تارا فایل

اقدام پژوهی چگونه با برگزاری کلاس های مهارت زندگی سطح بهداشت و سلامت روان دانش آموزان را بالا ببرم


چکیده
به دلیل این که اکثریت جمعیت کشور ما را کودکان و نوجوانان مدرسه رو تشکیل می دهند، ضروری است با ایجاد زمینه های مناسب به امر ارتقای بهداشت روانی و سطح سلامت در مدارس پرداخته شود و شرایطی فراهم شود تا مسئولان مدارس، برنامه ریزان، مشاوران، روان شناسان و سایر دست اندر کاران آموزش و پرورش کشور از طریق آشنایی با موضوعات بهداشت روانی، کودکان و نوجوانان را برای دست یابی به روان سالم یاری دهند.
اینجانب … مدیر …. هستم. پژوهش حاضر مربوط به این است که چگونه می توان با آموزش مهارت ها و روشهای زندگی سلامت روحی و روانی دانش آموزان را تقویت نمود. جامعه آماری دانش آموزان مجتمع امام صادق (ع) روستای کوهانی شهرستان نهاوند بودند. پرسشنامه مورد استفاده برای تعیین منبع کنترل درونی و بیرونی دانش آموزان پرسشنامه منبع کنترل (لونسون) و پرسشنامه مورد استفاده برای تعیین میزان سلامت روان پرسشنامه سلامت عمومی کلدبرگ بود که ابتدا دو پرسشنامه قبل از اجرای کلاس مهارت های زندگی در اختیار دانش آموزان قرار گرفت و پس از بررسی نتایج این پرسشنامه ها به مدت 4 هفته در هر هفته 2 جلسه مجموعاً 8 جلسه در ماه برای دانش آموزان کلاس مهارت های زندگی برگزار گردید و پس از پایان کلاسها مجدداً آزمون سلامت عمومی کلدبرگ از دانش آموزان انجام گرفت. نتایج حاصل از بررسی های پس آزمون و پیش آزمون نشان دهنده تاثیر مثبت آموزش مهارت های زندگی بر تقویت سلامت روان دانش آموزان بود از نتایج پژوهش می توان در جهت تقویت سلامت روان دانش آموزان در سنین نوجوانی و جوانی در مدارس استفاده نمود و آن را در جامعه نهادینه نمود.

مقدمه
روانشناسان در دهه ی ها اخیر در برسی اختلالات رفتاری و انحرافات اجتماعی به این نتیجه رسیده اند که بسیاری از اختلالات و آسیب ها در ناتوانی افراد در تحلیل صحیح و مناسب از خود و موقعیت خویش، عدم احساس کنترل و کفایت شخصی جهت رویارویی با موقعیت های دشوار و عدم آمادگی برای حل مشکلات و مسائل زندگی به شیوه مناسب ریشه دارد. بنابراین با توجه به تغییرات و پیچیدگی های روزافزون جامعه و گسترش روابط اجتماعی آماده سازی افراد بخصوص نسل جوان جهت رویارویی با موقعیت های دشوار امری ضروری به نظر می رسد. در همین راستا روان شناسان با حمایت سازمان های ملی و بین المللی جهت پیشگیری از بیماریهای روانی و نابه هنجاری های اجتماعی آموزش مهارت های زندگی و برقراری ارتباط موثر را در سراسر جهان و در سطح مدارس آغاز نموده اند. (طارمیان و همکاران 1378).
آنچه امروز تحت عنوان مهارت های زندگی مشهود است تنها حاصل کار پژوهشگران عصر حاضر نیست بلکه بسیاری از این مهارت ها در لابلای تعالیم الهی بخصوص در قرآن و احادیث معصومین(ع) بیان شده است.
بطوری که تلاش برای برقراری ارتباط مفید و موثر با دیگران، خودشناسی و توجه به ارزشها که از فصول اساسی درس مهارت های زندگی است به کرات در قرآن، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه و احادیث منقول از سایر معصومین(ع) مورد تاکید قرار گرفته است. (طارمیان و همکاران، 1378)
مهارت های زندگی جزء طرح های ارتقای بهداشت روان است که توسط سازمان جهانی بهداشت (WHO) در سال 1993 به منظور ارتقای سطح بهداشت روان و پیشگیری از آسیب های روانی و اجتماعی مطرح شده است.
بهداشت روانی از جمله مهمترین نیازهای انسان امروزی است که برای تامین آن لازم است فرد دقیقاً خود را بشناسد، بتواند دیگران را درک کرده و روابط موثری با آنها ایجاد نماید. هیجان های منفی و استرس های روزمره خود را شناسایی کند و آنها را تحت کنترل درآورد. به شیوه ای موثر مشکلات خود را حل کرده و تصمیم های مناسبی را اتخاذ کند و دیگر اینکه کلیشه ای فکر نکرده و اطلاعات را بدون پردازش نپذیرد لازمه بر آورده شدن نیازهای اساسی فوق تسلط بر مهارتهای فردی و اجتماعی است. برخی از این مهارت ها عبارتند از: مهارت خودآگاهی و همدلی- مهارت های ارتباطی، مهارت حل مساله، مهارت تصمیم گیری، مهارت کنترل هیجان های منفی ، مهارت مقابله با استرس، مهارت تفکر خلاق و تفکر انتقادی (ناصری، 1384)
مهارت های فردی و اجتماعی فرد را قادر می سازد که به طور موثر با مقتضیات و کشمکش های زندگی روبرو شود. دوره نوجوانی، دوره ای بحرانی است که تغییرات عمده ای در فرد "از لحاظ فیزیولوژیکی، شناختی و روانی" و محیط بیرونی فرد "فشار همسالان، انتقال از محیط کوچک مدرسه به محیطی بزرگتر در جامعه و مواجه شدن با هنجارها" به وجود می آید.
چنین تغییراتی اغلب با مشکلاتی همراه است که بسیار استرس زاست. به همین دلیل اکثر نوجوانان در یک دوره بحرانی به سر می برند. با توجه به این مسائل جهت پیشگیری از اختلالات روانی و یا تداوم سلامت روانی، نوجوانان باید راهبردهای مقابله ای موثر را یاد بگیرند. (پترسون و هامبورگ 1986 به نقل از کلینگمن 1988)
بنابراین با توجه به نقش مهم مدارس در تامین بهداشت روانی دانش آموز، برنامه آموزش مهارت های زندگی، روش موثری در جهت رشد شخصیت سالم دانش آموزان و تامین و حفظ بهداشت روانی دانش آموزان تلقی می شود. به این ترتیب مدارس به جای اینکه تنها بر افزایش عملکرد تحصیلی دانش آموزان تمرکز نمایند، باید بر تامین و حفظ سلامت روان آنان نیز تاکید نمایند و اقدامات لازم را به منظور تحقق هدف مذکور انجام دهند چرا که اگر هدف فوق تحقق یابد بسیاری در مشکلات تحصیلی و آموزشگاهی و بدنبال آن اجتماعی نیز خودبخود کاهش می یابد.
بیان مسئله :
امروزه با استفاده از برنامه های مختلف مانند آموزش مهارت های زندگی، آموزش بهداشت روانی، مداخلات بهداشتی مبتنی بر مدرسه و به ضرورت با درمان های تخصصی می توان به کودکان کمک نمود تا زندگی مفیدتر و رضایتمندانه تری داشته باشند. هدف مداخلات مبتنی بر مدرسه، فراهم آوردن تجاربی است که از آن طریق بر توانائیهای مقابله ای کودکان در رویارویی با استرسهای محیطی و شرایط نامساعد زندگی بیفزاید.
نتایج برنامه های نوین و جامع بهداشت روانی متنوع بوده است. مثل افزایش حضور مدرسه، افزایش موفقیتهای تحصیلی، کاهش ترک تحصیل و کاهش رفتارهای ضد اجتماعی. همچنین ثابت شده است که آموزش بهداشت روانی و مهارت های زندگی به کودکان و نوجوانان، منجر به کاهش مصرف دارو، الکل و سیگار می شود. (نوری، طهماسیان و محمدخانی، ۱۳۷۷).
آموزش مهارت های زندگی با ارتقاء بهداشت روانی و آمادگی رفتاری، فرد را به رفتاری سالم و اجتماعی مجهز می کند. مفهوم آمادگی رفتاری به ۳ عامل بستگی دارد:
۱ـ توانائیهای روانی ـ اجتماعی فرد که با یادگیری و تمرین مهارت های زندگی ایجاد می شود.
۲ـ احساس کفایت و کارآمدی فرد در زمینه مهارت های زندگی
۳ـ قصد و تمایل فرد به اجرای مهارت ها
فرض بر این است که برای دست یابی به رفتارهای سالم بهداشتی و پیشگیری، در درجه اول باید بر سلامت روانی و آمادگی رفتاری فرد اثر گذاشت. به این منظور برنامه آموزش مهارت های زندگی باید به صورت مداخله دراز مدت انجام شود. مداخله های کوتاه مدت مثلاً مداخله های چند هفته ای، آثار کوتاه مدت بر بهداشت روانی دارند. مداخله های کمی طولانی تر، مثلاً مداخله های چندماهه، بر سلامت روان، مهارت ها و تمایلات رفتاری، احساس خودکارآمدی و کفایت، اثر می گذارند. تنها از مداخله های طولانی مدت یعنی مداخله هایی که چند سال بطول می انجامد، انتظار می رود که سلامت روان را بهبود بخشند و بر آمادگی رفتاری اثر گذارند و در نتیجه تغییراتی در رفتارهای سالم و رفتارهای اجتماعی ایجاد نمایند. (نوری و محمدخانی، ۱۳۷۹).
بنابراین برنامه آموزش مهارت های زندگی در یک برنامه مداخله ای کوتاه مدت منجر به بروز تغییراتی در دانش و نگرش و بهبود سطح بهداشت روان خواهد شد. برنامه های یک ساله در عملکرد تحصیلی و آمادگیهای رفتاری، تغییراتی ایجاد می کند، درحالیکه اجرای طولانی مدت اینگونه برنامه ها، منجر به بروز تغییرات معنی دار در رفتار سلامت و رفتارهای اجتماعی خواهد گردید. (آقاجانی ، ۱۳۸۱).
مهارت های زندگی شخص را قادر می سازد تا دانش، نگرش و ارزشهای وجودی خود را به توانائیهای واقعی و عینی تبدیل کند تا بتواند از این توانائیها در استفاده صحیح تر نیروهای خود بهره گیرد و زندگی مثبت و شادابی را برای خود فراهم سازد.
توصیف وضعیت موجود:
اینجانب …. هستم بنده دارای … سال سابقه خدمت در آموزش و پرورش می باشم و هم اکنون مدارس ابتدایی عدالت یک و دو کوهانی متوسطه اول طالقانی کوهانی و دبستان های ادیبان برجک نیایش عشوند و دقیقی رضی آباد را تحت پوشش مجتمع خود دارم. در سال تحصیلی اخیر با توجه به اینکه سطح سلامت روانی دانش آموزانم برایم خیلی اهمیت داشت تصمیم گرفتم با بر گزاری کلاس های مهارت زندگی بر روی این مسئله کار نمایم.
تغییرات ناگهانی و گسترده ای که در جنبه های جسمانی، روانی و اجتماعی زندگی نوجوان ایجاد می شود مرحله ای بحرانی را ایجاد می کند که طبعاً مشکلات و ناسازگاری هایی را به همراه خواهد داشت.
بنابراین با توجه به اهمیت دوران نوجوانی، شناخت اصولی و علمی این مرحله، جهت پیشگیری از نابه هنجاری ها و مشکلات ناشی از این بحران از طریق ارائه اطلاعات و آگاهی لازم به نوجوانان و کسب مهارتهای مورد نیاز جهت مقابله با مشکلات ناشی از این تغییرات توسط آنان امری بسیار حساس و مهم تلقی می شود. یکی از برنامه های پیشگیرانه در این زمینه که در سطح جهان مورد توجه است آموزش مهارت های زندگی به نوجوانان می باشد. تاثیر این آموزش در زمینه های گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است که به نتایج مثبتی نیز دست یافته اند. کاملاً واضح است که اگر اهداف فوق میسر شوند راهی روشن و هموار جهت انتقال از دوره نوجوانی به دوره جوانی و بزرگسالی که مرحله شکوفایی توانایی استعدادها و اندیشه های نو می باشد، فراهم می گردد. این امر موجبات تکامل فردی و اجتماعی تک تک افراد جامعه را فراهم می سازد که در نهایت به پیشرفت جامعه در ابعاد گوناگون منتج می شود.
در مرحله انتخاب نمونه ، پرسشنامه "سلامت عمومی گلدبرگ" (1972)جهت بررسی سلامت روان دانش آموزان جهت مشخص ساختن جهت گیری درونی و بیرونی منبع کنترل آنان بر روی دانش آموزان مجتمع امام صادق کوهانی اجرا گردید.
لازم به توضیح است که کسب نمرات بالا در پرسشنامه سلامت عمومی نشانه پایین بودن سلامت روان و کسب نمرات بالا در پرسشنامه منبع کنترل نشانه جهت گیری بیرونی و منبع کنترل می باشد.
تعریف واژگان
تعاریف علمی متغیرهای پژوهش
تعریف علمی "مهارت های زندگی":
"موریس.ای.الیاس" از دانشگاه راجرز در آمریکا و مولف کتاب "تصمیم گیری اجتماعی و رشد مهارت های زندگی" مفهوم عامی از مهارت های زندگی ارائه می دهد: "مهارت های زندگی یعنی ایجاد روابط بین فردی مناسب و موثر، انجام مسئولیت های اجتماعی، انجام تصمیم گیری های صحیح، حل تعارض ها و کشمکش ها بدون توسل به اعمالی که به خود یا دیگران صدمه می زنند." موسسه بریتانیایی TACADE و مولف کتاب "مهارت های لازم برای مدارس ابتدایی" تعریف دیگری از مهارت های زندگی ارائه می دهد:
"مهارت های شخصی و اجتماعی که کودکان و نوجوانان باید آنها را یاد بگیرند تا بتوانند در مورد خود، انسان های دیگر و کل اجتماعی به طور شایسته، موثر و مطمئن عمل نمایند." (به نقل از سازمان بهداشت جهانی، ترجمه: نوری قاسم آبادی، محمدخانی، 1377، ص16)
سازمان بهداشت جهانی در سال 1994 مهارت های زندگی را این گونه تعریف می کند: "مهارت های زندگی یعنی توانایی لازم برای رفتار مثبت و سازگارانه که به فرد توان رویارویی موثر با چالش های زندگی روزانه را می دهد". (به نقل از طارمیان، 1378، ص115). در پژوهش حاضر، جهت آموزش مهارت های زندگی از " راهنمای آموزش مهارت های زندگی" استفاده شده است.
(هانتر- گیوی، کارول، ترجمه: عبدالله زاده، نگین 1378)
بنابراین منظور از مهارت های زندگی در این پژوهش موضوعاتی از قبیل شناخت خود و توانایی های خود، آشنایی با ارزش های شخصی، خانوادگی و اجتماعی، آشنایی با نحوه برقراری ارتباط با دیگران، آشنایی با مفهوم جامعه و روابط اجتماعی، آشنایی با تعیین هدف، آشنایی با تصمیم گیری، آشنایی با مفهوم خشونت و روشهای مهار آن و آشنایی با سلامت جسمانی و در نهایت ارزشیابی برنامه می باشد، که هر یک فصلی از راهنمای آموزش را به خود اختصاص داده است. هر یک از این فصول شامل تمرینان عملی می باشد. مبنای این آموزش فعالیت گروهی آزمودنی ها می باشد که در طول دوره آموزشی تمرین و ارزیابی می شود.
تعریف علمی "سلامت روان"
فرهنگ بزرگ روانشناسی لاروس، بهداشت روانی را چنین تعریف می کند:
"استعداد روان برای هماهنگ، خوشایند، موثر کار کردن، در موقعیت های دشوار، انعطاف پذیر بودن و برای بازیابی تعادل خویش، توانایی داشتن".
سازمان بهداشت جهانی (WHO)، بهداشت روانی را چنین تعریف می کند: "بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت جای می گیرد و بهداشت یعنی توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی، روانی و جسمی، بهداشت تنها نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست". (به نقل از گنجی، 1379، ص9)

گرد آوری شواهد یک
پس از تبیین موضوع برای بدست آوردن میزان سلامت روان دانش آموزان به وسیله پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (Gha-28) در مدرسه عمل نمودم ، که این پرسشنامه دارای چهار مقیاس ذیل می باشد:
– (اضطراب): در واقع اضطراب بیشتر به حالت هیجانی- نگرانی و دلواپسی به علت خطری نامعلوم مربوط می شود. علائم آن عبارتست از احساس داغی- احساس سرگیجه یا سبکی سر، احساس بی ثباتی، لرزش دست ها، چهره برافروخته، نگرانی در مورد اتفاقات بد، وحشت زدگی، عصبی بودن، احساس از دست دادن کنترل و ناتوانی در رسیدن به آرامش. (کلینکه، ترجمه محمدخانی، 1380)
اضطراب شامل احساس عدم اطمینان ، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژیکی می شود، شخصی که مضطرب است از بی قراری و تحریک پذیری شکایت می کند. اغلب در به خواب رفتن مشکل دارد. به آسانی خسته می شود، دل آشوبه و سردرد، تنش عضلانی و اشکال در تمرکز دارد. در کل علائم رایج اضطراب و توصیف های افراد دچار اضطراب شدید از وضع خود عبارتند از "عصبی بودن، آرام و قرار نداشتن، تنش، احساس خستگی، سرگیجه، تکرر ادرار، تپش قلب، بی حالی، تنگی نفس تعریق، لرزش، نگرانی و دلهره، بی خوابی، اشکال در تمرکز و گوش به زنگ بودن" (نجاریان و همکاران، 1371، ص359 )
منظور از اضطراب در این پژوهش نمره زیر مجموعه اضطراب از پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ است که آیتم های عبارتند از: بی خوابی در هنگام نگرانی، بیدار شدن در هنگام خواب احساس تحت فشار بودن، عصبانیت و بدخلقی، هراسان و وحشت زده بودن، عدم توانایی انجام کار و دلشوره داشتن و عصبی بودن که کسب نمره پایین در این عامل نشانه سلامت روان است. (استورا، ترجمه: دادستان، 1377)
– (افسردگی): یکی از اختلالات شایع در نوجوانان افسردگی است. تشخیص افسردگی مزمن مستلزم وجود چند نشانه به مدت دو هفته است: برحسب راهنمای تشخیص اختلالات روانی (انجمن روانپزشکی آمریکا 1994) نشانه ها عبارتند از:
1. خلق افسرده و غمگین
2. عدم احساس علاقه یا لذت
3. تغییر معنادار در وزن و اشتها
4. بی خوابی یا پرخوابی
5. بی قراری یا کندی روانی- حرکتی
6. خستگی یا از دست دادن انرژی
7. احساس بیهودگی یا احساس گناه
8. اهش توانایی تفکر یا تمرکز
9.افکار متناوب و مکرر مرگ یا افکار خودکشی گرا/ طرح ریزی/ اقدام جهت خودکشی
تشخیص افسردگی در نوجوانی مشابه بزرگسالان است اما وجود نشانه ها در نوجوانان به شکل متفاوتی است. (بلاکمن، به نقل از استانارد، 2000)
غمگینی فراگیر نوجوانان افسرده در نوشته های شهری آنها مشخص است و همچنین مشغولیت آنان با موسیقی های دارای موضوعات بی هدف و پوچ نشانه دیگر آن است.
نوجوان ممکن است تمام شب مشغول تماشای تلویزیون شود. لباس های تیره و کسل کننده بپوشد، همچنین ممکن است برای بیدار شدن و رفتن به مدرسه مشکل داشته باشد و یا اینکه در طول روز بخوابد. عدم انگیزش نسبت به تحصیل و کندی تفکر و عدم تمرکز و افت تحصیلی از نشانه های دیگر آن است. به طور کلی افسردگی نوجوانان ممکن است عمدتاً بصورت اختلال رفتاری، سوء مصرف مواد مخدر یا الکل، ایجاد اغتشاش و ناآرامی در خانواده و یا طغیان بدون نشانه های خاص افسردگی ظاهر شود. (استانارد، 2000)
منظور از افسردگی در این پژوهش نمره زیر مجموعه افسردگی از پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ است که آیتم های عبارتند از: احساس بی ارزشی، ناامیدی کامل در زندگی، افکار خودکشی داشتن، احساس بد بودن وضع اعصاب، آرزوی مردن و خلاص شدن از زندگی، فکر خاتمه دادن به زندگی خود، کسب نمره پایین در این مقیاس نشانه سلامت روان شغل در بعد افسردگی است. (استورا، ترجمه: داستان، 1377)
– "منظور از نشانگان جسمانی" در این پژوهش نمره زیر مجموعه علائم جسمانی از پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ است که آیتم های آن عبارتند از: احساس سلامتی و تندرستی، احساس نیاز به داروهای تقویتی، احساس ضعف و سستی، احساس بیماری، سردرد، احساس فشار به سر، احساس داغ و سرد شدن کسب نمره پایین در این مقیاس نشانگر سلامت روان بالاتر است. (استورا، ترجمه: دادستان، 1377)
– "اختلال در کنش و کارکرد اجتماعی"، در پژوهش حاضر، نمره زیرمجموعه اختلال در کنش و کارکرد اجتماعی از پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ است که آیتم های آن عبارتند از: توانایی مشغول نگهداشتن خود، صرف وقت بیش از حد معمول در کارها، احساس خوب انجام دادن کارها، احساس رضایت از نحوه انجام کارها، احساس مفید بودن در کارها، احساس قدرت تصمیم گیری، احساس لذت از فعالیت های روزمره، کسب نمره پایین در این مقیاس نیز حاکی از سلامت روان بالاتر است. (استورا، ترجمه: دادستان، 1377)
بنابراین در این پژوهش اکتساب نمرات پایین در حوزه مقیاس های علائم جسمانی (A) اضطراب و بی خوابی (B) کنش و کارکرد اجتماعی (C) و افسردگی و خودکشی (D) و همچنین شاخص یکی علائم مرضی نشان دهنده سلامت روان فرد خواهد بود. متاسفانه پس از بررسی موضوع متوجه شدم دانش آموزانم نمره بالایی را از لحاظ سلامت روان کسب نمی کنند.
تجزیه و تحلیل اطلاعات
استفاده ازکتب ومجلات علمی
مقالات علمی وپایان نامه های مختلف
سایت ها
سالهای نوجوانی مرحله مهم و برجسته رشد و تکامل اجتماعی و روانی فرد به شمار می رود در این دوره نیاز به تعادل هیجانی و عاطفی بخصوص تعادل بین عواطف و عقل، درک ارزش وجودی خویشتن، خودآگاهی (شناخت استعدادها، توانایی ها و رغبت ها، انتخاب هدف های واقعی در زندگی، استقلال عاطفی از خانواده، حفظ تعادل روانی و عاطفی خویش در مقابل عوامل فشارزای محیطی، برقراری روابط سالم با دیگران کسب مهارتهای اجتماعی لازم در دست یابی، شناخت زندگی سالم و موثر و چگونگی برخورداری از آن از مهم ترین نیازهای نوجوانان می باشد. بنابراین کمک به نوجوان در رشد و گسترش مهارت های مورد نیاز برای زندگی موثر، ایجاد یا افزایش اعتماد به نفس در برخورد با مشکلات و حل آن و همچنین کمک به آنان در رشد و تکامل عواطف و مهارت های اجتماعی و ایجاد ارتباط موثر با دیگران جهت سازگاری موفق با محیط اجتماعی و زندگی موثر و سازنده در جامعه ضروری به نظر می رسد. (شعاری نژاد، 1377)
اویس، تگارت، برستو 2001) در مطالعات پژوهشی خود پیرامون "مهارت آموزی برای موفقیت های زندگی" به نتایج مهمی دست یافتند. بدین نحو که جهت برخورداری از موفقیت و پیشگیری از شکست های روانی شخص باید دارای منابع، فرصت ها ، و قابلیت تاثیر بر شرایط زندگی خویش باشد. هنگامی که فرد در زندگی خود از چنین صفاتی برخوردار باشد احساس خواهد کرد که می تواند هر کاری را که با توجه به سن و وضعش لازم است، یا خودش تصمیم می گیرد انجام دهد. در مورد مسئولیت احساس راحتی خواهد کرد، همچنین احساس می کند که قادر به تصمیم گیری و نیز حل بیشتر مشکلاتش بوده و با وجود تنش ها یا فشارهای روانی می تواند کنترل خود را حفظ کند از سوی دیگر او قادر خواهد بود از مهارت هایش در موقعیت های لازم استفاده کند و در نهایت تصور خواهد کرد که می تواند مسئولیت های زندگی خویش را با افق های روشن به عهده گیرد. (یزدی و بنی اسدی، 1384)
واقعیت کنار آمدن با فشارهای زندگی و کسب مهارتهای فردی و اجتماعی و ایجاد ارتباط موثر بر دیگران همواره بخشی از زندگی انسان بوده و در دوره های مختلف رشد به اشکال گوناگون تجلی یافته است. با افزایش سن و هنگام مواجه با دشواری های ویژه سنین نوجوانی و جوانی، کشمکش های درونی و محیطی تظاهر پیدا می کند.
مهارت های زندگی مجموعه ای از توانایی ها هستند که زمینه ی سازگاری و رفتار مثبت و مفید را فراهم می آورند که این توانایی ها فرد را قادر می سازد که مسئولیت اجتماعی را بپذیر و بدون لطمه زدن به خود و دیگران، با خواست ها و انتظارات و مشکلات روزانه به ویژه روابط بین فردی به شکل موثر روبرو شود. آموزش مهارت های زندگی و ارتباط موثر متقابل با دیگران دارای اهدافی چون استفاده از ظرفیت ها و کنش های هوش، پیشگیری از رفتارهای خشونت آمیز، تقویت اتکاء به نفس و تقویت خودپنداره می باشد. (طارمیان و همکاران، 1380)
تجزیه وتحلیل وتفسیر داده ها
براساس پژوهش های انجام شده عواملی نظیر عزت نفس، مهارت های بین فردی، برقراری ارتباط مطلوب، تعیین هدف، تصمیم گیری، حل مساله، تعیین و شناسایی ارزشهای فردی در پیشگیری و یا کاهش ابتلاء نوجوانان به انواع ناهنجاری های رفتاری و اختلالات روانی و افزایش سطح سلامت روان آنان نقش موثری دارد. فقدان این مهارت ها موجب می شود که فرد در برابر فشارها و استرس ها به رفتارهای غیرموثر و ناسازگارانه روی آورد. آموزش چنین مهارت هایی در کودکان و نوجوانان حساس کفایت، توانایی موثر بودن غلبه کردن بر مشکل، توانایی برنامه ریزی، رفتار هدفمند و متناسب با مشکل را به وجود می آورد. (طارمیان، 1378)
بنابراین کسب مهارت های زندگی در کنار کسب علم و دانش و تغییر متناسب نگرش ها و ارزشها و تقویت رفتارهای مناسب به رفتارهای سالمی می انجامد که خود مشکلات و موانع سلامتی روانی را کاهش می دهد. و در نتیجه بهداشت روانی را ارتقاء می بخشد.
امروزه در سراسر جهان بر اهمیت بهداشت روانی تاکید می شود و روز به روز با انجام تحقیقات وسیع و گوناگون اهمیت و نقش آن در زندگی فردی و اجتماعی آشکارتر می گردد. بطوریکه سال 2001 میلادی از طرف سازمان بهداشت جهان، تحت عنوان سال جهانی "بهداشت جهانی" اعلام گردید. سازمان مذکور در این سال شعار "غفلت بس است، مراقبت کنیم." را جهت آشکارتر ساختن اهمیت موضوع مطرح نمود. (سازمان بهداشت جهانی، 2001)
این امر نشان دهنده آن است که بهداشت روانی موضوعی است که باید در سطح جهانی مورد توجه قرار گیرد. یکی از دلایلی که در اهمیت این موضوع مطرح است شیوع روزافزون ابتلاء به انواع اختلالات روانی در سطح جهان است و دلیل مهم دیگر آن، اهمیت و ضرورت پیشگیری از بیماریهای روانی است. در واقع می توان گفت عمده ترین هدف بهداشت روانی پیشگیری است که این پیشگیری در 3 جنبه بهداشت روانی مطرح می شود: و از 3 نوع پیشگیری که در بهداشت روانی مطرح می شود پیشگیری اولیه مورد توجه بیشتری قرار می گیرد. در پیشگیری اولیه جمعیت سالم در جامعه مورد نظر هستند و تمام اقداماتی که در این حیطه صورت می گیرد در جهت آماده سازی افراد و فراهم نمودن شرایط مناسب برای زندگی سالم از تمام جنبه های جسمانی، روانی و اجتماعی می باشد. بنابراین هدف، افزایش آگاهی و توانایی افراد در برخورد صحیح و مناسب با رویدادهای زندگی و با یکدیگر می باشد.
(حسینی، 1378) معتقد است، آموزش اساسی ترین روش پیشگیری اولیه است. از طرفی دیگر مهم ترین و موثرترین دوره سنی جهت آموزش پیشگیرانه دوره نوجوانی است. به همین دلیل متخصصین بهداشت روانی آموزش پیشگیرانه در دوره نوجوانی را مورد توجه بسیار قرار می دهند.
پژوهش ها نشان می دهند که آموزش مهارت های زندگی به ارتقاء بهداشت روانی کودکان و نوجوانان و ابعاد مختلف زندگی کمک می کند و از اساسی ترین برنامه های پیشگیرانه در سطح اولیه به شمار می رود. سلامتی بخش اصلی یک زندگی شاد است و مدارس نقش مهمی در آگاه ساختن نوجوانان پیرامون مسائل بهداشتی و سلامتی و آموزش علوم زندگی به آنان دارند.
امروزه علیرغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوه های زندگی بسیاری از افراد در رویایی با مسائل زندگی فاقد توانایی های لازم و اساسی هستند و همین امر آنان را در مواجهه با مسائل و مشکلات روزمره و مقتضیات آن آسیب پذیر ساخته است. پژوهش های بی شمارنشان داده اند که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلالات روانی- عاطفی ریشه های روانی و اجتماعی دارند.
پیشرفت علمی و تکنولوژی در سال های اخیر انسان ها را با انبوهی فزاینده از مسائل گوناگون مواجه ساخته است. کار، تحصیل و فشارهای روانی- اجتماعی از جمله مسائلی هستند که اغلب نوجوانان و جوانان با آنها روبرو هستند. توانایی حل موثر مسائل مذکور و مشکلات مشابه از جمله مهارت های مهم و مفیدی هستند که نقش تعیین کننده ای در تامین سلامت روانی و موفقیت فرد در نتیجه زندگی سالم و اثربخش دارند. همه انسانها بطور فطری توانایی حل مشکلات زندگی را دارند ولیکن این توانایی باید مطابق با شرایط و موقعیت فرد پرورش یابد بطوریکه به عنوان مهارت های کارآمد در آنان درونی شود. متاسفانه طبق بررسیهای انجام شده توانایی ها و مهارت های عملی و سازشی بسیاری از نوجوانان و جوانان کشور ما برای حل موثر مسائل زندگی فردی و اجتماعی آنان کفایت نمی کند. بنابراین آموزش مهارت های زندگی با تاکید بر مهمترین مسائل فردی و اجتماعی نوجوانان به عنوان اصل مهم و انکارناپذیر است که تاکنون علیرغم توجه خاص بسیاری از کشورهای جهان و تاکید خاص "سازمان بهداشت جهانی"، جای آن در برنامه های تحصیلی مدارس کشورمان خالی مانده است. البته اخیراً گام هایی برداشته شده است که نیازمند توجه علمی و تخصصی بیشتری می باشد.
انتخاب راه حل موقتی
امروزه در اصلاح و درمان بسیاری از اختلالات شخصیتی و رفتاری کودکان و نوجوانان مثل کمرویی، گوشه گیری، لج بازی، پرخاشگری به عنوان اولین و مهمترین گام، به ارزیابی و پرورش احساسات، عزت نفس، تقویت اعتماد به نفس، مهارت های فردی و اجتماعی آنان می پردازند، عزت نفس، میزان اعتماد به خود، مهم بودن رضایت از رابطه ی خانواده و دوستان و معلمان، توانایی مراقبت از خود، باور کردن ارزشمندی خود، ابراز وجود و اظهار نمودن خود است. (کلمرو کلارک1373)
(کینگ و کریچ بان 1998)، در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که برنامه مهارت های فردی و اجتماعی و ایجاد رابطه موثر با دیگران برای اشخاصی که عزت نفس پایین دارند مفید است. زیرا آنهایی که در ارتباط با دیگران مشکل دارند، مهارت های فردی موجب تشویق و تعامل گروهی و همچنین وابستگی متقابل می شود. هامیلتون و کلینی، 1999) روی افرادی که مرتکب جرم شده بودند، آموزش مهارت های فردی و اجتماعی را اجرا کردند و به این نتیجه رسیدند که ارتکاب جرم تعداد دو سوم آنان کاهش یافته است (لنینگز،1992)، در پژوهش خود به این نتیجه رسید که مهارت های فردی و اجتماعی باعث افزایش خویشتن نگری و عزت نفس جوانان شه است.
(تقی زاده هروی، 1382) در بررسی های تحقیقی خود به این نکته دست یافت که 89% جوانان، کسب مهارت های فردی و اجتماعی را به عنوان واکنش های سودمند و ابزارهایی برای جستجوی حمایت اجتماعی- عاطفی و حمایت اجتماعی سازگار اعلام داشته اند. نتایج پژوهش (مستعلمی، 1381)- (صفایی، 1383)- (علیمردانی، 1384)، نشان می دهد که مهارت های اجتماعی با عزت نفس افراد و سلامت روانی آنها ارتباط معنی داری دارد. (یزدی و بنی اسدی، 1384)
همچنین مطالعات متعدد حاکی از آن است که منبع کنترل درونی با سلامت روانی و احساس رضایت از زندگی ارتباط مثبت دارد و افرادی که دارای منبع کنترل درونی هستند از فشار روانی کمتری در زندگی خود رنج می برند. از آنجایی که افراد دارای منبع کنترل درونی، موفقیت ها و شکست های خویش را به شخص خود (کوشش یا توانایی شخصی) نسبت می دهند و باور دارند که کارآمدی، تدبیر، سخت کوشی، احتیاط مسئولیت پذیری منجر به پیامدهای مثبت می شود، بنابراین معتقدند که توانایی کنترل زندگی خود را دارند و قادر به حل بسیاری از مشکلات هستند و همین امر سلامت روانی آنان را تامین می نماید. در حالی که افراد دارای منبع کنترل بیرونی موفقیت ها و شکست های خود را به عواملی مانند شانس و تصادف نسبت می دهند و باور دارند که عوامل محیطی مانند شانس، تصادف، بیماری، دشواری تکلیف و دیرگاه و اعمال افراد قدرتمند در سرنوشت آنان بسیار موثر است. بنابراین معتقدند که توانایی کنترل زندگی خود را ندارند و هر چه در زندگی آنها اتفاق می افتد ناشی از عوامل بیرونی است و خارج از کنترل آنان است.
طبق نظر "براتون و فیست" میزان درجه ای که افراد مسئولیت امور زندگی را به خودشان نسبت می دهند در مقابل عوامل دیگر مهم است و تعیین کننده نوع منبع کنترل آنان است.
"تلادو و همکاران، 1974" دریافتند که توانایی بیشتر در حل مساله به عنوان یک مهارت با افزایش عزت نفس و منبع کنترل درونی ارتباط مثبت دارد. (به نقل از سازمان بهداشت جهانی، ترجمه: نوری قاسم آبادی، محمدخانی، 1377)
برخی از مطالعات رابطه بین منبع کنترل و شیوه های مقابله ای را بررسی کردند و به این نتیجه دست یافته اند که منبع کنترل درونی به طور معناداری با سازگاری عاطفی ارتباط دارد و یک عامل حفاظت کننده در مقابل استرس می باشد.
به عنوان مثال "کاک، هانن و سارجنت" به نقل از "هیون، 1996) در مورد استرس زندگی بین دانش آموزان مقطع دبیرستان در آمریکا مطالعه ای انجام دادند و دریافتند که دانش آموزان دارای منبع کنترل درونی، سازگاری بهتری در مقابل اضطراب دارند و از توانایی های جسمانی بیشتری برخوردارند.
با توجه به مطالب فوق می توان گفت که افراد دارای منبع کنترل درونی به توانایی، خویش در کنترل وقایع زندگی معتقدند و در مقابله با مشکل از شیوه مقابله ای متمرکز بر حل مساله استفاده می کنند. بدین معنا که از طریق تصمیم گیری و طرح ریزی جهت حل مشکل اقدام به حل مساله می نمایند. در حالی که افراد دارای منبع کنترل بیرونی معتقدند که توانایی کنترل وقایع زندگی خویش را ندارند و عوامل دیگری غیر از توانایی شخصی ایشان موثرند به همین جهت از شیوه مقابله ای متمرکز بر هیجان در مقابله با مشکلات استفاده می کنند بدین معنا که به جای تمرکز بر مشکل، بر هیجانات و احساسات خویش متمرکز می شوند و دست به تلاش هایی جهت تنظیم عکس العمل های هیجانی خویش می زنند.
اجرای راه حل و نظارت برآن
پس از جمع آوری داده ها و اطلاعات پژوهش اقدام به برگزاری کلاس های مهارت های زندگی در سطح مدرسه نمودم که کلاس هایم عبارت بودند از:
1. مهارتهای مربوط به ارتباط بین فردی/ روابط انسانی
2. مهارتهای مربوط به حل مساله / تصمیم گیری
3. مهارتهای مربوط به سلامت جسمانی/ حفظ سلامتی
4.مهارتهای مربوط به رشد هویت / هدف در زندگی
گرد آوری شواهد دو
پس از انجام کلاس های مهارت های زندگی و بررسی های به عمل آمده بر روی دانش آموزان با گرفتن آزمون تعیین سطح بهداشت روان بر روی دانش آموزان به نتایج زیر رسیدیم.
– نسبت به خود، خانواده و جامعه بی تفاوت نیستند.
– با دیگران سازگاری دارند.
– شاد و مثبت اندیش اند.
– به خود و دیگران احترام می گذارند.
– بد بین نیستند.
– به نقاط ضعف و قدرت خود آگاهی دارند.
– انعطاف پذیراند.
– شناخت از واقعیت نسبتاً دقیق است و برای رسیدن به هدفهای خود براساس عقل و احساس عمل می کنند.
– نسبت به خود نگرش مثبت دارند و ناکامی ها را تحمل می کنند.
– توانایی حل مشکلات خود را د ارند.
– از اوقات فراغت خود به نحو مطلوب استفاده می کنند.
– در مواجهه با مشکلات اجتماعی، کنترل و تعادل خود را از دست نمی دهند.
– استعدادهایش به طور هماهنگ و به خوبی رشد می کنند.
– نه بنده کسی است، نه کسی را بنده خود می کنند، می دانند که خدا آنها را آفریده و برای خود ارزش قائل اند.
– دنیا را گذرگاهی برای رسیدن به آخرت می دانند.
– رابطه اش با دیگران سازنده و مثبت اند.
– نیازهایش را از طریقی برآورده می کند که با ارزش های اجتماعی منافات نداشته باشند.
ارزشیابی تاثیر اقدام جدید
مدارس نقش یاور خانواده را بازی می کنند، نقشی که نهادهای آموزشی به ویژه مدرسه می تواند در رفع مشکلات نوجوانان انجام دهند بسیار مهم و تعیین کننده است. کمک به دو نوجوان جهت بازگشت از مسیر منحرف و منفی به مسیری سالم و سازنده، تغییر دیدگاه آنان نسبت به خسارت زدن، شناخت نقاط قوت آنان، آشنا نمودن تقریبی به مهارتهای زندگی و همچنین کمی اعتماد به آنها باعث شد که دانش آموزان خرابکار دیروز به عنوان بازوان توانا و مورد اعتماد مدرسه در بسیاری از موارد و فعالیتها مشارکت موثر داشته باشند. نمودار زیر بیانگر این است که اکثر راهکارهای ارائه شده نتیجه بخش بوده زیرا موجبات تغییر در وضعیت موجود و بهبود آن را فراهم آوردند.

تجدید نظر و ارائه گزارش نهایی
برای جلوگیری از بوجود آمدن شرایط نامطلوب گذشته، برنامه هایی تدوین گردید که به آنها اشاره می شود:
1. جلسه شوراهای مدرسه و دبیران به موقع تشکیل شد تا بتوانیم از خرد جمعی اعضاء و همکاران در اداره مدرسه و برخورد مناسب با دانش آموزان نهایت استفاده را ببریم.
2.
مهمترین دستاورد این تجربه به قرار زیر بود:
کوچکترین مشکلات مدرسه بلافاصله مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار می گرفت و کلیه اعضاء در جریان روند کاری و اجرای گام به گام کارها خصوصاً برنامه هایی که جهت حفظ نظم و آرامش در نظر گرفته شده بود قرار می گرفتند.
3. متنوع کردن فعالیتهای مدرسه و استقبال همکاران و حضورشان در بعضی از مسابقات ورزشی سعی شد حایل های کاذب میان معلم و شاگردی که مانع نزدیکی و ابراز عشق و دوستی آنان بود، رفع شود.
4. قرار شد پس از پایان امتحانات ترم اول اسامی دانش آموزان فعال و خصوصاً تغییر کرده چه از لحاظ درسی یا انضباطی چاپ و در تابلو اعلانات مدرسه نصب گردد. همچنین جهت تشویق آنان هدیه هایی تهیه و به آنان اعطاء گردد.
اما برنامه ریزیهای به عمل آمده و اجرای آنها موانع و محدودیتهایی برایم به همراه داشت. همانند تراکم کارهای مدرسه، عدم وجود منشی، خدمتگزار و مشاور در مدرسه خصوصاً اینکه علی رغم درخواستهای فراوان، متاسفانه خانواده ها توجه جدی به تغییرات مثبت فرزندانشان نشان نمی دادند و تشویقی در این راستا اعمال نمی شد.
بهداشت روانی و اهمیت پیشگیری اولیه در مدارس
بهداشت روانی را حالت سازگاری نسبتاً خوب، احساس بهزیستی و شکوفایی توان و استعدادهای شخصی تعریف کرده اند. این اصطلاح عموماً برای کسی به کار می رود که در سطح بالایی از سازگاری و انطباق رفتاری و عاطفی عمل می کند ، نه کسی که صرفاً بیمار نیست از سویی علم سلامت روان، شاخه ای از علم بهداشت است که با پیشگیری از اختلالات روانی در حفظ شیوه های بهینه زندگی و بهداشت عاطفی سروکار دارد. علم سلامت روان فرآیندی همیشگی است که از بدو تولد تا هنگام مرگ ادامه می یابد.
بهداشت روانی از پیشینه ای به قدمت انسان متمدن و تاریخ چه ای کوتاه به لحاظ علمی، برخوردار است. با اینکه فلاسفه هزاران سال در خصوص "سعادت" داد سخن می دادند صرفاً در سال 1908 بود که نخستین جمعیت برای سلامت روان تاسیس گردید. در سال 1919 "جامعه ملی سلامت روان" تشکیل شد که به تدریج به "کمیته بین المللی سلامت روان" تبدیل شد و نشریه ای به نام "سلامت روان" منتشر شد تا یافته های جدید را از سراسر جهان گردآوری کند و ارتباط و همکاری دست اندرکاران حوزه را تسهیل نماید. پیشگیری یک فرایند فعال پیشگیرانه است که افراد و گروهها را جهت مقابله با چالشها و تغییرات زندگی توانمند می سازد و از طریق ایجاد و تقویت شرایطی که رفتار مناسب و مفید و سبک زندگی سالم را ترویج می دهند، جریان می یابد. (بنارد و فافوگلیا، 1991)
"لافکوئیست" (1983) پیشگیری را اینگونه تعریف نمود:
"یک فرایند فعال توانمند جهت ایجاد شرایط و ویژگیهای فردی است که سلامتی و بهداشت افراد را بهبود می بخشد." (به نقل از کانینگهام، 2000، ص2)
این تعریف نه تنها شامل رشد ویژگی های مثبت و بهبودپذیر فرد است بلکه شامل ایجاد شرایط محیطی و عوامل حمایتی که رشد سالم نوجوانان را ترویج می دهد، نیز هست. (کانینگهام، 2000)
کاپلان (1964) پیشگیری اولیه در بهداشت روانی را چنین تعریف می کند: "کاهش در میزان بروز موارد اختلال روانی در یک جامعه بوسیله مقابله کردن با شرایط آسیب زا قبل از این که ایجاد شوند. هدف آن پیشگیری از بیمار شدن یک فرد خاص نیست. در مقابل، کوشش می کند که خطر ابتلاء به اختلالات را در کل جامعه مورد نظر کاهش دهد". (به نقل از شاملو، 1378، ص19)
مزلو و همکاران (1993) سه مرحله اساسی تلاشهای برنامه پیشگیرانه در مدارس را شرح داده اند:
تلاشهای اولیه که تحت عنوان مداخله اولیه است بر دانش آموزانی متمرکز است که قبلاً نشانه هایی از مشکلات سازگاری نشان داده اند. اگرچه این تلاشها بخش مهمی از راهبرد کلی پیشگیری است اما پیشگیری نیست. تلاشهای ثانویه به پیشگیری بیشتر نزدیک هستند و بر رشد ویژگی های سازگارانه فردی دانش آموزان تمرکز دارند که از طریق برنامه های مشاوره ای مبتنی بر مدرسه صورت می پذیرد.
تلاشهای نوع سوم با هدف پیشگیرانه و از طریق بررسی شرایط جهت اصلاح محیط آموزشی که زمینه های رشدی دانش آموزان را شکل می دهد فعالیت می کنند.
از آنجایی که نوجوانان امروزی نیروی کار آینده هستند، ضروری است که والدین، مدارس و جوامع، محیط سالمی را فراهم کنند تا آگاهی دانش آموزان در مورد رفتارهای سالم و فعالیت های حمایت کننده از سلامتی افزایش یابد. این اهداف می تواند از طریق به کارگیری برنامه بهداشت مدارس و برنامه راهنمایی و مشاوره میسر گردد تا بدین وسیله نوجوانان نسبت به سلامتی شان احساس مسئولیت داشته باشند و تصمیمات بهداشتی مناسبی اتخاذ نمایند. در ضمن شواهد بسیاری اثربخشی برنامه های پیشگیرانه مبتنی بر مدرسه را در افزایش بسیاری از نتایج و پیامدهای مطلوب از جمله بهبود عملکرد تحصیلی، بهبود رفتاری، کاهش رفتارهای خطرآفرین بین دانش آموزان پیشرفت در محیط مدرسه اثبات می کنند. (کاون و دیگران، 1996، ویسبرگ و دیگران 1998، به نقل از ولیت، 2001)
جمع بندی و نتیجه گیری
سلامت روانی یکی از بخشهای کلیدی و مهم سلامت عمومی می باشد. چنانچه این جنبه مهم ، نیرومند و توانمند باشد دیگر جنبه های جسمانی و اجتماعی را تحت حمایت قرار خواهد داد. اما اگر سلامت روانی در معرض خطر قرار گیرد دیگر جنبه های سلامت عمومی نیز دچار ضعف خواهند شد. از این رو سازمان بهداشت جهانی (WHO) بر اهمیت برنامه های پیشگیرانه تاکید می ورزد. یکی از برنامه های طرح ریزی شده توسط سازمان مذکور، برنامه آموزش مهارتهای زندگی است. این سازمان نقطه شروع آموزش پیشگیرانه را در دوره نوجوانی قلمداد می کند که این امر به جهت اهمیت بحرانی در دوره نوجوانی می باشد. با مروری اجمالی بر تحقیقات مطرح شده در بخش قبلی می توان گفت که آموزش مهارتهای زندگی که اکثراً در دوره نوجوانی به اجرا گذاشته شده است بر جنبه های گوناگون سلامت روانی تاثیر مثبتی داشته است.
همانگونه که مطرح شده است انواع مهارتهای زندگی مانند حل مساله، تصمیم گیری، مقابله با استرس، کنترل خشم و قاطعیت در نه گفتن (ابراز وجود)، … در کاهش سوءمصرف مواد مخدر، بزهکاری، خشونت، اضطراب، افسردگی، خودکشی و حتی بیماریهای مزمن اسکینر و فرنی و بیماریهای جسمانی مانند ایدز تاثیر داشته اند. همچنین در افزایش عزت نفس، سازگاری اجتماعی و عملکرد تحصیلی نقش موثر و مثبتی داشته اند. برخی شواهد نیز تاثیر این آموزش را بر درونی تر شدن منبع کنترل تائید نموده اند.
بنابراین با مروری بر پیشینه تحقیقاتی و پژوهی می توان نتیجه گرفت که تمام شواهد تحقیقاتی مربوط به موضوع و یافته های نزدیک به موضوع پژوهش دال بر تاثیر مثبت آموزش مهارتهای زندگی و مهارتهای اجتماعی بر ابعاد گوناگون سلامت روانی می باشند.
پیشنهادات :
با توجه به یافته های پژوهش و محدودیت های آن به نظر می رسد پیشنهادات ذیل بتوانند در جهت کاربردی ساختن اهداف پژوهش و افزایش کیفیت تحقیقات آتی در این زمینه موثر باشند:
پیشنهادات کاربردی
1. با توجه به بررسی های وسیع و طولانی مدت پژوهشگر از منابع اطلاعاتی موجود پیرامون پژوهش و همچنین نتایج حاصل از پژوهش حاضر، اهمیت و تاثیر مثبت آموزش مهارتهای زندگی بر ابعاد گوناگون سلامت روانی دانش آموزان روشن می گردد به همین منظور پیشنهاد می شود که چنین برنامه های آموزشی توسط مشاوران متخصص و مجرب در این حوزه در مدارس به اجرا گذاشته شود. قطعاً این گونه برنامه های آموزشی در مدارس می تواند در بهبود عملکرد دانش آموزان در زمینه تحصیلی، روانی، اجتماعی اثرگذار باشد و به عنوان یک روش موثر در حوزه پیشگیری اولیه، جهت ایجاد و حفظ بهداشت روانی و همچنین پیشگیری از مشکلات و نابه هنجاری های شایع نوجوانان ایفای نقش نماید.
2. برنامه آموزش مهارت های زندگی می تواند از طریق رسانه های گروهی به عنوان یک برنامه آموزشی همگانی، جهت افزایش سطح آگاهی افراد پیرامون تاثیر مثبت برخورداری از مهارت های زندگی بر ابعاد گوناگون زندگی انسان به کار گرفته شود. همچنین سازمان ها و موسسات دیگر فرهنگی و اجتماعی نیز می توانند از طریق برگزاری کارگاههای آموزشی مهارت های زندگی نسبت به بالا بردن آگاهی افراد در این زمینه و افزایش مهارت های آنان اقدام نمایند.
3. با توجه به تازگی موضوع پژوهش و فقدان منابع اطلاعاتی کافی در داخل کشور و همچنین با توجه به تاثیرات کاربردی این موضوع در جنبه های مختلف زندگی اقشار جامعه در مقاطع گوناگون سنی، تداوم این پژوهش به صورت کامل تر و در ابعاد وسیع تر توسط متخصصین امر و پژوهشگران علاقمند پیشنهاد می شود.
4. در ضمن با توجه به بررسی های حاصل از منابع اطلاعاتی پیشنهاد می گردد که تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر متغیرهای دیگری مانند عملکرد تحصیلی – خشونت- بزهکاری- اختلالات رفتاری- خودکشی و … که از مسائل و مشکلات اساسی و شایع دانش آموزان در مدارس می باشند مورد بررسی قرار گیرد.
5. همچنین به نظر می رسد انجام پژوهش های مشابه به منظور مقایسه پسران و دختران، مقایسه مقاطع تحصیلی و مقایسه شهرهای مختلف با در نظر گرفتن بافت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آنها به کامل تر شدن نتایج پژوهش حاضر کمک می کند. در این صورت یافته های حاصله از پژوهش های گوناگون در این زمینه منتج به روشهای کاربردی خواهد شد که می تواند راهگشای موثری در تصمیم گیری های مسئولان امر باشد.
6. در مورد اجرای طرح آموزش مهارتهای زندگی باید فرهنگ سازی لازم در آموزش و پرورش انجام شود و ضرورت آموزش این مهارت ها برای معلمان ، دانش آموزان و خانواده ها بیان گردد.
7. با توجه به این که برنامه آموزش مهارت های زندگی از سال 1993 توسط سازمان جهانی بهداشت تدوین و جهت اجرا به تمام کشورها ابلاغ شد اما در ایران این برنامه از سال 1377 بصورت آزمایشی شروع شد و به مرور گسترش پیدا کرد. به دلیل جدید بودن طرح منابع علمی موجود داخلی محدود است. علاقمندان به پژوهش در این موضوع و مترجمین باید سعی نمایند کتب و مجلات مورد نیاز را ترجمه و مورد استفاده قرار دهند.
8. با توجه به جوان بودن هرم جمعیتی کشورمان توجه به امر آموزش بهداشت روانی به منظور پیشگیری بخشی از مشکلات اهمیت مضاعف پیدا می کند. بنابراین ضروری است تا معلمین و مسئولان مراکز آموزشی فراتر از وظیفه سنتی خود عمل کرده و با مد نظر گرفتن ویژگی های منحصر به فرد دانش آموزان در کنار توجه به امر تحصیل در جهت ارتقاء سلامت روانی آنها و توجه به نیازهای روانشناختی آنها اقدام نمایند. توجه به نتایج حاصل پیشنهاد می شود با اجرای مداوم و متوالی دوره های آموزشی زیر نظر اساتید مجرب و با تاکید بر کیفیت آموزشی اطمینان از عملی بودن و مفید بودن راهکارها اقدام به پیشگیری نمود.
همچنین تدوین مطالب آموزشی در قالب کتب درسی با ارائه سرفصل های تخصصی و متناسب با نیاز دانش آموزان مورد نظر قرار گیرد.
همچنین پیشنهاد می شود در جهت حفظ سلامت روانی افراد جامعه آموزش مهارتهای زندگی بصورت جدی تر و سازمان یافته تر در همه موسسات و سازمان ها به اجرا درآید.
همچنین لازم است آموزش مهارت های زندگی از طریق کلاسهای آموزش خانواده مدنظر قرار گیرد و پیشنهاد می شود فعالیت های خانه ، مدرسه، اجتماع در جهت آموزش مهارت های زندگی همسو شود.

فهرست منابع
1. آزاد، حسین، نجات، حمید (1378). "سلامت روان از دیدگاه الیس". فصلنامه علمی-پژوهشی اصول بهداشت روانی. سال اول. شماره 4
2.ادبی، راضیه (1379)، "بررسی رابطه پایگاه هویت و سلامت روانی در اوایل و اواسط نوجوانی".
3. حسینی، سیدابوالقاسم (1378). "مفاهیم و اهداف بهداشت روانی". فصلنامه علمی – پژوهشی اصول بهداشت روانی. سال اول. شماره اول .
4. سازمان بهداشت جهانی. برنامه آموزش مهارتهای زندگی. ترجمه: نوری قاسم آبادی، ربابه، محمدخانی، پروانه (1377).
5. طارمیان، فرهاد (1378). "مهارتهای زندگی تعاریف و مبانی نظری". مجله ژرفای تربیت، سال اول، شماره 4 .
6. طارمیان، فرهاد، ماهجوتی، هیار، فتحی، طاهر (1378). مهارتهای زندگی، چاپ دوم، تهران، انتشارات تربیت.

باسمه تعالی
جمهوری اسلامی ایران
اداره کل آموزش و پرورش استان
اداره آموزش و پرورش شهرستان

عنوان اقدام پژوهی :
چگونه توانستم با برگزاری کلاس های مهارت های زندگی و تبیین موضوع در بالا بردن سطح بهداشت و سلامت روان دانش آموزان سهمی داشته باشم؟
نام و نام خانوادگی مولف اول/مجری اصلی :
پست سازمانی :
رشته تحصیلی :
آخرین مدرک تحصیلی :
دوره تحصیلی :
سمت فعلی :
شماره پرسنلی :
27


تعداد صفحات : 27 | فرمت فایل : Word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود