‹‹بخش اول››
هویت یابی
(یکی ازوظایف مهم درتعلیم وتربیت یک نسل، یاری دادن آن برای یافتن هویت خویش است . روان شناسان، دوره نوجوانی یعنی حد فاصل بین 13 تا 18 سالگی را دوره حساسی برای یافتن هویت می دانند.درصورتی که نوجوان بتواند دراین مدت برای خویش تصویری رضایت بخش وامید آفرین بدست آورد، مراحل بعدی زندگی را با تعادل، پرشور وپرتحرک آغاز خواهد کرد. نوجوان درچنین وضعیتی قدم دردوره های جهانی خواهدگذاشت، به گونه ای که می داند چه می خواهد ومی داند که چه راهی پیش رو دارد وچه باید بخواهد. درصورت تحقق ناپذیری این هویت ، نوجوان دچار‹‹ آشفتگی نقش ›› خواهد شد. یعنی درمورد خود ونحوه رفتاری که می بایدداشته باشد ، دچار تردیدی می شود.درچنین صورتی، انتخاب یک الگوی مشخص برای او مشکل خواهد شد به همین لحاظ ممکن است هرچند صباحی، به رنگی وشکلی درآید.
درجوامعی که پیچیدگی وتنوع رفتاری، زیاد به چشم می خورد، الگوهای متعددی درمقابل نوجوان وجود خواهدداشت، که او را درانتخا ب یک یاچند الگو برای همانند سازی، یعنی انتخاب شیوه ای برای زیستن باالهام از آن الگوها، با مشکل مواجه می سازد.درجوامع ساده، مانند جوامع روستایی وعشایری، هویت یابی نوجوانان با مشکلات کمتری مواجه خواهد بود. دراین گونه جوامع معمولاً چند نوع شغل وشخصیت معدودبه منزله الگوهای قالبی درمقابل نوجوان قراردارند که نوجوان دربرخورد با مشکلات می تواندبا آنها همانند سازی کند. از این رو درجوامع ساده ایران به فراوانی با نوجوانان 14 یا 15 ساله ای روبرو می شویم که مانند مردان وزنان آن جامعه رفتار می کنند ودرجمع آنان وتقریباً همپای آنان رفتار کرده، اظهار نظر می کنند.
یکی از مسائل مهم درهویت یابی ، ‹‹ هویت یابی جنسی›› است.وقتی سخن از هویت یابی است، می باید نوجوان درمورد جنسیت خویش ونقش های مربوط به آن نیز به تصور روشنی دست پیدا کند. پسر باید به این نکته واقف شودکه مرد کیست وچه خصوصیاتی لازم است داشته باشد. دختر نوجوان نیز لازم است درمورد اینکه زن کیست وچه خصوصیاتی باید داشته باشد، به تصور روشنی باید برسد.)1
____________________
1- روابط دختر وپسر درایران- دکتر علی اصغر احمدی- صحافی آرین- تهران- پاییز 80- ص 16و13و14.
‹‹بخش دوم››
معنی جوانی ونوجوانی
مجموع فرازونشیب دوران زندگی بشر درسه مرحله خلاصه می شود: کودکی، جوانی، پیری.
جوانی منزل قوت ونیرومندی ایام زندگی است که از دوطرف محفوف به ضعف وناتوانی است ازطرفی ضعف ایام کودکی وازطرف دیگر ناتوانی دوران پیری.
بشردرپیمودن راه زندگی وطی کردن پستی ها وبلندی های آن مانند کوه نوردی است که یک روز دامنه ی فراز را می پیماید تاخود را به مرتفع ترین قله ی کوه برساند، وروز دیگر از دامنه ی نشیب عبور می کند تا با آخرین نقطه ی نزولی برسد.موقع پیمودن دامنه ی نماز، هرروزی که بروی می گذرد چشم اندازش وسیع تر می گردد، ونقطه ی تماشایی اش را بیشتر می بیند.
وقتی که برقله کوه قدم می گذارد به همه جا مسلط می شود وعالی ترین نازل را مشاهده می کنیم. برعکس موقع پیمودن راه نشیب، هرروزی که براو می گذرد چشم اندازش محدودتر می شود ونقاط تماشایی یکی پس ازدیگری پنهان می گردند تا بکلی همه مناظر زیبا از نظرش غائب می شوند. 1
___________________
1- جوان ازنظر عقل واحساسات- هیئت نشر معارف اسلامی- تهران- آذرماه 44 – ص 1و2.
درباره جوان
ایام جوانی رسیدن به مرتفع ترین وعالی ترین منازل زندگی است. دردیدگاه جوان مناظر زیبا وچشم اندازهای مطبوع ودل پسند، بسیار است. روح جوان لبریز از آمال وآرزو وسرشار از عشق وامید است.
ایام جوانی دوران درخشندگی وفروغ زندگی است. دوران سرور وشادمانی، دوران قوت وقدرت، دوران نشاط وامید، دوران کار وکوشش ودوران شور وهیجان.
علی علیه السلام فرموده اند: دو چیز است که قدر وقیمتشان را نمی شناسند مگر کسی که آن دو را ازدست داده باشد، یکی جوانی ودیگر تندرستی وعافیت است. در این حدیث علی علیه السلام نعمت جوانی را درردیف بزرگترین نعمت های الهی، یعنی صحت وسلامت آورده است وبه اندازه ای آنرا مجهول القدر دانسته که می فرماید تنها درموقع فقدان جوانی می توان به ارزش آن پی برد. 1
‹‹ بخش سوم››
بلوغ روانی وجنسی جوان
ازنقطه نظر روابط شخصی درخانه معمولاً سال های بین 12 تا 16 سالگی برای جوان ودیگر اعضای خانواده بسیار دشوار است. اغلب پدر ومادرها اوج این دوران را بین 13 تا 15 سالگی می دانند اما دراین دوره مشخصات به حد زیادی متغیر است. اولین تجلی تغییر جوان درخواست استقلال است. این مسئله دارای دامنه ی وسیعی است . نوجوان از کنترل وراهنمایی می رنجد و می خواهد درمورد خود فکر کند وچون فردی مستقل عمل نماید وآنچه را که نشان دهنده بچگی اوست می کند. آرزویش بزرگ جلوه کردن است. از قبول الگو ومعیار خانوادگی به عنوان تنها چیز قابل پذیرش سر باز می زند. درباره هر مطلب جزئی وبی ارزش زندگی روزانه به بحث می پردازذ. از 13 سالگی به بعد نوجوان می خواهد دوستان خویش را خود انتخاب کند. درانتخاب لباس اظهار رای می کند درباره ی ضرورت وقت شناسی ودقت، زود خوابیدن، ظاهر تمیز، نظافت درمنزل، شرکت درکارهای عادی منزل و …. وهزاران مسئله ی روزمره که درهر خانواده بوجود می آید بحث کند مخصوصاً نسبت به هرچیزی که سبب تبعیض بین برادران وخواهران گردد زود رنج وآزرده خاطر می شود. نسبت به آزادی بچه های بزرگ تر رشک می برد واگر احساس نماید که والدین اجازه آزادی بیشتری به آنها می دهند حسادت می کنند ورنج می کشند. نوجوان وجوان درحال رشداحساس کینه ودشمنی می کنند اما درمورد بچه های کوچکتر معتقدند که والدین انها را بیشتر آزاد می گذارند وتوجه کمتری دارند. بنابراین جوان درگروه خانواده بین دو حد قرار گرفته واغلب احساس می کند که درخانواده مردود بوده ودرک نمی شود. بنابراین جوان مستعد پذیرش هستند واحساس می کنند همه سعی دارند کوشش واعمال آنها را جهت رسیدن به استقلال بی اثر کنند. تمام خانواده مایلند آنها را درهمان وضع نگه دارند. نوجوان از احساس اعتقاد به خود به دورند وبرای آنها درک هماهنگی حرکات با، سن وچگونگی تفاوتشان از دیگر مردم ویا احساس درستی یا نادرستی عملی مشکل است. هیجانات به علت تغییرات جسمی وروانی که جوان می گذراند، نامتعادل است. احساس جوان خیلی شدید است وهمیشه کاملاً جدی است. جوان مایل است تجربه جدید بیاموزد وسعی می کند زندگی را با دودست درچنگ گیرد.هنوز به مرحله ای نرسیده است که قادر باشد به آینده دور بنگرد. اما خواهان همه چیز درهمان لحظه است. بدون آنکه فکر کند، آیا آن لحظه برای آنچه که می خواهد درتحصیل آن بکوشد مناسب است یانه.
آنها کاملاً فاقد حضور ذهن هستند ومایلند به هرچیزی چون توپی درکنار دروازه حمله برند. یکی ازخواص آنها تمنای خلوص وصداقت برای خودشان ودیگران است. اما غالباً این تمنا منجر به بحث درباره ظرز تفکر آنها می شود که معمولاً سبب انتقاد می شود.
بزرگترها از آن چون نوعی گستاخی وبی تربیتی یا می کنند. یادآوریش خیلی مهم است که جوان تازه بالغ هرچند ناجور باشد نسبت به پدر ومادر خود عشق می ورزندوبه آنها بیشتر ازقبل نیاز دارندوپس از یک صحنه تند خویی که معمولاً ازهیچ ناشی می شود ومنجربه بیرون رفتن طوفان جوانی ازاتاق وکوبیدن درمی گردد. غرور خودرا به کناری گذاشتن ومعذرت خواستن مشکل است وبرای والدین توصیه می شود. این کارعاقلانه نیست. درخیلی ازمواقع بهتر است پس ازمدتی به اتاق بچه رفت ومثل معمول شب بخیر گفت . درغیر او خیلی غمگین بوده وممکن است نتواند بخوابد. برخورد صبح روزبعد باید با تبسم معمول همراه باشد. اغلب نوجوانان فقط محبوسند ومشتاقانه درآرزوی رفع اختلاف وآشتی هستند. بعضی پدر ومادرها اگر نادان ونا آگاه باشند، بچه ها را درموقعیتی قرارمی دهند که نمی توانند به راحتی روابط خوب خود را بدون تحقیر علنی خودشان درمحفل خانوادگی ازسرگیرند شاید بچه ها پیش پدر ومادراهمیت زیادی به تحقیرشدن ندهند، اما تحقیر دربرابر برادرها وخواهر ها غیر قابل تحمل است.
___________________
سیری درکتاب -دوریس اوداوم- انتشارات توس- تهران- اسفندماه 54- ص 30و31و32و37.
رشد اجتماعی
رشد اجتماعی به تدریج صورت می گیرد و در دوره ی جوانی به کمال نسبی می رسد. یک جوان که از نظر اجتماعی رشد یافته است: خود کفا و مستقل است. میانه رو و معتدل است. مسئولیت پذیر است. با گذشت و افع کننده است. صبور و شکیبا است آینده نگر، امیدوار و خوش بین است. اهل تعاون و همکاری است. زندگی را آسان می گیرد. گشاده رو، متواضع و خوش خلق است. از لحاظ اجتماعی، تحول نوجوان و جوان دلبستگی دارد به اینکه در چه شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی رشد نموده باشند، زیرا محیط های اجتماعی درساخت فکری و شخصیتی آنها تاثیرات مختلف به جای می گذارند. در دوره جوانی، علی رغم رفتار و ظاهر کاملاً متغایر، والدین بیش از همیشه در زندگی نوجوان مطرح هستند. آنها خانه ای محکم و استوار را مهیا می سازند که نوجوان با پذیرفتن خطر از آن جدا می شود اما می تواند در عین حال اطمینان خاطر داشته باشد که همیشه مکانی مطمئن و قابل تحمل برای بازگشت وجود دارد اتفاقاً، آنچه که والدین آن را بی احترامی نسبت به خود می دانند، تعریف و تمجید از آنهاست. والدین اعتراض می کنند که: برای دوستانت هرکاری می کنی، اما نوبت به ما که می رسد ما را خیلی دست کم می گیری. بله، دقیقاً همینطور است.اگرچه دوستان متفاوتی می آیند و می روند و دوستی های او بسیار ناپایدار است، اما خوانواده هر گز از بین نمی رود و عشق والدین به فرزند، بسیار به اثبات است.
_____________________
مسائل نوجوانان و جوانان-دکتر محمد خدایان فرد- صحافی بهمن- تهران- 1380- ص 21.
___________________
1- جوان ازنظر عقل واحساسات- هیئت نشر معارف اسلامی- تهران- آذرماه 44 – ص 3و7.
‹‹ بخش چهارم››
بررسی مشکلات سنی
دوران بلوغ دوران آشفتگی فکر و در عین حال آرامش زندگی است. آدمی در این سن به همه افراد و همه توانایی های آنها بدبین است ومعمولاً همه را با نظر حقارت می نگرد حتی نسبت به علم و عالم بی توجه است. عالم شدن را امری بسیار آسان می بیند و حتی هیچ نسبت به آنها که از خود تعریف می کنند و احیاناً از علیت و شخصیت خود سخن می گوید متنفر است. وضعی تقریباً نامتعادل دارد در جمع فوق العاده شاداند و در تنهایی ناراحت است و البته بسیاری از موارد خود طالب انزوا می شود و در عالم خود به فکر خود فرو می رود. او کمتر با پدر و مادر می تواند کنار آید و اغلب در برابر فرمانهایشان حالت و مقاومت دارد.
در برابر مسائل جدید و آنچه که مطابق طبعش نباشد پرخاشگر است و در تبادل امر و نهی ها عاصی می شود. دوست و رفیق جویی شیوه ی عادی اوست. دوستی های عمیق توام با دفاع از هم و همراه با گذشت و فداکاری که اغلب متکی به احساسات است دراین دوره به اوج می رسد.
فرد بالغ اغلب خیالبافی می کند و در رویا بسرمی برد خیالات او اغلب جنسی و در طلب جنس مقابل است. گاهی این امردر او لوح پیدا می کند و وقتی که زمینه را مساعد نبیند همجنس گرا می شود و از اینجاست که انجرافات جنسی سدر فرد پدید می آید و دامنه پیدا می کند. در چنین دوره ای است که والدین باید به کمکش بشتابند و او را از آشوب روانی دور دارند. تهیه سرگرمی ها، واداشتن جوان به تفریحات مشروع، دادن کارهای دستی به آنان، سرگرم کردنشان به کارهای هنری، ورزش های سبک، پیاده روی ها، گلکاری، نقاشی های زیبایی های طبیعی و از این قبیل موجب تکلیف و تعادل آن می شوند. وگر نه خیالاتش که اوج گرفته دست به استضاء می زند که عواقب مطلوبی ندارد.
___________________
خانواده و تربیت کودک- دکتر علی قائمی امیری- دارالتبلیغ اسلامی- تهران-شهریورماه 55- ص448.
‹‹بخش پنجم››
نیازهای دوره نوجوانی و جوانی
نیازهای روانی دوره نوجوانی و جوانی که درجه اهمیت آنها معمولاً با توجه به محیط زندکی و موقعیت و آداب و رسوم اجتماعی در محیط های مختلف متفاوت می باشند عبارتند از نیاز به مهربانی و محبت:
رابطه نزدیک محبت آمیز یا چند شخص موثر در زندگی غالباً ایجاد رضایت می کند. خانوداده معمولاً یکی از کانون های گرم و محبت زا بوده است و نیاز به مهربانی و محبت شامل دوست داشتن و دوست داشت شدن می شود که همه سنین عمر ادامه دارد و کمبود و فقدان آن تاثیرات سوء و ضایعات دردناکی در روح افراد به وجود آورده، رابط آنها را با دیگران تحت تاثیر قرار می دهد. اگر نوجوان و یا جوانی ازمحبت در کانون خانواده سیراب نشود، آنرا در خارج از خانواده جستجو می نماید که زمینه ای بسیاری از فریبها و انحرافات از همه جا فراهم می شود.
محبوبیت نوجوانان وجوانان در گروه همسالان تابع توانایی انجام دادن اموری است که در گروه اجتماعی آنها موجب کسب وجهه می شود.
نیاز به مذهب و فلسفه حیات، مذهب عامل آرامش و رضایت روح است وفرد را از بسیاری از تشویش ها، اضطراب ها وترس ها نجات می دهد وبه عنوان یک تکیه گاه روحی مورد نیاز می باشد. نوجوان یا جوان که سر تسلیم دربرابر هیچ کس فرود نمی آوردوعلیه همه قدرت ها عصیان می کند، دردرون متوجه ضعف ها وحقارت های خود می باشد، عظمت ، قدرت وبقا ودوام را درمذهب می بیند، فلسفه زندگی وحیات خودرا درمذهب جستجو می کند وآن معنایی برای زندگی خویش می یابد.
نیاز به احساس هویت وشناخت خود؛ نیاز به احساس هویت وشناخت خود وحفظ تعادل روانی وعاطفی درمقابل عوامل فشارهای درونی وبیرونی نیز ازنیازهای اساسی می باشد؛ نوجوان می خواهد احساس کند شخصی منحصر به فرد وخاص است ومایل است اطمینان پیدا کند که خودش رانپذیرفته است.
___________________
مسائل جوانان ونوجوانان- دکتر محمد یاوری فرد- صحافی بهمن- تهران- 1380 -ص30.
افسردگی
افسردگی اختلال شایعی است که دربین کودکان ونوجوانان مشاهده می شود. عوامل متعددی دربروز افسردگی نقش دارند . افسردگی با مشکلات زیادی مرتبط است. که ازآن جمله می توان به مشکلات تحصیلی، مشکل درسازگاری با دیگران، وخودکشی اشاره کرد. بنابراین شناخت علائم ونشانه های این اختلال به شما کمک خواهد کرد تا به محض مشاهده ای علائم اختلال به کمک کودکان ونوجوانان بشتابید.
1- احساس غمگینی وناراحتی دربیشتر اوقات روز.
2- کاهش قابل ملاحظه ای علاقه مندی به فعالیت های لذت بخش .
3- احساس بی ارزشی یا گناه . 4- احساس خستگی وفقدان انرژی.
5- اعتماد به نفس پایین. 6- احساس درماندگی وناتوانی .
7- کاهش یا افزایش قابل ملاحظه ای اشتها.
8- اختلال درخواب به شکل افزایش یا کاهش خواب.
9- کندی روانی حرکتی. 10- تحریک پذیری واز کوره دررفتن.
11- اختلال درتمرکز حواس. 12- ناتوانی درتصمیم گیری.
13- حساسیت بیش ازحد، به راحتی گریه کردن.
14- خودکم بینی . 15- افکار خودکشی.
16- احساس بدبینی وناامیدی. 17- کاهش فعالیت های اجتماعی.
18- افت کارکرد تحصیلی. 19- احساس طرد شدگی .
20- احساس نگرانی. 21- تغییرات رفتاری قابل ملاحظه .
22- شکایت های بدنی.
توجه داشته باشید، مشاهده این علائم الزاماً به معنای وجود اختلال افسردگی نیست. بنابراین از برچسب زدن به کودکان ونوجوانان حداً خودداری کنید وبه منظور بررسی بیشتر مسئله ودریافت کمک مناسب ، فرد را به یک مشاوریا روانشناس ارجاع دهید. ازسرزنش کردن نوجوانی که مشکوک به افسردگی است ، خودداری کنید سعی نمایید با فرد همدلی نمایید وبه او نشان دهید که مشکلش را درک می کنید وفرد را تشویق کنید تادرفعالیت های جذاب شرکت کند.
___________________
مشکلات روانی – اجتماعی.
اضطراب
اضطراب به حالت هیجانی نگرانی ودلواپسی بعلت خطری نامعلوم اطلاق می شود.اضطراب یک حالت یا هیجان عاطفی ناخوشایند است وبا عدم اطمینان ازوقوع یک اتفاق همراه می باشد کودکان ونوجوانان دچار اضطراب معمولاً هراسان، نگران، وناآرام هستند وبه همین دلیل نمی توانند عملکرد عادی داشته باشند. اغلب ترس واضطراب رابه جای یکدیگر به کارمی برند. با این حال بینشان فرق وجود دارد. ترس به احساس ناراحتی درحضور یک متحرک مشخص اطلاق می شود. بنابراین منشا ترس معلوم است. ترس ها بخش به هنجار زندگی محسوب می شود، درحالی که اضطراب به احساس هیجانی ناخوشایند، بدون دلیل مشخص اطلاق می گردد. ترس های مرضی یا هراس ها، ترس های اغراق آمیز وغالباً فلج کننده از یک رویداد یا اشیای مشخص هستند. بنابراین هراس از نظر شدت، نامناسب بودن، طولانی بودن واختلال درزندگی فرداز ترس های طبیعی متمایز می شود. اضطراب شامل احساس عدم اطمینان، درماندگی و بر انگیختگی جسمی است. کودک یا نوجوانی که مضطرب است از عصبی بودن، تنش، بی قراری و تحریک پذیری شکایت می کند و اغلب در به خواب رفتن مشکل دارد، شخص مضطرب به آسانی خسته می شود، سردرد، تنش عضلانی و اشکال در تمرکز دارد. علایم رایج اضطراب عبارتد از:
1- عصبی بودن، آرام و قرار نداشتن 2- تنش 3- احساس خستگی 4- سرگیجه
5- تکرار ادرار 6- تپش قلب 7- احساس درد در قفسه سینه 8- بی حالی
9- تنگی نفس 10- تعرق 11- لرزش 12- نگرانی و دلهره
13- بی خوابی 14- بی اشتهایی 15- در تمرکز حواس
16- گوش به زنگ بودن
اختلالات اضطرابی ممکن است طولانی بوده و با زندگی کودک تداخل نمایند. اختلالات اضطرابی در کودکان ممکن است به مشکلات متعدد منجر شود که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- از دست دادن مدرسه 2- اختلال در روابط با دیگران 3- اعتماد به نفس
4- سوء مصرف مشروبات الکلی و مواد
5- مشکل در سازگاری با شرایط تحصیلی و شغلی
6- اختلالات عصبی در بزرگسالان
اختلالات اضطرابی شایع ترین مشکلات روانی، عاطفی و رفتاری هستند که در دورهی کودکی و نوجوانی رخ می دهند. اختلالات اضطرابی به شکل های مختلف نمایان می شوند. شامل گروه وسیعی از مشکلات عاطفی هستند که همه ی آنها در خصیصه اضطراب و تنش مشترک هستند.
___________________
مشکلات روانی – اجتماعی – شهرام محمد خانی- ص 13.
‹‹ بخش ششم ››
نقش شخصیت در اعتیاد
شخصیت:
به دنبال تربیت خانواده این شخصیت کودک است که اینده او را می سازد اگر ترسو، خجالتی، سرخورده و بدون اعتماد به نفس باشد احتمال گرایش او به اعتماد نیز بیشتر خواهد بود.
در دسترس بودن مواد- فقز- بیکاری- عدم اطلاع رسانی جامع و کامل و باورهای نادرست اجتماعی- ضعف فرهنگ مشاوره می تواند احتمال گرایش نوجوان را به اعتیاد تشدید کند.
نوجوانان و جوانان ممکن است به مصرف مواد مخدر بپردازند چون: از اثرات فوری که بلافاصله پس از مصرف مواد حاصل می گردد، لذت می برند. مصرف مواد در کنار دوستان و بودن در جمع ایشان نوعی تفریح است. هیچ مشغولیت، کار و یا سرگرمی دیگری ندارد و مواد مخدر به سهولت در دسترس او قرار گیرد. کنجکاو است و دوست دارد هر چیز جدیدی را بخصوص اگر احساس خطر و هیجان داشته باشد تجربه کند. زمینه های اختلاف با پدر و مادر یا مسئولین مدرسه و مسلمان در او هست و با رفتارهایی مثل سیگار کشیدن و یا مصرف مواد مخدر، به نوعی لجبازی یا سرکشی در مقابل والدین یا مدرسه را نشان می دهد. مصرف سیگار یا مواد را نشانه رشد یافتگی می داند در حالی که این حکایت از عدم تکامل شخصیتی در او دارد.
هدف مواد یا سیگار به عنوان سنت یا خرده فرهنگ در گروهی خاصی مطرح استو او دوست دارد عضو این گروه باشد پس برای پذیرفته شدن و ماندن در آن جمع این رفتار را تقلید می نماید. در واقع او به دنبال یافتن هویت و شخصیت وارد اینگونه اجتماعات می گرددو این هویت و پرستیژ کاذب را به قیمت اعتیاد می خرد. این کار را برای فراراز مشکلات و بحرانهای موجود انجام می دهدو اینگونه می پندارد که مصرف مواد مخدر و سرخوشی ناشی از آن می تواند راهی برای فرار کردن مشکلات خانوادگی، عاطفی، تحصیلی و … باشد . فشارها و بیماریهای روانی: ارتباط میان برخی بیماری های روانی و اعتیاد مشخص شاده است: به طور مثال فردی که از بیماری افسردگی شدید رنج می برد یا شخصی که رفتار ضد اجتماعی دارد، در معرض خطر اعتیاد است بنابراین با تشخیص به موقع فشارهای روحی بیماریهای روانی و درمان آنها نمی توان احتمال آلودگی به مواد را کاهش داد.
___________________
پدر و مادرها حتماً بخوانند- جمعیت آفتاب- مشهد- 82- ص10 و 11 و 12 و 15.
اعتیاد و مواد مخدر در نوجوانان
تمامی والدین، حداقل از 7 تجربه مهلک که می توانند زندگی فرزندشان را به مخاطره اندازد وحشت دارند. این تجربه های هراس آور عبارتند از :
1- قربانی خشونت شدن 2- صدمات اتفاقی 3- شکست تحصیلی
4-فعالیت های غیر قانونی 5- پیشامدهای ناگوار جنسی
6- نا امیدی منجر به خود کشی 7- سر و کار پیدا کردن با مواد مخدر و الکل
آرزوهای ما به تنهایی نمی تواند جلوی خطرات ناشی از مصرف مخدر را بگیرد امروزه چه بپذیریم و چه نپذیریم، مصرف الکل و مواد مخدر بخش از عادت اجتماعی گروهی از جوامع ما را تشکیل می دهد.
این مواد در تارو پود فرهنگ برخی ریشه دوانده و در زندگی روزمره ای بسیاری از افراد نقشی فعال ایفا می کنند.
در جوامع بسیار ثروتمند و یا بسیار فقیر، یعنی در جایی که به دلیل کسالت ناشی از ثروت بسیار و یا افسردگی ناشی از فقر بسیار تنها چیزی که جوانان را ارضاء می کند مصرف مواد مخدر است. شاید تنها راه منطقی افزایش تعداد گزینه های گوناگون برای جوانان است. فرصت های اجتماعی معنوی، تفریحی، هنری، تحصیلی، خدماتی و شغلی می توانند، جایگزینهای سالمی برای سرگرمی های پوش ناشی از مصرف مواد مخدر باشد.
بهترین شیوه برای مراقبت از جوانان این است که والدین آنها را با اسفاده از راه های زیر، آماده برخورد با مشکلات مورد بحث کنیم.
– روبه روشدن با این تهدیداجتماعی و نه این کار آن
– آگاه کردن فرزندانشان در زمینه خطرات ناشی از مصرف مواد و ارائه توصیه های ایمنی لازم در صورت مصرف مواد مخدر – آگاهی شخصی برای تشخیص علائم و انجام واکنش های لازم به هنگامی که مصرف مواد به فرزندانشان آسیب می زند و زندگی خانوادگی را از هم می پاشد.
– بکار گرفتن شیوه های پیشگیری لازم برای آماده سازی فرزند در زمینه برخورداری از زندگی مناسب و مستقل و عاری از وابستگی به مواد مخدر و الکل.
– ارائه شیوه های پذیرش و برخورد بامشکلات احساسی و عاطفی و جلوگیری از تاثیر سوء آنها در زندگی جوانان.
رفتار فرزند، بازتاب مستقیم رفتار والدین است و تشخیص کافی بودن میزان مراقبت های والدین، از طریق موقعیت ها و شکست های فرزندهای آنها صورت می پذیرد و به این ترتیب، شکست فرزند به معنای عدم مراقبت های لازم از سوی والدین تعبیر می شود و مراقبت های نا کافی والدین سبب مشکلات و بدرفتاری های فرزندان به شمار می رود. والدین، فقط به میزان محدودی بر مسیر زندگی و رفتارهای فرزندشان تاثیر دارند. سه مسئله عمده ی زیر را که والدین هیچ کنترلی بر آن ها ندارند در نظر بگیرید:
1- ویژگی های ذاتی فرزندشان آنها ذاتاً به دنبال خطر می روند.
2- شرایط بیرونی و اجتماعی که فرزندشان باید با آنها مواجه شود . (دوستی که امتحان کردن سیگار را پیشنهاد می کند.)
3- انتخاب های فرزند (پیوستن به دوستانش برای تجربه کشیدن حشیش)
___________________
اعتیاد در نوجوانان و جوانان- بیتر گرافی سیب- تهران- آبان 81- ص 7 و 8 و 9 و 10 و 13.
‹‹ بخش هفتم››
آسیب های اجتماعی دررابطه با جنس مخالف
الگو پذیری و رابطه با جنس مخالف
سازگاری یک پسر با همسالان و همکلاسانش معمولاً بستگی به رابطه او با پدرش دارد. دختران هم بیشتر تحت تاثیر روابط با مادرشان قرار دارد. این مسئله هم که فرهنگ یک جامعه جوانان را چگونه می پذیرد و تا چه حد به آنها آزادی می دهد نیز در شخصیت آنها تاثیر دارد. بسیاری از پسران به صورت طبیعی تا سن دبیرستان توجهی به جنس مخالفشان نشان نمی دهند. این مطلب در مورد دختران نیز صدق می کند. مهمترین اضطرابی که باعس پرهیز از جنس مخالف می شود این واهمه است که مبادا شخص به اندازه کافی جذاب و خواستنی نباشد. در بسیاری از موارد، عوامل عینی و عملی در این مساله دخالت دارند منتها در شکل مسئولیت ها و موقعیت ها و شرایط.در اینگونه موارد برای فرار از انتقادهایی که به هر حال به تجرد وارد است آسانترین راه ابزار عدم تمایل و علاقه ب هجنس مخالف است.دختران، در مورد رفتار با پسران و عکس العمل پسران نسبت به خود، بیشتر روابط خود با پسران را الگو قرار می دهند و پران نیز متقابلاً روابط خود و مادر را برای رابطه با جنس مخالف الگو قرار می دهند. هم پسران و هم دختران، زندگی روزمره ی پدر و مادر و عکس العمل های آنان را نسبت به یکدیگر سرمشق زندگی خانوادگی خود قرار می دهند.
___________________
مرشد شخصیت- آرین- تهران- تابستان 77- ص 13.
آسیب های اجتماعی دختر و پسر
در چند دهه اخیر، به خصوص در سال های پس از انقلاب اسلامی، روابط میان دختر و پسران جوان ونوجوان، در کشور ما همواره به صورت یک مسئله و فصل اجتماعی مطرح بوده است. اولیای خانه و مدرسه پیوسته به وضع حادی با این مسئله روبرو بوده اند.
تصور نوجوانان در مورد جنس مخالف و نیز طرز تلقی آنان در این مورد خاص، مسائلی را بوجود می آورد. برخی پسران داشتن دوست دختر را توفیق و قدرت اجتماعی تلقی می کنند از این رو برای نشان دادن قدرت خویش، سعی می کنند به نحوی با دختر رابطه برقرار سازن. دختران نیز داشتن رابطه با پسران را نوعی جاذبه به شمار می آورند. در عین حال اغلب دختران قصدشان از ایجاد رابطه با پسران، ازدواج است.
دختری که حرمت و شان خود را پایین می آورد و نسبت به پسری اضهار علاقه می کند و یا نامه یا عکس به او می دهد، اینک با بی وفایی پسر وترک وی، به شدت دچار سرخوردگی شده، تا مرز افسردگی پیش می رود. اینگونه دختران شان و کرامت خود را آنچنان آسیب دیده می انگارند که از خود متنفر شده، پیوسته به احساس بی ارزشی می کنند که این خود یک ‹‹آسیب روانی›› برای دختر به شمار می رود. آسیب دیگری که دختران ما در چنین متحمل می شوند، نوعی ‹‹آسیب اجتماعی›› است. برای مثال: دختری که در شهری کوچک نامه ای از پسری دریافت کرده بود، در حالیکه منحصراً وی یک نامه به پسر داده بود، به علت بروز اختلافات خانوادگی پسر نامه وی را در پانصد زیراکس و در سطح شهر پخش کرده بود. دختر بعد از این واقعه، در وضعیتی قرار گرفته بود که حتی از خانه نیز نمی توانست خارج شود. در نتیجه دخترانی که به نوعی در جامعه به عنوان کسی که دوست پسر دارد، معرفی می شوند، حتی اگر ازدواج نکنند، نمی توانند زندگی متعادلی داشته باشند، زیرا، به صور گوناگون، از طرف همسر وخانواده ی شوهر مورد سرزنش قرار می گیرند و به هر بهانه ای، لاقید بودن وی را به رخش می کشند.
برقراری ارتباط غیر متعارف، با افراد غیر همجنس، از طرف پسران، زاییده ی نوعی احساس نارضایتی از خویشتن است که هماهنگی نوجوان را با قواعد و اننتظارات اجتماع، مشکل می سازد، مانند بی علاقگی به درس، عدم موفقیت در کار، بی ثباتی در کاری معین و غیره. چنین افرادی می توانند در معرض آسیبهای گوناگون روانی، اجتماعی و تربیتی قرار گیرند. این گونه افراد در صورت وا خوردگی شدید از جامعه و تعلیم و تربیت، می توانند مستعد بزهکاری باشند.
___________________
روابط دختر و پسر در ایران- دکترعلی اصغر احمدی- صحافی آرین- تهران- خ انقلاب- پاییز80 – ص5 و6 و7 و10.
‹‹ بخش هشتم››
هنجاری هایی درتربیت
روش پرورش نوجوانان و جوانان
– سخنی ازامام علی (ع) درموردنقش معلم‹‹ کسی که خود را درمقام راهبری مردم قرار می دهد، باید بیش از آنکه به تعلیم دیگران بپردازد، به تعلیم خویش اقدام کند. وتادیب او به عملش، پیش از تادیب بوسیله زبانش باشد. کسی که معلم ادب کننده خویشتن است ، به احترام سزاوارتر از کسی است که (فقط) معلم ومربی مردم است››.
– ازدستوردادن مستقیم ومکرر به کودکان خودداری کنید. بگذاریم که خودش آنگونه رفتاری راکه از او انتظار داریم درک واحساس کند .اولیاء باید دربرخورد رفتاری قابل ارزش وآگاهانه ومبتن برآزادی ارائه دهند نه ناگهانی وعکس العمل وانفعالی که موجب اختلالات روانی دررفتارهای بعدی آنان گردد. باید بدانید مقررات مربوط برآنان به چه علت وبرای چه وضع شده است ودلیل کارها را بدانند تا بهتر پذیرا باشند ودراین راستا باید سعی شود.
دادن آزادی به نوجوان موجب ایجاد روحیه ای استقلال طلبانه وکنجکاو در آنان می گردد درنتیجه ، تلاش وکوشش آنان درتسلط به محیط افزایش یافته ودارای روحیه اعتماد به نفس می گردد. بطوریکه دربرخورد با موقعیت های جدید آمادگی استفاده از شیوه مناسب برای انجام عکس العمل مناسب دروجودشان متبلور می گردد. البته تشویق والدین به این امر کمک بسزایی می کند.والدین ومربیانی که ازآزادی وحرکت وتکاپوی جلوگیری می نمایند، باعث ازدست دادن یا ضعیف شدن روحیه کنجکاوی وانگیزه استقلال طلبی واعتماد به نفس آنان می گردد. تا آنجا که بیشتر آنها حس ابتکارواستقلال خود را از دست داده ودرانجام کارها ناتوان شده وفاقد پایداری واستقامت درکارها می شود ولذا دربرابر مشکلات با سختی ودشواری روبروگشته وازانجام کارها سرپیچی نموده ومرتب شکایت می کنند. به نظر می رسد علت این کارها فقدان تشویق وآزادی عمل برای کوشش های اولیه دوران نوجوانی باشند. اختلافات والدین دردشواری های امور جنسی، عدم همکاری ودرک یکدیگر اختلاف سنی، اختلاف عقیده، وهمچنین اختلاف دوستان وفامیل وبطور کلی، فقدان روابط محبت آمیز بین والدین، درایجاد ارتباط بی دغدغه وسالم ویا دشواری های عاطفی وناسازگاری فردی ومشکلات یادگیری دانش آموز تاثیربسزایی دارد.
– همانند سازی یا الگوگیری: همانند سازی جریانی است ناخودآگاه که با احساس لذت وآرامش کودک تداعی می شودو روابط تنگاتنگ یا منبع پاداش دهنده وتشویق کننده دارد، بطوریکه کودکانی که همانند سازی شدید با والدین ومربیان خود دارند که آنان را گرمتر وپرمحبت تر وپاداش دهنده تر احساس کنند واین نکته گواه براین است که اساس وپایه همانند سازی، عشق ومحبت واحترام به والدین ومربی نسبت به شخصیت کودک نهفته است ووالدین هرقدر بتوانند با کودکان ارتباط نزدیک حاصل کنند، درایجاد این جریان موفقتر خواهند بود. والدین پرخاشگر، فرزندان پرخاشگری را پرورش می دهند وهمچنین پدر ومادر مودب وبا مهر ومحبت ، کودکان باادب وپراحساس وبا محبتی را تربیت می کنند. تحقیقات نشان داده است که به بغرنج ترین مسائل روانی درجوانان بعلت نقص وضعف تربیتی دردوران اولیه زندگی آنان ایجاد گردیده است.
– به تجربه ثابت شده که والدین بی توجه، وآنان که وقتی را صرف تربیت فرزندانشان نمی کنند ازسوی نونهالان خود جدی گرفته نمی شوند . دخالت درکارهای کودکان باید بطور راهنمایی وارشاد باشد. نه بصورت امر ونهی- تا روح لطیف کودک درسازگاری با عمل، توافق بیشتری ازخود نشان دهد. برخورد با موقعیت های تازه بخصوص درروابط اجتماعی درصورت جذاب بودن به تجدید سازمان شخصیت کودک می پردازد.
– مربیان ووالدین باید واکنش ها ورفتارهای نوجوانان را ، که موجب ناسازگاری وناکامی می شود وآنها را تحت فشار قرار می دهد احساس کرده وفوراًبه گونه ای عاقلانه وی را از چنان موقعیتی خارج نمایند وهمواره باعث وگفتگوی دوستانه اورا راهنمایی وارشاد نمایند. تنبیه وبرخوردهای خشن دراین موقعیت سبب پرخاشگری بیشتر شده، ایجاد بیماری ها و ناسازگاری های روانی دیگر خواهد شد.
– تقویت اعتماد به نفس درکودکان محرکی است که می تواند آنان را درانجام بهترین کارها یاری دهد اگر اعتماد به نفس ازکودک سلب شودکودک درخود احساس ناامنی کرده وشوق واشتیاق انجام هیچ نوع کاری را نخواهد داشت واگر این احساس ادامه یابد کودک به فردی ناتوان وبی مصرف تبدیل خواهد شد. از راه تشویق وبشارت دادن درباره کارهای خوب ونکات مثبت اخلاقی وعدم سختگیری درکودک ونوجوانان می توان وی را به سعی وتلاش واستقلال شخصیتی اش رشد خواهد نمود. ایجاد ارتباط با نوجوانان مستلزم صرف وقت است که دراین رابطه والدین ومربیان بایستی از اوقات مفید خود سرمایه گذاری کنند وحتی المقدور اوقات ویژه ای را برای این مهم درنظر بگیرند . والدین باید برای قدرت تشخیص نوجوانانه احترام قائل شوند بطوری که آنان باورکنند که وجود دارند ومی توانند فکر کنند، استقلال نمایند ونظریات خود را برای دیگران تشریح نمایند.
نقش خانواه
– وقتی که به کمک نیازدارید، نزدیکان وبستگان مجرب خود را فراموش نکنید. اعتماد آنها خیلی بیش ازآنچه شما می پندارید، می تواند یاری دهنده باشد. معمولاً دختران جوان مسائلشان را کمتر باخانواده خود مطرح می کنند واین شاید بدان جهت باشد که اغلب خودپدرومادرها یک بخش ازمشکلات جوانان هستند وچه بسا اصلاً خود مسبب وایجاد کننده مشکل باشند. حقیقت این است که رشد روانی اکثریت غریب به اتفاق کودکان، دورازچشم پدر ومادر پیش می رود آنها از روحیات فرزندان خود بی خبر می مانند واین باعث بسیاری ازسوءتفاهم ها می شود. مواردی هست که جوانان نمی توانند راحت با والدین خود صحبت کنند وموضوعاتی هست که درحضور آنان نمی توانند برزبان آورند، چراکه فکر می کنند پدر ومادر نمی توانند خود را به جای آنها بگذارند ومسائل ومشکلاتشان را درک کنند . ازطرف دیگر ، احتمالاً وقتی والدین مقاومت جوانان را درمقابل عقایدشان می بینند وآشفته می شوند واز کمک بازمی مانند اگر این موانع برطرف شوند، همکاری والدین می تواند بسیار مفید واقع شود ووالدین صمیمانه دلشان می خواهد که فرزندانشان مشکلات خود را با آنان مطرح کنند بنابراین اگر یک جوان فکرمی کند که آنان نخواهند توانست مشکلاتشان را درک کنند ، بازهمه بهتر است موضوع را امتحان کنند. شایدتصور او اشتباه باشد به هرحال تحسین کسانی که می توانند ازآنها انتظار کمک داشت پدر ومادریا جانشینان آنهاهستند .
برخوردهای نامطلوب
– علل وعوامل گوناگونی دربروز رفتارهای نادرست درروابط دختران وپسران نقش دارند که می توان بطورکلی این عوامل را به سه دسته زیرتقسیم کرد:
1- نوجوانان وافکار غیرواقعی او، 2- خانواده وشیوه برخوردآنان با نوجوانان؛
3- شیوه برخورد جامعه با نوجوانان.
1- نوجوانان به دلیل غلبه بر‹‹ خودمحوری شناختی›› برذهنش، نمی تواند به آسانی درخصوص وجود فقدان شقوق دیگری از واقعیت ویا امتحان خطا بودن اندیشه خود، فکر کند. به سختی دیگر نوجوانان به آسانی نمی تواند از ذهن خویش خارج شود وذهن دیگران را نیز درنظر بگیرد. به همین لحاظ است که درمورد اندیشه وباور خود مطلق عمل می کند وبا ور خود را تقریباً بطور مطلق درست می پندارد. همین مسئله باعث می شودکه کمتر به عواقب عمل خویش و وقایعی که ممکن است درآینده ، بوقوع بپیوندند، بیندیشید یکی ازمنابع بسیارمهم درتغذیه فکری نوجوانان، وجود افکاروشایعات رایج بین آنها است ، افکاری که معمولاً درگفتگوهای خصوصی وگاه بصورت حرف ها ومسائل پیش پا افتاده،ولی درعین حال قطعی ، بین نوجوانان رد وبدل می شود. این افکار معمولاً به اطلاع مربیان ، پدران ومادران نمی رسد. به این لحاظ برای آنان‹‹ نامرئی ›› است این افکاردرس های نامرئی است که به مشکل غیر رسمی بین نوجوانان رد وبدل می شود واز طریق گفت وشنودهای مکرر آنها را می آموزند وماحصل آنها را بصورت راهنمای عمل، مورد استفاده قرارمی دهند.
2- دومین وبهتراست بگوییم مهمترین عامل دررفتاردرست یا نادرست دربرخورد دوجنس ، خانواده است. خانواده نقش تعیین کننده ای دراین زمینه دارد. پدر ومادر ازبدو تولد فرزندشان باید دراندیشه شکل دهی رفتاراجتماعی او باشند.
– یکی ازمهمترین مواردی که درزمینه‹‹ تربیت اجتماعی›› می باید درنظر داشته باشیم. آماده ساختن فرزندانمان برایجاد ودورشدن با جنس مخالف است .باید او رابرای این رودررویی وبرخورد اجتماعی، آماده کنیم. نه می توانیم فرزندمان را به گونه ای تربیت کنیم که از هر فردی ازجنس مخالف بگیرزد وخود را درتاریکترین نقطه خانه مخفی کندونه اینکه می توانیم آن را به حال خود رها کرده ومنتظر پیشامد روزگار بنشینیم، بلکه باید از سال های اولیه زندگی فرزندمان تصویر وتصور روشنی به نحوی برخورد با جنس مخالف را برایشان ترسیم کنید.‹‹ نوجوانان را باید به گونه ای تربیت کرد که اگر به درون دریای پرگناه ولغزش فرورود، چون مرغابی، آب براندامش ننشیند وخشک بیرون بیاید؛ این امکان پذیرنیست، مگر بوسیله ارزش دادن به نوجوانان››
‹‹ بخش نهم››
توصیه های بهتر برای ارتباط با جوانان
– به نوجوانان گوش فرادهید.
– به نوجوانان یاددهید چگونه به خودخوش بگذرانند نمی توان ازنوجوان انتظارداشت که مانند دوران کودکی خود یا مانند یک نوجوان خودش را سرگرم کند اوبه سرگرمی مناسب سن خود نیاز دارد. اگر شما سرگرمی مناسبی دراختیار او قرارندهید، ممکن است با کاری که شما را آن ها نامناسب می دانید خود را سرگرم کند سعی کنید دوستان نوجوان در صورت امکان خانواده ی آنها را بشناسید در عین حال که از ایجاد مزاحمت برای نوجوان و دوستانش خوددداری می کنید، آنها را تحت نظر داشته با خانواده شان در تماس باشید.
– به نیاز نوجوان برای تنهایی احترام بگذارید دراین سنین نوجوانان احتیاج دارند زمان و مکان خصوصی برای خودداشته باشند.
– از کتابهایی که نوجوانان می خوانند، فیلم هایی که می بینند وانچه که در اینترنت بر او می گذرد اطلاع داشته باشید.
-رسانه ای جمعی مانند رادیو، تلویزیون یا روزنامه ها و مجلات چیزهای زیادی را به نوجوان یاد می دهند بنابراین مراقب آنها باشید.
– از آنجاهایی که نوجوان می روداطلاع داشته باشید ولی انتظار نداشته باشید که هر کاری می کند به شما بگوید.
– به نوجوان ابراز علاقه کنید، کاری کنید تا بداند برای شما خیلی مهم است.
– نوجوان در دوره ای قرار دارد که احتمالاً مشکلاتی با بزرگسالان خواهد داشت بر سر هر چیز جزئی با او مناقشه نکنید، از برخی چیزها چشم پوشی کنید و انرژی خود را برای مسائل مهمتر نگهدارید.
– سعی کنید نوجوان بخش از ساعات خود را با خانواده بگذراند.
– به احساسات نوجوانان احترام بگذارید، هر گز احساسات و عقایداو را دست کم نگرفته و مورد تحقیر قرار ندهید.
– اگر عصبانی می شوید، اعمال و کارهای نوجوان را مورد انتقاد قرار دهیدنه خودش یا شخصیتش را.
– از اشتباهات نوجوان برآشفته نشوید این اشتباهات به او کمک خواهد کرد تا مسئولیت کارهای خود را به عهده گیرد.
– از نوجوانان انتظار نداشته باشید مانند دور هنوجوانی شما رفتار کند یا درست همانطور باشد که شما می خواهید.
– خانه و مدرسه را برای نوجوان به صورت محیطی امن و دوست داشتنی در آورید، وگرنه تلاش خواهد کرد از آن فرار کند.
نکته ای به والدین (رشد اجتماعی)
در دوره نوجوانی، به رغم رفتار و ظاهر کاملاً مغایر، والدین بیش از همیشه در زندگی نوجوان مطرح هستند. آنها خانه ای محکم و استوار را محیا می سازند که نوجوان با پذیرفتن خطر از آن جدا می شود. اما می تواند در عین حال اطمینان خاطر داشته باشد که همیشه مکانی مطمئن و قابل تحمل برای بازگشت وجود دارد. اتفاقاً آنچه که والدین آن را بی احترامی نسبت به خود می دانند، تعریف و تمجید از آنهاست.والدین اعتراض می کنند که ‹‹تو برای دوستانت هرکاری می کنی، اما نوبت به ما که می رسد ما را دست کم می گیرید›› بله، دقیقاً همینطور است. اگر چه دوستان متفاوتی می آیند و می روند و دوستی های او بسیار ناپایدار است، اما خانواده هرگز از بین نمی رود و عشق والدین به فرزند بسیار با ثبات است.
پدر و مادرها حتماً بخوانید
– بسیاری از والدین علی رغم آنکه به مصرف مواد مخدر توسط فرزندانشان پی می برند با فکر اینکه هر گونه مداخل های باعث می شود که به اصطلاح رویش باز شود. خود خوری می کنند وزمان زیادی را که می توانست برای پیشگیری او طلایی باشد. ازدست می دهند درصورت، آگاهی یافتن ازمصرف مواد با خونسردی صحبت را آغاز نمایید. سعی کنید اطلاعات خود را درمورد مواد مخدر کامل تر کنید واو را نسبت به خطرات وعوارض آن ها آگاه سازید. معمولاً برای راهنمایی فرزندان دراین موارد مشاوره ویاری جستن ازمتخصصین این امر لازم است. درمشاوره با روانپزشک، روانشناس وسایر متخصصین امر اعتیاد تعلل نکنید.
گفتگو با فرزندان درباره ی سیگارومواد مخدر.
اغلب والدین صحبت کردن با فرزندانشان درزمینه مصرف مواد مخدر راامری دشورا می دانند واین ناشی ازغیر اخلاقی بودن وقیح اعتیاد به مواد مخدر یا حتی سیگاراست. اما لازم است بدانید با توجه به شیوه این مواد در اجتماع فرزندتان دیر یا زود با این مقوله ها آشنایی خواهد یافت. پس چه بهتر است اسن آشنایی با دادن اطلاعات صحیح و آگاهی مناسب از محیط خانواده باشد. علاوه بر این گفتگو در این زمینه ارنباط شما را عمیق تر و محکم تر نموده و فرزندتان در صورت مواجهه با مشکلی بسیار راحت تر با شما ارتباط برقرار خواهد نمود. در ادامه به نکاتی که شما در شروع وادامه ی گفتگو با فرزندان در زمینه سیگار یا مواد مخدر یاری می دهد اشاره شده است.
– در مورد اطلاعات و آگاهی خودتان صادق باشید:
اگر احساس می کنید از اطلاعات علمی کافی و دانش لازم برخوردار نیستید پیش از شروع بحث و نصیحت کردن او به تکمیل اطلاعات خود بپردازید تا سخنانتان از اعتبار بیشتری نزد فرزندتان برخوردار باشد.
راهی آسان برای نزدیک شدن به موضوع بیابید:
به عنوان مثال یک برنامه تلویزیونی در مورد سیگار یا مواد مخدر می تواند امکانی برای محبت پیرامون ان شروع بحث و گفتگو در این مقدمه باشد.
با سوالات باز از او سوال کنید:
اگر می خواهید از عقیده و احساس فرزندتان در این موارد مطلع شوید سوالات خود را به گونه ای مطرح کنید که پاسخ آن آری یا نه نباشد بلکه توضیحی شما از او بخواهید.
مثلاً به جای ‹‹ آیا به نظر تو این کارها درست است؟ می توانید بپرسید نظرت در مورد کسانی که سیگار می کشند چیست؟›› به آنچه فرزندتان می گوید گوش فرا دهید نصیحت موعظه برای نوجوانان و جوانان قطع کلیدهای ارتباطی است. سعی کنید گفتگویی دو طرفه داشته و به جای نصیحت یا سرزنش با هم فکری او راهنمایی نمایید. در مورد عقاید فرد تعصب نشان ندهید. بپذیرید که نظرت فرزندتان می تواند با شما متفاوت باشد و الزاماً با آنچه شما می گویید هم رای و موافق نخواهد بوداگر می خواهید ارتباظ مناسبی را میان خود و او حفظ کنید و مانند یک دوست او را راهنمایی نمایید. در شنیدن عقایدش صبور باشید و بدو را از تعصب متفاوت کنید.
زمان مناسبی برای گفتگو انتخاب کنید:
بهترین زمان برای صحبت هنگامی است که همه شما و فرزندانتان در آسایش و بدو از نگرانی و عصبانیت هستید. هرگز به هنکام عصبانیت صحبت را آغاز نکنید چرا که به جای راهنمایی او را سرزنش خواهید نمود.
تبادل نظر و گفتگو با او را از پایین آغاز کنید.
بچه ها اغلب پیش از آنکه شما می پندارید با مقوله ای سیگار و مواد مخدر آشنایی پیدا می کنند سپس صحبت کردن با آنها را از عوایل نوجوانی یعنی پیش از آنکه تحت تاثیر محیط واقع شوند آغاز کنید.
‹‹بخش دهم››
آسیب ها وموانع اجتماعی
مهمترین موانع ازدواج جوانان ایرانی "پسران شغل می خواهند؛ دختران آزادی در انتخاب همسر"
مطالعات ملی نشان می دهد در حالی که ‹‹نداشتن وبات شغلی›› پس از بیکاری›› از مشکلات و موانع اصلی ازدواج پسران از منظر کل جوانان است. ‹‹آزاد نبودن در انتحاب همسر دلخواه›› پس از ‹‹پیدا نکردن فردی که به عنوان همسر دارای خصوصیات دلخواه باشد›› مهمترین مانع ازدواج دختران به شمار می رود. به گزارش ایسنا نظر سنجی صورت گرفته از جوانان توسط ‹‹سازمان ملی جوان›› همچنین نشان می دهد در حالی که ‹‹نداشتن اعتماد به جنس مخالف از لحاظ اخلاقی و جنسی›› در میان دختران مانع سوم ازدواج است، در میان پسران به عنوان مشکل هشتم مطرح می شود.
همچنین کل جوانان ‹‹نبود حس مسوولیت پذیری در فرد›› را چهارمین مانع ازدواج برای دختران و ‹‹نداشتن توان مالی کافی›› برای پسران می دانند و پس از آن پسران ‹‹پیدا نکردن فردی که به عنوان همسر دارای خصوصیات دلخواه باشد›› را دارای اهمیت دانسته اند.
پس از این عامل در حالی که ‹‹عدم امکان تهیه مسکن مناسب›› به عنوان یکی از مشکلات پسران برای ازدواج است ‹‹بی برنامه بودن زندگی›› برای درختران از مشکلات اصلی ازدواج مطرح می شود.
به گزارش ایسنا، ‹‹وجود ملاک های سختگیرانه در ازدواج›› برای دختران، بیش از پسران تبدیل به مشکل شده است، چرا که این عامل در رتبه هفتم سلسله مراتب موانع ازدواج دختران قرار داشته و برای پسران در اولویت شانزدهم قرار دارد.
در حالی که منظر جوانان کشور، پرای پسران ‹‹شروط دست و پاگیر خانواده دختر›› در رتبه نهم موانع ازدواج قرار دارد ‹‹سختگیر بودن در انتخاب همسر›› برای دختر در این مرتبه قرار می گیرد.
همچنین این تحقیق حاکی است جوانان کل کشور معتقدند ‹‹ارضای نیاز جنسی خارج از چارچوب خانواده›› در میان دختران در مرتبه هفدهم سلسله مراتب موانع ازدواج قرار دارد، در حالی که این مانع برای پسران در مرتبه آخر مشکلات ازدواج است.
گفتنی است، ‹‹نقا جسمانی››، ‹‹عدم بلوغ شخصیتی کافی در فرد›› و ‹‹توانایی والدین در راهنمایی برای ازدواج›› در میان دختران سلسله مراتب دارای مراتب بالاتری است. در حالی که دید جوانان ‹‹نداشتن کارت پایان خدمت وظیفه یا معافیت›› برای رسیدن به عنوان مانع ادواج مطرح است، دختران دارای مشکلی به نام ‹‹ناتوانی مالی والدین در تدارک ازدواج برای فرزندان›› هستند، این در حالیست که با وجود مانعی برای ازدواج نگاه نمی کنند. این تحقیق بیانگر آن است که ‹‹شروط دست و پاگیر خانواده دختر›› برای پسران در مرتبه نهم مشکلات ازدواج قرار دارد، اما در مقابل ‹‹فراهم نبودن جهیزیه›› برای دختران مطرح می شود.از سویی دیگر یافته های این تحقیق نشان می دهد که دختران بیش از پسران به مشکل نبودن امکان آشنایی با جنس مخالف قبل از ازدواج›› اهمیت می دهند چرا که این عامل به عنوان دوازدهمین مانع ازدواج دختران و هجدهمین مانع برای پسران است.
در حالی که از سوی جوانان فراهم نبودن وسائل زندگی نوزدهمین مشکل پسران برای ازدواج نام برده شده است، دختران ‹‹محدود بودن دایره انتخاب همسر›› را مشکل خود می دانند.
در ادامه این تحقیق آمده است که مسائل مالی همچون ‹‹ناتوانی مالی والدین در تدارک ازدواج برای فرزندان›› نزد دختران در مقایسه با پسران از مرتبه بالاتری برخوردار است. این تحقیق نشان می دهد که دختران بیش از پسران به ‹‹بلوغ شخصیتی کافی در فرد›› برای ازدواج اهمیت می دهند چرا که نبود این ویژگی در میان موانع ازدواج دختران جایگاه دهم و برای پسران دارای رتبه دوازدهم است.
ازدواج
ازدواج به عنوان یک پدیده اجتماعی از جنبه های مختلف قابل مطالعه و تحقیق می باشد با توجه به اهمیت و تاثیر موثر زندگی زناشویی بر جنبه های مختلف زندگی بررسی و مطالعه و تحقیق درباره ازدواج امری مهم و ضروری به حساب می آید و از آنجایی که تغییرات بنیادی و اجتماعی در هر جامعه در روابط تک تک افراد تاثیر فراوانی دارد پدیده ای چون ازدواج امری طبیعی محسوب می شود و همچنین مسئله ازدواج می تواند عامل موثری در شناسایی یک جامعه باشد.ازدواج در حالت ابتدایی یک قرارداد اقتصادی و اجتماعی است که دو انسان وقتی به اوج هماهنگی رسیدند به آن متعهد می شوند. در جامعه مدرن دو نفر ممکن است دوستان بسیار خوبی برای هم باشند اما وقتی همبستر می شوند به این نتیجه برسند که از رابطه جنسی با هم لذت نمی برند، همین امر باعث می شود که با هم ازدواج نکنند و همچنان دوستان خود برای هم باقی بمانند ولی در جامعه سنتی زن و مرد قبل از ازدواج همدیگر را نمی بینند و تا قبل از همبستر شدن هیچگونه شناختی ازهم ندارند اینگونه ازدواجها بدون کمترین شناختی بین طرفین صورت می گیرد وهرگونه رابطه ای قبل از ازدواج ممنوع بوده وحتی دربعضی از خانواده های مذهبی گناه محسوب می شود.
درحال حاضر رابطه زنان ومردان درجامعه ما روبه رشد وترقی داشته وزنان درعرصه اجتماعی فعالیت های بسیار زیاد دارند وهمچنین درعرصه سیاسی وارتباط گسترده تری را داشتند باورهای فرهنگی آنها روز به روز قابل پیشرفت بوده است ولی هنوز به طور کامل تمام جامعه را فرانگرفته است وهنوز هم بعضی ازجاها گرایش به سنتی بودن مردم وطرز فکر ها دارد. ولی درامر ازدواج مشکل زنان چندین برابر است. هنوز‹‹ بکارت›› یک مسئله مهم وحل نشده برای زنان هست . به همین دلیل زنان نمی توانند رابطه جنسی آزاد وبدون دغدغه داشته باشند واین مسئله باعث می شودکه زنان نتوانند انتخابی با عقل وبا فکر داشته باشند.واگر بخواهند که زندگی ایده آل وطبق عقیده وآرمان خود برپا کنند بازهم مسئله بکارت مشکل اساسی آنهاخواهد بود زیرا همچنان نیمی از مردان وزنان ما به شکل سنتی فکر می کنند وهنوز هم هستند خانواده هایی که به شکل سنتی ازدواج می کنند وهمچنین آداب وسنن حاکم برجامعه باعث ازدواج زنان درسنین پایین ترمی شود وازطرف دیگر تمایل شدیدگزینش همسر جوان ازجانب مردان نیزدراین میان بی تاثیر نیست. متاسفانه بزرگترین مشکلات زنان ما درمورد ازدواج سنتی فکر کردن خانواده هاست، وقتی به دختری از طفولیت گفته می شود که ازدواج هدف نهایی اوست بدین ترتیب آموزش وپرورش وی باید به سمت این هدف جهت گیر شود. درصورتی که هیچگونه اطلاعاتی دراین مورد ندارد و با اطمینان می توان گفت که درصد عظیمی ازناخرسندی، بدبختی واضطراب زنان ناشی از ناآگاهی درمسائل مربوطه به زناشویی است ولی اگر زن به اندازه کافی اطلاعات وآگاهی داشته باشد وراز ورمز یک رابطه زناشوئی را بیاموزد قطعاً درامر ازدواج موفق تر خواهدبود.
یکی ازمشکلات مهم زنان امروز این است که تحت تاثیرجوهای التهابی واحساسی به تدریج ازحقوق سنتی خودشان دور می شوند وچیزی ممکن است به حقوق سنتی زنان مخصوصاً درفرهنگ ایرانی ما آسیب وارد بکند ودرواقع باعث متلاشی شدن آن صمیمیت عاطفی واحساسی خانواده ها بشود. بنابراین خانواده مهمترین بستر درنهادینه شدن سنت ها وآداب ورسوم فرهنگی وپایدارترین وقدیمی ترین عامل درزمینه رشد وتربیت انسان وهمچنین شناخت رمینه های مختلف برای ازدواج جوانان به خصوص دختران می باشد وهمچنین اولین مشکل وبزرگترین مسئله عدم شناخت ابعاد شخصیت زن ازبعد انسانی است درحالی که اکنون زن ازبعد جنسیت او می سنجد ودرمقایسه با مرد تفاوت های طبیعی وتکمیلی را می نگرند درنتیجه زمینه تقابل بخصوص درنظام خانواده وبه ویژه بین پدر ومادر ومسولیت های حقوقی آنان فراهم می گردد.
بطورخلاصه می توان گفت که عوامل مذهبی وسنتی درمیان افراد کم سواد شدت بیشتری دارد ازدواج درمیان این طبقات بیش ازهر چیزی تحت تاثیر چنین عواملی صورت می گیرد درحالی که شیوه گزینش همسر وتشکیل خانواده درمیان طبقات تحصیلکرده ومرفه قبل ازاین که معلول چنین عواملی باشدتاسرحد امکان با ایده آل های شخصی منطبق می باشد. همین امر تاحد زیاد درکاهش ازدواج درمیان این طبقه موثر است. اهمیت نقش اجتماعی زنان ونقش والدین درخانواده وتربیت ورشد کودکان وبا توجه به این که نقش زنان درجامعه ایران درحال بحث ومطالعه است وبا توجه به تغییر نقش سنتی مردان وزنان درجامعه وخانواده دستیابی به برابر کمال بین مردان وزنان ضروری ولازم است پس می توان نتیجه گرفت که مشکلات زنان وازدواج آنها نیاز به تحقیق وگفتگوهای جامع وکامل دارد که مستلزم مطالعه وبررسی می باشد.
فراردختران، عواقب ومشکلات آن(مژگان فرجی/خبرگزاری سینا. پنجشنبه 18/1/1384)
مبحث فرار دختران، عواقب ومشکلات آن ، تاکنون بسیاردررسانه ها مطرح شده است ودراین مقوله قصد تکرارواضحات نیست، اما آنچه جای تاکید دارد، رشد تمایل فرار ازخانه توسط دخترانی است که فرزند اول خانواده بشمار می آیند ومتاسفانه این مساله تا امروز کمتر مورد توجه مسئولان وکارشناسان امر قرارگرفته است.
درهمین ارتباط چندی پیش مرکز امور مشارکت زنان درروزهای پایانی سال گدشته اعلام کرد که 33 درصد ازدختران فراری، فرزند اول خانواده بوده اند که این مساله به نبود مهارت های لازم والدین برای تربیت وآموزش وانتطارزیاد ازآنان مربوط می شود.
براساس همان تحقیق، تحصیلات 52 درصد این دختران درسطح دبیرستان ، 41 درصد راهنمایی و7 درصد درمقطع ابتدایی بوده است.
49 درصد از دختران براساس این تحقیق درنتیجه ولگردی، 27 درصد دراثر رابطه نامشروع و 24 درصد به علت اعتیاد دستگیر شده اند.
همچنین 48 درصد این دختران میزان خشونت و نزاع بین والدین را زیاد، 50 درصد کم و دو درصد کم و دو درصد در حد صفر اعلام کرده اند و از سوی دیگر 29 درصد آنان دارای دوست اخراجی از مدرسه، 43 درصد دوست خلافکار، هفت درصد دوست بازداشت شده از سوی پلیس و 21 درصد دارای خانواده ای با پایگاه اجتماعی و اقتصادی پایین بوده اند.
دکتر آرمان رضایی، آسیب شناس می گوید: فرار از خانه به رفتاری اطلاق می شود که طی آن کودک و نوجوانان بدون اجازه والدین یا وصی قانونی خود خانه را ترک می کنند و با تاکید بر تعریف فوق، گرچه در نگاه اول فرار پدیده ای فردی به نظر می رسد، ولی با توجه به پیامدهای سوء آن را برای جامعه باید آن را از نوع آسیب های اجتماعی به حساب آورد.
وی اضافه کرد: افراد فراری اغلب متعلق به خانواده هایی بوده اند که در آن پدر به عنوان نهاد قدرت حکومت می کرده است و در چنین فضایی پدر نه تنها تکیه گاه عاطفی و اقتصادی برای همسر و فرزندان محسوب نمی شود، بلکه با استفاده از قدرت جسمی و مشروعیت قانونی خود به سلطه علیه آنان دست زده و با فحاشی، هتک حرمت، ضرب و جرح درخانه واستفاده ازبر چسب ها و ارزیابی های منفی از توانایی های فردی و اجتماعی خود موجب می شود، سایرین و به خصوص فرزند اول به دلیل حساسیت های موجود در خانواده احساس آرامش و امنیت نکنند و به موجب همین حس نا امنی به صورت کوتاه یا بلند مدت از منزل فرار کنند.
رضایی ادامه داد: از سویی دیگر، امروزه هرچند در بسیاری از خانواده ها پدر و مادر دارای حضور فیزیکی هستند، اما حضور وجودی و معنوی آنان برای فرزندان چندان محسوس نیست و در این خانواده ها فرزندان به حال خود رها شده اند، ارتباط آنان با افراد مختلف تحت هیچگونه نظارت خاصی نیست و هیچ ضابطه وقانونی در خانواده حکومت نمی کندو بنابراین روشن است که در چنین وضعیتی زمینه برای ایجاد خلا عاطفی فرزندان به ویژه دخترانی که به عنوان فرزند اول بسیار مورد توجه بوده اند، فراهم خواهد شد که در شکل شدت یافته خود این مساله به فرار از خانه و پناه آوردن به بیگانه منجر می شود.
به گفته وی نباید فراموش کرد که هر خانواده ای دارای باورها و ارزش های فرهنگی خاص خود است وبنابراین با برخورد منطقی به آموزش درست، این ارزش ها به راحتی در محیط خانواده نهادینه خواهد شد و این مسئله سبب پیشگیری از بسیاری معضلات می شود.
رضایی اضهار داشت: اما رفتارهای افراطی بدون ارائه آگاهی های لازم در جهت متهم ساختن ارزش های مورد نظر در ذهن و روان فرزندان سبب ایجاد نوعی طغیان، سرکشی، تمرد و در نهایت فرار از منزل خواهد شد.
این آسیب شناس افزود: باید در نظر داشت، اشتغال سرپرست خانواده به کارهایی که از لحاظ اجتماعی دارای بار غیر ارزشی و غیر قانونی است سبب می شود، فرزندان به انجام جرایم ترغیب شوند وبرای یافتن استقلال مالی، فرار از خانه را به ماندن ترجیح دهند و در این رابطه فرزندان اول بیش از سایرین به الگو پذیری مبادرت می ورزند.
رضایی تصریح کرد: آمارهای غیر رسمی نیز موکد آن است که هر ماه 85 تا 100 کودک و نوجوان از خانه های خود فرار می کنند و بیش از نیمی آنان دختر هستند.
این آسیب شناس افزود: همچنین پرونده های موجود در نیروی انتزامی نشان می دهد، در سال 1378، یک هزار و 224 مورد از خروج بی بازگشت دختران ازخانواده گزارش شده که 145 مورد آن در شهریورماه رخ داده است و از سوی دیگر، گزارش های آماری سه ماه اول سال 1380 نشانگر رشد فرار آنان بوده است.
وی اضهار داشت: فرار دختران از خانه به گونه ای بوده است که در خرداد سال 1380 ، 203 مورد پرونده در خصوص دختران فراری تشکیل شده است و این میزان نسبت به سال 79، 88 مورد رشد نشان می دهد و این درحالی است که بسیاری از خانواده ها برای حفظ آبروی خود فرار دختران را به مراکز قانونی و ذی صلاح گزارش نمی کنند.
رضایی گفت: از میان نوجوانان فراری متواری در سطح شهر تهران، 41 درصد مورد ضرب و شتم قرار گرفته، 24 درصد سابقه ربوده شدن دارند، 24 درصد تجربه تجاوز جنسی، 4 درصد تهدید با اسلحه و 7 درصد سابقه مورد حمله واقع شدن با اسلحه را داشتند.
رضایی اضافه کرد: این نوجوانان در مقایسه با سایرین بیشتردر معرض ابتلا به افسردگی، سوء مصرف دارو و سایر مسائل بهداشت روانی قرار خواهند گرفت به طوری که خطر اقدام به خود کشی در آنان نسبت به سایرین بسیار بالا می رود به طوریکه 30 درصد نوجوانان فراری از منزل در یک منطقه حداقل یکبار خودکشی کرده اند.
‹‹عزت الله یوسفیان››، نماینده مردم آمل و عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی نیز اضهار داشت: آمارهای رسمی و غیر رسمی حاکی از آن است که ماهانه بین 80 تا 110 کودک و نوجوان در کشور از خانه و کاشانه خود فرار می کنند که حدود 60 درصدآنان را دختران تشکیل می دهند. با توجه به پیامدهای سوء فرار از منزل در جامعه، لازم است این معضل را در زمره آسیبهای پر خطر به شمار آوریم و برای کاهش میزان آن چاره ای جدی تر و برنامه ای عاقلانه تر باندیشیم و بنابراین به نظر می رسد باید در تربیت فرزندانمان دقت بیشتری به خرج دهیم.
نماینده مردم آمل در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: به اعتقاد اکثر روانشناسان و جامعه شناسان ریشه اصلی آسیبهای اجتماعی از جمله آنها فرار نوجوانان به خانواده بازمی گردد و به عبارتی دیگر آشفتگی و نابسامانی محیط خانوادگی به عنوان کوچکترین اجتماع بشری حتی در گوشه ای از آن، کل سیستم نظام اجتماعی را دگرگون خواهد ساخت و بنابراین همیشه تطابق و تعادل بین تمامی اعضاء ضروری به نظر می آید.
پروفسور حسین باهری، رفتار شناس و استاد دانشگاه در رابطه با آسیب پذیری فرزندان اول خانواده گفت: فرزندان اول خانواده به دلیل کم تجربگی بسیار آسیب پذیرتر از سایرین هستند.
وی اضافه کرد: دخترانی که فرزند اول خانواده هستند تا زمان تک فرزند بودن بسیار عزیزند که نتیجه این رفتار، حساس شدن آنان نسبت به مسائل پیرامون است اما به محض حور فرزند بعدی این فرزندان دچار خلا عاطفی می شوند و از نگاه دیگر از آنجا که اکثر خانواده های ایرانی از مشکلات اقتصادی رنج می برند، بنابراین این مسئله خودبه تنهایی سبب می شود بار مسئولیت بیشتری بر گردن آنان بیفتد.
به گفته باهری، این مسائل و موارد دیگر سبب می شود که فرد احساس کند خانه جای امنی نیست و همین حس سبب شود، فرد بدون آگاهی از عواقب به ماندن در بیرون از محیط خانه تمایل پیدا کند. این رفتار شناس افزود: با توجه به شرایط موجود، خانواده ها باید قدری شکیبایی به خرج دهند و در برابر مشکلات جوانان تمام تلاش خود را به کار بندند تا بر مشکلات فائق آیند و از سوی دیگر زمان آن فرارسیده است که آنان بیشترین بخش از فعالیتهای خود را به رشد فهم و درک نوجوانان و جوانان اختصاص دهند.
آسیب های اجتماعی فرار پسران از خانه چند برابر فرار دختران است (داریوش آرمان، ایران)
با وجود چند برابر بودن میزان فرار پسران از خانه نسبت به دختران و بالا بودن نیاز آسیبهای اجتماعی ناشی از فرار پسران، از سوی دستگاه های ذی ربط به صورت جدی به این موضوع پرداخته نشده است.
این در حالی است که به رقم افزایش آمار فرار از خانه، برای پیشگیری و برخورد با این پدیده نیز هنوز برنامه منسجمی اجرا نشده است. در حال حاضر، پدیده فرار پسرها از خانه به مراتب گسترده تر و مخرب تر از فرار دختران است. با این وجود مسئولان و متخصان ذی ربط کمتر به این موضوع پرداخته اند.
یکی از روانپزشکان و پژوهشگران حوزه مسائل اجتماعی معتقد است تا زمانی که نگرش نسب به نیازهای جدید نوجوانان و جوانان تغییر نکند و جامعه به آن درجه از درک باور اجتماعی نرسد که نیاز جوان امروز با نسل گذشته کاملاً متفاوت است همچنان باید نظاره گر افزایش نرخ رشد و جرایم و کاهش سن متوسط مجرمان و افزایش شمار زندانیان باشیم. به باور او یقیناً در چنین شرایطی نباید از مشاهده تعداد زیاد جوانی که به عضئیت شبکه های خطرناک و تبهکارانه در آمده اند تعجب کرد.
چرا که آنان زاییده جامعه ای هستند که برپایه تفکر سنتی نسل دیروزشکل گرفته است و با نیازهای اغلب جوانان نسل امروز همخوانی ندارد. شیوع گسترده پدیده فرار دختران و پسران از خانه همواره جزو آسیب ها و معضلاتی بوده که گریبان کشورهای در حال تسعه از جمله ایران را گرفته است. در این جوامع که به نوعی درکش و قوس گذار از سنت به مدرنیته هستند آسیبهایی رخ می دهد که در گذشته کمتر شایع بوده است. معضل فرار از خانه بخصوص در میان پسرها یکی از این آسیبهاست. پایا نه های مسافربری تهران و شهرهای بزرگ جزو نخستین مکانهایی هستند که پسران فراری به آنجا پا می گذارند.
کودک و نوجوان متواری از کانون خانواده، هنگامی که وارد محیط متفاوتی نسبت به شهر و دیار خود می شوندابتدا با اتکا به اصل روانی احتیاط، اطراف پایانه ها و بوستان های مجاور را به عنوان امن ترین مکانها برای استراحت وآشنایی محدود با محیط بر می گزینند.
چند روز بعد هم سرنوشت مشابهی که برای صدها دختر وپسر فراری دیگر رقم خورده بود آنان را نیز با خودبه سوی تارکی ها وآینده نامعلوم می کشاند.
نگرش جوانان به مسائل با مدیریت سنتی جامعه همخوان نیست.
به اعتقاد دکتر محمد جغتایی، رئیس دانشگاه علوم بهزیستی وتوان بخش کشورآمارهای غیر رسمی موجود درکشور نشان می دهد شمارپسران فراری ازخانه، بیشتر ازدخترهاست زیرا نگاه سنتی موجود درجامعه باعث افزایش میزان کنترل خانواده ها بردختران است.
برخوردهای نادرست برخی والدین با فرزندان، افزایش آگاهی های اجتماعی وفردی نسل امروز، برخوردهای غیرمنطقی خانواده ها با فرزندان، برخوردهای سختگیرانه سنتی وسلب آزادی عمل ازپسران وعدم توجه به نیازهای آنان ازجمله مهمترین دلایلی است که این استاد دانشگاه درفرار پسران ازخانه برمی شمارد.
به اعتقاد وی، افزایش سطح فرهنگ خانواده ها، احترام به اصل مشارکت با توجه به خواسته ها ونیازهای معقول ومنطقی پسرها وامن کردن محیط خانه از سوی والدین بخصوص پدرها، نقش کلیدی وکاملاً اثر بخش درکاهش فرار نوجوانان وجوانان ایفا می کنند که متاسفانه به این موارد تاکنون توجه جدی نشده است. یکی دیگر ازنکات مورد اشاره دکتر جغتایی درباره تغیر نگرش جوان ها ودیگر مسائل است.که متاسفانه با مدیریت سنتی جامعه به هیچ شکل همخوانی ندارد. به اعتقاد وی مدیریت فعلی برخی بخش ها نیازمند اصلاحات اساسی است.
از دیدگاه یک روانشناس ، نبود امکانات رفاهی نسبی درشهرستان ها وروستاها، تبلیغات مستقیم وغیرمستقیم درباره جذابیت های شهرهای بزرگ، بیکاری، تورم وگرانی، اختلافات خانوادگی والدین، طلاق وعدم توجه جدی به خواسته های معقول ومنطقی دختران وپسران نسل امروز ازجمله دلایل فرار ازخانه محسوب می شوند.
پسران فراری نا آگاه براساس شنیده ها وتفکرات جسورانه خویش، تصور می کنند به محض فرار ازخانه ورسیدن به شهرهای بزرگ مثل تهران، بلافاصله کارمناسبی پیداخواهند کرد. اما به محض تجربه نخستین شب فرار احساس می کنند تمام رویاهای ساخته وپرداخته درذهنشان به یک باره روی سرشان ویران می شود. آنان به خاطر غرور کاذب توام با شرم از بازگشت به خانه، خودداری می کنند وبه سرعت برای ادامه زندگی ، جذب شبکه های خلافکاری وبزهکاری شده وتحت انواع آزار واذیت های جسمی وروحی قرار می گیرند.این گروه ازپسران اقدام خودرا نوعی اعتراض ودرعین حال خودرا قربانی روابط ناسالم درخانواده وفراموش شده درجامعه می دانند.
دکتر سید هادی معتمدی ، پژوهشگر مسائل اجتماعی درباره علل وریشه های فرار نوجوانان بخصوص پسرها ازخانواده می گوید:‹‹ حوزه آسیب پذیری پسران نسبت به دختران درجامعه کنونی ما بسیاروسیع وگسترده است››.
به عبارتی دیگرمی توان گفت : آسیب های وارد شده به دختران کمتر ازپسرهاست . زیراپسران فراری برخلاف دختران، به راحتی قابل تشخیص نیستند وبخاطر قدرت تحرک وجابجایی بالا می توانند به سادگی موردسو استفاده های گوناگون قرار گیرند.
مدیرکل دفتر پیشگیری ازآسیب های اجتماعی سازمان بهزیستی عوارض ناشی ازفرار پسران را به شدت جدی دانسته وبا توجه به افزایش آمارفرارها، ازبی برنامگی دستگاه ها وسازمان های مسئول برای پیشگیری وبرخوردبا این پدیده سخن به میان می آورد.او می گوید: عوارض و آسیب های فرار پسران چندین برابر بیشتر ازدختران است .
بنابراین ضرورت اهتمام جدی مسئولان ، متخصصان ومتولیان نهادهای دولتی وغیردولتی دراین زمینه کاملاً جدی وبا اهمیت به نظر می رسد.
عنوان صفحه
فصل اول: شخصیت انسانی ومعنی جوان
بخش اول: هویت یابی
بخش دوم: معنی جوان ونوجوان
درباره جوان
فصل دوم: بلوغ روانی واجتماعی جوان
بخش سوم: بلوغ روانی وجنسی جوان
رشد اجتماعی
فصل سوم: بررسی مشکلات سنی
بخش چهارم: بررسی مشکلات سنی
بخش پنجم: مشکلات ونیازهای دوره ی جوانی ونوجوانی
افسردگی
اضطراب
بخش ششم: اعتیاد درجوانان
نقش شخصیت دراعتیاد
اعتیاد وموادمخدردرنوجوانان
بخش هفتم: آسیب های اجتماعی دررابطه با جنس مخالف
الگوپذیری ورابطه با جنس مخالف
آسیب های اجتماعی دختر وپسر
فصل چهارم: نقش خانواده
بخش هشتم: هنجارهایی درتربیت
روش پرورش جوانان ونوجوانان
نقش خانواده
برخوردهای نامطلوب
بخش نهم: توصیه های بهتر برای ارتباط باجوانان
نکته ای به والدین(رشد اجتماعی)
پدرها ومادر ها حتماً بخوانند
بخش دهم: آسیب ها وموانع اجتماعی
پسران ایرانی شغل می خواهند
ازدواج
فراردختران عواقب ومشکلات آن
آسیب های اجتماعی فرار پسران
جوانان دیروز
ضمائم
5