تئوری پیچیدگی و آشوب
تئوری پیچیدگی
بشر در دورانی به سر می برد که پیچیدگی جزو جدایی ناپذیر آن است.پیچیدگی عامل تعیین کننده ای در پدیده های طبیعی و همچنین درپدیده های ساخته دست بشر است.
مفهوم پیچیدگی می تواند هم در داخل سازمان و هم در رابطه با محیطی که سازمان با آن روبرو است . آنچه مهم است درک این پیچیدگی هااست.
در گذشته دانشمندان جهان را مجموعه ای از سیستم هایی تصور می کردند که مطابق با قوانین جبری طبیعت ،به طریقی مشخص وقابل پیش بینی در حرکت است. ازاینرومعتقدبودند: معلولها به صورت خطی ، برایند علل خاصی هستند،اما امروزه ایشان جهان را مجموعه ای از سیستم هایی می دانند که به شیوه ی خود سامانده و خلاق،عمل می کنند.این علم جدید ،تئوری پیچیدگی نامیده می شود.(Complexity Theory)
با توجه به نقش تغییرات محیطی در شکل گیری تئوری پیچیدگی ،قبل از پرداختن به این بحث لازم است مقایسه ای بین شرایط محیطی قبل و بعد از دهه ی 90 صورت گیرد.جدول بیانگرتفاوتهای این دو دوره است.
به دنبال تغییرات مذکور،تئوریها نیز به منظورتطابق با تحولات صورت گرفته،تغییر و تکامل یافتند که این سیر تکامل در زیر نشان داده شده است: Cybernetic(دهه ی 60) Catastrophe theory(70دهه ی ) Chaos theory(80 دهه ی) Complexity theory(90دهه ی ) علیرغم تقسیم بندی زمانی فوق بسیاری از صاحب نظران ، تئوری آشوب را جزئی از تئوری پیچیدگی می دانند ،برخی دیگر آندو را معادل یکدیگر قلمداد کرده و برخی نیز آندو را دو روی یک سکه می شمرند.
برخی از پیچیدگی ها بواسطه کارهای انجام شده توسط آدمی بوجود آمده است.بطور مثال پیشرفتهایی که در زمینه ارتباطات و علوم گوناگون بوجود آمده باعث پیچیدگی محیط و درون بسیاری ازسازمانها شده است و برخی دیگر از پیچیدگی ها بطور طبیعی و بدون دخالت بشروجود داشته است ولی بعلت عدم دانش بشری دانشمندان از آن آگاهی نداشتند و با اینکه اقدام به ساده سازی آن پدیده های پیچیده می نمودند تا بتوانند آن پدیده ها را تشریح نمایند.
به گفته ی یکی از صاحب نظران مدیریت:
”تئوری بی نظمی و آشوب اولین ضربه را بر پیکر پارادایم سنتی مدیریت وارد آورد ومی رود تا اساس پارادایم تازه ای را در مدیریت و سایر علوم مرتبط شکل دهد. نظریه های مدیریت علمی ، روابط انسانی ، مدیریت مقداری و کمی و مدیریت سیستمی افسانه می شوند و اقعیتهای امروز در تئوری های بی نظمی و آشوب با ویژگیهای خاص پدیدارمی گردند“)دکتر الوانی)
HATCH می گوید:
”در دورانی که تغییرات مداوم ، تصادفی و بدون نظم است ، لازم است که شیوه های تفکر سنتی را در هم بشکنیم تا بتوانیم تغییرات را به نفع خود به کار گیریم “
آشوب
تعریف جدید: آشوب ممکن است صرفا سطح بالایی از پیچیدگی باشد که میتواند از فرایندهای قطعی منبعث شود.
تعریف سنتی: بی نظمی،آشوب و نوعی درهم و برهمی کلی مانند ریزش آب از یک آبشاریا شرایط جوی
cHaOs
نام دیگر تئوری آشوب،تئوری سیستم های غیر خطی است.
در رابطه خطی یک علت معین فقط یک پیامد دارد ولی در رابطه غیر خطی می تواند چندین پیامد داشته باشد.
در سیستم غیر خطی هم افزایی وجود دارد و نمی توان با تجزیه و بررسی تک تک اجزا، کل سیستم را شناخت.
در سیستم غیرخطی پیوندهای بین علت و معلول های مختلف، بسیار زیاد و پیچیده و آینده بلندمدت سیستم غیر قابل پیش بینی است.
Chaos Theory
تئوری آشوب
هیچ چیز تصادفی نیست و بی نظمی ظاهری امور نتیجه تفکر بر مبنای وجود روابط خطی است.
چرا شیوه های آماری چرا خطا؟!
فرایند های ساده وجبری نظیر معادله لجستیک می تواند الگوهای پیچیده رفتار را ایجاد نماید.
Chaos Theory
تئوری آشوب
قطعی گرایی
پیچیدگی همان تصادفی بودن نیست،
نا آگاهی همان تصادفی بودن نیست،
ناتوانی ما در آگاهی یا شناخت هدف نهایی به علت تصادفی بودن نیست
بلکه نتیجه ی پیچیدگی و ناآگاهی است.
در بازی گلف هیچ چیز تصادفی نیست!!
حساسیت نسبت به شرایط اولیه
نحوه رفتار یک سیستم آشوبناک شدیدا به شرایط اولیه آن سیستم بستگی دارد،چون موقعیت جدید سیستم بر حرکت از موقعیت پیشین آن سیستم استوار است.
وابستگی به شرایط اولیه عاملی است که پیش بینی صحیح هوا را در بلند مدت غیر ممکن می سازد.
پیش بینی بلند مدت سیستم های آشوبناک با استفاده از تعمیم روند گذشته به آینده تحقق پذیر نیست
وضعیت آشوبی
میزان آشوبناک بودن پدیده از ماهیت آن سرچشمه نمی گیرد بلکه به وسیله سطح درک ما از آن تعیین می شود
معادله لجستیک
Xnext=CX(1-X)
در ارزش های پایین C نوعی ثبات و استواری و
در ارزش های بالاتر،با نوسان مواجه خواهیم شد.
نرخ بقا ، سهم سالانه بازار
(الف)
C=0.8
(ب)
C=1.5
Xnext=CX(1-X)
سال
نرخ بقا، سهم سالانه بازار
(ج)
C=3
(د)
C=3.75
Xnext=CX(1-X)
حساسیت نسبت به شرایط اولیه
تغییرX پنجمین فصل سال از .450 به 0.44
Xnext=CX(1-X)
سهم بازار
فصل سال
هدف این تئوری پیش بینی تفصیلی نیست، بلکه تبیین و درک روابط است.
طراحی آینده ی کوتاه مدت سازمان – بسته به میزان قابلیت پیش بینی آن – تا حدی ممکن است اما برنامه ریزی بلندمدت میسر نیست.
با ردیابی تغییرات، درک ما از رویدادها افزایش می یابد و با یافتن نقاط حساس، می توانیم با ایجاد تغییرات اندک به نتایج چشمگیری دست پیدا کنیم.
نظریه بی نظمی یا نظم غایی
امروز برای رویاروئی با جهان، باید پیچیدگی
را بشناسیم و راههای مواجهه با آن را بدانیم.
بی نظمی مثبت یا منفی:
در محاورات روزانه آشفتگی نشانه بی نظمی و سازمان نیافتگی است و جنبه ای منفی دارد. اما بی نظمی و آشوب واجد نکات مثبتی نیز هست.
بی نظمی یک نشانه است ، یک اخطار دهنده در مورد احتمال وضعیتی نامطلوب که باید از آن با خبر شد و با آن به مقابله پرداخت.
بی نظمی مورد نظر در بحث حاضر:
در بحث ما ، بی نظمی و آشوب به مفهوم سازمان نیافتگی، ناکارایی و در هم ریختگی نیست.بی نظمی وجود جنبه های غیر قابل پیش بینی و اتفاقی در پدیده های پویاست که ویژگیهای خاص خود را دارا می باشند.
بی نظمی و آشوب نوعی بی نظمی منظم یا نظم در بی نظمی است.
مثال هائی از نظم و بی نظمی:
جاکوبس ( معمار و شهرساز) شهر منچستر را ناموفق می دانست چون نظم یافته بود و قابلیت انعطاف را از شهر سلب کرده بود.
پرایگوگین ( برنده جایزه نوبل شیمی در 1977):می توان نظم را از بی نظمی بدست آورد
مورخ امریکائی: از آشفتگی زندگی ایجاد می شود در حالیکه از نظم عادت بوجود می آید.
متخصص قلب در دانشکده طب هاروارد : نظریه های قلبی در مورد نظم ضربان قلب را رد می کند.معتقد است یک قلب سالم در ضربانهایش دارای نوسانات آشوبناک است در حالیکه قلب بیمار غالبا آهنگ منظم دارد.
خصوصیات دستگاه های آ شوبی (سیستمهای پیچیده):
ارتباطات غیر خطی اند: یک تغییر کوچک می تواند نتیجه بسیار بزرگی به دنبال داشته باشد.( اثر پروانه ای)
دارای خاصیت خود مانا هستند.
دارای جاذبه های غریب می باشند.
butterfly effect
self-similarity
strange attractors
مطالعه سیستم پیچیده:
امروزه با پدیده های پیچیده روبرو هستیم و نظریه آشوب نیز ابزاری برای مواجهه با این پیچیدگیها و نا یقینی هاست.
یک سیستم پیچیده سیستمی است که شامل تعداد زیادی از عاملان و واسطه ها بوده که از طرق مختلف بر یکدیگر تاثیر گذار باشند.
خصوصیات سیستمهای پیچیده:
به طور کلی پیچیدگی می تواند هدف یا عملکرد سیستم، در اندازه و ترکیب آن، در ساختار و یا نوع پویائی سیستم مورد ملاحظه قرار گیرد.سیستمی ممکن است از نظر اندازه و ترکیب و یا آنکه سیستم دیگری از کلیه جنبه ها پیچیده باشد.
سیستمهای پیچیده سیستمهای باز به حساب می آیند. دائما با محیط خود در تعاملند.
مرز مشخصی ندارند
تو در تو(آشیانه ای) هستند:جزئی از یک سیستم پیچیده خود نیز پیچیده اند ( مانند جامعه)
خصوصیات سیستمهای پیچیده:
پیچیدگی را می توان در سیستمهای طبیعی و یا مصنوع دست بشر یافت.
سیستمهای پیچیده می توانند سیستمهائی بزرگ یا کوچک باشند.
شکل ظاهری سیستمهای پیچیده می توانند منظم یا نا منظم باشند.
هر چه تعداد اجزای یک سیستم زیادتر باشد، احتمال پیچیده بودن آن سیستم افزونتر خواهد بود.
سیستمهای پیچیده نه کاملا قطعی ونه کاملا تصادفی هستند بلکه در طیفی بین دو حد قرار دارند.
روابط علت و معلولی مشخصی در سیستمهای پیچیده وجود ندارد.
خصوصیات سیستمهای پیچیده:
اجزای مختلف سیستمهای پیچیده بصورت هم افزا (synergistic) با یکدیگر در ارتباطند و بر هم اثر می گذارند.
سطح پیچیدگی سیستم، وابسته به ماهیت سیستم، محیط آن و چگونگی روابط متقابل بین آنهاست.
سیستمهای پیچیده سیستمهای برگشت ناپذیرند.
خصوصیات سیستمهای پیچیده:
این سیستمها پیچیده و پویا هستند و هدف متغیر و متحرکی را دنبال می کنند.
بسیاری از سیستمهای پیچیده دچار تغییرات ناگهانی می شوند و عملکرد منطقی و منظمی ندارند.
در سیستمهای پیچیده پارادوکس یا تناقض وجود دارد.بدین معنی که وقایع سریع و کند، منظم و نامنظم، هدفدار وبی هدف و… همراه هم رخ می دهند.برای سنجش پیچیدگی سیستمها از شیوه های هندسی و الگوریتمی استفاده شده است.
مفروضات سیستم های پیچیده:
1- مفهوم غیر خطی: همه سیستم های پیچیده دارای اجزای گوناگون و متعدد می باشند که این اجزا با یکدیگر روابط مختلفی دارند، بنابر این تخمین بعدی مراحل عمر یا پیش بینی رفتار آتی سیستم بسیار دشوار است.
مفروضات سیستم های پیچیده:
2- دو شاخگی دوره ای: پیوستار پیچیدگی دارای نقاطی است که بی نظمی در آنها از سطحی به سطح دیگر تغییر می کند . این نقاط آن دسته از سطوح بی نظمی اند که در آنها پیچیدگی رفتار سیستم دو برابر می شود.
مفروضات سیستم های پیچیده:
3- سازگاری پویا: سیستمهای بی نظم در ارتباط با محیط اشان همچون موجودات زنده عمل می کند و نوعی تطابق پویا بین آنها و محیطشان برقرار است.
مفروضات سیستم های پیچیده:
4- خود سازماندهی: پدیده ایست که در آن سیستم ساختار درونی خود را مستقل از علل بیرونی سازماندهی می کند. سیستمهای خود سازمانده دو ویژگی دارند:
1) این سیستمها در عین حال که باز بوده و جزئی از محیط خود هستند، می توانند به ساختاری بهینه دست یابند و آن را در تمامی شرائط، حتی دور از تعادل حفظ کنند.
2) این سیستمها به طور مداوم ساختارهای نو و شیوه های جدید رفتار را ایجاد می کنند ، از این رو به ای سیستم ها ، سیستم های خلاق گویند.
تئوری ساختارهای پراکنده:
این نظریه در زمینه شیمی مطرح شد و پیچیدگی و بی نظمی را در کل سیستم مورد بررسی قرار داد.
تئوری سیستمهای سازگار شونده و پیچیده:
خود کنترل و خود نظم هستند
با وجود استقلال و خود کفائی، رفتاری هماهنگ توام با همکاری دارند که این موضوع نوعی هم افزائی ایجاد می کند.
یاد گیرنده هستند.
تخصص انعطاف پذیر دارند.
کاربرد تئوری پیچیدگی در ساز مان ها:
رشته مدیریت از این نظریه می تواند بهره بسیار ببرد چون بسیاری از رفتارهای انسان در سازمان از ویژگی پیچیدگی و غیر قابل پیش بینی بودن برخوردارند.
برای مثال در تصمیم گیری غالبا با محیطی روبرو هستیم که خواص پیچیدگی را دارا بوده و با نظریه های تصمیم گیری سنتی قابل تفسیر و تحلیل نمی باشد.
نظریه آشوب برای رویاروئی با سیستمهای پیچیده سازمانی:
علوم مدیریت و سازمان همواره در معرض یک ایراد و انتقاد نا عادلانه بوده اند و آن مساله نا دقیق بودن و غیر قابل پیش بینی بودن نظریه های سازمان و مدیریت بوده است. در حالیکه اکنون متوجه شده ایم قطعیت گرائی سایر علوم نیز رویائی بیش نبوده است.
مقایسه اجمالی مدل آشفته با سایر مدلها
مدل منطقی – عقلایی: سازمان در مفهوم کلاسیک آن در نظر گرفته شده است و مجموعهای از افراد و ابزارها برای نیل به هدفی خاص تعریف شده اند.
مدل سیاسی: در این مدل ائتلاف میان افراد و گروههایی که لزوما اهداف و منابع یکسانی ندارند سازمان را به وجود آورده است.
مدل آشفته:در این مدل سازمان در واقع مجموعه ای از بی نظمی های سازمان یافته تعبیر شده است.
بررسی از لحاظ نحوه مشارکت در تصمیم گیر ها:
در مدل عقلایی افرادی که در تصمیم گیری مشارکت دارند با توجه به موضوع تصمیم گیری و بر اساس تخصص و دانششان انتخاب می شوند.
در مدل سیاسی ، این انتخاب بر اساس قدرت، منافع و موقعیت سیاسی افراد صورت می گیرد.
در مدل آشفته افراد مختلف و گوناگون در تصمیم گیری مشارکت دارند و از گروه تصمیم گیری ممکن جدا شوند و نحوه مشارکت موقت، متغیر و بی نظم و غیر قابل پیش بینی است.
بررسی از لحاظ اهداف تصمیم:
در مدل عقلایی اهداف از قبل تعیین شده و مشخص می باشد .این اهداف با مصالح سازمان همخوانی دارد و به بهترین وجه نشان دهنده منافع کل سازمان است.
در مدل سیاسی ، اهداف چند گانه و متعارض است و در بر گیرنده منافع گروههای مختلف در سازمان است.
در مدل های آشفته ،اهداف مبهم ،تعریف نشده و نامشخص است و اغلب بعد از اتخاذ تصمیم می توان آنها را به طور روشن و عینی تعریف کرد.
بررسی از لحاظ فرایند انتخاب:
در مدل های عقلایی ، فرایند انتخاب از مراحل منطقی برای دستیابی به هدف تشکیل می شود.
در مدل های سیاسی ، این فرایند تابع قدرت گروههای غالب و نحوه ائتلاف بین آنها و بین آنها و گروههای رقیب می باشد.
در مدل آشفته ، فرایند انتخاب تصادفی و حاصل تلاقی مسائل ، مشکلات، راه حلها، فرصتهای انتخاب و مشارکتهای اتفاقی و موقت اعضای تصمیم گیرنده است.
مقایسه از نظر محور توجه و تاکید
محور توجه و تاکید در مدلهای عقلایی ، حل مسئله و مشکل است.
در مدلهای سیاسی به حل و فصل تعارضها و نزدیک کردن اهداف توجه می شود.
در مدلهای آشفته ، تلاشهایی انجام می گیرد که جهت مشخصی ندارد و با نوعی سرگردانی و بهت زدگی در مقابل مسائل و مشکلات همراه است.
مقایسه از نظر تصمیم گیرنده:
تصمیم گیرنده در مدل های عقلایی فردی خردمند و منطقی است که با عقل و منطق مسانل و راه حل ها را می سنجد و راه حل بهینه را بر می گزیند.
در مدل سیاسی ، فردی که قدرتمند تر است ، تصمیم گیر ی را انجام می دهد و با قدرت و سیاست به تصمیم گیری می پردازد.
در مدل آشفته ، تصمیم گیرنده در واقع بازیگر حیرت زده ای است که در آشفتگی و ابهام ، روشها وشیوه های مختلف را می آزماید و به طور تصادفی و اتفاقی راه حلی را بر می گزیند.
با توجه به بررسی های انجام شده وقتی افق زمانی تصمیم گیری بلند و نیروهای دخیل در تصمیم گیری در تصمیم متعدد و متنوع است ،مدل آشفته با فرایند تصمیم گیری مطابقت بیشتری دارد.
در شرایط ضرب الاجل زمانی و وجود نیروهای قدرتمند سازمانی ، که به تصمیم گیری حساس هستند مدل آشفتگی کاربرد چندانی ندارد.
اثر پروانه ای (Butterfly effect):
یکی دیگر از مفاهیمی که در تئوری آشوب وجود دارد اثر پروانه ای می باشد.
لورنز دانشمند هوا شناسی در پی تحقیقات خود به این نتیجه رسید که یک تغییر جزیی در شرایط اولیه معادلات جو شناسی باعث تغییرات بسیار شدیدی در نتایج می شود.
حساسیت نسبت به تغییرات اندک اولیه ،یکی از ویژگی های مهم سیستم های آشوبی است و از آن به عنوان یک شاخص برای شناخت این سیستمها می توان بهره برد.
از اثر پروانه ای می توان به عنوان توجیهی عقلایی برای تحولات عظیم پیش آمده حاصل ازاندیشه خلاق استفاده کرد.
در سیستم های غیر خطی در رابطه علت و معلولی وارده ها با صادره ها برابر نیستند و اگر وارده ای خطی افزایش یافت لزوما صادره به صورت خطی افزایش پیدا نمی کند.
با توجه به اثر پروانه ای تعاریف کارایی و بهره وری و اثر بخشی هم تغییر می کند.زیرا کارایی را نسبت ستاده به نهاده تعریف می کنیم، نهاده های بسیار جزئی قادرند تا ستاده های بزرگ به وجود آورندو برعکس .در واقع در کارایی نسبت ها دیگر مانند حالت سنتی عمل نمی کنند بلکه باید به دنبال روابط جدید و نتایج دلخواه از طریق نهاده های مناسب باشیم ، نهاده هایی که ستاده هایی بزرگ را ایجاد می کنند.
تئوری همگون سازی مجدد:
کمیتها هیچ وقت ثابت نبوده و با مقیاس درجه ای ار آن کمیت ، کم یا زیاد می شوند،یعنی مشخصه های اصلی نظام در مقیاسهای مختلف ثابت می مانند.
باتوجه به مسائل بیان شده اصول اولیه برای مدیریت در شرایط آشوب چنین می باشد؛
بازاندیشی در مفاهیم سنتی مدیریت
ساختارهای سلسله مراتبی در نظامهایی که دائما در معرض تغییرات و بی نظمی هستند جایگاهی ندارد ودر نظامیکه پیشامدها تصادفی و حوادث ازمنطق بی نظمی پیروی می کند، طرح ریزی نقشی ندارد.
در نتیجه مورگان بیان می کند که:
نظریه پیچیدگی برای مدیران این پیام را دارد که دیگر نمی توان از طریق اهداف سلسله مراتبی یا از طریق منطق از پیش تعیین شده ، مثل اینکه در طراحی پلها یاساختمانها به کار گرفته می شود، سازمانها را اداره کرد. آنها باید بیاموزند که رخدادها وتغییرات در جریان زمان ظهور می کنند.
مدیران خود نیز بخشی از این تغییر هستند. آنها باید به جای طرح ریزی و کنترل به شکل سنتی ، به روان سازی فرآیند تغییر بیاندیشند.
هنر تغییر
چنانکه گفته شد سیستم های پیچیده و آشوب دائما بین جاذبه های مختلف اسیرهستند، این وضعیت تا آنجا ادامه می یابد که یکی از جاذبه های جدید بتواند بر نیروهای جاذبه مسلط غالب شود .
وقتی رهبران تصمیم به تغییر در محیط سازمانی می گیرند با نوعی مقاومت روبرو می شوند در نتیجه مدیران باید منشا این مقاومت ها را در ک کنند و با توجه به آن سعی کنند که شرایط لازم را برای تغییر ایجاد کنند.
نظامهای غیرخطی در شرایط آشوب و بحران ، نسبت به تغییرات کوچک و جزئی بسیار حساس بوده و کوچکترین نوسانات و اختلالات در آنها در اثر تقویت در کل نظام تشدید شده و می تواند منجر به تغییرات بزرگ شود .
برای انجام تغییرات بزرگ نیاز به دستگاههای عریض و طویل نیست بلکه باید نقاط حساس وتعیین کننده را پیدا کرد و آنگاه بااعمال تغییر کوچکی سازمان را به سوی تغییرات بزرگ هدایت کرد.
نقش مدیران
در سیستم های پیچیده و غیرخطی ، امکان طرح ریزی و پیش بینی دقیق عملیات سیستم وجود ندارد .
مدیران باید با اصول و مفاهیمی همچون خود سازماندهی ، سازمانهای یادگیرنده ، گروههای خودگردان ، تواناسازی ،سازمانهای هوشمند و…آشنا شوند. آنها باید به هر ابتکار و تجربه ای به عنوان یک فرصت یادگیری نگاه کنند و سازمان را به یادگیری و کسب تجربه تشویق نمایند.
یادگیری هنر جورسازی (کلاژ)
امروزه مدیران با نظامهای غیرخطی و پیچیده ای که دارای وجوه متعدد، متفاوت ،درگیر و پویا است روبرو هستند.
پس برای طراحی و هدایت سازمان تنها از یک ساختار، یک سبک ، یک دیدگاه و نگرش ، یک راهبرد، یک روش و فن آوری ، یک فرهنگ و یک ریخت ، کاری ساخته نیست . به همین جهت آنها بایددائما در حال جورسازی ریخت سازمان به شکل مقتضی و مناسب باشند.
قطعات سازمانی باید چنان درهم آمیخته شوند که جاذبه مسلط نمایانگر هویت و نظامی موزون ، کارا، جذاب ، بدیع ، نوو زاینده باشد و این یکی از چالشهایی است که مدیران با آن روبرو هستند.
در پایان باید بیان شود که برای رویارویی با سیستم های پیچیده امروزی باید بر روی مفاهیمی مثل سازمانهای یادگیرنده ، گروههای خودگردان ، تواناسازی سازمانی و سازمانهای هوشمند تکیه کرد تا به یاری آنها بتوانیم بر مشکلاتی که پیش روی سازمانهاست غلبه کنیم.
نظریه آشوب و بی نظمی که به زعم گروهی از علمای معرفت شناسی پایه های حوزه تفکر جدیدی را بنیان می نهند ، در جامعه علمی ما آنگونه که باید شناخته نشده و رشته مدیریت ارتباط خود را با آن در یافت ننموده است.
منابع:
الوانی،سید مهدی؛دانایی فرد،حسن(1381)“ نظم در بی نظمی“انتشارات صفار-اشراقی
عابدی جعفری حسن؛صفری،حسن، بررسی مراحل عمر سیستم های پیچیده و ناشناخته،سومین کنفرانس بین المللی مدیریت
روحانی،محمدخیام(مترجم)، پیروزی در مبارزه با پیچیدگی،خبرنامه انفورماتیک،شماره 78
HATCH. MARYJO (1997), ORGANIZATION THEORY, OXFORD
MORGAN.GARET (1997), "IMAGES OF ORGANIZATION", SAGE PUBLICATION
Lewin, R., Complexity – Life at the Edge of Chaos, Dent, London, 1993.