راه های جذب دانشجویان به نمـاز
اشاره دستورات الهی برای به سعادت و کمال رسانیدن انسان ها و در نهایت رسیدن به قرب خداست. برای نیل به این مقصود خداوند متعال پیامبرانی و به ویژه آخرین سفیرش، پیامبر اعظم حضرت محمّد مصطفی (ص) را فرستاد تا انسان ها را در یک برنامه تدریجی از انواع آلودگی ها، خرافات، کجروی ها، و زنگارهای شرک ـ که همچون غُل و زنجیر بر پیکرشان سنگینی می کرد ـ رهایی بخشند. از جمله این دستورات، فریضه مقدس «نماز» است که ستون دین است و با پذیرفته شدن آن سایر اعمال نیز پذیرفته می شود. و اگر مورد پذیرش قرار نگیرد، سایر اعمال نیز بی نتیجه و مردود است. نماز در حقیقت به منزله آرم اسلام است و به سایر کارهای ما، در زندگی ارزش و اعتبار می بخشد. یقیناً یکی از دغدغه های استادان معارف اسلامی، دعوت و جذب دانشجویانی است که احیاناً اهمیت کمتری به نماز می دهند. آنچه در این مقاله مورد بحث قرار می گیرد عبارت است از عواملی که در جذب دانشجویان و جوانان به این فریضه الهی موثرند.
1- ترسیم جذابیت های نماز
هنگامی که انسان از زیبائی ها و جذابیت های عبادات به ویژه نماز که ستون دین است، آگاه شود، پایبندی و توجه به آن فزونی می یابد و می کوشد به نحو احسن آن را به جا آورد.
برای روشن تر شدن این موضوع ذکر برخی از بیانات نورانی حضرات معصومین ـ علیهم السلام ـ ضرورت دارد. پیامبر اسلام (ص) در این خصوص می فرماید: «نماز به نهری تشبیه شده که انسان روزی پنج بار در آن شستشو می کند و دیگر چرکی باقی نمی ماند.(حر عاملی، وسائل الشیعه،ج 3، ص 7، نهج البلاغه، خطبه 199،ص 307)
و یا فرمود:نور و روشنی چشم من در نماز است(مجلسی، بحارالانوار، ج 77، ص 77)
و نیز فرمود: نماز، به منزله پرچم و آرم و نشانه مکتب اسلام است.(متقی هندی، کنزالعمّال فی السنن و الافعال، ج 7 ص 279)
امام علی (ع) در این باره فرمود: «مردم نماز را بر عهده گیرید و آن را حفظ کنید، زیاد نماز بخوانید، و با نماز خود را به خدا نزدیک کنید… همانا نماز، گناهان را چونان برگ های پائیزی فرو می ریزد و غُل و زنجیرگناهان را از گردن ها می گشاید. (نهج البلاغه، خطبه 199، ص 307)
از امام حسن مجتبی(ع) سوال شد: چرا بهترین لباس ها را به هنگام نماز می پوشید؟ فرمود: خدای بزرگ زیباست و زیبایی را دوست دارد. پس من برای پروردگارم خود را آراسته می کنم؛ زیرا خداوندمی فرماید: نزد هر مسجدی خود را آراسته کنید. به همین دلیل دوست دارم بهترین لباس هایم را بپوشم. (دشتی، مجموعه نهج الحیاه (فرهنگ سخنان امام حسن (ع)،ص 547 ، 548)
امام سجاد(علیه السلام) فرمود: «و به هنگام نماز، مقام واصلان به منازل والای آن و حافظان ارکانش را بر ما ارزانی دار، آنان که نماز را در اوقات مخصوصش بنا بر سنّت بنده و پیامبرت ـ که درود تو بر او و آلش باد ـ در رکوع و سجود و همه فضیلت هایش با کامل ترین و تمام ترین طهارت، و روشن ترین و رساترین خشوع، به جای می آورند»(صحیفه کامله سجادیه، دعای 44 ، ص 287)
امام صادق(علیه السلام) فرمود:«هر که این نمازهای پنجگانه واجب را بر پا دارد و بر وقت هایش مواظبت نماید، خداوند را در روز رستاخیز در حالی دیدار کند که او را از جانب خداوند پیمانی باشد و خدا او را به سبب آن پیمان به بهشت در آورد و هر که در وقت هایش نماز را بر پا ندارد، پس او را چنان باشد که اگر خدا خواهد او را ببخشاید و چون خواهد او را عذاب کند».(شیخ صدوق ، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 79)
با توجه به این بیانات و سایر احادیثی که در خصوص جاذبه های نماز از سوی حضرات معصومین علیهم السلام ایراد شد. نسیم فرح بخشی در وجود ما وزیدن گرفته و شوق و رغبتمان را نسبت به اقامه نماز که فریضه الهی است، مضاعف می نماید.
هنگامی که پیامبر عظیم الشان اسلام به مدینه هجرت کردند، نخستین اقدام ایشان تاسیس مسجد بود، تا گذشته از اینکه در خدمت عبودیت و بندگی خدا قرار می گیرد، به عنوان یک محل تعلیم و تربیت از یک سو و هم چنین کانون سیاسی و قضایی از سوی دیگر در آید. ساختن مسجد باعث ایجاد وحدت و یکپارچگی و انسجام بیشتر در میان جامعه اسلامی گردید، به طوری که مسلمین برای اقامه نمازهای پنجگانه در مسجد حضور پیدا می کردند و باعث اخوت و برادری و نزدیک شدن قلوب آنها به یکدیگر می گردید و می توانستند ضمن به جا آوردن فریضه مقدس نماز معارف و احکام اسلامی را از زبان پیامبرگرامی اسلامی بشنوند و عمل نمایند.(بنگرید به مقاله نگارنده (سید حسین حرّ) در مجله آینه پژوهش شماره 87، ص 9)
2- پاداش رفت و آمد به مسجد و بیان فضیلت نماز جماعت
مساجد به عنوان یک مکان مقدس از صدر اسلام تا کنون برای مسلمین نقش مهمّی چه در حوزه عبودیت و چه در حوزه های مختلف دیگر ایفا نموده، پیشوایان ما اجر و پاداش زیادی برای کسانی که قدم به آن می نهادند، بیان فرمودند که به پاره ای از آنها اشاره می نماییم.
امام علی (ع) بارها می فرمود: هر که به مسجد رفت و آمد کند، یکی از این هشت چیز را به دست آورد: برادری که در راه خدا از او بهره مند گردد، دانشی برگزیده، نشانه ای استوار، رحمتی مورد انتظار، سخنی که او را از تباهی باز دارد، سخنی که بشنود و او را بر راه هدایت رهنمون شود و یا گناهی را به سبب بیم یا آزرم ترک کند.(شیخ صدوق ، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 75)
امام صادق (ع) از پدرانش علیهم السلام روایت نموده که پیامبر خدا (ص) فرمود: هر که قرآن گفتارش و مسجد خانه اش باشد، خداوند خانه ای برای او در بهشت بنا نهد.(همان، ص 75)
و نیز فرمود: هر که پیاده سوی مسجدها رود، پای خویش را بر هیچ خشک و تری ننهد، جز آنکه این زمین تا زمین هفتم برای او خدا را تسبیح گویند و به پاکی یاد کنند.(همان)
به نظر می رسد یکی از اهداف نبی مکرم اسلام (ص) در توجه دادن به مساجد این بود که به مردم تفهیم نمایند که علم و ایمان با یکدیگر توام است، یعنی هر کجا مسجدی بنا شد آنجا کانون تعلیم و تربیت و علم و دانش نیز می باشد.(بنگرید به مقاله نگارنده (سید حسین حرّ) در مجله آینه پژوهش شماره 87 ص 9)
در خصوص پاداش نماز جماعت امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی، نماز جماعت بیست و سه درجه بر نماز فُرادی برتری دارد و بیست و پنج نماز به شمار آید.(شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 99) از رسول خدا (ص) نقل شده که فرمود: نماز کسی که صدای اذان را بشنود و بی دلیل ، در نماز جماعت مسلمانان شرکت نکند، ارزشی ندارد.(قرائتی، پرتوی از اسرار نماز، ص 208)
اگر نفرات شرکت کننده در نماز جماعت از ده نفر گذشت، حساب آن را جز خدا کسی نمی داند.(همان، ص 209)
نخستین نماز جماعتی که در صدر اسلام برگزار شد، به امامت پیامبر عظیم الشان بود. یعقوبی در این خصوص می نویسد: « نخستین نمازی که بر او واجب گشت، نماز ظهر بود، جبرئیل آمد و وضو گرفتن را به او نشان داد و چنانکه جبرئیل وضو گرفت، رسول خدا هم وضو گرفت، سپس نماز خواند تا به او نشان دهد که چگونه نماز بخواند، سپس رسول خدا (ص) نماز خواند. بر روایت بعضی نخستین نمازی که رسول الله(ص) خواند، «صلوه وسطی» یعنی نماز ظهر بود. سپس خدیجه دختر خویلد رسید و رسول خدا (ص) او را خبر داد، پس وضو گرفت و نماز خواند، سپس علی بن ابیطالب رسول خدا (ص) را دید و هر چه را دید انجام می دهد، انجام داد».(یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج 1 ص 378)
اگر شریعت مبین اسلام امروز به دست ما رسیده، مرهون زحمات پیامبر اسلام (ص) و ائمه اطهار علیهم السلام و بسیاری از کسانی است که در این راه شکنجه و یا حتی جان خود را در راه اعتلای آن دادند. چنانکه در تاریخ آمده، روزی پیامبر (ص) به همراه مسلمانان مشغول نماز جماعت بودند که یکی از مشرکان، غلام خود را امر کرد تا شکنبه و سرگین شتر را بردارد و بر میان دو شانه رسول خدا (ص) که در سجده بود، افکند.(همان، ص 380)
و به این صورت موجبات آزار رسول الله (ص) را فراهم نمودند. هر چند این حادثه با جوانمردی عموی پیامبر (ص) ابوطالب، پاسخ دندان شکنی به مشرکان داده شد امّا دلالت بر استقامت پیامبر (ص) از یک سو و ایستادگی و حمایت مسلمانان از ایشان از دوم سو دارد. شایان ذکر است هنگامی که دانشجویان و جوانان برومند ما از این مصادیق تاریخی مطلع باشند با علاقمندی بیشتر به سمت نماز جماعت سوق پیدا می کنند.
از جمله عوامل سوق دهنده دانشجویان و جوانان به نماز جماعت، بیان ارزش عبادات آنان در دوره جوانی، که در حقیقت همانند یک دُر گرانبها در اختیار آنان نهاده شده، می باشد. پر واضح است هنگامی که انسان از جایگاه و منزلت خود در نزد حضرت حقّ مطلع باشد، عمر گرانمایه اش را در همان راهی که محبوبش می پسندد، صرف می نماید و به هیچ وجه حاضر نیست ارزش وجود خود را با گناه تیره و تار سازد. در اینجا بیان احادیثی از سوی نبی مکرم اسلام (ص) ضرورت می یابد.
3- ارائه و ترسیم ارزش عبادت در جوانی
رسول خدا (ص) فرمود: «خداوند جوانی را که در اطاعت خدا، جوانی خود را سپری کند دوست دارد.» (نهج الفصاحه، حدیث شماره 1921، ص 362)
و نیز فرمود:«خدای تعالی در برابر فرشتگان به جوانی که عبادت می کند، مباهات می نماید و می فرماید: به بنده من بنگرید که به خاطر من تمایلات شهوانی اش را رها ساخته است.» (همان، حدیث شماره 1929، ص 363)
و باز فرمود:«برتری جوان عابدی که در کمی سنش بندگی ورزد، بر پیری که پس از سالمندی رو به بندگی آرد، همچون برتری پیامبران بر دیگر مردم است». (جامع الصغیر، ج 2، ص 213، حدیث 5856)
یکی از ویژگی های عمده در انسان به ویژه در دوران نوجوانی و جوانی، حسن الگوپذیری است.
انسان ها در صددند شخصیت هایی که از نظر مادی و به ویژه معنوی به کمال رسیده اند را اسوه خود قرار دهند. الگوها و نمونه های اخلاقی و چهره های موفق نمازگزار، همیشه نیروی محرکه جامعه بوده اند و آنها را به سمت اهداف متعالی که همان قرب به خداوند است سوق داده اند .
4- ارائه الگوهای موفق نمازگزار به دانشجویان و جوانان
در این مورد ذکر برخی از نمونه ها ضروری است. در جنگ صفین تیری به پای مبارک امیرمومنان اصابت کرد و نوک تیر در پای حضرت باقی ماند. جرّاحان آن روز نتوانستند آن را خارج سازند و وقتی حضرت به سجده رفتند آن را بیرون آوردند، بعد از نماز حضرت قسم یاد نمود که چیزی حس نکرد.(وحیدی، احکام و روح نماز، ص 186)
حال ممکن است که این سوال در ذهن متبادر شود که چگونه ممکن است کسی چنین دردی را حس نکند؟ آری! مراحل کمال انسان اولاً تسلط بر اعضا و جوارح است یعنی اینکه انسان بر چشم، گوش، زبان و… مسلّط باشد. ثانیاً تسلط برخواسته های درون است از شهوت، غضب، حبّ مال، ریاست طلبی و… ثالثاً تسلط بر اوهام و خیالات و افکار است که در نماز اسیر آنها نباشد. رابعاً فراموش کردن خویشتن و جذب جلوات حضرت حق شدن است.(همان، ص 186)
جهادهای پیامبر (ص) و نبردهای علی علیه السلام و نهضت حسینی، همه برای «اقامه نماز» و ایجاد و تقویت رابطه بندگی میان خالق و مخلوق است. در نهضت عاشورا، نماز جایگاه مهمی دارد. پیش از شب عاشورا که سپاه عمر سعد به طرف خیمه گاه امام می تازند، حضرت برادرش عباس را می فرستد تا با آنان گفتگو کند و شب را مهلت بخواهد تا به نماز و عبادت بگذرانند. در همان وقت نیز حبیب بن مظاهر به سپاه دشمن خطاب کرد که چرا با گروهی می جنگید که سحر خیزان و شب زنده داران و اهل عبادتند؟(محدثی، فرهنگ عاشورا، ص 452 ، 451)
به گفته مورخان همه یاران امام شب را به نماز مشغول بودند. ظهر عاشورا نیز، ابوثمامه صائدی، وقت نماز را به یاد حضرت آورد. حضرت نیز او را دعا کرد که: خداوند تو را از نمازگزاران ذاکر قرار دهد. آنگاه به اتفاق جماعتی به نماز ایستادند و نماز خوف خواندند.
سعید بن عبدالله نیز از یاران او بود که هنگام نماز، جلوی امام ایستاد و بدن خویش را سپر تیرهای بلا ساخت و با پایان یافتن نماز امام، او بر زمین افتاد و شهید نماز گشت.(همان، ص 452) امام زین العابدین را که اهل سجده بود و آثار آن بر پیشانیش ظاهر بود «ذی الثفنات» می گفتند.(جعفریان، حیات سیاسی و فکری امامان شیعه، ص 262)
افراد زیادی در طول تاریخ به پیشوایان معصوم علیهم السلام که سیاستمدار و رهبر بندگان و ارکان و استوانه های بلادند و اگر نبودند زمین اهلش را به کام خود فرو می برد(شیخ صدوق، عیون اخبارالرضا (ع) ج1، باب 28، ص 557 [ سلیمان بن جعفر جعفری گوید: از امام رضا علیه السلام سوال کردم: آیا زمین بدون حجت باقی خواهد ماند؟ فرمود: اگر زمین ولو به مدت یک چشم به هم زدن، از حجت خالی باشد، اهل خود را فرو خواهد برد. همان، ص 558)اقتدا کرده و سجده های طولانی داشتند، از جمله: فضل بن شاذان گوید: داخل عراق شدم، شخصی را دیدم که دوستش را مورد سرزنش قرار داده و به او می گوید: تو مردی عائله مندی و ناچار می بایست برای آنها کسبی داشته باشی، من می ترسم که سجده طولانی تو، به چشمانت آسیب برساند. چون سخن بر این منوال بسیار راند، دوستش در پاسخ گفت: سخن بسیار گفتی، وای بر تو، اگر چشم کسی به جهت سجده از دست می رفت ، باید چشم ابن ابی عمیر از دست برود، چه می گویی درباره مردی که بعد از نماز صبح به سجده شکر رفت و تا هنگام ظهر سر برنداشت؟
البته هرگز نباید از آنچه در این باره ذکر شد یا می شود، شگفت زده شد، زیرا عاشق از مناجات با معشوق لذّت می برد و نزدیک ترین حال وصل همان سجده است، سجده ای که تجلی گاه فروتنی و مستلزم ترقــی و رسیدن به محبوب واقعی است.(آیه ا… جوادی آملی، رازهای نماز، ص 176، 177)
نسل حاضر ما از امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، نیز در خصوص پایبندی به نماز تا پایان عمر شریفش درس می آموزد و آن را الگوی خود قرار می دهد.
یکی از نزدیکان امام گوید: امام خمینی در یکی از روزهای آخر عمر خود می خواست بخوابد، به من گفت: اگر خوابیدم، اول وقت نماز بیدارم کن. گفتم: چشم. اول وقت نماز شد و امام خوابیده بود و حیفم آمد که او را صدا بزنم، زیرا عمل جراحی کرده و سرم به دست او بود، گفتم ایشان را صدا نمی زنم، چند دقیقه ای از اذان گذشت که امام چشم های خود را باز کرد و گفت: وقت نماز شده است؟ گفتم: بله… فرمود: چرا صدایم نزدی؟ گفتم: ده دقیقه بیشتر نگذشته است. فرمود: مگر به شما نگفتم (مرا صدا بزنید؟) سپس فرزندش را صدا زد که: احمد بیا! و فرمود: ناراحتم، از اول عمرم تا به حال نمازم را اول وقت خوانده ام، چرا الآن که پایم لب گور است ده دقیقه به تاخیر افتاد؟(اکبری، سیمای امام خمینی ، ص 47، 48) جوانان و دانشجویان ما که خاطره جانفشانی ها و عبادات و نمازها و توسلات رزمندگان اسلام و شهیدان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را یا شنیده، یا دیده و یا مطالعه نموده و یا مطالعه خواهند نمود، می توانند آن نمونه ها را به عنوان الگوهای موفق نمازگزار برای خود قرار داده و اسباب سعادتمندی خود را مهیا نمایند.
هنگامی که انسان از دستورات الهی مطلع باشد و بداند که فرامین حضرت حق چیست و یا به عبارتی ملاک های سعادتمندی و رستگاری و شایستگی یافتن در محضر حق تعالی کدام است و در صدد تفهیم دستورات خداوند باشد، مطمئناً پای بند به آن دستورات نیز می شود.
یکی از فرامین مهمّ پروردگار متعال، امر به نماز است.
5- ارائه وترسیم جایگاه مهمّ نماز در قرآن و تبیین و تفهیم آن به دانشجویان(آثار نماز)
اگر بتوانیم آیات نوربخش الهی را برای جوانان و دانشجویان به زبان ساده و رسا تفسیر نمائیم، قطعاً موجبات علاقمندی به آن دستورات و فرامین را در ضمیر وجودی آنها فراهم نموده ایم. زیرا دستورات حضرت حق بر اساس فطرت خداجویی در نهاد انسانها قرار داده شد و فقط باید آن را شکوفا نماییم. در این صورت است که موفقیت ما نسبت به جذب دانشجویان به نماز بیشتر می شود و این یکی از راهکارهای اساسی است. در این باب توجه به برخی از آیات قرآن ضروری است. از جمله: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ و الاِنسَ الّا لِیَعْبُدُونِ؛ (ذاریات/56) خداوند می فرماید: من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند.» (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند).
هدف از آفرینش جن و انس آن است که آنان را در معرض پاداش نیک قرار دهیم و این به دست نمی آید مگر به وسیله انجام عبادت.(طبری، ترجمه تفسیر مجمع البیان، ج 23، ص 331)
پاداش کمالی است برای فعل خدا، نه برای فاعل فعل که خود خداست. پس عبادت غرض از خلقت انسان است و کمالی است که نصیب انسان می شود. پس هم عبادت غرض است و هم توابع عبادت که رحمت و مغفرت و غیره باشد.(علامه طباطبایی، ترجمه تفسیرالمیزان، ج 8، ص 579)
خداوند در خصوص نماز می فرماید: «وَ اسْتَعِینوا بِالصَّبْرِ و الصَّلوه (بقره / 45)…؛ از صبر و نماز یاری جویید».
کلمه استعانت به معنای طلب کمک است، و این در وقتی صورت می گیرد که نیروی انسان به تنهائی نتواند مساله ای مهمّ و یا حادثه ای را که پیش آمده بر وفق مصلحت خود بر طرف سازد، و اینکه فرموده: از صبر و نماز برای مهمات و حوادث خود کمک بگیرید، برای این است که در حقیقت یاوری به جز خدای سبحان نیست، در مهمات یاور انسان مقاومت و خویشتن داری آدمی است، به اینکه استقامت به خرج داده، ارتباط خود را با خدا وصل نموده، از صمیم دل متوجه او شود و به سوی او روی آورد، و این همان صبر و نماز است و این دو بهترین وسیله برای پیروزی است. چون صبر هر بلا و یا حادثه عظیمی را کوچک و ناچیز می کند، و نماز که اقبال به خدا و التجا به او است، روح ایمان را زنده می سازد.، و به آدمی می فهماند که به جایی تکیه دارد که انهدام پذیر نیست، و به سببی دست زده که که پاره شدنی نیست.(ترجمه تفسیرالمیزان، ج 1، ص 228)
و باز حضرت حق فرمود: «یا اَیُّها الَْذینَ ءَامنُوا استعینُواْ بالصَّبرِ وَ الصَّلَوهِ اِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرینَ(بقره / 153)؛ ای افرادی که ایمان آورده اید! از صبر (استقامت) و نماز کمک بگیرید! (زیرا) خداوند با صابران است.»
این آیه از یک سو ارجمندی و ارزش ایمان و مومن را نزد خداوند بیان می دارد و از سوی دیگر بیانگر لزوم استعانت مومنان از صبر و نماز است و از سوی سوم می گوید نماز و صبر، یاور مومنان است و از سوی چهارم بیان می دارد که خداوند با صبرپیشگان است و از سوی دیگر ارزش و اهمیت صبر و نماز و جایگاه بلند صبرپیشگان را در بر دارد.(هاشمی رفسنجانی، تفسیر راهنما، ج 1، صفحه 392)
این آیه دارای این پیام و نکات است:
1- اگرچه خداوند با هر کس و در هرجائی حضور دارد لکن همراهی خدا با صابران معنای خاصی دارد و آن لطف به محبت و یاری رسانی خداوند به صابران است.
2- نماز اهرم است بار نیست.(قرائتی، تفسیر نور، ج 1، ص 306)
و نیز فرمود: «…. فَاعبُدْهُ وَ اصطَبِرْ لِعِبادتِه (مریم / 65)؛ خدا را بپرست، و درباره عبادت او صبور و شکیبا باش»
البته عبادت زحمت و مرارت دارد و بر خلاف هوای نفس است، باید انسان دشمن های خود که دنیا و هوای نفس و شیطان هستند را دور کند و کنار بگذارد و خود را برای بندگی و اطاعت و فرمان برداری پروردگار خود مهیا نماید.(آیت ا… طیب، تفسیر طیب البیان، ج 8، صفحه 465).
سپس خداوند متعال به فلسفه بزرگ نماز پرداخته می گوید: (ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر)(عنکبوت / 45) نماز انسان را از زشتی ها و منکرات باز می دارد. طبیعت نماز از آنجا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنی اعتقاد به مبداو معاد می اندازد.
دارای اثر بازدارندگی از فحشاء و منکر است. منتها هر نمازی به همان اندازه که از شرایط کمال و روح عبادت برخوردار است، نهی از فحشا و منکر می کند، گاه نهی کلّی و جامع و گاه نهی جزئی و محدود. ممکن نیست کسی نماز بخواند و هیچ گونه اثری نداشته باشد. هر چند نمازش صوری باشد و هر چند آلوده گناه باشد، البته این گونه نماز تاثیرش کم است، این گونه افراد! اگر همان نماز را نمی خواندند از این هم آلوده تر بودند. نهی از فحشا و منکر سلسله مراتب و درجات زیادی دارد و هر نمازی به نسبت رعایت شرایط دارای بعضی از این درجات است.(جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، ج 16، ص 284، 285)
نمــاز، مهمترین توصیه انبیــای الهی و بزرگان حکمت بوده،
به نحوی که حضرت لقمان به فرزندش فرمود:
یا بُنَیَّ اَقِمِ الصَّلوه.(لقمان / 17) «پسرم ! نماز را بر پادار»
در جای دیگر خداوند می فرماید:
«… فَاعْبُدْنی و اَقِمِ الصَّلوهَ لِذِکْری(طه / 14)؛ مرا بپرست و نماز را برای یاد من بپادار»
نماز بهترین و موثرین سلوک روحانی و یاد آرام بخش خداوند جان و جهان است. اگر انسان موجودی ترکیبی است، نیازهای او نیز قطعاً نیازهای مرکب و جسمانی و روحانی است و نماز یکی از این نیازها و دارو و درمان روحی و معنوی ا ست که اگر به درستی اقامه گردد، جان آدمیان را فراخی و فرخی خواهد بخشید. اما پرسش اصلی آن است که چگونه این مهم را بگزاریم و در زمان و زمینی که نسل جوان از فرهنگ اصیل معنوی دور نگه داشته می شود و جریان های کاذب معنوی به مدد زر و تزویر تبلیغ می شوند، چگونه می توان جوان را با نماز مانوس و این عبادت شیرین را محبوب او ساخت؟
نماز و نیایش از عواملی هستند که روح بیمار را قوت می بخشند و او را در مقابله با بیماری نیرومند ساخته و به سلامتی و بهبودی امیدوار می سازند. برگزاری مراسم مذهبی مانند نماز و دعا به همان اندازه که دارو برای بهبود وضع جسمانی تاثیر می گذارد، در بهبود روانی بیمار موثر است. از این رو کمک به بیمار در انجام فرایض دینی و امور معنوی موجب آسایش خاطر و آرامش روحی و روانی او می باشد.(کریمی یزدی، آثار شگفت انگیز نماز در پیشگیری و درمان بیماری ها، ص 90)
6- ارائه و ترسیم آثار شگفت نماز در پیشگیری و درمان بیماری ها
به عنوان نمونه یکی از شایع ترین بیماری های طب داخلی «آسم» می باشد. این بیماری با حملات تنگی نفس، سرفه، و خِس خِس سینه خود را نشان می دهد. عواملی که در بروز این بیماری نقش دارند عبارتند از:
1- آلرژن ها
2- محرک دارویی (فارماکولوژیک)
3- عوامل محیطی و آلودگی هوا
4- فاکتورهای شغلی
5- عفونت
6- ورزش
7- استرس های عصبی.
حال ببینیم از نظر علمی نماز چه نقشی در تسکین شدت حملات این بیماری می تواند داشته باشد؟
از نظر روان پزشکان خس خس بیمار آسمی در واقع شکل سرکوب شده ای از فریاد است برای تمنّای محبت و حمایت و وابستگی شدید و اضطراب نقش مهمّی در این میان دارند و به همان دلیل، روان درمانی حمایتی در این بیماران بسیار ارزشمند است و باید برای بیمار این امکان فراهم گردد که بیشترین ترس هایی را که از بیماری دارد و به خصوص تخیلاتی را که درباره مرگ دارد بیرون بریزد و اضطراب مربوط به فشارهای زندگی شناسایی شده و به تامین دفاع هایی پرداخته شود.
شایان ذکر است با توجه به نقش بسیار موثری که نماز و اعتقادات مذهبی می تواند در رفع اضطراب و احساس امنیت روانی ایفا کند، این مهم به اثبات می رسد. امروزه بر استفاده از روش های آرام سازی برای کاهش تنش تاکید و حتی از آن برای درمان امراض جسمی مانند فشار خون، آسم و…استفاده می شود و توصیه شده این تمرینات حداقل2 بار در روز و در محیطی آرام و راحت صورت گیرد و اقامه نماز آن هم پنج بار در روز، خود بهترین تمرین آرام سازی است.(همان، ص 94 تا 96)
مطلب فوق تنها یک نمونه از آثار شگفت نماز در پیشگیری و درمان بیماری آسم بود. امّا با توجه به تحقیقات پزشکان و روانشناسان تاثیرات نماز در آرامش روانی (روانی درمانی) و همچنین در ایجاد بهداشت روانی و پیشگیری از انحراف جنسی و جلوگیری از بیماری های آمیزشی و پیشگیری از خودکشی و سکته های قلبی و مغزی و… قابل توجه و به اثبات رسیده است.(برای اطلاع بیشتر در این باره بنگرید به کتاب آثار شگفت انگیز نماز در پیشگیری و درمان بیماری، نوشته دکتر کریمی یزدی)
الکسیس کارل(پزشک معروف فرانسوی) می نویسد:«دعا و نماز قوی ترین نیرویی است که همچون قوّه جاذبه وجود حقیقی دارد. من در حرفه پزشکی خود انسان هایی را دیده ام که پس از آن که تمام معالجات دیگر برای آن ها موثر نبوده است، با نیروی دعا و نماز و نیایش از بیماری جسمی یا روحی رهایی یافته اند»(همان، ص 53)
ترسیم آثار فردی و اجتماعی نماز، کشش و جذابیت انسان را نسبت به این فریضه الهی و مقدس بیشتر نموده و تلاش می نماید، با حضور قلب و روحانیت بیشتری و به نحو مطلوب آن را به جا آورد که در ذیل به برخی از آن آثار اشاره می نمائیم.
7- جلب توجه دانشجویان و جوانان به آثار فردی و اجتماعی نماز
7- جلب توجه دانشجویان و جوانان به آثار فردی و اجتماعی نماز
1- روح و اساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و فلسفه نماز همان یاد خداست (ذکر الله)
2- نماز وسیله شستشوی گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است؛ زیرا خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته می کند.
3- نماز سدّی در برابر گناهان آینده است، زیرا روح ایمان را در انسان تقویت می کند، و نهال تقوا را در دل پرورش می دهد.(تفسیر نمونه، ج 16، ص 290) (ایمان و تقوا نیرومندترین سدّ در برابر گناه است).
4- نماز، غفلت زدا است، و این نعمت بزرگی است که انسان وسیله ای در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه قویّاً به او بیدار باش گوید.
5- نماز خودبینی و کبر را در هم می شکند، زیرا انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار در برابر خدا پیشانی بر خاک می گذارد و خود را ذره کوچکی در برابر عظمت او می بیند، بلکه صفری در برابر بی نهایت.
6- نماز وسیله پرورش فضائل اخلاق و تکامل معنوی انسان است؛ چون انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون می برد به ملکوت آسمان ها دعوت می کند و با فرشتگان همصدا و همراز می سازد، خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا می بیند، و با او به گفتگو بر می خیزد.(همان، ص 291)
امام علی (ع) فرمود: «اگر نمازگزار از رحمتی که سراپای او را فراگرفته خبر داشته باشد، دل از نماز نکند، و دوست ندارد که سر از سجده بردارد.» (ابن شعبه الحرّانی، تحف العقول، ص 12)
7- نماز به سایر اعمال انسان ارزش و روح می دهد. برای اینکه نماز روح اخلاص را زنده می کند و مجموعه ای است از نیت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه و تکرار این مجموع در شبانه روز بذر سایر اعمال نیک را در جان انسان می پاشد و روح اخلاص را تقویت می کند. چنان که امام علی (ع) در آستانه شهادت در وصیت نامه بسیار زیبای خود به اهمیت نماز پرداخته و فرمود: «خدا را، خدا را ! درباره نماز، زیرا ستون دین شماست…» (نهج البلاغه، نامه 47، ص 407)
پیامبر اکرم (ص) فرمود: نخستین چیزی که (در قیامت) به حسابش می رسند نماز است.(نهج الفصاحه، حدیث شماره 2193، ص 414)
در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم: «نخستین چیزی که در قیامت از بندگان حساب می شود نماز است اگر مقبول افتاد سایر اعمالشان قبول می شود و اگر مردود شد سایر اعمال نیز مردود می شود».
8- نماز قطع نظر از محتوای بلندش با توجه به شرائط صحت، دعوت به پاکسازی زندگی می کند، زیرا می دانیم مکان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشی که بر آن نماز می خواند، آبی که با آن وضو می گیرد و غسل می کند، محلی که در آن غسل و وضو انجام می شود باید از هرگونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد. بنابراین تکرار نماز در پنج نوبت شبانه روز خود دعوتی است به رعایت حقوق دیگران.(تفسیر نمونه، ج 16، ص 293)
9- نماز علاوه بر شرائط صحت، شرائط قبول، یا به تعبیر دیگر شرایط کمال دارد که رعایت آنها نیز عامل موثر دیگر برای ترک بسیاری از گناهان است. در کتب فقهی و منابع حدیث، امور زیادی به عنوان موانع قبول نماز ذکر شده است. امام علی (ع) فرمود: «هر که نوشابه مست کننده (شراب) نوشد نمازش تا چهل شب به درگاه خدا قبول نمی شود» (ابن شعبه الحرّانی، تحف العقول،ص 126)
رسول اکرم (ص) فرمود: «نماز سه کس از گوش هایشان بالاتر نمی رود: غلام فراری تا زمانی که بازگردد، زنی که شب را بخوابد در حالی که شوهرش از او ناراضی باشد، و پیشوای قومی که آنان از او متنفر باشند» (نهج الفصاحه، حدیث 2210 ص 416)
10- نماز روح انضباط را در انسان تقویت می کند، زیرا دقیقاً باید در اوقات معینی انجام گیرد که تاخیر و تقدیم آن هر دو موجب بطلان نماز، است همچنین آداب و احکام دیگر در مورد نیت و قیام و قعود و رکوع و سجود و مانند آن که رعایت آنها، پذیرش انضباط را در برنامه های زندگی کاملاً آسان می سازد.(تفسیر نمونه، ج 16، ص 294)
اگر به فوائد ذکر شده، ویژگی ها و اهمیت نماز جماعت را نیز اضافه نماییم، برکات آن مضاعف خواهد شد.
برای رسیدن به تکامل، نخستین گام کسب «معرفت و بصیرت» یعنی نورانیت دل و دیده است. شناخت و معرفتی که از یک سو به فهم و مقام والای پروردگار و از دوم سو شناخت دین برگزیده آن یعنی اسلام و از سوم سو شناخت نسبت به دستورات ارزنده آن بینجامد. سر منشاء این معرفت رسیدن به کمال یعنی قرب الی الله است. در ارتباط با اهمیت بصیرت و معرفت در قرآن آمده است: آیات الهی و کتاب آسمانی که سبب بصیرت شماست، البته از طرف خدا آمد پس هر که بصیرت یافت خود به سعادت رسید و هر کس کور بماند خود در زیان افتاد و من نگهبان شما از عذاب نیست.(انعام/ 104) از جمله ابعاد مهمّ معرفت دینی که در قرآن به آن توجه شده «عقل» است.
8- مهیا ساختن دانشجویان در خصوص اعتلای شناخت و معرفت نسبت به دین و دستورات الهی
در ارتباط با اهمیت عقل و ضرورت استفاده و به کارگیری آن در امورات مختلف زندگی در قرآن چنین آمده است: «آنچه نزد خداست بهتر و باقی تر است اگر تعقل کنید.» (قصص / 60)
رسول خدا (ص) در خصوص اهمیت عقل فرمود: «خداوند عقل را آفرید و به او گفت: عقب برو، عقب رفت. سپس فرمود: پیش بیا، پیش آمد آن گاه فرمود: مخلوقی را نیافریدم که نزد من محبوب تر از تو باشد….» (علامه طباطبائی، سنن النبی، ص 23)
و نیز فرمود: «کور آن نیست که چشمش نابینا باشد، بلکه کور (واقعی) آن کسی است که دیده بصیرتش کور باشد.»(ری شهری، میزان الحکمه، ج 2، ص 503)
امام صادق علیه السلام فرمود: «پیغمبر حجت خدا است بر بندگان و حجت میان بندگان و خدا عقل است» (کلینی، اصول کافی، ج 1، ص 29)
و باز فرمود: «عقل راهنمای مومن است»(همان، ص 29) با توجه به مطالب بالا به ضرورت شناخت و معرفت که مقدمه رسیدن به قرب الهی است پی بردیم. شناخت و بصیرت بیشتر به نماز که فریضه واجب الهی است، موجبات حضور قلب بیشتر را از یکسو، و اخلاص در عبادت را از دوم سو و با نشاط انجام دادن نماز از سوم سو را مهیا می کند.
عارف بزرگ میرزا جواد آقاملکی تبریزی می نویسد: «امّا عمده خیر نماز و فایده اش در فهم نماز است، چون فهم، نزدیک ترین سبب به معرفت است و معرفت تمامش خیر است بلکه همه خیر در معرفت است….» (ملکی تبریزی، ترجمه اسرارالصلوه، ص 238)
در شرع مقدس اسلام بسیار سفارش شده که نماز را در مسجد بخوانند و بهتر از همه مسجدها مسجدالحرام است و بعد از آن مسجد پیغمبر (ص) و بعد مسجد کوفه و بعد از آن مسجد بیت المقدس و بعد از آن، مسجد جامع شهر و بعد از آن مسجد محله و بعد از مسجد محله، مسجد بازار است.(امام خمینی، توضیح المسائل (رساله احکام) مساله 893، ص 145)
9- مهیا ساختن دانشجویان در خصوص اعتلای شناخت و معرفت نسبت به دین و دستورات الهی
نماز در حرم امامان علیه السلام مستحب بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمومنین علیه السلام برابر دویست هزار نماز است.(همان منبع، مساله 895، ص 145) زیاد رفتن به مسجد و رفتن در مسجد که نمازگزار ندارد مستحب است و همسایه مسجد اگر عذری نداشته باشد، مکروه است در غیر مسجد نماز بخواند.(همان منبع، مساله 896، ص 145)
نظافت و تمیزی که از نشانه های ایمان است، در فضای فیزیکی جهت اقامه نماز همراه با لباس مناسب توصیه شده است.
امام کاظم (ع) روایت نمود که رسول خدا (ص) فرمود: «هر که در روز پنج شنبه یا شب جمعه، مسجد را جارو کند و از آن مسجد به اندازه سرمه ای که در چشم نشانند، خاک بیرون برد، خداوند او را می آمرزد»(شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 85)
چند چیز در لباس نمازگزار مستحب است مثل پوشیدن عبا و لباس سفید و پاکیزه ترین لباس ها و استعمال بوی خوش و دست کردن چند انگشتری عقیق.(امام خمینی، توضیح المسائل (رساله احکام)، مساله 964، ص 140)
امام صادق علیه السلام فرمود: « دو رکعت نمازی را که شخص عِطر زده به جا آورد، برتر از هفتاد رکعت نمازی است که شخص عِطر نزده به جا می آورد.»(شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 105)
رادیو و تلویزیون و مطبوعات و سایر رسانه های مختلف، نقش مهمّی در پیام رسانی و انتقال داده های معنوی و جذب گروههای مختلف به سمت نماز می توانند داشته باشند، و فرهنگ نماز و فلسفه آن و آثار و روح نماز را در ضمیر وجودی مردم به نحو زیبا ترسیم نموده و علاقمندی به آن را مضاعف نمایند. در یک نظرسنجی از مردم تهران درباره نحوه تبلیغ نماز در صدا و سیما، نتایج ذیل به دست آمد: از پاسخگویان پرسیده شد: شما، بیان تاثیرات نماز در زندگی فردی و اجتماعی در تبلیغ نماز و فرهنگ نمازخوانی را در برنامه های صدا و سیما تا چه حد موثر می دانید؟
10-اصلاح و بهینه سازی عملکرد صدا و سیما و رسانه ها در جذب دانشجویان و جوانان به نماز
نتایج نشان می دهد که 77% از پاسخگویان در حد «خیلی زیاد و زیاد» و 18% در حد «کم و خیلی کم» بیان تاثیرات نماز در زندگی فردی و اجتماعی را در تبلیغ نماز و فرهنگ نمازخوانی در برنامه های صدا و سیما موثر می دانند. 4% «اصلاً» بیان این موضوع را موثر نمی دانند. ضمن آنکه 1% نیز درا ین باره اظهار نظری نکرده اند.
این آمار نشان دهنده آن است که بین متغیرهای تحصیلات و فعالیت با نظر پاسخگویان در خصوص بیان نماز در زندگی فردی و اجتماعی در تبلیغ نماز و فرهنگ نمازخوانی در برنامه های صدا و سیما رابطه معنا داری مشاهده می شود. بر اساس تحصیلات، با افزایش سطح تحصیلات پاسخگویان بیشتری بیان تاثیرات نماز را در حد «خیلی زیاد و زیاد» موثر می دانند.
از پاسخگویان پرسیده شد: به نظر شما پخش نماز علما و بزرگان دینی در تبلیغ نماز و فرهنگ نمازخوانی در برنامه های صدا و سیما تا چه حد موثر است؟
پاسخ ها نشان می دهد که 63% پاسخگویان در حد «خیلی زیاد و زیاد» و 26 در صد در حد «کم و خیلی کم» پخش نماز علما و بزرگان دینی را در تبلیغ نماز و فرهنگ نماز در برنامه های صدا و سیما مثبت ارزیابی می کنند. 10 % «اصلاً» این شیوه را موثر نمی دانند ضمن آنکه 1% در این باره اظهار نظری نکرده اند.
از پاسخگویان پرسیده شد: به نظر شما بیان توصیه ها و تاکیدات چهارده معصوم (ع) در خصوص نماز در تبلیغ نماز و فرهنگ نمازخوانی در برنامه های صدا و سیما تا چه حد موثر است؟
نتایج نشان می دهد که 86% از پاسخگویان در حد «خیلی زیاد و زیاد» و 11% در حد «کم و خیلی کم» بیان توصیه ها و تاکیدات چهارده معصوم ـ علیهم السلام ـ در خصوص نماز را در تبلیغ نماز و فرهنگ نمازخوانی در برنامه های صدا و سیما موثر می دانند. 3% نیز «اصلاً» این عامل را موثر ارزیابی نمی کنند.(کتاب پژوهشی مطالعاتی نماز، شماره 23 و24 ص147،149،152مراجعه شود به مقاله آقای محمد فانی ملکوه)
اینها نشان می دهد، اگر مسوولان فرهنگی جامعه و صدا و سیما، سرمشق هایی توحیدی و معنوی را به جوانان معرفی نکنند. جوامع غربی این کار را به عهده خواهند گرفت. رسانه ، باید توجه داشته باشد که در فیلم ها و دیگر برنامه ها، افراد هواپرست، حسود، متکبر و… همواره نقش های منفی و شکست خورده داشته باشند. به عکس، افراد با ایمان، مخلص، نمازگزار، ایثارگر، مقتدر و… دارای نقش های مثبت و پیروز باشند. از ساخت و تهیه فیلم هایی که زندگی نامه انسان های موحد و مومن است، نباید غفلت کرد.
باید، اعتقادات تقویت شود و جوانان، راه ایمان را پیدا کنند. این توطئه غرب است که گمان می کنیم، برخی انسان ها دین دارند و برخی دیگر اخلاق و در برخی جاها هم، نه به دین باید اعتماد کرد و نه به اخلاق، بلکه باید به فکر نوآوری و سنت شکنی بود. این توطئه، نخست در دانشگاه مطرح شد و سپس موج آن، اقشار دیگر را نیز فرا گرفت. بنابراین مسئوولان فرهنگی، خصوصاً صدا و سیما، باید تلاش کنند که باورهای دینی جوانان تقویت شود و تردید به دل های آنان راه پیدا نکند. باید به هشدارهای مدام موکد مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای، درباره خطر تهاجم فرهنگی بیش از پیش توجه کرده و از تقلید کورکورانه جوانان از افکار غیردینی که ارمغان تهاجم فرهنگی است، جلوگیری نمود. (همان منبع، ص 38، 39، مراجعه شود به مقاله آقای دکتر غلام حسین حیدری)
مسئوولان رسانه های ما به ویژه صدا و سیما همواره باید این سخن امام علی (ع) را آویزه گوش خود کرده و در عمل به آن پایبند باشند و آن را در خصوص تـولیدات رسانه ای به کار گیرند و آن سخن حکیمانه و ارزشمند چنین است:
«پسرم! هنگامی که دیدم سالیانی از من گذشت، و توانایی، رو به کاستی رفت، به نوشتن وصیّت برای تو شتاب کردم، و ارزش های اخلاقی را برای تو برشمردم. پیش از آن که اجل فرا رسد، و رازهای درونم را به تو منتقل نکرده باشم، و در نظرم کاهشی پدید آید، چنان که در جسمم پدید آمد، و پیش از آن که خواهش ها و دگرگونی ها دنیا به تو هجوم آورند، و پذیرش و اطاعت مشکل گردد، زیرا قلب نوجوان چونان زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود. پس در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آن که دل تو سخت شود، و عقل تو به چیز دیگری مشغول گردد، تا به استقبال کارهایی بروی که صاحبان تجربه به زحمت آزمون آن را کشیده اند،…» (نهج البلاغه، نامه 31، ص 381)
روزی هنگام سخن گفتن کلیم خداوند با پروردگار، موسی علیه السلام عرض کرد: «خدایا پاداش کسی که وضویی تمام و کامل از خوف و خشیت تو بگیرد، چیست؟» پروردگار فرمود: «روز قیامت او را مبعوث می کنم در حالی که نور بین دو چشمان او تلالو و نورافشانی می کند.» در حدیثی دیگر خبر بسیار خوبی به آنان که «وضو» را همیشه همراه خود می کنند که:
«وضو نور است و وضوی بر وضو نور بر نور، کسی که تجدید وضو کند، بی آنکه وضوی او باطل شده باشد، خداوند نیز توبه او را تجدید می کند، بدون آنکه استغفار کرده باشد.»
11-توجه دادن به نورانیت ناشی از وضو
ارزش و اهمیت وضو به گونه ای والا و بالاست که پیامبر اکرم (ص) فرمود: «نماز بر چهارم سهم قرار دارد، سهمی از آن «وضوی کامل و شاداب» است، سهمی دیگر رکوع، سهم سوم سجود و چهارمین سهم خشوع.»(لقمانی، بهترین آرزوهای زندگی، ص 261، 262 به نقل از مستدرک الوسائل ج 4، ص.103)
و نیز فرمود: «دعا، کلید رحمت، وضو کلید نماز، و نماز کلید بهشت است.»(نهج الفصاحه، حدیث شماره 3600 ص 678)
وجود الگوهای شایسته در زندگی، وسیله بسیار مفیدی، برای هدایت و ارشاد بوده و هست و خواهد بود. به همین دلیل پیامبر (ص) و پیشوایان معصوم مهم ترین شاخه هدایت را با عمل خود نشان می دادند و لذا هنگامی که سخن از سنت به میان می آید، گفته می شود سنت عبارت است از «قول» و «فعل» و «تقریر» معصوم، یعنی پیشوایان معصوم سخن و عمل و سکوتشان همه حجت و راهنماست و نیز به همین دلیل است که عصمت در تمام پیامبران و امامان شرط است تا الگوهایی در همه زمینه ها باشند.(تفسیر نمونه ج 24، ص 24)
12- امام جماعت عامل و شایسته
شایان ذکر است که، وجود امام جماعت شاداب و عالم و پرهیزکار و خوش برخورد و مانوس با دانشجویان و جوانان و آشنا به مسائل آنان، عامل بسیار موثری برای جذب آنها به سمت نماز و فرهنگ نمازخوانی و جماعت می باشد. همچنین حضور افراد اثرگذار بر دانشجویان و جوانان مثل اساتید، معلمین، مسوولان، دوستان خوب و لایق و شرکت آنان در نماز جماعت، می تواند عاملی برای جذب دانشجویان به سمت نماز و جماعت باشد.
به اهمیت نقش دوستان در جذب جوانان به نماز و تاثیر نماز اول وقت در زندگی، نیاز انسان به نماز، ویژگی های نمازگزاران و نیز توصیه هایی به تارکان نماز و کسانی که آن را سبک می شمارند، پرداخته می شود.
هر کدام از ما با مرور زندگی خود، متوجه می شویم که دوستانمان چه تاثیر شگرفی در اعمال و رفتار ما داشته اند؛ به همین دلیل آیات و روایات فراوانی در خصوص اهمیت دوست،و دوستان خوب از حضرات معصومین ـ علیهم السلام ـ به ما رسیده است. این عامل می تواند در جذب دانشجویان و جوانان به فریضه مقدس نماز موثر و مطلوب واقع شود؛ زیرا دوستان خوب و شایسته، پیوسته رفقای خود را به معروف که یکی از مهمترین آنها نماز است امر نموده و از منکرات بر حذر می دارند.
13- دوست خوب
نا گفته پیداست که دوستان خوب در نفوس یاران و رفقای خود، نفوذ و تاثیر کرده و آنها را نیز در زمره افراد صالح و شایسته قرار می دهند. با توجه به اهمیت دوست خوب و هدایت همنشینان و رفقا به نیکی ها و معروف ها به ذکر چند حدیث بسنده می نماییم.
امیرمومنان علی(ع) فرمود: بهترین یاران کسی است که تو را، به راه خیر و نیکی راهنمایی کند.(غرر الحکم، ج1،ص 453)و نیز فرمود: رفاقت با سعادتمندان موجب سعادت آدمی می شود. (همان منبع، ج2، 553)و امام صادق(ع) فرموده است:همنشینی با دینداران موجب شرف دنیا و آخرت است. (کلینی، اصول کافی، ج1، ص 39) و از همه بالاتر این آیه قرآن است که از قول گمراهان این اعتراف را بیان می دارد که می گویند:وای بر من! ای کاش فلان شخص را دوست خود نمی گرفتم، زیرا مرا از یاد خدا باز داشت. (فرقان، آیات 28 و29)
پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) فرمود:کسی که نمازهای پنجگانه را در موقع خود اقامه کند و رکوع و سجود نماز را کامل به جا آورد، خدای عزوجل پانزده خصلت به او عطا فرماید:
1.سه خصلت در دنیا
1.1- عمر او را زیاد می کند.
1.2- مال او را زیاد می کند.
1.3- اولاد صالح او را زیاد می کند.
14-ارائه و ترسیم برکات نماز اول وقت برای دانشجویان
2. سه خصلت در موقع مرگ
2.1- او را از ترس ایمن می دارد.
2.2- از هول مرگ ایمن دارد.
2.3- او را داخل بهشت گرداند.
3. سه خصلت در قبر
3.1- سوال نکیر و منکر را بر او آسان کند.
3.2- قبر او را وسیع گرداند.
3.3- دری از درهای بهشت به روی او گشوده می شود.
4. سه خصلت در محشر
4.1- صورت او مثل ماه، نور می دهد.
4.2- نامه عملش را به دست راستش دهند.
4.3- حساب را بر او آسان می گرداند.
5) سه خصلت در موقع عبور از صراط
5.1- خداوند از او راضی می شود.
5.2- به او سلام می دهد.
5.3- نظر رحمت به او می فرماید.”(صدری مازندرانی، حیات عارفانه فرزانگان، ج1، ص 10 و 11 به نقل از ثمرات، ص408).
ترک نماز آن چنان ناپسند است که عواقب بسیار بد و تلخی به همراه دارد. از آن جمله در قرآن آمده است که: بهشتیان از دوزخیان سوال می کنند، چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟ می گویند: ما از نمازگزاران نبودیم. (مدثر/43)
در جای دیگر، به نمازگزارانی که نسبت به نمازشان سهل انگاری و بی اعتنایی می کنند و برخی اوقات آن را به جای می آورند و برخی اوقات نمی خوانند، می فرماید:پس وای بر نمازگزارانی که در نماز خود سهل انگاری می کنند(ماعون/ 4و5).
امام باقر(ع) روایت نموده که پیامبر خدا(ص) فرمود:اگر مسلمان نماز واجب را به عمد رها کند یا آن را سبک شمارد و به جا نیاورد تفاوتی میان او و کافر نیست. (شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 531.)
همچنین امام صادق از پدرش و او از جابر روایت کرد که پیامبر خدا(ص) فرمود: فاصله ای میان کفر و ایمان نباشد جز وارهاندن نماز. (همان منبع، ص 531)
امام صادق(ع) در آستانه شهادت خویش، چشمانش را گشود و فرمود: «همه خویشان را گرد آورید»، آنگاه به آسمان نگریست و فرمود:«به راستی، شفاعت ما به آنکه نماز را سبک شمارد، نرسد.»(همان منبع، ص 527).
از نبی مکرم اسلام حضرت ختمی مرتبت(ص) نقل است که فرمود: «آن که نماز را سبک شمارد، خداوند برکت و بهره را از عمر و مال او برمی دارد، پاداش کارهای او از بین می رود؛ دعاهایش مستجاب نمی شود؛ هنگام مرگ با احساس گرسنگی و تشنگی و ذلت مخصوص از دنیا می رود؛ در برزخ، شکنجه، ظلمت و فشار می چشد و در قیامت حساب سختی از او کشیده می شود.»(شیخ عباس قمی، سفینه البحار، ج2، ص 43)
با توجه به آنچه گفته شد شخصی از حضرت اباعبدالله(علیه السلام) سوال کرد:
«چرا به زناکار کافر نگفته اند، ولی تارک الصلاه را کافر خوانده اند؟ دلیل آن چیست؟ آن حضرت فرمود: زیرا زانی و امثال او به خاطر شهوتی که بر آنها غالب شده مبادرت به این معصیت می کنند ولی تارک نماز، آن را ترک نکرده مگر صرفاً به علت خوار شمردن این عبادت الهی!» توضیح آن که تمام کسانی که نماز را ترک می کنند، قصدشان فقط ترک و رها کردن آن است و هیچ قصد لذتی از این ترک ندارند و وقتی لذت منتفی شد قهراً قصدشان فقط خوار شمردن است و وقتی قصد خفیف نمودن نماز بود بدون شک، حالت کفر در آنها پیدا شده و کفرشان ثابت می گردد.(شیخ صدوق، علل الشرایع، ج2، ص 109.)
علاوه بر آنچه درباره عقوبات تارک نماز و سبک شمردن این فریضه مقدس الهی گفته شد ترک نماز و بی توجهی به آن از یکسو باعث قطع ارتباط با آفریدگار هستی است که در نتیجه نور ایمان در قلب خاموش می گردد و از سوی دیگر، احساس یاس و نومیدی و پوچی و بیهودگی می نماید. از سویی به قدرت های پوچ و مادی و پوشالی که خود محتاجند تکیه می کند و از سویی چون زندگیش هدفمند نیست پس از مدتی نسبت به جذابیت های دنیوی نیز دلسرد شده و به صفای روح و آرامش، دست نمی یابد.
خداوند متعال در قرآن می فرماید:«من الله هستم و معبودی جز من نیست، مرا پرستش کن و نماز را برای یاد من بپا دار.»(طه/ 14) انسان در زندگی این جهان با توجه به«عوامل غافل کننده» نیاز به تذکر و یادآوری دارد، با وسیله ای که در فاصله های مختلف زمانی، خدا و رستاخیز و دعوت پیامبران و هدف آفرینش را به یاد او آورد و از غرق شدن در گرداب غفلت و بی خبری حفظ کند. نماز این وظیفه مهم را بر عهده دارد.(تفسیر نمونه، ج13، ص 174)
16-تفهیم و ترسیم نیازمندی ما به نماز
انسان صبحگاهان از خواب برمی خیزد، خوابی که او را از همه چیز این جهان بیگانه کرده و می خواهد برنامه زندگی را شروع کند، قبل از هر چیز به سراغ نماز می رود، قلب و جان خود را با یاد خدا صفا می دهد، از او نیرو و مدد می گیرد و آماده سعی و تلاش توام با پاکی و صداقت می گردد. باز هنگامی که غرق کارهای روزانه شد و چه بسا میان او و یاد خدا جدایی افتاد، ناگاه ظهر می شود و صدای موذن را می شنود الله اکبر!…حی علی الصلاه!: خدا از همه چیز برتر است، برتر از آنست که توصیف شود…، بشتاب به سوی نماز به سراغ نماز می رود، در برابر معبود خود به راز و نیاز می ایستد، و اگر گرد و غبار غفلتی بر قلب او نشسته، آن را شستشو می دهد.(همان منبع، ص 174)امام هشتم علی بن موسی الرضا(علیه السلام) فرمود:…. مداومت بر یاد خدای عزّوجل در شب و روز برای آنست که بنده، مولا و آفریدگار خود را فراموش نکند و طغیان نورزد، یاد خدا و ایستادن در پیشگاه او انسان را از گناهان و انواع فساد باز می دارد. (جامع الاحادیث، ص 13، حدیث به نقل از کتاب نماز از انتشارات موسسه در راه حق، ص5)
با توجه به آنچه گفته شده، نکاتی در ذهن متبادر می شود: انسان از یکسو در تمام عرصه ها و امواج زندگی و در خوشی ها و ناخوشی ها نیازمند به خالق یکتاست و از دوم سو خداوند احتیاجی به نماز ما ندارد، بلکه این ماییم که به وسیله نماز که دستور خداست با او ارتباط پیدا می کنیم و روح و روان خود را آرامش می دهیم. از سوم سو با توجه به نیازمندی ما به نماز که وسیله ارتباط با خالق بی نیاز است، سر بر آستان بندگی خدا می ساییم و از مرکب غرور و خودپسندی فرود می آییم و روح تواضع و فروتنی و خشوع و خوف و خشیت از خدا را در خودمان تقویت می نماییم و از سوی چهارم نیازمندی ما به خدا باعث می شود رابطه خود را با او عاطفی تر کنیم و روح یاس و نومیدی را از خود دور کرده و پویایی و تحرک و امید به زندگی و هدفمندی و رستگاری خود را تضمین کنیم. از سوی پنجم چون خود را نیازمند درگاه الهی می بینیم، دستور و فرمان های الهی را ارج نهاده و با جان و دل به آن عمل می نماییم.
باید به این نکته توجه کرد که با رسیدن به مقام نمازگزار، انسان به بسیاری از کمالات دیگر نیز نائل می شود. برخی از اوصافی که نمازگزار از منظر قرآن دارا است را ذکر می کنیم:
1. نماز را همواره برپا می دارند.
2. خمس و زکات می پردازند.
3. به روز جزا ایمان دارند.
4. از عذاب خدا ترسانند.
5. عفیف و پاکدامن هستند.
6.امانت ها و پیمان هایشان را مراعات می کنند.
7. از گفتن سخن حق و ادای شهادت حق نمی هراسند.
8. نماز را صحیح به جا می آورند و برای آن اهمیت زیادی قائلند.(معارج/ 19 – 35)
17-اوصاف تکمیلی نمازگزار
خداوند متعال این صفات را برای متقین بیان می کند و جایگاه و سرانجام آنان را نیز چنین یادآور می شود.
"اولئکَ فی جَناتِ مُکْرَموُن"
اینان در بهشت مورد احترام و گرامی هستند.
توصیه های منطقی به تارکان نماز و سهل انگاران آن
1. چطور در مقابل خدمتی که فردی به شما می کند از او تشکر و قدردانی می نمایید؟ اما از خداوند متعال که نعمت های فراوانی به شما ارزانی داشته، تشکر نمی کنید؟
2. آیا می دانید با نخواندن نماز و یا سهل انگاری نسبت به آن، از عنایات خاصه الهی دور شده و چه عذابی بالاتر از اینکه انسان از عنایات خداوندی بی نصیب گردد؟
3. آیا بهتر نیست به جای پوچی و بی هدفی و سردرگمی در زندگی و پیروی از هواهای نفسانی و شیطانی که عاقبتی جز زیان ندارد، قدم در صراط مستقیم گذارده و در ردیف مغضوبان قرار نگیریم.
4. آیا هیچ گاه با خود اندیشیده اید که دین با نماز عجین و توام است و به گفته پیامبر عزیزمان« دینی که در آن نماز نباشد، خیری در آن نیست» ؛ (واقدی، مغازی، ج3، ص 736)پس چطور می توانید خود را مسلمان بنامید؟
5. آیا به کلام مقدس الهی (قرآن) اعتقاد دارید یا خیر؟ اگر اعتقاد دارید، کلام الهی را بخوانید و توصیه های خداوند را در مورد نماز به کار گیرید و به این نکته توجه کنید که بیش از یک سوم آیات قرآن در خصوص معاد و قیامت است و نخستین سوال در قیامت، سوال درباره نماز است.
6. آیا هیچ گاه فکر کرده اید با نماز نخواندن چه ارزش های والا و کمالات گرانقدری را از دست داده اید؟
7. آیا به حقیقت مرگ تاکنون اندیشیده اید و آیا در پیشگاه خداوند در صحرای محشر، جوابی برای بی نمازی و یا سهل انگاری خود نسبت به این فریضه مقدس آماده نموده اید؟
8. اگر تارکان نماز به این دلیل نماز را ترک می کنند که حکمت آن را نمی دانند باید به ایشان گفت: مگر شما حکمت همه کارهایی را که تاکنون انجام داده اید می دانید؟ آیا ممکن نیست به دنبال مناسک دینی، حکمت های بسیار والایی نهفته باشد که شما از آن بی خبر باشید؟ به ویژه کسانی که به معنای واقعی کلمه، اقامه نماز کرده اند از اسرار آن نیز پرده برداشته اند و گفته اند با هر ذکری از اذکار نماز افقی از عالم معنا به رویشان گشوده شده است. اگر چنین است پس جای آن است که به خودمان خیانت نکنیم و با فرامین الهی لجاجت ننماییم.
به تصریح قرآن کریم اقامه نماز، نخستین نشانه حکومت صالحان است و نماز، عامل بسیار مهمی برای ارتباط با آفریدگار هستی است و با توجه به نیازمندی انسان ها در همه اعصار زندگی به خداوند، توجه به آن، زمینه رستگاری و محبوبیت در پیشگاه حضرت حق و قرب الی الله را مهیا می نماید. و در صورتی که فرهنگ نمازخوانی در جامعه و به ویژه در میان قشر روشنفکر و دانشجویان توسعه یابد، آثار بسیار والا و ارزشمندی که هم نشان از تعهد و ایمان و هم نشان از تخصص است، به ارمغان می آورد و هم زمینه را برای اصلاح رفتارها و گرایش به نیکی ها و کاهش مفاسد فراهم می کند و در واقع زمینه ظهور منجی بشریت، حضرت صاحب الزمان(عج) و تحقق اهداف والای همه انبیا را مهیا و محقق می نماید.
نتیجه:
« آن که نماز خود را سبک شمارد، خداوند برکت و بهره را از عمر و مال او برمی دارد، پاداش کارهای او از بین می رود؛ دعاهایش مستجاب نمی شود؛ هنگام مرگ، با احساس گرسنگی و تشنگی و ذلت مخصوص از دنیا می رود؛ در برزخ، شکنجه، ظلمت و فشار می چشد و در قیامت حساب سختی از او کشیده می شود».
به تصریح قرآن کریم اقامه نماز، نخستین نشانه حکومت صالحان است و با توجه به نیازمندی انسان ها در همه اعصار زندگی به خداوند، قرب الی الله را مهیا می نماید. و در صورتی که فرهنگ نمازخوانی در جامعه و به ویژه در میان قشر روشنفکر و دانشجویان توسعه یابد، آثار بسیار ارزشمندی به ارمغان می آورد و هم زمینه را برای اصلاح رفتارها و گرایش به نیکی ها و کاهش مفاسد فراهم می کند و در واقع زمینه ظهور منجی بشریت، را مهیا و محقق می نماید.
لطایف و معارف نماز فارسی!
سال یک هزار و سیصد و سی و دو شمسی بود. من و عده ای از جوانان پرشور آن روزگار پس از تبادل نظر و بحث و مشاجره به این نتیجه رسیده بودیم که چه دلیلی وجود دارد که ما نماز را به عربی بخوانیم؟ چرا نماز را به زبان فارسی نخوانیم؟ و عاقبت تصمیم گرفتیم که نماز را به فارسی بخوانیم و همینکار را هم کردیم.
والدین ما، کمکم از این موضوع آگاهی یافتند و به فکر چاره افتادند. آنها هم پس از تبادل نظر با یکدیگر تصمیم گرفتند که اول خود با نصیحت کردن ما را از این کار باز دارند و اگر موثر نبود راه دیگری برگزینند. چون پند دادن آنها موثر نیفتاد ما را نزد یکی از روحانیون آن زمان بردند. آن روحانی وقتی فهمید ما به زبان فارسی نماز میخوانیم به طرز اهانت آمیزی، ما را کافر و نجس خواند و این عمل او ما را در کارمان راسختر ساخت.
عاقبت پدر یکی از ما پیشنهاد داد که ما را محضر آیت الله حاج آقا رحیم ارباب ببرند. این فکر مورد تایید قرار گرفت. روزی آنها نزد ایشان میروند و موضوع را درمیان میگذارند. ایشان دستور میدهد که در وقت معینی ما را خدمت ایشان راهنمائی کنند.
حکیم فرزانه، فقیه بزرگوار و معلم اخلاق، حضرت آیت الله العظمی حاج آقا رحیم ارباب از علمای بزرگ اصفهان و استادی مسلم در تمام علوم اسلامی متداول از جمله حکمت، ادبیات، تفسیر، کلام، هیئت، ریاضی، فقه و اصول بود. آن بزرگوار علاوه بر دانش سرشار، فردی عارف، پرکار، مودب، متواضع و در مجموع الگو و نمونهای از یک انسان کامل بوده. همواره رفتار و برخوردهای ایشان با مردم زبانزد خاص و عام است.
روز موعود ما را که تقریباً پانزده نفر بودیم، محضر مبارک ایشان بردند. در همان لحظه اول چهره نورانی و لبان خندان ایشان ما را مجذوب خود ساخت و آن بزرگمرد را غیر از دیگران یافتیم و دانستیم که اکنون با شخصیتی استثنایی مواجه هستیم.
ایشان در آغاز دستور پذیرایی از ما را صادر فرمود، سپس رو به والدین ما کرد و فرمود: شما که نماز را به فارسی نمیخوانید فعلاً تشریف ببرید و ما را با فرزندانتان تنها بگذارید. وقتی آنها رفتنـــد حضرت آیت الله ارباب رو به ما کرد و فرمود: بهتر است شما یکییکی خودتان را به من معرفی کنید و هر کدام بگوئید که در چه سطح تحصیلی هستید و در چه رشته ای درس میخوانید. پس از آن که امر ایشان را اطاعت کردیم، به تناسب رشته و کلاس هر کدام از ما، پرسش های علمی طرح کرده و از درس هایی از قبیل جبر و مثلثات و فیزیک و شیمی و علوم طبیعی مسائلی پرسیدند که پاسخ اغلب آنها از عهده درس های نیم بندی که ما خوانده بودیم خارج بود؛ اما هر یک از ما که از عهده پاسخ پرسش های ایشان برنمیآمد، با اظهار لطف ایشان مواجه میشد که با لحن پدرانه ای پاسخ درست آن پرسش ها را میفرمود.
اکنون میفهمیم که ایشان با طرح این سئوالات قصد داشت ما را خلع سلاح کند و به ما بفهماند که آن دروس جدیدی که شما میخوانید، من بهترش را میدانم ولی به آنها مغرور نشدهام. پس از اینکه همه ما را خلع سلاح کرد به موضوع اصلی پرداخت و فرمود: والدین شما نگران شدهاند که شما نمازتان را به فارسی میخوانید آنها نمیدانند که من کسانی را میشناسم که نعوذبالله، اصلاً نماز نمیخوانند. شما جوانان پاک اعتقادی هستید که هم اهل دین هستید و هم اهل همت.
من در جوانی میخواستم مثل شما نماز را به فارسی بخوانم اما مشکلاتی پیش آمد که نتوانستم به این خواسته جامه عمل بپوشم، اکنون شما به خواسته دوران جوانی من لباس عمل پوشانیده اید، آفرین به همت شما! اما من در آن روزگار به اولین مشکلی که برخوردم ترجمه صحیح سوره حمد بود که لابد شما آن مشکل را حل کردهاید.
اکنون یک نفر از شما که از دیگران بیشر مسلط است به من جواب دهد که بسم الله الرحمن الرحیم را چگونه ترجمه کرده است؟
یکی از ما به عادت محصلین دستش را بالا گرفت و داوطلب پاسخ شد.
ایشان، با لبخند فرمود: خوب شد که طرف مباحثه ما یک نفر است، زیرا من از عهده پانزده جوان نیرومند برنمیآمدم. بعد رو به آن جوان کرد و فرمود: بفرمائید که بسم الله را چگونه ترجمه کردهاید؟
آن جوان گفت: بسم الله الرحمن الرحیم را طبق عادت جاری ترجمه کردهایم: به نام خداوند بخشنده مهربان.
حضرت ارباب با لبخندی فرمود: گمان نکنم که ترجمــه درست بسم الله این باشد. در مورد «بسم» ترجمه «به نام» عیبی ندارد. اما «الله» قابل ترجمه نیست زیرا اسم عَلَم (=خاص) است برای خدا و اسم عَلَم را نمیتوان ترجمه کرد. مثلاً اگر اسم کسی «حسن» باشد نمیتوان به او گفت «زیبا». درست است که ترجمه «حسن» زیباست اما اگر به آقای حسن بگوئیم آقای زیبا، حتماً خوشش نمیآید.
کلمه الله اسم خاص است که مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق میکنند، همانگونه که یهود خدای متعال را «یهوه» و زردشتیان «اهورامزدا» میگویند. بنابراین نمیتوان «الله» را ترجمه کرد بلکه باید همان لفظ جلاله را به کار برد.
«رحمان» را چگونه ترجمه کرده اید؟
رفیق ما پاسخ داد: رحمان را بخشنده معنا کردهایم.
حضرت ارباب فرمود: این ترجمه بد نیست ولی کامل هم نیست زیرا رحمان یکی از صفات خداست که شمول رحمت و بخشندگی او را میرساند و این شمول در کلمه بخشنده نیست. یعنی در حقیقت رحمان یعنی خدایی که در این دنیا هم بر مومن و هم بر کافر رحم میکند و همه را در کنف لطف و بخشندگی خود قرار میدهد؛ از جمله آن که نعمت رزق و سلامت جسم و امثال آن عطا میفرماید. در هر حال ترجمه بخشنده برای رحمان در حد کمال ترجمه نیست.
«رحیم» را چطور ترجمه کرده اید؟
رفیق ما جواب داد رحیم را به «مهربان» ترجمه کرده ایم.
حضرت آیت الله ارباب فرمود: اگر مقصودتان از رحیم من بودم (چون نام مبارک ایشان رحیم بود) بدم نمیآمد که اسم مرا به «مهربان» برگردانید؛ اما چون رحیم کلمه ای قرآنی و نام پروردگار است نباید آن را غلط معنا کنیم. باز هم اگر آن را به «بخشاینده» ترجمه کرده بودید، راهی به دهی میبرد، زیرا رحیم یعنی خدایی که در آن دنیا گناهان مومنان را عفو میکند و صفت «بخشایندگی» تا حدودی این معنا را میرساند.
بنابر آنچه گفته شد معلوم شد که آنچه در ترجمه «بسم الله» آوردهاید بد نیست ولی کامل نیست و از جهتی نیز در آن اشتباهاتی هست و من هم در دوران جوانی که چنین قصدی داشتم به همین مشکلات برخورد کردم و از خواندن نماز به فارسی منصرف شدم؛ تازه این فقط آیه اول سوره حمد بود اگر به بقیه آیات بپردازیم، موضوع خیلی مشکل تر از این خواهد شد. اما من عقیده دارم شما اگر باز هم به این امر اصرار دارید، دست از نماز خواندن به فارسی بر ندارید، زیرا خواندنش بهتر از نخواندن نماز به طور کلی است!
در اینجا، همگی شرمنده و منفعل و شکست خورده به حال عجز و التماس از ایشان عذرخواهی کردیم و قول دادیم که دیگر نمازمان را به فارسی نخوانیم و نمازهای گذشته را نیز اعاده کنیم، اما ایشان فرمود: من نگفتم نماز به عربی بخوانید، هرطور دلتان میخواهد بخوانید، من فقط مشکلات این کار را برای شما شرح دادم.
ولی ما همه عاجزانه از پیشگاه ایشان طلب بخشایش کردیم و از کار خود اظهار پشیمانی نمودیم.
حضرت آیت الله ارباب با تعارف میوه و شیرینی مجلس را به پایان برد و ما همگی دست مبارک ایشان را بوسیدیم و در حالیکه ایشان تا دم در ما را بدرقه میکرد از ایشان خداحافظی کردیم و در دل به عظمت شخصیت ایشان آفرین گفتیم و خوشحال بودیم که چنین افتخاری نصیب ما شد که با شخصیتی اینگونه ملاقات کنیم. نمازها را اعاده کردیم و دست از کار جاهلانه خود برداشتیم. بنده از آن پس گاه گاهی به حضور آن جناب میرسیدم و از خرمن علم و فضیلت ایشان خوشه برمیچیدم.
وقتی در دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران به تحصیل مشغول بودم گاهی حامل نامه ها و پیغام های استاد فقید مرحوم بدیع الزمان فروزانفر برای ایشان میشدم و پاسخ های کتبی و شفاهی حضرت آیت الله را برای آن استاد فقید میبردم و این خود افتخاری برای بنده بود. گاهی نیز ورقه های استفتائی که به محضر آن حضرت رسیده بود و روی هم انباشته میشد، آن جناب دستور میداد که آنها را بخوانم و پاسخش طبق نظر آن حضرت بنویسم و پس از خواندن پاسخ اگر اشتباهی نداشت آن را مهر میکردند که در این مرحله با بزرگواری های زیاد از سوی ایشان مواجه شدم که اکنون مجال بیان آنها نیست. خدایش بیامرزدش و او را غریق دریای رحمت خویش گرداند.