مهارت های اساسی زندگی
مهارت خودآگاهی
مقدمه
اصطلاح مهارت درمعانی مختلفی به کار رفته است.
وقتی می گوییم کسی مهارت انجام کاری را دارد به این معنی است
که او توانایی های لازم برای انجام صحیح آن کار را دارد.
بر این مبنا و با توجه به معنای مختلف مهارت، از مهارت های زندگی
تعاریف مختلفی ارائه شده است
مقدمه
مهارت های زندگی، مهارت هایی هستند که برای افزایش
توانایی های روانی – اجتماعی افراد آموزش داده می شوند
و فرد را قادر می سازند که به طور موثر با مقتضیات و کشمکش
های زندگی رو به رو شود.
مهارت های زندگی یعنی ایجاد روابط بین فردی مناسب و موثر،
انجام مسئولیت های اجتماعی، تصمیم گیری های صحیح ، حل تعارض ها
و کشمکش ها بدون توسل به اعمالی که به خود یا دیگران صدمه می زنند
(WHO سازمان بهداشت جهانی ،۱۹۹۶).
سازمان بهداشت جهانی در تعریفی دیگر مهارت های زندگی را توانایی انجام رفتار سازگارانه و مثبت به گونه ای که فرد بتواند با چالش ها و ضروریات زندگی روزمره خود کنار بیاید، تعریف کرده است
فهرست مهارت های اساسی زندگی
مهارت اول: خودآگاهی
مهارت دوم: روابط بین فردی موثر
-مهارت سوم: برقراری ارتباط موثر
مهارت چهارم: همدلی
مهارت پنجم: مدیریت خشم
مهارت ششم: مدیریت زمان
فهرست مهارت های اساسی زندگی
مهارت هفتم: حل مساله
مهارت هشتم:مقابله با خلق منفی
مهارت نهم: مدیریت استرس و مقابله های سازگارانه
مهارت دهم: رفتار جرات مندانه
مهارت یازدهم: تفکر نقاد
مهارت اول
مهارت های خودآگاهی
خودآگاهی
یکی از مهمترین عواملی که به ما کمک می کند زندگی خوب و موفقی داشته باشیم ، این است که خود را بشناسیم، احساس خوبی در مورد خودمان داشته باشیم و از کسی که هستیم، شاد و راضی باشیم.
خودآگاهی
عزت نفس
عزت نفس
یکی از مولفه های مهم خود آگاهی عزت نفس است.
عزت نفس به احساس ارزشمندی شخص اشاره دارد که تحت تاثیر عوامل عملکرد، موفقیت ها، توانایی ها، ظاهر شخصی و قضاوت های افراد مهم است.
عزت نفس پیامد مجموعه ای از عوامل فردی، اجتماعی و خانوادگی است.
عزت نفس بالا موجب اعتماد به نفس می شود که تصمیم گیری خوب و مستقلانه و برخورد مناسب با تعارضات بین فردی را تسهیل می نماید.
عزت نفس افراد در محیط حمایت کننده و مثبت تقویت می شود.
عزت نفس
عزت نفس و مصرف مواد
عزت نفس و مصرف مواد
عزت نفس پایین یکی از عوامل خطر آفرین مصرف مواد است.
عزت نفس چیزی است که افراد می توانند از طریق تجربه آن را افزایش دهند.
برای داشتن عزت نفس بالا افراد باید اول بدانند چه چیزی در آنان احساسات خوب بوجود می آورد و سپس به گونه ای برنامه ریزی کنند که این نوع رویدادها در زندگی شان رخ دهد.
عزت نفس
عزت نفس و تاب آوری
عزت نفس و تاب آوری
تاب آوری (resilience) به فرایند بازگشت فرد به کارکرد طبیعی پس از یک رویداد استرس زا یا تجربه ناراحت کننده اطلاق می گردد.
افراد تاب آور چهار خصیصه اصلی دارند:
کفایت اجتماعی
مهارت های حل مسئله
خود مختاری
هدفمندی و خوش بینی به آینده
سه عامل محیطی موثر در رشد این ویژگی ها عبارتند از:
روابط حمایت گر و توام با توجه و وجود شبکه ای از افراد که از همدیگر حمایت می کنند
معیارها و انتظارات بالا اما معقول خانواده و جامعه در مورد رفتار
فرصت مشارکت در فعالیتهای اجتماعی
ویژگی های افراد تاب آور
داشتن بینش: توانایی در دیدن اشیاء همان طور که هستند نه آنگونه که باید یا می توانند باشند، پذیرش واقعیت و صادق بودن با خود.
احساس ارزشمندی: پذیرفتن خود به عنوان فردی ارزشمند، ایجاد تمایز بین رویدادها، موضوعات و رفتارهای منفی و خود.
3. همدلی : برقراری رابطه توام با احترام متقابل با دیگران که گاهی اوقات به هم پیوستگی اجتماعی نامیده می شود یعنی احساس تعلق به افراد، گروه ها و نهادهای اجتماعی.
4. نظم وترتیب: حس سازمان یافتگی ، نظم و آیین مندی خاص که ساختار ، ثبات و امنیت در زندگی فرد بوجود می آورد.
5. شوخ طبعی : توانایی در دیدن جنبه روشن موقعیت، جدی نگرفتن بیش از حد خود که به حفظ یک دیدگاه متعادل تر کمک می کند.
6. مهارتهای حل مسئله : توانایی در تجزیه و تحلیل واقع بینانه مشکلات شخصی و پیدا کردن راه حل های فوری و راهبردهای دراز مدت برای حل و فصل مشکلاتی که به آسانی و سریع حل نمی شوند.
توانمندی های اجتماعی : برخورداری از طیف وسیعی از مهارت ها و راهبردهای اجتماعی شامل مهارتهای گفتگو ، جراتمندی و گوش دادن ، آمادگی برای گوش دادن به دیگران واحترام گذاشتن به احساسات و عقاید دیگران که در تعاملات اجتماعی بسیار مهم است.
8. خوش بینی : اعتقاد راسخ به اینکه آینده می تواند بهتر باشد، احساس امید و هدفمندی، این باور که شما می توانید زندگی و آینده خود را کنترل کنید.
مهارت های خود آگاهی شامل موارد زیر است :
مهارت های خود ارزیابی
شناسایی نقاط قوت و ضعف خود
مهارت های تفکر مثبت
مهارت های ایجاد خود انگاره و تصویر تن مثبت
ویژگی های افراد خود آگاه
1. خصوصیات مثبت و توانایی و استعدادهای خود را می شناسند و به آنها افتخار می کنند.
2. خصوصیات منفی و نقاط ضعف خود را می شناسند، می پذیرند و در جهت اصلاح آنها تلاش می کنند.
3. موفقیتها و شکستهای خود را می شناسند، به موفقیت هایشان افتخار می کنند و از شکست هایشان درس می گیرند.
4. به خود و دیگران احترام می گذارند.
5. برای رسیدن به اهداف خود تلاش می کنند.
6. مسئولیت اعمال و رفتار خود را می پذیرند.
مولفه های خود آگاهی
شناخت احساسات و خود پنداره
عزت نفس واحساس ارزشمندی
هویت و هویت یابی
فواید خودآگاهی
خودآگاهی به ما کمک می کند:
احساسات خود را شناسایی کنیم، از آنها آگاه شده و این احساسات را کنترل کنیم.
از نقاط ضعف و نقاط قوت خود آگاه شویم و با تکیه بر نقاط قوت ،نقاط ضعف خود را کاهش دهیم.
از نیازهای خود آگاه شویم و از مسیرهای سالم به رفع نیازهای خود بپردازیم.
با شناخت نیازها خود می توانیم راه و روش بهتری برای مقابله با نیازهای خود بیابیم.
اهداف واقع بینانه ای برای زندگی خود تعیین کنیم. به این ترتیب ازدنبال کردن اهداف بسیار ایده آل، تخیلی و کمال گرایانه دوری گزینیم.
بتوانیم از ملاک های ارزشمندی آگاه شده و ارزش خود را در زندگی بیابیم. به این ترتیب ، از دنبال کردن ارزش های کاذب خودداری نموده وبا رضایت و آرامش بیشتری زندگی کنیم.
فرآیند هویت یابی خود را به طور سالمی به انجام برسانیم. دست یابی و کسب یک هویت سالم باعث می شود زندگی بزرگسالی بر پایه های محکم و قوی بنا شود.
فواید خودآگاهی
شناسایی و کنترل احساسات
شناسایی و کنترل احساسات
یکی از مهمترین اجزای مهارت خود آگاهی، شناخت احساسات است.
ناتوانی در شناخت احساسات مشکل شایعی است. ناآگاهی از احساسات خود باعث می شود این افراد در زندگی خود دچار مشکل شوند .
فعالیت عملی
به گروههای دونفری تقسیم شوید، و با استفاده از برگه احساسات، مشخص کنید که اخیرا کدام یک از احساسات را بیشتر تجربه کرده اید.
سپس مشخص کنید چه شرایطی باعث این احساسات می شود.
خود پنداره
احساسی که هر کس درباره خود دارد، نقش مهمی در سلامت روانی او دارد.
به احساسی که هر فرد درباره خود دارد، خود پنداره می گویند.
خود پنداره یعنی اینکه ما خودمان را چگونه می بینیم، یعنی تصویر یا برداشتی که هر کس از خودش دارد.
طرز برداشت ما از خودمان تا حد زیادی به وسیله تجارب گذشته ما، (موفقیت ها و شکست های ما) و آنچه دیگران درباره ما فکر می کنند، شکل می گیرد.
اهمیت خود پنداره
برداشتی که هر کس از خودش دارد بر رفتار و عمل او تاثیر می گذارد. انسان ها معمولا آنگونه عمل می کنند که فکر می کنند هستند.
خود پنداره بر احساس ما از خودمان نیز تاثیر می گذارد. کسانی که احساس خوبی درباره خودشان دارند در مقایسه با کسانی که نگرش منفی به دیگران دارند، از اعتماد به نفس و رضایت بیشتری برخوردارند ، افراد موفق تری هستند ، و کمتر احتمال دارد که به سراغ سیگار ، مواد و سایر رفتارهای پرخطر بروند.
چگونه می توان خود پنداره را اصلاح کرد
هیچگاه پس از یک یا دو تجربه بد از خودتان خود پنداره منفی نسازید.
اوضاع را بررسی کنید.
به هر اندازه که می توانید به طور واقع بینانه تر به خود نگاه کنید و نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید.
سعی کنید نقاط ضعف را اصلاح کنید.
شما با تعیین اهداف خاص و رسیدن به آنها می توانید خود پنداره خود را تغییر دهید.
فعالیت عملی
خودم را چگونه می بینم
خودم را چگونه می بینم
با استفاده از سه صفت یا سه عبارت کوتاه خود را آنگونه که هستید و آنگونه که دوست دارید باشید، توصیف کنید.
فعالیت عملی
نقاط ضعف من
نقاط ضعف من
همه ما ممکن است برخی خصوصیات منفی داشته باشیم و یا در بعضی کارها ضعیف باشیم.
در جدول، در ستون اول 5 مورد از خصوصیات منفی یا کارهایی را که در آنها ضعیف هستید بنویسید.
در ستون دوم بنویسید که چطور می توانید آنها را تغییر یا اصلاح کنید.
و در ستون سوم بنویسید که اگر این نقاط ضعف را اصلاح کنید چه احساسی در مورد خود پیدا خواهید کرد.
فعالیت عملی
توانایی تجسم بصری، علایق و استعدادها
سوالات
1. فکر می کنید مهمترین پیشرفت و دستاورد شما تاکنون چه بوده است؟
2. کدام ویژگی خانواده ی خود را بیشتر می پسندید؟
3. با ارزشترین چیز در زندگی شما چیست؟
4. سه چیزی که فکر می کنید در آنها توانایی دارید کدامند؟
5. دوست دارید چه چیزی را در خودتان تقویت کنید؟
6. فکر می کنید همکلاسی ها یا همکارانتان چه چیزی را بیش از همه در شما می پسندند؟
فعالیت عملی
ایجاد خودآگاهی
فعالیت عملی
عوامل تاثیرگذار بر خودآگاهی
فعالیت عملی
اهداف شخصی
فعالیت عملی
افتخارات شخصی من
جمع بندی
از این کارگاه چه آموختید؟
چه احساسی دارید؟
مهارت دوم
روابط بین فردی موثر
خود شناسی
روانی
اجتماعی
خانوادگی
هوشی
اقتصادی
فیزیکی
دیگری شناسی
روانی
اجتماعی
خانوادگی
هوشی
اقتصادی
فیزیکی
همتایی ویژگی ها
ویژگی های مشابه
ویژگی های مکمل
رابطه صمیمانه
اعتماد
اعتماد
خودگشایی فزاینده هر فرد در مقابل دیگری
یقین حاصل کردن از اینکه رفتار شما در مقابل فرد دیگر همواره یکنواخت و ثابت است.
نسبت به فرد مقابل متعهدانه رفتار کردن
نشان دادن گرمی و پذیرش نسبت به فرد دیگر
اجتناب از برخورد قضاوتی نسبت به فرد مقابل
قابل اعتماد بودن
صادق بودن
12 مانع برقراری ارتباط
دستور دادن، هدایت کردن، ابلاغ کردن
اخطار، تهدید، متنبه کردن
موعظه، نصیحت
توصیه، پیشنهاد یا راه حل ارائه دادن
وادار سازی از طریق استدلال، سخنرانی یا بحث کردن
قضاوت کردن، انتقاد کردن، مخالفت کردن و مقصر شمردن دیگری
تحسین، تایید، موافقت، ارزشیابی مثبت
اسم روی هم گذاشتن، مسخره کردن و تحقیر کردن
تفسیر، تحلیل و تشخیص روی هم گذاشتن
اطمینان بخشی، هم حسی، و حمایت
وارسی، پرسش و بازپرسی
پرت کردن حواس، عوض کردن صحبت و گول زدن
چرا این پیام ها غلط هستند؟
همه این پیام ها در پی آن هستند که فرد مقابل را عوض کنند و نه اینکه او را آنچنان که هست بپذیرند.
همه آنها در پی آن هستند که طرز فکر، رفتار یا احساسات طرف مقابل را عوض کنند و نه این که او را همان طور که هست بپذیرند.
یعنی “عدم پذیرش”
همدلی و پذیرش
همدلی یعنی:
ظرفیت و توانایی اینکه خود را جای دیگران بگذاریم.
واقعیات را از دید آنها ببینیم.
احساسات آنها را در مورد چیز های مختلف بفهمیم.
گوش دادن فعال
چرا گوش دادن فعال یک مهارت ارزشمند است؟
چرا گوش دادن فعال برای روابط بین فردی موثر، خوب است؟
گوش دادن فعال روشی است برای ایجاد فضای همدلی، پذیرش و درک و فهم متقابل.
گوش دادن فعال دو مرحله دارد:
درک و منعکس کردن احساسات فرد مقابل
درک و منعکس کردن دلیل این احساسات
گوش دادن فعال یعنی بازگویی جملات طرف مقابل با کلمات و جملات خودمان.
به ما می گوید آیا درست فهمیده ایم یا نه.
نشان می دهد که ما گوش میدهیم، علاقه مند هستیم و موضوع برایمان مهم است.
آیا گوش دادن فعال به این معناست که ما با هر چیزی که طرف مقابل می گوید موافق هستیم؟
نه.
هدف این است که به فرد مقابل نشان بدهیم که ما مایلیم حرفهای او را گوش داده و نظر او را بدانیم.
گوش دادن فعال چه فایده ای برای ارتباط ما دارد؟
وقتی کسی به ما نشان می دهد که به شنیدن حرف ها و نظرات ما علاقمند است، احساس خوبی به ما می دهد.
احساس خوبی در مورد طرف مقابل در ما ایجاد می کند.
بازگویی و بررسی حرف های فرد مقابل باعث می شود که اگر سوء تفاهم یا سوء برداشتی وجود دارد، برطرف شود.
مهارت بیشتر در گوش دادن فعال
پرسش های باز
جملات خلاصه سازی
پرسش ها و عبارات خنثی
مهارت های گوش دادن
مهارت بیشتر در گوش دادن فعال
پرسش باز
پرسش های باز
این پرسش ها با کلماتی مثل چه، چرا، چطور یا برایم تعریف کن شروع می شوند.
این پرسش ها باعث می شوند که فرد موضوع را کاملاً باز کند و توضیح دهد.
پرسیدن این گونه سوالات باعث می شود که فرد مقابل فرصتی پیدا کند تا بگوید چه فکر می کند یا چه احساس می کند.
این پرسش ها به فرد مقابل را تشویق به حرف زدن می کند.
این پرسشها بخصوص زمانی خیلی مفید هستند که فرد مقابل از حرف زدن طفره می رود، ساکت است و یا وارد جزئیات نمی شود.
این پرسش ها باعث تخلیه احساسات منفی می شوند.
جملات خلاصه سازی
این جملات خلاصه کردن آن چیزی است که فرد مقابل گفته است.
عزت نفس فرد مقابلتان را بالا می برد چون می بیند شما کاملاً به او گوش فرا داده اید.
به شما کمک می کند بر واقعیات متمرکز شوید و نه بر هیجان ها.
به فرد مقابلتان کمک می کند که بعد از شنیدن خلاصه شما، افکارش را مرتب کند.
خلاصه سازی باعث می شود رئوس مشکلات و اختلاف نظرها معلوم شود و بتوانیم یکی به یک با آنها مواجه شویم.
با تمرکز بر یک موضوع خاص جلوی قاطی شدن موضوعات گرفته می شود.
با خلاصه سازی می توانیم موضوعات مهم را از موضوعات غیر مهم جدا کنیم.
سوالات و عبارات خنثی
این عبارت ها به فرد مقابل کمک می کند راحت تر صحبت کند.
این عبارت ها در مقایسه با سوالات باز متمرکزتر هستند.
فرد مقابل می فهمد شما در مورد کدام قسمت می خواهید بیشتر بدانید.
به گسترده تر کردن ارتباط کمک می کنند چون به شما اطلاعات بیشتری می دهند.
با این پرسشها و عبارات به فرد مقابلتان نشان می دهید که چقدر به موضوع علاقمند هستید و گوش می کنید.
دادن و گرفتن بازخورد سازنده
پیام ”تو“
پیام ”من“
دادن و گرفتن بازخورد سازنده
پیام "تو"
پیام "تو"
فکر می کنید اگر فرد مقابلتان با شما این طور حرف بزند چه احساس می کنید؟
دادن و گرفتن بازخورد سازنده
پیام "من"
پیام "من"
چرا پیام “من” راه بهتری برای برقراری ارتباط است؟
وقتی ما جمله را با “من” شروع می کنیم، مسئولیت آن جمله را به عهده می گیریم.
پیام “من” کمتر محکوم کننده و منفی است و کمتر تقصیر را گردن دیگران می اندازد.
حل اختلاف
هرفردی منحصر به فرد و ویژه است و با همه ی آدم های دیگر فرق دارد.
اختلاف چ فوایدی دارد؟
اختلاف نظر تغییر را تشویق می کند.
اختلاف زندگی را جالب تر می کند.
زمانی که اختلاف نظر بین تصمیم گیرندگان وجود دارد، تصمیم های مناسب تر و بهتری می تواند گرفته شود.
اختلاف نظر به شما کمک می کند خودتان رابه عنوان یک فرد بشناسید.
داشتن اختلاف می تواند باعث تفریح و شادی افراد گردد.
اختلاف نظر می تواند روابط را غنی تر وعمیق تر نماید.
ملاک های سازنده بودن حل اختلاف
اگر به دنبال تعارض و اختلاف، رابطه مستحکم شده و ما و فرد مقابل را توانمندتر کند تا بهتر با هم کار کنیم و تعاملات بهتری داشته باشیم، تعارض به صورت سازنده حل شده است.
اگر هر دو نفر بعد از حل تعارض بیشتر هم دیگر را دوست داشته به هم علاقمند شده و به هم بیشتر اعتماد کنند، اختلاف به طور سازنده حل شده است.
اگر هر دو نفر از نتیجه اختلاف احساس رضایت و خشنودی کنند نیز اختلاف به صورت سازنده حل شده است.
و بالاخره اگر هردوی ما خود را در حل مسائل و اختلافات در آینده توانمندتر ببینیم، اختلاف به شیوه ای سازنده حل شده است.
سبک های حل اختلاف
رسیدن به اهداف شخصی
حفظ رابطه خوب با دیگران
قواعد حل اختلاف
در مورد قواعد و مقررات از قبل توافق کنید.
زمانی را انتخاب کنید که هردو راحت باشید.
اگر عصبانیت بالا گرفت، از هم فاصله بگیرید و قرار بگذارید که سر یک ساعت خاص برگردید.
اگر لازم است از ساعت شماطه دار استفاده کنید.
به نوبت گوینده و شنونده باشید و در هر حالت از قواعد پیروی کنید:
وقتی نقش گوینده را دارید
توضیح بدهید که شما مسئله را چگونه می بینید.
بر مسئله متمرکز بشوید و نه بر شخص.
از پیام من استفاده کنید.
وقتی نقش شنونده را دارید
سوال بپرسید تا کاملاٌ بفهمید موضوع چیست.
موضوعات را آن طوری که فهمیده اید خلاصه کنید.
گوش کنید و از قضاوت در باره آن چه که گوینده می گوید، پرهیز کنید.
قواعد حل اختلاف (ادامه)
هر فردی نظرش را بیان کند.
وقتی هر دو نفر نظراتشان را بیان کردند، به توافق برسید که مشکل چیست؟
راه حل ها را هر چه که به نظرتان می رسد بیان کنید.
بگویید که هرکدام از شما مایلید چه اقداماتی انجام دهید.
در مورد راه حلی که با نیاز های هردوی شما منطبق است به توافق برسید.
در مورد طرح عمل (نحوه عمل کردن) به توافق برسید.
شروع کنید و عمل کنید.
هشدار! خونسردی قلب حل اختلاف است.
به پاسخ های فیزیکی خود توجه کنید. آیا قلبتان تند می زند؟ آیا تندتر نفس می کشید؟
اگر اینطور است، یک ساعت به خودتان استراحت بدهید.
از اتاق بیرون بروید. رانندگی کنید. یک کار آرامش بخش انجام دهید.
آگاهانه سعی کنید عصبانیت خود را کاهش دهید. با خودتان حرف بزنید.
بزرگترین موانع فرایندی نظیر این چیست؟
کم بودن وقت و زمان
بی صبری و کم حوصلگی
چطور می توان بر این موانع غلبه کرد؟
بسیاری از عصبانیت های ما فقط به این دلیل اتفاق می افتند که وقت صرف نمی کنیم که از قبل فکر کنیم و راه حل های دیگری به جای عصبانی شدن پیدا کنیم.
یک پاسخ بهتر
محدودیت تعیین کنید.
منتظر نشوید تا فرد مقابلتان کارهایتان را انجام دهد.
قاطع برخورد کنید.
مهارت سوم
برقراری ارتباط موثر
ارتباط چیست؟
ارتباط عبارت است از هر گونه تعاملی که شامل انتقال پیام باشد.
اهمیت ارتباط
ارتباط تنها وسیله انتقال اطلاعات به دیگران است.
ارتباط تنها وسیله دریافت اطلاعات از دیگران است.
از طریق برقراری ارتباط است که عاطفه به دیگران منتقل می شود.
تصحیح سوء برداشت ها و سوءتفاهم ها فقط از طریق برقراری ارتباط میسر می باشد.
مهار هیجان های منفی نظیر خشم تنها از طریق برقراری ارتباط سالم میسر است.
بلوغ یک اجتماع منوط به سیالی ارتباط های بین فردی است.
ارتباط دستمایه هر نوع رشد فردی و اجتماعی است.
تمامی آسیب های فردی و اجتماعی ریشه در ارتباط ناسالم دارند.
آیا ارتباط می تواند یک سویه باشد؟
عناصر اصلی ارتباط
عناصر اصلی ارتباط
عناصر کلامی ارتباط
عناصر غیر کلامی ارتباط
اجزای ارتباط
محتوای کلام
توجه به ابعاد فرهنگی و خرده فرهنگی
چگونگی شروع صحبت
نحوه جمله بندی
زمان بندی ارتباط کلامی
ملاحظات موقعیتی
چگونگی جمع بندی و ختم ارتباط
تن صدا
آهنگ صدا
تماس چشمی
حالات چهره ای
ژست ها
حالات بدنی
ارتباط
گوش دادن
(شنیدن در مقابل گوش دادن فعال)
گوش دادن فعال
گوش دادن فعال به اندازه حرف زدن و یا حتی بیشتر از آن انرژی مصرف می کند.
اهداف گوش دادن
راهنمایی گرفتن
درک دیگران
حل مشکلات
فهمیدن احساسات دیگران
حمایت عاطفی دیگران
کسب اطلاعات
خصوصیات گوش دادن فعال
اختصاص زمان بیشتر به گوش دادن بجای صحبت کردن
عدم تکمیل جملات دیگران
عدم پاسخ به سوال با یک سوال دیگر
آگاه بودن از سوگیری های شخصی
نپرداختن به تخیل یا عدم اشتغال ذهنی با مسائل دیگر
عدم سلطه جویی در مکالمه
پاسخ دادن به فرد مقابل پس از پایان یافتن صحبت های وی
دادن بازخورد
پرسیدن سوالات باز
ارتباط کلامی
توصیه هایی برای کارآمدتر کردن ارتباط کلامی
هنگام صحبت کردن
مطمئن شوید که شنونده فرصت سوال یا اظهار نظر کردن را دارد.
سعی کنید خود را جای شنونده قرار دهید و احساسات او را در نظر بگیرید.
آنچه را می خواهید بگویید، واضح بیان کنید.
به شنونده نگاه کنید.
مطمئن شوید که آنچه که می گویید با تن صدا و زبان بدنی شما هماهنگی دارد.
تن و آهنگ صدای خود را تغییر دهید.
ارتباط غیرکلامی
توصیه هایی برای کارآمدتر کردن ارتباط غیرکلامی
استفاده از عناصر غیرکلامی برای گوش دادن
چهره خود را به سمت گوینده بچرخانید.
از سایر گیرنده های بدنی غیر از گوش ها نیز استفاده کنید.
ازچشمهای خود به عنوان یکی از بهترین ابزارهای دریافت پیام استفاده کنید.
به پیام های غیر کلامی که توسط گوینده ارسال می گردند بازخورد دهید.
روش های موثر برای گوش دادن فعال
توجه کردن به فرد مقابل
سوال کردن
بازخورد دادن
با عباراتی دیگر بازگوکردن
خلاصه نمودن
مدیریت فرایند ارتباط
روش های موثر در گوش دادن فعال
توجه کردن به فرد مقابل
توجه کردن به فرد مقابل
به فردی که صحبت می کند، نگاه کنید.
در عین حالی که سایر افراد حاضر را نیز مد نظر دارید و به واکنش های آنها توجه می کنید، بیشترین تماس چشمی را با فردی که سخن می گوید برقرار کنید.
بیشتر اوقات کمی به گوینده متمایل شوید.
حالت بدنی آسوده و راحتی به خود بگیرید.
حرکت و جنبش فیزیکی خود را به حداقل برسانید.
نشانه های غیرکلامی گوینده را به شیوه ای ظریف تکرار کنید.
با تکرار کلماتی از آنچه که وی گفته است او را به صحبت بیشتر در مورد موضوع تشویق کنید.
به عبارت دیگر واکنش های شما باید منطبق با موضوع صحبت باشد و این هماهنگی و انطباق به شیوه ای مناسب به فرد مقابل منتقل شود.
از گوینده حرف بیرون بکشید! مثلاً به او بگویید:
من مایلم در این زمینه بیشتر بدانم. ویا کمی بیشتر برایم بگو.
مترصد شنیدن چیزهایی که گفته نشده اند، باشید.
از خود بپرسید چه چیزهایی باید گفته می شد و یا شما انتظار داشتید بشنوید ولی گفته نشدند؟
ببینید هر چیزی چگونه گفته می شود.
هیجان و نگرش پشت کلمات حتی از آنچه که عملاً گفته می شود، مهم تر هستند.
بنابراین به چیزی بیشتر از کلمات به زبان آورده شده توجه کنید.
به یاد بیاورید که زبان بدن و آهنگ صدا بسیار مهم هستند.
کمتر صحبت کنید.
زمانی که کسی صحبت می کند کمتر می تواند گوش کند.
به گوینده نشان بدهید که گوش می کنید و به آنچه که وی می گوید، علاقمند هستید.
این کار را با پرسیدن سوال، بازخورد دادن، تکرار صحبت های او با استفاده از عباراتی متفاوت، و خلاصه کردن حرف هایش انجام دهید.
البته به خاطر داشته باشید که در اوایل صحبت فرد مقابل، کلام او را قطع نکنید.
روش های موثر در گوش دادن فعال
سوال کردن
اهداف سوال کردن
سوال کردن به فرد راوی نشان می دهد که شما به صحبت های اوگوش می کنید.
سوال کردن وسیله خوبی برای جمع آوری و سازمان بندی اطلاعات است.
سوال کردن روشی است برای ابراز آنچه که اگر جز به حالت سوال مطرح می کردید، جنبه موعظه و یا درس کلاسی و نصیحت پیدا می کرد.
روش های موثر در گوش دادن فعال
بازخورد دادن
بازخورد بدهید
بازخورد دادن راهی برای بررسی این است که آیا برداشت شما درست است یا خیر.
زمانی که گوینده مکث می کند، فرصت مناسبی برای شما فراهم می کند تا در یابید آیا آنچه را که شنیده یا دیده اید به درستی فهمیده اید یا خیر.
این کار با استفاده از بازخورد انجام می شود.
بازخورد دادن از یک سو وسیله ای است برای محک زدن شنیده ها ودیده های شما و از سوی دیگر وسیله ای است برای کمک به فرد مقابل تا دریابد که آیا واقعاً آنچه را که احساس می کند به درستی منتقل کرده است یا خیر.
برای بازخورد دادن، آنچه را که گوینده گفته است تکرار نموده یا با عباراتی دیگر بازگو نمایید.
می توان عین همین کار را در مورد احساسات نهفته در پشت کلام راوی نیز انجام داد.
بعد از بازخورد دادن مکث کنید و به گوینده فرصت دهید تا واکنشی نسبت به بازخورد شما نشان دهد.
نشانه اینکه شما به درستی بازخورد داده اید این است که فرد مقابل سرش را به علامت تایید تکان می دهد و یا می گوید بله، همین طور است، درست است.
روش های موثر در گوش دادن فعال
با عباراتی دیگر بازگو کردن
با عباراتی دیگر بازگو کردن
گاهی تکرار چند کلمه آخر گوینده او را به ادامه گفتار تشویق می کند.
بهترین راه این است که نسبت به واژه های کلیدی و مهم طرف مقابل حساس باشید و همان ها را با عبارتی دیگرتکرار کنید.
یک صورت بندی تازه از محتوای صحبت ارائه دهید.
صورت بندی مجدد سبک خاصی از بازخورد دادن و یکی از بهترین ابزار گوش دادن فعال است.
بازگوکردن آنچه که گوینده بیان کرده است باعث می شود که اصل موضوع معلوم گردد، بار منفی صحبت برداشته شود، و ارتباط تداوم یابد.
بازگو کردن و صورت بندی مجدد همچنین وسیله ای است جهت ترجمه جملات موقعیتی به جملات مربوط به علایق و نیازها.
روش های موثر در گوش دادن فعال
خلاصه نمودن
خلاصه کنید
خلاصه کردن، بخشی از بیشتر انواع بازخوردها است، اما زمان هایی هست که خلاصه کردن اهمیت خاص و ویژه خود را دارد.
مثلاً وقتی یک قسمت از صحبت تمام شده، می خواهیم آن را ببندیم و به قسمت دیگر صحبت برویم. برای خلاصه کردن، هسته اصلی صحبت تکرار شده و نکات مهم مورد تاکید قرار می گیرند تا شنونده بفهمد که آیا همه چیز را درست برداشت کرده است یا خیر.
روش های موثر در گوش دادن فعال
مدیریت فرآیند ارتباط
فرآیند ارتباط را مدیریت کنید
مرتبط با موضوع صحبت پیش بروید.
ممکن است بخواهید چیز دیگری بگویید ولی بهتر است اول اجازه بدهید که صحبت گوینده تمام شود.
از سکوت نهراسید.
دیر یا زود یک نفر شروع به صحبت می کند.
سکوت را به عنوان یک سرنخ در فرایند کلامی بشناسید که به شما اطلاعات فراوانی می دهد.
توصیه هایی برای افزایش کیفیت گوش دادن فعال
آنچه را که می خواهید بیان کنید به وضوح ابراز کنید.
به جنیه های مثبت موضوع و فرد اشاره کنید.
مشخص و متمرکز اظهار نظر کنید.
از واژه های کلی مبهم نظیر این و آن کمتر استفاده کنید.
بر رفتار فرد متمرکز باشید ، نه بر خود فرد.
به رفتارهایی بپردازید که قابل تغییر دادن هستند.
توصیفی بازخورد بدهید ، نه قضاوتی و ارزشیابانه.
با اول شخص مفرد و ضمیر من بازخورد بدهید.
کمتر از واژه هایی نظیر همیشه و هرگز استفاده کنید.
حتی الامکان نصیحت نکنید. بیشتر آدم ها ازنصیحت شدن گریزان هستند.
به جای آن، به فرد کمک کنید تا به درک بهتری از موضوع و جایگاه خودش در آن برسد.
کودک انسان ظرف دو سال صحبت کردن را می آموزد اما گاهی شصت سال طول می کشد تا کسی گوش کردن را بیاموزد.
موانع موجود بر سر راه ارتباط موثر
قضاوت کردن
ارجاع به خود
بی توجهی به احساسات فرد مقابل
قطع کردن صحبت فرد مقابل
ارائه راه حل
مسخره کردن
تهدید کردن
برچسب زدن
سبک های سالم و ناسالم برقراری ارتباط
پرخاشگرانه: در این نوع ارتباط فرد از تهدید کردن، تضییع حق دیگران، و برخورد توهین آمیز استفاده می کند.
منفعلانه: دراین نوع ارتباط فرد با عذر خواهی افراطی و کوچک انگاری خود تمامی افکار، احساس ها و حقوق شخصی خود را به نفع طرف مقابل نادیده می گیرد.
جرات مندانه: ارتباط جرات مندانه گونه ای از ارتباط است که در آن هر احساسی بجز اضطراب با سیالی ابراز شده و نتیجه آن حرکت به سوی اهداف و مقاصد شخصی است بدون آنکه حق دیگران ضایع گردد.
مهارت چهارم
همدلی
تعریف همدلی
توانایی درک موقعیت، حالات ،افکار و احساسات دیگران
خود را به جای دیگری گذاشتن و از دید او به مسائل نگاه کردن
شناخت تفاوتهای خود با دیگران و احترام به آنها
راه های همدلی کردن
پرسیدن سوالات باز: اتفاقی افتاده؟…
این سوالات به فرد مقابل فرصت می دهد تا در مورد آنچه می خواهد بگوید یا بیان چگونگی احساس خود تشویق شود.
بازتاب یا انعکاس محتوی ( بازگویی عین جملات شخص)
بازتاب یا انعکاس احساسات (بنظر ناراحت میرسی؟ مثل اینکه خسته ای …)
اطمینان از درک گفته ها (اینطور که گفتید شما… )
ما معمولا عادت داریم حرفهای دیگران را بررسی کرده و به قضاوت درباره آنها بپردازیم و در نهایت نظر موافق یا مخالف خود را ابراز کنیم.
همدلی کردن نیازمند توجه کردن است یعنی به آنچه در اطراف شما می گذرد حساس باشید وبه آن دقت داشته باشید.
بسیاری از رفتارهای خشن در سطح جامعه ناشی از فقدان مهارت همدلی است.
تبعیض و پیش داوری ناشی از ناتوانی در همدلی در میان اعضای جوامع و فرهنگهاست.
همدلی روابط اجتماعی را بهبود می بخشد و به ایجاد رفتارهای حمایت کننده و پذیرنده نسبت به دیگران منجر می شود.
همدلی به معنای تایید رفتارهای درست یا غلط فرد نیست.
همدلی ، همدردی کردن با دیگری نیست.
موانع همدلی
انتقاد
برچسب زدن
نصیحت کردن
اغراق نمایی مشکل
کم اهمیت شمردن مشکل
مقایسه کردن
سرزنش کردن
راهنمایی کردن و راه حل دادن
روش های همدلی
گوش دادن فعال
باز پردازی
انعکاس احساسات
انعکاس محتوی
مهارت پنجم
مدیریت خشم
خشم چیست؟
خشم احساسی است که به صورت جسمانی و هیجانی ابراز میشود.
خشم واکنش طبیعی ارگانیسم نسبت به شرایطی است که فرد دچار ناکامی میشود.
این احساس میتواند از یک احساس خفیف ناخوشایند شروع شده و تا یک احساس شدید عصبانیت را در برگیرد.
با اینکه خشم احساسی طبیعی و لازم است، ولی وقتی شدت آن خیلی زیاد باشد، در موارد زیادی اتفاق بیفتد، و نحوه ابراز خشم توسط فرد مناسب نباشد، میتواند مشکلساز شود.
در کدام یک از موارد ذکر شده فرد مزبور حق داشته عصبانی شود؟
در کدام یک، عصبانی شدن به ضرر وی بوده است؟
در کدام یک از موارد، رفتار فرد عصبانی مناسب بوده است ؟
اگر در یکی از موارد، مشکلی برای فرد پیش آمده، این مشکل به علت عصبانیت وی بوده یا رفتار ناشی از عصبانیت؟
باورهای درست و نادرست در مورد خشم
علائم هشدار در مورد خشم
افزایش ضربان قلب
افزایش فشار خون
گشاد شدن مردمک چشم
منقبض شدن عضلات
موقعیت های خشم برانگیز
قطع شدن یک کار مورد علاقه
مورد ظلم واقع شدن
مسخره یا تحقیر شدن
قرار گرفتن در معرض پرخاشگری از جانب دیگران
مورد بی اعتنایی یا بی توجهی قرار گرفتن
گول خوردن
آسیب دیدن از طرف دیگران
روش های واکنش نشان دادن در مقابل احساس خشم
روش های مدیریت خشم
آرام سازی
تغییر خودگویی های منفی
حل مشکل
ایجاد تغییر در محیط
ابراز خشم به شیوه سازگارانه
روش های کنترل خشم
آرام سازی
روش های کنترل خشم
تغییر خودگویی های منفی
روش های کنترل خشم
حل مشکل
روش های کنترل خشم
ایجاد تغییر در محیط
روش های کنترل خشم
ابراز خشم به شیوه سازگارانه
جمع بندی
در این کارگاه چه آموختید؟
چه احساسی دارید؟
مهارت ششم
مدیریت زمان
مدیریت زمان وسیله ای است برای :
صرفه جویی در زمان
آمادگی قبلی داشتن برای فعالیت های اجتماعی
کاهش حجم کار
نظارت بر روند پیشرفت کارها، تنظیم وقت
تعیین هدف
حوزه های مختلف
هنری
معنوی / نگرشی
شغلی
تحصیلی
خانوادگی
مالی
جسمی
تفریح
عمومی
نکات مهم در تعیین اهداف
هر هدف را به صورت جمله مثبت بنویسید.
اولویت بندی کنید.
اهداف خود را به صورت کوچک و عملی نگه دارید.
اهداف را به صورت فرایندی تعیین کنید نه پیامدی.
اهداف واقع بینانه تعیین کنید.
اهداف را خیلی پایین و کم تعیین نکنید.
در حال حاضر زمان خود را چگونه می گذرانید ؟
آینده در یک نگاه
یک جدول زمان بندی تهیه کنید.
در بالای ستون های آن نام روزهای هفته و در کنار هر ردیف یک ساعت روز را بنویسید.
از این جدول چندین نسخه کپی کنید.
درباره هفته گذشته خود فکر کنید و هر کاری را که فکر می کنید در هر روز و هرساعت انجام داده اید در خانه مربوطه یادداشت کنید.
گام های تهیه برنامه هفتگی
تهیه فهرست کارهایی که باید انجام شود. (مطالعه، کلاس رفتن، کار، رفت و آمد، تماشای تلوزیون، لباس شستن، غذاخوردن، صحبت با تلفن، ورزش و غیره …)
تخمین زمان لازم برای هر کار
پر کردن خانه های جدول
اولویت بندی
یک بار دیگر تهیه برنامه هفتگی!
اطلاعات زیر را جمع آوری کنید:
سرفصل دروس و محتوای هردرس
برنامه کاری
فهرستی از برنامه ها و کارهایی که باید انجام دهید مثل مسافرت، مهمانی، سینما، فعالیت های خیریه، انجمن های دانشجویی و …
اگر با خانواده زندگی می کنید، کارها و فعالیت های دیگر اعضای خانواده که ممکن است شما را درگیر کند. مثلاً فعالیت هایی نظیر خانه تکانی، کمک به درس خواهر و برادر کوچک تر و نظایر آن.
نگاهی به برنامه
در تقویمی که آماده کرده بودید، در تاریخ و زمان انجام هریک از فعالیت های فوق، آن فعالیت را یادداشت کنید.
بیشتر دانشجویان ترجیح می دهند این کار را برای یک نیم سال تحصیلی انجام دهند.
حالا به تقویم نگاه کنید. با یک نگاه متوجه می شوید که کدام زمان در طول نیم سال پرمشغله ترین بوده و در کدام زمان مشکلات و تکالیف شما کمترند.
برنامه هفتگی
یکی از جداول برنامه ریزی هفتگی خود را بردارید.
به تقویم تان نگاه کنید و فهرستی از کارهایی که قطعاً باید در این هفته انجام شوند تهیه کنید.
یک فهرست هم از کارهایی تهیه کنید که در تقویم نیامده اند ولی باید در طول هفته انجام شوند، مثل خوردن، شستن لباس، خرید و غیره.
فهرست دیگری تهیه کنید که شامل کارهایی باشد که دوست دارید یا احساس می کنید نیاز دارید که انجام بدهید مثل فیلم دیدن، پرسه زدن در مغازه ها و نظایر آن.
حالا در کنار هریک از کارهایی که فهرست کرده اید مدت زمان لازم برای انجام آن کار را به طور تخمینی یادداشت کنید .
شروع به پرکردن خانه های جدول با کارهایی که در فهرست خود دارید بکنید
اول از کارهایی شروع کنید که زمان ثابتی دارند و برنامه ریزی زمان انجام آنها دست شما نیست .
ساعت های لازم برای کارهایی را که ”باید” در طول هفته آینده انجام دهید بنویسید و با هم جمع کنید.
تعداد ساعت های خالی جدول را بشمارید. اگر تعداد ساعت های خالی جدول شما بیشتر از تعداد ساعت های لازم برای انجام کارهای ضروری شما است، جشن بگیرید!!!
اگر تعداد ساعت های خالی جدول شما کمتر از تعداد ساعت های لازم برای انجام کار های ضروری است، به خاطر بیاورید که نمی توان در یک جعبه پنج کیلویی بیشتر از پنج کیلو بار گذاشت.
در این حالت شما باید کارهایتان را اولویت بندی کنید. اولویت بندی به این معناست که شما باید کارهایتان را بر اساس درجه اهمیت رتبه بندی کنید.
اول فرض کنید که وقت شما کافی است و تعداد خانه های خالی جدول بیشتر از زمان لازم برای انجام کارهای مهم است.
در این حالت فهرستی از کارهایی درست کنید که مهم هستند ولی فوری نیستند. مثلاً می خواهید کتابخانه تان را مرتب کنید. یا می خواهید مقاله ی مربوط به درسی را که باید چند هفته دیگر تحویل بدهید شروع کنید. یا به دیدن یک فیلم بروید.
زمان لازم برای انجام هریک از این فعالیت ها راتخمین بزنید.
فهرست را براساس مهم ترین تا کم اهمیت ترین رتبه بندی کنید.
این کارها را در جدولتان جا بدهید تا زمانی که جای خالی در جدول باقی نماند.
آخرین فهرست شما فهرست کارهایی است که نه مهم هستند و نه فوری. منظور کارهایی است که شما صرفاً به این دلیل آنها را انجام می دهید که وقت زیادی دارید.
عمل کردن بر اساس برنامه ریزی و ارزیابی
چند توصیه
در نظر گرفتن زمان برای کارهای پیش بینی نشده
توجه به ساعت بدن
تنظیم خواب و استراحت
اختصاص زمان به شیوه مناسب : ”روش چسبیدن به کار“ و ”روش لاک پشتی“
سارقین زمان
تلفن
ملاقات های شخصی برنامه ریزی نشده
مهمانی ها و جلسات پیش بینی نشده
آنچه که می شد به دیگران واگذار کرد.
اتلاف وقت و بلاتصمیمی
انجام کاری بدون داشتن اطلاعات کافی
سر و کله زدن با دیگران
بحران های غیر مترقبه
اهداف و اولویت بندی مبهم و غیر روشن
عدم برنامه ریزی
استرس
خستگی
ناتوانی در نه گفتن
بی نظمی و آشفتگی محل کار و زندگی
مهارت هفتم
حل مسئله
بابک سال چهارم رشته پزشکی است.
وی دوست دارد از خانواده مستقل شود و ازدواج کند ولی اگر بخواهد مستقل شود باید کارکند واخیراً نامزدش به او گفته است در صورتی که زودتر برای ازدواجشان فکری نکند، باید از هم جدا شوند.
به نظر شما احساس بابک چیست؟
اما اگر بابک ازدواج بکند باید کارکند چون می خواهد از خانواده مستقل شود و دراین حالت دیگر قادر به ادامه تحصیل نخواهد بود.
حل مسئله
"حل مسئله " عبارت است از فرایند شناختی- رفتاری ای که توسط خود فرد هدایت می شود و فرد سعی می کند با کمک آن راه حل های موثر یا سازگارانه ای برای مسایل زندگی روزمره خویش پیدا کند.
به این ترتیب حل مسئله یک فرایند آگاهانه، منطقی، تلا ش بروهدفمند است.
راه حل مسئله، یک "پاسخ مقابله ای" است. وقتی فردی به حل مسئله می پردازد، نوعی مقابله انجام می دهد.
مقابله ی فرد می تواند موثر یا ناموثر باشد.
زمانی مقابله موثر است که مسئله حل شود و البته مسئله به گونه ای حل شود که حداکثر نتایج، مثبت به دست آمده و حداقل عواقب منفی به بار آید.
مقابله ی مسئله مدار و مقابله ی هیجان مدار
هدف مقابله ی مسئله مدار، تغییر شرایط استرس آفرین در جهت بهبود وضعیت و کاهش فشار و حل مسئله است.
هدف مقابله ی هیجان مدار، مدیریت هیجان های ایجاد شده در اثر موقعیت استرس آفرین است.
انواع مقابله های مسئله مدار و هیجان مدار
مقابله های فعال (مثل اقدام عملی یا تلاش در جهت برطرف نمودن مسئله)
برنامه ریزی (مثل فکر کردن در مورد این که چگونه می توان با مسئله یا مشکل روبرو شد یا برنامه ریزی در مورد اقدامات فعالانه ای که باید برای مقابله صورت گیرند)
تلاش در جهت یافتن منابع حمایت اجتماعی که می توانند عملاً موثر واقع شوند (مثلاً کمک گرفتن، کسب اطلاعات، یا نظر مشورتی گرفتن در مورد آن چه که باید در جهت حل مسئله صورت گیرد)
در پی حمایت اجتماعی عاطفی برآمدن (حس دلسوزی و حمایت عاطفی کسی را به دست آوردن)
کنار گذاشتن سایر فعالیت ها (توجه نکردن به سایر فعالیت هایی که فرد انجام می دهد تا به این ترتیب بتواند با تمام قوا و با تمرکز کامل به حل مسئله بپردازد)
پناه بردن به مذهب (افزایش فعالیت و رفتارهای مذهبی)
تفسیر مجدد مسئله به سبکی مثبت و آن را به عنوان فرصتی برای رشد و بلوغ اجتماعی دیدن (از موقعیت نهایت استفاده را برای رشد کردن و مسئله را از جنبه های مثبت و سازنده ی آن دیدن)
بازداری مقابله ( مقابله ی منفعلانه به صورت عقب نشینی و دست از تلاش برداشتن تا زمانی که شرایط به شکلی در آید که راهبردهای مقابله ای فرد بتوانند موثر واقع شوند)
تسلیم شدن، دست از تلاش کشیدن و پذیرش شرایط (مثلاً پذیرفتن این واقعیت که استرس اتفاق افتاده است و مسئله واقعی است)
تمرکز بر تخلیه احساسات (توجه زیاد به ناراحتی و فشار روانی ای که فرد تجربه می کند و تمایل به تخلیه این هیجانات)
انکار (تلاش برای نادیده گرفتن رویداد مسئله آفرین)
پرت کردن حواس خویش (فکر نکردن به هر آنچه که یادآور مسئله است مثلآ خیال پردازی، خوابیدن یا سرگرم کردن خود با موضوعات دیگر)
انجام رفتارهایی غیر از حل مسئله (مثلاً دست از تلاش کشیدن، تسلیم شدن و به دنبال هدفی که مسئله آفریده است نرفتن)
مصرف الکل و مواد مخدر (استفاده از الکل و مواد مخدر یا دارو به عنوان راهی برای فراموش کردن مسئله)
شوخی (مسئله را به شوخی گرفتن یا طنز پردازی در مورد آن)
مقابله های هیجان مدار سازگارانه و ناسازگارانه
مقابله های هیجان مدار ناسازگارانه نه تنها منجر به حل مسئله نمی شوند بلکه آسیب های اجتماعی و روانی نیز به دنبال می آورند.
درحالی که مقابله های هیجان مدار سازگارانه منجر به کاهش موقت استرس و ناراحتی ناشی از رویارویی با شرایط بغرنج می شوند ولی در هر حال چون هیجان مدار هستند با عث تسکین فرد می شوند اما اقدامی عملی در جهت حل مسئله نیستند و در نیتجه مسئله را حل نمی کنند.
به منظور اتخاذ یک مقابله ی مسئله مدار سازنده (به جای مقابله هیجان مدار غیر موثر) فرد باید:
متوجه شود مسئله ای به وجود آمده است و وجود مسئله را انکار نکند.
آنچه را که اتفاق افتاده است به شکل یک مسئله ببیند و نه به عنوان یک مشکل غامض یا لاینحل.
توجه داشته باشد که حل مسئله برای سلامت روانی و رفاه اجتماعی او حایز اهمیت است.
به این باور رسیده باشد که خودش قادر به حل مسئله است و مسئله نیز قابل حل شدن است.
بداند که حل مسئله نیاز به زمان و تلاش دارد و مایل باشد وقت یازمان کافی را به حل مسئله اختصاص بدهد.
مقابله ی مسئله مدار مستلزم عبور از چهار مرحله است
تعریف و فرمول بندی مسئله
تولید وخلق راه حل های متعدد
ارزیابی سود و زیان یا بررسی معایب و محاسن هر راه حل
به کارگیری راه حل و ارزیابی و بازنگری آن
تعریف و فرمول بندی مسئله
مشکل بابک چیست؟
تعریف واضح مسئله
چطور ……………………………………………
یعنی ……………………………………………..
تولید وخلق راه حل های متعدد
روش بارش ذهنی:
چه راه حل هایی برای مسئله ی بابک پیشنهاد می کنید؟
ارزیابی سود و زیان یا معایب و محاسن هر راه حل
استفاده از برگه ی ارزیابی راه حل ها
به کارگیری راه حل و ارزیابی و بازنگری آن
بابک چه اقداماتی انجام دهد؟
چگونه با موانع مقابله کند؟
حل مسئله ی ماهرانه، مستلزم عبور گام به گام از این مراحل است.
مهارت هشتم
مقابله با خلق منفی
تعریف
غم و خلق افسرده احساسی شایع و طبیعی است که برای هر کسی گاهی پیش می آید.
یک خاطره بد را تجسم کنید.
علائم افسردگی
احساس
علائم افسردگی (احساس)
غمگینی
اضطراب، نگرانی و دلواپسی
احساس گناه (وقتی کاری خوب پیش نمی رود، فرد افسرده احساس می کند که کوتاهی کرده و مقصر است).
خشم و عصبانیت
نوسان خلق (وضعیت روحی و حال فرد افسرده بدون دلیل خاص یا با کمترین دلیل تغییر می کند و گاهی خوب و گاهی بد است).
احساس در ماندگی(اعتقاد به این که هیچ کاری از دستش بر نمی آید و هیچ کس نمی تواند به او کمک کند).
احساس ناامیدی (اوضاع همیشه همینطور خواهد ماند یا بدتر خواهد شد. آینده تاریک است و امیدی به آینده نیست).
احساس بی تفاوتی (بی تفاوتی نسبت به نزدیکان و کسانی که فرد آن ها را دوست دارد).
علائم افسردگی
جسمانی
علائم افسردگی (جسمانی)
افزایش یا کاهش خواب
افزایش یا کاهش اشتها
افزایش یا کاهش وزن
یبوست
تغییر درعادت ماهیانه در خانم ها
کاهش تدریجی تمایل جنسی
علائم افسردگی
رفتار
علائم افسردگی (رفتار)
گریه کردن بدون دلیل خاص یا با کمترین دلیل
کناره گیری از دیگران و انزوا (فرد افسرده تنهایی را به شرکت در مهمانی و بودن در کنار دیگران ترجیح می دهد).
زود از کوره در رفتن و عصبانی شدن
نداشتن انگیزه (آنچه که قبلاً برای فرد مهم بود، حالا اهمیتی ندارد).
عدم توجه به آراستگی و وضعیت ظاهری
مصرف بی رویه دارو
لذت نبردن از آنچه که قبلاً مورد علاقه بود (اگر قبلا از خرید، تماشای تلویزیون، گردش و. … لذت می برد، حالا هیچ یک از آن کارها باعث خوشحالیش نمی شود).
مشکل در کار، تحصیل، خانه داری و زندگی روزمره
خستگی، نداشتن توان و انرژی
علائم افسردگی
فکر و شناخت
علائم افسردگی (فکر و شناخت)
مشکل در تصمیم گیری
مشکل در تمرکز (فرد افسرده بسختی می تواند بر کاری، مثل مطالعه تمرکز داشته باشد و به آسانی حواسش پرت می شود).
مشکل در حافظه اعتقاد به این که یک فرد" شکست خورده" است و هیچ موفقیتی در زندگی نداشته است.
انتقاد از خود (فرد افسرده برای هر اتفاق بدی خود را سرزنش می کند).
اعتقاد به این که موجود بی ارزشی است و به هیچ دردی نمی خورد.
ناامیدی (اعتقاد به این که آینده تاریک است و هیچ تغییر مثبتی اتفاق نخواهد افتاد).
درماندگی (اعتقاد به این که هیچ کس نمی تواند به او کمکی کند و خودش نیز کاری از دستش بر نمی آید).
تفاوت افسردگی بالینی و غیر بالینی
اگر تعداد علایمی که تجربه می کنید کم است،
اگر مرتباً تکرار نمی شوند،
اگر بیشتر از چند روز طول نمی کشند،
اگر مشکل جدی در کار و توانایی های شما ایجاد نمی کنند،
اگر ناراحتی شما علت خاصی دارد (مثلاً از دست دادن کسی یا چیزی، شکست در کار یا تحصیل و نظایر آن، مشکل در روابط با افراد دیگر مثلا بگومگو با همسر، تغییرات هورمونی مانند نزدیک شدن به زمان عادت ماهانه در خانم ها)،
احتمالاً غمگینی و بی حوصلگی شما غیر عادی و بیمارگونه نیست واحتیاج به درمان خاصی ندارید.
داستان شهلا و مریم شهلا و مریم از چه نظر متفاوت هستند؟
باز هم یک خاطره ناراحت کننده را مجسم کنید.
چه احساسی دارید ؟
به خود چه می گوئید ؟
بررسی چند مورد از افکار منفی
چه باید کرد ؟
گام اول : شناسایی افکار منفی
شناسایی رابطه بین افکار و احساس رفتاری
موارد مشابه در بین افکار
گام دوم : بررسی خطاهای شناختی
خطاهای شناختی
تفکر همه یا هیچ
تعمیم مبالغه آمیز
فیلتر ذهنی
بی توجهی به امر مثبت
نتیجه گیری شتابزده
ذهن خوانی
پیشگویی
درشت نمایی
استدلال احساسی
باید ها
برچسب زدن
شخصی سازی و سرزنش
کار عملی در گروه های کوچک
خطاهای شناختی افکار خود را پیدا کنید.
مبارزه با افکار خودآیند منفی
شک کردن
ارزیابی مجدد
فرضیه آزمایی
چگونه ؟؟؟
چه خطاهای شناختی مرتکب شده ام؟
چه شواهدی برله وچه شواهدی برعلیه این فکر وجود دارد؟
این تفکر چه سودها وچه زیان هایی برای من دارد؟
به چه نحو دیگری می توانم فکر کنم؟
کار عملی در گروه های کوچک
پیدا کردن افکار جانشین
افسردگی؟ ! ! !
علائم افسردگی
هر روز سر ساعت خاصی از خواب بیدار شوید.
با کسی صحبت کنید .
در محیط خود تغییرات کوچکی ایجاد کنید .
به یک دوست تلفن کرده یا به دیدن کسی بروید.
حالت چهره خود را تغییر دهید.
فهرستی از کارهای لذت بخش داشته باشید که به موقع آنها را انجام دهید.
علت ناراحتی خود را پیدا کنید.
فهرست خصوصیات مثبت و توانائیهای خود را بنویسید.
افکار و احساسات خود را بنویسید.
سرگرمی هایی برای خود داشته باشید.
ورزش و نرمش کنید .
در کارهای داوطلبانه و خیریه شرکت کنید.
اعتقادات مذهبی خود را تقویت کنید.
تفاوتها را بپذیرید .
اهداف واقع بینانه ای داشته باشید.
احساسات خود را به روش مناسب عملی کنید.
پیام های منفی به خود ندهید.
جمع بندی
از این کارگاه چه آموختید؟
چه احساسی دارید؟
مهارت نهم
مدیریت استرس و مقابله های سازگارانه
آنچه در این کارگاه می آموزیم
آشنایی با مفهوم استرس و عوامل وابسته
شناختن یک مدل تبیین مقابله ها
شناسایی نشانه های استرس
شناسایی راهبردهای مقابله با استرس
توصیف هر یک از این راهبردها
تمرین آرامسازی
تمرین خود گویی های سازگارانه
تعریف استرس
استرس یک تجربه هیجانی منفی است که با تغییرات بیوشیمیایی، روان شناختی و رفتاری همراه می شود.
استرس پیامد فرایند ارزیابی فرد از تجارب تنش آفرین محیط است.
عوامل تاثیرگذار بر تجربه استرس
تفاوت های فردی
رابطه فرد و محیط
فرایند ارزیابی فرد
تعریف مقابله
فرایند کنترل و اداره توقعات با استفاده بهینه از منابع درونی خویشتن مقابله نامیده می شود.
فرآیند مقابله
امکانات بیرونی
فرآیند مقابله (امکانات بیرونی)
فرآیند مقابله (امکانات بیرونی)
استرسورهای دیگر زندگی
پیامدهای مقابله ای
عملکرد روانشناختی
ادامه فعالیتهای معمول
ناراحتی روانشناختی
کارهای مقابله ای
کاهش فعالیتهای محیطی آسیب زننده
تحمل یا سازگارشدن با حوادث یا واقعیت های منفی
حفظ تصویر مثبت از خود
حفظ تعادل هیجانی
ادامه روابط رضایت بخش با دیگران
فرآیند مقابله (امکانات بیرونی)
حمایت اجتماعی
پاسخ های مقابله ای
پاسخهای مقابله ای و راهبردهایی برای حل مسئله و تنظیم هیجانی (مانند جستجوی اطلاعات، عمل مستقیم، ممانعت از عمل، پاسخ های درونفردی، روی آوردن به دیگران)
فرآیند مقابله (امکانات بیرونی)
امکانات محسوس مانند پول و وقت
ارزیابی و تفسیر استرسور
ارزیابی اولیه
وجود آسیب یا فقدان تهدید در آینده، میزان تلاش
ارزیابی ثانویه
ارزیابی امکانات مقابله ای و شقوق مختلف
واقعه پراسترس
فرآیند مقابله
امکانات درونی
فرآیند مقابله (امکانات درونی)
تفاوتهای فردی ومحیطی موثر بر شیوه مدیریت استرس
رابطه پویای مقابله و واقعه استرس آفرین
تعامل متغیرهای محیطی (امکانات، توقعات، محدودیت ها) و متغیرهای فردی (امکانات، ارزش ها، تعهدات)
تنوع واکنش ها در برابر استرس
ویژگی های فردی که با مدیریت استرس رابطه دارند
شخصیت و مقابله
عاطفه مثبت
سبک تبیین خوش بینانه
سرسختی
خوش بینی
احساس کنترل
خود کارآمدی
اعتماد به نفس
وجدان مندی
داشتن هدف یا معنا
حس طنز
مذهب
چگونه استرس را مدیریت کنیم ؟
راهبردهای مقابله با استرس
توصیه های کوچک برای مقابله سازگارانه با استرس (بالا بردن توان عمومی مقابله)
چگونه استرس را مدیریت کنیم
راهبردهای مقابله با استرس
راهبردهای مقابله با استرس
آرامسازی
مدیریت زمان
مدیریت فشارهای تحصیلی
آموزش رفتار جرات مند
حل مسئله
آموزش مهارت های مقابله ای سازگارانه
مقابله با افکار غیر منطقی
ورزش
تغذیه
چگونه استرس را مدیریت کنیم
توصیه های کوچک برای مقابله سازگارانه با استرس (بالا بردن توان عمومی مقابله)
توصیه های کوچک برای مقابله سازگارانه با استرس
محیط فیزیکی خود را تنظیم کنید.
خودتان را تشویق کنید.
برنده ها را انتخاب کنید.
به خودتان جایزه بدهید.
رسم و قاعده ای برای خود مقرر کنید.
به زندگی معنوی خود غنا ببخشید.
دفتر یادداشت روزانه داشته باشید.
از کمال گرایی روی برگردانید.
بچه شوید.
از سرعت خود بکاهید.
همواره برا ی تغییر آماده باشید.
به تعطیلات بروید.
یک سرگرمی برای خودتان درست کنید.
محدودیت هایتان را بسنجید و سپس بگویید ” نه “
اهداف کوتاه مدت تعیین کرده و آنها را اولویت بندی کنید.
کارها را به دیگران محول کنید.
در چهار چوب توانایی مالی خودتان زندگی کنید.
مهارت های خود را در مدیریت زمان افزایش دهید.
وقت تلف نکنید. / کارها را معوق نگذارید.
مطابق فهرست زندگی کنید.
تلفن هایتان را جواب ندهید.
نظم دهنده حرفه ای باشید.
یک زنگ تفریح یا زمانی برای فرار برای خودتان درنظر بگیرید.
جایی یا زمانی برای اتفاقات غیر مترقبه در نظر بگیرید.
مدیریت زمان
برنامه ریزی
برنامه ریزی٬ مهارت نظم بخشی به زمان بر مبنای هدف های کوتاه مدت و بلند مدت است.
مهارت های مقابله ای
تغییر نگرش ها و ادراکات درونی
تغییر نحوه تعامل خود با محیط
افزایش توانایی جسمی برای مقابله با استرس
ایجاد تغییر و تنوع در محیط خود
چگونه از قبل خود را برای مقابله با استرس آماده کنیم ؟
فهرست رویدادهای استرس آفرین خودتان را تهیه کنید.
آرامسازی را تمرین کنید.
به ترتیب وقایع استرس آور را تجسم کرده و سعی کنید آرام بمانید.
قلب مبارزه با استرس آرام ماندن است.
مهارت دهم
مهارت رفتار جرات مندانه
تعریف رفتار جرات مندانه
رفتار جرات مندانه عبارت است از بیان مناسب هر احساسی غیر از اضطراب (ولپه،1973).
رفتار جرات مندانه یک رفتار بین فردی است که شامل ابراز صادقانه و نسبتاً رک افکار و احساسات می باشد، به نحوی که از نظر اجتماعی مناسب بوده و احساسات و آسایش دیگران نیز در آن مد نظرباشد (مسترز و ریم).
به طور کلی جرات مندی را می توان توانایی ابراز صادقانه نظرات، احساسات و نگرش ها بدون احساس اضطراب دانست.
جرات مندی همچنین شامل دفاع فرد از حقوق خود می باشد، به شکلی که حقوق دیگران پایمال نشود.
سبک های برقراری ارتباط
پرخاشگرانه: در این نوع ارتباط فرد با تهدید کردن و تضییع حق دیگران توهین آمیز برخورد می کند.
منفعلانه: دراین نوع ارتباط فرد با عذر خواهی افراطی و کوچک انگاری خود تمامی افکار، احساسها و حقوق شخصی خود را به نفع طرف مقابل نادیده می گیرد.
جرات مندانه: ارتباط جرات مندانه گونه ای از ارتباط است که در آن هر احساسی بجز اضطراب به راحتی ابراز شده و نتیجه آن حرکت به سوی اهداف و مقاصد شخصی بدون ضایع کردن حق دیگران است.
مشکلات ناشی از جرات مند نبودن
افسردگی
رنجیدگی
ناکامی
انفجار خشم
اضطراب و به دنبال آن اجتناب
ضعف در روابط بین فردی
مشکلات جسمانی
مشکلات مربوط به فرزندپروری
رفتار جرات مندانه به فرد کمک می کند که بتواند:
به خود اطمینان داشته باشد.
اعتماد به نفس خود را افزایش دهد.
احترام دیگران را نیز جلب کند.
توانایی تصمیم گیری خود را بهبود بخشد.
حقوق خود را حفظ کند.
احساسات خود را ابراز کند.
روابط خود را بهبود بخشد.
اعتراض کند.
نظر خود را بیان کند.
درخواست کند.
نه بگوید.
هر کسی حق دارد:
به تقاضاهای دیگران نه بگوید.
در مورد احساسات و دلیل کارهای شخصی اش به دیگران توضیح ندهد.
در برابر تقاضاهای بیش از حد دیگران ایستادگی کند.
از دیگران بخواهد که هنگام صحبت به نظراتش گوش دهند.
تغییر عقیده دهد.
از دیگران بخواهد که کاری را برایش انجام دهند.
زمانی که نیاز داشت تنها بماند.
در روابط بین فردی مورد احترام قرار گیرد.
اشتباه کرده و مسئولیت آن اشتباه را به عهده بگیرد.
برای زندگی خود تصمیم بگیرد.
احساس خاصی را داشته و آن را نشان دهد.
از دیگران سوال کرده یا کمک بخواهد.
خودش را دوست داشته باشد.
انواع رفتارهای جرات مندانه
بیان احساسات مثبت و منفی
قبول نکردن و مقاومت در برابر خواسته های نابجای دیگران
ابراز نظرات شخصی
موانع شناختی جرات مندی
ترس از، از دست دادن روابط یا آسیب زدن به رابطه با فرد مقابل.
احساس گناه در مورد نه گفتن و رنجیدن یا ناراحت شدن دیگران.
اعتقاد به اینکه اگر از قبول درخواست دیگران سرباز زنید آدم بد و خودخواهی هستید.
احساس مهم و باارزش بودن در مواقعی که درخواستی از شما می شود.
اعتقاد به اینکه همیشه باید دیگران را از خود راضی و خوشحال نگه داریم.
اعتقاد به اینکه خوب نیست که خواسته های خود را بر خواسته های دیگران ترجیح دهیم.
اعتقاد به اینکه اگر کسی چیزی گفت یا کاری کرد که باعث ناراحتی ما شد، نباید چیزی بگوییم و اگر این کار ادامه پیدا کرد بهتر است فقط سعی کنیم از او فاصله بگیریم.
گام های لازم برای تغییر رفتار
شناخت باورهای ناکارآمد
ارزیابی باورهای ناکارآمد
بررسی پیامدهای رفتار غیرجرات مندانه
انجام رفتار جرات مندانه
مراحل انجام رفتار جرات مندانه
زمان و مکان مناسبی را انتخاب کنید.
سعی کنید احساس فرد مقابل را منعکس کرده و با او تا حدی همدلی کنید.
رفتار موردنظر و احساس خود را در مورد آن به طور واضح بیان کنید. از پیام "من" استفاده کرده و از سرزنش فرد مقابل یا برچسب زدن به او خودداری کنید.
تغییر مورد نظر و آنچه را که می خواهید بیان کنید.
در مواردی که اعتراض کرده یا می خواهید "نه" بگویید، می توانید پیامد ادامه دادن به رفتار قبلی را بیان کنید.
توصیه هایی برای " نه " گفتن
مطمئن شوید که چه می خواهید، آیا می خواهید بگویید "بله" یا "نه".
اگر مطمئن نیستید بگویید که باید درموردش فکر کنید و زمانی را برای دادن پاسخ خود مشخص کنید.
اگر مطمئن نیستید که چه چیزی از شما خواسته شده، توضیح بیشتری بخواهید.
تا جایی که می توانید پاسخ کوتاهی داده و از دادن توضیحات طولانی و آوردن دلایل زیاد خودداری کنید.
از عباراتی با ضمیر "من" استفاده کنید و به جای سرزنش یا محکوم کردن دیگری به مطرح کردن موضوع بپردازید.
به جای عباراتی مانند "فکر نمی کنم بتوانم …." از کلمه "نه" استفاده کنید.
به جای قضاوت کردن، مواردی را که وجود دارد مطرح کنید.
درخواست خود را به صورت واضح و مستقیم بیان کنید.
سعی کنید حرکات غیر کلامی تان با پیامی که می دهید همخوانی داشته باشد.
به جای گفتن "نمی توانم" ، بگویید "این کار را نخواهم کرد".
گاهی مجبورید امتناع خود از انجام آن کار را چند بار تکرار کنید.
در این صورت به جای اینکه هر بار دلیل جدیدی بیاورید، "نه" گفته و همان دلیل قبلی را تکرار کنید.
اگر علیرغم اینکه چند بار نه گفتید فرد مقابل به اصرار خود ادامه داد، سکوت کرده یا موضوع صحبت را تغییر دهید. در موارد بحرانی حتی می توانید به گفتگوی خود پایان دهید.
افراد منفعل گاهی حتی وقتی با چیزی مخالف هستند، برای آرام نگه داشتن شرایط، تظاهر به موافقت می کنند، برای مثال لبخند زده، سرشان را تکان داده یا به دقت گوش می کنند. در حالی که لازم است به طور مستقیم یا غیرمستقیم مخالفت خود را نشان دهند.
لزومی ندارد که احساس گناه کنید. شما رسالت ندارید به هر قیمتی که شده تمام مشکلات دیگران را حل کرده یا همه را خوشحال کنید.
اگر حتما می خواهید به فرد مقابل کمک کنید، می توانید پیشنهاد خود را به او بگویید.
باید در نظر داشت که رفتار جرات مندانه همیشه ضرورتا فرد را در رسیدن به اهداف خود موفق نمی سازد.
تکنیک های خاص رفتار جرات مندانه
صفحه خط خورده
خلع سلاح
استفاده از کمترین پاسخ موثر
جرات مندی افزاینده
مهارت یازدهم
تفکر نقاد
تفکر نقاد
یک فرایند شناختی فعال, هدفمند و سازمان دهی شده است که به وسیله آن، تفکر خود و دیگران را بررسی کرده و درک خود از وقایع را روشن کرده و ارتقا می دهیم.
نقد
زیر سوال بردن
ارزیابی کردن
اجزای تفکر نقاد
تفکر فعال داشته باشیم.
با استفاده از سوال ها، موقعیت ها را به طور دقیق بررسی کنیم.
خودمان فکر کنیم.
هر موقعیتی را از دیدگاه های مختلف مد نظر قرار دهیم.
در مورد عقایدمان به شیوه ای سازمان دهی شده بحث کنیم.
تفکر فعال
استفاده فعالانه از هوش، اطلاعات و توانائی های خود برای برخورد موثر با موقعیت های زندگی.
تفکر فعال در مقابل تفکر منفعلانه
بررسی موقعیت توسط سوال ها
توانایی پرسیدن سوال های مناسب و مرتبط برای بررسی موقعیت
انواع سوال ها
سوال های مربوط به اطلاعات
سوال های مربوط به تفسیر
سوال های مربوط به تحلیل
سوال های مربوط به ترکیب
سوال های مربوط به ارزیابی
سوال های مربوط به کاربرد
انواع سوال ها
سوال های مربوط به اطلاعات
سوال های مربوط به اطلاعات
این سوال ها در صدد تعیین اطلاعات پایه ای در مورد موقعیت هستند.
این سوال ها با استفاده ازکلماتی مانند : کی، چه، کی، کجا، چطور، پرسیده می شوند.
انواع سوال ها
سوال های مربوط به تفسیر
سوال های مربوط به تفسیر
این سوال ها در صدد کشف روابط بین عقاید یا حوادث هستند.
روابط مبنی بر زمان
روابط مبنی بر فرایند
روابط مبنی برمقایسه
روابط مبنی بر تفاوت ها
روابط علی
انواع سوال ها
سوال های مربوط به تحلیل
سوال های مربوط به تحلیل
این سوال ها درصدد مشخص نمودن اجزای تشکیل دهنده یک فرایند یا موقعیت و درک روابط این اجزا با کل آن هستند.
انواع سوال ها
سوال های مربوط به ترکیب
سوال های مربوط به ترکیب
این سوال ها در صدد ترکیب نظرات برای تشکیل یک کلیت جدید یا رسیدن به یک نتیجه گیری درمورد حوادث آتی وایجاد راه حل ها هستند.
انواع سوال ها
سوال های مربوط به ارزیابی
سوال های مربوط به ارزیابی
این سوال ها درصدد تعیین ارزش، حقیقت و اعتبار نسبی امور هستند تا به ما کمک کند قضاوت کرده و آگاهانه تصمیم گیری کنیم.
انواع سوال ها
سوال های مربوط به کاربرد
سوال های مربوط به کاربرد
این سوال ها به ما کمک می کنند تا از اطلاعات یا مفاهیمی که در یک موقعیت به دست می آوریم در موقعیت های دیگر نیز استفاده کنیم .
خودمان فکر کنیم
برای دانستن این که کدام عقاید را بدون فکر کردن، از دیگران گرفته ایم از خود بپرسیم این اعتقاد ازکجا آمده است.
دلایل و شواهد شما از کجا آمده اند ؟
مراجع قدرت
مراجع اطلاعاتی
شواهد واقعی
تجارب شخصی
ایجاد تعادل بین نظر خود و دیگران، یعنی ادغام خود در ساختارهای اجتماعی بدون فدا کردن استقلال شخصی.
دیدن موقعیت از دیدگاه های مختلف
توجه به دلایل و شواهد موجود برای دیدگاه های دیگر
دیدن موضوع از دیدگاه های مختلف.
حمایت از دیدگاه های دیگر با دلایل و شواهد.
بحث درمورد عقاید خود به شیوه ای سازمان دهی شده.
جمع بندی
از این کارگاه چه آموختید؟
چه احساسی دارید؟
با تشکر از توجه شما