Subtitle
فصل 5 حس و حرکت
2
3
همان گونه که آموختید، دستگاه عصبی مرکزی بر اساس اطلاعاتی که از محیط درون یا بیرون بدن دریافت می کند، پاسخ مناسبی از خود نشان می دهد. این اطلاعات توسط گیرنده های (رِسِپتور) موجود در بدن دریافت می شوند.
گیرنده چیست؟ گیرنده های حسی ساختار هایی هستند که اطلاعات مربوط به تغییرات ایجاد شده در محیط داخلی و خارجی بدن را تشخیص می دهند. این گیرنده ها با آگاه کردن جانور از محیط اطراف خود، در واقع خطوط ارتباطی او با جهان پیرامون به حساب می آیند. گیرنده های حسی عبارت اند از بخشی از یک نورون و یا سلول های تخصص یافته ای که در ارتباط نزدیک با نورون ها هستند. این گیرنده ها، اثر محرک ها به پیام عصبی تبدیل می کنند.
گیرنده ها بر اساس نوع محرکی که بر روی ان ها اثر می گذارد به 5 گروه زیر تقسیم می شوند:
4
گیرنده مکانیکی:
گیرنده حرارتی:
گیرنده شیمیایی:
گیرنده نوری یا
الکترومغناطیس:
گیرنده درد:
انواع گوناگون دارند.
مانند: گیرنده های فشار در دیواره سرخ رگ و همچنین شنوایی وتعادلی
فشار، ارتعاش، لرزش، صدا …… از انواع محرک مکانیکی هستند.
گرمایی
سرمایی
محرک، شیمیایی است.
مانند گیرنده های بویایی و چشایی
محرک، نوری است.
مانند گیرنده های مخروطیو استوانه ای موجود در کره چشم
هر محرکی اگر از میزان استاندارد خود را پشت سر بگذارد و مجب آسیب به بافت ها شود این محرک فعال می شود.
5
چشم
چشم انسان کره ای است به قطر 2/5 سانتی متر که حدودا 7 گرم جرم دارد.دیواره کره چشم از خارج به داخل از سه لایه تشکیل شده است:
شبکیه
صلبیه
مشیمیه
صلبیه: خارجی ترین لایه کره چشم را صلبیه تشکیل می دهد که لایه ای سخت و غیر شفاف و سفید رنگ از جنس بافت پیوندی است و از ساختار های درونی چشم محافظت می کند و موجب استحکام کره چشم می باشد.
صلبیه در سطح جلویی چشم، نازک تر و شفاف تر شده و قرنیه راتشکیل می دهد که نور از طریق آن وارد چشم می شود.
مشیمیه: پرده میانی چشم است که رگ های خونی فراوان دارد و کره چشم را تغذیه می کند. سطح داخلی مشیمیه از یک لایه سولول پوششی ساخته شده که رنگ دانه های سیاهی به نام ملانین برای جلوگیری از بازتاب نور و دیدی واضح دارد. این لایه موجب تاریک شدن فضای داخل چشم می شود.
در ادامه مشیمیه، پرده ای به نام عنبیه قرار دارد. عنبیه حلقه ای از ماهیچه ضاف است که تحت کنترل اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک قرار دارد.
در وسط عنبیه، سوراخ مردمک وجود دارد. قطر مردمک با انقباض ماهیچه های عنبیه تغییرکرده و نور ورودی را تنظیم می کند.
6
عدسی
جسم مژگانی
قرنیه
عنبیه
مردمک
عدسی: عدسی چشم حبابی، شفاف و انعطاف پذیر است که بلافاصله در پشت عنبیه قرار دارد. عدسی پرتو های نور را می شکند و روی شبکیه متمرکز می کند. عدسی فاقد رگ خونی است. مشیمیه در مجاورت عدسی ضخیم شده و جسم مژگانی را می سازد که ماهیچه های صاف آن مسئول تغییر تحدب عدسی چشمی هستند.
زلالیه: اتاقک جلویی چشم که بین قرنیه و عدسی قرار دارد با مایعی به نام زلالیه پر شده است که از پلاسمای مویرگ های خونی ترشح می شود و مواد غذایی و اکسیژن را برای عدسی و قرنیه فراهم می کند، مواد دفعی آن ها را جمع آوری و به خون می دهد و به کروی بودن اتاقک جلویی چشم کمک می کند.
زجاجیه: اتاقک پشتی که بین عدسی و شبکیه قرار دارد، توسط مایعی غلیظ و ژله ای به نام زجاجیه پر مشود که این به انکسار نور و همچنین کروی بودن کره چشم کمک می کند.
شبکیه: شبکیه لایه ای حساس به نور را تشکیل می دهد. این لایه از یک ردیف سلول رنگدانه دار که به مشیمیه چسبیده و 5 نوع لایه نورون تمایز یافته تشکیل شده است. در لایه های عصبی شبکیه دو نوع سلول تخصص یافته به نام های سلول های استوانه ای و سلول های مخروطی قرار دارند.
مایع زلالیه
مایع زجاجیه
مایع زجاجیه
7
سلول های استوانه ای در نور ضعیف تحریک می شوند و حساسیت آن ها نسبت به نور بیشتر است. با این سلول ها اجسام را به صورت سایه و سفید می بینیم.
سلول های مخروطی در نور زیاد تحریک می شوند و حساسیت آن ها نسبت به نور کم تر است. این سلول ها در دیدن رنگ ها و جزئیات اشیا نقش دارند.
برای هر یک از رنگ ها اصلی نور(قرمز آبی سبز) گیرنده های مخروطی ویژه ای در شبکیه وجود دارد (3 گروه سلول مخروطی). هر کدام از این گیرنده ها به ماده شیمیایی مخصوص که تحت تاثیر نور معینی تجزیه می شود، آغشته است. تشخیص رنگ های مختلف بستگی به این دارد که چه نسبتی از سلول های مخروطی هر منطقه تحریک شوند. به طور مثال اگر هر سه گروه به طور مساوی تقسیم شوند، دیدن نور سفید را سبب می شوند.
8
لکه زرد: بخشی از شبکیه در امتداد محور نوری کره چشم قرار دارد، لکه زرد نامیده می شود. در لکه زرد تعداد سلول های مخروطی بیشتر است به همین دلیل در دقت و تیز بینی چشم اهمیت دارد.
نقطه کور: محل خروج عصب بینایی از شبکیه را نقطه کور می نامند که فاقد گیرنده نوری است. در شکل زیر چشم راست را بسته و به ضربدر بنگرید.
چه می بینید؟
آیا دایره دیده می شود؟
9
نزدیک بینی و دوربینی
10
گوش
گوش اندام حسی ویژه ای که هم به تشخیص صدا و هم در تایین موقعیت بدن و خطوط تعدل کمک می کند. گوش از سه قسمت تشکیل شده است که عبارت است از:
گوش داخلی
گوش میانی
گوش خارجی
گوش خارجی شامل:
لاله گوش: جمع آوری صدا و هدایت آن ها به سوی مجرای شنوایی
مجرای شنوایی: مجرایی به طول 30 میلی متر می باشد که به پرده گوش ختم می شود. پوستی که روی مجرای شنوایی را می پوشاند.
پرده گوش یا صماخ: پرده ای است که گوش خارجی را از گوش میانی جدا می کند و با زاویه 45 درجه نسبت به کف مجرای گوش قرار دارد
در ناحیه استخوان گیجگاهی حفره ای به نام گوش میانی وجود دارد که شامل اجزای زیر می باشد:
شیپور استاش: مجرای باریکی است که گوش میانی را به حلق متصل می سازد. دیواره این مجرا در ابتدا استخوانی و در انتها غضروفی است و دهانه آن در حلق معمولا بسته می باشد. در هنگام بلع، خمیازه و عطسه، دهانه شیپور استاش باز شده و هوا از حلق وارد گوش میانی می شود و موجب متعادل شدن فشار هوا در دو سمت پرده گوش می شود.
استخوان های گوش میانی به نام های چکشی، ستدانی و رکابی نامیده می شوند و ارتعاشات را از پرده سماخ به پنجره بیضی و سپس به مایع درون بخش حلزونی منتقل می کنند.
در دیواره گوش میانی دو سوراخ به نام های پنجره گرد و پنجره بیضی وجود دارد.
پنجره بیضی: با کمک استخوان های گوش میانی، ارتعاشات را از پرده سماخ به گوش داخلی منتقل می کند.(استخوان رکابی به پنجره بیضی متصل است.)
پنجره گرد: به ارتعاشات داخلی گوش کمک می کند.
گوش داخلی:
شامل بخش های در هم پیچیده ای از کانال ها و حفرات در استخوان گیجگاهی است که به یکدیگر مرتبط بوده و لابیرنت نامیده می شوند. لابیرنت دارای بخشی به نام لابیرنت غشایی است که درون لابیرنت استخوانی قرار دارد. این لابیرنت ها از سه بخش حلزونی، دهلیزی و مجرای نیم دایره ای تشکیل شده اند. گیرنده های تعادل در بخش های دهلیزی و مجاری نیم دایره ای و گیرنده های شنوایی در حلزون غشایی قرار دارند. گیرنده های شنوایی که سلول هایی مژه دار هستند که در گوش داخلی مسئول تبدیل ارتعاشات پنجره بیضی به پیام عصبی هستند.پیام های عصبی تولید شده به مراکز عصبی قشر مخ در لوب گیجگاهی فرستاده می شود.
Thank You 1
نحوه شنیدن
صدا
جمع آوری صدا توسط لاله گوش
[جمع آوری صدا توسط کانال
تقویت و انتقال توسط پرده و استخوان چه ها
تبدیل صوت به پیام عصبی در حلزون
ارسال پیام عصبی توسط عصب
13
بینی
در آدمی، حدود 10 میلیون گیرنده بویایی وجود داردکه در مخاط زرد بویایی در بالای حفره بینی وجود دارند. از انتهای هر یک از این گیرنده ها 6 یا 8 زائده بیرون زده است که به آن ها مژه های بویایی می گویند. مخاط بویایی دارای گیرنده های متفاوتی است که هر کدام نسبت به بوی خاصی، حساسیت بیشتری دارند. به همین دلیل بیشترین تنوع گیرنده ها مربوط به این حس می باشد. مژه های بویایی حاوی گیرنده های پروتئینی هستند که با مولکول های بو، پیوند می خورند. این عمر سبب تحریک سلول های گیرنده و تولید پیام عصبی می شود که به پیاز بویایی در زیر مغز و سپس برای درک بو به قسمت نیم کره مخ می رود. گیرنده های بویایی سازش پذیرند به همین دلیل پس از مدتی به بو ها عادت می کنیم. حس بویایی اولین حسی است که در انسان فعال می شود. به همین دلیل بیشترین تنوع گیرنده ها مربوط به این حس می باشد.
14
زبان
زبان اندام حسی چشایی است. حدود 10 هزار جچوانه چشایی در دهان وجود دارد که بیشتر آن ها بر روی پرز های زبان قرار دارند، گیرنده های چشایی همچنین بر روی دیواره دهان و همچنین در یک سوم ابتدایی حلق نیز وجود دارند. هر جوانه چشایی دارای چندین سلول حسی مژه دار است. هر یک ار انواع سلول های مژه دار به یکی از چهر مزه اصلی شوری، شیرینی، تلخی و ترشی حساسیت بیشتری دارند و هر مزه در جای خاصی از زبان بهتر درک می شود. یبرای تحریک گیرنده های چشایی، باید مواد غذایی در بزاق دهان حل شوند. مواد غذایی پس از حل شدن در بزاق روی گیرنده ها قرار می گیرند و پیام عصبی ایجاد می کنند. پیام به قشر مخ فرستاده می شود و مزه تشخیص داده می شود. مزه غذا های خیلی داغ و یا خیلی سرد نیز به صورت کامل احساس نمی شوند. بین حس های بویایی چشایی ارتباط نزدیکی وجود دارد. به عنوان مثال وقتی سرما خورده و دچار گرفتگی بینی شده ایم، مزه ها به درستس تشخیص داده نمی شوند.
15
پوست
پوست دارای گیرنده های درد، دما (سرما یا گرما) و گیرنده های مکانیکی (حساس به لمس و فشار) است. هر یک از این گیرنده ها، دندریت هایی از یک یا چند نورون هستند که اثر محرک را به پیام عصبی تبدیل می کند. اغلب دندریت های این گیرنده ها را پوششی از بافت پیوندی احاطه کرده است(به جز گیرنده های درد).
اعصاب متصل به گیرنده ها در واقع انشعابات رشته های عصبی نورون های حسی- نخاعی هستند.
مرکز درک حس لامسه لوب آهیانه قشر مخ است.
نکته:
در مناطقی از بدن که حساسیت لامسه بسیار زیاد است، مانند نوک انگشتان، لب ها و نوک تیز زبان، تراکم گیرنده های مکانیکی پوست بیشتر است. اغلب دارو های بی حسی موضعی با از کار انداختن اولین گره رانویه در عصب حسی باعث بی حسی می شوند.
نکته:
پوست علاوه بر دریافت پیام های حسی وظایف دیگری نظیر کمک به دفع مواد زاید (عرق) و کمک به تنظیم دمای بدن و دفاع میکروبی نیز بر عهده دارد.
16
دستگاه حرکتی
دستگاه حرکتی بدن انسان شامل موارد زیر است:
استخوان بندی(اسکلت)
ماهیچه ها
17
اسکلت(استخوان بندی)
اسکلت آدمی شامل استخوان ها، غضروف ها و اتصالات آن ها در بدن است.
استخوان: به طور کلی، وظایف استخوان ها را می توان به صورت زیر خلاصه نمود:
حفاظت از اندام های حیاتی: مانند جمجمه که از مغز و دنده ها که از قلب و ریه محافظت می کنند.
شکل دادن به بدن( در نبود اسکلت بدن روی زمین پهن می شد).
استخوان ها تکیه گاهی برای ماهیچه ها هستند و به حرکت کمک می کنند. این مسئله موجب افزایش سرعت حرکت می شود.
استخوان ها محل ذخیره مواد معدنی خصوصا املاح کلسیم هستند.
در مغز برخی استخوان ها مانند جناق سینه، دنده ها، لگن، جمجمه و مهره ها گلبول سازی (تولید یاخته های خونی ) صورت می گیرد.
کمک به شنیدن صدا ها (چکشی، سندانی و رکابی)
بافت استخوانی از سه بخش تشکیل شده است:
رشته های پیوندی
ماده زمینه ای
سلول های استخوانی
ماده زمینه ای استخوان شامل دو نوع است:
شکل دار: دارای رشته های پروتئینی به نام کلاژن است که مواد معدنی بر روی آن رسوب کرده اند و سبب مقاوم سازی استخوان ها در برابر ضربه می شنود.
بی شکل: از مواد آلی به نام اوسئین و مواد معدنی ( کلسیم و فسفات و…) ساخته شده است. املاح معدنی مسئول مقاوم سازی استخوان ها در برابر فشار می باشند. در کودکانی که رژیم غذایی آن ها کمبود املاح کلسیم دارد، استخوان نرم می شوند و استخوان های پا حالت پرانتزی می گیرند (راشیتیسم)
18
در میان سالی و کهن سالی، کمبود کلسیم موجب کاهش چگالی استخوان و پوک شدن آن می شود (شکل زیر) از عوامل موثر بر پوکی استخوان، علاوه بر کمبود کلسیم و ویتامین D می توان به کم تحرکی سن جنسیت و عوامل ارثی نیز اشاره کرد.
19
انواع بافت استخوانی
متراکم: در تنه استخوان های دراز و بخش خارجی استخوان های پهن و کوتاه وجود دارد و از مجموعه هایی به نام سیستم هاورس ساخته شده است.
اسفنجی: در دو سر استخوان های دراز و بخش میانی استخوان های پهن و کوتاه وجود دارد.
تعداد کل استخوان های بدن انسان 206 عدد است که از نظر شکل می توان ان ها را به سه دسته دسته بندی کرد:
پهن: جمجه، صورت، جناق، دنده ها، لگن
کوتاه: بند انگشتان مچ دست و پا، مهره ها، کشکک زانو، استخوان های گوش میانی
دراز: زند زیرین زند زبرین، درشت نی نازک نی
20
ستون مهره ها
ستون مهره ها در یک فرد بالغ از 26 قطعه استخوان ساخته شده که 24 تای آن ها مهره هستند.
استخوانی شدن: تمام استخوان ها در دوران جنینی ابتدا به صورت بافت پیوندی هستند و استخوانی شدن ان ها همگی به یک صورت انجام نمی پذیرد.
استخوان پهن: از حالت پیوندی مستقیما به استخوان تبدیل می شوند.
استخوان های دراز: ابتدا از حالت پیوندی به غضروف و سپس به استخوان تبدیل می شوند.
رشد استخوان ها: استخوان ها دارای دو نوع رشد می باشند:
رشد طولی
رشد قطری
در دو سر استخوان های دراز، بخش هایی غضروفی به نام صفحه های غضروفی به طور مرتب استخوان سازی می کنند و بر درازای استخوان می افزایند، غضروف های اتصال در سن 18 تا 25 سالگی کاملا استخوانی می شوند وبا این عمل رشد طولی استخوان ها پایان می یابد.
پرده ای از جنس بافت پیوندی به نام ضریع، اطراف استخوان ار فراگرفته است که موجب قطور شدن استخوان می شود این بافت پیوندی رگ های خونی فراوانی دارد و نیاز های تغذیه ای استخوان را فراهم می کند
21
غضروف
نوعی بافت پیوندی تخصص یافته است که بر خلاف استخوان، ماده زمینه ای اش تا حدودی قابلیت ارتجاعی دارد. در محل مفصل های نیمه متحرک و متحرک غضروف ها مانع از اصطکاک استخوان ها می شوند. اما در محل غضروف های ثابت غضروف وجود دارد.
اجزای غضروف
ماده زمینه ای
سلول های غضروفی
رشته های پروتئینی (کلاژن)
غضروف هایی با کلاژن کم: بینی، نای و انتهای دنده ها
غضروف هایی با کلاژن زیاد: دیسک بین مهره ها
مقایسه غضروف و استخوان: هر دو نوعی بافت پیوندی هستند که ماده زمینه ای، سلول ها و رشته های پیوندی دارند.
ماده زمینه ای استخوان ها سفت، محکم و کلسیم و فسفر فراوان دارد و در آن رشته های محکم کلاژن زیاد دیده می شود. ولی ماده زمینه ای غضروف نرم و ژله ای است و کلسیم و فسفر کم تری دارد و در آن رشته های انعطاف پذیر بیشتر وجود دارد.
نکته:
غضروف ها فاقد رگ خونی، خون، رگ های لنفاوی و اعصاب هستند و تغذیه سلول ها به وسیله انتشار مواد صورت می گیرد. به همین دلیل بر خلاف بیشتر بافت های دیگر روند ترمیم و فرسودگی و آسیب دیدگی طولانی تری دارند.
22
مفصل
به محل اتصال دو یا چند استخوان به یکدیگر مفصل می گویند. بیشتر مفصل های بدن انسان متحرک هستند. مفصل ها بر حسب نحوه اتصال استخوان ها به یکدیگر به سه گروه تقسیم بندی می شوند:
مفصل ثابت: در این نوع مفصل ها، استخوان ها نسبت به یکدیگر ثابت هستند و جا به جا نمی شوند. لبه های کنگره دار استخوان ها سبب می شود تا استخوان ها مانند پازل در یکدیگر فرو روند. علاوه بر آن، طناب های سختی از بافت پیوندی استخوان ها را در کنار هم نگه می می دارد مانند مفصل جمجه.
مفصل نیمه متحرک: استخوان ها در محل این مفصل ها در کنار هم
حرکاتی محدود و در جهت های خاصی دارند. استخوان ها در محل مفصل
های نیمه متحرک به وسیله غضروف به هم متصل شده اند. مانند: مفصل
دنده ها و جناق سینه
.3 مفصل متحرک: استخوان ها در محل این نوع مفصل ها به خوبی
جا به جا می شوند. مفصل های متحرک کامل ترین مفصل ها هستند.
بعضی از این مفصل ها در جهت های مختلفی می چرخند مانند مفصل
بین بازو و شانه ولی بعضی از آن ها فقط در یک جهت خاص حرکت
می کنند مانند آرنج در این نوع مفصل ها بخش هایی همچون رباط ها
، کیسه مفصلی، مایع مفصلی و غضروف وجود دارد.
23
انواع مفاصل
24
رباط
طناب های محکمی از جنس بافت پیوندی هستند که در محل مفصل های متحرک، استخوان ها را در کنار هم نگه می دارند و مانع از در رفتگی آن ها می شوند و از طرف دیگر به استخوان های تشکیل دهنده مفصل اجازه می دهند تا فقط در جهت های خاص روی یکدیگر حرکت کنند. رباط ها را می توان به انواع کپسولی، خارج کپسولی و داخل کپسولی تقسیم نمود.
نکته:
در هنگام در رفتگی استخوان از محل مفصل خار می شود.
در پیچ خوردگی، مفصل در جهت خلاف حرکت خود حرکت کرده است.
در بیماری مفصل ارتروز غضروف با سر استخوان مفصل تخریب شده است.
25
ماهیچه ها
ماهیچه ها عامل حرکت هستند. هر گونه حرکتی تحت اثر ماهیچه ها انجام می شود؛ از حرکات قلب گرفته تا حرکت دست و پا و پلک زدن چشمان و حتی دیواره سرخ رگ.
سلول های ماهیچه ای معمولا طویل هستند و توسط بافت پیوندی به یکدیگر متصل می شوند. در سیتوپلاسم سلول های ماهیچه ای، رشته های منقبض شونده ای وجود دارد که انقباض آن ها موجب انقباض سلول های ماهیچه ای می شود.
به طور کلی 3 نوع بافت ماهیچه ای در بدن وجود دارد که عبارت اند از:
قلبی
مخطط
صاف
26
زرد پی(تاندون)
بافت پیوندی اطراف تار های ماهیچه ای و دسته تار های ما هیچه ای و در نهایت ماهیچه، با یکدیگر طناب محکمی به نام زرد پی(تاندون) را می سازند که ماهیچه اسکلتی(مخطط) را به استخوان متصل می کنند. با انقباظ ماهیچه ها و کشیده شدن زرد پی، نیروی عضله، اندام را به حرکت در می آورد.
نکته:
بزرگترین زردپی بدن آشیل نام دارد که از کف پاشنه پا تا پشت ساق پا کشیده شده است
27
انقباض ماهیچه ای و عمل متقابل
در بدن انسان، حدود 600 ماهیچه اسکلتی وجود دارد که 40% از وزن بدن را تشکیل می دهند. زمانی که یک ماهیچه منقبض می شود ( مانند دوسر بازو) و اندامی را به حرکت در می آورد، نمی تواند منبسط شود و ان اندام راب ه حالت اولیهخ باز گرداند. به همین دلیل، ماهیچه دیگری در سمت مقابل منقبض شده (مانند ماهیچه سه سر بازو) و اندام را به حالت اول باز می گرداند. به عبارت دیگر، انقباض یکی با استراحت ماهیچه دیگر در سمت مقابل اندام همراه است. به این نحوه عملکرد ماهیچه های اسکلتی، عمل متقابل یا جفت کار کردن ماهیچه ها می گویند.
گرفتگی ماهیچه: گرفتگی ماهیچه ناشی از نرسیدن انرژی به ماهیچه است. که در نتیجه آن، قطعات انقباضی در ماهیچه ها در هم قفل می شودند. نرسیدن انرژی به ماهیچه ممکن است در اثر کمبود اکسیژن، کلسیم یا مواد دیگر اتفاق بیافتد.
کشیدگی ماهیچه: کار کشیدن زیاد از حد از ماهیچه ممکن است به ماهیچه فشار وارد کرده که باعث می شود طول آن زیاد شود که با درد همراه است.
درد ماهیچه ای: در ماهیچه ای در اثر جمع شدن اسیدلاکتیک در ماهیچه ها به وجود می آید.
نکته:
منبع انرژی ماهیچه ها کربوهیدرات و اسید های چرب است که اگر اکسیژن کافی به ماهیچه ها نرسد، گلوکز به لاکتیک اسید تبدیل می شود. این درد ممکن است به دنبال گرفتگی و کشیدگی ماهیچه بروز کند.
پایان