تارا فایل

پاورپوینت باروک


باروک
بسم الله الرحمن الرحیم

بازگشت دوباره به ادبیات یونان باستان را « ارمانیسم» یا « جنبش فرهنگ دوستان» نامیده اند.
نهضت ارمانسیم به صورت تحصیل زبان لاتین و تقلید از آثار شاعران یونان و روم شروع شد. در این دوره ترجیح دادند که به جای زبان ایتالیایی زبان لاتین به عنوان زبان ادبی به کار برده شود.
اومانیست ها ابتدا طرفداران زیادی پیدا کردند اما چون اکثریت مردم زبان لاتین را یاد نداشتند و از آثار آنها چیزی نمی فهمیدند و از آنها روی برگرداندند به همین جهت در میان مردم ادبیات عامیانه و ساده ای به وجود آمد که دارای فرهنگ عمیقی نبود.
هدف او مانیست ها این بود که روح و طبیعت انسانی را با ذوق کلاسیک موافق سازند و انتقاد آزاد را که قرون وسطی به کلی از آن جلوگیری می کرد رواج دهند.
اومانیست ها به انسان توجه خاصی نمودند و او را در مرکز توجه هنرمندان و فلاسفه ی خویش قرار دادند در حالی که قبل از آن هنرمندان و فلاسفه ی قرون وسطی با تکیه بر بقالیم کلیسا انسان را موجودی گناهکار و حقیر می شمردند.

رنسانس ( احیاء تجدید)
یعنی نوعی بازگشت به دوران ادب و فرهنگ گذشته است . و یکی از مهم ترین حوادث تاریخ جهان به حساب می آید و از زمان زوال زبان لاتین تا اواخر قرن شانزدهم را دوره رنسانس می نامند . در این دوران مکتب ها و جریان هایی به وجود آمده اند که بیشتر آنها را می توان تظاهرات مختلف هنر باروک به شمار آورد.
باروک چیست؟
باروک نه یک مکتب یا نهضت ادبی مشخص و معین است و نه از نظر تاریخی و جغرافیایی به زمان ومکان معینی محدود است بلکه عنوانی است که از اواخر قرن نوزدهم ، نوگرایان و به یک رشته قالب های جمال شناختی در قرون گذشته که حالاتی خاص و غیر عادی داشته اند اطلاق کردند این کلمه در رشته های مختلف هنری ا زجمله معماری مجسمه سازی نقاشی و ادبیات – موسیقی و سینما به کار می رود.

بنابراین رنسانس حادثه ای بزرگ بود که هم در اندیشه و تفکر بشر و هم از جنبه هنری و ادبی زندگی انسان را متحول کرد. مهد – رنسانس شهر فلورانس ایتالیا بود و این شهر را روح رنسانس نامیده اند . بزرگان و اندیشمندان همچون پترارک – لئونار دو دو اینچی – را فائل – میکل آنژ در آن جا بوده اند و در فرانسه نیز شاعران و نویسندگان در نیمه دوم قرن پانزدهم با آثاری که به زبان لاتین بود آشنا شدند بعد از آن با آثار هومر و سوفوکل آشنا شوند و به تقلید از شاعران یونان قدیم و روم قدیم و شاعران ایتالیایی دوره رنسانس پرداختند و از همین دوره بود که برای اولین بار اصول و و آیینی برای خلق آثار ادبی به وجود آمد و تا قرن هیجدهم نیز ارزش و اعتبار خود را از دست نداد و همین اصول بود که در آغاز قرن هفدهم باعث ایجاد مکتب کلاسیک شد.

کلاسیسم در سه معنی – به کار رفته است
کلاسیسم:
1-   به آثار ادبی یونان و روم قدیم که سرمشق آفرینش آثار ادبی قرار گرفت
2-   به آثار ادبی گذشته که با گذشت زمان باز هم قدرت و اعتبار دارند مثل شاهنامه ، تاریخ بیهقی
3-   به آثاری که به علت خصوصیات ارزشمند خود از شهرت و افتخار برخوردار شده اند. هر چند قدیمی نباشند.
تاریخچه کلاسیسم:
« کلمه کلاسیک به معنی وسیع خود به تمام آثاری که نمونه ادبیات کشور شمرده می شود و مایه افتخار اطلاق می شود[1][1]» ولی آنجا که بحث ازمکتب های ادبی در میان باشد دیگر چنین معنی وسیعی که منظور نظر نیست. کلاسیسم فرانسه نقطه اوج کلاسیم اروپا ست و اصول کلاسیم را از ایتالیای ها گرفتند.

هنر اصلی کلاسیک اعتباری برای رمان و داستان قائل نبودند. مکتب کلاسیک یک مکتب فرانسوی است. در قرن هفدهم نوشتن به سبک کلاسیک یک ارزش محسوب می شده است.
دوره حکومت لویی چهاردهم در فرانسه اوج شکوفای کلاسیسم است این پادشاه یک هدف داشت و آن هم عظمت فرانسه و عزت شاه بود. بنابر این همه ملت احساس می کردند که رسالت آنها این است که به این هدف برسند زیرا پادشاه به چیزی کمتر ا زآن قانع نبود ( ساختن کاخ ها و باغ های شگفت انگیز ، باعث شد فرانسه تجربه ای تازه در خلق زیبایی به دست آورد و بزرگترین هنر پرور تاریخ را لویی چهاردهم شناخته اند
راسین بزرگترین شاعر دراماتیک فرانسه است که تراژدی های او عبارتند از – استر، وقایع آن در ایران می گذرد 2- اسکندر کبیر 3- مهرداد 4- بایزید

معماری باروک
مقدمه:در ابتدا بهتر است تعریفی از واژه باروک داشته باشیم . باروک در معنی اصلی خود عبارتست از نامنظم، مروارید ناصاف و پرپیچ و تاب و یا غیر عادی . از نظر منتقدین قرن نوزدهم معماری باروک عبارت است از معماری کلاسیک منحط بی ساختار و دارای تزئینات نمایشی زیاد و عجیب و غریب.
این سبک که در ایتالیا پا گرفت و قسمت اعظم اروپا را هم به زیر پوشش خود درآورد. تقریبا از اوایل قرن 17 تا اواسط قرن 18 در بیشتر کشورهای لاتین گسترش یافت. باروک نوعی هنر است که در آن قواعد تناسب رعایت نمی شود و همه چیز بنا به حواس هنرمند نمایانده می شود

این سبک هنری دارای روحی از حرکت و جنبش است که نقطه مقابل سکون کلاسیک است. هنرمندان در باروک بر خلاف دوران کلاسیک با احساس خود حرکت می کنند و احساس را مقدم بر عقل می دانستند. در معماری باروک ماهیت اصلی آفریده ها عبارتند از : – ایجاد هماهنگی و هنجار درمیان عناصر و مضامینی گوناگون و درهم آمیخته نشان متمایز باروک نحوه فکری و احساسی آن است.
بسط نوعی جهان بینی مخصوص است که در معماری، خود را در قدرتی نو نشان می هد؛ قدرتی که فضاهای مختلف را با هم می آمیزد و وحدتی شگفت انگیز از ترکیب اجزایی متفاوت بوجود می آورد. لازم به ذکر است این نوع نگرش در تمامی رشته ها تا از هم گسیختگی ناشی از عصر صنعت باقی ماند. – طراحی فراخ و در مقیاس بزرگ در فضایی شکوهمند و ابهت انگیز – تعبیه فضای کلی در مرکز و منظم کردن سایر فضاها به سمت آن – به خدمت گرفتن عناصر اصلی پیکرتراشی و نقاشی و سایر هنرهای تزئینی برای ایجاد اثری کامل یکی از دلایل پیدایش پیکره سازی باروک نقش مقابل بین باروک و کلاسیک گرایی بود . پیکره سازی هم در نشان دادن معجزات دین مسیح کمال می یابد و بازتابی از نوعی اشتیاق برای اعجاب انگیزی است. استفاده از عناصر تزیینی و نمایان کردن هر چه بیشتر فواره ها و آب نما ها در معماری باروک بسیار متداول بوده است . بعد ها اینگونه برخورد با آب و استفاده نمادین از مجسمه سازی در شهر سازی و میادین باروک نیز مرسوم شده است

این کاخ با مقیاسی وسیع مستلزم ساختن کاخی بزرگ و شهرکی اقماری پیرامون آن در پارکی وسیع بود. این بنا به طول 400 متر در محور عمودی که بر محور شرقی– غربی از شهرک و پارک می گذرد، قرار دارد. در این کاخ نیز همانند سایر بناهای سبک باروک فرانسه تزئینات داخلی از اهمیت به سزایی برخوردارند.
در محوطه خارجی این کاخ نیز از پیکره ها و آب نماهای بسیاری بعنوان نقاط شاخص دید و منظر و جهت ایجاد تنوع بصری در منظر و ایجاد احساس جنبش و حرکت در فضا بهره گرفته شده است

در اواخر قرن هفدهم مشاهده می شود که جهان بینی دوران باروک در رشته ریاضی متوجه بینهایت به عنوان پایه ای برای محاسبات علمی می شود . در نقاشی و معماری بینهایت به معنی ترسیمی و هندسی آن در پرسپکتیو مورد استفاده قرار می گیرد تا تاثیری هنرمندانه بیافریند. کاربرد هنرمندانه بینهایت در طبیعت که با معماران منظره ساز فرانسوی اواخر قرن هفدهم آشکار گشت برای نخستین بار در باغ ها جاده های عریضی دیده می شود که به عنوان عوامل اصلی معماری بکار رفته اند و این باغ ها را آشکار ا به فضاهای بی پایان ، هدایت می کنند. ورسای با جاده خیره کننده اش که راه به پاریس می برد مثالی باعظمت ، از آفرینش این معماران فرانسوی است. این باغ با اثری که بر بیننده ایجاد می کند نمونه ای از دنیای باروک است و تصور هنری بینهایت را در این دوره باقی نگاه می دارد
شونبرون
اقامتگاه تابستانی خانواده سلطنتی اتریش، یکی از زیباترین نمونه های کاخ های باروک در اروپاست. شونبرون نقش ورسای را در امپراتوری اتریش به عهده داشت؛ اما سلسله هاپسبورگ ها با پادشاهان فرانسه متفاوت بود و نمی خواست خود را مانند بت جلوه دهد. به همین دلیل شونبرون هم به عنوان یک قصر و هم به عنوان اقامتگاه خانواده بزرگ حاکم ساخته شد

ساخت این قصر در سال 1696 آغاز شد. دوران طلایی این قصر در زمان ماریا ترزا ملکه اتریش (1780-1717) بود و همزمان با پایان حکومت هاپسبورگ ها به پایان رسید. اما معمار مجموعه، نیکولاس فون پاکاسی، به کار خود در راستای طراحی ورودیه و تاکید بر معماری باروک مجموعه با اشاره هایی از روکوکو ادامه داد. در همین زمان پارک جلوی کاخ کامل شد و به شکل امروزش است درآمد. امروزه این کاخ به واسطه اهمیت تاریخی، موقعیت منحصر به فرد و مبلمان با شکوهش بخشی از میراث جهانی یونسکو است
از ویژگی های بسیار مشهود معماری باروک که در شونبرون بیشتر مشهود می باشد. تسلط بر عناصر طبیعی در عین ایجاد ارتباط بین عناصر طبیعی و مصنوع است .این امر از طریق باغچه های هندسی و گلکاری های منظم و همچنین شکل دادن به درختچه ها حاصل شده است

نه به این معنا که بناهای باروک دارد بلکه تمام تفکر باروک در مورد طبیعت فضاهای شهری و چگونگی شکل گیری آن را منعکس می کند. سازماندهی فرمال و دیدهای وسیع به سمت عناصر شاخص نشان دهنده تسلط کامل انسان بر طبیعت و قدرت برتر حاکمان است. کاخ ها، کلیساها و مونومان ها مثل مراکز قدرتی نقاط اصلی ساماندهی شهر به شمار می روند.
قصر کارلسروهه در مرکز شهر ستاره ای شکلی که در میان جنگل غنوده، قرار گرفته است. بنای کاخ تقریبا همزمان با ساخت شهر در سال 1715 توسط کارل ویلهلم آغاز شد. پلان شعاعی و ایجاد مرکزیت در آن به خوبی دیده می شود و مرکزیت شعاع ها به ساختمان کاخ منتهی می گردد . از لحاظ دید وعمق بینهایت در مقایسه با ورسای کوچک تر بوده و میدان عمق کمتری دارد . اما تاثیر این نوع تفکر در این قصر نیز به خوبی مشهود است

محوطه جلوی قصر یک دید کامل از آن به ناظر ارائه می دهد. طراحی و ساخت این محوطه توسط کریستین ترون در میان سال های 46-1731 به شیوه باروک فرانسه انجام پذیرفت. عناصر شاخص این محوطه تک درختان بزرگ، مجسمه هایی به شیوه از باروک تا مدرن، مونومان ها و فواره ها هستند. این باغ شش هزار لاله، ششصد و نود سنبل و ششصد میخک دارد که در همان زمان نقاشی های زیبایی از آن ها کشیده شده است. علاوه بر این فواره ها، چشمه ها، آلاچیق ها و غارهای منحصر به فرد این مجموعه توجه افراد را به خود جلب می کند. جمع بندی کاخ های باروک همگی از باغ تشکیل شده اند. از ویژگی های باغ سازی در این کاخ ها تسلط خطوط هندسی می باشد که قاطعیت خطوط هندسی نمایانگر قاطعیت حکومت و هندسه بوده است
از دیگر شاخص های باغ سازی و معماری باروک می توان به موارد زیر اشاره کرد: ایجاد هماهنگی و هنجار درمیان عناصر و مضامینی گوناگون و درهم آمیخته
فراخ و در مقیاس بزرگ در فضایی شکوهمند و ابهت انگیز تعبیه فضای کلی در مرکز و منظم کردن سایر فضاها به سمت آن به خدمت گرفتن عناصر اصلی پیکرتراشی و نقاشی و سایر هنرهای تزئینی برای ایجاد اثری کامل.

سبک باروک در طى قرن هفدهم و هجدهم توانست در اروپا حکمرانى کند و تاثیر عمیقى در معمارى، نقاشى، مجسمه سازى و حتى شهرسازى بگذارد. در این سبک خاص که با واکنش هاى متفاوتى مواجه شد، ایجاد کشش و جاذبه  در زمینه هاى عقلانى و عاطفى بیش از هر زمان مورد توجه قرار گرفت. در عین حال که به عناصرى چون فضاسازى و نورپردازى نیز توجه شد. براساس گفته بسیارى اندیشمندان این سبک بیش از هر جا در ایتالیا، شهر رم پرورش یافت و تحت تاثیر عمیق کاتولیک ها قرار گرفت. جداى از این به کشورهایى چون اسپانیا، اتریش، فرانسه و هلند نیز رخنه کرد و تحولى عظیم پدید آورد. از این رو سبک باروک را متولد ایتالیا و نمودى از آراء و اندیشه هاى حاکم بر آن دیار مى دانند. در آن دوران سبک باروک متاثر از دو موج بزرگ شد: یکى دربار سلطنتى و کلیسا و یکى طبقه متوسط مردم. نوع دوم باروک بیشتر جنبه رئال داشت و منعکس کننده زندگى روزمره مردم عادى، در صورتى که نوع اول باروک تنها به تصویرسازى از شکوه و عظمت اشرافیت مى اندیشید؛ آنچنان که کاخ ورساى را مى توان بهترین نمونه باروک سلطنتى دانست. در معمارى به سبک باروک دو ایده بیش از همه مدنظر بوده است؛ خلق فضاهاى مناسب براى زندگى و ایجاد مکان هاى کوچکى براى تفکر و اندیشه. از این رو در قرن هفدهم شاهد پدید آمدن کلیساهاى بسیار باشکوه و بزرگ بودیم. با این اوصاف کلیساهاى مذکور مى توانستند عمده ترین هدف سبک باروک را تامین کنند. در این دوران کلیساها به شکل مستطیل شکل با دهلیزها و دالان هاى مشترک و حیاط هاى مرکزى وسیع تبدیل گشت. معماران سبک باروک مى خواستند یکپارچگى و وحدت کامل را در مکان هایى از این دست نشان دهند. در این وادى سعى شده تا سازه ها مجزا در کنار هم قرار بگیرند و یک کل مشترک را به وجود آورند.

کلاسیک حفظ شد. همچون ستون ها و عناصر تزیینى بنا. در این دوران مجسمه سازى تحت تاثیر سه طبقه بود. در این وادى دیگر خبرى از طبقه متوسط نبود. کلیساى کاتولیک یکى از عوامل اصلى پدید آمدن سبک باروک در مجسمه سازى بود. جداى از این خاندان سلطنتى و طبقه مرفه نقش داشتند. هر یک از گروه هاى یاد شده بر آن بودند تا از این طریق مقام و منزلت خود را ارتقاء دهند. در مجسمه هاى خلق شده عناصرى چون شجاعت، مبارزه با غرور، ارتباط با خداوند، سختى کشیدن و دورى از عوالم دنیوى… یافت مى شد. براین اساس گروه هاى مختلف با پدید آوردن مجسمه هاى غول پیکر قصد داشتند عموم مردم را به سمت خود جذب کنند و مردم را به سمت خود بکشانند تا از آن طریق به قدرت، مقام و ثروت بیشترى دست یازند. از مجسمه هاى معروفى که در آن دوران خلق شدند مى توان به کلادیوکوئلو در ستایش مراسم عشاى ربانى و پیترپل روبنس پیروزى حقیقت اشاره داشت. در این راستا کلیسا سعى داشت تا از طریق این هنر جداى کسب قدرت بیشتر به مردم آموزش نیز بدهد. در آن زمان مجسمه هاى زیادى از پاپ تولید شد که در آن ایمان به خداوند، روحیه عدالت طلبى، امید و نیکى هویدا بود. جداى از این در هنر غیرمذهبى که توسط دو گروه دیگر پدید مى آمد ایده هاى انتزاعى و انواع مختلف اساطیر و چهره  پادشاهان و… به نمایش گذاشته مى شد. مجسمه هاى یاد شده به گونه اى بود که مخاطبان بیشتر از آن که بخواهند جذب گروه هاى یاد شده بشوند، احساس تکبر و خودخواهى را از دیدن این گونه آثار احساس مى کردند. در قرن هفدهم غالباً تمثال هایى از پادشاهان و شاهزادگان هنگام سوارکارى و در حالت هاى متفاوت خلق مى شد که بیشتر نشانه قدرت و جاه و جلال آن ها بود.این هنر همانند معمارى در کشور ایتالیا متولد شد و شکل گرفت. در این کشور بیشتر از مرمر و برنز استفاده مى شد در صورتى که در کشورهاى دیگر اروپایى بیشتر از سنگ و در معدود کشورهایى هم از چوب و سایر عناصر طبیعى استفاده مى شد

در عهد باروک نقاشى بیشتر از سایر هنرهاى یادشده پیشرفت کرد و توانست در صدر قرار گیرد. نقاشى ها در قرن هفدهم نه تنها بوم ها را پوشاند بلکه بر روى دیوارها، سقف ها و گنبدهاى کاخ ها و کلیساها قرار گرفت. نقاشان چیره دست آن روزگار درصدد بودند تا اهداف کلیسا را تامین کنند. آن ها سعى مى کردند تا تصاویرى را خلق کنند که به نوعى باورهاى کلیسا را نشان دهند و بر آن ها تاکید ورزند. در تصاویر غیرمذهبى خلق شده، نقاشان بر آن بودند تا اهداف صاحبانشان را تامین کنند. در بسیارى از نقاشى هاى دیوارى شکوه و جلال قدرتمندان درشت نمایى شده است. در برخى آثار به جنبه هاى تزیینى فقط توجه شده است. از میان اینگونه آثار بخشى به تصاویر اسطوره ها اختصاص دارد. تصاویر کشیده شده در آن دوران اماکن عمومى، تالارها و حتى خانه هاى مردم را دربرمى گرفت. نقاشان آن روزگار جداى کشیدن تصاویر جمعى گاه به پرتره نیز تمایل نشان مى دادند. این تصاویر نیز به گونه ها و شیوه هاى متفاوتى توانسته بود تا قدرت و اعتبار افراد خاص را نشان دهد. پرتره هاى خانوادگى سهم قابل توجهى از آثار پرتره نقاشان قرن هفدهم را تشکیل مى دهد.در پایان اشاره به این اصل ضرورى است که تنوع سبک ها عامل اصلى جذابیت سبک باروک است آنچنان که سبک هاى رئالیسم، سمبولیسم و ناتورالیسم در یک جا به کار گرفته مى شوند نام باروک را پدید مى آورند.


تعداد صفحات : 22 | فرمت فایل : .ppt

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود