ارائه کتاب روانشناسی احساس و ادراک
فصل دهم پدیده های ادراکی
استاد گرامی
دانشجویان
مفهوم فاصله و فضای ادراکی در علومی مثل ریاضی، فیزیک و … با روانشناسی متفاوت است.
فضای ادراکی در روانشناسی فضایی است که اشیاء را نسبت به خود، نسبت به هم در جا و مکان مشخصی ادراک می کنیم.
بنابراین فضای ادرکی موجود فضایی است که از یک سو به ویژگی های دنیای فیزیکی که در آن زندگی می کند و از سوی
دیگر به نظام مهای حسی اش بر میگردد.
پس نظام حسی یک نابینای مادرزاد بـا یک فرد بینا کاملا متفاوت است.
مثـلا نابینایی که با عمل جراحی بینایی خـود را بدست آورده اشیایی
راکـه قبلا بـا لامسه شناسـایی کـرده است اکنـون نـمی توانـد بـا قــوه
بینایی آن را تشخیص دهند.
فضای ادراکی حیوانات مختلف نیز با یکدیگر متفاوت است.
فضای ادراکی زندگی ما از سه بعد تشکیل شده است:
بعد اول: بالا – پایین
بعد دوم: راست – چپ
بعد سوم: دور – نزدیک
برخی از این اطلاعات از محیط بیرون موجود زنده (میدان بینایی و شنوایی)
برخی از گیرنده های عضلانی، (مثل اطلاعات حـاصل از حرکت و جابجایی اندام های بدن)
برخی دیگر از گوش داخلی (ناشی از تکان دادن سـر و حالت نگهـداری بـدن در وضعیت
خـاص بدست می آید.
شکل گیری این فضای ادارکی مستلزم همـاهنگی و یکپارچکی اطلاعات رسیده از گیرنده های حسی در سیستم مرکزی و کرتکس است.
انسان بـرای ادراک فاصـله میان خود و اشیاء از نشانه های مختلفی استفاده می کند. گاهی در موقعیت های مختلف و
تصمیم گیری های ادراکی، این نشانه ها متناسب و گاهی متناقض با اطلاعات هستند که باعث میشود فرد گاهی ادراک صحیح و یا ادراک خطا داشته باشد.
از عوامل مهمی که تحت سه گروه یا نظریه مطرح میشوند، می توان از حرکات چشم که به کمک عضلات و جابه جایی سر، صورت می گیرد اعمال آزمودنی و اطلاعات و تجربیات
قبلی او را درباره اشیاء یـا مـوقعیتهای ادراکی نـام برد.
تطابق
همگرایی
ناهمخوانی شبکیه ای
چشم برای تصویر گیری دقیق روی شبکیه از انعطاف پذیری عدسی استفاده می کند. به گونه ای که عدسی برای اراک اشیای نزدیک حالت محدب به خـود می گیرد و بـرای اشیای دور صـاف شده و یـا حتـی مقعـر نیز می گـردد.
بهترین کیفیت تصویر زمانی است که شی مورد ادراک در فاصله 50 سانتیمتری ما قرار داشته باشد.
ایـن عمل مقعـر و محـدب سازی عدسـی بواسطه مـاهیچه های مـژکی انجام
می پذیرد.
علاوه بر تطابق که به وسیله هر چشم به صورت مجزا صورت می گیرد، به منظور این تطابق می بایست هر دو چشم
در جهت شی به سمت یکدیگر متمایل شوند که به این حالت همگرایی اطلاق می شود.
همگرایی برای اشیایی بیشترین کاربرد را دارد که کمتر از 5 متر از ما فاصله دارند و برای اشیایی دورتر چون خطوط نگاه دو چشم به صورت موازی ادامه پیدا می کنند دارای کنش متفاوتی هستند.
با توجه به اینکه فاصله چشم ها از یکدیگر7- 6 سانتیمتر است، الگوهای تحریکی حاصل از یک شی روی دو شبکیه یکسان نیست. تفاوت این دو الگو در ادراک اشیای نزدیک بیشتر از اشیای دور می باشد.
هنگامی که به شیء نزدیکی نگاه می کنیم فاصله یاب ها دو الگوی متفاوت از آن را ارائه می دهند: یکی نزدیک تر از دیگری روی شبکیه هـای دو چشـم ظـاهر مـی شود. ایـن مغایـرت معیاری بـرای
رسیدن به ادراک فاصله و بعد سوم است.
نمای خطی
نمای شرایط جوی
نمای اندازه نسبی
نمای قرار گرفتن یک شیء روی شیء دیگر
نمای شیب تغییر بافت
نمای حرکت نسبی دورنمای میدان دید
ادراک حرکت
هرگاه شی در میدان دید جابجا شود، تصویر رمزی آن نیز روی شبکیه جابجا می شود و موجب تحریک سلولهای بینایی
می شود که پس از تفسیر تکانه های عصبی ناشی از آن در سطح قشر مخ ؛ ادراک حرکت بوجود می آید.
بنا به نظریه گیبسون(1986) ما به این دلیل یک شی را در حال حرکت می بینیم که حرکت آن به طور متوالی قسمت هایی
از یک زمینه بی حـرکت را می پوشاند یا نمایان می سازد. گاهی ما اشیاء متحرک را در حال تغییر مکان می بینیم و بتدریج
قسمت هایی از شی را می بینیم در حالی که قسمت های دیگر آن از نظرناپدید می شود.
درست است که حرکت شییء که در میدان دید فرد قرار گرفته است موجب ادراک حرکت واقعی می شود اما ممکن است هیچ شییء در میدان دید حرکت نکند ولی ما آن را متحرک بپنداریم
خطاهای ادراک حرکت
خطای ادراک حرکت زمانی پیش می آید که تمام میدان دید در حال حرکت باشد که منجر به نشانه های مبهم می شود. مثلا هنگامی که در یک اتـومبیل نشسته اید، اگر اتومبیلی در کنار شما بـا سرعت بیشتری حـرکت نماید آنـگاه تـصور
میکنید که یا خودروی شما ثابت است یا به عقب بر میگردد.
معمولی ترین خطاهای ادراک حرکت:
حرکت ظاهری
حرکت استروبوسکپی
اثر خود جنبشی
رد تصویر
حرکت ظاهری
نقاشی های متحرک بـراساس نشان دادن تـصاویر ثابتی است که با سـرعتی معین و پیاپی بروی پرده ظاهر می شود.
سلول های سطح شبکیه پس از الگوی تحریک،در مدت کوتاهی موجب تکانه های پیاپی شده و در سطح قشر بینایی با هم می آمیزند. البته تجربه و یادگیری هم در این ترکیب و تعبیر آن نقش دارد.
چرا علی رغم توالی قطع نوراحساس چشمک زدن نمیکنیم؟ چرا متوجه فواصل زمانی خاموش میان تصاویر نمیشیم ؟
به این دلیل که به موجب قانون کورت محدودیتهای زمانی به شدت تحریکها و فاصله آنها از یکدیگر بستگی دارد.
حرکت استروبوسکپی
محرک هایی که سبب تحریک های پیاپی در شبکیه شوند موجب ادراک حرکت میگردد.محرک هایی که این پدیده را ایجاد نکنند ثابت به نظر میرسند ولو در واقع دارای حرکت باشند.
دوربین فیلمبرداری در هر ثانیه 24 تصویر از صـحنه نمایش عکسبرداری میکند و بـا هـمین سـرعت آن را نشان میدهد. چنانچه سـرعـت چـرخ ارابـه
یـک بیست و چهـارم ثانیه باشد ظاهـرا ثـابت و بـی حرکت بـه نـظر مـیرسـد
اگر کمی سریعتر حرکت کند به نظر میرسد که چرخ آهسته به عقب میرود و اگـر کـمـی آهسته تـر از سـرعت فیلم بـاشد، حـالت چرخـش به جـلو به نـظر
میرسد.
ادراک حرکت استرو بوسکپی حداقل بر دو پایه استوار
است :
1. مکانیزم حسی مستقیم
2.فرایند شناختی در حل مسئله ادارکی
اثر خودجنبشی
در این خطا نقطه نورانی ثابتی در تاریکی مطلق، بصورت متحرک ادراک می شود.
شعاع نوری را از روزنه ای به داخل اتاق کاملا تاریکی بتابانید. اگر چشم خود را برای مدتی به طور ثابت به آن بدوزید، چنین به نظر میرسد که این نقطه ی نـورانـی در جهـات مختلف و بـه انـدازه های مـتفاوت جابجا
می شود و خود به خود تکان می خورد.
یکی دیگر از پدیدهای ادراکی رد تصویر است این پدیده در اثر تحریک پیشین شبکیه چشم و یا خسته شدن سلولهای مشخصی از شبکیه به وجود می آید
مانند دشارژ شدن دستگاه الکترونیک بعد از قطع جریان برق
اگر به مدت 30 ثانیه در نور کافی بدون مژه زدن به یک تصویر ابی رنگ نگاه کنید سپس به یک سطح خاکستری
بنگرید همان تصویر را برای مدت کوتاهی به رنگ مکمل ان یعنی زرد مشاهده خواهید کرد
این پدیده در مشاهده تصویرها و اشیا متحرک نیز رخ میدهد مانند خطا آبشار یا خطا دایره مارپیچی
اگر به مدت 30 ثانیه به نقطه ای از یک ابشار یا به مرکز یک دایره مارپیچی متحرک چشم بدوزید سپس ده تا پانزده ثانیه به سطح خاکستری نگاه کنید درختان و صخرهای کنار ابشار به سمت بالا و با حرکت کندتر ادراک میشوند و یا دایره مارپیچی متحرک را در جهت عکس حرکت اولیه و به اندازه کوچکتر مشاهده می نمایید
بنظر میرسد علت این پدیده تحریک سلولهای عصبی شبکیه چشم باشد اهمیت تحریک و نقش سلولهای عصبی
پرده شبکیه به وسیله ازمایش های ساده آنستیس و گریگوری ثابت شده
در این ازمایش ازمودنی به نقطه ای که در پشت آن نواری با خطوط عمودی از راست به چپ در حرکت است نگاه میکند بدون پلک زدن پس از توقف نوار متحرک رد تصویر این نوار با حرکتی کند از چپ به راست ادراک میشود
در موقعیت دیگر آزمودنی نقطه ای که از چپ به راست در حرکت است نگاه میکند در این موقعیت نوار ثابت است رد تصویرحرکت یک حرکت ظاهری نوار است که در جهت عکس و با سرعت کمتر از چپ به راست به نظر می رسد زیرا نوار روی شبکیه از راست به چپ اثر گذاشته است
روانشناسی مفهوم زمان و مکان را در اولین شیوه های پژوهش خود از فلسفه به عاریت گرفته است و امرزه آن را به روشی تجربی مطالعه وبررسی میکند
روانشناسی ادراک زمان چیزی جز مطالعه رفتار انسان یا حیوان در ارتباط با این تغییر ها و چگونگی سازش او با انها نیست منظور از تغییرات شامل دگرگونیهای محیط فیزیکی و اجتماعی و تغییرات بدنی و روانی نیز میباشد
بنابراین ما درهر لحظه از زندگی خود به دو مجموعه از وقایع بیرونی برمیخوریم که انها را با درجه های متفاوتی ادراک میکنیم
پل فرس ادراک زمان را در ارتباط با توالی و تخمین فاصله زمانی میان دو واقعه بررسی کرده است او مسئله ای
را مطرح میکند که چگونه تحریکهای هم زمان مراکز دریافت کننده قشر مخ و تحریکهای پیاپی موجب ادراک
متوالی میشوند
او نتیجه گرفت ادراک توالی زمان تنها به توالی تحریکهای فیزیکی بستگی ندارد بلکه به شرایط ادراک نیز وابسته است
انچه در ادراک این دو واقعه مهم است ادراک فاصله زمانی بین ان دو است
در این دورنما باید عوامل فیزیکی زیستی و روان شناختی را که در چگونگی ادراک توالی زمان نقش اساسی دارند از یکدیگر متمایز کرد
رعد و برق مثالی برای توالی و فاصله میان پدیدهاست که همیشه برق بر رعد مقدم است زیرا سرعت نور بیشتر از سرعت صوت است
فاصله گیرنده ها تا قشر مخ که در تحریکهای لمسی
بسیار مهم است از جمله عوامل زیستی موثر در ادرک توالی زمان است
کلیم با ازمایشی نشان داد دو تحریک لمسی هم زمان بر پیشانی و بر ران پا به طور متوالی ادراک میشوند هم زمانی تحریک وقتی برقرار میگردد که تحریک
ران پا 2تا 3.5 صدم ثانیه زودتر صورت گرفته است یعنی مدت زمانی مطابق با زمان انتقال جریان عصبی از ران تا قشر مخ
گیرنده های حسی دارای ساختمان خاصی هستند که هر یک از سلولهای انها دارای یک زمان نهفتگی متفاوت است زمان نهفتگی گیرنده لامسه نزدیک به زمان نهفتگی گیرندهای شنوایی است
زمان نهفتگی به شدت محرک بستگی دارد به خصوص در بینایی
اگر دو صفحه کوچک نزدیک به هم ولی با شدت متفاوت به طور هم زمان روشن شوند نور این دو صفحه به طور هم زمان ادراک نمیشود یک حرکت ظاهری که از صفحه روشن تر به طرف صفحه کم نور تر حرکت میکند
ادراک میشود
هریک از گیرنده های حسی بی حسی خاصی دارند که در ادارک توالی تحریکهای که روی همان سلولها اثر
میگذارد از اهمیت بسیاری برخوردارند
اگر تحریکها از فراوانی زیادی برخوردار باشند پیوسته ادراک میگردند ولی اگر دارای فراوانی کمتری باشد در
ترازهای متغیر ادارک پیوسته صورت میگیرد
سرعت ادراک تنها تابعی از زمان نهفتگی گیرنده نیست بلکه به نگرش فرد ادراک کننده بستگی دارد
وونت جیمز و تیچر متوجه شدند محرک مورد توجه با سرعت بیشتری ادراک می شود
پیاژه نشان داد اگر کودکان به دولامپ که به فاصله یک متری آنها به طور همزمان روشن شده و نسبت به محور بدن انها به صورت نامتقارن قرار دارد نگاه کنند 80درصد خطای انها به دلیل این است که خیال میکنند لامپی که نگاه میکردنند زودتر از دیگری روشن شده است
هر اندازه سازماندهی و نظم محرکها به طور طبیعی باشد تشخیص توالی زمانی نیز به همان اندازه اسان تر صورت میگیرد مثلا توالی دو صدای متفاوت از لحاظ زیر و بم به سادگی قابل درک است ولی اگر یک محرک نورمحرک دیگری صوت باشد تشخیص مقدم بودن انها ساده نیست.
وقتی که توالی محرکها با نظم طبیعی و سازمان خاصی ارائه نشده باشد داده های ادراکی کافی نیست
بنابراین برای برقرار ساختن این نظم به اطلاعات بیشتری نیازمندیم برقراری چنین نظمی میان محرک
نوری ومحرک صوتی به راحتی انجام نمیگیرد
دو واقعه پیاپی با مدت زمانی که انها را از هم جدا میکند مشخص میشوند خواه این مدت زمان نامحدود یا با قطع میان ان دو زمان محدود گردد
ثبات ادراکی از جمله پدیدهای ادراک است که در مقوله های اندازه شکل رنگ و مکان مورد بحث روانشناسان
است .پدیده ثبات، کیفیتی است که اشیا محیطی واقع در میدان دید موجودات اعم از حیوان و انسان علی رغم
تغییرات فیزیکی خصوصیات خود را حفظ میکند یعنی اشیا که از زوایای دید متفاوت دیده میشوند با وجود تغییرات قابل ملاحظه در محرکهای بی فاصله اندازه شکل و رنگ واقعی خود را ازدست نداده و ثابت به نظر می رسند
در زمینه ثبات اندازه ازمایشهایی انجام گرفته و نظریه ای ارایه شده که به اصل تغییر ناپذیری اندازه فاصله معروف
گردیده و اساس ثبات ادراکی است چنانچه ادراک اشیا مورد استفاده در زندگی روزمره یعنی اشیا اشنا مطرح باشد پدیده ثبات براساس تجربه و یادگیری های ادراکی در تمام کیفیات آنها تحقق میپذیرد
اگر بر اثر تابیدن نور کم یا زیاد تغییری در چگونگی رنگ انها پدید اید میل داریم انها را به همان رنگ یا درخشانی اولیه مشاهده کنیم چنانچه در اثر حرکت و جابه جایی اشیا شکل ظاهری انها در زاویه دید ما تغییر کند ماهمچنان انها را به شکل اصلی و اولیه ان میبینم همچنین اگر خود ما حرکتی به جهات مختلف داشته باشیم و با زاویه مختلف به اشیا نگاه کنیم علی رغم تغییرات حاصل در تصاویر شبکیه انها ما انها را در اندازه و شکل واقعی در مکان ادراک میکنیم
در اردارک فاصله دیدیم که نشانه هایی تحت عنوان نشانه های یک چشمی و دو چشمی لازمه ادراک فاصله و عمق است نظیر حرکات چشم و نشانه هایی که در طرحها نقاشی برای نشان دادن فاصله و عمق استفاده میشوند
بررسی مسیله ادراک یعنی فاصله ای که شی در ان فاصله به چشم ما میرسد بدون درنظر گرفتن اندازه ان بی نتیجه است
در شرایط دید طبیعی در مورد اشیا اشنا همواره رابطه میان تخمین اندازه و تخمین فاصله وجود دارد اگر برای
ادراک فاصله نشانه های لازمی وجود داشته باشند تخمین ان نسبتا دقیق است در حالی که بدون نشانه ها ادراک
فاصله دقیق ممکن نیست
درازمایشهای انجام شده معلوم شده که در موقعیتهای دید طبیعی اندازه شی ادارک شده در فاصله های کم یا زیاد
متناسب با اندازه فیزیکی ان است ولی در موقعیت دید کنترل شده در ازمایشگاه ادارک این اندازه کم وبیش تابعی
از زاویه دیدی که شی مورد نظر از ان فاصله دیده میشود در مورد اول صحبت از ثبات اندازه و در مورد دوم
قانون فیزیکی و هندسی مطرح است
اتاق ایمز
آزمودنی در محل تقاطع دو راه رو به صورت L ایستاده است در یکی از راهرو ها در فاصله ۳ متری آزمودنی
صفحه دایره ای شکل روشنی قرار داده اند که قطر آن قابل تنظیم است در راهرو دیگری در فاصله بین ۳ تا ۳۶
متری آزمودنی صفحه روشن دیگری قرار گرفته است آزماینده قطر این صفحه را به گونه ای تنظیم کرده است که
همواره تحت یک زاویه یک درجه دیده می شود بدین ترتیب تصویر شبکیه از اندازه و شدت روشنایی ثابت
حاصل می گردد از آزمودنی می خواهند که صفحه اول را به اندازه صفحه دوم که در فواصل مختلف به اندازه های
متفاوت دیده می شود تنظیم کند این عمل را در چهار موقعیت نشان دادن یک چشمی دوچشمی یک چشمی ودوچشمی
و مردمک مصنوعی
در آزمایشهای فوق پرده سیاهی تمام دیوارهای راهرو را می پوشاند و فقط صفحه روشن در فواصل مختلف دیده می شود که به این ترتیب هیچ نشانه ای برای تخمین فاصله شبکه وجود ندارد نتیجه این آزمایش همانطور که در
تصویر میبینید پدیده ثبات اندازه را در دو موقعیت دو چشمی یک چشمی به خصوص در موقعیت دوچشمی نشان
می دهد به تدریج که در موقعیت های دیگر نشانه های محیطی یعنی دیوارهای راهرو کم و بیش حذف می شوند
ادراک اندازه به سمت تبعیت از قانون فیزیکی اندازه تصویر شبکیه یا زاویه دید میل می کند
در یک فضای فیزیکی اقلیدسی میان اندازه فیزیکی یک شی با فاصله Rکه از آن فاصله شی دیده میشود و زاویه دید o که باتوجه به ان اندازه شی مشخص میشود رابطه ثابتی وجود دارد
دو خط الف و ب یک اندازه هستند خط الف که نزدیکتر به عدسی است تصویر ج را ایجاد کرده است و خط ب که دورتر است دارای تصویر کوچکتر ب است.ولی دو خط ب و ج با وجود تفاوت فاصله و اندازه آنها از عدسی چشم دارای تصویری برابرند زیرا تحت یک زاویه دید منعکس شده اند
اگر شی به تدریج از جلو چشم ما دور شود و یا بشقاب دایره شکلی را از فاصله دور نگاه کنیم با وجود تغییرات هندسی تصاویر انها در سطح شبکیه همواره انها را به شکل اصلی میبنیم و حتی می توانیم شکل انها را دقیقا رسم کنیم
مثال درب اتاقی را از وضعیت کاملا بسته تا کاملا باز در نظر بگیرید اگر چه تصاویر حالتهای مختلف ان روی شبکیه تغییر میکند ما ان را در هروضعیتی به شکل مربع مستطیل ادراک میکنیم این ادراک واقعی نمونه های از ثبات شکل به شمار می ایند که براثر تجربه حاصل میشود
در ازمایشهای که با کودکان 8ساله و بزرگسالان برای تشخیص اندازه اشیا انجام دادند هردو گروه از فاصله 3متری اندازه اشیا را درست تشخیص دادند با افزایش
فاصله کودکان اشیا را تا حدودی بزرگتر تشخیص میدادند اما بزرگتر ها اندازه اشیا را درست تشخیص می دادند
رنگ و درخشانی اشیا مورد استفاده ما در شرایط فیزیکی و تابش نور تغییر می کند و تصویر و تحریکهای
شبکیه ای نیز در هروضعیت اطلاعات متفاوتی به سطح قشر مخ میرسانند با وجود این تغییرات این اشیا را به
رنگ اولیه ای که ادراک کرده ایم میبینیم
مثلا یک پیراهن سفید در نورکم یا نور زیاد همواره سفید دیده میشود در حالی که در نور کم نورمنعکس شده از
ان بسیار کم است علت ان این است که درخشانی و رنگ اجسام با توجه به شدت نور نسبی منعکس از انها ادراک می گردد و شدت نور مطلق تاثیری در ادراک انها ندارد
وقتی که ما در محیط زندگی خود جابه جا میشویم تصاویر اشیا اطراف و در دسترس ما روی شبکیه اندازه جهت و رنگهای متفاوت از واقعیت خود پیدا میکنند ولی ما آنها را ثابت میبینیم
در تمامی این ثباتها یک فرایند مشترک وجود دارد و ان این است که کم و کیفیت الگو های تحریکی محیط باوجود تغییرات تحریکی در سطح شبکیه و متفاوت با ویژگیهای واقعی انها در اثر تجربیات و یادگیری های ادراکی ثابت به نظر می رسند این فرایند از قانون امرت پیروی میکند
امرت با مطالعه اندازه رد تصویرها توانست اثار اندازه تصویر شبکیه ای و فاصله ادراک شده را از یکدیگر
تفکیک کند رد تصویر در نتیجه خسته شدن یاخته های بینایی در منطقه ای از شبکیه ایجاد میشود اندازه خسته شده شبکیه ثابت میماند اما اندازه تصویر تغییر میکند و متناسب با چشم بیننده است
مثلا شخصی به زمینه دوردستی نگاه میکند این رد تصویر بزرگتر و وقتی که به زمینه نزدیکی نگاه میکند
کوچکتر به نظر می اید
بنابراین قانون امرت اندازه رد تصویر متناسب با فاصله ان است این قانون بعدها گسترش یافت و به صورت اصل تغییرناپذیری فاصله اندازه بیان شد
مطابق اصل و قانون امرت خطای ادراک ماه را میتوان چنین تبیین کرد سطح زمین نشانه های خوبی برای ادراک فاصله میسازد که گنبد اسمان فاقد ان است
براساس ازمایشها و تجربه های که درمورد حیوانها و کودک ادمی انجام گرفته حتی انهای که تجربه و استعداد
یادگیری چندانی ندارند اشیا را باوجود تغییرات فاصله ثابت ادراک میکنند بنابراین هنوز نمیتوان گفت که پدیده
ثبات فطری است یا براساس تجربه و یادگیری محیط
همچنین اطلاعات و نشانه های تعیین کننده در ایجاد ثبات روابط موجود میان تمامی اشیا میدان دید است
از طرفی اساس زیست شناختی نیز از عوامل تعیین کننده در فرایند ثبات ادراکی است
سپاس ازتوجه شما