مقاله تعریف وحی (دانلود تحقیق و مقالات رشته معارف اسلامی) در قالب ورد و قابل ویرایش و در ۲۷ صفحه گرد آوری شده است. در زیر به مختصری از عناوین و چکیده آنچه شما در این فایل دریافت می کنید اشاره شده است.
عنوان مقاله : آموزه وحی
چکیده
بحث درباره وحی ، ازاین جهت حایز اهمیت است که پایه شناخت کلام خدا به شمار می رود . قرآن که بیان گر سخن حق تعالی و حامل پیام آسمانی است ، به وسیله وحی نازل شده است . وحی همان سروش غیبی است که از جانب ملکوت اعلی به جهان مادّه فرود آمده است .
از این رو اساسی ترین بحث در زمینه مسایل قرآنی بحث درباره وحی است . راه صحیح فهمیدن وحی زبان خود وحی یعنی قرآن است و قرآن حقیقت وحی را تبیین نکرده ، تنها خصوصیات این آموزه الهی را طرح نموده است و در بیا ن ویژگی ها هم تنها وحی تعبیر نکرده است بلکه تعبیرات گوناگون نموده است. واژهای کلیدی : وحی ، آموزهای اسلامی ، دین اسلام ، وحی انبیاء ، نزول ، راه های دریافت نزول
مقدمه
وحی در اصل به معنای آگاه کردن است و به هر نوع القای آگاهی نظیر اشاره ، آواز ، الهام ، رویا ، کتابت و … اطلاق می گردد . وحی در قرآن درباره فرشتگان ، شیاطین ، انسان ، حیوان و زمین به کار رفته است . حقیقت وحی ، تنها بر پیامبران معلوم است ؛ چون آنان در مدار وحی قرار می گیرند .اقسام وحی پیامبران عبارت است از : وحی لدنی ، وحی از ورای حجاب ، وحی به واسطه ارسال ملک .وحی لدنی ، دشوار ترین نوع وحی بود که بر پیامبر نازل می شد . که پیامبر در این نوع وحی احساس سنگینی ، رنج شدید ، سردرد ، سرخ یا کبود شدن چهره و خلاصه دچار اغما می شدند .قرآن دارای دو نوع نزول است : دفعی و تدریجی . آیات مربوط به نزول در ماه رمضان ، بیانگر نزول دفعی قرآن است .
فرضیه حکمای اسلام درباره وحی این است که خواستند بگویند چون ما دارای روح هستیم و تنها این بدن مادی نیستیم ، روح ما دو وجهه دارد : یک وجهه اش همین طبیعت است و دیگر این که روح انسان یک وجهه دیگری هم دارد که به آن وجهه سنخیت دارد با همان جهان ما بعد الطبیعه .
مولوی می گوید :
دو دهان داریم گویا همچون نی یک دهان پنهانست در لبهای وی کندی حس ، عقل و وحی را سه راه برای رسیدن به حق می داند و وحی را در مرتبه عالی تر قرار می دهد . فارابی دین و عقل را طالب حقیقت واحد و همه فلاسفه الهی را نیز طالب حقیقت واحد می داند . ابن رشد اشتغال به فلسفه را واجب یا مستحب می داند زیرا فلسفه نظر ، اعتبار و استدلال است که مورد تاکید و ترغیب قرآن کریم است .
تعریف وحی
الف) معنای لغوی
وحی در لغت به معانی مختلفی آمده است از جمله : اشارت ، کتابت ، نوشته ، رساله ، پیام ، سخنپوشیده ، اعلام در خفا ، شتاب وعجله و هر چه از کلام یا نوشته یا پیغام یا اشاره که به دیگری به دور از توجّه دیگران القا و تفهیم شود وحی گفته می شود . راغب اصفهانی گوید 🙁 اَصلُ الوحی الاشاره السریعه ؛ وحی پیغامی پنهانی است که اشارت گونه وبا سرعت انجام گیرد.) ( اصفهانی ، ۱۴۱۲ق : واژه وحی) ابو اسحاق نیز گفته است : ( اصلُ الوحی فی الُلّغهِ کُلِّها اِعلامٌ فی خِفاء و لذلک سُمّی الالهامُ وحیاً ؛ اصل وحی در لغت به معنای پیغام پنهانی است ، لذا الهام را ، وحی نامیده اند ).همچنین است سخن ابن بّری 🙁 وَحی اِلیه و اَوحی : کلّمه بکلام یُخفیه من غیره و وحی و اَوحی : اوما ؛ وحی الیه : پنهان از دیگران با او سخن گفت. وَحی واوحی : مطلب را با اشاره رسانید ).علّامه طبا طبائی معتقد است که از موارد استعمال وحی استنباط می گردد که القای معنا به طوری که بر غیر مخفی بماند ، وحی است ؛ بنابراین ، الهام به واسطه القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه و نیز ورود معنا در نفس انسان با رویا (سوره قصص : ۷ ) یا وسوسه یا اشاره ، همگی وحی است .( طباطبایی ، ۱۳۹۴ق ، ج ۱۲ : ۲۹۲ )
ب) معنای اصطلاحی
وحی پدیده ای است که در قالب های ذهنی و عقلی متداول بشر نمی گنجد ؛ امری است مرموز و اسرار آمیز . آن جا که ارتباط با عالمی دیگر مطرح است ، تا انسانی برگزیده ، عالی ترین پیام های غیبی را با علمی حضوری و شهودی تلقّی کند ، تنها اوست که از کنه و حقیقت وحی و واقعیّت وحی پذیری آگاه می شود . در تعریفی دیگر آمده است : وحی ، یک نوع تکلیم آسمانی ( غیرمادی ) است که از راه حسّ و تفکّر عقلی درک نمی شود ، بلکه درک و شعور دیگری است که گاهی در برخی از افراد ، به مشیّت الهی پیدا می شود و دستورات غیبی را – که از حسّ و عقل پنهان است – از وحی و تعلیم خدایی دریافت می کند.( طباطبایی ،۱۴۱۲ ق: ۱۲۵ )
کاربرد قرآنی وحی
قرآن وحی را در خصوص آموزه غیبی و وحی رسالی به کار نبرده است بلکه وحی به معنای القا مطلب به دیگر با مراتبی که دارد به کار رفته است حتی در مصادیق متضاد رحمانی و شیطانی ، وحی تعبیر شده است . واژه وحی در مطلب به دیگر در سطح جماد گرفته تا وحی رسالی کاربرد دارد ، « اَن سَبِّحُوا بُکرَهً وَ عَشیّاً » (که در پگاه و شامگاه تسبیح خدا گویید . ) ( سوره مریم : ۱۱) « اَنِ اتَّخِذِی مِنَ الجِبالِ بُیُوتاً » (که ار کوه ها خانه هایی بر گیر . ) ( سوره نحل : ۶۸) در مورد حیوان می فرماید : « وَ اَوحی رَبُّکَ اِلَی النَحلِ » ( خداوند به زنبور عسل وحی کرد . ) ( سوره نحل : ۶۸)در مورد آموختن به ملائکه می فرماید : « اِ ذیُوحِی رَبُّکَ اِلَی المَلائِکَهِ اَنِّی مَعَکُم » (هنگامی که پروردگارت به فرشتگان وحی می کرد که من با شما هستم .) ( سوره انفال : ۱۲)در مورد آموختن به انسان عادی می فرماید : « وَ اَوحَینا اِلی اُمِّ مُوسی اَن اَرضِعِیهِ » ( و به مادر موسی وحی کردیم که او را شیر ده .) ( سوره قصص : ۷)حتی وحی در القاءات شیطانی به کار رفته است : « وَ اِنَّ الشَیاطینَ لَیُوحُونَ اِلی اَولِیائِهِم » ( شیطانان به دوستانشان وحی می کنند . ) ( سوره انعام : ۱۲۱)با توجه به مراتب این گونه آموزه ها از کاربردهای قرآنی که به صورت یک نواخت می باشد نمی توان از خود واژه به حقیقت یا ویژگی وحی رسالی پی برد . برای دست رسی به ویژگی های وحی راه دیگری باید انتخاب نمود . البته این تعبیرات از یک لحاظ در خور توجه هستند که اختصاص به وحی رسالی رسول الله (ص) ندارند ، بلکه در مورد آموزه غیبی و الهی سایر انبیا هم همین تعبیرات آمده است.
وحی همگون انبیاء
از کاربردهای قرآن این نکته به خوبی آشکار است که این نوع آموزه که وحی رسالی نامیده می شود اختصاص به پیامبر خاصی ندارد بلکه حقیقت وحی و ویژگی های آن مربوط به وحی تمام انبیا (ع) می باشد.از این آموزه الهی در مورد همه انبیا (ع) تعبیر های یکسان است :« نَزَّل عَلَیکَ الکِتابَ بِالحَقِّ مُصَدِقاً لِما بَینَ یَدیهِ وَاَنزَل التُوراهَ وَ الاِنجیلَ » (به حق بر تو کتاب فرود فرستاد در حالی که این کتاب مصدق کتاب های آسمانی است که در دست رسی تو است و تورات و انجیل را فرود فرستاد . که از ارسال کتاب های آسمانی تعبیر به انزال نموده است . ) ( سوره آل عمران : ۳)« کَذلِکَ یُوحی اِلَیکَ وَ اِلی الَذینَ مِن قَبلِکَ اللهُ » ( این چنین خدای سبحان بر تو و بر همه انبیا پیشین وحی کرد . ) ( سوره شوری : ۱) از همه تعبیر به وحی شده است . معلوم می شود حقیقت و ویژگی های وحی در طول تاریخ رسالت یکسان است ، لذا قرآن که از هر گونه تحریف در امان مانده است وقتی وحی را معرّفی می کند نسبت به همه وحی های پیش نیز معرفی خواهد بود خصوصیت وحی رسول الله (ص) همان خصوصیت وحی نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و سایر انبیا (ع) می باشد که هر گونه پیرانه و باطل از دامن وحی انبیا (ع) زدوده است . وحی سایر انبیا (ع) نیز ویژگی هایی که بیان خواهد شد بهره ورند . گر چه از کتاب هایی که به نام کتاب مقدس آسمانی در دست است چنین نکته ای استفاده نشود . قرآن که وحی خالصی است دامن همه را تطهیر و ویژگی های همه را یکسان بیان نموده است .
حقیقت وحی
مفهوم واژه وحی و تعبیرات دیگری که در قرآن از این حقیقت شده است ما را در فهمیدن حقیقت وحی یاری نمی کند و شاید حقیقت وحی رسالی برای غیر پیامبران قابل درک نباشد و تا انسان پیامبر نباشد قادر نخواهد بود این حقیقت را درک کند و از کاربردهای قرآن هم این چنین استفاده می شود که قرآن اصراری ندارد که حقیقت وحی را تبیین کند تا انسلن های عادی آن را درک کنند . بلکه قرآن توجه بیشتر به بیان ویژگی های وحی دارد . از حقیقت وحی مانند بسیاری از معارف که قابل درک همگان نیست با سکوت عبور کرده است . مانند اینکه در مورد ارائه ملکوت آسمان ها و زمین به ابراهیم خلیل (ع) می فرماید این کار را برای یک اهدافی که قابل درک شما نیست و برای اینکه ابراهیم به یقین برسد انجام دادیم : « و کذلِکَ نُری اِبراهیمَ مَلَکُوتَ السَّمواتِ و الاَرضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ المُوقِنینِ » ( ملکوت آسمان ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم برای انگیزه هایی ، از جمله این که او از یقین کنندگان قرار گیرد . ) ( سوره انعام : ۷۵) (واو ) در « وَ لَیَکُونَ مِنَ المُومِنینِ » نقش مهمی ایفا می کند سخن از وسط شروع شده یعنی اهدافی بزرگ در نظر داشتیم که قابل فهم شماها نیست آنچه برای شما قابل درک است بازگو می کنیم و آن این است که ابراهیم با دیدن ملکوت یقین به حق پیدا کند و مانند اینکه در مورد دست به دست شدن قدرتها در روزگاران می فرماید : « وَ تِلکَ الاَیّامُ نُداوِلُها النّاسِ وَ لِیَعلَمَ اللهُ الَّذینَ آمَنوا مِنکُم » ( قدرتها را دست به دست می کنیم برای اهدافی که قابل درک شما نیست و برای امتحان انسانها تا مومن از غیر مومن مشخص شود و خدای سبحان انسانهای مومن را بشناسد . ) ( سوره آل عمران : ۱۴۰)ونظایر این تعبیرها که در قرآن آمده است . در هر صورت ما آیه ای سراغ نداریم که حقیقت وحی را تبیین نموده باشد . آنچه سخن در قرآن در مورد وحی است درباره ویژگی های وحی است .
ویژگی های وحی
الف) آگاهی فرابشری
از برخی آیاتی که عنوان شد یکی از خصوصیات این آموزه الهی به دست آمد . این نکته اشاره شد که وحی یک آگاهی معمولی نیست . وحی یک آگاهی برخواسته از تدبیر عقلانی انسان نیست و یک دانش برخواسته از نبوغ انسانی نیست . و نیز وحی یک آگاهی درونی و تجلی سلوک و مکاشفه انسان نمی باشد . بلکه وحی رسالی یک آگاهی فرابشری است وحی یک تعلیم قدسی و ملکوتی است . و آگاهی است که ویژگی های آگاهی و دانش بشری را ندارد . وحی آموزه غیبی است و برخواسته از اندیشه و عرفان و تجربه پیامبر نیست و اصولاً پیامبر یک واسطه بیش نیست این چنین نیست که دست آوردهای وحی در اختیار پیامبر باشد . وحی آموزه ای است که از جانب خدای سبحان از ملکوت به پیامبر متجلی می شود: « اِنَّکَ لَتلَقَی القُرآنَ مِن لَدُن حَکیمِ عَلیمٍ » ( تو قرآن را از نزد خدای حکیم وعلیم دریافت می کنی . فرشته ، وحی را از غیب بر پیامبر نازل می کند . ) ( سوره نمل : ۶)« نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الامینَ عَلی قَبلِکَ لِتَکُونَ مِنَ المُنذِرینَ » ( قرآن را جبرئیل روح الامین بر قلب تو از بیم دهندگان باشی . پیامبر در این آگاهی نقشی ندارد و تنها واسطه است . ) ( سوره شعراء : ۱۹۴)« قالَ الذّینَ لا یَرجُونَ لِقاءَنا اِئتِ بِقُرآنِ غَیرِ هذا اَو بَدَّلهُ قُل ما یَکُونُ لی اَن اُبَّدِلَهُ مِن تِلقاءِ نَفسی اِن اتَّبِعُ الاّ ما یُوحی اِلیَّ » ( آنانکه به قیامت ایمان ندارند به پیامبر می گفتند قرآنی غیر از قرآن بیاور و یا این قرآن را تبدیل به قرآن دیگر کن ! در جواب آنها بگو که من از نزد خود اختیاری ندارم که تبدیل کنم من آنچه را که وحی است پیروی می کنم . ) ( سوره یونس : ۱۵)« قُل اَنزلَهُ الذی یَعلَم السِّر فی السَّمواتِ وَ الارض » ( بگو قرآن را آن کسی که پنهان را در آسمان ها و زمین می داند نازل کرده است . ) ( سوره فرقان : ۶)« فَاعلَمُوا اَنَّما اُنزِلَ بِعِلمِ اللهِ » (بدانید قرآن با علم الهی نازل شده است و از علم الهی نشات گرفته است. ) ( سوره هود : ۱۴)« و کَذلِکَ اَو حَینا اِلَیکَ روُحاً مِن اَمرِنا ما کُنتَ تَدری ما الکِتابُ ولا الایمانُ » ( و آنچه وحی بر تو کردیم بوسیله فرشته وحی به دستور ما اگر وحی نبود نه کتاب خدا را ( قرآن ) می شناختی و نه می دانستی ایمان چگونه است . ) ( سوره شوری :۵۲)« و عَلَّمک ما لَم تَعلَمُ » ( خدا به شما آموخت آموزه هایی که هیچ گاه خودت آن را یاد نمی گرفت . ) ( سوره نساء : ۱۱۳ ) این تحلیل وحی از زبان وحی است وحی خود را این گونه معرفی می کند که یک تعلیم قدسی و غیبی و الهی است که از ملکوت بر پیامبر ارزانی می شود پیامبر نقش واسطه را دارد ، آموزه غیبی محض است : « اِن هُوَ اِلاّ وَحیٌ یوُحی » ( قرآن جز وحی الهی نیست . ) ( سوره نجم : ۴)وحی را نمی توان با دانش های بشری مقایسه کرد زیرا وحی آگاهی فرابشری است و لذا کاستی ها و سایر ویژگی های بشری را ندارد .