تارا فایل

پاورپوینت فعالیت فرهنگی


فعالیت فرهنگی

واژه شناسی و وجه تسمیه لغت فرهنگ

فرهنگ از واژه“ فر“ به معنی پیش و ”هنگ“ به معنی کشیدن است که با در نظر گرفتن بار ارزشی ومثبت این دو واژه معنی پیشرفت و حرکت رو به جلو و هدفمند از آن تداعی می شود.
فرهنگ در زبان پهلوی یعنی در کارنامه اردشیر بابکان گاهی به معنای دانش و حرفه و علم و گاهی به معنای فنون و ورزش ها و گاهی نیز به معنای آموختن و به کار بستن آمده است.

فرهنگ در فارسی و در کتاب برهان قاطع بر وزن فرهنج و به معنای علم و دانش و عقل، ادب و بزرگی و سنجیدگی آمده است.

فرهنگ در زبان روشنفکران به معنی مبادی آداب، اهل مطالعه، خوش مشرب و بالاخره آشنا به آداب و رسوم خواص و اشراف به کاررفته است.
فردوسی فرهنگ اشراف ساسانی را دبیری، شکار و جنگاوری قلمداد می کند.
واژه culture در اصل به معنای کشت و کار یا پرورش آمده است.
هنگامی که مفهوم «فرهنگ» برای نخستین بار در سده های هیجدهم و نوزدهم میلادی در اروپا به کار گرفته شد، بر فرایند کشت و زرع یا ترویج در کشاورزی و باغبانی دلالت داشت.

تعریف واژه فرهنگ
در تعریف نویسنده هندی(( کمارداس)) فرهنگ را از منظر اجتماعی انتخاب یک راه از میان راه های دیگر، برای زندگی در بین گروه و یا مردمی خاص می یابیم که شامل الگوهای زندگی، اعتقادات، رفتارها، آداب و رسوم، سنت ها، تشریفات مذهبی، لباس ها، زبان، هنر، موسیقی و ادبیات می شود.
مجموع کل الگوهای زندگی که از یک نسل به نسل دیگر از طریق گروهی از مردم منتقل می شود و شامل نهادها، زبان، ایده آل های مذهبی، عادات فکر کردن، بیانات هنری و روش های ارتباط بین فردی و اجتماعی است.

فرهنگ را می توان میراث اجتماعی انسان دانست که او را از سایر حیوانات متمایز می سازد.این وجوه تمایزرا که منحصر به فرد انسان است می توان به شرح زیر دانست:
1- تفکر
2- قدرت یادگیری
3- تکلم
4- تکنولوژی
5- اجتماعی بودن
تفکر در ساختن انسان های فرهنگی نقشی کلیدی دارد و هرجا ردپای فرهنگ را می بینیم بی شک تفکر نیز به دنبال آن خواهد بود.

تعریف فرهنگ از نظر تایلور: فرهنگ یا تمدن، کلیت پیچیده و درهم تنیده ای است که شامل دانش، باورها، هنر، اخلاقیات، قانون، آداب و سنن و تمام توانایی ها و عاداتی می شود که انسان به عنوان عضوی از جامعه کسب می کند.
تایلور مفهوم فرهنگ و تمدن را هم معنی می انگارد و اعتقاد دارد که هر چه انسان در مرحله فرهنگی بالاتری قرار داشته باشد از سطح تمدنی بالاتری نیز برخوردار است.

ویژگی های فرهنگ
1) فرهنگ عام ولی خاص است : فرهنگ در تمامی جوامع انسانی جاری بوده و هیچ کدام از جوامع را نمی توان یافت که با موضوع فرهنگ بیگانه باشند اما از طرفی هر کدامیک از جوامع انسانی دارای فرهنگ خاص خود می باشند.
2) فرهنگ متغیر ولی ثابت است : پدیده های اجتماعی بنابر مقتضیات زمان و براساس اختراعات و نیازها، آمدها و رفت ها، دستخوش تغییر و تحول می گردند.
3)فرهنگ اجباری ولی اختیاری است : بدان معنا که هر فردی در هر جامعه ای بایستی از یک فرهنگ خاص تبعیت نماید و در واقع فرهنگی شدن برای تمامی افراد اجباریست ، در عین حال افراد در انتخاب نوع فرهنگ مطلوب خویش مختارند. یعنی تاثیر شخصیت و کاربرد هوش و استعداد و مقتضیات دیگر افراد را به فضای اختیار می کشاند.

4) فرهنگ از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود .
5) فرهنگ آموختنی و اکتسابی است .
6) فرهنگ هماهنگ بخش است .
7) فرهنگ هویت بخش است : فرهنگ و میراث های تاریخی یک ملت، رکن اصلی شخصیت و هویت انسانی آن ملت است.

فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی
فرهنگ مادی عبارت است از تمامی آنچه که عینی و ملموس است. مانند: آثارهنری، دستاوردهای صنعتی، بناهای تاریخی، خط، موسیقی و… که به تعبیری این فرهنگ مادی را تمدن نیز می نامند.

فرهنگ معنوی عبارت است ازآداب و رسوم، اخلاقیات، باورها و اندیشه ها، معارف، دانستنی ها و….

تمدن Civilization
تمدن به جامعه بشری مربوط می شود و از کلمه لاتین شهرنشین بودن یا شهروند ناشی می شود.با نگاهی به فرهنگ لغت در بررسی ریشه واژه تمدن به مدن و مدینه به معنی شهر و جایی برای اقامت دائم می رسیم که در باب تفعل به سوی عقلانیت و انسانیت گرایی معنی می دهد.

فرهنگ، اساس هر تمدن و در حقیقت تمدن بخشی از فرهنگ است که اصطلاحاً آن را فرهنگ مادی جامعه می گویند.

فرق بین فرهنگ و تمدن
اصولا فرق فرهنگ و تمدن در اینجاست که فرهنگ را ملت میسازد ولی تمدن دارای جنبه عام و مشترک جهانی و بشری است.خانه سازی پدیده ای از تمدن بشری است اما کیفیت و سبک خانه سازی به فرهنگ مربوط میشود.
مهندسی ساختمان یکی از مظاهر تمدن است اما یک ساختمان به خودی خود در عین حال یک پدیده فرهنگی وملی نیز است.

تمدن بیشتر جنبه عملی و عینی دارد، و فرهنگ بیشتر جنبه ذهنی و معنوی؛ به گونه ای که هنر، فلسفه، حکمت، ادبیات و اعتقادات در قلمرو فرهنگ هستند، در حالی که تمدن بیشتر ناظر به رفع حوایج مادی انسان در اجتماع است. می توان برای مثال مجسم کرد که انسان از چوب کشتی می سازد یا از معدن فلز استخراج می کند و آن را برای ساختن ابزار به کار می برد؛ این تمدن است. اما در عین حال قدمی از این فراتر می نهد؛ یعنی می کوشد تا این کشتی را به سبکی خاص و طرزی زیبا بسازد. یا چیزی که از این فلز پدید می آورد، شکل هنری داشته باشد؛ این فرهنگ است.

1) فرهنگ : فهمیدن ، دریافتن ، اندیشیدن ، ژرف بینی و آگاهی به مسائل و موضوعات است ، تمدن : نیازمند فرهنگ است . 2) فرهنگ : دیرگذر ، دیرپا ، سنجیده ، آگاهانه ، بنیادی ، فضاینده ، عمیق و پایدار ، همراه با خلاقیت و نوآوری است ، تمدن : سطحی ، زودگذر ، ناپایدار و تغییر پذیر است . 3) فرهنگ : آفرینش ، بازیابی ، سازنده و کمال دهنده است ، تمدن : اکتسابی ، تقلیدی، تکنیکی و عملی است . 4) فرهنگ : کمال دهنده فرد است ، آدمی را می پروراند و بیشتر به دنبال پیشرفت های فردی است، تمدن : انسان را در سازمان اجتماعی و گروه جلوه می دهد ، پیش می برد و بیشتر به دنبال پیشرفت های جمعی است . 5) فرهنگ : کهن ، قدیمی و عام است ، تمدن : نو ، زودگذر و خاص است . 6) فرهنگ : معنوی ، دارای تراوشات ذهنی و هنرهای ویژه می باشد ، تمدن : مادی و عینی است .

آثار فرهنگی
(شامل کالاهای فرهنگی – خدمات و محصولات فرهنگی است.)
کلیه کالاها و خدمات فرهنگی ملموس و مشهود ،آثار فرهنگی نامیده می شود که ارزش ها و باورها و اعتقادات فرهنگی در شکل گیری و ماهیت آن دخالت دارد و بارزترین و آشکار ترین وجه فرهنگ می باشد.
مانند: کتاب – مجسمه – طراحی – نقاشی ………..

فرهنگ و ارتباطات

فرهنگ و ارتباطات رابطه مستقیمی با هم دارند. فرهنگ متشکل از ابزارهای مادی و ارزش های معنوی می باشدکه پدیده ارتباطی محسوب می شودچراکه فرهنگ از طریق فرایند ارتباط (کلامی – غیرکلامی- مکتوب و شفاهی) منتقل می شود
رسانه های گروهی مظاهر مادی و پیام ها مظاهر معنوی فرهنگ می باشند
تبلیغات فرهنگی:
تبلیغات فرهنگی با معرفی یادآوری وتقویت هنجارهای جامعه همبستگی را که پایه اساسی کنش های متقابل بین انسانهاست و نیز اتحاد میان آحاد جامعه را موجب شده به حفظ ، تقویت و رشد و بالندگی فرهنگی می انجامد.
تبلیغ ابزاری است که می تواند فرهنگ را بسازد، حفظ کند و توسعه دهد و در عین حال ،تخریب و متلاشی نماید.

حوزه فعالیت های فرهنگی

فعالیت های فرهنگی می تواند در حوزه های زیر صورت گیرد :
1- ارزشی و بینشی : این فعالیت ها مجموعه ای از مباحث نظری دینی ، از جمله ، جهان بینی مذهبی ، هستی شناسی ، انسان شناسی و ….. را در بر می گیرد .
2- دانش : دانش فرهنگی در معنای کلام دانش های کاربردی ، دانش های بین رشته ای ، موضوعات بین رشته ای ، حرفه های تخصصی فرهنگی ، از جمله موضوعاتی است که می تواند در حوزه دانش مورد بررسی قرار گیرد .
3- هنر : فعالیت های هنری گستره وسیعی را تشکیل می دهند که بسته به امکانات موجود از موسیقی ، تئاتر ، سینما ، هنرهای تجسمی و …… را در بر می گیرد .
4- ادبیات : افسانه ها ، قصه ها ، داستان ها و اسطوره های هر ملتی بر گرفته از فرهنگ همان ملت است که باتوجه به آن ها می توان ، غنی بودن هر فرهنگی را بررسی کرد ، مانند شاهنامه فردوسی در فرهنگ فارسی یا غزل های شمس مولانا در ادبیات ایرانی و اسلامی

5- عُرف : عرف حاصل از ارتباطات آزاد اجتماعی است ، عرف و تجربه عرفی ، ابزاری است برای اعمال قضاوت های ارزشی و تولید ارزش ها ، فعالیت های فرهنگی می تواند از طریق ارتباطات فرهنگی ، تعاملات فرهنگی ، تعاملات فکری ، ارزشی ، هنجاری و مورد بررسی قراردادن مسائل روز فرهنگی در شکل گیری و غنای عرف فرهنگی تاثیر گذار باشد .
6- مهارت های زندگی و کیفیت زندگی : فعالیت های فرهنگی به مثابه پیدا کردن راهی برای بهبود کیفیت زندگی بوده و مهارت های زندگی را افزایش می دهد ، مانند مهارت های سازگاری با دیگران .

اصول حاکم بر فعالیت های فرهنگی

1- اصل انعطاف و پویایی در عین پافشاری بر اصول : این اصل ناظر به محتوای ثابت و متغیر فرهنگ است. انعطاف و پویایی ناظر به بخش متغیر فرهنگ و پای ورزی بر اصول، ناظر به بخش ثابت فرهنگ است.
2- اصل مشارکت دادن آحاد جامعه ( اکثریت جامعه ) : این اصل از اصول مهم فعالیت های فرهنگی است که برخاسته از ذات و ماهیت فرهنگ است ، چرا که فرهنگ امری اجتماعی است و بدون دخالت اجتماع هیچ فعالیت فرهنگی به نتیجه نمی رسد ، مشارکت مردم می تواند بصورت فردی یا جمعی باشد ، تشکل های غیر دولتی را می توان به عنوان نمونه در این گروه قرار داد .
3- اصل تقویت فرهنگ ملی و توجه به آن : فرهنگ ملی به معنای نمادها ، شیوه ها ، عادات ، آداب و رسوم ، سُنن ، مفاخر فرهنگی و موضوعاتی از این دست می باشد . فرهنگ ملی یکی از عناصر مهم تشکیل دهنده فرهنگ است و با توجه به تاثیر عناصر فرهنگ ، در فعالیت های فرهنگی ، لذا تنها نمی توان آن را نادیده گرفت ، بلکه باید آن را مورد توجه قرار داده و در تقویت جنبه های مثبت و غنای آن کوشید .

4- اصل عقلانیت محوری : نظر به اینکه عقل در کنار شرع یکی از مهمترین منابع هدایت بشر است ، امور گوناگونی را بر مدیران فرهنگی ایجاد و لازم می کند که عبارتند از : الف) حذف تعصبات قومی ، قبیله ای و فرقه ای و ارتقاء روحیه نقد پذیری . ب) داشتن نگرشی اندیشمندانه و عاقلانه در مقابل پدیده ها و جریانات فرهنگی داخلی و خارجی . ج) داشتن روش های مدبرانه و نوین در برنامه ریزی ، اجرا و ارزشیابی فرهنگی .
5- اصل جذابیت بخشی : منظور زیبایی شناختی و زیبایی دوستی انسان ها است ، چرا که انسان ها فطراً زیبایی را دوست دارند .
6- اصل تاکید بر جذب و پرهیز از دفع : یعنی بایستی علاقه مندان و شیفتگان را با اعتقادات و عقاید آسمانی و وحیانی در کنار یکدیگر بوسیله فعالیت های فرهنگی جمع کنیم .

7- اصل آزادی و اختیار مخاطبان : بدین معنا که در صورت شناخت انسان ها از هر برنامه ای ، باعث می شود تا آن ها با میل و رقبت خود در آن برنامه شرکت نمایند ، یعنی اگر موضوعی برای ما ناشناخته باشد ، با آن دچار مشکل شده و نتایج نامطلوبی به دنبال خواهد داشت .
8- اصل صرفه جویی در هزینه ها در عین بازدهی بیشتر .
9- اصل تناسب با ذوق و سلیقه مخاطبان و گروه های سنی و علمی مختلف .

10) اصل رعایت اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط
11) اصل مکمل بودن برنامه های فرهنگی
12) توجه به پرورش خلاقیت

نقش فعالیت های فرهنگی
بالا بردن قدرت تصمیم سازی
طریقه دستیابی به اطلاعات و منابع و استفاده درست و بهینه از آن ها
بالا بردن مهارت های مرتبط با دین
افزایش دامنه انتخاب های فردی و اجتماعی
خودباوری( اعتماد به نفس) و خودآگاهی نسبت به فرهنگ و ارزش های دینی و بومی
ایجاد این احساس که یک فرد می تواند متفاوت باشد
بالا بردن تفکر انتقادی صحیح و به جا، موقعیت یابی و دیدن امور از مناظر مختلف ( متفاوت دیدن چیزها)

قدرت کنترل و افزایش هوش هیجانی، عاطفی و قدرت افزایش هوش فرهنگی و اجتماعی
عدم احساس تنهایی، احساس در گروه بودن
درک اینکه افراد دارای حقوقی هستند
تاثیرگذاری در تغییر زندگی یک فرد یا یک اجتماع
یادگیری مهارت های مختلف
تغییر نگرش افراد
قدرت بیرون آمدن از انزوا

افزایش مثبت نگری فرد
مهارت همدلی
مهارت حل مساله
مهارت تفکر خلاق
مهارت مقابله با استرس
ایجاد آمادگی لازم برای مواجه با سایر فرهنگ ها

اهداف فعالیت های فرهنگی چیست؟
1- تبلیغ و ترویج ارزش های فرهنگی (اشاعه فرهنگی)
2- تقویت بنیانهای فرهنگی (توسعه فرهنگی)
3- مقابله با هجمه های فرهنگ مهاجر یا بیگانه ( مقابله با تهاجم فرهنگی)
4- تغییر و بهبود فرهنگی ( فرهنگ تعارف)
5- ایجاد سازگاری فرهنگی ( ظرف تضادهای فرهنگی)
6- آموزش فرهنگی
7- صدور فرهنگ ( عرضه محصولات و اثار فرهنگی ، رسانه ها ، مهاجرت )
8- پرکردن اوقات فراغت
9- تبادل فرهنگی

دستگاههای متولی فرهنگ کشور
شورای عالی انقلاب فرهنگی، صدا و سیما، وزارت ارشاد، سازمان میراث فرهنگی، حج و زیارت، حوزه علمیه، آموزش و پرورش، وزارت ارتباطات، ستاد اقامه نماز و ….

توانمند سازی فرهنگی
باروچ بوش و جوزف فولگر توانمند سازی فرهنگی عبارت است از بازگرداندن ارزش ها، قدرت و ظرفیت افراد به آن ها به منظور رسیدگی به مسایل و مشکلاتشان در جامعه است.
توانمند سازی فرهنگی و اجتماعی عبارت است از: فرایندی که از طریق آن افراد یاد می گیرند چگونه نیروهای فرهنگی و اجتماعی خودرا بیابند، پرورش دهند و از آن ها برای مقابله با مشکلات اجتماعی استفاده کنند. که در طی این فرایند افراد یاد می گیرند چگونه شبکه های ارتباطی فردی و اجتماعی خود را تقویت کنند و تبدیل به سرمایه های اجتماعی شوند.

توانمند سازی فرهنگی به مفهومی عام از فرهنگ
توانمند سازی فرهنگی به مفهومی عام از فرهنگ به مثابه روش زندگی و تقویت سنت ها و ظرفیت های فرهنگی تاکید دارد و شامل مجموعه فعالیت های فردی، گروهی و شبکه ای در چارچوب روش ها، سنت ها و مهارت های زندگی است که اساساً هدف آن بازیافت ظرفیت های فرهنگی و تطبیق با الزامات فرهنگی روز است.

طبقه بندی فعالیت های فرهنگی از منظر عمق تاثیرگذاری
رویکرد اصلی کتاب دسته بندی فعالیت های فرهنگی به سه شکل افقی، عمودی و نظارتی است.

رویکرد عمودی به تولید
رویکرد افقی به مصرف کالای فرهنگی
بخش نظارتی بر مشخص کردن قوانین و مقرارت فرهنگی اشاره دارد.

فعالیت های فرهنگی عمودی
نظیر معماری، سینما، نشریه، موسیقی، صنایع دستی، موارد دیداری و شنیداری مانند: صفحه، نوار، ویدئو، تلویزیون، عکاسی، اسناد مکتوب در موزه ها، آرشیوها و کتابخانه ها، ادبیات شفاهی، فولکلور، آوازها، لالایی ها، قصه ها، حفظ میراث فرهنگی شامل: اشیاء و یادمان ها، آثار و بناهای تاریخی و طبیعی

فعالیت های فرهنگی افقی
نظیر فعالیت های اجتماعی، انجمن ها و تشکل های فرهنگی در مدارس و دانشگاه ها، مساجد و مراکز دینی، روابط عمومی سازمان ها، مراکز تبلیغاتی، ورزشی و….

فعالیت هایی که برامورفرهنگی نقشی نظارتی دارند
این فعالیت ها مستلزم آشنایی لازم با مجموعه قوانین فرهنگی و فنون هنری و ادبی است: نظیر هیات داوران آثار برگزیده هنری، ادبی و…، جشنواره ها، ممیزی کتاب، فیلم و…..

مسائل اساسی حوزه فعالیت های فرهنگی در ایران
1- مشکلات و مسائلی که با ماهیت خود فرهنگ در ارتباط هستند.
2- مشکلات و مسائلی که از نظام برنامه ریزی، اجرا، تحقیقات و امکانات بخش فرهنگی است.

مشکلاتی که مربوط به ماهیت فرهنگ هستند
عدم توافق صاحبنظران در مورد تعریف و مفهوم فرهنگ
عدم شناخت کامل از نقش مهم فرهنگ و تاثیرات گسترده فعالیت های فرهنگی در توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور
عدم شناخت کامل از نقش مهم فرهنگ و تاثیرات گسترده فعالیت های فرهنگی در تربیت و پرورش نسل جدید
عدم توافق دست اندرکاران امور فرهنگی در تعیین قلمرو واحد و معین برای برنامه ریزی فرهنگی
آمیختن فرهنگ با مقوله های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و محدودیت اختیارات فرهنگ

فقدان یک مدل مشخص دربرگیرنده همه متغیر های فرهنگ و کم سابقه بودن بحث های فرهنگی در جهان و از جمله در ایران

پیچیدگی و ارزیابی فرهنگ، به دلیل کیفی بودن و قابل اندازه گیری نبودن آن

رئوس مشکلات دسته دوم( مربوط به برنامه ریزی فرهنگی)
ضعف نظام برنامه ریزی، به دلیل کم سابقه بودن برنامه ریزی فرهنگی و ناشناخته بودن اهمیت فرهنگ
فقدان تشکیلات ویژه برنامه ریزی و کادر لازم واجد شرایط در اکثردستگاه های فرهنگی
عدم استفاده درست از وجود نیروهای موجود در دستگاه ها که حضورشان به نفع برنامه ریزی بخش فرهنگ است
فقدان آرای فقهی راه گشا برای حل برخی از مسائل فرهنگی و هنری
تهیه ناقص برنامه های میان مدت، که موجب تقلیل سودمندی آن در هدایت بودجه های سالانه می شود.

عدم توجه لازم به برنامه های میان مدت در تدوین بودجه های سالانه و ناکامل بودن آن ها
عدم توجه لازم به تامین و آموزش کادر مورد نیاز بخش فرهنگی با توجه به تنوع مقوله ها در بخش فرهنگ
کمبود امکانات مالی بخش فرهنگی و پایین بودن سهم بخش فرهنگ از بودجه کل کشور
کمبود و نقص آمار و اطلاعات به موقع در بخش فرهنگی
فقدان تحقیقات لازم و مفید برای برنامه ریزی فرهنگی
عدم هماهنگی لازم میان دستگاه های تحقیقات فرهنگی

عید نوروز
روز اورمزد یا روز نخست فروردین ماه که آغاز بهار بر روی زمین می باشد، بر پایه سنجیده ترین اندازه گیری اختر شناسی و گاه شماری در جهان به دست آمده است.
نوروز یکی از کهن ترین جشن های به جا مانده از دوران باستان است.
نوروز همیشه به عنوان جشنی متحد کننده و بدون وابستگی های نژادی، زبانی و دینی مطرح بوده است.
نوروز مظهر پایدار هویت و ناسیونالیسم ایرانی است.

آیین های ایرانی نوروز
خاستگاه تاریخی
در بسیاری از آثارگذشته، از جمله تاریخ طبری، شاهنامه فردوسی و آثار بیرونی، نوروز به جمشید و در پاره ای دیگر به کیومرث نسبت داده شده است و آن را به دلیل آغاز بهار، برابر شدن روز و شب و از سرگرفته شدن درخشش خورشید و اعتدال طبیعت، بهترین روزدر سال دانسته اند.
به نوشته برخی مورخان، 3 هزار سال پیش در چنین روزی، جمشید از کاخ خود در جنوب دریاچه ارومیه بیرون آمد و عمیقاً تحت تاثیر آفتاب درخشان و خرمی و طراوت محیط قرار گرفت و آن روز را ((نوروز))، روز صفا، پاک شدن زمین از بدی ها و روز سپاسگزاری از خداوند بزرگ نامید و خواست که از آن پس، هر ساله بدون وقفه در این روز آیین ویژه ای برگزار شود.

ترویج آموزش های زرتشت – تنها پیامبری که از میان آرین ها برخاسته بود- به نوروز جنبه معنوی تری بخشید، زیرا زرتشت بر پندار، گفتار و کردار نیک تاکید داشت و هر عمل خلاف عدالت را نفی می کرد و دگرگونی های تاریخ را نتیجه کشمکش بدی و خوبی می دانست که سرانجام با شکست قطعی بدی، آرامش، صفا، شادی، صمیمیت و عدالت جهانیان تامین خواهد شد.نوروز فرصت خوبی برای زدودن افکار بد از روح، پایان دادن به دشمنی ها از راه تجدید دیدارها و نیز شادکردن دوستان و بستگان، به ویژه سالخوردگان با دست بوسی آنان و مبادله ی هدیه بوده است.

کوروش بزرگ موسس امپراطوری ایران نخستین حکمران ایرانی بود که به نوروز جنبه ی رسمی داد و در سال 534 پ.م دستورالعملی برای آن تدوین کرد.
در دوره اشکانیان ایام نوروز به پنج روز کاهش یافته بود اما اردشیر به تقاضای تنسر موبد موبدان( روحانی ارشد زرتشتیان) روز ششم فروردین-زادروز زرتشت- را بر آن اضافه کرد و چون ایرانیان روز هفتم فروردین را خوش یمن می دانستند و بیشتر ازدواج ها به این روز موکول می کردند، از آن زمان ایام نوروز که روزهای روح ابدی، شادی ها و پاکی ها به شمار می آمد، به هفت روز افزایش یافت و ایرانیان در این هفت روز دست از کار می کشیدند.

در طول حکومت ساسانیان اهمیت نوروز بیشتر شد. در این دوره، نوروز نه تنها یک عید ملی بود بلکه ایام تمییز کردن محیط زیست، پوشیدن لباس نو، تمییز کردن بدن، استغفار از گناهان، دل جویی از پیران، تجدید دوستی ها، استحکام خانواده، و بیرون کردن افکار بد و پلیدی ها از روح و روان به شمار می آمد.
در این عهد، تشریفات نوروزی مفصل شد، از جمله روشن کردن آتش روی بام ها در شب نوروز به منظور سوزاندن پلیدی ها که اینک این رسم به روشن کردن شمع سر سفره هفت سین تبدیل شده است. ساسانیان بر این باور بودند که هدف کوروش بزرگ از اعلام نوروز به عنوان یک روز ملی، برقراری عدالت، نظم، برادری، انسان دوستی و پاکدامنی بوده است و باید تحقق یابد.

آیین های پیش از نوروز چهارشنبه سوری
آتش در نزد ایرانیان مظهر روشنی، پاکی و طروات، سازندگی و تندرستی و در نهایت مظهر اهورامزدا(( خداوند)) است.در مقابل، بیماری ها، زشتی ها، بدی ها و همه آفت ها و بلاها در عرصه تاریکی و ظلمت، مظهر و نماد اهریمن می باشد.
بیشتر جشن های ایرانیان چه آن هایی که امروز برگزار می شوند و چه آن هایی که فراموش شده اند، ریشه در آیین کهن زرتشتی دارد. در کتیبه های هخامنشی نیز شادی و جشن ودیعه ای الهی( اهورایی) خوانده شده است.

در گذشته های دور، آریاییان به گرد آتش جمع می شدند و با نوشیدن شیره گیاه هوم( هئومه) و با پایکوبی و هلهله و شادی حیوانی ( معمولاً گاو) را قربانی می کردند و بخشی از گوشت آن را به آتش می افکندند.
زرتشت افکندن گوشت قربانی در آتش و آلوده کردن آن را نفی کرد و کشتن جانوران را به رنج و تباه کردن گوشت آن را کاری اهریمنی به شمار آورد و در برابر این ها، خشنودی و پایکوبی و شادمانی از هستی و آفرینش را در گرد آتش درست و برابر با ارته( فضیلت، سامان و نظم هستی) و نیکوکارانه شمرد.

در آن روز در سال 1725 پ.م زرتشت بزرگترین حساب گاه شماری جهان را نموده و کبیسه پدید آورده و تاریخ های کهن را درست و منظم کرده است؛ پس بنا به قولی در سال 1725پ.م، شبی که در روز آن زرتشت تاریخ را اصلاح کرده است، به یادبود آن، همه ساله مردم ایران جشن بزرگی برپاکرده و با آتش افروزی، شادی خود را آشکار و اعلام کرده اند و آن رصد و اصلاح تاریخ تاکنون در هیات و یادمان چهارشنبه سوری ( شب جشن سوری یا جشن سوری) باقی و جاری مانده است.

تا به حال بر اساس تحقیقات محققین و پژوهشگران هیچ سند تاریخی برای روز دقیق برگزاری جشن سوری در زمان باستان بدست نیامده است. چون در تقویم و روزشماری ایرانیان، چهارشنبه و جمعه(آدینه) وجود نداشته است و هر سال به 12 ماه تقسیم می شده و هر ماه دست کم، بی کم و کاست 30 روز و هر روز هم برای خود نامی داشته است و برای حساب کبیسه، پنج روز افزون را که که سال شمسی 365 روز، کم داشت، به پنج نام از عنوان گاثاها که سرودها و نیایش های زرتشت بود، می نامیدند و این پنج روز در مجموع پنج خمسه، پنجه دزدیده و مانند آن نام داشت.

روز شماری کنونی بر اثر ورود اعراب به ایران باب شده است.
در روزشماری اعراب چهار شنبه روز منحوس و نا مبارکی شمرده می شود ، یکی از دلایلی که به نظر می رسد بعد ها جشن سوری به شب چهار شنبه منتقل شد همین است ، یعنی سعی می شده شب چهار شنبه را که نحس و نا مبارک بوده را با جشن و سرور بگذرانند.
بسیاری از مراسم کنونی که در پایان سال یا چهار شنبه سوری باقی مانده است، کنایه از فدیه ارواح و فروهر می باشد.در این شب سال به زیارت اهل قبور رفتن و نذری برای اموات دادن و مراسم آتش افروختن بر بام ها، هنوز میان زرتشتیان و بسیاری از مردم روستاها مرسوم است. اهدای آجیل مشگل گشا که همان لرک lork یا آجیل هفت مغز زرتشتیان است جا پای مشخصی در رسوم ایرانیان قدیم دارد.

پنجه( خمسه مسترقه)
بنابر سالنامه های کهن ایران ، هر یک از دوازده ماه سال سی روز است و پنج روز باقی مانده ی سال را پنجه ، پنجک ، خمسه مسترقه ، پیتک (در زبان و تقویم مازندرانی) یا بهیزک (در روزشمار زرتشتیان) گویند. ابوریحان درباره ی پنجه می نویسد: «… هر یک از ماه های فارسی سی روز است و از آن جا که سال حقیقی سیصد و شصت و پنج روز است ، پارسیان پنج روز سال را "پنجی" و"اندرگاه" گویند. سپس این نام تعریب شده و "اندرجاه" گفته شد و نیز این پنج روز دیگر را روزهای مسترقه نامیدند ، زیرا که در شمار هیچ یک از ماه ها حساب نمی شود…»
پارسیان این پنج روز را جشن می گرفتند ؛ مراسم پنجه تا سال 1304 که تقویم رسمی شش ماه اول سال را سی و یک روز قرار داد ، برگزار می شد.

پنج شنبه آخر سال روز مردگان
خانه تکانی
شستن، تمیز کردن، نو خریدن و تعمیر کردن ابزار ها به مناسبت فرا رسیدن نوروز به کار می برند. معمولاً بیت 3 تا 4 هفته طول می کشد.
هفت سین
در بسیارى از منابع تاریخى آمده است که «هفت سین» نخست «هفت شین» بوده و بعدها به این نام تغییر یافته است.

شمع، شراب ، شیرینى، شهد (عسل)، شمشاد، شربت و شقایق یا شاخه نبات، اجزاى تشکیل دهنده سفره هفت شین بودند. برخى دیگر به وجود «هفت چین» در ایران پیش از اسلام اعتقاد دارند. سخنران جامعه زرتشتى در این باره مى گوید: در زمان هخامنشیان در نوروز به روى هفت ظرف چینى غذا مى گذاشتند که به آن هفت چین یا هفت چیدنى مى گفتند. بعدها در زمان ساسانیان هفت شین رسم متداول مردم ایران شد و شمشاد در کنار بقیه شین هاى نوروزى، به نشانه سبزى و جاودانگى بر سر سفره قرارگرفت. بعد از سقوط ساسانیان وقتى که مردم ایران اسلام را پذیرفتند، سعى کردند که سنت ها و آیین هاى باستانى خود را هم حفظ کنند. به همین دلیل، چون در دین اسلام «شراب» حرام اعلام شده بود، آنها، خواهر و همزاد شراب را که «سرکه» مى شد انتخاب کردند و اینگونه شین به سین تغییر پیداکرد.»

سمنو : نماد زایش و باروری گیاهان و از جوانه های تازه رسیده گندم تهیه می شود
سیب: نماد باروری است و زایش
سنجد: نماد عشق و دل باختگی است
سبزه: نماد شادابی و سرسبزی و نشانه زندگی بشر و پیوند او با طبیعت است
سماق و سیر : نماد چاشنی و محرک شادی در زندگی به شمار می روند

اما غیر از این گیاهان و میوه هاى سفره نشین، خوان نوروزى اجزاى دیگرى هم داشته است، در این میان تخم مرغ نماد زایش و آفرینش است و نشانه اى از نطفه و نژاد. آینه: نماد روشنایى است و حتماً باید در بالاى سفره جاى بگیرد. آب: نشانه برکت و پاکی در زندگى است . اسپند، شاخه هاى سرو، دانه هاى انار، گل بیدمشک، شیر، نارنج، نان و پنیر، شمعدان و… را هم مى توان جزو اجزاى دیگر سفره هفت سین دانست. وامروزه ایرانیان به هنگام چیدن سفره هفت سین اولین و مهمترین موردی را که بر سفره قرار می دهند، قرآن کریم است .

عید دیدنی
عیدی
پوشیدن لباس نو
سیزده به در
تا کنون هیچ دانشمندی ذکر نکرده که سیزده نوروز نحس است بلکه قریب به اتفاق روز سیزده نوروز را بسیار سعد و فرخنده دانسته اند. برا ی مثال در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی، جدولی برای سعد و نحس بودن روز ها قرار دارد که در آن برای سیزدهم نوروز که تیر روز نام دارد، کلمه سعد به معنی نیک و فرخنده آمده است. بعد از اسلام چون سیزدهم تمام ماه ها را نحس می دانند، به اشتباه سیزدهم عید نوروز نحس شمرده شد.

گفته می شود ایرانیان باستان در آغاز سال نو پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادی کردن که به یاد دوازده ماه سال است، روز سیزدهم نوروز را که روز فرخنده ایست به باغ و صحرا می رفتند و شادی می کردند و در حقیقت با این ترتیب رسمی بودن دوره نوروز را به پایان میرسانیدند.
سبزه گره زدن

آشنایی با فعالیت های فرهنگی اقوام ایرانی در گذشته
مطالعه آداب و سنت ها و آیین جشن های مذهبی و ملی، عقاید و عادات، قصه ها و افسانه ها، امثال، ترانه ها، اشعار و لالائی های آن ها، ما را با احوال، افکار، ذوق، هنر و روحیات آن مردم آشنا می سازد و در لابه لای فرهنگ مردم، به بسیاری از نکات دقیق ادبی، اخلاقی، اجتماعی، انتقادی، دقایق اوضاع زمان، طرز زندگی و عادات و رسوم، تخیلات و نوع اندیشه های آن ها آگاه می سازد.
فرهنگ عامیانه ایرانی، با گنجینه گرانقدر فولکور ملی نیز،از همین گونه افکار و آثار و الهامات روحی است که از ذوق و اندیشه افراد جامعه سرچشمه گرفته و ذخایر گرانبهایی را از اثرات فکری و اخلاق ملی و شاهکارهای هنری و ادبی مردم را تشکیل داده است.

ورزش زورخانه ای
ورزش باستانی، ورزش اصیل ایرانی و ترکیبی از صداقت، تقوا، جوانمردی، پهلوانی، سلامتی و شادابی روح و جسم است و تنها ورزشی است که با دعا شروع و با دعا ختم می شود.
در ایران باستان، ورزش، اساسی ترین کار روزانه و ضروری ترین کارهر فرد و شایسته ترین عامل سربلندی و سرافرازی جوانان بود.
درایران باستان، در هم شکستن قوای اهریمنی به این وسیله توصیه گردیده که ایرانیان روح دانش را پشتیبان خود نمایند و جامه اطمینان را بر تن کنند و سپر راستی را در دست گیرند و با گرز شکر گزاری و کمان آمادگی با آنچه اهریمنی است بجنگند.

جوانمردی در ایران و اسلام مورد تاکید فراوان واقع شده است. عیاران(جوانمردان) در اواسط قرن اول هجری پدید آمدند. برخی از مورخان رشته اتصال آن ها را دوران ساسانیان دانسته اند.
عیاران اعضای سابقه دار را (( پیر)) و کم سابقه را ((جوان)) می گفتند و همه همدیگر را ((یار)) خطاب می کردند؛ مرکزی که در آنجا گرد می آمدند، بیت یا خانه می نامیدند و چند مرکز تجمع را حزب و چندین حزب را که از مراکز تجمع محدودی تشکیل می شد، احزاب می گفتند.
عیاری با جوانمردی رابطه مستقیم داشت. عیاران همان جوانمردان بودند، منتهی عیار کسی بود که فتوت و جوانمردی را حرفه خود قرار داده بود.

از اواخر دوره قاجاریه بنیاد اجتماعی زورخانه رو به دگرگونی نهاد و ازآن پس شش دسته که از نظربنیاد های اقتصادی، فاقد قواعد اجتماعی قدیم بودند ولی تقریباً همان خصایص گروهی راداشتند به ورزش زورخانه مشغول شدند:1- کشتی گیران؛ 2- زورگران؛3- عیارنمایان؛ 4- شیرین کاران؛ 5- دارندگان مشاغل پردرآمد مثل اصناف؛ 6- سادات. هرکدام از این گروه ها با مقاصد خاص خود در زورخانه ورزش می کردند.
ورزش زورخانه ای در احیای نهضت ملی ایران بر ضد سیادت عرب و همچنین در زمان استیلای مغول در شکست و نابودی آن قوم و نیز در رستاخیز زبان و فرهنگ فارسی و آیین فتوت و اخوت نقش مهمی ایفا کرده است.

2- بازی های محلی
بازی های محلی کودکان، هر یک از حیث موضوع، از افسانه های محلی نشات گرفته و نحوه عمل، یک نوع هوش آزمایی است، که از روزگاران کهن سینه به سینه در میان قبایل و طوایف مختلف مردم ایران باقی مانده است. بعضی از بازی ها، نه تنها در اکثر شهرستان های ایران با تفاوت جزئی با همان عنوان و گونه رواج دارد و اجرا می شود، بلکه در کشورهای همسایه نیز مانند، افغانستان، تاجیکستان، ترکمنستان و … رایج است. مثل بازی های اتل متل توتوله، لی لی لی حوضک و…

3- قصه ها و افسانه ها
قصه ها تاثیر فرهنگی بالایی دارند و همین بس که خداوند نیز در قرآن به زبان قصص با بندگان خود صحبت می کند و سرگذشت مردمان گذشته را در قالب قصه های پندآموز و شنیدنی ارائه می کند.زیرا قصه ها به صورت غیر مستقیم پیام های فرهنگی را انتقال می دهند و به همین جهت تاثیر گذاری بالایی دارند.
4- اشعار و ترانه های عامیانه
برای شناخت افراد جامعه ای یا اهل ایل و طایفه ای باید به ادبیات عامیانه آن ها مراجعه کرد.

5- لالایی ها
لالایی ها که زنان ایران، در شهرها و روستاها برای کودک نوزاد خود ساخته و خوانده اند، اکثر بیان گر دردهای درونی و گرفتاری های زندگی، خواسته ها و آرزوهای فردی و خانوادگی است. که با بیان ساده، گفته و خوانده شده و سینه به سینه نقل گردیده است و همین لالایی ها، بخش مهمی از فرهنگ عامه مردم را تشکیل می دهد.
6- چیستان ها
از قدیم طرح چیستان در مجالس خانوادگی به خصوص، شب های زمستان یکی از سرگرمی های شیرین مردم بود که طالبان زیادی میان نوجوانان و جوانان داشت.
طرح چیستان، مانند مسابقات هوش آزمایی بود، که جانشین آن در نیای امروزمسابقات تلویزیونی شده است.

7- مشاعره
این رسم هم در شب نشینی ها و هم در مراسم اعیاد استفاده می شد که افراد خانواده، فامیل و دوستان دور هم جمع می شدند و در یک جمع صمیمی و آرام بخش، اشعاری از شاعران مورد علاقه خود دارای معانی و نکات ظریفی بود می خواندند و سطح دانش و آگاهی خود را به دیگران می کشیدند.

تحول تاریخی فرهنگ ایرانی
1- دوره سنتی یا باستانی( کلاسیک)
دوره اول، دوره سنتی ( کلاسیک) از چندین قرن قبل از میلاد شروع شده و تا ظهور اسلام و شکل گیری تمدن اسلامی ادامه دارد. در این دوره بیشتر مورخان با نگاه تاریخی، فرهنگ ایرانی را مطالعه کرده اند. تصور ارائه شده در مورد فرهنگ، بیشتر تاریخی و گذشته گرایانه است و فرهنگ، امری تاریخی و معطوف به گذشته دانسته شده است.
2- دوره میانی( مصادف با حیات اسلامی و تمدن اسلامی)
در این دوره ایران یکی از کانون های تمدن اسلامی است

3-دوره مدرن( مصادف با شکل گیری رنسانس و تمدن غربی و اروپایی)
در این دوره فرهنگ ایران با نگاه سیاسی، فرهنگی و ایدئولوژیکی مطرح شده است. در این دوره که مصادف با سلطه فرهنگی غرب مدار است، فرهنگ ایرانی تابع دانسته شده است.
4- دوره چندگانگی فرهنگی
دوره چهارم، دوره چندگانگی فرهنگی پس از کسب تجربه مدرن در اغلب کشورها و مناطق جهان است. در این دوره ایران در جریان تحولات عمده قرار گرفته است. این دوره بیشتر ریشه در جریانات روشنفکری ایرانی دو سده اخیر داشته و در پنج دهه اخیر به صورت های گوناگون تبلور یافته است. یکی از اصلی ترین تبلورهای این جریان، وقوع انقلاب اسلامی در ایران است.

ویژگی های فرهنگ ایرانی
1- دینی بودن فرهنگ ایرانی
جامعه ایرانی، جامعه ای دینی است و دین نهاد اصلی جامعه مذکور است.
2- جهانی شدن فرهنگ ایرانی
فرهنگ ایرانی امر ی جدا افتاده از فرهنگ جهانی نیست. در مقابل، فرهنگ ایرانی ضمن تعامل با فرهنگ جهانی، بخشی از آن شده است. فرهنگ ایرانی با حفظ عناصر اصلی اش چون اسلام، خانواده، روابط انسانی و نوع دوستی با دیگر فرهنگ ها به تعامل می پردازد.

3- نوخواهی ایرانیان
در دوره جدید ما با علاقه شدید مردم ایران به مسافرت به داخل و خارج کشور روبه رو هستیم. طبق اظهار نظران مدیران راهنمایی و رانندگی کشور، در نوروز 1385، حدود بیست و پنج میلیون مسافرت در سطح کشور انجام شده است.مردم ایران بیش از این که به گشت و گذار در داخل کشور علاقه مند باشند در صورت فرصت و امکانات مالی، به مسافرت کشورهای همسایه، اروپایی و آمریکایی اقدام می کنند.
4- خانواده مداری
جامعه ایرانی با خانواده تعریف می شود. اهمیتی که مسائل خانوادگی برای ایرانیان دارد بیشتر از جوامع دیگر است.

فرهنگ جهانی
فرهنگ جهانی یا همگانی عبارت است از الگوهای رفتاری یا باورهایی که در همه، یا تقریباً همه جوامع بشری یافت می شود. مانند تقسیم کار، نهاد حکومت، تابوی زنای با محارم، دین، نظام آموزش و پرورش، تشییع جنازه، مراسم تدفین، آداب معاشرت، هنرهای تزئینی، زبان یا موسیقی و ….
دریک فرهنگ جهانی، تمامی فرهنگ های ملی و بومی حضور دارند و از جمع این فرهنگ ها، فرهنگ جهانی پدید می آید.
در دنیای امروز که برای برقراری ارتباطات، زمان و مکان به صفر رسیده است، بهترین فرصت برای ملت هاست تا سنت ها، آداب و رسوم و باورهای خود را به نمایش بگذارند.

در این عرصه ملتی موفق تر خواهد بود که بتواند فرهنگ کشور خودش را به زیبایی هر چه تمام تر و متفاوت تر از فرهنگ های دیگر عرضه کند و این مهم باید در راس برنامه ریزی فرهنگی ملت ها قرار گیرد. پس به تعبیری می توان پذیرفت که عصر ارتباطات و اطلاعات فرصتی را فراهم کرده که تقابل فرهنگ ها و تعامل فرهنگ ها را به نظاره بنشینیم.

جهانی شدن
درباره جهانی شدن فرهنگ دیدگاه های مختلفی وجود دارد برخی از صاحب نظرانی که جهانی شدن را پروژه می دانند براین نظرند که جهانی شدن فرهنگ تحمیل سلطه فرهنگی غرب برهمه جهان می باشد. به نظرآنان شبیه سازی فرهنگی، هدف غرب از طرح جهانی شدن فرهنگ است.
اما برخی دیگر جهانی شدن فرهنگ را به مفهوم یکسان شدن فرهنگ کل زمین نمی دانند بلکه آن را فرصتی برای تکامل وگفتگوهای بین فرهنگی وتمدنی ارزیابی می کنند. موافقان این رویکرد بر این نظرند که تهاجم فرهنگی در مبحث جهانی شدن فرهنگ جای ندارد و هدف از طرح جهانی شدن فرهنگ، تحمل فرهنگ ها است.

معمول شدن واژه (( جهانی شدن)) نشانگر دلمشغولی امروزین ما به مسایل جهان است و به همین دلیل است که لغتنامه کلمات جدید اکسفورد در سال 1990 میلادی واژه جهانی را در زمره کلمات جدید معرفی می کند و همین لغت نامه ((آگاهی جهانی)) را به عنوان: ((قابلیت پذیرش و درک فرهنگ های دیگر، غیر از فرهنگ خودی، و نشانه توجه به مسایل اقتصادی- اجتماعی و زیست محیطی جهان)) تعریف می کند. لغتنامه آکسفورد خاطر نشان می کند که کاربرد مذکور از (( جهانی شدن)) متاثر از نظریه مارشال مک لوهان درباره (( دهکده جهانی)) است که در کتاب(( اکتشافات در ارتباطات)) در سال 1960 میلادی مطرح شده است.

منظور از جهانی شدن عبارت است از فرآیند فشردگی فزاینده زمان و فضا که به واسطه آن مردم دنیا کم و بیش و به صورتی نسبتاً آگاهانه در جامعه جهانی واحد ادغام می شوند.
جهانی شدن یک پدیده نابرابر است و تمام افراد در فرایند جهانی شدن نمی توانند به یکسان از مزایای آن برخوردار شوند. افراد، بسته به اینکه در کدام منطقه جغرافیایی باشند و از چه امکانات و سطح سوادی بهره ببرند به همان میزان هم می توانند از مزایای جهانی شدن استفاده کنند.

تفاوت بین جهانی شدن و جهانی سازی
رویکرد جهانی شدن پدیده ای مثبت و فرایندی لازم برای ادامه حیات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نظامی است. جریان طبیعی، مشارکت طلبانه و حضور همه ملت ها با هویت اصلی خودشان در جریان تعامل جهانی است.
اما جهانی سازی پدیده ای منفی تلقی می شود و ایالات متحده آمریکا با برنامه ریزی و سرمایه گذاری در این بخش می خواهد برای این دهکده جهانی یک فرهنگ تعریف کند آن هم از نوع آمریکائی آن و برای رسیدن به هدفش به سراغ جنگ نرم می رود.

برای حضور همزمان فرهنگ های متفاوت باید نکاتی را مد نظر داشت تا بتوان در هنگام ارتباطات فرهنگی با فرهنگ های دیگر موفق تر ظاهر شد و سریع تر به نتیجه رسید. که این نکات عبارتند از:
1- فاصله فرهنگی
2- فرهنگ آموزی
3-ضربه (شوک فرهنگی)
4- هوش فرهنگی

فاصله فرهنگی
فرهنگ ها به هر میزان که مشابه و یا متفاوت باشند، دارای فاصله هستند که شامل بسیاری عناصر مشابه یا متفاوت می شوند.
یافته های تجربی نشان می دهد:((فاصله فرهنگ عینی، متغیر مهمی است که آسودگی خاطر مردم را هنگام ارتباطات بین فردی تعیین می کند.))برای مثال، تحقیقات در مورد ((تطبیق دانشجویان خارجی با کشور ایالات متحده)) نشان می دهد که دانشجویان اروپایی در مقایسه با دانشجویان آسیایی و آفریقایی در تطبیق دادن خود با ایالات متحده، کمتر دچار مشکل می شوند.

فرهنگ آموزی
فرهنگ آموزی به جریان فرهنگ پذیری بین دو فرهنگ را گویند.که به اشکال مختلف صورت می پذیرد.
((بری)) برای امکان ارتباط دو فرهنگ با یکدیگر، چهار روش را شرح داده است.
1- تلفیق یا ادغام هرگروه نه تنها فرهنگ خود را حفظ می کند، بلکه رابطه اش را با فرهنگ دیگر نیز حفظ می کند.
2- همگون گردی زمانی بروز میکند که یک گروه، فرهنگ خود را حفظ نمی کند، اما تماسش را با فرهنگ دیگر حفظ می کند.
3- جداسازی زمانی بروز میکند که یک گروه، فرهنگ خود را حفظ می کند، اما تماسش را با فرهنگ دیگرقطع می کند.
4- کناره گزینی زمانی پیش می آید که نه برای حفظ فرهنگ خود گروه تلاش می شود و نه برای ایجاد رابطه با فرهنگ دیگر

شوک فرهنگی
وقتی مردم از یک فرهنگ وارد فرهنگ دیگری می شوند، ممکن است ضربه یا شوک فرهنگی را تجربه کنند.
ضربه فرهنگی می تواند تاثیرات شدیدی داشته باشد. برای مثال((فرنهام)) و ((باکنر)) گزارش داده اندکه زنان آمریکایی، آلمانی و لهستانی مقیم انگلستان، نسبت به زنان انگلیسی احتمال خودکشی دو برابری داشتند؛ اما در مورد مردان چنین تفاوتی مشاهده نشده است. به نظر می رسد که زنان بیشتر از مردان برای وفق دادن خود با فرهنگ های مختلف دچار مشکل باشند.
هرچه فاصله فرهنگی بین جامعه موطن و جامعه میزبان بیشتر باشد، این ضربه شدید تر خواهد بود. به عبارت دیگر، فاصله فرهنگی با شوک فرهنگی رابطه مستقیم دارد. هر چه تجربه فرد در رابطه با اماکن بیگانه، بوها، غذاها و مردم بیشتر باشد این ضربه ملایم تر خواهد بود.

هوش فرهنگی
محیط کار جهانی، نیاز به افرادی دارد که به فرهنگ های مختلف آشنا باشد و بتوانند با افراد سایر فرهنگ ها ارتباط مناسب برقرار کنند. برای این منظور، افراد نیاز به هوش فرهنگ دارند. توانایی فرد برای تطبیق با ارزش ها، سنت ها و آداب و رسوم متفاوت از آنچه به آن ها عادت کرده اند و کارکردن در یک محیط متفاوت فرهنگی، معرف هوش فرهنگی است.
در دنیایی که عبور از مرزها کاری عادی و ساده است، داشتن هوش فرهنگی یک نیاز حیاتی برای همه مدیران و کارکنان است.

جشن های باستانی
گاهان بار
ایرانیان در طول تاریخ هیچ گاه شادی را فراموش نکرده اند. اگر نگاهی به تقویم زرتشتیان انداخته شود، آن قدر جشن دیده می شودکه شاید کمتر ملتی به این اندازه بهانه ای برای شادی کردن داشته باشد.البته نباید از یاد برد که واژه جشن به معنی ستایش و نیایش است، بنابراین در جشن ایرانی همیشه ستایش و نیایش خداوند یگانه مورد توجه بوده است و دراصل، شادی بدون حضور اهورامزدا در ایران جایی ندارد.

گاهان بارها را باید جشن هایی دانست با سابقه ای بسیار کهن که هنوز در بین زرتشتیان ایران رواج دارد. این جشن ها شش بار در سال و هربار به مدت پنج روز برپا می شود.
واژه گاهان بار یا گاهنبار یا گهنبار را به چهار صورت معنی کرده اند که هر کدام از آن ها می تواند درست باشد؛
1- زمان های به ثمر رسیدن
2-زمان انبارکردن
3- زمان بار عام دادن
۴- زمان گاهان(گات ها) خوانی

گاهان بار عبارت بود از جشن های شش گانه ی سال در ایران باستان که به یاد شش مرحله آفرینش برپا می شد.
در گاه شماری باستانی، شش گاهان بار وجود دارد که از جشن های موسمی زرتشتیان به شمار می آید. گاهان بار به معنای گاه های بار و برپایی آن به صورت میهمانی و همگانی است. گاهان بار در اوستا ((یااریه)) نامیده می شود که از واژه ((یاره)) آمده و به معنی جشن سال است.
ایرانیان پیشین در این شش گاه انجمن های میهمانی و داد و دهش برپا می کردند و بارهمگانی می دادند و با خواندن نماز و نیایش، سپاس آفرینش های اهورامزدا را به جا می آوردند.

این شش گاهان بار به این گونه هستند:
1- میدیوزرم گاه: 10 تا 1۴ اردیبهشت بوده و در این گاه آسمان آفریده شده است.
2- میدیوشهم گاه: 8 تا 12 تیر بوده و دراین گاه آب آفریده شده است.
3- پیته شهم گاه:21 تا 25 شهریور بوده ودر این گاه زمین آفریده شده است.
۴- ایا سرم گاه: 20 تا 25 مهر بوده و دراین گاه روییدنی ها و گیاهان آفریده شده است.
5_ میدیارم گاه: 10 تا 1۴دی بوده و دراین گاه جانوران و چهارپایان آفریده شده اند.
6- همسپتمیدیم گاه: همان پنجه است، یعنی پنج روز آخر سال25 تا 29 اسفند بوده ودراین گاه آدمیزاد آفریده شده است.

سفره گاهان بار
سفره گاهان بار از سفره های نمادینی است که مفهوم وسیعی را دربردارد، برخی از اشیا برسر سفره نشانه هایی هستند از امشاسپندان تا افراد آن ها را درنظر داشته باشند. امشاسپندان در لغت به معنی مقدسان بی مرگ یا پاکان جاودان است. می توان آن ها را صفات اهورامزدا خواند. شش امشاسپند برای نخستین بار در گات ها، سروده های آسمانی زرتشت، آمده اند. با برداشتی که از گات ها شده است، آن ها را مراحل رسیدن به خدا نام نهاده اند. این امشاسپندان در گذر زمان هر کدام نگهبان پدیده ای مادی شده اند شاید به دلیل ملموس شدن بیشتر با زندگی انسان ها چنین نقشی برعهده آن ها گذاشته شده است. بر سر سفره گاهان بار به نشانه هر کدام از آن ها اشیایی قرار دارد.

شش امشاسپندان عبارت اند از:
۱- وهمن یا وهومن یا بهمن : به معنی اندیشه نیک است. نگهبان حیوانات است و به این نشان شیر و تخم مرغ بر سر سفره می گذارند. ۲- اشه وهیشته یا (اردیبهشت) : به معنی بهترین راستی و پاکی است. زیباترین امشاسپند و پاسبان راستی و حقیقت و نگهبان آتش است. مجمر آتش و چراغ روغنی را به همین دلیل برسرسفره می نهند. ۳- خشتره وئیریه(شهریور): به معنی شهریاری، توانایی، قدرت و تسلط بر نفس خویش است که نگهبان فلزات می باشد و ظرف های مسی و رویین نشانی برای آن است.

۴- سپنتاآرمئیتی(سپندارمزد) یا اسفند به معنی مهر، فروتنی، عشق پاک، دانش اندوزی وپویایی است که نگهبان زمین و میوه است. سفره را به همین نشانه پهن می کنند والبته برروی زمین آن را می گسترانند. میوه ها نیز چون از زمین به دست می آیند نمادی هستند از این امشاسپند. ۵- هئوروتات(خرداد) به معنی رسایی و کمال می باشد و نگهبان آب ها است. به نشانه این امشاسپند ظرفی از آب بر سر سفره قرار دارد. ۶- امرتات(امرداد) به معنی بی مرگی و جاودانگی است که نگهبان گیاهان می باشد. مورد و سرو به عنوان گیاهانی که در تمام طول سال سبز هستند برسر سفره، نشانه امرداد امشاسپند هستند.

مورت یا مورد

واما بقیه چیزهایی که بر سر سفره چیده می شود:
نان روغنی(سیرگ) نان و کماچ به عنوان خیر و برکت هستند، سیر و سداب که از سرخ کردن کوبیده گیاه سیر، سداب و نعناع به دست می آید و با سرکه مخلوط می شود. مخلوطی است خوراکی و دارای خاصیت ضد عفونی کنندگی.حلواهای بر سر سفره نیز برای پذیرایی و تقسیم بین حضار می باشد. یک بشقاب برنج و خورشت ساده که برای اوستا خواندن و تبرک شدن در سر سفره مراسم دینی فراهم می شود که بعد از اجرای مراسم و پایان نیایش موبد یا موبدان به همراه غذاهای تهیه شده صرف می شود.

سفره گاهان بار

جشن سده
جشن سده بزرگترین جشن آتش است و یکی از کهن ترین آیین های شناخته شده در ایران باستان است. این جشن یک جشن ملی ایرانی است. در آغاز شامگاهان دهم بهمن ماه (آبان روز)، همه مردمان سرزمین های ایرانی بر بلندای کوه ها و بام خانه ها، آتش هایی برمی افروخته و هنوز هم کم و بیش بر می افروزند. مردمان نواحی مختلف درکنار شعله های آتش و با توجه به زمان و فرهنگ خود، سرودها وترانه های گوناگونی را می خواندند و آرزوی سرما و آمدن گرما را می کردند.هم چنین در برخی نواحی، به بازی ها و نمایش های دسته جمعی نیز می پرداختند.

واژه سده
سده واژه ای پارسی می باشد ودر پهلوی به صورت((ستگ)) یا ((سذگ)) یا ((سذ)) بوده است. به هر روی، واژه ی سده به معنای سد( صد) است و هم اکنون در فارسی کنونی سده به معنای سد سال به جای قرن به کار می رود(دهخدا)
در گذشته ایرانیان سال را به دو فصل بخش می کردند؛ تابستان بزرگ که هفت ماه بود از آغاز فروردین تا پایان مهرماه و زمستان بزرگ که از آغاز آبان ماه تا پایان اسفند ماه بوده و پنجه( پنج روز زیادی سال) نیز به آن افزوده می شد.
با گذشت سد (صد) روز از آغاز زمستان بزرگ در دهم بهمن ماه ((جشن سده)) برگزار می شد.

مهرداد بهار در کتاب ((پژوهشی در فرهنگ ایران)) و رضا مرادی غیاث آبادی در کتاب ((نوروز نامه)) بر این باورند که سَدَه در زبان اوستایی به معنای برآمدن و طلوع کردن است و ارتباطی با عدد 100 ندارد. عدد ((سد)) به شکل ((صد)) معرب شده است، در حالیکه واژه ((سده)) به شکل((سذق)) معرب شده است. روایت هایی که جشن سده را به صد روز گذشتن از زمستان و یا پنجاه شب و پنجاه روز مانده به نوروز تعبیر می کنند، همگی از ساخته های جدیدتر است و در متون قدیمی نیامده است.

کرمان، درهشتاد سال گذشته مهد برگزاری سده بوده است و همه ساله با شکوه ترین جشن سده در آن جا توسط همه مردم بر پا می شود.
روح الامینی، که خود کرمانی است درباره برگزاری سده در کرمان می گوید: ((کرمانی ها این جشن را باشکوه تر از مناطق دیگر برگزار می کنند. هنوز هم در کرمان رسم است که کشاورزان از خاکستر آتش بر زمین هاشان می پاشند، زیرا عقیده دارند که خاکستر آتش سده به زمین برکت می دهد)). او ادامه می دهد:(( درگذشته های نه چندان دور، این مراسم در پشت بام ها برگزار می شد. این جشن جمعی و همگانی است. هیچ گاه این مراسم پنهانی و در خفا انجام نمی شده و هموراه با حضور تعداد زیادی از مردم در بیابان ها و دشت ها برپا می شده است. هنوز هم در کرمان در روز جشن سده، مدارس را تعطیل می کنند.))

در تقویم زرتشتی شش روز از روزهای ماه و شش ماه از دوازده ماه سال بنام هرکدام از شش امشاسپند نامگذاری شده است.
۱- بهمن : روز دوم – ماه یازدهم
۲- اردیبهشت : روز سوم – ماه دوم
۳- شهریور : روز چهارم – ماه ششم
۴- سپندارمذ (اسفند) : روز پنجم – ماه دوازدهم
۵- خرداد : روز ششم – ماه سوم
۶- امرداد : روز هفتم – ماه پنجم

جشن ها در ایران باستان
در ایران باستان، به مناسبت های گوناگون جشنی برگزار می شد و از آنجا که «جشن» نوعی عبادت به شمار می آمد، برگزاری آن رنگ و صبغه دینی به خود گرفته بود. در باورهای ایرانی، برخی از این جشن ها، جشن های واجب بود، مانند گاهنبارها که جشن های سالگرد آفرینش های شش گانه (آسمان، آب، زمین، گیاه، چارپای مفید و انسان) هستند و برخی جشن های مستحب، مانند جشن های برابری نام روز و ماه که جشن های ماهانه خوانده می شود.
در گاه شماری زرتشتی هر روز ماه با نام یکی از امشاسپندان و ایزدان نامیده می شود. در هر ماه، در روزی که با نام آن ماه همنام شود، جشنی برگزار می شود. برخی از این جشن ها از عمومیت و اهمیت زیادی برخوردارند و تا امروز اعتبار و اهمیت خود را حفظ کرده اند، مانند جشن فروردینگان (۱۹ فروردین)، جشن تیرگان (۱۳ تیر)، جشن مهرگان (۱۶ مهر) و جشن اسفندگان (اسفند ۵).

فروردینگان
روز نوزدهم هر ماه ((فروردین)) نام دارد و نوزدهم فروردین جشنی برگزار می کنند. فروردین به معنای ((فروهرها)) وماه فروردین در اصل ماه فروهرها و این جشن برای بزرگداشت فروهرها است.
فَرَوَهَر (Faravahar) که صورت اوستایی آن فْرَوَشی (Fravashi) و صورت فارسی باستان آن فرَورتی (Fravrti))است،یکی از موجودات اساطیری ایران و از بحث انگیز ترین آن ها به شمار می آید.

هر انسانی از پنج عنصر تشکیل شده است: روان، جان(اساس زندگی)، فروشی( خود آسمانی او)، وجدان و تن. فروهر یا فروشی بخشی از وجود معنوی انسان است که روح محافظ او می باشد. هر بدی که آدمی بر زمین کند، بر خود آسمانی او تاثیر نمی گذارد و فقط وجود زمینی انسان است که به سبب گناهانش در دوزخ رنج می برد. فروهرها را موجوداتی مونث و بال دار و جنگ جو می دانستند که در آسمان زندگی می کنند. از این رو بسیار چست و چالاک اند تا در هنگام لزوم با سرعت و شتاب به کمک خویشان خود بشتابند. بازماندگان نیز با خیرات و خواندن دعا موجبات خشنودی خاطر آن ها را فراهم می کردند. عقیده به فروشی باوری پیش زرتشتی و متعلق به دوران آریایی است.

جشن مربوط به فروشی ها از آخرین گاهنبار شروع می شد. در دوران باستان، همسپثمیدیه جشن فروهرها بود و ظاهراً در آن هنگام ده روز و ده شب برگزار می شد. بعدها همسپثمیدیه به یادبود آفرینش انسان تخصیص یافت. جشن های نوروزی و ماه فروردین با فروهرها پیوند خورده است، چون عقیده بر این است که در این ایام سال، فروهرها به زمین فرود می آیند و به خانه های سابق خویش می روند. پس مردم باید برای پیشواز آنان خانه را پاکیزه کنند، برای هدایت آنان آتش بیفروزند و در این روزها، بوی های خوش در آتش نهند و روان ها را ستایش کنند و اوستا بخوانند تا روان ها آسایش داشته باشند و با شادی و نشاط باشند و برکت ارزانی دارند.

مراسم جشن فروردینگان
در روز نوزدهم فروردین، روز جشن فروردینگان مراسم خاصی در بزرگداشت این موجودات مینوی و در بعدی گسترده تر، در بزرگداشت روان درگذشتگان برگزار می شد که هنوز در میان هموطنان زرتشتی، بخصوص در یزد، با تشریفات خاصی برگزار می شود. در این جشن که امروزه بیشتر به جشن فرودگ معروف است، زرتشتیان سر مزار درگذشتگان خود (در تهران به قصر فیروزه، گورستان زردشتیان) می روند و برای خشنودی روان ها عود و کندر آتش می زنند و گل و گیاه و میوه و شمع و لرک بر سر مزار می گذارند.
لرک مخلوطی است از هفت میوه خشک خام از قبیل پسته خام، بادام خام، فندق خام، برگه، انجیر خشک، خرما، توت. ترکیبات لرک به مناسبت های مختلف تغییر می کند.

جشن مهرگان
مهرگان، پس از نوروز بزرگترین جشن ایرانی و بازمانده ای از دین مهر است. این جشن در شانزدهم مهرماه و در زمان برابری پاییزی برگزار می شود.((جشن مهرگان))، بزرگترین جشن پیروان دین میترا یا مهر بوده است که در گذشته آن را (( میتراکانا)) یا ((متراکانا)) ( Metrakana) می نامیدند.
این جشن در مهر روز از مهرماه یعنی روز شانزدهم ماه مهر برگزار می شود.اما در زمان هخامنشیان در نخستین روز مهرماه برپا می شد.
این جشن در ستایش ایزد ((میترا)) و بعدها (( مهر)) بود که از مهرروز آغاز می شد و تا رام روز به اندازه شش روز ادامه داشت.

واژه مهر را می توان به دو صورت معنا کرد: 1- پاسدار پیمان میان مردمان و 2- عشق و محبت و دوستی
بی گمان، باور به ایزد مهر و آیین های مهری(میترایی) که پیش از زرتشت، در هند و ایران وجود داشته، به ماه مهر و جشن مهرگان سیمای دینی بیشتری افزوده بود.
مهرگان همانند نوروز دارای سفره ای بود که خوان یا سفره مهرگانی نام داشت.
افزون بر یکی بودن نام – روز مهر از ماه مهر- مناسبت های دیگری را نیز برای برگزاری این جشن برمی شمردند، که معروفترین آن، قیام کاوه آهنگر و پیروزی بر ضحاک و به پادشاهی نشستن فریدون است.

جشن و آیین مهرگان، از نظر زمانی نیز با تغییر تقویم، در سال 1304 ه.ش، تغییر کرد. به این صورت که پنج روز((پنجه))(خمسه) حذف و شش ماه اول سال 31 روز شده است. از آن پس، در بسیاری از تقویم ها، مهرگان به جای شانزدهم مهر در دهم مهر آمده است. یعنی در صد و نود و ششمین روز سال بر اساس تقویم پیشین.

تیرگان
این جشن درگرامی داشت تیشتر (ستاره باران آور در فرهنگ ایرانی) است و بنا به سنت در روز تیر (روز سیزدهم) از ماه تیر انجام می پذیرد. در تواریخ سنتی تیرگان روز کمان کشیدن آرش کمانگیر و پرتاب تیر از فراز البرز است. همچنین جشن تیرگان به روایت ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه، روز بزرگداشت مقام نویسندگان در ایران باستان بوده است.

جشن آب پاشان یا جشن آبریزگان
آب یکی از مقدس ترین عناصر طبیعی نزد ایرانیان باستان به شمار می رفته است. بر طبق باورهای اساطیری ایرانیان باستان، آب در گاهنبار دوم، از گاهنباری شش گانه آفرینش، آفریده شده و زمان آفرینش آن میانه ی تیر ماه بوده است. بنابراین، آفرینش آب پس از آفرینش آسمان و پیش از آفرینش سایر موجودات صورت پذیرفته است.

برابر با روایت ابوریحان بیرونی، منشا جشن مربوط است به زمان جمشید. در این زمان عدد جانوران و آدمی آنقدر زیاد شد که دیگر جایی باقی نماند. خداوند زمین را سه برابر فراخ تر گردانید و فرمود مردم غسل کنند تا از گناهان پاک شوند، و از آن گاه جشن آبریزگان به یادگار ماند. ابوریحان در ضمن شرحی که راجع به جشن تیرگان آورده، آن را نیز مربوط به کی خسرو کرده است که در ساوه بر کوهی بالا رفت. کنار چشمه ای خواست برآساید که فرشته ای به وی نمودار گشت. کی خسرو از هوش برفت. بیژن پسر گودرز سر رسید و از آب چشمه به چهره شاه پاشید تا هوش آید. و از آن زمان رسم اغتسال و شست و شو و آب پاشیدن به هم یادگار ماند.
همه روایت ها درباره این جشن، حاکی از تقدس آب و اهمیت ویژه آن و لزوم بارش باران به هنگام آیین ها و مراسم آن بوده است.

فال کوزه
یکی دیگر از مراسم این جشن مانند بسیاری از جشن های ایرانی «فال کوزه» (چکُ دولَه) می باشد. روز قبل از جشن تیرگان، دوشیزه ای را برمی گزینند و کوزه سفالی سبز رنگ دهان گشادی به او می دهند که «دوله» نام دارد، او این ظرف را از آب پاکیزه پر می کند و یک دستمال سبز ابریشمی را بر روی دهانه آن می اندازد آنگاه «دوله» را نزد همه کسانی که می برد که آرزویی در دل دارند و می خواهند در مراسم «چک دولَه» شرکت کنند و آن ها جسم کوچکی مانند انگشتری، گوشواره، سنجاق سر، سکه یا مانند این ها در آب دوله می اندازند..

سپس دختر دوله را به زیر درختی همیشه سبز چون سرو یا مورد می برد و در آن جا می گذارد. در روز جشن تیرگان و پس از مراسم آبریزان، همه کسانی که در دوله جسمی انداخته اند و نیت و آرزویی داشتنه اند در جایی گرد هم می آیند و دوشیزه، دوله را از زیر درخت به میان جمع می آورد. در این فال گیری بیشتر بانوان شرکت می کنند و سال خوردگان با صدایی بلند به نوبت شعرهایی می خوانند و دختر در پایان هر شعر، دست خود را درون دوله می برد و یکی از چیزها را بیرون می آورد، به این ترتیب صاحب آن جسم متوجه می شود که شعر خوانده شده مربوط به نیت، خواسته و آرزوی او بوده است.

دستبند تیر و باد
در آغاز جشن بعد از خوردن شیرینی، بندی به نام «تیر و باد» که از ۷ ریسمان به ۷ رنگ متفاوت بافته شده است به دست می بندند و در باد روز از تیرماه (۹ روز بعد) این بند را باز کرده و در جای بلندی مانند پشت بام به باد می­سپارند تا آرزوها و خواسته هایشان را به عنوان پیام ­رسان به همراه ببرد. این کار با خواندن شعر زیر انجام می شود:
تیـر برو باد بیا غـم برو شادی بیا
محنت برو روزی بیا خـوشه مرواری بیا

اسفندگان( سپندارمذگان)
جشن سپندارمذ به مناسبت گرامی داشت صفت پاک و ارزشمند ((سپنته آرمئیتی)) یا سپندارمذ یا اسفند امروزی، نام چهارمین امشاسپند و نام پنجمین روز از ماه اسفند در دین زرتشت، به دلیل برخی از ویژگی های مشترک زمین با زن، همچون آفرینندگی و زایندگی، این روز به نام ((زن)) و ((زمین)) نام گذاری شده است.
سپندارمذ فرشته و ایزدبانوی اسفند ماه است. سپندارمذ در عالم معنوی نشانه مهر، بردباری و تواضع اهورامزدا می باشد و روی زمین، فرشته موکل بر زمین پاک و زن درستکار است. به این سبب او را دختر اهورامزدا دانسته اند. او موظف است زمین را خرم و پاک و بارور نگه دارد. به این جهت، هر کس به کشت و کار و آبادانی بپردازد خشنودی سپندارمذ را فراهم کرده است.

سپندارمذ از فروزه های اهورایی به شمار می آید که انسان نیز می تواند آن را در خود پرورش دهد. در این روز مادران از فرزندان خود و زنان از مردان پیشکش هایی دریافت می کردند و زنان نیکوکار، پاکدامن و پرهیزگار مورد تشویق قرار می گرفتند.
اما افزون بر جشن های پیش گفته، جشن های دیگری نیز در میان ایرانیان مرسوم بوده که مربوط به همین همنام بودن و متقارن شده نام روز و ماه بوده است. از جمله:
جشن خوردادگان: ششمین روز(روز خورداد) از ماه خورداد برابر با 4 خرداد.

جشن امردادگان(جشن نیلوفر): روز هفتم(روز امرداد) از ماه امرداد برابر با 3 مرداد
جشن شهریورگان: روز چهارم(روز شهریور) از ماه شهریور برابر با 30 مرداد
جشن آبانگان: روز 10 (روز آبان) از ماه آبان برابر با 4 آبان
جشن آذرگان: روز 9(روز آذر) از ماه آذر برابر با 3 آذر
جشن دیگان: از آنجا که سه روز در هر ماه به نام دی خوانده می شود، بنابراین در ماه دی سه روز به نام جشن دیگان وجود دارد.روز های 8، 15 و 23 (روز دی) از ماه دی که به ترتیب برابر است با 2، 9 و 17 دی.
جشن بهمن گان: روز دوم (روز وهمن) از ماه بهمن که برابر است با 26 دی ماه.

یلدا(شب چله)
((یلدا)) واژه ای سریانی به معنای زاده شدن است. جشن یلدا، جشن بزرگداشت دانش در دوران باستان است. نیاکان ما، در 7000 سال پیش، به گاه شماری خورشیدی دست پیدا کردند و با تفکر وتامل دریافتند که اولین شب زمستان بلندترین شب سال است.
دکتر فریدون جنیدی، بنیانگذار بنیاد فرهنگی نیشابور و متخصص اسطوره شناسی درباره این جشن میگوید که هزاران سال است که جشن شب چله در خانه ایرانیان برگزار می شود.

برای ایرانیان زمستان به دو چله ی کوچک و بزرگ بخش می شود.چله بزرگ از اول دی ماه تا دهم بهمن ماه است و از دهم بهمن به بعد را چله کوچک می گویند. یلدا شب نخست چله بزرگ است.
خانواده های ایرانی در شب یلدا، معمولاً شامی فاخر و همچنین انواع میوه ها و رایجتر از همه هندوانه را مهیا و دور هم صرف میکنند. پس از صرف تناولات، قصه گویی پیرترها برای دیگر اعضای فامیل و همچنین فال گیری با دیوان حافظ رایج است.

آیین های اسلامی

عید فطر
عید فطر روز اول ماه شوال و در پایان ماه رمضان است. عید فطر از مهم ترین جشن ها و اعیاد مسلمانان است. در کشورهای اسلامی، عید فطر از جمله اعیاد بسیار مهم محسوب می شود و معمولاً با تعطیلی رسمی همراه است. در این روز، روزه حرام است و مسلمانان نماز عید برگزار می کنند. پرداخت زکات فطره در این روز بر مسلمانان واجب است. شرط اعلام ماه شوال با رویت ماه به وقوع می پیوندد.

تکبیر
از سنت های مسلمانان در روز عید فطر، تکبیر است. تکبیر در روز عید فطر، پیش از نماز عید فطر و شروع خطبه، در خانه ها و کوچه و بازار خوانده می شود.
الله اکبر الله اکبر الله اکبر
لا اله الا الله
الله اکبر الله اکبر
ولله الحمد
الله اکبر کبیراً
والحمد لله کثیراً

غسل
در متون اسلامی، توصیه شده است که مسلمانان در روز عید فطر و عید قربان، تن خود را در آب بشویند و غسل کنند. غسل عید، از سنت های مسلمانان در روز عید است و در آن فرقی بین مردان، زنان و کودکان نیست. برخلاف غسل جمعه، غسل عید می تواند قبل از اذان صبح انجام گیرد. علاوه بر غسل، عطر زدن و مسواک کردن نیز از سنت های روز عید فطر است.

امیرالمومنین، علی علیه السلام در یکی از اعیاد فطر خطبه ای خواند و در آن مومنان را بشارت و مبطلان را بیم داده اند که این روز روزی است که نیکوکاران در آن پاداش می گیرند و زیان کاران و تبهکاران در آن نا امید می شوند و این شباهت زیادی به روز قیامت دارد. پس باخارج شدن از منازل و رهسپار جایگاه نماز عید شدن، خروج از قبرها و رفتن به سوی پرودگار را به یاد آورید و با ایستادن در جایگاه نماز به یاد آورید ایستادن در برابر پروردگار را و با بازگشت به سوی منازل خود، به یاد بازگشت به سوی منازل در بهشت برین باشید.(سید رضی،1382)

عید قربان
عید قربان یکی از عیدهای بزرگ اسلامی است و دارای منزلتی والا نزد مسلمانان است. عید قربان روز خجسته و مبارکی است که مسلمانان به حج رفته، پس از تمام شدن اعمال حج شان، قربانی می کنند. بنابراین، آن روز را عید تلقی می کنند؛ عیدی که پس از انجام دادن وظایف سنگین حج، به عنوان جایزه ی الهی می گیرند. روز دهم ماه قمری ذی الحجه، برابر با عید قربان است که مسلمانان به یاد ابراهیم و فرزندش اسماعیل، در آن روز جشن برپا می کنند. عید قربان که از جمله تعطیلات رسمی مسلمانان است، از یک تا چهار روز جشن گرفته می شود و در طی آن مردم با پوشیدن بهترین پوشاک خود، پس از انجام عبادات، به دید و بازدید و جشن و سرور می پردازند.

برگزار کردن مراسم قربانی در این عید برهمه واجب نیست و تنها برزائران کعبه در مراسم حج واجب است، اما بسیاری از مسلمانان در سراسر جهان در این روز، گوسفند، گاو یا شتری را قربانی و گوشت آن را بین همسایگان و مستمندان بخش می کنند.
حاجیان در این روز پس از به پایان رساندن مناسک حج، حیوانی را ذبح می کنند و پس از قربانی آنچه بر آنان در حال احرام، حرام شده بود – مانند نگاه کردن در آینه، گرفتن ناخن و شانه زدن مو -، حلال می گردد.

عید غدیر
«غدیر خم» نام ناحیه ای در میان مکه و مدینه است که بر سر راه حاجیان قرار دارد و به خاطر وجود برکه ای در این محل که در آن آب باران جمع می‎شده است، به این نام شهرت یافته است. غدیر در ۳-۴ کیلومتری جحفه واقع شده و جحفه در ۶۴ کیلومتری مکه قرار دارد که یکی از میقات های پنجگانه است. در جحفه راه اهالی مصر، مدینه، عراق و شام از یکدیگر جدا می شود. غدیر خم به سبب وجود آب و چندین درخت کهنسال، محل توقف و استراحت کاروانیان بود؛ اما گرمایی طاقت فرسا داشت.

برای آخرین بار در سال دهم هجری پیامبر اکرم صلی الله علیه واله و سلم به مکه سفر کردکه به عنوان حجه الوداع بود. حضرت برای نخستین بار به طور رسمی اعلان حج دادند تا همه مردم در حد امکان حاضر شوند.
در این سفر دو مقصد اساسی در نظر بود و آن عبارت بود از دو حکم مهم از قوانین اسلام که هنوز برای مردم به طور کامل و رسمی تبیین نشده بود: یکی حج و دیگری مسئله ی ولایت و جانشینی پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه واله و سلم.

در تاریخ اسلام، غدیر و امامت همان اندازه اهمیت دارد که روز مبعث؛ زیرا غدیر، امامت را به وجود آورد و ادامه رسالت بود. به همین دلیل عید غدیر بزرگ ترین و مهم ترین عید اسلامی است.
از جمله آداب عبادی این روز: نماز در شب غدیر، نماز مسجد غدیر، روزه، یاد خدا و پیامبر(ص)، زیارت حضرت علی علیه السلام و غسل.

جشن های اسلامی
رمضان
رمضان واژه ای عربی می باشد که از سه حرف اصلی((ر م ض)) ساخته شده است.((الرمض)) به معنای گرمای شدید، زمین سوزان، کوتاه بودن و جیره است.
این ماه به عنوان خجسته ترین و بهترین ماه در اسلام شناخته شده است. در این ماه، روزه بر مسلمانان واجب شده است.

رویدادهای مهم ماه رمضان
در روز نوزدهم این ماه، علی امام اول شیعیان و خلیفه چهارم اهل سنت به دست ابن ملجم در مسجد کوفه درحال خواندن نماز، با ضربه شمشیری که آغشته به زهر بود، مصدوم شد.
در روز ۲۱ این ماه علی ابن ابی طالب به شهادت رسید.
پانزدهم این ماه روز تولد حسن مجتبی، امام دوم شیعیان است.
مرگ خدیجه، همسر اول محمد، پیامبر اسلام در دهم رمضان سال دهم بعثت.
جنگ بدر در سال دوم هجرت.
فتح مکه در سال هشتم هجرت.
نزول قرآن در شب قدر (۱۹ یا ۲۱ یا ۲۳ ماه رمضان)
در پایان این ماه (اولین روز شوال) مسلمانان مراسم عید فطر را برگزار می نمایند و در این روز، به شکرانه توفیق روزه داری در این ماه جشن می گیرند همچنین هر کدام سه کیلو گرم گندم یا غذای غالب را صدقه می دهند که به آن فطریه گفته می شود.

روزه
مهم ترین پرهیز این ماه روزه است. در روزهای ماه رمضان مسلمانان پیش از طلوع آفتاب برای خوردن سحری بیدار می شوند. در هنگام روزه، باید از اذان صبح تا اذان مغرب از کارهایی که باعث باطل شدن آن می شود، خودداری کرد. مسلمانان در ماه رمضان پیش از طلوع تا غروب آفتاب از خوردن و آشامیدن خودداری می کنند. آنان سعی می کنند با کنترل هیجان های خود تزکیه نفس را تمرین و ملکه خود کنند. در این ماه تلاوت قرآن، کتاب مقدس مسلمانان بیشتر انجام می شود. ماه رمضان در دین اسلام ماهی مبارک است و مردم به هنگام بازکردن روزه، با برگزاری افطاری کنارخانواده، دوستان و خویشان خود جمع می شوند.

شب قدر
قرآن در آن شب به طور کامل (جدا از وحی تدریجی) بر محمد رسول الله نازل شده است. مسلمانان باور دارند که در این شب هر امر محکمی جدا می شود. بنابر آموزه های اسلامی خوابیدن در شب قدر مذموم و شب زنده داری در آن سفارش شده است و دعا و استغفار به علت توجه فوق العاده خدا به بندگان برای بخشایش گناهان آنان در این شب توصیه شده است. روز قدر هم به اندازه شب آن ارجمند است.

قرآن درباره ی شب قدر چنین می گوید:(( به راستی که ما قرآن را در شب قدر فرستادیم. و چه تو را به شب قدر آگاه تواند کرد. شب قدر از هزار ماه برتر است. در این شب فرشتگان و روح به دستور پروردگارشان از هر فرمان فرود می آیند. این شب تا صبح گاه تهنیت است))(قدر:1تا5)

مبعث
روزی است که حضرت محمد(ص)، پیامبر اسلام، به درجه پیامبری برگزیده شد. مسلمانان معتقدند او در غار حرا، توسط جبرئیل و از سوی خدا به پیامبری نایل آمد و مامور شد که چندخداپرستی و بت پرستی را از زمین بردارد و خداپرستی را رواج دهد و پیام وحی را به مردم برساند. حضرت محمد در این زمان چهل سال داشت و در مکه زندگی می کرد.
مبعث، یکی از عید های بزرگ امت اسلامی است و در روز بیست و هفتم ماه رجب قرار دارد.

در این روز مبارک، شایسته است مسلمانان به پاکیزگی و نظافت بپردازند؛ چرا که علی علیه السلام فرمود :(( غسل کردن در روزهای عید، هم سبب پاکیزگی و نظافت کسانی است که برای درخواست حاجت به درگاه خداوند روی می آورند، و هم پیروی از سنت پیامبر اسلام(ص) است)). پوشیدن لباس تمییز و مناسب، صلوات فرستادن و روزه گرفتن، از دیگر سنت های سفارش شده در این عید بزرگ به شمار می آید.
مهم ترین پیام بعثت، یکتا پرستی و تزکیه نفس است. بعثت وحی را واسطه زمین و آسمان قرار داد و انسان ها را از سرگردانی در وادی ظلمت و تحیر وارهاند.

نیمه شعبان
امام صادق علیه السلام فرمود: شبی که حضرت قائم (عج) در آن متولد شد، هیچ نوزادی در آن شب متولد نمی شود مگر اینکه مومن خواهد شد و اگردر سرزمین کفر متولد شود، خداوند او را به برکت امام مهدی (عج) به سوی ایمان حرکت می دهد.
در نیمه شعبان زیارت امام حسین علیه السلام و همچنین زیارت امام زمان علیه السلام مستحب است.در سخنی دیگر، امام صادق علیه السلام می فرمایند:(( شب نیمه شعبان بهترین شب پس از شب قدر است و خواندن دو رکعت نماز در شب نیمه شعبان بعد از نماز عشاء مستحب است، در رکعت اول بعد از حمد، سوره کافرون و در رکعت دوم بعد از حمد سوره توحید خوانده شود.

غسل، شب زنده داری و عبادت در این شب فضائل بسیار دارد.
از اعمال دیگر این شب، خواندن دعای کمیل در حالت سجده است.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:« شب نیمه شعبان در خواب بودم که جبرئیل به بالین من آمد و گفت: اى محمد! چگونه در این شب خوابیده‏اى؟ گفتم: مگر امشب چه شبى است؟فرمود : شب نیمه شعبان است. برخیز اى محمد! پس مرا از جایم بلند کرد و به سوى بقیع برد، وسپس فرمود: سرت را بلند کن! امشب درهاى آسمان گشوده مى‏شوند، درهاى رحمت‏ باز مى‏گردند و همه درهاى خشنودى، آمرزش، بخشش، بازگشت، روزى، نیکى و بخشایش نیز گشوده مى‏شوند. خداوند در این شب به تعداد موهاى چارپایان بندگانش را از آتش جهنم آزاد مى‏کند. امشب خداوند زمان هاى مرگ را ثبت و روزی هاى یک سال را تقسیم مى‏کند و همه آنچه را که در طول سال واقع مى‏شود نازل مى‏سازد. ای محمد! کسی که این شب را با تکبیر و تسبیح و دعا و نماز و قرائت قرآن و اطاعت و خضوع و استغفار به سر برد، بهشت منزل و سرای او است و خداوند گناهان گذشته و آینده اش را می آمرزد…. ای محمد! این شب را زنده دار و به امت خود دستور بده آن ها نیز این شب را زنده بدارند و با عمل به سوی خدا نزدیکی جویند، چرا که این شب شبی شریف است.

سوگواری و عزاداری اسلامی
محرم و صفر
نام کربلا و محرم همواره با به یاد آوردن نام امام حسین علیه السلام اشک را در چشمان هر انسان مومنی به قلیان می آورد.
فلسفه عزاداری سیدالشهداء
حادثه‎ی عاشورا، حادثه ای است که بزرگ‎ترین نقش را در تاریخ اسلام ایفا کرد .
در مورد علت عزاداری و گریه بر آن حضرت، باید گفت که به شهادت تاریخ و روایات، حضرت یعقوب سال‎های طولانی در فراق یوسف با این که می دانست زنده است، اشک می ریخت و گریه می کرد و یوسف را از یاد نمی برد. حضرت سیدالساجدین(ع) نیز تا در حیات بود (حدود چهل سال) صحنه کربلا را با گریه جلوی چشمش مجسّم می داشت.

و همین طور تشکیل مجالس عزاداری از سوی حضرات معصومین(ع) دیگر، همانند امام باقر، امام صادق، امام‎رضا(ع) و خصوصاً گریه های طولانی حضرت ولی عصر(ع) برای جد بزرگوارش به طوری که در گریه و عزاداری نسبت به اباعبدالله می فرماید: «ای جد بزرگوار من! در تمام حالات برای تو گریه می کنم و اگر اشک چشمم تمام شود، سزاوار است که در مصیبت تو خون بگریم.» و از آن‎جا که به حکم قرآن:
و لقد کان لکم فی رسول‎الله اسوه حسنه.
ما باید در تمام امور از حضرت رسول(ص) و جانشینان ایشان، درس و الگو بگیریم؛ به درستی گریه و عزاداری بر سالار شهیدان و توسل به ائمه‎ی اطهار(ع) پالایش دهنده‎ی روح و تزکیه کننده‎ی نفس است، چنان‎که روایات گوناگونی بر فضیلت گریه و عزاداری برای امام حسین و سایر ائمه‎ی معصومین(ع) وارد شده است؛

از آن جا که قیام عاشورا پیام ها و درس های متعددی به همراه داشت، زنده نگاه داشتن یاد و خاطره آن، بر جای ماندن درس ها و پیام های آن را به دنبال دارد؛ پیام‎هایی چون:احیای امر به معروف و نهی از منکر، مبارزه با طاغوت، فداکاری در راه دین، نترسیدن از کمی نفرات، آمیختن کار فرهنگی با ایثار، پیروزی خون بر شمشیر، نهراسیدن از محاصره‎ی نظامی و اقتصادی، عمل به وظیفه و تکلیف، حمایت از ولّی و در نهایت راضی بودن به رضای خدا؛
2. عزاداری و زنده نگاه داشتن یاد و خاطره‎ی عاشورا، الهام بخش روح انقلابی، شهادت طلبی، حقیقت جوئی، مبارزه با طاغوت و ظلم و ستم و ستیز می شود؛ چنان که ما در زمان خویش شاهد نمونه‎هایی از این الهام گیری بوده‎ایم؛ زیرا اولین زمزمه ها و حرکت‎های ضد استبدادی و استعماری انقلاب اسلامی ایران با ایام محرم و عزاداری سالار شهیدان(ع) مصادف بود و ریشه در درون هیئت های مذهبی و عزاداری داشت؛

3. از رهگذر برگزاری مجالس دینی در سطحی وسیع و حضور توده های مختلف مردم در مساجد و تکایا، فرصت خوبی برای آشنایی بیشتر با معارف اسلامی و احکام الهی به دست می‎آید؛
4. برپایی مجالس عزاداری عاشورا و تجلیل از مقام شهدا و افشای هویت بی‎دینی دشمنان، سیدالشهدا(ع) خود نوعی اعلام وفاداری نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم می باشد و نیز باعث احیای فلسفه قیام عاشورا، بازسازی حیات حسینی و به طور کلی پایداری و استمرار اصول و ارزش های اسلامی می شود.

مرثیه و نوحه خوانی
مرثیه سرایی و نوحه خوانی جلوه هایی از اندوه عمیق مردمی است که عشق به خاندان عصمت و طهارت در وجودشان تمام نشدنی است.
مرثیه خوانی برای امامان علیه السلام پیشینه ای طولانی در میان مسلمانان و پس از آن در میان ایرانیان و شیعیان دارد. در مجالس عزاداری، مرثیه های غم انگیز و از طرفی شور انگیز توسط مداحان اهل بیت (ع) خوانده می شود. نوحه های مربوط به این گونه مراسم همواره توسط شاعرانی گران قدر سروده می شود که ارادتی خاص به درگاه این عزیزان دارند.

سینه زنی
حوادث عاشورا بارها شنیده شده است و همگان کمابیش از وقایع عاشورا آگاهی دارند اما این شنیدن ها نمی تواند به اندازه مراسم بصری مربوط به عزاداری ها تاثیر گذار باشد. به این جهت مراسمی همانند سینه زنی، مقتل خوانی و شبیه خوانی(تعزیه) همیشه برگزار می شود.
آیت الله فاضل لنکرانی درباره ی سینه زنی می فرمایند: سینه زدن یکی از مظاهر مهم عزاداری و ابزار تنفر از ظلم بنی امیه است و نه تنها اشتباه نیست بکه در تداوم هدف عاشورا نقش مهمی دارد.

شبیه خوانی(تعزیه)
تاریخ پیدایش تعزیه به صورت دقیق پیدا نیست. برخی با باور به ایرانی بودن این نمایش آیینی، پاگیری آن را به ایران پیش از اسلام به پیشینه سه هزارساله سوگ سیاوش پهلوان داستان های ملی ایران نسبت داده و این آیین را مایه و زمینه ساز شکل گیری آن دانسته اند.
برخی دیگر با استناد به گزارش هایی، پیدایش تعزیه را مشخصاً از ایران پس از اسلام و مستقیماً از ماجرای کربلا و شهادت حسین و یارانش می دانند.
اما شکل رسمی و آشکار این سوگواری برای نخستین بار در زمان حکمرانی دودمان ایرانی شیعه مذهب آل بویه صورت گرفت. این سوگواری به گونه ای بود که معزالدوله احمد بن بویه در دهم محرم سال ۳۵۲ هجری قمری در بغداد به مردم دستور داد که برای سوگواری، دکان هایشان را بسته و بازارها را تعطیل کرده، نوحه بخوانند و جامه های خشن و سیاه بپوشند. از این دوره دسته های عزاداری و نوحه خوانی رایج شده و پایه های نمایش شبیه گردانی ایران گذاشته شد.

تعزیه اما در دوره ناصرالدین شاه به اوج خود رسید و بسیاری این دوره را عصر طلایی تعزیه نامیده اند. تعزیه که پیش از آن در حیاط کاروانسراها، بازارها و گاهی منازل شخصی اجرا می شد، اینک در اماکن باز یا سربسته تکایا و حسینیه ها به اجرا درمی آمد. معروف ترین و مجلل ترین این تکایا، تکیه دولت بود که در همین دوره به دستور ناصرالدین شاه و مباشرت دوستعلی خان معیرالممالک در سال ۱۳۰۴ هجری قمری ساخته شد
در سال های آغاز دیکتاتوری رضاخان، یعنی پس از ۱۳۰۴ هجری شمسی، اجرای تعزیه و روضه خوانی رفته رفته ممنوع اعلام شد و با تخریب تکیهدولت به دستور رضاخان، تعزیه پا به دوران افول خود گذاشت. هرچند پس از شهریور ۱۳۲۰ دیگر بار سر برآورد، اما در برابر سرگرمی هایی همچون سینما و تئاتر، نتوانست موقعیت و عظمت پیشین خود را بازیابد.

زیارت های اسلامی حج
حج یکی از مهم ترین آیین های دین اسلام است و جزو فروع دین است.مسلمانان با داشتن شرایطی مکلف هستند که در دهه اول ماه ذی الحجه به شهر مکه بروند و مجموعه ای از اعمال نیایشی را به جا آورند.

اوقات فراغت
اوقات فراغت به فرصت هایی اطلاق می شود که افراد بعد از انجام کارها و اشتغالات رسمی به دست می آورند و به فعالیت هایی می پردازند که با ذوق و علاقه خودشان رابطه مستقیمی دارد.

خدمات تفریحی سازمان دهی شده نقشی بسیار فراتر از صرف ارایه سرگرمی های سطحی دارد؛ بلکه هدف از آن برآورده ساختن پاره ای از نیازهای اساسی اجتماع است که برخی از آن ها عبارتند از:
کیفیت زندگی: وجود اوقات فراغت سازنده و لذت بخش برای افراد همه سنین با همه نوع پیشینه تاثیر زیادی بر کیفیت زندگی و رضایت آن ها از اجتماعشان دارد.
رشد فردی: تفریح سازمان یافته باعث ارتقای رشد سالم فرد به لحاظ جسمی، اجتماعی، احساسی، فکری و روحی می شود و از این رهگذر به رفاه و سعادت کل اجتماع یاری می رساند.

جاذبه های زیست محیطی: آژانس های مرتبط با پارک ها و امکانات تفریحی، در حفظ پارک ها، منابع طبیعی، رودخانه ها و دیگر مناطق طبیعی می کوشند و به این ترتیب می توانند در راستای احیا یا حمایت از محیط های تاریخی و فرهنگی ایفای نقش کنند.
مبارزه با بزهکاری جوانان: تفریح سازمان یافته به عنوان یکی از عناصر مهم آموزشی، اجتماعی و دیگر خدمات مربوط به جوانان اجتماع، کمکی است در جهت پیشگیری از بزهکاران یا کاهش میزان آن و همچنین دیگر اشکال تحریف شده بازی.
تقویت روابط بین گروه ها: تفریح، وسیله ای موثر برای ارتقای غرور قومی و نژادی و نیز تفاهم و همکاری بین گروه ها می باشد.

تقویت روابط درون اجتماع: مشارکت داوطلبانه در تلاش های دسته جمعی محله به منظور بهتر کردن محیط اجتماع، برنامه های کمک رسانی به کودکان یا معلولان و فعالیت هایی از این دست، به ایجاد حس وحدت شهروندی در افراد کمک می کند.
حفظ سلامت اجتماعی: تفریح به عنوان یکی از شکل های رو به رشد تجارت و درآمدزایی، امروزه باعث اشتغال میلیون ها نفر شده است؛ علاوه بر این، با کمک به جذب جهانگردان، شرکت های در جست و جوی محل جدید و نیز جذب ساکنان جدید، باعث درآمدزایی و افزایش ثبات اجتماع می شود.

غنی سازی زندگی فرهنگی: امروزه بسیاری از آژانس های دولتی و غیر انتفاعی که در زمیه خدمات رسانی اوقات فراغت فعالیت می کنند، به برنامه ریزی در حیطه های گوناگون فرهنگی و هنری یاری می رسانند و از آن حمایت می کنند و به این ترتیب، در راستای تقویت این جنبه پر اهمیت از زندگی اجتماعی گام بر می دارند.
ارتقای سطح بهداشت و امنیت: تفریح، به شکلی روزافزون، به عنوان حیطه ای مرتبط با سلامتی انسان به رسمیت شناخته می شود. اکنون آشکار شده است که تفریح در جهت حفظ زندگی سالم به انسان ها یاری می رساند و نیز میزان ایمنی و امنیت را در تفریحات فضای باز و دیگر فعالیت های پر خطر اوقات فراغت افزایش می دهد.

مکان و فضای تفریح
مهم ترین ویژگی ها و شرایطی را که باید یک مکان خاص (مجتمع های فرهنگی ـ کانون های فرهنگی ـ فرهنگسراها ـ اردوگاه ها ـ مراکز آموزشی و ….) جهت گذراندن اوقات فراغت داشته باشند و در برنامه ریزی ها آن را ملحوظ داشت، عبارتند از:
– قابل دسترسی و سهل الوصول بودن (در نقاط دور افتاده قرار نگرفته باشد)
– شرایط لازم را برای اقشار، از پیر و جوان تا نوجوانان و زنان و مردان، داشته باشد.
– از محیطی آرام و آرامش نسبی برخوردار باشد.
– از لحاظ ظاهری تمیز، جذاب و متنوع باشد. (به ویژه برای قشر جوان)
– محیط داخلی آن مناسب و پاکیزه باشد.
– تنوع لازم را از لحاظ تعداد کلاس ها و رشته های مختلف داشته باشد.
– فضای آن مناسب برای انجام حداقل و محدود ورزش های مختلف دارا باشد. (ورزش هایی نظیر تنیس روی میز، والیبال، فوتبال گل کوچک، بسکتبال و ….)
– حتی الامکان در محله های خوشنام و عامه پسند قرار داشته باشد.

– اتاقها از نور کافی و محیط از فضای سبز لازم برخوردار باشد.
– سعی شود که مکان ها در محله هایی که نسبتاً تراکم جمعیتی بیشتری دارند، باشند.
(این مکان ها با هدف جذب بیشتر مخاطبان انتخاب می شوند.)
– دارای آب و هوایی ملایم و فرح بخش باشد.
– چشم انداز طبیعی مناسب و موقعیت جغرافیایی خوبی داشته باشد. همجواری مکان ها با جنگل، پارک جنگلی، دریا، آبشار، رودخانه، دریاچه و … می تواند باعث افزایش کیفی برنامه ها و بالا رفتن میزان رضایت مخاطبان و شرکت کنندگان طرح اوقات فراغت شود.
باید انتخاب مکان های فوق بتواند، حداقل رضایت خانواده ها را فراهم نماید و خانواده ها از بابت حضور فرزندان خود در این مکان ها هیچگونه اضطراب و نگرانی نداشته باشند. (امنیت محیطی)
تذکر: در بررسی های به عمل آمده پیرامون مکان های خاص، چنین استنباط می شودکه زمانی می توان با ذوق و سلیقه خویش مکان هایی را جهت گذران اوقات فراغت در نظر گرفت که دارای ویژگی های فوق باشد و یا حتی الامکان تعدادی از آن ها را دارا باشد.

زمان تفریح
اصل دیگری که باید در برنامه ریزی برای گذران و استفاده بهینه از اوقات فراغت، مورد نظر قرار گیرد، عامل زمان است. عامل زمان در اوقات فراغت از جایگاه ویژه و قابل توجهی برخوردار است. زیرا چنان که این عامل مهم را در نظر نگیریم، ممکن است از کیفیت و میزان موفقیت برنامه های اوقات فراغت کاسته شده، یا حتی نتایج معکوس ببار آید.
ثابت شده که اشخاص در برخی زمان ها آمادگی لازم را برای جذب و فراگیری بسیاری از مطالب ندارند و در زمان های دیگری ممکن است، بسیار آسانتر و بهتر همان مطالب را فراگیرند. از این جهت در برنامه ریزی ها پیرامون اوقات فراغت می توان از طریق نظر سنجی و پرسشنامه ها، نظرات مخاطبین را پیرامون زمان های خاصی که برنامه ها در آن ها اولویت دارند، کسب کنیم و زمانی را که اکثریت قریب به اتفاق برای اجرای برنامه های اوقات فراغت بر می گزینند، لحاظ می کنیم.

در خصوص اوقات فراغت از نظر زمان سه گونه می توان، برنامه ریزی نمود:
الف ـ برنامه ریزی اوقات محدود (روزانه)
بر این مبنا شخص طی اوقات شبانه روز، فقط چند ساعت را می تواند به فراغت خود اختصاص دهد. این اوقات فراغت همه اقشار مختلف جامعه را شامل می گردد.
ب ـ برنامه ریزی میان مدت (از چند روزه، هفتگی تا ماهانه)
این نوع برنامه ریزی بیشتر کارمندان دولت را در بر می گیرد و طی آن افراد، علاوه بر استفاده از ایام کوتاه مدت در طول سال، یک یا چند نوبت نیز از اوقات فراغت میان مدت، بهره مند می گردند.
ج ـ برنامه ریزی بلند مدت
این نوع برنامه ریزی بیشتر در دو فصل سال، برای دو قشر از اقشار مختلف جامعه امکان پذیر می باشد. فصل تابستان برای دانش آموزان، معلمان و اساتید و دانشجویان و فصل زمستان عمدتاً برای کشاورزان که پس از گذشت ایام کاشت و درو به علت سرما و یخبندان اجباراً دارای اوقات فراغت می باشند.

خصوصی شدن اوقات فراغت در ایران
با تحولی که خانه بعد از انقلاب صنعتی و اطلاعاتی پیدا کرده بخش زیادی از اوقات فراغت در خانه صرف می شود و دیگر نیازی نیست افراد مسافت های طولانی را طی کنند تا به مکانی مناسب برای گذران اوقات فراغت خود برسند.
استفاده از تلویزیون ، رادیو، اینترنت ، بازی های رایانه ای، مطالعه کتاب، مجله وروزنامه و حتی ورزش در خانه بسیار رواج یافته است.
امروزه در بسیاری از خانه ها دستگاه های ورزشی است که افراد می توانند در یک اتاق به پیاده روی ، دو چرخه سواری و….. بپردازند و شرایطی چون ورزش در محیطی گسترده را تجربه کنند.
اکثر جوانان امروزه (حداقل درتهران) به رایانه های خانگی و شخصی دسترسی دارند آن ها می توانند در اتاق خود با چندین نفر آشنا شوند وبا آن ها تعامل کنند و به اطلاعات و تصاویر دورترین نقاط جهان دسترسی پیدا کنند و همچنین به بازی های رایانه بپردازند.
در مورد تلویزیون نیز این امر صادق است تقریباً همه ی خانواده های ایرانی در خانه های خود تلویزیون دارند. حتی تلویزیون علاوه بر اتاق نشیمن به آشپزخانه و اتاق های افراد خانواده نیز منتقل شده و بسیاری افراد حتی هنگام غذا خوردن نیز به تماشای برنامه های تلویزیون مشغولند.
.

با توجه به بررسی های که در شهرهای ایران انجام شده است انواع فعالیت های فراغت عبارتنداز:رفتن به گردش و سفر, گوش دادن به رادیو, دیدو بازدید, تماشای تلویزیون, رفتن به سینما، مطالعه، نشستن در خانه یا قهوه خانه، یا کافی شاپ ورزش و بازی، پارک و استفاده از اینترنت.
درصد هر یک از این فعالیت های مذکوردر شهرهای مختلف ایران متفاوت است لیکن معمولاً شهرها به طور متوسط تماشای تلویزیون سهم سایر فعالیتهای فراغت را به نحو قابل ملاحظه ای کاهش داده و تلویزیون سهم بزرگی را در زندگی اوقات فراغت مردم اشغال کرده است.
در شهرهای سنتی ایران آن دسته از تفریحات و فعالیتهای فراغت که جنبه گروهی دارد رواج بیشتری از فعالیتهای انفرادی دارد مثل میهمانی و گردش های دسته جمعی نقش مهمی در گذران اوقات فراغت آن هاست در حالیکه مطالعه که یک فعالیت انفرادی است طرفداران بسیارکمتری دارد امادر شهرهای صنعتی چون تهران تفریحات انفرادی در مقایسه با شهرهای سنتی رواج بسیار بیشتری دارد.
اصولاً شیوه های مدرن گذران اوقات فراغت مانند رادیو، تلویزیون، سینما، اینترنت، مطالعه در شهرها بیشتر از روستاها است.
درایران شیوه های فردی گذران اوقات فراغت به تدریج برای خود جای باز کرده است.
جوانان با تلویزیون بیش از سایر هنرها روبه رو بوده وآن را احساس می کنند، لذا از طریق فهم صحیح این رسانه می توان آموزش صحیح وسریع سایر هنرها را تسهیل کرد

ویژگی های یک برنامه ریزی مطلوب در خصوص ساماندهی اوقات فراغت جوانان:
(به نقل از سازمان ملی جوانان)
1- هرگونه برنامه ریزی در موضوع نیازهای جوانان، باید متضمن شناخت اقتضائات، ظرفیتها و انتظارات دوره جوانی باشد، زیرا شناخت این ضوابط که از آنها به عنوان هندسه دوره جوانی یاد می شود، اولین گام در تدوین برنامه های اصولی و منطقی برای نسل جوان است.
2- هرگونه فعالیت در موضوع رفع نیازهای جوانان باید با مشارکت فعال آنان همراه باشد، به عبارت دیگر، نسل جوان باید در برنامه هایی که مستقیماً به سرنوشت آنان مربوط است، به صورت مسئولانه مشارکت نماید.
3- در طراحی برنامه های ملی باید به روحیه نوگرایی، تلون و تنوع طلبی ویژه دوران جوانی توجه کرد و امکان خلاقیت و نو آوری را برایشان فراهم نمود.
4- درجهت گیری برنامه ها و فعالیت های ویژه جوانان باید به بعد طراوت بخشیدن و فرحبخش نمودن آن توجه نمود تا روحیه نشاط و شادابی دوره جوانی در فعالیت های محفوظ و همچنان شکوفا و پایدار بماند و جوان احساس کند که از اجرای برنامه و انجام فعالیت های خود متناسب با خلقیات دوره جوانی لذت میش برد.

5- در اثنای انجام فعالیت ها و اجرای برنامه ها باید روح امید و اعتماد به آینده، نظام و انقلاب در ذهن و ضمیر جوانان دمیده شود.
6-در طراحی برنامه ها باید ترتیبی اتخاذ گردد تا گرایش به مشارکت جمعی و کار گروهی در بین جوانان افزایش یابد و از فردگرایی و خود رایی خودداری شود.
7- در برنامه ریزی های ملی و منطقه ای باید به رفع نیازهای هر دو جنس ، یعنی دختر و پسر توجه شود وحتی برای حل مشکلات اساسی دختران جوان به دلیل محرومیت های مضاعف آنان اهتمام ویژه ای مبذول گردد.
8- برنامه های اوقات فراغت جوانان باید مستمر، پویا و پیوسته باشد و از اجرای برنامه های مقطعی، ناهماهنگ و گذرا پرهیز گردد.

9- در برنامه ریزی های ملی ویژه نسل جوان باید به رفع نیازهای جوانان در دو حوزه شهری و روستایی توجه شود، به گونه ای که تراکم جمعیت شهری و افزایش روند شهر نشینی، نباید موجب نادیده انگاشتن جوانان مناطق روستایی شود.
10- طراحی و اجرای برنامه های فراغتی باید در چارچوب یک استراتژی دو سویه به گونه ای تنظیم گردد که ضمن پاسخگویی به نیازها و انتظارات جوانان (جنبه حقوقی) به نیازهای جامعه مدنی در زمیه های سازندگی و محرومیت زدایی در ابعاد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی (جنبه های مسئولیت دهی) نیز توجه داشته باشد.

برنامه ریزی برای اوقات فراغت گروه های سنی مختلف به خصوص نوجوانان و جوانان از اصول مهم تربیتی و اجتماعی است.
نوجوانان و جوانان در هر جامعه سرمایه های اصلی و اساسی آن جامعه را تشکیل می دهند و به همین دلیل به کارگیری این سرمایه و برنامه ریزی برای آنها پیشرفت و تعالی جامعه را همراه خواهد داشت و بنا به وظیفه انسانی و اسلامی، اهمیت و حساسیت موضوع باید اندیشمندانه و مدبرانه بررسی شده و به برنامه ریزی ژرف و دقیق پرداخت.
برنامه ریزی به ما امکان می دهد امکانان موجود در هر شهر و منطقه را شناسایی کنیم و مطلوب ترین راه بهره گیری از آنها را برای رسیدن به هدف معین کنیم.

مسلم است که اکثر مناطق ما کمبود فضای تفریحی، ورزشی، هنری دارند و عدم تناسب صرف اوقات فراغت برای دو جنس پسر و دختر همچون مقرّرات و محدودیت های فرهنگی و خانوادگی وجود دارد.
ضروری ترین و فوری ترین مساله برنامه ریزی توجه به شناخت و بهره گیری از کلیه امکانات بالقوه هر منطقه است برای تحقق این هدف نباید انتظار داشت که فقط آموزش و پرورش مسئول این برنامه باشد.
تمام موسسات دولتی، خصوصی چون اتحادیه های انجمن اسلامی، سازمان ملی جوانان، سازمان جوانان هلال احمر، سازمان دانش آموزی، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان بهداشت و درمان، اداره ی فرهنگ ارشاد اسلامی، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، سازمان بهزیستی، کمیته ی امداد، تربیت بدنی، شهرداری ها، بنیاد شهید، اداره ی کشاورزی و… از جمله مراکزی هستند که به سهم خود به صورت فعال در طول سال به خصوص ایام تابستان به نحو مطلوب می توانند خدمات مفید و پربار و نشاط آور برای استفاده اقشار به خصوص نوجوانان و جوانان تدارک ببینند.

پایان


تعداد صفحات : 158 | فرمت فایل : pptx

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود