تارا فایل

پاورپوینت خلاصه صفحه 25 تا 33 کتاب علم النفس دیدگاه ابن سینا درباره نفس


استادمحترم موضوع کتاب علم النفس (صفحه 25تا 33) دانشجو

2
دیدگاه ابن سینا درباره نفس

3

ابن سینا درباره نفس از این جهت که نفس صورت بدن است تابع ارسطو است اما در باره تجرد و روحانیت نفس به افلاطون نزدیک می باشد و در تعریف نفس می گوید نفس صورت جسم است اما از لحاظ ماهوی و جوهری متفاوت از بدن می باشد .

4
ابن سینا به تبعیت از فلسفه اسلامی در نظر ارسطو تغییر ایجاد کرد
اتحاد نفس و بدن را به این اعتبار که نفس صورت بدن و کمال آن است و به وسیله آن کارهایی می تواند بدون یاری بدن نیز مصدر کارهایی (از قبیل درک معقولات) شود و پس از مرگ تن ، همچنان زنده و باقی بماند آن را از بدن متمایز و مجزا می شمارد

5
ابن سینا در بیان حد نفس آن را هم قوه هم صورت و کمال خوانده لیکن میگوید نفس کمال جسم آلی است
ابن رشد نیز نفس را همینطور تعریف کرده است

6
کمالات از نظر حکیم ابن سینا بر دو قسم است اصلی و عارضی یا کمال اول و کمال دوم کمال اول :برای کار خود به غیر از خویش نیازمند دیگری نباشد کمال دوم : تابع کمال اول باشد مانند برندگی شمشیر که تابع خود شمشیر است و یا اداراک که پیرو وجود جان در بدن هستند

باتوجه به تعریف نفس کمال اول است پس برای اجسام صناعی مانند میز و تخت کمال وجود ندارد
کمال خاصه اجسام طبیعی است
7

وحدت یا بساطت نفس
صفت دیگر نفس از نظر حکیم این است که نفس واحد است.
این جوهر(ذات) در تو یکی است بلکه در تحقیق خود توست و دارای شاخه هایی از نیرو های است که در اعضا(تن) تو پراکنده اند.
نفس یکی است ولی دارای قوای متعدد می باشد.

8

9
در نهایت ابن سینا نفس را به معنای وسیع مبدا حرکت می داند و بدین جهت همه کائنات را دارای نفس می داند .
او نفس را به نفس نباتی و حیوانی و انسانی تقسیم نموده و به پیوستگی بدن و نفس معتقد می باشد.

در هرجسم مرکب علاوه بر حداقلی از نبود تضاد اجزا وجود تناسب و تعادل میان انها ضروری است وقتی این تناسب و هماهنگی به درجه معینی رسید نیروی حیاتبخش که عبارت از نفس نباتی در جسم به وجود می اید
تقسیم نفس از نظر ابن سینا
10
هنگامی که تناسب و تعادل به درجه کاملتری رسید نفس حیوانی ظهور میکند
در درجه کاملتر نفس انسانی پدیدار میشود
نفس نباتی
نفس حیوانی
نفس انسانی

11

تفاوت ابن سینا و ارسطو در مورد اتحاد نفس و بدن.
ابن سینا همانند ارسطو نفس را صورت ماده می داند و از حیث بقاء نفس مخالف ارسطو می باشد و به جاودانگی و پایداری نفس معتقد است یعنی بعد از تباهی بدن نفس باقی می ماند و به راه خود ادامه می دهد .
ابن سینا بدن را علت نفس می داند او می گوید پس از تباهی تن نفس پایدار خواهد ماند و تعلق نفس به بدن تعلق معلول به علت ذاتی نیست

12
ابن سینا علت ترتیب ادراکها و احساسها را در مغز به سبب حکمت الهی دانسته و میگوید. حکمت کردگار تعالی چنین اقتضا کرد که قوه گیرنده صورتها که از نوع نفسانی اند در جلو و وقوت گیرنده معنیها که از نوع روحانی اند در عقب واقه شوند و قوت دیگری که در هردو مشترک باشد در وسط قرارگیرد بزرگ است توانایی او

13
نفس مبدا حرکت و کمال جسم آلی است و درکشور تن حکمفرما و فرامانروا است.
هرحرکتی از بدن سرزند ناچار مصدر آن نفس خواهد بود و او آن حرکت را انعکاس دهد.نفس باشوق طبیعی سرشار متوجه بدن است و به تمهید آن می پردازد.
نخستین و مهمترین خدمت بدن به نفس این است که موجب هستی او گردیده است.
بدن علت عرضی نفس است و به آن تعین و تشخیص می دهد

تاثیر متقابل نفس و بدن در یکدیگر از نظر ابن سینا

14
ابن سینا در بیان رابطه بدن و نفس و تاثیر متقابل آنها حالاتی مثل خواب و بیداری و مرض ذاتی بدن می داند در حالیکه شهوت غضب غم وحزن و تفکر را ذاتی نفس می داند.

غزالی و نظر او درباره نفس

دیدگاه غزالی متاثر از دیدگاه ابن سینا می باشد.
او معتقد است نفس موجودی قائم با لذّات می باشد و دارای اصل ،ریشه و سرشت خاص و فرجامی ویژه است. به عبارتی دیگر نفس جوهر و حقیقتی روحانی می باشد.

15

16
غزالی نفس را به نفس نباتی ، حیوانی و انسانی تقسیم نموده است و در این میان نفس انسانی را از آن جهت که امور کلی را درک می کند، کمال نخستین جسم طبیعی آلی می داند.

تقسیم نفس از نظر غزالی
نفس نباتی کمال اول برای جسم طبیعی آلی است از آن جهت که تغذیه نمو و تولید مثل میکند
نفس حیوانی کمال اول برای جسم طبیعی آلی است از آن جهت که مدرک جزئیات ومتحرک با اراده است
نفس انسانی کمال اول برای جسم طبیعی آلی است از آن جهت که انجام افعالی که از روی اختیار عقلی و استنباط بالرای و ادراک کلی صورت می گیرد.

17

18
غزالی می گوید وقتی می گوییم نفس مقصود ما آن قوه که طالب غذاست یا آن قوهای که محرک شهوت و غضب است یا آن قوه ای که در قلب ساکن بوده و مولد حیات و رساننده حس و حرکت است نیست زیرا این امور از تظاهرات روح حیوانی است مقصود ما از نفس جوهر کاملی است که کاری جز تذکر و تمیز و رویت ندارد.

انسان در حواس با حیوان شریک است و از حیث مشاعر عقلی با آن فرق دارد.
19

وجود نفس و مغایرات آن با بدن از نظر غزالی
این برهان در اصل متعلق به ابن سینا است و غزالی نیز از او اقتباس کرده است.این برهان مبنی بر اختلاف و تفاوت طبیعت و جوهر و حقیقت نفس و بدن می باشد به همین جهت فساد هریک از آن دو مقتضی فساد دیگری نیست

20

21
برهان استمرار
تو می دانی که نفست از آن زمان که بوده هیچ تبدلی را نپذیرفته ولی بدنت و صفات آن همواره در تبدل بوده است زیرا اگر بدن متبدل نمی شد نمی توانست تغذیه کند چون تغذیه این است که به بدن مایتحل برسد پس نفس تو از جنس بدن نیست و موصوف به صفات بدن نمی باشد.

انچه را که در اثبات نفس از ابن سینا گرفته

تشکر بابت توجه شما
22


تعداد صفحات : 22 | فرمت فایل : pptx

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود