معماری اسلامی بررسی شیوه آذری
مقدمه تاریخی
سرزمین آذربایجان در معماری ایران در رده نخست جای دارد چراکه یه شیوه معماری ایران (پارسی، آذری و اصفهانی) از آنجا سرچشمه گرفته و به سراسر کشور رسیده است. در شیوه پارسی، هنگامی که قوم آریایی کوه های آران را پشت سر می گذاشتند تا به جنوب سرزمین ایران رهسپار و ماندگار شوند، سر راه خود ستاوندهای چوبین و شبستان ها و نهانخانه های دور بسته و کوشکی آذربایجان راپسندیدند و چون ارمغانی، نخست به سرزمین انشان و سپس به سرزمین پارس بردند و با آن شیوه، همراه با برگیره از شیوه های گوناگون ملت هایی که به پیروی پارسیان درمی آمدند، شیوه تازه ای پدید آوردند که شیوه پارسی نام گرفت و از آغاز شاهنشاهی ایران تا پایان روزگار هخامنشیان (و حتی اندکی پس از آن ) برای ساختن کاخ ها و کشوک ها به کار گرفته می شد.
با اینکه اب و هوای سرد کوهستانی آذربایجان این شیوه را پدید آورده بود (که شاید با آب و هواهای دیگر سازگار نبود) باز هم پرداختگی و مردم واری شیوه پارسی چنان چشمگیر بوده که حتی در سرزمین های سوزانی چون انشان و سپس کرانه های دریای پارس نیز با همه ویژگی هایش خودنمایی کرده است.
بار دومی که آذربایجان پدید آورنده شیوه ای نو در معماری ایران شد پس از یورش خونین مغولان بود. این یورش، سراسر ایران و به ویژه خراسان را از هنرمندان و معماران تهی ساخت. هنرمندانی که از چنگال درندگان به در رفته بودند در سرزمین های جنوبی ایران به پناه فرمانراوایان بومی رفتند. همانها که نگذاشته بودند سرزمینشان تاختگاه ویرانگران شود. در آنجا معماران از شیوه های روایی در جنوی ایران هم بهره جستند و بر کارایی هنر خود افزودند.
هنگامی که ایلخانان (جانشینان چنگیز در ایران) خواستند یا نیاز پیدا کردند که ویرانی های نیاکانشان را بازسازی کنند یا دست کم به خاطر نیازی که به کاخ و خانه و گرمابه و … در پایتخت خود داشتند، معماران را از سرزمین های جنوبی به دربار خود فرا خواندند.
این بار از آمیزش ویژگی های معماری مرکز ایران و جنوب با سنت ها و روشهایی که از روزگاران کهن، بومی آذربایجان شده بود، شیوه معماری پدید آمد که به درستی نام شیوه آذری گرفت و تا هنگامی که شیوه ای تازه که باز هم برگیره از معماری آن سرزمین بود، به جای آن آمد، در سراسر ایران و کشورهای همسایه به کار رفت.
همانگونه که پارسیان هخامنشی در سر راه خود به جنوب، ستاوندهای آذربایجان را دیده بودند و آن را در معماری خود به کار بردند، شگفت است که شاهان صفوی نیز ستاوندهای بناب و مراغه را به اصفهان بردند و در جلوی کاخ های تازه ساز خود، همانند چهلستون و عالی قاپو، نهادند. روشن است که افزودن این ستاوندها به کاخ های اصفهان شکوه ویژه ای داده است.
در اواخر قرن ششم هجری و اوایل قرن سیزدهم میلادی، در قسمتی از سرزمینهای شمال و شمال غربی چین یعنی در نزدیکی مغولستان کنونی قبایلی از اقوام زردپو.ست آسیا زندگی می کردند. از میان این طوایف در قرن ششم هجری دو طایفه از همه مهمتر و دارای حکومت بر قبایل دیگر بودند.
نخست قره ختاییان در مغرب و دوم کراییت در مشرق. بعضی از این اقوام هم مانند قبیله قیات باجگذار فرمانروایان چین بودند. از این قبیله بعدها در سال 549 هجری کسی پای به دنیا گذاشت که بعدها به چنگیزخان مشهور شد. او بعد از فوت پدر به زحمت فراوان بسیاری از قبایل را مطیع خود ساخت.
چنگیز برای رابطه بیشتر با ایران گروه بزرگی از تجار مغول را به ایران فرستاد. اکثر اعضای این گروه با اجازه سلطان محمد به قتل رسیدند. خبر این واقعه به چنگیز رسید. او در سال 616 با تمام پسران و لشگریان خویش به ماوراالنهر حمله کرد و بیشتر شهرهای خراسان را نیز به تصرف درآورد. شهر خوارزم نیز در سال 618 ویران و قتل عام شد.
در سال 618 و 619 چنگیز و پسران و سرداران او به تسخیر شهرهای بزرگ خراسان مانند بلخ، مرو، نیشابور و هرات سرگرم و در بیشتر آنها به قتل عامهای فجیع مشغول بودند. قتل عام مغول در فرارود و خراسان بسیار شگفت و وسیع بود. بعد از چنگیز سرزمینهای به دست آمده میان پسرانش قسمت شد. جاهای دیگر ایران را هم حکام بزرگی که از طرف خانهای مغول تعیین می شدند اداره می کردند.
پیشروی های مغولان بعد از مرگ چنگیز به ویژه از سال 626 به امر اوگتای قاآن ادامه یافت. در سال 652 هولاگو برادر منگو قاآن فرمانروای ایران شد. دژهای اسمعیلیان را در سال 654 و بغداد را در سال 656 فتح کرد.
هولاگو بعد از فتح بغداد تمام غنایمی را که از جاهای گوناگون و بویژه از بغداد به چنگ آورده بود با خود به آذربایجان برد و مراغه را پایگاه خویش کرد. هولاگو در سال 663 درگذشت. پس از او سلسله جدیدی از سلاطین مغول در این سرزمین تشکیل شد که ایلخانان نام دارد. آنها تا سال 736 با قدرت و بیست سال دیگر با ضعف و زبونی بر ایران حکومت کردند، از جمله آنها غازان خان (694-702) و سلطان محمد خدابنده الجایتو ( 703-716) می باشند. در این دوران تبریز و سلطانیه کانون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران بودند.
هم زمان با حکومت ایلخانان، دودمان های دیگری نیز بودند که برخی از مغولان اطاعات می کردند و خراج گذار ایشان بودند. این خاندانها عبارتند از: آل کرت، اتابکان فارس، اتابکان یزد، قراختاییان کرمان، خاندان اینجو، آل مظفر و اتابکان لر.
در سال 782 تیمور، سپاهی بزرگ را به خراسان فرستاد و سپس خود نیز با آن سپاه رفت و پس از جنگهای متعدد تمام خراسان، سیستان و افغانستان را تسخیر کرد و در این جنگها از کشتارهای بزرگ و خونریزی ها ابا نکرد.
در سال 788 تیمور دیگر سرزمینهای ایران را گرفت و با سه سال جنگ پیاپی فارس، عراق عجم، کرمان، آذربایجان، مازندران، عراق عرب، گرجستان و … را گرفت. یورش دوم تیمور از سال 794 تا 799 به طول آنجامید و بسیاری از نقاط دیگر را نیز تسخیر کرد. یک سال بعد یعنی در اواخر سال 800 حمله تیمور به هندوستان آغاز شد و در سال 801 به پایتخت بازگشت. پس از بازگشت، یورش سوم خود را که هفت سال زمان گرفت آغاز کرد (802) و به سرعت خود را به گرجستان رساند و آنجا را دوباره مطیع خود ساخت. در سال 806 به پایتخت _ سمرقند _ بازگشت و در سال 807 به عزم تسخیر چین در راه بیمار شد و در سن هفتاد و یک سالگی درگذشت.
موضوع مهمی که در لشگرکشیهای تیمور باید مورد توجه قرار گیرد این است که او همواره می کوشید هنگام فتح بلاد علما و اهل حرف و صنعت گرانی را که در کار خود شهرت داشتند به سمرقند گسیل دارد.
از میان پسران و نوادگان تیمور، شاهرخ که در حیات پدر حکومت خراسان و طبرستان و ری را بر عهده داشت، تنها کسی بود که علاوه بر لشگرکشی و اداره مملکت به معاشرت با علما و ادبا وقت می گذرانید. در سال 850 در ری درگذشت و پسران او هم مانند پدر دوستدار علم و علما و خود مردمی دانشمند بودند و مشهورترین آنها یکی میرزا بایسنقر بود که در هرات سکونت داشت.
پسر دیگر شاهرخ، میرزا الغ بیک بود که به ریاضیات و نجوم علاقه فروان داشت. مقر حکومت او شهر سمرقند بود. آخرین حاکم تیموی سلطان حسین بایقرا بود که در عهد سلطنت این پادشاه، تمام نواحی ایران و ماورالنهر دچار اغتشاش و انقلاب بود.
طبیعی است که چنین هجوم بزرگ و قتل و غارتی به آن نحو که در تاریخ بی سابقه بوده است و هنوز هم نظیری پیدا نکرده است، آثار بسیار نامطلوبی از جهات مختلف در مغلوبین باقی می گذارد. اگر آغاز دوره مغول را با پایان آن مقایسه کنیم از همه حیث به تفاوتهای فاحشی پی می بریم.
در آغاز این عصر دانشمندان و ادبا و شعرای بزرگی زندگی می کردند و حال آنکه در پایان این عهد از شمار شعرای بزرگ و مردم متفکر و دانشمند مشهور بسیار کاسته شد. پس رونق علمی و ادبی آغاز دوره مغول را باید مرهون قبل دوره پرورش این مشاهیر علم و ادب دانست.
دانشمندان، ادبا و دیگر متفکران این دوره که می توان مختصراً در اینجا نامی از آنها آورد عبارتند از:
در علم تاریخ عطاملک جوینی، رشیدالدین فضل ا… ، وصاف، حمدا… مستوفی و بیضاوی، در نظم فارسی شیخ فریدالدین عطار، مولوی، سعدی، کمال الدین اسماعیل، عراقی، خواجوی کرمانی، عبید زاکانی، حافظ شیرازی، شه نعمت ا… ولی، جامی و دانشمندان بزرگی چون خواجه نصیرالدین طوسی، غیاث الدین جمشید کاشانی، علامه حلی، قطب الدین شیرازی و …
معماری
شیوه آذری دارای دو دوره است:
دوره نخست از زمان هولاگو و پایتخت شدن مراغه و دوره دوم از زمان تیمور و پایتختی سمرقند آغاز می شود. در دوره دوم بود که معماران بزرگی چون قوام الدین شیرازی و پسرش غیاث الدین و زین العابدین شیرازی، در خراسان بزرگ به کار گماشته شدند و سازنده ساختمانهای بزرگی در آنجا بودند.
ویژگی های زمانی در این شیوه بسیار کارساز بود. در آن زمان نیاز به ساخت ساختمانهای گوناگونی بود که باید هرچه زودتر آماده می شدند. از همین رو در روند ساختمان سازی شتاب می شد. پس به بهره گیری از عناصر یکسان (مانند کاربندی و درسازه و آرایه) روی آوردند تا دستاوردشان باندام و سازوار باشد.
افزون بر این با از میان رفتن شماری از هنرمندان و معماران، در دوره نخست این شیوه، ساختمان هایی ساخته شد که در آنها کاستی ها و نادرستی هایی هم پدید آمد، حتی در گزینش جای برخی از شهرها هم اشتباه کردند. برای نمونه الجایتو چون چمنزار سلطانیه را دوست داشت آنجا را پایتخت خود کرد. اما جایگاه شهر کشش طبیعی نداشت و با اینکه او برای آبادانی شهر، راه دسترسی آن را دگرگون ساخت اما پس از مرگ او، شهر نیز از آبادانی افتاد و در زمان صفویان لشگریان در آن اتراق کردند.
یکی از ویژگی های دیگر معماری این شیوه بهره گیری بیشتر از هندسه در طراحی معماری است. گوناگونی طرح ها در این شیوه از همه بیشتر است. بهره گیری از هندسه و تنوع طراحی در تهرنگ ساختمان در نهاز یعنی بیرون زدگی در کالبد و نخیر یعنی تورفتگی در آن نمودار می شود.
همچنین در این شیوه ساختمان هایی با اندازه های بسیار بزرگ ساخته شد که در شیوه های پیشین مانند نداشت. همچون گنبد سلطانیه و مسجد علیشاه در تبریز. انواع نقشه با میانسرای چهار ایوانی برای مسجدها و مدرسه ها به کار رفت. آرامگاه ها همچون گذشته، برونگرا و بیشتر با تهرنگ چهارگوشه ، به ویژه در دوره دوم ساخته شدند. نمونه آن در ارسن شاه زنده سمرقند بود که آرامگاه بسیاری از فرمانروایان تیموری است. بیشتر آنها چهارگوشه و دارای گنبدهای دو پوسته گسسته ناری هستند.
نیارش
در شیوه آذری دگرگونی هایی در نیارش ساختمان رخ داد. در دوره نخست آن که زمان آمیختگی شیوه های پیشین با معماری بومی آذربایجان بود، از چفد کلیل آذری که در آن سرزمین روایی بود بهره گیری شد. این چفدها در همه جای ایران به همین نام به کار رفت.
همچنین در این شیوه چفد پنج او هفت را دگرگون کرده و گمان کردند که این نام از نسبت 7/5 گرفته شده است. از این رو چفد را به گونه ای زدند که نسبت افراز به نیم دهانه، پنج به هفت می شد. این نادرستی سپس از سوی قوام الدین شیرازی و زین العابدین شیرازی درست شد.
در این شیوه چفد چمانه نیز بسیار به کار می رفت. چفد پایه در تاق آهنگ ایوان مسجد جامع یزد، چمانه است. گنبدی که با چفدچمانه زده می شود سبویی نام دارد. گنبد سلطانیه سبویی است.
از چفد شبدری تند و کند در ساخت خود گنبد در گنبدهای دو پوسته و گسسته ناری بهره گیری شد. در این شیوه از این گنبد بسیار ساخته شد. چون افزون بر پوشاندن ساختمان، پاسخی به جنبه شکلی و نمادی نیز بود. بسیاری از ساختمان های خراسان بزرگ دارای این گنبد هستند .
در این شیوه برای ساخت گنبد گسسته (روی آهیانه گنبد) دیوارهایی به نام خشخاشی (درگرداگرد آن) ساخته می شد که خود گنبد روی آنها سوار می شد. پایه (ساقه) گنبد به دو گونه ساخته می شد. گریو و یا ازبانه. بلندای گریو گاه به ده متر می رسید. مانند گریو گنبد بارگاه حضرت امام رضا (ع).
گنبدهای مسجد گوهرشاد مشهد، مدرسه دودرمشهد، مسجد میرچخماق یزد، مقبره سلطان بخت آغا در اصفهان، مقبره شاه نعمت ا… ولی در ماهان کرمان، گور امیر در سمرقند، مدرسه گوهرشاد هرات و بسیاری از ساختمان های دیگر به گونه دو پوسته گسسته ناری ساخته شده اند.
البته از گنبدهای دو پوسته نیز در برخی ساختمانها بهره گیری شده است.
در این شیوه از چندگونه تاق بهره گیری شده است مانند تاق آهنگ، تاق کلنبو و تاق و تویزه که میان تویزه های آن به دو روش کجاوه و خوانچه پوش پر شده است. تاق آهنگ بیشتر در سمرقند و بخارا، برای پوشش ایوان، راهرو و برخی فضاهای دیگر به کار رفته است. تاق و تویزه به گونه خوانچه پوش، در تنبی یا شبستانهای بزرگ دو سوی گنبد خانه مسجد جامع یزد به کار رفته و به ویژه از کاربندی برای پر کردن میان تویزه ها بسیار بهره گرفته شده است. به طور کلی کاربندی و بهره گیری از پیمون در فضاها در این شیوه برای پدید آمدن اندام های همسان و یکنواخت در ساختمان و در پوش ها برای فضاهایی که اندازه گوناگونی داشتند بوده است.
آرایه
در شیوه رازی، آجرکاری نماسازی همراه با سفت کاری انجام می شد و ساختمان پایدارتر و نماسازی آن ماندگارتر در می آمد. اما در شیوه آذری، نخست ساختمان با خشت یا آجر و سنگ لاشه یا کلنگی، با شتاب و به گونه زبره (بدون نما) سفت کاری می شد. سپس آمود و نماسازسی به آن افزوده می شد که یا با پوسته ای از آجر، گره سازی آجری و گل انداز و ریگچین بود یا با گچ، اندود ونقاشی روی آن می شد. گاه نیز گره سازی آجری با کاشی و گره سازی در هم ( معلقی) برای آمود به کار می رفت.
کم کم از کاربرد آجر کاسته شد و جای آن را کاشی (سفال لعابدار) و سفال نگارین با نگاره برجسته (مهری) گرفت.
یکی دیگر از گونه های آمود، کاشی تراش یا معرق بود که تا پیش از ان کمتر به کار می رفت. کاشی تراش یا معرق کاری در این شیوه بسیار پیشرفت کرد. سپس در دوره دوم این شیوه بهره گیری از کاشی هفت رنگ و کاشی خشتی در برخی ساختمان ها باب شد.
گونه های دیگر آمود در خراسان بزرگ یافت شده است. به هنگام بازسازی برخی ساختمان ها که بر اثر زمین لرزه یا دلیل دیگر ویران شده بودند، پس از اندود تازه با گچ، رویه آن را شیاری می انداختند و همانند آجرکاری در می آوردند.
ساختمان های تخت سلیمان از شیوه پارتی بجا مانده بود. یک ارسن ساختمانها گرداگرد آتشکده آذر گشنسب که پیش از اسلام جایگاه بسیار ارجمندی بود. پس از اسلام ایلخانان مغول دوباره به آن توجه کردند ( 674 ق). با بهره گیری از ویژگی های بومی آنجا به ویژه چشمه جوشان آن، یک کاخ تابستانی در آن ساختند. همچنن تالار خسرو (جایگاه تاج گذاری خسرو پرویز) را که با سنگ لاشه ساخته شده بود، کاشی کاری کردند. بازمانده آن در جرز ایوان هنوز یافت می شود.
با شکوه ترین ساختمان شیوه آذری و شاید کل معماری ایران، گنبد سلطانیه ( 703 تا 710 قمری) است که در کنار آن آرامگاه سلطان محمد خدابنده (الجایتو) ساخته شده است. از ارسن بزرگ سلطانیه که دربرگیرنده بیمارستان، خانقاه، و میانسرای بزرگ آن بوده، تنها گنبدخانه و آرامگاه الجایتو (تربت خانه) بازمانده است. این میانسرا شاید به اندازه دو برابر میدان نقش جهان اصفهان بوده است. فضای تربت خانه بعدها به آن افزوده شده است.
تهرنگ گنبدخانه هشت پهلو می باشد، در جلوی آن ایوانی بوده که آثارش هنوز دیده می شود. گنبد دو پوسته پیوسته آن، 24 گز ( نزدیک به 5/25 متر ) دهانه دارد. و خود آن روی دنده های باربر ساخته شده و چفد پایه آن، چمانه است که گنبد سبویی پدید آورده است. ویژگی های ساختمانی و نیارشی این گنبد آنچنان است که دانشمندی چون پروفسور سن پائولوزی رئیس وقت دانشکده معماری فلورانس، ساختمان گنبد کلیسای سانتا ماریا دل فیوره در شهر فلورانس ایتالیا را برگیره از این گنبد می داند:
ایرانیان با پشتکار فروان و ایمان و استعداد بزرگ مدیترانه ای خود، ملتی بودند که فرمهای خاص در ادبیات وهنریعنی شعر و نحوه های تشکیل معماری کلاسیک و افکار و پدیده های فنی به کشورهای دیگر صادر نمودند.
مثلاً ابتکار ساختمانهای مهم یعنی گنبد دو پوش با قشرهای تقریباً موازی و نزدیک به هم با فرم ساختمانهای دنده ای و بافت آجری که در ساختمان آن به هیچ وجه از اسکلت ومهار استفاده نشده است بلکه به طور خودیار بنای گنبد شکل گرفته و ساخته شده است و از شهر سلطانیه یا بهتر بگوییم قبلاً طوس کیلومترها سفر کرده و به گنبد سانتاماریا دل فیوره در فلورانس ایتالیا این خصیصه فنی را ارزانی بخشیده است و واقعه بزرگی را در امر نقل و انتقال فرمهای هنری و پدیده های فنی به وجود آورده است.
به یک مسئله می توان جواب صریح و قاطع داد و آن اینکه قبل از بنای سانتا ماریا دل فیوره و نه در استان تسکانا (اینتالیا) هرگز چنین فرم ساختمانی وجود نداشته است. عده ای عنوان می کنند که این تکنیک و این نحوه کاربرد آجر در افکار هنرمندان آنروز شکل گرفته است و برونلسکی هم آنرا ساخته و پرداخته و اجرا کرده است. صرفنظر از این ادعاها جنبه های فنی مذکور بی چون و چرا از ایران گرفته شده است و نمی توان منکر آن شد.
بنای سلطانیه تشکیل شده است از یک هشت وجهی که قطر داخلی آن قریب 26 متر و فاصله بین دو وجه خارجی آن 42 متر است. بر روی این هشت وجهی در بالا گنبدی کشیده شده و نوک تیز بر روی پلان دایره ای شکل که قطر آن تقریباً همان 26 متر است قرار گرفته است. نوک گنبد تا کف زمین 50 متر ارتفاع دارد.
نمای درونی گنبد خانه دوبار با گونه های گره سازی در هم (کاشی آجر)، کاشی کاری و سفال پیش بر و کاشی مهری و سفال مهری آموده شده که بخشی از آنها به جا مانده است. بعدها به دلیلی روی این آمود را گچ اندود کرده اند.
از دیگر آمودها گچ بری پته در زیر گنبد است، که در آن گچ را روی کرباس آهاردار می کشیدند و پس از خودگیری در جای خود می نشاندند.
مسجد جامع علیشاه (722 ق) به دستور علیشاه گیلانی ساخته شده است و گفته شده دارای میانسرایی بزرگ، مدرسه، مناره، و برج و سه درآیگاه (ورودی) و دیگر ساختمانها بوده است. این ساختمان و دیگر نمونه ها نشان می دهند در سرزمین آذربایجان چه اندازه توان ساخت چنین ساختمانهای بزرگی بوده است. این مسجد دارای ایوانی بسیار بزرگ با دهانه ای نزدیک به 30 متر و ستبرای دیوار ایوان 11 متر است و (در همان زمان) چون پوشش ایوان سست کار شده بود فروریخته است.
بخشی از ساختمانهای ارسن بسطام در شیوه رازی ساخته شده اند. مانند آرامگاه با یزید بسطامی، منار و مسجد مردانه و زنانه خانقاه با یزید و امامزاده محمد. ولی گنبد غازان خان در 702 ق، سردر، ایوان غربی میانسرا، مدرسه شاهرخیه، مسجد کنار امامزاده محمد، آرامگاه شاهزاده و برج کاشانه در سال 700 قمری در شیوه آذری ساخته شده اند. گنبد امامزاده محمد و گنبد غازان خان هر دو از گونه رک هستند.
تهرنگ مسجد جامع ورامین (722 تا 726 قمری)، میانسرای چهار ایوانی است. نیارش ساختمان دقیق است و آمودهای پایداری دارد. گنبد آن دوپوسته بوده و خود آن ریخته و آهیانه مانده است که گنبد ناری است. شبستان آن با تاق های آهنگ و چهار بخش پوشیده شده است. در ایوان جلوی گنبدخانه، گونه ای ترمبه پتکانه بسیار زیبا کار شده است.
مسجد جامع یزد در شیوه خراسانی با تهرنگ شبستان ستوندار ساخته شد که امروزه چیزی از آن بازنمانده و به جای آن شبستان ستونداری را در شرق میانسرای آن ساخته اند. گنبدخانه و شبستان های (تنبی ها) جنوب میانسرا در شیوه آذری، ساخته شدند. در زمان شاهرخ در دوره دوم این دوره، سردر بلند مسجد ساخته شد. در شیوه اصفهانی دو مناره به سردر افزوده شد و در زمان قاجاریان یک شبستان زمستانی (در غرب میانسرا) ساخته شد.
در جلوی سردر یا پیشخان، پادیاوی بوده که روی آن را پوشانده و انبار شده است. چفد پایه ایوان جلوی گنبدخانه، چمانه با تاق آهنگ است. در پشت ایوان، گنبدخانه ای با گنبد دوپوسته گسسته است. (روی آهیانه، چنبر یا حلقه های آجری ساخته شده و خود روی آنها سوارشده است) آهیانه، گنبد ناری و خود، گنبدی با چفد شبدری کند بوده که به دلایلی در انجام کار، به گونه شبدری تند زده می شود. (دو سوی گنبدخانه) دو تنبی است که در آسمانه آنها تاق و تویزه و میان تویزه ها به روش خوانچه پوش پر شده است.
آرامگاه سید رکن الدین نزدیک به مسجد جامع یزد ساخته شده است ( 725 هجری). سید رکن الدین بنیادکننده بخشی از مسجد جامع بود. آرامگاه اکنون گنبدخانه ای چهارگوشه است که در گذشته بخش هایی چون مدرسه، میانسرا، و .. نیز در کنار آن بوده است. این گنبدخانه اکنون پابرجاست و ایوان جلوی آن را که ویران شده بود، برای جلوگیری از رانش گنبد بازسازی کرده اند.
آرامگاه شیخ صفی الدین و ساختمان های پیرامون آن در سده هشتم بنیاد نهاده شد، گرچه به گواهی آثار بازمانده، پیش از روزگار شیخ صفی در آنجا نهاده ساختمانهایی بوده است، ولی امروزه آنچه دیده می شود از شیوه آذری و افزوده های پس از شیوه اصفهانی است که از شاهکارهای معماری به شمار می رود.
ساختمان های پیرامون آرامگاه یا گنبد الله الله در برگیرنده خانقاه، چینی خانه، آرامگاه شیخ اسماعیل و بی بی آغا ماه منیر، حرم خانه، جنت سرا، تالار تنبی و چینی خانه می باشد.
صفی الدین اردبیلی بین سالهای 647-651 هجری متولد شد و بعدها به نام شیخ صفی مورد احترام همگان قرار گرفت. شیخ صفی منسوب به حضرت موسی کاظم (ع) شده و با شیخ زاهد گیلانی نسبت خانوادگی داشت. زندگی او پیش از حمله مغول آغاز شده تا سالهایی که از ایلخانی ادامه داشت. او در حدود سال 735 وفات یافت. شاه اسماعیل صفوی از اعقاب شیخ صفی بود که پایه گذار حکومت صفوی شد.
مجموعه شیخ صفی اردبیلی دارای چهار حیاط بوده است. حیاط باغچه (بزرگترین حیاط)، حیاط بزرگ که مجموعه بناهای اصلی دور آن قرار دارند، حیاط کوچک، فضایی بین دو حیاط باغچه و حیاط بزرگ و حیاط جنوبی یا شهیدگاه. دیگر فضاهای مهم این مجموعه عبارتند از: مقبره شیخ صفی، مسجد جنت سر. وسیع ترین تغییراتی که در زمان شاه طهماسب صفوی در بناهای مجموعه بوجود می آید به شرح زیر می باشد.
1) ساخت حیاط بزرگ و انسجام به بناهای اطراف آن.
2) افزوده شدن نمازخانه به آرامگاه شیخ صفی.
3) نمادهای مقابل نمازخانه و نمای نمازخانه.
عمارت چینی خانه احتمالاً از زمان شاه عباس است. در زمان جنگ ایران و روس صدمات شدیدی به مجموعه وارد می شود و زلزله نیز بر خرابی می افزاید. سقف نمازخانه بر اثر زلزله فرو می ریزد. در زمان ناصرالدین شاه این سقف تعمیر می شود.
چند بنای دیگر در نزدیکی اردبیل شناخته شده اند. آرامگاه شیخ جبرئیل در نزدیکی اردبیل در کلخوران جای دارد. بخش های کنونی آن در روزگار صفویان ساخته شده است. چفدآویزها و یزدی بندی های آن بی همتاست.
آرامگاه برجی شیخ حیدر در خیاو در مشکین شهر است که دگرگونی، بسیار پذیرفته است. برجی استوانه ای با سدابی سنگی که از دید معماری سنگی بسیار آموزنده است. گرداگرد میله برج دارای پره است و از درون نیز خیاره دارد. نمای آن با آجر نره و کاشی، گره سازی (معقلی) شده است و خط بنای زیبایی دارد.
گنبد مسجد ضیاییه، مسجد امیر چخماق در یزد و بخشی از ارسن شاه نعمت ا… ولی در کرمان و بسیاری ساختمانهای دیگر در شمار ساختمانهای شیوه آذری هستند.
ارسن پیرامون آرامگاه مطهر حضرت امام رضا (ع) مانند مسجد جامع اصفهان، گنجینه (موزه) معماری سنتی ایران است. چون ساختمانهایی از شیوه های گوناگون در آن دیده می شود. بخش بزرگی از آن از شیوه آذری و اصفهانی است. بسیاری از ساختمان ها در طی زمان از میان رفته اند که در دهه های کنونی برخی دوباره بازسازی شده اند.
ارسن آستان قدس دربرگیرنده این ساختمانها می باشد: حرم مطهر که در زیر گنبد طلا جای دارد، صحن عتیق، صحن نو، مسجد گوهرشاد، مدرسه پریزاد، مدرسه بالاسر، مدرسه دودر، گنجینه و کتابخانه، آرامگاه شیخ بهایی، دارالحفاظ، دارالسیاده، توحید خانه، مسجد بالاسر، گنبد ا… وردی خان، گنبد حاتم خانی، دارالضیافه، دارالسلام، دارالسرور، مدرسه میرزا جعفر مستشار، سقاخانه طلایی و …
حرم امام رضا(ع) کهن ترین بخش آستان قدس، ساختمان چهارگوشه ای است که دو پهلوی آن نزدیک به 10 متر است. این ساختمان چند بار به دستور فرمانروایان زمان، ویران شده (شاید در گذشته چهارسوی این ساختمان آزاد بوده است) چون در نوشته ها طرح نخست آن تا پیش از گسترش در زمان تیموریان، به گونه کوشکی شناسانده شده و در آن زمان بوده که پیرامون آن پر شده و در جنوب غربی آن مسجد گوهرشاد و صحن عتیق در شمال شرقی ساخته شده. سپس ساختمانها به هم پیوستند و ارسن، دارای یک راستای شمال شرقی، _ جنوب غربی شده است. صحن عتیق دارای چهار ایوان بزرگ است که سه تای آن به فرمان شاه عباس ساخته شده است. در زمان صفویان دو خیابان در شرق و غرب این صحن ساخته شده و افزون بر ایوانها، گلدسته طلا شاه عباسی افزوده شد.
صحن نو در زمان فتحعلی شاه ساخته شد و در زمان ناصرالدین شاه مهمان سرا یا زاویه ای برای مسافران نیازمند افزوده شد.
دوره دوم شیوه آذری از زمان تیموریان اغاز می گردد. ساختمانهای زیادی از این دوره در خراسان بزرگ بر جای مانده اند. یکی از بناهای مهم مسجد گوهرشاد است که در سالهای 808 تا 821 قمری ساخته شد. معمار آن استاد قوام الدین شیرازی است. مسجد دارای میانسرای چهار ایوانی است. در یکی از ایوان ها بخش بزرگی از ساختمان مسجد، گنبدخانه و ایوان آن در چند دهه کنونی، به کلی بازسازی شده و دوباره از بتن ساخته شده است.
نماهای آن همانند دیگر ساختمانهای همزمان، با گونه های گره سازی در هم و ساده آموده شده است. از دیگر بناهایی که به استاد قوام الدین شیرازی نسبت داده شده است آرامگاه گوهرشاد هرات است. ساختمان گنبد این بنا سه پوسته است.
مدرسه دودر در سال 834 قمری در کنار حرم ساخته شد. دو گنبد آن دو پوسته گسسته هستند. در زیر یکی از گنبدخانه ها زیرزمینی با آسمانه تاوه است. ویژگی این ساختمان آمود آن است.
در چند دهه کنونی دگرگونی های بنیادی در ساختمان های حرم مطهر داده شد. ساختمان گنجینه بر جای مدرسه ای ساخته شد. میدانی بزرگ گرداگرد ارسن را فرا گرفت که بسیاری از ساختمانهای کهن را ویران ساخت. سپس در دو دهه کنونی نیز ساختمانها و صحنه ای جدیدی بدان افزوده شد.
مدرسه غیاثیه خرگرد، میان خواف و جام در سالهای 842 تا 848 قمری ساخته شده است. این ساختمان زیباترین مدرسه ایران است. معمار آن قوام الدین شیرازی و پس از او پسرش غیاث الدین شیرازی بوده است. در میان مدرسه های ایران، مدرسه خان در شیراز از همه کاملتر است، ولی از دید دقت و تنوع در نقشه و در آمود، این مدرسه از آن بالاتر است. نهاز و نخیرها در تهرنگ آن بسیار به اندام (متناسب) هستند. حجره های آن دو اشکوبه و کاربندی ها و پتکانه ها و چفداویز (مقرنس) های آن شگفت آور هستند.
مسجد یک ایوانی میرچخماق یا مسجد نو از 841 قمری به جای مانده است که در نگاه نخست چهار ایوانی می نماید اما جز پیشان مسجد که می توان آنرا ایوان نامید سه دهانه بزرگ دیگر درآیگاه است و نمی توان نام ایوان بر آنها نهاد.
یکی از ارسن های مهم که برخی ساختمانهای آن از شیوه آذری است، خانقاه و آرامگاه شیخ احمد جام است. این ارسن در چند دوره از سده ششم تا قاجاریان ساخته شده است. با تاسف در این روزگار گورستان آن را به پارک تبدیل کرده اند.
این زیارتگاه در میان جاده مشهد به هرات ساخته شده و دربرگیرنده ده ساختمان است که در پیرامون دو میانسرا ساخته شده اند. در بخش کانونی و در دل ارسن، گنبدخانه ای است که در سال 632 ق ساخته شده است. زمانی (در آنسوی میانسرا) مدرسه و خانقاهی بوده که اکنون نیست. در جلوی گنبدخانه، ایوانی بلند است که به میانسرا باز می شود.
یکی از ویژگی های ساختمان های خراسانی، بلندای ایوان ها و به ویژه سر در آن است به فاصله میان تیزه چفد ایوان تا بالای سر در آن، چکاد می گویند. این فاصله در ساختمانهای خراسانی به ویژه در سمرقند و بخارا آنچنان بلند است که تناسب درگاه از میان رفته است. از جمله دار ایوان بلند جلوی گنبدخانه که در چند مرحله ساخته شده است چون نمای آن دو رنگ است. بلندای آن سی متر است و گمان می رود در سال 728 قمری ساخته شده باشد. سر در ایوان بسیار زیباست.
مسجد عتیق، تالاری است در شرق گنبدخانه (که در گذشته شبستان ستوندار داشته است) در میان این مسجد گنبدی است که با تویزه های متقاطع ساخته شده است.
گنبد سفید یا مسجد سردر یا رواق در شرق ایوان بلند ساخته شده و به آن راه دارد. گنبد آن کاربندی شده و روی چهار تویزه ساخته شده است. اسپرهای گریو (ساقه) گنبد دارای پنجره است.
مسجد کرمانی در غرب ایوان بلند ساخته شده و به آن راه دارد. در پشت این مسجد به سوی مسجد نو، به جای تاق چهار بخش، گونه هشت بخش آن روی ستونهای هشت پهلو ساخته شده است.
مدرسه فیروزشاه یا گنبد سبز، گنبدخانه ای است در غرب میانسرای بزرگ با گنبدی کاشی کاری شده که در دوره دوم شیوه آذری ساخته شده است. این گنبد دو پوسته گسسته میان تهی و آهیانه آن دارای کاربندی است.
مسجد نو در جنوبی ترین بخش ارسن جای دارد. میانسرای آن در پشت گنبدخانه اصلی ارسن آرامگاه احمد جام جای دارد و با ایوانی بدان راه می یابد. برای این کار محراب گنبدخانه را برداشته و درگاهی رو به ایوان بازکرده اند.
در سوی دیگر میانسرا (در جنوب آن) گنبدخانه ای دیگر است که تهرنگی همانند چهار باهو (چلیپایی) دارد. دو سوی این گنبدخانه دو شبستان ستوندار است. رواق شرقی میانسرای مسجد به مسجد عتیق می پیوندد که برای همین بخشی از این مسجد را ویران کرده است. گمان می رود تنها بخش اصلی مسجد نو، گنبدخانه آن باشد.
در این ارسن کاربندی های زیبایی یافت می شود که شاید بی همتا باشد. همچنین آذین هایی همچون گره چینی گچ بری و پتکانه های زیبا.
در دوره دوم شیوه آذری ساختمان هایی هم در بیرون ایران کنونی و در خراسان بزرگ ساخته شد که در برخی از آنها چنین بودند: ارسن شاه زنده، مسجد بی بی خانم در سمرقند به دست معماری یزدی (شاید) در سال 802 تا 808. گور امیر در سمرقند به دست معمار محمدبن محمود اصفهانی در سال 808 قمری، مدرسه گوهرشاد در هرات به دست معمار قوام الدین شیرازی در سال 820 تا 841، مدرسه الغ بیک در سال 820 در سمرقند، آرامگاه خواجه ابونصر پارسا در سال 865 قمری در غزنین، مسجد بزرگ کالیان (یا کلان) در 920 قمری در بخارا، مدرسه میرعرب در سال 937 تا 943 در بخارا، مدرسه طلاکاری در سمرقند در سال 1051 قمری و مسجد طلاکاری در سال 1056 تا 1072 قمری. در مرکز ایران بنای درب امام اصفهان از دوره تیموری و مسجد میدان کاشان از 867 هجری به جای مانده است.
مسجد کبود تبریز آواز قوی شیوه آذری است (870 ق) و در زمان خود به فیروزه اسلام نام آور بوده است. تهرنگ این مسجد که بدون میانسرا می باشد از مسجد شاه ولی تفت برگرفته شده و پس از آن نیز در مسجد شیخ لطف ا… به کار رفت.
این مسجد در سال 870 قمری ساخته شده و برخلاف بیشتر مسجدها میانسرا ندارد و به دلیلی سردی هوای تبریز به گونه برونگرا ساخته شده است. مسجد دارای گنبد خانه ای است که گرداگرد آن را شبستانها فرا گرفته اند. محراب نخستین مسجد ویران شده و آن را درگاه کرده اند. پیش از آن از دو سوی محراب رفت و آمد می کرده اند.
همه اندام ساختمان با کاشی آجر (معقلی) و کاشی تراش (معرق) آمود شده است. کتیبه ای از شعر فارسی دارد که با خط زیبای نستعلیق نوشته شده است. درآیگاه اصلی مسجد زمانی چارچوب مرمرین داشته و در دو سوی سردر، نگاره های چهار باهو (چلیپا) و چهارپیلی (چلیپای شکسته) یافت می شود که هر دو از کهن ترین نگاره های ایرانی هستند، این نگاره ها در حمله روس ها کنده شده اند. جای درگاه و پنجره های کنونی هم درست نیست.
در این مسجد افزون بر ساخت گنبد ساده و بی شکنج، چندگونه ریزه کاری هنر آرایشی به کار رفته است: کاشی آجر (معقلی)، معرق، کتیبه برجسته و کاربندیهای گوناگون، که همه در چنان اندازه ای از زیبایی است که تنها باید آنها را چنانکه به نوای دلپذیری در آرامش محض گوش می دهند با چشم دل نگریست.