1
2
عنوان:
نقش مدرسه و کارکنان مدرسه در بهداشت روان دانش آموزان
نگارش
سال
3
نقش مدرسه و کارکنان مدرسه در سلامت روان دانش آموزان
تعریف بهداشت روان
بهداشت روانی عبارت است از پیشگیری از اختلالات روانی و به کاربردن روش هایی برای ایجاد محیطی سالم که طی آن شخص بتواند به دور از ترس ، خشم ، اضطراب و … به سوی موفقیت گام بردارد و خود را به عنوان فردی مسئولیت پذیر و دارای عزت نفس به جامعه عرضه نماید. پژوهش های زیادی نشان می دهند که یک پنجم دانش آموزان در مدارس دچار مشکلات مربوط به سلامت روانی هستند که اختلالات رفتاری آن ها تا مقطع دبیرستان و یا حتی تا هنگام ورود به جامعه در آن ماندگار است.
افرادی که از نظر بهداشت روانی سالم هستند دارای ویژگی هایی به شرح زیر می باشند
1. ادراک درست از واقعیت
2. شناخت خود و توانایی های خود
3. داشتن روابط بین فردی سالم
4. برخورداری از کارایی حرفه ای بسیار بالا
نقش مدرسه در بهداشت روان دانش آموزان
مدارس همان گونه که در پرورش و شکوفایی استعداد دانش آموزان مهم ترین نقش را ایفا می کنند، در برقراری آرامش روانی، نشاط، سلامت روح و جسم آنان یا برعکس، افسردگی و گوشه گیری آنها نیز دخیل اند. معلمان باید مانند والدین کودک یا حتی مهربان تر از آنان باشند.
دانش آموزی که متعلق به خانواده ای از هم گسیخته است، به یک تکیه گاه و پشتوانه مطمئن نیاز دارد. این چنین کودکی ممکن است به علت احساس فقدان امنیت به آسانی به کسی اطمینان نکند و ناراحتی خود را بروز ندهد. به این ترتیب یا به کودکی افسرده و منزوی تبدیل می شود یا با پرخاشگری و آزار و اذیت اطرافیان بر احساس درونی خویش غلبه می کند.
در چنین مواردی فقط یک مربی مهربان، دلسوز و فداکار می تواند با جلب اطمینان کودک به خود، مشکل او را جویا شده و این موجود بی پناه را از سرگردانی، دلهره و اضطراب نجات دهد. محیط مدرسه باید به گونه ای باشد که کودک در آن احساس امنیت کند و با میل و رغبت به آنجا قدم گذارد. باید توجه داشت در نظر گرفتن مدرسه تنها به عنوان یک محیط آموزشی با مجموعه ای از قوانین خشک انضباطی و تربیتی نمی تواند در برانگیختن انگیزه کودکان به سوی علم و دانش موثر واقع شود.
برای تشویق کودکان به فراگیری علم لازم است اخلاق نیکو و پسندیده نیز در کنار قوانین انضباطی مدرسه گنجانده شود. مهم ترین عاملی که سبب فساد اخلاقی کودک و انحطاط وی می شود، بی توجهی و طرد او از کانون خانواده و محیط مدرسه است. او هنگامی که خود را در میان انبوهی از انسان ها، تنها و بی کس احساس می کند ناگزیر می شود به افرادی روی آورد که برای او ارزش و اهمیتی قایل می شوند.
در بیشتر موارد متوسل شدن به گروه های منحط جامعه و باندهای متعدد نتیجه همین سردرگمی و طردشدگی کودک است. وضع روانی کودک که حاصل تعامل و ارتباط متقابل او با محیط خانواده است، یکی از عوامل تعیین کننده وضع تحصیلی اوست. محیط خانواده چه از نظر اقتصادی و چه از نظر شیوه های تربیتی پدر و مادر، تاثیری انکارناپذیر در چگونگی حالت روانی و درنهایت وضع تحصیلی او خواهد داشت. همه دانش آموزان از وضعیت اقتصادی مشابهی برخوردار نیستند.
کودکی که به علت فقر مالی از حداقل امکانات رفاهی برخوردار است، احتمالا از لحاظ روحی و روانی نیز با مشکل مواجه می شود. بدون شک این امر از جمله مسایلی است که می تواند در افت تحصیلی وی تاثیر داشته باشد (به خصوص کودکانی که برای برطرف کردن احتیاجات خانواده ناگزیرند پس از مدرسه کار هم بکنند).
یکی از مکان هایی که فعالیت بهداشت روان در آنجا می تواند مفید باشد، مدارس است. مدارس با در بر گرفتن بخش عظیمی از جمعیت آینده ساز جامعه، به عنوان یک مرکز فرهنگی، اجتماعی مهم در جامعه مطرح می باشد.
زیرا:
– تقریبا تمام کودکان در دوره ای از زندگی خود به مدرسه می روند.
– مدارس، قوی ترین سازمان اجتماعی و آموزشی قابل دسترسی برای مداخله هستند.
– مدارس اثر عمیقی بر کودکان، خانواده ها و اجتماع می گذارند.
– مدارس مانند شبکه ای امن، از کودکان در برابر خطراتی که بر یادگیری، رشد و سلامت روانی، اجتماعی تاثیر می گذارد، محافظت می کنند.
– مدرسه همگام با خانواده، نقش تعیین کننده ای در ایجاد یا تخریب عزت نفس کودک و احساس شایستگی آنان دارد
نفش کادر آموزشگاه در سلامت روان دانش اموزان
تمامی دانش آموزان نسبت به پیشرفت تحصیلی و فعالیت های کلاسی کنجکاو و علاقه مندند و دوست دارند از میزان موفقیت خود در رسیدن به هدف ها آگاهی داشته باشند. در مورد دانش آموزانی که این خصیصه را ندارند و یا بیش از اندازه به والدین خود متکی هستند، آموزگاران و معلمان می توانند با تشویق و تقویت انگیزه های آنان ، به آن ها کمک کنند تا نسبت به پیشرفت خود در مدرسه کنجکاو و علاقه مند باشند.
برای رسیدن به هدف فوق ، کارکنان مدرسه می توانند :
1- به کودک کمک کنند تا هدفی برای خودش مشخص کند .
2- چگونگی رسیدن به هدف را به آنان بیاموزند .
3- از دانش آموزان بخواهند وسیله ای برای سنجش خود ابداع کنند.
4- برای رسیدن به هدف نهایی ، مهلت معینی در نظر بگیرند.
انجام کارهای روزانه به صورت عادت ، یکی از نکات مهم آموزش کودکان است . بچه ها با یک سلسله مفاهیم و اصول اولیه ی ساده در مقطع پیش دبستانی و سال اول ابتدایی به صورت انجام عادات روزانه مثل جمع کردن وسایل شخصی در جعبه ی مخصوص ، مسواک زدن روزانه و .. آشنا می شوند. نکته ی مهم این است که کودک چگونه با تغییرات عادتی خود کنار می آید. برخی از کودکان نسبت به کم ترین تغییری واکنش منفی مثل ترس ، خشم ، اضطراب و… از خود نشان می دهند ، به خصوص اگر در گذشته هم شاهد تجارب استرس آوری در این زمینه بوده باشند.
این بچه ها برای این که بتوانند خودشان را با تغییرات مختلف در محیط مدرسه سازگار و هماهنگ کنند به کمک آموزگار خود احتیاج دارند. برای نمونه ممکن است دانش آموزی نسبت به جابجایی در کلاس واکنش منفی خشم و پرخاشگری از خود نشان دهد یا گوشه گیر و منزوی شود. در این صورت آموزگار می تواند با درک احساسات کودک و آرام ساختن او، سازگار و انطباق با شرایط جدید را برای او راحت تر کند. زیرا بچه ها به این ویژگی مهم و ارزشمند که در دوران خردسالی در آن ها شکل می گیرد ، احتیاج دارند. ممکن است این تغییرات در محیط خانه روی دهد ، مثل تولد نوزاد جدید ، بد خوابی، جابه جایی منزل و … در این صورت بهتر است آموزگاران و مربیان ، توجه والدین را به این موضوع جلب کنند و از آن ها بخواهند در صورت ایجاد چنین تغییراتی در خانه ، آن ها را نیز در جریان بگذارند.
بالا بردن قدرت درک و تشخیص: کودکان و نوجوانان نیاز به پرورش قدرت درک و تشخیص دارند. آموزگاران و عوامل آموزشگاهی می دانند با تشخیص پیشرفت تحصیلی بچه ها ، آن ها را نسبت به عملکردشان در مدرسه آگاه سازند و با آموزش رفتارهای پسندیده در محیط های آموزشی ، آن ها را به رقابت سالم ، خویشتن داری ، کنترل نفس ، نوع دوستی و وظیفه شناسی ، تشویق کنند. برای مثال ، اگر رفتار اشتباه و نابهنجاری از کودکی سر زد ، آموزگار می تواند با صحبت درباره ی عمل اشتباه او ، رفتار صحیح را به او متذکر شود. گاهی بچه ها رفتار درست و مناسب را نمی دانند و ناخواسته کاری می کنند که مورد سرزنش و نکوهش قرار می گیرند. در چنین شرایطی بهتر است ابتدا به صحبت های کودک و علت رفتار او خوب گوش کند و سپس سعی کند با بالا بردن قدرت فهم دانش آموزان ، رفتار صحیح را به او بیاموزد.
تشویق به تصمیم گیری: مربیان و آموزگاران باید خواستها و انتظارات خود را از دانش آموزان به طور مشخص برای آنان بیان کنند تا دانش آموزان به مرور زمان به قابلیت ها و توانایی های خود پی ببرند و برای جلب نظر آموزگار خود درصدد حضور مرتب در کلاس و انجام تکالیف برآیند.
برنامه ریزان آموزشی می توانند با ایجاد فرصت هایی برای انجام فعالیت های فوق برنامه مثل تهیه روزنامه دیواری ، خبرنامه های کلاسی ، کتاب خوانی و… نظر دانش آموزان را به رفتارهای اجتماعی پسندیده مثل داشتن ارتباط سالم اجتماعی ، مسئولیت پذیری فردی و تقویت روحیه تعاون جلب کنند و راه های جدید تصمیم گیری را به روی آنان بگشایند.
کسب تجربه: توانایی درس گرفتن از اشتباهات ، یکی از عوامل مهم در موفقیت دانش آموزان است. زمانی که بچه ها قدرت درک شکست های خود را به طور معقول داشته باشند، می توانند با شناخت محدویت ها، تعریف مجددی از اهداف خود داشته باشند و دوباره با تعمیم به تلاش و کوشش بیشتر ، از تجربه قبلی خود درسی ارزشمند بگیرند.
تحقیقات نشان می دهند دانش آموزانی که توان بالایی برای مقابله و رویارویی با ناکامی ها و شکست های تحصیلی دارند ، قدرت تجدید نظر و نواندیشی بالاتری نسبت به سایر بچه ها دارند.
آموزگاران و مربیان آموزشی می توانند با کمک به دانش آموزان در استفاده از تجارب و اشتباهاتشان، امکان دستیابی به راه حل های جدید را برای آن ها آسان کنند. این کار به بچه ها کمک می کند تا توانایی های خو درا دوباره ارزیابی کنند و با یافتن شیوه ای جایگزین ، به هدفشان که همان موفقیت در امر تحصیل است ، نایل آیند.
تشخیص مشکلات و ارائه ی راه حل : اگر آموزگاران و مسئولان آموزشی مدارس بتوانند نشانه ها و علائم مشکلات بچه ها را زود تشخیص دهند وبا ارزیابی کلی و درست از موقعیت دانش آموز ، او را به سمت حل مشکلش سوق دهند ، موثرترین گام را در جهت موفقیت او برداشته اند.
مسائل دانش آموزان معمولاً از دوره ی ابتدایی آغاز می گردند که در بعضی موارد به دبیرستان کشیده می شوند. پس اگر آموزگاران دوره ی دبستان نسبت به مشکلات رفتاری و روانی بچه ها آگاهی داشته باشند ، سریع تر می توانند راه حلی برای رفع مشکلات بیابند و اجازه ندهند مشکل ساده ای که می تواند طی چند ماه حل شود ، تبدیل به یک معضل آموزشی و اخلاقی شود. چون کودکان دوره ابتدایی نمی توانند مشکلات خود را به طور واضح و روشن بیان کنند، لذا آموزگاران آن ها باید با نشانه های این گونه مشکلات آشنا باشند تا بتوانند با تشخیص درست و زود هنگام ناراحتی او، سعی کنند راه حل مناسبی برای رفع آن در نظر بگیرند.
پیشنهادها
به منظور بهبود وضع بهداشت روانی دانش آموزان چند راه کار به شرح زیر پیشنهاد می شود:
1- هماهنگی بین مدرسه و نهادهایی که وظیفه ی سلامت روانی کودکان را به عهده دارند.
2- تقویت رفتارهای مثبت در دانش آموزان .
3- هماهنگ کردن امکانات مدرسه با انتظارات والدین .
4- برگزاری کلاس های تربیتی برای والدین دانش آموزان .
5- استفاده از نظریات اولیا در جهت پیشبرد اهداف آموزشی مدرسه .
6- ایجاد ارتباطی موثر و صمیمی بین معلمان و اولیای دانش آموزان .
7- معرفی منابع مفید مناسب در زمینه ی بهداشت روانی برای بالا بردن سطح آگاهی والدین.
8- استقبال از حضور والدین در مدرسه تا حدی که آنان احساس ارزش و احترام کنند .
9- مشارکت دادن والدین درباره ی مسائل آموزشی ، بهداشتی و…. دانش آموزان .
10- فرصت دادن به دانش آموز برای بیان مشکلات خود .
15
با تشکر از توجه شما