تارا فایل

مقاله جوان و تربیت


جوان و تربیت
" فرزندم ، قبل از آنکه قبلت، سخت شود و اندیشه ات ، مشغول گردد، به تربیت تو مبادرت نمودم."
(حضرت علی علیه السلام)
" تربیت، زیباترین چیزی است که در بهترین انسانها ، آشکار می شود."( افلاطون)
چهار چیز است که اگر جمع شود در دل سنگ
لعل و یاقوت شود ، سنگ بدان خارایی پاکی طینت و اصل گهر و استعداد تربیت کردن مهر از فلک مینایی در من این هرسه صفت هست کنون می باید تربیت از تو که خورشیدجهان آرایی. (سعدی)
در میان عوامل مختلفی که منشا و موجد تحولات اجتماعی می شود، تربیت، آرامترین مطمئن ترین و مفید ترین آنها می باشد، تربیت ، روندی بسیار طولانی دارد و تقریباً در همه مراحل عمر آدمی از تولد تا مرگ، نقش خود را ایفا می کند ، ولی این نقش در برخی مراحل بر جسته و تعیین کننده و در مقاطعی دیگر نقش آن کمرنگ ومحدود می باشد. برخی از دانشمندان نظیر " کارن هورنای " . مهمترین سالهای تربیت پذیری را هفت سال اول زندگی و پاره ای دیگر تا دوران نوجوانی می دانند و معدودی نظیر " کارل یونگ" تاثیرپذیری آدمی از تربیت را تا چهل سالگی ، می دانند. ابتدا باید معلوم نمود که مقصود از تربیت چیست؟ آیا آموختن مفاهیم علمی و یا انباشته کردن ذهن شاگردان است؟
" امرسون" می گوید: " یک مساله علمی را به شاگرد یاد دادن کار آسانی است ، ولی او را با امید و اراده و جدیت تربیت کردن و قوای روحی اش را برای کار آماده کردن ، علمی است دشوار که ازهمه کس ساخته نیست".
در حقیقت ، باید گفت انتقال علم مرحله نازلی از تربیت است و ایجاد روح علمی ، مرحله عالی تربیت می باشد.
در مرحله بعد ، ضروری است، از عواملی که اثر گذار بر تربیت هستند ، سخن گفت،مهمترین آنها عبارتند از: زمینه ژنتیکی ، عامل محیط خانوادگی ، محیط آموزشی ‹ مدرسه›، محیط اجتماعی ‹نفوذ همسالان ،نهادها و مراکز اطلاع رسانی و رسانه های گروهی›، عامل رشد ( تحولات مربوط به عامل سنی )، عامل مذهب و در نهایت اراده خودساز شخصیت . هر یک از این عوامل در زمان خاصی ، وارد صحنه شده و تاثیرات خود را بر آدمی اعمال می نماید . به گونه ای که می توان ، شخصیت فرد را بر آیند عوامل مذکور تلقی نمود با این توضیح که دایره نفوذ تاثیر هر یک از عوامل که گسترده تر باشد، شخصیت آدمی در همان جهت ،شکل می گیرد.
در گام سوم ، باید ملاحظه نمود تربیتی که بتواند از جوانان شخصیتی متعادل و هماهنگ به وجود آورد چه ویژگیهایی داد؟ چنین تربیتی باید ناظر بر جنیه های متنوع وجود آدمی به شرح زیر باشد:
الف – تربیت بدنی (فیزیکی) – هدف اصلی از چنین مقوله تربیتی ، این است که توان و نیروی فعال جوان را در مسیری مطلوب و هدایت شده ، به جریان بیاندازد و روح آدمی را پاکیزه و مصفا کند و بر اعتماد به نفس فرد بیفیزاید .
ب – تربیت عاطفی – غایت تربیت عاطفی ، پرورش احساس نوعدوستی ، همدلی و تفاهم با دیگران و به ویژه همسالان است . به گونه ای که جوانان بتوانند به درستی با معاشران و دوستان و اطرافیان خود به دادو ستد عاطفی بپردازند و بیش از آنچه که " منش گیرنده " داشته باشند از " منش دهنده " برخوردار باشند و به مرحله ای برسند که " ایثار عاطفه " به دیگران را مقدم بر " دریافت عاطفه " از دیگران ، بدانند.
ج – تربیت اجتماعی – انتظار ما از تربیت اجتماعی جوانان ، این است که آنها از جایگاه و منزلت حقیقی خود خود در جامعه آگاه باشند و به خوبی بتوانند چنین موقعیتی را احراز نمایند.
فعالیتهای فوق برنامه مدارس ، گروههای بحث و بیان ، تحقیق گروهی ، مسابقات فرهنگی وهنری ومحافل بحث و انتقاد جوان ، فرصتهای ارزنده ای برای فرایند اجتماعی شدن جوانان ، محسوب می شوند.
د – تربیت عقلی ( ذهنی ) – چنانچه بشری را به عنوان فرایندی بی انتها ، درنظر آوریم و تکوین منش را بر تعلیم دانش مرجح بدانیم در این صورت ، باید اذعان نمود که تربیت فکرو اندیشه در بالاترین جایگاه " هرم تربیت " قرار می گیرد. اگر چه به گفته " ویل دورانت " ، ما در شرایطی از جهان معاصر بسر می بریم که از تفکر و اندیشیدن ، بازمانده ایم و بر همین اساس ، از لذت اندیشه و فکر نیز محروم مانده ایم .
ه – تربیت اخلاقی ( معنوی )- منظور اصلی از این بعد تربیت این است که بتوانیم نسلی را بپروارنیم که نه فقط حامل معرفت دینی باشد بلکه عامل معرفت دینی محسوب شود. و در حقیقت چنین تربیتی بتوانندبه " تحول از درون" منجر شود و خود نیزمنشا تحول دردلها وجانها ی دیگری باشد . برخی ازکارشناسان سازمان یونسکو از جمله راه حلهایی که برای آموزش نوین جوانان ، پیشنهاد می کنند . این است که باید به گونه ای عمل نمود که استقرار مجدد ارزشها و طرز تلقی های اخلاقی در جوامع در حال دگرگونی را شاهد باشیم .
جوان وتعالی شخصیت
" هرکس مسلمانی را گرامی بدارد خدای والا را گرامی داشته است "
رسول اکرم (ص(
"عظمت انسان ا برکت روخ اوست که آن نفحه الهی چراغ خداوندی منعکی کننده نور آسمانی و مستعد قبول صورت کل جهانی و بالاخره با همه جهان برابر است"

فرانسیس بیکن
شخصیت هر فرد محبوبترین پدپده مورد علاقه اوست غریزه حب ذات که براساس حکمتی الهی در وجود انسان به ودیعه گذاشته است آدمی را بر می انگیزد تا بر مبنای خود دوستی از مخاطرات و ناملایماات خود را مصون نگاه داشته و بقای عمر و زندگیش را تدبیر نماید چنین غریزه ای انسان را به دفاع از تمامی موجودیت و شخصیتش وا می دارد و او را به جبه گیری در مقابل هر عملی که شخصیت او را تهدید کند بر می انگیزاند از این رو ی طبیعی به نظر می رسد که به دیگران اجازه نفوذ به قلمرو شخصیت خویش ندهد و در حقیقت " تحقیر شخصیت"دیگری به این مفهوم است ضربه ای را به اصلی ترین جنبه مورد علاقه اش وارد کنیم و بیشنرین مقاومت را در او علیه خود به وجود آوریم در مقابل " تکریم شخصیت " احساس ارزش را در فرد بالا می برد و رویکرد وی را نسبت به جهان درون و جهان برون متحول می کند " نکوداشت "شخصیت جوانان به نتایج زیر منجر می شود
1-موجب جلب اعتماد آنان به اطرافیان شده و در نتیجه تفاهم دو نسل راباعث می شود
2-این روش اقتدا به سیره نبوی ( ص) وشیوه اولیا خداست آنان هموراه جوانان را مورد تکریم قرار داده و منزلت خاصی برایشان تامل می شوند
3-تکریم جایگاه نسل جوان موجب " گناه ستیزی " آنان خواهد شد زیرا زیرا کسانی که در درونشان احساس عظمت و منزلت می کنند نه تنها دست از گناه می شویند بلکه به گناهان یورش می برند تا جامعه سالم بماند و در مقابل تحقیر نسل جوان زمینه " گناه پذیری " را مهیا می کند و آنان را نومید و سگردان در جامعه پیچیده و دشوار معاصر رها می کند
4- "نکوداشت شخصیت جوان " استعدادای راکد و ذخیره او را به حرکت در می آورد و آنها را به تواناییهای بارز و آشکار پیوند می زند تا نیروی عظیمی که از این طرق حاصل می شود برای دستیابی به هدفهای مهم و ارزشمند زندگی کفایت نماید
جوانان برا ی مشارکت در جامعه مدنی نیاز یه شخصیتی دارند که ابتدا مورد پذیرش خودشان باشد و بعد از آن مورد پذیرش جامعه باشند " تکریم نفس "مقبولیت شخصی و اجتماعی را باعث می شود
شیوه ها و راه کارها
1- پذیرش شخصیت جوانان همان گونه که هستند زمینه را برای ارتباط توام با تفاهم مساعد نموده و تداوم ارتباط صمیمانه را تضمین می نماید .
2- گفتگوی خود را با موضوعی که مورد علاقه جوان است آغاز کنیم این اقدام منجر به جلب توجه اعتماد و اطمینان عمیقی می شود به گونه ای که نقطه آغاز روشنی در اتباط متقابل به وجود می آید .
3- جوانان با هر دریچه ای که به جهان خارج از وجود خود می گشایند تجربیتاشان را غنی تر و گسترده تر کرده و جریان رشد اجتماعی شان را تسهیل می کنند در مقابل محدودیت روابط انسانی منجر به وقفه در رشد اجتماعی فرد می شود می توانیم جوانان را به توسعه روابط انسانی مطلوب ترغیب کنیم تا تجربیات وسیعتری را جذب کنند
4- با تاکید بر نیروهای درونی آنان یافت نه د ربیرون از وجودشان به این مفهوم که شخص برای ارزیابی میزان لیاقت خود بیش از آنکه بر اظهار نظرهای دیگران متکی باشد بر احساس درونی خود تکیه کن
5- یکی از اهداف تربیت جوانان ایجاد نظام همبستهای از ارزشها در درون خود آنان می باشد آن گونه که فرد به معیارها وملاکهایی مجهز شود که قادر به تشخیص ارزشها از ضد ارزشها باشد و در مورد آنها بتواند به مقایشه بپردازد و از نوعی قضاوت و داوری ضد ارزشها باشد و در مورد آنها بتواند به مقایشه بپردازد و از نوعی قضاوت و داوری صحیح برخوردار گردد برای این منظور لازم است با ترتیب دادن مجالس بحث و انتقاد قوای عقلانی خود را پرورش داده و در او توانایی مقایسه و قضاوت ایجاد کنیم چه آنکه از درجات و مراحل بالای تفکر مقایسه امور با یکدیگر ونیز داروی درباره آنهاست
6-در گفتگو و مباحثه با جوانان باید به جای توسعه انقیاد ذهنی در پی پرورش انتقاد فکری بود و زمینه های ایجاد نمود که آنان بتوانند با بحث وگفتگودرباره نظام ارزشها بایدها و نبایدهای اخلاقی درک روشنتری درباره این گونه امور پیدا کنند و توانایی تمیز انتقاد سازنده از انتقاد مخرب و به کار گیری شیوه های مناسب گفتگو را بیابند حاصل چنین گامهایی در تعالی شخصیت جوانان تبلور خواهد یافت
جوان و جستجوی هویت
" جستجوی یک جوان در پی هویت ، از برخی لحاظ همان جستجوی معنای زندگی است."(اریکسون)
از واژه های پر معنای ادبیات نوجوانی و جوانی ، " هویت " می باشد معنای این عبارت همزمانی آغاز تامل و تفکر درهویت خویش و شروع نوجوانی است. پدیده ای که بعدها و در سالهای جوانی به صورت تکوین هویت یابحران هویت ظاهر می شود. لذا مهمترین سالهای زندگی یعنی دوران نوجوانی و جوانی عرصه تجلی شکل گیری و یا از هم پاشیدگی هویت می باشد.
" تعریف هویت"
در میان تعاریف متنوعی که در باب هویت فرد ذکر شده اظهار نظر " جان گاردنر" از صراحت وجامعیت بیشتری برخوردار است . او می نویسد:" یک فرد جوان باید بیاموزد که بیش از هر چیز خودش باشد ، در جایی که بیشترین ارزش را برای دیگران دارد – دیگرانی که مطمئنا ً برای او نیز عزیزتر از هر چیز دیگر هستند مراد از اصطلاح " هویت " چنین رابطه متقابلی است که متضمن یکی بودن با خویشتن و در عین حال به نوعی سهیم شدن با زندگی درونی دیگران است."
" مفهوم بحران هویت"
مطابق تعریف مذکورحفظ تعادل میان " وحدت با خود" و " حضور در تجربه باطنی دیگران" از نشانه های احراز هویت محسوب می شود بر این اساس هر گاه تعادل مذکور بر هم خورده و حالت عدم توازن میا ن آنها به وجود آید نوعی اختلال یا بحران در هویت پدیدار می شود آن وضعیت را اریک فروم با زیبایی خاصی چنین توصیف می کند :" لزوم همرنگ شدن {با دیگران} با از دست رفتن هویت بیشتر می شود."
ازعبارت " فروم" چنین برداشت می شود که فرد تامین انتظارات دیگران ومانندآنها شدن را بر " خود واقعی بودن" ترجیح دهد ناگریز است بهای سنگینی بپردازد و آن دست کشیدن ازخود انگیختگی و فردیت است." اریکسون" نیز بحران هویت را در عدم توانایی نوجوان برای قبول نقشی که جامعه از او انتظار دارد ، معنا می کند. شایدمشکلات متعددی باشد که فرد در سالهای بعد زندگی به جهت بحران هویت با آن مواجه خواهد شد.
" زمینه های پیدای بحران هویت"
از چالش های مهم مبحث حاضر چگونگی نفوذ پدپده بحران هویت در فرهنگ تفکر و باورهای قشرهایی از جامعه ماست . برخی از زمینه های تاریخی ظهور بحران به شیوه بر خورد ما با تمدن غرب در حدود دویست سال پیش بر می گردد . آن زمان غرب در موقعیت بسیار خوبی از جهت پیشرفتهای علمی قرار داشت ولی روش پیشینیان ما عمدتاً بر دو رویکرد در قبال تحولات اروپا متکی بود: الف) طرد ، نفی و انکارو. ب) مرعوب شدن، خودباختگی وتسلیم. و رویکرد سومی که مبتنی بر اخذ و اقتباس آگاهانه از پیشرفتهای علمی و صنعتی غرب همراه با حفظ ارزشها، اصالتهاو فرهنگ و تمدن خودی باشد، چندان مورد توجه قرار نگرفت و لذا فاصله موجود میان ما و غرب از لحاظ علمی و فنی بیشتر شد و زمینه ساز این تفکر گردید که برای جبران گذشته ها وپر کردن فاصله طولانی به وجود آمده چاره ای جز غرب گرایی ، غرب باوری و غرب پرستی نیست . لازمه این گرایش به فرهنگ غربی جداشدن و دست کشیدن از هویت و فرهنگ خودی بود. لذا این باور در اذهان عده ای به وجود آمد که قطع پیوند با ریشه های فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی و نفی خویشتن تنها راه چاره است . همانگونه که برخی نظیر " تقی زاده " بر این باور بودند که " هیچ راهی برای ما نمانده است جز اینکه از سر تا پا فرنگی شویم". علاوه بر زمینه های تاریخی ، برخی عوامل موجود در عصر جدید نیز به بحران هویت دامن زده است مسایلی نظیر گسست فرهنگی ، فرد گرائی افراطی سکولاریسم ، تضاد نسلها، تغییرات پر شتاب زندگی ، خلا آرمانی ، فقدان عامل دین و مذهب ، پدیده کلان شهرهای بزرگ و نظام نا کار آمد آموزش و پرورش هر یک در جای خود ، اثرات تعیین کننده ای بر بحران هویت داشته و روند آن را شتاب بخشیده است که فرصت پرداختن به همه آنها نیست ولیکن از باب اشاره ،به گفتاری از مارسیا‹ 1985› اکتفا می کنیم . به گفته وی " در جوامعی که مذهب وجود ندارد ، نوجوانان بحران {هویت} شدیدتری را تجربه می کنند چرا که مذهب به مهمترین سوالات نوجوانان یعنی : از کجا آمده ام ؟ چه کسی هستم ؟ به کجا خواهم رفت و چه باید بکنم ؟ پاسخ می دهد."
" راه کارها وپیشنهادها"
غالبا ًراه کارهای اساسی متکی بر شناخت دقیق مساله بوده ورابطه منطقی باآن دارد . در این مورد نیز همین قاعده صادق است و در کوتاه مدت و دراز مدت ، پیشنهادهای مشتمل بر جنبه علمی و کاربردی و قابل طرح مورد نیاز را انجام داد:

الف – بازنگری در محتوی و مضمون کتابهای درسی به ویژه در سالهای نوجوانی و ارائه مطالب جدیدی که به ایجاد بینش نوینی نسبت به خود، زندگی و نقشی که او می تواند ایفا نماید، منجر شود.
ب- بازنگری در محتوی مضمون و شیوه ارائه برنامه های ویژه کودکان ، نوجوانان و جوانان در صدا وسیما به گونه ای که به ایجاد دلبستگی عمیق نسبت به فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی منجر شده و در یافتن هویت فرهنگی و هویت تمدنی آنان را یاری دهد.
ج- تلاش در جهت حل معضل کاهش انگیزه تحصیلی ، ترک تحصیل ، توقف پشت دیوار بلند کنکور و بیکاری که هر یک عامل مهمی در ایجاد سر خوردگی و بی هویتی است.
در کوتاه مدت نیز اقدامات قابل پیشنهاد عبارتند از:
1.تقویت زمینه های تبادل فکری و هم اندیشی با نسل جوان به منظور درک مشکلات و معضلات درونی آنان و پاسخ به پرسشهای بنیادین .
2.توسعه مناسبات میان والدین و فرزندان از حیث عاطفی ، روحی و کلامی به منظورجلب اعتماد نسل جوان و در نهایت گرایش به الگو پذیری با هدف تحکیم هویت خانوادگی آنان.
3.تقویت زمینه های بروز و حضور نوجوانان و جوانان در عرصه های مشارکت و تصمیم گیری های اجتماعی با هدف تحکیم هویت جمعی آنان .
4. یاری رساندن به نوجوانان و جوانان برای شناخت هر چه بیشتر توانمندیهایشان تا علاوه بر متناسب بودن انتظارات آنان از خویش با توانمندیها ، این گروه سنی بتوانند موفقیت های بیشتری در تحصیل ، شغل و زندگی بدست آورند با هدف تحکیم هویت شخصی آنان.
5.. تشویق اطرافیان نوجوان و جوان به ویژه اولیاء و مربیان برای این منظور که در سنین مذکور به فرد از منظر جدیدی به عنوان " مشاور " به او نگریسته شود و در عمل نیز آنچه که لازمه تحقیق این رویکرد می باشد ، مراعات گرددتا این تحقیق این رویکرد می باشد مراعات گردد تا این نسل عملا ً احساس منزلت و شخصیت قابل احترام نموده و در نهایت احساس هویتی ارزشمند و با افتخارنماید.
6. تفهیم این واقعیت به نسل جوان که " زندگی کردن" غیر از " با معنا زندگی کردن " است اینها دو چیزجدا از یکدیگرند " زندگی کردن " به خودی خود افتخاری نمی آفریند ولیکن بامعنا زیستن در خور افتخار و تکریم خاصی است.
7.. ایجاد و تقویت زمینه هایی که به مددآن نوجوان و جوانان قادر به تفکر منتقدانه نسبت به فرهنگ بیگانه و به ویژه فرهنگ غرب باشند این امر زمینه رابرای تکوین هویت فرهنگی پایدار و برخورد موثر با هجوم فرهنگی مهیا می کند.
جوان و نیازهای روحی
‹ای انسان › آیا گمان می کنی که موجودی خرد و بی مقداری ، و حال آنکه ‹راز› جهان عظیم تری در کتاب روح تو مندرج است . درد تو از خود توست ولی نمی دانی و دوای تو نیز در خود توست ولی نمی بینی و تو آن کتاب مبینی هستی که به یاری حروف اندک آن ، رازهای عظیمی آشکار می شود.
>منسوب به دیوان اشعار حضرت علی علیه السلام<
جوانی ، مهمترین بخش زندگی آدمی است و در دوران ، مهمترین مسئله برای جوانان ، نیازهای روحی آنهاست ، و باز مهمترین مسئله در این حوزه ، نحوه تامین و اقناع مطلوب این قبیل نیازهاست.
چگونه نیازهای جوانان را بشناسیم؟
شیوه های شناخت و معرفت نیازها، اهمیتی دارد. روش های عمده شناخت عبارتند از :

1- مشاهده رفتار و حالات جوانان ،معرف بخشی از احتیاجات روانی اساسی آنهاست . در موقعیت های گوناگون ، اغلب می توان از ورای رفتار ظاهری به احتیاج باطنی و از جلوه های بیرونی شخصیت آنان به نیازهای درونیشان پی برد.
2- گفتگو با جوانان ، فرصت ارزنده ای را برای شناخت نیازهایشان فراهم می آورد . شایسته است ، هر زمان که موقعیت برای همدلی با آنان مهیا می شود، گفت و شنودهایی صمیمانه و موثر ترتیب داد تا از خلال کلمات و عبارات جوانان ، به دنیای درونیشان نفوذ کنیم . حضرت علی علیه السلام ، دراین مورد جمله زیبایی دارند و می فرمایند: "انسان در زیر زبانش نهفته است."
3- مطالعات و بررسی هایی که در خصوص جوانی و شگفتی های آن به عمل آمده است و نیز منابع علمی و پژوهشی در این زمینه ، می تواند بخشی ازاحتیاجات روحی و روانی آنان را به ما بشناساند.
4- تفکیک و بازشناسی نیازهای اصیل از نیازهای کاذب نسل جوان ، گام موثری در جهت شناخت دنیای درونی آنان است و در مقابل ،مساعدت به جوانان برای آنکه بتوانند بین نیازهای منطقی و خواسته های غیر منطقی خود فرق بگذارند، آنان در تعدیل خواسته هایشان وانطباق با تواناییشان یاری می دهد.
نیازهای اساسی جوا نان:
در نگاه اول، نیازهای آنان را می توان به دو دسته با عناوین " نیازهای اولیه " و" نیازهای ثانویه " تقسیم کرد. منظور از" نیازهای اولیه " احتیاجات زیستی یا فیزیولوژیک نظیر احتیاج به هوا ‹اکسیژن›، آب، غذا ، استراحت ، خواب و برخی ضرورتهای غریزی دیگر است. " نیازهای ثانویه " در حقیقت، همان نیازهای اساسی روانی هستند که به طور عمده شامل موارد ذیل است :
1- نیاز به امنیت ‹ ایمنی خاطر› : به این مفهوم که جوانان در کلیت زندگی ، بتوانند نسبت به محرکهایی که از محیط خانواده ، جامعه ، آموزشگاه و گروه همسالان دریافت می کنند، پاسخ مناسب بدهند و از نوعی آرامش درونی برخودار شوند و بر نگرانی های خاص این سنین فایق آیند.
2- نیاز به مقبولیت ‹ پذیرش› : با این توضیح که نسل جوان از جایگاه و منزلت مقبولی در نزد خانواده ، جامعه ، آموزشگاه و به ویژه گروه همسالان برخودار باشد و این موقعیت از سوی نهادهای مذکور ، به خوبی پذیرفته شده باشد .
3- نیاز به موفقیت و پیشرفت : جوانان ، جویای نام، افتخار و کامیابی هستند و هر عاملی که بتواند احساس تعادل را در آنها ارضا کند، مورد توجهشان واقع می شود . هر نوع پیشرفت نسبی جوانان ، چنانچه مورد تایید اطرافیان و تشویق آنها واقع شود، آنان را در اتخاذ گام های بلند و اساسی به سوی آینده یاری می دهد.
4- نیاز به دادو ستد عاطفی: احتیاج به دوست داشتن و دوست داشته شدن مکمل یکدیگرند . جوانان به همان اندازه که مایلند با دیگران ، رابطه مبتنی بر عواطف پاک و سالم برقرار کنند ، نیاز دارند تا متقابلا ً مورد لطف محبت دیگران نیز واقع شوند . ابراز محبت در جلوه های مختلف قلبی ، زبانی و عملی موجب اطمینان خاطر آنان می شود.
5- نیاز به تحصیل یک فلسفه حیاتی ارضا کننده : اگر جوانان بدانند که " چرا " باید زندگی کنند ، قادر خواهند بود با هر" چگونه ای" بسازند، یعنی با مشکلات خاص زندگیشان به خوبی مقابله کنند . لازم است، اندیشه جوانان را در مورد مسائلی نظیر فلسفه خلقت ‹ آفرینش › فلسفه زندگی و فلسفه مبارزه برای زندگی تقویت و در جهات اقناع کننده ای آنها را هدایت کرد.
6- نیاز به معنویت : جوانان ، روحی پاک و قلبی زلال دارند و مایل اند با مبدا هستی و پروردگارمتعال رابطه ای روشن، قابل درک و مستمر برقرار کند ، این نیاز ، اصیل ترین ، احتیاج روحی آنان محسوب می شود.
7- نیاز به خود شکوفایی ‹ تحقیق خویشتن›: اگر شرایط برای جوانان به گونه ای فراهم شود که آنان بتوانند همه ظرفیت های درونی و استعدادهای مکنون خود را بشناسند ، در حقیقت تحقق نفس در آنها تجلی یافته است.
جوان و سلامت روان
" سرنوشت خود را با افکارتان تعیین کنید." کارلایل
" ما همان گونه زندگی می کنیم که می اندیشیم." ماردن
بی شک جوانان به همان اندازه که مایلند از سلامت بدن برخوردار باشند به منظور روشن تر شدن موضوع ضروری است که قدری در معنا و مفهوم این پدیده تامل کنیم روان شناسان مکتب کمال برخی از شاخص های سلامت روان را به قرارزیر معرفی می کنند :
1.میان محرکها و پاسخ های فرد ،تناسب و تعادل منطقی وجود دارد .
2.آرمان ها و هدفها ی فرد ،در محدوده امکانات او فرار دارد به این مفهوم که در انتخاب اهداف زندگی به واقعیت توجه کافی می شود
3.فردی که داری سلامت روان است آگاهی و شناخت نسبتا ًمطلوبی ازانگیزه های خویش دارد و ارتباطی منطقی میان انگیزه و رفتار خویش برقرار می کند .
4. فردی که روانی سالم و به هنجار دارد معمولا ً روانی یکسان و همانگی دارد برای مثال در حوزه احساسات و انفعالات " ثبات عاطفی " دارد و به سادگی دستخوش هیجانات زودگذز و ناپایدار نمی شود.
5.. میان انتظارات شخصی فرد از خویش و توانایی های ذاتی اوتناسب منطقی و معقولی وجود دارد به این مفهوم که هیچ گونه تضادی در این مورد مشاهده نمی شود و او قادر است با درک هویت خویش تضادهای درونیش را برطرف کند.
6.فرد با روبه روشدن با شکست ها و واقعیت های دردناک زندگی توانایی ویژه ای دارد او ناکامی های خود را با شجاعت می پذیرد و از آنها به منزله سکوی پرتاب به دنیای کامیابی ها و موفقیت هایش استفاده می کند.
ما و سلامت روانی جوانان به راستی اطرافیان جوان چه نقشی در تامین سلامت روانی او می توانند ایفا کنند؟برخی از راه کارها در این مورد عبارتند از :
1. یاری رساندن به جوانان تا از توانایی هایشان آگاه شوند و انتظاراتشان را از خویشتن بر مینای توانایی هایشان تنظیم نماینداین امر مقدمه ای برای دستیابی آنها به سازگاری شخصی است.
2.. به منظور حفظ " حرمت نفس "جوانان ما نیز خواسته های خود را از آنان متناسب با امکاناتشان در نظر گیریم تا در رشد اعتماد به نفس انان وقفه نیفتد.
3. به لحاظ تاثیر روانی شکستها و ناماکی ها بر اعتماد جوانان ضروریست که پس از هر ضربه و ناکامی به ترمیم روحی آنان بپردازیم و توان لازم را برای مقابله با مشکلات احتمالی آینده در آنها ایجاد نماییم
4. باید به جوانان تفهیم نماییم که "حادثه" و " تفسیر حادثه" دو موضوغ متفاوت از یکدیگرندیک حادثه برای دو نفر واکنش های متفاوتی را به دنبال دارد و این امر در حقیقت به تفسیر فرد از حادثه مرتبط می شود .افراد حوادث را بر اساس تجربیات ،پیشین زمینه ذهنی و نوع رویکردشان تفسیر می کنند.
5.. مساعدت به جوانان به منظور تنظیم برنامه ای متنوع در زندگی از ضرورتهای ارتباط با آنان در تامین سلامت روانی است زیرا روح آدمی نیاز به تنوع مطلوب و دلپذیر دارد ،به گونه ای که کهر و فعالیت و درس و مطالعه ،عبادت و معنویت ،دیدار دوستان و بستگان ،ورزش و برنامه های مفرح ،هر یک در جای خود در زندگی نسل جوان مطرح شوند.
6.ایجاد فرصت های مطلوبی برای همدلی با جوانان ،گام موثری در تامین سلامت روانی آنان است .زیرا گفت گوی صمیمی و سازنده دریچه ای برای فشارهای روحی است اطرافیان نسل جوان بیشترین تاثیر را در تامین سلامت روحی آنان دارند.
7.عادی تلقی کردن مشاوره ،نسل جوان را بر می انگیزد تا به منظور تامین و حفظ سلامت روانی خویش با مشاورانی آگاه و متعهد ،گفت وگوکند و راه حلی مطمئن برای مشکل خویش بیابد .این امر از راه معرفی مراکز مشاوره،تاکید بر اهمیت مشاوره در سلامتی روانی و تایید جنبه های مثبت و سازنده مشاوره ،امکان پذیر خواهد بود.
جوان و هدف زندگی
هدف برای جوان ، همچون فانوس دریایی برای کشتی است که مانع غرق شدنش در دریای زندگی می شود
کشتی های اقیانوس پیما به مدد قطب نما و رادارها، مقصد خویش را در دل شب ‎های تاریک وطوفانهای مهیب می یابند . جوانان نیز در دریای زندگی به مدد هدف و آرمانی که دارند به ساحل سپیده می رسند."
(ماردن)
اگر این واقعیت را بپذیریم که ذهن جوان ، ذهنی پر تکاپو ، متفحص و جوینده است ، آن وقت پذیرش است مطلب که آنها علاقمندند از زندگی و هدف آن ، بیشتر بپرسندآسانتر خواهد بود . هدف برای زندگی نسل معاصر ، همچون آهن ربای نیرومندی است که تمامی ذرات وجود جوانان را به خود جذب می کند و علاوه بر اینکه مانع از پراکندگی و تجزیه نیروهایشان می شود، قادر است توان آنان را به طور متمرکز ، در جهت ارزنده ای شکل داده و به کار گیرد.
هدفداری و آثار آن
شاید کمترفرصتی پیش آید که جوانان در این معنا تامل کنند که هدف چه نقش در زندگیشان ایفا می کند، ولی احتمالاً آگاه کردن آنها به برخی از تاثیرات مطلوب و سازنده هدفدار ، آرامش بخش است و ما به اختصار در اینجا به آنها می پردازیم:
1-انتخاب هدف در زندگی جوانان ، موجب تمرکز قوای فکری و وحدت وجود آنان می شود و از هرزرفتن توانایی هایشان مانع می شود.
2-قاطعیت و جدیت از پیامدهای مطلوب هدفداری نسل جوان است . زیرا آن کس که می داند از زندگی چه می خواهد ، درمقابل با حوادث غافلگیر نخواهد شد.
3- حل تعارض ها و تردیدها ی کشنده زندگی ، با انتخاب هدفی مطلوب ، میسر است. سرگردان‎های بی پایان برخی از جوانان ، معلول نداشتن هدف روشن و مشخص است.
4- قدرت تاثیر گذاری نسل جوان بر اطرافیان ، به نوع هدف زندگی بستگی دارد . هدفداری به جوانان ، سرعت عمل، انتخاب موثر و قابل دفاع و صراحت خاصی می بخشد.
5-بهره گیری از فرصت ها یا به عبارتی " مدیریت زمان" از آثار مطلوب هدفداری است، زیرا کسی که به خوبی می داند، " هدف اعلای زندگی چیست" ، فرصت ها را خود می سازدو منتظرفرا رسیدن فرصت نمی ماند.
نقش ما و هدفداری جوانان :
بخشی از وظایف را که ما در قبال نسل جوان داریم ، این است که :
– به آها یاری دهیم تا تفاوت اصولی میان"هدف" و" آرزو" را به خوبی درک کنند.
– به آنها تفهیم کنیم که " هدف آدمی " بیانگر نوع شخصیت اوست. هدفهای عالی انسان ، نماینگر روحی با ارزش و سرشار است.
– به جوانان بیاموزیم چنانچه به هدف خود رسیدند، بلافاصله هدف دیگری را جایگزین هدف پیشین کنند و به هیچ وجه ، اسیر ابتذال و روزمرگی نشوند.
– دوستانه و صمیمانه به آنها بگوییم ، همانگونه که هرانتخابی باید متکی به دلایلی باشد، " انتخاب هدف" نیز باید مستدل و قابل دفاع باشد.
– به آنها پیشنهاد کنیم ، چنانچه درانتخاب هدف خویش ، بر سردو راهی قرار گرفتند ‹ تعارض› ، می توانند با یکی از نزدیکان ، افراد مورد اعتماد خویش یا مشاوران و مربیان آموزشگاه ارتباط برقرار کنند و موضوع را به مشورت بگذارند تا در سایه " هم اند یشی " و تبادل فکر، ضریب خطای احتمالی را کاهش داده و بر احتمال موفقیت خود بیفزایند.
– به جوانانی که در آستانه برگزاری کنکور ورود به دانشگاه هستند، صادقانه و دوستانه بفهمانیم که هدف زندگی در دانشگاه رفتن خلاصه نمی شود، بلکه ورود به دانشگاه یک هدف مرحله ای است نه هدف غایی، تا آسیب پذیری های احتمالی که در اثر خلاء آرمانی به وجود می آید ، مصون و محفوظ نگه داریم و مسیر رشد و تعالی آنان را هموارکنیم.

جوان و دوستی
"ناتوان ترین مردم کسی است که از انتخاب دوستان برای خود عاجز باشد و از ناتوان تر کسی است که دوستانی که دارد از دست بدهد."
حضرت علی ‹ع <
انسان از چه روی به معاشرت با دوست نیازمند است ؟ آیا به این جهت که موجود ی اجتماعی است یا از این جهت که در معاشرت علاقه مند به کسب بینش زندگی و دانش اجتماعی است؟ پاسخ ما، هر دو را شامل می شود. جوانان به دو دلیل بیش ازسایرین به دوستی ها گرایش دارند: اول اینکه آنان می خواهند در گروه همسالان جایگاهی داشته باشند و پذیرفته شوند تا از این راه بر احساس تنهایی خویش فائق آیند و از سوی دیگر حلقه ارتباط دوستی است که فرد می تواند خودی نشان دهد و ابراز وجود نمایند و بخشی از توانایهایش را به ظهور برساند. دوستی و مصاحبت در فرهنگ و ادبیات ما پیشینه ای عمیق و کم نظیر دارد . برای مثال برخی از حکما گفته اند :" دوستان را دریاب که زیور آسایشند و ذخیره گرفتاری " .یا " هر که دوست فراوان دارد بر گردن دشمنان سوار شود."
تنوع دوستی ها درستی ها جوانان بر اساس جذبه و شور شکل می گیرد و معیارها بیشتر ، عواطف و احساسات است و کمتر پایه های منطقی و ارزشی دارد .
" موریس دبس " که در زمینه روان شناسی بلوغ مطالعات و تحقیقات زیادی کرده است عقیده دارد که دست کم سه نوع دوستی در این دوران ( اوایل جوانی ) شکل می گیرد.
1. دوستی هایی که غالبا ًمیان جوانان همسن و همجنس در محیط آموزشگاه یا محیط های شبانه روزی نظیر خوابگاه های دانشجویی شکل می گیرد و در بیشتر موارد یا به خاطر خدمتی است که یکی در حق دیگری در موقعیت خاص انجام دادهاست یا در نتیجه سلب اعتماد از یک دوست قدیمی به وجود می آید . این نوع دوستی ها با تقدیم هدیه و نشان دادن احساسات خالصانه به اوج می رسد و بیشتر این دوستان ترجیح می دهند که دوستانشان همواره متعلق و منحصر به خودشان باشد و دیگری در این ارتباط عاطفی مشارکتی نداشته باشد.
2.دوستیی که بین جوان و نوجوان یا کودک به وجود می آید و مبتنی بر حمایت فرد از دوست خردسال است ،در مورد این دوستی ها باید از نظر اخلاقی و روحی کاملا ًاحتیاط کرد . در غیر این صورت احتمال راه یافتن انحرافاتی از قبیل آلودگی جنسی به این دوستی ها وجود دارد و این زمانی است که بد آموزی های خانوادگی ، مراقبت نکردن والدین و خلاءعاطفی کودک ، نوجوان یا جوان زمینه را برای لغزش های اخلاقی فراهم می نماید.
3.دوستیی که بین جوان و فردی که بزرگتر از او به وجود می آید ودوست بزرگتر به خاطر داشتن جاذبه های اجتماعی می تواند اعتماد جوان را به خود جلب کند که در بعضی موارد این دوستی به رابطه ای تنگاتنگ می انجامد . منزه بودن دوست بزرگتر در این روابط و نظارت خانواده بر دوستی جوانان و نوجوانان ضرورتی انکار ناپذیر است.
معیارهای انتخاب دوست
جوانان در دوست گزینی همانند هر انتخاب دیگری نیازمند معیارهای روشن و قاطعی هستند . برخی از میزانهای دوست یابی جوانان عبارتند از :
1.رازداری : همان گونه که خداوند حافظ اسرار آدمی است دوستان نیز باید در اتباط با یکدیگر رازدار باشند. در این زمینه یکی از نویسندگان چنین نوشته است: " ما حق داریم اسرار خودمان را با همه کس بگوییم ولی اسرار دیگران امانتی است که به دست ما سپرده اند نیباید در آن امانت خیانت کنیم."
2.یکرنگی : دوستانی که ظاهر و باطنشان یکی است می توانند اعتماد جوانان را جلب نماید. در حقیقت این ویژگی در افرادی تبلور می یابد که شخصیت سالمی داشته باشند و احساس حقارت نفس نکنند.
3. پایداری درسختی ها: از نشانه های مردی و جوانمردی این است که دوستان در پیشامدها و تنگنا ها یکدیگر را تنها نگذارند و حتی در دشواریهای زندگی بیش از هر زمان راحتی و آسایش در کنار یکدیگر بمانند و مرارت ها را میان خود تقسیم کنند.
4.فضیلت واخلاق: جوانان برآیند شخصیت دوستانند به این مفهوم که صفات عالی انسانی آنهابه راحتی به دیگری منتقل می شود. انتخاب دوستانی که معنویت و فضایل انسانی برخوردار باشند موجب بسط و تعالی شخصیت جوانان می شود . پیامبر گرامی اسلام ‹ ص› از حضرت عیس بن مریم ‹ ع› حدیثی نقل فرموده اند که مضمون آن چنین است : " با کسانی دوستی نمایید که دیدارشان شمارا به یاد خدا بیندازد ، گفتارشان بر علم و دانش شما بیفزاید و کردارشان شما را مشتاق آخرت نماید."
جوان و آزادی
" تاریخ بشر ،عبارت است از ظهور اندیشه آزادی ، به‎رغم فراز و نشیبها می توان پذیرفت که جنبش وسیع افق روح انسان ، " مرزهای درونی " جز میت را که انسان به عنوان زندان خود همه جا به دنبال می کشید ،درهم شکسته است ."( لرد آکتون)
" آنچه به هستی انسان ، کیفیتی خاص می بخشد ، آزادی است. معنای آزادی به حسب درجه آگاهی و تصور آدمی ازخویش به عنوان موجودی مستقل ومتمایزازدیگران، متغیراست."(اریک فروم)

جوانان با طبع پر شور و حساس خود در جستجوی آزادی تلاش می کنند ولی چنین به نظرمی رسدکه حدود و مرزهای آزادی برای آنان به درستی و به گونه‎ای دقیق شفاف ، تبیین و تعریف نشده است .بی مناسبت نمی باشد که ابتدا تاملی گذرا بر جایگاه آزادی در قانون اساسی داشته باشیم :
– در اصل دوم ، ماده ششم ، یکی‎ازویژگیهای جمهوری اسلامی ، ایمان به " کرامت وارزش والای انسان و" آزادی " توام با مسئولیت اودربرابرخدا" ذکرشده است. ودراصل سوم ، ماده هفتم، جز وظایف دولت جمهوری اسلامی ایران ،" تامین آزادیهای سیاسی واجتماعی درحدود قانون " می باشد.ودراصل نهم نیزبرمجازنبودن فرد یا گروه یا مقامی برای سوءاستفاده ازآزادی ، تاکید به عمل آمده است.
" آزادی مثبت ومنفی "
" کورتیس " یکی از اندیشمندان تربیتی در این مورد می نویسد :"یک نگاه اجمالی به مساله آزادی ، بیانگروجود متفاوت میان آزادی‎های مثبت و منفی می باشد:" آزادی از " و " آزادی برای "،بدین توضیح که "آزادی ازترس" و" آزادی ازاحتیاج "‹ نقصان› دو مورد ازآزادی منفی و" آزادی برای نطق و بیان "
و " آزادی برای پرستش و عبادت " دو مورد از آزادی مثبت می باشند . ودرتبیین رابطه ایندو، باید متذکر شد که آزادی منفی ، شرط حتمی و ضروری برای (نیل به) آزادی مثبت است.
" آزادی درونی و بیرونی "
اگر موضوع رااززاویه دیگری بنگریم با دو نوع آزادی درونی و بیرونی مواجه خواهیم شد ، آزادی درونی به مفهوم رهایی از سلطه خواسته‎های غریزی و نفسانی است و آزادی بیرونی درنفی هرگونه اقتدار خارج از وجود آدمی ، تحقق می یابد که منظور نظام‎های حکومتی و سلطه آنهاست دراینجا نیزموفقیت در کسب آزادی درونی ، زمینه دستیابی به آزادی بیرونی است.

" پیشنهادهایی در خصوص آزادی جوانان "
در نظر گرفتن موارد زیر در تحقق خواسته‎های جوانان ازآزادی ، ضرورت دارد:
1-تعریف دقیق و تبیین کامل مفهوم آزادی موجب آگاهی نسل جوان و تعدیل خواسته‎های آنان می شود. به " جان لاک " آزادی هرگزنمی تواند مطلق باشد، فقدان کامل نظارت ومراقبت ، آزادی نیست ، بلکه سوء استفاده ازآزادی " زمینه ساز " درک بهتر آزادی " خواهد شد.
2-آزادی مثبت بر مسئولیت دلالت دارد .آزادی مثبت، فقط یک امتیاز نیست بلکه مجموعاً قابل تقسیم به حقوق ویژه ای است که آنها هم تابع محدودیتهایی است . هرنوع حقی، بهرحال ، متضمن یک مسئولیت متقابل است. منظوراصلی این است که هیچ حقی جنبه انحصار شخصی ندارد، مثلاً من حق دارم که مالک ثروتی باشم ، اما این امرمستلزم مسئولیتهای مشخصی است که جامعه آنها را ازمن طلب می کند لذا توام ساختن شناخت آزادی و مسئولیت . موجب رویکرد مسئوولانه ترجوانان به مساله آزادی می شود.
3-تقابل " اقتدار" و " آزادی " و رویکرد معرفتی جوانان به این امر، یک ضرورت منطقی است، زیرا آنها زمانی می توانند حامیان آزادی باشند که بدانند برعلیه چه موقعیتی باید موضع گیری کنند . به عنوان مثال تبیین تقابل اقتدار جبرگرایی در برابرآزادی انتخاب ، اقتدارسنت دربرابرآزادی خویشتن بودن ، نمونه‎های روشنی از شناخت کامل آزادی است.
4-تفهیم این واقعیت به نسل جوان که " آزادی " و " چگونگی استفاده از آزادی " در موضوع متفاوت ولی مرتبط با یکدیگرند آنان را برمی انگیزد که به مجرد بر خورداری از آزادی کار را تمام شده تلقی ننماید بلکه این آغاز راه است و رمز تداوم آن ، مشروط به حسن استفاده ازآزادی است.
5-خانواده ومدرسه ، هر یک به عنوان کانون مقدس تعلیم و تربیت می توانند با لب اعتماد فرزندان و دانش آموزان و مسئوولیت سپاری آگاهانه و آزادی عمل قائل شدن برای آنان در مواردی خاص زمینه را برای عطای آزادیهای معقول به جوانان مساعد نمایند.
6- هر گاه نوجوانان و جوانان نیاز به ابراز وجود اظهار نظر و مطرح نمودن شخصیتشان دارند،لازم است اطرافیان با دادن فرصت مناسب به آنان به مراحل رشد و بالندگی آنها سرعت بیشتری ببخشند.
7-دختران جوان معمولاً گله مندند که آزادی کمتری از پسران دارند ، تربیت دادن گفتگوهای صمیمی با آنان و همدلی سازنده و تقویت فرصتهای انتخاب تجهیز وتوسعه اماکن فرهنگی و فراغتی دختران و متعادل ساختن امکانات میان پسران و دختران ، از شیوه‎های مناسب برای رفع چنین نگرانیهایی محسوب می شود.
8- توسعه گسترش محافل بحث و انتقاد جوان و غنی ساختن مباحث مورد نظر در خصوص آزادی ، راه کارهای تقویت آن ، بررسی شیوه‎های دستیابی به انتقاد سالم و چگونگی پرورش ابراز وجود و اظهار نظر از راه کارهای موثر در تامین نیاز جوانان به درک اصولی و جامع آزادی محسوب می شود.
جوان و سازگاری
" آرزوی خیر و سعادت دیگران ، روحی است آسمانی که در انسان دمیده می شود." مارتین
از مهمترین خواسته های مشترک جوانان و اطرافیانشان دستیابی به پیوندی مبتنی بر تفاهم است . برخی معتقدند که تفاهم در حقیقت چیزی جز سازگاری نیست ، در حالی که از معنا و مفهوم تفاهم باید برداشتی بیش از سازگاری داشت آنچه که جوانان برای وصول به زندگی معقول و متعادل نیاز دارند در چهار مقوله زیر تجلی می یابد:
الف . سازگاری فردی : این نوع سازگاری را معمولا ًسازگاری شخصی یا درونی نیز تعبیر می کنند. به طور معمول جوانانی که برخوردار از مولفه های ذیل باشندسازگاری فردی دارند:
– بر احساس تنهایی و نومیدی خویش فایق آیند.
– در مواقع ناکامی ، توانایی لازم را برای حفاظت روحی وروانی خویش داشته باشند.
– انتظاراتی که از خویش دارند در محدوده امکانات و تواناییشان باشد.
– آرزوهای خود را با ظرفیت هایشان مطابقت دهند وتوانایی تفکیک مرزهای واقعیت از خیال را داشته باشند.
– اهداف و غایات زندگی خویش را به درستی بشناسند و با رویکردی واقع بینانه با آنها روبه رو شوند.
ب. سازگاری خانوادگی : دراین مقوله ویژگی های زیر معیارهای برخورداری از این نوع سازگاری تلقی می شوداین معیارهابا تلاش مشترک والدین و جوانان تحقق می یابد:
– والدین و جوانان، از انتظارات متقابل یکدیگر آگاه می شوند و به روشنی آنها را درک می کنند .
– انتظارات متقابل در فضایی دوستانه وصمیمانه بر آورده می شود و محقق می گردد.
– والدین مسئولیتهایی متناسب با توانایی جوانان به آنها واگذار می کنند.
– والدین از موفقیت های مرحله ای ونسبی جوانان به نحو مطلوبی تقدیر می کنند.
– والدین شرایط دشوار و موقعیت های خاص جوانان را به خوبی درک می کنند.
– جوانان به گونه مطلوبی از تلاش ها و مساعی ارزنده والدین تقدیر و سپاسگزاری می نماید.
– جوانان و والدین گوش به زنگ عواطف و حالات درونی یکدیگر هستند و رعایت جوانب عاطفی یکدیگر را می نمایند.
ج – سازگاری اجتماعی : از میان مهمترین ویژگیهای سازگاری اجتماعی موارد زیر قابل تامل است:
– ایجاد تقویت بینش و معرفت اجتماعی در نسل جوان زمینه ای برای سازگاری اجتماعی است.
– تفهیم این واقعیت که تعادل میان زندگی خانوادگی و حیات اجتماعی یک ضرورت محسوب می شود جوانان را در تحقق این امر ( سازگاری اجتماعی ) یاری می دهد.
– ایجاد انگیزه در جوانان برای پذیرش مسئولیت های محدود در آموزشگاه و خانواده اعتماد به نفس آنان را برای مسئولیت پذیری اجتماعی افزایش می دهد.
– ایجاد فرصتهایی برای بحث و گفتگو با جوانان در خصوص معیارهای انتخاب دوست زمینه را برای تقویت سازگاری اجتماعی فراهم می نماید.
– ترغیب جوانان به تقویت پیوندهای دوستی از دیگر عوامل سازگاری اجتماعی محسوب می شود.
د- سازگاری تحصیلی: بررسی رابطه میان پیشرفت تحصیلی و پیشرفت اخلاقی بیانگر این واقعیت است که چنانچه جوانان به موفقیت هایی در جریان تحصیل نایل شوند این امر در بهبود مناسبات اخلاقی و رفتاری آنان با دیگران تاثیر جدی می گذارد .تحقق سازگاری تحصیلی منوط به رعایت موارد ذیل است:
– کمک به جوانان درجهت موارد برنامه ریزی مناسب درسی برای نیل به موفقیت.
– بیان آثارمطلوب پیشرفت تحصیلی بر جنبه های اخلاقی و رفتاری آنان .
– یاری رساندن به نسل جوان برای انتخاب دقیق و درست رشته تحصیلی.
– ارائه معیارهای مطمئن و علمی برای انتخاب رشته تحصیلی .
– توجه دادن نسل جوان در انتخاب رشته تحصیلی به چهار عامل مشخص استعداد ، علاقه، نیاز اجتماعی و مشاوره و بیان این واقعیت که هر موفقیتی در گروانتخابی علمی و شایسته است.
– انتقال شیوه های علمی و قابل درک به نسل جوان برای مقابل با ناتوانی های یادگیری .
– بیان شمه ای از رمز موفقیت دانشمندان و فاتحان عرصه علم و معرفت برای نسل جوان تا آنان نیز بتوانند در این قلمرو انگیزه هایی قوی داشته باشند.
– تایید و تشویق پیشرفتهای علمی و تحصیلی جوانان به گونه ای مناسب ، که ای تشویق ها می تواند در تداوم پیروزیهای فکری آنان گام موثری محسوب شود.
جوان و ابراز وجود
" به استعداد خودت ایمان داشته باش، همانطور که به خدا ایمان داری . روح تو پاره‎ای ازآن" واحد " بزرگ است نیروهایی که در تو هست، مانند دریای عمیق و بی‎پایان است."
ویلکو
" هیچ راهی، بهتر از آنکه به مشکلات منتهی می‎گردد، انسان را به سرمنزل احتیاط و مآل‎اندیشی نمی‎رساند، دست توانای مصائب بهتر از انگشتان نیکبختی و اقبال، هر خطا و اشتباهی را به انسان نشان می‎دهد."
دانیال
از مناسبات انسانی جوانان در زندگی، رابطه آنان با خویشتن خود می‎باشد. و چگونگی این رابطه برارتباطات آنان با جامعه ، خانواده، خدا و هستی، نیز اثری تعیین کننده دارد. رابطه جوان و خویشتن در چند مقوله فرعی‎تر به طور دقیق این‎گونه تبیین می‎شود: (درک) کشف خود ، پذیرش خود ، علاقه به خود(حب ذات) و ابراز خود (ابراز وجود اثبات ذات) با این توضیح که جوان، ابتدا درصد کشف ظرفیتهای پنهان خویش برمی‎آید تا بتواند خود را درک کند و این امر، علاوه برمهارتهای خودشناسی، در پرتو معاشرت سازنده با دیگران، حاصل می‎شود .پس از آن جوان، موجودیت خویش اعم از قابلیتها و نارساییهایش را می‎پذیرد و اصطلاحاً با واقعیات سازگار می‎شود و در مرحله بعد: علاقه به خویشتن، از راه می‎رسد که این علاقه در همه اشخاص، ضرورتاً، درحدی معتدل، تنظیم نمی‎شود بلکه بعضاً حالت افراط یا تفریط نیز به خود می‎گیرد . و در نهایت پس از وصول به این مرحله، موقعیت مناسبی برای ابراز خود یا " ابراز وجود" مهیا می‎شود.
آثار برجسته که در پرتو ابراز وجود، حاصل می‎شود عمدتاً عبارتند از : خود شکوفایی (تحقق خویشتن)، تامین یک نیاز اساسی روانی، مساعدت در جهت سلامت روحی، تقویت حس خوشبینی، پرورش اعتماد به نفس و بهبود مناسبات انسانی با دیگران، که البته هر یک از مفاهیم مذکور، نیاز بیشتری به توضیح و تبیین دارد که از عهده این بحث خارج است و صرفاً به ذکرآثار اکتفا می‎شود .
در مقابل اگر، فرد نتواند به خوبی نیاز به ابراز وجود را درخویشتن تامین نماید، ناگریز به واکنشهای دست می‎زند که خالی از نگرانی و مخاطره نیست، به عنوان مثال، جوانی که نمی‎تواند از طریق مثبت ابراز وجود نماید، " به منفی گرایی" روی می‎آورد و به مقابله و جبهه‎گیری در قبال اطرافیان و همسالان اقدام می‎نماید و سعی برآن دارد که از موضعی خصمانه و منفی با دیگران مواجه شود. حتی باید اذعان کرد که برخی از پدیده‎های رفتاری نامطلوب نظیر دروغ، تظاهر به موفقیت، اغراق در ارزیابی خویشتن و مبالغه در تواناییهای شخصی، زمانی در شخصیت جوان، ظاهر می‎شوند که وی فرصتهای مناسب را برای " ابراز وجود" به صورت مثبت و سازنده از دست داده و در کمال نا امیدی به شیوه‎های منفی روی آورده است .
پیشنهادهایی برای تامین ابراز وجود جوانان
1-قبلاً اشاره نمودیم که" ابراز وجود" متکی و منوط به " کشف و شناخت خود" است. از این روی، رسانه‎ها می‎توانند با ارائه مباحثی ساده مفید در زمینه " خود شناسی علمی " جوانان را در" شناخت خویشتن" یاری دهند تا آنان بتوانند در موقعیت ابراز وجود، به موقع و صحیح عمل کنند .
2- "توانایی سخن گفتن" یا" فن بیانِ" زیر مجموعه" ابراز وجود" است . با طرح مباحث عملی و کاربردی در این زمینه به ویژه در رسانه‎ها جوانان را آموزش دهیم تا هم بتوانند " خوب صحبت" کنند و نیز" صحبت خوب" داشته باشند، که اولی ناظر به " روش" و دومی ناظر به" محتوا" است.
3-نقش اطلاعات عمومی و دانش‎هایی جنبی زندگی در توانایی ابراز وجود جوانان غیر قابل انکار است. آنان که اطلاعات وسعی از جهان بیرون و جهان درون خویش دارند، به طور قابل ملاحظه‎ای بیش از سایرین می‎توانند وجود خویش را به منصه ظهور برسانند.
4-جوانان به همان اندازه که نیاز به" خوب سخن گفتن" برای ابراز وجود دارند، نیاز به " خوب شنیدن" از جانب دیگران نیز دارند. اگر بتوانیم این مفهوم را گسترش دهیم که در صورت تمایل جوانان به سخن گفتن برایشان شنونده خوب، پرحوصله و با تجربه‎ای باشیم، در این صورت آنان را برای ابراز وجود یاری نموده‎ایم. از یاد نیریم که هنر" خوب شنیدن " در روابط انسانی، مکمل " هنر خوب گفتن" محسوب می‎شود .5-مدارس،کانونهای فرهنگی و تربیتی و دانشگاهها در تقویت ابراز وجود و از جمله هنزر خوب سخن گفتن ، نقش قابل ملاحظه ای دارند. ضروری است در فرصتهای مناسب با تشکیل کلاسهای فن بیان، برای جوانان، ظرفیت ابراز وجودشان را افزایش دهیم .
6-آموزش " شیوه‎های کاربردی" تقویت اعتماد به نفس فرزندان به والدین به ویژه از طریق رسانه‎های گروهی، فرصت مطلوبی است تا این دسته از والدین، خود از برترین افرادی باشند که می‎توانند اعتماد به نفس فرزند خویش را تقویت نمایند.
7-برای تامین نیاز مورد نظر، چنانچه به والدین، مربیان، معلمان و دبیران بیاموزیم که فرزند( دانش آموز) خود را همان‎گونه که هست بپذیرند و حدود انتظاراتشان را با امکانات وی تطبیق دهند، عملاً در جهت تامین ابراز وجود نوجوانان و جوانان گام برداشته‎‎ایم و در این صورت در زمینه رشد و تعالی انها کوشیده‎ایم .
8-نوجوانان و جوانان متذکر این واقعیت باشند که مطمئن‎ترین راه ابراز وجود ،" عمل" آنان است. زیرا آنچه در "عمل" از آدمی سر می‎زند به مراتب بیش از" سخن " در اثبات لیاقتشان تاثیر دارد.

جوان و ارتباطات انسانی

از جمله بندگان آن کس پیش خدا محبوبتر است که برای بندگان خدا سودمند تر است.
رسول اکرم (ص)

جهان چندان وسیعت دارد که می توانیم در آن در کنار یکدیگر زندگی کنیم و مطمئن باشیم که نیازی به اینکه برای یکدیگر دردسر ایجاد کنیم نیست .
کانت
غالباً جوانان در آرزوی مناسبات انسانی مطلوب با دیگران به سر می برند و بعضاً جملاتی از آنها شنیده می شود که معتقدند دیگران به درستی ما را درک نمی کنند در حقیقت ارتباط انسانی اطرافیان با نسل جوان در الگوهای ششگانه ذیل تحقق می یابد: الف – ارتباط شناختی ( معرفتی ) : ما تاچه اندازه جوانان را مسی شناسیم ؟ والدین و مربیان تا چه میزان توانسته اند به دنیای پررمز و راز نسل جوان نفوذ کنند؟ لازمه این نوع ارتباط:
– شناخت ایتعدادها و قابلیتها ی بی مانند آنان است
– شناخت نیازهای اساسی روانی انهاست
– شناخت گرایشها و تمایلات آنهاست و در نهایت شناخت رفتارهای مکانیزم های دفاعی شان می باشد .
– آثار چنین شناختی عبارت است از اینکه:
– معرفت ما نسبت به نسل جوان ، موجب ایجاد انس و الفت با آنان می شود.
– در سایه معرفت آنان ،می توانی نفوذ کلام بیشتری در قلبشان داشته باشیم
– معرفت ما نسبت به جوانان ، موجب پیش بینی و کنترل رفتار آنان می شود
ب- ارتباط عاطفی : دادو ستد های عاطفی ما با جوانان باید به این واقعیت منجر شود که آنها اطمینان حاصل کنند که مورد محبت و عالقه ما هستند و علاوه می توانند احساسا پاک و بی شائبه خود را متقبلاً به ما ابراز نمایند
ج- ارتباط کلامی ک هر اندازه که به گفتگویی ثمربخش و دوستانه با جوانان می پردازیم گامی بیشتر در جهت تفاهم با آنان بر می داریم ارتباط کلامی با این نسل موجب می شودکه :
1-از گفتار آنان ، می توانیم پی به دشواریهای و مشکلاتشان ببریم و گفتگو ، مقدمه ای برای خل معضلاتشان تلقی شود.
2-گفت و شنود با جوانان ،آنان را در جریان انتظاراتی که دیگران دارند قرار می دهد و این خود مقدمه درک متقابل می شود.
3-گفتگو با نسل جوان ، آنان را از میزان علاقه و صمیمی که نسبت بدانها داریم ، آگاه می کند.
د- ارتباط تشویقی : معمولاً جوانان مایلند به میزانی که در راه رسیدن به هدفهای زندگی موفق می شوند مورد تایید و تشویق اطرافیانشان قرار گیرند .این امر به لحاظ تاثیراتی که در کوتاه مدت و نی در درازمدت برروند زندگیشان دارد ، حائز اهمیت فراوان است .قبول این واقعیت که برخی از جوانان ، بیشتر از بیرون وجود خویش انگیزه دریافت می کنند تا از درون خود ما را ملزم به اتخاذ رفتاری آگاهانه و مشوقانه نسبت به آنها می نماید
ه – ارتباط مشورتی : جوانان مایلند به عنوان مشاورانی با شخصیت در کنار خانواده و اولیای مدراس قرار گیرند تا لیاقتهای ذاتی خود را بروز دهند و علاوه بر آن بتوانند در هنگام ضرورت با اطرافیانسان به مسورت بپردازنذ لازمه چنین امری ایجاد فضایی مطلوب ، انسانی و مبتنی بر احترام متقابل است تا بتوانند از فرصت مشاوره ،بهره کافی گیرند
و- ارتباط الگویی: جوانان امروز مردان و زنان کامل فردایند و برای دستیابی به شخصیت مورد نظر خویش می خواهند تجلی کام آن را در انسانهای پیرامون خویش مشاهد نمایند.قبول این واقعیت که ثبات حافظه دیداری پایدارتر از ثبات حافظه شنیداری است، اطرافیان جوان را متعهد می نماید تا بیش از آنچه که از طریق کلامی در صددساختن شخصیت او هستند از طریق عملی و ارائه جلوه های رفتاری ، اورا به اتخاذ چنین الگویی ترغیب نمایند

جوان و اعتماد به نفس
در روی امواج تیره ،
خورشید را به چنگ بیاورید ! ننالید
زندگی دریایی پر طوفانی است که در هر جایی ممکن است با امواج آن روبرو شد.
امواج را بشکافید و عبور کنید .

ویلر
زمانی که در یکی از جلسات بحث و انتقاد جوان از حضار سئوال شدکه " اعتماد به نفس " چیست ؟ این پاسخها ارائه گردید : شکست ناپذیربودن ، آلوده نکردن نفس به گناه ، قناعت ، خودشناسی ، درک منزلت معنوی، خودباوری، اظهار رضایت درحضور جمع، توانایی ابراز وجودو مطرح نمودن شخصیت به صورت متعادل .
عبارت اخیر، شاید تصویر کاملتر و دقیقتری بتواند از مفهوم" اعتماد به نفس " جوان ارائه دهد.
بررسی مناسباتی که اعتماد به نفس با سایر ویژگیهایی شخصیتی دارد، و معرفی آنها به نسل جوان، می‎تواند در ایجاد جاذبه بیشتر برای دستیابی به این پدیده موثر واقع شود. و جایگاه واقعی و ارزش راستین اعتماد به نفس را به خوبی ترسیم نماید.
شمه‎ای از تاثیرات اعتماد به نفس عبارتند از :
1-اعتماد به نفس، موجب ثبات شخصیت و پایداری جوان در قبال دشواریها تنگناهای زندگی می‎شود.
2-جوانان معتمد به نفس، در جلب اعتماد دیگران به خویشتن ، موفق‎تر از دیگران عمل می‎کنند. زیرا رفتار این عده از جوانان، به گونه‎ای آکنده از اطمینان، آرامش و تدبیر است که نظر موافق دیگران را جلب می‎نماید.
3-برخوردای از خصیصه" اعتماد به نفس " زمینه بروز خلاقیتها و ظرفیتهای درونی نسل جوان را فراهم می‎نماید، زیرا تواناییهای ذاتی در شرایطی به ظهور می‎رسند که فرد اولین گام را دراین راه که همان خودباوری است. بردارد و در نتیجه هم نسل جوان به خود شکوفایی دست می‎یابند و هم بر مجموع دستاوردهای علمی و پژوهشی جهان معاصر می‎افزایند.
4-تفهیم اعتماد جوانان به دیگران، نیز از جمله موارد ارزشمندی است که در پر تو اعتماد به نفس این نسل تحقق می‎یابد. علت آن را باید در خوشبینی و مثبت‎نگری این عده از جوانان، جستجو نمود. آنان که به دیگران اعتماد می‎کنند، برای روابط سالم و منطقی خود با افراد، نقطه شروع خوبی یافته‎اند و دیگران را بر می‎انگیزند تا متقابلاً حس اعتماد خود را به جوانان اثبات نمایند.
شیوه های ایجاد و تقویت اعتماد به نفس
1-نکته مهمی که باید به جوانان تفهیم نمود، این است که اعتماد به نفس ، پدیده‎ای اکتسابی است نه ذاتی. لذا هر جوانی که خود را در این مورد ضعیف و ناتوان می‎یابد، می‎تواند با استفاده از روشهای علمی و با روحیه امیدواری برای تغییر شخصیت خود، طرحی نو درافکند.
2-شناخت تواناییهای نسبی، راه را برای پرورش آنها باز می‎کند اطرافیان جوان می‎توانند او را از حیث قابلیتهایش اطمینان بخشند تا به مرو زمان، وی بتواند با کفایتهای شخصی‎اش رابطه منطقی برقرار نماید.
3-بهره‎گیری جوانان از روش" تلقین درمانی " او را برای غلبه بر ضعفهای وجودش یاری می‎دهد. ضروری است به هنگام خطور افکار منفی، فرد بلا فاصله اندیشه مثبتی را درباره خویش مشخص نموده و آن را به ذهن خود تلقین کند.
4-قرارگرفتن جوانان در موقعیتهای جدی و نسبتاً دشوار به مراتب آنها را بیش از گریز از موقعیت به مرزهای اعتماد به نفس نزدیک می‎کند. باید به جوانان بفهماند که به جای فرار از مساله باید راه روبرو شدن و حل مساله را جستجوکرد تا حاصل آن موفقیت و رشد عزت نفس باشد.
5-دانش افزایی عمومی و فراگیری مهارتهای زندگی، روش مطمئن دیگری درکسب اعتماد به نفس و تقویت آن، محسوب می‎شود، جوانان هرچقدر بیشتر در مورد زندگیشان بدانند، بهتر می‎توانند، با مشکلات آن روبرو شوند.
6-مطالعه زندگینامه بزرگان و اندیشمندان و نام آوران عرصه‎های علم و اندیشه و ادب و هنر، از دو جهت می‎تواند برای جوانان، سودمند واقع شوند. از یک سوی، راه و روشی را به آنان می‎نمایاند که دیگران رفتند و به مقصود رسیدند و از سوی دیگر چون زندگی مشاهیر و نخبگان، آکنده از سختی و مشحون از درد و رنج بوده است، جوان و قشرهای ضعیف و متوسط جامعه را برای نیل به موفقیت، ترغیب می‎کند.
7-از بین بردن فضای غیر اخلاقی عیب جویی و تمسخر دیگران که در نزد برخی از افراد مشاهده می‎شود، راه پرورش اعتماد به نفس نسل جوان را هموار می‎کند.
8- نیروی توکل به خدا و ایمان عمیق مذهبی، جوانان را برای کنار آمدن با مشکلاتشان و تحمل شدائد ، تقویت می‎کند آنها احساس می‎کنند، دیگر تنها نیستند، بلکه قادرازلی درکنار آنان حضور دارد.

جوان و تهاجم فرهنگی
اگر این نسل جوان خودی خود را بیاب و یاس را از خود دور کند و چشمداشت به غیر خود نداشته باشد در دارز مدت قدرت همه کار و ساختن همه چیز را دارد
امام خمینی (قدس سره )
اگر یک ملت از لحاظ سیاسی تحت تاثیر قدرتهای بزرگ نباشد و از لحاظ اقتصادی هم به خود کفایی کامل برسد اما فرهنگ واخلاق و عقاید و باورهای دشمنان و بیگانگان در میان ملت رواج داشته باشد و رشد بکند این ملت نمی تواند ادعای استقلال کند .

مقام معظم رهبری
آسیب پذیری نسل جوان بی تردید دوره نوجوانی و جوانی از آسیب پذیر بودن مراحل زندگی است و این امر از دو جهت قابل تبیین است یکی از محدودیت تجربه و دیگری غلبه احساسات برفرد از این روی احساسات مالک وجود آدمی می شود و با قدرت تمام او را مسخر خود می نماید نوجوانان و جوانان حوادث و رویدادهای را از دریچه عواطف می بینند و تفسیر می کنند ودر محاسبات آنان جاذبه ها و کشششها جایگاه خاصی رااشغال می کنند از سوی دیگر فقدان تجربیات اجتماعی موجب می شود که این گروه سنی نتواند معادلات پیچیده محیط ارتباطی خود رابه دقت ارزیابی نموده و تحلیل کند لذا در مواجهه با این گونه مسایل به ساده اندیشی و خوش بیبنی افراطی کشیده می شود فرهنگ مهاجم غرب با استفاده از این ویژگیهای تبلیغی روان شناسانه سعی در فروپاشی نظام اعتقادی و فکری نسل جوان داشته و از طریق تهی ساختن آنها از درون زمینه جذبشان رابه مبانی فرهنگی بیگانه فراهم می آورد اشاره تاریخی اگر چه حوادث و رویدادها در طول تاریخ ، جدای از هم رخ می دهند و ظاهراً ارتباطی میان آنها مشاهده نمی شود لکن در حقیقت توالی حوادث حکایت از قانومندی و روابط منطقی میان آنها می نماید به عنوان نمونه توین بی اظهار نموده است که : حوادثی که اکنون روی می دهد در گذشته اتفاق افتاده و در آینده نیز به وقوع خواهد پیوست چنین اظهار نظری متکی بر قانومندی حوادثی است که در مراحل مختلف تاریخ به وقوع پیوسته اند ولی از یک معادله علت و معلولی خاص تبعیت نموده اند برهمین اساس تهاجم فرهنگی پدیده های نوین نیست بلکه ردپای آن را در تاریخ پر فراز نشیب اسلام مشاهده کنیم از جمله این موارد سرنوشت شوم کشور مسلمانان و مقتدر اندلس است کشوری که نمونه گویایی از سقوط یک سرزمین پهناور و مقتدر است که در اثر سقوط و انحراف جوانانش نابود شد مهمترین عواملی که نجر به نابودی این سرزمین اسلامی و سربرآوردن کشور مسیحی اسپانیا گردید عبارتند از : اختلافات داخلی وسط و توسعه آن به وسیله عمال مسیخی خیانت وزراء و زمامداران اشاع فساد بی بندو باری می خواری و شهوترانی درمیان جوانان مسلمانان به وسیله ایادی کلیسا ورود مشاوران نظامی مسیحی در ارتش اندلس آزادی بی حد و حصر مسیحیان در تبلیغات دینی و هجوم مبشران مسیحی به اسپانیا بسط مناسبات بازرگانی بین مسلمانان و مسیحیان و بالاخره نفوذ مسیحیان در فرهنگ مسلمانان شیوه های مقابله با تهاجم فرهنگی رویارویی با فرهنگ مهاجم راه کارهای استوارو مطمئنی را می طلبد که در ذیل به بیان برخی از آنها می پردازیم :1- بازیابی هویت – هویت جویی از اصلی نرین و مهمترین نیازهای نسل جوان است و بازیابی هویت در حقیقت بازشناسی نقشی است که این نسل بر عهده دارد جوانان باید برای پرسشهای اساسی زیر پاسخهای روشن و مستدلی بیابند :-غایت و مقصود زندگی چیست ؟- جایگاه من در حیات معقول چیست ؟- چه عاملی فلسفه وجودی جوانان را در نظام هستی توجیه و تبیین می کند ؟- آیا جوانان در نظام هستی از کرامت و منزلتی بر خورد دارند ؟پاسخ به این پرسشها جوان را از جایگاه رفیعی که نزد پروردگار دارد مطمئن نموده و او را از رنج درون تهی بودن و آسیب پذیری می رهاند2- در ک هویت فرهنگی -شناخت یک فرهنگ در حقیقت معرقت به ویژگیها، مشاهیر ارزشها و برتریهای آن فرهنگ نسبت به سایر فرهنگهاست نسل جوان باید به مشاهیر ارزشها و برتریهای آن فرهنگ نسبت به سایر فرهنگهاست نسل جوان باید به امتیازات فرهنگ اسلامی و مل خویش آشنا باشد تادر مقابله با فرهنگهای بیگانه از اعتماد به نفس بالایی برخوردار باشد تاریخ تحلیلی فرهنگ خودی و مطالعات تطبیقی فرهنگ های معاصر و به ویژه بررسی ماهیت انقلاب اسلامی و تاثیری که انقلاب بر معادلات سیاسی و اجتماعی جهان معاصر داشته است جوانان را در برابر نفوذ فرهنگ بیگانه مقاوممی کند و این امر با بازگشت به فرهنگ خودی امکانپذیر خواهد بود 3- غرب شناسی زمینه غرب ستیزی- برای مقبابله با هر پدیده ای ابتدا باید شناخت دقیقی از آن حاصل نمود تا بنوان ساز و کارهای لازم را مهیا کرد غرب شناسی به مفهوم شناخت ماهیت عملکرد باطن و جوهر حقیقی این فرهنگ است جوانان چون غالباً ظاهراگرا هستند به باطن و درون چندان معطوف نیستند شناخت عمیق و مستدل فرهنگ غرب به معنای این است که آنها بتوانند از ظاهر فریبنده آن پرده برگیرند و بهدرون آن راه یابند تمدن مغرب زمین از درون به شدت احساس تزلزل روزمرگی و تهی شدن می کند زیرا قادر نیست به نسل جوان خویش معنا و مفهئمی برای زیستن ببخشد و فلسفه ارضاءکننده ای برای زندگی آنان تبیین نماید و به گفته نیچه کسی که نداند برای چه زندگی می کند قادر نخواهد بود با هرچگونه ای بسازد

جوان و خویشتنداری

بهترین شما کسی است که پروردگار او رایاری نموده و برخویشتن تسلط یافته است
رسول اکرم (ص)
جوانان باید بدانند هر میلی که به موقع ارضا ء شود موجبات سعادت آنان را فراهم می آورد
سلوانوس استال
دلبستگی جوانان به مجموعه ای از ارزشها ی اخلاقی همچون داربست نیرومندی است که آنان را از لغزشها و غفلتها حفظ می کند خویشتنداری در صدر چنین ارزشهایی قارر دارد اگر خواسته های جوانان را تحلیل نماییم آنها را در دومقوله خواسته های ضروری و منطقی و تقاضاهای غیر منطقی متجلی می بینم بخشی از خواسته های جوانان گرچه منطقی است ولی هنوز زمان ارضاءآنها فرانرسیده است در این حال تنها خویشتنداری می تواند جوانان را تا فرارسیدن زمان مطلوب متقاعد کند و آنان را در غلبه بر خواسته های نفسانی و غریزی یاری نماید.شناخت آثار خویشتنداری انگیزه عمل به آن را در جوانان تقویت می کند این آثار در دو جنبه فردی و اجتماعی قابل بررسی است آثار فردی آن در قرب به حق ، احساس منزه بودن یا تصویر شخصی مطلوب داشتن افزاتیش عزت نفس و تقویت وجدان اخلاقی تجلی می یابد.در بعد اجتماعی نیز خویشتنداری سلامت اخلاقی جامعه را تضمین می کند و در حفظ مرزهای آزادی و حین استفاده از آن نقش برجسته ای ایفا می نماید علاوه بر این موارد نهاد خانواده به عنوان سلول اولیه اجتماعی نیز مصونیت لازم را پیدا می کند زمانی که هر ی از اعضای خانواده بهدرستی حدود و مرزهای خودرا بشناسد و خاسته های نابجا را با کنترل خویشتنداری کنترل نمایند دیگر مورد ی برای بروز بحران در زندگی پیش نخواهد آمد و سلامت محیط زندگی خود زمنه ای برای سلامت محیط اجتمعی محسوب خواهد شدرسالت ما وخویشتنداری جوانان وظایفی را که ما در قبال جوانان بر عهده داریم از پیچیدگی و تنوع خاصی برخودار است برخی از آنها عبارتنداز : 1- به منظور تقویت خویشتنداری جوانان به والدین و مربیان یاد آوری کنیم که در برابر هر گونه خواسته غیر منطقی فرزندان و دانش آموزان تسلیم نشوند و در موارد ضروری با توجیه و تبیین وظایفآنها مقاومتشان را در برابر خواسته های غیر ضروری افزایش دهند 2- فرزند سالاری و خویشتنداری در تقابل با یکدیگر ند ضروری است از ترویج و تقویت روحیه فرزند سالاری به ویژه در رسانه های گروهی خودداری شود تا نسل جوان نسبت به خواسته هایشان رویکردی منطقی اتخاذ نمایند3- در هر فرصتی به تقویت اراده نوجوانان و جوانان بپردازیم و به عنونان یک راه کار عملی از زندگی زنان و مردان بزرگ نوشته ها و منتخبانی تهیه نموده ودر اختیار آنان قرار دهیم تا بتوانند با آشنایی کامل به رموز موفقیشتشان بر اراده خویش بیفزاید4- تفهیم این نکته اخلاقی به جوانان که اگر لذت های ناشی از خویشتنداری و غلبه بر هوای نفس واقف شوند لذتهای نفسانی دیگر نزد ایشان جایگاهی ندارد
اگر لذت ترک لذت بدانی دگر لذت نفس لذت ندانی
5- درک روابط میان کرامت نفس و گناه ستیزی موجب می شود که با تکریم شخصیت نوجوانان و جوانان آنان را در خویشتنداری و کنترل خواسته های نفسانی یاری دهیم 6- به لحاظ تاثیراتی که لغزشهاینفسانی در شخصیت آدمی دارد و موجب ارزیابی منفی فرد از خویشتن می شود لازم است رابطه خویشتنداری و سلامت روان برای نسل جوان به درستی تبیین شود تا برای احراز آن انگیزه خویشتنداری در جوانان تقویت شود7- نفوذ پذیری جوانان از همسلانشان موجب می شود که آنان در ساختار اخلاقی خویش بیش از دیگران تحت تاثیر دوستان واقع شوند از این روی ضرورتدارد که با شیوه های مطلوب و جذابی اهمیت دوست یابی معیارهای دوست گزینی و شرایط حفظ و نگهداری دوست خوب وآثار دوستیهای مطلوب و نامطلوب جوانان را به خوبی توجیه نموده وشناخت کاملتری به آنها ارائه دهیم 8- گفتگو در خصوص آثار معنوی خویشتنداری زمنه دلبستگی جوانان را به این خصلت اخلاقی ایجاد نموده و یا تقویت می کند به عنوان مثال یادآوری برخی از آیات نورانبی قرآن کریم در اینمورد موجب تعمق و جامعیت بینش توحیدی آنان می شود آیاتی که نتیجه خویشتنداری و تقوی را در گشایش امور فرجام نیک کارها و یاری پروردگار به بندگانش تبیین می نماید از جمله این آیه شریفه که می فرماید: و هر آن کس که تقوی پیشه کند خداوند برای او راه خروج از مشکلات را قرار می دهدمسووایت جوانان و خویشتنداری اصلی ترین بخش مسوولیت در مقوله خویشتنداری متوجه نسل جوان است زیرا ا"ان بیش از سایرین می توانند به خود یاری رسانند برخی از راه کارهایی که می تواننددر این امر به جوانان مساعدت نماید عبارتند از :1- تفهیم رابطه میان خویشتنداری و اعتقاد به نعمات الهی به عنوان امانتهای پرودگار می تواند در نوع تلقی از سرمایه های وجود انسان اثر گذار باشد به عنوان مثال اگر دوره جوانی را همچون نعمتی بی بدیل در نظر آوریم در حفظ و حراست از آن تلاش خواهیم نمود و در غیر این صورت آن را به سهولت از دست خواهیم داد همین گونه است سایر مواهب الهی از قبیل غریزه جنسی که نعمتی از جانب خداست و باید در زمان مقتضی و به شکلی مطلوب ارضاء شود نه اینکه وجود آدمی را تسخیر نماید و او را به روشی که مغایر با موازسن اخلاقی است سوق دهد 2- معطوف نمودن توجه جوانان به آثار درامدت لغزشهای اخلاقی می تواند در خویشتنداری آنان نقشی موثر ایفا نماید شاید غالب جوانانی که به ارضاء زودگذر غرایز و احساسات خود اقدام می نمایند فقط و صرفاً به نتیجه کوتاه مدت و لذت آنی می اندیشند در حالی که این امر فقط یک روی سکه است و روی دیگر سکه پیامدهای دارزمدت آن است در حدیثی از حضرت علی علیه السلام آمده است که فرمودند : چه بسا لذتهای زودگذری که مایه اندوههای طولانی می شود . این رویکرددر حقیقت نوعی آینده نگری و از مرزهای زمان حال فراتر رفتن می باشد 3- ارضاء بی قید و شرط غرائز اگر چه موقتاً جوان را راضی می کند ولی موجب احساس گناه می شود در حقیقت فطرت آدمی به گونه ای است که پیس از ارتکاب هر خطا و یا گناهی به شدت او را مورد سرزنش و ملامت قرار می دهد به نحوی که به مرور زمان احساس گناه در وی قوت می گیرد و به غرائز خود بلافاصله و به هر شکلی پاسخ داده اند ناچارند همه سالهای پس از جوانی را با احساس گناه سپری نمایند اگر چه خداوند متعال آمرزنده و بخشنده است ولیکن شاید همه خطا کاران موفق به توبه نشوند و حتی پس از توبه نیز آثار کدورت ناشی از گناه را از رشد و تعالی باز دارد .

جوان و مدیریت زمان
فرزند زمان خویشتن باش
حضرت علی (ع)
به یاد گذشته خوش باشیم حال را به خوبی بگذرانیم ودرباره آینده از مال اندیشی خودداری نکنیم
سنکا
روزگار نسبت به کسی که بداند وقت خود را چگونه مصرف کند فوق العاده مهربان است
لرد آویبوری
از تفاوتهای بارز و مهم دروان کودکی و نوجوانی این است که اندیشه های کودکان معطوف به زمان حال است و حالآنکه نوجوان به سرعت نگاه خود رابه گذشته و آینده متوجه نموده و افق دید خود را گسترش می دهد و بیش از نگاه رویکرد آینده نگر دراوملاحظه می شو د زمانی که جوان عوامل موفقیت خویش را فهرست می کنند مساله بهره گیری از زمان در اولویت قرار می دهند و مایلند امور زندگی خود را به گونه ای معقول . منطقی تنظیم تنمایند یکی از نویسندگان معتقد است بسیاری از اشخاص از تنظیم امور خویش غفلت می کنند و فرصت را غنیمت نمی شمارند و ایام سازنده جوانی را به رخوت رکورد می گذرانند زندگی آنها مانند روزی است که صبحگاهش آرام و دل انگیز و شامگاهش ططوفانی و وحشت انگیز باشد هر کار خوبی که از دستتان بر می آید در انجام آن کوتاهی نکنید در حالات یکی از بزرگان نقل کرده اند که هرگز از غذای داغ استفاده نمی کرد و لحظاتی را که ناگریز بوذ درنگ کند تا غذا قدری سرد شود به نوشتن می پرداخت و چند دقیقه ای را که به این وسیله معمولاً ب هدر می رود مورد استفاده قرار می داد به تدریج یاداشتهای زیاد و زیادتر شد و او رد صدد چاپ آنها بر آمد و پس از آنکه یکی از دوستان فاضل و ادیبش نوشته های اورا ویراستاری کرد این کتاب به چاپ رسید و نام آن را پنج دقیق های قبل از غذا نهاد بزرگی گوید ک هررزو فقط یک بار به شما می گذرد و همین که رفت باز آوردنش محال است
شیوه های بهره گیری از زمان 1- رویکرد جوانان به آینده را که غالباً با تکبه بر مفاهیمی همچون بخت و اقبال به هیچ رابطه منطقی پیوند می باد دگرگون کرده و آن را بر مبنای تفکر پشتکار و مدیریت زمان تجدید بنا نمائیم 2- حفظ مورانه میان سرعت عمل و مل اندیشی برای جوانان یک ضرورت است جوانان درمواردی برای رسیدن به مقصود سریعاً اقدام می کنند و رد خاتمه کار پشیمان می شوند واگاهی در انتظار فرصت مناسب وقت را به هدر می دهند زندگی معقو ل ایجاب می نماید که تعادل این دو مولفه ارزشمند زندگی به خوبی حفظ شود 3- به جوانان بیاموزیم که فرصتهای هرگز در انتظار مانمی مانند بلکه به فرموده رسول اکرم (ص) فرصتها همچون ابرها می گذرند پی باید ما آنها را دریابیم و لذا نسل جوان زمانی موافق خواهند بود که لحظه ا را شکار کنند 4- دانشجویان و دانش آموزان زمانی که با مشخص کردن فعاایتهای روزانه خود می واند به اختساب فرصتهای مفید خود بپردازند و میزان ساعات مفیدی را که در هر شبانه روز در اختیار دارند معلوم کنند توانسته اند گام مهمی در برنامه ریزی زندگی خود بردانرد 5- در مرحله بعد جوانان می توانند نیازهای علمی و آموزشی خود را مشخص نمایند وی به نوان مثال در مورد درورس و مطالعات خویش میزان احتیاجات خود را دقیقاً بر آورد نموده و برای خود معلوم کنند که دقیقاً چه حجمی از کار و فعالیت را باد انجام دهند 6- زمانی که این دومرحله سپری شد باید جوانان با تقسیم نیازهای اموزشی بر زمانهای مفید خویش میانگین و معدل کاری خود را در یک ساعت به دست آورند تابرخودشان معلوم شود که مثلاً به ازای یکساعت وقت چه مقدار از درس خاصی را باید مطالعه نمایند 7- وقتی جوانان کارهای زیادی در پیش روی دارند ابتدا باید کار دشوار تر را شروع کنند و با تمام همت به انجام آن بپردازند زیرا کاری که رد اول مسکل و ملالت آور است وقتی به پایان رسید بیشتر مایه مسرت می شود علاوه بر آن زمانی که جوانان بتوانند کار دشواری را که آغاز کردهاند به پایان برسانند قوتقلب و ارده قویتری برای کارهای دیگر که طبعتاًبه این دشواری نمی باشد پیدا کند 8- یکی از موانع مدیریت زمان تسویف است یعنی کاری که آدمی به انجام آن اعتقاد راسخ دارد با گفتن اینکه فردا یا شاید در آینده اینکار را انجام خواهم داد مکراراً آن را به تاخیر می اندازد و رد نهایت نبت به انجام آن دلسرد می شود بهتر است هر کاری را که لازم است انجام دهیم حتی یک دقیقه به تاخیر نیاندازیم
جوان ومقبولیت اجتماعی
اگر تصور می کنید که خواهید توانست فقط با گفته هایتان خود را به جهانیان معرفی کنید خودتان را گول زده اید دیگران درباره شما با مقیاسی که خودتان دارید قضاوت نمی کنند بلکه از روی حالت شما و و وضع درونی شما را می شناسند
لوئی ماردن
مقبولیت یا پذیرش اجتماعی به عنوان یک نیاز روحی نسل جوان مورد ملاحظه قرار می گیرد غالباَ جوانان مایلند بدانند که آیا واقعاً مورد قبول دیگران هستند یا نه ؟ اطلاع از این امر می تواند در کیفیت شکل گیری شخصیت آنان اثر گذار باشد به عنوان نمونه تایید دیگران و پذیرش اجتماعی یکی از عومل و نیز معیارهاری سنجش اعتماد به نفس جوانان محسوب می شود به عبارت دیگر دیگر آنان قبل از هر چیز مایلند رویکرد دیگران را نسبت به خود بدانند و با علاقه خاصی دیدگاه اطرافینشان را نسبت به خود تحلیل می نماید و در ارزیابی اطرافیان از آنها نظر همسالان و دوستان و برایشان از اهمیت ویژه ای برخودار است بی شک پذیرش فرزندان در خانواده و دانش آموازن در مدرسه راه رابرای مقبولیت اجتماعی آنان در جوانی هموار می کند تاکید والدین و مربیان بر لیاقتهای ذاتی دانش آموزان موجب موجب تقویت حرمت نفس نسل جوان می شود آثار مقبولیت اجتماعی اگر چه نمی توان به صورت گسترده پیامدهای این امر را بررسی نمود نمود ولی اجمالاً عمده ترین آثار آن عبارتست از :1-پرورش و توسعه شخصیت از مهمترین جلوه های مقبولیت اجتماعی می باشد جوانان در چنین موقعیتی می توانند تواناییهای درونی و شخصیتی خود را بهتر از هر زمان به ظهور برسانند 2- مقبولیت اجتماعی جوان متقبالاً زمینه پذیرش اجتماعی دیگران را نز داو فراهم می نماید در حقیقت باید گفت جوانان آمادگی دارند در صورت دریافت نشانه هایی مبنی بر تایید دیگران از شحصیت آنان پاسخ مثبت داده و به عنوان یک اقدام متقابل نسبت به رای و نظر دیگران محترمانه و فعالانه رفتار نمایند 3- جلب مشارکت جوانان در جامعه مدنی بستگی تام به پذیرش آنان در اجتماع دارد چنانچه بخواهیم توسعه سیاسی اجتماعی و فرهنگی را به معنای واقعی تحقق بخشیم ضرور است در مناسبات انسانی و روابط متقبال بر قبول آنان تاکید جدی داشته باشیم 4- سلامت و تعادل روانی نسل جوان از آثار ارزنده مقبولیت اجتماعی است از دیدگاه مکتب روانشناسی کمال اطمنان جوانان از موقعیتی که نزد دسگران دارند علاوه بر حفظ سلامت روحی و شادابی آنان زمینه را برای تحقق تعالی و تحول آنها فراهم می نماید .ماو مقبولیت جوانان : نگاهی به آثار فردی و اجتماعی این پدیده ضرورت توجه به موارد زیر تبیین می نماید :1- تاکید بر اصل دو جانبه بودن تفاهم جوانان را متوجه این یامر می کند که اگر مایلند دیگران آنها را درک نمایند باید ابتدا آنان برای درک دیگران تلاش کرده و در حقیقت اولین گام را جوانان بردارند 2- درک ارتباط میان مهارتهای اجتماعی و مقبولیت اجتماعی به وسیله جوانان ایجاب می کند که برای آموزش این گونه مهرتها نظیر آداب معاشرت آئیین سخن گفتن هنر خوب شنیدن و جلب اعتماد دیگران برنامه مطلوبی را مدون و اجرا کنیم 3- جوانان با درک تاثیر سعه صدر ، همدلی و انعطاف پذیری روحی در مقبولیت اجتماعی می توانند جایگاه و منزلت ویژه ای در گروه و جمع همسالان پیدا کنند تلاش در آموزش اجتماعی نوجوانان و جوانان نتایج مطلوبی در تحقق هدف مورد نظر خواهد داشت 4- نقش اطلاعات و دانش روبه رشددر محبوبیت اجتماعی جوانان نیز انکار ناپذیر است برخی از اندیشمندان سازمان یونسکو معتقدند که : انقلاب اطلاعات سریعاً روابط انسانی و نهادی تغییر داده و نوید فرار رسیدن جامعه مبتنی بر دانش را می دهد و فرارسیدن موج چهارم که نشانگر جابه جایی نمود علم گسستگرا به وسیله نمود پیوستگرا است ایجاب می کند که نسل جوان با تجهیز خود به علم و دانش روند فوق را تسریع نمایند 5-از مقتضیات مقبولیت اجتماعی غلبه بر خود شیفتگی است غالب جوانان به لحاظ شرایط سنی مجذوب خویش هستند و برای اینکه بتوانند مورد پذیرش جامعه قرار گیرند باید به نوعی تعادل میان خودشیفتگی و دیگر دوستی دست یابند و این امر با آموزش ارتباط صحیح با خویشتن که در حقیقت نوعی خودشناسی است امکانپذیر هست 6- تقویت رویکرد آینده نگر در جوانان زمینه مقبولیت اجتماعی را فراهم می کند آینده نگری مستلزم پرهیز از گرایش به خواسته ای فوری و آنی است خویشتنداری اخلاقی فرد را بر می انگیزد تا بر تمایلاتآنی خویش فایق آید و به گرایشات منطقی و آینده نگر دلبستگی بیشتری پیدا کند 7- یکی از آفات مقبولیت اجتماعی گرایش به نوعی تساهل و نسامح در ارزشهای اخلاقی است تلاش جوانان در دستیابی به محبوبیت اجتماعی باید با ملاحظه اصول و مبانی اخلاقی تنظیم شده تا این نسل را زا سازش و سها انگاری اخلاقی بر حذر دارد

جوان ومقبولیت اجتماعی
اگر تصور می کنید که خواهید توانست فقط با گفته هایتان خود را به جهانیان معرفی کنید خودتان را گول زده اید دیگران درباره شما با مقیاسی که خودتان دارید قضاوت نمی کنند بلکه از روی حالت شما و و وضع درونی شما را می شناسند
لوئی ماردن
مقبولیت یا پذیرش اجتماعی به عنوان یک نیاز روحی نسل جوان مورد ملاحظه قرار می گیرد غالباَ جوانان مایلند بدانند که آیا واقعاً مورد قبول دیگران هستند یا نه ؟ اطلاع از این امر می تواند در کیفیت شکل گیری شخصیت آنان اثر گذار باشد به عنوان نمونه تایید دیگران و پذیرش اجتماعی یکی از عومل و نیز معیارهاری سنجش اعتماد به نفس جوانان محسوب می شود به عبارت دیگر دیگر آنان قبل از هر چیز مایلند رویکرد دیگران را نسبت به خود بدانند و با علاقه خاصی دیدگاه اطرافینشان را نسبت به خود تحلیل می نماید و در ارزیابی اطرافیان از آنها نظر همسالان و دوستان و برایشان از اهمیت ویژه ای برخودار است بی شک پذیرش فرزندان در خانواده و دانش آموازن در مدرسه راه رابرای مقبولیت اجتماعی آنان در جوانی هموار می کند تاکید والدین و مربیان بر لیاقتهای ذاتی دانش آموزان موجب موجب تقویت حرمت نفس نسل جوان می شود آثار مقبولیت اجتماعی اگر چه نمی توان به صورت گسترده پیامدهای این امر را بررسی نمود نمود ولی اجمالاً عمده ترین آثار آن عبارتست از :1-پرورش و توسعه شخصیت از مهمترین جلوه های مقبولیت اجتماعی می باشد جوانان در چنین موقعیتی می توانند تواناییهای درونی و شخصیتی خود را بهتر از هر زمان به ظهور برسانند 2- مقبولیت اجتماعی جوان متقبالاً زمینه پذیرش اجتماعی دیگران را نز داو فراهم می نماید در حقیقت باید گفت جوانان آمادگی دارند در صورت دریافت نشانه هایی مبنی بر تایید دیگران از شحصیت آنان پاسخ مثبت داده و به عنوان یک اقدام متقابل نسبت به رای و نظر دیگران محترمانه و فعالانه رفتار نمایند 3- جلب مشارکت جوانان در جامعه مدنی بستگی تام به پذیرش آنان در اجتماع دارد چنانچه بخواهیم توسعه سیاسی اجتماعی و فرهنگی را به معنای واقعی تحقق بخشیم ضرور است در مناسبات انسانی و روابط متقبال بر قبول آنان تاکید جدی داشته باشیم 4- سلامت و تعادل روانی نسل جوان از آثار ارزنده مقبولیت اجتماعی است از دیدگاه مکتب روانشناسی کمال اطمنان جوانان از موقعیتی که نزد دسگران دارند علاوه بر حفظ سلامت روحی و شادابی آنان زمینه را برای تحقق تعالی و تحول آنها فراهم می نماید .ماو مقبولیت جوانان : نگاهی به آثار فردی و اجتماعی این پدیده ضرورت توجه به موارد زیر تبیین می نماید :1- تاکید بر اصل دو جانبه بودن تفاهم جوانان را متوجه این یامر می کند که اگر مایلند دیگران آنها را درک نمایند باید ابتدا آنان برای درک دیگران تلاش کرده و در حقیقت اولین گام را جوانان بردارند 2- درک ارتباط میان مهارتهای اجتماعی و مقبولیت اجتماعی به وسیله جوانان ایجاب می کند که برای آموزش این گونه مهرتها نظیر آداب معاشرت آئیین سخن گفتن هنر خوب شنیدن و جلب اعتماد دیگران برنامه مطلوبی را مدون و اجرا کنیم 3- جوانان با درک تاثیر سعه صدر ، همدلی و انعطاف پذیری روحی در مقبولیت اجتماعی می توانند جایگاه و منزلت ویژه ای در گروه و جمع همسالان پیدا کنند تلاش در آموزش اجتماعی نوجوانان و جوانان نتایج مطلوبی در تحقق هدف مورد نظر خواهد داشت 4- نقش اطلاعات و دانش روبه رشددر محبوبیت اجتماعی جوانان نیز انکار ناپذیر است برخی از اندیشمندان سازمان یونسکو معتقدند که : انقلاب اطلاعات سریعاً روابط انسانی و نهادی تغییر داده و نوید فرار رسیدن جامعه مبتنی بر دانش را می دهد و فرارسیدن موج چهارم که نشانگر جابه جایی نمود علم گسستگرا به وسیله نمود پیوستگرا است ایجاب می کند که نسل جوان با تجهیز خود به علم و دانش روند فوق را تسریع نمایند 5-از مقتضیات مقبولیت اجتماعی غلبه بر خود شیفتگی است غالب جوانان به لحاظ شرایط سنی مجذوب خویش هستند و برای اینکه بتوانند مورد پذیرش جامعه قرار گیرند باید به نوعی تعادل میان خودشیفتگی و دیگر دوستی دست یابند و این امر با آموزش ارتباط صحیح با خویشتن که در حقیقت نوعی خودشناسی است امکانپذیر هست 6- تقویت رویکرد آینده نگر در جوانان زمینه مقبولیت اجتماعی را فراهم می کند آینده نگری مستلزم پرهیز از گرایش به خواسته ای فوری و آنی است خویشتنداری اخلاقی فرد را بر می انگیزد تا بر تمایلاتآنی خویش فایق آید و به گرایشات منطقی و آینده نگر دلبستگی بیشتری پیدا کند 7- یکی از آفات مقبولیت اجتماعی گرایش به نوعی تساهل و نسامح در ارزشهای اخلاقی است تلاش جوانان در دستیابی به محبوبیت اجتماعی باید با ملاحظه اصول و مبانی اخلاقی تنظیم شده تا این نسل را زا سازش و سها انگاری اخلاقی بر حذر دارد

جوان و تربیت

فهرست:
جوان و تربیت
جوان وتعالی شخصیت
" زمینه های پیدای بحران هویت"
فرانسیس بیکن
شیوه ها و راه کارها
جوان و جستجوی هویت
" تعریف هویت"
" مفهوم بحران هویت"
" راه کارها وپیشنهادها"
جوان و نیازهای روحی
چگونه نیازهای جوانان را بشناسیم؟
نیازهای اساسی جوا نان:
جوان و سلامت روان
جوان و هدف زندگی
هدفداری و آثار آن
نقش ما و هدفداری جوانان :
جوان و دوستی
معیارهای انتخاب دوست
جوان و آزادی
" آزادی مثبت ومنفی "
" آزادی درونی و بیرونی "
" پیشنهادهایی در خصوص آزادی جوانان "
جوان و سازگاری
جوان و ابراز وجود
ویلکو
پیشنهادهایی برای تامین ابراز وجود جوانان
جوان و ارتباطات انسانی
جوان و اعتماد به نفس
ویلر
شیوه های ایجاد و تقویت اعتماد به نفس
جوان و تهاجم فرهنگی
مقام معظم رهبری
جوان و خویشتنداری
جوان و مدیریت زمان
حضرت علی (ع)
سنکا
لرد آویبوری
جوان ومقبولیت اجتماعی
لوئی ماردن
جوان ومقبولیت اجتماعی
لوئی ماردن
47


تعداد صفحات : 48 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود