نماز قطعه ای از پازل زندگی موحد
می روم تا در شبستان وجود با شکوه نام او نجــوا کنـــم در ورای لحظه های گم شدن خویش را در یاد او پیداکنم
هر انسان موحد برای ادامه زیست در عرصه حیات روحانی و جسمانی در دو بعد روح و جسم به تغذیه نیاز دارد. هر انسان برای ادامه حیات جسمانی به خوراک و پوشاک و … نیاز دارد. تامین این نیازمندی ها هم تکلیف آسمانی است و هم تمایل جسمانی. به دیگر سخن اگر انسان بنا به حکم آسمانی هم مبنی بر تامین خوراک و پوشاک اقدام نکند، نیاز و تمایل جسمانی – تشنگی، گرسنگی و …- او را وا می دارد تا در تکاپوی طلب برآید و تا مرز سیر شدن دمی نیاساید. حیات روحانی و معنوی نیز به تغذیه ویژه خود نیاز دارد. «مرغ باغ ملکوت» انسان تا از سرچشمه زلال و لایزال الهی ننوشد، نمی تواند در عرصه بقا بخروشد. بنابراین هم جسم، خوراک می خواهد و هم جان. آن، لقمه شکم نواز می طلبد و این، نغمه نماز.
ممکن است گفته شود چه بسیارند کسانی که نه معبود را می ستایند و نه سر بر سجده می سایند؛ ولی همچنان با خوشی می آسایند و در عرصه حیات می پایند. آری، چنین است؛ اما چنین زندگانی و حیاتی، نه زیست وحیانی و انسانی، که زندگی حیوانی است. اگر تعریف زندگی، خوردن، خوابیدن و شهوت راندن است، در این نشانه ها با همه حیوانات مشترکیم؛ اما اگر در این پویایی و پایایی، به دنبال فضیلتی گم شده و امتیازی نهفته می گردیم ، همانا حیات معنوی با روح انسانی و تنفس در هوای وحیانی است. نماز، نه پرسشی از خلقت، که پاسخی به فطرت است.
در این بین گروه سومی نیز هستند، که در عرصه حیات جسمانی سخت می کوشند و بر سختی ها می خروشند؛ اینان در ادای اعمال عبادی چون نماز، روزه، حج و … نیز شرکت در آیین های عزاداری، جلسات دعاهای کمیل، ندبه، توسل و … ید طولایی دارند و همت والایی مصروف می دارند. اما این گروه – که اکثریت هم دارند(یا داریم!!) – در انتقال این باورها به نسل فردا مشکل دارند. این افراد سال هاست با این شیوه خو گرفته اند و اقتضائات آن را پذیرفته اند، اما اکنون که آینده سازان- نسل سوم و چهارم انقلاب – سر بر آورده اند و پژوهش و کنجکاوی را آغاز کرده اند ، این پیام را در نمی یابند و چون پدران و مادران خود به سوی آن نمی شتابند.
چرا؟! چرا؟! و چرا؟!…
این «چراها» ذهن بسیاری از اندیشمندان، مسئولان و پژوهشگران را به خود مشغول کرده و در عرصه تحقیق های میدانی و کتابخانه ای به تکاپو وا داشته است. این تلاش های پیگیر و کوشش های وقفه ناپذیر چندان بی ثمر هم نبوده و چه بسیار پاسخ ها آفریده اند و راه حل ها ارائه داده اند. اما متاسفانه چیزی که همچنان استمرار یافته و هر روز بیشتر به سوی حصار انحصار شتافته، سردرگمی هویت گم شده نسل جوان ایرانی و عدم درک پیام های نسل های پیشین است.
… و اما پاسخی که من در این کاوش و پژوهش یافته ام و مصرّانه به سوی آزمون آن شتافته ام، این است که «نماز» – و هرگونه ارتباط قلبی بین انسان و خدا، که نماز یکی از مصادیق بارز آن است- قطعه ای از پازل زندگی یک انسان موحد است.
در گروه سوم ، انسان هایی را یافتیم که در عرصه حیات جسمانی به سختی می کوشند و بر سختی ها می خروشند، اما نماز– و اعمال عبادی و دینی- را نه با رغبت و تمایل و تلطیف، که به حکم تکلیف به جای می آورند… و اگر حکم آسمانی و تکلیف وحیانی را از دوش آنان بردارند، ندایی درونی و تمایلی از اندرون، خلا و نیازی را اعلام نمی کند. به دیگر سخن اگر موتور محرکه «عادت» را از هستی«عبادت» بردارند، این «گردونه» در «گردنه» بی انگیزه ای از حرکت در می ماند و این کشتی را به گِل می نشاند.
کعبه خود سنگ نشانی است که ره گم نشود
حاجی احرام دگر بند ببین یار کجاست
نماز، شوق دیدار یار است و ذوق حضور در بر دلدار. موحد نمازگزار لحظات دیرگذر عمر خود را در آرزوی رسیدن وقت نماز و بار یافتن به خلوتگه راز سپری می کند. زندگی نامه رهبران راستین و عارفان پاک آیین سراسر ناله فراق یار است و نغمه اشتیاق دیدار. اگر شربتی می نوشند و کسوتی می پوشند، نه برای رفاه تن، که برای بار یافتن به درگاه ذوالمنن است. عبادت اینان نه عبادت بازرگانان آزمند بهشت، و نه بردگان بیمناک دوزخ، که عبادت آزادگان و عاشقان وصال است. ایشان خدای را نه بخاطر تکلیف و تکلّف ، که برای تقرب عبادت می کنند. ایشان زندگی را برای بندگی می خواهند. اگر پرستش و نماز را از زندگی اینان بردارند و این موهبت را از ایشان بگیرند، دیگر نه ذوقی برای زندگی دارند و نه وسیله ای برای ابراز بندگی. قوت را برای قنوت می خواهند و ملک را برای ملکوت.
آیا ما به عنوان پیام داران نسل پیشین دارای چنین نگرشی به نماز هستیم؟ آیا نماز و اعمال عبادی قطعه ای از پازل زندگی ماست؟ اگر قطعه نماز از پازل زندگی ما بردارند، آیا شوقی درونی، ناقص بودن این پازل را اعلام می کند؟ آیا ما بی تابانه و مشتاقانه لحظات را می شماریم، تا در لحظه وصال نماز بگزاریم؟ آیا ما از لحظات نماز لذّت می بریم و در فراق نماز حسرت می خوریم؟ آیا اثر حذف یک وعده نماز برای جان و روح ما، چونان حذف یک وعده غذا برای جسم ماست؟ حیات حیوانی ما بدون غذا چندان نمی پاید، آیا حیات روحانی و انسانی ما بدون پرستش و نماز می شاید؟ اگر حذف یک نوبت نماز، روح و روان ما را در اخگر فراق و آتش اشتیاق نمی سوزاند، باید یقین کنیم که نماز، قطعه ای از پازل زندگی ما نیست و آنچه ما را به نماز وا می دارد ، نه رغبت به دوام عبادت، که اسارت در دام عادت است.
اگر پیام های تربیتی و ارشادی ما بر دل نسل جوان نمی نشیند، نه بدان علت است که دلی را مشتاق نمی بیند، بلکه بدین سبب است که پیام پشتوانه منطقی و اقناعی ندارد. اشکال نه در فرودگاه کلام، که در خاستگاه پیام است. ما خود چقدر در آتش اشتیاق نماز سوخته ایم و دل در فراق آن افروخته ایم، که اکنون فرزندان و شاگردان ما، نه از گفتار، که از رفتار ما بیاموزند؟
دعوت انسان به خوردن و آشامیدن نه تنها در آیات قرآن، چون:
کُلُوا مِن طَیِّباتِ ما رَزَقناکُم…(بقره، 55)، فَکُلُوا مِمّا اَمسَکنَ عَلَیکُم…(مائده، 6)، فَکُلُوا مِمّا ذُکِرَ اسمُ اللهِ عَلَیهِ … (انعام،118) و فَکُلُوا مِمّا غَنِمتُم حَلالاً طَیِّباً… (انفال، 70) و روایات دیده می شود، بلکه توصیه های بهداشتی و درمانی نیز انسان را به خوردن انواع خوراکی ها و آشامیدن نوشیدنی های مفید فرا می خوانند. حال سوال این است که اگر هیچ کدام از این دعوت ها، فراخوانی ها و توصیه ها وجود نمی داشت، ارگانیزم بدن انسان،خود احساس گرسنگی و تشنگی نمی کرد؟!
حرف ما در این بخش این است که نیاز فطرت اصیل انسان به خدا، دقیقاً همانند نیاز جسم انسان به خوراک و نوشیدنی است. اگر کسی نیاز اولی را احساس کرد، ولی نسبت به نیاز دومی بی تفاوت بود ، قطعاً خلل و خدشه ای در فطرت او وارد شده و احساس او کاذب است. اصولاً وجود هر کالای تقلّبی در بازار، بیانگر وجود کالای اصیلی است. مثلاً کسی که می خواهد اسکناس تقلّبی چاپ کند، می کوشد اسکناس هایی چون 50 هزار ریالی، 20 هزار ریالی و 10 هزار ریالی، جعل کند؛ زیرا اصل آن وجود دارد و باور افراد آن را تائید می کند. بنابراین هیچ جاعلی اسکناس مثلاً 60 هزار ریالی، 100 هزار ریالی و 40 هزار ریالی و … جعل نمی کند، چون اصل آن وجود ندارد.
وجود خدایان دروغین در طول تاریخ مبیّن وجود باور اصیل انسان ها به وجود خدای یکتاست. لذا شیّادان و متفرعنان نیز نه در راه بی خدایی و نفی خدا، که در راه مشابه سازی آن گام برداشته اند، زیرا نیک می دانسته اند که ایمان به خدا و آفریدگار یکتا، باوری اصیل و فطری است و نفی آن، آب در هاون کوبیدن است.
اگر کمی در نمازهایی که امروزه در جامعه دینی ما بر پا می شود دقت کنید، خواهید دید که فرهنگ نماز، تا چه اندازه تضعیف شده است. متاسفانه نمازگزاری از مسیر واقعی خود که باید به انس با نماز بینجامد ، خارج و در حرکات خشک و بی روح ظاهری خلاصه شده است ؛ یعنی نماز، بدون حضور قلب برپا می شود. از این رو، آثار نماز به چشم نمی خورد. برخی افراد با این که سال ها نماز به جا آورده اند، ولی آثار ملکوتی و فراجهانی نماز در اعمال و رفتار آن ها مشاهده نمی شود و تفاوت چندانی با بی نمازها ندارند.
نماز و آسیب شناسی اجتماعی
حتی در برخی موارد، نمازگزاری به طور درست و کامل انجام نمی شود؛ یعنی نماز از نظر ظاهر هم به درستی برگزار نمی شود و در اجزای نماز کاستی هایی وجود دارد. نمازگریزی، هم در بعد باطنی نماز و هم در بعد ظاهری آن، یکی از آسیب های اجتماعی است؛ یعنی نمازگریزی از نظر کمی و کیفی در واقع بیشتر نمازهای جامعه ما در مرحله نمازگزاری باقی مانده است و آسیب شناسی نمازگزاری در این راستا مهم است. از این رو ، پرداختن به بحث نماز گریزی برای شناسایی و علت یابی و رفع این آسیب، قابل توجه است.
آثار نماز که ره آورد انس با نماز است، به بسیاری از نیازهای جامعه پاسخ می دهد. نماز در بعد اخلاقی، سبب تکامل و خودسازی و ایجاد فضایل اخلاقی، مانند صبر، تواضع و اخلاص می شود. در بعد تربیتی، نماز، ثبات شخصیت، نظم و انضباط، احساس قدرت، ادب و تمرکز ذهن را به انسان هدیه می کند. آثار بهداشتی نماز نیز قابل توجه است.
آثار نماز و نیازهای جامعه ما
نماز نه تنها بر بهداشت فردی و جسمی، بلکه بر بهداشت اجتماعی و روانی نیز موثر است. در بعد اجتماعی، نماز بر عناصر اساسی جامعه، تاثیر می گذارد. در سطح کلان نیز، نماز بر تنظیم سیاسی، تعمیم ساختاری و تنظیم اجتماعی و تفاهم نمادی تاثیر دارد. در بعد اقتصادی، تاثیر نماز بر بهره وری قابل توجه است. در فضای سیاست، نماز نقش موثری دارد و مانع تراکم و تمرکز قدرت زیاد و از میان رفتن اختیارات و آزادی های واقعی است.
نماز، در بعد خانوادگی هم سبب تحکیم بنیان خانواده و ایجاد محبت و فضای معنوی در خانواده می شود و باروری شخصیت را به دنبال دارد. آثار نماز بر زندگی زوج های جوان و برنامه ریزی تحصیلی دانش آموزان نیز، قابل توجه است.
نیم نگاهی به این آثار و توجه به نیازهای جامعه به خوبی، جایگاه موضوع را نشان می دهد.
البته با توجه به اهمیت و جایگاه نمازگزاری و انس با نماز در اسلام و آثار ژرف آن، این موضوع، از جنبه های دیگری نیز قابل توجه است که مهم ترین آن ها ذکر شد.
جوانان از دین گریزان نیستند، بلکه آنان از نارسایی پیام، ابراز نادرست برای ابلاغ پیام ، متد غلط که نمی تواند پیام را با مفهوم صحیح به آن ها برساند ، گریزان هستند .
علل این گونه دین گریزی و نماز ستیزی در جوانان چیست ؟
در ابتدا برای روشن شدن بحث به یک تعریف کلی از دو مفهوم دین و جوان می پردازیم .
آیا جوانان دین ستیز و نماز گریزند؟
آیین، الهی و توحیدی است که خداوند آن را از طریق پیامبرانش در طول تاریخ بر انسان ها عرضه کرده است و مقصود از دین ورزی، دل سپردن به دین و پذیرفتن و ایمان آوردن به آموزه های نظری و عملی کردن بر پایه تعالیم علمی آن است .
دین
جوان دارای ویژگی های زیر است :
1. یک حالت عصیان در او وجود دارد .
2. دارای اندیشه های نو، ایده ها، ادراکات و احساسات نو است .
3. به شیوه های سلطه گری سیاسی و اقتصادی و حس استقلال سیاسی و اقتصادی توجه دارد.
4. میل به حرکت و پیشرفت دارد.
5. خواهان یک مکتب اجتماعی و مسلکی است که جوابگوی نیازهای فکری او باشد. مسلکی که نقشه ای برای ساختمان نو جامعه اش باشد این قشر نمی تواند بدون فلسفه زندگی کند. فلسفه و جهان بینی خاصی از جهان و سعادت و حیات و انسان می خواهد داشته باشد و …
جوان
حال پیــام، که در این جا همــان پیام الهــی است برای این که بتوانــد
در مخاطب تاثیر مطلوبــی داشتــه باشد، باید دارای ویژگــی های زیــر
باشد :
1. قدرت و قوت و غنای محتوا : عقلی بودن، قدرت و نیرومندی محتوای آن است. یعنی این که خود آن پیام برای بشر چه آورده است. با نیازهای بشر چگونه انطباق یابد. جاذبه اش عقل انسان را به سوی خود بکشاند. که پیام اگر احساسی محض باشد، برای مدت کوتاهی دوام می یابد و برای همیشه قابل دوام نیست.
2. حس ابلاغ و صلاحیت فنی و اخلاقی مبلغان: عامل پیام رسان باید از نظر فنی و اخلاقی و عملی صلاحیت کافی را داشته باشد .
3. استخدام وسایل و ابزار ابلاغ و پیام رساندن .
4. متد صحیح تبلیغ: مبلغ کافی نیست که تنها سخن بگوید، بلکه باید به عکس العمل های روحی افراد و به عبارت دیگر تعبیر و تفسیرها نیز توجه داشته باشد. لذا برای این کار او باید روان شناسی عملی و تجربی نسبت به اجتماع خود داشته باشد .
مثلا در اجتماع امروز در اثر جوی که برخی از تبلیغات ایجاد کرده اند ، این زمینه روحی در بسیاری از جوانان به وجود آمده است که تعلیمات جزئی از طرح طبقات حاکم است. یک سلسله تشریفات به نام عبادت به وجود آمده اند، که اخلاقش تسلی بخش و عبادتش سرگرمی است. لذا مبلغ روان شناس و جامعه شناس طوری باید پیام را ابلاغ کند، که بر فطرت اصیل جوان بنشیند. با توجه به سه مفهوم ارائه شده (دین، جوان و پیام موفق) می توان به نتیجه رسید. برای این که جوانان و نوجوانان گرایش بیشتری به دین پیدا کنند ،ذکر چند نکته زیر لازم و ضروری است :
1. مربیان، والدین و کسانی که به عنوان الگوی نوجوان هستند، باید بین گفتار و رفتار آنان هماهنگی وجود داشته باشد، تا نوجوان به دین جلب شود و از آن سلب اعتماد نکند .
2. مربیان بیشتر از شیوه تشویقی برای جلب توجه نوجوانان استفاده کنند .
3. شخصیت نوجوان و جوان را گرامی بدارند .
4. طرز ارائه مسائل مذهبی بسیار مهم است .
با نظر به ارتباط جسم و جان، و وابستگی میزان رشد عقل با میزان رشد بدن، همان گونه که دوران کودکی و میان سالی و کهن سالی از ویژگی های خاصی برخوردار است، دوره جوانی هم از اهمیت و ویژگی های خاصی برخوردار است.
شناخت ویژگی های دوره جوانی برای جوانان ضروری است، زیرا انسان تا خود را نشناسد و خصوصیات خود را درک نکند، قادر به ساختن و پرورش خود نیست.
نقش معنویت در موفقیت و آرامش جوانان
1- تغییر و تحول جسمی:
گر چه جسم انسان همیشه در حال تغییر و تحول است، اما در دوره جوانی، این تغییر و تحول از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
در دوره جوانی بر اثر ترشح هورمون های بلوغ، تغییر و تحول هایی در شخص بروز می کند و رشد جسم او بیشتر می شود:
صدای شخص زمخت می شود، مو در صورت و دیگر نقاط بدن می روید و احساس جنسی در او پیدا می شود، به گونه ای که انسان احساس می کند تولدی تازه یافته است.
با این تغییر و تحول جسمی، سایر امور روحی هم تغییر می کند، احساس ها و تمایل های جدیدی در نهاد جوان به وجود می آید، حالت های خاصی به او دست می دهد، دیگر حالت های زمان کودکی و نوجوانی را کنار می گذارد.
دو ویژگی مهم دوره جوانی عبارت است از:
آنچه جوانان باید بدانند ، این است که این دوران،
دورانی پر آشوب و اضطراب انگیز است و باید مواظب باشند
طبق مصلحت عمل کنند ، نه طبق احساسات درونی.
2- بروز احساسات مذهبی:
با تحولی که بر اثر بلوغ در جوانان صورت می گیرد، استعدادهای فطری و طبیعی، یکی پس از دیگری جامه فعلیت به خود می پوشند،علاوه بر خواهش های غریزی که بین انسان و حیوان مشترک است، مجموعه ای از گرایش های فطری چون احساسات مذهبی و کشش های روحانی در جوانان بروز می کند.
امروزه روان شناسان معتقدند: دوره بلوغ، دوره بروز احساسات مذهبی و تمایل های معنوی است. در این دوره جوانان مایلند از مبداء هستی آگاه شوند، خالق خویش را بشناسند و با خدای خویش رابطه برقرار کنند. این حس مخصوصا در شانزده سالگی به اوج می رسد، که اگر خوب هدایت شود، عامل مهمی برای رشد معنوی جوانان است.
موریس دبس می گوید: گویا همه روان شناسان در این نکته متفق القولند که بین بحران تکلیف و جهش ناگهانی احساسات مذهبی ارتباطی وجود دارد.
در این اوقات، یک نوع نهضت مذهبی حتی در کسانی دیده می شود، که سابق بر این، نسبت به مسائل مربوط به مذهب و ایمان لاقید بوده اند.
نکته شایان توجه این است که، علاقه به مسائل مذهبی در دوره جوانی، برنامه ای است که خداوند حکیم برای کنترل جوانان قرار داده است، زیرا در سن جوانی، غرایز طغیان می کند و دریای روح جوان طوفانی می گردد و اگر عواملی مانند مذهب و ارزش های مذهبی در جوانان وجود نداشته باشد، قطعا مسیر جوانان، بر خلاف مسیر الهی و انسانی خواهد بود.
توجه جوانان به امور معنوی و به کار گرفتن حسّ مذهبی می تواند بسیاری از مشکلات پدید آمده و ترس از آینده را بر طرف سازد. شخصی که به معنویا ت اهمیت می دهد ، درست مانند کسی است که از یک پشتیبان بسیار قوی برخوردار است و در پیمودن راه های پر پیچ و خم زندگی او را یاری کند. بنابراین افراد این چنینی به طور قطع موفق ترو کوشا تر از کسانی هستند که نسبت به امور معنوی اهمیت نمی دهند.
«…و نفس ما سوّیها. فَاَ لهَمها فُجورَها وَ تَقویها .قَد اَ فلَحَ مَن زَکّیها وَ قَد خابَ مَن دَسّیها » (سوره شمس ، آیات 7 تا10)
انسان گوهری گرانبها در گنجینه آفرینش است که در دو جلوه «جسم» و «جان» نگریسته می شود. جسم او ارزش آن چنان دارد که بهشت بهای واقعی آن است و روح و جان او عظمتی برتر از بهشت داشته، جنه اللقا یا « روضه رضوان و دیدار الهی» سرای آن می شود، تا در جوار خداوند مقتدر آرام و قرار یابد.
نقش معنویت در آرامش جوانان
آسایش جسم،گامی در مسیر آرامش جان دانسته می شود و غبار روبی از ضریح نفس و روح و پالایش آن از هر بدی و پلیدی، وظیفه نخستین و آرمان اصلی آفرینش انسان بیان شده است. از این رو سعادت حقیقی که گمشده تمامی انسان ها ست، چیزی جز «پاک سازی نفس از غبار هواها و هوس ها» نخواهد بود،کیمیای گرانبهایی که خداوند این گونه بدان اشاره می کند:« قد افلح من زکیها »؛ «همانا رستگار شد کسی که نفس خود را پاک ساخت.» و یا «قد افلح من تزکی»؛ «به درستی که سعادتمند گردید آن که به پالایش نفس خویش از هر آلایشی پرداخت.»
افزون بر سخنان هدایت آفرین پروردگار، سفارش های روشنگر معصو مان علیهم السلام نیز، نشان از اهمیت چشمگیر و حیات بخش «مراقبت از نفس» داشته و همه ما را به این مهم فرا می خواند. رسول اکرم (ص) برومندی و نیرومندی نفس را در تمامی دوره ها ـ حتی کهن سالی ـ خاطر نشان کرده و سر بلندان عرصه کار و پیکار با شیطان درونی را، سرا فرا زان عرصه های امتحان دل و دیده با تقوای الهی دانسته است. امام علی (ع) نیز دلدادگی به هواها و پیروی از هوس ها را زمینه ساز پرتگاه ابدی انسان دانسته، که یک سو در دنیا و سویی دیگر در آخرت داشته و هیچ محدودیت زمانی در بر نخواهد داشت.
آدمی زاده طرفه معجونـی است از ملا یک سرشته وز حیـوان
گر کند میل این شـود پس از این ور کنـد میل آن شود بـه از آن
به طور کلی توجه به امور معنوی از مسائل مهمی است که باید مورد توجه جوانان قرار گیرد . به گفته روان شناسان هر انسانی دارای چهار حسّ مسلم است:
1ـ حسّ کنجکاوی: که پدید آورنده علوم و دانش های بشری است.
2ـ حسّ نیکی:که پدید آورنده اخلاق و تکیه گاه انسان در کارهای نیک است.
3ـ حسّ زیبایی: که پدید آورنده هنر و سبب تجلی انواع زیبایی است. روان شنا سان با آزمون های مختلف، حس چهارمی را برای انسان کشف کرده ا ند؛ که هر انسانی از درون احساس می کند که به مقام برتری وابسته است و کلیه شئون او از یک موجود برتر سرچشمه می گیرد. حسّ کشف شده ای که در کنار سه حس مورد قبول همگان آمده است «حسّ مذهبی» است.
توجه جوانان به امور معنوی و به کار گرفتن حسّ مذهبی می تواند بسیاری از مشکلات پدید آمده و ترس از آینده را بر طرف سازد. شخصی که به معنویات اهمیت می دهد، درست مانند کسی است که از یک پشتیبان بسیار قوی برخوردار است و در پیمودن راه های پر پیچ و خم زندگی او را یاری نماید. بنابراین افراد این چنینی به طور قطع موفق تر و کوشاتر ازکسانی هستند که نسبت به امور معنوی اهمیت نمی دهند .
1ـ آرامش خاطر: پرداختن به امور معنوی از قبیل نماز، روزه، توسل به اهل بیت علیهم السلام و تلاوت قرآن کریم آرامش خاطری به انسان می دهد که هرگز از امور مادی چنین آرامشی برای انسان حاصل نمی شود. در زندگی حضرت امام خمینی می خوانیم که ایشان آن قدر آرامش خاطر داشتند که در حساس ترین لحظات و دوران انقلاب هرگز دیده نشد که از روی خشم یا غضب یا احساسات مادی تصمیمی بگیرند.
آثار توجه به معنویات
2ـ محبوبیت اجتماعی: توجه به امور معنوی و عبادی، چنان محبوبیتی به انسان می دهد که هیچ گاه احساس بی کسی و تنهایی و یا خواری در انظار مردم را نداشته باشد. قرآن کریم در سوره مریم می فرماید:
«ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودّا.»
«همانا آنا ن که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادنـد
خداوند آن ها را (در نظر مردم) محبوب می گرداند.»
3ـ شجاعت و نترسیدن: یکی دیگر از ثمرات توجه به امور معنوی شجاعت و نترسیدن از غیر است. کسی که در زندگیش به این واقعیت دست یافته است، تمام لذت ها و ناگواری های دنیوی را به دست خداوند می داند ودر نطر او خداوند همه عالم را برای رشد و کمال انسان آفریده است؛هرگز در راه رسیدن به هدفش از ناملایمات و گرفتاری ها هراسی ندارد. همو اگر در راه کمال و سعادت با دشمنانی خطرناک مواجه شود؛ هرگز ترس بر او غلبه نمی کند و با شجاعت تمام با سختی ها مبارزه می کند. حضرت امام خمینی سخن جاویدی فرموده ا ند که حاکی از روح بالای ایشان و توجه و عنایت خاصی است که آن عزیز به امور معنوی داشته است. ایشان فرموده است: وا لله به عمرم نترسیده ام.
ویژگی های چشمگیر جوانان در این عرصه عبارت است از:
1ـ روشنی دل و دیده،پاکی فطرت:پیامبر اکرم (ص) نازک دلی، پاکی فطرت، حق طلبی و آرمان خواهی را صفات برجسته جوانان دانسته و در گفتاری گهر بار می فرماید:
«من به شما درباره جوانان توصیه به خیر و نیکی می کنم. چرا که آنان نازک دل و زود رنج بوده، عاطفه ای بسیاردارند، زیرا فطرتشان پاک و پیراسته است .خداوند مرا به پیامبری و بشارت و انذار بر انگیخت، جوانان به من گرویدند و یاری ام کردند،(اما) بزرگ سالان و پیران به مخالفت با من پرداختند». رهبر کبیر انقلاب در نامه ای عارفانه به خانم فاطمه طباطبایی، با اشاره به این ویژگی شایسته در جوانان و دوره جوانی چنین می نویسد:
شایستگی های جوانان در عرصه تهذیب نفس
« تا جوانی در دست توست کوشش کن در عمل و در تهذیب قلب و در شکستن اقفال و رفع حجب،که هزاران جوان که به افق ملکوت نزد یک ترندو موفق می شوند و یک پیر موفق نمی شود. قید و بندها و اقفال شیطانی که در جوانی، غفلت از آن ها شود، هر روز که از عمر بگذرد، ریشه دارتر و قوی ترمی شوند… از مکاید بزرگ شیطان و نفس خطرناک تر از آن، آن است که به انسان وعده اصلاح در آخر عمر و زمان پیری می دهد و تهذیب و توجه الی الله را به تعویق می اندازد برای زمانی که درخت فساد و شجره زقوم، قوی شده و اراده و قیام به تهذیب ، ضعیف بلکه مرده است».
2ـ آمادگی روح و روان ،پذیرش قلبی: حضرت علی (ع) وجود جوان را چونان سرزمین آماده و پاکی دانسته که هر بذری در آن افشانده شود، همان را می پذیرد و زمینه ساز رشد و تکامل آن می گردد. پیشوای ششم شیعیان نیز این حقیقت زیبا را در عبارتی گویا، این گونه ترسیم کرده می فرماید:
«جوان پارسا و مومنی که به قرائت قرآن بپردازد، قرآن با گوشت و خون او در می آمیزد و مخلوط می شود.»
3ـ سرعت در اصلاح نفس: سفارش ا ندیشمندانه امام صادق (ع) به اصحاب درباره «تربیت و تهذیب جوانان»برگرفته از معارف وحیانی و آموزه های عقلانی است که این گونه در آسمان ذهن آن حضرت، درخشیدن گرفته است که :
« جوانان را دریاب، زیرا آنان سریع تر از دیگران به کارهای خیر روی می آورند.» بی تردید اندک دقتی در واژه های روشن این سخن ، ما را به فضای جدیدی از صفات جوانان و دوره جوانی سوق می دهد ،چرا که آنان «اسرع» یعنی شتابان و سریع تر از دیگران به سوی «کلّ خیر» که تمامی خوبی ها و صفات ارزنده است، رو می کنند و تا پایان در این مسیر، مردانه به کار و کارزار می پردازند؛ صفات برجسته ای که در هیچ گروه سنی دیگری یافت نمی شود و باید را هبران و پیشوایان دلسوز و با توجه به این خصلت ها تمامی جوانان را به بلندای کمال و تکامل رهنمون سازند.
4 ـ تاثیر جاودان و آثار ماندگار : آمادگی روحی، دوری از دغدغه های زندگی، طراوت فکر و اندیشه و ترسیم آینده ای روشن و پویا ویژگی دوره نوجوانی و جوانی است که تاثیر جاودان و آثاری ماندگار به تعلیم و تربیت مربیان می بخشد، حالتی بسیار ارزنده و قابل ستایش که رسول اکرم (ص) آن را همچون نقش بر سنگ تشبیه کرده تا متولیان فکری فرهنگی به حساسیت و گسترش رسالت خود در بین جوانان پی برده و در این عرصه تلاش کنند.
عبادت همان بندگی در مقابل ذات ذوالجلالی الهی و تنها راه و ارتباط و اتصال بین بنده و خدا است، که روح انسان با آن پرورش می یابد و با ماورای طبیعت و عالم غیب ارتباط پیدا می کند. خداوند متعال در قرآن کریم هدف غائی خلقت را عبادت و بندگی و معرفت او بیان می کند :
«و ما خلقت الجن و الانس الاّ لیعبدون»[1]
«جن و انس را نیافریدم جز برای این که مرا عبادت کنند»
1- سوره ذاریات ، آیه 56
عبادت جوان
پس با بیان قرآن کریم، اهمیت بندگی و عبادت در زندگی روشن می شود. بر این اساس در می یابیم که نتیجه خلقت و هدف نهایی عالم هستی، بندگی خدای متعال بوده است، تا انسان ها آن نور مطلق و ذات بی همتا را بشناسند و با شناخت او را عبادت کنند، و تنها کسانی به سعادت و کمال می رسند که مسیر بندگی پروردگار را طی کنند. از آنجا که آدمی فقط به وسیله عبادت، می تواند توشه خود را از این جهان بردارد و میزان پاداش در جهان آخرت به میزان بندگی ما در دنیا ارتباط دارد.
در ایام جوانی که آغاز دوران تکلیف و سنین شکل گیری خصلت های درونی و تاثیر پذیری روح انسان است، عبادت و پرستش نقش بسزایی در ساختار وجودی انسان دارد.روح انسان از همان اوان جوانی با عالم غیب ارتباط می یابد و روح جوان به دلیل لطافت خود صفاتی ملکوتی پیدا می کندو مورد عنایت خاص پروردگار قرار دارد.
پیامبر گرامی اسلام می گوید:
«سبعه یظلهم الله فی ظله یوم لاظلّ الا ظله امام عادل و شاب نشا فی عباد
الله عزّوجلّ و …»[1]
«خداوند هفت گروه را در سایه رحمت خود جای می دهد، روزی که
جز سایـــه او نیست: زمامداران دادگـــر، جوانانی که در عبادت خدا
پرورش یافته باشند و …»
[1] – وسائل الشیعه، ج5 ، ص 199
مرحوم شهید مطهری می فرماید:
اگر انسان به تربیت خویش و فرزندانش علاقه مند است و یا می خواهد افرادی را تربیت کند، واقعاً باید به مسئله نیایش ، دعا و عبادت اهمیت بدهد، و اصلا مسئله عبادت قطع نظر از این که پرورش یک حس اصیل است، تاثیر زیادی در سایر نواحی انسان دارد. این است که بزرگان همیشه توصیه می کنند: هرقدر کار زیاد داری، در شبانه روز یک ساعت را برای خودت بگذار.[1]
[1] – تعلیم و تربیت، ص 341.
اگر انسان قدری از نیروی جوانی خود را در جهت عبودیت و بندگی خدا قرار دهد و به پرستش و نیایش او پردازد، نه تنها در جهان آخرت در ظل عنایات پروردگار قرار می گیرد ، بلکه در این جهان مادی نیز توجه خاص الهی او را به خود جلب می کند؛ برکات مادی و معنوی زمین و آسمان بر او نازل می شود و تا آنجا به خدا نزدیک می گردد که خداوند به او مباهات می کند.
«انّ الله تعالی یباهی بالشاب العابد الملالئکه یقول انظروا الی عبدی ترک
شهوته من اجلی» [1]
[1] – نهج الفصاحه ، حدیث 736.
«خداوند متعال به جوان عابد پرهیزکار در مقابل ملائکه مباهات می کند و می گوید:نظر افکنید به بنده من که به خاطر من شهوت خود را ترک کرده و به عبادت من مشغول شده است.» عبادت تنها به خاطر رفع تکلیف و یا ترس از عذاب الهی نیست، بلکه می تواند انگیزه های متفاوتی داشته باشد. حضرت علی (ع) به هنگام بیان انگیزه های عبادت، انگیزه مردم از عبادت را به سه گونه تقسیم می کند:
گروهی از انسان ها به خاطر ترس از عذاب های الهی عبادت می کنند و گروه دیگر در طمع بهشت و نعمت های بی پایان هستند، اما گروه سومی از انسان ها عبادتشان به خاطر خشنودی پروردگار و عشق به اوست. دسته سوم بندگی را تنها سزاوار خدا می دانند و از ما سوی الله آزاد هستند ؛ تنها مقصود و محبوبشان در زندگی ، اوست و با عشق و محبت او را عبادت می کنند؛ آنان بهترین انسان های روی زمین هستند.
«افضل الناس من عشق العبــاده فعانقها و احبها بقبلــه و
باشرها بجسده و تفرّغ لها.»[1]
«برترین مردم کسی است که به عبادت خدا عشق بورزد و به روی
آن آغوش باز کند و آن را از جا دوست بدارد و با بدن خود بدان
بپردازد و به چیز دیگر اشتغال نیابد.»
[1] – کافی، ج2 ، ص83.
«الهی من ذاالذی ذاق حلاوه محبتک فرام منک بدلاً من ذاالـذی انس
بقربک فابتغی عنک حولاً»[1]
«ای خدای من ! کیست که شیرینی محبت تو را چشید و غیر تـو
را دوست گرفت و کیست که به قرب تو انس ورزیــد و روی بـــه
دیگری آورد.»
خاک درت بهشت من مهر رخت سرشت من
عشق تو سرنوشت من راحت من رضــای تو
[1] – مفاتیح الجنان ، مناجات نهم.
جوان در لغت به معنای « برنا، تازه، نو و چیزی است که از عمر آن چندان نگذشته باشد.[1]» بر اساس آمارهای موجود پس از انقلاب میزان رشد جمعیت جوان و نوجوان کشور«در شهرها 109درصد و در روستاها 63 درصد بوده است.[2]» بنابراین اکنون جمعیت کثیر جوانان،بخش بزرگی از مخاطبان دستگاه های فرهنگی، مذهبی و تربیتی کشور را در برمی گیرد.
[1] – لغت نامه دهخدا
[2] – تعریف جوانی، داوود میرباقری
استاد مطهری به عنوان اندیشمندی که برای احیای دین و گسترش اندیشه دینی در میان جوانان بسیار تلاش کرده است، شناخت و درک جوان را مهم ترین عامل در هدایت نسل جوان می داند:
«باید نسل جوان را بشناسیم و بفهمیم دارای چه مشخصات و ممیزاتی است000 نسل جوان ما مزایایی دارد و عیب هایی؛ زیرا این نسل یک ادراکات و احساساتی دارد که در گذشته نبود و از این جهت باید به او حق داد. در عین حال یک انحرافات فکری و اخلاقی دارد و باید آن ها را چاره کرد. چاره کردن این انحراف بدون در نظر گرفتن مزایا و بدون احترام گذاشتن به ادراکات و احساسات وی میسر نیست. باید به این آرمان ها احترام گذاشت. اسلام به این امور احترام گذاشته است.[1] »
[1] – ده گفتار، مرتضی مطهری
در جوانی خواهش جمال روحانی و گرایش به فضائل اخلاقی در نهاد جوانان بیدار می شود. اولیای دین همواره از مبلغان آموزه های دینی می خواهند که به آمادگی روح جوان برای پذیرش صفات والای انسان توجه کنند. امام صادق علیه السلام در این خصوص فرموده اند:
«بر شما باد پرداختن به جوانان، زیرا آنان نسبت به دیگران به سوی کار خیر شتاب گیرنده تر هستند.[1] »
[1] – روضه کافی
در همین راستا و با هدف تقویت مبانی اعتقادی و غنابخشی ابعاد معنوی شخصیت جوانان،«مساجد» به عنوان بارزترین کانون تبلیغ و نشر معارف دینی کلیدواژه این مهم محسوب می شوند.
از سویی فراهم آوردن زمینه حضور شاداب جوانان در مساجد می تواند تاثیری بسزا در بهبود روند برنامه های مساجد ایجاد کند، چرا که جوان احساس می کند در وجود او، نیروهای متراکمی وجود دارد، توانایی هایی جسمی، فکری و … می تواند معجزه کند. در مقابل اگر او احساس کند که نمی تواند از این همه توانایی بهره برداری کند، احساس بیهودگی می نماید.
بر اساس نظر روانشناسان، هم زمان با دگرگونی های دوران بلوغ و پیدایش تمایل های غریزی، احساس روحی جدید و تمایل شدیدی در جوان پدید می آید، که او را به سوی مذهب و سلوک می کشاند. این ارتباط و دگرگونی به گونه ای است که این دوره را دوره ماوراء الطبیعه نامیده اند. بنابراین در صورتی که خانواده، دوستان، مدرسه، محیط اجتماعی و سایر فاکتورهای مرتبط با جوان نتوانند این احساس را به مسیری که شایسته اوست و تکامل معنوی و بلوغ فکری وی را در پی خواهد داشت، هدایت نمایند، آنگاه به مرور زمان و در طی سال های بعد همین فرد تبدیل به شخصیتی بی هویت و فاقد اصول و خاستگاه فکری، معنوی و اجتماعی خواهد شد و در مقابل، غریزه هایی همچون تهاجم، تخریب، شرآفرینی، آزاررسانی، مال دوستی و شهرت طلبی می توانند وی را از جاده اخلاق و انسانیت منحرف سازند.
بر طبق پژوهش های انجام شده، موانعی همچون تهاجم فرهنگی، مشکلات اقتصادی، فقدان آموزش های مناسب و نگرش نادرست بعضی از جوانان به دین مهم ترین عوامل دوری جوانان از دین به شمار می آید. فطرت پاک جوان آماده تاثیرپذیری از آموزه هایی است که از طریق خانواده، مدرسه و محیط به وی منتقل می گردد. علاوه بر متاثر شدن جوان از فاکتورهای یاد شده موارد دیگری نیز در شکل گیری شخصیت وی و تمایل یا عدم تمایل او نسبت به مسائل دینی نقش ایفا می نمایند، که از جمله آنان می توان به ارضای نیازهای غریزی و فطری جوان و نیز انگیزه های درونی او اشاره کرد، که به طور ناخودآگاه و فطری در صدد پاسخگویی به آن ها برمی آید.
جوانان و اعتقادات مذهبی
بدین ترتیب تشخیص نیازهای مختلف جوانان از جمله نیازهای جسمانی، روانی، عاطفی، اجتماعی، معنوی و اخلاقی جوانان می تواند گام موثری در جهت شناخت شیوه های جذب آنان به آموزه ها و معارف دینی خاصه رویکرد بیش تر آنان به سوی مساجد و بهره گیری بیش تر، از این پایگاه های انسان ساز باشد.
قبل از این که وارد بحث اصلی یعنی موضوع جذب جوانان
به مسجد شویم باید به 3 نکته اساسی اشاره کرد:
هویت دینی
رعایت الزامات
مفهوم جذب و جذابیت
تلاش در جهت تقویت هویت دینی به طرق مختلف از جمله استفاده از ابزارها و شیوه هایی که می تواند این مهم را در بین نوجوانان و جوانان بهبود و ارتقا ببخشد، صورت می پذیرد. از جمله حوزه های تاثیرگذار در این زمینه می توان به صداوسیما، مطبوعات، مدرسه، خانواده و… اشاره کرد.
هویت دینی رابطه بین آدمی و دین را تبیین می کند و پیامد تقویم آن، احساس تعهد مسئولیت در قبال ارزش ها و باورهای مکتب است.
هویت دینی
برخی صاحب نظران تعهد را به عنوان سنگ بنای هویت دینی تلقی می کنند. با توجه به آنچه هویت دینی به نسل جوان می دهد، در طرف مقابل اختلال و آشفتگی در هویت دینی سبب ضعف دینداری در بین جوانان می گردد. چرا که تعهد و مسئولیت پذیری فرد را در قبال گزاره های دینی کاهش داده و به این ترتیب ضمانت اجرایی احکام دینی کاهش می یابد. اختلال در هویت دینی سبب می شود فرد نه بتواند ارزش های دینی گذشته را ارزیابی نماید و نه آن که صاحب ارزش هایی شود که به کمک آن ها بتواند آزادانه برای آینده طرح ریزی کند. با درهم ریختگی نظام ارزشی در نزد جوان، او در دریافت مفاهیم دینی، زمینه مثبت و قابل قبولی را احساس نمی کند، تا انگیزه ای برای انجام دستورات آن داشته باشد. لذا دچار بی تفاوتی و بی مسئولیتی می گردد.
تخریب نظام ارزشی دینی سبب می شود بسیاری از افراد که دچار بحران هویت دینی می شوند، به دنبال هویت منفی بگردند و هویتی بر خلاف آنچه اولیای دین در نظر گرفته اند، برگزینند. بسیاری از رفتارهای ضد اجتماعی و ناسازگاری نوجوانان را می توان از این دیدگاه توجیه نمود. مسئولیت گریزی، دل زدگی و بی تفاوتی هرکدام از آثار فقدان هویت هستند که در عرصه دینی در قالب های بی توجهی به اوامر و نواهی الهی، بی علاقگی نسبت به شعائر، گزاره ها، اماکن، مراسم و نمادهای دینی بروز می کند. با بیان این مطالب مشخص شد که بحران هویت دینی سبب تضعیف باورهای دینی، اختلال نظام ارزشی مذهبی و عدم تقید به احکام دینی می شود. مسجد از مهم ترین مفاهیم و گزاره های دینی است، که بحران عدم درک صحیح جوانان در خصوص حقیقت وجودی آن، سبب پایین آمدن اعتقاد به آن و ضعف گرایش به حضور در جمع نمازگزاران می گردد.[1]
[1]- راهکارهای مشارکت جوانان در مساجد، محسن محمدی و…، مجله مسجد، ش89
هویت جوان به ویژه جوان امروز، تحت تاثیر عوامل و مولفه های بسیار شناخته و ناشناخته برونی و درونی شکل می گیرد.
مولفه ها: وراثت، خانواده، جامعه، ملیت، زیست بوم، طبقه اجتماعی، فرهنگ عصری ملی و جهانی، دیانت، گرایش سیاسی،حدتحصیلات، نوع تخصص و عوامل پیچیده و ناشناخته بسیار دیگری است، که باید با مطالعه دقیق و جامع علمی نسبت به تبیین و تحلیل آن ها اقدام کرد. این عوامل هریک منشا و ملازم ظهور و بروز مقتضیاتی است که در تخاطب و ترابط با جوان و تنظیم مناسبات با این نسل، باید آن مقتضیات عمیقاً و دقیقاً و کماً و کیفاً لحاظ شود.
برای ورود به هر مکانی به خصوص جاهایی که جنبه عمومی دارند، یک سری قوانین و الزاماتی وجود دارد. بعضی از مکان هایی که جنبه اداری و رسمی دارند، نوع الزامات آن نیز حقوقی خواهد بود و دیگر مکان هایی که جنبه رسمی ندارند و جزو مراکز خدمات عمومی هستند، اگرچه دارای الزامات و تعهدات حقوقی شاید نباشند. ولی عمل به الزامات اخلاقی و مراعات شئونات حاکم بر آن پیش نیاز ورود به آن مکان می باشد. مسجد نیز به عنوان یک مکان مقدس پیش از سایر اماکن و مراکز دینی از قداست و پاکی خاصی برخوردار است، که رعایت آداب و احکام ورود، حضور و خروج از آن همواره مورد تاکید بوده، مخصوصاً بعضی از این الزامات جزء آموزه های دینی و سنت پیشوایان دینی ما نیز بوده است.
رعایت الزامات
حضور در مسجد یک رفتار دینی است ،که مستلزم برخی پیش نیازهاست و بدون تحقق آن ها نمی توان انتظار داشت جوانان در مسجد حاضر شوند، لذا گاهی اوقات مشاهده می شود با وجود این که مسجد محل از نقاط قوت زیادی برخوردار است، ولی برخی جوانان به مسجد جلب نشده اند. جوانی که مشکل اخلاقی دارد و اوقات خود را به تماشای فیلم های مبتذل و سیر در اینترنت و کافی نت ها می گذراند، اعتقاد راسخ و حقیقی به مبدا و معاد ندارد، اهل نماز نیست، از هر راهی کسب و کار می کند، دل بسته دنیا و مظاهر آن است و دین داری را نشانه عقب ماندگی فکری و فرهنگی می داند، با موانع شناختی و رفتاری بسیار جدی مواجه است، که حضور او در مسجد بعد از رفع این امور امکان پذیر است.[1]
[1]- همان منبع
چنانچه می دانیم قدرت جذب کنندگی هر مکانی یا موقعیتی به میزان ارضاء کنندگی آن مکان در رابطه با نیازهای پیرامونی بستگی دارد. جذب کنندگی یک موقعیت ممکن است به دو جهت مورد توجه قرار گیرد. گاهی بعضی ها بر این باورند که یک موقعیت جذاب است، به خاطر این که فی نفسه جذاب است، چه آن موقعیت، نیازی را ارضا کند یا نکند. در اینجا ارزش فی نفسه امور و موقعیت یا مکانی مستلزم این است که خود آن موقعیت واجد ویژگی ها و خصایصی باشد که به نظر بینندگان زیبا و ارزشمند به نظر آید.
مفهوم جذب و جذابیت
عده ای دیگر بر این باورند که ارزشمندی امور و یا جاذب بودن موقعیتی به ارزش بیرونی و عینی آن است و آن موقعیت باید واجد ویژگی هایی باشد که به واسطه آن بخشی از نیازهای آدمی ارضا شود و بر اساس دیدگاه دوم چنانچه ما نیز بر آن تاکید می ورزیم موقعیتی همچون مسجد باید واجد ویژگی هایی باشد که آن ویژگی ها به ارضای نیازهای مردم منجر شود. بین میزان ارضاکنندگی مسجد و میزان جاذب بودن آن رابطه مستقیمی وجود دارد. آدمی نیز رو به موقعیت هایی دارد که این نیازها را ارضا می کنند.
نیازهایی چون:
1- امنیت، محبت و تعلق
نیازهایی چون امنیت، محبت و تعلق به اجتماع نیز از سنخ نیازهای بشری است ، اما متمایز از نیازهای فیزیولوژیک، اساساً آدمی به واسطه برخورداری از نیازهایی چون امنیت، محبت و تعلق از حیوانات متمایز می شود.«مزلو» نیز نیازها را به دو دسته کلی نیازهای فیزیولوژیک و نیازهای روان شناختی تقسیم کرده است. بنابراین هویت یابی و معنی بخشی به زندگی انسانی مستلزم تاکید بر ارضا نیازهای روان شناختی اوست، نه صرفاً نیازهای فیزیولوژیک آدمی، مکان هایی که در ارضا این نیازها موفقیت بیش تری دارند، از جذابیت بیش تری نیز برخوردارند. البته باید اشاره کنیم که این نیازها نیز بیش تر ناظر بر وضعیت موجود افراد هستند، چرا که نیازهای فوق از جمله نیازهای عینی و واقعی افراد است که باید ارضا شوند.
2- نیاز به خودشکوفایی
نیاز به خودشکوفایی نیازی است که در عین این که در قلمرو نیازهای روانشناختی است، اما به لحاظ ماهیت و موقعیت خاص خود، بیش تر در قلمرو نیازهای مطلوب، هنجاری و آرمانی قرار دارد. تمامی انسان ها برای رسیدن به جایگاهی غیر از جایگاه موجود و برای ارضا نیازی غیر از نیاز موجود (فیزیولوژیک، امنیت و…) تلاش می کنند و آرمان خواهی آدمی نیز اساساً ناظر بر تاکید او بر ضرورت ارضا نیاز خود شکوفایی است. تبیین جایگاه واقعی آدمی و این که انسان به چه درجاتی می تواند نایل آید، نیز زمینه ارضا و شکوفایی این نیاز را فراهم می کند.[1]
[1]- جاذبه های مسجد، سیدمهدی سجادی، مسجد نقطه وصل، ص286
محور اساسی دیگر جذب جوانان به مساجد، تشخیص نیاز و انگیزه های جوانان است، پر واضح است که جوانان به انحای مختلف در پی ارضای نیازهای گوناگون خود برمی آیند و در این مسیر به مکان ها و محافلی می روند که در آنجا پاسخی به یکی از نیازهای گوناگون خود بیابند. پس باید دید مساجد و متولیان آن تا چه اندازه از نیازهای جوانان آگاهی دارند و در صورت آگاه بودن تا چه پایه در برآوردن این نیازها برنامه ریزی و کار کرده اند. بدین ترتیب تشخیص نیازهای مختلف جوانان از جمله نیازهای جسمانی، روانی، عاطفی، اجتماعی، معنوی و اخلاقی و شناختی جوانان می تواند گام موثری در جذب آنان به مساجد باشد.
وقتی خصوصیات نوجوانی و جوانی شناخته شد، آنگاه برنامه ریزان امور فرهنگی مساجد می توانند برنامه هایی تدوین کنند که متوجه ارضای نیازهای گوناگون جوانان بوده و مطابق با سلیقه ها و روحیه جوانان باشد. چنین برنامه هایی برای جذب و پرورش جوانان در مساجد می تواند موثر باشد.
1- بیش از50% ترکیب جمعیتی کشور در مقطع سنی نوجوانی و جوانی قرار دارند. هر برنامه ریزی فرهنگی خاص این قشر عظیم، خیل گسترده ای از شرکت کنندگان در برنامه های مساجد را به همراه خواهد داشت.
2- در این مقطع شخصیت و هویت آنان شکل می گیرد. ایجاد رفتار مثبت و نهادینه شدن این گونه رفتارها در وجود ایشان می تواند آینده آنان و جامعه را از حیث حفظ هنجارها و ارزش ها بیمه نماید و از بسیاری از انحرافات و کج روی ها جلوگیری خواهد کرد. ایجاد جامعه سالم فردا در گرو داشتن نگاه ویژه به نوجوانان و جوانان امروز است، که باید با آشناسازی آنان با مبانی دینی و معرفت شناسی در برابر هجمه فرهنگ بیگانه مقاوم ساخت.
مهم ترین دلایل توجه ویژه به جوانان در جذب به مساجد
3- جوهره وجودی جوان و نوجوان تحول خواهی و تحول گرایی است. ایجاد تحول مثبت و در پیش گرفتن رویه رشد و حرکت رو به جلو از خصیصه های آنان می باشد. حضور آنان در برنامه ریزی و برنامه سازی، مساجد را از فعالیت هایی که موجب روزمرگی خواهد شد، دور خواهد نمود و این امر خود زمینه ساز جذب جوانان و نوجوانان بیش تری به مساجد خواهد بود.
4- با حضور آنان می توان به برنامه ها شادابی و طراوت بخشید چون جوان شادی طلب و نوگراست. با هدایت هدفمند این نگرش آنان، می توان به برنامه ریزی مثبت در فعالیت های مسجد پرداخت. یکی از عوامل موثر ایجاد جاذبه در مساجد، دادن طراوت و شادابی به فعالیت هاست.
5- وجود جوان و نوجوان سرشار از پتانسیل و انرژی است، برعکس بزرگ ترها که درگیر مشغله های کاری و مشکلات زندگی روزمره هستند. مسجد بهترین مکان است که به خاطر تنوع و تعدد فعالیت ها امکان بالفعل درآوردن این توان وجود دارد.
6- روح و روان نوجوان و جوان نسبت به بقیه مقاطع سنی لطیف و پاک است. با حضور آنان در مسجد و مشارکت فعالانه آنان در ایجاد طراحی و برنامه ریزی و اجرای برنامه های مختلف انتظار می رود که برون داد و خروجی برنامه ها و فعالیت ها نیز توام با پاکی وصداقت باشد.(دور بودن برنامه ها از ریا، تزویر، خودنمایی، دورویی و…)
7- جوان و نوجوان به دلیل عدم وابستگی و نداشتن علقه زیاد به دنیا و مسائل مادی و آزادبودن فکر و ذهن از این مسائل ، بهتر می تواند به درک مفاهیم دینی بپردازد. به همین سبب حافظ ارزش و دستاوردهای مذهبی و اعتقادی می باشد. همچنان که این امر در دوران انقلاب و حضور پرشور آنان در مساجد و شرکت در برنامه های انقلابی مساجد که خاستگاه انقلاب اسلامی بود و نیز در دوران دفاع مقدس به روشنی مشهود می باشد.
8- در این مقطع سنی علاقه به انجام کارهای جمعی و امور اجتماعی از شدت بیش تری برخوردار است. مسجد به عنوان یک نهاد دینی و اجتماعی که بسیاری از امور اجتماعی و تعاون در آن شکل می گیرد، بستر مناسبی برای آنان فراهم می سازد تا آنان بتوانند در قالب گروه ها و جمع های مختلف به انجام فعالیت بپردازند.(گروه سرود، تواشیح، نمایش، نشریه دیواری، ورزش و …)
9- انگیزه و تمایل درونی نوجوانان و جوانان در خود اظهاری و در معرض دید دیگران قرار دادن آثار خود در زمینه های مختلف فرهنگی هنری، (ذوق، سلایق و استعداد) که در این خصوص مساجد می توانند فضای مناسب و بسیار خوبی را در اختیار آنان قرار دهند، تا آنان بتوانند خود را مطرح کنند و کارها و آثار خود را در معرض قضاوت دیگران قرار دهند. (با برگزاری نمایشگاه خط، نقاشی، گرافیک، صنایع دستی در مناسبت های مختلف مذهبی، ملی و نیز قرائت شعر، خاطره، دکلمه، قصه در برنامه ها و مراسم گوناگون و شرکت در گروه های سرود، نمایش و …)
10- این قشر عظیم به عنوان سرمایه های اصلی کشور محسوب می شوند. به هر میزان در جهت رشد و شکوفایی معنوی آنان بکوشیم ،در آینده نتایج وافری از آن حاصل خواهد شد.
11- مساجد به عنوان یک پایگاه مقدس دینی و اجتماعی که با توجه به مقتضیات زمانی و مکانی به ایفای نقش می پردازد، نیازمند کسانی است که این نهاد اجتماعی را پر حرارت و پر شور نگه دارند، تا بتواند نقش ذاتی خویش را به فعلیت برساند. این مهم با حضور جوان در مسجد میسر می شود.
1- شناخت شخصیت نوجوان و جوان
با شناخت ویژگی های دوره نوجوانی و جوانی بسیاری از رفتارهای ناخوشایند آنان را غیرطبیعی نپنداریم ،که موجب بروز عکس العمل در ما شود و به تیرگی روابط با نوجوان نیانجامد.
2- استفاده از روش تغافل (نادیده گرفتن):
از موثرترین روش های تربیتی در این دوره «روش تغافل» است. یعنی مسائل و مشکلات نوجوان و جوان را بزرگ نشان ندهیم ، که در او ایجاد وحشت نماید و یا او را به لحاظ رفتارهایش دائم باز خواست نکنیم، بلکه جوان باید همواره در حالت خوف و رجاء باشد.
17 راهکار برای مشکلات جوانان و نوجوانان
3- ایفای نقش راهنمایی به جای دستوری:
در برخورد با مسائل جوان بهتر است از خودش کمک بگیریم، یعنی این واقعیت را بداند که نخستین مسئول حلّ مشکل او، خودش است و برای حل آن باید اقدام کند و ما والدین ، معلمان و استادان فقط وظیفه راهنمایی او را داریم، که از عواقب تصمیم خودش مطلع شود.
4- آموزش:
مهم ترین دلیل ترس و اضطراب از هر موضوعی جهل و ناآگاهی نسبت به آن موضوع می باشد . ضروری است برای کاهش ترس و اضطراب های دوران جوانی آموزش های لازم در مورد بلوغ، دوست یابی، حل مساله، گذراندن اوقات فراغت، برنامه ریزی درسی و مواردی از این قبیل به نوجوان و جوان آموزش داده شود.
5- برقراری رابطه دوستانه و عاقلانه:
با مراقبت دوستانه و عاقلانه خود احساس ایمنی و اطمینان را در وجود نوجوان ایجاد می کنیم.
6- اعتماد سازی:
باید بیاموزیم که چگونه حس اعتماد نوجوان و جوان را نسبت به خودمان جلب و جذب کنیم، چنانچه اعتماد میان جوان و والدین و استادان کمرنگ شود، او برای حل مسائل خود به دیگران مراجعه می کند.
7- ارتباط کلامی مقدمه ارتباط عاطفی:
با تنظیم ساعات کار خود و بسترسازی مناسب در منزل باید فرصت کافی برای «ارتباط های کلامی» با اعضای خانواده به ویژه نوجوان و جوان را فراهم آوریم ، چرا که ارتباط کلامی خود مقدمه «ارتباط عاطفی» است که جوان سخت به آن نیازمند است.
8- تاکید بر محبت و پرهیز از خشونت:
ارتباط با جوان اگر بر اساس عشق و علاقه و صمیمیت استوار باشد، اعتماد به نفس را در او تامین و تضمین می کند و اگر بافشار و خشونت همراه باشد، ممکن است موجب اختلال عصبی و دشواری های روانی در او شود.
9- الگوهای رفتاری والدین:
نوجوان و جوان علاقمند است که والدین دارای شخصیتی مستحکم و با ثبات و پایدار باشند، چون به اتکای شخصیت و همانند سازی آنان نیازمند است و توجه والدین به الگوهای رفتاری خود مورد تاکید است.
10- پرهیز از مناقشات خانوادگی:
خانه بایستی محل آرامش و امن و مستحکمی برای اعضاء خانواده به ویژه جوان باشد و مناقشات و جرو بحث ها و دعواهای علنی والدین به آن لطمه نزند و بهانه گریز جوان از خانواده را فراهم نیاورد.
11- گوش دادن به سخن جوان:
با جوان صحبت کنیم و به سخنان او با علاقه گوش فرا دهیم و بدانیم که خوب گوش کردن به حرف های جوان رمز ارتباط موثر با اوست.
12- تکیه بر نقاط قوت جوان:
با مشاهده برخی ضعف ها، جوان را تحقیر و سرزنش و یا با دیگران مقایسه اش نکنیم، بلکه بیشتر سعی کنیم برای از بین بردن ضعف هایش قوتش را تجلی بخشیم.
13- انتظار به اندازه از جوان:
با کسب شناخت همه جانبه از جوان به اندازه توان و ظرفیت وجودیش از وی انتظار داشته باشیم.
14- اجازه خطا کردن به جوان بدهیم:
جوان بایستی بیاموزد که از مشکلات گریزان نباشد، بلکه برای حل مشکلاتش به دنبال کشف راه حل باشد و این زمانی است که اجازه خطا کردن را به او بدهیم، تا از خطا کردن احساس گناه نکند و بتواند فرصت یافتن راه حل را بیابد.
15- مشورت با نوجوان و جوان
جوان در اندیشه مستقل شدن است . بنابراین نباید عقاید خود را بر او تحمیل کنیم، بلکه باید او را تحمل کرد و با مشورت گرفتن از او در امور خانه در کسب استقلال یاریش کنیم.
16- فعال بودن نقش پدر در تربیت جوان:
همان گونه که «مادر» نخستین گذرگاه کودک و نوجوان به زندگی اجتماعی است، آنچه که بسیار مورد نیاز یک نوجوان و جوان است وجود «پدری» است که خانواه بتواند بر او تکیه کند. «پدری» که گرم، مهربان و پرشور باشد.
17- پذیرش بدون قید و شرط جوان:
جوان را همان طور که نشان می دهد، بپذیریم ، نه آن طور که در رویا و تخیل خود تصور می کنیم و بدانیم اگر جوان در خانواده مورد احترام قرار گیرد، یاد می گیرد خودش را آن طور که هست بپذیرد.
هستی زیباست؛ همراه با تقارن ها، تناسب ها و هندسه شگفت و چشم نوازی که تامّل و تفکّر در آن روح و جان را به شکوفایی و بالندگی می برد . جوان نیز زیباست؛ عواطف جوشان، آرمان جویی، شور نشاط و زیباخواهی فضای زندگی جوان را پر کرده است. نماز هم زیباست؛ فرصت زیبا شدن روح ، پیوند با همه زیبایی، همه خوبی برای رسیدن به کرانه های کمال و جمال.
سخن بر سر این است که چگونه می توان میان جوان و نماز و به دیگر زبان دو زیبایی، پیوند و یگانگی آفرید. پرسش جدّی این است که چرا نسلی که به دلیل «زیبایی جویی» نمی تواند از کنار زیبایی روح (نماز)ساده بگذرد، اقبال و استقبال و نشاط نماز نمی بینم؟
چگونه می توان میان جوان و نماز پیوند آفرید؟
درست تر و راست تر آن است که روح عریان نماز که تماشاگه همه رمز و رازها و زیبایی هاست ، هنوز در معرض دید جوان قرار نگرفته است.روش های جذّاب و زیبا در ایجاد گرایش و کشش به کار گرفته نشده و آنان که منادیان و ناشران فرهنگ نمازند ، عمدتاً شیوه انتقال و ارتباط با جوان را نمی دانند.آیا یک هدیه زیبا را با خشونت، بی مهری، سردی و رفتاری غیر زیبا می توان عرضه کرد و به تاثیر و تحولی عمیق دل بست؟ اگر آموخته ایم که «مَنْ لَهُ صَبّیُ فَلَیَتصاب»، این نه بدان معناست که تنها زبان کودکانه باید داشت که روش، منش و دانش ارتباط کودکانه را نیز باید به دست آورد. زبان، تنها کلام نیست که هر آنچه ابزار و زمینه ساز ارتباط است، «زبان» است. در «ارتباط» ، هماره چند عامل مهم و تعیین کننده وجود دارد که حذف یا نادیده گرفتن هر کدام به اختلال در ارتباط می انجامد.
1- ارتباط گیرنده
2- مخاطب ارتباط
3- پیام ارتباط
4- شیوه ارتباط
5- ابزار ارتباط
ارکان ارتباط عبارتند از :
ما عادت کرده ایم که در ناکامی های خود ، بلافاصله مخاطب را متهم کنیم و به تبرئه خویش بپردازیم. اگر مخاطب از سخن و رفتار ما تاثیر نپذیرفت، در دادگاهی که به سادگی و سرعت تشکیل می دهیم، به داوری می پردازیم که حرف شنو نیست، حقیقت پذیر نیست، زیربار نمی رود و در بیانی شکننده تر: نرود میخ آهنین در سنگ ! اما کم شنیده ایم که شخص بگوید : نکند نقص در من باشد، نکند نحوه بیان من، محتوای بیان من و ابزاری که به کار گرفته ام نامناسب باشد.نکند ناساختگی من از تاثیر سخن کاسته است، که در اسلام همه چیز به شرط من است.
تو کیستی که سخن می گویی؟ اگر جریان تهذیب و تقوا از قلمرو روح و قلبت عبور نکرده باشد، منتظر تاثیر مباش که:
« مَنْ لَمْ یَعْمَل بِعِلمِهِ زَلّتْ موْعِظَتُهُ عَنِ القلوبِ کَما یزّلُ الْمَطَرُ عَنِ الصّفا».
هر کس به علم خویش عمل نکند موعظه و نصیحتش همچون لغزش قطرات باران از سطح سنگ لغزان، فرو خواهد ریخت (برقلب ها اثر نخواهد گذاشت).
پس در بی تاثیری کلام ، نخست باید در خود تردید کنیم، در روش ها، در منش ها و حتی در دانش خویش و بعد تعبیر لطیف و گویای امیر بلاغت:
المُتقونَ … فَهمْ لاَنفُسِهمْ مُتّهمون: تقوا پیشگان نفس خویش را متهم می دارند.
برهمین اساس، تحلیل و نقد وضعیت موجود ارتباط ما با نسل جوان و یافتن راه کارها و روش های مناسب در گسترش و تعمیق فرهنگ نماز میان نسل جوان لازم است. در زمینه ارتباط با مخاطب های جوان به مرور برخی کاستــی ها و ضعــف ها می پردازیم و در حد توان روش هایی را پیشنهاد می کنیم.
1- روان شناسان ارتباط ، ارتباط(COMMUNICATION) را دارای دو بخش می دانند:
الف- هدایت کردن(LEADING)
ب- همدلی کردن(PACING)
ما معمولاً در هدایت کردن ، نصیحت کردن و باب موعظه های کشدار و طولانی را گشودن قهرمانیم اما در همدلی نه ، و به همین دلیل پل های ارتباط را می شکنیم و توان تاثیرگذاری را به حداقل می رسانیم. وقتی جوان احساس کند در موضع موعظه نشسته ایم و تنها از او «گوش» انتظار داریم، چیزی به نام «پذیرش و تسلیم» اتفاق نمی افتد. برای توفیق در ارتباط باید به «همدلی» رسید و همدلی نیازمند چند مسئله است:
– درک ذهن و ضمیر جوان
– انعطاف
– صبوری
درک شرایطی که جوان در آن به سر می برد ،موقعیت روحی و روانی جوان و انعطاف یا به بیان قرآن «تنزل» از دنیای خویش به دنیای جوان و صبوری در مقابل گفتار و رفتار او، شرایطی فراهم خواهد ساخت که جوان ، قلبش را به ما بسپارد و در پی آن ذهن و اندیشهوی نیز کاملاً تسلیم ما شود همه این مفاهیم را در این مفهوم قرآنی می توان خلاصه کرد که خداوند به پیامبرش فرمود: وَ لَوْ کنتَ فَظّاً غَلیظَ القلبِ لاَ نفَضّوُا مِنْ حَوْلکَ.
اگر تند و خشن بودی ، همه از دور و برت پراکنده می شدند.
غلظت قلب و عمل، رمندگی، زدگی، گریز و پرهیز می آفریند و میان ما و نسلی که دمی رهــا کردن آن باعث پرتاب شدن به پرتگاه های هولناک می شود، فاصله و درّه ایجاد می کند.
2- ما هندسه گفتن با جوانان را به خوبی نمی دانیم. پرگویی، دارزگویی، مکرّر گویی های کسالت آور، سنت سیئه ماست. برای روشن شدن این موضوع اگر به پرسش هایی که از ائمه اطهار و مجموعه سخنرانی های روان شناسان و انسان آشنایان بزرگ مراجعه کنیم خواهیم یافت که بسیــاری از پاسخ ها به چند ثانیه نمی رسد و بی شک اگر همین پرسش ها با ما مطرح شود باید منتظر سخنرانی ها و خطابه ها نشست! در مجموعه نهج البلاغه جز چند سخنرانی(خطبه) نسبتاً طولانـی – با در نظر گرفتن حذف بخش هایی از خطبه- که از نظر زمانی خواندن هریک از آن ها به نیم ساعت و در مواردی اندک به بیش از یک ساعت نمی رسد، بقیه خطبه ها در حدود ده دقیقه بیشتر نیستند.
دقت در سوره های قرآن نیز گویــای همین مسئلـــه است. جامعه ای که در آغاز بعثت مخاطب پیامبر است- مکه – به دلیل ظرفیت محدود و کشش اندک ذهنی و روانی با سوره هایی مواجه است که نه تنها آهنگین ، زیبا و قاطع اند که بسیار کوتاه نیز هستند، اما در مدینه که زمینه فراهم شده و ظرف وجودی مخاطب ها گسترش یافته ، سوره های بلند مطرح می شود که البته خواندن آنها نیز به ندرت به یک ساعت می رسد! شاید تعبیر طنز گونه نویسنده ای خوش ذوق در مورد ما درست باشد که اگر العیاذباالله برخی از ما جای خدا بودیم از همان آسمان هفتم یک سره سیم کشی می کردیم به کرات پایین و بلندگویی خداپسندانه نصب می کردیم در وسط آسمان و زمین و یکسره برای عالم و آدم سخن رانی می کردیم! همین و بس!
در برخی تحقیقات، به ویژه تحقیقاتــی که در آموزش و پرورش انجام پذیرفته است، یکی از دلایل بی علاقگی و گریز دانش آموزان از نماز جماعت ، سخنرانی های طولانی و تکراری مطرح شده است. باید خطبــا و گویندگان برای ایـــراد سخنرانی های پنج تا ده دقیقه ای کوتاه، مفید، جذّاب، مناسب و متناسب تمرین و ورزیدگی داشته باشند. به دیگر زبان، روحِ زیبا طلبِ جوان، کلامِ جوان، زیبا، رسا و کوتاه می طلبد.
3- جوان از جوان بهتر و زودتر می پذیرد. با لحن جوان، هیات جوان ، برخورد جوان و مهم تر از هر چیز به دلیل نزدیک بودن جهان احساسی، عاطفی و روحی دو جوان، تفهیم و تفاهم سریع تر اتفاق می افتد. ائمه جماعت بسیاری از مساجد پیرند و با دنیای جوان بیگانه. در این میان پیران خوش اندیش و خوش روش و توانایی می توان یافت، اما اگر به نوعی جوان گرایی دست بزنیم کارا و گره گشا خواهد بود. تفاوت نسل ها، کندی رفتار، طولانی کردن نماز، طرح مسائلی بیگانه با فضای امروز، میان مخاطب و گوینده فاصله می افکند. برخی دانش آموزان طولانی شدن نماز و عدم امکان ارتباط با ائمه جماعت سالمند را دلیل اجتناب از نماز جماعت دانسته اند.
زیبایی ظاهری و آراستگی نیز در این میانه بی تاثیر نیست. در مدارس متعددی شاهد هستیم که امام جماعت، توصیه قرآن در باب زینت خویش و آراستگی مناسب را در وقت نمــاز لحاظ نمی کند. همین جا طرح و تذکر این نکته لازم است که ائمه جماعت باید با مسائل تربیتی و روانی نسل جوان آشنا شوند. تغذیه مداوم آن ها در این زمینه از بایسته ترین کارهایی است که پرداختن به آن ضروری احساس می شود. بهتر است تعدادی کتاب مناسب در این زمینه ها به همه ائمه جماعت و هدایتگران فکری در مساجد و مدارس معرفی شود و در صورت امکان در طول سال، در شهرستان، سمینارهای توجیهی برای ائمه جماعت و مبلغان برگزار شود.
4- بهره گیری از زمان های خاص برای ارتباط عاطفی میان مدرسه و مسجد از یک سو و خانه و مسجد از سوی دیگر در جذب و جلب خانواده ها، به ویژهجوانان، موثر است. در فرصت های عاطفی مانند عروسی، سفر حج، رفع یک خطر و ولادت فرزند می توان به سراغ افرادی رفت که احیاناً با مسجد ارتباطی دارند. هدیه بردن به نام مسجد برای این افراد، گذشته از تحول در دیدگاه ، عایق های میان خانه و مسجد را از میان برمی دارد. اگر در جشن مدرسه مجاورف شیرینی به شکل بسته بندی شده و با نام مسجد به دانش آموزان داده شود چه تاثیری خواهد داشت؟ اگر امام جماعت و هیات امنای مسجد در مراسم مدرسه شرکت کنند چه فضای مناسب ساخته خواهد شد؟ فراتر از این ها، اعضای مساجد می توانند در مدارس شرکت کنند، مثلا در تعمیر میز و صندلی، گروه نجار مسجد همکاری کنند یا پزشک مسجد – اگر ممکن شود- با مدرسه مرتبط باشد. این ها بهانه های مقدسی برای برداشتن سدها و مانع ها میان مسجد و مدرسه است.
5- مساجد از همان سر در، تا درون مسجد(صحنف محراب، فضا، دیوارها و …) باید اراسته، پیراسته و جوان پسند باشد. از جاذبه های هنری و علمی در پیشانی مسجد باشد.نوشته های مساجد آن قدر تکراری و ناهمخوان با ذهن و ضمیر نوجوان و جوان است که رغبتی برای خواندن نمی انگیزد.
پاکیزگی، طراوت و زیبایی مسجد نیز مسئله مهمی است. برخی دانش آموزان بوی بد، فضــای تنگ نمازخانــه، فرش ها و موکت های آلوده را باعث بی رغبتی به نماز می دانند.به رغم تلاش های ارزنده و سازنده ای که در ساختن مسجدهای شایسته و مناسب در جاده ها شده است- خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد- هنوز دخمه های تاریک، فرسوده، نمور با موکت آلوده و فرسوده فراوان است.
از این گذشته مساجد جدید را باید به گونه ای ساخت که کانون همه فعالیت ها بتواند باشد.انحصار مسجد به نماز، خلاف سنّت و سیره اسلامی است.مطالعه عصر پیامبر نشان می دهد که مسجد همه چیز است؛ پایگاه تصمیم گیری اجتماعی، نظامی، سیاسی، عبادی و فرهنگی. باید هر مسجد یک مجتمع باشد. امکانات هنری، ورزشی؛نمایشی، کتابخانه- با شیوه های نو-باید در کنار مسجد به عنوان جزئی از پیکره مسجد محسوب شود.در برنامه ریزی های آینده «بازسازی مساجد» باید به این نته توجه شود.اگر این امکانات در مسجد و « از» مسجد باشدف جوانان به مسجد راغب تر می شوند.از لحظه های ناب و خاص نیز استفاده کنیم.
اگر در مساجد بین راه ها و جاده ها، نوشته هایی مناسب نصب شود، طنین آن ها در ذهن مسافران، در طول راه که فرصت تامل و تفکر بیشتر است، تاثیر مطلوب برجای خواهــد گذاشت.
بسیاری از نمازخانه های بین راه از این جهت خالی و تهی اند. در مساجد شهرها و نمازخانه مدارس و نهادها، می تــوان از گروه هایی استفاده کرد که تناسب جملات زیبا و تاثیرگذاری نصب کنند بی آنکه تنها جملات سیاسی، مکرر و معمولی به کار گرفته شود.
6- نمـاز، به ویژه نماز اول وقت، مصونیت روانــی می آورد. پیامبر(ص) می فرماید:
(لا یزالُ الشیطانُ هائباً لابن آدَم زَعْرامنْهُ ما صَلّی الصلوات الْخمْسَ لِوَقتهنَّ فَاذا ضیعهنّ اِجْتَرَا علیهِ فادْخَلَهُ فی العظام)
شیطان تا هنگامی که انسان نمازش را در وقت فضیلت می خواند در خوف و وحشت است، ولی نماز را اول وقت نخواند، شیطان جرئت فریب او را می یابد و او را به گناهان بزرگ وا می دارد.
واقعیت این است که در خانواده ها چنین موضوعی کمتر رعایت می شود.اگر در مدارس، نهادها و ادارات، سنت نماز جماعت به هنگام برقرار باشد، بازتاب آن نوعی مصونیت و بازدارندگی و انضباط رفتاری خواهد شد.
در مدارس به دلیل فقدان یا کمبود امکانات وضو گرفتن، به گونه ای باید عمل کرد تا دانش آموزان فرصت وضو گرفتن داشته باشند. برخی دانش آموزان مشکل وضو گرفتن را در مدرسه به دلیل نبودن سرویس های بهداشتی کافی و شیرآب کافی ، علت شرکت نکردن در نماز جماعت می دانند.
7- جوانان حساس و زودشکن اند. رویت فاصله میان گفتن و بودن در جامعه زمینه رمندگی جوانان است.آنها کمتر می توانند به تحلیل عمیق بپردازند و مرز میان راه و منتسبان به «راه» را دریابند.خیانت هیچ کس به اندازه آنانی نیست که منتسب به دین و انقلاب اند و کجرو و بد عمل. اسلام در پی نمازی است که مدافع مکتب بسازد و به تعبیر روایت، انسان را «زین» دین کند نه «شین» آن. باید هماره این نکته را به اولیا، معلمان و همه کسانی که چشم جوانان به آنان دوخته است یادآور شد که لغزش های ما، تباهی و انحراف یک نسل را در پی خواهد داشت و به همین دلیل اصلاح همیشه رفتار، بازنگری در خود و بازسازی و تصحیح اعمال هیچ گاه نباید فراموش شود.در بیانی رساتر و گویاتر، یادمان باشد که نماز زنگ تفریح زندگی نیست هنگامه تصحیح زندگی است.
نمـاز زنگ تفریح زندگی نیسـت،
هنگامـه تصحیـح زندگـی است.