ازدواج:
ازدواج عبارت از فرایند علاقمندی، کشش جسمی، جنسی، روانی و به دنبال آن فراهم سازی شرایط اقتصادی، اجتماعی، علمی، شغلی، خانوادگی، شخصی دو جنس مخالف ( زن ومرد یا دختر و پسر) در جهت ایجاد یک زندگی مشترک توام با تفاهم، محبت، پویایی، زایندگی، و هدفمند که در راس آن بیشترین تاثیرات را مذهب و اعتقاد و دین دو طرف دارد.بنابراین در شکل تفکیک شده، ازدواج جنسی مطلق، مخصوص بهایم است ازدواج روانی مخصوص عشاق است و ازدواج اخلاقی مخصوص عرفا می باشد. شیعه واقعی همه اتصالات را باهم برقرار می کند. رابطه جنسی سالم د ارد، عبادت می کند در تصویر گناهان و حضور خداوند اشک می ریزد، با مردم در می آمیزد. تجارت می کند و توالد و تناسل را نیز برقرار می نماید. ازدواج آگاهانه و با برنامه، برج مراقبت زندگی است و ضرورت آن، به ویژه در این دوران که زندگی بشر از پیچیدگی خاصی برخوردار است.
مواردی چون نیل به آرامش و سکون، تامین نیازهای جنسی و حیات، بقای نسل، تکمیل شخصیت و تکامل اجتماعی، سلامت و امنیت اجتماعی و تامین نیازهای روانی – اجتماعی در شمار مهمترین اهداف ازدواج جای دارند.
رسیدن به همه این اهداف به تامل و تفکر و نیل به چنین ازدواجی به برنامه ریزی نیازمند است. این مقاله به ضرورت ازدواج میپردازد و سپس ۹ مولّفه ضروری جهت برنامه ریزی ازدواج را برمیشمارد. انسان، اجتماعیترین موجود زمین است و هیچ انسان سالمی نمیتواند بدون ارتباط با دیگران زندگی کند. آدمی ترکیبی از جسم و روان است. برخی چنان میپندارند که وجودشان به این جسم خاکی محدود است. در صورتی که این جسم، استراحتگاه موقتی روح شمرده میشود و روان آدمی به مونس و همدم و همراه نیاز دارد. اریک فروم ،روان شناس آلمانی، میگوید: "انسان از لحظهای که به دنیا میآید تا آن دمی که از دنیا میرود، هر کاری که میکند برای رفع احساس تنهایی خویش است."(۱)وقتی این تنهایی بیشتر شود، تکاپوی بشر برای جستوجوی یار و همراه فزونی مییابد. کاملترین و جامعترین نمود این جست و جو که قاعدتاً تمام زندگی فرد را تحت الشعاع قرار میدهد، ازدواج است.
عوامل اخلاقی و روانی:
بسیاری از کسانی که ازدواجشان ناموفق بوده ، علت جدایی خود را عدم توافق اخلاقی ذکر کرده اند. هر چند ممکن است این دلیل، سرپوشی برای سایرعوامل باشد ، ولی واقعیت این است که نداشتن توافق اخلاقی شدیدترین ضربه را به پیکر خانواده می زند . عوامل اخلاقی و روانی در ازدواج به دو دسته تقسیم می شوند :
الف) عوامل توفیق و حفظ زناشویی
۱-حوصله و بردباری: کسانی که در قبال مسائل خانوادگی واختلافات ِبین خود و همسرشان حوصله به خرج نمی دهند و با بروز هر اختلاف کوچکی ، عکس العمل شدیدی نشان می دهند، زندگی زناشویی را به سوی ناسازگاری و اختلاف شدیدتر می رانند .
۲-صداقت :صداقت اساس زندگی خانوادگی است . چنانچه زن و شوهر مطالبی را از هم پنهان کنند یا دروغ بگویند ، اعتماد و اطمینان آنان از یکدیگر سلب می شود ودرادامه زندگی با مشکل مواجه می گردند .۳-خلوص :منظور از خلوص، سادگی ، پاکی و بی آلایشی رفتار است . اگر بین زن و شوهر ریا و تظاهر حکمفرما باشد ، زندگی صفا و صمیمت خود را از دست خواهد داد .
۴-مهربانی :زن و شوهر باید یکدیگر را دوست داشته، نسبت به هم مهربان و در غم و رنج یکدیگر شریک و یاریگر هم باشند .
۵-از خود گذشتگی: زن و شوهر باید در مقابل یکدیگر گذشت داشته باشند و وضعیراپیش نیاورند که با لجاجت ، زندگی را به کام خود تلخ کنند.
۶-صمیمیت:صمیمت حالتی است که در آن، بین زن و شوهر دورنگی نباشد و آنچه از هم در دل دارند بگویند و غمخوار یکدیگر باشند و در این زمینه از صمیم قلب عمل کنند . صمیمت آیینه ای است که آنچه در ذهن و رفتار است در آن منعکس می شود . صمیمیت با ملایمت همراه است و حتیاگراعتراض با صمیمیت و احترامهمراهباشد ، مشکلی ایجاد نخواهد کرد زیرا آنها با یکدیگر منافاتی ندارند .
۷-اعتماد و اطمینان:عدم وجود اعتماد در زندگی از مهمترین دلایل بروز نابسامانی است . بنابراین رفتارها و حرکاتی که ممکن است از طرفین سلب اعتماد کند ، باید کنترل شود تا زوجین از جمیع جهات نسبت به یکدیگر تفاهم کامل داشته باشند
۸-نظم و انضباط:عدم رعایت نظم و انضباط در امور داخلی خانه از موارد اختلاف انگیز است . زن یا شوهری که نظافت و بهداشت خانه را رعایت نکند ، مورد اعتراض قرار می گیرد . اگر هر دو بی نظم باشند ، زمینه اعتراض کمتر به وجود می آید.
۹-همکاری:همکاری دارای دو جنبه فکری و عملی است . اموری مانند شستن ظروف و البسه ، خرید لوازم مورد نیاز ، جارو کردن و امثال آن ، به عنوان جنبه عملی همکاری مطرح اند و همفکری برای رفع مشکلات و گرفتاریهای مالی ، بررسی ِ امور مربوط به فرزندان ، طراحی برنامه های کوتاه یا بلند مدت برای زندگی و مشابه آن ، مربوط به جنبه فکری همکاری می باشند . زن و شوهر باید در هر دو زمینه با هم همکاری نمایند.
۱۰- سازگاری :وضعیت خانواده ممکن است در شرایط مختلف از نظر روحی و روانی و رفاه و آسایش دگرگونی هایی داشته باشد . در تلاطم زندگی ، چنانچه زوجین قدرت سازگاری داشته باشند و بتوانند خود را با شرایط تطبیق دهند ، بقای خانواده تضمین می شود .
۱۱-تعهد:زن و مردی که عقد ازدواج بسته اند ، باید به تعهدات خود پایبند بوده و همواره در نظر داشته باشند که سرپیچی از تعهدات زندگی زناشویی ، عواقب بدیرابه دنبالخواهد داشت.۱۲-سخاوت:خسیس بودن هر یک از زوجین ادامه زندگی را مشکل می کند . مرد باید در اقتصاد خانواده ، میانه روی را اختیار کند و همسر خود را نیز در هزینه های زندگی به اعتدال توصیه نماید و در این زمینه با هم هماهنگ شوند . دادن هدیه به یکدیگر به مناسبت های مختلف ، محبت و گرمی خانواده را افزایش می دهد و موجب استحکام پایه های زندگی زناشویی می گردد .
۱۳- وفاداری نسبت به هم:آنچه زن و شوهر باید تا آخر عمر آن را مـَد نظر داشته باشند ، رعایت حقوق همسر است . همسران متعهد تا پایان عمر از وظایفی که نسبت به همسر خود پذیرفته اند ، شانه خالی نمی کنند .
۱۴-احساس مسئولیت :هریک از زوجین باید نسبت به وظایفی که در رابطه با خانواده به عهده دارند ، احساس مسئولیت کنند .
۱۵-انعطاف پذیری :با انعطاف پذیری ، زن و مرد می توانند در جهات و ابعاد مختلف ، مشکلات را کاهش دهند و از دامن زدن به اختلاف ها جلوگیری نمایند .
ب) وجوهی از اختلاف های زناشویی :
۱ – اختلاف در خواسته ها:زندگی زن و شوهری که خواسته های غیر واقعی و متفاوت از یکدیگردارند ، رو به نابسامانی می رود . از این رو ، زوجین باید خواسته های خود را هماهنگ نمایند .
۲-اختلاف در سلیقه ها و علاقه ها: وجود اختلاف سلیقه و علاقه در افراد ، طبیعی است و چنانچه در زندگی زناشویی ، این اختلاف موجب هماهنگی بین زن و شوهر شود ، زندگی آرامی به وجود می آید .
۳-اختلاف در دیدگاه ها و آرزوها :انسان موجودی است با آرزوهای نامحدود ، چنانچه زن و شوهری با دیدگاه های مختلف و آرزوهای متفاوت که احتمال حصول به آنها کم باشد ، نتوانند در زندگی زناشویی خود هماهنگی ایجاد کنند ، زندگی شاد و موفقی نخواهند داشت .
۴- اختلاف در خـُلق و خو: بعضی از افراد بسیار خشن، متکبر، خودخواه و از خود راضی اند و برخی روحیه ای گرم دارند، خوش برخورد، متواضع و مردم دوست هستند. بنابراین توافق اخلاقی،در صدر عوامل وشرایطِانتخاب همسر قرار دارد .
۵-اختلاف در میزان هوش: اختلاف فاحش ِ سطح هوشِ همسران نسبت به یکدیگر ممکن است در زندگی مشکلاتی ایجاد نماید .
۶- اختلاف در ابعاد معنوی:مرد و زنی که از نظر رعایت و پایبندی به امور معنوی متفاوت هستند ، زندگی بی دغدغه ای نخواهند داشت . بنابراین در امر ازدواج ، باید بُعد اعتقادی بهویژه جنبه های معنوی آن مورد توجه خاص قرار گیرد و از طـُرق مختلف اطمینان به پایبندی طرف مقابل احراز شود .
عوامل اقتصادی:
عوامل اقتصادی می توانند عامل اختلاف در زندگی زناشویی باشند و مهمترین آنها عبارتند از :
الف ) مسکن :
هر خانواده ای به یک واحد مسکونی مستقل نیاز دارد. قبل از ازدواجنیزبایداینمسئله حل شود . آنچه مهم است ، استقلال در مسکن است ولو اجاره آپارتمانی ۵۰ یا ۶۰ متری یا کوچکتر، زوجین باید سعی کنند حتی الامکان جدا از پدر و مادر زندگی نمایند . بعضی از زوجین اصرار دارند که با پدر و مادر و یا اقوام دیگرشان در یک خانه زندگی کنند و برخی حتی،آن را جزء شرایط ازدواج قرار می دهند . در این مورد باید بررسی لازم به عمل آید و به این مسئله توجه شود که در نهایت ، چنین برنامه ای به ناراحتی و اختلاف منجر نشود .
ب) وسایل زندگی :
برابر رسم معمول ، دختر جهیزیه ای با خود به خانه بخت می برد . چنانچه شوهر مقدار جهیزیه را دستاویزی برای تحقیر همسرش قرار دهد ، زمینه ناسازگاری ایجاد خواهد شد . درست است که اقتصاد،نقش بسیاری در زندگی دارد ، ولی نباید اساس و پایه زندگی زناشویی قرار گیرد .بعضی خانواده ها با وسایل عادی مانند یخچال ، تلویزیون ، فرش معمولی و سایر وسایل مورد نیاز ، زندگی را می گذرانند . ولی برخی دیگر،زندگی لوکس و مرفهی دارند و همیشه از آخرین مدلِ لباس ، اتومبیل، مبلمان ، فرشهای گرانبها، وسایل خارجی و تجهیزات تفریحی و ورزشی استفاده می نمایند . دختر و پسر جوانی که در دو زندگی متفاوت بزرگ شده اند ، به ندرت می توانند با هم سازش کنند . پسر جوانی که درآمد کافی برای تهیه وسایل لوکس برای دختری از خانواده ای مرفه را ندارد ، دیر یا زود مورد اهانت و اعتراض همسر خود قرار می گیرد . بنابراین قبل از ازدواج ، در انتخاب همسر بایدبهشرایط زندگی طرف مقابل توجهشود .
ج) هزینه های رفاهی و معیشتی :
در جامعه ما معمولاً تامین هزینه زندگی به عهده شوهر است . بعضی از دختران ملاک ازدواج را میزان درآمد پسر قرار می دهند تا بتوانند هزینه های زندگی را در سطح عالی تامین نماید . گاه توقع زیاد موجب می شود که پسر با وجود داشتن شرایط مناسباز ازدواج منصرف شود . بنابراین دختر و پسر قبل از ازدواج باید شرایط شغلی، درآمد و توقع همسر خود را در نظر بگیرند و در انتخاب همسر با آگاهی و بصیرت تصمیم گیری نمایند .
نقش عوامل اجتماعی:
پسری که در یک خانواده اشرافی بزرگ شده ممکن است با دختری از یکطبقه متوسط یا پائین به خاطر زیبایی و یا همکلاسی بودن ازدواج نماید . شاید این موضوع در ابتدا مشکلی فراهم نیاورد ، ولی به تدریج عدم معاشرت پدر و مادر و خانواده شوهر با خانواده زن ، به سبب این که به حیثیت اجتماعی آنها لطمه می خورد ، منجر به ناسازگاری و اختلاف می گردد و اگر به طلاق منجر نشود ، زندگی موفقی هم نخواهدبود . این حالت در مورد دختر نیز می تواند ایجاد گردد .چنانچه جوانی با خصوصیات برجسته ، ولی از طبقه اجتماعی متوسط یا پائین بخواهد با جوانی از طبقه اجتماعی بالاتر ازدواج کند ، باید او و خانواده اش را با ویژگی های خود آشنا نماید و با تشکیل جلساتی جهت شناخت بیشتر ، آنان را با اقوام و خویشاوندان خود مواجهسازد . در این حالت احتمال ناسازگاری کمتر، خواهد بود .
چنانچه فرد امکان پیشرفت و تحرک اجتماعی به پایگاه اجتماعی بالاتر را دارد باید با فردی که همان شرایط را دارااست ، ازدواج نماید . به طور کلی در این مبحث می توان گفت که هر چه طبقه اجتماعی دختر و پسر به همنزدیکتر باشد ، موفقیت در ازدواج بیشتر است .
هر ازدواجی لحظات خوب و بد و شیرین و تلخی دارد؛ ولی آنچه باعث خوشبختی و یا شکست یک ازدواج در طولانی مدت می شود، چیست؟ در دو دهه اخیر، محققان در حال تحقیق و بررسی عواملی هستند که باعث می شود یک ازدواج به خوبی و تفاهم متقابل بینجامد و در مقابل، ازدواج دیگر شکست بخورد. گروهی از محققان، تحقیق خود را روی زوجهایی انجام دادند که آنها را در لابراتوارهای زوجین از نزدیک ، مطالعه و بررسی کردند، به طوری که تمام عمل و عکس العمل های آنان مطالعه شد. (این شیوه تحقیق، بررسی یا شیوه دلیل خوانی نامیده می شود.) یکی از محققان، گروهی از زوجین عادی را از جامعه انتخاب کرد و با این شیوه، راه مطمئنی برای مطالعه درباره علل شکست یا موفقیت ازدواج ها یافت. این آزمایش ها معمولاً به صورت اندازه گیری ضربان قلب همسر و یا چگونگی نشان دادن احساسات با تغییرات چهره و این که با چه زبانی با یکدیگر و اطرافیان صحبت می کنند، صورت گرفته است. در حال حاضر محققان با تقریبی بیش از 90 درصد می توانند تخمین بزنند که کدام زندگی موفق ، و کدام ناموفق است. در متن زیر شما می توانید تعدادی از پیشنهادهایی که براساس تحقیقات بسیار معتبر به دست آمده برای راهیابی به یک زندگی زناشویی موفق و محکم بخوانید:
یک زوج عادی معمولاً در حالت عادی، 6 سال پس از ازدواج به فکر کمک خواستن از دیگران می افتند (این در حالتی است که بیشتر طلاقها در 7 سال اول ازدواج اتفاق می افتد) بدین ترتیب در مدت 6 سال اول ازدواج، بیشتر زوجین با ناراحتی ها و مشکلات مکرر، به زندگی زناشویی خود ادامه می دهند.
خودتان را اصلاح کنید
بنا به توصیه محققان ، ما باید بتوانیم احساسات خود را بیان کنیم و بگوییم چه چیزی در درجه اول برای ما اهمیت دارد. زوجهای موفق و خوشبخت احساسات خود را در مواقع حساس به راحتی بیان می کنند.
مواظب لحن خود در مشاجرات باشید
بیشتر درگیری ها زمانی آغاز می شوند که یکی از زوجین با لحن منتقدانه از دیگری ایراد می گیرد. ذهنیات خود را بیان کنید، ولی به صورتی که شنیدنش، هم برای شما و هم برای طرف مقابلتان راحت باشد.
تاثیر پذیر باشید
یک ازدواج زمانی موفق است که شوهر بتواند از همسرش تاثیر بپذیرد. تاثیرپذیری شوهر از همسرش (برخلاف زن از شوهرش) بسیار مهم است. تحقیقات نشان داده است که زنان در حالت عادی آماده تاثیر پذیری از شوهرانشان هستند. پس ازدواجی موفق است که هر دو طرف به یک میزان از دیگری تاثیر بگیرند.
استانداردهای خودتان را بالا ببرید
زوجهایی که تازه ازدواج کرده اند و یا زوجهای خوشبخت معمولا توقع بالایی از یکدیگر دارند. خوشبخت ترین زوجها معمولاً توقع رفتارهای زننده از یکدیگر را ندارند، هر چه میزان تحمل رفتارهای زشت طرفین در اول ازدواج کمتر باشد، در طولانی مدت، زوجین در مسیر ازدواج خوشبخت ترند.
یاد بگیرید چگونه یک مشاجره را آرام کنید و یا آن را خاتمه دهید
زوجهای موفق می دانند یک مشاجره را چگونه خاتمه دهند و می دانند چگونه می توان یک مسئله پیچیده را ترمیم کرد پیش از آن که مشاجره به طور کامل از کنترل خارج شود.
شیوه ترمیم یک مشاجره به این شرح است:
موضوع بحث را با یک موضوع کاملاً بی ربط عوض کنید. از طنز استفاده کنید. طرف مقابل را با یک جمله که نشان دهنده اهمیت دادن به اوست، متوجه کنید؛ مثلا من می دانم این مسئله برای تو سخت است و به این ترتیب او را متوجه این نکته کنید که هر دوی شما در این مورد وضع مشابه دارید. مثلاً بگویید این مشکل هر دوی ماست. از مشاجره عقب بکشید. در زندگی زناشویی گاهی شما باید کوتاه بیایید تا برنده شوید. اهمیت دادن و قدردانی از احساسات همسر بسیار موثر است؛ مثلاً من می خواهم از تو تشکر کنم. اگر یک مشاجره خیلی به بن بست رسید، 20 دقیقه به خود فرصت دهید و پس از این که هر دو خونسردی خود را به دست آوردید، دوباره گفتگو کنید.
بر نیمه روشن تمرکز کنید
نکته آخر
یک ازدواج خوب باید شامل منبع غنی ای از موجهای مثبت باشد. در بانک احساسات خود بیشتر پس انداز کنید تا وزن نکات مثبت زندگی از منفی های آن بیشتر شود. از ازدواج باید مراقبت کرد و به آن اهمیت داد تا محکم و پر معنا بماند؛؛؛
پژوهش در باره آنچه موجب موفقیت ازدواج می شود:
پژوهش در باره آنچه موجب موفقیت ازدواج می شود، نشان می دهد که در ازدواجهای موفق افراد این نه کار را به خوبی انجام می دهند:
1. تمایز عاطفی از خانواده ای که در آن رشد کرده اند، نه در حد قهر(یا جدایی)، بلکه تا حدی که هویت فرد از هویت والدین و خواهران و برادرانش متمایز باشد.
2. همدلی مبتنی بر صمیمیت و همانندی و در عین حال تعیین حد و مرزهایی در حمایت از استقلال هر یک از زوجین.
3. ایجاد رابطه جنسی غنی و لذت بخش و حفاظت از آن در مقابل مزاحمتها و مداخلات محل کار و الزامات خانوادگی.
4. برای زوجهای دارای فرزند، پذیرفتن نقشهای خطیر پدر و مادری و مستحیل کردن تاثیر ورود نوزاد بر پیوند زناشویی و آموختن تداوم کار حفاظت از حریم خصوصی خود و همسر به مثابه یک زوج.
5. رویارویی و مهار بحرانهای اجتناب ناپذیر زندگی.
6. حفظ قدرت پیوند زناشویی حتی در بدبختی. ازدواج بایستی پناهگاه امنی باشد که والدین در آن قادرند تفاوتها، خشم و تضاد خود را ابراز کنند.
7. استفاده از مزاح و خنده در انجام کارها و پرهیز از خستگی روحی و عزلت گزینی.
8. پرورش(تغذیه) یکدیگر و موجبات آسایش هم را برآوردن، ارضای نیازهای طرف مقابل و ابراز تشویقها و حمایتهای مداوم.
9. احساسات عاشقانه اولیه را زنده نگه داشتن و به تصورات عاشقانه صورت شاعرانه دادن، در عین رو در رویی با واقعیتهای جدی تغییرات حاصل در طول زمان.
راه های کسب آمادگی برای یک ازدواج موفق:
1- اولین و مهمترین گام در راه کسب آمادگی جهت ازدواج، شناخت و آگاهی از معیارها و ملاکهای ازدواج است. بنابراین در ابتدا کتابهایی که در این زمینه نوشته شده مطالعه شود از جمله:
1. جوانان و انتخاب همسر، علی اکبر مظاهری.
2. انتخاب همسر، ابراهیم امینی.
2- مشورت کردن با افراد با تجربه، عاقل و دلسوز و در درجه اول، والدین و خانواده است؛ زیرا هیچ کس دلسوزتر از پدر و مادر و نزدیکتر از آن دو برای یک فرزند نیست. البته میتوان از تجارب دیگران استفاده کرد؛ ولی مقدم بر همه،نظراتِ دلسوزانهو مشورتی والدین هر فرد، بهترین راهگشا برای یک جوان است و اگر پرده حجب و حیا، مانع از مطرح کردن موضوع ازدواج با آنان است، به طورغیرمستقیم و با در میان گذاشتن با یکی از اقوام نزدیک، از او بخواهید که موضوع را با والدین شما مطرح کند.
3- اقدام کردن از طریق خانواده و خواستگاری رسمی از فرد مورد نظر یکی از اصولی است که باید به آن توجّه شود. به عبارت دیگر خواستگاری باید از طریق خانوادهها صورت گیرد، نه این که پسر جوان با دل بستن به فردی خاص، موضوع را مستقیما و بدون واسطه، با وی در میان گذارد. البته انتخاب نهایی با خود شما خواهد بود؛ ولی راه و مسیر ارتباط با دختر مورد نظر، نباید مستقیم باشد. بلکه تحت اشراف خانوادهها و خواستگاری رسمی صورت گیرد و طی جلسه یا جلساتی، دختر و پسر با افکار، اندیشهها، سلایق و علایق همدیگرآشنا خواهند شد.
4- داشتن تدبیر لازم و برنامهریزی، جهت تامین مخارج عروسی و یا تشکیل خانواده و منبع مالی مناسب برای اداره یک خانواده مستقل دو نفره است؛ زیرا پسر پس از ازدواج، از پدر خود جدا شده، با همسرش زندگی مستقلی خواهد داشت. بنابراین باید منبع درآمدکافی و تدبیر لازم برای اداره اقتصادی زندگی داشته باشد. پس چه بهتر که قبل از اقدام به ازدواج، برنامهریزی کند و تدبیر لازم را داشته باشد. البته ممکن است هم اکنون و بالفعل دارای منبع مالی نیست و این مانع ازدواج نمیباشد و اگر مطمئن است و تدبیر لازم را دارد، در آسایش وآرامش زندگی آینده فرد موثر است.
5- توجّه و دقّت در زندگی افرادی که هم از ازدواجشان راضیاند و هم از زندگی خوب، آرام و با صفا و صمیمیتی برخوردارند، میتواند انسان را در یک ازدواج و زندگی موفق یاری کند و عملاً راهنمای خوبی برای او باشد. و با کشف رمز موفقیت آنان و سرمشق قراردادن آنها، راه آرامش زندگی آینده خود را دریابد.
6- مطالعه و تحقیق درباره این که چگونه میتوان یک همسر شایسته و لایقی برای زن خود یا پدر خوبی برای فرزندان آینده خود بود و… در این زمینه لازم است
نگرش زوج ها در ازدواج موفق:
در ازدواج های موفق، زن و مرد یکدیگر را همان طوری که هستند، دوست می دارند و اشتباه ها و عیب های یکدیگر را نادیده می گیرند. در حقیقت، آنان چنان مجذوب یکدیگر می شوند و خود را دیگری می پندارند که احساس خوشبختی همسرشان سعادت آنان نیز هست و آن چنان به سرنوشت یکدیگرعلاقه مند هستند که خود را فراموش می کنند و در واقع به یاری هم، سعادت و خوشبختی یکدیگر را تضمین می نمایند. البته این کار، چندان ساده نبوده و نیست در حقیقت این زن و شوهر شخصیت و خصوصیت های اخلاقی یکدیگر را دوست دارند، حتی اگر با مذاق یکی سازگار نباشد. آنان بدون هیچ قید و شرطی، یکدل و صمیمی، تا آخر عمر از هم حمایت می کنند گرچه ممکن است این موفقیت در همه حال امکان پذیر نباشد اما آنان در حقیقت یکدیگر را دوست داشته و به هم تعلق دارند.
اعتماد کامل، مهم ترین اصل ازدواج موفق است. این اعتماد یک باره به دست نمی آید بلکه با تلاش و همدلی هر دو طرف محقق می شود و یک ازدواج سالم و پویا، همواره از این موهبت برخوردار است
ویژگی های زوج های موفق:
– هر کدام از طرفین، در راهی که برایشان معنی دار است، قدم برمی دارند، برای کیفیت زندگی خود، ارزش قائل اند و می خواهند نیازها و خواسته های شان بر طرف شود. زن و مرد نه تنها برای نیازها و خواسته های یکدیگر ارزش قائل اند بلکه به کار، تفریح و روابط خود با دیگر دوستانشان نیز احترام می گذارند.
– رابطه ای روشن و صریح بین زوج ها برقرار می شود؛ طوری که هر یک به سمت رشد و تعالی در حرکت است. هر یک از دو طرف ازدواج، حقوق دیگری را شناخته و تا حد امکان، سعی در رعایت آن دارند. در این گونه روابط، هر شرایطی که به نظر مناسب می آید و یکی از زوج ها برای خود می خواهد و ایده آل است را برای شریک زندگی خویش نیز طلب می کند و سعی در فراهم کردن آن دارد.
– افراد، انجام کاری را که خود از عهده ی آن بر می آیند، به دیگری محول نمی کنند. در یک رابطه معنی دار، اشخاص هر کدام برای رسیدن به هویت مستقل، تلاش می کنند.
– طرفین، مسوول خوشبختی خود هستند و دیگری را سبب بدبختی شان قلمداد نمی کنند.
در یک رابطه معنی دار، اشخاص هر کدام برای رسیدن به هویت مستقل، تلاش می کنند.
– اعضای خانواده سالم، انتقادهای به جا و اصولی دیگران را با گشاده رویی پذیرا می شوند و در جهت رفع آن ها بر می آیند. در خانواده سالم، هر یک از اعضا سعی دارند دیگران را در احساس ها و تجربه های مثبت و سازنده ی خود، شریک کنند تا همگی از شادابی و سرزندگی برخوردار شوند. ابراز صادقانه احساس ها، بهترین راه ایجاد رابطه ای عمیق تر در ازدواج موفق است. احترام به عزت نفس شریک زندگی، از دیگر خصلت های زن و مرد در ازدواج سالم و موفق می باشد.
– طرفین از سلطه جویی بر دیگری، اجتناب می کنند. در این رابطه، هر دو طرف به یکدیگر احترام می گذارند و تا حد امکان، دنیا را از دریچه ی چشم دیگری نگاه می کنند.
– اشخاص به خلوت و سکوتی که به آن نیاز دارند، احترام می گذارند. به یکدیگر اجازه می دهند تا از خلوت خود برخوردار باشند. یکدیگر را زیر فشار نمی گذارند تا مسائل و جنبه های خصوصی خود را افشا کنند.
– زن و شوهر با هم برای حل مسائل اقتصادی، تلاش نموده و براساس توافق، کارها را بین خود تقسیم می کنند. هیچ گونه اجباری در کار نیست و همه امور بر مبنای علاقه، عشق و توافق، استوار است. هیچ یک از آنان مجبور نیستند اوامر غیرمنطقی یکدیگر را تحمل کنند نقش ها و تقسیم کارها مشخص است و قابلیت مانور روی آنها وجود دارد پذیرش نقش ها و وظیفه های بین دو طرف، براساس آگاهی و اختیار است و هیچ گونه تحمیلی در کار نیست.
– به امکانات مادی، به عنوان عوامل ایمنی بخش مطلق، نگریسته نمی شود چرا که برای بقای آن، هیچ گونه ضمانتی در کار نیست. در ازدواج پایدار، عشق و علاقه، همیشه دو سویه و عمیق است و امنیت لازمه، به وسیله اعضا ایجاد می شود.
– زن و شوهر از پیش داوری در مورد شریک زندگی خود، خودداری می کنند. دو طرف با کمال صداقت، با هم ارتباط برقرار نموده و پیام ها و نظرهای خود را با صراحت و روشنی لازم بیان می کنند. هیچ گاه احتیاجی به حدس و گمان و پیش داوری ندارند. هر یک از آنان، نه تنها با شریک زندگی و دیگر اعضای خانواده ی خود روراست است، بلکه با خود نیز صراحت و روراستی لازم را دارد. که گاهی هر دو طرف، خود را مورد ارزیابی قرار می دهند تا خود را بهتر بشناسند. این کار به آنان این فرصت را می دهد که بدون غرض، فکرها و احساسات خود را مورد کنکاش قرار دهند و در صورت منفی بودن، آنها را اصلاح کنند.
– هر یک از طرفین می توانند آشکارا درباره آن چه در رابطه شان مهم و معنی دار است، حرف بزنند در یک رابطه معنی دار، هر دو می توانند درباره مسائل خود، با یکدیگر حرف بزنند و نظریه های خود را بیان کنند. می توانند خواسته های خود را مطرح سازند و انتظار داشته باشند تا مخاطب آنان، حرف شان را درک کند و به آن اهمیت بدهد. (برای نمونه، اگر احساس می کنید در رابطه خود با همسرتان دچار مشکل هستید، می توانید قدم اول را شما بردارید و با او درباره مشکل تان حرف بزنید. در این زمینه به جای این که به همسرتان بگویید چگونه رفتاری دارد و چه تغییری باید در خود ایجاد بکند، با او درباره احساس خودتان حرف بزنید و توضیح دهید که در رابطه با او چه احساسی دارید.
– اصل زندگی، بر زمان حال استوار است و هر دو طرف بر این امر واقف اند که زندگی، هیچ گاه براساس شانس و تصورهای موهوم استوار نیست. بسیاری از توقع ها به دور ریخته می شود و طرفین برای آرامش بخشیدن به هم، با یکدیگر ازدواج می کنند و دوست دارند خانواده ای سعادتمند را بنا نهند.
– طرفین نسبت به یکدیگر متعهدند. تعهد، بخش حیاتی یک رابطه صمیمانه است تعهد نشانه آن است که اشخاص می خواهند و مایلند در بحران ها کنار هم باقی بمانند.
– موقعیت شناسی، شنیدن و گوش دادن به حرف های همسر و همین طور شناخت فرصت مناسب برای صحبت کردن و یا در میان گذاشتن موضوعی خاص، از دیگر خصیصه های ازدواج موفق است. شنیدن آزادانه حرف های شریک زندگی، موجب اعتماد و صداقت بیشتری بین آنان می شود. در ازدواج سالم، برای رفع اختلاف ها، دو طرف با مشاوره و تبادل افکار، بر مبنای مساوات و برابری، به توافق منطقی می رسند و راه حل مشترک را انتخاب می کنند.
– هر دو طرف، خود را برابر و مساوی و موظف می دانند که به جنبه های نابرابر در رابطه خود، توجه کنند و آن را از میان بردارند.
– هر دو طرف بدون هیچ گونه محدودیتی، می توانند به هدف های آرمانی خود برسند و حمایت بی دریغ اعضای خانواده از هم، موجب می شود سریع تر به هدف های شان دست یابند. گذشت زمان، تفاهم و پیوند را قوی تر می کند و باعث می شود هیچ فشار و عامل بیرونی و درونی، نتواند پیوند را از هم بگسلد. هر کس استعدادها و تجربه های فردی اش را در اختیار همسر یا دیگر اعضای خانواده قرار می دهد و موجب استحکام و دوام ازدواج می شود. در ازدواج سالم و موفق، استقلال فردی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.
– طرفین یکدیگر را تشویق می کنند تا به آن چه شایستگی اش را دارند، برسند متاسفانه بسیاری از اشخاص به ویژه در روابط صمیمانه، مانع از تغییر و تحول یکدیگر می شوند. ممکن است انتظارها، توقع ها و نیازهای آنان، سببی باشد که از ایجاد تغییر و تحول در طرف مقابل، جلوگیری کند.
طرفین نسبت به یکدیگر متعهدند. تعهد، بخش حیاتی یک رابطه صمیمانه است تعهد نشانه آن است که اشخاص می خواهند و مایلند در بحران ها کنار هم باقی بمانند.
– اعتماد کامل، مهم ترین اصل ازدواج موفق است. این اعتماد یک باره به دست نمی آید بلکه با تلاش و همدلی هر دو طرف محقق می شود و یک ازدواج سالم و پویا، همواره از این موهبت برخوردار است. بدون اعتماد، در اصل، ازدواج موفق معنی ندارد با افزایش اعتماد، ارتباطات اعضای خانواده سالم می گردد، اعتماد به نفس و هویت فردی هر یک از آنان، تقویت می شود و میزان رنجش و کدورت خانوادگی، به صفر می رسد. اعتماد، سبب ترقی و پیشرفت می شود و هر دو طرف را به یک آگاهی می رساند که بتوانند با حقایق و مشکلات برخوردی مناسب داشته باشند.
آگاهی و برنامه ریزی لازم برای ازدواج موفق:
صاحب نظران معتقدند به همان اندازه که نباید از ازدواج دچار ترس و توهم شد، به همان اندازه نیز نباید این اتفاق مهم و حیاتی را ساده پنداشت؛
ازدواج آگاهانه و با برنامه رمز موفقیت است.
ازدواج آگاهانه و با برنامه، برج مراقبت زندگی است و ضرورت آن، به ویژه در این دوران که زندگی بشر از پیچیدگی خاصی برخوردار است، پوشیده نیست.
مواردی چون نیل به آرامش و سکون، تامین نیازهای جنسی و حیات، بقای نسل، تکمیل شخصیت و تکامل اجتماعی، سلامت و امنیت اجتماعی و تامین نیازهای روانی – اجتماعی در شمار مهمترین اهداف ازدواج جای دارند.
رسیدن به همه این اهداف به تامل و تفکر و نیل به چنین ازدواجی به برنامه ریزی نیازمند است. این مقاله به ضرورت ازدواج میپردازد و سپس ۹ مولّفه ضروری جهت برنامه ریزی ازدواج را برمیشمارد. انسان، اجتماعیترین موجود زمین است و هیچ انسان سالمی نمیتواند بدون ارتباط با دیگران زندگی کند. آدمی ترکیبی از جسم و روان است. برخی چنان میپندارند که وجودشان به این جسم خاکی محدود است. در صورتی که این جسم، استراحتگاه موقتی روح شمرده میشود و روان آدمی به مونس و همدم و همراه نیاز دارد. اریک فروم ،روان شناس آلمانی، میگوید: "انسان از لحظهای که به دنیا میآید تا آن دمی که از دنیا میرود، هر کاری که میکند برای رفع احساس تنهایی خویش است."
وقتی این تنهایی بیشتر شود، تکاپوی بشر برای جستوجوی یار و همراه فزونی مییابد. کاملترین و جامعترین نمود این جست و جو که قاعدتاً تمام زندگی فرد را تحت الشعاع قرار میدهد، ازدواج است.
● ضرورت برنامه ریزی در ازدواج
صاحب نظران معتقدند به همان اندازه که نباید از ازدواج دچار ترس و توهم شد، به همان اندازه نیز نباید این اتفاق مهم و حیاتی را ساده پنداشت؛ زیرا ازدواجهای بدون برنامه و مطالعه کارنامه ی خوبی نداشتهاند. به همین خاطر، برای یک ازدواج موفق باید برنامه داشت. این امر به ویژه در دنیای امروز که از پیچیدگی خاص برخوردار است، اهمیت دو چندان پیدا میکند؛ ازدواج یک سنت دیرینه اجتماعی است؛ ادیان الهی از مشوّقان عمده آن بودهاند و حتی آن را میثاق مقدس خواندهاند. دین مبین اسلام بر این سنت پاک و ارزشمند که سعادت جامعه را رقم میزند و موجب بقای نسل میگردد، بسیار تاکید ورزیده است. پیامبر اکرم (ص) میفرماید: "هیچ بنایی نزد خداوند از ازدواج محبوبتر نیست."(۲) این بنا به برنامه و نوعی مهندسی فکری و روحی نیاز دارد. ازدواج وتشکیل خانواده حرکت از "من" به سوی "ما" است. نیازی مقدس و طبیعی است که از فطرت و آفرینش انسانها سرچشمه میگیرد و نباید آن را یک قرار داد متعارف اجتماعی تلقی کرد؛ زیرا اگر این بنیان مقدس آسیب ببیند، پیامدهایی جبرانناپذیر دارد.
● مولفه های لازم در برنامه ریزی
در برنامه ریزی ازدواج از ۹ عامل نام برده میشود که در توفیق این امر مهم تاثیر بسیار دارد.
این عوامل عبارت است از:
۱) نیت و اراده آگاهانه برای ایجاد خانواده و ساختن زندگی مشترک
نیت تنها یک امر ذهنی نیست. این پدیده مجموعهای از طراحیهای ذهنی و عملی است که سختکوشی و تلاش بهینه و کارآمد بخشی از آن به شمار میآید. کسی که برنامهای شفاف و روشن برای این امر مهم داشته باشد، استحکام و بقای این پیوند مقدس را رقم زده است. البته این نکته را هم نباید فراموش کنیم که هر گاه انسان به کاری مقدس و ارزشمند به ویژه ازدواج دست بزند، رحمت الهی یاری اش میدهد.
۲) سلامت روح و جسم
انسان سالم به وجود آورنده ی خانواده سالم است و چون اجتماع مجموعه خانوادهها است، وقتی سلامت روان پایه و اساس زندگیهای مشترک باشد، بالندگی اجتماعی به ارمغان میآورد. سلامت جسم در مرتبه بعد است. گروهی از مردم دراثر سوانح و جنگها مشکل جسمی پیدا میکنند؛ ولی میتوانند زندگی زناشویی بسیار متعالی تشکیل دهند.
۳) داشتن منبع درآمد مناسب
بحث تامین برای یک ازدواج موفق و زندگی پرخیر و برکت بسیار ضرورت دارد. مساله اشتغال و تامین خانواده نوعی امنیت روانی ایجاد میکند که لازمه ی زندگی مشترک است. دانشجویانی که به ازدواج تمایل دارند، با جد و جهد در کنار درس، حرفهای مییابند و مساله تامین را تا حدود زیادی حل میکنند. یاری خانواده دراین زمینه نیز از عوامل آسان کننده ازدواج است. البته در این مراحل صبر، قناعت، پذیرش وضع موجود، و تلاش برای تامین هر چه بیشتر ضرورت دارد.
۴) سن مناسب
زوج مناسب باید از جهت جسمی به بلوغ کامل رسیده باشند و از جهت روحی و روانی برای پذیرش مسوولیت ازدواج آمادگی داشته باشند. امروزه، با عنایت به بحث تحصیل و کار و امکانات، تعریفی خاص از سن مناسب وجود ندارد؛ یعنی با لحاظ کردن بلوغ جسمی و روحی و تطبیق با شرایط زمانه، از جهت تحصیل و اشتغال و تامین، میتوان در خصوص ازدواج تصمیم گرفت. البته نباید فراموش کنیم که بیش از سن تقویمی، سن عقلی ضامن بقای زندگی مشترک خواهد بود.
۵) ثبات عاطفی
داشتن ثبات عاطفی و کنترل عواطف و احساسات در امر ازدواج بسیار تعیین کننده و مهم است. حوصله و بردباری، صداقت، خلوص، بی آلایشی، مهربانی، گذشت، صمیمیت ، اعتماد، اطمینان، نظم و انضباط و همکاری، سازگاری، تعهد، سخاوت و حسن تفاهم و بالاخره انعطاف از موارد عمده ی ثبات عاطفی اند. جوانانی که در آستانه ازدواج و تشکیل خانواده قرار دارند، باید از حداقل ثبات برخوردار باشند؛ بتوانند خشم و شادی غیر طبیعی خود را کنترل کنند؛ با متانت و تامل به بررسی واقعیتها پردازند و هنگام قضاوت و داوری با عقل و منطق ظاهر شوند.
عقیده بر این است که در امر ازدواج باید "عقل و عاطفه" را به هم پیوند زد تا فرزندی به نام منطق صحیح و تعامل انسانی زاده شود.
۶) داشتن منطق و مسوولیت پذیری
برای پدید آوردن یک ازدواج موفق هرگز نباید بنیان آن را بر هوسهای گذرا استوار کرد. یکی از معیارهای اساسی در مرحله مقدماتی ازدواج داشتن منطق و احساس مسوولیت پذیری است که در حقیقت علاقه و رغبت برای ایجاد خانواده است و پیش شرط اساسی ازدواج موفق به شمار میآید.
۷) عشق الهی و تحکیم بنیان خانواده
در فرایند ازدواج مراحلی وجود دارد که سردار همه آنها عشق و شوق به زندگی با همسر آینده است. این عشق هر چه به حقیقت و واقعیت و اصالت نزدیکتر باشد، خانواده از تداوم و استحکام فزونتر برخوردار میشود. وفاداری به عشق، وفاداری به همسر را به ارمغان میآورد که در آن احساس تکامل و تعلق خاطر و خوشبختی حاصل میگردد.
بعضی صاحب نظران معتقدند، "عاشق بودن" شیرینتر از "حق داشتن" است. پس اگر در زندگی مشترک همواره بر این اصرار کنید که حق به جانب من است، عشق و گذشت را فراموش خواهید کرد. کانون خانواده مکانی برای بخشش و خوشبخت کردن طرف مقابل است نه مقابله و به دست آوردن امتیاز.
۸) قوانین ازدواج
ازدواج دارای وظایف، حقوق و تکالیف است. ضرورت آشنایی جوانان باقوانین و مقرارت ازدواج بر هیچ کس پوشیده نیست. این مساله بخشی از برنامه ازدواج است. آشنایی مقدماتی با حقوق و قوانین تشکیل خانواده، در پایداری ازدواج و شیرینی و لذت زندگی بسیار موثر است. از جمله این حقوق، حقوق قانونی و شرعی، مهریه و حدود و اختیارات زوجین در برابر یکدیگر، تقسیم کار، حقوق زن، تعهدات اصلی و فرعی، شروط و تربیت فرزند است.
۹) بهداشت، مدیریت تحکیم خانواده
از لوازم یک ازدواج موفق و برنامه ریزی شده آشنایی زوجین با بهداشت و تلاش برای حفظ و نگهداری سلامت خانواده است.کسب اطلاعات در خصوص تنظیم خانواده و توجه به برنامههای جمعیتی کشور، به عنوان یک خانواده بزرگ، ضرورت دارد
نتیجه گیری:
ازدواج آگاهانه و با برنامه، برج مراقبت زندگی است و ضرورت آن، به ویژه در این دوران که زندگی بشر از پیچیدگی خاصی برخوردار است، پوشیده نیست. مواردی چون نیل به آرامش و سکون، تامین نیازهای جنسی و حیات، بقای نسل، تکمیل شخصیت و تکامل اجتماعی، سلامت و امنیت اجتماعی و تامین نیازهای روانی – اجتماعی در شمار مهمترین اهداف ازدواج جای دارند.
بسیاری از کسانی که ازدواجشان ناموفق بوده ، علت جدایی خود را عدم توافق اخلاقی ذکر کرده اند. هر چند ممکن است این دلیل، سرپوشی برای سایرعوامل باشد ، ولی واقعیت این است که نداشتن توافق اخلاقی شدیدترین ضربه را به پیکر خانواده می زند . عوامل اقتصادی می توانند عامل اختلاف در زندگی زناشویی باشند. بنا به توصیه محققان ، ما باید بتوانیم احساسات خود را بیان کنیم و بگوییم چه چیزی در درجه اول برای ما اهمیت دارد. زوجهای موفق و خوشبخت احساسات خود را در مواقع حساس به راحتی بیان می کنند. اولین و مهمترین گام در راه کسب آمادگی جهت ازدواج، شناخت و آگاهی از معیارها و ملاکهای ازدواج است. در ازدواج های موفق، زن و مرد یکدیگر را همان طوری که هستند، دوست می دارند و اشتباه ها و عیب های یکدیگر را نادیده می گیرند. در حقیقت، آنان چنان مجذوب یکدیگر می شوند و خود را دیگری می پندارند که احساس خوشبختی همسرشان سعادت آنان نیز هست و آن چنان به سرنوشت یکدیگرعلاقه مند هستند که خود را فراموش می کنند و در واقع به یاری هم، سعادت و خوشبختی یکدیگر را تضمین می نمایند.
منابع و مآخذ:
اینترنت
www.askdin.com
www.rasekhoon.net
www.mypersianforum.com
27