1
عنوان:
ارزش اطلاعات حسابداری برای
سرمایه گذاران واعتبار دهندگان
در تعریفی که هیئت استاندارد های حسابداری مالی در رابطه با سرمایه گذاران به عمل آورده بیشتر بر نقش مالکیت تاکید کرد و فرض بر این شد که منافع سایر گروه ها با منافع مالکان سازگار است .
(( نقش گزارشگری مالی این است که اطلاعاتی ارائه کند که برای کسانی که میخواهند درباره واحد تجاری تصمیمات اقتصادی اخذ نمایند مفید باشد تا آنها بتوانند مبلغ ، زمان و عدم اطمینان خالص جریان های نقدی آینده مربوط به واحد های تجاری را بر آورد نمایند )).
تعریف هیئت استاندارد های حسابداری مالی
در رابطه با نقش گزارشگری مالی:
هیات استانداردهای حسابداری مالی ، در چار چوب نظری منتشره ، وجود استفاده کنندگان متنوع را تایید کرده اما در عمل ، بر گروههای اولیه استفاده کننده یعنی سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان تاکید نموده است . دلیل تاکید بر دو گروه مذکور اینست که گروههای دیگر یا علایق مشترک با این دو دارند و یا اساسا قدرت دستیابی به کلیه اطلاعات موردنیاز خود را از طرق دیگر دارند (همانند دولت برای مقاصد مالیاتی)
بکارگیری رویکرد فزونی منافع بر مخارج نیز محدود به دو گروه مذکور در بالا می باشد . یعنی منافع برای سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان و مخارج توسط تهیه کنندگان اطلاعات مد نظر قرار گرفته است .
مدل ارزشیابی مبتنی بر سود سهام ، برای درک ارتباط بین اطلاعات حسابداری وارزش واحد انتفاعی ، نقطه آغاز مناسبی به نظر می رسد . در این مدل ، ارزش واحد انتفاعی از دیدگاه سهامداران ، مساوی ارزش فعلی سود سهام فرض شده است که انتظار می رود توسط سهامداران در آینده دریافت شود .
در این روابط ، ابتدا ارزش جاری سهام به عنوان تابعی از سود سهام مورد انتظار آتی تعریف شده است . سپس ، سود سهام مورد انتظار آتی تابعی از سودهای آتی واحد انتفاعی فرض گردیده است . در آخر سود جاری حسابداری به عنوان مبنای مفید برای پیش بینی سودهای آتی مد نظر قرار گرفته است .
اطلاعات حسابداری و مدلهای ارزشیابی:
مدل Beaver:
ارزش جاری یک شرکت وارزش یک سهم آن به جریان سود آینده بستگی دارد که ازجانب شرکت به سوی سهامداران جریان خواهد یافت. اگر بین سود مورد گزارش و پرداخت سود تقسیمی رابطه ای وجود داشته باشد سرمایه گذاران توجه خود را معطوف به انتظاراتی مینمایند که درمورد آینده شرکت وجود دارد. بنابراین بسیاری از سرمایه گذاران بالقوه انتظارات مربوط به سودهای آینده را به عنوان یک عامل مهم برای پیش بینی سود تقسیمی آینده ونیز برای تعیین ارزش جاری سهام یا ارزش کل شرکت مورد توجه قرار میدهند.(هندریکسن)
میتوان ارزش واحدهای انتفاعی را می توان بدون در نظر گرفتن سیاست توزیع سود سهام، از طریق محاسبه ارزش فعلی خالص گردش وجوه نقد آتی به دست آورد .
خالص گردش وجوه نقد هر دوره نیز به عنوان گردش وجوه نقد عملیاتی منهای سرمایه گذاری نقدی در داراییها تعریف شده است . این تعریف با مفهوم گردش خالص وجوه نقد در مدلهای بودجه بندی سرمایه ای هماهنگی دارد .
مدل میلر ومودیگلیانی :
مدل ارزشیابی بر اساس وجوه نقد به طور ضمنی توسط هیات استانداردهای حسابداری مالی نیز مورد قبول قرار گرفته است .
این هیات اظهار داشته است که سیستم حسابداری تعهدی، سود برای پیش بینی گردش وجوه نقد آتی مفیدتر از اطلاعات مبتنی بر دریافتها وپرداختهای نقدی می باشد .
تحقیقات انجام شده در بازار سرمایه نیز حاکی از این است که قیمت اوراق بهادار همبستگی بیشتری با سود تعهدی
(در مقایسه با گردش وجوه نقد) دارد .
مبنای این تئوری این است که: ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام در آخر دوره مساوی با ارزش دفتری اول دوره آن به علاوه سود دوره منهای سود سهام توزیع شده می باشد . در این تئوری تمامی عناصر سود وزیان در اندازه گیری سود خالص دوره انعکاس می یابد براساس تئوری مازاد ارزشیابی حقوق صاحبان سهام برمبنای ارزش دفتری اول دوره بعلاوه ارزش فعلی سودهای غیرعادی اتی انجام میگیرد.
تئوری مازاد: (Clean Surplus Theory)
در مدل تئوری مازاد ارزش بازار حقوق صاحبان سهام واحد انتفاعی به کمک فرمول زیر محاسبه می شود:
MVao = ارزش بازار حقوق صاحبان سهام شرکت a در اول دوره
BVao = ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام شرکت a در اول دوره
AEat = سود غیر عادی شرکت a در دوره t .
( I + r )^t = ارزش فعلی نرخ تنزیل r برای t دوره .
ارزش اطلاعات حسابداری از دیدگاه سرمایه گذاران از طریق تحقیقات مشاهده ای مورد آزمون قرار گرفته و همبستگی به اطلاعات منتشر شده حسابداری و تغییرات قیمت سهام محاسبه وتحلیل شده است . چنانچه این همبستگی با اهمیت باشد می توان آن را شاهدی بر سود مندی اطلاعات حسابداری برای سرمایه گذاران به شمار آورد .
فرضیه بازارهای کارآ،(Efficient Market Hypothesis): به سرعت واکنش اوراق بهادار در بازار سرمایه به اعلان اطلاعات جدید اشاره دارد .
معمولا مدیران و مالکان واحدهای تجاری کوچک یا سهامی خاص در می یابند که اطلاعات ارائه شده در صورتهای مالی که برای نیروهای خارج از سازمان تهیه میشوند نمی توانند برای آنان چندان سودمند واقع شوند در مقایسه با سهامداران شرکتهای سهامی عام وبزرگ.(شرودر)
ارزش اطلاعات حسابداری از دیدگاه سرمایه گذاران:
برای معامله اوراق بهادار بابت معامله نباید هیچ هزینه ای را تحمل کرد.
تمام اطلاعات موجود بصورت یکسان و بدون هزینه در دسترس همه معامله گران دیگر قرار گیرد.
همه معامله گران در مورد استفاده از اطلاعات موجود انتظارات همگون داشته باشند .
شرایط بازار کارا:
در صورتی اطلاعات برای سرمایه گذاران ارزش دارد که شواهدی برای تاثیر آن بر قیمت اوراق بهادار در دست باشد یعنی ارقام مزبور دارای محتوای اطلاعاتی است.
1- ضعیف : قیمت اوراق بهادار تابعی است از اطلاعات گذشته.
2- نیمه قوی : قیمت اوراق بهادار تابعی است از اطلاعات حال و گذشته.
3- قوی : همه اطلاعات حال،گذشته و آینده را شامل می شود.
شکل قوی فرضیه بازار کارا بیانگر اینست که قیمتهای اوراق بهادار بطور کامل بازتابی از اطلاعات محرمانه و اطلاعاتی است که در دسترس همگان است ولی تا این زمان شواهدی در دست نیست که این فرضیه را به اثبات برساند.
گونه های مختلف بازار های کارآ:
اشکال فرضیه بازار کارا:
بیشتر بازارها در تحقیقات انجام شده از بازار سرمایه از نوع نیمه قوی هستند
بنیاد نظری بازار سرمایه (تحقیقات مربوط به قیمت اوراق بهادار) بر تئوری مجموعه اوراق بهادار مبتنی است.
این تئوری حاکی از سرمایه گذاری منطقی و حداکثر کردن منافع می باشد که با کاهش مخاطره از طریق نگهداری مجموعه متنوع اوراق بهادار انجام می شود.
تئوری مجموعه اوراق بهادار(portfolio theory):
انواع ریسک :
ریسک غیر سیستماتیک : همان ریسکی که با انتخاب پرتفوی کاهش می یابد.
ریسک سیستماتیک : باقیمانده مخاطره مجموعه اوراق بهادار را گویند که برابر با واریانس بازده های مورد انتظار مورد سرمایه گذاری می باشد. هر چه واریانس مذکور بیشتر باشد، ریسک مربوط به سرمایه گذاری نیز بیشتر خواهد بود.
واریانس مورد بحث برای یک فقره سرمایه گذاری در سهام میتواند نسبتا زیاد باشد اما چنانچه برای پرتفوی محاسبه شود، بسیار کمتر خواهد بود. بنابراین میتوان با انتخاب پرتفوی مناسب و برای نرخ بازده معین، ریسک را به حداقل ممکن رساند.تحقیقات نشان داده اند که درواقع اگر سرمایه گذار در30تا40سهم مختلف بصورت تصادفی سرمایه گذاری کند ریسک سیستماتیک کاهش می یابد(شرودر)
مخاطره مجموعه اوراق بهادار (واریانس)
هر چه ریسک پرتفوی افزایش یابد بازده مورد انتظار پرتفوی نیز افزایش می یابد.
اگر چه خطی بودن رابطه ی بالا منوط به احراز شرایطی معین است اما، رابطه ی مستقیم بین ریسک و بازده، چه خطی و چه غیر خطی وجود دارد.(شباهنگ123)
تئوری پرتفوی:
زیربنای توسعه مدل جدیدی در مدیریت مالی است که" مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای " نامیده می شود.
در این مدل، قیمت تئوریک هر فقره از سهام تعیین می شود. در مرحله اول، ریسک یک فقره اوراق بهادار نسبت به ریسک کلی بازار مورد سنجش قرار می گیرد.
بازار یک مجموعه کاملا متنوع اوراق بهادار در نظر گرفته می شود. ضریب همبستگی بین بازده هر فقره از سهام با بازده بازار طی یک دوره زمانی محاسبه می گردد.
این ضریب همبستگی در نمودار نقاط پراکنده منعکس می شود. به کمک مدل رگرسیون، خط حداقل مجذورات و ضرایب مربوط تعیین می گردد. شیب این خط، اصطلاحا فاکتور بتا نامیده می شود که معرف معیار ریسک یک فقره سهام در مقایسه با ریسک متوسط کل بازار می باشد.
چنانچه فاکتور بتا مساوی یک باشد ، بازده ها کاملا وابسته و ریسک آنها مساوی است.
چنانچه فاکتور بتا بزرگتر از یک باشد،بازده یک فقره سهام از بازده بازار بیشتراست. مخاطره سیستماتیک سهام نیز باید بالاتر باشد زیرا ، رابطه مستقیم بین ریسک و بازده وجود دارد.
–
فرض مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای این است که قیمت گذاری هر فقره از اوراق بهادار منحصرا براساس ریسک سیستماتیک انجام می شود.
با توجه به فرض پرتفوی، قاعدتا هیچ کس نباید برای ریسک غیرسیستماتیک وجهی پرداخت کند.
فاکتور بتا معرف ریسک سیستماتیک هر فقره از اوراق بهادار است و می توان بر مبنای آن، قیمت اوراق بهادار را پیش بینی کرد.شکل ریاضی مدل قیمتگذاری دارایی سرمایه ای برای پیش بینی نرخ بازده هر فقره از اوراق بهادار به شرح زیر است:
در اینجا:
= نرخ بازده مورد انتظار سهام j
= نرخ بدون ریسک بازده
= نرخ بازده مورد انتظارپرتفوی بازار
= فاکتور بتا برای سهام j
شکل ریاضی مدل قیمتگذاری دارایی سرمایه ای برای پیش بینی نرخ بازده هر فقره از اوراق بهادار به شرح زیر است:
فاکتور بتا درفرمول قبل به شرح زیر تعریف میشود:
= کواریانس سهام j و پرتفوی بازار m
= واریانس بازده ی پرتفوی بازار m
تحقیقات مشاهده ای حسابداری، رویکرد ساده تری را بکار می گیرد که اصطلاحا مدل بازار نامیده می شود. در این مدل، نرخ بازده ی مورد انتظار به شرح زیر تعریف می گردد:
دراینجا:
و و = همان تعریف گذشته
= محل تقاطع خط رگرسیون با خط عمودی در شکل گذشته می باشد.
= معرف اشتباهات تصادفی میباشد.
از دید گاه حسابداری، سرمایه گذاران خواستار اطلاعاتی در مورد بازده و ریسکهای مورد انتظار هستند. الگوی قیمت گذاری دارائیهای سرمایه ای تلاشی است در راه دست یافتن به هر دو عامل ریسک و بازده .(شرودر)
فرضیه بازار کارا ایجاب میکند که از بازده مورد انتظار استفاده کرد واساس فرض خود را براین میگذارد که اوراق بهادار به شیوه ای درست یا مناسب قیمت گذاری میشوند.برای تعیین رابطه بین بازده مورد انتظار و قیمت هر یک از سهام مورد بحث باید یک تئوری وجود داشته باشد که الگوی قیمت گذاری دارائیهای سرمایه ای یک چنین تئوری است که بازده دارائی را به ریسک ان مرتبط میسازد.(بلکوئی)
محتوای اطلاعاتی اعلان سود
قویترین شواهدی که از تحقیقات بازار سرمایه به دست آمده است، مربوط به محتوای اطلاعاتی ارقام سود سالانه گزارش شده می باشد.
در تحقیقات انجام شده چند نتیجه به دست آمده است که می توان در زیر خلاصه نمود.
تغییر در سود خالص نسبت به سال قبل همبستگی مثبت با تغییرات قیمت سهام دارد. نتایج این تحقیق با فرضیه بازار نیمه قوی هماهنگی دارد.
مبلغ و همچنین سودهای غیرمنتظره با تغییرات قیمت سهام همبستگی دارد. سود های گزارش شده در دوره های سه ماهه نیز چنین است.
نتایج حاصل از تحقیات بالا غیر منتظره نمی باشد زیرا، انتظار می رود که سود حسابداری بخشی از اطلاعاتی باشد که توسط سرمایه گذاران برای ارزیابی ریسک و بازده مورد استفاده قرار می گیرد.
روش حسابداری موثر بر گردش وجوه نقد
یکی از موارد تغییر در روش حسابداری که بر قیمت اوراق بهادار اثر می گذارد،تغییر در روش FIFO به روش LIFO در ارزشیابی موجودیهاست.تغییر به روش LIFO با تغییرات مثبت قیمت اوراق بهادار همبستگی نشان داده اگرچه این تغییر موجب کاهش سود شده است.علت آن چیست؟
دلیل اصلی به کارگیری این روش توسط شرکتها برای مزایای مالیاتی می باشد.در دوره های افزایش قیمتها، بکارگیری این روش موجب شده سود کمتر محاسبه شود و پرداخت مالیات کمتر می شود که قطعا بر گردش وجوه نقد اثر می گذارد.تاثیر مثبت بر گردش وجوه نقد، علیرغم کاهش سود حسابداری ، موجب افزایش ارزش شرکت و در نتیجه افزایش قیمت سهام آن است.
البته تحقیقات دیگری که درمورد روش lifo به عمل امده نتایج تحقیقات اولیه را نقض کرده است.دراین تحقیقات یا شواهدی دال بر واکنش قیمت سهام بدست نیامده یا شواهد بدست امده دال بر تغییر منفی قیمت سهام بوده است.
درمورد واکنش بازار نسبت به استفاده از lifo بیشتر تحقیقات نشان دهنده یک واکنش منفی بازار می باشد(بلکوئی489)
خلاصه تحقیقات بازار سرمایه
شواهد مشاهده شده در تحقیقات بازار سرمایه، از مطالب و دیدگاههای زیر پشتیبانی می کند:
سود حسابداری ظاهرا محتوای اطلاعاتی دارد و بر قیمت اوراق بهادار تاثیر می گذارد.
بکارگیری روشهای متنوع حسابداری که پیامدهای مستقیم یا غیر مستقیم در گردش وجوه نقد ندارد تاثیری بر قیمت اوراق بهادار نمی گذارد،اگر چه این موضوع کاملا حل و فصل نشده است.
بکارگیری روشهای متنوع حسابداری که پیامدهای مستقیم و غیر مستقیم بر گردش وجوه نقد دارد،بر قیمت اوراق بهادار تاثیر می گذارد.
به دلیل وجود پیامدهای غیر مستقیم نقدی، انگیزه هایی برای انتخاب برخی از روشهای معین حسابداری وجود دارد.
معیارهای ریسک مبتنی بر اطلاعات حسابداری با معیارهای ریسک بازارهمبستگی زیادی دارد که بیانگر سودمندی اطلاعات حسابداری در ارزیابی ریسک است.
نقش حسابرسی در فرآیند گزارشگری مالی
در تمامی تحقیقاتی که انجام شده بود فرض بر این بود که صورتهای مالی قابل اعتماد است.یعنی این صورتها براساس اصول پذیرفته شده حسابداری که به گونه یکنواخت بکار رفته، تهیه شده اند.نقش حسابرس مستقل اعتبار بخشی به این صورتهای مالی می باشد.
لزوم حسابرسی را می توان به کمک تئوری نمایندگی توجیه کرد.
یعنی به دلیل وجود انگیزه های متفاوت مالکان و مدیران، اعمال کنترل بر مدیران از طریق هیئت مدیره و حسابرسی های مستقل انجام می شود.شرکتها نیز علاقه مندند که به استفاده کنندگان،قابلیت اعتماد صورتهای مالی به اعتبار حسابرسی شدن آن توسط حسابرسان مستقل نشان دهند.
بنابراین حسابرسان مستقل ضمن اینکه اعمال کنترل بر مدیران را تسهیل می کنند، اعتبار صورتهای مالی تهیه شده توسط واحد انتفاعی را افزایش می دهند.
در تحقیقی که درباره اثربخشی حسابرسی های مستقل انجام شده کوشش شده است که با بررسی نمونه بزرگی از کاربرگهای حسابرسی، میزان تعدیل های انجام شده در صورتهای مالی به دلیل الزامات حسابرسی تعیین شود.
این تعدیل ها معرف تصمیمات حسابرس برای رفع اشتباهات با اهمیت در صورتهای مالی می باشد.
اطلاعات حسابداری و اعتباردهندگان
تئوریهای زیربنای سودمندی اطلاعات حسابداری برای اعتباردهندگان، در مقایسه با سهامداران، به اندازه کافی توسعه نیافته است. اما به طورکلی ارتباط بین قیمت اوراق قرضه یا اوراق مشارکت وریسک مربوط مورد توافق عموم است. بنابراین اطلاعات مربوط به یک واحد انتفاعی مشخص که شامل اطلاعات حسابداری نیز میباشد به اعتباردهندگان کمک میکند تا مخاطره مربوط را ارزیابی کنند.
نسبتهای مالی در تشخیص واحدهای انتفاعی که متعاقبا ورشکست شده اند بسیار مفید بوده است و قابلیت پیشبینی ورشکستگی حتی تا5سال قبل از وقوع ان نشان داده شده است.
اطلاعات حسابداری همچنین با رده بندی اوراق قرضه و نرخ تنزیل مربوط همبستگی دارد. از میان نسبتهای مالی نسبت سوداوری, پراکندگی سود ونسبتهای اهرمی حایز اهمیت است.