کاربرد انواع نمودارهای آماری
کاربرد نمودار پارتو
خلاصه:یکی از مشکلات عمده کاربرد و پیاده سازی فنون آماری در خطوط تولید و درراستای مدیریت کیفیت جامع و کنترل فرآیند آماری ''SPC''، چگونگی بیان کاربرد اصول و مفاهیم ساده آماری و نحوه به کارگیری آنها برای حل مشکلات ، برنامه ریزی وتصمیم گیری است . در واقع مشکل عمده و اصلی از آنجا ناشی می شود که تکنیسین ها وکارشناسان ما به رغم گذراندن دروس آمار کاربردی در دانشگاهها در عمل تنها با انبوهی ازفرمولها و روابط آماری به صورت تئوری آشنا می شوند و چه بسا فارغ التحصیلی که این درس را با نمره عالی گذرانده ، ولی از استفاده از علم آمار در عمل ناتوان است و حتی نمی داند و نمی تواند که چگونه باید با یک مشکل ساده مواجه شود و چگونه داده ها واطلاعات را جمع آوری و یا اطلاعات جمع آوری شده را تجزیه و تحلیل کند. این مساله ازآنجا ناشی می شود که کتابهای درسی تدوین شده در رابطه با آمار کاربردی باتوجه به تعداد نسبتا زیاد آنها، کمتر به کاربرد علم آمار و مسائل عملی آن پرداخته اند.
به طور مثال می توان به این نکته توجه کرد که در بیشتر کتابهای درسی تحت عنوان آمار کاربردی به نمودار پارتو که یکی از مهم ترین و کاربردی ترین نمودارهای آماری است و امروزه درفرآیندهای تولیدی و غیرتولیدی مورد استفاده قرار می گیرد اشاره نشده و یا تنها به معرفی کوتاهی از آن اکتفا شده است.
تاریخچه
در سال 1897 ویلفرد پارتو ''اقتصاددان ایتالیای1848-1923 فرمولی ارائه کرد که نشان می داد توزیع درآمد ناهموار است . او درآمد فردی را روی محور افقی و جمعیت رابر روی محور عمودی نشان داد و دریافت که تعداد اندکی از مردم دارای درآمد زیاد و اکثرافراد جامعه دارای درآمد اندکی هستند، نمودار زیر بیانگر این فرمول است .
براساس اصلی که وی در اقتصاد اجتماعی بیان کرد، حدود 80 درصد نتایج از20درصد علل ناشی می شود. به عبارت دیگر اگرچه برای مسائل موجود، علل بسیار زیادی وجود دارد ولی تعداد کمی حائز اهمیت است . آن چه پارتو روی این نکته توجه کرد، که اگر شما یک ، دو یا سه عامل اصلی را درنظر بگیرید درباره اکثریت عاملها فکر کرده اید،بدین طریق نمودار پارتو در سا1897 به وجود آمد، یک تئوری مشابه به صورت نموداری توسط لورنز ''اقتصاددان آمریکایی '' در سال 1907 ارائه شد. هردو محقق اشاره داشتند که بیشترین سهم درآمد یا ثروت توسط افراد بسیار کمی از مردم نگهداری می شود، بعدها در زمینه کیفیت دکتر ژوزف جوران در سال1954 روش نموداری لورنز رابه عنوان فرمولی برای تقسیم بندی مسائل کیفی به مشکلات اساسی معدود و مشکلات جزیی بسیار به کار گرفت و این روش را تجزیه و تحلیل پارتو نامید.
کاربرد نمودار پارتو
نمودار پارتو یک نمودار میله ای است که علل مشکلات به وجود آمده را با فراوانی آن مقایسه می کند، در نمودار پارتو از زوایای مختلف می توان به یک مساله نگاه کرد و سپس به حل آن پرداخت از جمله :
کیفیت : نواقص ، عیوب ، خرابیها، شکایات ، موارد برگشتی و تعمیرات ;
هزینه : مقدار زیان ، گرانی ;
خرید وفروش :انبارداری ، اشکال در پرداخت ، تاخیر در تحویل ;
ایمنی : حوادث ، اشتباهات ، شکستگی در حمل و نقل ;
اپراتور: شیفت ، گروه ، سن ، تجربه و مهارت ، اشخاص ;
ماشین : ماشینها، تجهیزات ، ابزار، ساختار، مدل ، اسبابها;
مواد خام : سازنده ، طرح ، مقدار و نوع ;
روش ساخت : شرایط، دستورالعمل ، ترتیب و روشها.
چگونگی رسم نمودار پارتو:
برای رسم نمودار پارتو انجام مراحل زیر ضروری است :
مرحله اول : ابتدا مشخص کنید که کدام مسائل برای رسیدگی هستند و چطور اطلاعات وداده ها را باید جمع آوری کرد.
الف – تصمیم بگیرید کدام مسائل را می خواهید رسیدگی و برطرف کنید، مثال مواردنقص ، زیانهای پولی ، حوادث قابل اتفاق .
ب – مشخص کنید که چه داده هایی لازم است جمع آوری شود و چطور آنها را طبقه بندی کنید، مثال باتوجه به موارد نقص ، فرآیند کار، ماشین ، کارگر و روش ، موارد غیرمهم وجزیی را تحت عنوان سایر طبقه بندی کنید.
ج – روش جمع آوری داده هاو دوره زمانی جمع آوری آن را مشخص کنید.
مرحله دوم : یک برگه کنترل ''برگه ثبت اطلاعات '' مناسب طراحی کنید.
مرحله سوم : بعد از علامت گذاری و ثبت موارد مشاهده شده در برگه کنترل فراوانی آنها رابه دست آورید.
مرحله چهارم : یک جدول توزیع فراوانی شامل تمام موارد فهرست شده ، ستونهای فراوانی ، فراوانی تجمعی ، درصد فراوانی و درصد فراوانی تجمعی تهیه کنید.
مرحله پنجم : جدول توزیع فراوانی را برحسب تعداد به ترتیب غیرنزولی مرتب کنید. لازم به ذکر است که مورد سایر، یا غیرو را در آخرین سطر جدول قرار دهید. مورد فوق نبایدخیلی بزرگتر از سایر موارد باشد.
مرحله ششم : یک محور افقی و دو محور عمودی رسم کنید:
الف – محور افقی : این محور را به تعدادی فواصل یکسان شامل تمام موارد، تقسیم بندی کنید.
ب – محور عمودی سمت چپ : این محور را از صفر تا n ''جمع کل داده ها'' مدرج کنید.
ج – محور عمودی سمت راست : این محور را از صفر ت100 ''درصد کل '' مدرج کنید.
مرحله هفتم : یک نمودار ستونی رسم کنید.
مرحله هشتم : منحنی فراوانی تجمعی ، منحنی پارتو را رسم کنید، برای این کار ارزشهای تجمعی را در بالای سمت راست ستون مربوط به هر طبقه با نقطه ای مشخص کرده وسپس این نقاط را به یکدیگر وصل کنید.
مرحله نهم : تمام اطلاعات ضروری را روی نمودار ثبت کنید:
الف – اطلاعات مربوط به نمودار شامل عنوان ، واحد، نام رسم کننده نمودار، موارد بامعنی و…
ب – اطلاعات مربوط به داده ها شامل دوره زمانی ، محل جمع آوری داده ها، موضوع ،جمع کل داده ها و…
مثال : باتوجه به برگه کنترل ''ثبت اطلاعات '' زیر یک نمودار پارتو رسم کنید.
آمار حجم مقالات
نمودار همبستگی حجم مقاله و تعداد مشارکت در آن مربوط به ویکی پدیای آلمانی
پروژه WikiXRay آماری درباره رابطه تعداد مشارکتها در یک مقاله و حجم مقاله ارائه داده بود که به نظر من خیلی جذاب و به درد بخور است شاید بشود ادعا کرد کیفیت مقالات را نشان می دهد. (هرچه تعداد مشارکتها در مقابه ای بیشتر باشد کیفیت مقاله هم بهتر می شود.)
چند نمونه مشابه این نمودار از ویکیهای زبانهای دیگر هم بود، همه آنها دو قله داشت. در نمودار همبستگی قله بزرگتر نشان می دهد تنوع مشارکت کننده ها بیشتر از همه در مقالات بزرگ است و در همینطور در مقالات خیلی کوچک هم تعداد بیشتری مشارکت نسبت به مقالات نصفه وجود دارد!
توزیع حجم مقاله ها
نمودار حجم مقالات به تعداد آن در ویکی پدیای آلمانی که با استفاده از آن می توان توزیع آماریش را پیدا کرد
نمودار حجم مقالات به تعداد آن در ویکی پدیای ژاپنی که با استفاده از آن می توان توزیع آماریش را پیدا کرد
نمودار توزیع حجم مقالات هم جالب است، دو قله دارد طوری که نشان می دهد تعداد زیادی از مقالات کامل هستند وتعداد زیادی همت در حد یک خط ارجاع به صفحه دیگر و مقالات مابین بسیار کمتر به چشم می خورند. جالب اینجا ست که نمودار ویکی پدیای ژاپنی نشان می دهد که تفاوت هایی در تعداد مقالات استاندارد با ویکی پدیا آلمانی دارد. مهدی (غ) ۲۰:۵۰، ۵ ژوئن ۲۰۰۷ (UTC)کوس خار ومادر تون
پیوندهای دیگر
انواع نمودارها
بگذارید نگاهی به سه تا از محبوبترین نمودارها بیندازیم :
– نمودار شمعی
-نمودار میله ای
-نمودارهای خطی
نمودارهای خطی
یک نمودار خطی ساده ، خطی را از یک نقطه بسته شدن قیمت تا نقطه بعدی بسته شدن آن می کشد . با اتصالی که این خطها برقرار می کنند ، ما می توانیم حرکت کلی قیمت برای یک جفت ارز و در یک زمان معین را ببینیم .
در اینجا یک مثال از نمودار خطی EUR/USD را می بینید :
نمودار میله ای
نمودار میله ای همزمان قیمت باز شدن و بسته شدن را نشان می دهد . پایین ترین نقطه میله کمترین قیمت معامله شده برای آن پریود زمانی و بالاترین نقطه میله بیشترین قیمت را نشان می دهد . بنابراین میله عمودی محدوده معاملاتی یک جفت ارز را تعیین می کند . خط کوچک افقی در سمت چپ میله قیمت باز شدن و در سمت راست قیمت بسته شدن را نشان می دهد .
در زیر مثالی از نمودار میله ای EUR/USD نشان داده شده است .
توجه : در طی درسهایمان ، شما کلمه میله ( bar) را زیاد خواهید دید که به مجموعه منفردی از داده ها در یک نمودار اشاره می کند . یک میله در واقع یک بخش از زمان است ، چه یک روز باشد ، چه یک هفته یا یک ساعت . زمانیکه به کلمه " میله " برخورد می کنید ، دقت کنید که کدام فریم زمانی مورد نظر است .
نمودارهای میله ای " OHLC " هم نامیده می شوند . چرا که Open , the High , the Low, and the Close ( قیمت باز شدن ، بالا ، پایین و بسته شدن را نشان می دهند . )
در اینجا مثالی از یک میله قیمت امده است :
Open : خط کوچک افقی در سمت چپ که قیمت باز شدن را نشان می دهد .
High : بالاترین قسمت میله که نشان دهنده بالاترین قیمت در آن فریم زمانی است .
Low : پایین ترین قسمت میله که نشان دهنده پایین ترین قیمت در ان فریم زمانی
است .
Close
: خط کوچک افقی در سمت راست که قیمت بسته شدن را نشان می دهد .
آشنایی با انواع نمودارها
همانطور که در پست های قبلی اشاره شد، تحلیل تکنیکال بررسی نمودار قیمت و شناسایی الگوهای قیمتی در جهت پیش بینی حرکت های آینده بازار می باشد.
مهمترین ابزار یک تحلیل گر تکنیکال (Technical Analyst) نمودار تغییرات قیمت می باشد. در این درس انواع نمودارها را خواهیم شناخت و با پایه ای ترین ابزار تحلیل آنها یعنی خطوط حمایت (Support) و مقاومت (Resistance) آشنا خواهیم شد.
بهتر است در همین ابتدای کار با اصطلاح بازه زمانی (Time Frame) آشنا شوید. همانطور که از اسم آن پیدا است بازه زمانی اشاره دارد به مدت زمانی که تغییرات قیمت در آن ثبت می شود. به عنوان مثال اگر قیمت را در پایان هر هفته بر روی نمودار ثبت کرده و این نقاط را به هم متصل کنیم، نموداری به دست می آید که می گوییم بازه زمانی آن هفتگی است و یا اگر این کار را برای هر ساعت انجام دهیم، یعنی قیمت را در پایان هر ساعت بر روی نمودار ثبت کنیم، نموداری با بازه زمانی یک ساعته به دست می آوریم.
انواع نمودار
نمودارها اصلی ترین ابزار تحلیل تکنیکال می باشند. هر نمودار از دو پارامتر اصلی تشکیل شده، قیمت و زمان. قیمت در محور عمودی نمودار و زمان در محور افقی قرار دارد.قیمت در هر نموداری برگرفته از ارزش شاخص، کالا یا ارزش ارز اول نسبت به ارز دوم می باشد.زمان نیز بازه زمانی هر نمودار را نمایش می دهد بازه های زمانی نمودارها از تیک چارت (تغییر لحظه ای قیمت) تا نمودارهای ساعتی، روزانه و حتی ماهانه می تواند متغیر باشند. تغییرات قیمت در بازه های مختلف نمودار به اشکال متفاوتی نمایش داده می شود. اما در کل ماهیت تفسیر نمودارها در بازه های مختلف تفاوت چندانی ندارد.
نمودارهای میله ای (BarChart)
معمولا در آموزش نمودارها، ابتدا نمودار خطی را بیان می کنند اما ترجیح می دهم که ابتدا شما را با نمودار میله ای آشنا کنم. هر نمودار قیمت، بنا به انتخاب کاربر می تواند بازه های زمانی متفاوتی را نشان دهد از بازه یک دقیقه ای (یا تیک چارت) تا بازه زمانی هفتگی و حتی ماهیانه. وقتی که شما برای نمودار خود تایم فریم یک روزه را انتخاب می کنید، یعنی هر واحد بر روی محور زمان (محور افقی) نشان دهنده یک روز است. به همین ترتیب اگر تایم فریم یک ساعته را انتخاب کنید، هر واحد بر روی محور افقی نمودار برابر یک ساعت خواهد بود.
به بحث اصلی در مورد نمودار میله ای برگردیم. اگر به تصویر زیر توجه شود نمودار میله ای از تعداد زیادی از این میله ها (Bars) تشکیل شده که هر کدام از اینها، تغییرات قیمت را در بازه زمانی انتخاب شده نشان می هند. یعنی به طور اجمالی می گویند که در بازه زمانی مورد نظر چه اتفاقی روی داده و چه تغییراتی در آن ایجاد شده است.
فرض کنیم بازه زمانی (تایم فریم) یک روزه را انتخاب کرده ایم. در این حالت هر میله نشان دهنده یک روز می باشد. زائده سمت چپ میله قیمت باز شدن (Open Price) را نشان می دهد. یعنی در روز مورد نظر، اولین قیمت چه عددی بوده است. زائده سمت راست قیمت بسته شدن (Close Price) را نمایش می دهد. یعنی قیمت در آخرین لحظه از آن روز را نشان می دهد. نقطه پایینی میله حداقل قیمتی را نشان می دهد که در آن روز وجود داشته است (Low Price) و به همین ترتیب نقطه بالایی میله حداکثر قیمت آن روز را نشان می دهد( High Price). حالا دوباره به شکل ظاهری یک میله از نمودار میله ای نگاه کنید و سعی کنید مطالب گفته شده را به خاطر بسپارید. با کمی دقت متوجه می شوید که اگر در یک میله (Bar) قیمت باز شدن (Open) پایین تر از قیمت بسته شدن (Close) باشد، یعنی در آن بازه زمانی قیمت صعود کرده و یا بالعکس. این چهار قیمت برای هر بازه زمانی بسیار مهم هستند و بعد ها استفاده زیادی از آنها خواهیم کرد. پس حتما مفهوم High، Low، Open، Close را به خوبی یاد بگیرید.
نمودارهای خطی(Line Chart)
نمودار خطی ساده ترین نوع نمودار می باشد. در این نوع از نمودار، قیمت های Close در هر بازه زمانی به هم متصل شده و نمودار را به وجود می آورند و در این نمودار نمی توانیم قیمت Open، High، Low را مشاهده کنیم.
نمودارهای شمعی (CandleStick Chart)
نمودار شمعی (Candlestick) یکی از پر کاربردترین نمودارها می باشد که در واقع نسخه تکامل یافته نمودار میله ای است. از این نوع نمودار ژاپنی ها در قرن هجدهم استفاده می کرده اند که تاریخچه آن در نوع خود جالب است.
همانطور که در نمودار میله ای هر میله نشان دهنده تغییرات قیمت در یک بازه زمانی بود، در نمودار Candlestick نیز هر کندل نشان دهنده قیمت باز شدن، بسته شدن، قیمت حداکثر و قیمت حداقل در بازه زمانی مورد نظر است. همانطور که در شکل ظاهری یک کندل مشاهده می کنید، هر کندل شامل یک قسمت پهن (بدنه یا Body) و دو خط نازک در بالا و پایین (Shadow) است. فاصله بین قیمت Open و قیمت Close بدنه را تشکیل می دهد و قیمت High و Low را خط های باریک (سایه و Shadow نیز خوانده می شوند) نمایش می دهند.
علت اینکه آنقدر افراد نمودار کندل استیک را بر نمودار میله ای ترجیح می دهند این است که در نمودار شمعی، صعودی و نزولی بودن قیمت در هر بازه زمانی به راحتی قابل تشخیص است. معمولا کندل های صعودی (Bullish Candle) با رنگ سبز، سفید، آبی و یا توخالی نمایش داده می شوند و کندل های نزولی (Bearish Candle) با رنگ مشکی، قرمز، قهوه ای و یا توپُر نشان داده می شوند.
شکل ها و الگوهایی که کندل ها با قرار گرفتن در کنار یکدیگر ایجاد می کنند مطالب بسیاری را بیان می کنند که بعد ها مفصل به آنها خواهیم پرداخت.
آشنایی با تعریف S&R
به طور کلی برای هر معامله، نیاز به سه فاکتور می باشد تایین جهت، نقاط خروج (حدضرر و حدسود) و حجم. در گذشته در مورد تکنیک های مدیریت سرمایه و تعیین حجم معامله به تفصیل صحبت کردیم اما دو فاکتور دیگر چیست ؟ مهمترین هدف هر تریدر برای افزایش سرمایه تشخیص جهت بازار می باشد جهت از آن رو حائز اهمیت است که سود معامله گران از تشخیص درست جهت ساخته می شود تنها هدف باید این باشد که تریدر جهت غالب خریداران یا فروشندگان را تشخیص دهد و همسو با آنان وارد بازار شود. از آنجا که پویایی بازارفارکس یعنی حجم و تعداد زیاد خریداران و فروشندگان از تغییرات قیمت ها و جهات آنها ناشی می شود تشخیص نقاط تغییر قدرت بین خریداران و فروشندگان از مهم ترین مباحث تحلیل تکنیکال می باشد. بنابراین نقاط تغییر جهت روند اصلی قیمت از صعودی به نزولی و یا از نزولی به صعودی از اهمیت بالایی برخوردار است. نقاط حداقل (Minimum) که روند نزولی قیمت با برخورد به آنها تغییر جهت داده و به روند صعودی تبدیل می شود را نقاط حمایت یا Support (به اختصارS) می نامیم و به نقاط حداکثر (Maximum) که روند صعودی قیمت با برخورد به آنها تغییر جهت داده و به روند نزولی تبدیل می شود را نقاط مقاومت یا Resistance ( به اختصارR) می گوییم. درک و تشخیص نقاط S و R برای معاملات از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. در پنج درس آینده انواع روش های تشخیص و استفاده از نقاط حمایت و مقاومت توضیح داده خواهد شد.
شناسایی اصول تشخیص S&R
اولین گام برای تشخیص نقاط بازگشت قیمت (S&R) مکان هایی روی نمودار می باشد که در گذشته معامله گران نسبت به آن قیمت ها عکس العمل نشان داده اند عموما از این نقاط در اصطلاح به ساپورت و رزیستنس چشمی یاد می کنند.
همانطور که در شکل مشاهده می شود با دوبار برخورد قیمت به سطح قیمتی خاص زمانی که بار سوم قیمت به این سطوح می رسد حجم زیادی از معاملات خرید به فروش یا بالعکس تبدیل می شود و از همین رو بازار در جهت معکوس حرکت می کند.
اصول استفاده از Support & Resistances
در زمان تشخیص S و R می توان با مد نظر قراردادن قوی بودن این سطوح، انتظار داشت قیمت در هنگام برخورد با آنها در خلاف جهت روند قبلی حرکت کند و معامله در جهت خلاف روند قبلی باید انجام شود. البته تا زمانی که تجربه و دانش تشخیص بجا و درست محدوده های S&R را بدست نیاورده اید توصیه نمی شود که به این شکل معامله کنید .
اصول درجه اهمیت S&R
درجه اهمیت ساپورت و رزیستنس به عوامل گوناگونی مربوط است. اما در اینجا به ساپورت و رزیستنس های مختلف و درجه اهمیت آنها خواهیم پرداخت.
ساپورت و رسیستنس چشمی: همانطور که در گذشته ذکر شد معمول ترین نقاط بازگشت بازار نقاطی است که در گذشته بازار نسبت به آنها عکس العمل نشان داده است. درجه اهمیت S و R چشمی به عوامل گوناگونی بستگی دارد. هر چه تعداد دفعات بازگشت قیمت از سطحی بیشتر باشد اهمیت آن قیمت بیشتر است اگر قیمتی در S یا R سه بار باز گشته باشد بسیار اهمیت بیشتری نسبت به خطی دارد که تنها یک بار قیمت از آن مکان بازگشته است. هرچه S یا R در نمودار بلند مدت تری مورد بررسی قرار بگیرد اهمیت آن سطوح بیشتر می باشد. به عنوان مثال باید درک کنیم اهمیت ساپورت و رزیستنس در نمودار هفتگی بیشتر از نمودار چهار ساعته و در نمودار چهار ساعته بسیار قوی تر از نمودار 15 دقیقه است. نکته دیگر، ساپورت رزیستنس های احساسی می باشد، ساپورت و رزیستنس هایی که بازار در گذشته های دور به آنها رسیده و بازار سالهاست که آن قیمت را مشاهده نکرده. S و R دیگری که در این دسته جای می گیرد نقاط Even می باشد نقاط Even در فارکس قیمت هایی است که از پنج رقمی که عموما ارزها در مقابل یکدیگر محاسبه می گردند دو رقم سمت راست به عدد دو صفر برسد. از آنجا که در جاهایی که بازار به رقم صحیح دو صفر می رسد نرخ برابری یک واحد اصلی تغییر میکند از لحاظ احساسی بازار نسبت به این اعداد واکنش نشان می دهد. مثال این مورد زمانی است که نرخ برابری یورو به دلار از 1.2999 به 1.3000 می رسد. در این زمان شاید بازار نسبت به تغییر برابری این جفت عکس العمل نشان بدهد و اجازه رسیدن قیمت به سطوح بالاتر را ندهد. در درس های آینده با ساپورت و رسیستنس های دیگری نیز آشنا خواهیم شد.
استفاده ازتعویض نقش و شکسته شدن S&R
از آنجا که ساپورت و رزیستنس ها برای بازار سطوح قیمتی مهمی به شما می روند حتی با شکسته شدن این سطوح و عبور قیمت از آنها امکان اینکه قیمت در آینده نسبت به آنها عکس العمل نشان بدهد بسیار بالا می باشد و در بازگشت نقش S یا R با یکدیگر تعویض می شود. ساپورت در آینده نقش یک رزیستنس را بازی می کند یا یک رزیستنس مانند یک ساپورت ایفای نقش می کند. همانطور که در شکل زیر مشاهده می کنید عبور قیمت از یک ساپورت، نقش رزیستنس را در آینده به آن خط واگذار کرده و بازار نسبت به آن خط عکس العمل نشان داده است.
در زیر نمودار روزانه دلار به ین ژاپن دیده می شود. قیمت 108.95 در ابتدا نقش رسیستنس و پس از شکسته شدن تبدیل به ساپورت می شود.
آشنایی با محدوده های S&R Zone
محدوده های ساپورت و رسیستنس خطوطی نزدیک به هم هستند که نقش ساپورت یا رسیستنس را بازی می کنند. قیمت در نمودارهای روزانه و پایین تر با اختلاف چند پیپ و در نمودارهای هفتگی و ماهانه با اختلاف چند ده پیپ نسبت به محدوده های ساپورت و رسیستنس عکس العمل نشان می دهد. در شکل زیر محدوده رزیستنسی را می بینید که روند صعودی قیمت با هر بار رسیدن به این محدوده تبدیل به روندی نزولی شده است.
اصول کاربا S&R
با شناسایی و بکارگیری محدوده های حمایت و مقاومت یک معامله گر می تواند به درستی معاملات خود را مدیریت نماید. کسب تجربه در استفاده از ساپورت و رزیستنس نکته مهمی می باشد. تنها از طریق زیر نظر گرفتن بازار و کار با این خطوط می توان مهارت خود را در استفاده از خطوط ساپورت و رزیستنس بهبود بخشید. توصیه می شود در زمان شکسته شدن یک S یا R تا زمان بسته شدن کندل صبر نمایید. با رد شدن قیمت وارد معامله نشوید. امکان بازگشت قیمت به سطح ساپورت یا رسیستنس بسیار زیاد است. به طور کلی به علت اینکه هیچ موضوعی در بازار قطعی نمی باشد حتی در صورتی که تشخیص دادید قیمت از سطح مورد نظر نمی گذرد از عوامل تایید کننده دیگر نیز استفاده کنید. یکی از روش های کاربردی دیگر برای استفاده از S و R تایید گرفتن از نمودارهای بلند مدت (تایم فریم بالاتر) می باشد. در این صورت بسیاری از سیگنال های خطا، فیلتر شده و از معاملات اشتباه جلوگیری می شود. در انتها دوباره تاکید می شود تا زمانی که تجربه کافی به دست نیاورده اید از معامله در حساب حقیقی بپرهیزید و تا حد امکان در حساب های دمو بر تجربیات خود بیافزایید.
1