چکیده
مناطق رویشی ایران که به 5 منطقه خزری ، زاگرسی ، ایران و تورانی ، سودانی و ارسبارانی منطقه بندی شده است . پوشش گیاهی که در جاهای مختلف ایران با تنوع گیاهی و زندگی جانوری با انواع جانوران که در نواحی نیمه بیابانی ، کوهستانی و جنگلهای خزری به چشم می خورد . توضیحاتی نیز پیرامون حیات وحش و حفاظت از محیط زیست مد نظر بوده است .
همانطور که می دانیم کشاورزی همیشه و در طول تاریخ چند هزار ساله ایران از مهمترین مسائل ایرانیان بوده است . ایران نخستین کشور جهان است که در آن انسانهای نخستین به کشت و زرع و پرورش دام می پرداختند .
ایرانیان در هر جنگی که پیروز می شدند به جای خرابی و ویرانی با ایجاد راهها و پلهای کوچک و بزرگ نواحی مختلف را به یکدیگر اتصال می دادند و باعث توسعه و ترقی می شدند که این باعث افتخارات ماست به همین دلیل لازم دانستم در مورد تاریخچه و کشاورزی و دامپروری کشورمان نکاتی را بیاورم ، از حکومتهای مثل ساسانیان که در آن کشاورزی و دامپروری از اهمیت و رونق ویژه ای برخوردار بود و باعث رشد آن شد و نیز حمله مغول که باعث نابودی بیش از حد کشاورزی و دامپروری و خرابی های فراوانی که هنوز اثرات آن باقی است و …
و همچنین دوران پادشاهانی مثل قاجار که کشاورزی در نوسان بوده است . با اجرای طرح اصلاحات اراضی که باعث خالی شدن روستاها و مهاجرت به سوی شهرها شد ، باعث ایجاد سردرگمی و هرج و مرج در مدیریت کشاورزی و سایر موارد مربوط به امور اجتماعی کشاورزان گردید .
انتقال پول و دارایی کشور به دست مالکان و فئودالها برای جلب رضایت و شهرت بخشیدن به جذب محصولات صنعتی و کشاورزی دنیای غرب و به کار اندازی کارخانه های مونتاژ و خروج ارز از کشور گردید . در نتیجه این اقدامات از یک سو تخریب و ویرانی اقتصاد کشاورزی و وابستگی کامل کشاورزان ایران که روزی در اوج خود بودند را سبب شد و از سوی دیگر موجب تخریب و انهدام اراضی آباد و از بین رفتن مراتع و جنگلهای سرسبز گردید .
از آثاری که بر جای مانده است ظروف سفالی و سایر آن ، سیر اهلی کردن دام ، پرورش دام و استفاده از دام برای کشت و کار و نتایج اهلی شدن دام را نشان می دهند . که نشان دهنده ابتکار و خلاقیت ایرانیان در قرون گذشته از منابع طبیعی بوده است .
مختصری در مورد اهمیت کشاورزی و اقتصاد ایران و توضیحاتی در مورد محصولات باغی و کشاورزی و تولیدات کشاورزی ( زراعی ، دامی ، صید ، زنبورداری ، پرورش کرم ابریشم) بحث به میان آمده است . در انتها نیز در مورد عشایر کوچنده ایرانی ، این عشایر پرتوان و زحمت کش و بها و سرمایه گذاری که دولت باید به این بخش اختصاص دهد صحبت شده است .
مقدمه
نیازهای اولیه انسان چیست ؟ می دانیم که دسترسی به آب و غذا مهمترین نیاز بشر از همان ابتدای خلقت بوده است . بشر برای تهیه مایحتاج خود دست به تولید از طرق مختلف به ویژه کشاورزی و دامپروری زده است . انسانهای نخستین نیز می کوشیدند تا برای ادامه ی حیات خود نیازشان را با روشهای ابتدایی برآورند .
گیرشمن باستان شناس و مورخ شهیر فرانسوی در کتاب خود ایران از آغاز تا اسلام در جایی که از انسان غارنشین در ایران گفتگو می کند چنین نگاشته است : در این جامعه بدوی ، وظیفه مخصوصی به عهده زن گذاشته شده بود : وی گذشته از آنکه نگهبان آتش و شاید اختراع کننده و سازنده ظروف سفالین بود ، می بایست چوبدستی به دست گرفته در کوهها به جستجوی ریشه های خوردنی و نباتات یا جمع آوری میوه های وحشی بپردازد . شناسایی گیاهان و فصل روییدن آنها و دانه هایی که می آورند ، مولود مشاهدات طولانی و مداوم بود و او را به آزمایش کشت و زرع هدایت می کرد . نخستین مساعی وی در باب کشاورزی ، در زمینهای رسوبی انجام گرفت و در همان حال که مرد ، اندک پیشرفتی کرده بود ، زن با کشاورزی ابتدایی خود در دوره حجر متاخر – که اقامت در غار متعلق بدان دوره است – ابداعات بسیار نمود .
تاریخ دانان روسی در کتاب تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز آورده اند : شکل گرفتن اقتصاد کشاورزی و دامداری ، زودتر از هر جای دیگر در نواحی کوهستانی " زاگرس" ، " تورس " ، " سوریه " و
" فلسطین " انجام پذیرفت .
کشور ایران چون دارای آب و هوای مختلف و زمینهای گوناگون است برای همه گونه دام و گیاه محیط مناسبی دارد و روی این اصل ، بیشتر گیاهان کشاورزی و حیوانات اهلی ، موطنشان ایران است و شماره گیاهان و حیواناتی که از کشورهای دیگر به ایران آمده اند اندک است ، آن هم غالب اصلشان از ایران بوده ، رفته و دوباره با تغییراتی به جای اصل خویش برگشته اند و یا نژاد و رقمهایی از آن ، که اصلشان از کشورهای دیگر بوده به ایران آمده و بر نژاد و رقمهای ایران افزوده شده اند . اما اکنون کشاورزی ایران آنچنان پیشرفته نیست که ایرانیان بدان افتخار کنند و نمی توان به مفاخر گذشته بالید.باید سعی و تلاش کنیم و اگر بخواهیم می توانیم مثل گذشته آغاز گر باشیم .
وضعیت آینده بخش کشاورزی ایران به استفاده صحیح از ظرفیتهای تولیدی موجود در کشور و نیز رفع مشکلات تولید و عرضه محصولات کشاورزی بستگی دارد . در کاهش تولید محصولات کشاورزی عوامل موثری دخالت دارند که چنانچه با این عوامل یا موانع به طور ریشه ای برخورد نشود مشکل بتوان برای رسیدن به خودکفایی از منابع تولیدی در بخش کشاورزی بهره برداری کرد .
از جمله مشکلات تولیدی در بخش کشاورزی در کشور عبارتند از مسئله زمین ، آب ، تکنولوژی و دانش فنی و مبارزه با آفات .
مناطق رویشی ایران
رویش طبیعی تبلور عینی توان و استعداد های طبیعی یک سرزمین به شمار می آید. خوشبختانه غنای اکولوژیک موجود در سرزمین ایران ، موقعیتی بسیار مناسب جهت تشریح هر چه بهتر نکته اخیر فراهم کرده است . این غنای اکولوژیک از جمله در تنوع گونه های بازتاب عینی می یابد . در ایران بیش از 180 خانواده از گیاهان آوندی یافت می شود که این رقم در مقایسه با 360 خانواده موجود در سطح جهان ، رقم قابل ملاحظه ای است . تعداد جنس ها به رقم 1300 رسیده که برخی از آنها دارای 100 گونه می باشند . تعداد گونه های گیاهان آوندی ایران بین 7500 تا 10000 گونه برآورد می شود که تقریباً برابر تمامی گونه های گیاهی قاره اروپا است .
از دیدگاه جغرافیای گیاهی سرزمین ایران را می توان به صورت زیر منطقه بندی نمود :
1- منطقه خزری
2- منطقه منطقه زاگرسی
3- منطقه ایرانو – تورانی که خود به دو ناحیه ایرانو – تورانی دشتی و کوهستانی تقسیم می شود ،
4- منطقه سودانی که شامل دو ناحیه خلیج و عمانی می گردد .
5- منطقه ارسبارانی .
منطقه خزری در بر گیرنده جلگه های جنوبی دریای مازندران و جبهه شمالی رشته کوه های البرز ، از آستارا تا گرگان می باشد . در این منطقه شرایط اقلیمی و ساخت توپوگرافیک موجب آشکوب بندی گیاهان از سمت اراضی پست جلگه به سمت ارتفاعات گردیده اند . در هر یک از آشکوب های گیاهی متناسب با شرایط اقلیمی و ارتفاع از سطح دریاهای آزاد ، اجتماعات خاصی از گیاهان استقرار یافته اند .
در اراضی پست جلگه ای درختانی مانند سفید پلت ، توسکای قشلاقی ، داغداغان ، لرگ و لیکی مشاهده می شوند . از جمله جنگلهای جلگه ای که تا ارتفاعات میان بند نیز پیشروی می نماید ، جنگلهای ارزشمند شمشاد می باشند . در این جنگلها گونه ها ی گیاهی که شمشاد را همراهی می کنند عبارتند از توت ، انجیر ، پلت ، ممرز ، شب خُسب ، بلوط ، اوجا و تعدادی دیگر . متاسفانه جنگلهای شمشاد به دو دلیل عمده به شدت دچار آسیب شده و امروز تنها بقایایی از آنها باقی مانده است :
1- بهره برداری مفرط از منابع چوب آن ،
2- حاصلخیزی خاک این جنگلها موجب گردید تا قسمتهای وسیعی از آن پاکتراشی شده و اراضی حاصله به کشت چای و مرکبات اختصاص یابد .
با حرکت به سمت ارتفاعات و تا حدود ارتفاع 700 متری جنگلهای پایکوهی تشکیل دهنده شکل غالب پوشش گیاهی می باشند . از بین گیاهان متعلق به این محدوده می توان به درختان بلند مازو ، انجیلی ، ممرز ، آزاد ، تا ، نمدار و سرخدار اشاره نمود . از حدود ارتفاع 700 تا 2000 متری آشکوب بعدی آغاز
می شود که عمدتاً توسط درختان راش ، که گاه به صورت خالص و گاه همراه با سایر گونه های درختی جنگلهای وسیعی را تشکیل می دهند ، مشخص می شود . در اینجا گونه های درختی که راش را همراهی می کنند عبارتند از افرا ، پلت ، ملج ، بارانک ، دیو آلبالو ، توسکای ییلاقی ، اوری ، کرمازو ، پیرو ، مای مرز ، خرمندی و تعدادی دیگر می باشند .
در ارتفاعات 2000 تا 2500 متر به تدریج از رویش درختی کاسته می شود . از جمله درختان که در این ارتفاعات یافت می شوند . می توان از اوری ، لَوَر ، پیرو ، مای مرز و انواع زالزالک و شیر خشت یاد کرد . ارتفاعات بیشتر عمدتاً توسط مراتع ییلاقی اشغال گردیده است .
منطقه رویشی زاگرسی ، از حیث گونه ها و ترکیب اجتماعات گیاهی با آنچه در مورد منطقه خزری ذکر گردید کاملاً متفاوت است . البته در اینجا نیز – به دلیل تفاوتهای اقلیمی و توپوگرافیک شدید – از سمت کوهپایه به طرف ارتفاعات فوقانی اجتماعات گیاهی آشکوب بندی شده اند . در این محدوده ارتفاعات کم توسط جنگلهای بِنِه و بادام که در حقیقت متعلق به منطقه رویشی ایرانو – تورانی می باشند ، اشغال شده است.گیاه ، مشخص کننده منطقه زاگرسی درخت بلوط است که بر حسب شرایط اقلیمی و وضعیت توپوگرافیک از ارتفاعات حدود 1200 متر تا 2500 متر را می تواند پوشش دهد .
در قسمت های شمالی منطقه زاگرسی گونه های متعددی از بلوط – از جمله بلوط ایرانی ، دارمازو و یول – به چشم می خورد ، ولی بقیه قسمتها توسط بلوط ایرانی اشغال شده است.درختان و
درختچه هایی که جنگلهای بلوط زاگرسی را همراهی می کنند عبارتند از زبان گنجشک ، انجیر ، امرود ، کیکم ، دیو آلبالو ، پلاخور ، اوجا ، محلب ،چنار ، سنجد و تعدادی دیگر .
ارتفاعات فوقانی منطقه زاگرسی توسط جنگلهای اَرَس که در حال حاضر به صورت کاملاً مخروبه در آمده اند و مراتع ییلاقی اشغال می شود . در اینجا جنگلهای اُرس تا حدود ارتفاع 3500 متری بالا می روند . البته لازم به یادآوری است که جنگلهای ارس را نباید مختص منطقه زاگرسی دانست ؛ در شرایط طبیعی ارتفاعات فوقانی جبهه جنوبی البرز نیز توسط جنگلهای ارس مشخص می شده است که در اینجا نیز صرفاً بقایایی از جنگلهای گذشته باقی مانده است .
قسمت وسیعی از ایران زیر سلطه منطقه رویشی ایرانو – تورانی قرار دارد . این منطقه به دو بخش ایرانو – تورانی کوهستانی و ایرانو – تورانی دشتی تفکیک شده است . قسمت کوهستانی این منطقه توسط جنگلهای بنه – بادام مشخص می شود . در جبهه جنوبی و کوههای البرز جامعه بنه – بادام معمولاً ارتفاعات 1300 تا 2000 متر و در محدوده رشته کوههای زاگرس ارتفاعات 1400 تا 1700 متر را می پوشاند . در حالیکه جامعه بنه – بادام در ارتفاعات رشته البرز به جنگلهای ارس متصل می شود ، در رشته زاگرس با جنگلهای بلوط زاگرس اتصال می یابد . زیرا جبهه جنوبی البرز اصولاً فاقد درختان بلوط است .
قلمرو ایرانو – تورانی دشتی عمدتاً توسط بیشه زارها ، استپ های خشک و محیط های بیابانی مشخص می شود . درمنه و گون مهمترین گیاهانی هستند که محدوده دشتی ایرانو – تورانی را اشغال نموده و به همراه مجموعه کثیری از گیاهان خشکی پسند استپ های داخلی ایران را تشکیل می دهند . در منطقه ایرانو – تورانی ، ظهور برخی شرایط خاص اکولوژیک موجبات شکل گیری اجتماعات گیاهی ویژه ای را فراهم آورده و باعث افزایش تنوع سیمای چشم انداز طبیعی در این منطقه گردیده است ؛دره های عمیق، ساحل رودخانه ها ، مسیل ها ، اراضی شور و شنزارها از این جمله اند . در عمق دره ها به دلیل حاکمیت شرایط اقلیمی ،هیدرولوژیک،پدولوژیک و توپوگرافیک خاص،اجتماعات گیاهی موجود بیشتر خصلت های اجتماعات گیاهی رطوبت پسند را از خود نشان می دهند. وجود درختانی چون چنار ، گردو، انار، داغدانان ، بید ، خرزهره در این قبیل محیط ها چندان نادر نیست . پهنه سیلابی رودخانه ها نیز معمولاً توسط درختان و سایر گیاهان رطوبت پسند ، مانند بید ، صنوبر و گز پوشیده شده است . در عین حال باید یادآور شد که ، به دلیل تخریب گسترده پوشش گیاهی پهنه سیلابی رودخانه ها ، این نوع رویش در اکثر نقاط کشور از بین رفته است . مسیل ها و بستر خشک افتاده رودخانه های فصلی نیز در بسیاری از موارد توسط گونه های مختلف گز اشغال می گردد به نحوی که ، برخی موارد می توان مسیر حرکت آب را از طریق نوار سبزی که توسط این گیاهان اشغال شده است ، ردیابی نمود .
اراضی شور معمولاً توسط گیاهان شورپسند یا هالوفیف اشغال می شوند . از آنجا که وسعت اراضی شور در ایران نسبتاً زیاد است ، تعداد گونه های شورپسند نیز – مانند اشنان ، سوئدا ، هالیمیونه و لیمونیوم – زیاد می باشد . به همین ترتیب گونه های گیاهی که بر روی اراضی شنی می رویند و در صورت مساعد بودن شرایط طبیعی ، باعث تثبیت اراضی مذکور می شوند نیز قابل توجه است ؛ گیاهانی چون انواع تاغ و اسکنبیل از این جمله اند .
منطقه رویشی خلیج و عمانی سواحل خلیج فارس و دریای عمان را پوشش داده و تا حدودی در استان کرمان و سیستان و بلوچستان پیشروی می کند .
به عنوان گیاهان مشخصه ناحیه عمان می توان داز ، کهور ، سیال ، کلیر ، اشوارک ، خرما ، گز و گونه های مختلف سالوادورا را نام برد . ناحیه خلیجی که بخش اعظمی از آن جلگه خوزستان را
می پوشاند ، توسط گیاهانی از قبیل کُنار ( یا سدر ) ، نخل خرما و انواع گز مشخص می شود . در منطقه خلیج و عمانی نیز تا جایی که پوشش گیاهی پهنه سیلابی رودخانه ها آسیب ندیده باشد ،
می توان درختانی چون پده ، بید و گز را در این قبیل اراضی مشاهده نمود .
یکی از نادرترین ، متنوع ترین و در عین حال جالب ترین اکوسیستم های ایران – یعنی جنگلهای مانگروو – در محدوده بین جزر و مدّی سواحل جنوب و جزیره قشم قرار گرفته است.مهمترین گونه های گیاهی تشکیل دهنده جنگلهای مانگرو درختان حرّا و چندل می باشد .
بررسی اجمالی رویش طبیعی ایران ، آشکار کننده تنوع و غنای اکولوژیک حاکم بر این سرزمین
می باشد . با این وصف آنچه در مبحث حاضر مورد بررسی قرار گرفت ، تنها نشان دهنده استعداد های بالقوه طبیعت سرزمین ایران می باشد ؛ استعدادهایی که به مرور زمان ، در نتیجه بهره برداری افراطی از منابع گیاهی شدیداً به تباهی کشیده شده اند . ( وزارت آموزش و پرورش کد 1006 : 74-70)
پوشش گیاهی
در جاهای مختلف ایران پوششهای گیاهی متنوعی می توان دید . این پوششهای گیاهی پهنه های یکسانی ندارند و علت آن عوامل آب و هوایی و جنس خاک است . با توجه به این عوامل ، مناطق گیاهی ایران را به طور کلی به چهار دسته اصلی ، می توان طبقه بندی کرد که بر حسب وسعتی که در سطح کشور اشغال می کنند عبارتند از : پوشش گیاهی استپ بیابانی ، پوشش گیاهی استپ کوهپایه ای ، پوشش گیاهی کوهستانی و پوشش گیاهی جنگل و چمنزار .
الف – پوشش گیاهی استپ بیابانی
رویش گیاه در بیابان اصولاً با شرایط دشواری به قرار زیر رو به روست :
* در بیابانهای ایران زمینهایی که خاک قابل رویش آنها ضخامت کافی داشته باشد وسعت چندانی ندارند .
* ماسه زارها ، شنزارها و نمکزارها در بیابانهای ایران وسعت زیادی دارند.
* در این بیابانها ، نوسان دمای هوا در شبانه روز زیاد است .
* باران در بیابانهای ایران کم و نامنظم می بارد .
* تبخیر در این بیابانها به شدت صورت می گیرد .
در بیابانها همه این عوامل از پیدایش یک پوشش گیاهی متراکم جلوگیری می کنند . در این بیابانها تنها گیاهانی می توانند رشد و نمو کنند که در مقابل خشکی و گرمای هوا و جنس نامساعد خاک مقاومت داشته باشند .
تعداد این نوع گیاهان بسیار کم است . انواع گَوَن ، درخت و درختچه گز و در بعضی جاها که سفره های زیرزمینی آب وجود داشته باشد پوشش های گیاهی بیشتر است و یا درخت خرما می روید . فاصله گیاهان بیابان از یکدیگر زیاد و منظره عمومی زمین به طور کلی برهنه و خشک است .
ب – پوشش گیاهی استپ کوهپایه ای
در قسمت نیمه بیابانی ایران که مشتمل بر کوهپایه ها و سرزمینهای کم شیب مجاور بیابانهاست ، شرایط مساعد تری وجود دارد . طبقه خاک ضخیمتر ، ریزش برف و باران بیشتر ، کمی تعداد ماههای خشک عوامل نسبتاً مساعد برای رشد و نمو گیاهان است . در قسمت نیمه بیابانی فاصله انواع گونها ، درختچه ها به طور کلی کمتر از قسمت بیابانی است . سرزمینهای مستعد قسمت نیمه بیابانی به خصوص در آغاز دوره گرما (بهار ) سبز می شوند و صحنه های زیبایی پر از گیاهان و گلهای رنگارنگ تشکیل می دهند. اما این پوشش گیاهی عمر کوتاهی دارد ، زیرا دمای هوا به شدت و سرعت افزایش می یابد و این امر به تبخیر شدید و در نتیجه به خشکیدن این گیاهان می انجامد.
در همین قسمت نیمه بیابانی ، هر جا که خاکهای مساعد در مسیر رودهایی که از کوهستانها فرود
می آیند قرار می گیرند ، رشو و نمو گیاهان با دیگر قسمتها تفاوت کاملاً محسوس دارد . در این سرزمینها به برکت آبیاری رودها ، واحه های سر سبز با درختزارها و کشتزارها پدید آمده است . تمام آبادیهای دامنه های جنوبی البرز و دامنه های شرقی و غربی زاگرس در این شرایط قرار دارند .
ج – پوشش گیاهی کوهستانی
ناحیه کوهستانی ایران شرایط مساعدتری برای رویش و دوام گیاهان وجود دارد اما نباید تصور کرد که سطح این ناحیه به طور یکسان از پوشش گیاهی کامل و ممتدی برخوردار است . زمینهای بی گیاه به خصوص در سراشیبیهای تند کوهها و جاهای سنگلاخ که فاقد طبقه ضخیم و مساعد خاک قابل رویش است بسیار به چشم می خورد و پهنه های وسیعی را در بر می گیرد . به عکس در جاهایی که خاک ضخامت کافی دارد ، چون باران و برف بیشتری در ناحیه کوهستانی می بارد و تبخیر به علت پایین بودن دما به کندی انجام می گیرد ، رویش و دوام گیاهان بیشتر است . صرف نظر از سراشیبیهای تند و جاهای سنگلاخ ، بیشتر سرزمین های ناحیه کوهستانی را استپ و چمنزار پوشانده است . فواصل گیاهان در استپهای کوهستانی کمتر و نوع گیاهان آن با استپهای حواشی بیابانهای داخلی که پیشتر از آنها صحبت شد تفاوت دارد تا آنجا که نوع خاصی از استپ به وجود آورده که به نام استپ کوهی معروف است . درختچه ها و تک درختها این نوع استپ کمابیش دیده می شود . به علاوه هر جا که امتداد کوهها در مقابل وزش بادهای باران آور مدیترانه ای و غربی موجب ریزش بارش بیشتری در دامنه ها و کوهپایه هاست در آنها جنگل نیز پدید آمده است که دربعضی جاها تُنُک و فاقد گیاهان زیردرختی هستند و در برخی جاها انبوهتر می باشند و در زیر آنها درختچه های گوناگون می رویند . جنگلهای غرب ایران که درختان پهن برگ به خصوص بلوط در آنها بسیار دیده می شود از این گونه جنگلها می باشند .
استپ کوهی ایران قسمتهای پهناوری از ناحیه قسمتهای نسبتاً پهناوری از ناحیه مرتفع ایران را پوشانده است و اگر وسعت استپ کوهپایه های ایران را که شباهت بسیار با استپ کوهی دارد به آن اضافه کنیم ، می بینیم که در حدود نصف کشور ما دارای این نوع پوشش گیاهی است .
در فواصل پوشش گیاهی استپ کوهی و در قسمتهای نسبتاً پهناوری از ناحیه کوهستانی ایران ، چمنزار یا مرتع پدید آمده است . وجود همین چمنزارهاست که در ناحیه کوهستانی ایران ، دامپروران کوچ نشین را به خصوص در ماههای گرم سال به طرف خود جلب می کند .
د- پوشش گیاهی جنگل و چمنزار
این نوع پوشش گیاهی ویژه ناحیه خزری است . پوشش گیاهی خزری به عکس دیگر نواحی ایران ، پیوسته ، ممتد و مشتمل بر جنگلهای انبوه و چمنزارهای سرسبز دایمی و پهناور است . جنگلهای خزری ، پهنه ای است پوشیده از درختان ، پهن برگ از نوع بلوط ، سپیدار ، راش ، افرا و مانند آنها . در زیر این درختان بلند ، درختان کوتاه قد و درختچه های گوناگون می رویند . انبوهی این زیر درختیها در بسیاری از جاهای جنگل به حدی است که نمی توان از آنها عبور کرد . پوشش گیاهی دامنه ها و کوهپایه های شمالی البرز که جنگلهای آن در حدود 8/1 میلیون هکتار وسعت دارد ، هر چند در مقایسه با جنگلهای جهان چندان پهناور نیست اما از نظر این که در آن از پای کوه تا ارتفاعات زیاد کمربندهای نسبتاً مشخص از انواع گیاهان وجود دارد ، یکی از چند ناحیه معدود جهان است .
هر گاه از کناره دریای مازندران به طرف قله های البرز پیش رویم ، ابتدا در روی جلگه کشتزارهایی را که محصول تدبیر و دست انسانهاست می بینیم ، پس از آن با تغییر جنس خاک ، شیب زمین ، دما و مقدار بارش ، نوع درختان و گیاهان دیگر و اصولاً منظره پوشش گیاهی تغییر می کند : در سرزمینهایی که میان 800 تا 1800 متر ارتفاع قرار دارند ، جنگلهای انبوه از درختان پهن برگ دیده می شود . گسترش جنگل تا ارتفاع 2500 متر همچنان وجود دارد اما در کمربند میان 1800 متر تا 2500 متر ، جنگلها تُنُکتر هستند و در بخش شرقی درختان سوزنی برگ مانند سرو کوهی در میان درختان بسیار به چشم می خورد . در ارتفاعات بیشتر از 2500 بسیار به چشم می خورد . در ارتفاعات بیشتر از 2500 متر چمنزارها و علفزارهایی دیده می شود .
زندگی جانوری
زندگی جانوری در همه جای جهان و از جمله ایران با وضع طبیعی به ویژه آب و هوا و پوشش گیاهی بستگی دارد . هر چند که مرز قطعی و دقیقی برای پراکندگی جانوران در سطح کشور نمی توان تعیین و ترسیم کرد . ولی با توجه به نواحی آب و هوایی ایران که پیشتر شناختیم می توان گفت که ناحیه بیابانی و نیمه بیابانی ، ناحیه کوهستانی و ناحیه خزری از نظر تقسیم بندی محدوده های جانوری نیز می توانند یک مبنای کلی به شمار آیند .
الف – پراکندگی جغرافیایی انواع جانوران
انواع مهم جانوران در نواحی آب و هوایی ایران عبارتند از :
* در نواحی نیمه بیابانی و اطراف دریاچه ها و ماندابهای آن ، آهو ، یوزپلنگ ، گورخر و از پرندگان مهم این نواحی ، پلیکان ، پرستوهای دریایی و دُرنا را می توان نام برد .
* انواع مهم جانوران ناحیه کوهستانی عبارتند از : کل ، بز وحشی ، انواع قوچ و میش وحشی ، گوزن زرد ، پلنگ و از پرندگان آن عقاب طلایی ، تیهو ، کبک و … فراوان دیده می شوند .
* در جنگلهای ناحیه خزری ، گربه وحشی ، خرس و خوک وحشی زندگی می کنند و در مردابها و باتلاقهای کناره دریای مازندران ، انواع مرغابی ، غاز ، قو ،حواصیل و … به فراوانی به خصوص در پاییز و زمستان وجود دارند . گرگ ، روباه و شغال از جانورانی هستند که به تعداد زیاد تقریباً در همه جای کشور دیده می شوند .( وزارت آموزش و پرورش ، 76 : 58-54 ، 60 )
ب ) حیات وحش
حیات وحش به مجموعه پستانداران ، پرندگان ، خزندگان ، دورزیستان و آبزیان یک منطقه جانوری یا اکوسیستم خاص اطلاق می شود . در ایران تاکنون بیش از 151 گونه پستاندار شناسایی شده است که از این تعداد 140 گونه در خشکی و 11 گونه در آب زندگی می کنند . از یازده گونه پستاندار آبزی ، یک گونه سگ آبی متعلق به دریای مازندران و 10 گونه نهنگ متعلق به خلیج فارس می باشد . همچنین در ایران بیش از 350 گونه پرنده بومی و غیر بومی وجود دارد در ایران 61 گونه مار شناسایی شده است که از این تعداد 21 گونه مار سمی و نیمه سمی ، 35 گونه غیر رسمی و 5 گونه مار دریایی می باشند .در بین دوزیستان ایران قورباغه ها جلب توجه می کنند ؛ تاکنون سه جنس قورباغه مورد شناسایی قرار گرفته اند که عبارتند از قورباغه درختی (جنس هیلا)، قورباغه معمولی ( جنس رانا ) و قورباغه سمی (جنس بوفو ) .بیشترین تنوع جانوری در آبهای خلیج فارس مشاهده می شود . در اینجا علاوه بر سایر جانوران آبزی
( میگوها ، خرچنگ ها ، صدف ها و نیز لاکپشت ها ) تعداد 465 گونه ماهی شناسایی شده است که این خود نشان دهنده غنای اکولوژیک این محیط آبی می باشد . در دریای مازندران – به دلیل بسته بودن آن – تنوع جانوری نسبتاً کمتری وجود دارد ، ولی با این وصف در اینجا نیز بیش از 114 گونه ماهی مورد شناسایی قرار گرفته است.
تنوع حیات وحش در ایران مرهون جایگاه نسبتاً استثنایی این سرزمین در اکوسیستم جهانی
می باشد . ( وزارت آموزش و پرورش کد 1006: 77-76 )
ج )حفاظت از محیط زیست
مناطق وسیعی از کشور ما پوشیده از جنگلهای انبوه است . بویژه در ناحیه شمالی ایران این جنگلها از لحاظ اقتصادی بسیار ارزشمند و جزء منابع ثروت کشور محسوب می شوند . همچنین بخشهای وسیعی از کشور ما دارای جنگلهای تُنُک و پوشش گیاهی پر پشت و مراتع و چمنزارها است . وجود پوشش گیاهی در یک محل سبب جذب ، نگهداری و تولید رطوبت شده و از شدت وزش باد جلوگیری کرده و از فرسایش شدید بوسیله آبهای روان ممانعت به عمل می آورد .
ایران برای تامین آب آشامیدنی و کشاورزی خود با مشکلاتی روبروست زیرا کشور ما کمتر از میزان متوسط جهانی از ریزش های جوّی برخوردار است . آبهای جاری ، دریاچه ها و دریاها منابع بزرگ حیاتی کشور محسوب شده و در فعالیت صنایع ، حمل و نقل ، تامین آب آشامیدنی و کشاورزی ، صید و سایر فعالیتهای اقتصادی نقش ارزنده و تعیین کننده ای دارند . جنگلها و مراتع ، منابع آبی و حیوانات گوناگون و انواع رویش های گیاهی مواهبی خدادادی هستند که متعلق به یک نسل نمی باشد . نگهداری از این مواهب طبیعی وظیفه هر فرد مسلمان است و احادیث و روایات متعددی در این زمینه در فرهنگ سلامی ما وجود دارد . بهره برداری بیش از حد جنگلها و مراتع و آلوده کردن آبها منابع طبیعی کشور را به خطر می اندازد و در فعالیتهای انسانی و اقتصادی نسلهای آینده اثرات نامطلوبی بر جای می گذارد . امروزه پیشرفت صنایع ، احداث انواع کارخانجات و رشد روز افزون تعداد وسایط نقلیه بویژه نواحی شهری باعث آلودگی هوا ، منابع آب و افزایش سر و صدا شده است که همه اینها زندگی بشر و آسایش او را تهدید می کند . زندگی در شهرهای بزرگ صنعتی که مردم آن با سر و صدای فراوان ناشی از وسایط نقلیه و کارگاههای صنعتی ، فرودگاهها، ایستگاههای راه آهن روبرو هستند با مشکلات فراوانی روبروست. حفاظت محیط زیست در کشور ما بر عهده سازمان حفاظت محیط زیست است . این سازمان اقدامات متعددی در این زمینه انجام داده و می دهد ولی تا ما همه در حفظ محیط زندگی خویش نکوشیم این سازمان نیز از تلاشهای خویش بهره چندانی نخواهد برد .
سعی کنیم از آلوده ساختن محیط زیست بپرهیزیم و از منابع طبیعی و ثروتهای خداداد کشور خویش صحیح تر و عاقلانه تر بهره برداری کنیم .( وزارت آموزش و پرورش ، 1376: 63-62 )
تاریخچه کشاورزی ایران
کشاورزی همیشه در طول تاریخ چند هزار ساله ایران از مهمترین مسائل بوده و ایرانیان در هر جنگی که پیروز می شدند و کشوری را فتح می کردند و به هر جا که قدم می گذاشتند ، بر خلاف بسیاری از فاتحان که شهرها ، قصبات ، دهات و مزارع کشاورزی کشور را خراب و ویران
می ساختند ، با ایجاد راهها و پلهای کوچک و بزرگ نواحی مختلف را به یکدیگر اتصال داده و با ساختن نهرهای بزرگ و سدهای متعدد کشاورزی را توسعه و ترقی می دادند . برای مثال ، وقتی ایرانیان در زمان هخامنشی مصر را فتح کردند ، برای توسعه امر آبیاری و به زیر کشت در آوردن اراضی زراعتی جدید ، کانالهای متعددی از رودخانه نیل ایجاد کردند . موضوع خشکی فلات ایران به علت موقعیت خاص طبیعی آن و بروز خشکسالی از اهم مسائلی بوده که از روزگاران بسیار قدیم مورد توجه مردم این سرزمین بوده است و کوشیدند با اقداماتی از قبیل درختکاری و ایجاد باغها و احداث نهرها و کانالها و توسعه مزارع کشاورزی از خشکی زیاد بکاهند،زیرا خشکیهای پی در پی ، اغلب به دنبال خود
قحطی های هولناک به ارمغان آورده است . ( فرجی ، 1382 : 110 )
ایرانیان نخستین اقوامی هستند که به کشت و زرع پرداخته و زراعت و دامداری از مهمترین فعالیتهای آنان بوده است . نگرشی در سفرنامه ها و کتب قدیمه ، موقعیت ارزشمند ایران را در فعالیتهای مربوط به کشاورزی نشان می دهد . سرارتورکیت و ارنست هرتسفلد در این زمینه ، در مقاله مشترک خود به نام ایران سرزمین و مرکز ماقبل تاریخ چنین آورده اند :
ایران نخستین کشور جهان است که انسان اولیه در آن به کشت و زرع پرورش دام آغاز نهاده است . نگاهداری و پرورش حیوانات اهلی در ایران ، بسیار زودتر از دیگر نقاط دنیا عملی شده و در روی ظرفهای سفالین قدیمی ، نقش سگهای شکاری باریک اندام (تازی) دیده می شود . در روی یکی از سفالهای شش هزار سال پیش کاشان ، دهگانی پهلوی گاوی است که در کنار جوبی ایستاده و آب
می آشامد . کریستی ویلسن در مورد تمدن شوش در عصر مس می نویسد ، مردم این زمانه به بذر گیری و زراعت اشتغال داشته و علاوه بر آن ، غله و الیاف به عمل می آوردند . سپس این الیاف را با مهارت بافته و به صورت پارچه در می آوردند .
بنابراین ، ایرانیان از جمله اولین اقوامی می باشند که در هزاره ششم قبل از میلاد و حتی قبل از آن به فنون کشاورزی آگاهی داشته و از آن سود می بردند . در دوره های بعدی نیز مهمترین فعالیت مردم ایران ، کشاورزی بوده است . احداث بسیاری از سدها و بندها را از جمله اقدامهای ایرانیان برای رونق کشاورزی می توان قلمداد کرد . در دوره هخامنشی ، جهت مشروب ساختن اراضی ، سدها و بندهای متعددی بر روی رودخانه ها بسته شده که از آن جمله باید سد رامجرد را در فارس بر روی رودخانه کر و سدهای رود کارون را ذکر کرد. همچنین روی رودخانه جراحی آثار 9 سد دیده می شود که همه برای عمران و آبادی این منطقه احداث شده است . ایرانیان در هنر حفر قناتها سرآمده بوده و از این هنر و استعداد ، برای احیای اراضی و رونق کشاورزی استفاده بسیار می بردند . اطلاعات و مدارک کافی در مورد کشاورزی عهد هخامنشی در دست نیست . ولی در کتابهای مختلف ، مطالبی دالّ بر اهمیت کشاورزی در این دوره به چشم می خورد پولیپ مورخ یونانی می گوید ، پادشاهان هخامنشی برای تشویق ایرانیان در اشتغال به زراعت و بهره برداری از منابع ارضی و مراتع ایران ، درآمد حاصله از این اراضی را تا پنج نسل به زارع و خانواده اش واگذار می کردند .
پس از مدتی که از هجوم اسکندر و سپاهش گذشت ، بالاخره اشکانیان که اهل پارت (خراسان)بوده اند ، اداره امور ایران را به دست گرفتند . در این زمان بنا بر شواهد و اطلاعات پراکنده ، به نظر می آید که شرق پارت اقتصاد دامداری داشته و بهره برداری از مراتع رایج ترین نوع کشاورزی بوده است . اما در همین دوره در غرب ایران ، زراعت زمین ، طریقه اصلی تلاش مردم بوده است . تولید محصولاتی چون غلات ( به ویژه گندم و جو ) درختهای مثمر و غیر مثمر ، انگور و صیفی کاری در این دوره رایج بوده است .
مدارک تاریخی و نتایج حفاریها به ما نشان داده است که در این دوره ، احداث و بهره برداری از کاریز و نهرها به حد قابل توجهی افزایش یافته است . در دوران سلطنت اشکانیان ، شبکه های کامل آبیاری و آبرسانی برای اولین بار ( در حد وسیع) تاسیس شده است .
در دوران ساسانی ، کشاورزی مهمترین فعالیت بوده و بخش عمده درآمد جمعیت از این طریق تامین
می گردید . در دوره انوشیروان رسم جدیدی برای اخذ مالیات حاکم گردید که نسبت به گذشته رفاهیتی را برای کشاورزی به همراه داشته است . از زمان هخامنشیان رسم بر آن جاری بود که دولت قسمتی از محصول را که روی حاصلخیزی زمین تعیین می شد ، دریافت می کرد و میزان آن هم از یکدهم تا نیم بوده است . این طریق مالیات که به واسطه ی اجحافات و تحمیلات مامورین طاقت فرسا شده بود ، نه تنها زارع را از کار دلسرد می کرد و نمی گذاشت که بر مقدار محصول و درآمد خود بیفزاید ، بلکه سبب اتلاف و خرابی امکانات تولید نیز بوده است . زیرا تا جمع کنندگان مالیات یا تحصیلداران ، مقدار سهم دولت را معلوم و مفروز نمی کردند ، زارع نمی توانست محصول خود را بردارد و یا میوه و سردرختیها را جمع کند . مسلماً چنین دیوان سالاریی اگر برنامه ریزیهای جامع را همراه نداشته باشد ، مشکلاتی را در سیستم تولیدی به وجود خواهد آورد . چنانکه در اواخر دوره ساسانی نیز کشاورزی ایران با مشکل مواجه گردیده و رو به انحطاط نهاد .
در دوره اسلامی ، به کشاورزی اهمیت خاص نشان داده می شده است . چنانکه در احادیث آمده است ، حضرت محّمد (ص) توجه خاص به ایجاد مزارع داشته و حضرت علی (ع) مدت 25 سال به حفر قناتها و تاسیس نخلستانها اهتمام می ورزیدند . حضرت صادق (ع) در روزهای گرم تابستان بیل و کلنگ به دست می گرفت و به کار کشاورزی مشغول می شد . این توجه خاص رهبران دینی و مذهبی به امور کشاورزی ، یکی از رموز آبادی و آبادانی ایران در گذشته بوده است . در دوره اسلامی واگذاری اراضی به رسم اقطاع بوده است . اقطاع ملک یا زمینی بود که از جانب خلیفه به شرط زراعت به امرا و اشخاص واگذار می شد . اقطاع به دو حالت اقطاع التملیک و اقطاع الاستقلال بوده است . در اقطاع التملیک واگذاری اراضی به دلیل به زیر کشت بودن اراضی بایر ، افزایش درآمد حکومت و رونق کشاورزی بوده است. در حالی که اقطاع الاستقلال به دلیل تامین معاش نظامیان ، ایجاد انگیزه برای آنان و تامین هزینه و مزد جنگجویان بوده است . بعدها تحولات بیشتری در روش اقطاع پدید آمد که در نتیجه ، زمینهای اقطاعی غالباً به وسیله غصب ، مبدل به ملک خصوص می شد .
در دوره سلجوقیان در پرتو برنامه ریزی های خردمندانه خواجه نظام الملک ، کشاورزی ایران دارای موقعیت مناسبی بوده است . کشت انواع محصولات کشاورزی – زراعی و باغی – از بهره وری مناسب برخوردار بوده است . خواجه نظام الملک شخصاً به امور دهقانان و رعایا رسیدگی می کرد و در بهبود زندگی آنان سعی کافی مبذول می داشت .
از آنجا که نظام الملک چون دیگر سیاستمداران موفق ، اعتقاد داشت که وضع رعیّت رابطه مستقیم و تاثیر بسزایی بر وضع دولت دارد ، لذا می کوشید کشاورزان را تا حد امکان از یوغ استثمار دولت و مالکان سودجو رهایی دهد ، تا از راه بهبود زندگی آنان ، تولیدات کشاورزی افزایش یابد و اقتصاد کشور شکوفا شود . ( مطیعی لنگرودی ، 1381 : 77-75 )
پس از حمله اعراب و با شروع عصر اسلامی ایران ، با وجودی که کشاورزی ایران رونق دوران گذشته را نداشت ، ولی چون سرزمین اعراب اغلب لم یزرع و فاقد مواد غذایی بود ، لطمه چندانی به سدها و قناتها و نهرهای ایران وارد نساختند . به رغم عدم توجه برخی از خلفا چون بنی امیه که موجب ویرانی تدریجی تاسیسات آبیاری و در نتیجه انحطاط کشاورزی گردید با وجود این پس از انقراض آنها آبادی به مملکت بازگشت و مزارع فراوانی که بنی امیه ویران کرده بودند دوباره آباد شد .
به طوری که در زمان خلافت عباسیان ، ایران تقریباً به صورت انبار خواروبار امپراطوری درآمد . برای مقال قسمت عمده شیرینی مورد مصرف امپراطوری عباسی از مزارع نیشکر خوزستان تامین می شد و تا موقع حمله مغولها ، ایران از نظر کشاورزی و دامپروری و صنعت از مهمترین کشورهای دنیای آن روز بود . زیرا صنایع دوران قدیم ارتباط و بستگی زیاد با کشاورزی داشت و جنگلها و مراتع قسمت وسیعی از کشور را پوشانیده بود .( فرجی ، 1382 : 110 )
در عهد مغول و تیموری کشاورزی ایران رو به انحطاط نهاد . خرابیها و کشتارهای مغول ضربه سختی بر کشاورزی ایران وارد ساخت . منابع موجود نشان می دهند که ویرانیهای این دوره ، عواقب غیر قابل جبرانی داشته است . شبکه های آبیاری رو به ویرانی نهاد ، تعداد جمعیت کشاورز به شدّت تقلیل یافت ، سر دامهای کاری بریده شد و قحطی و امراض ساری بیشتر نواحی سرزمین ایران را فرا گرفت . در کتاب کشاورزی و مناسبات اراضی در ایران عهد مغول ، در این زمینه آمده است ؛ چهارده سال بعد از هجوم چنگیز خان مغول خان بزرگ اوکتای قاآن فرمود تا هرات را احیا کنند . به دستور وی ، اسیران هرات به زادگاه خود بازگردانیده شدند . در این هنگام در پیرامون ویرانه های شهر تقریباً نه روستایی باقی مانده بود و نه دام کاری . جویها ویران و انباشته گردیدند ، بدین سبب نخستین ساکنان هرات احیا شده ، به ناچار خود به جای گاو ، گاو آهن می کشیدند . از مطالب بالا چنین استناد می شود که چهارده سال پس از هجوم مغولها ، در خراسان شرقی امکانات کشاورزی محدود بوده . مردم برای تهیه نهاده های کشاورزی ، به ناچار می باید مسافت های بیش از 500 تا 600 کیلومتر را طی نمایند ؛
یاقوت حموی که بی درنگ پس از حمله مغول ( 620 – 617 ﻫ ) به تحریر کتاب خویش پرداخته ، درباره شهر نیشابور و حومه آن چنین می نویسد ؛ در سنه 607 ﻫ مغولها خرابش کردند و هیچ دیواری بر پا نگذاشتند . هر که در آنجا بود کشتند ، بعد چنان خراب کردند که با خاک یکسان شود و روستاها را هم ویران ساختند .
در این دوره ، نواحی روستائی بیش از شهرها مورد حمله مغولها واقع می گردید . اگر گاهی شهرها در ایران و سرزمینهای مجاور به اتکای حصارها و … ، از خود دفاع کنند ، ولی خطر غارت و تخریب روستاها و از دست دادن حاصل زمین و دام کاری و کشته و شکنجه و اسارت و فقدان زنان و نامزد و کودکان ، همیشه روستایی ها را تهدید می کرد . زندگی چادر نشینی و دامداری مغولها ، در تخریب روستاها و کشاورزی ایران موثر بوده است . زیرا دامداری در ایران با کوچ فصلی قبایل چادرنشین که از قشلاق به ییلاق و بالعکس حرکت می کردند وابسته بوده است . به هنگام کوچ ، گاهی موارد صدها کیلومتر مسافت را در می نوردیدند . چادرنشینهای مغول در بین راه غالباً دامها را در کشتزارهای روستاییان رها کرده و مزارع را پایمال می کردند . چادرنشینهای مغول همواره مسلح بوده و از سازمان قبیله ای،نیرو می گرفتند و چنانچه فرصتی به دست می آید،از غارت روستاییان فاقد سازمان و بی سلاح و بی دفاع نیز روی گردان نبودند . بنابراین هیچگاه آرامشی در نواحی روستایی و کشاورزی ایران وجود نداشته است که ، سبب عمران و آبادی روستاها و رشد کشاورزی گردد . سقوط اقتصادی که عمدتاً متکی بر کشاورزی بوده است ، به تدریج عمیقتر شد و در حدود سالهای 679 تا 689 ه به اوج حدّت و شدّت خود رسید . چنین حالتی از اداره کشور ، مشکلاتی را نیز برای حکومت به وجود آورد . چنانکه به دلیل کشتار روستاییان ، مساحت اراضی مزروع در بعضی نقاط به یکدهم کاهش یافته بود ، که خود سبب تقلیل مالیات دهندگان می گردید .
هر چند که در دوره غازان خان ، اقدامهایی برای رهایی از این موقعیت ، به ویژه برای سامان دادن شرایط اقتصادی کشور انجام گردیده است ، ولی در مجموع دوره مغول با فجایع و خرابیهای خاص خود ، سبب رکود و نزول کشاورزی ایران گردیده و جمعیت به زحمت محصولاتی را برای تغذیه خود تولید
می کرد . از مهمترین محصولات کشاورزی در این دوره گندم و جو را می توان نام برد که در سراسر ایران ، جایی که کشاورزی می شده رایج بوده است . همچنین ، بسیاری از مولفان از کشت برنج در گیلان و مازندران ، بقولات و علوفه و درختان میوه و … در سایر نواحی ایران یاد کرده ند . ( مطیعی لنگرودی ، زمستان 1381 : 78-77 )
دوران صفویه ، دوران ترمیم گذشته بود در این دوره با احداث راهها و ارتباط نواحی مختلف و فراهم کردن تسهیلات و احداث سدهای عظیم ،کشاورزی در ایران توسعه یافت و تولید و مصرف افزون گردید. از جمله این اقدامات ایجاد سد قهرود کاشان ، سد فوقان ساوه ، سد قمصر و بند فریمان را می توان نام برد که بیشتر این سدها به مرور زمان از بین رفته . بند فریمان در خراسان که در دوره صفویه ساخته شده و در نیم قرن اخیر تعمیر گردیده ، جزء شاهکارهای سد سازی ایران است . ( فرجی ، 1382 : 111 )
در دوره صفویه ، به ویژه در سالهای آغازین حکومت این سلسله ، کشاورزی ایران از رشد کافی برخوردار گردیده است . سیاست مناسب شاه عباس در برابر دهقانان و مالکین اراضی کشاورزی و امنیت موجود در کشور سبب رشد و شکوفایی کشاورزی ایران گردیده است . جهانگردان اروپایی که در این زمان به ایران سفر نموده اند ، از توسعه و بازسازی شبکه های آبیاری و رشد اقتصادی ایران در عصر شاه عباس سخن گفته اند . ژان شاردن ، جهانگرد فرانسوی نیز به رشد سریع شبکه های آبیاری و بازسازی کاریزها توجه می کند . او با بیان اینکه در دنیای آن روز ، هیچ قومی به اندازه ایرانیان به علم آبیاری مطلع نبوده اند ، تحسین خود را ابراز داشته است.در دوره صفوی ، ایران صادر کننده انواع کالاها و محصولات کشاورزی ، نظیر خرمای فارس ، خوزستان ، سیستان و بلوچستان و کرمان ، انار شیرین یزد و شیراز ، پرتقال مازندران و پیاز خراسان بوده است .
در طول تاریخ ایران ، تولید ابریشم خام هیچگاه به اندازه این دوره افزایش نداشته است . به قول اولیاریس ، تولیدات ابریشم خام ایران در اوایل دوره صفویه 20000 عدل در سال ( هر عدل برابر 125 کیلوگرم ) بوده است . در همین دوره ، ژان شاردن فرانسوی تولیدات ابریشم خام ایران در سال ، بالغ بر 22000 عدل یا 2750 تن تخمین زده که حدود 125 تن آن به مصارف داخلی اختصاص داشته و باقیمانده آن به هند و ارپا صادر می شده است . باید افزود که این صادرات بسیار ، دالّ بر عدم توسعه صنایع ابریشم ایران می باشد .
در اواخر دوره صفوی ، سیاستگذاری های نادرست دولت ، سبب ایجاد سستی و رکود در کشاورزی ایران گردیده است . افزایش مداوم مالیاتها از سوی دولت و فشار مالکان بر دوش دهقانان ، کشاورزی ایران را به انحطاط کشانیده است . ( مطیعی لنگرودی ، 1381 : 79-78 )
در دوره افشاریه و زندیه علاقه به توسعه کشاورزی و آبادی کشور وجود داشت . نهر نادری در دشت مغان که اراضی مغان را مشروب می ساخت و هم اکنون در عمران دشت مغان از بخشی از آن استفاده می شود را می توان به عنوان نمونه نام برد . پس از فوت نادر و کریمخان زند وضع کشاورزی رفته رفته مختل شد ، در دوران زندیه و قاجاریه فقط گاهی اقداماتی صورت می گرفت .
در زمان حاجی میرزا آغاسی قناتها و نهرهای زیادی خصوصاً در اطراف تهران دایر شد . ولی این اقدامات جنبه محلی و خصوصی داشته و تاثیری در بهبود وضع کشاورزی محل نداشت و این نوسانات ترقی و با تنزل کشاورزی در دوران قاجاریه تا حدودی ادامه داشت تا اینکه در رژیم گذشته با اجرای طرح قانون اصلاحات ارضی ، بسیاری از روستاها خالی شد ، کشاورزان به شهر ها آمدند و کشاورزی تا حد زیادی از بین رفت . ( فرجی ، 1382 : 112-111 )
بعد از دوره صفویه ، ایران درگیر جنگها و کشتارها گریده است . عدم ثبات و امنیت در دوره های حکومت افاغنه ، افشاریه و زندیه در ایران ، اقتصاد ایران را که عمدتاً متکی بر کشاورزی بوده است ، به شدّت با مشکل مواجه گردانیده است . کشاورزی از جمله فعالیتهایی می باشد که در فضاهای گسترده تحقق می یابد . بهره وریهای اقتصادی در چنین فضایی به وجود امنیت بیشتر در سرزمین نیازمند است . در حالی که در این دوره ها ، امنیتی که سبب قوام کشاورزی می شد وجود نداشته است .
در دوره قاجاریه نیز کشاورزان از موقعیت مناسب برخوردار نبوده اند . برخورد های ماموران حکومت با جامعه روستایی که عمده فعالیت آنها کشاورزی بوده است ، هر گونه انگیزه ای را برای افزایش تولید و قوام بخشیدن به کشاورزی ایران از بین می برد .
فشار بر کشاورزان و اخذ مالیات های سنگین که از آغاز حکومت قاجاریه رواج یافته است . در تمامی این دوره دیده می شود . مهمترین محصولات کشاورزی این دوره گندم ، جو ، برنج ، توتون و پنبه را
می توان نام برد که با توجه به تعداد جمعیت آن مقطع زمانی،تقریباً مصرف داخلی را پاسخگو بوده است . یکی دیگر از تولیدات پر اهمیت ایران به ویژه در استانهای شمالی کشور ابریشم بوده است . به طوری که در سالهای دهه 1850 صادرات ابریشم 40 درصد ارزش کل کالاهای صادراتی را تشکیل می دهد.
( لنگرودی ، 1381 : 81-79 )
خلاصه آنکه این کشور که روزگاری صادر کننده محصولات و مواد اولیه غذایی بود با تکیه به درآمد کاذب و تک محصولی از فروش نفت رفته رفته به مصرف کننده کامل محصولات کشاورزی و دامی کشورهای غربی و شرکتهای ضد ملیتی آنان تبدیل گردید . کم کم در اثر بی علاقگی به فعالیت کشاورزی که همراه با زحمت زیاد و سود کم بود و نیز با سوق دادن جامعه به تجدد و دسترسی به پول و رونق معاملات کزایی و بورس بازی زمین و غیره ، مسئله کشاورزی به فراموشی سپرده شد و چنین وانمود گردید که گویا این سرزمین مستعد کشاورزی نبوده و با منابع و ثروتهایی که در زیر زمین دارد باید به زندگی کاملاً راحت و تولیدات صنعتی ( مونتاژ ) بپردازد . ( فرجی ، 1382 : 113-112 )
تاریخچه دامپروری ایران
الف – آثار مربوط به دامپروری در قبل از تاریخ
آثار فراوانی مربوط به دامهای قبل از تاریخ ، از آذربایجان ، دشت مغان ، خراسان ، ساوه ، سمنان ، دامغان ، گرگان ، بیرجند ، اردبیل ، طالش ، کردستان ، لرستان ، شیراز ، اصفهان ، کاشان و یزد ، بدست آمده است . فراوانی این آثار ، بسیاری از اندیشمندان را بر آن داشته که صراحتاً اعلام نمایند دامپروری ، نخست از ایران ، آغاز شده است .
ظروف سفالی و سایر آثار بدست آمده از وجود رمه های بزرگ شتر ، مادیان ، اسب ، گوسفند و گاو در ایران حکایت می کند .سگهای گله و شکاری در دوران ماقبل تاریخ ، وجود داشته اند که نقش آنها در آثار آریاییها ، مشاهده می گردد. مجسمه های مفزعی گاو ، بز کوهی ، سگ و اسب در کشفیات لرستان ، کردستان ، اصفهان و بختیاری و فارس بدست آمده است .
در موزه تهران ، مجسمه ای وجود دارد که از حوالی سمنان و خراسان بدست آمده است . این مجسمه ، گاو و طرز بستن گاو آهن و شخم اراضی را ، مجسم می سازد . جفت گیری دامها و طرز دوشیدن شیر از گاو بکرّات در آثار باقیمانده ترسیم شده است . نقوش برجسته حاصله از حفریات عیلام و شوش ، سربازانی را شکل می دهد که لباسشان از پوست گاو و گوسفند تهیه شده است .
ب – اهلی شدن دامها
مورچه دامپرور خوبی است و دامپروری را ، پیش از انسان ، یعنی حدود 450 میلیون سال پیش آغاز کرد . ولی ما گاوداری را از چند قرن قبل، شروع نمودیم. مورچگان ، حشرات را اهلی کرده از آن ، بهره برداری می نمایند . این حیوان به شاخکهای خود به پشت شته می زند ، تا مایع چسبناکی از آن ترشح گردد که مورد استفاده مورچه می باشد .
اکثر دانشمندان اتفاق نظر دارند که اهلی کردن حیوانات از دوره سنگهای صیقلی شروع شده است . گاو و گوسفند و اسب که نجابت بیشتری داشتند ، زودتر اهلی شدند . برخی معتقدند ، سگ پیش از آن اهلی گردید .
وتوسن فسیل شناس چنین اظهار نظر کرده است : برای اینکه انسان اولیه بتواند برای خود ، ذخیره ای از گوشت و پوست و شیر ددّان ، تهیه کند ، به فکر ایجاد گله یا رمه از اسب و گاو و گوسفند افتاده ، قبلاً محوطه بزرگ محصوری را تهیه نموده و بعداً ددّان را به کمند یا تله مقیّد نموده ، به محوطه نامبرده منتقل و در آنجا رها می نموده و بدین وسیله ، تعداد زیادی از ددّ را گرفته به آنجا برده ، این در بین ماده های آنها ، زائیده و نوزادان آنها ، تدریجاً به انسان خو گرفته اهلی شده اند . مطالعه در استخوانهای فسیل شده دامهای دوره نو سنگی نشان می دهد که بشر اولیه فقط از گوشت حیوانات بالغ استفاده می کرده است . زیرا تنها دندانهای بلوغ در اسکلتهای مزبور دیده می شود و دندانهای شیری ، در بین دندانهای موجود ، مشاهده نمی گردد . در هزاره یازدهم – دهم قبل از میلاد ، ساکنان زاگرس ایران – عراق از دانه های غلات خودرو و بعنوان غذا بهر می بردند و در عین حال به اهلی کردن دامها می پرداختند . از آغاز هزاره نهم (ق م. ) در این مناطق ، دامهایی مانند بز و گوسفند بوجود آمدند . در حدود هزاره های پنجم و چهارم پیش از میلاد ، آب و هوای ایران ، مرطوب بود و بیشتر سطح کشور را جنگل می پوشاند . سپس رطوبت از بین رفت ، در هزاره ششم تا چهارم قبل از میلاد ایرانیان با سوزاندن جنگلها ، زراعت و دامپروری را توسعه دادند ، یعنی زمین برای زراعت و مراتع جهت دامداری فراهم گردید . در هزاره ششم قبل از میلاد ، در بسیاری از مناطق ، دامهای شاخدار بزرگ،پرورش یافت . در هزاره پنجم از میلاد ، پرورش این دامها ، از لحاظ شماره ، بر پرورش گوسفندان و بزها برتری یافت .
ج – نتایج اهلی شدن دامها
نخستین آثار اهلی شدن دامها ، در عصر برنز به ظهور رسید . در این عهد که بشر ، وقت بیشتری پیدا کرده بود . از نزاع با همنوعان خود ، دست شسته به زندگی اجتماعی پرداخت و برای دستیابی به علوفه تازه زندگی کوچ نشینی را اختیار کرد و چون چراگاه های طبیعی ، تکافو نمی کرد ، به کشت و زرع علوفه روی آورد. سپس ، انسان با اختراع دستگاههای نخ ریسی ابتدایی از پشم گوسفندان ، نخ ساخت و پارچه بافی بوجود آمد. آنگاه با استفاده از گیاهان مختلف ، شیر دامها به ماست و سایر محصولات لبنی ، تبدیل گردید .
به عقیده پروفسور لسبرس ، رنگ طبیعی دامهای وحشی و مراتع و صحرا ، قهوه ای و در مناطق سرد قطبی ، سفید می باشد . پس از اهلی شدن حیوانات ، پشم و گونه های مختلف را با یکدیگر، ترکیب نمود و جانورانی با رنگهای جدید ، پدید آورد . در ترکیب دامها ، از نژادهای مختلف ، مثل اسب و الاغ ، شتر یک کوهان و دو کوهان ، گاو و گاومیش ، دورگه هایی با مشخصات تازه به وجود آمده است که امکان ایجاد آن ، در دوره توحش ، وجود نداشت . تغییر شکل اندامهای حیوانات ، در اثر ورزش ، از نتایج اهلی شدن دامهاست . مثلاً اسب ، پیش از اهلی شدن ، اصلاً حیوان سواری نبود و جثه ای به اندازه گوساله ولی بسیار گوشتالو داشت .
یکی از نتایج مهم اهلی شدن دامها ، از بین رفتن حیواناتی است که نمی توانستند خود را با شرایط جدیدی که بشر ، برای آنها فراهم آورده بود وفق دهند . اهلی کردن دامها میراث گرانبهایی از بشر اولیه است که راه تمدن را به روی انسانها گشود و علوم کشاورزی ، دامپزشکی،نساجی،رنگ آمیزی ، خیاطی و غیره را به طور تجربی به انسان ، آموخت . ( الفتی ، 1374 : 423-420)
اهمیت کشاورزی در اقتصاد ایران
موقعیت اقتصادی هر سرزمین ، وابسته به کارکرد بخشهای اقتصادی آن سرزمین ( کشاورزی ، صنعت و هوایی و سایر شرایط جغرافیائی آن ، تنوع و موقعیت مناسبی را از نظر تولیدات باغی ایجاد کرده است . مهمترین استانهای کشور در زمینه باغداری به ترتیب اهمیت کرمان ، فارس ، خراسان ، مازندران ، زنجان و آذربایجان شرقی و غربی را می توان نام برد . این استانها بخش عمده ای از انواع میوه های مصرفی و صادراتی کشور را تولید می نمایند . استان کرمان که از قطبهای باغداری ایران می باشد ، مهمترین محصولات باغی آن را پسته ، مرکبات و خرما به خود اختصاص می دهد . محصول باغی استان فارس عمدتاً شامل مرکبات ، انگور ، خرما و انجیر است . این محصولات 79 درصد از سطح زیر کشت باغهای بارور استان فارس را شامل می گردد . در استان خراسان ، مهمترین این محصولات شامل سیب ، انگور ، بادام و انار است که 66 درصد از سطح زیر کشت باغهای بارور استان خراسان را به خود اختصاص می دهد . در استان زنجان انگور وسیب و انواع میوه های هسته دار و در استانهای آذربایجان شرقی و غربی میوه های هسته دار ، سیب ، انگور و بادام از مهمترین محصولات باغی می باشند .
( مطیعی لنگرودی ، 1381 : 195و 161-160 )
تولیدات کشاورزی ایران ( زراعی ، دامی ، صید و … )
تولیدات عمده کشاورزی ایران را بر حسب نوع مصرفی که دارند می توان به دو قسمت عمده تقسیم نمود :
الف – محصولات غذایی کشاورزی ، شامل غلات ، حبوبات ، سبزیها و میوه ها
ب – نباتات عمده صنعتی ، شامل :
– نباتات صنعتی خوراکی ، از قبیل نیشکر ، چغندر قند و چای
– نباتات صنعتی که در صنایع ریسندگی و بافندگی مصرف دارند ، از قبیل پنبه ، کنف و کتان
– نباتات صنعتی روغنی مانند ذرت ، سویا ، زیتون و آفتابگردان
– نباتات صنعتی دخانی ، توتون و تنباکو
– نباتات صنعتی صمغی مانند کتیرا
علاوه بر اقلام فوق گیاهان دیگری وجود دارند که مصرف دارویی و رنگرزی دارد مانند گل گاو زبان ، گل ختمی ، گل محمدی ، نیل و روناس . ( فرجی ، 1382 : 114 )
انگور
انگور یکی از قدیمیترین محصولات باغی در جهان است . آثار برگ مو و بذر انگور در سنگواره های عهد سوم دیده شده است . همچنین در ادوار ماقبل تاریخ دانه انگور را در رسوبات ته دریاچه های جنوب و مرکز اروپا یافته اند .
در ایران نیز نخست استان آذربایجان پرورشگاه اصلی آن بوده و سپس به سایر استانها انتقال یافت. تاک بیش از هر محصول دیگر با خشکی ایران سازگار است غیر از دامنه های آهکی و خشک جنوب کشور در سایر نقاط ایران و فلاتهای مرتفع تا جلگه های مسطح به صورت دیم و آبی کشت می گردد .
از نظر شرایط جغرافیایی انگور در آب و هوای معتدل با تابستانهای خشک و زمستانهای دارای باران کافی به خوبی محصول می دهد . سازش انواع مو با جنس خاک زیاد است . این گیاه را در انواع مختلف خاک از رسی نسبتاً سنگین تا شنی بسیار سبک می توان کاشت .
از مهمترین قطبهای تولید انگور در کشور به ترتیب اهمیت ، استانهای فارس ، خراسان ، قزوین ، آذربایجان غربی ، آذربایجان شرقی ، همدان ، زنجان و تهران را می توان نام برد .
پسته
پسته از مهمترین محصولات کشاورزی صادراتی ایران است . درخت پسته در مقابل خشکی هوا مقاوم ، نیاز به آب آن کم و پذیرای زمینهای نیمه کویری و نسبتاً شور است . لذا کاشت آن در بسیاری از نواحی حاشیه کویر ایران امکان پذیر است .
پرورش و اهلی کردن پسته از افتخارات کشاورزی ایران بوده و کشت و تولید و صادرات پسته از قرنهای گذشته منحصر به ایران بوده است . اگر چه امروزه تعدادی از کشورها در زمینه تولید و تجارت جهانی پسته وارد عمل گردیده اند ولی هنوز پسته ایران بی رقیب و ممتاز است . درختان پسته خودرو در سرزمین خراسان قدیم سابقه ای بسیار کهن دارد و در روزگاران باستان پسته گرگان شهرت داشته است . بعدها قم عمده ترین ناحیه کاشت و پرورش درختان پسته در جهان بوده است . در ناحیه سبزوار درختان پسته به صورت بسیار انبوهی در قدن چهارم و پنجم هجری موجود بوده و تا قرن هفتم هجری بقایای آن باقی مانده است. امروزه در این نواحی کمتر می توان اراضی پسته کاری را مشاهده کرد .
از نظر شرایط جغرافیایی،این گیاه در آب و هوای معتدل مایل به گرم و نقاط گرمسیری به عمل می آید . بنابراین عمده ترین استانهای پسته کاری ایران استانهای کرمان ، یزد و خراسان می باشند. خاکهای شنی رسی مناسب برای کشت پسته است . درخت پسته در اراضی شوره زار که برای سایر گیاهان غیر قابل تحمل است به خوبی رشد می نماید . بهترین خاک برای رشد آن خاکهای زراعتی عمیق و سبک است . نیاز آبی این گیاه اندک بوده ، بنابراین در نواحی خشک حاشیه کویر کشت آن از نظر صرفه جویی در مصرف آب اقتصادی است .
مهمترین استانهای تولید کننده پسته در ایران به ترتیب اهمیت از نظر مقدار تولید ، کرمان ، خراسان ، یزد و سمنان می باشند . بخش عمده ای از پسته تولیدی کشور ، در استان کرمان تولید می گردد .
سیب
سیب از زمره اولین میوه هایی است که بشر از دوران ماقبل تاریخ و شروع دوران کشت و زرع شناخته و مورد استفاده قرار داده است . در ایران نیز کشت آن از گذشته های بسیار دور متداول بوده و امروزه نیز به استثنای استانهای بوشهر و هرمزگان در تمامی استانهای کشور کشت و تولید آن رایج است . تولید سیب در ایران تا سالهای 1340 رقم کمی را نشان می دهد و تولید آن بیشتر برای مصارف محلی بوده است . در سالهای اخیر ،به ویژه در 40 سال گذشته،واردات گونه های کیفیت خوب و به زراعی گونه های بومی سیب رشد و افزایش تولید سیب در کشور گردیده است .
درخت سیب متعلق به نواحی سردسیر ، برگ ریز یا خزان کننده می باشد . به طور طبیعی در اقلیم سرد معتدله کشت می شود . در ایران سردترین ناحیه ای که سیب در آنجا به طور محدود به عمل می آید ، ناحیه خلخال است که عرض جغرافیایی آن حدود 38 درجه شمالی و ارتفاع آن 1350-1300 متر از سطح دریا است . این ناحیه محیط ایده آلی برای پرورش همه گونه های سیب نمی باشد . دلیل آن گرمای کم فصل تابستان و کوتاهی دوره نمو است . در نواحیی که جمع ساعات پایین تر از 7+ درجه از 1000 ساعت کمتر باشد ، بسیاری از ارقام سیب را نمی توان و نباید کاشت . به همین دلیل در نیمه جنوبی کشور به ویژه در جلگه های دارای ارتفاع کمتر از 1000 متر در استانهای خوزستان ، فارس ، کرمان ، سیستان و بلوچستان و سواحل دریای عمان وخلیج فارس ، کشت سیب به صورت تجارتی امکان پذیر نمی باشد .
بافت خاک و قابل نفوذ بودن آن در کیفیت میوه اثر مشهودی دارد . به همین جهت است که خاکهای شنی و رسی را به خاکهای سنگین رسی یا زیاد سبک سنگلاخی و شنی ترجیح می دهند . خاکهای دارای قابلیت نفوذ هوا و عمق گاهی بهترین محصول دهی را دارا می باشند .
سطح زیر کشت سیب در ایران در سال زراعی 77-1376 برابر 141 هزار هکتار اراضی بارور بوده است که از آن 1943 هزار تن سیب تولید گردیده است .راندمان تولید آن 14571 کیلوگرم در هکتار می باشد . مهمترین استانهای تولید کننده این محصول از نظر مقدار تولید به ترتیب استانهای آذربایجان غربی ، آذربایجان شرقی ، تهران ، خراسان ، اصفهان و اردبیل می باشند که 79 درصد از کل تولید سیب کشور به این استان اختصاص دارد .
خرما
اصل درخت خرما از جنوب غربی آسیا ( جنوب ایران ، بین النهرین و شبه جزیره عربستان ) و شمال آفریقا می باشد ، در حال حاضر در بعضی از دیگر کشورهای جهان کشت می شود . درخت خرما معمولاً در نقاطی که بین مدارهای 29 و 39 درجه عرض جغرافیایی قرار گرفته اند میوه می دهد و در نواحی دارای عرض جغرافیایی بیش از 39 درجه ، هر چند که درخت به خوبی رشد می نماید ، ولی فاقد میوه بوده و حالت زینتی دارد . درخت خرما به رغم مقاومت زیاد آن به خشکی ، برای رشد و تولید میوه مناسب ، نیاز به آب فراوان دارد و خاک اطراف ریشه آن باید همیشه مرطوب باشد . ولی در آخرین دوره رسیدن میوه به حرارت زیاد و هوای خشک نیازمند است . از نظر آب و هوایی ، بهترین محل برای رشد درخت خرما ، نواحی خشک و گرم صحرایی است که دارای امکان آبیاری فراوان باشد . درخت خرما از نظر جنس خاک بسیار قانع است و در انواع خاک رشد کرده و محصول رضایت بخشی می دهد . انتخاب نوع خاک نخلستانها بیشتر وابستگی به نوع خرما دارد . پاره ای از انواع خرما در زمین های رسی و برخی دیگر در اراضی شنی سبک بهترین نتیجه را می دهند . آنچه در مورد کلیه ارقام خرما مسلم و یکسان است ، مقاومت آنها به شوری زمین می باشد . مقاومت خرما به شوری ، از مقاومت سایر درختان میوه بیشتر است و می توان آن را با آبی برای هیچ نوع محصول دیگری قابل استفاده نیست ، آبیاری کرد.
( مطیعی لنگرودی ، 1381 : 165-162 )
با این حال ، مرز جغرافیایی رویش و تولید محصولات درخت خرما تا طبس ، خور ، بیابانک و مرکز ایران نیز کشیده شده است . بزرگترین نخلستانهای کشور در دشتستان در استان بوشهر واقع شده است . این استان بزرگترین تولید کننده محصول خرمای کشور است . پس از آن به ترتیب استانهای کرمان ، هرمزگان ، خوزستان و فارس در مقامهای بعدی قرار دارند . این محصول یکی از اقلام مهم صادرات کشاورزی ایران را تشکیل می دهد . ( وزارت آموزش و پرورش ، 1376 : 102)
مرکبات
مرکبات هم در شمال ایران تولید می گردد و هم در جنوب ایران . حدود نیمی از مرکبات ایران تنها در استان مازندران تولید می شود . استان گیلان در شمال و دو استان فارس و کرمان در نواحی جنوبی ایران از استانهای مهم تولید کننده مرکبات هستند . محصول مرکبات این نواحی زودتر از محصول ناحیه شمالی ایران به بازار عرضه می گردد و کیفیت آن نیز به دلیل داشتن آب و هوای مناسبتر با درخت مرکبات تا حدودی بهتر از کیفیت محصولات شمالی می باشد . مقداری از مازاد این محصول هر ساله به خارج از کشور صادر می شود . ( همان منبع : 102 )
غلات
شرایط طبیعی کشت و برداشت گندم و جو نزدیک به هم است . تقریباً در تمام زمینهایی که در آنها زراعت گندم امکان دارد ، جو نیز به عمل می آید . این دو محصول در نقاطی خوب می رویند و رشد می کنند که هوا زود گرم می شود و باران کم است . طول عمر فلات را 10000 سال تخمین زده اند . در حفاریهای نزدیک سلیمانیه عراق ، گندمهایی به دست آمده است که مربوط به بیش از ده هزار سال قبل است.در حفاریهای منطقه ای از عراق نیز دو نوع گندم مربوط به 6700 سال پیش کشف کرده اند که کاملاً شبیه گندمهای امروزی است.(فرجی ، 1382 : 118-115 )
گندم
گندم یکی از قدیمی ترین و احتمالاً نخستین محصول زراعی دنیاست .
داستان اخراج آدم و حوا از بهشت که در قصص مذهبی به روایتهای مختلف نقل شده است ، موید این موضوع و بیان کننده چگونگی اختراع کشاورزی در جهان می باشد . قصه از این قرار است :بنا به تقاضای شیطان ، ماری او را به دهان برگرفت و با خود به فردوس برد . در آنجا ، ابلیس دروغ گفت و وسوسه بسیار نمود ، تا آدم و حوا را فریب داد و به خوردن گندم ، یکی از 4 میوه ممنوعه بهشت وادار کرد . بر اثر ارتکاب این گناه ، خداوند آنان را از بهشت راند . آدم به کوه سراندیب هندوستان و حوا فرسنگها دور از همسرش به ساحل جده نزدیک مکه فرود آمدند . آدم غریب و تنها دویست سال گریست و دعا کرد و از شرم سر به زیر انداخت ، تا آنکه حضرت باری تعالی او را عفو فرمود پس به فرمان ایزد توانا جبرئیل دو گاو و سه دانه گندم و پاره آهنی از بهشت به زمین آورد . به طوری که دو دانه گندم سهم آدم و یک دانه گندم حصه حوّا شد . حضرت آدم که سالها گرسنه مانده بود ، می خواست با این گندمها سه جوع نماید . جبرئیل او را از این کار منع کرد و گفت بایستی با کشتن بذور فوق ، قوت او و حوا و فرزندان آنان تامین گردد . لذا با راهنمایی جبرئیل از پاره آهن ، سوک ساخته شد و به نیروی جفت گاو و سوک مزبور ، زمین شیار و تخم افشان گردید . از سهم آدم گندم و از سهم حوا جو رویید . پس از ظهور خوشه های طلایی گندم آدم قصد خوردن آن را کرد ،جبرئیل وی را به شکیبایی وا داشت تا خوشه های گندم رسید و خشک شد . آنگاه آدم به یاری جبرئیل داسی ساخت و محصول را دروید و خرمن کرد و کوبید و از آن نان ساخت . جبرئیل سهم حوا را ، از نان بر گرفت و به نزد وی برد . مورخان از رواج کشت گندم ، تقریبا در همه نقاط ایران در طول ادوار مختلف سخن رانده اند . هردوت می نویسد در عصر هخامنشیان زراعت اصلی ایرانیان گندم وجود بوده است . استرابون از کشت گندم و جو در نقاط مختلف ایران در یک قرن قبل از میلاد گفتگو کرده است . در قرن چهاردهم آمیان مارتسلین از رواج گندم در عصر ساسانی خبر می دهد . ( الفتی ، 1374 : 229-227 )
گندم گیاهی است از تیره غلات ، یک ساله ، با ساقه نازک بند بند و توخالی ، دارای برگهای بی دمبرگ و نیمدار که ساقه را در محل گرهها می پوشاند . گندم یکی از مواد غذایی ضروری و قوت اصلی اکثریت عظیمی از مردم ایران را تشکیل می دهد . به علت افزایش جمعیت روز افزون نیاز به این ماده غذایی روز به روز بیشتر می شود . علاوه بر این نقش بسیار عمده ای نیز در اقتصاد کشور به عهده دارد . گندم را معمولاً در پاییز می کارند و احتیاج چندانی به کود ندارد . در منابع جلگه ای ، کشت گندم آبی است و به بیان دیگر ، زمین زیر کشت گندم را آبیاری می نمایند . در تپه ها و دامنه کوهها کشت گندم به صورت دیم است که عملکرد آن بسیار کمتر از کشت آبی است . به گندمی که در بهار کاشته می شود گندم بهاره گویند . چنانچه گندم پاییزه را در بهار بکارند سبز می شود ولی محصول نمی دهد . اگر گندم بهاره در پاییز کشت شود در سرمای زمستان مقاومت نکرده و از بین می رود . انواعی از گندم وجود دارد که بهاره – پاییزه می باشند و در هر دو فصل می توان به کشت آنها اقدام نمود که در صورت وجود شرایط مناسب ، هر تخم گندم هفت تا هشت تخم می دهد . در نقاطی مانند خوزستان و سیستان و بلوچستان ، در صورت وجود باران یا آب کافی ، از هر تخم گندم می توان هفتاد تا هشتاد تخم برداشت نمود . حدود زمینهای زراعی کشور هر سال به زیر کشت گندم می رود. زمینهای زیر کشت آبی است
و دیگر آن به صورت دیم است .
جو
شرایط طبیعی کشت و برداشت جو مانند گندم است . جو نیز در اکثر نقاط ایران به عمل می آید . بر اساس آخرین آمار میزان تولید 3300 میلیون تن بوده است . متوسط عملکرد در هکتار 1291 کیلوگرم ، که 2200 کیلوگرم مربوط به جو آبی و 746 کیلوگرم مربوط به دیم است . ( فرجی ،1382 : 118-115 )
برنج
گیاه برنج نیازمند دو عنصر آب و گرما به میزان زیاد است . این گیاه در زمینهای آبرفتی محصول بهتری می دهد . این شرایط کشت بیش از هر جای دیگر ایران در استان گیلان و مازندران فراهم است . به همین دلیل 85 درصد محصول برنج ایران در این دو استان به عمل می آید . دو استان فارس و خوزستان از نظر تولید برنج به ترتیب در مقامهای بعدی قرار دارند .
برای کشت برنج زمین را پس از آبگیری به وسیله تیلر شخم می زنند و شلتوک سبز شده را از خزانه درآورده ، در زمینهای آماده شده نشاء می کنند . نشاکاری برنج معمولاً از اواسط اردبیهشت شروع می شود و پس از چند بار وجین کردن ، در اواسط مرداد آن را درو می نمایند . پس از آن که شلتوک را از کاه برنج به وسیله دستگاه خرمنکوب جدا کردند به کارخانه برنجکوبی می برند و در آن جا پس از خشک کردن ، در کارخانه برنجکوبی برنج سفید به دست می آورند .
پنبه
پنبه یکی از مهمترین گیاهان صنعتی در جهان محسوب می شود . این محصول بیش از همه در استان مازندران و در منطقه گرگان و گنبد تولید می گردد و استان خراسان در مقام دوم قرار دارد . در جلگه مغان در استان اردبیل و استان سمنان ، تهران و … نیز کمی پنبه تولید می شود .
چغندر قند
این محصول در اکثر استانهای کشور به عمل می آید . اما استان خراسان در تولید این محصول مقام اول را دارد . به همین دلیل تعداد بیشتری از کارخانجات قند کشور در این استان و در جوار زمینهای زیر کشت چغندرقند احداث شده اند . استانهای فارس ، اصفهان و آذربایجان شرقی نیز در تولید این محصول از اهمیت در خور توجهی برخوردارند .
چای
چای اولین بار حدود صد سال پیش از کشور هند به گیلان آورده شد و در شهرستان لاهیجان کاشته شد و اکنون نیز این استان بیش از 95 درصد محصول چای ایران را تولید می کنند . 5 درصد بقیه در غرب استان مازندران و عمدتاً در شهرستانهای چالوس و رامسر تولید می گردد . بوته چای برای محصول دادن نیازمند آب و هوای گرم و مرطوب می باشد . اکنون مزارع چای در کوهپایه های استان گیلان در همه جا دیده می شود . بوته های این گیاه که هر چند سال یکبار هرس می شوند ، همیشه سبز است ، اما از برگهای تازه آن فقط در فصل بهار و تابستان جوانه می زنند ، می توان برای تولید چای استفاده کرد . از هر چهار کیلوگرم سبز چای می توان یک کیلو چای خشک به دست آورد . در سالهای اخیر به دلیل افزایش قیمت خرید برگ سبز چای ، کشاورزان انگیزه بیشتری برای افزایش تولید این محصول نشان می دهند.
نیشکر
نیشکر گیاهی بسیار حساس است که فقط در خوزستان به عمل می آید . ساقه نیشکر را قبل از درو ، آتش می زنند و پس از اینکه برگهای آن سوخت آن را درو کرده و به صورت بسته هایی به کارخانه انتقال می دهند . در آنجا به وسیله دستگاه هایی شیره ساقه نیشکر را گرفته و سپس آن را به شکر تبدیل می کنند . از ساقه نیشکر علاوه بر تولید شکر استفاده های گوناگونی می کنند . از جمله آن برای تولید کاغذ ، نئوپان ، خوراک دام و … استفاده می کنند . به همین جهت در کنار کشت و صنعت هفت تپه در شمال اهواز ، کارخانه کاغذ سازی پارس ساخته شده است . دولت برای بی نیاز کردن کشور از واردات شکر در ایجاد هفت کشت و صنعت بزرگ نیشکر در اطراف اهواز ، سرمایه گذاری کلانی انجام می دهد . بعلاوه در نظر است که کارخانجات جنبی دیگری نظیر کارخانه کاغذ سازی ، نئوپان و خوراک دام و … در کشور این کشت و صنعتها ، ساخته شود . پیش بینی شده است که پس از بهره برداری از این طرحها ایران بتواند به صدور محصول شکر بپردازد .
دامداری
دامداری به اشکال مختلف در ایران صورت می گیرد . شکل سنتی آن به وسیله روستاییان و عشایر انجام می گیرد . دامداری معمولاً یکی از منابع درآمد چهارگانه خانوار روستایی را تشکیل می دهد . هر خانوار روستایی یک یا چند دام را به منظور تامین مصرف خانوار خود نگهداری می نماید ؛ بنابراین بر خلاف عشایر ، روستاییان دامداری را تنها یکی از فعالیتهای چهارگانه خود قرار می دهند .
از اشکال سنتی دیگر دامداری در ایران ، دامداری عشایر است که بر مبنای کوچ استوار است . در این نوع دامداری ،عشایر به تناسب تغییر فصل برای یافتن چراگاه از قشلاق به ییلاق و بر عکس،کوچ می نمایند.
از اشکال دیگر دامداری ، دامداری علمی و صنعتی است که در ایران عمدتاً به صورت گاوداری است . گاوداریهای صنعتی اکنون به شکل یکی از مهمترین مراکز تولید گوشت و لبنیات ، بویژه در اطراف شهرهای بزرگ درآمده اند . بازار شهرهای میلیونی در استانهای تهران ، اصفهان و خراسان ، برای استقرار این گونه مرکز تولید لبنیات و گوشت قرمز انگیزه مهمی است . مثلاً 60 درصد از کل گاو های گاوداریهای صنعتی کشور را سه استان مذکور به خود اختصاص داده است .
از نظر تعداد دام استان خراسان ، آذربایجان شرقی و فارس در مقامهای اول تا سوم قرار دارند .
صید و پرورش ماهی
ایران دارای خطوط ساحلی طولانی است . همین امر خود توان بالقوه کشور را برای صید و ماهیگیری نشان می دهد . به علاوه ایران کشور پهناوری است که امکان پرورش ماهی در آبهای داخلی آن زیاد است . صید ، اقتصادی ترین شکل تامین پروتئین است ، زیرا به جز هزینه برداشت، هزینه دیگری ندارد . البته پس از افزایش صید ، لازم است ، تکثیر آبزیان در دریاها و آبها انجام گیرد تا منابع دریاها همیشه قابل دسترس باشد . با این حال ، صید آسانترین راه دستیابی به پروتئین است .
بخش عمده صید ماهی کشور در سواحل جنوبی ایران صورت می گیرد به عبارتی ، حدود 78 درصد صید منابع آبزی کشور در سواحل جنوبی انجام می گیرد . ماهیانی که در سواحل جنوبی صید می شوند به دو دسته صنعتی و خوراکی تقسیم می شوند . ماهی صنعتی برای تهیه تن و کنسرو صید می شود و ماهی خوراکی پس از صید به بازار عرضه می شود و مورد مصرف قرار می گیرد . صید ماهی در جنوب در دو فصل انجام می گیرد . فصل اول از شهریور تا دی و فصل دوم از بهمن تا اوایل خرداد طول می کشد. مهمترین انواع ماهیان در دریاهای جنوب عبارتند از:حلوا ، شیر ماهی ،شوریده ، قباد ، سرخو ،سنگسر و …
در دریای خزر حدود 100 گونه ماهی زندگی می کند که در حال حاضر تنها حدود 15 نوع آن مورد
بهره برداری قرار می گیرد . ماهیان مورد بهره برداری دریای خزر به دو دسته ماهیان استخوانی و ماهیان خاویاری تقسیم می شود . مهمترین ماهیان استخوانی عبارتند از : ماهی سفید ، سوف ، کفال ، کپور ، کُلمه ، کیلکا ، سیم و کولی . ماهیان خاویاری که غضروفی هستند به چهار نوع عمده تقسیم می شوند . این چهار نوع عبارتند از فیل ماهی ، تاس ماهی ، دراکول و اوزون برون ، این ماهیان بیشتر برای بهره برداری از تخمشان که خاویار نامیده می شود ، صید می گردند . خاویار یکی از اقلام مهم صادراتی کشور ما است و سالیانه حدود 300 تن خاویار از ماهیهای مذکور استحصال می شود . ( آموزش و پرورش ، 1376 : 98-95 و 103-102 و 105 )
زنبورداری
زنبورداری یکی از زیربخشهای کشاورزی را تشکیل می دهد . این فعالیت به لحاظ وجود جنگلهای دارای میوه های وحشی و مراتع دارای گل و گیاه ، از گذشته های دور در ایران معمول بوده است . در سالهای اخیر به ویژه در دو دهه گذشته تولید عسل و زنبورداری با جدیت بیشتری ادامه یافته و تولید عسل در سال 1367 به 7645 تن رسیده است . عسل طبیعی از ارزش تغذیه ای و اقتصادی بسیار زیادی برخوردار می باشد . در مورد ارزش تغذیه ای آن همان بس که اطبای قدیم آن را برای معالجه بیماریها تجویز
می کردند و آن را داروی شفابخش می دانستند . در مورد ارزش اقتصادی آن نیز باید افزود که بدون نیاز به تاسیسات و امکانات فراوان و پیچیده و مواد اولیه داخلی و خارجی ، با کار پر تلاش حدود سی هزار زنبور عسل یک کندو در سال به طور متوسط 7 کیلوگرم مایع زیبا و پر ارزش تغذیه ای برای انسان فراهم می گردد . عسلی که اگر طبیعی باشد برای تولید هر کیلوگرم از آن احتیاج به 15 میلیون گل
می باشد . به علاوه، ارزش اقتصادی پرورش زنبور عسل ،فقط در تولید عسل نبوده ، بلکه سهم عمده ای از ارزش آن مربوط به گرده افشانی در مزارع ، باغها و مراتع است . امروزه در بسیاری از کشورهای پیشرفته ، پرورش زنبور عسل به لحاظ افزایش تولید محصولات زراعی و باغی از طریق گرده افشانی است . در مواردی ارزش گرده افشانی زنبور عسل تا 100 برابر ارزش تولید عسل ، موم و غیره می باشد .
از نظر توزیع جغرافیائی کلنیهای زنبور عسل ، استان آذربایجان شرقی بیشترین تعداد کلنیها را به خود اختصاص می دهد . این استان با دارا بودن 336223 کلنی ، مقدار 1/1681 تن عسل تولید می نماید که برابر 9/17 درصد از عسل تولیدی کشور است .
بعد از استان آذربایجان شرقی ، استانهای آذربایجان غربی ، اصفهان ، مازندران و گیلان دارای مقامهای بعدی از نظر تولید عسل می باشند .
پرورش کرم ابریشم
برای پرورش کرم ابریشم نیاز به برگ تازه و لطیف درخت توت است . بنابراین پرورش آن فقط در نواحی دارای توتستان ، نظیر آسیای شرقی و جنوب شرقی و ناحیه مدیترانه ای معمول است .
در ایران به ویژه در استانهای گیلان و مازندران پرورش کرم ابریشم از گذشته های بسیار دور رایج بوده و یکی از اقلام مهم صادراتی استان گیلان را ابریشم تشکیل می داده است .
پرورش کرم ابریشم از ابتدای اردیبهشت ، هنگامی که اولین برگهای درخت توت جوانه می زنند و امکان تغذیه کرم را به مدت 45 روز فراهم می کنند ، آغاز می شود .
پرورش کرم ابریشم نیز خود به مراحلی پی در پی تقسیم می شود که عبارت اند از ، باز شدن تخمها و بیرون آمدن شفیره ها در محلی گرم، سپس پرورش خانگی شفیره های کوچک در داخل ظروف و آنگاه پرورش کرمها پس از دومین پوست اندازی در یک تلنبار ، تا زمانی که کرمها پیله خود را روی
شاخه هایی که تعبیه شده بتنند .
پایان کار ، جمع آوری پیله ها یعنی برداشتن پیله ها از روی شاخه هایی که تعبیه شده بتنند . پایان کار ، جمع آوری پیله ها ، یعنی برداشتن پیله ها از روی شاخه ها ، زدودن پرز آنها و دستچین کردن آنها است. برای پرورش کرم ابریشم دمای محیط باید بیش از 15 درجه سانتیگراد باشد.درجه حرارت اپتیمم 28-24 درجه سانتی گراد است . مقدار رطوبت هوا در پرورش کرم ابریشم موثر است و حد مطلوب آن 70 تا 90 درصد می باشد . استان گیلان که از نظر آب و هوایی دارای چنین شرایطی می باشد ، مهمترین مرکز پرورش کرم ابریشم در ایران است . به طوری که در سال 1372 برابر 9/58 درصد از کل
بهره برداری های پرورش دهنده کرم ابریشم و 72 درصد از کل پیله تولیدی کشور به این استان اختصاص داشته است .
استانهای مازندران و خراسان نیز از نظر پرورش کرم ابریشم و تولید پیله دارای اهمیت می باشند . تولید پیله ، فعالیتهای جنبی بسیاری را ایجاد می نماید که از جمله آنها ابریشم کشی است . در روستای بایگ تربت حیدریه که دارای 1200 خانوار جمعیت می باشد ، فعالیت و کسب درآمد حدود 800 خانوار از طریق ابریشم کشی و مابقی نیز از طریق فعالیتهای جنبی مربوط به آن ، نظیر داد و ستد ، حمل و نقل و غیره می باشد . بخش عمده ای از پیله تولیدی استان گیلان و سایر نواحی به این روستا حمل شده و ابریشم حاصل از آن به تهران ، اصفهان ، یزد و غیره ارسال می گردد . ( مطیعی لنگرودی ، 1381 : 178-176 )
عشایر کوچنده ایرانی
برخی تعاریف مربوط به جامعه عشایری
ایل : ایل شامل طایفه های متعددی است که به علت همخونی و خویشاوندی یا دلایل اجتماعی ، سیاسی و غیر با یکدیگر متحد هستند و معمولاً در یک محدوده جغرافیایی که قلمرو ایل به حساب
می آید زندگی می کنند . طایفه های یک ایل معمولاً با هم خوشاوندی های نَسَبی یا سببی دارند . گاهی هم ممکن است طایفه ها طایفه ها بدون داشتن خویشاوندی بنا به ضرورتهای اجتماعی و سیاسی متحد شوند و ایل تشکیل بدهند . گویش ، آداب و رسوم و شیوه زندگی طایفه های مختلف هر ایل در موارد بسیاری یکسان است .
طایفه : مشخصترین و مهمترین چارچوب اجتماعی عشایر ، طایفه است که شامل جماعتی است که غالباً با هم خویشاوندی دور و نزدیک دارند و در چند یا چندین نسل پیش به نیای مشترکی می رسند . فرد عشایری در بیان وابستگی و تعلقش ، غالباً از طایفه خود نام می برد .
ییلاق : محدوده زیست و قلمرو جغرافیایی که عشایر ، تمام یا قسمتی از تابستان را در آن می گذرانند ییلاق یا سردسیر می گویند .
قشلاق : محدوده زیست و قلمرو جغرافیایی که عشایر ، تمام یا قسمتی از زمستان را در آن می گذرانند قشلاق یا گرمسیر می گویند .
به طور کلی عشایر کوچنده به مردمی گفته می شود که حداقل سه ویژگی زیر را داشته باشد :
1- ساخت اجتماعی قبیله ای
2- اتکای زندگی به دامداری
3- شیوه زندگی شبانی یا کوچ
پراکندگی جغرافیایی عشایر کوچنده
زندگی کوچی و شبانی یکی از قدیمیترین انواع معیشت انسانی است . این نوع زندگی که بر دامداری و کوچ از قشلاق به ییلاق و بر عکس ، استوار است ، در ایران سابقه ای طولانی دارد. وجود شرایط طبیعی برای این گونه معیشت در گذشته ایران را به یکی از مراکز عمده زندگی چادرنشینی تبدیل کرده بود به همین دلیل ، تعداد و درصد عشایر در گذشته بسیار بیشتر از امروز بوده است .
منابع تاریخی موجود نشان می دهد که تعداد عشایر در اواخر دوره قاجاریه به حدود 20 درصد کل جمعیت ایران می رسیده است . با روی کار آمدن رضاشاه و اتخاذ سیاست تخته قاپو کردن عشایر ( یکجا نشین کردن ) ، از جمعیت عشایر کوچنده به نحو قابل توجهی کاسته شد . به رغم آزادی کوچ و چادرنشینی پس از مرگ وی و برگشت تعداد بسیاری از عشایر ساکن به زندگی کوچی ، باز هم این سیاست در کاهش عمده این گونه زندگی موثر بوده است .
در سال 1366 مرکز آمار ایران جمعیت عشایری ایران را تحت عنوان عشایر کوچنده آمارگیری نمود . در این آمارگیری جمعیت عشایر کوچنده ایران حدود 2/1 میلیون نفر شمارش شده است . بدین ترتیب ، نسبت جمعیت عشایر به کل جمعیت ایران که در همین سال حدود 52 میلیون نفر بوده است ، حدود 2 درصد بوده است .
بزرگترین ایلهای ایرانی در منطقه آذربایجان و کوهستانهای زاگرس زندگی می کنند . در این ناحیه جغرافیایی در منطقه قشلاق و ییلاق در فاصله ای کوتاه نسبت به هم واقع شده اند که جاذبه ای برای تجمع عشایر کوچنده در این ناحیه به وجود آورده است . عشایر زاگرس در فصل سرد سال در منطقه قشلاق و در زمینهای کم ارتفاع و پست سواحل شمال خلیج فارس که آب و هوایی معتدل دارد به سر می برند . با شروع فصل گرم سال ارتفاعات بلند زاگرس با چراگاههای بهاری و تابستانی ، آنان را به سوی خود می خواند . کوچ در موقع مناسب به دستور بزرگان این طایفه آغاز می شود و پس از گذراندن دوره گرما در علفزارهای ارتفاعات زاگرس ، مجدداً در اواخر تابستان و اوایل پاییز به طرف قشلاق
( گرمسیر ) حرکت می نمایند . تعداد جمعیت عشایری استانهای واقع در جنوب زاگرس ، در ییلاق و قشلاق بستگی به آب و هوای فصول گرم و سرد آن دارند . مثلاً چون آب و هوای استان چهارمحال و بختیاری در زمستان سرد و برای زندگی عشایر مناسب نمی باشد ، جمعیت قشلاقی آن بسیار کم و برعکس چون آب و هوای تابستانی آن معتدل و دارای علفزارهای خوب می باشد ، جمعیت ییلاقی آن بسیار زیاد است . در استان خوزستان بر عکس ، جمعیت قشلاقی زیاد و جمعیت ییلاقی بسیار کم
می باشد . زیرا در فصل گرم آب و هوای این استان برای زندگی عشایر مطلوب نیست . در حالی که در زمستان از این نظر دارای شرایط مطلوب می باشد .
فعالیت اقتصادی عشایر کوچنده
عشایر کوچنده از نظر تعداد جمعیت تنها 2 درصد از کل جمعیت ایران را تشکیل می دهد ، اما
حدود دامهای ایران در اختیار آنان است . عمده ترین فعالیت عشایر دامداری است که به شیوه زندگی شبانی به پرورش دام می پردازند . اگر تعداد دامهای عشایر را بر تعداد خانوارهای این جامعه تقسیم کنیم ، به طور متوسط برای هر خانوار حدود 100 دام وجود دارد که نشانگر اهمیت اقتصادی خانوار عشایری است .
پراکندگی جغرافیایی دامهای عشایری نشان می دهد که استانهای فارس ، آذربایجان شرقی ، لرستان و چهار محال و بختیاری به ترتیب بیشترین دامهای عشایری را در خود جای داده اند . عشایر علاوه بر دامداری در ییلاق و قشلاق برای مصرف خانوار خود به زراعت و باغداری نیز می پردازد .
تولید صنایع دستی در جامعه عشایری اغلب برای مصرف خانوار انجام می گیرد به گونه ای که قالی و قالیچه که مهمترین صنعت دستی در جامعه عشایری به شمار می رود ، تنها در کمتر از خانوارهای تولید کننده به منظور فروش یافته می شود . مهمترین صنایع دستی عشایری قالی ، قالیچه ،گلیم ، زیلو ، جاجیم ، خورجین ، پلاس ( چادر ) و غیره می باشد . ( وزارت آموزش و پرورش ، 1376 : 83-80)
نتیجه گیری
با مطالعه تاریخ افتخار آفرین در تمام زمینه ها بخصوص کشاورزی و دامپروری که روی در اوج و قله افتخار بود نمی توان تنها دل خوش کرد و فقط آن را یاد کرد .
بلکه باید سعی و تلاش کنیم با همت و برنامه ریزی های لازم و درست کشورمان را دوباره مانند گذشته به اوج رشد و شکوفایی ساخت .
باید دولت و دولتمردان برای عشایر کوچنده برنامه هایی را تدارک ببینند که خط از هم گسیختگی و انهدام این قشر زحمتکش کم شود و آنان باز هم مثل گذشته به کار خود ادامه دهند ، باید به وضع معیشتی و اقتصادی آنان توجه شود .
باید از همه منابع طبیعی و خدادادی کشور با برنامه هایی هدفمند و وسایل مدرنیزه بهره جست تا ایرانی آباد و آزاد بدون وابستگی در هیچ زمینه ای به کشورهای دیگر ساخت . اگر برنامه ریزان تصمیمات درستی اتخاذ کنند معزل بیکاری جوانان نیز حل خواهد شد و کشور در مسیر پیشرفت و ترقی قدم خواهد نهاد .
منابع و مآخذ
1- الفتی ، هادی (1374) ، تاریخ کشاورزی و دامپروری ایران ج 1 ، انتشارات امیر کبیر ، چاپ اول .
2- فرجی ، عبدالرضا (1382) جغرافیای اقتصادی ایران 1 ، انتشارات دانشگاه پیام نور ، چاپ اول .
3- مطیعی لنگرودی ، سید حسن ( 1381 ) ، جغرافیای اقتصادی ایران ( کشاورزی ) ، انتشارات جهاد دانشگاهی .
4- وزارت آموزش و پرورش ( 1376 ) ، جغرافیای ایران 2 کد 225 ، دفتر برنامه ریزی کتب درسی .
5- وزارت آموزش و پرورش ، محیط زیست کد 1006 ، چاپ و نشر کتابهای درسی ایران .
فهرست مطالب
عنوان
صفحه
چکیده
مقدمه
1
مناطق رویشی ایران
3
پوشش گیاهی
7
الف – پوشش گیاهی استپ بیابانی
7
ب – پوشش گیاهی استپ کوهپایه ای
8
ج – پوشش گیاهی کوهستانی
8
د – پوشش گیاهی جنگل و چمنزار
9
زندگی جانوری
10
الف – پراکندگی جغرافیایی انواع جانوران
10
ب – حیات وحش
11
ج – حفاظت از محیط زیست
12
تاریخچه کشاورزی ایران
13
تاریخچه دامپروری ایران
21
الف – آثار مربوط به دامپروری در قبل از تاریخ
21
ب – اهلی شدن دامها
21
ج – نتایج اهلی شدن دامها
22
اهمیت کشاورزی در اقتصاد ایران
23
تولیدات کشاورزی ایران ( زراعی ، دامی ، صید و…)
عنوان
24
صفحه
– انگور
25
– پسته
25
– سیب
26
– خرما
27
– مرکبات
28
– غلات
29
– گندم
29
– جو
31
– برنج
31
– پنبه
31
– چغندرقند
31
– چای
32
– نیشکر
32
دامداری
33
– صید و پرورش ماهی
33
– زنبورداری
34
– پرورش کرم ابریشم
35
عشایر کوچنده ایرانی
36
برخی تعاریف مربوط به جامعه عشایری
36
پراکندگی جغرافیایی عشایر کوچنده
37
فعالیت اقتصادی عشایر کوچنده
39
نتیجه گیری
40
منابع و مآخذ
41
46