موضوع: تاریخ پزشکی ایران
(از دوران باستان تا مرگ اسکندر)
کشف مبدا اطلاعات پزشکی بشر موضوعی بود که تمام فکر محقق ایرانی ابن ابی اصیبه را به خود مشغول داشته بود.
در بین محققین پزشکی کمتر یکی را می توان یافت که یا چند جا نظریه خود را درباره منشاء برخی امراض و یا حتی هنر طبابت به طور کلی، بیان نکرده باشد.
برخی معتقدند که علم پزشکی با پیدایش بشر به وجود آمده است، برخی دیگر به پیروی از بقراط و جالینوس معتقدند که این علم مخلوطی از یک الهام و اختیار بشری است.
در مورد محلی هم که برای اولین بار دارو مورد استفاده قرار گرفته است بین محققین و نویسندگان اختلاف نظر شدید وجود دارد.
برخی ها عقیده دارند که افتخار این امر نصیب مصریها میشود زیرا آن ها بودند که برای اولین بار در جهان از ((راسن)) برای درمان دردها استفاده کردند و این اولین دارویی یود که مورد بهره برداری قرار گرفت.
جالینوس معتقد است که آگاهی به این امر یعنی امکان استفادهاز ماده ای به نام دارو، مانند آیات قرآن به صورت وحی مستقیم بوده است زیرا برای بشر هرگز این امکان وجود نداشته است که بتواند خود به خود به امری این چنین مهم و حیاتی پی ببرد.
ابن ابی اصیبه در کتاب عیوان الانباء فی الطبقات الاطباء خود به عنوان نظریه شخصی خودش اظهار میدارد که این عقیده آخر صحت دارد زیرا طبابت حتی بر فلسفه نیز ارجحیت دارد.
بر طبق اساطیر ایران، استفاده از دارو در این کشور توسط جمشید چهارمین پادشاه سلسه پیشدادیان صورت گرفته است.
آشوری ها براساس اعتقادات و آگاهی پزشکی بابلی ها اعم ازآنهای که جنبه باستانی داشته و یا آنهای که از دیگران اخذ شده بود در جامعه آشوری نفوذ کرد.
آشوریها معتقدند بودند که سلامتی و بیماری به وسیله خدایان و بندگان داد میشود و آنگاه برپایه این اعتقاد سه الهه اصلی بیماری به وجود می آید که عبارتند :
الهه مولد بیماری سل ، الله مولد بیماری کبدی ، الهه موجد سقط جنین و مرگ و میر کودکان.
یکی دیگر از جنبه های طبابت در آشور، پیدایش فکر بهداشت عمومی بود که به وسیله مقررات شدید مذهبی به موقع اجرا گذاشته میشد، مثلا زن پس از وضع حمل ناپاک محسوب میشد و به هرچه که دست میزد، آن را نیز ناپاک میکرد. یک چنین ناپاکی شامل حال کسانی که به اجساد دست می زدند نیز میگردید.
اصول مطالب پزشکی در کتاب زردشت :
یک نمونه : توصیف مراسم مربوز به تولد ومرگ، بخش مهمی از کتاب اوست را تشکیل می دهد.
در مورد مقررات مربوط به منع سقط جنین نظریات علمی و مذهبی باهم مطابقت دارند. ازبین بردن زندگی یک نفر، از بین بردن مهم ترین مخلوق اهوارمزدا محسوب می گردید و به این دلیل مجازات سقط جنین همانند مجازات قتل عمد بود. اطباء و موبدان مشترک بر علیه این کار مبارزه میکردند.
در مورد اینکه آیا سقط جنین در مراحل اولیه آبستنی هم ممنوع بوده است یا نه بطور تاکید نمی توان مطلبی بیان داشت زیرا در اوستا آمده است که جنین در شکم مادر در پس از چهار ماه و ده روز واجد روح می گردد. کسانی که جنین زنان باردار را سقط می کردند بیشتر از زنان بودند، در هر صورت زنی که سقط جنین میکرد پلید به حساب می آمد و تا رفع کامل ناپاکی حق نداشت از بیست قدم بیشتر به آب و آتش نزدیک بشود. برای بازگرداندن سلامتی یک چنین زنی به او شراب شیرینی که زیاد قوی نبود، بنام مدهو، داده میشد و این دارویی بود که به زنانی که وضع حمل میکردند نیز داده میشد.
دارو های برای سقط جنین در کتاب اوستا :
1)بنگ (شاهدانه)
2)شیتا (طلا و یا احتمالا نوعی گیاه و یا یک مایع زرد رنگ)
3)فراسپاتا
که از بین آنها جز بنگ که شاهدانه است بقیه به درستی معلوم نیست که چه چیزی هستند.
داریوش در مسافرتی که به مصر داشت کوشید تا نظر روحانیون مصر را به خود جلب کند او دانشکده پزشکی سیس (Sais) را که در شرف انهدام بود تعمیر کرد.
اسکندر با وجود آن که در لشکرکشی های خود به کشورهای دیگر همیشه تعدادی از پزشکان مصری، یونایی وکلده ای را با خود همراه می برد ولی در هیچ کجا نوشته نشده است که از پزشکان ایرانی استفاده میکرده است.
پلوتارک می گوید : اسکندر طرز تهیه داروها را می دانست که از ارسطو فراگرفته بود ولی چون مرد عمل بود همیشه سعی میکرد تا آنچه را که آموخته است در عمل نیز تجربه کند.
اسکندر زندگی خود را مدیون زیرکی و ذکاوت ارسطو است، او از یک راجای هندی چهار هدیه دریافتی داشت : یک دختر ، یک فیلسوف ، یک جام جادوئی ، یک پزشک .
در مورد پزشک مزبور فردوسی چنین می گوید:
خود باید و دانش و راستی که کژی بکوبد در راستی
به پستی چرا شادمانی کنم بدین خواسته پاسبانی کنم
بیاموزم اکنون ترا دارویی گیاهان فراز آرم از هر سویی
نگردد پراکنده مدیت سفید زگیتی بزودی نبری امید
خریدار گردم ترا من بجان شوی بی گزند از بد بدگمان
ز دانایی او را فزون بود بهر همی زهر بشناخت از پادزهر
تن شه به داروی کوهی بشست همی داشتش هر زمان تندرست
ارسطو در یک نامه به اسکندر می گوید :
بخاطر بیاور زمانی را که پادشاه هند چهار هدیه گرانبها برای تو ارسال داشت از آن جمله دختر زیبا که او را تا سرحد اشباع از انواع سموم مملو کرده بودند چنانکه بخودی خود تبدیل به مار قتال شده بود، پس بیندیش که چرا من تو را از قبول این هدایا برحذر داشتم، آیا من از خود آن هدایا واهمه داشتم؟ من از کسانی که او را فرستاده بودند و مردمانی هوشمند و زیرک هستند واهمه داشتم. ندیدی که چگونه از این را دور ثابت کردم که او می توانست تو را با بوسه هایش، با عرق بدنش بکشد، آری او به این کار قادر بود.
اثبات این قضیه :
ابن سینا از دختری سخن می گوید که آن چنان از سم اشباع شده بود اگر حشرات سمی او را می گزیدند خودشان تلف میشوند.
تصاویر ابزار پزشکی باستان
منابع
تاریخ پزشکی ایران : فصل اول – ص 16تا60 .
تالیف : دکتر سیریل الگوی
ترجمه : محسن جاویدان
کتاب قانون : کتاب چهارم – فصل ششم .
کتاب طبقات الاطباء : جلد1 – ص 5 و مختصری الدول جلد1 – ص 21.
کتاب کشف الظنون : جلد9 – ص 126.
موفق و پیروز باشید