سیر اندیشه ها درشهرسازی
«دیوید هاروی»
David Harvey
متولد سال 1935 در انگلستان؛
برجسته ترین جغرافیدان نیمه دوم قرن بیستم؛
یکی از مطرح ترین چهره های جهانی در عرصه علوم اجتماعی؛
استاد جغرافیا و جامعه شناسی شهری در دانشگاه نیویورک؛
آثار او به گونه ی وسیعی با گستره ی اجتماعی و بحثهای سیاسی قرین شده است.
از جمله نظریه پردازانی است که از حوزه ی جغرافیا به سوی مطالعات شهری کشیده شد.
دیدگاه او با تلاش برای درک مفهوم عمیق فضا به حوزه ی اجتماعی سوق یافت.
نخستین کار جدی او پایان نامه دکترای با عنوان تغییرات چهره های کشاورزی و روستایی بود که به شدت متاثر از سنت عقلانی – تاریخی بود که در آن سال ها بر دانشگاه کمبریج حاکم بود.
در دهه 60 او به انجام مطالعاتی در زمینه علوم اجتماعی به منظور به کارگیری روش های کمی و بهره جویی از تئوری پوزیتیویستی پرداخت.
بیوگرافی
نخستین اثر او در زمینه روش شناسی و فلسفه تحت عنوان تبیین در جغرافیاست که اولین اثر علمی در زمینه فلسفه جغرافیایی نو می باشد.
با نقل مکان کردن به دانشگاه جان هاپکینز در بالتیمور آمریکا به جغرافیای رادیکال و بهره جویی از اندیشه های مارکس می پردازد.
دیوید هاروی جغرافیدان برجسته مکتب جغرافیای رادیکال در همه آثار خود در ارتباط بین فرآیند اجتماعی و فرم های فضایی بسیار فعال بوده است.
دیوید هاروی جغرافی دانی سنت شکن و سازش ناپذیر با جریان های استعماری- ابر قدرتی، و مخالف سرمایه داری مهار نشده می باشد که به سنت رادیکالی وفادار مانده است.
او در همه سال های عمر خود پیرامون چهار قلمرو پژوهش نموده است:
ژئوپلیتیک نابرابری های اجتماعی
تحلیل فرایندهای جغرافیایی
اقتصاد سیاسی شهرگرایی در جوامع سرمایه داری توسعه یافته
شالوده یابی نظریه ها در جغرافیای انسانی
تبیین در علم جغرافیا (۱۹۶۹)
عدالت اجتماعی و شهر (۱۹۷۳)
محدودیت های نظام سرمایه (۱۹۸۲)
شهری شدن سرمایه (۱۹۸۵)
آگاهی و تجربه ی شهرنشینی (۱۹۸۵)
شرایط پسامدرنیته (۱۹۸۹)
تجربه ی شهرنشینی (۱۹۸۹)
عدالت، طبیعت و جغرافیای تفاوت ها (۱۹۹۶)
فضاهای امید (۲۰۰۰)
مختصات نظام سرمایه: به سوی یک علم جغرافیای انتقادی (۲۰۰۱)
امپریالیسم نو (۲۰۰۳)
پاریس، پایتخت مدرنیته (۲۰۰۳)
تاریخ مختصر نولیبرالیسم (۲۰۰۵)
یک مکمل برای سرمایه ی مارکس (۲۰۱۰)
معمای سرمایه و بحران های نظام سرمایه داری (۲۰۱۰)
کتاب شناسی
هاروی«حق به شهر» را نوعی از حقوق بشر می داند :
حق به شهر بسیار فراتر از آزادی فردی در دسترسی به امکانات شهری است.
حق به شهر حقِ تغییر دادن خودمان از طریق تغییر دادن شهر است… آزادیِ ساختن و
بازساختن شهرها و خودمان یکی از باارزش ترین و در عین حال فرامو ش شده ترین، حقوق بشر است.
هاروی در مقاله ی حق به شهر به جنبه ی تاریکتر و بی رحمانه تری از ساختار نظام سلطه
محور سرمایه داری اشاره کرده و اذعان می کند که جذب مازاد از طریق دگرگونی شهر مستلزم یورش هایی
مکرر برای بازسازی شهر تحت عنوان ویرانگری خلاقانه است.
این قضیه که دارای بعد طبقاتی می باشد، عموماً مسبب به حاشیه راندن فقرا و محرومان شهری و آسیب پذیرتر کردن آنان می شود و روند ساختن جهان شهر جدید مصرفی و منفعل شده را بر ویرانه های خرابی های شهر قدیم که در بدترین حالت ممکن دارای انسجام و روابطی پیوسته بود امکان پذیر می سازد.
هاروی معتقد است که چون محور نظام سرمایه داری انباشت ثروت و خلق بازارهایی برای گردش مالی و بازتولید هرچه بیشتر ثروت است، شهرنشینی و مسکن نیز از این قاعده مستثنی نیست. به همین علت شهرنشینی و مسکن محملی می شود برای ایجاد کالاهایی که ساخت آن نه برای رفع نیازهای فردی و اجتماعی مردم، بلکه به منظور ایجاد ارزش اضافی و سودآوری تولید می شوند.
هاروی در اثر ارزشمند خود «عدالت اجتماعی و شهر» وابستگی بین فرم های فضایی و فرایندهای اجتماعی را به عنوان یک ضرورت جغرافیایی مطرح کرد و در همه آثار خود در تحلیل فرم های فضایی فرایندهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را دخالت داد.
چهار مضمون اصلی مورد نظر دیوید هاروی در کتاب «عدالت اجتماعی و شهر»:
ماهیت نظریه
ماهیت فضا
ماهیت عدالت اجتماعی
ماهیت شهرنشینی
مهمترین دستاورد کتاب بسط نظریه فضا-زمان است که خواننده را با ابعاد تازه ای از شهر و شهرنشینی آشنا می سازد.
هاروی ماهیت عدالت اجتماعی را بر پایه سه معیار زیر کوتاه می کند:
نیاز: مهمترین معیار برقراری عدالت اجتماعی و توزیع منابع در مناطق گوناگون
سود همگانی: تخصیص منابع به یک منطقه چگونه در وضع دیگر مناطق اثر می گذارد.
استحقاق: هاروی بر این باور است که بر پایه اصل عدالت اجتماعی، تخصیص منابع بیشتر به گروه هایی که نیازمند خدمات بیشتری هستند یا پذیرش هزینه های بیشتر برای نواحی پر خطر از دید اجتماعی مورد نظر است.
«نیاز» به عنوان مهمترین معیار
سود همگانی
استحقاق
هاروی می گوید برای بررسی اصول عدالت اجتماعی می توان از راه های زیر به معنای عدالت منطقه ای دست یافت:
نخست اینکه: توزیع درآمد باید به گونه ای باشد که:
الف) نیازهای جمعیت هر منطقه برآورده شود.
ب) تخصیص منابع چنان صورت گیرد که ضرایب فزایندگی میان هر منطقه به بیشترین میزان برسد.
پ) تخصیص منابع اضافی به گونه ای باشد که در رفع مشکلات خاص ناشی از محیط اجتماعی و فیزیکی موثر افتد.
دوم اینکه: سازو کارها باید چنان باشد که دورنمای زندگی در محرومترین مناطق تا حد امکان بهتر شود. در صورت تحقق این شرایط، می توان به توزیع عادلانه ای که از راه عادلانه به دست آید، رسید.
جهانی شدن یعنی فشردگی شدید زمان- فضا
در هیچ دوره ای از تاریخ (فئودالیته، رنسانس، روشنگری، مدرنیسم) فشردگی زمان- فضا تا بدین حد وجود نداشته است.
در سده نوزدهم دو تحول به روند فشردگی زمان و فضا شتاب بخشید. اول شکل گیری نوگرایی و تجدد خواهی دوم پیدایش بحران اقتصادی و گسترش نظام سرمایه داری جهانی.
«پسامدرنیته انعطاف پذیر» شکل جدید سرمایه داری است.
پسامدرنیته انعطاف پذیر دربردارنده شدت یافتن تراکم و فشردگی زمانی- مکانی است .
پسا مدرنیته انعطاف پذیر یک فرهنگ پسا مدرن خلق می نماید و منطق فرهنگی سرمایه داری متاخر است.
تولید فرهنگی به نحو فزاینده ای جذب تولید کالا شده و این امر به حساسیت زیباشناختی جدیدی منجر گردیده است.
آراء هاروی در رابطه با جهانی شدن وپست مدرنیته
هاروی فضا را چیزی می داند که در دوره های مختلف و در میان جوامع متفاوت تولید و به کار گرفته شده است. فرمی که فضا به خود می گیرد، نه تنها شیوه تولید را معرفی می کند که آرمانهای فرهنگی یک جامعه معین را نیز نشان می دهد. بنابراین هاروی فضای جغرافیایی را از جامعه جدا نمی داند و معتقد است فضا را باید به مثابه محصول روابط اجتماعی و کنشهای تاریخی دید که در فرم ها و ساختارهای فضایی حک شده اند.
همانند مارکس و لوفور، هاروی نیز سرمایه داری را وابسته به تراکم و گردش مازاد می داند. شهر محصول چنین فرآیندهایی است که طی آن ها شکل فضایی خود را به دست می آورد؛ شهر همچنین محصول نظمی است که اولویتهای نقشی را که امر شهری باید در فرآیند انباشت و گردش ارزش مازاد ایفا کند، تعیین می کند.
نظریه هاروی در رابطه با اقتصاد سیاسی فضا:
نظریه ای که در آن به فضا به عنوان عنصر اساسی بقا و شکوفایی سرمایه داری اولویت می دهد. هدف هاروی ایجاد نظریه ی «ماتریالیسم تاریخی-جغرافیایی» است که در آن پارادایم «انباشت سرمایه» ی مارکس به نحوی بسط یابد که «تولید فضا» در تولید و بازتولید زندگی اجتماعی را نیز در برگیرد.
آن چه هاروی در جستجوی آن است، فضایی کردن نظریه مارکس است. او این کار را با برجسته کردن تولید فضا و به ویژه تولید محیط مصنوع شهر به عنوان شرط لازم تولید فرآیند انباشت، گردش و مصرف سرمایه و همچنین بازتولید نیروی کار انجام داده است.
هاروی، هم فضا و هم زمان را به عنوان مقولات اساسی هستی بشری در نظر می گیرد. این دو نمی توانند از فرآیندهای مادی جدا باشند. در نتیجه برای درک فضا (و زمان) ابتدا باید فرآیندهای مادی و فعالیت هایی که پایه بازتولید اجتماعی را شکل می دهند، بازشناخت.
محیط مصنوع شهر و الگوی فضایی آن که تحت نظام سرمایه داری شکل گرفته است محصول نیازهای سرمایه داری برای انباشت و رویارویی آن با نیروی کار است.
هاروی شهر را به مثابه «سیستم شهری» تعریف می کند که «حاوی توزیع جغرافیایی منابع عظیم اقتصادی، اجتماعی، روانشناختی و معانی نمادین است که شهر را به وجود آورده اند».
او معتقد است سرمایه داری به واسطه شهری شدن، چشم انداز فیزیکی و فضایی تولید می کند که زیرینای فیزیکی و مادی برای تولید، گردش، مبادله و مصرف است.
نزد هاروی «محیط مصنوع» محصول نیاز سرمایه داری به خلق شرایط و محیط موثر برای انباشت است.
باید توجه داشت سرمایه گذاری و مداخله در محیط مصنوع به منظور تولید فرمها و نظام هایی که بازتولید نیروی کار را بهتر کنند لزوما توسط سرمایه دارهای منفرد و یا سرمایه دارها به عنوان یک طبقه انجام نمی شود. بلکه خلق، سازماندهی و مدیریت فضاهای تولید و بازتولید که هاروی آن ها را شرط بنیادین فرآیند شهری می داند «وظیفه» دولت است. دولت مسئول خلق، سازماندهی و کنترل فضاهای شهری است.
بوچانی، محمد حسین، ” عدالت اجتماعی و شهر؛ بابی تازه در مطالعات جغرافیایی “، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، 1383.
چینی چیان، نیاوفر، ”دیوید هاروی؛ جهانی شدن و پست مدرنیسم“، مجله فرهنگ، ادب و هنر، سال نوزدهم، شماره 217، 1389.
پیران،دکتر پرویز، ”دیدگاه های نظری در جامعه شناسی شهرو شهرنشینی، مکتب اقتصاد سیاسی فضا“، مجله اقتصاد سیاسی فضا، شماره 51 و 52، 1370
حاتمی نژاد، حسین، ” عدالت اجتماعی و عدالت فضایی؛ بررسی و مقایسه نظریات جان رالز و دیوید هاروی“، مجله سیاسی-اقتصادی، شماره 270-269.
شکوهی، حسین، ”دیدگاه های نو در جغرافیای شهری“، سازمان مطالعات و تدوین کتب دانشگاهی ، 1373.
شکوهی، حسین، ”اندیشه های نو در فلسفه جغرافیا“، انتشارات گیتا شناسی ، 1378.
فکری، محمد، ”حق به شهر: ریشه های شهری بحران های مالی“، کتاب ماه علوم اجتماعی، شماره 66، 1392
هاروی، دیوید، مری فیلد، اندی.”حق به شهر: ریشه های شهری بحران های مالی“، ترجمه ی خسرو کلانتری انتشارات مهرویستا، تهران، 1391
فلاحیان، ناهید، ” عدالت اجتماعی و شهر “، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، 1378.
هاروی، دیوید، ”عدالت اجتماعی و شهر“، ترجمه فرخ حسامیان،محمدرضا حائری و بهروز منادی زاده، شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری، چاپ دوم، 1382.
هاروی، دیوید، ” شهری شدن سرمایه “، ترجمه عارف اقوامی مقدم، چاپ اول، 1387
هاروی، دیوید، ”وضعیت پسا مدرنیته“، ترجمه ی عارف اقوامی مقدم، نشر پژواک، 1390
منابع: