ناهنجاری اجتماعی و گردشگری
– مقدمه
سفر همواره جایگاه خاصی را در فرهنگ تمدن و ادیان کشورهای مختلف جهان و بخصوص ایران با تمدن 7000 ساله اش، داشته است. فولکلور کشورهایی مانند ایتالیا، یونان و چین پر است از افسانه ها، قهرمانان و آداب و رسومی که سفر نقشی کلیدی را در آن ایفا می کند. در فرهنگ ایرانی اسلامی ما نیز به طور مستقیم به فواید سفر اشاره شده است. بسیاری از ادیبان، فلاسفه و دانشمندان تمدن ما به بررسی اثرات روحی و روانی سفر پرداخته اند و آن را در پدید آمدن نگرشی نو نسبت به دنیای اطراف موثر می دانند. انبوه سفرنامه ها و زندگینامه ها نشانگر این موضوع است.
طبق آمار منتشر شده توسط سازمان جهانی گردشگری تا سال 2020 میلادی تعداد گردشگران در سرتاسر دنیا به رقمی حدود 1/6 میلیارد نفر خواهد رسید. این امرنشان دهنده گسترش روزافزون صنعت گردشگری است. به طوری که هم اکنون صنعت گردشگری پس از صنعت نفت و خودروسازی سومین صنعت بزرگ دنیا به حساب می آید و پیش بینی می شود تا سال 2010 میلادی با پشت سر گذاشتن این دو به بزرگترین صنعت دنیا بدل گردد. اما اگر به وب سایت سازمان جهانی گردشگری مراجعه کنیم با ارقام جالبی مواجه خواهیم شد (دبیری، 1387).
درآمد صنعت گردشگری در دنیا در سال 2005 میلادی، رقمی معادل 7/682 میلیارد دلار و تعداد گردشگران نیز در همین سال رقمی حدود 8/806 میلیون نفر اعلام شده است. این ارقام نشان می دهد که توجه به صنعت گردشگری و چگونگی مدیریت و بهره برداری موثر از آن باید جزو اولویت های اصلی نظام اقتصادی اجتماعی کشورهای دارای پتانسیل گردشگری قرار گیرد، تا با بهره گرفتن از اثرات بی شمار اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن گام موثری در توسعه همه جانبه یک ناحیه، منطقه یا کشور برداشته شود. ایران نیز به عنوان یکی از کشورهای دارای پتانسیل از این امر مستثنی نیست و توسعه گردشگری در کشورمان نیازمند یک نظام مدیریتی قوی و خستگی ناپذیر است (درستی و ایدر، 1385).
– موقعیت ایران در صنعت گردشگری
بر اساس گزارش سازمان جهانی گردشگری، ایران رتبه 10 جاذبه های باستانی و تاریخی و رتبه پنجم جاذبه های طبیعی را داراست با این وجود از لحاظ بهره برداری از این منابع در جایگاه مطلوبی قرار نگرفته است. در حالی که سهم ایران با وجود رتبه ممتازش در جاذبه های جهانگردی از درآمد گردشگری جهان حتی به یک درصد هم نمی رسد.
کشور پهناور ایران با ویژگیهای طبیعی و اقلیمی خاص و همچنین آثار تاریخی و هنری برای علاقه مندان به گردشگری مقصد بسیار مستعدی میباشد و همچنین در سطح بین المللی هم به دلایل ویژگیهای جغرافیائی و قرار گرفتن در راه شرق آسیا و اروپا (جاده ابریشم) مورد توجه میباشد. کشور ایران در گروه کشورهای برتر جهان از نظر قابلیت های طبیعی و تاریخی است. تنوع زیستی و وجود چهار فصل کامل و جاذبه های طبیعی بی همتا در کنار فرهنگ اصیل ایرانی بیانگر قابلیت بالای توسعه گردشگری در ایران است.
این ویژگیها فرصت بی نظیری را در اختیار ایران قرار داده است تا با توسعه صنعت گردشگری کشورمان، از دیدگاه فرهنگی ایران را به عنوان یکی از گهواره های تمدن در سطح بین الملل معرفی نماییم.(روزبهانی و همکاران، 1388).
در ده سال گذشته تا به امروز بسیاری از کشورهای اطراف ایران با هدف جذب گردشگر بیشتر با تمام توان پا به میدان این صنعت گذاشته اند و بر درآمدهای ملی خود افزوده اند و از مزایای توریسم و سرمایه گذاری در این زمینه سود هنگفتی را برای کشورشان بوجود آورده اند ولی متاسفانه کشورما ایران با وجود بسیاری از ویژگیهای لازم برای صنعت گردشگری نتوانسته است در این میدان سهم واقعی خود را بدست آورد و از رقیبان تازه به دوران رسیده خود بسیار فاصله دارد. با توجه به اینکه مدیران و مسئولین دولتی با وجود وضع قوانین حمایتی برای این صنعت، نتوانسته اند به اهداف اصلی خود برسند، نیاز به بازنگری و تغییراتی در ساختار ساختمان این صنعت در کشورمان ضروری احساس میشود. (علمدار، 1384).
– موانع رشد صنعت گردشگری در ایران
علی رقم آنکه ایران یکی از کشورهای مستعد در زمینه گردشگری محسوب میشود اما به دلایل بسیاری رشد این بخش در کشورمان در مقایسه با سایر کشورهای منطقه مطلوب و قابل توجه نبوده است. کارشناسان و صاحبنظران دلایل فراوانی را بعنوان موانع بر سر راه رشد این صنعت بیان نموده اند که مختصراً به هر یک از آنها میپردازیم.
1- ضعف مدیریت کلان در صنعت گردشگری
مدیریت کلان در بحث صنعت گردشگری از مهمترین مولفه های موفقیت در این صنعت نوظهور میباشد. با توجه به اینکه مدیریت کوتاه مدت و سطحی نگر در صنعت گردشگری جوابگو نخواهد بود و این صنعت را به مرحله سود دهی نخواهند رساند لذا مدیریت دولتی و دیگاههای سیستم های دولتی پاسخگوی نیازهای این صنعت نخواهند بود. در صنعت گردشگری ایجاد زیرساختهای لازم به همراه برنامه ریزهای کوتاه مدت و بلند مدت میتواند این صنعت را به شکوفائی برساند، لذا مدیریت دولت به دلیل کوتاه بودن عمر مسئولیت شان و تغییرات مدیریتی در تمام سطوح سازمانی، اجرای برنامه ریزهای بلند مدت امکان پذیر نمی باشد و همچنین تغییرات پی در پی مدیران، اجرای برنامه های کوتاه مدت را هم مختل می کند، و از همه مهمتر نبود احساس رقابت در میان مدیران دولتی باعث می شود تا صنعت گردشگری توسعه نیابد و علاوه بر آثار اقتصادی منفی باعث تخریب آثار تاریخی، هنری و محیط زیست و طبیعت هم گردد. در کشور، صنعت گردشگری بصورت دولتی و نهادی اداره میشود. تصمیم گیری ها و اجرای تصمیمات همه توسط دولت صورت میگیرد، بیشتر هتلها توسط بخش دولتی اداره میشوند، شرکتهای هواپیمائی همه به نوعی وابسته به دولت هستند. لذا برای پویائی و افزایش مزیت نسبی و ایجاد رقابت، باید بخش های خدماتی از قبیل هتلها، شرکتهای حمل ونقل و فرودگاهها به بخش خصوصی واگذار شود تا در محیط رقابت به ارائه خدمات بهتر روی آورند تا شاهد رشد و پویائی در این صنعت باشیم و از آثار مثبت آن بهره مند گردیم.
2- عدم توجه به توسعه منابع انسانی در صنعت گردشگری
یکی دیگر از مشکلات ما در این صنعت عدم توسعه منابع انسانی میباشد. بیشتر نیروهای بکار گرفته شده در صنعت جهانگردی عموماً از لحاظ علمی غیر مرتبط با صنعت گردشگری میباشند و در این صنعت بدون توجه به ویژگیهای این صنعت و فقط با دید تجاری و درآمد زائی وارد میدان عمل شده اند. که این خود باعث افزایش هزینه ها و آثار منفی و عدم توسعه گردشگری در کشورمان شده است. با تاسیس مدارس فنی و حرفه ای و دانشگاهها و مراکز آموزش عالی مرتبط با صنعت گردشگری باید به تربیت نیروهای متخصص و کارآمد بپردازیم و نیروهای موجود را با برگزاری دورهای کوتاه مدت علمی و آموزشی با تکنولوژی و علم روز در صنعت گردشگری آشنا سازیم و با برگزاری سمینارهای تخصصی برای مدیران از تجربیات سایر کشورها بهره ببریم.
3- ضعف در اطلاع رسانی و تبلیغات در زمینه جذب گردشگر
یکی دیگر از مهمترین عوامل جذب گردشگر از سایر کشورها اطلاع رسانی و تبلیغات در خصوص کشور ایران و امکانات و جاذبه های گردشگری آن میباشد که متاسفانه سازمانها و نهادهای درگیر با صنعت گردشگری که متوالیان اصلی این صنعت میباشند در این خصوص فعالیتی ندارند و یا بسیار ضعیف عمل کرده اند. لذا گردشگران خارجی بدلیل عدم آشنائی با کشورمان، نام ایران را بعنوان یکی از مقاصد گردشگری در لیست خود قرار نمی دهند در صورتی که کشورهای نوظهوری همچون کشور امارات متحده عربی با تبلیغات گسترده اقدام به جذب گردشگران خارجی می نماید و سالانه درآمد کلانی از این صنعت دارد. لذا باید با تهیه برنامه های تلویزیونی و فیلمهای مستند در خصوص جاذبه های گردشگری ایران و پخش آنها از شبکه های تلویزیونی بین المللی زمینه های آشنائی با ایران را برای گردشگران خارجی فراهم کرد.
4- ناهنجاری های جامعه
ناهنجاری های موجود در جامعه که باعث می شود گردشگران کشورهای دیگر قضاوتی منفی در مورد آن کشور داشته باشند شامل ناهنجاری های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و برخی ناهنجاری های دیگر می باشد. در این میان ناهنجاری های اجتماعی شامل فقر، بیکاری، عدم رعایت دقیق قوانین، نداشتن مسئولیت در برابر محیط زیست و حقوق افراد از مهم ترین این ناهنجاری ها می باشد که بر روی توسعه گردشگری بسیار اثر گذار می باشد.
5- سایر موانع رشد صنعت گردشگری در ایران
با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) در کشورمان ایران و کوتاه شدن دست استعمارگران غربی از منافع ملی، بسیاری از کشورهای غربی با ایجاد جنگ روانی و تبلیغات منفی توسط رسانه های بین المللی و نشان دادن چهره منفی از کشورمان باعث تغییر مسیر بسیاری از گردشگران شدند و بعد از آن با آغاز جنگ تحمیلی و نا امن نشان دادن ایران به مردم جهان باعث کاهش جذب گردشگران خارجی به مقصد ایران شدیم. این دو عامل هم خود نقش مهمی را در عدم رشد صنعت گردشگری در ایران داشتند ولی با مدیریت خاص، میتوانستیم آثار این عوامل را کم رنگ و حتی خنثی کنیم (کارگر، 1386).
– عوامل و عناصر موثر در صنعت گردشگری
در صنعت گردشگری بخش دولتی و خصوصی مکمل همدیگر هستند و نبود یکی از آنها باعث نا کارآمدی وجود دیگری میشود، لذا باید بخش دولتی و بخش خصوصی هر یک در جایگاه خود قرار بگیرند تا شاهد رشد و شکوفائی این صنعت باشیم.
– بخش دولتی با ایجاد زیرساختهای میتواند نقش اساسی را در توسعه این صنعت داشته باشد. یکی از مهمترین وظایف بخش دولتی، مدیریت کلان و تعیین سیاست های کلی در این صنعت باشد. با مطالعه بر پتانسیلهای موجود در ایران، نقشه و طرح جامع گردشگری را برای کشور تدوین کنند و با تخصیص بودجه زیر ساختهای لازم برای سرمایه گذاری بخش خصوصی را مهیا کنند. با گسترش جاده ها، تجهیز فرودگاهها و ترمیم و اصلاح سیستم های حمل و نقل زمینه های امنیت و آرامش خاطر گردشگران را ایجاد کنند. با وضع قوانین و مقررات بستر سازی جهت ایجاد امنیت روانی و اجتماعی برای گردشگران و جهانگردان که فاکتور مکمل و بسیار مهمی در راستای توسعه صنعت گردشگری است صورت گیرد. به توسعه منابع انسانی و ایجاد مراکز آموزشی تخصصی بپردازند. با تدوین قوانین حمایتی از سرمایه گذاری در این صنعت راه را برای سرمایه گذاران داخلی و خارجی هموار سازند. با تبلیغات و اطلاع رسانی، زمینه های لازم را برای سفر گردشگران به ایران ایجاد کنند.
میتوان به این نتیجه رسید مدیریت کلان و متخصص در صنعت گردشگری حرف اول را میزند. برنامه ریزی بلند مدت و کوتاه مدت به همراه استراتژیک میتواند زمینه های لازم جهت توسعه و گسترش این صنعت را در پیش داشته باشد.
– بخش خصوصی با احساس امنیت اقدام به سرمایه گذاری میکند، بخش خصوصی با در نظر گرفتن طرح جامع گردشگری که توسط مدیریت کلان تدوین شده است باید طراحهای خود را به اجرا بگذارد، ساخت هتلها و تاسیسات گردشگری و ایجاد دفاتر خدمات مسافرتی و ارائه تورهای ایرانگردی و ارائه اطلاعات به گردشگران جهت سفر به شهرهای مختلف ایران دامنه توسعه صنعت توریسم و گردشگری را گسترش میدهند و منجر به پویای گردشگری در کشور خواهند شد.
– تامل بخش خصوصی و دولتی هم جایگاه خاص خود را دارد. پس از ارائه طرح جامع گردشگری و سیاستهای کلی برای این صنعت از سوی مدیریت کلان دولتی و آغاز به فعالیت بخش خصوصی، نیاز به تامل این دو بخش بیشتر احساس میشود زیرا زمینه های لازم برای جذب گردشگر مهیا شده حال باید بخش دولتی با برنامه ریزی های کوتاه مدت مانند برگزاری نمایشگاههای ایران شناسی و ایرانگردی در سایر کشورها اقدام نماید و امکان بازار یابی را برای شرکتهای خصوصی میسر سازد تا با معرفی خدمتشان به گردشگران بتوانند زمینه های جذب حداکثری را امکان پذیر نمایند. از دیگر اقدمات این دو بخش میتوان به تولید برنامه های رادیوئی و تلویزیونی، تهیه فیلم های سینمائی و مستند از جاذبه های گردشگری و ایرانگردی به زبانهای پر مخاطب و پخش آنها در شبکه های بین المللی اشاره کرد. همچنین میتوان به تهیه و چاپ راهنماهای گردشگری به زبانهای مختلف و توزیع آنها از طریق سفارتخانه های ایران در کشورهای دیگر نیز اشاره نمود .
در صنعت گردشگری بخش دولتی و خصوصی به همراه هم میتوانند به نتایج مطلوب برسند و هر یک به تنهائی فقط قسمتی از چرخهای این صنعت را بگردش در می آورند و در صورت نادیده گرفتن هر یک از این دو بخش قطعاً به بازده مثبت و شکوفائی در این صنعت نخواهیم رسید و حتی بهره برداری ناپایدار از عرصه های طبیعی میتواند موجبات نابودی منابع طبیعی را بهمراه داشته باشد و هزینه های جبران ناپذیری را به کشور تحمیل نماید.
شناسائی فرصت های پنهان گردشگری در ایران و اثرات آن بر جامعه
در کشور ما ایران فرصت های گردشگری فراوانی وجود دارد که تاکنون به آنها پرداخته نشده است. مدیریت کلان در صنعت گردشگری باید فرصت ها را در کشور شناسائی کرده و آنها را در طرح جامع گردشگری کشور بگنجاند و زمینه سرمایه گذاری را در آنها مهیا کند. گردشگری اسلامی و جاذبه های فرهنگی میتواند بعنوان یکی از فرصت های مناسب برای کشور باشد. از دیگر فرصتها در این صنعت میتوان به گردشگر سلامت اشاره کرد که باعث میشود تا سالانه بدون توجه به زمان خاص موجب سفر افراد برای دریافت خدمات پزشکی را مهیا کند. از دیگر فرصتهای که به آنها تاکنون توجه نشده وجود صحراها و کویرهای فلات ایران میباشد، سرمایه گذاری در این مناطق، اشتغال زائی را به همراه خواهد داشت و این امر از مهاجرت ساکنین این مناطق به شهرها جلوگیری می کند.
گردشگری، محیط، فرهنگ، هنر، سبک زندگی، ارتباطات، اعتقادات، سیاست، اقتصاد و نوع توسعه را در یک جامعه تحت تاثیر قرار می دهد و از این رو قابل مطالعه است. گردشگری در سطح کلان و خرد، باعث تغییر در اقتصاد، اجتماع و نگرش سیاسی جوامع می شود. رسانه ها به نقش اقتصادی گردشگری اشارات فراوانی می کنند و آن را در رتبه های بالای درآمدزایی جای می دهند.از طرفی به تعداد کسانی که از طریق صنایع وابسته به گردشگری امرار معاش می کنند، روز به روز افزوده می شود.گردشگری به عنوان یک پدیده اجتماعی در سطح بین المللی مطرح است، تا جایی که ساختار اجتماعی، معیارهای اخلاقی و هنجارهای عرفی را تغییر می دهد.مسائل سیاسی هم با گردشگری در ارتباط هستند و کوچکترین حرکت سیاسی بر کمیت و کیفیت گردشگران اثر می گذارد. به دلیل رابطه متقابلی که میان جوامع و صنعت گردشگری وجود دارد، بررسی علمی و تحقیق میدانی با عنوان شناخت جامعه شناسی گردشگری مورد نیاز است.
امروزه انواع مختلف گردشگری شکل گرفته اند که نمومه هایی از آن را با عناوین گردشگری فرهنگی، طبیعت گردی، ماجراجویی، روستایی، مذهبی و عرفانی، درمانی، ورزشی، رویدادها و حتی با عنوانی شبیه به گردشگری سیاه که به دیدار از خسارات ناشی از جنگ ها و بلایای طبیعی می پردازد، می شناسیم. بنابراین مشاهده می کنیم که این فعالیت یا صنعت بر زوایای مختلف زندگی اجتماعی تاثیر می گذارد و همچنین تاثیر می پذیرد.
از طرفی گردشگری معادلات اقتصادی کشورها را به گونه ای خاص تغییر داده است. کشورهایی که تا چند سال پیش، آن ها را به عنوان کشورهای در حال توسعه یا توسعه نیافته می شناختیم، بر اساس همین صنعت جایگاه خود را در اذهان مردم، سیاست مداران و اقتصاد دانان دنیا تغییر داده اند و اکنون به ابزارهایی دست یافته اند و راهکارهای توسعه را در اختیار دارند.
روزگاری سفر کردن یک پدیده لوکس به شمار می رفت ولی اکنون دیگر در زمره یک "حق" مطرح است.همین موضوع به تنهایی از لحاظ روانشناسی فردی و جامعه شناسی جهانی قابلیت مورد بررسی و تحلیل واقع شدن را دارد.
این که مردم به چه انگیزه ای سفر می کنند، کدام مکان را به عنوان مقصد انتخاب می کنند، سفر چه اثری بر آنان دارد، مسافران چه اثری را روی جامعه میزبان و محیط می گذارند و… همه در زمره مطالعات جامعه شناسی یا روانشناسی گردشگری جای می گیرند. در ایران، گردشگری هنوز در اندازه ای که بتواند اثرات فراوان بر افراد و کل جامعه بگذارد، رونق نگرفته است. بنابراین می توان همزمان با تلاش برای رونق گردشگری در کشور، اثرات مثبت و منفی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را در سطح جامعه مورد بررسی قرار داد.
جامعه شناسی گردشگری اثرات گردشگری بر جامعه و بالعکس را تنها پس از ورود گردشگران بررسی نمی کند، بلکه چگونگی آماده شدن جامعه برای پذیرش گردشگر هم از مواردی است که در این مقوله می گنجد.جامعه برای پذیرش گردشگر باید مراحلی را طی کند که باز هم به فرهنگ، رابطه های اجتماعی(در سطح دولت و مردم)، هنجارها، امنیت و… بستگی دارد.
به طور مثال، گردشگری از آن موضوعاتی است که ارتباط ارگانیک میان سازمان ها و نهادهای مختلف را نیاز دارد. سازمان میراث فرهنگی، سازمان حفاظت از محیط زیست، نیروی انتظامی، صنعت بیمه، بانکداری، شهرداری، وزارت امور خارجه و… باید در نهایت همکاری با هم در پیشبرد گردشگری در یک کشور عمل کنند.
در این رابطه باید بگوییم که اگر واقع بین باشیم، متوجه می شویم در کشور ما رابطه میان ارگان های مختلف در حد مطلوبی نیست. در کشور ما نیروی انتظامی برای برخورد با گردشگران منشور رفتاری ندارد. سازمان حفاظت محیط زیست برای مجوز ورود به سایت های تحت نظارتش گاهی سلیقه ای و لحظه ای عمل می کند.وزارت امور خارجه سیاست روشن و مدونی برای جذب گردشگر ارائه نداده است و…
مسائل بالا را از این جهت مطرح کردیم تا به این موضوع برسیم: رابطه های اداری هم ـ در جامعه ای که قرار است میزبان گردشگران باشد ـ باید به تعریف درستی برسند. آمادگی جامعه برای پذیرش گردشگر هنگامی صورت می گیرد که مسئولان و مدیران، علاوه بر توجه به زیرساخت های سخت افزاری گردشگری در رابطه با آگاهی جامعه به عنوان زیرساخت نرم افزاری نیز به طور همزمان و موازی بیاندشند.
قوانین سازمان ها و وزارتخانه ها باید در جهت همکاری های بین سازمانی و به سمت رونق گردشگری اصلاح شوند، آموزش های رفتاری در میان جامعه باید از طریق رسانه ها آموزش داده شود، نیروهای حفاظتی و انتظامی باید برای برخورد با مشکلات احتمالی روش های نوینی را بیاموزند، وزارت امورخارجه باید با اسلوب های جدید ترغیب و تشویق گردشگران آشنا شود . به این طریق جامعه منتظر ورود گردشگران برای یک تغییر ناگهانی نمی ماند، بلکه از قبل به آمادگی نسبی می رسد و در نتیجه تاثیرات منفی گردشگری کاهش می یابد. این موضوع اهمیت دارد که اگر ما جامعه مان را برای برخورد با گردشگری آماده نسازیم، آسیب های غیرقابل جبرانی بر پیکره فرهنگی و طبیعی جامعه وارد خواهد شد(لی، 1389، ترجمه افتخاری و صالحی).
– هنجارهای اجتماعی
در اصطلاح دانش جامعه شناسی به یک الگوی رفتاری گفته می شود که روابط و کنش های اجتماعی را تنظیم می کند، اکثریت جامعه خود را به آن پایبند می دانند و در صورتی که شخصی آن را رعایت نکند، جامعه او را مجازات می کند.
هنجارهای درونی، هنجارهایی هستند که در صورت عدم رعایت آن ها، مجازات رسمی و مشخصی وجود ندارد. هنجارهای بیرونی، هنجارهایی هستند که برای اعضای یک جامعه از پیش تعیین گشته است. ترس از مجازات و میل درونی، اعضای جامعه را به پیروی از هنجار ترغیب می کند. اگر هنجارها در جامعه ای ثبات نداشته باشند، و یا با برخی نظم های دیگر اجتماعی در تضاد و تعارض باشند، افراد جامعه کم تر از هنجارها پیروی خواهند کرد. هنجارها در جوامع مختلف، ممکن است متفاوت یا حتی متضاد باشند. بی هنجاری باعث از بین رفتن استحکام نظام اجتماعی می شود. انواع دیگر قاعده مندی های نظام اجتماعی، عادت ها و رسم ها هستند.
بنابراین هنجارهای اجتماعی ،رفتارهای معینی هستند که بر اساس ارزشهای اجتماعی قرار دارند.ارزشهای اجتماعی به تدریج بصورت هنجارهای اجتماعی در می آیند وبا رعایت کردن آنها جامعه انتظام پیدا می کند.هنجارهای اجتماعی شیوه های رفتاری معینی است که درگروه یا جامعه متداول است وفرد در جریان زندگی خود آن را می آموزد ،به کار می بندد ونیز انتظاردارد که دیگر افراد گروه یا جامعه آن را انجام دهند.مثلاً شیوه حرف زدن با افراد ،سلام کردن ،احترام کردن،دست دادن جزئی از قواعد و آدابی است که افراد از طریق تعلیم و تربیت فرا می گیرند و به کار می بندند و افراد دیگر را هم در اجرای این هنجارها تحت کنترل قرار می دهند.
اگر کسی هنجار جامعه یا گروه را رعایت نکند مورد سرزنش و حتی مجازات قرار می گیرد.مثلاً تعارف کردن یکی از هنجارهای جامعه ماست.همه وقتی می خواهیم از در کلاس خارج شویم یا اینکه به سالن غذاخوری برویم به هم تعارف می کنیم و در خروج از کلاس یا رفتن به سالن غذاخوری ،حق تقدم با بزرگتر است.اجرای این رسم اخلاقی رضایت ما را جلب می کند.رعایت کردن هنجار جامعه تنها ناشی از وجود پاداش یا مجازات نیست.ما در اجرای این هنجارها و قواعد نیاز به تذکر دیگران نداریم.این قواعد نزاکت جزئی از وجود ماست و به نحوی با آن آشنا هستیم و خود را موظف به اجرای آن می دانیم که به کار نبستن آنها در مواردی ما را دچار احساس گناه می کند.به عبارت دیگر افراد در صورت تخلف از هنجارهای گروهی خود را مجازات می کنند.
رعایت کردن هنجار اجتماعی یا سازگاری همنوائی با جامعه است.در بسیاری از موارد همنوایی بر اساس تمایل و خواست و دلبستگی فرد است و گاه بر اساس اجبار اجتماعی صورت می گیرد.افراد از همان آغاز کودکی و تشکیل شخصیت از طریق خانواده ،پدر و مادر ،خواهران،برادران بزرگتر،دوستان و خویشاوندان خود به تدریج هنجارهای اجتماعی را فرا می گیرند و آنرا جزئی از شخصیت خود می سازند و می آموزند آنچه را که هنجار اجتماعی است به کار بندند و آنچه را که خلاف هنجار اجتماعی است به کار نبندند.
پاره ای از مهمترین هنجارهای جامعه عبارتند از:
رسم اجتماعی:رفتارهایی اند که در آغاز برای رفع نیازهای اجتماعی انسان بوجود می آیند و بر اثر تکرار در طول زمان بتدریج به صورت ثابت در می آیند.
میثاق اجتماعی:رسمی است که بر اثر وضعیت خاصی بوسیله بخشی از افراد جامعه بر قرار می شود و با هم عهد و پیمان می بندند که در امر خاصی بطور متحد اقدام کنند.
تشریفات اجتماعی:مانند آداب پذیرایی از میهمانان در جشن های بزرگ.
شعائر اجتماعی:تشریفات اجتماعی خاصی که دارای قدمت و اهمیت زیادی است.
آداب اجتماعی:مانند آداب غذا خوردن که به منظور خوشایند دیگران انجام می گیرد.
شیوه های قومی:رسمی که در میان گروه خاصی از مردم که دارای فرهنگ یا خرده فرهنگ مشترکی اند وجود دارد.
قوانین اجتماعی:قوانینی که بر اساس آگاهی قبلی در مجلس قانون گذاری وضع می شوند و برای نقض آنها نیز مجازاتهایی پیش بینی شده است.
اخلاق اجتماعی:رسم اجتماعی که دارای اهمیت زیادی است و جامعه نقض آنرا زشت و ناپسند می داند.
مقررات اجتماعی: قوانین خاصی است که جامعه با آگاهی قبلی وضع می کند .این قوانین کلیت ندارد و به گروه خاصی مربوط می باشد،مانند قوانین راهنمایی و رانندگی (صدیق اورعی، 1388).
هنجارها به چند صورت نمایان می شوند :
هنجارها به چهار صورت زیر نمایان می شوند : ارزشها (احساسات ریشه دار مشترک در میان اعضای یک جامعه) ، آداب و رسوم (شیوه های عملکرد مرسوم و خو کرده) ، عرفها (آداب و رسوم مهمتری که دلالتهای مهم شایست و ناشایست دارند) ، و قوانین (عرفهای مهمتری که با تهدید مجازات قانونی اعمال می شوند).
هنجارها به چند دسته تقسیم می شوند :
هنجارها یا تحذیری اند و یا تجویزی. هنجارهای تحذیری کاری را که شخص نباید بکند ، مشخص
می کنند و هنجارهای تجویزی آن کارهایی را که شخص باید انجام دهد ، تعیین می کنند.
ویژگی های هنجار :
1- هنجار ، استاندارد شرایط است و صرفاً بخاطر استحکام شرایط وضع می شود.
2- وجود هنجار در شرایط مختلف به شخص کمک می کند که چگونه در یک وضع خاص رفتار کند، بدون اینکه خود متحمل زحمتی شود.
3- هنجارها هم خصلت ترغیب کنندگی دارند و هم خصلت تحریم کنندگی ، یعنی دارای دو نوع ویژگی است.
درون ذهنی کردن (ملکه ساختن) هنجارها
آدمها در نتیجه ی یک فراگرد موفق اجتماعی شدن ، هنجارهای یک فرهنگ را ملکه ی ذهنشان می سازند. وقتی هنجارها ملکه ی ذهن فرد می شوند ، او دیگر درباره ی درستی یا نادرستی و یا شایستگی و یا ناشایستگی هنجارها تردیدی روا نمی دارد. در این صورت ، شخص به خودی خود از هنجارها پیروی می کند و دیگران چه ناظر رفتارش باشند یا نباشند ، بر اثر درون ذهنی شدن هنجارها ، همچنان به رفتار "شایسته ی " اجتماعی ادامه می دهد. انسانها بیشتر بر اثر نظارتهای درونی چون وجدان و نه از ترس غافلگیر شدن در حین انجام رفتار ناشایست ، به هواداری از هنجارهای جاافتاده برانگیخته می شوند. از طریق فراگرد درون ذهنی شدن هنجارها ، بیشتر نظارتهای اجتماعی بر روی افراد ، از درون آنها اعمال می شوند.
سودمندی هنجار :
معمولاً در افراد این احساس وجود دارد که هنجارها حافظ منافع آنهاست و با استفاده از مکانیزم هایی که از این منافع و مصالح حراست می شود و در واقع کارکرد هنجارها برای جامعه سودمند است لذا وجود این دید مثبت نسبت به آنها باعث می شود که افراد به هنجارها گرایش پیدا کنند.
مثال : اگر شخصی به چزاغ قرمز احترام می گذارد بخاطر آنست که احساس می کند که جان او را از خطر حفظ می کند.
سلسله مراتب هنجارها
هنجارها از نظر الزام و اهمیت یکسان نیستند ، چنان که برخی هنجارها از چنان اهمیت و الزامی برخوردارند که هرگونه سرپیچی و زیرپا گذاشتن آنها با مجازات شدید همراه است. در صورتی که واکنشهای جامعه در رابطه با بعضی هنجار شکنی ها شدید نیست ، به عنوان مثال : "شیوه های قومی از هنجارهایی هستند که عموم مردم آنها را رعایت می کنند اما التزام آنها به شدت رسوم اخلاقی نیست. این الگوهای رفتاری "مطلوب" ارزیابی می شوند ولی ضمانت اجرا همراه نیستند.
به هر حال رتبه و درجه و اهمیت هر هنجاری با سه معیار (شاخص) اندازه گیری می شود : عمومیت ، فشار و ارزش.
1- عمومیت (یا میزان پیروی از آن در جامعه) :
برخی هنجارها مختص یک گروه یا یک قوم کوچک یا یک صنف خاص می باشند به عبارتی در جامعه از عمومیت برخوردار نیستند نمونه هنجارهای رایج در بین معماران. در مقابل هنجارهایی وجود دارند که در کل جامعه ساری و جاری هستند "… برخی هنجارهای اجتماعی همه ی افراد را به طور یکسان شامل می شوند.
2- فشار اجتماعی (یا میزان ضمانت اجرایی هنجار) :
دومین ملاک ارزیابی هنجار فشار اجتماعی یا میزان ضمانت اجرایی آن رفتار در جامعه است. درواقع بعضی هنجارها از جنبه اجباری و التزامی بیشتری برخوردارند و افکار عمومی شدیداً پشتیبان آنها هستند و ضمانت های اجرائی رسمی و غیررسمی پشت سر آنها قرار گرفته است و در صورت نادیده گرفته شده فرد هنجارشکن مجازات خواهد شد.
3- ارزش های اجتماعی
ارزشهای اجتماعی یا میزان اهمیتی که جامعه برای یک هنجار قائل است سومین ملاک و معیار ارزش یابی رتبه و درجه اهمیت هنجار است. نیک می دانیم تمامی هنجارهای موجود در جامعه از اهمیت یکسانی برخوردار نیستند.
تعارض هنجارها
به خاطر عضویت در گروههای گوناگون که ویژگی زندگی در یک جامعه ی صنعتی شهری به شمار
می آید ، از هر یک از ماها انتظار می رود که با هنجارهای گوناگونی خودمان را تطبیق دهیم ، در حالی که برخی از این هنجارها ممکن است با هنجارهای دیگر تعارض داشته باشند. زمانی که این هنجارها با یکدیگر تعارض پیدا می کنند ، شخص آن هنجارهایی را رعایت می کند که برایش از همه مهمترند و هنجارهای دیگر را به گونه ی موقتی ندیده می گیرد. پس ، حتی زمانی که هنجارها ، ملکه ی ذهن می شوند ، مواردی پیش می آیند که شخص باید متناسب با موقعیت زمانی و مکانی تشخیص دهد که کدام رفتار برایش شایسته تر است. وقتی چنین موقعیتهایی پیش می آیند ، مکانیسمهای درونی نظارت اجتماعی موقتاً دستخوش آشفتگی می شوند (جوادی، 1378).
– ناهنجاری های اجتماعی یا انحراف اجتماعی
جامعه شناسان، هرگونه رفتاری را که با چشم داشت های جامعه یا گروه معینی در داخل جامعه، تطابق نداشته باشد، انحراف (نا به هنجاری) می نامند. در واقع، انحراف، به دوری جستن از هنجارها اطلاق می شود و زمانی رخ می دهد که یک فرد یا گروه، معیارهای جامعه را رعایت نکند. رفتار و کنش های انحراف آمیز را هنجارهای اجتماعی حاکم بر فرهنگ، مشخص می سازند. وقتی که یک شخص، دست به سرقت اموال دیگران می زند و یا از موادّ مخدر و مست کننده استفاده می کند و یا خود فروشی می کند، همه اینها به هر دلیلی ـ حتی فقر ـ اتفاق بیفتند، در واقع یک انحراف اجتماعی را شکل می دهند (ازکیا، 1379).
– نقش هنجارهای اجتماعی و امنیت اجتماعی در توسعه پایدار گردشگری
مفهوم امنیت همچون بسیاری از مفاهیم دیگر، در طول تاریخ تغییر یافته و روندی رو به رشد داشته است. شک نیست که مفهوم " امنیت" همسان و موازی با مفهوم "بشر" تعالی یافته، تا امروزه ما تعریفی بسیار متفاوت از تعریف اولیه آن داشته باشیم. چنان که در دوران ماقبل از تاریخ، امنیت، تنها مربوط به حفظ بقا بود و بس. بعدها امنیت را نبود تهدید نظامی تعریف کردند. اما امروزه کارشناسان فن، مولفه های امنیت را در تمامی ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی پیگیری می کنند. و حتی بیش از آن ها، می بینیم که عباراتی همچون " امنیت در رسانه"، "امنیت در فضای مجازی"، "امنیت داده ها" و " امنیت در گردشگری" به وجود آمده اند. به طور کلی، هنگامی که در جامعه ای بستر مناسبی فراهم است، به گونه ای که فعالیت های مختلف در ابعاد گوناگون، به طور عادی و بدون مشکلی خاص جریان پیدا کنند، آن جامعه را امن فرض می کنیم. اما وقتی با وجود بسیاری از تمهیدات دستیابی به امنیت افراد جامعه باز هم احساس ناامنی می کنند باید این نکته را به یاد آورد که مردم خود را در امان نخواهند دید مگر این که به گونه ای، احساس امنیت به ایشان القاء شود. در این میان، وجود نظم اجتماعی و اجرای عادلانه قانون از مواردی هستند که احساس امنیت را در جامعه به وجود می آورند و نهایتاً باید دانست و به این موضوع اعتقاد داشت که ملاک امنیت، احساس امنیت در میان اقشار مختلف مردم است.
اصولاً تا امنیت برقرار نباشد، سفری شکل نخواهد گرفت و سخن گفتن از گردشگری، بیهوده خواهد بود. براساس آن چه گفته شد، هرگاه در سطح جامعه بستر مناسبی فراهم باشد، افراد سفر می کنند و در پی آن است که فعالیت های مربوط به گردشگری رونق می یابند و اگر گردشگران نسبت به مقصدی احساس ناامنی داشته باشند، هرگز به آن جا سفر نمی کنند.
امنیت و گردشگری، پارامترهای یک معادله هستند که نسبتی مستقیم با هم دارند. در واقع همان طور که یکی از عوامل مهم توسعه گردشگری وجود امنیت است، رونق گردشگری در یک منطقه و تردد گردشگران در یک مقصد، موجب به وجود آمدن امنیت می شود. البته نباید فراموش کرد که این قضیه همیشه هم صادق نیست، چرا که در برخی مواقع، وجود پدیده گردشگری و رفت و آمد گردشگران باعث ناامنی شده است. با این وجود، صنعت گردشگری و مقوله امنیت ارتباط تنگاتنگی با هم دارند
ر این مورد هم باید دانست و اعتقاد داشت که ملاک امنیت در گردشگری، احساس امنیت توسط گردشگران است. از طرفی این مساله بسیار حائز اهمیت است که بدانیم امنیت را در چه مقوله هایی باید به وجود بیاوریم.
موفقیت و رشد پایدار گردشگری در گرو عملکرد مناسب چرخه گردشگری و عناصر متعددی است که روی هم رفته سیستم گردشگری را تشکیل می دهند. این مولفه ها هر یک در سیستم مذکور اهمیت خاصی داشته و با سایر مولفه ها ارتباط تنگاتنگی دارند. یکی از مهمترین این فاکتورها که رونق و توسعه گردشگری در گرو آن است، " امنیت گردشگران و مقصدهای گردشگری" است.
امنیت در حالت عمومی در برگیرنده امنیت جانی و مالی مسافران و گردشگران که از وظایف اولیه و اساسی دولت ها محسوب می شود. دولت ها موظف هستند که امنیت گردشگران بین المللی که وارد مرزهای یک کشور می شوند را تامین کنند و برای این کار از هیچ تلاشی دریغ نورزند (علمدار، 1384).
– هنجار های اجتماعی و توسعه نیافتگی ایران
توسعه اصطلاحی است که در مجامع و محافل و نوشته های گوناگون به تنهایی یا به همراه اصطلاحات دیگر و البته با بار مثبت به کار برده می شود. از قبیل توسعه شهر نشینی، توسعه صنعتی، توسعه اقتصادی،توسعه فرهنگی، کشور توسعه یافته، کشورهای در حال توسعه .
علمای اجتماعی هر کدام به تناسب دیدگاه فکری و مکتبی خود تعریفی از توسعه ارائه داده اند ولی همه در این امر توافق دارند که توسعه تنها به معنی ازدیاد کمی ثروت در جامعه نیست بلکه تغییر کیفی در نظام اجتماعی و فرهنگی جامعه را در بر می گیرد.
عوامل موثر در توسعه
صاحب نظران امر توسعه عوامل چندی را در رسیدن به آن موثر می دانند که بطور خلاصه می توان در چهار مقوله زیر به آنها اشاره کرد:
1- عوامل اقتصادی
2- عوامل سیاسی
3- عوامل اجتماعی
4- عوامل فرهنگی
در این جا ضمن اشاره مختصر به نقش عوامل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در توسعه به موانع فرهنگی جامعه ما در رسیدن به امر توسعه خواهیم پرداخت.
1- عوامل اقتصادی
عده ای معتقدند توسعه موقعی تحقق می پذیرد که ترکیب و میزان معینی از پس انداز و سرمایه گذاری وجود داشته باشد. این نظریه پردازان اغلب توسعه را به عنوان یک پدیده اقتصادی مورد نظر قرار داده اند. بنا بر این ادعا، کشورهای جهان سوم از این جهت نتوانستند توسعه یابند که آنقدر فقیرند که ثروت لازم برای سرمایه گذاری بنیادی مورد نیاز توسعه اقتصادی را ندارند. البته به نظر من این امر در مورد کشور ما نمی تواند درست باشد چرا که کشور ایران هم از لحاظ موقعیت و ویژگیهای جغرافیایی از قبیل آب و هوا، خاک، منابع آبی، معادن و منابع زیر زمینی و همچنین از لحاظ نیروی انسانی هم ار نظر کمی و کیفی در موقعیت مناسب قرار دارد و نمی توان ایران را یک کشور فقیر به حساب آورد.
2- عوامل سیاسی
پاره ای از محققان به عوامل سیاسی و تاثیر بر گزیدگان قوم در رشد و توسعه اقتصادی و تحول اجتماعی اشاره کرده اند از جمله باتامور نظریاتی ابراز داشته و بر نقش رهبران ملیت پرست، مطلع و پیشوایان انقلابی تاکید نموده و آنها را از عوامل عمده دگرگونی و پیشرفت می شمارد. از این لحاظ هم به نظر حقیر ما مشکلی نداریم چرا که پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره)و اهداف متعالی این انقلاب از جمله قطع وابستگی و نفی سلطه بیگانگان بر امورات کشور راه را برای گام نهادن در مسیر توسعه فراهم ساخته است.
3- عوامل اجتماعی
برخی از صاحب نظران به عوامل اجتماعی موثر در توسعه که جامعه را به صورت خود ساز در می آورد وبه کار می اندازد از قبیل آموزش و پرورش، حفظ و ازدیاد سلامت مردم، از بین بردن ناهنجاری های اجتماعی جامعه و تامین رفاه اجتماعی اشاره می کنند. مثلا افزایش تخصص و مهارت از طریق تعلیم و تربیت و رهایی افراد از بیماری و رنجوری به قدرت تولید آنها می افزاید و آسایش خاطری که از بیمه و دیگر تلاشهایی که منجر به برقراری امنیت جامعه می شود شوق و انگیزه تلاش را نیرو می دهد و با توان بخشی به فرد معلول ( اعم از معلول جسمی و روانی ) قدرت کار از دست رفته را به نحوی باز می گرداند.
4- عوامل فرهنگی
وجود عناصری در فرهنگ ملی و نیز در بافت کلی جامعه که امید و انگیزه بهتر شدن و خوشتر زیستن و ارتقاء یافتن را در درون افراد پرورش دهد. وجود عقایدی که اسراف و اتلاف را به هر شکل مردود بداند و موافق اندوخته کردن و کاربرد سرمایه در تولید باشد (علی زاده و همکاران، 1389).
– آسیب شناسی اجتماعی ناهنجاری ها
آسیب شناسی اجتماعی، به شناخت علل و عوامل، نشانه ها و علایم آسیب پذیری یا آسیب گیری انسان در جامعه و زندگی اجتماعی یعنی تربیتی، فرهنگی و اجتماعی می پردازد. آسیب ها و زیان ها ممکن است دارای زمینه های مادی باشد یا از امور غیر مادی یا از هر دو دسته امور منشا گیرند.
پس شناخت آسیب ها، بدون شناخت ساخت ها و کارکردهای امور و پدیده های اجتماعی و نیز بدون مرفولوژی (شناخت هیات و شکل در ارتباط با ساخت) و فیزیولوژی اجتماعی و بی توجه به جنبه های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، تربیتی و بهداشتی مقدور نیست و بی عنایت به ابعاد درونی و برونی جامعه هیچ گونه ثمری ندارد و به اصطلاح شمشیر بر هوا زدن است و مشت بر کوه کوبیدن است. بی شک هر گونه ساختن بدون شناختن، تیر در تاریکی رها کردن است. آسیب ها در خانواده، مدرسه، فاصله ی خانه تا مدرسه و جامعه بر افراد و اعضاء جامعه وارد می آیند.
وسایل و دستگاهای ارتباط جمعی، اماکن عمومی، مراکز پر جمعیت شهری، فقر مالی و نقایص مربوط به انواع تربیت ها و نظایر این ها محل بروز و ظهور علائم و عوامل آسیب هاست و منشاء آسیب پذیری اجتماعی است. در آسیب شناسی اجتماعی باید علل و عوامل بازدارنده را در لابلای فرهنگی معنوی جست. یکی دیگر از جنبه های بارز آسیب ها اختلالات اجتماعی است. بدون بررسی پژوهش علمی عینی، بازنمایی مسایل آسیب رسان ممکن نیست و حل آنها بدون ترسیم و تعیین خطوط برنامه های زمان بندی شده، نوعی در خلاء حرکت کردن است که نتیجه ی مطلوب ندارد. پس لازمست در جهت کاهش درجه ی آسیب های اجتماعی "به مفهوم عام"، مسایل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، تربیتی در کلیت خود و تاثیر و تاثر میان آنها و اجزاء و عناصرشان دقیقاً شناسایی شوند و راه حل ها و عملکردشان در بستر مجموعه های امور مزبور (نظام ها و خرده نظام ها) ارائه گردند و از هر گونه اقدام انتزاعی پرهیز شود.
هر قدر سطح دانش و بینش اعضاء جامعه ارتقا یابد درجه ی آسیب پذیری اعضای آن کاستی می گیرد. اختلال و انحراف، منشاء های زیستی، بهداشتی و اخلاقی اجتماعی مختلف دارد. آدمی قبل از زاده شدن در معرض آسیب های متعدد و متنوع قرار دارد. این آسیب ها منشاء های بیولوژیک (مربوط به زیست شناسی)، فیزیولوژیک و اجتماعی دارد.
نکته ی اساسی در آسیب های اجتماعی (به مفهوم عام)، وجود سازمان ها و تشکیلات نادرست (از نظر ساخت) و نارسا (از لحاظ کارکرد) است، بویژه در کشورهای در حال توسعه و عقب نگهداشته شده: تقلید کورکورانه و بدور از تفکر ملی در تشکیل سازمان و عدم تناسب آن با اوضاع و احوال فرهنگ، بیکاری مزمن و پنهان و کم کاری، روحیه کسب مدرک خصوصاً در جهت اشتغال پست های سازمانی، فساد اداری و ارتشاء در بخش های سازمانی از جمله بخش های مالی، فقدان نظام موثر ارزشیابی و کنترل، ارجحیت هدف های فردی نسبت به هدف های عمومی و اجتماعی در نزد مسئولان، غلو مدیران بدون در نظر آوردن شرایط ضروری تحقیق و در نتیجه سرخوردگی های ناشی از آن، نارضایتی مردم و هراس حکومت ها از آن و سپس در جهت به کنترل درآوردن بیشتر مردم، اقدام به فربه کردن سازمان های اداری و…
وقتی شرایط مطلوب تربیت ها و عوامل آن ها فراهم آید شرایط، مقتضیات و روابط اجتماعی، نیز، درست سنجیده و عمل کند، آدمی از آسیب ها در امان می ماند (محسنی، 1388).
– قابلیت اصلاح مسائل اجتماعی
معیار دیگر برای شناخت مسائل اجتماعی این است که مردم معتقد باشند این مسائل قابل اصلاح است و البته این مسایل از نوع مسایل آشکار هستند و نه همه مسایل اجتماعی. جبرگرایی و یا اختیارگرایی یک جامعه، بر میزان اعتقاد آنان به اصلاح پذیری مسایل اجتماعی تاثیر دارد. در جوامع عمل گرا و اختیارگرا، میزان مشکلات اجتماعی بیشتر است. زیرا مردم آنها را قابل حل می دانند و لذا به چشم مشکل به آنها نگاه می کنند. در گروه های مختلف یک جامعه نیز میزان جبرگرایی و عمل گرایی متفاوت است. با این معیار، آثار ناخواسته و کارکردهای پنهان اعمال و سیاست های گذشته در رده های پایین مقیاس مسایل اجتماعی قرار می گیرند. زیرا این نتایج، کمتر اخلاق و ارزش های رایج در جامعه را نقض می کنند و لذا حتی در جوامع عمل گرا نیز مقداری از مشکلات اجتماعی پنهان باقی می مانند. به عبارت دیگر، مردم، "بی سازمانی اجتماعی" را کمتر از "کجروی" مساله اجتماعی می دانند (ازکیا، 1379).
منابع
ازکیا، مصطفی، 1379 : جامعه شناسی توسعه و توسعه نیافتگی روستایی ایران، انتشارات اطلاعات، تهران.
پوریا، پ. 1374. مقدمه ای بر برنامه ریزی جهانگردی. ماهنامه اطلاعات سیاسی، اقتصادی، شماره 45 و 46، صص 17-24.
پیروز، پ. 1370. مقدمه ای بر برنامه ریزی جهانگردی، ماهنامه اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره های 45 و 46، ص 53.
جوادی یگانه، محمدرضا (1378) "مشکلات اجتماعی و نظریه جامعه شناختی (نقد و بررسی کتاب مشکلات اجتماعی و نظریه جامعه شناختی ِ رابرت مرتون )". صص 24-21.
دبیری، ع. 1387. نقش امنیت اجتماعی در رشد گردشگری کشورهای در حال توسعه. فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، سال هفتم، شماره 29، صص 112-119.
درستی، ا و ایدر، ن. 1385. عوامل بازدارنده و شتاب دهنده صنعت توریسم در شهرستان شوشتر. فصلنامه دانشگاه آزاد اسلامی شوشتر، سال اول، پیش شماره اول، صص 42-51.
روزبهانی، م.، ف، فرجیان و صادقی، ر. (1388). بررسی عوامل موثر بر رشد گردشگری از مناطق تاریخی و دیدنی ایران. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه پیام نور، تهران.
صدیق اورعی، غ. 1388. بررسی جامعه شناختی ناهنجاری های اجتماعی. دفتر مطالعات و برنامه ریزی معاونت فرهنگی و اجتماعی.
علمدار، ایمان. 1384. جهانگردی و امنیت اجتماعی . فصل نو – مجله اینترنتی علوم اجتماعی .صص 22-37.
علی زاده، د.، رهنمایی، م و اکبری، ا. 1389. بررسی آسیب های اجتماعی گردشگری در منطقه ثامن کلانشهر مشهد ( با تاکید بر امنیت گردشگری). پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه پیام نور مرکز تهران.
فایوس، سولا. 1379. روش آموزش کیفی در صنعت جهانگردی، ترجمه نصرالله مستوفی و مرتضی احمدی، چاپ اول، تهران، دفتر پژوهش های فرهنگی.
کارگر، ب. 1386. توسعه شهرنشینی و صنعت گردشگری در ایران، تهران: انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح.
لی، جان. 1389. گردشگری و توسعه در جهان سوم. مترجمان عبدالرضا رکن الدین افتخاری و معصومه السادات صالحی امین، چاپ اول، تهران: شرکت چاپ و نشر بازرگانی.
محسنی، ر. 1388. گردشگری پایدار در ایران: کارکردها، چالش ها و راهکارها. مجله علمی پژوهشی فضای جغرافیایی، سال نهم، شماره 28، صص 149-171.
مرکز پژوهش های کاربردی. 1382. جامعه شناسی و جهانگردی، معاونت پژوهشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
الوانی، م.، پیروزبخت، م. 1385. فرآیند مدیریت جهانگردی. تهران: انتشارات دفتر پژوهش های فرهنگی.
Argandona, A. 2010. Corporate social responsibility in the tourism industry. Some lessons from the Spanish experience. IESE business school of Navara. Working paper, WP-844.
Blanco, C. 2002. Pharmacotherapy of social anxiety disorder. biological psychiatry 51(1):109-120, 2002.
Kerr Bill & Barron Gordon & C wood, Roy (1999); "Politics, Policy and regional tourism administration: a case examination of Scottish area tourist board funding", Tourism Management, 22 (2001).
Lawson, S.R. 2003. Proactive monitoring and adaptive management of social carrying capacity in Arches National Park: an application of computer simulation modeling. Journal of Environmental Management. 68 (3): 305-13.
Peak, D. 2007. Tourism Fiji : A Social, Political and Environmental Case Study. e-Review of Tourism Research (eRTR), Vol. 5, No.3:64-73.
RYAN, Chris. Tourism and cultural proximity: examples from New Zealand. Annals of Tourism Research, v. 29, p. 952-971, 2002.