تارا فایل

مقاله جمعیت ایران و تنظیم خانواده


فهرست:
جمعیت ایران و تنظیم خانواده
تعریف مفاهیم
عدم دسترسی به مراکز بهداشتی و تنظیم خانواده در مناطق حاشیه نشین
فاصله گذاری بین موالید
آشنایی با وسایل و روشهای جلوگیری از بارداری
نتیجه گیری
پیشنهادات
منبع

جمعیت ایران و تنظیم خانواده
جمعیت ایران در طی هشت دهه اخیر افزایش یافته، که در نتیجه آن مسائل و مشکلاتی از قبیل رشد سریع جمعیت شهری، افزایش فقر در شهرها، دسترسی ناکافی به مسکن و خدمات اصلی شهری، شکاف عظیم میان طبقات اجتماعی، بیگانگی شهروندان از هم توام با انبوه مهاجرت از مناطق روستایی به مناطق شهری و سکونت در حاشیه شهرها باعث گسترش و تشدید بی رویه شهرنشینی و نهایتا ایجاد زاغه و مسکن غیرقانونی و نارسایی امکانات اصلی شهری در شهرها شده است.
طبق مندرجات نشریه جنبه های جمعیتی توسعه اجتماعی سازمان ملل متحد " "ایران طی سه دهه 60، 50، 40 میلادی بدلیل نرخ رشد 3 درصدی سالانه نیازمند حدود 6 در هزار جمعیت، ساخت و ساز مسکن بوده است در حالیکه طی مدت مذکور در حدود نصف این تعداد (3/3 در هزار تا 6/3 در هزار) ساخته شده است بدین ترتیب تفاوت بارز بین عرضه و تقاضای واحدهای مسکونی موجب بروز مجموعه های نامتناسب در حاشیه شهرها گردید که حلبی آبادهاو حصیرآبادها نتیجه این عدم توازن در تولید واحدهای مسکونی بوده است.
مهاجرت از مناطق روستایی به مناطق شهری در ایران تقریبا به صورت مهاجرت درجه ای (مهاجرت از روستا به شهرهای کوچک یا متوسط و حومه شهرهای بزرگ و سپس به مراکز شهری بزرگتر) بوده است.
بدین طریق که مهاجرین روستایی در اثر عوامل دافعه مناطق روستائی و جاذبه مناطق شهری به شهرها و سپس شهرهای بزرگتر و قطب های صنعتی و اقتصادی مهاجرت می نمایند. در نتیجه شهرنشینی به سرعت گسترش می یابد.
نتایج سرشماری های انجام یافته در ایران نشان می دهد که در سال 1335 جمعیت شهری 4/31 درصد، در سال 1345 به میزان 7/38 درصد، در سال 1355 به میزان 47 درصد، در سال 1365 به میزان 3/54 درصد و در سال 1375 به میزان 65/61 درصد بوده است. نتایج سرشماری های فوق نشانگر آن است که در طی 40 سال اخیر نسبت جمعیت شهری ایران در مقایسه با سال 1335 به طور کلی وارونه شده است.
با توجه به هم ارز نبودن حدود تاثیر عوامل گوناگون در افزایش جمعیت و گسترش شهرنشینی مشاهدات علمی حاکی است که در مناطق شهری به ویژه در شهرهای بزرگ حاشیه نشینان نقش بسزایی در افزایش جمعیت و مسائل و مشکلات شهری دارند. به عنوان مثال خانم هما آقا در تحقیقی تحت عنوان بررسی باروری در ایران،[2] و رابطه آن با شاخص های جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی نتیجه گرفت که مهاجرت روستاییان به شهرها باعث شده که مناطق شهری ایران نیز از میزان نسبتاً بالای باروری برخوردار باشد. به عبارتی دیگر بالا بودن باروری در شهرها پیش از آنکه به خانواده های شهری مربوط شود در ارتباط با مهاجرین روستایی است. از طرفی دیگر مهاجرین روستایی به دلیل پایین بودن درآمد در شهرها و گرانی قیمت زمین حاشیه نشینی را در شهرها گسترش می دهند. لذا در مقاله سعی شده که به برخی مسائل و مشکلات تنظیم خانواده در مناطق حاشیه نشین با تاکید بر برخی متغیرهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی پرداخته شود.
تعریف مفاهیم
حاشیه نشین: شامل تمام کسانی است که در محدوده فضایی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شهر حضور و سکونت دارند ولی نحوه اسکان ومعیشت آنها از جامعه شهری کاملاً متمایز است و در نتیجه با جامعه شهری هماهنگ نشده اند.
تنظیم خانواده: عبارت از روشهایی است که به افراد یا زوجها کمک می کند تا از طریق بکارگیری آنها از حاملگی های ناخواسته جلوگیری کنند و فرزندان را در زمان دلخواه بدنیا آورند و فاصله بین حاملگی را تنظیم کنند و تعداد فرزندان خود را به دلخواه تعیین نمایند.
باروری طبیعی: عبارت از تعداد فرزندانی است که زنان در طول دوران بارداریشان به طور بالقوه بتوانند بدنیا بیاورند.
ترجیح جنسی
تولد پسر در ایران، بویژه در مناطق روستایی، به دلیل تاثیر و تاثر خانواده از فرهنگ سنتی، نسبــــت به فرزند دختر مرجح است. نتایج طرح زاد و ولد اجرا شد ه توسط سازمان ثبت احوال کشور نشان داد که تمایل به داشتن فرزند بیشتر در بین مادرانی که تمام فرزندانشان دختر بوده 92 درصد بوده است در حالیکه این نسبت در بین مادران دارای فرزند پسر به هفتاد درصد پاسخگویان ذیربط تقلیل یافته است. جالب توجه است اگر اضافه کنیم که طبق نتایج همین بررسی تمایل به داشتن فرزند بیشتر در بین مادرانی که دارای 4 فرزند پسر بوده اند به 9/22 درصد آنها بالغ شده است در حالیکه در بین مادران دارای 4 فرزند دختر این رقم 3/49 درصد بالغ شده است و نشان میدهد که حدود نصف این گروه از زنان به امید داشتن فرزند پسر علیرغم داشتن 4 فرزند باز هم مایل به بچه دار شدن و حاملگی بوده اند. این بررسی نشان داد که در عمق گرایش خانواده ها تحسین و رضایت از تولد فرزند پسر وجود دارد.
با افزایش شهرنشینی شدت این امر هر چند کاهش یافته ولی هنوز هم تفاوت هایی قانونی، عملی و نظائر این ها چون ارث، دیه، گواهی، شهادت و هویت فرزند پسر از مزایای بیشتری برخوردار است.
این تفاوت های اجتماعی به تقویت مبانی ترجیح جنسیت در انتخاب فرزند کمک می کند. بدیهی است درمواردی که والدین دارای فرزند دختر باشند تمایل به افزایش حاملگی وجود خواهد داشت همچنین هنگامیکه افزایش تعداد فرزندان پسر موجب مباهات است این پدیده تقویت می شود.
احترام اجتماعی
همچنانکه گفته شد علیرغم تلاش ها و مساعی قابل توجهی که برای حقوق زن و ارتقاء آن به سطح مرد در کشور صورت گرفته است، هنوز هم عدم تعادل بین زن و مرد وجود دارد. اما در مناطق حاشیه نشین به دلیل تاثیرپذیری اکثر خانواده ها از مرد سالاری، زنان در هنگام بارداری بطور سنتی از نوعی احترام اجتماعی اطرافیان برخوردار می باشند آیا این وضعیت خود مشوق افزایش حاملگی است؟

تامین اجتماعی در دوران سالخوردگی
در مناطق حاشیه نشین به دلیل فقر اقتصادی و پایین بودن آگاهی خانواده ها از مشکلات افزایش جمعیت، خانواده ها گرایش و تمایل زیادی به کثرت اولاد به عنوان پشتوانه مالــــی در هنگام پیری والدین و به اصطلاح عصای دست دوران پیری دارند تا بدینوسیله زمینه تامین اجتماعی دوران سالخوردگی را بزعم خود فراهم آورده باشند. بر اساس نتایج آمار سالمندان[3] هنوز هم بخش قابل ملاحظه ای از مردم کشور فاقد پوشش تامین ایام سالخوردگی هستند (بیش از 47 درصد). این در حالیست که برخورداری از مزایای فعلی تامین ایام سالخوردگی هم در سطحی نیست که موجب بی نیازی سالمند از تکیه بر اعضاء جوانتر خانواده باشد. نسبت مذکور قطعاً تغییر کرده است ولی بطور حتم باز هم تعداد افراد محروم از حمایت های اجتماعی قابل توجه است.
مرگ و میر و حاشیه نشینی
در مناطق حاشیه نشین عوامل گوناگونی از قبیل جاری بودن فاضلاب در سطح زمین، بهداشتی نبودن توالت و عدم استفاده از صابون، رطوبت شدید خانه ها، پایین بودن سطح بهداشت، تغذیه نامناسب مادران و کودکان، ازدواج های فامیلی، عدم رعایت نکات بهداشتی در دوران بارداری باعث می گردد که نسبت مرگ و میر کودکان در قیاس با مناطق دیگر بیشتر باشد و مادران برای خنثی کردن اثر عوامل فوق اسلحه بارداری را برگزیده اند تا جای مرگ و میر کودکان را با زاد و ولد بیشتر پر نمایند. تحقیقات انجام شده به نوعی موارد فوق را تایید می نماید. به عنوان مثال خانم هما آقا در تحقیق خود به این نتیجه دست یافت که بالا بودن مرگ و میر در مناطق شهری که دارای خصوصیات و ساختار روستایی هستند خود عامل موثری برای افزایش بارداری می باشد چه عدم اطمینان به زنده ماندن بچه ها سبب میشود که خانواده ها طالب فرزندان بیشتر به علت مرگ و میر کودکان باشند.
تحصیلات و باروری
در مناطق حاشیه نشین به دلیل اینکه اکثر زنان از سطح سواد پایین تری نسبت به زنان سایر مناطق شهری برخوردار هستند، لذا پایین بودن آگاهی و دانش نقش موثری در افزایش بارداری و مرگ و میر کودکان دارد. از طرفی دیگر در این مناطق بدلیل پایین بودن سطح آگاهی، تنظیم خانواده از شیوع و تداوم برنامه ریزی شده برخوردار نیست، در مقابل زنان تحصیل کرده به صورت اندیشیده شده و عقلانی به امر تنظیم خانواده توجه می کنند. و همین وضعیت موجب بروز تفاوت در سطح باروری آنها می گردد.
جهت بررسی وجود همبستگی بین افزایش سطح تحصیلات مادران و کاهش تعداد فرزندان او ضریب همبستگی بین این دو متغیر در سه مقطع بین سالهای 1370 و 1373 و 1380 محاسبه گردید آمار سالهای 1370 و 1373 به ترتیب از نتایج طرح زاد و ولد و طرح باروری سازمان ثبت احوال کشور و آمار سال 1380 از نتایج طرح اندازه گیری رشد جمعیت مرکز آمار ایران اخذ گردید.

جدول شماره 1: میانگین تعداد فرزند برحسب سطح سواد مادر در آمارگیری مختلف
تحصیلات مادر
میانگین تعداد فرزندان زنده

کل کشور ـ 1370
کل کشور ـ 1373
کل کشور ـ 1380
استان تهران ـ 1370
بی سواد (0)
2/5
7/4
4/5
4/4
چهارم ابتدایی (4)
8/3
4/3
ـ
4/3
پنجم ابتدایی (5)
8/2
5/2
8/2
3/2
سیکل (8)
3/2
2/2
0/2
1/2
دیپلم (12)
2/1
9/1
6/1
7/1
بالاتر از دیپلم (14)
8/1
7/1
5/1
6/1
ضریب همبستگی
922/0-
919/0-
932/0-
918/0-

در جدول شماره 1 تفاوت میانگین تعداد فرزندان بر حسب رده تحصیلی مادر در سال 1370 تهران برآورد شده است.
مرور این جدول و نمودارهای مربوطه (نمودارهای شماره 1 تا 4) به وضوح وجود ارتباط بین تحصیلات و کاهش تعداد فرزند را نشان می دهد.
(نمودار شماره 1 تا 4) آزمون وجود همبستگی بین این دو متغیر در مقاطع یاد شده همبستگی منفی بین تحصیلات و تعداد فرزندان را نشان داد که به ترتیب زیر بوده است.

نام طرح آماری

دستگاه مجری

سال اجرا
ضریب همبستگی
طرح زاد و ولد کل کشور
سازمان ثبت احوال کشور
1370
7/91
طرح آمارگیری از خصوصیات اجتماعی خانوارها

سازمان ثبت احوال کشور

1373

0/92
طرح زاد و ولد کل کشور
مرکز آمار ایران
1380
2/93
طرح زاد وولد کل کشور تهران
سازمان ثبت احوال کشور
1370
9/91

همچنین آزمون انجام شده در هر مورد معنی دار بودن همبستگی را تائید نمود.
اگر مناطقی چون، شهریار، دماوند، ساوجبلاغ و ورامین و نظائر این ها را در رده مناطق حاشیه ای تهران بزرگ و محل رسوب اصلی حاشیه نشینان در نظر گیریم بر اساس نتایج طرح زاد و ولد سال 1370 سازمان ثبت احوال میانگین تعداد فرزندان در شهرستان شهریار فعلی یا همان علیشاه و عوض (ال شهباز) قبلی به حدود 43 درصد بالغ می گردد. به عبارت دیگر زنان شهریاری در مقایسه با زنان تهرانی 43 درصد زاد و ولد بیشتر دارند این در حالیست که خود تهران نیز یک جامعه همگن محسوب نمیشود و سطح باروری در مناطق حاشیه ای آن مانند مناطق 18 و 20 بالاتر از مناطق 1 و 2 است.
عدم دسترسی به مراکز بهداشتی و تنظیم خانواده در مناطق حاشیه نشین
به دلیل اینکه مناطق حاشیه نشین در شهرهای بزرگ معمولاً بر روی تپه ها، زمین های باتلاقی و نامناسب، ارزان قیمت، که از لحاظ سکونت انسانی مناسب نیستند گسترش یافته اند و همچنین به دلیل محقر بودن منازل حاشیه نشینان و قرار گرفتن بر روی تپه، امکان ارائه خدمات آموزشی و بهداشتی بطور عام و تنظیم خانواده را بطور اخص با مشکلاتی مواجه نموده است. از طرفی دیگر در پاره ای موارد زنان حاشیه نشین به دلیل محدودیت های خانوادگی و حاکمیت مردان در خانواده ها، دسترسی زنان را به این مراکز، تا حدودی با مشکل مواجه نموده است.
همچنین به دلیل تفاوت فرهنگی که بین زنان حاشیه نشین و کارکنان و بهورزان بهداشتی وجود دارد در پاره ای موارد پذیرش وسایل و روشهای جلوگیری از بارداری در این مناطق به کندی صورت می گیرد. در این مناطق اکثر زنان از قرص استفاده می نمایند و استفاده از وسایلی مانند بستن لوله زن (توبکتومی) در حد پایین می باشد.
فاصله گذاری بین موالید
در جمعیت شناسی و مبحث مربوط به جمعیت هر چقدر فاصله بین موالید طولانی تر باشد تعداد اولاد در خانواده کمتر خواهد بود، در نهایت جامعه با افزایش جمعیت و مشکلات ناشی از آن روبرو نخواهد شد. در مناطق حاشیه ای شهرها بدلیل تبعیت از زاد و ولد سنتی فاصله حاملگی ها کوتاه می باشد. این وضعیت در مواردی حتی به فواصل شش ماهه تقلیل می یابد که در اصطلاح عوام به آن حاملگی شیر به شیر گفته می شود بدین معنی که مادر قبل از اینکه فرصت اتمام دوره شیردهی به یک فرزند را پیدا کند حامله میشود در این قبیل حاملگی ها بحث تنظیم خانواده بهیچ وجه مطرح نمی شود و زنان از تمام پتانسیل طبیعی باروری خود استفاده می کنند. پیامدهای منفی این رویه برای مادر و فرزند واضح است و در مواردی تا حد بروز خطر مرگ برای یکی یا هر دو آنها تشدید میشود، اغلب این قبیل مادران دچار کم خونی مزمن هستند و خانواده کلاً منکر دخالت و برنامه ریزی خود در تنظیم تعداد عائله است.
آشنایی با وسایل و روشهای جلوگیری از بارداری
در مناطق حاشیه نشین که غالباً از مهاجرین روستایی تشکیل میشود، زنان شناخت و آگاهی خود را نسبت به وسایل و روشهای جلوگیری از بارداری را در وهله اول از طریق همسایگان و خویشاوندان نزدیک کسب می کنند. بر اساس نتایج طرح زاد و ولد از مجموع 19969 فقره زن مشمول نمونه گیری در جامعه روستائی حدود 7714 نفر که به 6/38 درصد آنها بالغ می گردد، که با هیچ یک از روش های پیش گیری آشنائی نداشته اند. در سایر موارد نیز این امر باعث می شود که در پاره ای موارد زنان نسبت به وسایل و روشهای جلوگیری از بارداری شناخت ناقص داشته باشند و شناخت ناقص باعث می شود که زنان این مناطق در صورت بروز یک عارضه خاص ناشی از استفاده از یک وسیله معین پیش گیری از باروری، از وسایل دیگر استفاده نکند و در نتیجه بارداری زنان در این مناطق بیشتر می باشد.
نتیجه گیری
مناطق حاشیه نشین در شهرها هر چند که به صورت بی رویه، کنترل و سازماندهی نشده بوجود آمده است ولی از دید اجتماعی ضروری است که با شناخت مسایل و مشکلات حاشیه نشینان به طور عام و کنترل و تنظیم خانواده به طور خاص راه حل اساسی در ارتباط با رفع نیازهای بهداشتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این قشر عظیم که بصورت بیمارگونه در شهرها بوجود آمده است جستجو و اعمال گردد. تا ضمن رفع مسایل و مشکلات فردی و خانوادگی به حل مسایل و مشکلات شهری هم تا حدودی مساعدت شود. از طرفی دیگر امروزه هر چند مسئولین به امر تنظیم خانواده دقت و توجه خاصی دارند، اما درمناطق حاشیه نشین به دلایل ساختار فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی هنوز سطح باروری زنان در مقایسه با سایر زنان شهری از میزان بالاتری برخوردار می باشد که این امر در بلند مدت در گسترش حاشیه نشینی و افزایش مشکلات شهری نقش موثری خواهد داشت.
با توجه به موارد فوق ضروری است که در صورت لزوم جهت حل مشکلات اجرایی تنظیم خانواده در این مناطق از زنان با تجربه در وهله اول استفاده نمود و دیگر اینکه با کاهش دادن فاصله طبقاتی بین حاشیه نشینان و سایر طبقات شهری از لحاظ اقتصادی، و فرهنگی، اجتماعی بتوان گام موثری در زمینه جذب حاشیه نشینان در جامعه شهری برداشته شود.
پیشنهادات
1ـ تلاش مستمر برای تغییر نگرش والدین نسبت به فرزند دختر از طریق بالا بردن آگاهی و شناخت والدین و کاهش اهمیت فرزند پسر در محیط های اجتماعی و خانوادگی
2ـ برقراری تساوی و برابری حقوق زن و مرد و حمایت اساسی و منطقی، قانونی از حقوق زنان
3ـ فعال نمودن خدمات سازمان های رفاهی چون سازمان تامین اجتماعی، بهزیستی و کمیته امداد امام خمینی (ره) برای حمایت از سالمندان و کاهش نقش احتمالی فرزند در برقراری تامین واقعی
4ـ ارائه جدی خدمات شهری و فعال نمودن نقش شهرداری ها در ساماندهی مناطق حاشیه نشین
5ـ فعال نمودن مراکز بهداشتی نسبت به بالا بردن آگاهی حاشیه نشینان به مضرات جاری بودن آب فاضلاب در سطح زمین و انجام اقدامات اساسی برای فاضلاب کشی در مناطق حاشیه نشین. و افزایش تلاش شهرداری ها و سازمان های آب وفاضلاب جهت گردآوری و تصفیه فاضلاب.
6ـ آگاه نمودن زنان از طریق رسانه های جمعی و بهورزان و کارکنان بهداشت و تنظیم خانواده به اینکه فاصله کوتاه بین حاملگی و بارداری، سلامت کودکان و مادران را به خطر می اندازد.
7ـ بالا بردن آگاهی خانواده ها در مورد خطرات ازدواج و بارداری در سنین زیر 18 سال
8ـ شناخت بیشتر عوامل موثر بر باروری (نظیر تحصیلات) و استفاده از آن ها در تنظیم خانواده
نگاهی به آمار طلاق در ایران
در سال 1365 در برابر هر 340 هزار و 342 ازدواج، 35 هزار و 211 طلاق در کشور ثبت شده است. این آمار در سال 1375 به 479هزار و 263 ازدواج در برابر 37 هزار و 817 طلاق و در سال 1381 به 650هزار و 960 ازدواج در برابر 67هزار و 256 طلاق می رسد. اگر چه آمارهای مربوط به طلاق به دلایل مختلف از جمله ثبت نشدن در دفاتر، جاری کردن صیغه شرعی طلاق بدون درج محضری آن و…با کم شماری مواجه می شوند و چندان قابل استناد نیستند، ولی بررسی همین آمار و محاسبه شاخص هایی چون نسبت طلاق به ازدواج و یا نسبت طلاق به کل جمعیت نشان دهنده آن است که این آمار طی سال های مختلف با نوساناتی روبه رو بوده است. بررسی رقم مطلق طلاق طی سال های 1365 تا 1381 نشان دهنده افزایش آمار طلاق طی سال های مورد بررسی است اما محاسبه شاخص های آماری نشان می دهد در سال 1365 شاخص طلاق با افزایش روبه روست سپس طی سال های 1370 تا 1377 به تدریج کاهش می یابد و از سال 1379 تا 1381 این آمار مجدداً افزایش می یابد. این امر، گویای آن است که اگرچه به گفته جمعیت شناسان افزایش طلاق با افزایش ازدواج رابطه ای مستقیم دارد، ولی به صورت غیر مستقیم نوسانات شاخص های طلاق تحت تاثیر عوامل اقتصادی و اجتماعی و همچنین مسایل حقوقی است، چنانکه وضع قوانین و مقررات می تواند با تسهیل روند طلاق آن را به میزان طبیعی خود نزدیک کرده و فضایی ایجاد کند که بسیاری از زوج هایی که در عمل، زندگی زناشویی آنان به بن بست رسیده است و به دلیل مسایل حقوقی قادر به جدایی نیستند، این مرحله را پشت سر بگذارند و یا با ایجاد موانع حقوقی و قانونی آمار طلاق را کاهش دهد.

وضعیت طلاق در ایران به استناد آمار
دکتر محمد میرزایی در مقاله ای با عنوان "طرحی از مسایل اجتماعی با تاکید بر مساله طلاق و روند تغییرات آن در ایران" به بررسی شاخص نسبت طلاق

به ازدواج طی سال های 1351 تا 1377 پرداخته است.(جدول شماره1)
در این مقاله آمده است: "بررسی تغییرات طلاق نشان می دهد که در ایران طی سال های پس از انقلاب اسلامی شاخص نسبت طلاق به ازدواج کاهش و در اواسط دهه 1360 افزایش یافته است. ارقام بیانگر آن است که همواره شاخص مذکور در مناطق شهری کشور به مراتب بیش از مناطق روستایی بوده است. کاهش شاخص طلاق به ازدواج در فاصله سال های 62-1357 نسبت به دوره قبل از آن درکل کشور و بخصوص در مناطق شهری، رقمی قابل توجه بوده، ولی در مناطق روستایی تفاوتی نکرده است. در سال های 67-1363 نسبت به دوره قبل از آن (1362-1357) نسبت درصد طلاق به ازدواج، هم در مناطق شهری و هم در مناطق روستایی افزایش داشته است." این مقاله می افزاید: "هر چند در دهه 1370 شاخص نسبت درصد طلاق به ازدواج هم در مناطق شهری و هم در مناطق روستایی کاهش یافته ولی این کاهش در مناطق شهری محسوس تر از مناطق روستایی بوده است. در مناطق شهری شاخص طلاق به ازدواج از 8/14 درصد در سال های 56-1351 به 7/10 درصد در سال های 62-1357 کاهش و سپس به 1/12 درصد در سال های 67-1363 افزایش یافته است. این شاخص در مناطق شهری طی سال های 73-1368 با افت درخور توجهی نسبت به دوره قبل مواجه بوده است." دکتر میرزایی در مقاله خود یادآور می شود: "از آنجا که شاخص مقطعی نسبت طلاق به ازدواج تحت تاثیر نوسانات میزان ازدواج قرار می گیرد، هر چند برای بیان وضعیت کلی زناشویی جامعه شاخص مناسبی است، برای بیان قوت طلاق چندان مناسب نیست، استناد به میزان های عمومی ازدواج و طلاق و یا شاخص نسلی نسبت طلاق به ازدواج برای بیان قوت این دو واقعه حیاتی می تواند شاخص های مناسب تری تلقی شود". دکتر میرزایی معتقد است در فاصله سال های 1355 تا 1375 میزان عمومی ازدواج در کل کشور از 5/4 در هزار به 8 در هزار و میزان عمومی طلاق از 5/0 در هزار به 6/0 در هزار افزایش داشته است. می بینیم که در دو دهه اخیر علی رغم افزایش در هر دو واقعه ازدواج و طلاق، شتاب افزایش میزان ازدواج به مراتب بیشتر از شتاب افزایش میزان طلاق بوده است و تردیدی نیست که چنین روندی در افت شاخص نسبت طلاق به ازدواج تاثیری اساسی داشته است.
دکتر میرزایی اظهار می دارد: در ایران نوعی همگرایی را میان شهر و روستا از نظر میزان طلاق ناظر هستیم. در دهه های گذشته یعنی 40-30 سال پیش میزان طلاق در روستا بسیار کمتر از شهر بود. هم اکنون هم در روستا میزان طلاق پایین تر از شهر است، ولی به نوبه خود و نسبت به آن زمان افزایش داشته است و این دومیزان به هم نزدیک شده اند. این جمعیت شناس می گوید: افزایش میزان طلاق ممکن است مربوط به افزایش طلاق در روستاها باشد که به همین دلیل میزان طلاق در کل کشور نیز افزایش یافته است. دکتر میرزایی تاکید دارد که برای بررسی طلاق به آمارهای دقیق نیاز داریم و این امر کار ساده ای نیست زیرا اظهار نظرهایی که بر روی آمار طلاق می شود جنبه حدس و گمانش زیاد است. نسبت قابل توجهی از طلاق ها ممکن است ثبت نشود و یا طلاق ازنظر شرعی انجام شده باشد ولی ثبت نگردیده باشد. معمولاً آمارها مربوط به طلاق هایی است که به مرحله نهایی رسیده و در محضر ثبت شده اند.
تحقیقات نشان می دهد که در سال 1370نسبت طلاق به ازدواج در کل کشور برابر با 76/8 در مناطق شهری 68/10 و در مناطق روستایی44/4 بوده است. همچنین این شاخص در سال 1380 برای کل کشور 5/9، در مناطق شهری 9/11 و در مناطق روستایی 1/4 درصد بوده است. محاسبه شاخص نسبت طلاق به ازدواج طی سال های 1365 تا 1381 نشان دهنده نوسانات این شاخص طی سال های ذکر شده است. اما به طور کلی این شاخص طی سال های 1379تا 1381 مجدداً باروند رو به افزایش روبه رو بوده است. (جدول شماره (2)

همچنین محاسبه میزان طلاق که از تقسیم تعداد طلاق بر کل جمعیت به دست می آید نشان می دهد که این میزان در سال 1365، 12/7 در سال 1370، 04/7

در سال 1375، 29/6 بوده است.(جدول شماره 3)
وی معتقد است: مانند همه آمارهای دیگر جمعیتی ما، در مورد طلاق هم مشکلات اندازه گیری داریم، به همین علت خیلی محکم نمی توان در مورد آمارهای طلاق به عنوان آمارهای قطعی و نهایی استناد کرد. برای بررسی طلاق نیازمند کار کیفی و آمارگیری عمیقی هستیم که این کارهم باید توسط خود محقق انجام شود تا بتواند درباره تعداد و همچنین علل و عوامل طلاق عمیق تر کار کند. دکتر میرزایی در پاسخ به این سوال که آیا میزان طلاق روبه افزایش بوده است یا نه، می گوید: میزان طلاق رو به افزایش است و این حرف نادرستی نیست، چراکه ما در زمان خود ناظر به افزایش میزان طلاق بوده ایم که در این افزایش علاوه بر عوامل اقتصادی و اجتماعی باید به زمینه های روانی – اجتماعی موثر نیز اشاره کرد. این جمعیت شناس ادامه می دهد: اما در این میان نباید فراموش کرد که میزان طلاق طی سال های مختلف ممکن است با نوساناتی مواجه شود. به عنوان مثال گاهی وضع قوانین و مقررات می تواند میزان طلاق را بالا یا پایین بیاورد و یا به طور مقطعی تغییر دهد. دکتر میرزایی مسایل حقوقی را در تغییر میزان طلاق بسیار موثر توصیف می کند و اظهار می دارد: برخی زمینه های قانونی، می تواند طلاق را تسهیل کند و آمار آن را بالا ببرد و در عین حال در برخی موارد موانعی به وجود آورد و آمار آن را کاهش دهد.
شیوع نازایی و شیوه های پیشگیرانه
شاید بیش از هزارها بار از رادیو و تلویزیون شنیده اید که ۱۵ درصد مردم، مشکل نازایی دارند. در اینجا دو سوال مهم برای فردی که مشکل نازایی دارد، مطرح می شود.
از کجا معلوم شده که ۱۵ درصد مردم نازایی دارند؟
حال اگر سه درصد یا ۳۰ درصد بود، مگر فرقی می کرد؟
در مورد سوال اول که ۱۵ درصد مردم در ایران نازایی دارند، حقیقتا این آمار از کتاب ها و نوشته های خارجی، استخراج شده است. یعنی ما در ایران، آمار دقیقی نداریم. حدس می زنیم ما هم مثل اروپایی ها باید ۱۰ تا ۱۵ درصد، نازایی داشته باشیم. به دست آوردن آمار نازایی در ایران، کار چندان ساده ای نیست. نمی شود تعداد مراجعین به مراکز نازایی را شمرد و تقسیم بر جمعیت کرد و درصد را به دست آورد. مثلا گفت، آمار نازایی در تهران ۲۰ درصد و در زنجان ۵ درصد است. اشکال این نوع آمار در این است که معلوم است تعداد بیماران نازا در تهران، بیشتر است، زیرا مراکز نازایی در تهران بیشتر است و بیماران از جاهای مختلف کشور بیشتر به تهران می آیند. به همین ترتیب در زنجان هم کمتر است چون از آنجا برای درمان به جای دیگر می روند. در ضمن، بسیاری از زوج ها هستند که مشکل نازایی دارند و اصلا به جایی مراجعه نمی کنند. مثلا یک فرزند دارند و بعد مشکلی پیدا شده دیگر بچه دار نمی شوند اما به دنبال درمان آن نیستند. اتفاقا این موارد، کم هم نیست. بنابراین برای اینکه بتوان فهمید چه میزان مشکل نازایی وجود دارد، باید مثلا شهر را به پنج قسمت شمال و جنوب و شرق و غرب و مرکز تقسیم کرد و گروه زیادی بروند به خانه های مردم و سوال کنند که آیا می خواهند بچه دار شوند و نمی شوند؟
به این ترتیب شاید بشود آمار نسبتا دقیقی به دست آورد. اما اگر این آمار را به دست آوریم و به رقم مثلا ۲۰ درصد رسیدیم چه خواهیم کرد؟ خیلی کارها می توان کرد. زیرا وقتی ۲۰ درصد مردم نازایی داشته باشند باید چند برابر مراکز فعلی، مرکز نازایی داشت تا بتوان به این ۲۰ درصد که جمعیت بسیار زیادی هستند، کمک کرد. میزان داروهای مورد نیاز را می توان حساب کرد و خیلی کارهای دیگر. اما دانستن این ۲۰ درصد برای مردم چه فایده ای دارد؟ می توان حدس زد برای آنها که مشکل نازایی دارند این آمار نشان می دهد که شما تنها نیستید. جمعیت زیادی مشکل شما را دارند و فکر نکنید که شما خیلی بدشانس هستید که در بین هزاران هزار نفر، این مشکل را پیدا کرده اید و از طرف دیگر به علت شیوع بالای این مشکل، خیلی ها به فکر شما هستند و حتما روز به روز راه های بهتری برای حل مشکلتان، پیدا خواهد شد.

منبع:
www.contentarticle.com

6


تعداد صفحات : 27 | فرمت فایل : word

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود