آخرت گرایی
1
در باره حقیقت انسان دو دیدگاه وجود دارد:
1- مادی: کسانی که هستی را با ماده برابر می دانند یا انسان را پدیده ای کاملاً مادی تلقی می کنند و تمام قوانین حاکم بر حقیقت انسان را مادی می دانند.
2- الهی: این گروه علاوه بر بعد مادی انسان، بعد غیر مادی او را نیز اعتقاد دارند و برای انسان علاوه بر بدن مادی، حقیقتی به نام ، روح، قائلند.
3
قرآن در آیاتی به دو ساحتی بودن انسان (روح و بدن)، تصریح می فرماید:
ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْاَبْصَارَ وَالْاَفْئِدَهَ قَلِیلًا مَّا تَشْکُرُونَ (سجده – آیه 9)
قُلْ یَتَوَفَّاکُم مَّلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ اِلَى رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ(سجده – 11)
اللَّهُ یَتَوَفَّى الْاَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا(زمر – 42)
خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامی باز می ستاند.
4
بعد گرایشی انسان
بعد گرایشی، همان تمایلاتی اند که با روح انسان سرشته شده اند. هر انسانی ذاتاً از این گرایشها – هر چند در حد ضعیف و نهفته- بهره مند است
گرایشهای انسان به دو دسته تقسیم می شوند:
1- گرایش های حیوانی: این گرایش ها میان حیوان و انسان مشترک اند. مانند: گرایش به حفظ ذات و صیانت از خود و میل به جنس مخالف، این گرایش ها را غریزه هم می گویند.
5
2- گرایش های انسانی: گرایش ها و تمایلاتی اند که به انسان اختصاص دارند و یا دست کم نشانه های آنها در حیوانات کمتر مشاهده می گردد.
از گرایش های اصیل انسان، میل و محبت به خداست که از وی جدایی ناپذیر است. امام علی (ع):
((خداوندا! تو قلبها را برمحبت خود آفریده ای.))
6
رابطه دنیا و آخرت
در نظام هدفمند آفرینش، آخرت – که فرجام هستی است – با دنیا – که مرحلهای از هستیاست – نمیتواند بی ارتباط باشد.
از دیدگاه قرآن، هر کس به دنیا میآید بدون تردید باید به دنیای ابدی بپیوندد و پاداش یاکیفر اعمال خوب و بد خود را ببیند:
فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرّاً یَرَهُ. زلزال: 8 – 7)
هر کس ذرهای کار نیک انجام دهد آن را میبیند و هر کس ذرهای کار بد انجام دهد آن رامیبیند.
این ارتباط در کلام پیامبر اعظم صلّی الله علیه وآله به شکل صریح بیان شده است؛
اَلدُّنْیا مَزْرَعَهُ الْاخِرَهِ. دنیا کشتگاه آخرت است.
7
رابطه میان دنیا و آخرت و اعمال آدمی با پاداش و کیفر، فراتر از روابط قراردادی و طبیعیاست؛ رابطه ملکوتی است و همه اعمال خوب و بد انسان بهصورت ملکوتی در رستاخیز ظهور میکند.
یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ اَنَّ بَیْنَهَا وَبَیْنَهُ اَمَداًبَعِیداً. )آل عمران: 30)
روزی که هر کس آنچه کار نیک به جای آورده و آنچه بدی مرتکب شده، حاضر مییابد و آرزومیکند: کاش میان او و آن ]کارهای بد[ فاصلهای دور بود.
اِنَّ الَّذِینَ یَاْکُلُونَ اَمْوَالَ الْیَتَامَی ظُلْماً اِنَّمَا یَاْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً. )نساء: 10)
همانا کسانی که اموال یتیمان را به ستم میخورند جز این نیست که آتشی را در شکمهایشان وارد میکنند.
8
الف) تعریف و اهمیت معاد
1- تعریف
معاد از نظر لغوی به معنای بازگشتن است و از ریشه (عود) می باشد. در اصطلاح به معنای دوباره زنده شدن پس از مرگ است. معاد به معنای زندگی مجدد انسان و سایر موجودات است. خداوند قادر است از زنده، مرده و از مرده، زنده خلق نماید.
9
2- اهمیت
1- انسان ذاتاً علم دوست و حقیقت جو است، به ویژه درباره آنچه با زندگی و جاودانگی او ارتباط دارد.
2- شناخت غایت و هدف زندگی برای انسان از اهمیت زیادی برخوردار است؛ زیرا در شکل گیری فعالیتها و اعمال انسان نقش مهمی دارد.
10
3- نظر قرآن کریم
در قرآن درباره جهان پس از مرگ بیش از 1400 آیه وجود داردکه خود نشانگر اهمیت معاد است. خداوند در سوره مومنون، آیه 115 می فرماید:
اَفَحَسِبْتُمْ اَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَاَنَّکُمْ اِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ
((آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریدیم و به سوی ما بازگردانده نمی شوید؟!))
11
خداوند در سوره نوح آیات 17 و18 می فرماید:
وَاللَّهُ اَنبَتَکُم مِّنَ الْاَرْضِ نَبَاتًا ثُمَّ یُعِیدُکُمْ فِیهَا وَیُخْرِجُکُمْ اِخْرَاجًا
((خداوند شما را مانند گیاهی از زمین رویانید، سپس شما را به همان زمین باز می گرداند و بار دیگر شما را خارج می سازد.))
12
ب) نمونه های مشابه معاد
احیای مردگان در امتهای پیشین مانند زنده شدن پرندگان به دعای حضرت ابراهیم (ع)، سرگذشت اصحاب کهف، زنده شدن عزیر و زنده شدن مردگان به دعای حضرت عیسی (ع
13
ج) براهین معاد
1- برهان فطرت
فطرت به معنای نوع آفرینش است؛ یعنی انسان به گونه ای آفریده شده است که میل به زندگی جاویدان و بقا دارد، و از نیستی و فنا بیزار است. دنیا شایستگی ابدیت را ندارد. قرآن در سوره قیامت می فرماید: اَیَحْسَبُ الْاِنسَانُ اَن یُتْرَکَ سُدًى اَلَمْ یَکُ نُطْفَهً مِّن مَّنِیٍّ یُمْنَى ثُمَّ کَانَ عَلَقَهً فَخَلَقَ فَسَوَّى فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْاُنثَى اَلَیْسَ ذَلِکَ بِقَادِرٍ عَلَى اَن یُحْیِیَ الْمَوْتَى
14
2- برهان عدالت
از صفات خداوند عدل است و آفرینش او نیز بر عدالت است.
امیرالمومنین می فرمایند:
((به عدالت است که اسمانها و زمین برافراشته شده است.))
((عدالت، اصلی است که عالم بر اساس آن برپا گردیده است.))
قرآن سوره یونس – 44: ((بی گمان، خداوند هیچ ظلمی به مردم روا نمی دارد.))
15
2- برهان عدالت
برخی آیات گواهی می دهند که خداوند تبهکاران و صالحان را برابر نمی داند:
((آیا ما کسانی را که ایمان آورده اند و عمل نیک انجام داده اند با مفسدان در روی زمین یکسان قرار می دهیم؟ آیا با آن تبهکاران به یکسان رفتار می کنیم؟)) ص – 28
16
3- برهان معقولیت
از راههایی که آدمی می تواند به حقانیت معاد راه یابد، برهان معقولیت (دفع ضرر محتمل) است. اگر آدمی اعتقاد به معاد و عدم اعتقاد را کنار هم بگذارد و مزایا و معایب هر یک را محاسبه کند، پی می برد که اعتقاد به معاد رجحان بیشتری دارد.
17
ماهیت مرگ
مرگ دریچه ای به زندگی نو است. مرگ مرحله دیگری از زندگی و سرآغاز حیات جدید انسان است.
پیامبر می فرمایند:
((مرگ نخستین منزل از منازل آخرت و آخرین منزل از منازل دنیاست.))
18
1- معنای لغوی مرگ
مرگ درزبان فارسی مترادف با واژه موت در عربی است. موت به معنای از دست رفتن قدرت و توان چیزی است. گاه مرگ را برای بدن بکار می برند و گاه برای روح.
مراد این است که روح، ابزار جسمانی خود را از دست داده و در واقع نیستی در کار نیست و انتقال از مرحله ای به مرحله دیگر از زندگی است.
19
مرگ ؛ انتقال از مرحلهای به مرحله دیگر زندگی
مردن بهمعنای نابودی نیست، بلکه تولدی دیگر و انتقال از دنیای محدود بهجهانی بیکران است. انسان افزون بر بُعد مادی،دارای بُعد روحانی است که حقیقت او را تشکیل میدهد و با مرگ نابود نمیشود .
یکی از تعابیرِ قرآن کریم درباره مرگ ، کلمه توفّی است بهمعنایدریافت چیزی، بیکم و کاست.
اِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِکَهُ ظَالِمِی اَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْاَرْضِ قَالُوا اَلَمْتَکُنْ اَرْضُ اللّهِ وَاسِعَهً فَتُهَاجِرُوا فُیهَا فَاُولئِکَ مَاْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِیراً. (نساء: 97)
به راستی آنان که فرشتگان، جانشان را گرفتند در حالی که بر خود ستمگر بودند، بدانان گفتند:»در چه وضعی به سر میبردید؟ گفتند: ما در زمین، مردمی زیر دست و مستضعف بودیم. فرشتگان گفتند: آیا زمین خدا فراخ نبودکه در آن سفر کنید و خود را از زیر سلطه دیگرانبره انید ؟! »پس جایگاه آنان جهنم است و بدفرجامی است.
20
شباهت مرگ به خواب
از حضرت جواد(ع) از مرگ پرسیدند. فرمود:
مرگ خوابی است که هر شب به سراغتان میآید، با این تفاوت که این طولانیتر است و شخصاز آن بیدار نمیشود مگر در روز قیامت. حالِ کسی که در خواب شادیهایی وصفناپذیر وترسی بیاندازه میبیند، چگونه است؟! مرگ نیز همانگونه است.
امام زین العابدین(ع) از پیامبر اکرم(ص) نقل میکند:
اِنَّ الدُّنْیا سِجْنُ الْمُوْمِنِ وَ جَنَّهُ الْکافِرِ وَالْمَوْتُ جِسْرُ هوُلاءِ اِلی جَنَّاتِهِمْ وَ جِسْرُ هوُلاءِ اِلی جَحیمِهِمْ. (معانیالاخبار، شیخ صدوق، ص 289)
دنیا، زندان مومن و بهشت کافر است و مرگ برای مومنان پلی برای رسیدن به بهشت و برایکافران پلی بهسوی دوزخ است.
کافر، مرگ را به معنای فنا و نابودی میداند، با این که دلیلی بر انکار معاد ندارد ونمونههای حیات دوباره را در طبیعت میبیند. قرآن درباره آنان میفرماید:
وَقَالُوا مَا هِیَ اِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا یُهْلِکُنَا الاَّ الدَّهْرُ وَمَا لَهُم بِذلِکَ مِنْ عِلْمٍ اِنْ هُمْ اِلَّایَظُنُّونَ. (جاثیه: 24)
و منکران معاد گفتند: »زندگی نیست جز همین زندگی دنیایی ما، که میمیریم و زنده میشویمو نابود نمیکند ما را مگر روزگار.« درحالی که به گفته خود یقین ندارند، ]بلکه[ تنها وهم وپنداری است که دارند
21
2- آیا مرگ عدمی است؟
امام علی (ع) می فرمایند:
وَاعْلَمْ اَنَّکَ اِنَّما خُلِقْتَ لِلْاخِرَهِ لا لِلدُّنْیا؛(نهجالبلاغه، ترجمه فیضالاسلام، ص 926)آگاه باش که تو برای عالم آخرت آفریده شدهای نه برای دنیا.
امام حسین (ع) می فرمایند:
((جوانمردان صبر کنید! مرگ پلی است که شما را از سختیها و دشواریها به باغهای گسترده و نعمتهای پیوسته منتقل می کند. کدام یک از شما انتقال از زندان، به قصر را ناخوش می دارد؟))
22
3- مرگ؛ سنت حتمی و همگانی
قرآن در سور ال عمران و نساء آیه های 185 و 78 می فرماید:
کُلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَهُ الْمَوْتِ وَاِنَّمَا تُوَفَّوْنَ اُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَاُدْخِلَ الْجَنَّهَ فَقَدْ فَازَ وَما الْحَیَاهُ الدُّنْیَا اِلاَّ مَتَاعُ الْغُرُورِ
((هر کسى مرگ را مىچشد؛ و شما پاداش خود را بطور کامل در روز قیامت خواهید گرفت؛ آنها که از آتش (دوزخ) دور شده، و به بهشت وارد شوند نجات یافته و رستگار شدهاند و زندگى دنیا، چیزى جز سرمایه فریب نیست!))
اَیْنَمَا تَکُونُواْ یُدْرِککُّمُ الْمَوْتُ وَلَوْ کُنتُمْ فِی بُرُوجٍ مُّشَیَّدَهٍ
((هر جا باشید، مرگ شما را در می یابد، هر چند در برجهای محکم باشید.))
23
4- وحشت از مرگ
مردی به حضور پیامبر آمد و گفت مرگ را دوست نمی دارم.
حضرت از او پرسیدند: ((ثروت داری؟)) گفت بلی. فرمود:
(( آیا چیزی برای خود به سرای دیگر فرستاده ای؟))
گفت نه. فرمود:
((به همین دلیل است که مرگ را دوست نمی داری.))
امیرالمومنین علی (ع) فرمودند:
((از آن کسانی مباش که مرگ را به دلیل فزونی گناهان دوست نمی دارد.))
24
مردی به امام مجتبی گفت چرا ما مرگ را دوست نمی داریم:
امام فرمودند:
((شما خانه آخرت را ویران کرده اید و خانه دنیا را آباد
ساخته اید. دوست نمی دارید که از خانه آباد به ویرانه منتقل شوید.))
امام علی (ع) می فرمایند:
((به خدا بیم ندارم بر مرگ وارد شوم یا مرگ به سوی من بیاید.))
25
انواع مرگ 1- مرگ های دشوار و آسان 2- مرگ تن و قلب 3- مرگ فرد و جامعه 4- مرگ افتخار آمیز(شهادت)
26
انواع مرگ
1- مرگهای دشوار و آسان
فرشتگان جان بعضی انسانها را با آسانی و برخی دیگر را با خشونت و سختی می گیرند . مرگ آسان غالباً برای صالحان و مومنان است.
در قرآن سوره نحل آیه 32 می فرماید:
الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِکَهُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمُ ادْخُلُواْ الْجَنَّهَ بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ
((کسانی که فرشتگان روحشان را می گیرند؛ در حالی که پاک و پاکیزه اند. به آنها می گویند: سلام بر شما! وارد بهشت شوید، برای اعمالی که انجام دادید.))
27
امام صادق در این باره می فرماید:
((مرگ برای مومن به سان بوییدن بوی خوش است که به سبب خوشی آن، به خواب سبک می رود و همه درها از او رخت بر می بندد.))
مرگ دشوار غالباً برای ظالمان و ستمکاران است.
قرآن در سوره محمّد(ص) آیه 27 می فرماید:
فَکَیْفَ اِذَا تَوَفَّتْهُمْ الْمَلَائِکَهُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَاَدْبَارَهُمْ
((حال آنها چگونه خواهد بود هنگامی که فرشتگان بر صورت و پشت آنان می زنند و جانشان را می گیرند.))
28
امام سجاد (ع) مرگ کافر را چنین وصف می کند:
((مرگ برای کافر به سان کندن لباسهای زیبا و گرانبها و پوشیدن کثیفترین و خشنترین لباسها است و یا انتقال از خانه های مانوس و سکنی گزیدن در وحشت آورترین منازل همراه با بزرگترین عذابها.))
29
2- مرگ تن و قلب
از دیدگاه قرآن تن و قلب هر دو عارض مرگ می شوند. آنگاه که روح از بدن گسسته شود مرگ تن فرا می رسد و آنگاه که بشر از نظر تعقل و تفکر به مرتبه دونی برسد و برای حق گوش شنوا نداشته باشد، قلب او می میرد.
قرآن در سوره نمل آیه 80 می فرماید: اِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ اِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ
((قطعاً تو نمی توانی سخنت را به گوش مردگان برسانی، و نمی توانی کران را هنگامی که روی بر می گردانند، فراخوانی.))
امام علی (ع) می فرماید:
((کسانی که نهی از منکر را به کلی ترک کرده و نه به زبان و نه به قلب و نه به دست با منکر مبارزه نمی کنند، مردگان زنده نمایند.))
30
3- مرگ فرد و جامعه
قرآن برای جامعه همچون فرد مرگ قائل است. مرگ جامعه بر اثر ظلم و ستم و گناه و نافرمانی خدا پیش می آید.
قرآن در این باره می فرماید:
وَلِکُلِّ اُمَّهٍ اَجَلٌ فَاِذَا جَاء اَجَلُهُمْ لاَ یَسْتَاْخِرُونَ سَاعَهً وَلاَ یَسْتَقْدِمُونَ (اعراف – 34)
((برای هر امتی اجلی است، که چون فرا رسد، نه ساعتی آن را پس اندازند و نه پیش.))
وَمَا کَانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَاَهْلُهَا مُصْلِحُونَ(هود– 117)
((و چنین نبود که پروردگارت آبادیها را به ستم نابود کند در حالى که اهلش در صدد اصلاح بوده باشند))
31
4- مرگ افتخار آمیز(شهادت)
مرگی که در راه خدا، برپایی قسط و عدل، فراگیری علم و دانش، کسب معارف الهی و کسب روزی حلال است.
قرآن در این باره می فرماید:
وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبیلِ اللّهِ اَمْوَاتٌ بَلْ اَحْیَاء وَلَکِن لاَّ تَشْعُرُونَ(بقره – 154)
(( کسانی که در راه خدا کشته می شوند، مرده نخوانید؛ آنان زندگانند؛ ولی شما درک نمی کنید.))
وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ اَمْوَاتًا بَلْ اَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ(آل عمران – 169)
(اى پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند.
32
قبر و عالم برزخ
معنای ظاهری قبر، همان گودالی است که جسد انسان در آن دفن می شود، و معنای واقعی آن همان برزخ است . قرآن در این باره می فرماید:
لَعَلِّی اَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کَلَّا اِنَّهَا کَلِمَهٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ اِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ. مومنون/ 100
((و پیشاپیش آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته خواهند شد.))
33
برزخ چیزی است که میان دو شی ء حایل شود و از این رو به جهانی که میان دنیا و آخرت است، برزخ گویند.
امام صادق (ع) منظور از برزخ را چنین فرمودند:
((مقصود از برزخ قبر انسان است از لحظه مرگ تا روز قیامت.))
34
اوصاف قیامت روز حساب
1- واقع شدنی و تردید ناپذیر
2- نزدیک
3- حق
4- خبر بزرگ
5- فراخوانی همراه رهبر
6- فریاد
7- فرار از بستگان، قطع پیوندها و جدایی
8- پیرکننده
9- آشکار شدن رازها
10- سود ندادن مال و فرزند
11- پذیرفته نشدن عذرها
12- حسرت
35
گواهان روز رستاخیز
1- خدا
2- پیامبران الهی
3- فرشتگان
4- زمین
5- زمان
6- قرآن
7- نامه اعمال
8- اعضای بدن
9)پوست بدن
36
راه رسیدن به بهشت
1- ایمان و عمل صالح
2- پیروی از خدا و رسول
3- صداقت و راستی
4- نیکوکاری
5- صبر
6- مواظبت از نماز
7- انفاق در راه خدا
8- شهادت در راه خدا
37
راهکارهای تثبیت معادباوری
1. علم و آگاهی، یقین و باور به معاد و عمل به آن
2. محافظت از نفس خود و سیروسلوک(مشارطه، مراقبه، محاسبه، معاقبه و معاتبه)
3. تدبر در نمونه هایی محسوس از مرگ و زندگی دوباره در پدیده های انسانی و طبیعی
خواب
رویش دوباره طبیعت
دگردیسی کرم ابریشم و تبدیل شدن به پروانه
4.اندیشه درباره مرگ به ویژه در خلوت
5.زیارت اهل قبور و تماشای قبرهای قدیمی
6.شرکت در تشییع جنازه و تدفین
7.آشنایی با چگونگی زندگی اخروی و ارتباط اعمال دنیا با سرنوشت فرد در آخرت
38