بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع :قابوس نامه
عنصر المعالی کیکاوس از آل زیار بود
پدرانش در نواحی شمال ایران در گرگان ،طبرستان،گیلان و ری سال ها حکومت و امارت داشتند. خود او نیز اگر از سلطنتی باشکوه و قدرت برخوردار نبود فی الجمله دستگاهی داشت. به رسم امیر زادگان آن عهد تربیت شده، آداب مملکت داری را فرا گرفته بود.
اشتهار فراوان امیر عنصر المعالی در تاریخ ایران نه به سبب حکومتش بوده است و نه به جهت روح مسالمت آمیز و دوری گزیدن هایش از نبرد و پیکار و خون ریزی. بلکه عمده دلیل شهرت او نگارش کتاب مشهور قابوس نامه، است
کیکاوس بن اسکندر ملقب به عنصرالمعالی در سال 412 متولد شد و در 63 سالگی تجربیات خود رابه صورت پندنامه ای برای فرزندش گیلانشاه با عنوان قابوسنامه نگاشت .
در اهمیت افزون و ارزش والای قابوس نامه همان بس که نویسندگان و ادیبان بزرگ تاریخ ایران و از جمله سنایی غزنوی در حدیقه الحقیقه، محمد عوفی در جوامع الحکایات و لوامع الروایات، نظامی گنجوی در خسرو و شیرین و عطار نیشابوری در منطق الطیر و اسرارنامه بدان عنایت داشته و از آن روایاتذکرکرداند
امیر عنصر المعالی که در نصیحت فرزند خود همواره او را به پرهیز از نشست و برخاست با افراد ناشایست رهنمون میکند، قابوس نامه را که بسیاری از ادبا شاید با اندکی اغراق آن را بهترین نمونه نثر پارسی ساده و روان می دانند در ۴۴ فصل نگاشت.ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺗﻲ ﻛﻪ ﻋﻨﺼـﺮ اﻟﻤﻌـﺎﻟﻲ ﺑـﻪ آﻧﻬﺎ ﭘﺮداﺧﺘﻪ و ﻧﻜﺎﺗﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻓﺮزﻧﺪش ﮔﻮﺷﺰد ﻛﺮده ﺑﺴﻴﺎر ﻣﺘﻨﻮع اﺳﺖ، ﮔﺎه ﺑﺴﻴﺎر ﻛﻠﻲ و ﻣﻬـﻢ اﺳﺖ و ﮔﺎه ﺑﺴﻴﺎر ﺟﺰﺋﻲ و ﻛﻢ اﻫﻤﻴﺖ
. و در آن از ستایش خداوند و مدح پیامبر اکرم، شناختن حق پدر و مادر، چگونگی پرورش فکر و افزودن توان سخنوری، شرح اندرزهای نگارش شده برگور انوشیروان دادگر، آداب پادشاهی، آیین سپهسالاری، چگونگی پروردن فرزند و بسیاری موارد دیگر سخن گفت است…
. از ﭼﻬﻞ و ﭼﻬﺎر ﺑﺎب ﻗﺎﺑﻮﺳﻨﺎﻣﻪ ﻳﺎزده ﺑﺎب ﺑﺎ ﻋﺒﺎرت »ﺑﺪان ای ﭘﺴـﺮ« آﻏـﺎز ﻣﻴﺸـﻮد. در ﺧﻼل ﻧﺼﺎﻳﺢ ﻧﻴﺰ ﺑﺎرﻫﺎ اﻳﻦ ﻋﺒﺎرت و ﻋﺒﺎرﺗﻬﺎی ﺷﺒﻴﻪ ﺑﺪان »آﮔـﺎه ﺑـﺎش ای ﭘﺴـﺮ« و.. . ﺗﻜـﺮار ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺧﻮد ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه ﻫﻢ اﻣﻴﺪ ﭼﻨـﺪاﻧﻲ ﻧـﺪارد ﻛﻪ ﻧﺼﺎﻳﺤﺶ ﺟﺎﻣﻪ ﻋﻤﻞ ﺑﭙﻮﺷﺪ. او ﻧﺼﻴﺤﺖ ﻣﻴﻜﻨﺪ، ﭼﻮن اﻳﻦ ﻛـﺎر را وﻇﻴﻔـﻪ و ﺗﻜﻠﻴـﻒ و ﺑـﺮ ﺧﺎﺳﺘﻪ از دﻟﺴﻮزی ﭘﺪراﻧﻪ ﻣﻴﺪاﻧﺪ
ﻋﻨﺼﺮ اﻟﻤﻌﺎﻟﻲ ﺳﺮﺷﺖ و ﻃﺒﻴﻌﺖ ﻓﺮد را در ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻣﻬﻢ و ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻛﻨﻨﺪه ﻣﻴﺪاﻧﺪ. از ﻧﻈﺮ وی ﺳﺮﺷﺖ ﻫﺮ ﻛﺲ از ﺑﺪو ﺗﻮﻟﺪ ﻣﺸﺨﺺ اﺳﺖ، اﻣﺎ ﭼﻮن ﻛﻮدک ﻗﺪرت ﻛﺎﻓﻲ ﻧﺪارد، ﺳﺮﺷﺖ او ﺑـﻪ ﻣﻨﺼﻪ ﻇﻬﻮر ﻧﻤﻴﺮﺳﺪ، اﻣﺎ وﻗﺘﻲ ﺑﺰرگ ﺷﺪ ﺳﺮﺷﺖ واﻗﻌﻴﺶ آﺷﻜﺎر ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ.
این کتاب 44 باب دارد و بیشتر نظریه های تربیتی دربابهای
1-باب6درافزونی هنر و فروتنی 2–باب 27 در پرورش فرزند 3- باب 31 در جستن دانش
انواع باب های این کتاب شامل:
1- باب اول در شناخت خدا و تقدس
2- در باره ی آفرینش پیغمبران(ع)
3- اندر سپاس داشتن از خداوند و نعمت او
4- فزونی طاعت از راه توانستن
5- اندر شناخت حق پدر و مادر
6-اندر فروتنی و افزونی کهر و هنر
7- اندر بیشی جستن در سخن دانی
8- اندر یاد کردن پند های انوشیروان عادل
انواع باب های این کتاب شامل:
9- اندر تربیت پیری و جوانی
10- اندر خویشتن داری و تربیت خوردن
11- اندر شراب خوردن و شرط آن
12- اندر مهمانی کردن و مهمان شدن
13-اندر مزاح و شطرنج و شرایط آن
14- اندر عشق ورزیدن و شرایط آن
15- اندر تمتع کردن و ترتیب آن
16- اندر آیین گرمابه رفتن و شرایط آن
انواع باب های این کتاب شامل:
17- اندر خفتن و آسودن و رسم آن
18- اندر نخجیر(شکار) و رسم آن
19- اندر چوگان زدن و شرایط آن
20- اندر آیین حرب و کارزار کردن
21- اندر جمع کردن مال و خواسته ها
22- اندر امانت نگهداشتن
23- اندر برده خریدن و شرایط آن
24- اندر خانه و عقار (وسایل خانه)خریدن
انواع باب های این کتاب شامل:
25- اندر اسب و چارپا خریدن
26- اندر زن خواستن و شرایط آن
27- اندر فرزند پروراندن و آیین آن
28- اندر دوست گزییدن و رسم آن
29- اندر اندیشه کردن از دشمن
30- اندر عقوبت و عفو کردن
31- اندر طالب علمی و مدرسی
32- اندر تجارت کردن و شرایط آن
انواع باب های این کتاب شامل:
41- اندر رسم سپهسالاری
42- اندر آیین و شرایط پادشاهی
43- اندر آیین و شرایط دهقانی
44- اندر آیین جوانمردی
انواع باب های این کتاب شامل:
33- اندر ترتیب سیاقت علم طب
34- اندر علم نجوم و هندسه
35- رسم شاعری و آیین آن
36- اندر آیین خنیاگری(نوازندگی)
37- اندر آداب خدمت کردن پادشاهان
38- اندر آداب ندیمی کردن
39- اندر آیین کاتب و شرایط کاتبی
40- اندر شرایط وزیری پادشاه
باب های تربیتی وی باب های6و27و31 می باشد.
باب ششم: اندر فروتنی و افزونی هنر
بدان و آگاه باش که مردم بی هنر مادام بی سواد باشد ،مانند مغیلان که تن دارند ولی سایه ندارند ،نه خود را سود کنند و نه غیر خود را .
از سخن بی فایده دوری کن که سخن بی سود همه زیان است و سخنی که از بوی دروغ آید و بوی هنر نیاید نا گفته بهتر است و تا نخواهند کسی را پند مده که کسی که کژ رفته همانند درختیس که کژ رفته و جز قطع آن راهی نیست.
1 – کودک راباید برای زندگی شایسته اصل وتبار خانوادگی آماده ساخت .
2 – کودک خدارابشناسدو بتواند وظایف دینی خود را انجام دهد.
3 – با توسل به راستگویی ، فروتنی ، نیکی کردن حق شناسی اخلاق نیکو کسب نماید.
4 – کودک به کسب دانش و هنر بپردازد.
باب بیست و هفتم:
اندر فرزند پروردن و آیین آن:
ای عزیز من بدان که اگر خدا تو را فرزندی دهد اول نام خوش بر وی نه که از جمله حق های پدران یکی این است دوم به وقت ختنه کردن است و آنگاه قران بیاموزان بعد از آن فرزند را پیشه و شنا بیاموزان . ﻋﻨﺼﺮ اﻟﻤﻌﺎﻟﻲ ﺑﻪ ﺣﻘﻮﻗﻲ ﻛﻪ اﺳﻼم ﺑﺮای ﻓﺮزﻧﺪ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘـﻪ ﺗﻮﺟـﻪ ﻛﺎﻣـﻞ دارد. اوﻟـﻴﻦ وﻇﻴﻔﻪ ﭘﺪر در ﺑﺮاﺑﺮ ﻓﺮزﻧﺪ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ اﺳﻢ ﺧﻮﺑﻲ ﺑﺮاﻳﺶ اﻧﺘﺨﺎب ﻛﻨﺪ: » اﮔﺮ ﭘﺴﺮﻳﺖ آﻳﺪ ایﭘﺴﺮ اول ﭼﻴﺰی ﺑﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﻧﺎم ﺧﻮش ﺑﺮو ﻧﻬﻲ ﻛﻪ ﺟﻤﻠﻪ ﺣﻘﻬﺎی ﭘﺪران ﺑﺮ ﻓﺮزﻧﺪان ﻳﻜﻲ آن اﺳﺖ ﻛﻪ او را ﻧﺎم ﺧﻮش ﻧﻬﺪ.«
هر هنری روزی بکار آید پس در فضل و هنر آموختن تقصیر نباید کرد و به وقت تعلم اگر معلمان او را بزنند او را شفقت مده و بگذار که در کودک علم و ادب و هنر بوجود آورد.
ﭼﻮن ﺑﺰرگ ﺷﻮد اﮔﺮ رﻋﻴﺖ ﺑﺎﺷﻲ وی را ﭘﻴﺸﻪ ای ﺑﻴﺎﻣﻮزی و اﮔﺮ اﻫﻞ ﺳـﻼح ﺑﺎﺷـﻲ ﺑـﻪ ﻣﻌﻠـﻢ ﺳـﻼح دﻫـﻲ ﺗـﺎ ﺳﻮاری و ﺳﻼح ﺷﻮرﻳﺪن ﺑﻴﺎﻣﻮزد و ﺑﺪاﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻬﺮ ﺳﻼﺣﻲ ﻛﺎر ﭼﻮن ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺮدن و ﭼﻮن از ﺳﻼح آﻣﻮﺧﺘﻦ ﻓﺎرغ ﮔﺮدی، ﺑﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﻓﺮزﻧﺪ را ﺷﻨﺎو ﻛﺮدن ﺑﻴﺎﻣﻮزی«
ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ (ص) ﺑﻪ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ از ﺣﻖ ﻓﺮزﻧﺪ ﺳﻮال ﻛﺮده ﺑﻮد ﻣﻴﻔﺮﻣﺎﻳﺪ:»ﺗﺤﺴﻦ اﺳـﻤﻪ و ادﺑـﻪ و ﺗﻀﻌﻪ ﻣﻮﺿﻌﺎ ﺣﺴﻨﺎ: او را ﺑﻪ اﺳﻢ ﺧﻮﺑﻲ ﻧﺎﻣﮕﺬاری ﻛﻦ ﺑﻪ درﺳﺘﻲ ادﺑﺶ ﻛﻦ و ﺑﻪ ﻛﺎر ﺧـﻮب و مناسب بگمارش.
1 – طبیعت و سرشت و استعداد والدین به کودک انتقال یابد
2 – باید به فرزند نام نیکو قرارداد.
3 – برای فرزند باید دایه ای مهربان برگزید . وﻇﺎﻳﻒ دﻳﮕﺮی ﻛﻪ ﻋﻨﺼﺮ اﻟﻤﻌﺎﻟﻲ ﺑﺮای ﭘﺪر ﺑﺮ ﻣﻴﺸﻤﺎرد از اﻳﻦ ﻗﺮار اﺳـﺖ: » آﻧگﻪ ﺑـﻪ داﻳﮕﺎن ﻋﺎﻗﻞ و ﻣﻬﺮﺑﺎن ﺳﭙﺎری .
4 – اگرفرزند دختر بود باید دایه اش ضمن آرام بودن بااصول پرورش آشنا باشد .
باب سی و یکم :
اندر طالب علمی و فقیهی :
اگر مذکر (واعظ)باشی بسیار چیز ها به خاطر سپار بر سر کرسی به هر چه خواهی دعوی بکن .آن جا پرسنده باشد و جواب دهنده کس نبود تو زبان فصیح کن و خیال دان که آن مجلسیان تو همه چارپایان اند.
با بی خردان هرگز دوستی مکن که دوست بی خرد از دشمن بی خرد بدتر بود که دوست بی خرد با دوست از بدی آن کند که صد دشمن با خرد با دشمن نکند.
1– معلم باید با هیبت باشد .
2– معلم باید کودک رادر صورت تنبلی تنبیه کندﻧﻮﻳﺴﻨﺪه در راﺳﺘﺎی آﻣﻮزش ﻛﻮدک، ﺗﻨﺒﻴﻪ ﺑﺪﻧﻲ را ﻻزم ﻣﻴﺪاﻧﺪ ، اﻣﺎ ﻣﻌﺘﻘﺪ اﺳـﺖ ﺗﻨﺒﻴـﻪ ﺑﺪﻧﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﻌﻠﻢ ﺻﻮرت ﮔﻴﺮد ﻧﻪ ﺷﺨﺺ ﭘﺪر و اﻟﺒﺘﻪ ﻛﻮدک ﺑﺎﻳﺪ از ﭘﺪر ﺑﺘﺮﺳـﺪ. » و در ﻫﺮ ﻋﻠﻤﻲ ﻛﻪ ﻣﺮ او را آﻣﻮزی اﮔﺮ ﻣﻌﻠﻤﺎن از ﺑﻬﺮ ﺗﻌﻠﻴﻢ ﻣﺮ او را ﺑﺰﻧﻨـﺪ ﺷـﻔﻘﺖ ﻣﺒـﺮ، ﺑﮕـﺬار ﺗـﺎ ﺑﺰﻧﻨﺪ ﻛﻪ ﻛﻮدک ﻋﻠﻢ و ادب و ﻫﻨﺮ ﺑﻪ ﭼﻮب آﻣﻮزد ﻧﻪ ﺑﻪ ﻃﺒﻊ ﺧﻮﻳﺶ.
اﻣﺎ اﮔﺮ ﺑﻲ ادﺑﻲ ﻛﻨـﺪ و ﺗﻮ از وی در ﺧﺸﻢ ﺷﻮی ،ﺑﻪ دﺳﺖ ﺧﻮﻳﺶ وی را ﻣﺰن ﺑـﻪ ﻣﻌﻠﻤـﺎﻧﺶ ﺑﺘﺮﺳـﺎن و ادب ﻛـﺮدن اﻳﺸﺎن را ﻓﺮﻣﺎی ﻛﺮدن ﺗﺎ ﻛﻴﻨﻪ ﺗﻮ اﻧﺪر دل وی ﻧﻤﺎﻧﺪ
3– وقتی معلم طفل را تنبیه می کند پدر نباید. شفقت نشان بدهد.
4– کودک باید به آنچه می آموزد عمل کند.
منابع
کتاب قابوس نامه
تاریخ آموزش و پرورش جهان اسلام منوچهر وکیلیان
ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ ﺗﺨﺼﺼﻲ ﺳﺒﻚ ﺷﻨﺎﺳﻲ ﻧﻈﻢ و ﻧﺜﺮ ﻓﺎرﺳﻲ (ﺑﻬﺎر ادب)
اﻣﻴﺮﺳﺒﺰی ﭘﻮر(ﻧﻮﻳﺴﻨﺪه ﻣﺴﺌﻮل)1، ﺗﻮرج ﺣﺴﻨﻲ راد2