تئوری آشوب (نظم در بی نظمی)
آشوب(بی نظمی)
تعریف: بی نظمی وآشوب به مفهوم سازمان نیافتگی، ناکارایی و در هم ریختگی نیست. بی نظمی، وجود جنبه های غیر قابل پیش بینی در پدیده های پویاست که ویژگیهای خاص خود را دارد.
بی نظمی نوعی نظم غایی یا نظم در بی نظمی است. بی نظم از آن رو که نتایج آن غیر قابل پیش بینی است.
تئوری آشوب
تعریف: نظریه آشوب یا تئوری نظم غایی، مجموعه ای از روشها و الگوها برای مورد مداقه قرار دادن مسائل غیر خطی، پراکنده و بی نظم که تصادفی بودن در بطن آنهاست می باشد.
ویژگیهای نظریه آشوب
تئوری آشوب در دنیای علمی ایجاد شده و اخیراً در مدیریت مطرح گشته است. نظریه آشوب به سیستم هایی اشاره دارد که حاوی روابط غیرخطی، پیچیده و رفتار آشفته هستند. رفتار آشفته دو ویژگی مهم دارد به طوری که اینگونه رفتار از یک نظر غیر قابل پیش بینی ولی از منظر دیگر دارای الگوی نهفته در درون خود است.
ویژگیهای عمده این نظریه عبارت است از:
اثر پروانه ای (Butterfly Effect)
خود سازماندهی (Dynamic Adaptation) (سازگاری پویـا)
خودمانائی (Self – Similarity) (خاصیت هولوگرافی)
اثر پروانه ای
اثر پروانه ای در واقع بیانگر رد روابط خطی بین علت و معلول و تایید غیرخطی بودن روابط در پدیده ها و سیستم هاست. به این معنا که یک تغییر جزیی در شرایط اولیه می تواند به نتایج وسیع و پیش بینی نشده در ستاده های سیستم منجر گردد و این سنگ بنای تئوری آشوب است. (جیسون، 1996)
اثر پروانه ای توجیهی عقلایی و کامل از رفتارها و تصمیم های مدیر کار آفرین و خلاق و موفق به دست می دهد.
کاربرد آن در بازاریابی
در بازار بین پدیده ها روابط خطی وجود ندارد و یک معلول ممکن است علتهای گوناگون داشته باشد. این علت ها ممکن است سنخیتی با همدیگر نداشته باشند. تغییری کوچک در برخی از متغیرهای بازار می تواند اثرات شگرفی داشته باشد.
اثر پروانه ای و بازتاب آن در سازمان و مدیریت
براساس این ویژگی یک تغییر کوچک درشرایط اولیه کار می تواند تغییرات بنیادی و اساسی در نتیجه کار ایجادکند. اثر پروانه ای، توجیهی عقلائی وکامل از رفتارها وتصمیم های مدیران کار آفرین و خلّاق و موفق به دست می دهد که با یک حرکت مناسب و کم انرژی توانسته اند موجبات تحول و دگرگونی های عظیم وتوفیق های شگرفی را برای سازمان فراهم آورند. یک اندیشه خلّاق همچون بال زدن یک پروانه می تواند در مسیری آنچنان کارساز و انرژی آفرین باشد که طوفان و تحول برپاکند و از یک اندک، بسیار بسازد .بر اساس خاصیت پروانه ای مدیران بهره ور مدیرانی هستند که این نهاده ها را می شناسند و همچون ذره ای که از آن انرژی بسیار حاصل می شود آنرا به موقع و بجا مورد استفاده قرار می دهند .
پر زدن پروانه در پکن
تغییر در معادلات جوی
طوفان در نیویورک
اثر پروانه ای (butterfly effect)
این تئوری به گونه ای است که یک تغییر جزئی در ابتدا منجر به یک دگرگونی بسیار بزرگ در پایان کار خواهد شد، لورنس می نویسد؛ اگر پروانه ای در " پکن " پر بزند ممکن است بر اثر این پرزدن ابری حرکت کرده و در نیویورک طوفانی ایجاد شود .
خودسازماندهی
در محیط در حال تغییر امروز، سیستم های بی نظم در ارتباط با محیطشان هم چون موجودات زنده عمل می کنند و برای رسیدن به موفقیت همواره باید خلاق و نوآور باشند. اما هنگـامی که سیستم به تعادل سازگار نزدیک می شود برای حفظ پویایی نیاز به تغییرات اساسی درونی دارد که این تغییرات، سازگاری پویا را موجب می شود که نتیجه آن دگرگونی روابط پایدار بین افراد، الگوهای رفتاری، الگوهای کار، نگرشها و طرز تلقی ها و فرهنگ ها است. در چنین شرایطی است که تغییرات کوچک می تواند تغییرات عمده ای را در رفتار سیستم ایجاد کند و تحت این شرایط است که اثر پروانه ای در کنار سازگاری پویا تبلور می یابد.
خودسازماندهی و بازتاب آن در سازمان ومدیریت
سازگاری با محیط های آشوبناک نیاز به سازمان های منعطف و تخصص های انعطاف پذیر دارد و این اصل اساسی در تقدیر سازمان های امروزی است. در سازماندهی سازمان های امروز در محیط آشوبناک و با نگرش تئوری بی نظمی ، باید ارتباط اجزاء با هم بگونه ای باشد که اولاً هر جزئی بتواند ضمن انجام وظایف خود بطور مستقل با اجزای دیگر ارتباطی هم افزا و پوینده داشته باشد. هر جزء باید از جهت آرمان ها و رسالت ها دارای یک نگرش مشابه با سایر اجزاء باشد اما از جهت رفتار عملیاتی این اجزا در مجموعه های متشکل به هدف های متفاوتی جامه عمل می پوشانند و با یکدیگر متفاوت می شوند.
مورگان خاصیت خودنظمی در سیستم ها را تابع چهار اصل می داند:
سیستم باید توان احساس و درک محیط خود و جذب اطلاعات از آن را دارا باشد. (باید از انسان ها و تکنولوژی هوشمند در سازمان بازاریابی خود استفاده کنیم تا بطور مداوم دانش بازار را کسب کنند)
سیستم باید قادر به برقراری ارتباط بین این اطلاعات و عملیات خود باشد.
سیستم باید قدرت آگاهی از انحرافات را داشته باشد
توانایی اجرای عملیات اصلاحی برای رفع مشکلات را دارا باشد.
هرگاه این چهار اصل برقرار شوند رابطه ای بین سیستم و محیط ایجادشده و سیستم خود نظم می گردد و در مقابل وقایع، نوعی هوشمندی از خود بروز می دهد.
هوشمندی پیش گفته حاصل یادگیری دو حلقه ای در سیستم است. در چنین الگوی یادگیری علاوه بر اصلاح عملیات و تغییر روابط براساس نــرم های تعییـن شده، خود نرم ها نیز در یک حلقه دیگر مورد بررسی قرار می گیرد.
ویژگیهای سیستم های سازگار شونده
خود کنترل و خود نظم
یادگیرنده بودن
وجود نوعی تخصص و انعطاف پذیری
هم افزایی
با شتاب دگرگونی های محیطی سازمان ها و تخصص های موجود در بازار به سخن والدراپ باید درگیر نوعی نوآوری ابدی و جادوگرانه باشند تا حیات ابدی و بقای آنها تامین و تضمین شود.
خود مانایی
در تئوری آشوب و معادلات آن نوعی شباهت بین اجزاء و کل قابل تشخیص است.
بدین ترتیب که هر جزیی از سیستم دارای ویژگیهای کل بوده و مشابه آن است.
به این خاصیت هولوگرافی گفته می شود. اولین بار هولوگرافی در سال 1948 توسط دنیس گابور مطرح شد. مورگان در کتاب خود تحت عنوان نگاره های سازمان در استعاره سازمان به مثابه مغز ویژگیهای هولوگرافی را به شرح زیر بیان می کند:
1- جـزء خاصیت کـل را داشته و مانند آن عمل می کند. 2- سیستم توانایی یادگیری را دارد. 3- سیستم دارای توانایی خودسازماندهی است.
حتی اگر قسمتهایی از سیستم برداشته شود سیستم به راحتی می تواند به فعالیت خود ادامه دهد. به عنوان مثال در رابطه با خاصیت هولوگرافی می توان به آینه اشاره کرد.
خود مانایی و بازتاب آن در سازمان ومدیریت
از خاصیت خودمانایی یا هولوگرافیک می توان در سازماندهی جدید سازمان ها بهره بسیار برد، سازمان هایی طراحی نمود که هر واحد آن بطور خودکفا قادر به انجام وظایف سازمانی می باشد.
خاصیت خودمانایی در رفتارهای اعضای سازمان نیز می تواند نوعی وحدت ایجاد کند همه افراد به یک سو و یک جهت و هدف واحد نظر دارند. آنچه در مدیریت کلاسیک وحدت جهت نامیده می شد در خاصیت خودمانایی نیز جلوه می کند.
هولوگرافیک یکی از شاهکارهای لیزری است که اطلاعات را بصورت اشعه هایی نوری و صفحه ای بنام هولوگرام بگونه ای ضبط می کند که کل در همه اجزاء منعکس می باشد .بدین ترتیب اگر صفحه ی هولوگرام بشکند در هر تکه همه خواص کل وجود دارد. همچون آینه ای که در هر قطعه آن خاصیت بازتابی آینه موجود است .
اقدامات زیر به عنوان درسهای کاربردی نظریه آشوب در بازار می تواند موثر باشد:
ایجاد پویایی در نگرش های مدیران بازاریابی
نقدپذیرسازی فضای سازمان
فرایندگرایی و کار تیمی
ایجاد سازمان یادگیرنده
شناسایی نقاط اهرمی
مدیریت ثبات و ناپایداری همزمان
ایجاد پویایی در نگرش های مدیران
چالش اصلی مدیر عبارت است از ایجاد، گسترش و رشد چارچوبهای جدید و مناسب تر بازار برای فعالیتها تا از طریق این چارچوبها و چشم اندازهای جدید بتوان انرژی نهفته سازمانها را شناسایی و فعالیتهای خلاق را طراحی کرد.
مدیران باید با نگرش نو و پویا، مدل های ذهنی خود را متناسب با شرایط و ویژگی های سیستم های آشوب گونه تغییر شکل دهند که در آن صورت خواهند توانست دنیای فراروی سازمانها را کاملاً با گذشته آن متفاوت سازند. زیرا مدیران با به کارگیری این مدل های ذهنی خلاق و پویا می توانند توانایی خود را در مواجهه با آینده غیرقابل پیش بینی و پدیده های دارای روابط غیرخطی ارتقاء بخشند.
نقدپذیرسازی فضای سازمان
تغییر فراگیر و پویا به موازات رشد دانش و اطلاعات در سازمان نیازمند خلاقیت ونوآوری مستمر است. این امر مستلزم فرهنگ سازمانی مناسب است که در آن قوانین، سیاست ها و مفروضات به صورت مستمر زیر سوال رفته و مورد بازبینی و اصلاح مستمر قرار گیرد.
در آشفتگی، خلاقیت فرآیند بالقوه و مستمری است که به طور ناگهانی و خودبخود ایجاد می گردد در چنین سیستم هایی خلاقیت نه براساس طرح قبلی به وجود می آید و نه واکنشی نسبت به تغییرات محیطی است بلکه نتیجه تقابل و تعامل مستمر با سایر نظامها در محیط است یک نظام در این حالت محیط و آینده خود را خودش می سازد .
فرایندگرایی و کار تیمی رشد دانش، تسهیم اطلاعات، خلاقیت و نوآوری در گرو فضای مناسب و تعامل آزاد اندیشه ها و تفکرات است که بهترین خاستگاه آن گروههای کوچک است. برای این که سازمانی فرایندگرا شود لازم است گامهای اساسی زیر را بردارد. گام اول : باید فرایندها را شناسایی کرده و برای آنها نام و عنوان برگزید. گام دوم : اصلاح فرایندها گام سوم : جهت فرایند محوری، تعیین معیارهای ارزیابی ضروری است. عمده فعالیت مدیریتی سازمانهای فرایندگرا اداره و پیشبرد درست و موثر فرایندها در بالاترین توان ممکن، بهره گیری از فرصتها در بهسازی فرایندها است.
ایجاد سازمان یادگیرنده یادگیری مرکز ثقل فعالیت های خود سازماندهی است که ویژگی سیستم های آشوب گونه است. به نظر می رسد مهمتــریـن نقش مـدیران در سازمانهای آشوب گونه در بازار بسترسازی و ایجاد زمینه های عملی یادگیری مستمر سازمانی است. وجود فرهنگ انعطاف پذیری، سیستم های حساس اطلاعاتی و استفاده از یادگیــری دوحلقه ای می تواند فراگیری سازمانهای ما را در شرایط آشوب گونه تسهیل کند. شناسایی نقاط اهرمی مدیران باید با توسعه مهارتهای ادراکی خویش و احاطه کامل بر محیط و عوامل سازنده آن از یک طرف و شناخت ساختار، فرایندها و قوت و ضعفهای سازمان، اهرمها و تکیه گاههای حساس را شناسایی کنند که در آن صورت بااستفاده از اثر پروانه ای خواهند توانست با تغییری جزیی و صرف هزینه و نیروی اندک در نقاط اهرمی سازمان، ستاده ها را به نحو چشمگیری افزایش دهند.
مدیریت ثبات و ناپایداری همزمان نقش مدیران در چنین سیستم های پیچیده بسیار حیاتی تر و مهم تر از گذشته است. زیرا آنها باید با تکیه بر مدل های ذهنی خلاق و پویا بین نیاز برای نظم و پایداری و الزام برای تغییر و ناپایداری براساس اصل اقتضاء تعادل برقرار کنند. مدیران باید از یک طرف برای ارتقاء موقعیت رقابتی و در سایه ایجاد ناپایداری سیستماتیک، خلاقیت و نوآوری را در سازمان نهادینه سازند و از سوی دیگر با برقراری ثبات و نظم، از بی نظمی مطلق و هرج ومرج در سازمان جلوگیری کنند.
تصمیم گیری در شرایط آشوب (1)
تصمیم گیری محور اصلی مدیریت است ، سایر ارکان مدیریت ، متکی به آن هستند و فلسفه وجودی آنها پیوندی ناگسستنی با تصمیم گیری دارد. در آشوب ما ممکن است نیاز به تصمیم هایی داشته باشیم که هرگز نمی توانیم از تبعات آن آگاه باشیم .
در نظریه آشوب ، بی نظمی بر همه عرصه های علمی سایه افکنده است که مدلهای تصمیم گیری در این نظریه نیز از این قاعده مستثنی نیستند .
در نگرش سنتی مدیریت، تصمیم گیری فرآیندی است قابل پیش بینی و عدم موفقیت درتصمیم گیری یا ناشی از فقدان اطلاعات و یا ناشی از محدودیت فنون پیش بینی و تلاش است. در صورتی که نظریه آشفتگی و آشوب، تصمیم گیری را غیر قابل پیش بینی و تلاش برای پیش بینی آینده را کار بیهوده فرض می کند. یا حداقل پیش بینی قطعی ویقینی آن دشوار و سخت است.
تصمیم گیری در شرایط آشوب (2)
نظریه آشفتگی، مدعی است که باید دیدگاه کاملا متفاوتی را در مورد تصمیم گیری به کار بست؛ که بر قابلیت این تئوری با ویژگیهایش به مقابله با شرایط پیچیده تصمیم گیری امروزی رفت.
از نظر تئوری آشوب، اطلاعات درست وکامل دست یافتنی نیستند و رویدادها کراراّ ناپیوسته اند و با آنچه درگذشته اتفاق افتاده رابطه ای ندارند .
تئوری آشوب بر خلاف واژه درهم ریختگی و آشوب، در پی یافتن نظمی از پی بی نظمی است . این تئوری بیان می دارد پیش بینی بلند مدت امری است بیهوده و مخدوش و باید روی تصمیم کوتاه مدت تمرکز کرد. در سازمانها نیز ارزشهای سنتی موجود به نفع ارزشهایی که بر نوآوری، تعارض، تحلیل، اشراق و خلاقیت تاکید دارند کنار روند؛ و این روی نخواهد داد مگر آنکه فرهنگ ها به صورت عمده تغییر یابد .
تاثیرات عمده نظریه آشوب بر تصمیم گیری :
تاثیرات تئوری آشوب در تصمیم گیری را می شود در تصمیم گیری کوتاه مدت ، رویکردهای شهودی و ابتکاری ، برنامه ریزی اقتضایی ، ساختارهای موقتی، فرهنگ های جدید و نظم در بی نظمی دنبال کرد .
انگاره های نظریه آشوب
نظریه آشوب بر شش نکته بسیار مهم تاکید دارد:
زندگی سازمانی و بازاری هم قابل پیش بینی است و هم غیر قابل پیش بینی.
تجزیه و تحلیل علی واقعا غیر ممکن است.
تنوع نسبت به تجانس مبنایی مولدتر است.
اصول خود سازمان دهی این نگرانی را که هرج و مرج ممکن است بر آشوب نظم دار غالب شود کاهش می دهد.
براساس اصل پروانه ای عمل تکی و جزئی، اثر تکاثری (فزاینده) در پیش دارد.
خاصیت تجلی کل در جزء یا خود مانایی ویژگی عناصر همه سازمان های آشوبناک است.
روشهای نگریستن به جهان از دیدگاه نظریه آشوب
آشفتگی
ناپیوستگی
تصادفی بودن
بی ثباتی
تخمین
اشراق
با سپاس از توجه شما