روایت درمانی
Narrative Therapy
دکتر رضا برومند
Reza.brmminab@yahoo.com
به نام خدا
تمام دنیا یک نمایش است و تمام مردان و زنان بازیگران آن آن ها از یک سو به صحنه می آیند و از سوی دیگر از آن خارج می شوند، و هر کس در مدت عمر خود نقش های بسیاری اجرا می کند. نمایش او هفت پرده دارد.
مقدمه
یکی از رویکردهایی که از فضای پست مدرن بیشترین تاثیر را گرفته است، نظریه روایت است که ریشه های آن در درمان در نظریات اجتماعی، نهفته است
پسامدرنیسم منکر وجود یک جهان عینی قابل فهم است و قبول ندارد که دانش بی طرف و مستقلی وجود داشته باشد که بتواند حقیقت را منعکس کند.
درعوض، اظهار میدارند که چندین حقیقت مصنوع اجتماع وجود دارد که تحت فرمان قوانین جهان شمول نیست.
مروری بر ادبیات موضوع نشان می دهد که رویکردهای داستانی یا روایتی در روانشناسی تاکنون بر چند محور زیر متمرکز بوده اند : 1-استفاده از قصه به مثابه ی یک فن درمانی در روان درمانی فردی و خانوادگی 2- استفاده از قصه به عنوان ابزاری تشخیصی 3- استفاده از قصه در حکم روشی برای آموزش و پرورش توانایی های کودکان .
تعریف روایت درمانی
روایت درمانی عبارت است از فهم داستان هایی که زندگی یک فرد را تشکیل داده اند
روایت درمانگر به تعیین موضوعی علاقه مند است که بتواند اجزای مختلف زندگی فرد را به هم متصل کند
روایت، طرحی است که به کمک آن انسان به تجربه های گذرا و اعمال شخصی خود معنا می دهد و قالبی است برای فهم و درک رویدادهای گذشته ی زندگی شخص و برنامه های آتی او.
اهداف درما نی
مشکل، داستانی است که نیازمند دوباره تالیف شدن از طریق گفتگوی درمانی است .
بر اساس این فرض که مشکلات ما حاصل داستان هایی است که ساخته ایم، باید برای حل مشکلاتمان داستان های کهنه را ساخت زدایی کنیم و داستان های جدیدی بسازیم.
ابتدا باید آگاه شویم که چقدر از داستان ما بر اساس موعظه های حاکم در خانواده ها و جوامعمان ساخته شده اند.
برای ساختن داستانی جدید به کلمه ها، تصاویر ذهنی و معانی جدید نیازمندیم. وقتی که زبان ما غنی تر شود، تجربه ما نیز غنی تر خواهد شد. اگر زندگی ما خیلی پوچ، مقید یا بی رمق باشد، علت این است که زبان ما بسیار محدود است
درمانگران روایتی حل کننده مسایل نیستند،
درعوض آنها به افراد کمک می کنند که خود را از داستان های آکنده از مشکل جدا کنند
تا بتوانند برای نگرش جدیدی به خود، فضایی باز کنند
رابطه ی درمانی
داستان درمانگران درمانجویان را راهنمایی می کنند که داستان های خود را به گونه ای ویرایش کنند که کمتر محدودکننده و بیشتر آزادی بخش باشند
به طور کلی، روایت درمانگران به مراجعین کمک می کنند که به جای تمرکز بر داستان های سرشار از مشکل وبیهوده، توجه خود را به سمت داستان های پسندیده که آنها را به سمت هویت و زندگی بهتر می کشاند، هدایت نمایند
تاریخچه
روایت درمانی درخلال دو دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی متولد شد و گسترش یافت.
قسمت اعظم این رشد و پیشرفت را باید مرهون بنیان گذار رسمی این رویکرد یعنی مایکل وایت ( Michael (White خانواده درمانگر استرالیایی ودوست و همکارش دیوید اپستون ( David Epston ) نیوزلندی دانست
مبانی نظری
اگرمساله ی کلیت یکپارچگی روانی انسان را براساس دیدگاه پیروان نظریه ی روایت درمانی (مکآدامز 6،1995 )بنگریم، متوجه می شویم که مردم تمایل دارند زندگی خود را به شکل یک داستان معنی دار، پیوسته ومنطقی درنظر بگیرند، به طوری که بتوانند هدفها و توقّعات آینده ی خویش را پیش برند
مبنای روایت درمانی
نظریه ی گشتالت نخستین بار در سال 1912 به وسیله ی مکس ورتهایمر ( 1880 – 1943 ) و همکاران اوکهلر وکافکا مطرح شد.
کل چیزی بیش از مجموعه اجزای تشکیل دهنده اش می باشد
روان شناسان مکتب گشتالت به کلّ هیات انسان می نگرند و به ادراک، شناخت و حلّ مساله اهمیت می دهند و معتقدند که بررسی رفتار هنگامی موفقیت آمیز و ثمربخش است که به کلّ موجود واکنش کننده وکل رفتار توجه-شود، نه به اجزای آن
از دیدگاه پیروان نظریه ی گشتالت هنگامیکه شکل ها در زمینه آشکار می شوند؛ ولی کامل و حل شده نیستند افراد در حالت تکلیف ناتمام قرارمی گیرندکه این امر می تواند به صورت احساس های ابراز نشده ای چون رنجش، خشم، نفرت، درد، اضطراب، اندوه،گناه و بی قیدی آشکار شود.
برخلاف موقعیت های ناتمام، دریک موقعیت سالم وطبیعی، یک نیاز یا شکل از زمینه بیرونمی آید، انرژی به حرکت درمی آید، تماس حاصل می شود وگشتالت کامل می گردد؛ اما اگر موقعیت ناتمام بماند، این جهت گیری های ناتمام در جستجوی کامل شدن هستند و وقتی به اندازهی کافی قدرتمند بشوند، فرد دچار اشتغال های ذهنی، رفتارهای وسواسی، نگرانی و رفتار خودتخریبی می شود.
آنچه معمولا افراد به عنوان محتوای داستان خود در نظر می گیرند داستان های غالبی است که از طرف جامعه و فرهنگشان بر ایشان تحمیل می شود.
انسان محصول جامعه است و نمی تواند بدون دیگران معنایی مجرد خلق کند.
روایت درمانی سعی دارد این داستان های فرهنگی درونی شده را با داستان هایی شخصی تر و مقبول تر برای مراجعین جایگزین کند.
فرآیند ساخت داستانها یک فرآیند طبیعی است که به افراد کمک میکند خود و تجاربشان را بفهمند.
در این فرآیند فرد رویدادها را دریک الگوی به هم پیوسته همراه با احساسات و افکار سازماندهی و یادآوری میکند و به این ترتیب احساس می کند میتواند زندگی خود را پیش بینی و کنترل کند.
ساخت و معنادهی به تجارب سبب میشود تا تاثیرهیجانها بیشتر قابل کنترل باشد و تجزیه و تحلیل آنها تسهیل شود، در نتیجه فرد کمتر به نشخوار فکری در مورد آنها می پردازد.
از دیدگاه پیروان نظریه ی گشتالت هنگامی که شکل ها در زمینه آشکار می شوند؛ ولی کامل و حل شده
نیستند افراد در حالت تکلیف ناتمام قرارمی گیرندکه این امر می تواند به صورت احساس های ابراز نشده ای چون
رنجش، خشم، نفرت، درد، اضطراب، اندوه،گناه و بی قیدی آشکار شود.
چون این احساسها به طور کامل و آگاهانه تجربه نشده اند، در زمینه می مانند و طوری به زمان حال انتقال می یابندکه ارتباط موثرّ فرد را با خود و دیگران مختل می کنند.
از مطالب بیان شده می توان دریافت که یکی از عوامل عمده ی تعارض ها و ناسازگاریهای زناشویی، امور ناتمام، بستن ناقص حوادث و اتفّاقات زندگی هستند، امور ناتمام شامل حوادثی می شوند که روابط افراد را به طور قابل ملاحظه ای تحت تاثیر قرارمیدهند
برخلاف موقعیت های ناتمام، دریک موقعیت سالم وطبیعی، یک نیاز یا شکل از زمینه بیرونمی آید، انرژی به حرکت درمی آید، تماس حاصل می شود وگشتالت کامل می گردد؛
اما اگر موقعیت ناتمام بماند، این جهت گیری های ناتمام در جستجوی کامل شدن هستند و وقتی به اندازهی کافی قدرتمند بشوند، فرددچار اشتغال های ذهنی، رفتارهای وسواسی، نگرانی و رفتار خودتخریبی می شود
زمانی که گشتالت های ناتمام به ویژه در زندگی زناشویی از طریق اطّلاعات نادرست و غیرواقعی تکمیل شود، می تواند آسیب زا و باعث تنش های زناشویی شود
اگرمسالهی کلیت یکپارچگی روانی انسان را براساس دیدگاه پیروان نظریه ی روایت درمانی بنگریم، متوجه می شویم که مردم تمایل دارند زندگی خود را به شکل یک داستان معنی دار، پیوسته و منطقی درنظر بگیرند، به طوری که بتوانند هدفها و توقّعات آینده ی خویش را پیش برند.
فرآیند ساخت داستانها یک فرآیند طبیعی است که به افراد کمک میکند خود و تجاربشان را بفهمند.
در این فرآیند فرد رویدادها را در یک الگوی به هم پیوسته همراه با احساسات و افکار سازماندهی و یادآوری میکند و به این ترتیب احساس می کند می تواند زندگی خود را پیش بینی و کنترل کند.
کارکرد روایت، شکل دادن به زندگی و تبدیل اعمال و وقایع هر روزی به واحدهای زنجیرهای و نمایشی است.
قالبی برای فهم ودرک رویدادهای گذشته ی زندگی شخص و برنامه ی آتی است.
درمان روایتی یکی از انواع درمانهایی است که به افراد کمک می کند تا به تجارب ناتمام خویش،کلّیت ومعنای خاص ببخشند.
مفاهیم اساسی روایت درمانی
1-برون سازی
2-پیامدهای یگانه
3-مستندات درمانی
4- شاهدان بیرونی
برون سازی
این مفهوم بر این نکته انگشت می گذارد که مشکلات جزیی از شخصیت و وجود فرد نیستند و بر وی تحمیل شده اند و درمانگر باید بوسیله یکسری جملات و توضیحات فرد را در جداسازی این مشکلات از خود کمک نماید.
برون سازی
به این وسیله مشکلات خیلی بهتر و دقیقتر قابل بررسی هستند.
مثلا به جای «شما وسواسی هستید » بگوییم «وسواس به زندگی شما چنگ انداخته است
پیامدهای یگانه
در این راستا با تکیه بر لحظات بزرگ و نقاط عطف زندگی فرد و خاطرات تاثیر گذاری که در لحظه حال فراموش شده اند و با تمرکز بر اهداف و رویاهای فرد برای آینده ، داستان زندگی فرد را تغییر دهیم.
ما با تمرکز بر آنچه نقطه مثبت فرد بوده و بوسیله داستان غالب فرهنگی کنار گذاشته شده فرد را از عدم صحت و اعتبار داستان غالب آگاه می گردانیم و در سقوط این روایت غالب یاریش می کنیم
مستندات درمانی
گاهی درمانگر برای اهداف خاص درمانی برای مراجع نامه می نویسد . این نامه ها می توانند در حین درمان یا بعد اتمام دوره خوانده شوند و محتویات متفاوتی دارند که بسته به شرایط درمان با خلاقیت درمانگر تعیین می شوند.
شاهدان بیرونی
در درمان روایتی برای غلبه بر جزم اندیشی و توان بررسی صحیح مراجعان به جای یک نفر از یک تیم برای درمان استفاده می شود.
به این صورت که این تیم که با عنوان تیم انعکاسی خوانده می شود از پشت آیینه یا به صورت صوتی در جریان درمان قرار می گیرد و بعد درباره شیوه و کیفیت و سایر موارد جلسات به درمانگر اصلی کمک می کند.
گاهی از مراجعان قبلی درمانگر به عنوان شاهدان بیرونی استفاده شده است و پس از اتمام جلسات با یا بدون حضور مراجع از ایشان درباره دریافت ها و نظراتشان مصاحبه به عمل آمده است. این کار در حضور مراجع می تواند فواید زیادی داشته باشد.
تکنیک های روایت درمانی
1- ایجاد باور در درمانجو و مراجع مبنی بر اینکه بیان یک داستان ساده از یک مساله و یا مشکل زندگی شکلی از یک عمل برای تغییر است
2-کمک به درمانجو یا مراجع برای عینی سازی مشکلات و درک ارتباط ان با یک زمینه اجتماعی بزرگتر و ارتباط آن با سایر مسائل و مشکلات
3-کمک به درمانجو یا مراجع برای تعیین و تشخیص عواملی که بر مساله یا مشکل تاثیر می گذارند
4-کمک به درمانجو یا مراجع برای تامل در باره خود واقعی اش و ایجاد فرصت برای بازسازی و باز نویسی داستان زندگی اش
5- حرکت از انچه شناخته شده اند به آنچه که شناخته نشده اند
6-کمک برای دیدن آنچه که غایب و پنهان اند اما بر بیان مشکل تاثیرگذارند
7-کمک به تشخیص انچه که برای فرد واقعا تاثیر گذار و مهم اند
8- کمک به درک بهتر تجربه های زندگی
فرایند درمان
فرایند درمان شامل تغییر تفسیرها و عقاید مراجعان نسبت به وقایع گذشته است .
تفسیرهایی که می تواند زندگی را محدود کرده و سبب اختلال شود. درمان گر روایتی به فرد کمک می کند به درک وسیعتری از خود برسد و تفسیرهای محدود کننده را با داستان های جدید شخصی و ضامن رشد و لذت فردی عوض کند
راهبردهای درمان روایتی
راهبردهای درمان روایتی در سه مرحله است
1- مرحله روایتی مشکل
-دادن قالب دیگری به مشکل به عنوان یک ابتلا (بیرونی کردن) با تمرکز بر اثرات ان ها به جای علل ان ها
راهبردهای درمان روایتی
2- پیدا کردن استثنائات:
پیروزی نسبی بر مشکل و مثال های از اقدامات موثر
3- جلب حمایت
ترغیب نوعی رفتار عمومی برای تقویت تفسیرهای جدیدتر و مورد ترجیح
سازه های شناختی خصوصی گذشته را به قالب اعمال مورد حمایت اجتماعی در می اورد
شیوه های عملی نمودن راهبردها
سلسله سئوالاتی که بدقت تنظیم شده اند
1- سئوالات ساختار شکن:
بیرونی کردن مشکل
افسردگی چه چیزی را در گوش شما نجوا می کند
شیوه های عملی نمودن راهبردها
2- سئوالات بازکننده فضا:
اشکار ساختن نتایج منحصربفرد
ایا زمانی بوده است که بگو مگو توانسته است کنترل شما را در دست نگیرد؟
شیوه های عملی نمودن راهبردها
3-سئوالات ترجیحی
اطمینان از اینکه نتایج منحصر بفرد بیانگر تجربیات ترجیح داده شده است
ایا این روش اداره کردن کارها را بهتر کرد یا بدتر ؟
شیوه های عملی نمودن راهبردها
4- سئوالاتی برای ارائه داستان
ایجاد داستان جدید از نتایج منحصر بفرد
این کاری که الان می کنید با کاری که قبلا انجام می دادید چه تفاوتی دارد؟
چه کسی اولین بار متوجه تغییرات مثبت در شما می شود
شیوه های عملی نمودن راهبردها
5- سئوالات معنایی
به چالش کشیدن تصاویر منفی از خود و تاکید بر عوامل مثبت
چه معنایی برای شما داشت که توانستید این کار را انجام دهید
شیوه های عملی نمودن راهبردها
6-سئوالاتی برای کشاندن داستان به اینده
حمایت از تغییرات و تقویت پیشرفت های مثبت
چه پیش بینی ای برای سال اینده می کنید؟
فنون درمانی
1- مداخلات درمانی در قالب سئوال ارائه می شد
2- جلسه اول را با بررسی اینکه افراد وقت خود را سپری می کنند شروع می نمایند
3- بیرونی کردن مشکل : مشکل خود شخص نیست
– از طریق سئوال پرسیدن از اثرات مشکل و نه علل ان
فنون درمانی
3- چه کسی مسئول است ؟ فرد یا مشکل؟
سئوالات تاثیر نسبی:
وارد کردن خانواده در بحث
فنون درمانی
4- پشت پرده داستان
لحظاتی که از مشکل پرهیز شده است
ایا زمانی را بخاطر می اورید که عصبانیت داشت وجودتان را فرا می گرفت اما اجازه ندادید؟
فنون درمانی
5-بازنویسی کل داستان:
بیان پیروزهای گذشته و حال خود از داستان
مواقعی که توانستی افسردگی را شکست دهی از خودت چه برداشتی داشتی ؟
پسر شما چه ویژگی را باید بدست می اورد تا قادر به انجام ان کار باشد
فنون درمانی
6- تقویت داستان جدید
درمانگران روایتی پیشنهاد می کنند تا شنونده ای پیدا کنند که پیشرفت ان ها را در ساختن داستان های جدید از خویش حمایت کنند
مراحل روایت درمانی
بر اساس طرح های درمانی انجام شده در ارتباط با روایت درمانی مراحل زیر توسط پژوهشگران انجام شده است
جلسه اول
اولین قدم در هر شیوه درمانی و یا ارتباط مشاوره ای برقراری روابط حسنه با درمانجو و یا مراجع است
بهترین کار برای ایجاد ارتباط حسنه معرفی خود و فرد و یا افراد
گفتگو در باره موضوعات معمولی و غیر حساس
توضیح قوانین گروه
معرفی روایت درمانی
توصیف داستان مسلط افراد در زندگی
ارائه تکلیف در منزل
جلسه دوم
اغاز برون سازی
بررسی روایت های زندگی فرد یا افراد
داستان زندگی من
اغاز کشف استعاره خود
جلسه سوم
بررسی استعاره های افراد
بررسی استعاره در باره موضوع بخصوص مانند استعاره مربوط به بدن
جلسه چهارم
راهبردهای حل مساله
بحث فردی و یا گروهی در باره نگرش به حل مشکل
جلسه پنجم
بحث گروهی در خصوص بازخورد جلسات قبلی
تسلط فرد بر خودش
شفاف سازی
دادن تکالیف در منزل برای جمع اوری اطلاعات در باره موضوع درمان
جلسه ششم
بررسی معایب خود
نیرو دهندگان مشکل
ایفای نقش
توضیح و تمرین جملات ناتمام
جلسه هفتم
مقابله با احساسات منفی ناشی از مساله یا مشکل
بیان روایتی از خود در ارتباط با مساله
جلسه هشتم
بحث گروهی و بررسی احساس فرد، ارزوها و رویاپردازی در ارتباط با موضوع درمان
خلق داستان ها از موضوع
بازنویسی روایت زندگی از گذشته تا حال
جلسه نهم
بازنویسی روایت زندگی درباره حال و آینده و دادن عنوان جدید به روایت زندگی، آرامشبخشی از طریق تکنیک اتاق کنترل، توضیح دادن درخصوص ایجاد روایت جدید و کمک فردی.
جلسه دهم
بحث گروهی درباره تغییرات ایجاد شده در افراد به واسطه شرکت در جلسات، بررسی شواهد مربوط به تغییر در گروه.
نمونه دوم
جلسه ی اول درمان روایتی -ایجاد رابطه ی حسنه
جلسه ی دوم- اجرای تکنیک برونی سازی و عینیت بخشی بر اساس نظریه ی روایت درمانی
جلسه ی سوم – اجرای تکنیک ساختار شکنی
جلسه ی چهارم – اجرای راهبرد استعاره سازی مشکل
جلسه ی پنجم- اجرای تکنیک بازنمایی طرحی از موقعیت
جلسه ی ششم- اجرای فن راهبردهای بی همتا در زندگی
جلسه ی هفتم- اجرای تکنیک بازنویسی داستان زندگی
جلسه ی پیگیری- پیگیری جلسات درمان بعد از یک ماه