تارا فایل

مقاله بررسی دوستی با نوجوانان دبیرستانی


بسمه تعالی

نام تحقیق :

دوستی با نوجوانان

نام استاد : آقای بهادری فر

نام ونام خانوادگی : حمیدرضا فرهنگ نژاد

نام دبیرستان دکتر محمود افشار

بهار 85
هنر برقراری ارتباط
پدر و مادر آرمانی می دانند که در حقیقت همه چیز را نمی دانند.
برای بعضی از پدرها و مادرها سالهای نوجوانی فرزندانشان دورانی آرام و ملایم و توام با لذت و خوشی است، در صورتی که از نظر عده ای دیگر عکس این قضیه صدق می کند. بعضی از والدین هر لحظه ی بودن در کنار نوجوانشان را دوست دارند چون به این مساله واقفند که او به هر حال روزی از زندگی شان خارج می شود. ولی عده ای از آنان روزشماری می کنند تا سالهای دشوار و پرزحمت سپری و فرزند نوجوانشان از زندگی آنها خارج شود. میان برخی از پدران و مادران با نوجوانانشان رابطه ای پربار و غنی برقرار است، زیرا آنان نه تنها هنر کنار آمدن با نوجوانان را می دانند، بلکه محیطی پرنشاط و شاداب برای خانواده ایجاد می کنند. ولی هستند پدران و مادرانی که با نوجوانشان رفتاری مستبدانه دارند و همواره آنان را تهدید یا تنبیه می کنند.
بیشتر اوقات این طور به نظر می رسد که نوجوانان خواستار عشق و محبت ما نیستند و در حقیقت همین طور هم هست. با وجود بغرنج بودن قضیه، من قانع شده ام که بهتر است انسان بکوشد با نوجوانان خود رابطه ای هشیارانه برقرار کند. شاید در طی این دوران نیرویی بیش از توان خود برای آنان صرف کند، ولی من براساس تجارب شخصی و جرو بحث با صدها پدر و مادر به حقیقت معتقدم اگر به راستی گمان می کنید کنار آمدن با نوجوانانتان امری امکان ناپذیر است، به دلیل نداشتن روشی مناسب برای دستیابی بدین منظور است. وقتی راه را بیابید، ایجاد چنین ارتباطی دشوار نخواهد بود. در واقع دوران نوجوانی نسبت به مراحل دیگر زندگی مشکل تر نیست، بلکه به مثاله تجربه ی تازه ای برای انسان است.
درک این مطلب که نمی توان همان روشی را که در زمان کودکی نوجوان در پیش داشته اید، در دوران نوجوانی او نیز به کار برد، بسیار حائز اهمیت است. اگر منطقی باشید پی خواهید برد که کنار آمدن با نوجوانی که اکنون در برابر سخنان شما در مقام پرخاشگری و پاسخگویی برمی آید و همه ی کاسه کوزه ها را برسرتان می شکند و حتی شما را کنار می گذارد، امری ساده و بدیهی است. به وظیفه ی پدری و مادری عمل کردن و دوست داشتن فرزند نوجوان مستلزم در پیش گرفتن شیوه ای زیرکانه به همراه نرمش و مهارتی خاص است. به همین دلیل است که داشتن رابطه ای خوب و کنار آمدن با نوجوانان را در حکم هنر می دانند؛ هنری که لازمه اش طی مسیری هوشمندانه برای پدران و مادران است و مانند هر هنر دیگر، تنها با تمرین و پشتکار می توان مهارت لازم را به دست آورد. با گذشت زمان موقعیت های ویژه ای برای شما پیش خواهد آمد که از طریق آنها خواهید توانست شیوه ی خود را بهبود بخشید.
انجام وظیفه ی پدری و مادری به نحو احسن در مورد نوجوانان، از دشوارترین فنونی است که تاکنون مسوولیت آن را به عهده گرفته اید : برنامه ی گسترده ی آموزشی همراه با دلسوزی و ستیزه و کشمشکهای سیاست مدارانه برای برقراری ارتباط، مانند این است که شما در یک گروه تهاجمی قرار گرفته اید.
با پشت سر گذاشتن چند سال در کنار نوجوان، به این نتیجه خواهید رسید که چقدر صبور و سخاوتمند و در عین حال تا چه حد خام و بی تجربه بوده و چه آسان در آبی کم عمق غرق شده اید. با وجود نوجوان در زندگی شما، مطمئناً به زودی پرده از روی خصوصیاتی نظیر حسادت، عصبانیت، ترس یا عدم امنیتتان برداشته خواهد شد و آنچنان نومید می شوید که دلتان می خواهد مو به سر خود باقی نگذارید. گاهی اوقات از شدت خشم و درماندگی فریاد می زنید و اعمالی غیرمنطقی مرتکب می شوید. در اوج بیچارگی نمی دانید چه می کنید و در این هنگام است که پی می برید هیچ راه فراری نیز وجود ندارد. اما لازم نیست حالت رنجوری و پریشانی تان برای همیشه ادامه یابد و این بستگی به شما دارد که بتوانید به مرحله ی رشد و تعالی برسید. باید استقامت به خرج دهید و مشکلات را با عقل و منطق حل کنید.
زمانی که الی هجده ساله به دانشگاه رفت، این یادداشت را برای پدر و مادرش فرستاد: "من همیشه به شما احتیاج داشته ام و در آینده نیز احتیاج خواهم داشت. هر که باشم و هر آنچه بشوم، صرفاً بدین دلیل است که می دانم شما مرا دوست دارید.
آرامش
برخلاف عقیده ی عموم، وقتی شما با نوجوان خود صبور باشید، به او اصرار نورزید و او را وادار نکنید، بیش از آنچه انتظار دارید اتفاق خواهد افتاد.
انتظار غیرمترقب
پدر و مادری که نوجوان خود را با موفقیت بزرگ کرده اند به خوبی می دانند که در این مرحله چقدر پستی و بلندی وجود داشته است؛ درست مانند اینکه سوار بر قطاری برقی که به سرعت بالا و پایین می رود باشید؛ حتی اگر بدانید فراز و نشیبهایی بر سر راهتان است باز هم جا خواهید خورد.
در یک لحظه دختر شما به قدری عاقلانه عمل می کند که شما در فکر فرو می روید که آیا این بچه ی خودتان است؟ و لحظه ای بعد، رفتارش مانند کودکان دو ساله می شود و از همه بدتر این است که شما در چنین موقعیت خاصی تکلیف خود را نمی دانید.
هر پدر و مادری درگیر آموزشهای متعددی خواهد بود. وقتی فرزند شما کوچک بود بسیار چیزها به او آموختید؛ اینکه چگونه لباس بپوشد، بند کفش خود را ببندد، دندانش را مسواک بزند، دوچرخه سواری کند، با دیگران چگونه رفتار کند، خلاصه اینکه چگونه متمدن شود. ولی در سنین نوجوانی به قدری مسوولیت پذیر و کاردان به نظر می رسد که ممکن است شما فراموش کنید او هنوز به مهارتهای لازم دست نیافته است و هنوز بسیار چیزها باید از شما بیاموزد؛ آموزش کارهای عملی مانند درخواست کار، رانندگی، شستن لباسهای خود، پختن غذا و مسایل مادی و استفاده ی بجا از وقت و مهارتهای اجتماعی. همچنین آنان باید مسایل ناملموس را بدانند، مانند اینکه چگونه می توانند زندگی خود را در حال توازن نگه دارند و یا با دیگران چگونه رفتار کنند.
پیامی که شما بدرقه ی راه آنان می کنید همانا مسوولیت پذیری توام با آزادی است. تمامی آموخته های شما به آنان بر روی هم جمع شده باعث دادن مسوولیت برای رسیدن به آزادی شخصی می شود. اما بیشتر اوقات توانایی به عهده گرفتن چنین مسوولیتی از راه پیشرفت معمولی به دست نمی آید و شبیه این است که نوجوان شما گاهی یک گام به جلو برمی دارد و دو گام به عقب برمی گردد.
خندیدن به تناقضات
نوجوان شما سراپا تناقض است. در یک لحظه شما را متهم می کند که در کارش دخالت کرده اید و لحظه ای دیگر از شما چاره می خواهد. به جای اینکه چنین تناقضاتی را به او گوشزد کنید، بهتر است خونسرد باشید و لبخند بزنید. در آن لحظه، خندیدن به این همه موارد غیرمترقب و اعمال توضیح ناپذیر کاری است دشوار و این احساس را در شما پدید می آورد که نوجوانتان شما را دست انداخته است و باید به خودتان بخندید. به هر حال شما سالهای سختی را در پیش رو خواهید داشت.
– "سلام عزیزم. امروز چطور گذشت؟"
در جوابم گفت :
– "یکبار شد به خانه بیایم و نپرسی امروز چطور گذشت؟ حسرت به دلم ماند که بعد از گذراندن یک روز سخت به خانه قدم بگذارم و آرامش داشته باشم و مجبور نباشم به سوالهای شما جواب بدهم."
انتخاب روش عاقلانه برای مبارزه
زندگی در کنار نوجوان سبب ناسازگاریهای روزانه، جنگ و جدالهای متناوب، ستیزه جویی، خشم و دعوا می شود. پس محتاطانه و بادقت و تعقل وافر از کنار آنها رد شوید.
قبل از اینکه بروز دهید که دوست دارید کارها چگونه انجام گیرد و چه چیز مطابق میلتان است، از خود بپرسید: آیا این همه جنگ اعصاب و مرافعه سودی هم دارد؟ آیا ارزش دارد میان خود و فرزندم فاصله بیندازم؟ بهتر نیست روحیه ی یکدیگر را درک کنیم؟ به عنوان رئیس خانواده همیشه این نکته را به خاطر داشته باشید که لازم نیست اقتدار خود را با ایجاد بحث و جدل های پی در پی به اثبات برسانید.
وقتی شما عقب نشینی می کنید مثل این است که اجازه دهید موضوعی ناچیز و بی اهمیت مسکوت بماند. در عین حال عقل و درایت خود را ثابت کرده اید که برای نوجوان نظاره گرتان نکته ای خوب و مثبت است.
با ذکر دلایل منطقی کاری کنید به شما افتخار کنند
هم شما مایلید به نوجوان خود ببالید، هم او می خواهد به وجود شما افتخار کند. او دلش می خواهد با دیده ی تحسین به شما بنگرد و انتخابش در موارد مختلف باعث خشنودی شما شود. او به اعمال شما نظر می اندازد و نتیجه گیری می کند که آیا می تواند به دیده ی احترام به شما بنگرد؟ نوجوانتان شما را دوست دارد زیرا پدر و مادرش هستید. اما اگر به راستی می خواهید به شما احترام بگذارد- این دستور است- باید روراست و متین و مهربان باشید.
در یک کتاب خواندم :
شارون خود سیگار می کشد، ولی وقتی دختر سیزده ساله اش لیدیا را سیگار به دست در خیابان دید وحشت کرد و با ترشرویی به او گفت :
– "اصلاً باورم نمی شود. تو یک بی سروپایی. نمی فهمی سلامتی خود را به خطر می اندازی؟"
شارون غرولند کنان او را تهدید کرد تا به هر نحو ممکن دخترش را از سیگار کشیدن بازدارد. لیدیا پیشنهاد کرد:
– "باشد، اگر تو دست از سیگار کشیدن برداری، من هم سیگار را ترک می کنم."
شارون خیلی سعی کرد، ولی نتوانست سیگار را ترک کند و دست آخر گفت :
– "من نمی توانم. برایم دشوار است."
از این رو لیدیا نیز به سیگار کشیدن ادامه داد.
شما نمی توانید به نوجوان خود بیاموزید که صادق و درستکار باشد، در صورتی که خود منکر ارزشهای درست زندگی هستید. اگر خود به تعهداتتان عمل نکنید، نمی توانید به فرزندتان حس اعتماد بدهید. نمی توانید به او یاد بدهید تصمیم درست بگیرد، در حالی که هرگز چنین فرصتی به او نداده اید. نمی توانید به او یاد بدهید چگونه از عهده ی مشکلات برآید، در صورتی که خود، شیرازه ی کار از دستتان دررفته است. وقتی دلخورید، نمی توانید تظاهر به خوشحالی کنید؛ نوجوانتان تشخیص می دهد که دروغ می گویید.
بدبختانه، تعداد زیادی از نوجوانان در محیطی رشد می کنند که مشکلات مالی یا روانی و یا اخلاقی در خانواده حکمفرماست. بسیاری از این نوجوانان دچار خشم و غضب هستند و زندگی در چنین خانواده ای باعث شرمساری شان است. این گونه نوجوانان به هیچ عنوان نمی توانند به پدر و مادرشان تکیه کنند و در مواقع بحرانی برای التیام درد و غمشان به آنان پناه برند.
نوجوانان حق دارند احساس امنیت و آرامش کنند. می خواهند به آنان ارزش داده شود، دوستشان بدارند و از لطف و عنایت پدر و مادرشان بهره گیرند. دوست دارند پدر و مادرشان همان طور که درباره ی مسایل مختلفی چون وقار و متانت و عقل و صداقت موعظه می کنند، خود نیز دارنده ی چنین صفاتی باشند.
عقیده ی عموم این است که اگر نتوانید با فرزندتان پیش از رسیدن او به سن نوجوانی ارتباط برقرار کنید، بعد از آن بسیار دیر خواهد بود. البته این گفته تا حدی حقیقت دارد. نوجوان شما دوست دارد با شما رابطه ای دوستانه داشته باشد. دوست دارد درباره ی اتفاقاتی که برایش رخ می دهد راحت و با صراحت با شما صحبت کند، مشروط بر اینکه شما نیز به نوبه ی خود احساس مسوولیت کنید و به حرفهای او گوش بدهید. حتی اگر احساس می کنید که هیچ امیدی به ترمیم رابطه ای دوستانه با فرزند خود ندارید و کار از کار گذشته است، باید بدانید نوجوان شما پنهانی به پیوند حلقه ی عشق و محبت از هم گسیخته ی میان خود و شما تمایل دارد. اگر رابطه ی دو جانبه از آنچه شما خواستارش بودید سردتر است، هیچ اشکالی ندارد که قدم اول، دوم، سوم، چهارم یا هر چند قدمی را که تصور می کنید لازم است بردارید تا رابطه ای دوستانه و سالم با نوجوان خود ایجاد کنید.
اگر می خواهید از آرامش بعد از توفان و شروع دوباره ی توفان بپرهیزید از اوقات تلخی و سرزنش کردن نوجوانتان دست بکشید. سرزنش کردن راه چاره نیست. خستگی بیش از حد شما باعث بروز این کشمکش می شود، اما در عین حال شما مسوول هستید که وظیفه ی خود را نسبت به فرزندتان به بهترین نحو انجام دهید.
دعا و نیایش برکت زندگی است. دعا از قلب شاکر شما برمی خیزد. به نوجوان خود بیاموزید برای زندگی ارزش قایل شود و از بودن با دیگران لذت ببرد. دعا و نیایش باعث شادی و نشاط روح می شود.
نوجوانان همیشه از اینکه خویشاوندان خود را (پدربزرگ، مادربزرگ، عموها، دایی ها، خاله ها، عمه ها، عموزاده ها، دایی زاده ها) در اطراف خود ببینند، خوشحال می شوند. رفت و آمد کنید. برای خاطر فرزندتان هم که شده است با خویشاوندان خود رفت و آمد کنید. خانواده ی اسمیت به دلیل دور بودن راه به خویشاوندان خود دسترسی ندارند، در عوض همسایگان و دوستان خود را جایگزین خویشان کرده اند و اوقات خوشی را با آنان سپری می کنند؛ با هم جشن می گیرند، به میهمانی می روند و در مواقع احتیاج به آنان روی می آورند.
پدر شدن به معنای مبارزه ی تن به تن و تلاشی بی وقفه است و من می دانم که برای این کار ساخته شده ام. بنابراین گاهی اوقات به خیال خودم یک مشاور و محقق می شوم و سعی می کنم بهترین جواب را یابم. گاهی پاسخ بعضی پرسشها را پیدا می کنم، ولی برای یافتن جواب بعضی از سوالها هنوز در حال تحقیق هستم.
نقش مربی
نوجوانی که تحت رهبری مربی قرار بگیرد به بیشترین حد رشد معنوی خود خواهد رسید.
وظیفه ی ما پدران و مادران است که مربیان ویژه ای را وارد زندگی فرزندانمان کنیم؛ مربیانی که در جامعه از لحاظ مقام و معنویات به قدر کافی رشد کرده باشند. به همان اندازه که تمجید و ستایش و سپاسگزاری حائز اهمیت است، اشکالی ندارد وقتی کارها خوب پیش نمی رود گله و شکایت کنیم. همین امروز به معلم، مربی یا راهنمای نوجوانتان، به کسی که گمان می کنید می تواند مشاور خوبی برای فرزندتان باشد نامه بنویسید و او را آگاه کنید که برای همکاری با شما راه درازی در پیش دارد.
دید خود را نسبت به فرزندانتان وسعت بخشید
پدران و مادران موظف هستند محیطی امن و راحت برای نوجوانانشان ایجاد کنند. نوجوانان نیز لازم است معاشرت کنند، چیزهای تازه یاد بگیرند و اوقات خود را به سرگرمی و شادمانی بگذرانند. آنان به هوای تازه و خیابانهایی امن محتاجند. آنان نگران آینده و فرصتها و موقعیتهای خود هستند. از نظر عده ای از آنها زندگی مانند کوچه ای بن بست است. یک دختر سیزده ساله به من گفت:
– "گمان نمی کنم زیاد عمر کنم."
درباره این جمله فکر کنید.
صرفاً گفتن اینکه "من نگران نوجوانان هستم" کافی نیست. باید مشتاق باشید و از روی علاقه کار انجام دهید. شما باید مرد عمل باشید نه حرف- پس از همین حالا شروع کنید !
روحیه
زندگی شما با نوجوانتان پر از شگفتی، تناقض و چیزهای مضحک و خنده دار است. اگر شما شخصی جدی و سختگیر باشید تمام لذات بودن با او را از دست می دهید. نوجوانان خواستار اطمینان و عشق بی پایان در کلام شما هستند. هر چند ممکن است رفتاری متفاوت با سیلقه ی شما داشته باشند، اظهار محبتتان برای آنان مهم و اساسی است.
سالهای بین سیزده تا نوزده از لحاظ احساسی برای نوجوانان سالهای سخت و دشواری است و اگر شما با وجود پستی و بلندیهای زندگی روزانه ی نوجوان، روشی لذتبخش را که در حکم بازی باشد پیش بگیرید دچار خستگی روحی و جسمی نخواهید شد. کسی که در یک نقش کمدی بازی می کند، می داند که برای ایفای چنین نقشی مساله ی زمان بسیار مهم است. همین مساله در مورد شما و نوجوانتان نیز صادق است. با انتخاب وقت صحیح و مناسب می توانید جبهه گیری اعصاب خردکن را به همکاری و تعاونی از روی میل و اشتیاق تبدیل کنید. وقتی یاد گرفتید که نقش سازنده ی خود را کجا و چگونه و چه موقع ایفا کنید، وقتی دانستید که باید مشکل را با نوجوان خود در میان بگذارید، دیگر دچار مشکل نخواهید شد.
– "من می دانم که کار تو در حرفه ی نوجوانی مخالفت کردن با هر کلامی است که از دهان من خارج می شود. ولی امشب دیگر حسابی از دست تو خسته شده ام. آیا حاضری از شغلت دست برداری و به مرخصی بروی؟ محض رضای خدا امشب به مرخصی برو. کار نوجوانی ات را دوباره از فردا آغاز کن."

فهرست مطالب
عنوان صفحه
هنر برقراری ارتباط 1
آرامش 3
انتظار غیرمترقب 3
خندیدن به تناقضات 5
انتخاب روش عاقلانه برای مبارزه 5
با ذکر دلایل منطقی کاری کنید به شما افتخار کنند 6
نقش مربی 9
دید خود را نسبت به فرزندانتان وسعت بخشید 10
روحیه 10

812


تعداد صفحات : 12 | فرمت فایل : WORD

بلافاصله بعد از پرداخت لینک دانلود فعال می شود