زندگینامه جلال آل احمد
مقدمه
جلال آل احمد در ۱۳۰۲هجری شمسی در تهران متولد شد. نام خانوادگی او در شناسنامه «سادات آل احمد» است.
پس از پایان دوره دبستان به کارهایی از قبیل تعمیر ساعت، سیم کشی و چرم فروشی پرداخت و ضمن آن در دوره شبانه دبیرستان دارالفنون به تحصیل ادامه داد. در همین سال ها با آثار احمد کسروی و محمدمسعود آشنا شد.
تحت تاثیر اندیشه های کسروی درباره مذهب قرار گرفت و عقیده اش به اصول تشیّع به سستی گرایید. در ۱۳۲۲ش دوره دبیرستان را به پایان برد و آنگاه به نجف سفر کرد، ولی چند ماه بعد بازگشت و در گروه ادبیّات دانشسرای عالی مشغول تحصیل شد.
ازدواج جلال آل احمد
جلال آل احمد پس از پایان دوره لیسانس به خاطر شاگرد اول شدن در این دوره مخیر به انتخاب محل خدمت خود می شود و تهران را انتخاب می کند و در اداره فرهنگ تهران استخدام می شود. وی همچنین در دوره دکترای زبان و ادبیات فارسی ثبت نام می نماید و مشغول به تحصیل می شود. ضمن اینکه به تدریس در دبیرستان ها نیز مشغول است. در همین دوران (بهار ۱۳۲۸) در اتوبوس هنگام بازگشت از شیراز با سیمین دانشور آشنا می شود که منجر به ازدواج آن دو می گردد.
تاسیس انجمن اصلاح
در دوران تحصیل در دانشسرای عالی، با تنی چند از یاران خویش، «انجمن اصلاح» را بنیاد نهاد.
ازجمله فعالیتهای این انجمن نشر جزوه ای زیر عنوان عزاداری های نامشروع بود که جلال خود آن را از عربی ترجمه کرده بود.
فعالیت در حزب توده
در ۱۳۲۳شمسی به حزب توده پیوست و یکی از فعالان مطبوعاتی آن شد و در نشریات این حزب مقاله نوشت و مدتی مدیرداخلی مجله ماهانه مردم بود. در ۱۳۲۵شمسی دوره دانشسرای عالی را به پایان برد و سپس در مدارس تهران معلّم شد. در تیرماه ۱۳۲۶شمسی به عضویت کمیته ایالتی تهران حزب توده درآمد و در ۱۳ دی ماه همان سال به عنوان اعتراض به عدم استقلال رهبری این حزب و فقدان دموکراسی در آن، همراه با گروهی به رهبری خلیل ملکی، از آن انشعاب کرد
تاریخی که آل احمد خود برای این رویداد ذکر کرده (۱۶ آذرماه ۱۳۲۶شمسی) و در جهان نو و در خدمت و خیانت روشنفکران آمده خطاست و ظاهراً از همان جا به مقاله منتشره در ایرانیکا نیز راه یافته است. شمس آل احمد علل ترقی جلال را در حزب توده، آشنایی او با زبان و ادبیات عرب و فرانسه، جوان بودن، سخنرانی و خطابه و جسارت و صداقت بی نظیر او می داند.
گریز جلال آل احمد از حزب توده
جلال آل احمد هنگام فعالیت با عدم صداقت رهبران این حزب روبرو می شود که نهایتاً تحت تاثیر خلیل ملکی و اسحاق اپریم و به اتفاق انور خامه ای و تعدادی دیگر از دوستان خویش در آذر ۱۳۲۶ از حزب توده انشعاب می کنند.
و "حزب سوسیالیست توده ایران" مرکب از انشعابیون اعلام موجودیت کرد؛ اما این حزب جدید نیز به واسطه تبلیغات سنگین رادیو مسکو علیه انشعابیون بیش از دو ماه دوام نیاورد و منحل شد آل احمد راهی جز گریختن و در خلوت گریستن نیافت. در ۱۳۲۸ش ازدواج کرد، اما هرگز دارای فرزند نشد.
جلال آل احمد در کودتای ۲۸ مرداد
در آخرین روزهای سال ۱۳۳۲ یعنی نهم اسفندماه آن هنگام که اوباش به سرکردگی شعبان جعفری به بهانه ممانعت از عزیمت شاه به خارج قصد جان مصدق را کرده و به منزل او حمله ور شدند، آل احمد به تحریک و تهییج کسانی پرداخت که به دفاع از مصدق آمده بودند و همین امر موجب نزدیکی بیشتر خلیل ملکی با مصدق شد.
جدایی از فعالیت های سیاسی
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲شمسی توسط دادستان حکومت نظامی احضار و پس از یک روز بازداشت آزاد شد پس از آزادی، گرچه غیر از شرکت در تجدید حیات «جامعه سوسیالیست ها» فعالیت سیاسی چندانی نداشت، گهگاه مقالاتی سیاسی ـ اجتماعی، چه در مجلات و چه به صورت مستقل می نگاشت و در راه اندازی و اداره مجله علم و زندگی در سالهای ۱۳۳۶-۱۳۳۹شمسی همکاری داشت.
فعالیت های فرهنگی
مدتی نیز به گردش در گوشه و کنار کشور پرداخت و مشاهدات خود را در دفاتری زیر عنوان اورازان، تات نشین های بلوک زهرا و جزیره خارک، درّ یتیم خلیج فارس به نگارش درآورد. سپس چندی در «موسسه تحقیقات اجتماعی»، وابسته به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، کارکرد و چندی نیز در دانشسرای عالی، دانشسرای مامازان، دانشکده علوم تربیتی و هنرسرای عالی نارمک به تدریس ادبیات پرداخت. در ۱۳۴۱ش سرپرست نشریه کیهان ماه شد که تنها ۲ شماره از آن منتشر گشت. در همین سال از سوی وزارت فرهنگ، برای مطالعه در زمینه نشر کتب درسی، به اروپا سفر کرد.
در فروردین ۱۳۴۳شمسی به حج رفت و در تابستان همین سال در هفتمین کنگره بین المللی مردم شناسی در اتحاد شوروی شرکت کرد. تابستان سال بعد، به دعوت سمینار بین المللی ادبی ـ سیاسی دانشگاه هاروارد، به ایالات متحده امریکا رفت. آل احمد شرح این سفر ها را نگاشته، که از آن جمله شرح سفر حج او زیر عنوان خسی در میقات چندین بار چاپ شده است. این شرح نشان می دهد که عواطف مذهبی که نویسنده از کودکی با آن خو گرفته بوده، در طی مراسم حج، بار دیگر در او زنده شده است.
در ۱۳۴۷شمسی در تاسیس کانون نویسندگان ایران شرکت کرد. از این دوران به بعد، مقامات ساواک نظام سلطنتی، بر آزار او افزودند.
کانون نویسندگان
در اسفندماه ۱۳۴۶ جلال به منظور تشکیل یک اتحادیه صنفی از شاعران و نویسندگان، گروهی را در خانه اش جمع کرد و قصد خود را با آنان در میان گذاشت.در آن جلسه مقرر گردید برای این منظور اساس نامه ای تدوین شود. در روز اول اردیبهشت ۱۳۴۷ و باز در منزل جلال متنی ذیل عنوان "یک ضرورت" به تصویب رسید و بدین سان "کانون نویسندگان" با مساعی و جدیت آل احمد تاسیس گردید.
آثار جلال آل احمد
زندگی جلال آل احمد فراز و نشیب های متعددی داشت. از سال ۱۳۲۲ که متولد شد تا ۱۳۴۸ که به ابدیت پیوست، همواره در جستجو و تفکر و نوشتن بود.در واقع زندگی او در آثارش منعکس می شد و نیز آثارش در زندگی او تاثیر می گذاشت.
جلال آل احمد در سال ۱۳۲۷ مجموعه قصه های کوتاه خود به نام "سه تار" را منتشر کرد و همچنین "قمارباز" اثر داستایوسکی را ترجمه و به چاپ رساند. در سال ۱۳۲۸ "بیگانه" اثر آلبرکامو را ترجمه و چاپ کرد. در سال ۱۳۲۹ اثر دیگری از کامو به نام "سوتفاهم" را ترجمه و منتشر ساخت. در سال ۱۳۳۱ مجموعه قصه "زن زیادی" و ترجمه "دستهای آلوده" اثر ژان پل سارتر از او منتشر می شود.
کودتای ۲۸ مرداد فرصتی فراهم آورد تا آل احمد به "سیر آفاق و انفس" بپردازد. وی سفر خود را به دور مملکت آغاز کرد که برای او "فرصتی بود برای به جد در خویش نگریستن و به جستجوی علت آن شکستها به پیرامون خویش دقیق شدن." و نتیجه آن سفرنامه های اورازان در اردیبهشت ماه ۱۳۳۳، تات نشین های بلوک زهرا، در مهر ۱۳۳۷، در یتیم خلیج، جزیره خارک در خرداد ۱۳۳۹ بود. همچنین سفرنامه حج به نام "خسی در میقات" در سال ۱۳۴۵ توسط جلال به وضوح بیانگر رویکرد جدید آل احمد است.
غربزدگی، از رنجی که می بریم، مدیر مدرسه نون و القلم که در آن به تعبیر خودش بازگشتی به سنت می کند و مساله شهادت را از نو طرح می کند.
در خدمت و خیانت روشنفکران مهمترین اثرش که خود آن را نوعی جلد دوم غربزدگی می نامد.
سالهای پایانی عمر جلال آل احمد
در سال ۱۳۴۸ به دلیل فعالیت های سیاسی آل احمد فشار ساواک روی وی افزایش می یابد. در خردادماه موضوع خواندن انشاء در کلاس ادبیات هنر سرایعالی بهانه ای به ساواک داد تا درخواست برکناری آل احمد را بنماید و بالاخره در ساعت چهار بعد از ظهر هیجدهم شهریور ۱۳۴۸ هنگامی که در اسالم گیلان بود مرگی زود هنگام او را ربود.
سیمین دانشور علت مرگ جلال را سکته قلبی می داند؛ اما شمس استدلال هایی برای کشته شدن او ارائه می دهد. به عقیده وی رفتن او به اسالم (گیلان) نوعی تبعید بوده است. فشار بر جلال آل احمد توسط ساواک خصوصاً پس از انتشار کتاب کارنامه سه ساله در اواخر سال ۴۶ بیشتر شده بود. هم چنین سیمین دانشور نیز اشاره به حضور ساواکیها در اسالم دارد.
شمس نیز می گوید: پس از مرگ جلال دست به موهایش کشیدم، یک برجستگی گردو مانندی را در ناحیه فرق سر و زیر موها احساس کردم و در غسالخانه «همه شان دیدند که از دماغ جلال خون جاری شده بود».
با این شواهد حداقل باید مرگ جلال را مشکوک دانست؛ چرا که احتمال کشته شدن او وجود داشته است.
منابع
جلال احمد، شمس، از چشم برادر، ص۱۴۳، قم، انتشارات کتاب سعدی، ۱۳۶۹.
آل احمد، جلال، کارنامه سه ساله، ص۶۷.
آل احمد، شمس، از چشم برادر، ص۳۰۸، قم، انتشارات کتاب سعدی، ۱۳۶۹.
آل احمد، جلال، در خدمت و خیانت روشنفکران، ص۴۱۶، تهران، انتشارات فردوس، ۱۳۷۲.
آل احمد، جلال، جلال در خدمت و خیانت روشنفکران، ص۴۲۱-۴۲۲، تهران، انتشارات فردوس، ۱۳۷۲.
مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک، ص۹، ۱۳۷۹، چاپ اول.
آل احمد، جلال، در خدمت و خیانت روشنفکران، ص ۳۴۸، ۱۳۵۷ش.
مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک، ص۱۲، ۱۳۷۹، چاپ اول.
دانشور، سیمین، غروب جلال، ص۲۵، قم، نشر خدم، ۱۳۷۱.
آل احمد، شمس، از چشم برادر، ص۶۹، قم، انتشارات کتاب سعدی، ۱۳۶۹.
دانشور، سیمین، غروب جلال، ص۲۵، قم، نشر خدم، ۱۳۷۱.
آل احمد، شمس، از چشم برادر، ص۴۲، قم، انتشارات کتاب سعدی، ۱۳۶۹.
آل احمد، شمس، از چشم برادر، ص۴۳، قم، انتشارات کتاب سعدی، ۱۳۶۹
مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک، ص۹، ۱۳۷۹، چاپ اول.
مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک، ص۹ -۱۰، ۱۳۷۹، چاپ اول.
دهباشی، علی، نام های جلال آل احمد، ص۱۳۴ـ ۱۳۵، تهران، انتشرات بزرگمهر، ۱۳۶۸.
دهباشی، علی، یادنامه جلال آل احمد، ص۱۵ـ ۱۶، تهران، نشر شهاب (نشریه دید)، ۱۳۷۸، چاپ اول.
با تشکر فراوان از توجه شما عزیزان