به نام خدا
موضوع ارائه :مدیریت
تعریف مدیریت
به طور کلی، مدیریت فرآیند واگذاری وظایف به افراد برای رسیدن به یک هدف مشخص است. مدیریت به معنای توانمندی در برنامه ریزی، سازمان دهی، استخدام، رهبری افراد، انگیزه بخشیدن به آن ها در شرایط بحران و تصمیم گیری برای رسیدن به اهداف سازمانی است. مدیریت فقط یک علم نیست، بلکه تلفیقی از علم و هنر است. مدیریت یک علم است، زیرا از اصول کلی و پایه ای تبعیت می کند. هم چنین، یک هنر است. زیرا یک مدیر، مانند یک هنرمند، باید دانش عملی، خلاقیت و انعطاف پذیری داشته باشد تا بتواند به خوبی وظایف مدیریتی خود را اجرا نماید.
اهمیت مدیریت در سازمان
هر سازمانی برای موفقیت نیاز به مدیریت موثر دارد. مدیریت موثر به معنای کنترل و به کارگیری بهینه افراد، منابع، روش ها، برنامه ها و استراتژی هایی در راستای کسب اهداف سازمانی است. بسیاری از کسب وکارهایی که مدیریت ضعیفی دارند، در همان سال های اولیه شکست می خورند.
اصول و ویژگی های مدیرت یک سازمان
* جامع بودن
* پیوسته بودن
* اجتماعی بودن
* انعطاف پذیر بودن
* گروهی بودن
* چند وظیفگی
جامع بودن
مدیریت در یک سازمان، فرآیندی همه جانبه است. مدیریت، شامل وظایف متعددی است که همه آن ها به هم مرتبط هستند. بخش های مختلف یک سازمان، به طور مستقیم روی عملکرد هم تاثیر می گذارند، بنابراین، یک مدیر باید به همه بخش های سازمان، اعم از منابع انسانی و بخش مالی، احاطه داشته باشد
پیوسته بودن
مدیریت یک فرآیند همیشگی و پیوسته است. یک سازمان همواره با چالش ها و اتفاقات تازه ای مواجه است. یک مدیر همیشه باید برای مواجهه با این اتفاقات آماده باشد. مدیران خلاق، بهتر می توانند برای حل چالش های سازمان، راه حل های مناسب ارائه دهند
اجتماعی بودن
مدیریت یک فرآیند اجتماعی است. مدیران باید بتوانند با کارمندان خود به خوبی ارتباط برقرار کنند و نیازهای آن ها را به درستی شناسایی و تامین کنند
انعطاف پذیر بودن
مدیریت یک سازمان، نیاز به انعطاف پذیری بالایی دارد. مدیریت یک فرآیند پویا و در حال تغییر است. یک مدیر باید بداند که تغییر شرایط جامعه می تواند روی کسب وکار او هم تاثیر بگذارد. بنابراین، باید همیشه برای ارائه راه حل ها و استراتژی های جدید آماده باشد
گروهی بودن
مدیریت فقط در حضور تیم معنا پیدا می کند. برای یک مدیر، اخلاق مداری، مسئولیت پذیری و هدفمند بودن در برابر اعضای تیم الزامی است
چند وظیفه گی
ماهیت مدیریت، چند کاره بودن است. مدیران موفق کسانی هستند که در کنار مهارت های مدیریتی شان، به موضوعاتی مانند روان شناسی، جامعه شناسی، اقتصاد و ریاضیات هم توجه می کنند
سبک های مدیریت
* مدیریت اقتدارگر
* مدیریت دموکراتیک
* مدیریت تفویضی
مدیریت اقتدارگر
در این نوع، مدیر مثل یک پادشاه کاملا دیکتاتور خودش را در راس همه کارها و تصمیمات مهم مجموعه می داند. این یعنی اگر مدیر اقتدارگر سازمان شما با حساب های خودش به این نتیجه برسد که یک بخش کوچک یا بزرگ مجموعه باید به طور کلی منحل شود، شما و هیچکس دیگری خق مخالفت با او را ندارید. زیرا مخالفت با این مدیران نتیجه خاصی را در بر ندارد. آنها تصور می کنند که تنها نظر مهم در تصمیم گیری ها، نظر خودشان است
مدیریت دموکراتیک
در این نوع مدیریت هم باز تصمیم گیری نهایی بر عهده مدیر است اما موضوع اینجاست که مدیر برای تصمیم گیری ها، از بقیه کارکنان نظر و مشورت می گیرد. در مدیریت دموکراتیک ایده های کارکنان اهمیت به شدت بالایی دارند. حتی ممکن است در طول ماه بارها جلسات مشاوره، بارش فکری و… با همه اعضای سازمان برگزار شده و ایده های منتخب مورد تشویق قرار بگیرند. البته در نهایت مدیر الزامی به اجرای دقیق ایده های به دست آمده ندارد اما به هیچ عنوان هم آنها را نکوهش نمی کند
مدیریت تفویضی
یک نوع مدیریت ایده آل در سازمان ها، مدیریت تفویضی است. در این روش مدیر کمترین حد نظارت و حتی دخالت را بر نحوه کار کارمندان خودش دارد. البته دلیل این موضوع، این است که کارمندان مجموعه خودشان به تنهایی توانایی تصمیم گیری صحیح و تخصص و مهارت لازم برای پیشبرد اهداف شرکت را دارند. این روش مدیریت با توجه به مسئولیت پذیری کارمندان، زمان کافی برای انجام دیگر فعالیت ها را در اختیار مدیر قرار می دهد
وظایف مدیر
* برنامه ریزی
* سازماندهی
* کارگزینی
* هدایت
* هماهنگی
* گزارش دهی
* بودجه بندی
برنامه ریزی
برنامه ریزی، اولین قدمی است که یک مدیر برای موفقیت سازمانش برمی دارد. برنامه ریزی مشخص می کند چه کارهایی باید در حال حاضر و چه کارهایی در آینده انجام شوند تا اهداف سازمانی محقق شوند. برنامه ریزی، به مدیر کمک می کند چشم انداز دقیقی را برای خود و همکارانش تعریف کند. هم چنین، یک مدیر باید بتواند استراتژی هایی را برای رسیدن سازمان به اهدافش در زمان مشخص تدوین کند. مدیران موفق می دانند که قبل از اجرای هر استراتژی باید به دقت درباره آن برنامه ریزی کنند
سازماندهی
یک مدیر، منابع انسانی، منابع مالی، مواد، ماشین آلات و تجهیزات را ارزیابی می کند. سپس با توجه به اهداف سازمانی و امکانات موجود، وظایفی را به هر یک از اعضای سازمان اعطا می کند. بنابراین، برای سازمان دهی دقیق یک کسب وکار، مدیران باید بتوانند ارتباط خوبی با کارمندان و بخش های مختلف سازمان خود برقرار کنند. یک مدیر لایق، مهارت ارتباط بین فردی را به خوبی بلد است و می تواند چالش های بین افراد را به خوبی حل وفصل کند
کارگزینی
استخدام، مصاحبه و کارآموزی و تامین شرایط لازم برای کار، از مهم ترین اتفاقاتی است که می تواند باعث قدرت یا ضعف یک سازمان شود. مدیرْ اهداف، راه، اسرار کار و چالش ها را می شناسد و در نتیجه اوست که می تواند بفهمد چه کسانی و چگونه می توانند به مجموعه کمک کنند
هدایت
هدایت یکی دیگر از وظایف مدیریت است که با تصمیم گیری مداوم در موقعیت های مختلف، ممکن می شود. البته مدیر یک ماشین تصمیم گیری نیست و تصمیم های او باید به نحوی باشند که مثل خون در رگ های سیستم حرکت کنند
هماهنگی
ایجاد هماهنگی بین منابع انسانی و مادی برای رسیدن به اهداف خاص، یکی از اهداف اداره کردن یک مجموعه است. اهمیت کار هماهنگی شبیه به کار رهبر ارکستر است که اگرچه هیچ سازی در دستش نیست اما با حرکت دست هایش، نوازنده ها را هماهنگ و هدایت می کند
گزارش دهی
فهم و تحلیل وضعیت، مثل نوری است که در راه اهداف تابیده می شود. گزارش دهی از تحلیل ها هم اطلاعاتی است که ارائه و همفکری درباره آنها می تواند باعث شود چالش های گذشته در خدمت حل مسائل آینده قرار بگیرد. در دنیای امروز کارکردهای گزارش دهی تا حدی است که آن را یکی از ارکان مدیریت حرفه ای می دانند
بودجه بندی
دید اقتصادی مدیران، یک توانایی است برای تعیین بودجه در مورد بخش های مختلف. طرح و پیاده سازی بودجه فقط به یک پول هنگفت وابسته نیست، بلکه هر کمیت مالی برای موفقیت نیاز به یک مدیریت باکیفیت و جامع دارد.
نتیجه گیری
مدیریت، یک ابزار یا سیستم است که افراد و منابع یک سازمان را به صورت بهینه برای رسیدن به اهداف به کار می گیرد. یک مدیر باید بداند که با چه استراتژی و چه راه حلی، سازمان و اعضای آن را در راستای رسیدن به اهداف سازمانی هدایت کند. هدف اصلی مدیریت در یک سازمان، افزایش بهره وری و ارتقای عملکرد منابع انسانی است