تعریف داستان
داستان از قدیمی ترین قالب های هنری است که پیشینه ی بسیار کهنی دارد و انسان ها آن را به صورت های گوناگون برای یکدیگر نقل و بازگو کرده اند. از زمانی که انسان های غارنشین پس از یک روز تلاش و کوشش و شکار حیوانات، شبانه درون غارها کنار آتش می نشستند و ماجراها و اتفاقات روزانه و چگونگی شکار حیوانات وحشی را برای یکدیگر بازگو می کردند و به انتظار پایان ماجراها و حرف های یکدیگر گوش فرا می دادند، تا امروز، با همه ی پیشرفتی که در زمینه های مختلف زندگی حاصل شده است و نویسندگان بسیاری با خلق آثار متنوعی پا به عرصه ی ادبیات داستانی نهاده اند؛ همواره انسان نیازمند خواندن و شنیدن داستان و انواع گوناگون آن بوده است.
« داستان یا نوول (Novel) اثری است روایی به نثر که مبتنی بر جعل و خیال (Fiction) باشد. اگر طولانی باشد به آن رمان و اگر کوتاه باشد به آن داستان کوتاه (Short story) می گویند.»
ناصر ایرانی: « اصطلاح داستان در محدوده هنر داستان نویسی یک معنی عام دارد و یک معنی خاص. در معنی خاص شامل رمان و داستان کوتاه می شود و در معنی عام به هر " اثر هنری منثور" گفته می شود.»
ارسطو در « هنر شاعری» ( بوطیقا) می گوید: « داستان از سه قسمت تشکیل شده است: آغاز، میانه و پایان.»
فرای، داستان را به چهاردسته تقسیم می کند: 1- داستان واقع گرا ( Novel of manners) 2- رمان منثور ( Prose romance) 3- اعترافـات ( Confession) یـا نگـارش شرح حال خود ( Autobiography) 4- تشریح ( Anatomy)، برگرفته از نام کتاب « روبرت برتون»، موسوم به « تشریح مالیخولیا» Anatomy of melancholy).»
رضا براهنی در کتاب « قصه نویسی» می گوید: « داستان نوشته ای است که درآن ماجراهای زندگی به صورت حوادث مسلسل گفته می شود.» ادواردمورگان فورستر در کتاب « جنبه های رمان» داستان را چنین تعریف می کند: « داستان نقل وقایع است به ترتیب توالی زمان. برای مثال، ناهار پس از چاشت و سه شنبه پس از دوشنبه و تباهی پس از مرگ می آید و برهمین منوال، داستانی که واقعاً داستان باشد باید واجـد یک ویژگی باشد: شنونده را برآن دارد که بخواهد بداند بعد چه خواهد شد.»
حسین رسول زاده، داستان را چنین می توان تعریف کرد: « داستان ابزار نیست، بلکه هدف آفرینش های زیباشناختی در عرصه ی فرم و تکنیک است. رمان وسیله نیست، نه فقط به این دلیل که ادبیات در مرتبتی والاتر از ابزار گونگی قرار دارد بلکه عمدتاً بدان سبب که اساساً نمی تواند همچون ابزاری به کار گرفته شود.»
جمال میرصادقی :« داستان تصویری است عینی از چشم انداز و برداشت نویسنده از زندگی.»
« داستان( Story)، به مفهوم عام آن نقل ( مکتوب یا شفاهی، واقعی یا خیالی) عملی است برحسب توالی زمان؛ یا به عبارت دیگر، داستان، توالی حوادث واقعی و تاریخی یا ساختگی و ابداعی است. بنابراین تسخیر عمل به وسیله ی تخیل را ارایه می دهد.
ویژگی های کلی و بارز داستان شامل این موارد است:
1- به نثر است
2- در آن تخیل به کار رفته است
3- حادثه ای را نقل می کند
4- ساختار داستان بر رابطه ی علت و معلول استوار است
5- حجم آن مشخص است.
انواع داستان
– داستان کوتاه داستان کوتاه ترجمه ای است از "Short story"، اصطلاح انگلیسی و مترادف و هم معنی با « نوول» ( Nouvelle) اصطلاح فرانسوی. در تعریف داستان کوتاه نوشته اند، داستانی است که : 1- طرح منظم و مشخصی دارد. 2- یک شخصیت اصلی دارد. 3- این شخصیت، در یک واقعه ی اصلی ارایه می شود. 4- به صورت « کلی» که همه ی اجزاء آن با هم پیوند متقابل دارند، شکل می بندد. 5- تاثیر واحدی را القا می کند. 6- کوتاه است.
ادگار آلن پو داستان کوتاه را چنین تعریف کرده است:
« نویسنده باید بکوشد تا خواننده را تحت اثر واحدی که اثـرات دیگر مادون آن باشد، قرار دهد. چنین اثری را تنها داستانی می تواند داشته باشد که خواننده دریک نشست که بیش از دو ساعت نباشد، تمام آن را بخواند.»
سامرست موام بر این باور است که:« داستان کوتاه، قطعه حکایتی است که بسته به بلندی و کوتاهی حکایت، روی هم رفته می توان آن را بین ده دقیقه تا یک ساعت خواند.»
داستانک
اُ. هنری در تعریف داستان کوتاه کوتاه – داستانک- می گوید: « یک داستان مینیاتوری که یک کل کامل است. و درکمتر از دو هزار کلمه و یا کمتر سعی دارد که بر یک وضعیت و مردم درگیر درآن وضعیت روشنایی درخشان آشکارکننده ای بیفکند.
پایان داستان کوتاه همچون یک حلقه به آغاز آن باز می گردد. داستان کوتاه کوتاه باید فشرده باشد و یک دوره ی کوتاه زمان درهم فرو رفته را دربر گیرد.
از حداقل تعداد ممکن و شخصیت های داستانی استفاده کند و هرکلمه ای ازآن باید برای هدفی آورده شده باشد.» « داستان کوتاه ممکن است خیلی کوتاه باشد (حدود 500 تا 1500 کلمه) که دراین صورت به آن داستان کوتاه کوتاه/ داستانک/ داستان خیلی کوتاه ( Short short story) می گویند و می توان آن را لطیفه ی ( Anecdote) گسترش یافته ای تلقی کرد.»
ساده گرایی یا مینیمالیسم (به انگلیسی: Minimalism) یک مکتب هنری است که اساس آثار و بیان خود را بر پایه سادگی بیان و روش های ساده و خالی از پیچیدگی معمول فلسفی و یا شبه فلسفی بنیان گذاشته است.
گروهبان که از خواهر و مادر بچه بازجویی می کرد، سروان دست بچه را گرفت و با خود به اتاق دیگر برد.
گفت: بابات کجاست؟
بچه زیرلب گفت: رفته آسمان.
سروان با تعجب پرسید: چی؟ مرده؟
بچه گفت: نه. هر شب از آسمان پایین می آید، با ما شام می خورد.
سروان چشم گرداند و درِِ کوچکی را در سقف دید.
داستان بلند داستان بلند، داستانی است که گسترش یافته تر از داستان کوتاه و محدودتر از رمان است. شخصیت ها درداستان بلند پابه پای حوادث پیش می روند و تمام عناصر داستانی که در رمان وجود دارد، در داستان بلند نیز حضور دارند. حجم نوشتاری آن، معمولاً از پانزده هزار تا سی هزار کلمه تشکیل می شود.
داستانی است روایت گونه به نثر که پیرامون موضوع و حادثه ای خاص که « ریشه در واقعیت اجتماعی» دارد نوشته می شود. جمال میرصادقی : « داستان بلند، داستانی است که از نظر کمی ازداستان کوتاه بلندتر و از رمان کوتاه تر است و از نظر کیفی نیز با آن ها مطابقت ندارد.»
– رمان « رمان ( Roman) از رمانس ( Romance) قرون وسطی مشتق شده است، البته در انگلیسی به جای « رمان» واژه ی دیگری را به کار می برند: ( Novel)، که برگرفته از واژه ی ایتالیایی « نوولا» ( Novella)، به معنی چیز کوچک و تازه است و بر قصه ای کوتاه و منثور اطلاق می شده است.»
آنتونی برجس، ادیب و نقاد معاصر انگلیسی، می گوید: « رمان قالب ادبی بس نیرومندی است که قادر است تا اعماق دنیای واقعی نفوذ کند و درآن دگرگونی های فراوان پدید بیاورد… رمان قالب ادبی بس موثری است که حتی آن ها هم که درخط ادبیات نیستند بهتراست آن را جدی بگیرند.» ویلیام هـزلیت، ( William Hazlit) منتقد و نویسنده ی انگلیسی، « رمان» را چنین تعریف کرده است: « رمان، داستانی است که براساس تقلیدی نزدیک به واقعیت، از آدمی و عادات و حالات بشری نوشته شده باشد و به نحوی از انحا شالوده ی جامعه را درخود تصویر و منعکس کند.» ای. ام . فورستر در کتاب « جنبه های رمان» با توجه به حجم و وسعت رمان می گوید: « رمان داستانی است به نثر، با وسعتی معین، که این حد یا وسعت نباید کمتر از پنجاه هزار کلمه باشد.»
هاری شا در فرهنگ « اصطلاحات ادبی»، رمان را چنین تعریف می کند: « روایت منثور داستانی طولانی که شخصیت ها و حضورشان را در سازمان بندی مرتبی از وقایع و صحنه ها تصویر کند. اثری داستانی که کم تر از سی تا چهل هزار کلمه داشته باشد، غالباً به عنوان قصه، داستان کوتاه، داستان بلند و ناولت محسوب می شود. اما " رمان" حداکثری برای طول و اندازه ی واقعی خود ندارد. هر رمان، شرح و نقلی است از زندگی، هر رمان متضمن کشمکش، شخصیت ها، عمل، صحنه ها، پیرنگ و درون مایه است.»
پس رمان، شامل آثار متنوع و گوناگونی می باشد که وجه مشترک آن ها:
« منثور» و « داستانی» و« طولانی بودن» آن هاست که به « ارایه ی تصویری از زندگی و رفتارهای واقعی» می پردازند. « رمان نویس با نگارش " رمان" به خلق جهانی می پردازد که زبان و کلمات، ساختار آن را تشکیل می دهد. قوانین، آداب و رسوم، اصول اخلاق، رفتار و قراردادهای اجتماعی نیز ساخته و پرداخته ی نگارنده ی رمان است. این امور می تواند با دنیای واقعی، منطبق، یا دور از ذهن و غیرواقعی باشد. نویسنده مجاز است با ذوق و سلیقه ی خود به اشخاص خاصی اجازه دهد برخی را تنبیه و عده ای را تشویق کند، گروهی را مرعوب و دسته ای را مسرور سازد.»
رمان داستانی است متکی بر واقعیت و واقع گرایی که حاصل تجربیات و تخیل زندگی فرد می باشد. رمان با بهره گیری از عناصر روایت و بازنمایی حوادث به تشریح و کاوش در جامعه و ابعاد مختلف وجودی انسان و زندگی اش می پردازد. و رمان آیینه ی تمام نمایی است که به وسیله ی آن می توان جزییات، اتفاقات و تجربیات روزمره ی انسان را شرح داد، و نیز می توان چنین پنداشت:« تصویری از روزگاری است که رمان در آن نوشته شده است. رمان گزارشی است آشنا از چیزهایی که هر روز جلوی چشمان ما روی می دهد.»
ناصرایرانی « رمان آیینه ای است تمام نما، تمام نمایی او به نشان دادن واقعیت های موجود اجتماعی و به نشان دادن روابط متقابل انسانی در ابعاد و زوایای گوناگون آن محدود نمی شود، بلکه آرمان ها و ارزش های آن جامعه را هم نشان می دهد؛ علاوه بر این ها، با تصویر کردن این واقعیت که کدام آرمان ها و ارزش ها مرده است و کدام آرمان ها و ارزش هایی زنده، که آن ها می تواند جامعه را به حرکت در آورد.» « رمان گنجینه ای است که همه چیز بشر را در خود حفظ می کند زبان، فرهنگ، آداب و رسوم، اخلاق، طرز زندگی و معیشت و هر رویداد و بوده ای از این قبیل،
رمان مطمئن ترین امانت دار دنیاست.»
« رمان، گسترده ترین شکل داستان با فضاهای متنوع،
حوادث درهم تنیده ی گوناگون و شخصیت های متعدد است.»
انواع رمان:
انواع رمان از نظر ساخت انواع رمان از نظر موضوع انواع رمان از نظر پلات
انواع رمان از نظر ساخت: رمان را به لحاظ ساختمان و مایه های سبکی به چهار نوع،تقسیم کرده اند: رمان حوادث: رمانی است که در آن تکیه ی اصلی بر حوادثی است که در طی رمان مدام اتفاق می افتد و رمان فی الواقع چیزی نیست جز مجموعه ای از حوادث و ماجراهای پی در پی و مختلف.مثل رمان روبنسون کرزوئه اثر دانیل دفئو که مجموعه ای از حوادث گوناگونی است که برای قهرمانان داستان اتفاق می افتد.رمان حوادث،حد فاصل رمان با رمانس است،زیرا در رمانس هم مثلن امیر ارسلان رومی،خواننده با حوادث متعدد (منتهی محیرالعقول) سرگرم است. رمان شخصیت: رمان جدید برخلاف رمان های قدیم که معمولن رمان حوادث بوده اند،رمان شخصیت هستند.در رمان حوادث،تکیه بر عواملی است که قهرمان داستان انجام می دهد،اما در رمان شخصیت تکیه بر انگیزه ی انجام اعمال است.بدین ترتیب در رمان های حوادث مثل سمک عیار و غالب داستانواره های قدیم ایرانی می توان پرسید:بعد چه شد؟( (AND THEN اما در رمان شخصیت باید پرسید:چرا چنین شد؟(WHY) مثلن در بوف کور توالی حوادث آن قدر اهمیت ندارد که انگیزه ی اعمال و این چراهایی است که در آن بحث انگیز است.
رمان نامه ای: که در ساخت رمان بر مبنای نامه هایی است که بین دو قهرمان اثر رد و بدل می شود.یا خواننده از طریق نامه هایی که در رمان آمده است وارد فضای داستان می شود مثل «نامه های یک زن ناشناس» اثر استفان تسوایک یا «نامه های ورتر» اثر گوته.در رمان واره های منظم ادبیات فارسی هم گاهی از نامه نگاری بین عاشق و معشوق استفاده شده است. رمان اندیشه: رمانی است که مبنای آن بر ایده ها و مشرب های از پیش معلوم قالبی است،برخی از آثار جورج اورل(مزرعه حیوانات) و هاکسلی هم از این دست است.در پایان این بخش بی فایده نیست که به آراء هنری جیمز داستان نویس و منتقد اِمریکایی در باب «رمان شخصیت» و «رمان حوادث» اشاره ای به عمل آید. جیمز،تمایز بین این دو نوع رمان را اصولی نمی داند و می گوید از دید نویسنده چنین تمایزی نمی تواند وجود داشته باشد و او این نظر را در مورد تمایز بین رمان و رمانس که همان داستان های عاشقانه پُرماجرا می باشد نیز ابراز می دارد.به نظر هِنری در رمان،حادثه و شخصیت به هم گره خورده اند.شخصیت چیزی جز حادثه نیست و حادثه دلیل بر وجود شخصیت است.بدین ترتیب به عقیده ی او فرق بین رمان حوادث و شخصیت و حتی رمان و رمانس برساخته ی منتقدان ادبی است.
1- رمان اجتماعی
۲- رمان احساساتی یا پرسوز و گداز
۳- رمان پلیسی
۴- رمان پیکارسک
۵- رمان تاریخی
۶- رمان تجربی
7- رمان رشد و کمال
۸- رمان روان کاوانه یا جریان سیال ذهن
۹- رمان حادثه
۱۰- رمان روانی
۱۱- رمان رفتار و رسوم اجتماعی
۱۲- رمان روستایی
۱۳- رمان شخصیت
۱۴- رمان زمین
۱۵- رمان ضد رمان
۱۶- رمان دلهره آور یا گوتیک
۱۷- رمان کلیددار
۱۸- رمان تبلیغی
۱۹- رمان عاشقانه پرماجرا
۲۰- رمان مستند
۲۱- رمان مکاتبه ای
۲۲- رمان محلی
۲۳- رمان نو
1- رمان گوتیک: (سحر و جادو) مانند فرانکشتاین و یا دراکولا
2- رمان تاریخی: سه تفنگ دار (الکساندر دوما) و جنگ و صلح (تولستوی)
3- رمان رسالتی: کلبه ی عمو توم (هربرت بیچراستو) و چشمهایش (بزرگ علوی)
4- رمان اجتماعی: خوشه های خشم (جان اشتاین بک) و مادر (ماکسیم گورکی)
5- رمان تبلیغی: چگونه فولاد آب دیده شد (نیکلای استروفسکی) و گارد جوان (الکساندر فادیف)
6- رمان سیاسی: سه گانه ی کلمبیا (جان دوس یادوس)
7- رمان سیال ذهن: خشم و هیاهو (ویلیام فاکنر) و شازده احتجاب (هوشنگ گلشیری)
8- رمان علمی: سفر به مرکز زمین (ژول ورن)
9- رمان وهمناک: قلب رازگون (ادگار آلن پو)
10- رمان عملی: جزیره ی گنج (لویی استیونسون) و ایدانهو (والتر اسکات)
11- رمان پلیسی، جنایی: رمان های شرلوک هلمز (سر آرتور کانندویل) و رمان های آگاتا کریستی
12- رمان شخصیت گون: بازار خود فروشی (ویلیام تاکر) و اکثر داستانهای چارلز دیکنز
13- رمان دراماتیک (نمایشی): کلاف ابریشم (روح انگیز شریفیان)
14- رمان رشد و کمال: دیوید کاپریلد (چارلز دیکنز)، درازای شب (جمال میر صادقی)
15- رمان کلید دار: خورشید باز هم می دمد (ارنست همینگوی)، نمیه راه بهشت (سعید نفیسی)
16- رمان احساسات گرا: پاملا (ریچاردسون)، هما (حجازی)، من هم گریه کردم (جهانگیر جلیلی)
17- رمان رمانتیک: اکثر رمان ها همینگوی و والتر اسکات، پریچهر (حجازی)
18- رمان اعتراضی: مول فلاند (دانیل دفو)، سقوط (آلبرت کامو)
19- رمان خاطره گون: رابینسون کروزو (دانیل دافو)
20- رمان زمین گون: رنگین کمان (دی.اچ لارنس)، خاک خوب (پرل باک)
21- رمان آداب و رسوم: غرور و تعصب (جین آستین)
22- رمان ناحیه ای: آثار نویسندگانی چون فاکنر، تاماس هاردی، صادق چوبک، دولت آبادی
23- رمان محلی: اغلب رمانهای امیل زولا، مارک تواین و داستان کوتاه های احمد محمود
24- رمان غنایی: بوف کور (صادق هدایت)
25- رمان مستند گون: تراژدی آمریکایی (تئودور درایزر)، آمریکایی آرام (گراهام آلن)
26- رمانهای غیر تخیلی: سرباز های شب (نورمن میلر)، تنگسیر (صادق چوبک)
27- رمان رود وار (رود-رمان): ژرمینال (امیل زولا)، همسایه ها و اغلب آثار احمد محمود
28- رمان خطی: بابا گوریو (استاندال)، کلیدر (محمود دولت آبادی)، شوهر آهو خانم (افغانی)
29- رمان انعکاسی: آثار نویسندگانی چون: جیمز جویس، ساموئل بکت، آلن روب گری یه
٣٠- رمان نو: آثار نویسندگان فرانسوی مانند: رب گری یه، ساروت، مارگارت دوراس، کلود سیمون
٣١- رمان ضد رمان: افلاک (ناتالی ساروت)، مربع (مارگاریت دوراس)، مهمانی عصرانه (کلود سیمون)
٣٢- رمان چند آوایی: بادها خبر از تغییر فصل می دهند (میر صادقی)، زنان بدون مردان (شهر نوش پارسی پور)، رگتایم (ال دکتروف)، تسخیر شدگان (داستایوفسکی)
٣٣- رمان واقعگرایی جادویی (رئالیسم جادویی): صد سال تنهایی (گابریل گارسیا مارکز)، آثار نویسندگانی چون: بروخس، ایتالو کالوینو، ستودیاس، کنترگراس، جان فولز