تر از پور سینا است. او پزشکی مهربان با بیماران و دانشجویان بود؛ وی در مورد جالینوس می گوید: من شاگرد کوچک اویم ولی اوهفتصد اشتباه دارد (کتاب شک بر جالینوس). کتاب الحاوی او بسیار گسترده است و کتاب المنصوری او کوچک و فشرده. نظریات فلسفی او ویژه خود اوست و پور سینا او را در مقام فیلسوف بر نمی تابد.
مجوسی اهوازی: زرتشتی است. جلد اول کتاب او بخش علمی است و جلد دوم آن بخش عملی؛ ولی بسیار آکادمیک و به روز نوشته شده است.
پورسینا در فلسفه دست توانایی دارد و شیوه فلسفی و عقلانی که در نوشتن قانون بکار برده باعث درخشش بی همتای او در برابر رازی شده است. پورسینا در درمان هاری می گوید: اگر کبد سگ هار را بر زخم هار گزیده بگذارند در درمان آن موثر است (نوعی آنتی بادی تراپی)
بخارایی با کتاب راهنمای دانشجویان؛ وی شاگرد مغانه ای و او شاگرد رازی است و نظر او را در مورد پاتوژنز ریفلاکس ادراری می دانیم.
دانشگاه گندی شاپور (وه انتیو شاپور)
نمونه های از نوشته های پزشکان ایران:
5- جرجانی با کتاب ذخیره خوارزمشاهی و اغراض الطبیه در سال 434 در گرگان
زاده شده و در 531 در مرو از دنیا رفته است.
6- بهاء الدوله رازی که خود رازی دوم است در روستای ترشت در ری زاده شده
در زمان صفویه زندگی نموده و در 915 به علت نامعلومی کشته شده است. او
کتاب عملی خلاصه تجربه ها را که خود شاهد بوده است و یا از قدیم موجود
بوده را گردآوری کرده است. در مورد پیوند استخوان جمجمه با استخوان
حیوانات و یا پیوند از پوست سر و یا در مورد پیشگیری از طاعون با خورانیدن
مواد آماسی و غده برآمده طاعونی که حرارت دیده بود را گزارش می کند و می
گوید در جلوگیری از طاعون مفید بوده است. کشف دیگر او مربوط به سالک و
درمان آن است او معتقد به انرژی درمانی است و پس از رازی بزرگ؛ کاشف
واقعی آلرژی است؛ تحقیقات او در مورد سیفلیس (آتشک یا ارمنی دانه) و سیاه
زخم (نار فارسی) مشهور است.
تکوین و تجدید نظر در عقاید و دانش روز توسط دانشمندان ایران و ذکر یک مثال در مورد آزمایش ادرار
رازی: به طوریکه در کتاب بحران گفته ام ادرار تیره تنها دلیل بر رکود و ماندن نیست بلکه از بین رفتن و مشکل کلیه را نشان می دهد و اینکه در بحران تغییراتی در ادرار رخ می دهد اما ادرار روشن و شفاف دلیل بر این است که کلیه مشکل ندارد. اگر ادرار اصلا درست نشود دلیل بر ضعف رگها و ضعف دستگاه ادراری جداگانه و یا با هم است و عدم دفع ادرار دلیل بر وخامت علت غالب بر آن موضوع و نشانه هلاک است.
مجوسی اهوازی: پیشاب بخش آیینه ایی (آبکی=المائیه) خون و ناسره های شسته شده خلط هاست که گرده ها آنها را از خون جدا می کنند و خون را از آنها پاک می کنند. بدین صورت که خونی که به سوی رگ اجوف می رود توسط گرده ها به سوی خود کشیده می شود؛ تا گرده ها اندک خونی که با آن آمیخته است بگیرند و با آن غذای خود فراهم آورند و سپس آن را از راه دو آبراه معروف ”میزنای“ به آبدان برسانند.
تکوین و تجدید نظر در عقاید و دانش روز توسط دانشمندان ایران و ذکر یک مثال در مورد آزمایش ادرار
بیان الطب (درسنامه پزشکی پارسی قرن ششم از ابن نفیس): بدان که در شناختن آب تاختن (ادرار) چهار چیز را باید نگریست: رنگ (هشت گونه است)؛بوی (چهار گونه است )؛ قوام (ستبری یا تنکی؛ میانه و چگونگی گذر زمان بر آب تاختن مانده) و رسوب (بهر بالای آب؛ میان آب؛ زیر آب و هر یک را سه گونه است)
اخوینی بخارایی: قوام گیری بول ( یا پختگی پیشاب) به رنگ بُوَد و به قوام بُوَد و به بوی بُوَد و به رسوب بُوَد! اما به رنگ: رنگِ تمام رسیده بودنِ (پختگی یک ناخوشی) پیشاب، ترنجی بُوَد (کارکرد بهنجارِ کلیه ها). رنگِ کم رسیده بودنِ آن، َبَنی (کاهی) بُوَد (کارکرد ناتمام کلیه ها) و رنگِ خام بودن و رسیده نابودنِ آن، سپید بُوَد (پرورده نشدن پیشاب).
فردوسی