تارا فایل

مقاله مرتضی ممیز پدر گرافیک نوین




مقاله:
مرتضی ممیز
"پدر گرافیک نوین"

فهرست:
گرافیک از دید مرتضی ممیز پدر گرافیک نوین ایران
زندگینامه مرتضی ممیز
مسوولیتها
نمایشگاه ها
کتابشناسی
فیلم شناسی
سایر فعالیت ها
افتخارات و جایزه ها
مرتضی ممیز:هنرمند می تواند از طریق مدیوم های دیگر هم به کشف و شهودهایی برسد.
"مجموعه عکس ها و آثار مرتضی ممیز از کودکی تا امروز" منتشر می شود
دکتر آیت الهی در برنامه مرتضی ممیز و گرافیک معاصر ایران: (ممیز هنرمند زاده شده است )
اگر ممیز نبود چه میشد؟
آخرین امپراتور
رضا عابدینی و تعریف ممیز
گوشه هایی از سخنرانی های ممیز
محمدعلی بنی اسدی و تعریف ممیز
نگاهی به بطن کاری ممیز
مجموعه ی کوچکی از طراحی های ممیز
مثبت دیدن جوهر خوشبختی است
هنر ممیز
جوهر خوشبختی
کارنامه درخشان
نقاشی های سهراب از دید مرتضی ممیز
وداع استاد مرتضی ممیز
منبع

منبع:

http://stargan3.blogfa.com/

http://star-3.blogsky.co

http://www.farsi.se/

گرافیک از دید مرتضی ممیز پدر گرافیک نوین ایران

می دانیم که هنرهای گرافیک، معماری و طراحی صنعتی اگرچه کاربردی هستند، اما تحت شرایطی می توان آن ها را جزء هنرهای زیبا هم برشمرد. همگان می دانند که هنرها را می توان به انواع گوناگونی برشمرد، همچون هنرهای تجسمی، نمایشی، سینمایی، موسیقی و . . . یا هنرهای انتزاعی و هنرهای واقع نمایانه که برخی از سبک ها بر این پایه ها به وجود آمده اند. و برخی دیگر بین این دو قطب. اما آنچه موجب نگارش این نوشتار شد دیدن هنرها از پنجره ای دیگر است، پنجره ای آشنا که نه بر شیشه های آن غباری است و نه رنگی کبود. می دانیم که هنرهای گرافیک، معماری و طراحی صنعتی اگرچه کاربردی هستند، اما تحت شرایطی می توان آن ها را جزء هنرهای زیبا هم برشمرد. شور و شعور، کشش و کوشش و حس و عقل نه تنها پایه های همه ی سبک های هنری به حساب می آیند، بلکه شاخه ها و رشته های هنری هم خود منطبق بر این پایه ها هستند. در برخی هنرها اندیشه کفه سنگین ترازو است و در برخی دیگر احساس. اما شالوده ی همه مبتنی بر عقل و حس ِ توامان است که بدون یکی از این دو هیچ اثری هرگز هنر نخواهد بود. هنرهای کاربردی هم با دو بال شور و شعور یا اندیشه و احساس به اوج می رسند. البته در این گونه هنرها قضیه متفاوت است. محدودیت های کاربردی بودن ِ هنری مثل گرافیک از همان ابتدا آغاز می شود. از هنگامی که سفارش دهنده به هنرمند ِ طراح موضوع ذهنی را سفارش می دهد تا هنگامی که محصول عینی را تحویل می گیرد ـ اعم از جلد کتاب و مجله، پوستر، بسته بندی و . . . ـ محدودیت های بی شماری بر سر راه است. سلیقه های متفاوت سفارش دهنده یا سفارش دهندگان، محدودیت های قطع کاغذ، لیتوگرافی، چاپ، صحافی، محدودیت های اجتماعی و عرفی و . . . که هر کدام از این بخش ها خود از محدودیت های ریز و درشت دیگری متشکلند و پرداختن به آنها از حوصله ی این نوشتار خارج است. نقاش، آزادانه نقاشی می کند و بی هیچ محدودیتی ایده و افکارش را در هر قطع و سطحی و بی هیچ قیدی از جهت رنگ و فرم اجرا می کند و چون معمولاً مخاطبان محدودی دارد و کارش حتماً منتشر نمی شود، مجبور نیست تن به سانسور و خودسانسوری دهد، در حالی که در گرافیک ماجرا به گونه ای دیگر است در هنر گرافیک به جای همه ی این آزادی ها، محدودیت هست. ارزش یک اثر هنرمندانه گرافیکی هنگامی آشکار می شود که ما به محدودیت های این هنر واقف باشیم. البته همچنان که می توان در نقاشی، شعر، موسیقی و هنرهای دیگر با ترازوی نقد آثار را سنجید، در هنر گرافیک نیز می توان دست به نقد زد و سره را از ناسره بازشناخت. همه هنرمندان واقعی گرافیک اذعان دارند که ناسره ها و خزف های این هنر به دلایل متعدد بسیار زیادند. اهم آنچه اکنون دامنگیر گرافیک امروز ایران است عبارتند از شیوه گرایی و ارتجال. که پرداختن به این بخش ها نیاز به فراغتی دیگر دارد. اما اگر نبودند معدودی هنرمند واقعی در این رشته که ایثارگرانه از حریم و حدود و اصالت این هنر پاسداری کنند، این هنر فرهیخته اکنون در محاق ابتذال و تکرار، در درون پوسیده بود.
کسانی که با هر اثر خود نه تنها نیاز سفارش دهنده را برآورده می سازند بلکه هوشمندانه با تعهد و تغیر، فرهنگ سازی می کنند. هنرمندانی که فراتر از موضوع پیش می روند، هنرمندان مولف یا طراحان گرافیک مولف.
می دانیم که هنر گرافیک شاخه های بسیاری دارد و محصولاتی بی شمار. نشانه (Sign)، صفحه آراییLay Out)، بسته بندی (Packaging)، تصویرسازی (illustration) اعلان دیواری (Poster)، دفترک (Bruchor)، کارنما (Catalog) و . . . از محصولات و شاخه های هنر گرافیک هستند که هر کدام از این محصولات و شاخه ها خود به بخش های دیگری تقسیم می شوند.
تصویرسازی شاید همسایه ترین بخش گرافیک با طراحی و نقاشی است و چون در بیشتر محصولات گرافیک حضوری فعال دارد می تواند ایستگاه مناسبی برای بحث این نوشتار باشد.
▪ در این نوشته تصویرسازی را از جهت:
الف) محتوا و موضوع
ب) مخاطب
پ) قالب
ت) بسترهای بروز و نمایش
بررسی می کنیم تا به مقصد راه یعنی "گرافیک مولف" یا "تصویرسازی مولف" برسیم.
الف) انواع تصویرسازی با توجه به محتوا و موضوع بر روی یک محور با دو قطب طبیعت گرایی و انتزاع می تواند در حرکت باشد. اگر موضوع تصویرسازی علوم تجربی باشد، مثل زیست شناسی و فیزیک و شیمی و . . . و هدف تصویرسازی نشان دادن درست این موضوع ها، برای تفهیم بهتر آن، طراح موظف است همانند یک دوربین عکاسی و ای بسا دقیق تر از دوربین، عیناً موضوع را طبیعت گرایانه تصویرسازی کند، اما درحیطه علوم انسانی و علوم نظری جریان فرق می کند. استاد مرتضی ممیز در کتاب تصویر و تصور می نویسد:
"با کمی دقت به موضوعات متنوع تصویرگری که شاید شامل ده ها رشته و مطلب جداگانه باشد می توان تا حدودی به اهمیت و لزوم تنوع شیوه بیان آنها پی برد که مثلاً تفاوت در زمینه تصویرسازی برای متن یک کتاب پزشکی با تصویرهای فنی یک کتاب مکانیک و تصاویر یک کتاب تاریخی، یک کتاب جغرافیا، یک کتاب سیاحت نامه، یک اثر ادبی، یک کتاب آموزشی دوران تعلیمات مدرسه ای، یک جزوه ورزشی، عکاسی، مد و لباس، یک قصه زیبا و لطیف کودکانه، مجموعه اشعار و . . . چه اندازه باید تفاوت داشته باشد." (۱)
و "یک سری از موضوعات هستند که ظاهراً قابل مصور شدن نیستند، مثل موسیقی یا فلسفه و به طور کلی موضوعاتی که ظاهرا در مفاهیم آنها معادلات تصویری وجود ندارد و…" (۲
ب) مخاطب تصویرسازی بخش بزرگی از "نوع نگاه طراح" و "قالب تصویرسازی" و حتی "بسترهای بروز و نمایش" را تعیین می کند. طراح با توجه به سن، جنس، نژاد، تحصیلات و آگاهی های عمومی، منطقه جغرافیایی، مذهب و باورهای مخاطب، تصویرسازی می کند تا نهایتاً مخاطب با تصویر ساخته شده، ارتباط بهتری برقرار کند.
برای مثال تصویری که با پیرمرد ۷۰ ساله آلمانی ارتباط مناسبی برقرار می کند برای کودک ۷ ساله زاهدانی قابل فهم نیست. یا "مثلاً مردم ژاپن از آن جهت که نژاد یکدست و همگونی هستند، بدون این که لزومی داشته باشد که هر چیزی را به زبان بیاورند، یکدیگر را درک می کنند. آنها دوست ندارند که همه چیز واضح و صریح باشد و به طور خاص از تصویری خوششان می آید که پیچیده و بغرنج بوده و معانی متعددی را القا می کند. به همین دلیل تبلیغات به ندرت شکل مستقیم و صریح پیدا می کند و ایماژی که به واسطه آن انتقال می یابد، در درجه اول اهمیت قرار دارد از این روست که اغلب آثار تبلیغی ژاپنی از مایه طنز و سرگرمی برخوردارند."(۳)
پ) قالب یک اثر گرافیکی (تصویرسازی) شامل همه مبانی و مبادی هنرهای تجسمی است، فرم، رنگ، ترکیب بندی، لی آوت، تکنیک، بافت، خلاقیت، ایده و حتی جای امضاء طراح که چون در این زمینه ها بسیار شنیده ایم و خوانده ایم از آن در می گذریم.
ت) بسترهای بروز و نمایش که معمولاً یکی از انواع محصولات گرافیک هستند مثل مطبوعات، کتاب ها، انواع بروشور و کاتالوگ و یا صفحات نمایش رسانه هایی مثل تلویزیون، رایانه، سینما، تابلوهای تبلیغاتی و . . . ارتباط نزدیکی با "قالب" و "مخاطب" دارند، همچنین ارتباط درست "بسترهای بروز نمایش" آثار گرافیکی با "موضوع و محتوا" نکته ای است که مدیران هنری باید به ناشران گوشزد کنند.(۴) مثلاً در مورد نشریات، نکاتی همچون قطع، ترتیب انتشار، رنگ، جنس کاغذ، تعداد صفحات، نوع صحافی و . . . باید با "محتوا و موضوع"،"مخاطب" و "قالب" هماهنگ باشد.
یک اثر سالم و کامل گرافیک اثری است که در آن ارتباط منطقی بین"موضوع محتوا" ، "مخاطب" ، "قالب" و "بسترهای بروز و نمایش" برقرار شده باشد. البته هماهنگی کلی این چهار مورد یعنی( الف)، (ب)، (ت) و (پ) علاوه بر دانش و تعهد و مسئولیت گرافیست، همفکری و همکاری های سفارش دهنده یا سفارش دهندگان و مدیر هنری را نیز می طلبد.
اما آنچه موضوع اصلی این نوشتار است، طرح نوعی از هنر گرافیک است که فراتر از یک اثر کامل است. به دیگر سخن اینکه یک اثر گرافیک علاوه بر سلامت کامل و هماهنگی عناصر( الف) تا (ت) می تواند حتی پیشگام تر از موضوع مورد سفارش حرکت کرده و به صورتی جامع الاطراف و کامل ظاهر شود. مرتضی ممیز در کتاب "تصویر و تصور" می گوید: ". . . آنچه را که تصویرگر نباید مطلقاً انجام دهد دنباله روی و ترجمه ی تصویری لغت به لغت موضوع است و همیشه به یاد داشته باشد که با کارش ابعاد تازه ای را به موضوع مورد سفارش اضافه کند." کم نیستند هنرمندانی که شاهکارهای ماندگاری در عرصه گرافیک آفریده اند آثاری که اگرچه حاشیه ای برای متن سفارش هستند، اما هم عرض متن و گاهی با فخامت و عیار بالای هنری با ارزش تر از خود متن جلوه گرند.
گرافیک هنری است در خدمت اجتماع با پیام های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و تجاری. و گرافیک مولف عالی ترین نوع آن است که در عین امانت داری، ارجمندترین حاشیه برای متن جامعه است.
زندگینامه مرتضی ممیز
(زاده ۴ شهریور سال ۱۳۱۵ در تهران-درگذشت ۵ آذر سال ۱۳۸۴) گرافیست ایرانی است.
زندگی
ممیز در سال ۱۳۴۴ از دانشکده هنرهای زیبای تهران فارغ التحصیل شد و سه سال بعد گواهینامهٔ طراحی غرفه و ویترین و معماری خود را از مدرسه عالی هنرهای تزیینیِ پاریس دریافت کرد. دوره اخذ لیسانس ممیز ۱۱ سال به طول انجامید و ممیز در این دوره به کارهای مختلفی چون کار در آتلیه گرافیکی و… مشغول بود.
در سال ۱۳۴۸ پیشنهاد ایجاد رشته گرافیک را به دانشکده هنرهای زیبا ارائه نمود. بنیانگذاری این رشته برای دانشجویان هنر باعث گردید تا سیستم ناقص گرافیک جان بگیرد و تلاشی را آغاز کند. تا این سال ممیز به غیر از طراحی گرافیک برای کتابها و پوسترها، تلاشی را تحت عنوان مدیرهنری در مجلاتی چون ایران آباد، کتاب هفته، کیهان هفته، فرهنگ، کاوش، نگین آغاز نمود. مجلاتی که نحوه و سبک کاری ممیز را در جامعه تثبیت و معرفی نموده است.
آثار ممیز در این دوره در کتاب هفته به چنان پرکاری و دوره خلاقی بدل می گردد که نام ممیز را به عنوان گرافیستی مولف و کم نظیر بر سر زبانها می اندازد. همچنین ادامه کار ممیز در نشریات فرهنگ و نگین، راه را برای ورود گرافیستهای جوان و نوجوی دههٔ ۴۰ مانند فرشید مثقالی باز کرد.
آثار روی جلد ممیز برای نشریه کتاب هفته نمونه هایی از چاپ (سیلک و لیتوگرافی) موفق و خلاقانه ای است که ارزشهای گرافیکی بسیار مفیدی را با خود به همراه دارد. وی در همان سالها یکی ازمهم ترین اثر مدرن تاریخ معاصر را با طراحی چاقوهای واژگون شکل داد. اثر چاقوهای او اجتماعیترین اثر است که از دهه ۴۰ به بعد پدید آمده است.
مرتضی ممیز در طول نیم قرن فعالیت هنری خود در ایران و عرصه هنر بین المللی، در احیا و ابداع هنر گرافیک در ایران و پیشبرد و گسترش فرهنگ ملی و سنت های هنری نقش بارزی داشت. وی آذرماه سال ۱۳۸۳ به عنوان استاد برجستهٔ فرهنگستان هنر، در مراسمی، ازسوی سیدمحمد خاتمی (رئیس جمهور وقت) تجلیل شد.
ممیز در سالهای پایانی عمر خویش با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می کرد و از ۲۳ آبان ماه ۱۳۸۴ برای تازه ترین دور شیمی درمانی، در بیمارستان آبان تهران بستری شده بود که چند روز بعد حالش رو به وخامت نهاد و سرانجام در سن ۶۹ سالگی روز شنبه پنجم آذر ماه ۱۳۸۴ برابر ۲۶ نوامبر ۲۰۰۵ درگذشت. پیکر مرتضی ممیز، هفتم آذرماه، تشییع و در باغبان کلا، واقع در کردان کرج، به خاک سپرده شد.
مسوولیتها
مدیریت گروه گرافیک و عکاسی دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران،
مدیریت و طراحی هنری جشنواره بین المللی فیلم تهران(۱۳۵۲-۱۳۵۶)
ریاست هیات مدیره انجمن طراحان گرافیک،
ریاست دوسالانه های گرافیک ششم، هفتم و هشتم،
مشاور هنری کتابخانه و مرکز اسناد دانشگاه تهران
ریاست کمیته ایرانی طراحان گرافیک دنیا (AGI)
نمایشگاه ها
وی در طول فعالیت های هنری خود بیش از ۱۰ نمایشگاه اختصاصی و بیش از ۷۰ نمایشگاه گروهی در ایران و سایر کشورهای جهان برپا کرد و طراحی گرافیکی و تهیه پوستر برای صدها جلد کتاب و نشریات مختلف توسط او انجام گرفت.
کتابشناسی
طراحی، نقاشی در سه جلد ( ۱۳۵۱)
طراحی تزیینی ( ۱۳۵۴)
نشانه ها (نمونه کارهای شخصی) ( ۱۳۶۲)
طراحی اعلان ( ۱۹۸۴)
تصویر و تصور ( ۱۳۶۸)
طراحی روی جلد ( ۱۳۶۸)
طراحی روی جلد (مجموعه آثار) ( ۱۳۸۲)
نیم قرن کار (مجموعه آثار) ( ۱۳۸۳)
تصویر سازیهای عالی در کتابهای مختلف
فیلم شناسی
طراحی و کارگردانی سه فیلم انیمیشن برای فستیوال فیلم های کودکان کانون پرورش فکری تهران در سال های ۵۲ـ ۱۳۵۰ با عنوانهای:
آنکه عمل کرد و آنکه خیال بافت(۵۰)
یک نقطهٔ سبز(۵۱)
سیاه پرنده(۵۲)
سایر فعالیت ها
طراح گرافیک و مدیر هنری مجلات:
ایران آباد(۱۳۳۹)
گفتگو(۱۳۳۷-۱۳۸۴)،
کیهان هفته(۱۳۴۰-۱۳۴۱)،
مجله کاوش(۱۳۴۲- ۱۳۴۳)،
نگین(۱۳۴۴)،
فرهنگ و زندگی(۱۳۴۸-۱۳۵۰)،
رودکی(۱۳۵۰_۱۳۵۷)،
سینما(۱۳۵۳_۱۳۵۴)،
کلک(۱۳۶۹_۱۳۸۴)،
نگاه نو(۱۳۷۰-۱۳۷۸)،
شریف(۱۳۷۲-۱۳۸۰)،
پیام امروز(۱۳۷۳-۱۳۷۹)،
زمان(۱۳۷۳-۱۳۷۹)
وطراح صحنه و لباس چهارده نمایشنامه در تالارهای نمایش تهران
طراح صحنه و لباس فیلم های ستارخان و طبیعت بی جان
طراح نور نمایشنامه های بازگشتی نیست و دندون طلا و اطاق خصوصی
افتخارات و جایزه ها
جایزه بهترین طراحی کتاب کودک سال های ۴۵ـ ۱۳۴۲
مدال رتبه اول دانشجوی ممتاز دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران ( ۱۳۴۴)
برنده مدال طراحی نمایشگاه بین المللی طراحی ژوونیزی فرانسه ( ۱۹۶۶)
طراح شاعر برای طراحی پوسترهای سینمایی فستیوال سینمایی کان ( ۱۹۷۵)
جایزه و مدال بهترین پوسترهای سینمایی جشنواره فجر تهران ( ۱۳۶۵، ۱۳۶۶ و ۱۳۶۹)
جایزه بهترین آثار طراحی نشانه های دهه ۸۰ میلادی ( ۱۹۹۰)
مرتضی ممیز:هنرمند می تواند از طریق مدیوم های دیگر هم به کشف و شهودهایی برسد.
نمایشگاهی از عکس های مرتضی ممیز در گالری راه ابریشم برپا شده است. این نمایشگاه حاصل 47 سال تلاش این هنرمند حرفه یی است که مدتی است به دلیل بیماری در سکوت و کم کاری به سر می برد.
به رغم آنکه وی اصراری در معرفی خود به عنوان عکاس ندارد؛ اما معتقد است: هر کس در هر شغلی باید گاهی کوشش ها و پژوهش هایش را از راه های دیگری به انجام برساند که هم از یکنواختی کارش در حرفه جلوگیری کند و هم از طریق مدیوم های دیگر به مطالعه و کشف و شهودهایی برسد.
او با یک متد و ایده پژوهشی دانشگاهی سعی کرده است ماحصل تجربیاتش را مکتوب کند؛ تا پس از این شاید به درد کسی بخورد و شاید از نظر مطالعه روشن شود در دوره ای که زندگی می کرد، چگونه می اندیشیده است.

نمایشگاه عکس ممیز که در گالری راه ابریشم برپاست دربرگیرنده دوره های مختلف کاری و حرفه یی اوست. در این نمایشگاه 35 قطعه عکس که منتخبی بسیار اندک از کارهای عکاسی او به شمار می رود، در معرض دید عموم قرار گرفته است. عکس ها مربوط به پیش از سال 1380 است.
ممیز در عکاسی، مطلقا به افکت ها و تکنیک های فنی توجه نکرده است؛ بلکه به اذعان خود، آثار خلق شده تلاش برای یافتن ترکیبات و فرم های جدید بوده است. او می گوید:" انعکاس محیط را در نظر گرفته ام، توجهی به چارچوب ها و قوانین ویژه ای که معمولا یک عکاس به آن علاقه مند است نداشتم؛هد ف من ایجاد یک ترکیب بندی دودوتاچهارتایی آرتیستیک بوده است."بیشترین روزهایی که ممیز عکاسی کرده، در سفر بوده و تهران مجالی برای عکاسی به وی نداده است.به گزارش ایسنا، در معرفی هر عکس این نمایشگاه، تاریخ تصویربرداری آنها عنوان شده که حاکی از نوع نگرش هنرمند در دوره های مختلف کاری و حرفه یی است. او از زمانی که با کتاب هفته (مجله ای که در سال های پیش از انقلاب منتشر می شد) کار می کرد، نخستین تجربیات خود را با عکاسی در تصویرگری آغاز کرد.
همکاری و فعالیت او با معمارها، موسیقیدان ها، نویسندگان و ادبا و در زمینه های نقاشی، مجسمه و فیلم انیمیشن گواهی بر این ادعاست. او این امر را به عنوان کوشش های موازی حرفه ی خود انجام می داد که کارش در چارچوب حرفه ی گرافیک، یک بعدی نباشد و معاصر بماند. قرار است همزمان با این نمایشگاه، مرتضی ممیز چگونگی تلاش و جست وجوی خود را به نسل های آینده منتقل کند و به روشنی بگوید که چگونه فکر می کند.به گمان او: یکی از بزرگترین مشکلات ما در این مملکت و در تاریخ کارهای هنری این است که در این زمینه ها کم صحبت شده و مخاطب پس زمینه هنرمند را نمی شناسند و باید از ورای کار او به دست آورد و ما از جهت منابع بسیار فقیریم. باید برای باروری نسل های آینده و آسان کردن راه و تلاش آنها کوشید؛ تا بعدی ها وقت زیادی را صرف این طرف آن طرف زدن کارهای مقدماتی نکنند. راه را بروند و بسیار سریع به وادی تولید هنرمندانه برسند؛ این موضوع در فرهنگ ایران کم بوده است. آدم باید خوب توضیح دهد؛ تا بقیه بدانند چه کارهایی کرده، چگونه وارد پژوهش شده، به کجا رسیده، موفق شده یا نشده است، کجا را باید ادامه دهد.برخلاف ادبیات و شعر که مفصل کتاب داریم. در زمینه هنرها چنین تجربیاتی منتقل نشده و او این کار را وظیفه ی معلمی و حرفه یی خود می داند.
"مجموعه عکس ها و آثار مرتضی ممیز از کودکی تا امروز" منتشر می شود
حسین کنعانی ـ پژوهشگر هنر ـ مدتی است که در حال گردآوری آلبوم و مجموعه عکس هایی از این گرافیک صاحب نام ایرانی است.
او در این مجموعه با همکاری ابراهیم حقیقی، سیر تحولی کارهای پدر گرافیک ایران را نشان داده و در حال حاضر عکس ها را انتخاب و تعیین، کرده است. مرتضی ممیز نیز خود زیرنویس عکس ها را تا روزهای آخر حیاتش نوشته و تصحیح کرده بود.
برای این مجموعه سقف حدود 250 قطعه عکس در نظر گرفته شده که احتمال افزایش آن نیز وجود دارد.
به گزارش ایسنا با درگذشت استاد ممیز تصاویر دیگری از آخرین روزهای حیات این هنرمند و نیز مراسم تشییع و خاکسپاری وی به مجموعه یادشده اضافه می شود.
پیش تر قرار بود مجموعه آثار عکس و گرافیک مرتضی ممیز تا پایان مردادماه منتشر شود، اما بیماری ممیز این امر را محقق نکرد.
کنعانی پیش تر "حرف های تجربی" – 40 سال مقالات – مرتضی ممیز را جمع آوری کرد بود.
دکتر آیت الهی در برنامه مرتضی ممیز و گرافیک معاصر ایران: (ممیز هنرمند زاده شده است )
آخرین برنامه نقد دوسالانه پوستر جهان اسلام تحت عنوان "مرتضی ممیز و گرافیک معاصر ایران" عصر روز سه شنبه هشتم دی ماه و هم زمان با افتتاح دبیرخانه گروههای تخصصی فرهنگستان برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی فرهنگستان هنر،در این جلسه نقد و بررسی آیدین آغداشلو، مهدی حسینی، جلال شباهنگی، حبیب الله صادقی و دکتر حبیب الله آیت اللهی به ارائه نظرات و پیشنهادهای خود پرداختند.
در ابتدای این جلسه حبیب الله صادقی، دبیر دوسالانه پوستر جهان اسلام، گفت: "این دوسالانه که در دستور کار فرهنگستان هنر قرار گرفته است ادامه مطالعات و برنامه های پژوهشی و نمایشگاهی ماست که در دو دوره تحت عنوان نقاشی جهان اسلام آثاری را از کشورهای اسلامی سراسر جهان گردآوری و مورد نقد، بررسی و تحلیل قرار داد که نقش علمی و پژوهشی نیز داشت. در طول سالهای گذشته فرصتی برای هنرمندان جهان اسلام فراهم نشده بود که بتوانند در کنار هم به نقد و بررسی آثار یکدیگر بپردازند و خوشبختانه ایران اولین کشوری بود که به فکر انجام این کار افتاد . در حوزه گرافیک هم پیش از برگزاری این دوسالانه کار جدی و عمیقی صورت نگرفته بود و این حرکت را می توان اولین قدم در این حوزه دانست. این دوسالانه به عنوان چراغ اول روشن شد و قطعاً در دوسالانه های بعدی دبیران و مدیران دیگری این مشعل بزرگ را روشن نگاه خواهند داشت."
در ادامه آیدین آغداشلو نیز این دوسالانه را فرصت مغتنمی برای جمع بندی گرافیک کشور در سالهای اخیر خواند و گفت: "ما باید ببینیم کجا ایستاده ایم و با قالبها و زبانهایی که نو هستند چطور برخورد می کنیم. آثار از مناطق و کشورهای مختلفی ارسال شده و ما باید تصمیم می گرفتیم که ببینیم آیا آنها در نمایشگاه جای می گیرند. وقتی موضوع جهان اسلام باشد، مسئله جزئی تر و دقیق تر می شود و ما می خواهیم بدانیم که آیا این مسلمانان توانسته اند هویت و نظرشان را در این هنر جا بدهند. به نظر من، چه در دوسالانه نقاشی و چه گرافیک، سهم هنرمندان ایرانی بالاتر و والاتر بود. هنرمندان ما در این نمایشگاه، به زبان بهتری دست پیدا کرده اند و با این قالب آشنایی و الفت بیشتری دارند و آثار درخشان تری عرضه کرده اند."
مهدی حسینی نیز گفت: "وجه مشترک نقاشان و گرافیستها تصویر است. من از زاویه کارشناسی به آن نمی پردازم، چون گرافیست نیستم. نمایشگاه یک موقعیت استثنایی است، به همین خاطر هم ما نباید خود را گرفتار حاشیه کنیم. این جریان سازنده و خلاق باید ادامه داشته باشد و ما به جای اینکه این نقاط ضعف را بزرگ کنیم، بهتر است به پربار شدن این حرکت کمک کنیم. به اعتقاد من فلسطین یکی از بخشهای موفق نمایشگاه بود که توانست نقش خود را به انجام برساند. ما نمی توانیم برای فلسطین فعالیت سیاسی یا اقتصادی بکنیم، اما قطعاً فعالیتهای فرهنگی جایگاه ویژه ا ی در این حوزه دارند."
جلال شباهنگی با اشاره به مرتضی ممیز و نقش او در گرافیک ایران گفت: "من درباره مرتضی ممیز بر مبنای احساساتم قضاوت نمی کنم؛ بر مبنای اینکه سالها با او در دانشگاه همکار بودم قضاوت می کنم. برای من او هنرمند به معنای واقعی است که درونش پر از شور حیات و شوق است. او صفات و نقوش زیبای سنتی و بومی را با نهایت آزادی و زیبایی به هنر مدرن خود متصل می کند و مسلماً این کار که آزادانه انجام شده، به دل مردم آزادانه می نشیند. ممیز تصویرسازی را به عنوان یک اصل که هنوز هم بعد از 30 سال توجهی به آن نشده است، ادامه داد و هنوز هم در دانشگاه این شیوه را از شاگردانش می خواهد. ممیز کسی است که از رنگ در همه آثار به طور سنتی استفاده می کند. حس موسیقی رنگ در آثارش به وضوح دیده می شود."
دکتر آیت اللهی نیز گفت: "ممیز هنرمندی نیست که از دانشگاه هنر را آموخته باشد؛ ممیز هنرمندی است که هنرمند زاده شده است، چون زمانی که او دوره های قرآن را تصویر کرد هنوز تعلیمات دانشگاهی ندیده بود. او زمانی که در مجلات گونه ا ی طراحی جدید گرافیکی را بنیان گذاشت هنوز به دانشگاه نرفته بود. ممیز تنها برای ما ایرانیها نیست، 25 سال پیش در سوئیس کتابهایی با عنوان ABC منتشر شد؛ یکی از این کتابها، از خاور زمین تنها ممیز را انتخاب کرده و او را شاخص گرافیک شرق شناخته است."
آیت اللهی پیروی از ممیز و احترام به او را وظیفه هر گرافیستی دانست و گفت: "ممیز همیشه برای هنر دل سوزانده. او کسی است که ذات و سرشتش ایرانی است و این هویت در آثارش به خوبی دیده می شود.
من معتقدم این نمایشگاه از دوسالانه نقاشی جهان اسلام برتر و فراتر رفته است، چون نظم، هماهنگی و نظام خاصی در این آثار هست که عملاً نظام و معنای جهان اسلام را القا می کند."
اگر ممیز نبود چه میشد؟
در حاشیه برگزاری نمایشگاه طراحان گرافیک سه قاره، میزگرد بزرگداشت استاد مرتضی ممیز با حضور جمعی از استادان هنر طی دو روز در موزه هنرهای معاصر برپا شد.مرتضی ممیز فارغ التحصیل رشته نقاشی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در سال 1344، دارنده گواهینامه طراحی غرفه و ویترین، و معماری داخلی از مدرسه عالی هنرهای تزئینی است او برای 14 تئاتر و 2 فیلم سینمائی طراحی صحنه و لباس کرده، جوائز تصاویر برگزیده کتاب کودکان و مدال رتبه اول از دانشکده هنرهای زیبا را نیز از آن خود کرده است.
آثار او و 4 تن از هنرمندان بزرگ جهان تا 23 بهمن ماه در موزه هنرهای معاصر به نمایش گذاشته شده است.
آیدین آغداشلو، محمد احصائی، فرشید مثقالی و غلامحسین نامی در روز اول برپائی میزگرد، مصطفی اسداللهی، ابراهیم حقیقی، امراله فرهادی و در روز دوم ضمن قدردانی از زحمات استاد ممیز، هر کدام آثار و خصوصیات وی را شرح دادند. فرشید مثقالی ضمن تشریح نمایشگاه طراحان گرافیک سه قاره درباره ممیز گفت: من در مجله ایران آباد با یک امضاء مشخص و روحیه متفاوت و نوگرا آشنا شدم و بسیار تحت تاثیر ایشان بودم.
از نظر من ممیز جزو هنرمندانی است که حضورش بسیار واضح و نیرومند بوده. حضور وی در حوزه گرافیک، با حس نوطلبی و نوجوئی وی که هنوز هم از ویژگیهای شخصیت اوست، حوزه های گوناگونی را ایجاد و روشن ساخت؛ دو شاخصه مهم ممیز حضور همیشگی و نوگرای اوست او در تصویرسازی و صفحه بندی حیطه های جدید را درنوردید. و در حوزه حرفه ای بدون حضور ایشان انجمن صنفی گرافیک شکل نمیگرفت.آیدین آغداشلو در این جلسه درباره ممیز گفت: او بحق ستایش شده ترین گرافیست ایران است.تا قبل از ممیز در ایران، عنوان گرافیک معاصر وجود نداشت و در دوره ای که ممیز تحصیل میکرد اصطلاحی به نام علامت تجاری یا لوگو شکل نگرفته بود و قبل از این دوره ها، پوستر به معنای واقعی آن نداشتیم و پس از دهه 40 و با حضور هنرمندانی مانند ممیز بود که این خلاءها جبران شد.وی افزود: مجموعه آثار ممیز نشان میدهد که او از شیوه هائی استفاده میکرد که قبل از او کسی از آنها استفاده نمیکرد. او در کار مدیریت هنری موفق شد مجموعه ای فراهم آورد و استعدادهائی را بپروراند که راه را برای گرافیک ایران باز کند. ممیز در تاسیس، گسترش و تداوم گسترش حیطه هنر گرافیک ایران نقشی بسزا و عمده دارد.آغداشلو ضمن خرسندی از حقشناسی در زمینه تلاشهای مرتضی ممیز (در حوزه هنرهای تجسمی) اضافه کرد:ممیز در هر دوره ای که کار کرده قطعاً از پیشتازترین اشخاص آن دوره بوده است. وی مهمترین اثر مدرن تاریخ معاصر را با طراحی چاقوهای واژگون شکل داد. اثر چاقوهای او اجتماعیترین اثر است که از دهه 40 به بعد پدید آمده است.امرالله فرهادی از دیگر هنرمندان شرکت کننده در میزگرد نیز درباره ممیز گفت:ممیز پدر گرافیک ایران است. او حدود 21 سال پیش اولین کسی بود که با درست کردن و ارزش گذاری برای آثار مختلف حتی آثاری که در گالریها به نمایش گذاشته میشد، زمینه گردهمآئی مجموعه ای از اساتید و دوستان را بنیاد گذاشت. حضور وی در این گردهمآئیها مترو همیشگی بود. ممیز به حرفه ما به عنوان کسانی که کار گروهی انجام میدهند، هویت بخشید.فرهادی افزود: اگر ممیز نبود چه میشد؟ تلاشهائی که او تا امروز انجام داده سبب شده ما در این مملکت صاحب جایگاهی شویم و قویترین و سازمان یافته ترین انجمن در مملکت هستیم که همه اش به سبب تلاش ممیز بوده است.غلامحسین نامی سخنران دیگر جلسه گفت: من درباره مرتضی ممیز نقاش صحبت میکنم. من شیفته خطهای آزاد و رهای ممیزم. خطهائی محکم که از زیباشناسی خوب او پدید آمده است.وی موفقیت ممیز را در گرافیک مدیون آگاهیها و کسب قدرتهائی دانست که ممیز در نقاشی به دست آورده بود.نامی در ادامه گفت: جایگاه واقعی قدرتهای طراحی، نقاشی و قلم ممیز در "کتاب هفته" به نمایش درآمده است که ممیز عهده دار صفحه بندی آن بود. کتاب هفته یعنی ممیز و ممیز یعنی کتاب هفته. او از تمامی اتفاقات هر چند کوچک اما مهم، به گونه ای خودساخته دید خود را تقویت کرد.محمد احصائی در ادامه جلسه گفت: مرتضی ممیز برای نسل خود و نسل پس از خود در مقام هنرمندی نو اندیش خدمات بسیاری کرده است. بررسی آثار او به لحاظ آن که هنر گرافیک هنری اجتماعی است که شخصیت فردی و اجتماعی هنرمند در پس آن قرار دارد، کاری بسیار مشکل است. مصطفی اسداللهی از دیگر حاضرین جلسه نیز گفت: من کلاس پنجم بودم که کتاب هفته را برای اولین بار خریدم. صفحه آرائی آن در نظر من جالب بود و کارهای آقای ممیز هر هفته به صورت تصویرگریهای تازه ای به چاپ میرسید. سال 1350 در امتحان کنکور شرکت کردم و دانشکده هنرهای تجسمی را برای تحصیل انتخاب کردم و همان موقع بود که شاگرد آقای ممیز شدم.گفتنی است استاد مرتضی ممیز به دلیل بیماری نتوانست در هیچ کدام از جلسات شرکت کند.
آخرین امپراتور
مرتضی ممیز را پدر گرافیک ایران نامیده اند ممیز در تاریخ هنر ایران یک بنیان گذار و هماهنگ کننده است او از شروع کننده ها و آخرین نفر از نسل اولین هاست.
لازم نیست متخصص باشید تا با یک اثر گرافیکی سر و کار داشته باشید، از اسکناس مچاله ای که در یک تابستان داغ به راننده تاکسی می دهیم تا جلد کتاب هایی که پشت ویترین کتاب فروشی ردیف شده اند، از آرم سازمان و اداره هایی که صبح تا شب در آن ها دوندگی می کنیم تا لوگو و جلد و صفحه های داخلی یک مجله که از روی دکه برمی داریم، از پوستر فیلم یا تئاتری که برنامه ریخته ایم تا اگر شد به تماشایش برویم، تا کارت ویزیت شرکتی که قرار است به آن زنگ بزنیم، از بسته بندی چیپس و پفک و بستنی تا تیتراژ فیلمی که شب از تلویزیون نگاه می کنیم، همه وهمه نمونه های یک اثر گرافیکی هستند. این روزها ما در کشورمان انجمن طراحان گرافیک داریم، شغلی با عنوان گرافیست به شکل حرفه ای به رسمیت شناخته شده است. در دانشگاه رشته گرافیک داریم و در مجله هامان مدیرهنری داریم.اما چنین جایگاهی برای گرافیک و گرافیست همیشه مهیا نبوده است. مرتضی ممیز کسی است که به جرات می توانیم او را بنیان گذار گرافیک ایران بدانیم. کسی که حضورش در ایجاد و پیشرفت بسیاری از نهادهای هنری موثر تاثیر داشته است و خیلی از آن ها قبل از او وجود نداشته اند.آن ها که این روزها در بیمارستان به عیادت ممیز رفته اند می گویند با آن که بیماری می خواهد امانش ندهد، ولی هنوز به کار و کار فکر می کند و حیرت آور است که طراحی پوستر نمایشگاه شاهکارهای نگارگری را در بستر بیماری انجام داده است؛ اگر این طور نبود هیچ وقت نمی توانست طراحی پوسترهای متعدد، مدیریت هنری مجلات مختلف، طراحی صحنه 14 نمایش و دو فیلم سینمایی، تالیف 6 کتاب هنری، ساخت سه فیلم کوتاه و تاسیس و همراهی در تاسیس انجمن های مختلف هنری و فعالیت های متعدد دیگر را در پرونده اش داشته باشد. با آن که طراحی گرافیک قبل از ممیز هم انجام می گرفته است اما او به راستی پدر گرافیک ایران است؛ با تمام حسن ها و عیب های یک پدر.
ممیز ، ممیز است
هیچ کس نمی تواند منکر تاثیرگذاری و جدیت او در کارش شود. در حوزه گرافیک ممیز یکه تاز بوده است کسی نیامده به او بگوید فلان کار را بکن. این خود او بوده که به نتیجه می رسیده کاری را بکند و آن کار را هم انجام می داده است.
رضا عابدینی و تعریف ممیز
درست یادم نیست که اولین بار چه زمانی با کارهای ممیز آشنا شدم، اما اولین کار او که روی من تاثیر گذاشت موقعی بود که 13 یا 14 سالم بود. ممیز پوستر معروفی دارد که آن را برای نخستین نمایشگاه گرافیک آسیا طراحی کرده و هیچ وقت هم این پوستر توزیع نشد. این کار تصویر شیشه مرکبی است که درش برداشته شده و یک شعله از آن بیرون زدهاست.من این پوستر را در کتابخانه هنرستان دیدم. آن روزها دوران کسادی کار گرافیک ایران بود. انقلاب شده بود و کسی چندان دغدغه کار جدی گرافیکی نداشت. البته من قبل ترش ممیز را به عنوان یک هنرمند می شناختم. گروه های آوان گارد هنری ای بودند که ممیز خودش در آن ها شرکت داشت و با آن ها کار می کرد. بنابراین قبل از شناخت ممیز گرافیست من در همان کتابخانه با ممیز هنرمند و منتقد هنری آشنا شده بودم.
اولین برخورد من با مرتضی ممیز
آن روزها من برای بنیاد سینمایی فارابی کار می کردم. هم بروشور کار می کردم و هم روی گرافیک فصلنامه فارابی نظارت داشتم. مجله برای آدم های مختلفی فرستاده می شد و یکی از آن ها مرتضی ممیز بود. یک روز نشسته بود توی فارابی، تلفن زنگ زد. دوستی که باید گوشی را برمی داشت دستش بند بود و به من گفت گوشی را بردارم، دیدم آقای ممیز است. هول شدم. گفت: آقای فلانی هستند؟ گفتم: نه چند دقیقه دیگر می آیند. گفت: شما کی هستید؟ گفتم: من عابدینی ام. گفت: همون پسری نیستی که این مجله ها و بروشور ها را می بندی برای فارابی؟ گفتم: چرا، شما هم می بینید؟ گفت: آره پس چی، همه رو می بینم. گفتم: خیلی ممنون. گفت: آقا من یه نصیحتی می خواستم به شما بکنم. گفتم: به چه عالی، بفرمایید. گفت: تو کارت خیلی دقیقه، اما انگار گرفتاری و کارهات خیلی شبیه منه. تازه اون هایی هم که شبیه کار من نیست شبیه کار فرشید مثقالیه. عین جمله اش این بود که تو باید سعی کنی از شر من و مثقالی راحت شوی. خداحافظی کردیم. هیچ کس تا آن موقع به من نگفته بود که همچین مصیبتی در کارهایم وجود دارد. خودم هم این را می دانستم، ولی مثل این بود که آدم یک بیماری را اهمیت نمی دهد و دوست ندارد به آن فکر کند و منتظر است تا بعد خودش خوب شود. فهمیدم قضیه واضح و روشن است که این آقا خودش دارد این طوری می گوید و اگر بقیه چیزی نگفته اند مال این است که تعارف کرده اند. به این نتیجه رسیدم برای آن که یک گرافیست جدی گرفته شود باید لهجه خودش را پیدا کند.
ممیز حاصل یک شرایط است
ممیز حاصل یک دوره سرمایه گذاری فرهنگی است و نمی شود او را صرفا به عنوان یک فرد بررسی کرد. ممیز با گروه هایی کار کرده است و با کسانی حشر و نشر داشته که در روند کاری او تاثیر بسیار زیادی داشته اند. هنوز هم یکی از صمیمی ترین و نزدیک ترین افراد به ممیز و کسی که ممیز درباره کار و زندگی اش با او حرف می زند عباس کیارستمی است. این ها با هم داد و ستد ذهنی دارند یا کیارستمی وقتی می خواهد تیتراژ بسازد نظر ممیز برایش اهمیت دارد و یا مثلا سهراب شهید ثالث برای فیلمش به ممیز سفارش پوستر می داد و این خیلی فرق دارد تا این که سفارش دهنده کار تو بقال سرکوچه باشد که از فرهنگ، هنر و گرافیک چیزی نمی داند. در دوره ای که ممیز با کتاب هفته کار می کند این تیم بر روی او تاثیر دارند. من در حال حاضر نویسنده های بسیاری را می شناسم که ممکن است به لحاظ ادبی دارای جایگاه بالایی باشند، ولی از هنرهای تجسمی چیزی نمی دانند یا ممکن است سینماگر خوبی باشد، اما سواد تجسمی او زیاد نیست. به خانه اش که می روی طراحی و چیدمان خانه اش با یک آدمی که چلوکبابی دارد فرقی نمی کند. وقتی سفارش دهنده تو چندبعدی باشد به شدت بر روی کار تاثیر می گذارد و حتی در پیشرفت گرافیست تاثیر می گذارد. ممیز کتابخانه بزرگی دارد. در این کتابخانه علاوه بر کتاب های خودش و کتاب های کلاسیک به کتاب هایی برمی خوری که نویسندگانی که کارشان را طراحی کرده به او هدیه داده اند. کتاب هایی که در حوزه های مختلف اند و این بر روی فضای کاری یک گرافیست تاثیر می گذارد و به چندبعدی شدنش کمک می کند.
ممیز خیلی طبیعی ایرانی است
ممیز هیچ وقت از ایران مهاجرت نکرد. او در دن یا آدم شناخته شده ای است و می توانست خارج از کشور بهترین موقعیت ها را به دست آورد، اما نوع کارکردنش هم طوری است که می توانست در سطحی که در خورش باشد کار کند، اما نرفت. ممیز خیلی طبیعی ایرانی است. در خانه اش عکس مجسمه های هخامنشی را هم نگه نمی دارد، اما ایرانی است. با آن که خیلی زود توانسته تجربه زندگی و تحصیل کردن در غرب را داشته باشد، اما علایق ایرانی دارد. او با آن که دوستان فرنگی زیادی دارد، اما رابطه اش با آن ها از پایین به بالا نیست، بلکه رو در روست. یادم می آید با یکی از بزرگان گرافیک دنیا سر یک میز نشسته بود. وقتی او داشت حرف می زد ممیز مدام موضوع را عوض می کرد و حرف دیگری می زد. او حرف های تئوریک می زد و ممیز حال بچه هایش را می پرسید و سراغ خانه ای که قرار بود بخرد را می گرفت. من گفتم: چرا وسط حرفش می پرید؟ ممیز گفت: خیلی حرف می زند، حوصله ام را سر برد. همه این ها را خود ما هم بلدیم. چنین اعتماد به نفسی را در برخورد با خارجی ها در کم تر کسی دیده ام. معمولا ما تا چشم مان به یک آدم معروف خارجی می افتد سریع جو زده می شویم. دقیقا مثل قضیه شون پن که به ایران آمده بود.
ممیز و سندیکای تاکسی داران
ممیز آدم پیشتازی است. خیلی چیزها به وسیله او به وجود آمده اند که قبل از او هیچ گونه تعریفی نداشته اند. پیش از ممیز در حوزه حرفه ای کار گرافیکی تعریف نداشت و شغل گرافیست به رسمیت شناخته نشده بود. حتی در مجلات هم جایگاهی به نام مدیر هنری یا طراح گرافیک تعریفی نشده بود و حتی نام گرافیست در شناسنامه نمی آمد. ممیز به خاطر تلخی اش باعث رنجش خیلی ها شده است و مثل هر آدم دیگری اشتباه هم کرده است، اما هیچ کس نمی تواند منکر تاثیرگذاری و جدیت او در کارش شود. در حوزه گرافیک ممیز یکه تاز بوده است. کسی نیامده به او بگوید فلان کار را بکن. این خود او بوده که به نتیجه می رسیده کاری را بکند و آن کار را هم انجام می داده است. ممیز شخصیتی قوی، جلورونده و حل کننده دارد. او همیشه دنبال راه حل های مختلف و اجرا کردن ایده هایش می رود. او درجا کار می کند. وقتی قرار بر انجام کاری می شود این طور نیست که بگوید هفته بعد راجع به آن فکر می کنیم. بلافاصله به راه حل فکر می کند و درست یا غلط آن را انجام می دهد. ممیز اگر حتی مسوول سندیکای تاکسی داران هم می شد تاکسی داری در ایران دچار تحولی جدی می شد.
ممیز یک انجمن ساز قوی است
او در تاسیس انجمن های زیادی دست داشته است. یکی از کارهایی که در این چند سال خیلی روی آن متمرکز شد تاسیس انجمن طراحان گرافیک بود. ممیز توانایی این را دارد که آدم ها را جمع کند و به هر کس کاری بسپارد. بازتاب تاسیس این انجمن در خارج از ایران خیلی زیاد بود. خیلی از کشورهای پیشرفته دنیا نتوانسته اند همچین انجمنی داشته باشند. انجمن به گرافیست ها خیلی کمک کرده است تا کارشان را پیش ببرند و از طرفی این کار باعث به رسمیت شناخته شدن شغل گرافیست بودن در ایران شده است.
ممیز یک شخصیت هنری است
برایم جالب است که وقتی هیات برگزارکنندگان دوسالانه نقاشی، ممیز را به عنوان داور انتخاب می کنند، نقاشان اعتراض نمی کنند و این نشان می دهد که ممیز در هنر تجسمی ما جایگاه بزرگی دارد و صرفا یک گرافیست یا استاد دانشگاه تهران نیست.
ممیز خوره گرافیک است
ممیز نه فقط در ایران بلکه در دنیا تمام سوراخ سمبه ها را به دنبال گرافیک سرک کشیده است. یک بار می خواست دفتر کار یا خانه اش را عوض کند. کارهای زیادی ریخته بود روی زمین. یکی از لوله های پوسترها را باز کردم، دیدم از این پوسترهایی است که توی خیابان مثلا دکه های روزنامه فروشی دارن د. ع کس هنرپیشه ها یا این خانم های خوشگل است. پرس یدم این ها را برای چی جمع کرده اید؟ گفت: این ها بالاخره در ایران چاپ شده؛ نگه داشته ام تا شاید چیزی درباره شان بنویسم. یکی دیگر را ب رداشتم؛ مجموعه ای از تمثال امام ها بود؛ از آن قدیمی هایش گرفته تا این جدیدی ها و این ها همه کنار پوسترهایی بود که در لهستان که مرکز گرافیک جدی جهان هم بوده نمی توانی آن ها را پیدا کنی. و حتی این پوسترهای نایاب امضا شده بود. از ممیز پرسیدم این ها را از کجا آورده اید؟ گفت: از خود طرف گرفته ام و یا مثلا وقتی چند سال پیش یکی از گرافیست های بزرگ دنیا درگذشته بود ممیز از ملاقات خودش با او برایم گفت. ممیز در جوانی یک ضرب پا شده بود با کارهایش رفته بود خانه این هنرمند در پاریس، گفته بود من یک گرافیست ایرانی ام، این هم کارهام. طرف اول زیاد تحویل نگرفته بود، چون آن دوران تصور مغشوشی از ایران داشتند و ممیز برایش توضیح داده بود که او دولتی نیست و کارش ربطی به شاه ندارد. خلاصه او کارهای ممیز را دیده و به ارزش کارش رسیده بود و به راحتی معرف او برای عضویت در انجمن بین المللی طراحان گرافیک دنیا شده بود.
ممیز خوش مشرب است
ممیز با تمام سخت گیری هایش وقتی پای کار در میان نباشد آدم خوش مشربی است. فرض کن اگر کسی به عنوان یک دانشجوی جوان مهمانش باشد، برای او کمال احترام را قایل است. یادم می آید وقتی به عنوان یک بچه جغله گرافیست رفتم پیش اش این طور نبود که من حرفم را بزنم و او کارش را بکند. کارش را رها می کرد، پا می شد می آمد سر میز و حتی چای هم برایم می ریخت و خوب به حرف هایم گوش می داد.
ممیز و تاثیر
یک روز درباره کپی کردن به من گفت: یکی از راه هایی که می شود تشخیص داد یک نفر هوش گرافیکی دارد یا نه این است که ببینی از چه کسی کپی می کند. باید از کپی کردن درس بگیری، به خصوص در سنی که سن تجربه کردن است. کارهای مشهور ممیز در کتاب هفته، خیلی هایش تحت تاثیر طراحی های گرافیست های شرقی است و روش تاثیرپذیری او از آن ها را می توان پیدا کرد.
ممیز شاخک های تیزی دارد
ممیز با هوشمندی کشف کرده است که در دنیا چه می گذرد. او فقط چشمش به ایران و دم دستش نبوده است. او در زمان خودش نوع برجسته گرافیک را در دنیا پیدا کرده است و این باعث شده هم در ایران و هم در دنیا مقبولیت پیدا کند. ذهن قوی و شخصیت خاص او باعث شد در دوره ای که کارگرافیکی با محدودیت تکنولوژیکی بسیار زیادی مواجه بوده است او بتواند با همان امکانات محدود آثار ارزشمندی خلق کند.
ممیز آدم مقتدری است
ممیز حرف حرف خودش است. حالا خواه درست، خواه غلط. چیزی که به ذهنش می رسد همین است که هست. اگر خلافش صحبت کنی تقریبا موضوع منتفی می شود، مگر موضوعی باشد که راجع به آن چیزی نمی داند و آن وقت کمی به تو اعتماد می کند و البته این رفتار در بسیاری از دوره ها تاثیر مثبت داشته و اثرگذار بوده است، اما امروز فکر نمی کنم دیگر جواب بدهد.
ممیز مقدس نیست
ممیز مثل هر آدم دیگری اشتباه هم می کند و علاوه بر این، او آدمی است که سبک فردی خودش را دارد و بقیه نیز باید به شیوه کاری خودشان برسند. اشتباه است که کار ممیز بدل به معیاری برای ارزشیابی دیگران باشد. سال ها آثار او به ملاکی برای کار گرافیکی تبدیل شده بود و یا باید شبیه او کار می کردی یا کار نمی کردی. ممیز خودش از کپی کردن کارهایش خوشش نمی آید، اما چندان هم برای رفع این مشکل دغدغه ای نداشت.
گوشه هایی از سخنرانی های ممیز
ببخشید مرا؛مرتضی ممیز
۱. من پدر نیستم؛ پدر گرافیک نیستم؛ پدر گرافیک نوین هم نیستم؛ من تنها یک تلاش گرم. این تعارفات متعلق به جامعه ای است که دنبال سمبل ها است.
۲. همه ما تصور می کنیم متمدن شده ایم، اما در واقع همان ببوهای دهاتی و ساده هستیم. اگر این سادگی از بین برود استثنائا متمدن می شوید.
۳. زندگی کوششی لذت بخش است؛ اگر آدم خوب و مثبت ببیند. این مثبت دیدن صرفا نگاه یک آدم هالو به زندگی نیست، بلکه جوهر خوش بختی را که خاص خوش بختی است، دست کم بو کشیدن است. این نکته ای است که اکنون آن را در دوره فوق لیسانس تدریس می کنم.
4. ندیدم کسی فی البداهه بحرالعلوم شود یا حتی اصلا فکر کردن را یاد بگیرد. با کند و کاو و تلاش است که یواش یواش به جایی می رسی. اکثرا بلد نیستیم فکر کنیم. فکر کردن سیستم فوق العاده مهم و ظریف پژوهشی قوی است که باید همچون یاد گرفتن الفبا در مدرسه به ما یاد داده شود. در حالی که در کشورهای جهان سوم کسی در دوران زندگی نه به وسیله پدر و مادر و نه مدرسه و نه خود جامعه فکر کردن را به ما یاد نداده اند. بنابراین به همین خاطر است که همیشه عقبیم و همیشه در سن های بالا به یک مسیر یا کورسویی می رسیم که چیزهایی را می فهمیم. ما چون فکر کردن بلد نیستیم از این گزارش ها و یا تفسیرهای شکمی درباره هر چیز به شکلی فراوان ارایه می کنیم و همان مبنای قضاوت زندگی ما می شود.
5. من تلاش می کنم سیستماتیک فکر کردن را به دانشجویان یاد بدهم اما در این انتقال تجربه موفق نبودم. چرا که بستر آن در جامعه ما وجود ندارد. ما مثل غلام رضای تختی یک نفره اوج می گیریم، جمع ما همچون سرزمین آلمان یک باره بالا نمی آید. در کشور ما و کشورهای جهان سوم به خاطر این حس صیقل زده شان تک نفره بالا می آیند و این امر به خاطر آن است که متفکران ما به صورت حسی آدم های فرهیخته ای هستند.
6. در زمان دانشکده و حتی پس از آن به افرادی برخوردم که کارهای بسیار زیبایی داشتند از جمله آغاسی و پس از آن محمد مدبر را کشف کردم. محمد بهرامی، بیوک احمری، جد عموی بزرگ خودم و … ما همه معلم یکدیگر هستیم به شرطی که به هر چیزی با توجه و فکر نگاه کنیم. لقمان ادهم می گوید: ادب از که آموختی، از بی ادبان.
۷. باید به مرحله ای از تربیت و فرهیختگی برسید که هر کاری می کنید درست باشد. اگر دچار شیفتگی کامل شدید و یا تسلیم شدید بدانید که مرده اید. هنوز در 67 سالگی سرگیجه دارم، اما از این گنگی نمی ترسم، چرا که لازمه کشف است ؛ اگر یک روز فهمیدید که سوال ندارید به شما می گویم ببخشید مرا… شما خر هستید.
محمدعلی بنی اسدی و تعریف ممیز
پیش از ورود به دانشکده در سال 1353 او را با امضای کمی عجیبش می شناختم که گاهی روی کلاه و گاه مثل مدال بر سینه آدم های قصه ای که طراحی کرده بود، می چسباند. این طرح ها برای کتاب هفته بود که 104 شماره آن چاپ شد، در دهه چهل بیش از 80 شماره آن را ممیز طراحی کرده بود، آن هم با وسایل مختلف؛ قلم مو، قلم هاشور، مداد شمعی روی کاغذ بافت درشت و … که برای من که علاقه مند به طراحی و نقاشی بودم اعجاب آور بود. بعدها شوخی های زیادی شنیدم که مربوط می شد به امضای ممیز، یکی از دوستان می گفت در نمایشگاهی، کسی برای دوستش توضیح می داد که این کارهای همان ممیز (mamiz) است که قمپز امضا می کند.
در دوره ما سال اول دانشگاه دروس عمومی بود و از سال دوم تعیین رشته می کردیم، نقاشی، گرافیک، طراحی صنعتی و مجسمه سازی. من به نقاشی گرایش بیشتری داشتم و رشته انتخابی ام بود بنابراین با استاد ممیز کلاس نداشتم، ولی چون در دو رشته درس می خواندم، صبح ها دانشکده هنرهای زیبا و بعدازظهرها دوره دو ساله انیمیشن را می گذراندم. درس گرافیکم را با او گذراندم که کلاس جذاب و جالب توجهی بود.من ضمن خواندن این دو رشته کار هم می کردم و آن درس دادن به عنوان مربی نقاشی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود و اتفاقا پایان کلاس های من مصادف شده بود با شروع کلاس های استاد و در همان جلسه اول هم غایب بودم و سهوا جلسه اول کلاس را از دست دادم. هم کلاسی هایم خبر دادند که استاد نه غیبت را می پذیرد و نه دیر آمدن و با تاسف به من هشدار دادند با شرایطی که دارم نه نمره ای خواهم داشت و نه استاد به من توجهی خواهد کرد و مرا از رویارویی با او برحذر داشتند. بالاخره سرکلاس حاضر شدم با نیم ساعت تاخیر. استاد ممیز از من پرسید کجا بودی؟ گفتم کار می کنم و چاره ای هم ندارم و توقعی هم از بابت نمره نخواهم داشت فقط بتوانم سرکلاس حاضر باشم. استاد پرسید چقدر دیرتر خواهی آمد؟ گفتم نیم ساعت. ایشان گفتند من به تو تا سه ربع ساعت فرصت می دهم. برای من بسیار خوشحال کننده و برای دوستانم بسیار عجیب بود. سال ها بعد که استاد از جوانی اش می گفت و این که در سال های آخر دبیرستان برای سر در مغازه ها و یا روی شیشه آن ها خط می نوشته است، به یادم آمد که آن فرصتی را که برای دیر آمدن به من داده بود نوعی تشویق در جهت تایید کار کردن بود، آن گونه که خود او از آغاز جوانی به کار و تحصیل پرداخته و تا به امروز که کار کردن مسوولانه را مهم ترین چیز می داند. برایم جالب بود که استاد همیشه معتقد بود که جوان ها و دانشجویان باید از انرژی و وقت خود به بهترین شکل استفاده کنند تا بتوانند آدم های موفقی باشند و در مورد آدم های موفق مثال هایش به هنرمندان محدود نمی شد. یادم است روزی یکی از فوتبالیست های معروف ایرانی را مثال زد و گفت او هدفش را خوب شناخته و سعی کرده مستقیم ترین راه را برگزیند و از اتلاف وقت و زیگزاگ رفتن خودداری کرده است و دست آخر با عصبانیت از جوانی صحبت کرد که چند روزی در خانه ای تنها بود و حتی تحمل نکرده در این چند روز به گلدان ها آب بدهد تا خشک نشوند.ممیز همیشه آدمی را پرتلاش و اهل فکر کردن می خواهد و می پندارد که بزرگ ترین مشکل جوامع خصوصا کشورهای توسعه نیافته این است که یاد نگرفته اند که بیندیشند و از فکر خود به خوبی استفاده کنند و همیشه از خواجه عبدالله انصاری مثال می آورد که زندگی آزمایش است نه آسایش و در پی آن تاکید می کند که اگر زندگی این مبارزه ها را نداشته باشد، دیگر زندگی نیست.
وقتی اسکناس های دوهزار تومانی چاپ شد، گرافیست ها به لحاظ فنی به آن انتقاد کردندو خیلی از افراد عادی هم به شکل و شمایل آن اعتراض داشتند. شاید این اتفاق باعث شد که با دقت بیشتری به اسکناس های 1000 و 500 تومانی نگاه کنیم آثاری گرافیکی که خالق آن ها مرتضی ممیز است باید اذعان کنم که در این ماه های بیماری، استقامت و مبارزه ای که استاد داشته اند بی نهایت شکوه مند و مثال زدنی است؛ خصوصا این که در یکی از این عیادت ها هنگامی که از من خواستند در مورد یکی از دانشجویان مطالبی را به استاد مربوطه منتقل کنم، شماره تلفن آن دانشجو را هم در حافظه داشتند و یا در مورد کارهایی که باید انجام می گرفت هیچ نکته ای را فراموش نکرده و این برایم جای شگفتی دارد. هیچ شمردن درد و مشکلی که تا مغز استخوان نفوذ کرده و جای صبر و حوصله برای آدمی باقی نمی گذارد.چند سال پیش یکی از دانشجویانم بر روی پروژه ای کار می کرد که برای خود من هم جذاب بود؛ کف بینی . آن دانشجو با سماجت از من خواست که از استاد ممیز بخواهم که کف دست خود را به او نشان دهند. استاد لبخندی زد و گفت تو هم به این چیزها باور داری. این ها تو را هم گول زده اند و… و من که همیشه به شوخی های استاد عادت داشتم سعی کردم با شوخی خودم را از ماجرا دور نگاه داشته و مبرا جلوه دهم. دو سه روز بعد استاد پرینت سیاه و سفیدی به آن دانشجوی من داده بود، دستش را گذاشته بود روی اسکنر و بعد آن را پرینت گرفته بود و من اتفاقی گاهی آن را در بین کاغذها و کتاب هایم پیدا می کنم، دقایقی به آن خیره می شوم، بعد می گذارم میان کتاب ها. برای آن جای مشخصی نساخته ام و همین که اتفاقی آن را می یابم برایم مهم است؛ دیدن کف دست یک هنرمند.
نگاهی به بطن کاری ممیز
مرتضی ممیز (١٣٨٤-١٣١٥)
مرتضی ممیز متولد ١٣١٥ و فارغ التحصیل رشته ی نقاشی از دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران و دارای گواهی نامه ی طراحی غرفه و ویترین و معماری داخلی از مدرسه ی عالی هنرهای تزئینی پاریس بود.
وی از نخستین هنرمندانی بود که به هنر گرافیک و تصویرسازی مدرن در ایران پرداخت. کتاب های "طراحی گرافیک چیست"؟، "هنر گرافیک در ایران"، "نشانه ها"، "حرف های تجربه" و مقالات گوناگون از جمله ی تالیفات وی به شمار می رود.
یکی از برجسته ترین دوران حرفه ای این هنرمند مجموعه ی تصویرسازی هایش برای نشریه ی کتاب هفته به سردبیری احمد شاملو در دهه ی ١٣٤٠ بود که از دید بسیاری از منتقدان جاودانه ترین آثار تصویرسازی مجلات در ایران به شمار می روند. او مدیر هنری و طراح گرافیک نشریاتی چون ایران آباد، کتاب و کیهان هفته، فرهنگ کاوش نگین، فرهنگ و زندگی، رودکی، فصل نامه ی خاورمیانه، گفت وگو و پیام امروز بود. ممیز، علاوه بر فعالیت حرفه ای گرافیک، ساخت سه فیلم کوتاه با عنوان "آن که عمل کرد و آن که خیال بافت"، "یک نقطه ی سبز" و "سیاه پرنده" را نیز در کارنامه ی خود دارد.
وی تلاش های زیادی در زمینه ی معرفی گرافیک ایران در سطح جهانی و تدوین و ترویج نظام علمی __آموزشی گرافیک انجام داد. نسل بزرگی از هنرمندان گرافیست کشور تحت نظر و آموزه های وی تربیت شده اند. ممیز در تاسیس و گسترش دانشکده های گرافیک نقش عمده ای داشت و از بنیان گذاران انجمن صنفی گرافیک ایران بود. بسیاری صاحب نظران وی را بنیان گذار تصویرگری نوین و "پدر گرافیک ایران" می شناسند.
مجموعه ی کوچکی از طراحی های ممیز

مثبت دیدن جوهر خوشبختی است
مرتضی ممیز، استاد کم نظیر گرافیک کشورمان، نهم آذرماه جاری در69 سالگی روی در نقاب خاک کشید. یکی از مشخصه های بارز فعالیت های حرفه ای استاد، ایجاد و برقراری پیوند میان هنر گرافیک و جامعه صنعت بود که می توان وی را از نخستین بنیانگذاران آن دانست. در این زمینه تعدادی از اولین آثار گرافیکی ممیز در آرشیو شرکت نفت پارس وجود دارد. تاریخ تالیف برخی از این آثار به42 سال قبل می رسد.استاد ممیز از سال1342 طی چند سال و به تناوب پوسترها، بروشور و تبلیغات بصری نفت پارس را طراحی کرد که در نوع خود برای مطالعه علاقه مندان به هنر معاصر (در بخش گرافیک) حائز اهمیت است.ماهنامه
هنر ممیز
هنر و فرهیختگی مرتضی ممیز را با یک واژه نمی توان توصیف کرد، از آن رو که واژگانِ شایسته او در یک واژه فاخر نمی گنجد.همزمان با درگذشت ممیز، جامعه هنر و مطبوعات ایران، همدل و یک زبان هنرمندی را ستودند که با مرگ خود، آخرین تابلوی گرافیکی عمرش را رقم زد.در این تابلوی بدیع و هوش ربا، بسیاری از چهره های گوناگون، از طیف های متفاوت جامعه، مانند چهره نگاریهای گرافیکی او حضوری اصیل وتفکر برانگیز داشتند. در این تابلوی استثنایی، خیل عظیم و غیر منتظره ای از سه نسل، به زبان دل و در اندک زمان، فرهنگ نامه ای از گلواژه های ناب را در مطبوعات کشور بنام او تالیف کردند که در تاریخ هنر معاصر ایران برای همیشه به یادگار خواهد ماند. در این تابلو، طبیعت و فضیلت های انسانی و هنری هنرمند با رنگ هایی چشم نواز و دلپذیر در کنار یکدیگر قرار گرفت و در موارد بسیار، استحکام و ظرافت خطوط اندیشه ها، یادآور اصالت هنر ممیز در فرهنگ ساده اما زیبا اندیش او بود که بدون پشتوانه دانش و فرهیختگی نمی توانست پدید آید.دانش عمیق هنر ممیز در عمق نگاه و قلم ساده نگار او موجی از هنر و زیبایی می آفرید که چون با نواندیشی همراه بود، جذب و کشف رموز آن، خارج از سیطره ذهن حتی برخی از تازه هنرمندان معاصر او بود. ممیز بیشتر در پی خلقِ نوپدیده های هنر گرافیک بود و تازگی را با حفظ اصالت این هنر می پسندید: " خیلی علاقه دارم در زمینه های گوناگون حرفه گرافیک جستجو کنم، به دو دلیل؛ اول آنکه ببینم و بدانم چگونه باید از پس مشکلات متنوع این حرفه برآیم و نتیجه را به صورت یک اثر خوب منعکس کنم و دوم آنکه بتوانم موضوع و بُعدهای تازه ای از حرفه ام را مطرح کنم و این دومی، برایم نکته بسیار دلچسبی است، به همین دلیل در کنار حرفه ام، کار تدریس گرافیک را هم انتخاب کرده ام.
استادی که می آموخت
در آموزشِ دانش و یافته های خود به دانشجویان و علاقه مندان هنرش چیزی را فرو گذار نمی کرد و آنرا لذتی تمام نشدنی می دانست: "فکر می کنم که طرح نکردن اطلاعات و تخصص باعث گندیدن ذهن شخص خواهد شد، لذا باید همیشه اطلاعات خود را مطرح کرد و در دسترس دیگران قرار داد. به این ترتیب عادت می کنید، تا مغزتان مرتب مثبت کار کند و فکرها و دیده های تازه ای در شما جوانه بزند و جایگزین اطلاعات قبلی شما شود. این امر سبب هیجان خاصی در زندگی تان می شود و به شما لذتی سیال و تمام نشدنی می دهد و همیشه احساس تازگی و زندگی خواهید کرد."در عرصه هنر و کار، ممیز را باید با داوری های خودش نسبت به هنری که به آن عشق می ورزید قضاوت کرد. هر چند منتقدین و هنرمندان متعددی در طول بیش از40 سال به خصوص در ایام شکوفایی درخشانش آثار او را نقد و بررسی کرده و در نهایت مورد ستایش قرار داده اند. ناگفته های دیگران را می توان در گفته های خود ممیز درباره چند و چون کارش مطالعه کرد و اصالت کار و هنر او را فراتر از آنچه به تفصیل گفته اند دریافت.از همان سالهای دور، موفقیت و ناکامی هایش را بی کم و کاست و صادقانه مطرح می کند: سال1337؛ " سال دوم تحصیل من در رشته نقاشی در دانشکده هنرهای زیبا بود. تا آن زمان هیچگونه اطلاع حرفه ای درباره طراحی گرافیکی نداشتم. جلد کتابهایی که توسط آقایان محمد بهرامی و پرویز کلانتری طراحی شده بود، تنها نمونه هایی بود که مرا هدایت می کردند." در همان سال روی جلد کتاب "نامه های یک زن ناشناس" نوشته "اشتفن تسوایک" را طراحی کرد؛ " طرح جلدِ نامه های یک زن ناشناس مورد پسند ناشر واقع نشد. بعدها وقتی با کتاب Modern Publicity فیلیکس گلاک در لندن آشنا شدم، طرح را برای او فرستادم. برای اولین بار یک اثر گرافیک از ایران در مطبوعات بین المللی چاپ شد." سال1342؛ "در ایام کار در کتاب هفته کنتراست کردن عکس ها را به طور اتفاقی در گراورسازی مشاهده کردم. تا آن زمان عکس کنتراست شده، از نظر کار چاپ و نشر، غلط فاحش و گناه و نادانی بزرگی محسوب می شد. با هزار تعهد و التماس و سپردن وجه الضمان به تهیه کننده ها توانستم این شیوه را در کارهایم مطرح کنم. زندگی حرفه ای ممیز را می توان جدالی آرام و متین با مشکلات دانست که هیچگاه از چارچوب روحیه مهرورزی، صمیمیت، احترام به خواسته های سفارش دهندگان کار و تلاش او، برای باوراندن نوآوریها و تکنیک های مدرنش به نا آشنایان با هنر گرافیک فراتر نمی رفت.سال1367؛ " همیشه طراحی سهل و ممتنع، یکی از اهداف و ایده آل های من بوده است. کوشیده ام با چنین شیوه ای در طراحی، فضای مطلوب و آشنایی برای سفارش دهنده ایجاد کنم تا از این طریق ایشان را برای قبول نوآوری ها آماده سازم."
یکی از شاگردان ممتازش می گوید: "ممیز برای شاگردانش علاوه بر درس، از نظر رفتار و کردار هم معلم بزرگی بود؛ شاگردانش را در زندگی کمک و همراهی می کرد. عنوان پدر گرافیک نوین در ایران برای او هم جنبه معنوی و هم جنبه علمی دارد. مرتضی ممیز یک دوست خوب، همکاری صمیمی و معلمی به تمام معنا بود."اما نظر ممیز درباره عناوینی که به او داده می شد، متفاوت و حاکی از خضوع و خشوع ذاتی او بود. در پاسخ افرادی که او را پدر گرافیک ایران نامیده اند گفت: "من پدر گرافیک نیستم، پدر گرافیک نوین هم نیستم؛ من تنها یک تلاشگرم. این تعارفات متعلق به جامعه ای است که دنبال سمبل هاست. در مراسم تجلیل و نامگذاری نگارخانه ای بنام او، عشق و علاقه اش به ایران و فرهنگ جامعه و کار را به این صورت بیان می کند:
" آدم احساس می کند اگر توانسته باشد کار ارائه کند و در فرهنگ جامعه خودش غرق شود – مثل شرایط پرمحبتی که شماها برای من درست کردید- می تواند جواب بگیرد و باید هشیار باشم که به پشتوانه این محبتها کارکردن را یا حداقل انتقال تجربه را فراموش نکنم. من از اینکه در مملکتم ماندم و این سالها را همراه شما زندگی کردم، بسیار بسیار خوشبختم و خدا را شکر می کنم که این سعادت را به من داد. "
جوهر خوشبختی
نگاه ممیز به زندگی مثبت و همراه با امید و مکاشفه بود، و این مثبت نگریستن را می توان یکی از رموز موفقیت او در عرصه هنرش دانست. در روز بزرگداشتش در موزه هنرهای معاصر ضمن صحبت از تکنیک های کاریش این مضمون را چنین بیان کرد: " در آن زمان (دوران کتاب هفته)، کار را بر اساس نظر و خواست استادانم انجام می دادم… بعد تطابق تکنیکی کیفیت کار طراح و نویسنده را کشف کردم. می دیدم که همه چیز به روایت تصویر است. در این زمینه به جنبه روان شناسانه فرم و رنگ توجه کردم و لحظات مستی آور و زیبایی به هنگام کشف این هماهنگی داشتم. این لذت همواره با من است، نه اینکه خیلی معایب را نبینم، بلکه دیدم اگر آدم خوب و مثبت ببیند، زندگی کوششی لذت بخش است.ثبت دیدن جوهر خوشبختی است."سخن گفتن از هنرمندی که در تربیت نسل جوان گرافیک کشور نقش عمده ای ایفا کرد و هنرمندان مستعد و جوان از آموزش های او بهره مند شدند و تاثیر اندیشه های ناب او در بنیانگذاری هنر نوین گرافیک ایران در صفحات محدود این مطلب نمی گنجد، لیکن اشاره ای کوتاه و بسیار فشرده به کارنامه پر بار مرتضی ممیز و خدمات او به جامعه هنری ایران می تواند ادای دینی کوچک به این هنرمند وارسته و گرانقدر باشد.
کارنامه درخشان
مرتضی ممیزفرزند محمدعلی و خانم کوچک، متولد1315/6/4، تهران،
تحصیلات: فارغ التحصیل رشته نقاشی دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران1344، گواهینامه طراحی غرفه و ویترین و معماری داخلی مدرسه عالی هنرهای تزئینی، پاریس1968.
تجربیات: طراحی گرافیک از سال1336 تا سالهای واپسین عمر، مدیر هنری، طراح گرافیک مجلات ایران آباد، کتاب و کیهان هفته، فرهنگ، کاوش، نگین، فرهنگ و زندگی، رودکی، سینما، معماری و هنر و تعداد دیگری از نشریات تا پایان سال1380.
طراحی صحنه و لباس و نور در17 تئاتر، دو فیلم سینمایی و طراح بسیاری از پوسترهای سینمایی و نمایشگاههای بین المللی داخلی و خارجی.
کتاب و مقاله: تالیف حداقل10 کتاب در زمینه های مختلف هنر گرافیک و نگارش فراتر از35 مقاله در نشریات معتبر کشور.
سخنرانی، گزارش، گفتگو و مصاحبه: دهها گفتگو و مصاحبه در ارتباط با مسایل هنری با نشریات مختلف و نگارش دهها مقدمه برای بروشورها و تالیفات سایر هنرمندان و تهیه چندین گزارش در مورد رویدادهای هنری و ایراد سخنرانی های متعدد در محافل هنری داخل و خارج از کشور.
آثار چاپ شده در نشریات خارجی: انتشار بیش از50 مقاله و اثر گرافیکی در نشریات کشورهای آلمان، لهستان، سوئیس، امریکا، ژاپن، انگلیس و کره جنوبی.
نمایشگاههای جمعی و فردی، جشنواره ها: حضور در بیش از41 نمایشگاه جمعی و فردی و جشنواره سینمایی در داخل و خارج از کشور.
سمت ها، تدریس و آموزش: استاد رشته گرافیک دانشکده های هنرهای زیبا- دانشگاه تهران از1347 تا واپسین سالهای عمر، بنیانگذار رشته گرافیک در دانشکده هنرهای زیبا، استاد مدعو رشته گرافیک دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی، دانشکده هنرهای تزئینی و دانشگاه فارابی، رئیس انتخابی کمیته هنرهای تجسسی کمیسیون ملی یونسکو در تهران، مشاور هنری کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، بانی و دبیر اجرایی بی نیال هنری گرافیک آسیا، رئیس هیات مدیره انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران، عضو انجمن بین المللی طراحان گرافیک، مدیر برنامه ریزی نمایشگاه دوسالانه طراحی گرافیک ایران، حضور و شرکت در چندین کنگره هنری از جمله پنجاهمین کنگره AGI در پاریس و معرفی سه نفر از طراحان ایرانی برای عضویت در1380AGI .
نشانها و جوایز: دریافت بیش از11 جایزه ملی و بین المللی از جمله نشان رتبه اول دانشگاه هنرهای زیبا، دیپلم بی نیال پوستر ورشو، جایزه طراح شاعر از فستیوال کن، دیپلم برای فیلم یک نقطه سبز در فستیوال مسکو، جایزه فیلم برگزیده جشنواره سینمایی بیروت، جایزه ممتاز نمایشگاه طراحی امروز، دریافت نشان درجه یک دولتی و منتخب چهره ماندگار هنر ایران.
نقاشی های سهراب از دید مرتضی ممیز
…سهراب دوباره خودش را دید .شاید مطمئن ترین چیزها را دید.اینست که بعد از هر کدام از این دوران انتزاعی دوباره برگشت و از دیدگاه همیشگی اش طبیعت را دوباره دید.آن هم در صافی و شفافیت بیشتری به مرز دیگری از خلوص بیشتر نزدیک شد….او اغلب مسیر جویباری را از طریق علفهایی که کنارش روئیده است نشان می دهد.مسیری که اغلب سر پایین است یا سر بالاست.از بالای تابلو به پایین سرازیر شده است.در کارهای آخرش هی سیب کشیده است.آیا سیب ها اشاره ای است به نشانه ای؟به هر حال همه ی موضوعاتی که نقاشی می کند اشاره ای است.تلنگری است به تصورات کسی که نقاشی ها را تماشا می کند.بعد در یک دوره سپهری از بوته ها و نهال ها به درختان تنومند رسید.درختهایی کهن که پوستشان زیر آفتاب ایران سوخته است.زیر سالیان دراز تاریخ پوست انداخته اند درختهایی که نشانه ای از میراث فرهنگ ما در نقاشی های اوست.در این دوره تابلو های سپهری ابهت عجیبی دارند.قوام غریبی دارند.انگار تمام آن بوته ها و گل هایی که کاشته در این دوره رسیده اند .در این دوره سپهری به توفیق غریبی رسیده است آنچه را که گذشتگان کاشته اند او برداشته است و این آثار آفریده شده اند تا بعدی ها بهره برند.
بعد از این دوره است که او به کشیدن سیب ها پرداخت.آیا سیب ها میوه همان درختان است؟سیب ها اشاره ای است.تلنگری است.در تابلو های سیب ها دوباره گرده های سرازیری تل خاک دیده می شوند در همه کار های سپهری خاک وجود دارد.او عاشق خاک است عاشق زمین است.همه جا جای پای سپهری را روی خاک می بینیم.روی خاک های کنار بوته ها روی خاک های کنار جوی آب روی خاک های کنار درختان.درختانی که سیب های شان روی خاک ها افتاده اند و مانده اند…
وداع استاد مرتضی ممیز
خبرگزاری انتخاب : استاد "مرتضی ممیز" هنرمند نامدار عرصه گرافیک کشور که مدت طولانی با دردی جانکاه دست و پنجه نرم می کرد، جمعه شب در بیمارستان آبان درگذشت. به گزارش سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری "انتخاب"، وی از ‪ ۲۳‬آبان ماه سال جاری در بیمارستان بستری بوده است. ممیز مدتی بود به دلیل عوارض ناشی از شیمی درمانی به خاطر ابتلا به سرطان، مورد مداوای پزشکان قرار داشت. این هنرمند از روز شنبه نمی توانست غذا بخورد و تنها گاهی چشمانش را باز می کرد و نزدیکانش را می شناخت. پیکر وی ساعت 10 روز دوشنبه هفتم آذر ماه – هم زمان با سال روز شهادت امام جعفر صادق (ع) -، زمان تشییع پیکر پیر گرافیک ایران تعیین شد. پس از تشییع از مقابل خانه ی هنرمندان ایران، مرتضی ممیز در باغبان کلا، واقع در کردان کرج، به خاک سپرده می شود. او چهارم شهریور ‪ ۱۳۱۵‬متولد و در سال ‪ ۱۳۴۴‬در رشته نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. ممیز تحصیلات خود را در ‪ ۱۹۶۸‬میلادی در مدرسه عالی هنرهای تزئینی پاریس رشته طراحی غرفه و ویترین و معماری داخلی ادامه داد و پس از بازگشت به ایران به فعالیت در زمینه تصویرسازی و گرافیک پرداخت.
در چهل و پنج سال گذشته مدیر هنری و گرافیک بسیاری از نشریات ادبی و فرهنگی معتبر ایران بوده و طراحی صحنه و لباس چهارده نمایش و دو فیلم سینمایی را انجام داده است. بسیاری از هنرمندان وهنردوستان نسل نو کشور ممیز رابه عنوان پدر گرافیک ایران می شناسند. بنابراین گزارش، تاثیر آثار ممیز در هنرمندان نسل بعد از خود، ایده های منحصر به فرد و تکنیک های زیادی که به واسطه فعالیت های او وارد عرصه گرافیک ایران شده است ، قابل انکار نیست. "آیدین آغداشلو" ، هنرمند و نقاش در مورد ممیز می گوید : مرتضی به حق ستایش شده ترین گرافیست ایران است، تا پیش از مرتضی ممیز چیزی به نام گرافیک معاصر وجود نداشت. وی ادامه داد : گرافیک ایران پیش از ممیز دچار پراکندگی و عدم تشخص بود و پیش از او چیزی بنام علامت تجارتی و " لگو" در ایران وجود نداشت، به همین دلیل مورخان به راحتی و درستی نمی توانند گرافیک ایران بین سال های ‪ ۱۳۰۰‬تا ‪ ۱۳۴۰‬را جمع بندی کنند. وی معتقد است : پیش از آغاز به کار مرتضی ممیز و بعد از آن با همراهی قباد شیوا و فرشید مثقالی چیزی به اسم پوستر نداشتیم. "مرتضی ممیز در آثارش دل بستگی هایی به آثار و زندگی پیش از خود داشت ، که شاید کمتر کسی به آن توجه کند." با وجود تمام آنچه گفته شد،ممیز خود از هنرمندان دیگری تاثیر گرفته است که به اعتقاد آغداشلو تاثیر محمد بهرامی بر ممیز قابل توجه است و باید بررسی شود. وی گفت : اگر حافظه ما درست کار کند و نگاهی به گرافیک پیش از مرتضی ممیز بیاندازیم، متوجه می شویم که بسیاری از گرافیست های ما با هاشور کار می کردند که منشا آن حکاکی هایی بود که در قرن پانزدهم میلادی در اروپا برای چاپ استفاده می شد. آغداشلو ادامه داد: ممیز در تاسیس گسترش وتداوم گسترش دانشکده های گرافیک نقش عمده ای داشت و در تربیت نسل عظیمی از هنرمندان تراز اول نقش بسیار مهمی دارد.
"پرویز کلانتری" هنرمند حوزه نقاشی و تصویرگری گفت که ممیز بنیان گذار تصویرگری نوین ایران دراوج جدال بین پیروان نوگرا و سنتی در حوزه هنرهای تجسمی و گرافیک است. وی افزود : قاعده شکنی و رویکرد به شیوه های بیانی و تصویری جدید در کلیه آثار این هنرمند مشهود است. کلانتری تصریح کرد : ممیز در پایان نامه دانشگاهی خود با خلق یک تابلو نقاشی، قواعد دست و پاگیر هنر را به سخره گرفت و نوآوری های خود را آشکار کرد. وی پایان نامه ممیز در مقطع تحصیلی کارشناسی را اثری برجسته و فراتر از مرزهای نقاشی کلاسیک عنوان کرد و ادامه داد : این اثر مانند سوگند نامه یک نقاش در برابر اعضای یک آکادمی علمی است که در آن به چارچوب های کلاسیک تن داده،اما اسیر این قواعد نمی شود. "نورالدین زرین کلک" هنرمند حوزه پویانمایی نیز اظهار داشت : ممیز عامل شکل گیری یک جریان منسجم و پویا در عرصه گرافیک بود، جریانی که بسیاری از گرافیست های کشور را با خود همراه کرد. وی معتقد است که آثار رنگی ممیزجلوه بصری و زبان هنری تاثیرگذاری دارند به گونه ای که می توان این آثار را با آثار سیاه و سفید و مطرح این هنرمند مقایسه کرد. ممیزعلاوه بر فعالیت حرفه ای گرافیک، ساخت سه فیلم کوتاه باعنوان" آن که عمل کرد و آنکه خیال بافت" ، "یک نقطه سبز" و "سیاه پرنده" نیز در پرونده خود دارد. فیلم یک نقطه سبز در ‪ ۱۹۷۳‬دیپلم افتخار فستیوال مسکو را برای او به ارمغان آورده است. با این وجود مهم ترین فعالیت های این هنرمند در زمینه تصویرسازی است و موزه هنرهای معاصر تهران در سال ‪ ۱۳۸۲‬در کنار برپایی نمایشگاه گرافیک طراحان سه قاره نمایشگاهی نیز به منظور بزرگداشت بیش از ‪ ۴۰‬سال فعالیت هنری این هنرمند برپا داشت. ممیز شش کتاب درباره طراحی و نقاشی منتشر و جوایز متعددی از نمایشگاه های بین المللی دریافت کرده است. اسکناس های پنج هزار و ده هزار ریالی رایج در ایران توسط این هنرمند طراحی شده است. تصویرسازی های کتاب هفته به سر دبیری احمد شاملو در دهه ‪ ۴۰‬شمسی مجموعه ای از جاودانه ترین آثار تصویرسازی مجلات در ایران را بوجود آورده است. بسیاری از منتقدان تصویرسازی های ممیز در کتاب هفته را بهترین دوره کاری او می دانند اما خود ممیز در زمان نمایشگاه طراحان گرافیک سه قاره درباره این دوره آثارش گفت : کتاب هفته دوره عکس العملی من بوده است و مربوط به زمانی است که دانشجوی هنرهای زیبا بودم وکار رابراساس نظر وخواست استادان مدرسه ام انجام می دادم. ممیز از بنیان گذاران انجمن صنفی گرافیک ایران،تاسیس رشته گرافیک در دانشکده های هنری ایران است. او سال ها در شرایط مختلف سیاسی کشور به فعالیت هنری خود ادامه داده و درتبدیل نهال نوپای گرافیک معاصر به درختی نیرومند موثر بوده است.

37


تعداد صفحات : 50 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود