موضوع تحقیق :
بررسی فقهی وحقوقی اتانازی
استاد راهنما :
……………………..
محقق :
……………………..
بهار94
فهرست
چکیده 2
مقدمه 2
1- تاریخچه وتعاریف 3
1-1- تاریخچه و ماهیت اتانازی 3
2-1تعریف اتانازی 4
3-1 انواع اتانازی 5
2- بررسی نظرات موافق و مخالف 6
1-2 نظریه موافقان اتانازی ودلایل آنها 6
2-2- دلایل مدافعان اتانازی 8
2-3- نظریه مخالفان اتانازی ودلایل آنها 9
2-4- دلایل مخالفان اتانازی 11
3- بررسی اتانازی از منظر حقوقی 12
3-1- عنصر قانونی در جرم بودن اتانازی 13
3-2- عنصر مادی در وقوع اتانازی 13
3-3- عنصر روانی یا رکن معنوی اتانازی 14
3-4- نتیجه از حیث حقوق جزا 14
4- کشورهایی پذیرنده مرگ از روی شفقت 14
5- نتیجه گیری 15
منابع و ماخذ 15
چکیده :
اتانازی ازجمله بحث انگیزترین مباحث اخلاق پزشکی درحوزه ی مراقبت های پایان حیات است. مواضع اتخاذ شده ازسوی صاحب نظران دراین مورد به نحوه برجسته ای به بستر فلسفی، اعتقادی وفرهنگی هرفرد بستگی دارد . با توجه به حقیقت فوق دراین مطالعه پس از تبیین موضوع وارائه ی تعاریف مشخص ازانواع اتانازی ،نظرات موجود درحوزه ی اخلاق پزشکی ارائه و درآخر جمع بندی نظرمولفان نوشته شده است. به نظر می رسد حرمت حیات درفقه وحقوق اسلامی ازجایگاه ممتازی برخوردار است وهیچ مصلحتی برای توجیه اقدام برای پایان دادن به حیات بیمار وجود ندارد . ازسوی دیگر، افراد جامعه موظفند که تمام تلاش خود را برای تداوم حیات موثر آحاد بیماران به عمل آورند ،گرچه این مهم به معنی تخصیص نامحدود منابع برای اقدامات کم اثر درکیفیت حیات افراد نیست. ضمن اینکه درنگرش بسیاری از فقهای اسلامی تخصیص منابع برای تداوم حیات مستقره نسبت به حیات غیر مستقره از اولویت بالاتری برخورداراست.
واژگان کلیدی : اتانازی ، اخلاق ، قانون ، فقه ، حق مردن .
مقدمه :
نظرات مختلف درباره اتانازی ضرورتا وابسته به نظرات مختلف در زمینه اخلاق است. مباحث پیرامون اتانازی، مباحثی درباره (( ارزش)) ها است. برخی اعتقاد دارند که حیات حد اعلای خوبی است و دیگر خوبی ها با وجود حیات و زندگی معنا می یابند . بدون زندگی و حیات ، هیچ ارزشی یا خوبی ای وجود ندارد (یعنی نمی تواند وجود داشته باشد) و حیات شرط لازم برای تحقق دیگر ارزش ها است.
مباحث در رابطه با ((اتانازی))، عمدا بحث درباره این است که چه چیزی اخلاقی است؟ سوالاتی بنیانی در این رابطه مطرح شده است ؛ مثلا آیاحقی برای ارتکاب خودکشی وجود دارد؟ آیا اخلاقی هست که دیگری برای خودکشی به دیگری کمک کند؟ آیا حقی وجود دارد که براساس خواسته کسی یا اعضای خانواده اش ایجاد مرگ رادر او تسهیل کنیم؟ آیا اخلاقی هست برای نجات جان کسی، زندگی کس دیگری راکه امیدی به زنده ماندنش نیست خاتمه دهیم؟ تمام مباحث پیرامون ((اتانازی)) درصدد پاسخگویی به سوالاتی اینچنینی هستند. ((اتانازی)) بحث بسیار مهمی در اخلاق پزشکی است چون تمام حوزه های اجتماعی و فرهنگی را در می گیرد.
1- تاریخچه وتعاریف
1-1- تاریخچه و ماهیت اتانازی
چنانکه محققان نگاشته اند ریشه واژگانی اصطلاح ((اتانازی)) از کلمه یونانی ((اوتاناتوس)) گرفته شده که مرکب از دو جزء و به معنای مرگ خوب یاخوب مردن است و قدیمی ترین کاربرد آن به مضامین ((سوگند بقراط)) می رسد ودر یونان و روم باستان دیوژن به آناشاره کرده البته نزد رواقیان و اپیکوریان نیز این عقیده یافت شده است که حفظ حیات در همه موارد لزومی ندارد و اگر ضرورتی پیش می آمد در بعضی موارد که هیچگونه معالجه ای پاسخگو نیست می توان از آن صرفنظر کرد . یوزفوس در قرن نخست میلادی و آگوستین در قرن پنجم میلادی در آثارشان در ضمن بحث درباره خودکشی به این مساله نیز اشاره کرده اند . توماس مور در کتاب مشهورش به نام ((آرمانشهر )) اشاره ای به جواز مرگ برای رهایی از درد ورنج کرده است.
در آمریکا تا سال 1828 طبق ((قانون ضد اتانازی)) چنین اقدامی ممنوع بود اما بعد از جنگ داخلی ودر 1930 ((قانون حمایت از اتانازی)) به تصویب رسید و از سال 1935 در انگلیس ودر سال 1938 در آمریکا (( انجمنهای ضد اتانازی)) شکل گرفت . هر چند در 1937 قانون تجویز اتانازی در آمریکا و تنگلیس به تصویب نرسید ولی در عمل تحت عناوینی مثل ((بهبود نژاد)) یادر موارد خاصی مثل (( معلولان ذهنی)) به کمک پزشک و بارضایت والدین انجام می گرفت . نوشته اند که در دوران نازی ها در آلمان 6 مرکز قتل ترحمی وجود داشت و زندانیان بیمار لاعلاج رادر بعضی اردوگاههای جنگی می کشتند در حدود سال 1960 نوع خاصی از ((اتانازی انفعالی و داوطلبانه)) برای کاهش درد ورنج و از روی ترحم مورد تایید کلیسای کاتولیک و بعضی روحانیان مثل جوزف فلچر قرارگرفت و از دهه شصت به بعد در بعضی ایالتهای کشور آمریکا مثل میشیگان، کالیفرنیا و اورگن تصویب شد. کمک به مرگی که برای حفظ شان و کرامت انسان باشد در مورد بیماران لاعلاج و دم مرگ توسط پزشکان، جایز شناخته شد و دیوانعالی امریکا در سال 1997 بطور رسمی آن را تصویب کرد . در هلند ، بلژیک، سوئیس و استرالیا نیز با شرایطی اقدام پزشکان به قتل ترحمی مجاز شناخته شده ولی البته هنوز هم جریان نیرومندی از موافقان و مخالفان وجود دارد که وارد چالش در این عرصه شده اند و این مناقشه ها همچنان ادامه دارد. امروز در اکثر کشورها به جرم انگاری ((اتانازی)) و پیگرد و مجازات قانونی آنتاکید شده و در بعضی کشورهای اندک نیز بر مجاز بودن آن تکیه کرده وبعضی جوامع نیز با تعیین شرایطی، بار جنایی و کیفری آن را کاهش داده و در صورت انجام آن مرتکب را در قیاس باقتل عمد ، مستحق مجازات کمتر و خفیف تری می دانند. چنانکه قبلاآوردیم ، معمولا در تعریف ((اتانازی)) گفته شده که نوعی مرگ، مردن، قتل یاکشتن است اما از روی رضایت ، ترحم، شفقت ، یارضایت و انتخاب خود بیمار به کمک پزشک ، از طریق دادن داروهای خاص یاندادن و قطع دارو یابا وسایل ، ابزارها و تجهیزات پزشکی و استعمال دارویی خاص . از همین جا اقسامی برای اتانازی مطرح کرده اند مثل: داوطلبانه ، غیرداوطلبانه مستقیم ، غیرمستقیم، خشن، غیرخشن یاملایم ، منفعلانه یابدون خشونت ، بیشترین بحثها درباره همین قسم اخیر یعنی داوطلبانه، آسان، بدون خشونت و ترحمی است. بعضی نیز آن را نوعی ((خودکشی به کمک پزشک)) نامیده اند و در توضیح گفته اند که پزشک می تواند با قطع دارو یا تزریق و استعمال داروی کشنده ولی بدون درد ، بیمار را از درد کشیدن و رنج جانکاه نجات دهد و باکمک به مرگ او در واقع او را از شر درد و بیماری خلاص کند. به همین سبب در تعریف اتانازی آن را قتل ترحمی، به کشی یاکشتن مهرورزانه معرفی کرده اند. اکنون بحث برسراین است که آیا پزشک حق دارد چنین تصمیمی رابگیرد؟ چه به طور مستقل و چه به تقاضا و درخواست بیمار، یا حتی به درخواست خویشان ونزدیکانش، یا مقامات مسئول یا دیگران. آیا خود بیمار حق چنین تصمیمی را دارد که مرگ را انتخاب کند . این را ((حق مردن)) نامیده اند و در تقابل با ((حق حیات)) به عنوان بخشی از ((حقوق بشر)) مورد بحث قرارداده اند که آیا ((حقوق بشر)) شامل ((حق انتخاب مرگ)) یا انتخاب شیوه و نوع مردن ( و دیگر جزئیات مثلزمان ، مکان ، کیفیت و … ) هم میشود یانه؟ و اگر پاسخ مثبت است پس فرق آن با ((خودکشی)) یاحتی با ((شهادت)) که مفهومی با قداست و والایی است چیست؟ آیا این یک ((حق اصیل)) است یا در واقع نوعی آدم کشی و قتل نفس است ؟ دیگر اینکه چه کسی حق دارد در این مورد تصمیم گیری کند؟ خود بیمار، خانواده، پزشک، مسئولان بیمارستان، جامعه و … ؟ اینجاست که مناقشه های الهیاتی و اخلاقی بسیاری پدید آمده که عالمان الهیات و فیلسوفان اخلاق رابه میدان چالش کشیده است. با توضیحاتی که آوردیم پیداست که آنچه بیشتر مورد بحث ومناقشه الهیدانان و فیلسوفان اخلاق قرارگرفته همان (( مرگ داوطلبانه و با رضایت بیمار)) است. هر چند که مضمون دلایل موافقان و مخالفان ((اتانازی)) شامل همه اقسام آن می شود.
2-1تعریف اتانازی
واژه اتانازی که ریشه آن از اصطلاح یونانی (( eu )) به معنای ((خوب و راحت)) و (( thanatous )) به معنای ((مرگ)) گرفته شده است، به صورت تحت اللفظی به معنای ((مرگ خوب)) یا ((مرگ راحت)) می باشد. اتانازی یک اصطلاح عمومی است که اساس زمینه مورد استفاده معانی مختلفی رامی توان از آن استنباط نمود. از نظر لغوی این واژه بیانگر عملی است که در آن مرگ بیمار به شیوه ای صورت می گیرد که کمترین میزان رنج و عذاب را برایش به همراه داشته باشد ، گاهی نیز این اصطلاح، به گرفتن زندگی کسی در معنای مثبت اناطلاق می شود. (برای مثال، تزریق دارویی مهلک به بیماری که زندگی اش سراسر رنج و مشقت بوده است. ) این اصطلاح در معنای گسترده تری نیز به کار گرفته می شود که شامل مواردی است که در آن پزشک با خودداری از فراهم کردن مداخلات پزشکی (با ترک فعل ) که باعث افزایش عمر بیمار می شود، درصدد مرگ او بر می آید. بنابراین اتانازی انواع مختلفی دارد که جهت تفکیک و تشخیص انواع آن، اصطلاحاتی وضع شده است که از آن جمله می توان به : اتانازی داوطلبانه ، اجباری ، مستقیم و غیر مستقیم (فعال و غیرفعال) اشاره نمود. این واژه برای اولین بار توسط فرانسیس بیکن که مرگ بدون رنج را تبلیغ می کرد وارد فرهنگپزشکی شد. شورای حقوقی و قضایی پزشکی آمریکا اتانازی را اینگونه تعریف می کند: (( اتانازی عمل ایجاد مرگ با روشی نسبتا سریع و بدون درد به دلایل ترحم انگیز در فردی که از بیماری لاعلاجی رنج می کشد.)) البته اتانازی واژه ای کلیاست و برای دقیق تر کردن موضوع ومخصوصا از جنبه های حقوقی به انواع مختلفی تقسیم می شود. (مانند اتانازی فعال ، غیرفعال ف داوطلبانه و غیرداوطلبانه و اجباری.)
3-1 انواع اتانازی
تقسیم بندی های مختلفی برای اتازی ارائه شده است ، اما به طور کلی در ارتباط با کسی که این کار در مورد اوصورت می گیرد دو نوع اتانازی وجود دارد که عبارتند از:
اتانازی داوطلبانه: تزریق عامدانه ی دارو یا اقدامات دیگر که منجر به مرگ بیمار شود . این عمل براساس تقاضای صریح بیمار و با رضایت کاملا آگاهانه ی او انجام می شود. نکته مهم دراین حالت این است که قصد و تمایل پزشک وبیمار هردو درجهت خاتمه دادن به زندگی بیمار است. دراتانازی فعال داوطلبانه دوشرط بسیار مهم است 1- تصمیم خود بیمار 2- درد ورنج غیرقابل تحمل و بدون امید به بهبودی
اتانازی غیرداوطلبانه: به مواردی اطلاق می شود که اتانازی بدون اعلام رضایت و نظر فرد یا بیمار انجام می شود. وقتی خود فرد قادر به تصمیم گیری نباشد (برای مثال ، وقتی که فرد در حالت نباتی دائم فرو می رود) خانواده یاخویشاوندان در مورد قطع درمان هایی که به بهبود وضع بیمار کمکی نمی کند تصمیم گیری می کنند. اگر چه از نظر تخصصی ممکن است چنین اقدامی اتانازی محسوب نشود، اما اغلب آن را به این نام می خوانند.
اتانازی یا قتل ترحم آمیز: از جمله مسائل پیچیده ای است که به شدت مورد توجه پزشکان ، علمای اخلاق ، فلاسفه ومذهبیون قرارگرفته و در خصوص جایز بودن یانبودن آن از جنبه های فلسفی ، اخلاقی و پزشکی نظرات مختلفی مطرح شده است.
اتانازی فعال اجباری: تزریق عامدانه دارو یا اقدامات دیگر که باعث مرگ بیمار شود . دراین حالت ،بیمار صلاحیت تصمیم گیری را داراست وهیچ گونه درخواست صریح برای این عمل نداشته است . این حالت را جمیع اخلاقیون ، مجاز نمی دانند وقتل محسوب می شود
اتانازی غیر فعال: عدم شروع درمان یا قطع درمان هایی که برای حفظ حیات بیمار لازم است . البته این نوع اتانازی می تواند داوطلبانه (براساس درخواست بیمار ) یا غیر داوطلبانه ( وقتی بیمار صلاحیت تصمیم گیری ندارد ) باشد .این نوع اتانازی معمولا به صورت مستقیم مانند تجویز دارو یا هر اقدام دیگر نیست.
اتانازی غیرفعال داوطلبانه : بیمار درمان خود را رد می کند تا در مرگ تسریع شود . به عبارت دیگر بیمار از همان ابتدا از پذیرش درمان سرباز می زند این نوع اتانازی معمولا در مورد بیمارانی به کار گرفته می شود که شرایط بسیار وخیمی دارند و پزشکان هم مطمئن اند که درمان آنها امکان پذیر نیست بنابراین درمان را قطع کرده و بیمار را از مواد غذایی یا دارو محروم می کند یا اگر بیمار درسیر بیماری اش دچار عفونتی شود درمانی برای عفونت او آغاز نمی شود.
اتانازی غیرمستقیم: دراین حالت ضددرد های مخدر یا داروهای دیگر برای تسکین درد بیمار تجویز می شود اما پیامد عرضی آن ، قطع سیستم تنفسی بیمار است .داروهای ضد درد مخدر اگر با دوز بالا تجویز شوند مرکز تنفسی را مهار می کنند که منجر به مرگ بیمار می شود این نوع اتانازی با قصد عامدانه انجام نمی شود اما پیامد عرضی آن مرگ بیمار است.
خودکشی با همکاری پزشک: دراین حالت پزشک ها داروها یا اقدامات دیگر را برای بیمار فراهم می کنند با توجه به این که آنها می دانند قصد بیمار خودکشی است.
2- بررسی نظرات موافق و مخالف
1-2 نظریه موافقان اتانازی ودلایل آنها
موافقان اصل خودمختاری بیمار استدلال می کنند که هیچ کس نمی خواهد به خاطر هیچ بمیرد ، اتانازی قطعا برمبنای دلایلی درخواست می شود . اما درستی یا نادرستی این دلایل بی معنی است . اما این استدلال غیرمعتبری است ، چرا که فردی که درخواست اتانازی می کند (بنا به هر دلیلی ) قطعا فکر می کند که عمل او درست است . و اگر اعتقادی به درستی کارش نداشته باشد ، قید اول یعنی (( صاحب صلاحیت بودن )) زیرسوال می رود . بنابراین درخواست بیمار مبتنی براین باور است که مرگ نفعی (یا هر ملاک اخلاقی دیگری ) برای او دارد و به این دلیل قابل توجیه است. درخواست بیمار وقتی ملاکی برای مجاز بودن اتانازی است که او باور به درستی درخواستش داشته باشد . امادلایل بیمار برای درستی عملش چیست ؟ بیمار ممکن است بگوید اتانازی درست است ، چون من ان را تایید می کنم در این حالت گزاره ((اتانازی درست است)) و این گزاره که ((بیمار آن را تایید می کند)) معادل یکدیگرند. در واقع در اینجا بیمار چیزی درباره ماهیت خود عمل نمی گوید و تنها نگرش خودرابیان می کند ، یعنی نگرش تائیدی. اگر درستی اتانازی مبتنی برتایید بیمار باشد ، پس اگر یک روز بیمار آن را تائید کند و روز دیگر تائید نکند، بنابراین یک روز درست است و روز دیگر درست نیست. در واقع ممکن است تایید بیمار برخطا باشد. این گزاره که (( اتانازی درست است چون بیمار آن را تائید می کند )) بااین گزاره که ((بیمار اتانازی را تائید می کند ، چون درست است)) بسیار متفاوت است . در واقع نگرش تاییدی بیمار پیامدی از باور به درستی این عمل است . بیمار ممکن است بگوید (( اتانازی درست است، چون رنج غیرقابل مرا پایان می دهد یافلان و بهمان نتیجه رادارد.)) یعنی دیدگاهی ((فایده گرایانه)) داشته باشد.
در اینحالت درستی از طریق برخی ویزگی های خود عمل تعریف می شود. یعنی تعریف درستی با استفاده از جملات دیگری است. اما صدق هر نظریه خاصی صرفا با تعریف واژگان ان به دست نمی آید. در واقع تعریف درست هر چه باشد، کاری نخواهد کرد که این واژه را به وجهی تعریف کند تا مستوجب صدق نظریه خاصی درباره چیزی باشد که درست است. ممکن است بیمار بگوید (( اتانازی درستاست بدون آنکه به هیچ چیز دیگری قابل تحویل باشد، چه پیامد عمل باشد، چه نگرش من باشد، چه هر ویژگی دیگری.)) اما بیمار چگونه می داند که گزاره (( اتانازی درست است)) صداق است ؟ ممکن است بگوید که (( از راه شهود به این نتیجه رسیده ام ، اما صحت یا عدم صحت چنین شهودی هرگز نمی تواند اثبات شود. در ضمن پزشک هم برمبنای شهودش می تواند بگوید از راه شهود به این نتیجه رسیده ام ، اماصحت یاعدم صحت چنین شهودی هرگز نمی تواند اثبات شود . درضمن پزشک هم بر مبنای شهودش می تواند بگوید که (( اتانازی نادرست است)) یعنی چنین روشی راه رابرای انوع شهودهای متعارض باز می کند . بیمار ممکن است بگوید که دلایل خوبی برای پذیرش اتانازی دارد ( مثلا همین بیماری لاعلاجش که البته خوداین مسئله نیز به لحاظ معرفت شناسی پزشکی محل تردید است) . اما چگونه می توانیم بدانیم که دلایل بیمار دلایل خوبی برای باور به درستی اتانازی است . در حقیقت وقتی می توانیم بدانیم که دلایل بیمار دلایل خوبی هستند که از پیش بدانیم ((اتانازی درست است)) چه معنایی می دهد. برخی از استدلال کرده اند که اتانازی توجه جامعه نسبت به زندگی رااز بین می برد ، رایج شدن اتانازی در عمل پزشکی حساسیت جامعه نسبت به مرگ راکاهش می دهد و در نتیجه زندگی امر ارزشمندی به حساب نمی آید . این حالت باعث ازبین رفتن انسانیت و به وجود آمدن تنوعی از بیماری های اجتماعی می شود . در جامعه ای که حیات غیرارزشمند به حساب آید آنگاه افراد ابایی از کشتن افراد دیگر و ارتکاب و ارتکاب جنایت ندارند . کیفیت زندگی سست می شود و جامعه به عنوان یک کل خراب می شود.
2-2- دلایل مدافعان اتانازی
چکیده دلایل و استدلالهای طرفداران ((اتانازی )) رامی توان در 5 دلیل به شرح زیر بیان کرد که هر یک نامی خاص دارند و مخفف آن را به فارسی در متن و به انگلیسی در پانوشت ذکر می کنیم:
1- اهمیت انتخاب فرد : در نظامهای لیبرال دموکراسی فرد از آزادی و حقوق کامل برخوردار است و می تواند در مورد مرگ و زندگی خود تصمیم بگیرد ، بنابراین مراعات دقیق اصول لیبرال دموکراسی و آزادی فردی مقتضی آزادی حق انتخاب مرگ و جایز بودن ((اتانازی)) است .
2- کیفیت و شرایط زندگی بیمار : درد جسمانی بیمار توام با احساس روانی ناخوشایندی که در مورد از دست دادن استقلال و شان خود دارد و خود را طفیل حمایت دیگران (خانواده ، جامعه ،پزشکان و … ) می بیند ، بخصوص در بیماریهای خاص و پردرد و نفس گیر که اراده و کنترل ارادی بیمار را بکلی مختل می سازد . موجب رنجمضاعف او می شود ، هم وابسته به دیگران است (به لحاظ مالی ، جسمانی ، روحی ، انجام امور شخصی و …) و هم قادر به کنترل و اداره خویشتن نیست و دائما تحقیر می شود لذا اینهمه سبب آزار ورنج و مرگ تدریجی جانکاه و توام با درد مضاعف او می شود و جایز است که او را از این شرایط نامطلوب وکیفیت زندگی طفیلی و تحقیرآمیز رهایی بخشید ، پس ((اتانازی)) جایز است.
3- تحمیل هزینه های اقتصادی و کمبود منابع انسانی جامعه: اختصاص دادن تجهیزات بیمارستانی و پرسنل آن و پزشکان و متخصصان برجستهای کهدیگر بیماران و جامعه به وجود آنان نیازمندند و تحمیل هزینه های گزاف برای نگهداشتن چند روز بیشتر بیماران لاعلاج به هیچ روی خردمندانه و به صرفه نیست و موجب هدر رفتن منابع اقتصادی و نیروهای انسانی کارآمد جامعه و طولانی تر شدن ((لیست انتظار)) بیماران می شود . لذا ((اتانازی)) عملی جایزاست.
4- فضار روانی وارد برخود این بیماران : تحمل این همه درد ، رنج ، فشار و تحمل بیماری درازمدت ، در موارد زیادی برای خود بیمار نیز قابلادامه نیست بطوری که آرزوی مرگ می کند ومردن را رهایی خد می داند و بسا به خودکشی اقدام کند . بنابراین ((اتانازی )) دراین گونه موارد نوعی مضر و خلاصی برای این بیماران است تا از فشار درد روحی و جسمی نجات بیابند . (این دلیل در واقع دردودلیل قبلی منطوی است و می توان آن دو را به گونه ای متضمن این دلیل دانست).
5- نگاه جامعه شناسانه : از نظر اجتماعی ، چه بسا خویشاوندان ذینفع و وارثان بیمار لاعلاج مایل به نگهداری او نباشند زیراموجب تاخیر در دستیابی به ارث و اموال او می شود . بستگان خونی حق دارند برای مردن بیمارشان تصمیم بگیرند و از پزشک یاتیم پزشکی بخواهند که به حیات او پایان داده و عده ای را از بلاتکلیفی و انتظار یامشکل پرداخت هزینه های او رها سازند . (البته این دلیل را چند گونه می توان تقریر کرد .
2-3- نظریه مخالفان اتانازی ودلایل آنها
مخالفین اتانازی معتقدند هر گاه اتانازی قانونی شود، پتانسیلی برای سوء استفاده در دستان مراقبین سلامتی خواهد بود. اولین قدم برایانجام اتانازی در جامعه ای که قانونی شده است باعث می شود قدم های بعدی آسانتر برداشته شود. به این استدلال، (( شیب لغزنده)) (Slippery slope ) گفته می شود . یکی از صریحترین مخالفین اتانازی ، (( یال کامیسار)) ( Yale camisar) پروفسور حقوق دانشگاه میشیگان حمله سه جانبه ای را بر علیه اتانازی صورت بندی کرده است که شامل:
1- خطر سوء استفاده از اتانازی توسط مراقبین سلامتی
2- شیب لغزنده و
3- خطر اشتباه و لغزش است .
موافقین نظریه ((شیب لغزنده)) استدلال می کنند هنگامی که کیفیت زندگی کاهش یافته باشد جامعه پایان دادن به حیات رامی تواند بپذیرد و هیچ روش عقلانی برای محدود کردن اتانازی و جلوگیری از سوئ استفاده آن وجود ندارد . براساس نظریه شیب لغزنده ، اتانازی به مانند لبه نازک یک گوه است که وقتی جا بیفتد عمیقا در جامعه پیش رانده می شود . ((کامیسار)) نتیجه می گیرد قانونی کردن اتانازی ارادی ناچارا منجر به قانونی شدن اتانازی اجباری (Involuntary) می شود. چونتمایز عقلانی بین آن کسانی که می خواهند بمیرند ( چرا که خودشان راسربار جامعه می دانند) و آن کسانی که می خواهند بکشند (چون این افراد راسرباری برای جامعه می دانند) غیرممکن است. اکثر کسانی که از استدلال شیب لغزنده استفاده کرده اند تجربه آلمان نازی را مثال تجربی این فرآیند در عمل ذکر کرده اند. آنها استدلال می کنند سیاست عمومی کشتن، از یک قدم اولیه محدود آغاز می شود، یعنی اتخاذ برنامه اتانازی دقیقا تعریف شده و خلاص شدن از شرکسانی که زندگی های بی ارزشی دارند سریعا به ((هولوکاست)) (اقدام حزب نازی در کشتن افراد یهودی) منجر می شود. موافقین اتانازی تلاش می کنند تا استدلال ((شیب لغزنده)) سرابه صور مختلف رد کنند . آنها معتقدند مکانیسم های رایجی که توسط دادگاه به کار گرفته شده است از (( اتانازی اجباری)) (Involuntary) جلوگیری می کند.
در صورت قانونی شدن اتانازی غیرفعال (Passive) ، شیبتماما لغزنده نیست چون هیچ برنامه کشتن وسیعی مد نظر نیست . برخی دیگر برخورد مفهوم ((شیب لغزنده)) حمله کرده اند و استدلال می کنند ، این استدلال (شیب لغزنده) که نوعی از عمل در نهایت منجر بهبرقراری نوع دیگری از عمل می شود ، برهان مجاب کننده ای نیست و برای ان که مقدمه صادق باشد بایستی نشان دهد که فشار اولیه برایبرداشتن قدم های بعدی انقدر قوی است که قدم های بعدی رخ دهد . استدلال ((خطرسوئ استفاده)) کهتوسط کامیسار و برخی دیگر ارائه شده است . براین ادعاست که اتانازی و خودکشی باهمکاری پزشک نهایتا منجر به قتل (شنیع) می شود. در واقع کسانی ممکن است باراهنمایی فرد برای انجام خودکشی به دنبال منافع شخصی باشند و اگر اتانازی یا خودکشی با همکاری پزشک نهایتا منجر به قتل (شنیع) می شود. در واقع کسانی ممکن است با راهنمایی فرد برایانجام خودکشی بهدنبال منافع شخصی باشند و اگر اتانازی یاخودکشی باهمکاری پزشک قانونی و در حوزه عمل پزشکی اجراشود ممکن است پزشکان نسبت به انجام اینعمل حساسیت خود را از دست بدهند و در مواردی که می توان از اتانازی دوری کرد ، با این حال اتانازی را انجام دهند. ازطرف دیگر این احساس که پزشکان مجوز کشتن را داشته باشند باعث می شود که مردم و دست اندرکاران امر بهداشت ودرمان به پزشکان اعتماد نکنند چون مسئولیت انها برای حفظ حیات بدل به اهداکنندگان مرگ شده است . در این حالت بینهیچ نوعاتانازی تمایزی مطرحنیست، چون پزشک نمی تواند اجازه دهد بیمار بمیرد و باید تااخرین لحظات برای حفظ حیات او تلاش کند حتی اگر امیدی به زنده ماندن بیمار نباشد . اما موافقین اتانازی استدلال می کنند که ریسک سوء استفاده اگرچه قطعا وجود دارد اماواقعا تهدیدی برای انجام اتانازی نیست چراکه اولا تنظیم قوانین دقیق برعلیه اتانازی فعال و خودکشی باهمکاری پزشک از این حالت پیشگیری می کند و ثانیا وجود مجموعه مشخصی ازاصول راهنما برای انجام اتانازی در موقعیتهای خاص ازایجادابهام جلوگیری خواهد کرد . به طور کلی می توان گفت اعتراضات نسبت به اتانازی فعال و ارادی در 5 مورد صورتبندی می شود :
1- استدلال می شود در حال حاضر راه های پیشگیری از دردهای کشنده وجود دارد و بافراهم آوردن مراقبتهای بهتر می توان جلوی درد راگرفت ، بنابراین اتانازی ضرورتی نمی یابد . اماچنین استدلالی مجاب کننده نیست : اگر چه درمان های تسکینی و مراقبتهای بیمارستانی پیشرفت های مهمی در مراقبت ازافراد در حال مرگ داشته است ولی باز هم مشکلاتی باقی است . برایاین که بهترین درمان تسکینی برای هر فرد دریافت شود نیاز به کوشش هاو خطاهایی استکه عواقب دردناکی برای بیمار دارند و مهمتر از ان عوارض جانبی چنین درمان هایی مانند تهوع ، ناتوانی در کنترل ادرار ، از دست دادن هوشیاری به علت خواب آلودگی های نیمه دائمی و نظایر اناست . هم چنین افرادی وجود دارند که نمی خواهند از درمان های تسکینی و مراقبت های بیمارستانی بهرهبگیرند و برخی دیگر از داوطلبین اتانازی گلایه کمتری از درد دارند و مشکل اصلی انهاوابستگی به دیگران و یاوابسته به دستگاه های تنفس مصنوعی استکه در این حالت وابستگی، بهخاطر درد درخواست بیمار در این حالت وابستگی، معنایی ندارد .
2- استدلال می شود ماهیچ گاه شواهد کافی برای توجیه اینباور نداریم که تقاضای بیمار مبتلا لاعلاج برای مردن تقاضایی درست ، ثابت و واقعا مختارانه است.
3- برخی برای انجام اتانازی به (( آموزه اثر دوگانه )) (( doctorine of double effect )) متوسل شده اند امامطابق باتفسیر این اموزه انجام اعمالی مجاز است که عواقب بد ان از پیش مشخص باشد به این شرط که:
الف – این نتیجه بد به عنوان یک اثر جانبی یا غیرمستقیم عمل اصلی منظور شده باشد .
ب – عملی که قصد اصلی برآن واقعشده به لحاظ اخلاقی خوب و یاحداقل خنثی باشد .
ج – اثر خوب به واسطه راه بدی حاصل نشود یعنی بدی وسیلهای برای رسیدن بهخوبی نباشد ،
د- نتایج بد نبایستی چنان جدی باشند که براثرات خوب فائق شوند . اماتانازی این شرایط رابرآورده نمی کند . جالب است که موافقین اتانازی نیز از همین آموزه نتیجه ای خلاف رای مخالفین اتانازی می گیرند .
4- استدلال می شود تمایز میان اتانازی ارادی ، اجباری و غیرارادی در نحوه عملاست ولی در اصل کار تفاوتی بین این دو وجودندارد .
5- اگر اتانازی ارادی و فعال رابپذیریم راه رابرای دیگر انواع اتانازی و خودکشی فراهم آورده ایم .
2-4- دلایل مخالفان اتانازی
در مقابل مدافعان ، مخالفان نیز حدود 7 دلیل کلی بیان کرده اند که با اختصار و فشردگی در اینجا در مورد هر یک توضیحی می آوریم :
1- دلیل حرفه ای : یعنی کمک به مرگ بیمار مغایرت بانقش حرفهای پزشکان ، پرستاران و درمانگران وپرسنل مراکز پزشکی دارد زیراوظیفه اولیه و اصلی پزشکان ونیز توقع جامعه از ایشان معالجه کردن و شفا دادن و باز گرداندن زندگی به بیماران است نه کشتن آنها ! جایزدانستن ((اتانازی )) با وظیفه اصلی و حرفه ای پزشکان و نیز با سوگندی که خورده اند ((سوگند بقراط)) مغایر ومباین است پس باید ممنوع گردد .
2- دلیل اخلاقی : از نظر بعضی مردم ، اتانازی به خصوص نوع داوطلبانه آن نوعی خودکشی است و خودکشی به لحاظ اخلاقی قابل توجیه نیست یاحداقل مورد مناقشه جدی است . شکل غیرداوطلبانه آن نیز نوعی آدم کشی است که آننیز اخلاقا جایز و مقبول نیست . پس یا خودکشی است یا آدمکشی که هر دو اخلاقا مردود است .
3- دلیل الهیاتی : جایز شمردن اتانازی در واقع فتوا به نقض کرامت انسانی است و با قداست ، حرمت و ارزش حیات انسانی مغایر است، هر چند بعضی از نحله های مذهبی در پاره ای شرایط خاص آن را جایز دانسته اند (یهودیت ارتودوکس) ولیاغلب عالمان دینی و الهیدانان ادیان آن را گناه و آدم کشی و قتل ناموجه دانسته اند .
4- امکان اجرا : در صورتیکه بیمار به لحاظ ذهنی و روانی معلول و از پا افتاده باشد و قدرت تصمیم گیری و انتخاب نداشته باشد دیگر نمی توان از ((مرگ داوطلبانه و انتخابی )) سخن گفت زیرا امکان عملی ندارد و احراز صلاحیت تصمیم گیری بیمار جهت مردن داوطلبانه امری محال و متناقض است . (پیداست که این دلیل فقط شامل رد یک قسم از اتانازی می شود یعنی اتانازی داوطلبانه ) .
5- احتمال بهبود در آینده نزدیک : اگر دلایلی موجود باشد که طبق آنها ممکن است بیمار به زودی بهبود یابد تنها باید از ((اقدامات تسلی بخش )) استفاده کرد و اتانازی را ممنوع دانست . (این دلیل نیز تقریبا مربوط به موارد خاص است وکلیت ندارد . )
6- خواسته های خانواده و اقوام: ممکن است که اعضای خانواده ف بستگان ،دوستان ونزدیکان بیمار ترجیح دهند که برای مدت بیشتری در حضور بیمارشان -ولو باحال وخیم او – باشند وبه لحاظ عاطفی همین احساس حضور او و زنده بودنش تاثیرات روحی قاطعی برای انها داشته باشد نباید این فرصت را از آنها دریغ داشت . این یک امر انسانی و اخلاقی است که بایدبه آن احترام گذاشت. رضایت تحت فشار: به فرض که بیمار ، خود مردن را انتخاب کرده باشد و بدان راضی باشد و رضایتش را نیز اعلام کرده باشد اینرضایت که تحت فشار درد وناراحتی جسمی و روانی است ارزشی ندارد و یک تصمیم عاقلانه و قابل استناد نخواهد بود . گاهی نیزدر بعضی کشورها در بعضی بیمارستانها دیده شده که پرسنل بیمار را برای قبول مرگ ترحمی و اعلام رضایت تحت فشار می گذراند و چنین رضایتی ارزشی ندارد. در حالیکه هزینه کردن براین گهداری بیمار می تواند حتی برای پرسنل بیمارستان که مراقبت بیمار را بر عهده دارند ایجاد انگیزه بیشتری بکند تا اینکه با فشار از او رضایت گرفته شود.
3- بررسی اتانازی از منظر حقوقی
با اجازه اساتید محترم در تعریف این رفتار می توان گفت: " افعال یا ترک افعالی که از سوی شخص مسئول در قبال بیمار لاعلاج و بنا بر درخواست بیمار صورت می گیرد که منتج به مرگ وی می گردد." اگر این فرایند را جرم به حساب آوریم در ابتدا باید ببینیم ارکان و عناصر وقوع جرم وجود دارند؟ درپی گیری ارکان جرم اول به بررسی وجود عنصر قانونی جرم در رفتار مذکور می پردازیم.
3-1- عنصر قانونی در جرم بودن اتانازی
اساساً سه اتهام بر شخص مسئول بیمار وارد است، مباشرت در قتل، مشارکت در قتل و یا دست کم معاونت در قتل. موارد قانونی وفق ماده ۲۰۶ قانون اسلامی در مورد قتل عمد خصوصاً بند ج این ماده که مقرر بر شرایطی است که " قاتل قصد کشتن کسی را ندارد ولی عمل مرتکبه به سبب پیری یا ناتوانی یا کودکی و امثال آن برای مجنی علیه مرگ آور است." (فراموش نکنیم پیری و ناتوانی از جمله عواملی است که مبنای اجرای اتانازی واقع می گردد) همچنین اگر عمل مجرم را معاونت تصور کنیم باز به موجب ماده ۲۰۷ قانون اسلامی " معاون در قتل عمد به سه تا ۱۵ سال حبس محکوم می گردد." اما به نظر می رسد معاونت در قتل سرفصل صحیحی برای عمل مجرم نباشد. شخص بیمار در این جنایت جز درخواست لفظی یا حتی کتبی عمل مادی دیگری انجام نداده است. لذا اتهام معاونت در قتل برای مسئول بیمار صحیح بنظر نمی رسد حتی آنکه بگوییم مجنی علیه قبلاً مشارکت مادی در وقوع آسیب به خود انجام داده و مسئول بیمار در شرایطی که هنوز خطر برطرف نشده، کار ناتمام مجنی علیه را به انتها رسانده باشد که در صورت احراز چنین شرایطی نیز مشارکت در قتل عمد عنوان مجرمانه بهتری برای مسئول بیمار می باشد که ذیل مواد ۲۱۲ الی ۲۱۸ قانون اسلامی قانونگذار شرایط مختلف آنرا پیش بینی نموده است و در مورد اخیر بموجب ماده ۲۱۶ همان قانون مصرح است: " هر گاه کسی جراحتی به شخصی وارد کند و بعد از آن دیگری او را به قتل برساند قاتل همان دومی است اگر چه جراحت سابق به تنهایی موجب مرگ می گردید. در بعضی منابع مشاهده شده باستناد به موضوع فقهی " اعانت به اِثم"، این نوع رفتار جرم تلقی گردیده در حالی که با توجه به معنای آن که کمک یا مساعدت به ارتکاب گناه است، یادآور مصداق معاونت در جرم می باشد. اما با توجه به نکاتی که ذکر گردید مسئول بیمار معاون قتل به نظر نمی رسد بلکه همان مباشر است.
3-2- عنصر مادی در وقوع اتانازی
در توضیح عنصر مادی می توان اظهار نمود منظور از افعال و ترک افعال یعنی بعنوان مثال: تزریق سرنگ مرگ آور یا خاموش کردن دستگاه یا بستن شیر اکسیژن یا ترک اعمالی چون ندادن دارو یا عدم تزریق نجات بخشی که موجب تاخیر ممات است یا در شرایطی که بیمار نیاز به دستگاه خاصی دارد، وی را محروم کردن و همه این رفتارها از جانب شخص مسئول بیمار.
3-3- عنصر روانی یا رکن معنوی اتانازی
عنصر روانی در وقوع این رفتار بسیار حائز اهمیت است از آن لحاظ که به ظاهر با انگیزه ای بسیار شریف و با نیت خیر به نظر می رسد، هرچند انگیزه و داعی جنایت با عنصر روانی آن متفاوت است. شخص بیمار دچار درد و رنج است. گاه ممکن است مبتلا به زندگی نباتی شده باشد و به جهت بی اختیاری، نزد اطرافیان دچار شرمندگی گشته و از نظر خود بی حیثیت شده باشد. وی که روزگاری دارای شخصیت مستقل بوده اکنون در حالت احتضار دائم به سر می برد بدون آنکه منجر به موت شود. در مواردی پزشکان از وی قطع امید کرده اند اما مدت باقیمانده زندگی با رنج وتعب فراوان می گذرد و درمانها پرهزینه و بی اثرند و در اینجاست که مسئول بیمار به عنوان منجی و به انگیزه پایان دادن به آلام بیمار وارد عمل می شود. پس وجود رکن اخلاقی در این رفتار محرز است چون با اراده آزاد انجام می گردد و مسئول بیمار نه مجبور و نه مکره بوده است بلکه در قبال آن ای بسا دستمزد قابل توجهی هم می گیرد.
3-4- نتیجه از حیث حقوق جزا
ملاحظه می فرمایید هر سه رکن جهت احراز جرم موجود می باشد و مسئول بیمار مجرم و جرم قتل و به تبع آن نیز قصاص است اما به موجب ماده ۲۶۸ قانون اسلامی " چنانچه مجنی علیه قبل از مرگ جانی را از قصاص نفس عفو نماید حق قصاص ساقط می شود." بنابراین اتانازی قتل عمد می باشد ولی چون بنا به خواست مجنی علیه انجام گرفته فقط دیه است.
4- کشورهایی پذیرنده مرگ از روی شفقت
مرگ از روی شفقت تنها در ۳ یا ۴ کشور دنیا پذیرفته شده است. دکتر رضوی فرد می گوید: هلند بلژیک و سوئد به صورت قانونی اتانازی را پذیرفته اند البته با شرایط خاص و بررسی پزشکی.وی همچنین عنوان می کند که از سال ۲۰۰۶ در ایالات اورگان آمریکا، مرگ از روی ترحم یا شفقت پذیرفته شده است، در فرانسه هم مدتی در این مورد بحث شد ولی به نتیجه ای منجر نشد.دکتر رحمدل در رابطه با قوانین دیگر کشورها درباره مرگ خودخواسته، نیز می گوید: در برخی کشورها مانند هلند، سوئد، بلژیک و چند ایالت از ایالات متحده آمریکا شامل اورگان، واشنگتن و مونتانا، اتانازی به روش غیرمستقیم، قانونی است.وی ادامه می دهد: البته کمیسیون پزشکی باید وضعیت بیمار را کاملا بررسی کند. در سوئد کلینیکی وجود دارد که بیماران سراسر اروپا از مدت ها قبل وقت می گیرند تا به آنجا بروند و اقدام به اتانازی کنند. در استرالیا هم که اتانازی غیرقانونی است، یک بیمارستان دریایی مجهز روی یک کشتی، اتانازی را انجام می دهد.قتل ترحمی به کشتن انسانی که از مریضی رنج می برد گفته می شود و یکی از مسایل مستحدثه در باب حدود و قصاص فقه است.
5- نتیجه گیری
در تحلیل و تصمیم گیری در شرایط بحرانی بیمار که اتانازی به عنوان یک راهکار جهت خروج از این وضعیت مطرح می شود باید توجه داشت که در اسلام حرمت حیات از جایگاه ممتازی برخوردار است که هر گونه توجیه مصلحت جویانه جهت اقدام برای قطع آن بی تاثیر است. بنابراین اتانازی فعال در اسلام با هیچ توجیهی سازگار نیست. از سوی دیگر تعهد افراد جامعه برای تلاش جهت حفظ حیات افراد متناسب با وسعشان به لحاظ امکانات ومنابع موجود است. در چنین شرایطی عدم ادامه ی اقدامات درمانی پر هزینه وکم اثر به دلیل محدودیت منابع، ناقض حرمت حیات نیست. از سوی دیگر حیات مستقره در قبال حیات غیر مستقره از حرمت بیشتری برخوردار بوده ودر شرایط تعارض تخصیص منابع موجود برای این دو، حیات مستقره از اولویت برخوردار است.
منابع و ماخذ
1- ابن منظور، جمال الدین محمد بن مکرم، لسان العرب، انتشارات دارالفکر، بیروت، 1417
2 – آخوندی، محمود، آئین دادرسی کیفری، سازمان چاپ وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی، تهران، 1383.
3 – آشوری، محمد، آئین دادرسی کیفری، انتشارات اسماعیلیان، تهران، 1381.
4 – اردبیلی، محمدعلی، حقوق جزای عموی، نشر میزان، تهران، 1384.
5 – استادی، رضا، سی مقاله، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1373.
6 – افشارزاده، سیدمحسن، ادلّه اثبات دعوی در حقوق ایران، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، 1381.
7 – انصاف پور، غلامرضا، فرهنگ کامل فارسی، انتشارات زوار، تهران، 1372.
www.vijiran.com
hoghooghonly.blogfa.com/post/116
vakil maghsood.ir
www.wikifegh.ir
marefateakhlagi.nashriyat.ir/node/97
10