تارا فایل

پاورپوینت گروه صنایع چوب و سازه های چوبی



گروه صنایع چوب و ساز ه های چوبی

گیتار چیست ؟

به نظر می رسد که جد بزرگ تمام سازهایی که ما به عنوان کوردوفون از آنها یاد کردیم یک کمان موسیقی باشد که تنها یک سیم ساده به دو سر آن متصل بوده است که با کشیدن و رها کردن سیم صدایی در کمان ایجاد میشده که این صدا بوسیله یک تقویت کننده صوت که به آن متصل بوده تقویت میشده است.از آنجائیکه این سیم تنها یک صدای ساده ایجاد میکرده برای داشتن چندین صدا ابتدا یک سیم دیگر و سپس چندین سیم به اندازه های کوتاهتر به کمان بسته شده و از این طریق چندین صدا تولید گردیده.

ادامه…
ازدیاد این سیمها و افزوده شدن یک جعبه تشدید صوت منجر به اختراع چنگ کمانی Harp Arqueeگردید. سپس سازی متشکل از مجموعه ای از سیمها به نام لیر ظهور کرد که در آن سیمهایی به طول مساوی کار گذاشته شد.
یونانیها دو نوع لیر داشتند ، یکی به نام لیرا و دیگری به نام کیتارا، کیتارا بوسیله رمیها تغییر شکل یافت و نام گیتار نیز از همین کلمه گرفته شده است .

ساخت گیتار:
تهیه چوب:
به طور کلی چوب آلات مورد استفاده در بخش آلات موسیقی باید دارای ویژگی های زیر باشند:
1 از مهمترین ویژگی های آن داشتن صدای با طنین ( قابلییت پخش صدا ) است. معمولا چوبهایی که دارای بافتهای ریز هستند این عمل را انجام میدهند مانند گردو.
2 داشتن نقوش زیبا :درساخت ساز های موسیقی به منظور جلوه دادن به کار از چوبهای با نقوش زیبا استفاده میکنند.
3 بسته به نوع ساختمان یا محل قرار گرفتن با توجه به کاربرد چوب باید به مقاومت آن توجه کرد و از چوب مورد نظر استفاده کرد مثلا مقاومت کششی ،فشاری، سختی
4 مقاوم بودن در برابر حمله قارچ، بید، باکتری
5 نشان دادن عکس العمل خوب در برابر رنگ و چسب

ابتدا چوبهای مورد استفاده در گیتار را تهیه نموده که معمولا در ساخت دسته از چوبهایی نظیر گردو،فوفل،کیکم و…و در ساخت صفحه معمولا از چوب ساج استفاده میکنند. چوبها باید عاری از هرگونه خوردگی ،ترک ،شکاف ،پوسیدگی و گره باشند زیرا هر یک از این عوامل به نحوی در انتفال صدا اختشاش ایجاد میکنند.
برای ساخت صفحه ابتدا دو چوب به ضخامت 5 میلی متر، عرض 25 و طول 65 سانتی متر، تهیه و پس از پرداخت کامل آن، آنها را بصورت قرینه برش می دهند به نحویی که الیاف کاملاٌ بصورت قرینه قرار بگیرند زیرا در غیر اینصورت صدا به خوبی انتقال نمی یابد.

تفاوت صفحه رو و زیر در فشار و وجود سوراخ تولید صدا است.
در ساخت صفحه رو باید مقاومت به فشار در نظر گرفته ، زیرا هنگامی که سیم گیرروی صفحه قرار می گیرد فشارکششی نسبتاٌ زیادی در حدود 90 کیلو گرم به صفحه وارد می کند چون هیچ چوبی به ضخامت 5 میلی متر قدرت نگهداری همچنین کششی را ندارد پشت صفحه ها از پل هایی استفاده می شود.
ساخت صفحه زیر معمولاٌ از همان چوبی که در ساخت بین دو صفحه استفاده می شود در نظر گرفته می شود بسته به نوع مدل گیتار از پل های مخصوص استفاده شده و در راه عرض صفحه با چسب چوب یا فنل می چسبد

برای ساخت کناره گیتار (بین دو صفحه) از چوب با مقاومت خمشی و کششی استفاده می شود و الیاف چوب باید در راه طول آن به کار رود0 به دو علت باید این چوب با حرارت پخته یا بخار داده شود 1- اعمال فشار بسیار زیاد به چوب برای خم کردن چوب در صورت عدم استفاده از بخار آب که احتمال شکستن چوب وجود دارد
2- تغییر شکل راحتر و استفاده از زمان کمتر هنگامی که چوب بخار داده شود و اصطلاحاٌ پخته شدن آن را آرام آرام خم کرده و در پرس مخصوص قرار داده تا خشک شود0 خشک شدن باید در زمان زیاد و درجه حرارت کم انجام شود تا احتمال بروز معایب کم شود0

برای ساخت دسته گیتار از چوبهایی نظیرآبنوس ، فو فل ، رز و گردو استفاده می شودهنگامی که چوب دسته تهیه شد می توان به روش یک تکه و دو تکه آن را ساخت زاویه سر دسته با خود دسته 11 تا 12 درجه است که بسته به مدلهای مختلف فرق می کند هنگامی که عمل چسباندن سر دسته به دسته انجام شد باید چوب را به حالت دسته در بیاوریم روی دسته باید کاملاٌ صاف باشد و هیچ گونه تابی نداشته باشد و اطراف زیر را با استفاده از چوبسا و سوهان یا حتی فرز(تیغه فرزهای مخصوص که صرفاٌ برای ساخت دسته گیتار استفاده می شود) استفاده کرد روی سردسته دو شیار برای عبور سیم و اتصال سیم ها به گوشی کوک وجود دارد که توسط مته 10 انجام می شود و در جهت عمود بر آن از طرف کنارها 6 سوراخ می خورد (هر طرف 3 سوراخ) که گوشی ها از این سوراخها وارد می شود و به دسته پیچ می شوند اتصال دسته به بدنه از طریق کم و زبانه یا اتصال دم چلچله یا میخ چوبی استفاده می شود و با چسب به اتصال استحکام بیشتری می بخشد.

هنگامی که دسته به بدنه چسبیده شد پس از نظارت برای اینکه معیوب و تابدار نباشد نوبت چسباندن فینگر بورد است 0 فینگر بورد هم چوبی است که روی دسته می چسبد و صفحه ای است که انگشتان روی آن قرار می گیرند این چوب مهمترین قسمت تا ثیر گذار در قسمت صدا است که نباید کوچکترین عیبی داشته باشدکه جنس آن از همان جنس دسته یا …. تهیه می شود این صفحه از بالای دسته تا بالای سوراخ صفحه ادامه دارد و با چسب چوب به دسته می چسبد پس از آن روی صفحه فینگر بورد محل چسباندن فرت است فرت میله کوچک فلزی است که به فواصل مختلف روی دسته به حالت کشویی و در عرض دسته کوبیده می شود پس از کوبیدن فرتها اتصال سیم گیر به بدنه انجام می شود0
سیم گیر بصورت آماده و تمام ساخته شده در بازار وجود دارد که سیمها از یک طرف به سوراخهای سیم گیر و به میله های گوشی کوک وصل میشوند

پس از مونتاژ کامل قطعات گیتار پرداخت کاری کامل باید انجام شود برای رنگ کاری گیتار از رنگهای شفاف کننده یا پوششی استفاده می کنند که اکثراٌ در ساخت گیتارهای حرفه ای از رنگهای شفاف کننده مثل سیلر و کیلر و پلی استر و غیره استفاده می شودو در نهایت در جعبه های چوبی (کیس) یا جلدهای مخصوص وارد بازار می شود0

یونانیها دو نوع لیر داشتند ، یکی به نام لیرا و دیگری به نام کیتارا، کیتارا بوسیله رمیها تغییر شکل یافت و نام گیتار نیز از همین کلمه گرفته شده است .بعدها رو می ها برای نخستین بار سازهایی چون سیتارا ، پاندورا Pandora و فیدیکولا Fidicula را نواختند و از این راه آلات کوردوفن در تمام اروپا رواج یافت.در واقع نخستین گیتارهای واقعی در آغاز دوره رنسانس به ظهور رسید . این گیتار ها به دلیل داشتن بدنه ای باریک و شکلی مدور متمایز بودند. به تدریج در قرنهای چهارده و پانزده پسوندهای موریسکا و لاتینا حذف شد و در سراسر اروپا آلات موسیقی خانواده گیتار با اسمهایی از قبیل : گیتارا ، گیترنه،گیترن Giteren( سازی سیمی مفتولی و منسوخ شده شبیه به گیتار که به زبان فرانسوی گیترنه و به زبان اسپانیایی گیتارا گفته می شد.) و شیتارا معین شدند.در همان زمان گروه زیادی از سازهای خانواده کوردوفن ، با اسمهایی از قبیل:

ویهوئل Vihuela در اسپانیا و ویولا Viola در ایتالیا خوانده می شدند. بعضی از این سازها با آرشهde arco ، بعضی با مضراب de penolaو بضی دیکر هم با انگشتde mano نواخته می شدند. از ویهوئلای انگشتی ( ویهوئلا دمانو ) نوعی گیتار پدید آمد. درطی قرنهای چهارده و پانزده در شکل گیتار و ویهوئلا تغییرات قابل توجه ای بوجود آمد به تدریج در پهلوهای آنها فرورفتگی ایجاد شد و در قرن شانزده هر دو ساز آشکارا شبیه گیتار شدند.

در قرن شانزده این دو ساز در اسپانیا بسیار رایج بودند و نوازندگی با انگشت به حدی عمومیت پیدا کرد که پسوند de mano در این کشور به کلی از اسم این سازها حذف شدند. از آن پس گیتار بدنه ای بزرگتر و شکلی مدورتر به خود گرفت
در قرن شانزده این دو ساز در اسپانیا بسیار رایج بودند و نوازندگی با انگشت به حدی عمومیت پیدا کرد که پسوند de mano در این کشور به کلی از اسم این سازها حذف شدند. ویوئلا (یعنی نوع اشرافی گیتار ) در اسپانیا به منزله لوت در سایر نقاط اروپا بود. در طی قرن شانزده گیتار در دربار فرانسه دوران اوجی را پشت سر گذاشت.
در آن زمان گیتار چهار کر (” Choeurs این کلمه معادل انگلیسی آن course است، در اصل به معنی هم آهنگی و همسرائی است ولی در اینجا به معنی سیم های جفت که گاهی با اکتاو یکدیگر کوک میشده اند.به این ترتیب مثلاً گیتار پنج کر دارای ده سیم بود که دوتا دوتا با هم کوک میشدند”.) وجود داشته گر چه در اوایل قرن هفدهم گیتار چهار کر همراه با ویهوئلا جای خود را به گیتار پنج کر دادند. ظاهراً در قرن شانزدهم میلادی بود که گیتار پنج کر در اسپانیا ظهور کرد.در اوایل قرن هفده گیتار پنج کر در اسپانیا طرفداران زیادی داشت و در کشورهایی چون فرانسه و ایتالیا نیز رواج یافت.

در این عصر، گیتار در اسپانیا سازی مردمی بود در صورتی که در ایتالیا تا حد بسیار زیادی یک ساز اشرافی به شمار می آمد.در نیمه قرن هجده هنوز هم گیتار پنج کر ساخته میشد ولی کمیت آن رو به کاستی میرفت.ضمناً گیتارهای این دوره اندک تفاوتی با گیتارهای قرن هفده داشتند. سالهای 1770 و 1780 گیتار پنج کر جای خود را به گیتار شش کر تغییر داد و در فرانسه و ایتالیا گیتار با سیمهای ساده جای گیتار با سیمهای جفتی را گرفت .در فاصله سالهای 1770 تا 1850 روی ساختمان آن تجربیات فراوانی
به عمل آمدو عاقبت تمام این کارها منجر به خلق گیتار مدرن گردید.در سال 1780 ،گیتار شش کر به اسپانیا معرفی گردید و بسیار رواج پیدا کرد. اسپانیاییها در فنون ساختن این ساز به طور چشمگیری پیشرفت کردند. بیشتر این نوع گیتارها در اسپانیا از جنوب گشور آمده بودند.شهر کدیز که در نزدیکی سویا واقع شده بود، مرکز عمده تولید گیتار محسوب میشد. در ضمن گیتارهای ساخت ای دو شهر (کدیز و سویا ) بسیار پر نقش و نگار بودند. پرتغالیها نیز در ساختن گیتارهای شش کر رهروی اسپانیایی ها بودند. اسپانیایی ها مثل پرتغالی ها سالهای زیادی پس از باب شدن گیتار با شش سیم ساده همچنان گیتار شش کر را ترجیح میدادند.

البته این کار ناشی از بی اطلاعی آنها نبود. در حقیقت مردم این دو کشور کاملاً در جریان تغییر و تحولات گیتار شش سیم تکی در سایر نقاط اروپا بودند و لیکن اسپانیاییها از توانایی گیتار شش کر در همراهی آوازهای اندلسیایی و رقصهای آن کاملاً مطلع بودند و به این خاطر مدتهای مدیدی پس از باب شدن گیتار شش سیم تکی همچنان از گیتار شش کر استفاده میکردند. اواخر قرن هجده و اوایل قرن نوزده دورا تحول گیتار محسوب میشود و فرانسویها و ایتالیایی ها در امر تبدیل گیتار به یک ساز شش سیم ساده و نیز تدوین کوک مدرنپیشگام بودند. در طی این سالها گیتار با شش سیم ساده نسبتاً شکل استانداردی پیدا کرد و نیز همراه با رایج شدن سیمهای تک،خرک گیتار نیز تغییراتی یافت به صورتی که سیمها به آن گره میخوردند.ترقی چشمگیر گیتار در اوایل قرن نوزده یکی از نمات برجسته تاریخ آن است .
گیتارهای ساخت آنتونیو د تورس خواردوی اسپانیایی (Antonio de Torres Jurdo) 1892-1817شباهتهای کامل خود را به گیتارهای امروزی نشان میدهند. تورس مشهور ترین و پیشروترین گیتار ساز جهان به شمار می آید. از تحولات بعدی که در گیتار بوجود آمد، نایلومی کردن سیمهای گیتار است.نخستین سیمهای نایلونی، ساخت کارگاه سیم سازی آلبرت آگوستین (Albert Augustine)بود.

قبل از این سیمهای زیر گیتار همه از جنس روده (زه) و سیمهای باس آن از جنس ابریشم نتابیده بوده که نوار فلزی به دور آن می پیچیدند.این نوع سیمها اشکالات قابل ملاحظه ای داشتند. ازجمله اشکالات آنها میتوان به آسانی از کوک خارج شدن آنها،مقاومت کم و عدم یکنواختی ضخامت آنها بود که ارتعاشهای غلطی را به دنبال داشت .همانطور که معرفی و ساخت گیتار مدرن را به تورس نسبت میدهند، عامل غنای موسیقایی و فنی این ساز را نیز عموماً به فرانسیسکو د آسیس تارگا ایکسیا (Francisci de Asis Tarrega Eixea 1852-1990)نسبت میدهند.
تارگا نوازنده بزرگی بود که اصول تکنیکی محکمی این ساز پایه گذاری کرد و اما تحول وسیع این سازرا بیشتر مرهون فرناندو سور (Fernandi Sor) ودیونیزیو آگوادو که هر دو اسپانیایی هستند میدانند. در واقع اسپانیا تنها کشوری بود که پس از رواج یافتن گیتار،مردم آن دیگر هرگز از آن دل نکندند. با اینکه سلیقه اشرافیت اسپانیا دائم در حال تغییر بود ولی مردم عادی برای همراهی رقص و آواز خود کماکان از گیتار بهره می جستند.

در حقیقت اسپانیا کشوری بود که میتوان گفت گیتار در آن ساز ملی به شمار می رفت و گیتار همچنان به عنوان یک عنصر اصلی زندگی باقی ماند. دیدرو دالامبر صاحبان دائره المعارف در سال 1751 که هر دو از ادبا و نویسندگان بزگ فرانسه به شمار می روند،در دائره المعارف خود در مورد گیتار چنین اظهار داشته اند: “صدای این ساز به حدی دلنشین است که برای تمام لطافتهای آن باید مطلقاً سکت بود … بایستی با آن تکنوازی یا با صدای سازی از نوع خودش همراهی کرد …”

چوب های مورد استفاده در ساخت گیتار

در بدنه ی گیتار های روتین و روز دنیا از سه چهار چوب مختلف استفاده میشه که عبارتند از: چوب درخت ماهون(mahogany) چوب درخت لاله ی امریکایی(basswood) چوب درخت توسکا(alder) چوب درخت افرا(maple)

البته aghatis هم هست که به نظرم با چوب صندوق میوه هیچ فرقی نداره و حرف زدن در موردش وقت تلف کردنه!!!!!
-ماهوگانی از چوب مورد علاقه ی خودم شروع میکنم!!!!این چوب دارای چگالی بالا و ترکام خیلی زیاده و رطوبت و گرما و سرما توش تاثیری نداره از بافت های متراکم درست شده و به همین دلیل از چوب های دیگه خیلی سنگین تره رنگش معمولا تیره ست و بیشتر هم تو امریکا پیدا میشه… صدایی که از این چوب تولید میشه یه صدای گرم و به قولی چاقه!!!یه صدایی که مشخصات باسش خیلی بیشتره و به قولی بیسی تره و با توجه به این مشخصه به درد نواختن ریتم هم میخوره به همین جهت این چوب بیشتر مورد استفاده ی لیدر ها قرار میگیره که هم سولو میزنن و هم ریتم…

چوب های مورد استفاده در ساخت گیتار
(چوب درخت ماهاگونی)

چوب های مورد استفاده در ساخت گیتار
(چوب درخت لاله آمریکایی)

چوب های مورد استفاده در ساخت گیتار
(چوب درخت توسکا )

چوب های مورد استفاده در ساخت گیتار
(چوب درخت افرا )

چوب های مورد استفاده در ساخت گیتار

(چوب درخت Aghasia )

چوب های مورد استفاده در ساخت گیتار

(چوب درخت ماهاگونی )
این چوب دارای چگالی بالا و ترکام خیلی زیاده و رطوبت و گرما و سرما توش تاثیری نداره از بافت های متراکم درست شده و به همین دلیل از چوب های دیگه خیلی سنگین تره رنگش معمولا تیره ست و بیشتر هم تو امریکا پیدا میشه… صدایی که از این چوب تولید میشه یه صدای گرم و به قولی چاقه!!!یه صدایی که مشخصات باسش خیلی بیشتره و به قولی بیسی تره و با توجه به این مشخصه به درد نواختن ریتم هم میخوره به همین جهت این چوب بیشتر مورد استفاده ی لیدر ها قرار میگیره که هم سولو میزنن و هم ریتم… صدای تریبل این چوب هم یک صدای چاق و گرمه و بیشتر برای نوازندگی در سبک های اگرسیو و متال به کار میره…مسئله ی خیلی مهمی که در مورد این چوب هست ساستین بالای این چوبه به این معنی که امتداد صدای تولید شده با این چوب خیلی بیشتر از چوب های دیگه ست و شما اگر در شرایط مساوی دو سیم برابر از دو گیتار که یکی ماهوگانیه و اون یکی یه چوب دیگه رو با هم به صدا در بیارین صدای گیتار ماهوگانی بیشتر دووم میاره که این یه امتیاز بزرگ تو نواختن محسوب میشه…

صدای تریبل این چوب هم یک صدای چاق و گرمه و بیشتر برای نوازندگی در سبک های اگرسیو و متال به کار میره…مسئله ی خیلی مهمی که در مورد این چوب هست ساستین بالای این چوبه به این معنی که امتداد صدای تولید شده با این چوب خیلی بیشتر از چوب های دیگه ست و شما اگر در شرایط مساوی دو سیم برابر از دو گیتار که یکی ماهوگانیه و اون یکی یه چوب دیگه رو با هم به صدا در بیارین صدای گیتار ماهوگانی بیشتر دووم میاره که این یه امتیاز بزرگ تو نواختن محسوب میشه… از عیوب این چوب فقط میشه به سنگین بودنش اشاره کرد که واقعا تو اجراهای لایو مشکل بزرگیه اگه تا حالا یه گیبسون لس پاول دست گرفته باشید متوجه میشید که چی میگم!!! ولی در کل به نظرم به سنگین بودنش میارزه و یه صدای قوی و گرم و رسا تولید میکنه که تو لید ها واقعا تاثیر گذاره و به نظرم حق مطلب رو تو کارای اگرسیو ادا میکنه… گیتارهای ساخته شده با این چوب رو هم تو همه ی برندها میتونید ببینید ولی از معروفتریناش میشه به گیبسون لس پاول مدلهای بالای ای اس پی چند مدل از پرستیژ های آیبانز و همچنین گیتارهای سری s که با کاری که روشون شده و در اطراف لبه ها تراشیده شدن از وزنشون هم کم شده و شما صدای ماهوگانی دارید با یه بدنه ی سبک .

باسوود:
پرطرفدار ترین چوب گیتار دنیا!!!! این چوب دارای بافت های بازتری نسبت به ماهوگانیه و همچنین بی نهایت سبک تره در نتیجه صدایی نازک تر و شفاف تر و تیز تر تولید میکنه که میره تو مایه های جیغ!!!!!و بیشتر مورد استفاده سواو آرتیست ها و نوازنده های پراگرسیوه چون به خاطر صدای نازک و شفافش گوشنوازتره و سبک های آرومتر و هنری تر !!! رو تحت پوشش خودش میاره صدای بیس آنچنانی نداره و برای بیسی کردن صداش کلی باید با افکت و پیکاپ ور بری و در نهایت هم آنچنان که باید نتیجه نمیگیری ولی صدای تریبل خوبی داره و اگر از جنس خوبی باشه صداش خیلی دلنشین و زیباست که سولو آرتیست ها از این مزیت استفاده میکنن واز اول تا آخر کاراشون سولو میزنن!!!!!!!! اما از شوخی گذشته بیشتر به درد سبک های پراگرسیو و لطیف تر میخوره و صدای نوع امریکاییش خیلی خوبه… در مورد ساستین هم باید بگم قابل قبوله گرچه به ماهوگانی نمیرسه اما گلیم خودش رو از آب بیرون میکشه!!!!!بازم اینجا ساستین جنس امریکاییش خیلی خوب و قابل قبول تره(American basswood)

مقدمه ای برای معرفی …
سنتور چیست ؟

از سازهای اصیل ایرانیست . این ساز از جعبه ای ذوزنقه ای شکل تشکیل شده است که اضلاع آن عبارتند از:
بلندترین ضلع نزدیک به نوازنده – کوتاه ترین ضلع و موازی با ضلع قبلی و دور از نوازنده – و دو ضلع جانبی با طول برابر که دو ضلع قبلی را بطور مورب قطع می کند . ارتفاع سطوح جانبی 8 تا 10 سانتیمتر است . تمام سطوح جعبه سنتور چوبی است . بر روی سطح فوقانی دو ردیف خرک قرار دارد .ردیف راست نزدیکتر به کناره راست ساز است و ردیف چپ کمی بیشتر با کناره چپ فاصله دارد . ( فاصله بین هر خرک ردیف چپ تا کناره چپ را " پشت خرک " می نامند .) . از روی هر خرک چهار رشته سیم هم کوک عبور می کند ولی هر سیم به گوشی معینی پیچیده می شود .

ادامه…
گوشی ها در سطح جانبی راست کار گذاشته شده اند . سیمهای سنتور به دو دسته سفید (زیر) و زرد (بم) تقسیم می شوند . دسته سیمهای سفید بر روی خرک های ردیف چپ و سیم های زرد بر روی خرک های ردیف راست به تناوب قرار گرفته اند . طول قسمت جلوی خرک در سیم های سفید دو برابر طول آن در قسمت پشت خرک است و می توان در پشت خرک نیز از سیمهای سفید استفاده کرد . ( صدای آن به نسبت عکس طول – یک اکتاو نسبت به صدای قسمت جلوی خرک بالاتر است .) . همچنین هر سیم زرد یک اکناو بم تر از سیم سفید بلافاصله بعد از آن صدا می دهد . اصوات سنتور در قسمتهای سه گانه ساز (سیم های زرد – سیم های سفید و قسمت پشت خرک) به این ترتیب است

بطوریکه در مثال بالا دیده می شود وسعت صدای سنتور 9 خرکی (سنتورهای 11 و 12 خرکی هم گاهی ساخته شده و مورد استفاده قرار گرفته .) کمی بیش از سه اکتاو است . اما این ساز فاقد تمام فواصل کروماتیک مخصوص موسیقی ایران است و نوازنده مجبور است در اجرای دستگاه دیگر کوک ساز را تغییر دهد ( یا در پاره ای موارد خرک ها را جلو و عقب ببرد – که این عمل به نوبه خود نسبت طولی قسمت پشت و جلوی خرک را در سیمهای سفید به هم می زند – در نتیجه این دو قسمت نسبت به هم فاصله اکتاو را از دست می دهند ) .

سنتور کروماتیک و سنتور کروماتیک بم :

به منظور تکمیل فواصل کروماتیک بین اصوات و نیز به قصد تامین اصوات بم دو نوع سنتور دیگر با تعداد زیادتر خرک ساخته شده است . (سنتور کروماتیک و کروماتیک بم به پیشنهاد حسین دهلوی – در زمانی که ریاست هنرستان عالی موسیقی ملی را به عهده داشت – ساخته شده است .) . سنتور کروماتیک با همان میدان صدای سنتور معمولی – ولی با خرک ها ( و اصوات کروماتیک ) بیشتر – ساخته شده است . ( 23 خرک بزرگ و 7 خرک کوچک ) .

توضیح : دو صوت شماره های 2- 5 – 21 و 23 یک خرک بیشتر ندارند و انتخاب یکی از دو را با کوک ساز تعیین می کنند .
میدان صدای سنتور کروماتیک بم یک فاصله پنجم بم تر از سنتور کروماتیک است و وسعت آن سه اکتاو و نیم به ترتیب زیر است :.

نوازندگان سنتور در قدیم :

(سنتور خان )

از اوایل سلطنت ناصر الدین شاه از نوازندگان دربار بود . بطوری که می گویند محمد حسن یا حسن خان را سنتور خان هم می گفته اند و او قدیمیترین استاد سنتوریست که می شناسند . به گفته روح الله خالقی از شرح حال این نوازنده چیزی بدست نیامده ولی او شاگردی داشته است به نام محمد صادق خان که گویا نوازنده ماهری بوده.
علی اکبر شاهی :

یکی از نوازندگان سنتور که بعد از استادش محمد صادق خان مهارت داشته است – میرزا علی اکبر معروف به آبدارخانه ! – است که نوازنده مخصوص نائب السلطنه بوده است . صفحه ای از او به یادگار مانده است که رهاب نواخته است . نام آهنگ را در روی صفحه – آواز دلاویز – نوشته اند .

سماع حضور :

حبیب سماع حضور شاگرد محمد صادق خان نخست ضرب گیر استاد بوده و بعد نزد او به نواختن سنتور مشغول شده است . برای اینکه از انعکاس زیاد صدای سنتور جلوگیری کند و صدای سیمها مخلوط نشود عادت داشته که دستمالی روی سنتور می کشید و بنواختن می پرداخت و شک نیست که به این ترتیب صدای سازش مطلوب تر می شد . سماع حضور مرد با اعتقاد و با ایمان و در سلسله درویشی فقرای نعمت اللهی بود در آخر عمر عادت بر این داشت که در خلوت اول وضو می گرفت بعد سنتور می زد . از او پرسیدند : مقصود از این حرکت چیست ؟ گفته بود من وقتی ساز می زنم با خدای خود راز و نیاز می کنم .

حسن سنتوری :

شاگرد دیگر محمد صادق خان است که همراه با نوازندگان دیگر چند صفحه سنتور زده ولی چون اثر تنها ندارد معلوم نیست هنرش تا چه اندازه بوده است . البته او را نباید با حسن سنتور خان که قبلا شرحش داده شده اشتباه کرد.

حبیب سماعی ( 1284 – 1325 ) :

فرزند سماع حضور که بعدها جانشین پدر شد و مقامی را در سنتور یافت که همه او را استاد مسلم زمان خود می دانستند .حبیب سماعی تربیت یافته محضر پدر ( سماع حضور ) است و مقام او را در سنتور نوازی هم ردیف میرزا حسیقلی در تار دانسته اند . شوریدگی ساز حبیب و ظرافت مضراب هایش که با قدرت – اصالت و پختگی کامل اجرا می شده هنرمندان عصر خویش را مجذوب کرده و با اینکه از وی 5 صفحه بیشتر بجای نمانده است اثری که او بر سنتور نوازی گذاشته چشمگیر است . می گویند حبیب سماعی در فاصله سالهای 1325 – 1315 در اوج قدرت سنتورنوازی بوده است در حالی که صفحات بجای مانده از او سالها قبل از این دوره ضبط شده است . حسن مشحون در کتاب تاریخ موسیقی جلد دوم صفحه 517 چنین می نویسد :

چوب های مورد استفاده در ساخت سنتور
1- توت

چوب های مورد استفاده در ساخت سنتور
2- شمشاد

چوب های مورد استفاده در ساخت سنتور
3- گردو

چوب های مورد استفاده در ساخت سنتور
3- آزاد

چوب های مورد استفاده در ساخت سنتور
توضیحات :
بیش از صد هزار نوع از چوب های مختلف، در رابطه بشر با طبیعت شناخته شده است که بیشتر آنها به گونه تجاری و در صنعت بکار می روند. نسبت وزن آب یک چوب تازه بریده شده به وزن خود چوب پس از خشک شدن، بین ۳۰ تا ۳۰۰ درصد می باشد. برای بعمل آوردن یا خشکانیدن چوب، دو راه وجود دارد. یکی صنعتی، با استفاده از وسایل مصنوعی و دیگر به صورت طبیعی و در هوای آزاد. چوبهایی که برای ساختن آلات موسیقی بکار می رود، باید حتماً به طور طبیعی خشک گردند و در اصطلاح، «سایه خواب» و یا «سایه خشک» (خشک کردن چوب در سایه) شوند. خشکانیدن چوب در هوای آزاد و خشک، با روش صحیح معمولاً یک تا سه ماه وقت می گیرد. پس از این مدت، چوب باید در حدود ۱۲ تا ۱۵ درصد رطوبت داشته باشد، اما هرگز نباید این میزان به ۱۹ درصد برسد. همانطور که گفته شد، چوب مورد استفاده در ساختن ساز، باید به روش طبیعی (و نه به روش کارخانه ای و مصنوعی) سالها بماند تا رطوبت آن به میزان نیم تا یک درصد برسد و نه بیشتر، در غیر اینصورت امکان پیچیدن چوب بعد از خشک شدن کامل آن، زیاد است.

چوبهایی که برای ساختن سازهای ایرانی به کار می روند عبارتند از چوبهای گردو، شمشاد، توت، شاه توت، توت سیاه، آزاد، فوفل، که از میان آنها، چوبهای گردو، فوفل و آزاد مورد استفاده بیشتری در سنتورسازی دارند و باز در این سه نوع چوب، گردو به مناسبتهای مختلف که بعد خواهیم گفت، بیشتر در سنتورسازی کارآیی دارد، هر چند که این کارآیی به معنی انتخاب اصلح نمی باشد. زیرا همانطور که خواهد آمد، مناسب ترین چوب برای ساخت سنتور، چوب آزاد است. همیشه استاد ناظمی می گفتند که مرحوم سماعی به وی سفارش می نمود: "ناظمی آزاد یادت نرود و از چوب آزاد برای ساختن سنتور غافل مشو، بخصوص آزاد پوست ماری" و ایشان اعتقاد داشتند که سنتوری که از چوب آزاد ساخته شود، دارای لطافت بی نظیری خواهد بود. سن چوب را بطور کلی می توان از حلقه های آن که در بدنه چوب قرار دارند، تشخیص داد. چوب گردو نیز از جمله همین چوبهاست. گردوی قهوه ای یا سیاه جهت بکارگیری مناسب تر است. چوب سفت دارای مشخصاتی است مانند وزن آن، مثلاً یک چوب گردوی قدیمی در ابعاد مشخص با همان چوب از دسته چوبهای کاج (با همان ابعاد) تقریباً دو برابر وزن دارد. برای باز نمودن خلل و فرج چوب و صمغ های آن، اعمالی بر روی چوب انجام می گیرد. البته برای چوبهای صنعتی غیر از سازسازی، چوب را در کوره (فرهای) بزرگ قرار می دهند و نخست آن را به مرحله اشباع می رسانند (مرحله ای که چوب نهایت تری و رطوبت را دارا است) و به تدریج با دمیدن هوای گرم توسط پنکه های بزرگ و تهویه توسط پنکه های بزرگ دیگری و اضافه نمودن مواد شیمیایی، صمغ چوب و سایر آلکالوئیدهای غیرضروری در صنعت را از چوب می گیرند اما برای ساختن ساز، ناگزیر از قرار دادن چوب در طبیعت هستیم تا چوب به صورت طبیعی، به گونه دلخواه درآید.

مراحل ساخت سنتور

در مورد ابعاد سنتور و همینطور برخی از بخش های این مطلب، گاهی کلمه "حدود" یا "در حدود" مشاهد می شود. از آزمایشهایی که بر روی بسیاری از سنتورهای ساخت قدما و سازندگان امروز (با آنکه الگوی قدما را معیار قرار داده اند) انجام گرفت، تغییراتی اندک در برخی از سازها دیده شده و صلاح بر آن قرار گرفت که کلمه "حدود" دربرخی موارد ضروری بکار گرفته شود، گرچه تغییرات ناچیز و بسیار اندک می بود لیکن از لحاظ یک تحقیق بر اساس صداقت قلم، بازگویی همان جزئیات لازم به نظر رسید. همانطور که گذشت، چوب و بکارگیری صحیح آن از مهمترین عوامل در ساخت هر ساز و از جمله سنتور می باشد.
سنتور را معمولاً از چوب گردو می سازند یا بهتر است گفته شود، چوب گردو به مناسبت استحکام و امتیازاتی که دارد، بیشتر مورد استفاده سازندگان سنتور قرار می گیرد. برای بعمل آوردن چوب جهت ساختن سازهای مختلف، بعضی اعمال شیمیایی بر روی آن انجام می گیرد که در مهیا نمودن چوب به گونه دلخواه سازنده، نقش اساسی را دارا است. قدمت چوب همیشه مورد نظر بوده است. یحیی تارساز در انجام اینگونه اعمال به روی چوب، مهارت و شهرت داشته و تارهایی که ساخته، نمونه ای از کار اوست. در سنتور نیز مسئله شناخت چوب و انجام بعضی از اعمال بر روی آن، از مهارت کار است زیرا چوب باید به گونه ای از کار در آید که در نهایت بتواند فشار سیمها را تحمل کند و جوابگو باشد. در سنتور که فشار سیمها بر صفحه زیاد است، با کوچکترین اشتباهی در انتخاب چوب، صفحه ها تغییر شکل داده و اساس کار در هم می ریزد.

مثلاً هر گاه چوبی که برای صفحه باید بکار گرفته شود، بجای کلاف بنشیند، قطعاً نتیجه مطلوب نخواهد بود. استاد مهدی ناظمی که مشهورترین سازنده سنتور بودند، دقت بسیاری برای پروراندن چوب به عمل می آوردند، که از آن جمله قرار دادن چوب به مدتهای طولانی زیر فضولات حیوانی است. البته از نوعی داروهای شیمیایی مخصوص چوب نیز استفاده می شود. از نخستین مراحل ساخت، برش چوب در کارگاه است. چوب به گونه طبیعی به کارگاه حمل می شود و در آنجا از وسط کُنده، برش می خورد و سپس تنه آن را چهار شکاف نموده و آن را برای پختگی و آمادگی در مرحله آزمایش های فوق الذکر قرار می دهند و این مرحله گاه تا دو سال و شاید اگر تعجیل در کار نباشد، سالهای بیشتری به طول می انجامد و چوبی که پس از این مدت مورد استفاده قرار می گیرد، چوبی «جا افتاده» است.
استفاده از تکه های مختلف چوب در قسمتهای مختلف ساز، به شناسایی سازنده از چوب، بستگی تام دارد و این مسئله گاه به قدری حائز اهمیت است که از یک قطعه چوب به کلی صرفنظر می شود، زیرا در اصطلاح «بد راه» است و انتخاب نادرست و اشتباه در مساله فوق باعث دگرگونیهای ظاهری سنتور و بد صدائی ساز می شود .

مراقبت از سنتور

1) هنگامی که قصد بیرون آوردن سنتور از جعبه اش را دارید گوشی های آن را به هیچ وجه نگیرید. سعی نمایید با یک دست کلاف سمت چپ و با دست دیگر زیر سنتور را بگیرید.
2) هنگام تمرین روی سیم های سنتور دست نگذارید تا هم فشار روی سیم ها وارد نشود و هم این که گرمای دست، اثرات نامطلوب بر سیم و در نتیجه بر کوک سنتور نگذارد.
3) پس از تمرین سنتور را در جعبه اش قرار دهید تا در معرض گرد و غبار قرار نگیرد و از زنگ زدن سیم ها جلوگیری شود و همچنین کوک آن محفوظ بماند.
4) سعی کنید از سرد و گرم شدن سنتور جلوگیری کنید. زیرا هوای سرد و گرم (بخصوص سرد) باعث خارج شدن کوک و اثرات نامطلوب دیگری روی ساز می گردد.
5) هنگام تمرین می توان در زیر سنتور – کلاف بالایی – شیء قرار داد تا تسلط کافی روی ساز داشته باشید. برای این کار جعبه مضراب بهترین وسیله پیشنهادی است. سعی کنید از اشیاء خشن استفاده نکنید تا آسیبی به ساز نرسد.
6) گاه جعبه های سنتور چند میلیمتری بزرگتر از سنتور است و زمان حمل آن با مشکل رو به رو می شویم. برای این که سنتور در جعبه ثابت بماند و تکان نخورد، مقداری مقوا یا شییء مناسب در قسمت خالی بین قاعده کوچک و جعبه قرار می دهیم تا سنتور آسیب نبیند و از کوک خارج نگردد.

7) برای حمل ساز در روزهای بسیار سرد، جعبه سنتور را در درون کاوری مخصوص از برزنت یا پلاستیک ضخیم قرار می دهیم تا در کجاورت هوای سرد واقع نگردد و از کوک خارج نشود.
8) زمان حمل ساز انگشت اشاره خود را در قسمت درب جعبه می گذاریم تا اگر به دلایلی در جعبه باز شد، سنتور از درون جعبه رها نشود.
9) زمانی که سنتور را از جعبه اش خارج کردید بلافاصله شروع به نواختن نکنید. زیرا چند دقیقه سنتور باید در هوای آزاد قرار بگیرد تا به اصطلاح به هوا عادت کند.
10) پس از تمرین، مضراب را در درون جعبه قرار دهید تا از شکستن آن جلوگیری شود.
سنتور سازی است ذوزنقه ای شکل که معمولا آن را از چوب درخت گردو می سازند. بلندترین ضلع در سنتورهای معمولی (ضلع نزدیک به نوازنده), 90 سانتی متر, کوچکترین ضلع (ضلع دور از نوازنده), 35 سانتی متر, اظلاع کناری آن که به صورت مورب هستند, 38 سانتی متر و ارتفاع آن نیز 6 تا 10 سانتی متر است. روی سطح سنتور دو حفره به شکل گل وجود دارد  که علاوه بر زیبایی ظاهری ساز, در نرمی و لطافت و شیشه ای شدن صدای سنتور نیز نقش زیادی دارد.

سیم هایی که در سنتور به کار می روند, از دو جنس هستند. سیم های زرد (بم), ترکیبی از قلع و مس و سیم های سفید (زیر) نیز از جنس فولاد هستند. (البته لازم به ذکر است که در بیش از صد سال قبل که سیم مفتولی به صورت امروزی وجود نداشت, سنتور سازان از روده گوسفند, به عنوان سیم استفاده می کردند.) 
 
این سیمها روی پایه های کوچک چوبی که به آنها «خرک» گفته می شود, قرار می گیرند. در سنتور های معمولی, دو ردیف خرک 9 تایی (جمعا 18خرک) وجود دارد که به «سنتور های 9خرک» معروفند. (سنتور های 11 و 12خرک نیز وجود دارند که البته زیاد معمول نیستند.)  خرک های سمت راست به کناره راست ساز نزدیک ترند و خرک های سمت چپ, کمی بیشتر با کناره چپ فاصله دارند. (فاصله بین هر خرک ردیف چپ تا کناره چپ ساز را «پشت خرک» می گویند.)

نتیجه گیری گیری :

از استاد گرامی اجازه می خواهم ضمن تشکر دوباره حرفی از انتقاد یا پیشنهادی جدید به میان نیاورده و نیز برای نتیجه گیری از انجام این پروژه این را کافی می دانم که به دنبال هر تحقیقی نکاتی مبهم و گنگ در ذهن انسان به وجود می آورد که زمینه ساز تحقیقات بعدی است . امیدوارم پروژه فوق مورد رضایت شما استاد گرامی واقع گردد .


تعداد صفحات : 76 | فرمت فایل : .ppt

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود