تارا فایل

پاورپوینت تفسیر نماز درس ۶ و ۷


درس ششم
سوره حمد (3)
بسم الله الرحمن الرحیم

«ایاک نعبد و ایاک نستعین»
خدایا تنها ترا می پرستیم و تنها از تو یاری می جوئیم.

کسانی که به خدا ایمان دارند، اما سلطه ی طاغوت ها را پذیرفته اند نیمه مسلمان هستند و شاید نامسلمان!

ایمان به خدا – کفر به طاغوت= نامسلمان

نماز گزار در نماز تنها خود را نمی بیند که به فکر خود باشد، بلکه گویا به نمایندگی از تمام موحدان سخن می گوید که: خدایا! من به تنهایی قابل و لایق نیستم تا عبادتی شایسته داشته باشم و لذا در میان جمعِ مسلمین آمده ام و ما همگی تو را عبادت و بندگی می‏کنیم.

چرا خدایِ رحمن و رحیم و رب و مالک را رها کنی و به سراغ بندگی دیگران بروی؟
فقط بنده ی خدا باش نه بنده ی شرق و غرب ، نه بنده ی زر و زور و نه بنده ی طاغوت ها.
حتی حق بندگی و اطاعتِ از صالحان را نداری، مگر آنکه خداوند به تو اجازه یا دستور دهد.

در مورد پیامبرش می فرماید:
«من یطع الرسول فقد اطاع الله»نساء80
هر کس از رسول پیروی کند خدا را اطاعت کرده است.
اگر اطاعت از پدر و مادر می کنیم، چون او به ما دستور داده است و در حقیقت اطاعت از خدا می کنیم.
«ایاک نعبد و ایاک نستعین» یعنی نماز را به جماعت می خوانیم و با مسلمانان در یک صف، برادر و برابر و همدل و هماهنگ هستیم.

«اهدنا الصراط المستقیم»
خداوندا! مارا به راه مستقیم هدایت فرما.

اسلام برای این حرکت

هم راه تعیین نموده

هم راهنما،

هم مقصد را مشخص کرده

و هم وسیله ی حرکت را در اختیار قرار داده است

و این ما هستیم که باید انتخاب کنیم به کدام راه برویم.

صراط مستقیم کدام است؟
کلمه ی صراط که بیش از 40 مرتبه در قرآن آمده است، به معنی راه هموار، روشن و وسیع است.

در زندگی انسان راههای متعددی وجود دارد که او باید یکی از آنها را انتخاب کند:
راه هوس های مردم، راه طاغوت ها، راه نیاکان و پیشینیان به جهت تعصب های قومی و نژادی، راه وسوسه های شیطانی، راههای تجربه نشده و بالاخره راه خدا و اولیای خدا.

طبیعی است که انسان معتقد به خداوند، از میان این همه راه تنها راه خدا و اولیای او را انتخاب می کند، زیرا این راه امتیازاتی دارد که دیگر راهها ندارند:

یک) این راه، کوتاه ترین راه میان دو نقطه است، لذا این راه نزدیکترین راه برای رسیدن به مقصود است.

دو)راه الهی ثابت است، برخلاف راههای دیگر که طبق هوسهای خود یا دیگران هر روز تغییر می کند.

سه) یک راه بیشتر نیست، زیرا میان دو نقطه تنها یک خط مستقیم وجود دارد. اما راههای دیگر متعدد است.

چهار) راهی مطمئن و بی خطر است، برخلاف راههای دیگر که انسان همواره در معرض خطر سقوط قرار دارد.

پنج)راهی که انسان را به مقصد، یعنی رضای خدا می رساند و در آن شکست وباخت وجود ندارد.

شش) راه مستقیم، راه خداست:«انّ ربی علی صراط مستقیم» هود56

هفت) این راه، همان راه انبیاست: «انّک لمن المرسلین علی صراط مستقیم» یس3-4

هشت) این راه، راه بندگی خداست: «وان اعبدونی هذا صراط مستقیم» یس61

کسی که از صراطِ قیامت عبور می کند که توانسته باشد در دنیا از صراط مستقیم الهی منحرف نشود، چه انحرافاتِ فکری و چه انحرافاتِ عملی و اخلاقی.

در روایات آمده است که امامان معصوم علیهم السلام می فرمودند:

راه مستقیم ما هستیم.

«صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالّین»
به راه کسانی که آنها را مشمول نعمت خود ساختی هدایت کن، نه راه کسانی که بر آنان غصب کردی و نه گمراهان.

غضب شدگان و گمراهان کیانند؟
در قرآن، افرادی همانند فرعون و قارون و ابولهب و امت هایی همچون قوم عاد و ثمود و بنی اسرائیل، به عنوان غضب شدگان معرفی شده اند.

ما در هر نمازی از خدا می خواهیم که در اعتقاد واخلاق و عمل همانند این افراد و گروهها که گرفتار قهر و غضب الهی شده اند، نباشیم.

«ضالّین» نه همچون «انعمت علیهم» در خط انبیاء و صالحان آمده اند و نه همچون « المغضوب علیهم» در مقابل دین خدا، جبهه گیری و مبارزه طلبی می کنند، بلکه افرادی بی تفاوت، بی درد و رفاه طلب هستند که همچون چهارپایان تنها در فکر شکم و شهوت اند و کاری به حق و باطل ندارند.

نماز گزار در پایان سوره حمد، عشق و علاقه و تولّای خود را به انبیاء و شهداء و صالحان ابراز داشته و از مغضوبان و گمراهان تاریخ تبرّی و برائت می جوید.

و همین ابراز تنفّر از مغضوبان و گمراهان در هر نماز، جامعه ی اسلامی را در برابر پذیرش حکومت آنان پایدار و مقاوم می‏سازد.

درس هفتم
سوره توحید
بسم الله الرحمن الرحیم

اهمیت سوره توحید؟؟؟

اما در میان سوره ها،
سوره توحید ترجیح دارد
در نماز بعد از سوره حمد، باید یکى دیگر از سوره هاى قرآن خوانده شود که نمازگزار مى تواند هر سوره اى را انتخاب کند، البتّه به غیر از چهار سوره اى که سجده واجب دارند.

لذا در روایات سفارش شده است در هر شبانه روز لااقل در یکى از رکعت هاى نمازتان این سوره را بخوانید تا از نمازگزاران واقعى باشید.

این سوره در اهمیت، به اندازه یک سوّم قرآن، بلکه یک سوّم تورات و انجیل و زبور است.

نه تنها در نماز، بلکه اگر بعد از نماز هم این سوره به عنوان تعقیب نماز خوانده شود، خداوند خیر دنیا و آخرت را به انسان مرحمت مى کند.

گرچه این سوره کوچک است اما محتواى آن بسیار بالاست، چنانکه
امام سجّاد علیه السلام فرمود: خداوند چون مى دانست در آینده افراد دقیق وعمیقى پیدا مى شوند، این سوره و همچنین آیات اوّل سوره حدید را نازل کرد.
قرائت این سوره نه تنها در نماز سفارش شده، بلکه تلاوت مکرّر آن، شرّ افراد ظالم را کوتاه و خانه انسان را از حوادث و خطرات بیمه مى کند.

سعدبن معاذ یکى از یاران وسرداران لشگرِ رسول خدا بود که در قبرستان بقیع مدینه مدفون است. در تشییع جنازه او پیامبر پابرهنه شرکت کرد و فرمود: نودهزار فرشته از آسمان براى تشییع سعد آمده اند. پیامبر از جبرئیل پرسیدند: دلیل نزول تو و این همه فرشته براى تشییع جنازه سعدبن معاذ چیست ؟ جبرئیل فرمود:
او در هر حال چه ایستاده چه نشسته چه سواره و چه پیاده، سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ احَدٌ» را مى خواند.

سبب نزول این سوره

یهودیان و مسیحیان و مشرکان از پیامبر درباره خداوند سوال مى کردند که خدایت را براى ما معرّفى کن. پیامبر در جواب آنها این سوره را قرائت فرمود. این سوره به منزله شناسنامه خداوند است.

«قُلْ هُوَ اللّهُ احَدٌ» بگو: او خداى یکتاست.

نه فقط‍ اعتقادات که احکام و اخلاق نیز بر محور توحید استوار است.
توحید، مرز میان ایمان و کفر است و ورود به قلعه ایمان بدون پذیرش توحید ممکن نیست:
«قُولُوا لا الهَ الاَّ اللّهُ تُفْلِحُوا»
و «لا اِله الاَّ اللّه حِصنى فَمَن دَخَلَ حِصنى امِنَ مِنْ عَذابى»

توحید،
اساسى ترین اصلِ همه ادیان آسمانى است و انبیا آمده اند تا آثار شرک و کفر و بت پرستى را از میان بردارند و مردم را بسوى خداى یگانه دعوت کنند. توحید، روح و جان همه تعالیم انبیاست.

توحید، یعنى خالص کردن فکر و عمل از هرگونه شریک و همتایى براى خدا. نه شرکِ نظرى و نه ریاى عملى. بلکه هم انگیزه و هدف تنها خدا باشد، و هم نفس کار، خدایى و الهى.
این سوره شامل خالص ترین عقاید توحیدى است، لذا آنرا سوره اخلاص نیز نامیده اند.
این سوره، هم عقیده مسیحیت را در مورد تثلیت رد مى کند، هم شرک یهود را و هم عقیده عرب جاهلى، که فرشتگان را دختران خدا مى پنداشتند.

« قُلْ هُوَ اللّهُ احَدٌ » او معبودى است که در همه چیز فرد است، لذا بشر از فهم و درکِ ذات او عاجز میباشد.
« قُلْ هُوَ اللّهُ احَدٌ » او یکتایى است که دوّمى ندارد، شبیه و مثل ندارد، جزء و عضو ندارد.

دلیل یکتایى او اینکه اگر خداى دیگرى هم بود، او نیز باید پیامبرانى مى فرستاد تا مردم او را بشناسند و اطاعتش کنند!
دلیل یکتایى او اینکه همه انسانها در موقع خطر، تنها به یک نقطه متوجّه مى شوند و دل آنها گواهى مى دهد که تنها یک نقطه است که در سختى ها به انسان امید مى دهد.

دلیل یکتایى او، هماهنگى میان زمین وآسمان، هستى وانسان و ارتباطى دقیق و منظم میان همه آفریده هاست. اگر شما به چند نقاش سفارش تصویرى بدهید، مثلاً به یکى بگویید: سر خروس بکشد و دیگرى بدن آن را رسم کند و نقاش سوّمى دُم و پاى خروس را بکشد، وقتى سه نقاشى را کنار هم بگذارید، میان سر و تن و پا هماهنگى نیست، یکى بزرگ است و یکى کوچک، یکى خوش رنگ و یکى بدرنگ.

آرى هماهنگى میان خورشید و ماه و زمین، آب و باد و خاک، کوه و دشت و دریا و همه اینها با نیازهاى انسان، نشان دهنده یکتایى خالق است.

انسان اکسیژن مى گیرد و کربن پس مى دهد و گیاهان کربن مى گیرند و اکسیژن مى سازند تا نیاز انسان و دیگر موجودات زنده را برطرف کنند و این هماهنگى رمز حیاتِ انسان و گیاه است.

نیازهاى طفل را با محبت والدین جبران مى کند و خستگى روز را با خواب شب برطرف مى سازد.

آب چشم را شور و آب دهان را شیرین آفریده، تا یکى چشم را که از پى ساخته شده با آب نمک شستشو دهد و یکى غذا را آماده جویدن و هضم کند.

به نوزاد، بجاى فوت کردن، مکیدن یاد داده و قبل از تولّد شیر را به سینه مادر آورده است.

غذاىِ پرنده آسمان را در لابلاى دندانِ نهنگ دریا قرار داده و روزى همه جانداران را به نحو مطلوب مقدّر کرده است.

در جنگ جمل یک عرب بیابانى از حضرت على علیه السلام معناى توحید را پرسید، رزمندگان به او اعتراض کردند که اکنون وقت این سوالات نیست.
اما حضرت در همان بحبوحه جنگ، توحید را براى او معنى و تفسیر کرد و آنگاه فرمود:
ما براى همین معنى با مخالفین مى جنگیم.

«اللهُ الصَمَدُ» او خداى بى نیاز است.

«صَمَد» یعنى نفوذناپذیر، خلل ناپذیر و تغییرناپذیر.

او «صَمَد» است، پس نه مادّه است و نه مادّى، زیرا همه امور مادى در طول زمان دچار تغییر و خلل مى شوند. لذا او نه جسم دارد که با چشم دیده شود و نه همچون نیروى جاذبه است که گرچه دیده نمى شود، امّا خواص مادّى دارد.

او «صَمَد» است، قدرتى نفوذناپذیر که اراده اش در همه چیز نافذ و جارى است. او به هیچکس و هیچ چیز نیاز ندارد ولى همه چیز نیازمند اوست.

او «صمد» است و در یک کلام: خداى بى نیاز مورد نیاز.

«لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ»
او نه چیزى را زائیده و نه از هر چیزى زاده شده است.

او خالق موجودات است، نه زاینده آنها. کار او تولید نیست که مثلِ خود را بوجود آورد، بلکه آوردن از نیستى به هستى است.

مادرى که فرزند را مى زاید نوزاد از جنس او و مثل خود او یعنى انسان است، امّا براى خدا مثل و شبیهى امکان ندارد که خدا او را بزاید یا از او زاده شود. «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَئْ »

این جمله در مقابل عقیده مسیحیان است که عیسى را فرزند خدا مى پندارند و براى او همانند خداوند، خدائى قائلند. همچنین این آیه اعتقاد مشرکان، که فرشتگان را دختران خدا مى پنداشتند نفى مى کند و مى گوید: او فرزندى نزائیده است چه پسر و چه دختر!

او هست اما شبیه هیچ چیز و هیچکس نیست. نه او در چیزى است و نه چیزى درون او. رابطه او با اشیا، رابطه والد و مولود نیست، بلکه رابطه خالق و مخلوق است.

«وَ لَمْ یَکُنْ لُهُ کُفُواً احَدٌ» و هرگز براى او همتا و همانندى نبوده است.

او احد است و احدى کفو او نیست. او تنهاست و همسر و فرزندى ندارد! او همانندى ندارد تا همکار و شریک او باشد. چگونه انسان جرئت مى کند مخلوق او را شریک او بداند و این ظلم بزرگ را در حقّ او مرتکب شود: «اِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ »

چرا در فکرِ جلب نظر کسانى هستى که مثل تو هستند، ضعیف و محتاج، بدنبال جلب نظر خدائى باش که نه مثلى دارد، نه ضعفى و نه احتیاجى.

منبع: کتاب تفسیر نماز
حاج آقای قرائتی حفظه الله
(با کمی تصرف)


تعداد صفحات : 40 | فرمت فایل : pptx

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود